رهبرانقلاب: امیرالمؤمنین(علیهالسلام) از پیغمبر(صلّیاللهعلیهوآله) سؤال میکنند که در ماه رمضان کدام عمل بافضیلتتر است؟
در جواب میفرمایند: «الورع عن محارم الله»اجتناب از گناهان و از محارم الهی، بر کارهای اثباتی و ایجابی مقدم است؛ جلوگیری از آلودگی و زنگار روح و دل است.
1386/06/23
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
یک مقایسه مهم
البته تو کاری به این نداشته باش که ایزد در بیابانت میدهد باز یا نمیدهد باز!
️ نگران نباش! خدا توی بیابانت ندهد باز، توی خیابانت حتماً دهد باز!
و حتی اگه توی خیابانت ندهد باز، توی “قیامت” حتماً میدهد باز…. ?
همیشه یادت باشه که «خدا به ظرفیت های آدما نگاه میکنه».
️ اگه ببینه شما ظرفیتت پایینه توی همین دنیا بهت میده…
️ اما چقدر خوبه که خدا توی قیامت به آدم بده…
آخه اونجا هزاران برابر محتاج تریم…☺
اگه خدا توی این دنیا مثلاً ده تا سکه طلا بده، توی قیامت هزاران میلیارد سکه طلا میده.
در حالی که ما توی قیامت هزاران برابر دنیا به ذره ای ثواب نیاز داریم…
مقایسۀ مهمیه. گاهی خوبه که آدم این جور حساب و کتابا رو هم با خودش داشته باشه….
بیشتر مراقب خودش میشه.☺️
“لذت واقعی”
چقدر نورانی میشه اون خانم یا آقایی که در رابطه با همسرش سختی تحمل کنه
و بعدش وقتی خدا میخواد یه چیزی توی دنیا بهش بده، بگه خدایا بهم نده…
من توی قیامت خیلی محتاج ترم…
️ مولای من…
اگه توی این دنیا میخوای بهم چیزی بدی، از لطف و کرمت بهم عنایت کن…
این بندۀ خدا چقدر داره قشنگ با خدا عشقبازی میکنه…
لذّت رو این جور آدما میبرن توی دنیا و آخرت…
همیشه لباس باز پوشیدن و آرایش دار بودن توی خونه ممنوع …
این باعث میشه آرایشی که باعث متفاوت بودن شما میشه عادی بشه و دیگه برای همسرتون فرقی نکنه در واقع تکراری میشید
پس یه وقت هایی با قیافه عادی خودتون و بدون آرایش باشین.
البته آراسته باشین ولی ساده.
موهای مرتب، لباس تمیز و … ولی آرایش دائمی نداشته باشین و اینکه از معجزه لباس های عادی و بسته هم غافل نشین.
چون این لباس ها باعث میشن تفاوت شما وقتی که لباس باز و وقتی که لباس بسته میپوشین معلوم شه و موقعی که لباس باز میپوشین خواستنی تر بشین …
زن ها دوست دارند ظاهرشان را ستایش کنند.
- گاهی به آنها بگویید که چه چهره زیبایی دارند حتی اگر واقعا به این زیبایی نباشد
- خانم ها از اینکه گمان کند در نظر همسرشان زیبا به نظر می رسد، احساس غرور خواهد کرد.
مخزن عاطفی مرد.
- منبع مهم ارضای تمایلات عاشقانه مرد، واکنش محبتآمیزی است که همسرش در قبال رفتار او نشان میدهد.
- مرد یک مخزن عاطفی دارد، اما این مخزن به طور حتم با کارهایی که زنش برای او انجام میدهد، پر نمیشود؛ بلکه با واکنشی که زن در قبال او نشان میدهد و طرز احساس زن نسبت به او، پر خواهد شد.
مرد برخلاف آنچه ابتدا تصور میشود،
در عمق خویش از ابتذال زن و تسلیم و رایگانی او متنفر است…
[شهید مطهری]
دختر فقط با چادرش زیباست بانــــو
صورت بدون رنگ ها زیباست بانــــو
زهرا اگر ” مـــــادر ” بود دختر شماها
دختر شبیه مــادرش زیباست بــــانو
تا حالا سگ دنبالت کرده ؟?
نکرده؟
خب خداروشکر که تجربشو نداری…
اما بزار برات بگم…
وقتی سگ دنبالت میکنه…
مخصوصا اگه شکاری باشه…
خیلیا میگن نباید فرار کنی ازش …
اما نمیشه… یه ترسی ورت میداره ک فقط باید بدویی…?
امـا…
خدا واست نیاره اگه پات درد کنه…
یا یه جا گیر کنی…?
یا…
کربلای چهار بود…
وقتی منافقین لعنتی عملیاتو لو دادن… مجبور شدیم عقب نشینی کنیم…
نتونستیم زخمیا رو بیاریم…?
بچه های زخمیه غواص تو نیزارهای ام الرصاص جاموندن…
چون نه زمان داشتیم و نه شرایط #نیزار ها نمیذاشت برشونگردونیم…
هنوز خیلی دور نشده بودیم از نیزارا که یهو صدای ناله ی زخمیا بلند و بلند تر شد…
آخ …
نمیدونم چنتا بودن…
سگای شکاری …
ریخته بودن تو نیزار…
بعثیا به سگ های شکاریشون یه چیزی تزریق کرده بودن که سگا رو هار کرده بود …
هنوز صدای ناله های بچه ها تو گوشمه…?
زنده زنده رفیقامو که دیگه پای فرار کردن نداشتن رو…
داشتن تیکه تیکـ ….
کاری از دست ما بر نمیومد …?
شنیدی رفیق؟
??
دیگه باید چیکار میکردن واسه ما؟
انقد راحت پا روی خونشون نزاریم…?
معذرت بابت تلخی روایت…
شرمنده شهدا?
مرحوم دولابی می گفت: تو محله ی ما یه جوانی بود . این جوان گنهکار بود ، اما یه عادت داشت ، یه کاری می کرد ملکه اش شده بود ، از مادرش داشت.
میگه: مادر بهش گفته بود: شیرم رو حلالت نمی کنم . گفته بود: باید این کارو بکنی . چیکار کنم؟ گفت: هرجا رفتی دیدی یه پرچم زدند روش نوشته یا حسین ، باید بری ادب کنی جلو پرچم به احترامش دستت رو روی سینه بذاری ، عادتش شده بود ، هر جایی می رفت می دید یه پرچم یا حسین زدند دستش رو می گذاشت روی سینه میگفت: السلام علیک یا اباعبدالله
میرزا اسماعیل دولابی میگه: این جوان از دنیا رفت ، میگه: دیدنش در عالم برزخ دست و پاش رو بستن دارند می برندش سمت عذاب ، یه مرتبه توی اون تاریکی و تو اون وانفسا دید خیمه ای وسط بیابونه ، نور سبزش همه ی بیابون رو روشن کرده ، اومد جلو
ببین هرکاری توی دنیا بکنی و ملکه ات بشه ، توی قیامت هم همون کارو میکنی
میگه: تا رسید جلوی خیمه دید یه پرچم جلوی خیمه زدند روش نوشتند یا حسین ، به ملکه های عذاب گفت: یه دقیقه دستام روباز کنید
گفتند:چرا؟ گفت: من عادت دارم ، هر جا ببینم بگند یا حسین ، منم دستم رو روی سینه ام می ذارم ، دستش رو گذاشت روی سینه اش ، تا گفت: السلام علیک یا اباعبدالله
دیدند یه آقایی از خیمه خارج شد ، اومد جلو ملکه های عذاب به احترامش عقب وایستادند
حضرت فرمود : بدید پرونده اش رو ببینم ، دو دستی پرونده رو تقدیم کردند ،
مرحوم دولابی میگفت: حضرت پرونده رو باز کرد ، یه سری به علامت تأسف تکون داد.
آی جوان مواظب باش پرونده ات دست اربابت می اُفته ، آقات به جای تو خجالت نکشه ، زشت ِ، آدم کاری بکنه آقاش سر تکون بده
یه نگاه به جوان کرد گفت: تو چرا؟ تو که مارو دوست داری چرا؟ میگه: جوان شروع کرد گریه کردن
همین گریه های شماست که فرمود: آتیش جهنم رو یه قطره اش خاموش میکنه ، اینها تعارف نیست اینها کلام معصوم ِ برو توی کامل الزیارات بخون
میگه: حضرت یه نگاهی به پرونده کرد ، پرونده رو زیر بغلش گذاشت ، دو سه قدم با این جوان راه رفت ، بعد برگشت پرونده رو داد به ملکه های عذاب
میگه: ملکه های عذاب پرونده رو باز کردند ، دیدند نوشته: بسم الله الرحمن الرحیم ، یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفِر لِهذا بحَقِّ الحُسَین…
در شب قدر از خدا چه بخواهیم؟
آیتاللهالعظمی جوادی آملی:
ما در شب قدر از خدا چه بخواهیم، در جوار قبور مراجع و صلحا و صدیقین و شهدا چه مسئلت کنیم؟
مسئله آمرزش گناه، مسئله حل مشکلات، مسئله شفای بیماران، مسئله برقراری امنیت، همه اینها جزء فروعات خواسته ماست، ما یک مطلبی عظیم و مطلوب عزیز داریم که در سایه آن مطلب و مطلوب این مقصدها و مقصودها هم حاصل میشود.
از امام صادق(علیه السلام) سؤال میکنند که علامت شب قدر چیست؟ فرمود شب قدر رایحه خوبی دارد از بوی آن شب معلوم است که این شب، شب قدر است.
آنچه که در شب قدر است معطر است، خود شب، خود زمان، عطر شب قدر را قلب قرآنی درک میکند نه شامه، آنها وقتی بوی بهشت را میشنیدند میفهمیدند امشب شب قدر است.
️ ما در شب قدر از خدا حیات قرآنی طلب بکنیم
ما پیرو کسی هستیم که این ایام، ایام شهادت اوست و غیر از ذات مقدس پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) مردی به عظمت او خلق نشد.
اما خودش یک مطلبی دارد که به ما فرمود میسور شما نیست ولی پایینترش را طلب بکنید، وجود مبارک امیر بیان فرمود من تا خدا را نبینم عبادت نمیکنم، منتها خدا با چشم دیده نمیشود با بصیرت و جان مشاهده میشود.
*این مقام میسور دیگری نیست، اما پایینتر از این مقام را میشود تمنی داشت و آن این است که ما تابع قرآنیم از یک سو، پیرو عترتیم از سوی دیگر، ما مطیع قرآن و عترتیم، این معنا را در شب قدر از خدا بخواهیم که به جایی برسیم که بگوییم من تا قرآن را نبینم از او اطاعت نمیکنم، من تا علی و خاتم اوصیا(علیه السلام) را نبینم اطاعت نمیکنم، من تا امام زمانم را نبینم اطاعت نمیکنم، نه با چشم ظاهر که با چشمدل، این معنا را میتوان گفت این معنا را میتوان خواست، این معنا را میتوان یافت، این معنا میسور هر کسی نیست.
*مشکلات حل معیشت و ادای قرض و شفای مرض اینها جزء ریزشهای مائده قرآنی است، ما به جایی برسیم که قرآن حافظ ما باشد، عترت حافظ ما باشد، ما هرگز فانی را به جای باقی نبینیم, تمام مشکلات دولت و ملت در این است که ما اشتباهی میرویم.
آن چیزی که این مملکت را فلج کرده است برای آن است که نماز ما ﴿تَنْهَی عَنِ الفَحْشَاءِ﴾ نیست قرآن به سرگرفتن ما, ما را به مقامی نمیرساند که بگوییم «ما کنت اطیع قرآناً لم أره» ما در الفبای دین مشکل داریم این قرآن به سرها این توسلها این دعاها این زیارتها برای اینکه ما را بیدار کند، ما باطل را حق ننگریم.
*شب قدر جای این حرفهاست اگر فرصت کردید اعتکاف دهه سوم را از دست ندهید ممکن است شما سی سال درس بخوانید مجتهد مسلم بشوید اما راه این شبقدر شب دیگر است آن ﴿لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾ به شما شامه میدهد که بوی بد سیاست بازیها را ،حزب بازیها را، باند بازیها را استشمام میکنید در متن سیاست هستید مثل امام و سید حسن مدرس اما نه بیراهه میروید نه راه کسی را میبندید در متن انتخابات هستید اما نه فریب میدهید نه فریب میخورید، این بو کشیدن با درس و بحث حوزه و دانشگاه حاصل نمیشود، این محصول شب قدر است و محصول اعتکاف است و محصول آن چشمباطنی است هدف همه ما این باشد که بگوییم خدایا به بارگاه ولیات پناهنده شدیم.
زیر مجموعه این دعاهای ما، طهارت دل میخواهد، شرح صدر میخواهد، کینه زدایی میخواهد، عداوت زدایی میخواهد، دهها بیماری را کنار گذاشتن میخواهد، آنگاه قرآن را به دست گرفتن میخواهد.
️ تحلیلی بر حادثه تجاوز به دانش آموزان مدرسه معین تهران مقصر کیست؟ ریشه های ماجرا؟
“ای مهربان ترین مهربانان”
بزرگی می فرمود: از مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی« قدس سره» نقل شده است که یک سال مانده به شب قدر خودتان را برای شب قدر آماده کنید.
یعنی در طول سال مراقب رفتارمان باشیم. مثلا ممکن است تو دلی را شکسته باشی، آن وقت در شب قدر که قرآن به سر گرفتهای و اشکریزان “بک یا الله” می گویی، آن دل شکسته بیاید و یقه تو را بگیرد. آن وقت دیگر هر کار بکنی فایده ندارد. حالا بعضی وقتها ممکن است ما کاری کرده باشیم یا حرفی زده باشیم که دلی به رنج آمده باشد. بیاییم این شبهای قدر که راههای آسمان گشوده است و فرشتگان الهی و روح و رزق مقسوم و مقدر هر شخصی از هر چیز، بر زمین نازل می شود، مهربانی و گذشت را به همدیگرهدیه کنیم.
زنان در آخرالزمان چگونه اند؟
رسول خدا صلی الله علیه وآله به سلمان فارسی فرمود: «ای سلمان ! در آخرالزمان زنان بر مردان حکومت کرده و در امور سیاسی باکنیزان مشورت می کنند و کودکان و افراد بی بصیرت و بی دانش بالای منبرها می روند و برای مردم خطبه می خوانند…
ای سلمان ! در آن زمان زنان با شوهرانشان در امور خارج از منزل مانند تجارت شرکت می کنند و باران در تابستان می بارد و مردمان بزرگوار در خشم و غضب و غیظ سست می شوند.
ای سلمان ! در آن وقت مردها به مردها و زن ها به زن ها اکتفا می کنند، همان طور که زن در خانه ی شوهرش مورد حفظ و حراست قرار می گیرد که کسی به او تعدی نکند و در استمتاعات اختصاص به مرد خود داشته باشد. افرادی ، جوان و تازه به سن رسیده را به خود اختصاص می دهند، تا در اعمال نامشروع مورد حراست و حفاظت قرار بگیرند و کسی دیگر به آنها توجه نکند، مردها خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان می نمایند و افرادی که دارای رجم (زنان) هستند و برای تولید مثل آفریده شده اند سوار بر زین ها می شوند؛ پس بر آن زنان از امت من ، لعنت خدا باد.
ای سلمان ! در آن زمان زنان آوازه خوان در بین مردم زندگی می کنند و استعمال آلات موسیقی رواج پیدا می کند و شرورترین افراد،بر مردم حکومت میکنند.
نارضایتی پدر و مادر در شب قدر.
شب قدر حال و هوایی دیگر دارد. هر کس دوست دارد به مکانی خاص رفته و با افرادی که می پسندد همنشین گردد. این شور و اشتیاق به ویژه در جوان ها رنگ و بویی دیگر دارد. در این میان والدین به دلائل گوناگون ممکن است با برخی از علائق فرزندان خویش مخالفت نمایند. به آن ها اجازه ندهند به تنهایی به هیئت بروند یا آنکه از آن ها بخواهند تا پاسی از شب نگذشته به خانه برگردند. شاید برخی از والدین به دلیل کهولت سن یا بیماری، توان شرکت در مراسم را نداشته باشند به همین خاطر از فرزندان خویش می خواهند در خانه مراسم را به جا آورند. در این میان مخالفت فرزندان با آنان امری غیرقابل قبول در محضر حضرت حق خواهد بود چرا که وظیفه فرزندان در قبال والدین بسیار سنگین است.
اسلام نیکی به پدر و مادر را در کنار عبادت خداوند قرار داده است و از مسلمین می خواهد تمام توان خویش را برای پاسداری از حقوق آنان به پا دارند. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «گناهی که مانع استجابت دعا می شود و زندگی را تیره و تار می کند، نافرمانی از پدر مادر است».
مگر نه اینکه در شب قدر دست نیاز به سوی بی نیاز بلند می گردد تا حاجات مادی و معنوی برآورده به خیر گردد؟! پس اعمال این شب با نارضایتی والدین تباه خواهند شد. امام هادی(علیه السلام) می فرمایند: «آزردن و نافرمانی پدر و مادر، نداری می آورد و به خواری می کشاند».
#حدیث_روز
عجیب نیست، نه واقعا عجیب نیست؟
.
پوشیدن لباس آزاد و بلند، چادر، یا مانتو بلند و مناسب ، دست و پاگیر و اذیت کنندست.
.
اما پوشیدن کفش های این چنینی در کوچه و خیابان، بازار و مترو ….راحت و بی درد سر است!
.
پوشیدن چادر تو گرمای تابستون وحشتناک و عجیبه..
اما پوشیدن ساپورت در سرمای زمستون مسخره که نیست هیچ، خیلی عادی و منطقیه!
.
.
. واقعا این کفش ها آزار دهنده نیست
آن هم برای کوچه و خیابان؟
کمر درد و پا درد و عوارض متعدد دیگه برای سلامتی ، همه فدای یک لحظه دیده شدن؟؟
ارزشش رو داره؟!
رضایت خدا و حجاب و دین اصلا به کنار، واقعا چرا؟؟
این همه زجر کشیدن فقط برای پسند دیگران!؟
.
.
چرا باید برای نگاه گذرای عده ای که خیلی از آونها نگاه های هوس آلود و ناپاک دارن، انقدر جسم و روحت رو خسته کنی بانو!
.
برای آنها فقط یک لحظه ای .. فقط یک لحظه…همین
.
باور کن خیلی زود فراموشت میکنند، مثل خیلی های دیگه که فراموش شدن و به دور انداخته شدن…!
.
باور کن و ایمان بیار که زن تن نیست..
.
اونوقت همه وجودت و خلاصه نمیکنی در نمایش زیبایی های خدادایه جسمانیت?
.
اونوقت نگاه نر و مادگی به تو، تبدیل به نگاه یک انسان میشود به انسانی دیگر..
.
اونوقت به خودت و دیگران ثابت میکنی که ارزش تو فقط به تنت نیست، افکار زیبا و استعداد های ناب هم داری که باید به اونها توجه کنن.
کاش کمی خودمان را دوست داشته باشیم..
کاش بفهمیم حجاب هدیه زیبا و استثنایی خداست برای ما..
نه ظلم خدا به زن و گرفتن آزادی او
کاش بفهمیم خدا ما را با چه تیپی بیشتر دوست دارد.
.
.
. کاش وقتی لباس میپوشیم با خود بگیم :
.
آیا این لباس شخصیت و جایگاه انسانی من رو تحت تاثیر منفی قرار نمیده؟؟
.
آیا این لباس من رو تبدیل به یک ابزار عمومی برای ارضا و شهوت دیگران نمیکنه؟؟
.
آیا این کفش و لباس در شان و شخصیت من است؟؟
.
واقعا با این پوشش میتونم ادعا کنم که زن والاست نه کالا ؟!
قضاوت با شما، نظر شما چیه؟؟
امام نماد انقلاب است.
شباهتهایی میان امام خمینی و امیرالمومنین وجود دارد که مایهی افتخار است.
رهبر انقلاب، هماکنون در مراسم بیست و نهمین سالگرد رحلت امام خمینی(ره):
30 سال است از امام بزرگوار در مثل چنین روزی سخن میگوییم. بعد از این هم ملت ما همواره از امام سخن خواهد گفت و شایسته هم همین است؛ زیرا امام نماد انقلاب است و این کشور بدون موتور پرقدرت انقلاب به هدفها و آرزوهای بزرگ خود دست نخواهد یافت.
امسال این همزمانی با ایام شهادت امیرالمؤمنین شباهتهایی را به ذهن میآورد. میان این پیرو صادق و حقیقی امیرالمؤمنین، و آن پیشوای والا و بزرگ، شباهتهایی وجود دارد که مایهی افتخار ملت ایران و امت اسلامی است.
توجه به این شباهتها مهم و مفید است برای پیدا کردن راه درست و همچنین برای آشنایی بیشتر با امام بزرگوارمان.
97/3/14
امروز نقشهی دشمن برای این است که مانند کشورهای روسیاه منطقه بر ایران مسلط شوند
رهبر انقلاب، امروز در حرم امام خمینی(ره):
مردم عزیزمان را از دودستگی و دوقطبی برحذر میداریم و به نصرت الهی هم اطمینان داریم. شک نداریم که ملت ایران با این انگیزه و با این احساسی که دارد حرکت میکند، با این ایمان و با این امید به توفیق الهی، به حول و قوهی الهی پیروز خواهد شد.
نقشهی دشمن را هم میشناسیم، نقشهی دشمن را کاملاً میدانیم چیست؛ برای مردم آن نقشه را افشا میکنیم. البته مردم عزیز ما خودشان خیلی چیزها را میدانند و میفهمند و حس میکنند.
امروز نقشهی دشمن، «فشار اقتصادی، روانی و عملی» است. این سه هدف است. هدف هر سه نوع فشارهای دشمن هم سیطره بر کشور عزیزمان ایران است؛ همچنانکه بر بعضی از کشورهای بدبخت و روسیاه منطقه سیطره و تسلط دارد.
آنها این فشار را وارد میکنند و نتیجهای که میخواهند از این فشار اقتصادی و تحریم بگیرند، زیر فشار قرار دادن صرفاً دستگاه حکومتی و دولتی نیست؛ میخواهند ملت ایران را به ستوه بیاورند تا نظام اسلامی و ملت ناچار به تسلیم در برابر زورگوییهای آنها شوند.
97/3/14
شب قدر باید بتواند ما را از مزبله مادی دور کند.
رهبرانقلاب: شب قدر معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادی که بسیاری از انسانها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه میتوانیم، خود را دور کنیم.
️دلبستگیها، بدخلقیها، روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبلههای روح انسانی است.
️این شبها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند.
1383/08/15
?میگن تو شبای قدر اگه حق الناسی به گردنمون باشه صدامون به عرش نمیرسه…
?امشب ببخشیم همه کسانی رو که در حقمون بدی کردند،…
حلال کنیم کسانی رو که پشت سرمون حرفی زدن…
تو این شبا کینه ها رو از دلمون پاک کنیم و همدیگه رو ببخشیم
ببخشیم تا خدا هم ما رو ببخشه.
#حدیث_روز
تفسیر آیه ای از نور
إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ.نمل4
کسانی که به آخرت ایمان ندارند، اعمال (بد) شان را برای آنان زینت میدهیم بطوری که سرگردان میشوند.
1. ایمان نداشتن به معاد، زمینه ی جِلوه گری زشتی هاست(انسان بی ایمان؛ برهنگی را تمدّن، تَجمّل را شخصیّت، کلاهبرداری را زرنگی، دروغ و ریا را نشانه ی سیاست و اِستعمار را نشانه قدرت می داند)«إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ….زَیَّنَّا»
2. کَج فهمی و سردرگمی افراد بی ایمان، بزرگترین کیفر و سیلی خداوند است«لَا یُؤْمِنُونَ….یَعْمَهُونَ»
3. اگر قیامت را باور کنیم، از کارهای بسیاری که به نظر ما زیباست توبه خواهیم کرد«لَا یُؤْمِنُونَ زَیَّنَّا»
تفسیر نور
آرمانهای انقلاب اسلامی.
رهبرانقلاب: انقلاب تمام نمیشود، انقلاب استمرار دارد، انقلاب ادامه دارد، انقلاب متوقّف نمیشود. یک صیرورتی وجود دارد؛ صیرورت یعنی شدن، شدنِ دائم، تحوّل دائمی؛ در مسیر انقلاب یک صیرورت دائمیای وجود دارد که این صیرورت دائمی، بتدریج آن آرزوهای بزرگ را، آن ارزشهای والا را، آن آرمانها را در جامعه تحقّق میبخشد. خب، حالا این آرمانهای بزرگ چیست؟ من شش هفت مورد از این آرمانهای بزرگ را ذکر میکنم؛ البتّه فقط اینها نیست.
1397/03/07
چرا به اروپاییها اعتماد نداریم؟
رهبر انقلاب در دیدار رمضانی مسئولان نظام : ما با این سه کشور اروپایی دعوا نداریم، امّا اعتماد نداریم. مسئلهی ما مسئلهی دعوا کردن و اختلاف ایجاد کردن نیست؛ مسئلهی اعتماد نداشتن است؛ ما به این کشورها اعتماد نداریم و این هم متّکی است به یک سابقه.
(97/3/2)
اسیرِ نفتی
رهبرانقلاب: ما اسیر نفت نباشیم؛ امروز ما اسیرِ نفتیم، ما توی مشت نفتیم؛ نفت هم دست ما نیست. تولیدش دست ما است، [امّا] قیمتگذاریاش دست دیگران است، امکان فروشش دست دیگران است، تحریمش به دست دیگران است؛ ما در واقع اسیر نفتیم، [ولی] نفت باید اسیر ما باشد، نفت باید در اختیار ما باشد؛ این یک سیاست قطعی است. نفت یک سرمایهی ملّی است. البتّه سالهای طولانیای خواهد گذشت تا این سرمایه تمام بشود امّا خب تمام خواهد شد. ما عادت کردهایم که نفت را یعنی این ذخیرهی ملّی را از زیر زمین میآوریم بیرون و بدون هیچ ارزش افزودهای میفروشیم.
1397/03/02
در جنگ حق و باطل شاعر نمیتواند بیطرف باشد.
رهبرانقلاب: بیطرفی در دعوای حق و باطل معنی ندارد… باید طرف حق بود، مقابل باطل ایستاد…شاعر نمیتواند در جنگ حق و باطل بیطرف باشد. اگرچنانچه شاعر، هنرمند بیطرف بود، تضییع نعمت خدا را کرده؛ اگر خدای نکرده طرف باطل را گرفت، آنوقت خیانت کرده.
1394/04/10
آیتالله میرباقری:
در شب قدر، خودتان را در دامن سیدالشهدا(علیه السلام) بیندازید…
خوش به حال آنها که اول ماه رجب زیارت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) را داشتهاند و نیز نیمه رجب و نیمه شعبان و… را [با این زیارت] طی کردند.
اگر کسی این وادیها را طی نکرده، نزدیکترین راه در شب قدر این است که خودش را به وادی سیدالشهدا(علیه السلام) برساند و واقعا خودش را در دامن سیدالشهدا(علیه السلام) بیندازد. اگر کسی این کار را هم نکند من دیگر نمیدانم که باید چه کار کند!
اگر کسی نتواند پای مصیبت سیدالشهدا(علیه السلام) بنشیند و واقعاً به نحوی وارد این وادی ولاء سیدالشهدا(علیه السلام) شود که کولهبارش بسته شود، حقیر راه دیگری نمیشناسم!
این وادیای است که از فضل خدا باز شده است. اگر کسی میخواهد از طریق فضل خدا وارد شود از وادی سیدالشهدا (علیه السلام) وارد بشود. کسی که وارد کربلا میشود خداوند با فضلش با او برخورد میکند؛ وگرنه حُرّ با آن جرمش که قابل مغفرت نبود. فضل خدا نه تنها او بخشید بلکه او را به حُرّ تبدیل کرد. زهیر که عثمانی بود با وادی سیدالشهدا(علیه السلام) شد زهیر؛ و فرمانده لشگر امام حسین (علیه السلام).
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
1. ولایت امیرالمومنین على بن ابیطالب (علیه السلام) ولایت خداست،
2.دوست داشتن او عبادت خداست،
3. پیروى کردن او واجب الهى است
4. دوستان او دوستان خدا
5. دشمنان او دشمنان خدایند،
6. جنگ با او، جنگ با خدا
7. صلح با او، صلح با خداى متعال است.
?امالی شیخ صدوق ص 32/
#حدیث_روز
آشکارترین نشانه ظهور در ماه رمضان بروز می کند؟
نزدیک به 300 روایت از شیعه و سنی درباره ی صیحه آسمانی نقل شده است که اشاره میکنند این واقعه در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان شنیده می شود.
در این شب خداوند به وسیله جبرئیل ندایی را در عالم منعکس می کند که همه آن را می شنوند و امام علیه السلام را به عالم معرفی میکند و از مردم خواسته می شود که به ایشان بپیوندند چرا که او حق است و به سوی حق دعوت می کند. این محور نیز اهمیت ماه مبارک رمضان را می رساند که پیوندی عمیق و وثیق با ظهور دارد و آشکارترین نشانه ظهور که همگان شاهد آن خواهند بود علامتی است که در این ماه اتفاق می افتد.
صیحه آسمانی 4 ماه قبل از ظهور اتفاق می افتد. حتی برخی معتقدند که با آمدن این ندای آسمانی امام زمان (عج) یک نوع ظهور خاص برای افرادی خاص خواهند داشت و نائبانی را تعیین خواهند کرد و فعالیت ها از ماه مبارک رمضان آغاز می شود تا چهار ماه بعد که محرم می رسد و در روز عاشورا ظهور می کنند.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
«هرگاه گوینده ای از آسمان نداء بزند که حق با اولاد محمد (صلی الله علیه وآله) است در آن هنگام ظهور مهدی (عج) به سر زبانها می افتد به گونه ای که غیر از او یاد نمی کنند».
(بحار الأنوار، ج52، ص 204-288-290).
لقبی که امام خمینی دوست داشت به آن ملقب باشد چه بود؟
رهبر انقلاب: «امام فرمودند: اگر به من خدمتگزار بگویند، بهتر از این است که رهبر بگویند.» این حرف درستی است؛ چون خدمتگزاری، برای انسانی که دلش بیدار باشد، مدح بزرگتری است. امام، شوخی و تعارف هم که نمیکرد. حقیقتاً اگر این ملت شهادت میدادند - که قطعاً میدادند - که امام خدمتگزار آنهاست، امام بیشتر خوشحال میشد، تا همهی ملت یکصدا فریاد بزنند که تو رهبر ما هستی. خدمتگزاری به مردم افتخار است.»
70/5/23
دریغا سایهای رفت از سر ما.
روح بلند پیشوای مسلمانان و رهبر آزادگان جهان حضرت امام خمینی در ساعت 22:20 سیزدهم خردادماه 1368 به ملکوت اعلی پیوست.
بارالها! بر بندهی صالح متواضعت امام خمینی، که رضای تو را بر رضای دیگران برگزید و در راه اعلای کلمهی تو و احیای دین تو، رنجهای گران بر جان خرید و مجاهدت در راه ملت ابراهیمی و سنت محمّدی(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) را به نهایت رساند و در این راه لحظهیی از حرکت وتلاش باز نایستاد، با نام و یاد تو زیست و با امید و عشق تو به ملکوت اعلی پیوست، سلام و رحمت و رضوان فرست، و کلمهی او را رفعت بخش، و راه او را رونق بخش، و میراث یگانهی او را در پناه خود حفظ کن، وآرزوها و هدفهای او را محقق ساز، و ما را از اخلاف نیک او قرار ده.
رهبر انقلاب؛ 68/4/14
لایق دل بستن فقط ذات مقدّس پروردگار و کسانی هستند که در حوزهی محبّت اویند.
رهبرانقلاب: دنیا را فقط ابزار بدانید. مال دنیا و امکانات آن ابزار است و لیاقت دل بستن ندارد.
️لایق دل بستن فقط ذات مقدّس پروردگار و کسانی هستند که در حوزهی محبّت اویند.
️جوانان مسلمان در هر جای دنیا اگر این گوهر را داشته باشند، راه موفقّیت برایشان باز است. این آن چیزی است که مردی مثل امام بزرگوار را از دوران جوانی تا سن نود سالگی در صراط مستقیم الهی حفظ کرد.
74/6/29
سوره ای با یک تلنگر جدّی از روز حساب!
اِقْتَرَبَ لِلنّٰاسِ حِسٰابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ. مٰا یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلاَّ اِسْتَمَعوهُ وَ هُمْ یَلْعَبُونَ . (انبیاء/1و2)
? حسابِ مردم به آنها نزدیک شده است ، امّا آنها در غفلتند و روی گردانند !
? هر یادآوری تازهای از طرف پروردگارشان برای آنها بیاید، با شوخی و سرگرمی به آن گوش فرا میدهند .
اعمال و رفتار ما نشان میدهد که غفلت و بیخبری همه وجودمون رو فرا گرفته ?
چطور ممکن است !
آدم ایمان داشته باشد و اینکه حسابش نزدیک شده، و اینطور همه چیز را سرسری بگیرد؟
در آیه 97 همین سوره میفرماید که روز قیامت، خودِ مردم هم اقرار میکنند که در غفلت بودند :
وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَا وَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِینَ (97)
? وقتی وعده حقّ نزدیک میشود، و علائم قیامت آشکار میشود ، در آن هنگام چشمهای کافران از شدّتِ وحشت از حرکت باز میماند .
? و می گویند: ای وای بر ما که از این روز در غفلت بودیم.
? بلکه ما ستمکار بودیم
️ پس قبل از اینکه از شدّت وحشت ، چشمهامون از حرکت بیفتد ، و پشیمان بشویم، خودمان از خواب غفلت بیدار بشویم .
️ یادمان باشد
دنیا زنگ آخر نیست … زنگِ بعد حساب داریم
مواظب اعمالمان باشیم…
کسی نمیداند آخرین خداحافظیاش چه وقتی است؟
آشنای غریب.
مرحوم ملکی تبریزی درباره آمادگی قبلی برای درک شب قدر چنین می گوید «سالک باید از قبل، خود را آماده سازد و مقدمات عبادت در چنین شبی را فراهم آورد؛ مثلاً باید در طول سال، جای مناسب، پوشاک مناسب و طاهر، عطر مناسب و دعاهای خاص این شب را آماده کند و برای سخن گفتن با مولایش کلمات پرشور و عمیقی برگزیند. او باید از قبل در پی شناسایی مستحقانی باشد تا در این شب به آنان صدقه بدهد
فرصتی برای اندیشیدن به آخرت و لحظه وداعمان بگذاریم. وصیتنامههایمان را مرور کنیم و سفرِ با شکوه آخرت را جدی بگیریم. اگر احساس ترس یا تنهایی کردیم به خدا پناه ببریم تا او به ما آرامش بدهد، نه آنکه با غفلت از مرگ آرام بگیریم.
از هر ذکر و دعایی که بیشتر دلتان را به خدا متوجه میکند استفاده کنید و متنهایی که میتواند احساس عالی و اشک جاری به شما بدهد را در نزد خود بخوانید، اگر چه اشک شرط مطلق استجابت نیست، اما بهترین شرایط استجابت را فراهم میکند.
لیلهالقدر حقیقی حضرت زهرا (سلام الله علیها) است و افسوس که ما اسمی از او میشناسیم. علامه طباطبایی فرمود: شب های قدر به یاد حضرت زهرا باشید چون لیلة القدر حضرت زهراست اگر معرفت داشته باشیم. تمام ملک و ملکوت زهراست. تمام ملک و ملکوت پیش زهراست.
علامت صفای باطن این است که در گذشتۀ خودت هیچ خوبیای نبینی. البته خیلی سخت است که انسان برای خودش هیچ خوبیای نبیند. ولی اگر یکمقدار تأمل کنیم، انشاءالله به این موضوع میرسیم که در گذشتۀ خودمان هیچ خوبیای نبینیم و به جایش، بدیها و گناهان خودمان را ببینیم.
نگویید: «ما که عرق نخوردهایم، چاقو نکشیدهایم، بینمازی نکردهایم، و خیلی از گناهان را انجام ندادهایم!»
منظور ما هم این نیست که این گناهانی که مرتکب نشدهاید را به خودتان نسبت دهید. ولی ما کارهایی انجام دادهایم که خدا از ما (در حدّ و اندازۀ خودمان) انتظار نداشته است. چه بسا خدا از آن آدم چاقوکش، انتظار داشته که چاقو بکشد(به خاطر شرایط و فضای تربیتیای که در آن قرار داشته است) و چه بسا اگر ما یک ترک مستحب یا انجام مکروه داشته باشیم، به اندازۀ چاقوکشی آن فرد، در نزد خداوند، غیرقابل قبول و بد باشد.
مردم به خیرپرهیزکاران امیدوار و از آزارش در امانند.
* اگر در بیخبران باشد نامش در گروه یادآوران خدا ثبت می گردد و اگر در یادآوران باشد نامش در گروه بیخبران نوشته نمی شود
* ستمکار خود را عفو می کند
*به آنکه محرومش ساخته می بخشد
* آن کس که با او بریده می پیوندد
از سخن زشت دور و گفتارش نرم، بدیهای او پنهان و کار نیکش آشکار است.
* نیکی های او به همه رسیده و آزار او به کسی نمی رسد.
* در سختی ها آرام و در ناگواریها بردبار و در خوشیها سپاسگزار است
* به آنکه دشمن دارد ستم نکند و نسبت به آنکه دوست دارد به گناه آلوده نشود
* پیش از آن که بر ضد او گواهی دهند به حق اعتراف می کند
* و آنچه را به او سپرده اند ضایع نمی سازد
* و آنچه را به او تذکر دادند فراموش نمی کند.
* مردم را با لقبهای زشت نمی خواند
*همسایگان را آزار نمی رساند
* در مصیبتهای دیگران شاد نمی شود
* و در کار ناروا دخالت نمی کند
* و از محدوده حق خارج نمی شود
*اگر خاموش است سکوت او اندوهگینش نمی کند و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمی شود
* و اگر به او ستمی روا دارند صبر می کند تا خدا انتقام او را بگیرد.
* نفس او از دستش در زحمت، ولی مردم در آسایشند
* برای قیامت خود را به زحمت می افکند ولی مردم را به رفاه و آسایش می رساند
* دوری او از برخی مردم، از روی زهد و پارسایی و نزدیک شدنش با بعضی دیگر از روی مهربانی و نرمی است دوری او از تکبر و خودپسندی و نزدیکی او از روی حیله و نیرنگ نیست.
قسمتی از خطبه 193 نهج البلاغه
#حدیث_روز
در فضیلت مسواک است
بدان که مسواک نمودن، که در این حدیث شریف جناب رسول اکرم، صلى الله علیه و آله، وصیت به آن فرمودند، یکى از آداب مستحبه شرعیه است مطلقا، و در مواقع خاصه مؤکد است، مثل قبل از وضو و نماز، و در وقت قرائت قرآن، و وقت سحر و وقت برخاستن از خواب. و در اخبار شریفه سفارش بلیغ و تاءکید تام درباره آن شده است، و از براى آن خواص و آثار بسیار ذکر شده است، و ما به ذکر بعضى از آن این اوراق را متبرک مى کنیم.
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: در مسواک دوازده خصلت است: از سنت رسول خداست، (چنانچه در اخبار کثیره است که مسواک از سنن پیغمبران است) و پاکیزه کننده دهان است، و روشنى چشم را زیاد کند، و خداى تعالى را راضى مى کند، و بلغم را مى برد، و حافظه را زیاد مى کند، و دندانها را سفید مى نماید، و حسنات را مضاعف مى کند، و بثورات و جوشهایى که در پى دندان است زائل مى کند، و لثهها را محکم مى کند، و اشتهاى به طعام (را) زیاد مى کند، و ملائکه را خشنود و فرحناک مى کند.
? #چهل_حدیث ، امام خمینی (ره) #حدیث_روز
سفارش امام علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام درباره حقوق دوستان
* چون برادرت از تو جدا گردد، تو پیوند دوستی را بر قرار کن، اگر روی برگرداند تو مهربانی کن و چون بخل ورزد تو بخشنده باش، هنگامی که دوری میگزیند تو نزدیک شو و چون سخت میگیرد تو آسان گیر و به هنگام گناهش عذر او بپذیر، چنان که گویا بنده او میباشی و او صاحب نعمت تو میباشد.
* مبادا دستورات یاد شده را با غیر دوستانت انجام دهی یا با انسانهایی که سزاوار آن نیستند بجا آوری، دشمن دوست خود را دوست مگیر تا با دوست دشمنی نکنی.
* در پند دادن دوست بکوش، خوب باشد یا بد
* و خشم را فرو خور که من جرعهای شیرینتر از آن ننوشیدم و پایانی گواراتر از آن ندیده ام.
* با آن کس که با تو درشتی کرده، نرم باش که امید است به زودی در برابر تو نرم شود
* با دشمن خود با بخشش رفتار کن، زیرا سرانجام شیرین دو پیروزی است (انتقام گرفتن یا بخشیدن)
* اگر خواستی از برادرت جدا شوی، جایی برای دوستی باقی گذار، تا اگر روزی خواست به سوی تو باز گردد بتواند
* کسی که به تو گمان نیک برد او را تصدیق کن و هرگز حق برادرت را به اعتماد دوستی که با او داری ضایع نکن، زیرا آن کس که حقّش را ضایع میکنی با تو برادر نخواهد بود
* و افراد خانواده ات بد بختترین مردم نسبت به تو نباشند
* و به کسی که به تو علاقه ای ندارد دل مبند
*مبادا برادرت برای قطع پیوند دوستی، دلیلی محکمتر از برقراری پیوند با تو داشته باشد و یا در بدی کردن، بهانه ای قویتر از نیکی کردن تو بیاورد
✅ ستمکاری کسی که بر تو ستم میکند در دیده ات بزرگ جلوه نکند، چه او به زیان خود و سود تو کوشش دارد و سزای آن کس که تو را شاد میکند بدی کردن نیست.
? قسمتی از نامه 31 نهج البلاغه
#حدیث_روز
عاقبت شیرین هدیه دادن به امام معصوم علیه السلام- :
کنیزی شاخه گلی را به امام حسن مجتبی -علیه السلام- اهداء نمود، آن حضرت او را آزاد کرد.
انس بن مالک عرض کرد:
“آیا شما برای یک شاخه گل، او را آزاد کردید؟!”
حضرت در پاسخ فرمودند:
《خداوند ما را چنین تربیت کرده است آن جا که می فرماید:
إذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأحْسَنِ مِنْهَا أوْ رُدُّوهَا:
هنگامی که کسی نسبت به شما تَحیّتی انجام داد، پاسخ او را به طور بهتر، یا همان گونه بدهید. (نساء ٨٦)
پاسخ بهتر، همان آزاد کردن او بود.»
?مناقب آل ابی طالب جلد٤ صفحه١٨
#حدیث_روز
دعای فراوان برای فرج، بهترین هدیه ای است که می توانیم به اماممان تقدیم نماییم؛ چرا که این دعا از عوامل مهم جلو افتادن ظهور است.
از قافله هدیه دهندگان
به امام زمان عجل الله فرجه عقب نمانیم.
فضیلت دائم الوضو بودن.
با آنکه آیات و روایات زیادی بر دائم الوضو بودن تأکید دارند، با این حال وضو گرفتن برای بسیاری از ما سخت است! گویا نمی دانیم چه خیر کثیری را از دست می دهیم:
1_ رزق و روزیت فراوان می گردد
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید، هنگام غذا خوردن وضوء بگیرد…
2_ خشک نکردن آب وضو حسنه دارد
3_امام صادق (علیه السلام) فرمودند : کسى که وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک کند، یک حسنه براى او نوشته مى شود
و کسى که وضو بگیرد و صبر کند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته مى شود…
3_ عمرت زیاد می شود
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید….
4_خواب با وضو، عبادت است
سول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند
و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود….
5_ مرگ با وضو، شهادت است
رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود…
6_ در قیامت نورانی می شوی
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
فردای قیامت خدای متعال امّت من را بین بقیّه ی امّتها در حالی محشور میکند که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانیهای نورانی دارند
?منابع:
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج1 ص356
بحارالأنوار: ج80، ص314، روایت2، باب5
بحارالأنوار: ج80، ص314، روایت3، باب5
وسایل الشیعه: ج1، ص 297
ثواب الاعمال، شیخ صدوق
#حدیث_روز
در ماه رمضان بهتر از ماه های باشید.
ماه رمضان روزه میگیرید، عصر که میشود کنترل غضبتان از دستتان در میآید! یک نفر به من میگفت که آقا با من حرف نزن، من آدم نیستم.
گفتم چرا؟ گفت روزه هستم.
تو روزه گرفتی که آدم بشوی، آدم نیستم، یعنی چه؟
بعضیها هستند بنده شکمند.
یعنی: «عَبدُ الْبَطن»
تا وقتی که وضع شکمشان روبراه باشد مسلمانند. وقتی که روبراه نبود، دیگر نه!
اصل ماه رمضان انسان باید یکپارچه خدائی شده باشد. دیگر به یاد خدا باشد.
رحم و عطوفت الهی در او ظاهر شده باشد. مظهر صفات خوب پروردگار باشد.
چرا غضبت را نمیتوانی کنترل کنی به جهت اینکه گرسنه ات هست؟!
باید خوش اخلاقتر هم باشید.
ماه رمضان فرصتی است که نفس از عوامل مادی، خلاصی پیدا کند و یک نفسی بکشد.
رهبرانقلاب: ماه رمضان در بین ایام و ماههای سال، حکم اوقات نماز را دارد در شبانهروز.
همانطوری که ساعات نماز در شبانهروز برای این است که از اسارت ماده یک لحظهای بیرون بیائیم، در دورهی سال هم ماه رمضان فرصتی است که با این ریاضت طولانی یکماهه، نفس از عوامل مادی خلاصی پیدا کند؛ یک نفسی بکشد، نورانیتی پیدا کند.
1389/05/27
تقوا اگر داشته باشید، عاقبت مال شما است؛ صبر لازم است.
رهبرانقلاب در دیدار اخیر دانشجویان: وقتیکه حضرت موسیٰ بعد از پیغمبری آمدند به مصر و آن معجزه را نشان دادند و دعوت و این حرفها -خب، بنیاسرائیل منتظر بودند دیگر؛ از گذشته خبر داده شده بود که یک منجیای خواهد آمد و آن منجی هم موسیٰ است؛ حالا موسیٰ آمده، منتظر بودند بمجرّدیکه موسیٰ آمد، دستگاه فرعون کنفیکون بشود؛ نشده بود- قرآن میگوید آمدند پیش حضرت موسیٰ و گفتند که «اوذینا مِن قَبلِ اَن تَأتِیَنا وَ مِن بَعدِ ما جِئتَنا»؛ تو که آمدی چه فرقی کرد؟ چه تفاوتی کرد؟ قبل از اینکه بیایی هم ما را آزار میکردند، زیر فشار بودیم، حالا هم که آمدی باز زیر فشاریم. ببینید! این آن حالت بیصبریِ بنیاسرائیلی است؛ بیصبری. حضرت موسیٰ گفت خب صبر کنید: اِنَّ الاَرضَ لله یورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِه وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقین؛ تقوا اگر داشته باشید، عاقبت مال شما است؛ صبر لازم است. این حالت را نباید داشته باشید؛ اینکه ما بگوییم چرا نشد، چهجوری شد، پا به زمین بزنیم، درست نیست.
97/3/7
رمضان وقت تغییر و فرصتی ویژه برای تقویت ایمان
پنج گام در جهت تقویت ایمان
1_علمی: یعنى، در حد توان خود، به مطالعه و تحقیق بپردازیم. مطالعهی کتاب پنجاه درس اصول عقاید از آیت الله مکارم شیرازی برای این امر، مفید میباشد.
2_ عملی: انجام واجبات و ترک محرمات – پروردگار عالم میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرین/اى کسانى که ایمان آوردهاید! از صبر و نماز [در همه امور زندگى] یارى جویید؛ زیرا خدا با صابران است.(1)
3_توسل به اهل بیت و استعانت از اولیاء الهی (علیهم السلام). یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون/اى کسانى که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهاى براى تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.(2)
4_پرهیز از گناه: قرآن کریم سرانجام افرادی را که مرتکب اعمال بد میشوند چنین توصیف میکند: ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُن/سپس سرانجام کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند(3)
5_گفتن بعضی از اذکار و ادعیه: حضرات معصومین علیهم السلام برای تقویت ایمان و حفظ ایمان دعاهایی را به اصحاب آموختند از جمله: «یا اللَّه یا رحمان یا رحیم یا مقلّب القلوب ثبّت قلبی على دینک»(4)
?پینوشت:
1. بقره/153
2. مایده/35
3. روم/10
4. کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص: 352
#حدیث_روز
راههای درمان رذایل اخلاقی غرور و غفلت
ریشۀ بسیاری از خسارتها و شقاوتها غرور و غفلت است؛ یعنی اینکه انسان به وضعی که دارد، فریفته شود و با آنچه دلخواه اوست، سرگرم شود و موقعیت و وضع خود را مطلوب و ایدهآل پندارد و در صددِ تحول و اصلاح و جبران برنیاید، به چنین کسی «مغرور» میگویند.
آنان که مغرور میشوند، از مرگ و قبر و قیامت و حساب و کتاب و بهشت و جهنم و دشواریهای آینده و مؤاخذههای پس از مرگ، غافل میشوند و درصدد اصلاح نفس برنمیآیند.
برخی به مال دنیا و زندگی و لذات خویش مغرور میشوند،
برخی مغرور جوانی شده و از گذرابودن آن غافل میشوند،
برخی غرورشان به طاعت و بندگی و اَعمال صالح است و دچار خودپسندی میگردند،
برخی مغرور به رحمت خدا میشوند و در معصیت و گناه، پیش میروند،
برخی غرورشان به اصل و نسب و دودمان و شرافت خانوادگی است،
برخی فریفتۀ مال و مقام و سِمت و ریاست و ثروت میشوند،
برخی مغرور علم و دانش خویش میگردند
و برخی به قدرت و نفرات و حامیان و هواداران و اطرافیان مغرور میشوند…
خلاصه، هرکس به طریقی و به سببی گرفتار غفلت و غرور میشود و آیندۀ خود را میبازد.
گاهی لازم است انسان با نکتهها، عبرتها، حادثهها، موعظهها و مصیبتها از خواب غفلت بیدار شود. امام علی(علیه السلام) در بارۀ سنگینی خواب غفلت میفرمایند: «سُکرُ الْغَفْلَةِ وَ الْغُرُورِ أَبْعَدُ إِفَاقَةً مِنْ سُکرِ الْخُمُور» (سرمستی غفلت و غرور، دیرتر از مستی شراب، برطرف میشود.) نیز از سخنان آن حضرت است: «بَینَکمْ وَ بَینَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرة» (میان شما و پندگرفتن، حجابی از غرور است.) (بحارالانوار، ج70، ص157)
اما چگونه میتوان از غرور و غفلت رها شد؟
آنچه غفلت را میزداید و غرور را از بین میبرد، توجه به کاستیها، ضعفها، ناپایداریها و دگرگونیهایی است که در زندگی و اوضاع و احوال جهان و موقعیتها و امکانات و برخورداریها پیش میآید. عبرت گرفتن از تاریخ و از سرگذشت و سرنوشت دیگران، راهی برای زدودن غفلت و غرور است.
نکاتی که به این هدف کمک میکنند، اینهاست:
اول، ارتقای سطح معرفت و به کارگیری عقل و خِرد در امور و ارزیابی اَعمال و افزایش معرفت به خود و خدا و دنیا و آخرت و زمان و جهان و حوادث دنیا. شناخت صحیح آفات و خطرات، عامل بیداری است.
دوم، توجه به گذرابودن عمر، کوتاهی جوانی، ناپایداری جهان، حتمیت مرگ، درپیش بودن قبر و قیامت، دقیق بودن حساب و کتاب و آخرت، راست بودن وعدههای خدا و پیامبران، بی ارزشی مادیات و اعتباری بودن عنوان و مقام، انسان را از غرور میراند.
سوم، درس آموزی از سیرۀ بزرگان و عارفان که غفلت و غرور نداشته و پیوسته در جهاد با نفس بودند و به آمال و آرزوهای دراز، دل نمیبستند.
چهارم، توجه به اینکه علم و قدرت خدا بالاتر از هر علم و دانش و توانایی است و دست بالای دست بسیار است. چه بسیار صاحبان نام و جلال و شوکت که رفتند و یادشان مایۀ عبرت شد.
پنجم، عبرت گرفتن از اموات و گذشتگان، از ویرانیها، از ذلیل شدن عزیزان، از پیرشدن جوانان، از فقیرشدن ثروتمندان، از برکنارشدن حاکمان و مسئولان. همۀ اینها اسباب بیداری و تنبه از غفلت و غرور است.
ششم، توجه به آغاز و انجام انسان: در روایت بسیاری آمده است که انسان، اصلش نطفه است و آخرش هم جیفه (جسد بدبو) خواهد شد. پس چه جای غرور؟ انسان به چه چیز خود میبالد؟ انسان شناسی و شناخت عیوب نفس و آلودگیهای عمل و داشتن برنامۀ محاسبه و مراقبه، از غرور و غفلت پیشگیری میکند، یا اگر هست آن را میکاهد.
هفتم، گشودن چشم بصیرت: از کنار هر پدیده و حادثهای نباید به سادگی و غافلانه گذشت. هر چیز در نظام هستی یک «آیه» و نشانه است. آیه شناسی نیز غفلت زُداست.
هان ای دل عبرت بین، از دیده نظر کن هان ایوان مدائن را آیینۀ عبرت دان
موی سفید، هشداری برای نزدیکی اجل است. پیامبری از خدا خواسته بود که قبل از فرارسیدن مرگم، مرا خبر کن و ناگهانی مرا از دنیا مبر. وقتی عزرائیل برای قبض روح او رفته بود، گفت: «قرار بود خدا قبلاً خبر دهد.» ندا آمد: «اولین موی سفیدی که بر سر و صورت تو آشکار شد، قاصد مرگ بود. تو نکته را در نیافتی!» در سخنان امام علی(علیه السلام) آمده است: «الْمَشِیبُ رَسُولُ الْمَوْت» (پیری، قاصد و فرستادۀ مرگ است.)
کسیکه چشم بصیرتش باز باشد، نادیدنیها را هم میبیند و دچار خواب غفلت نمیشود. قرآن مجید میفرماید: «لا تَکنْ مِنَ الْغافِلین» ( از غافلان مباش!) (اعراف،205)
بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین
که این اشارت ز جهان گذران، ما را بس
اینها گوشهای از نکاتی بود که توجه به آنها سبب میشود انسان از «آسیبها و آفات» محفوظ بماند و از «رذائل» پاک شود، یا دست کم، راه زدودن و کاستن آنها را بداند.
گام بعد، اقدام عملی است.
پیش از گرفتارشدن در اعماق تباهیها، خوب است انسان خود را دریابد.
سخن بس است عزیزان، شروع باید کرد علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.
#حدیث_روز
راههای درمان رذایل اخلاقی کینه و عداوت
کسی که به دیگران خشم و غصب کرده و نتواند آن را اِعمال کند و اهل حِلم و گذشت هم نباشد، آن خشم تبدیل به کینه و دشمنیِ درونی میشود و شخص، در پی فرصتی است که بتواند آن را عملی سازد و انتقام بگیرد.
به این حالت نکوهیده، «غل» و «حِقد» هم میگویند. در روایت است که مؤمن، اهل حقد و کینه نیست. قرآن کریم نیز از ویژگیهای مؤمنان، یکی هم این را بیان میکند که از خدا میخواهند در دلشان نسبت به مؤمنان غل و کینهای وجود نداشته باشد.
در حدیث علوی آمده است: «طَهرُوا قُلُوبَکمْ مِنَ الْحِقْدِ فَإِنهُ دَاءٌ مُوبِئٌ»(دلهای خود را از کینه پاک کنید؛ چراکه آن، دردی کشنده و هلاکت آور است.)
چه بسیاری از جرایم و جنایات و جنگها و نزاعها، ریشه در کینه دارد و اگر آیینۀ دل از کینه و عداوت پاک باشد، جامعه را صلح و صفا فرا میگیرد و اشخاص، هم از نظر روحی و روانی در آرامش به سر میبرند و هم روابط از هم گسسته نمیشود و هم غم و غصه دلها را پر نمیکند.
#حدیث_روز
راههای درمان رذایل اخلاقی قساوت قلب
قلب، حاکم بدن و اثرگذار بر عمل انسان و بروز خصلتهای نیک و بدِ اوست. یکی از آفتها و بیماریهای آن «قساوت» است. معنی قساوتِ دل آن است که انسان حالتی پیدا کند که هیچ آیه و حدیثی، پند و اندرزی و نیز تشویق و تهدیدی در آن اثر نگذارد؛ حرفهای روشن و منطقی را نپذیرد و عواطف انسانی در او مرده باشد؛ رقّت قلب و خشوع و خشیت و خوفی در آن راه نیابد و مثل سنگ، نفوذناپذیر شود.
به انسانهای قسی القلب، «سنگدل» میگویند. این رذیله، مانع هدایت پذیری انسان میشود. قرآن کریم، برخی دلها را سخت یا سفتتر میداند و میفرماید: «برخی دلها از سنگ هم سفتترند؛ درحالیکه برخی سنگها شکافته شده و از آنها آب و چشمه جاری میشود.»
اینگونه دلها را میتوان مُرده به حساب آورد. آنچه عامل پیدایش چنین حالتی در قلب میشود، انجام دادن گناه روی گناه، دنیادوستی، خنده و شادی بسیار، آرزوهای دور و دراز و نیز تَرک عبادت و بندگی است. در کلام حضرت امیر(علیه السلام) آمده است: «مَا جَفتِ الدموعُ إِلا لِقَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلا لِکثْرَةِ الذنُوب» ( اشکهای چشمها جز به سبب قساوت دلها خشک نمیشود و دلها جز به سبب گناهان بسیار، دچار قساوت نمیشود..
عصیان و گناه، پرتگاه دل ماست. خشکیدن اشک گرم از چشمۀ چشم، گویای سقوط پایگاه دل ماست. برای پیشگیری و نیز درمان این صفات منفی برای دل، راههایی گفتهاند:
اول، ذکر خدا در خلوت:
امام باقر(علیه السلام) فرمودند: «تَعَرضْ لِرِقةِ الْقَلْبِ بِکثْرَةِ الذکرِ فِی الْخَلَوَات» ( با ذکر بسیار در خلوتها، برای دل خود رقت پدید بیاور.)
دوم، ابراز عاطفه به یتیم:
یتیم نوازی و مهرورزی به یتیمان، هم نشانۀ وجود عاطفه و رقت قلب در انسان است و هم این حالت را پدید میآورد و از سنگدلی جلوگیری میکند. مردی از قساوت قلب خویش به محضر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شکایت کرد. حضرت فرمودند: «اِذَا أَرَدْتَ أَنْ یلِینَ قَلْبُک فَأَطْعِمِ الْمِسْکینَ وَ امْسَحْ رَأْسَ الْیتِیم» (هرگاه خواستی دلت نرم شود، به بینوا اطعام کن و بر سرِ یتیم، دست نوازش بکش.)
سوم، یاد آخرت و مرگ:
توجه به دگرگونیهای روزگار و درپیش بودن مرگ، دل را از قساوت بیرون میآورد. حضرت علی(علیه السلام) در ضمن وصایای خویش به فرزندش امام حسن(علیه السلام)، از جمله میفرمایند: دلت را با موعظه زنده کن و با یاد مرگ، آنرا رام ساز، فجایع دنیا را به او بنمایان، از حمله و صولتِ روزگار برحذر بدار و از چرخش تحولات روزها و شبها هشدارش بده و سرگذشت پیشینیان را به دلت عرضه کن.
چهارم، ساده زیستی:
تجملات و تشریفات و لباس فاخر، معمولاً غرور و قساوت میآورد؛ اما ساده زیستی و پوشیدن لباس ساده، دل را خاشع میسازد.
امام علی(علیه السلام) را دیدند که لباس کهنه و وصلهداری پوشیده بود. علت را پرسیدند. فرمود: «یخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ وَ تَذِل بِهِ النفْسُ وَ یَقْتَدِی بِهِ الْمُؤْمِنُون» ( دل به سبب آن، خاشع شده و نفسِ انسان رام میشود و مؤمنان هم به آن اقتدا میکنند و الگو میگیرند.)
پنجم، دیدار از قبرستان:
رفتن به قبرستان و حضور بر سر خاک مردگان و یاد اموات، عبرت آموز است و قساوت را از دلها میبرد.
#حدیث_روز
راههای درمان رذایل اخلاقی حبّ نفس
حبّ نفس و خودخواهی، ریشۀ بسیاری از رذایل دیگر و گناهان اجتماعی و تعرض به حقوق مردم است و نتیجۀ آن، علاقه به تعریف و تمجید مردم، گریز از انتقادپذیری و نداشتن انصاف است و دچارشدن به شخصیت غیرواقعی و خودمحور. اینگونه افراد، هرگز به فکر اصلاح خویش نیستند و خود را بی عیب میدانند.
برای اینکه از این خصلت رها شویم، چه باید کرد؟ توجه به نکات زیر، میتواند علاج و درمان حبّ نفس به شمار آید:
اول، اگر ستایشهایی که میشنود در او نیست، خود را مسخره کند و اگر هست و دنیوی است، ارزش آن موهوم است و باید در پی ارزشهای واقعی و اخروی بیفتد.
دوم، اگر از انتقاد بدش میآید، باید ببیند که آن عیب و نقص در او هست یا نه؟ اگر هست نباید ناراحت شود؛ بلکه باید آن را برطرف سازد و از انتقادکننده تشکر کند و اگر
عیوب مطرح شده در او نیست، گذشت کند و آن را کفارۀ گناهانش به حساب آورَد.
سوم، سعی کند حالتی داشته باشد که مدح و ذم دیگران در او بی تأثیر باشد. اگر عیبی دارد، مدح دیگران سبب نشود آن را در خود نبیند و اگر فضیلتی دارد، نکوهش دیگران سبب غفلت از فضیلتی که دارد نشود. نه مدحها خوشحالش کند، نه ذمها او را در هم شکند.
چهام، سعی کند عیوب خود را بشناسد تا به عیوب دیگران نپردازد.
به فرمودۀ امام علی(علیه السلام): «مَنْ اَبْصَرَ عیبَ نَفْسِهِ شُغِلَ عَنْ عیبِ غَیْرِهِ» ( هرکس عیب خود را ببیند، از پرداختن به عیوب دیگران باز میماند.) (تحف العقول، ص88)
پنجم، پرهیز از مدح شنیدن: به کسانی که ستایش گرند، روی خوش نباید نشان داد؛ چون حبّ نفس سبب میشود انسان آنان را بپذیرد و باور کند و از اصلاح عیوبش باز مانَد. در
حدیث پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) آمده است: «به مدح و تعریف یکدیگر نپردازید و هرگاه ستایشگران متملّق را دیدید، به صورتشان خاک بپاشید.» (محجةالبیضاء، ج6، ص133) این توصیه به معنای دلخوش نبودن به تمجید دیگران است. انسانهای وارسته سعی میکنند جلوی تعریف و ستایشهای دیگران را به خصوص در پیشِ رو بگیرند.
ششم، محاسبۀ نفس: اگر انسانها بدون اغماض و خودفریبی، به حسابرسی اَعمال خود بپردازند و دقیق باشند و با خود، سازشکارانه برخورد نکنند، عیبهای زیادی در خود خواهند دید و این، سبب میشود که خودخواه و خودپسند نشوند. در روایات آمده است: «از خودتان حساب بکشید؛ دقیقتر از محاسبهای که شریک از شریک دارد.»
هفتم، پرهیز از موقعیتهای آمیخته به مدح و ستایش: کسی که بخواهد به اشتها و تمایل «حبّ نفس» پاسخ ندهد، باید هرچه بیشتر، از حضور در جمعهایی که فکر میکند آنجا از او تعریف خواهند کرد، پرهیز کند و به دلِ خود «نه» بگوید. اینکه برخی بزرگان، پیوسته از خلق و جمع گریزان بودهاند و به اصطلاح روایات، «حبّ خمول» داشتهاند تا مبادا کسی از آنان مدح و تعریف کند و آنان خوششان آید و گرفتار عواقب بعدی آن شوند، نشانۀ هوشیاری و بیداردلی اینگونه افراد است.
#حدیث_روز
راههای درمان رذایل اخلاقی شهوت
شهوت به معنای چیزی است که دل انسان میخواهد و به سوی آن گرایش دارد. مصداق بارز آن، شهوت جنسی است؛ ولی شهوت مال، شهوت مقام و ریاست، شهوت شهرت، شهوت خوردنی و نوشیدنی و… نیز از شهوات است. به این شهوتها «هوای نفس» هم میگویند.
رذیلۀ شهوت، افراد را به گناه در چشم وگوش، حرام خواری، ثروت اندوزی، ارتباطهای حرام، منکرات و مفاسد اخلاقی و حرص و طمع میکشاند و انسان به جای آنکه «امیر نفس» باشد، «اسیر نفس» میشود.
آنچه در اسلام مطلوب است، «تعدیل شهوت» است، نه «تعطیل شهوت». اگر تمایلاتِ قوۀ جنسی یا مال دوستی نباشد، نه تولیدمثل صورت میگیرد، نه تلاش اقتصادی. اما این «حبّ الشهوات» که به تعبیر قرآن، برای مردم آراسته شده و جلوه مینماید، نباید سدّ راه معنویت و اخلاق و سعادت شود. افراط در شهوت، قوای عقل را از کار میاندازد و انسان را از پیمودن راه آخرت بازمیدارد و «حالت حیوانی» به انسان میدهد.
برای غلبه بر تمایلات شهوانی، توصیۀ قرآن به «عفاف و حجاب» است. برای تأمین صحیح این نیاز طبیعی، برنامۀ «ازدواج» را پیش بینی کردهاند تا افراد، به زنا و لواط و ارتباطهای حرام گرفتار نشوند.
#حدیث_روز
راههای درمان رذایل اخلاقی حب دنیا
این خصلت شوم، در رأس رذایل است. دلبستگی به دنیا و علاقه به این عروس آراسته، اما بی وفا که عجوزه ای است که «عروس هزار داماد است»، انسان را از سیر معنوی و آفاقِ کمال باز میدارد. باید رشتههای «حبّ دنیا» را با قیچی «آخرت گرایی» قطع کرد و پای از باتلاق «علایق دنیوی» بیرون کشید: هرکس در این مرداب افتاد، هرچه بگذرد، بیشتر فرو می رود تا غرق شود.
?در کتب اخلاق، راههایی برای درمان «دنیازدگی» آمده است:
اول، ناپایداری دنیا: این آینهای است که دربرابر دیدگان همه گشوده است و نه ما برای دنیا میمانیم، نه دنیا برای ما. بزرگان گفتهاند: «آنچه نپاید، دلبستگی نشاید».
دوم، ضرر دنیا به آخرت: وقتی دنیاطلبی و حبّ دنیا به آخرت زیان میرساند و هرچه به دنیا نزدیک میشویم، از خدا و معنویات و سعادت اخروی دور میشویم، پس چنین چیزی که مایۀ دوری از کمال است، شایستۀ دلباختن نیست.
سوم، سیرۀ اولیای دین: بندگان عارف خدا و انبیا و اولیا، هیچکدام دل به دنیا نبسته و دنیا را محبوب خود برنگزیدند؛ ساده زیستند و به آبادی آخرت خویش پرداختند. این سیره، الگوی همۀ کمال طلبان است.
چهارم، ابزار گناه: دنیا برای افراد غیرمهذب، بستری برای معصیت است و به جای آنکه ابزار کسب آخرت و رضای الهی شود، وسیلۀ غفلت و گناه و دوری از خدا میشود. پس، برای مصونیت از این عواقب و عوارض، نباید اسیر دنیا شد.
پنجم، ارزش و کرامت انسان: کسی که خود را اسیر دنیا میسازد و حب دنیا را در دلش جای میدهد، خود را ارزان فروخته است. انسان بیش از دنیا میارزد و حیف است که معشوقش دنیا باشد!
ششم، دشواری حساب: روز قیامت، روز محاسبه و مؤاخذه است. سبکباران در آخرت زودتر به مقصد و مقصود میرسند. هرکه در دنیا برخوردارتر و دنیادارتر باشد،
هفتم، سیری ناپذیری انسان: حریص دنیاطلب، هرگز سیر نمیشود و هرچه دنیای بیشتری داشته باشد، حریصتر میشود و این حرص، بر غم و رنج روحی او میافزاید؛ اما اهل قناعت، روح آرامتر و زندگی آسودهتری دارند.
این کلام حضرت امیر(علیه السلام) را به عنوان هشداری برای این مسئله میآوریم: «ان الدنیا دارٌ، اولها عناءٌ و آخِرها فناءٌ، فی حلالها حِسابٌ و فی حرامها عِقابٌ» (همانا دنیا خانهای است که اولش رنج و آخرش فناست؛ چراکه در حلالش حساب و در حرامش عقاب است.) (غررالحکم و دررالکلم، محمدعلی انصاری، ج1، ص260)
#حدیث_روز
راههای درمان رذایل اخلاقی تکبر
تکبر، منازعه با کبریا و جبروت الهی است. بزرگی تنها سزاوار خداست و هرکه بخواهد جامۀ کبریایی و خودبزرگ بینی و فرعونیت بر تَن کند، ذلیل میشود. پایه گذار تکبر، ابلیس بود که حاضر نشد به فرمان خدا بر آدم سجده کند و منفور ابدی شد.
این رذیله، گاهی به خاطر مال و ثروت پیش میآید، یا جاه و مقام، یا علم و فضل، یا خدَم و حشم، یا خانواده و دودمان. به هرحال، مرضی است زشت که باید درمانش کرد و به زیور «تواضع» آراسته شد.
برای درمان تکبر، باید ریشههای آن را شناخت و جداجدا به مداوا پرداخت. تکبرِ برخی به سبب ذلت درونی و حقارت نفس است؛ امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «ما مِنْ اَحَدٍ تَکَبرَ او تَجَبرَ اِلا لِذِلةٍ وَجَدها فی نَفْسِِهِ» ( هیچ کس تکبر نمیورزد یا خودبزرگ بینی نمیکند؛ مگر به سبب ذلتی که در درون خویش مییابد.) (اصول کافی، ج2، ص295)
پس جبران و درمان آن، رسیدن به غنای روحی و اعتلای شخصیتی است که در سایۀ عمل، فضل، ایمان و معرفت به دست میآید.
توجه به اینکه متکبران نه نزد مردم جایی دارند، نه نزد خدا، بیدارگر است.
توجه به اینکه همۀ صاحبان مال، مقام، مِکنت، ثروت، ریاست، جمال، خاندان و حَسب و نَسب، مُرده اند و به زیر خاک رفتهاند، تکبر را میزداید.
یاد اینکه انسان به فرمودۀ امام علی(علیه السلام) در آغاز، نطفهای بوده و در پایان هم جیفهای خواهد بود، پس چه جای تکبر؟ هشداردهنده است.
تمرین عملی برای پرهیز از نشستن در صدر مجلس، توقع سلام و احترام نداشتن از دیگران، پیشقدم شدن در سلام، همنشینی با ضعفا و محرومان، رفت وآمد با فقرا و طبقات مستضعف، عبادت و بندگی و سجدههای طولانی، دیگری را در مجالس و مهمانی ها و ورود و خروج به محفل برخود مقدم داشتن، تأکید بر گفتن فراوانِ «نمیدانم» وقتی سؤالی میکنند و نمیداند و…
#حدیث_روز
راههای درمان رذایل اخلاقی خشم و غضب.
نیروی غضب که خداوند در وجود انسان نهاده است، فواید بسیاری دارد؛ به شرط آنکه در اختیار و به فرمان عقل باشد و به جا به کار رود؛ وگرنه، شعلههای آن، همۀ هستی شخص غضبناک را میسوزاند و خاکستر میکند.
در بحث خشم، آنچه مهم است «مهار غضب» است تا از اختیار بیرون نرود و حریمها را نشکند و پشیمانی به بار نیاورد. در روایات، از خویشتن داری به هنگام غضب، سخن گفته شده و تعبیر «کظم غیظ» و «فروبردن خشم» بسیار به چشم میخورد. قرآن کریم نیز از فروخورندگان خشم، ستایش کرده است: «والکاظمین الغیظ»(آل عمران، 134)
حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) فرمودهاند: «جرعۀ خشمی که به خاطر خدا فرو برده شود، نزد خداوند برترین جرعه است.» (کنزالعمال، ح5819) همچنین، از امام باقر(ع) نیز روایت است: «هرکس خشمی را فرو ببرد، درحالیکه می تواند آن را اِعمال کند، در روز قیامت خداوند دل او را لبریز از ایمنی و ایمان میسازد.» (اصول کافی، ج2، ص110)
پس توجه به آثار اخروی و محبوبیتِ فروبردن خشم نزد خدا، یکی از راههای مهار این شعلۀ سرکش است.راه دیگر، کمک خواستن از خداوند است: گفتن «اعوذ بالله مِنَ الشیطان الرجیم» و استعاذه به خدای متعال راه فوران این شعلۀ شیطانی را مسدود میسازد. تغییر حالت و وضعیت، از راه حلهای پیشنهادی دیگری است که در احادیث آمده است؛ یعنی کسی که خشمگین شده، اگر ایستاده است، بنشیند و اگر نشسته است، برخیزد و خود را به زمین بچسباند، سکوت کند، آن مجلس را تَرک کند، موقعیت خود را عوض کند، به آثار سوء غضب و پشیمانیهای بعدی اِعمال خشم توجه داشته باشد و به یاد قدرت خدا باشد که او هم قهار و مقتدر است و با این عنایت، با حلم ورزی، آن طوفان را فرو بنشاند.
#حدیث_روز
راههای درمان رذایل اخلاقی حسد
از رذیلههای خانمان برانداز و ایمان سوز و دشمن ساز، «حسد» است. حسد، حسود را به دشمنی میافکند و مایۀ رنج دائمی او میشود.
چگونه میتوان بر این رذیله غالب شد و خود را از چنگ آن رهاند؟ رهنمودهایی که در روایات آمده است، چنین است:
اول، توجه به عواقب سوء حسد و سرانجامِ تلخ حسودان، چه ابلیس، چه قابیل و چه همۀ حسودان دیگر، حتی فرزندان یعقوب که بر یوسف حسد میبردند.
دوم، توجه به افراد محرومتر از خود، تا قدر نعمتها و داشتهها را بداند و به برخورداران، حسد نورزد.
سوم، توجه به عذاب اخرویِ صاحبان این صفت و کیفر گناهانی که از رهگذر همین رذیلۀ اخلاقی، دامنگیر حسود میشود.
چهارم، نیکی به محسود و ابراز محبت و دوستی به او، تا آن کینهها و بدخواهیهای حسودانه و درونی به تدریج از بین برود.
پنجم، توجه به اینکه زیان حسد، نخست به خودِ حسود میرسد. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «حسود، پیش از آنکه به محسود زیان برساند، به خودش ضرر میزند؛ مثل ابلیس که با حسدش، برای آدم، اِجتبا و برگزیدگی را فراهم آورد و برای خودش، لعنت ابدی را.»
ششم، ازبین بردن زمینههای حسد و صفات بدی مانند حرص، طمع، تکبر، فرومایگی، جهل و کینه که موجب حسد میشوند.
#حدیث_روز
انتظار چه سودى براى زندگى فرد دارد؟
انتظار، یعنى خودسازى مدوام؛ خودسازى حتى بدون معلّم. شما وقتى منتظر جریانى هستید، باید با آن سنخیت داشته باشید و وقتى منتظر کسى هستید، باید مثل آن کس باشید و در طریق آن فرد. براى مثال، شما اگر منتظر دانشمندى باشید، یک جور خودتان را آماده مىسازید و وقتى منتظر نوازندهای باشید، به گونهاى دیگر. این دو انتظار تفاوت دارد. بنابراین،
کسى که چشم به راه مردى آسمانى، زنده و ناظر بر کردار انسانهاست، چشم به راه کسى که عدالت را اجرا مىکند و بلوغ انسانیت و خِرد را اعلام مىدارد، خودبه خود خودسازى را مىآغازد. هیچ الگویى بهتر از انتظار نیست، به شرط فهم معنا و هدف آن.
چگونه اعتقاد خود به امام زمان (عج) را تقویت کنیم؟ آیا روش خاصى وجود دارد؟
زمانی یک تودهاى به من گفت: فلانى! تو واقعاً معتقدى یک آدم 1200سال زنده است، مىآید و چنین و چنان مىکند؟!»
گفتم: تو سؤال را بدجورى شروع کردى. باید بگویى که «تو جهان را چطور مىبینى؟» تو باید اول جهان بینىِ کلّى مرا ببینى. یک موقع، من معتقدم که تمام عالم ماده است و غیر از آن نیست، در ماده هم همین قوانین شناخته شده وجود دارد. یک موقع، من جهان را الهى مىبینم و تحت قدرت خدایى که قادر مطلق است و قدرتى دارد که حد ندارد.
تو باید بپرسى با چشم مادى مىبینى یا الهى؟! اگر گفتم با چشم الهى، امام زمان (علیه السلام)هم در آن هست.
بُعد توحیدى انتظار و توجّه به مبدأ عالم و خداى جهان از مهمترین اصول اعتقادى است. مهدى(عج) بندۀ خدا، خلیفۀ خدا و ولىّ خدا در زمین است که به قدرت خدا زنده است و روزى، به امر او، براى استقراربخشیدن به دین و نجات جامعۀ بشرى، ظاهر خواهد شد.
بنابراین، نخست باید اصل باور و اعتقادمان را در شناخت کلّى جهان و مبدأ و هدف نهایى وجود، درست کنیم. در مرحلۀ بعد از خداشناسى، خواندن آیات و روایات مرتبط با امام زمان (عج) و نیز توسل به ساحت آن امام در تقویت اعتقاد به وى بسیار مؤثر است.
1. حکومت جهانی مهدی(عج)، آیةالله مکارم شیرازی،
2. دادگستر جهان، آیةالله ابراهیم امینى.
3. نشانه هایی از دولت موعود، نجم الدین طبسی، بوستان کتاب.
#حدیث_روز
بسم الله الرحمن الرحیم
پیش به سوی سرزمین یاس…
به راستى فدک چگونه جایى است؟ آیا آنجا باغ دور افتاده اى است؟ بعضىها هم مى گویند آنجا باغ حاصلخیزى است و براى همین خدا آن را به پیامبر داده است.اگر فدک باغ است، وسعت آن چقدر است؟
در همین فکرها هستم و در حق تو دعا مى کنم.اگر تو نبودى من هیچ وقت به فکرم نمى رسید که به فدک بروم و آنجا را از نزدیک ببینم.از قدیم گفته اند شنیدن کى بود مانند دیدن!
آفتاب به وسط آسمان رسیده است.وقت نماز فرا رسیده است.فکر مى کنم کنار آن درخت، چشمه اى باشد، خوب است نمازمان را آنجا بخوانیم.
بعد از نماز، نان و خرمایى را که همراه خودت دارى، مى آورى و این ناهار ما مى شود.من مى خواهم کمى استراحت کنم؛ تو مى گویى: «راه تو را مى خواند».
تا چشم به هم مى زنم سوار اسب سفیدت شده اى.من هم بلند مى شوم و سریع به سفر خود ادامه مى دهیم.
غروب نزدیک است و مقدارى از راه باقى مانده است.فدک، پشت همان رشته کوه است.خورشید در افق فرو مى رود، هوا تاریک مى شود.باید شب را در
همین جا اتراق کنیم.
صبح زود به سوى فدک مى رویم.اکنون مى توانى نخلستان هاى فدک را ببینى.
خداى من! چه نخلستان هاى بزرگى!
تا چشم کار مى کند درخت هاى سر به فلک کشیده خرما!
من از تعجب نزدیک است شاخ در بیاورم!! آیا اینجا همان جایى است که مى گفتند یک باغ است؟ کجاى فدک به باغ مى خورد؟ کیلومترها نخلستان در اینجاست!
فدک یک باغ نیست یک سرزمین حاصلخیز است!
ساعتى در این نخلستانها راه مى رویم.چشمه هاى آب در اینجا جارى است.انواع درختان میوه به چشم مى آیند.
خیلى دلم مى خواهد بدانم مساحت این سرزمین چقدر است.خوب است از یکى از اهالى اینجا سول کنیم.آنجا گروهى از کشاورزان مشغول آبیارى هستند.نزدیک مى رویم و سول مى کنیم.آنها جواب مى دهند نخلستان هاى فدک حدود ده هکتار مى باشد (هر هکتار، ده هزار متر مربع است
قسمت چهل و پنجم
?کتاب سرزمین یاس نوشته مهدی خدامیان
#سرزمین_یاس