مراقبت شدید امیرالمؤمنین (علیه السلام) از بیت المال و بریز و بپاش نکردنش در پای بستگان و دوستان
شبی عقیل (برادر بزرگتر امام) به عنوان مهمان بر آن حضرت در کوفه وارد شد. حضرت مقدم برادر را گرامی شمرد و احترام کرد.
امام حسن (علیه السلام) به اشاره پدرش یک پیراهن و یک ردا، از مال خودش به عقیل اهدا کرد.
هوا گرم بود، علی و عقیل روی بام دارالاماره کوفه نشسته بودند. عقیل انتظار سفره رنگینی داشت، بر خلاف انتظارش غذای ساده ای بیش نبود.
بعد عقیل گفت: زودتر باید به خانه ام برگردم و خیلی مقروضم، آمده ام شما دستور بدهید قرض من را بدهند.
فرمود: چقدر مقروضی؟ گفت: صد هزار درهم.
فرمود: چقدر زیاد!
بعد فرمود: متأسفم که اینقدر توانائی مالی ندارم که همه قرض های تو را بدهم ولی همینکه موقع حقوق و تقسیم سهمیه ها شد
من از سهم خودم تا آن اندازه ای که مقدور است، خواهم داد.
عقیل گفت: سهم تو که چیزی نیست، چقدرش را میخواهی خودت برداری و چقدرش را به من بدهی؟ دستور بده از بیت المال بدهند.
فرمود: بیت المال که ملک شخصی من نیست، من امین مال مردمم، نمیتوانم از بیت المال به تو بدهم.
بعد که دید عقیل خیلی سماجت میکند از همان پشت بام که به بازار مشرف بود و صندوقهای تجار دیده میشد، به صندوقها اشاره کرد و فرمود:
من یک پیشنهاد به تو میکنم که اگر عمل کنی همه قرض ها را میدهی و آن اینکه این مردم تدریجا به خانه ها میروند و اینجا خلوت میشود
و صندوقهاشان که پر از درهم و دینار است اینجا هست، همینکه خلوت شد برو و این صندوقها را خالی کن و قرض هایت را بده! ?
عقیل گفت: برادر جان سر به سر من میگذاری، به من پیشنهاد دزدی میکنی؟!
مگر من دزدم که بروم مال مردم بیچاره ای را که راحت در خانه های خود خوابیده اند بدزدم؟!
فرمود: چه فرق میکند که از بیت المال به ناحق بگیری و یا این صندوق ها را بزنی؟! هر دو دزدی است.
بعد فرمود: پیشنهاد دیگری به تو میکنم!
در این نزدیکی کوفه شهر قدیمی حیره است و مرکز بازرگانان و ثروتمندان عمده است، شبانه دو نفری میرویم و بر یکی از آنها شبیخون میزنیم!
عقیل گفت: برادر جان من از بیت المال مسلمین کمک میخواهم و تو این حرف ها را به من میزنی؟!
فرمود: اتفاقا اگر مال یک نفر را بدزدی، بهتر است از این که مال صدها هزار نفر را بدزدی.
چطور است که ربودن مال یک نفر اسم دزدی دارد و ربودن اموال عمومی دزدی نیست؟!?
علی (علیه السلام) در نامه به یکی از عُمّالش مینویسد:
«وای به حال آن کس که معترضان و جلوگیرانش در نزد خدا، فقرا و ضعفا و بیچارگان و قرض داران و راه ماندگان باشند.
که بالاترین نوع خیانت به اجتماع و بدترین اقسام دغل بازی با پیشوایان است».
(نهج البلاغه، نامه 26)
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
ثوابی که از بیست هزار سال نماز بالاتر است
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺩﺭسفر ﻣﻌﺮﺍﺝ ﺑﻮﺩ ﻣﻠﻜﯽ ﺧﺪﻣت ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﻛﻪ ﻣﻦ ﺩﻭ ﺭﻛﻌﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺠﺎ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻡ ﻛﻪ ﺑﯿﺴﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﻃﻮﻝ ﻛﺸﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﭘﻨﺞ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﻗﯿﺎﻡ ﻭ ﭘﻨﺞ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺭﻛﻮﻉ ﻭ ﭘﻨﺞ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺳﺠﻮﺩ ﻭ ﭘﻨﺞ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺩﺭﺣﺎﻝ ﺗﺸﻬﺪ ﺑﻮﺩﻡ .
ﺣﺎﻻ ﺛﻮﺍﺏ ﺍﯾﻦ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﻫﺪﯾﻪ ﻣﯽ ﻛﻨﻢ ﺑﻪ ﺍﻣﺖ ﺷﻤﺎ .
ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
ﻛﻪ ﺍﻣﺖﻣﻦ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺗﻮ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ .
ﭘﺲ ﺑﺪﺍﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻋﺰﺕ ﺧﺪﺍوند ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭﺍﻥ ﺍﻣﺖ ﻣﻦ ﯾﻚ ﺑﺎﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺘﻨﺪ،
ﺛﻮﺍﺏ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﺴﺖ ﻫﺰﺍﺭﺳﺎﻝ ﻃﺎﻋﺖ ﺗﻮ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ.
ﻣﻨﺒﻊ : اﻣﺎﻟﯽ ﺻﺪﻭﻕ، ﺝ 3، ﺹ 429
چقدر زیبا میشه این صلوات رو نذر گل نرگس کنیم.
داستان کوتاه پند آموز
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر مےکنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»
عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»
زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟» فرزندِ خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد: « بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»
عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟
پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست!
وقتی عشق و محبت تو خانواده باشد ، بی شک ثروت و موفقیت نیز خواهند آمد.
احادیثی از پیامبر رحمت (صلی الله علیه وآله)
1- بهترین مردان امت من، آن کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن و متکبر نباشند و بر آنان ترحم و نوازش کنند و به آنان آزار نرسانند .» مستدرک الوسائل، ج 14، ص 250 .
2- نشستن مرد در کنار خانواده اش، نزد خدای بزرگ دوست داشتنی تر از اعتکاف [و نشستن] در این مسجد من است .» میزان الحکمة، ج 4، ص 287 .
3- بهترین زنان شما آن زنی است که برای شوهرش آرایش و زینت می کند، اما از بیگانگان خود را می پوشاند .» وسائل الشیعة، ج 14، ص 15 .
مفاسد اقسام ریا
چون، اقسام ریا را دانستى بدان که:
قسم اول، که ریا در ایمان باشد - همچنان که گذشت - بدترین اقسام ریا، و از افراد کفر است. بلکه بدتر از کفر و شدیدتر از آن است.
? و اما قسم دوم، که ریا در عبادات بوده باشد، همه انواع آن حرام، و از گناهان عظیمه است. و صاحب آن مغضوب درگاه پروردگار، و ممنوع از وصول به سعادات. و علاوه بر آن، موجب بطلان عبادت، و فساد آن است، خواه در اصل عبادات باشد یا در «وصف لازم» آن. و فرقى نیست در بطلان عبادت به قصد ریا میان اینکه: قصد او ریاى محض باشد و هیچ نیت قربت نداشته باشد، یا اینکه هر دو با هم ضم باشد و بالاشتراک باعث بر عمل باشند. بلکه اگر قصد قربت هم راجح باشد و شایبه اى از ریا در آن باشد باز عبادت فاسد است و صاحب آن از عهده تکلیف خود برنیامده است. بلکه حال او بدتر از کسى است که عبادت را ترک نموده باشد، چون این شخص، علاوه برگناه ترک عبادت، گناه ریا را نیز دارد.
کلید درِ دوزخ است آن نماز
که در چشم مردم گذارى دراز
اگر جز به حق مى رود جاده ات
در آتش فشانند سجاده ات
? #معراج_السعاده
روحیه سالم و با نشاط
اگر درختی از لحاظ ریشه و تنه سالم بوده باشد و آنگاه به واسطه بعضی پیشامدها و در اثر برخی علل و عوامل خارجی میوهاش از بین برود و یا برگش بریزد و یا شاخهاش قطع شود، سرما شکوفهاش را بزند و یا پرندگان میوهاش را منقار بزنند و فاسد کنند و نظیر اینها، در عین اینکه موجب تأسف است باعث نگرانی نیست، چرا؟ زیرا خود درخت اگر سالم باشد بار دیگر برگ و شکوفه خواهد داد، میوه خواهد داد، از نو جوانه خواهد زد و سایه خواهد انداخت، در این گونه مواقع است که آدمی به خود حق میدهد که خود را تسلی داده و بگوید: “سر خود درخت سلامت باشد".
وجود آدمی نیز مانند یک درخت بارده و ثمر بخش است، اگر سالم و بی عیب باشد خرم و با نشاط است، میوهها و شکوفهها میدهد، بر سر ها سایه میافکند، رهگذران در سایهاش از رنج آفتاب میآسایند، مانند همان درخت انواع حوادث و پیشامدها ممکن است داشته باشد، ممکن است کودکان به او سنگ بپراکنند. آدمی سالها زحمت میکشد و رنج میبرد و دسترنجی تهیه مینماید، بعد در اثر حوادثی آن دسترنج از دستش میرود، سرمای فقر او را بی برگ و نوا میسازد، متاع دنیا ربوده شدن و سوختن و غرق شدن و هزاران آفت دیگر دارد، در عین اینکه این حوادث موجب تأسف است، برای یک روحیه سالم و با نشاط و امیدوار جای نگرانی نیست.
? #حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)
#داستان_کوتاه
شیطان
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.
لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،
خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد.. در راه به مسجد و
در همان نقطه مجدداً زمین خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.. یک بار دیگر لباسهایش
را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.
مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید))..
از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.
مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد
ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست
در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.
مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.
مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد..
شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.))
وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید،
خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم
و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید.
به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.
بنابراین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.
نتیجه داستان:
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید
چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر
دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.
این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.
برای درمان گستاخی در برابر پدر و مادر چه باید کرد ؟
پاسخ
یکی از واجباتی که در قرآن کریم - بعد از دستور به پرستش خداوند ذکر شده- نیکی به پدر و مادر است. لذا در قرآن و روایات، تأکید فراوانی بر رعایت حقوق والدین و نیکی و احسان به آنان شده است.در مقابل، رعایت نکردن این واجب، علاوه بر مجازات اخروی - در صورت توبه نکردن- مجازات دنیایی را نیز در پی دارد که در این جا به برخی از آنها اشاره می شود:
1. سلب توفیق در انجام عبادات و ترک گناهان؛ امام رضا(علیه السلام) در این باره می فرماید: «خداوند، عقوق والدین و نافرمانی از آنان را حرام کرده است؛ زیرا این کار باعث سلب توفیق الاهی در اطاعت از دستورات او می شود».
2. جلوگیری از استجابت و برآورده شدن دعا؛ امام صادق(علیه السلام) فرمود: «یکی از گناهانی که مانع قبول شدن دعا می گردد، و هوا را تیره می کند، عقوق والدین است»؛و تیره شدن هوا کنایه از این است که بی احترامی به والدین مانع ادراک قلب نسبت به حق است.
3. شقاوت و بدبختی؛ امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «آزار رساندن به پدر و مادر، جزو گناهان کبیره است؛ زیرا خداوند کسی که مورد عاق والدین قرار گرفته است را گناه کار و شقی و بدبخت قرار داده است».
4. مورد لعن و محروم شدن از رحمت خداوند؛ امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ملعون است، ملعون است کسی که پدر یا مادرش را کتک بزند. ملعون است، ملعون است کسی که والدین خود را آزار دهد». مقصود از لعن در آخرت؛ عقوبت الاهی و در دنیا؛ انقطاع و دور شدن از قبول رحمت و توفیق خداست.
5. پذیرفته نشدن نماز؛ امام صادق (علیه السلام) فرمود: «کسی که نگاه غضب آلود به پدر و مادرش کند، هر چند که آنها به او ظلم کرده باشند، خداوند هیچ کدام از نماز هایش را قبول نمی کند».
#اخلاقی
در بیان عدد نوافل
مقصود رسول اکرم، صلى الله علیه و آله، از پنجاه رکعت نماز، که مى فرماید مطابق سنت من است، نمازهاى واجبى و نوافل آنهاست به استثناى دو رکعت بعد از عشاء که در حال نشسته خوانده مى شود و یک رکعت محسوب مى شود، که با آن نمازهاى فریضه و نافله پنجاه و یک رکعت مى شود. و شاید ترک ذکر رسول خدا، صلى الله علیه و آله، این رکعت را، براى این باشد که این پنجاه رکعت سنت مؤکده بوده. چنانچه دلالت کند بر این معنى روایت ابن ابى عمیر، قال: ساءلت اءبا عبدالله، علیه السلام، عن اءفضل ما جرت به السنة من الصلاة. قال: تمام الخمسین.
و از بعض روایات استفاده شود که سیره رسول خدا، صلى الله علیه و آله، بر همین پنجاه رکعت جارى بوده، گرچه از بعضى دیگر استفاده شود که حضرت عتمه را به جا مى آورند. و شاید عدم ذکر آن و جریان سنت بر پنجاه رکعت براى آن باشد که عتمه عوض نماز وتر است و خود استقلال ندارد، چنانچه روایت فضیل بن یسار دلالت بر آن دارد، و در روایت شریفه آن را وتر تسمیه کردند. و در بعضى روایات است که کسى که آن را به جا آورد و مُرد، مرده است در صورتى که وتر را به جا آورده است. پس، در حقیقت این دو رکعت نماز وتر است که براى خوف حادثه موت پیش از وقت خود باید به جا آورد، ولى وقتى وقت وتر رسید، این کفایت از آن نکند و در بعضى روایات است که این دو رکعت جزء نمازهاى پنجاه گانه نبود، آن را زیاد نمودند براى تکمیل عدد، و دو مقابل شدن نافله از فریضه.
? #چهل_حدیث ، امام خمینی (ره)
احادیثی پیرامون ارزش خانه داری زنان …
1. هرگاه زنی برای مرتب کردن خانه چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد خداوند به او نظر رحمت میکند.. (پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله)
2. در هربار شیر مکیدن نوزاد خداوند ثواب آزاد کردن یک بنده را به زن میدهد. (پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله)
3. جهاد زن خوب شوهرداری کردن است.(امام علی علیه السلام)
4. بهترین زنان زنی است که برای شوهرش خوشبو باشد. (امام صادق علیه السلام)
5. چند گروه از زنان با حضرت زهرا در قیامت محشور میشوند. یکی از انان زنانی هستند که بر بداخلاقی شوهر خود صبر میکنند. (امام صادق علیه السلام )
6. هیچ چیز برای زن در شب اول قبر بهتر از رضایت شوهرش نیست. (امام محمد باقر علیه السلام)
7. یک لیوان آب دست شوهر دادن بهتر از یک سال نماز شب خواندن و روزه گرفتن است. (پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله)
8. چون زنی به شوهر خود آب گوارایی دهد خداوند 60 گناه او را میبخشد. (پیامر اکرم صلی الله علیه وآله)
9. هیچ زنی نیست که دیگ غذایش را بشوید مگر آنکه خدواند او را از گناهان وخطا ها می شوید. (فاطمه سلام الله علیها)
10. هیچ زنی نیست که هنگام نان پختن عرق کند مگر آنکه خداوند بین او و جهنم هفت خندق قرار دهد. (فاطمه سلام الله علیها)
11. هیچ زنی نیست که لباس ببافد (بدوزد) مگر آنکه خداوند برای هر نخی صد حسنه می نویسد وصد گناه محو می کند. (فاطمه سلام الله علیها)
12. هیچ زنی نیست موی فرزندان خود شانه بزند ولباس آنان را بشوید ، مگر آنکه خداوند برای هر مویی حسنه ای بنویسد و برای هر موی گناهی را پاک کند واو رادر چشم مردم زینت دهد.(فاطمه سلام الله علیها)
13. بهتر وبرتر از همه اینها رضای خدا ورضای مرد از همسرش است .رضای همسر رضای خدا وغضب همسر غضب خدا می باشد. (فاطمه سلام الله علیها)
14. هیچ زنی نیست که با اطاعت همسرش بمیرد مگر آنکه بهشت بر او واجب میشود. (فاطمه سلام الله علیها)
15. هیچ زنى نیست که شوهرش را یکبار آب دهد (یک لیوان) مگر اینکه این رفتار براى او از عبادت یک سال که روزهایش را روزه بگیرد و شبهایش به شب زنده دارى مشغول باشد بهتر است وخداوند در عوض هر بار که شوهرش را آب دهد ، شهرى در بهشت براى او بنا مى کند وشصت گناه از او می آمرزد. (امام صادق علیه السلام)
منبع احادیث: کتاب وسائل الشیعه ج 2ص39
از کار فرهنگی خسته نشو…
به زنبور عسل نگاه کن
در آرامش کامل، با خونسردی، بدون نگرانی، تمام تمرکزش را صرف تولید عسل می کند.
نگران آینده نیست که نکند عسل هایی که تولیدمیکند مصرف کننده نداشته باشد.
عسل تولید می کند، چرا که وظیفه اش تولید عسل است.
نگران این همه کارخانه چیپس و پفک هم نیست.
نگران این همه تبلیغات رسانه ای که از چیپس و پفک هم می شود، نیست.
نگران تغییر ذائقه مصرف کنندگان هم نیست.
تمام همّ و غمش، فقط و فقط تولید عسل است.
تو عسلت را تولید کن!
نگران مخاطب نباش!
عسل شفاست…
مطابق فطرت انسانی است…
بنابراین همیشه مخاطب دارد.
اگرچه مخاطبش دیر بفهمد که شفایش در عسل است…
پس از درگذشت پدر،
پسر، مادرش را به خانه سالمندان برد و هر لحظه از او عیادت میکرد.
یکبار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش در حال جان دادن است!
پس با شتاب رفت تا قبل از اینکه مادرش از دنیا برود، او را ببیند.
از مادرش پرسید: مادر چه میخواهی برایت انجام دهم؟
مادر گفت: از تو میخواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری، چون آنها پنکه ندارند و یخچال غذاهای خوب بگذاری، چه شبها که بدون غذا خوابیدم.
فرزند با تعجب گفت: داری جان میدهی و از من اینها را درخواست میکنی؟
و قبلاً به من گلایه نکردی؟!!!
مادر پاسخ داد: بله فرزندم!
من با این گرما و گرسنگی خو گرفتم و عادت کردم، ولی میترسم تو وقتی فرزندانت در پیری تو را به اینجا می آورند، به گرما و گرسنگی عادت نکنی.….!!!!
* نماز اول وقت «شاه کلید» است
مرحوم شیخ بر خواندن نمازهای روزانه در اول وقت تأکید بسیار داشت و این نخستین وصیت او به فرزند خویش بود. این عارف حقیقی میگفت: اگر آدمی یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، «هَبَاء مَّنثُورًا» خواهد شد. (اشاره به آیه 23 سوره فرقان و به معنای پراکندهشدن ذرات غبار در هوا)
جناب شیخ فرزندش را بر تهجد و نماز شب سفارش میکرد و میگفت: «بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیدهام، به برکت بیداری شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ذراری (فرزندان) ارجمند رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.»
نقل است جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت: سه قفل در زندگیام وجود دارد و سه کلید از شما میخواهم! قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ نخودکی فرمود: برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم هم نمازت را اول وقت بخوان!
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟!
شیخ نخودکی فرمود: نماز اول وقت «شاه کلید» است.
#شیــخ_نخـودکی_اصفهانی
محکم ترین و قوى ترینِ شما
آقا امام سجاد علیه السلام:
پیامبر صلى الله علیه و آله بر گروهى گذشتند که سنگى را بلند مى کردند . فرمودند : این چه کارى است؟ گفتند : با این کار ، نیرومندترین و محکم ترینِ خود را مى شناسیم . فرمودند : آیا به شما خبر دهم که محکم ترین و قوى ترینِ شما کیست؟ گفتند : بلى اى پیامبر خدا ! فرمودند : محکم ترین و قوى ترین شما ، کسى است که هر گاه خشنود شود ، خشنودى اش او را به گناه و باطل نکشاند ، و هر گاه خشمگین شود ، خشمش او را از سخن حق ، بیرون نبرد ، و هر گاه به قدرت رسید ، آنچه برایش حق نیست، دست نزند.
معانى الأخبار، ص 366
﷽
•دوربین خدا روشنه!
دیدین گاهی میریم عروسی یا جشن تولد،
دوربین داره فیلمبرداری میکنه و تا نوبت به ما میرسه؛ خودمون رو جمع و جور میکنیم
چرا؟ چون دوربین روی ما زوم میکنه؛
نکنه زشت و بد قیافه بیفتیم!
•اگه فقط به این فکر کنیم که دوربین خدا همیشه روشنه و روی ما هم زوم شده، شاید یه جور دیگه زندگی می کردیم!
•شاید اخلاقمون یه جور دیگه بود!
شاید لحن صحبتمون یه جور دیگه میشد!
•مطمئن باشیم که دوربین خدا همیشه روشنه و روی تک تک ما زوم شده؛ چون خودش فرمود:
«ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری» (علق/14)
آیا نمی دانند خدا می بیند…
پل صراط
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند :
مردم وارد آتش می شوند سپس با توجه به اعمالشان از آن (صراط ) عبور می کنند : اولین گروه مانند جهش برق از آن می گذرند، برخی مانند حرکت باد ، عده ای مانند اسب سوار ، برخی مانند سواره و عده ای مانند آدمی که تند می رود و بعضی مانند انسانی که راه می رود.
مومنان نه تنها به سرعت از صراط عبور می کنند بلکه به فرموده رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) ،وقتى مؤمن بر صراط مى گذرد شعله هاى آتش دوزخ خاموش مى شود و مى گوید: اى مؤمن زود بگذر که نور تو، شعله هاى مرا خاموش کرده است .
?مستدرک الوسائل ، ج 4 ، ص 388
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
برترین خلق و معرفت اهلبیت علیهم السلام.
ابن ابی عمیر ازامام باقر وامام صادق علیهما السلام نقل کرده که فرمودند :
«برخی از شما، نماز بیشتری میخوانند و برخی دیگر، حج بیشتری به جا میآورند و برخی دیگر، صدقه بیشتری میدهند و برخی دیگر، روزه بیشتری میگیرند، ولی برترین شما کسی است که، (نسبت به ما)با معرفتتر باشد».
? البحار:2/14،ح28
اللهم عجل لولیک الفرج
شش چیز به شش چیز است
آیت الله مجتهدی تهرانی فرمودند: در حدیث قدسی آمده است که خدواند فرمود: ای بندگانم! شش چیز از شما و در برابر آن شش چیز از من می باشد؛ اگر به وظایف خود عمل کردید، خیر دنیا و آخرت نصیب شما خواهد شد:
1_ آمرزش و عفو از من و توبه از شما؛
2_ بهشت برین از من و طاعت و عبادت از شما؛
3_ روزی زیاد از من و شکر و سپاس از شما؛
4_ قضا از من و رضا از شما؛
5_ بلا از من و صبر از شما؛
6_ اجابت از من و دعا از شما
مواعظ العددیّه، ص292
اشعار آقا امام زمان(عج)
آقا قسم به جان شما خوب می شوم
باور کنید آخرش به خدا خوب می شوم
حتی اگر گناه خلایق کشم به دوش
با یک نگاه لطف شما خوب می شوم
این روزها ز دست دل خویش شاکیم
قدری تحملم بنما خوب می شوم
من ننگ و عار حضرتتان تا به کی شوم
کی از دعای اهل بکا خوب می شوم
با یک دعای مادردلسوز و مهربان
ام الائمه جوان خوب می شوم
جمعی کبوتر حرم فاطمه شدند
من هم شبیه آن شهدا خوب می شوم
من بدترین غلام حقیر ولایتم
ای بهترین امام بیا خوب می شوم
با این همه بدی به ظهورشما قسم
با یک نسیم کرب و بلا خوب می شوم
احادیث گهربار از حضرت حجت(عجل الله فرجه)
1⃣ اگر شیعیان ما - که خداوند آنها را به طاعت و بندگی خویش موفق بدارد - در وفای به عهد و پیمان الهی اتحاد و اتفاق میداشتند و عهد و پیمان را محترم میشمردند، سعادت دیدار ما به تأخیر نمیافتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل میشدند. (الإحتجاج للطبرسی، ج 2، ص 499)
2⃣ از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید، برماست که شما را از سرچشمه سیراب برگردانیم، چنان که بردن شما به سرچشمه از ما بود، در پی کشف آنچه از شما پوشیده شده نروید و مقصد خود را با دوستی ما بر اساس راهی که روشن است به طرف ما قرار دهید. (بحارالأنوار، ج 53، ص 179)
3⃣ دین از آن محمد(صلی الله علیه وآله) و عدایت از آن علی امیرالمؤمنین(علیه السلام ) است، زیرا عدالت
مال اوست و در نسل او میماند تا روز قیامت. (بحارالأنوار، ج 53، ص 160)
4⃣ نفع بردن از من در زمان غیبتم مانند نفع بردن از خورشید هنگام پنهان شدنش در پشت ابرهاست و همانا من ایمنی بخش اهل زمین هستم، همچنانکه ستارگان ایمنی بخش اهل آسمانند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 181)
5⃣ خداوندا! وعدهای را که به من داداهای، برآورده کن و امر قیام مرا تمام فرما. قدمهایم را ثابت بدار و در سایه قیام من، جهان را پر از عدل و داد کن. (بحارالأنوار، ج 51، ص 13)
???
شعر فراق آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
با کدام آبرویی، روز شمارش باشیم
عصـرها منتظر صبح بهارش باشیم
کاروان سحرش بهـر همه جا دارد
تا که جا هست، چرا گرد و غبارش باشیم؟!
سال ها منتظر سیصد و اندی مرد است
آن قدر مرد نبودیم که یارش باشیم
گیرم امروز به ما اذن ملاقات دهد
مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم
بارها در پی کار دل ما راه افتاد
یادمان رفت ولی درپی کارش باشیم
ما چرا؟ خوب ترین ها به فدای قدمش
حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟!
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم
خدایا همه کارهایت درست است
روزی مردی زیر سایه درخت گردویی نشست تا خستگی در کند در این
موقع چشمش به کدوتنبل هایی که آن طرف سبز شده بودند افتاد و گفت:”
خدایا! همه کارهایت عجیب و غریب است ! کدوی به این بزرگی را روی
بوته ای به این کوچکی می رویانی و گردوهای به این کوچکی را روی
درخت به این بزرگی !” همین که حرفش تمام شد گردویی از درخت بر
سرش افتاد . مرد بلافاصله از جاجست و به آسمان نظر انداخت و گفت :”
خدایا!خطایم را ببخشای! دیگر در کارت دخالت نمیکنم چون هیچ معلوم نبود
اگر روی این درخت به جای گردو ، کدو تنبل رویانده بودی الان چه بلایی بر
سر من آمده بود .”
˝آیت الله مجتهدی تهرانے(ره)˝
مغرور به قدرتت مباش
آموزنده?
ﻣﺮﺩ ﻋﯿﺎﻟﻮﺍﺭﯼ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺪﺍﺭﯼ، ﺳﻪ ﺷﺐ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺳﺮ ﺑﺮ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﮔﺬﺍﺷﺖ . ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ وادار کرد ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﻭﺩ. ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺼﯿﺒﺶ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ .
ﻣﺮﺩ ﺗﻮﺭ ﻣﺎﻫﯿﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺯﺩ ﺗﺎ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﻏﺮﻭﺏ ﺗﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﺗﻮﺭﺵ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩ . ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺗﻮﺭﺵ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﻣﺎﻫﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻪ ﺗﻮﺭﺵ ﺍﻓﺘﺎﺩ . ﺍﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻧﺠﻬﺎﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺮﺩ. ﺍﻭ ﺯﻥ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻫﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﻏﺎﻓﻠﮕﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ؟
ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ می رفت. ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮔﺮﺩﺵ ﺑﻮﺩ . ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺷﺘﻪ ﯼ ﺧﯿﺎﻟﺶ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺖ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﺍﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮﺭﻡ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺁﻥ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺪﺍﺩ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺸﮑﺮ ﻫﻢ ﻧﮑﺮﺩ .
ﺍﻭ ﺳﺮﺍﻓﮑﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ. ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﻭ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﺑﻨﺪ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﺎ ﻏﺮﻭﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﻪ ﮐﺎﺥ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻭ ﺟﻠﻮ ﻣﻠﮑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺒﺎﻟﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺻﯿﺪﯼ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻠﮑﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩ، ﺧﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ. ﺩﺭﺩ ﺷﺪﯾﺪﯼ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺶ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩ ﺳﭙﺲ ﺩﺳﺘﺶ ﻭﺭﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ. ﭘﺰﺷﮑﺎﻥ ﮐﺎﺥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻗﻄﻊ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﻧﮑﺮد. ﺩﺭﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺳﺖ ﺗﺎ ﻣﭻ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺗﺎ ﺑﺎﺯﻭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ. ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻮﺍﻝ ﺳﭙﺮﯼ ﮔﺸﺖ
ﭘﺰﺷﮑﺎﻥ ﻗﻄﻊ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﻭ ﺭﺍ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﯾﺎﺩ ﺩﺭﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ .
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﯾﺪﻧﺪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺟﺴﻤﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺶ ﺍﻓﺘﺎﺩ . ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺴﺘﺸﺎﺭﺍﻧﺶ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻇﻠﻤﯽ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪﻩ . ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﺮﺩ ﻣﺎﻫﯿﮕﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﻧﺰﺩﺵ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ .
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺎﻫﯿﮕﯿﺮ ﻓﻘﯿﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﮐﻬﻨﻪ ﻭ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ؛
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ :ﺁﯾﺎ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ
ﺁﺭﯼ ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻣﺎﻫﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮔﺮﻓﺘﯽ
- ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﻣﺮﺍ ﺣﻼﻝ ﮐﻨﯽ .
- ﺗﻮ ﺭﺍ ﺣﻼﻝ ﮐﺮﺩﻡ .
- ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻭﺍﻫﻤﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ، ﭼﻪ ﮔﻔﺘﯽ؟
ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ :
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ!
ﺍﻭ ﻗﺪﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ، ﺗﻮ ﻫﻢ ﻗﺪﺭﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ …
گل صداقت و راستگوئی!
روزی شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با یکی از دانایان شهرش در این باره مشورت کرد. دستور دادند
که همه ی دختران شهر به میهمانی شاهزاده دعوتند. شاهزاده در این جشن همسر خود را انتخاب می
کند.دختر خدمتکار قصر از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شد چرا که عاشق شاهزاده بود.اما تصمیم گرفت که در
میهمانی شرکت کند تا حداقل یکبار شاهزاده را از نزدیک ببیند.روز جشن همه در تالار کاخ جمع بودند. شاهزاده به
هر یک از دختران دانه ای داد و گفت کسی که بهترین گل را پرورش دهد و برایم بیاورد همسر آینده ی من خواهد
بود. شش ماه گذشت و با اینکه دختر خدمتکار با باغبانان مشورت کرد و از گل بسیار مراقبت کرد ولی گلی در گلدان
نرویید. روز موعود همه ی دختران شهر با گلهایی زیبا و رنگارنگ در گلدان هایشان به کاخ آمدند. شاهزاده بعد از
اینکه گلدان ها را نگاه کرد اعلام کرد که دختر خدمتکار همسر اوست. همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را
انتخاب کرده که در گلدانش گلی نبوده. شاهزاده گفت این دختر گلی را برایم پرورش داده که او را شایسته ی
همسری من می کند، گل صداقت.
همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند و ممکن نبود گلی از آنها بروید.
خوشا به حال شیعیان مهدی (عج)
این سوال بسیار مهم و در واقع سوال همه ی شیعیان و محبین اهل بیت می باشد . به نظر می رسد اگر ما وظیفه ی خود را در زمان و دوران انتظار بدانیم و بدان وظایف عمل کنیم در واقع خود را برای زمان ظهور آماده کرده ایم .
«آمادگی برای ظهور مستلزم انتظاری خوب و شایسته است.»
1. شناخت: یکی از ویژگی های منتظر ، شناخت و معرفت به امام زمان است نه فقط یادگیری نام ها و القاب و تاریخ ولادت و غیبت ؛ بلکه معرفت داشتن به ویژگی ها و ابعاد وجودی حضرت و اندیشیدن در کلمات و اوامر حضرت و تأمل در حکمت نام ها و نشانه ها و علائم ظهور و شگفتی ولادت و حیات او ، همچنین دانستن سبب و حکمت غیبت پر رمز و راز حضرت که به یقین وقتی انسان معرفت به این موارد پیدا کرده و اهداف و آرمان های او را فهمید خود را برای عملی کردن اهداف امام زمان آماده می سازد و خشنودی او را به خشنودی خودش ترجیح می دهد و سعی می کند سرباز خوبی برای آن حضرت باشد.
از رسول اکرم (صلی الله علیه واله) حکایت شده:
«من مات و هو لا یعرف امامَهُ ماتَ میتة جاهلیة» ؛
«کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.»
دعای امام زمان در حق شیعیان
مؤذن جامی، محمدهادی - عالم بزرگوار و سید جلیل، رضی الدین علی بن طاووس (رحمة الله علیه)، فرمود:(اینجا):سحرگاهی در سامرا، دعایی از حضرت قائم (علیه السلام) شنیدم و کلماتی از آن را حفظ کردم.
ایشان برای زندگان و مردگان دعا می فرمودند و از جمله کلمات آن حضرت (عج) این بودکه عرضه می داشتند:«وابقهم واحیهم فی عزنا و ملکنا وسلطاننا ودولتنا؛ خدایا شیعیان را حفظ کن و آنها را در دولت و سلطنت ما، حیات ده.)
این قضیه در شب چهارشنبه سیزدهم ذی القعده سال 638، برایم اتفاق افتاد.
علاوه بر این، سید بن طاووس (رحمة الله علیه) می فرماید:سحرگاهی در سرداب مقدس بودم.
ناگاه صدای مولایم را شنیدم که برای شیعیان خود دعا می کردند و عرضه می داشتند: «اللهم ان شیعتنا خلقت من شعاع انوارنا و بقیة طینتنا و قد فعلوا ذنوبا کثیرة اتکالا علی حبنا وولایتنا فان کانت ذنوبهم بینک وبینهم فاصفح عنهم فقد رضینا و ما کان منها فیما بینهم فاصلح بینهم و قاص بها عن خمسنا و ادخلهم الجنة فزحزحهم عن النار و لا تجمع بینهم و بین اعدائنا فی سخطک.»
ترجمه دعا این است:خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و بقیه طینت ما خلق کرده ای، آنها گناهان زیادی با اتکاء بر محبت به ما و ولایت ما، کرده اند، اگر گناهان آنها گناهی است که در ارتباط با تو است، از آنها بگذر که ما را راضی کرده ای و آنچه از گناهان آنها، در ارتباط با خودشان هست، خودت بین آنها را اصلاح کن و از خمسی که حق ما است، به آنها بده تا راضی شوند و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آنها را با دشمنان ما در سخط خود جمع نفرما.
برکات حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) حکایات عبقری حسان صص296-297
ایران شیعه، خانه ماست
مرحوم آیت الله میرزا محمد حسن نائینی (ره) در دوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط قوای انگلیس و روس خیلی نگران بودند از این که کشور دوستداران امام زمان (علیه السلام) از بین برود و سقوط کند. شبی به امام عصر (علیه السلام) متوسل می شود و در خواب می بیند دیواری است به شکل نقشه ایران که شکست برداشته و خم شده است و در زیر این دیوار تعدادی زن و بچه نشسته اند و دیوار دارد روی سر آنها خراب می شود. مرحوم نائینی چون این صحنه را می بیند بسیار نگران می شود و فریاد می زند: «خدایا، این وضع به کجا خواهد انجامید؟» در همین حال می بیند حضرت ولی عصر (علیه السلام) تشریف آوردند و با دست مبارکشان دیوار را که در حال افتادن بود گرفتند و بلند کردند و دوباره سر جایش قرار دادند و فرمودند: «اینجا (ایران شیعه)، خانه ما است. می شکند، خم می شود، خطر است ولی ما نمی گذاریم سقوط کند ما نگهش می داریم.»
?ملاقات با امام عصر (عج) ، ص 137
گنــاه دو قسـم اسـت
بدان که شریعت مقدسه، گناه را به دو قسم کرده است: کبیـره و صغیـره؛ و حکم فرموده که اجتناب از گناهان کبیره، کفارهی گناهان صغیره است.
چنانکه خدای تعالی فرموده :
« اِنْ تَجْتَنِبوُا کَبائِرَ مًا تَنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ» اگر از کبائر آنچه بر شما حرام شده است، اجتناب کنید، آن را کفارهی سایر گناهان شما می کنیم.
اجتناب کبیره وقتی کفارهی صغیره می شود که به قدرت و اراده، آن را برای خدا ترک کنی، نه اینکه قدرت بر انجامش نداشته باشی، یا به خاطر ترس از مردم یا حفظ آبرو یا عدم شوق و رغبت، آن را انجام ندهی؛ که چنین اجتنابی کفارهی صغایر نمی شود.
? #بررسی_گناهان_کبیره آیت الله مجتهدی (ره) ص 15
دشمنان شیطان
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله از شیطان پرسید:
چند نفر در میان امت من، دشمنان تواند؟
شیطان گفت: 16 نفر
1- که اولینشان توئی ای محمد
2- سپس دانشمندی که به علمش عامل است
3- اهل قرآنی که به آن عمل کند
4- مؤذن اذان های پنجگانه
5- کسی که دوستدار فقراء و مساکین و یتیمان است
6- آدم رحیم و مهربان
7- شخص متواضع در برابر حق
8- جوانی که أهل نماز شب باشد در حالی که مردم در خوابند
9- کسی که خود را از ارتکاب بحرام باز می دارد
10- کسی که بخاطر خدا دیگران را نصیحت کند
11- کسی که همیشه در حال وضوء است
12- و صاحب اخلاق خوب
13- آدم تصدیق کننده به وعده های خدا
14- زنان پاکدامن
15- افرادی که خود را برای مرگ آماده می سازند
16- و آدم سخاوتمند.
المواعظ العددیه، ص 226
گریه امام زمان (علیه السلام) در زمان غیبت و ظهور ادامه دارد.
آن حضرت خطاب به جد بزرگوارش سید الشهداء میفرمایند: «یا جداه، اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یاری تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، هماکنون هر صبح و شام بر شما اشک میریزم و بهجای اشک در مصیبت شما خون از دیده میبارم و آه حسرت از دل پردرد بر این ماجرا میکشم.
در سوگ تو با سوز درون میگریم
گر چشمه چشم من بخشکد تا حشر
از نیل و فرات و شط فزون میگریم
از دیده بجای اشک خون میگریم
علاقه امام عصر (علیه السلام) به اجداد معصومین خویش بیشازاندازه است و مصائب آن بزرگواران مخصوصاً حضرت سید الشهداء همیشه در منظر حضرت است. آن حضرت خطاب به اباعبدالله در زیارت ناحیه مقدسه میفرمایند: «مجالس ماتم برای شما در اعلی علییین بر پا شد و حوریان بهشتی در عزای شما بر سروصورت زدند و آسمان و ساکنانش گریستند.»
امام زمان (علیه السلام) در مصیبت جدش عزاداری میکند،همان آقایی که هنگام ظهور شعار اصحاب او و نوشته پرچمشان «یا لثارات الحسین» است.
????????????
﷽
خداوند متعال به آدم وحى کرد:
من همه نیکى ها را درچهار سخن براى تو
جمع مى کنم.
پرسید: خدایا آن چهار کلمه چیست؟
فرمود :
یکى براى من است ،
یکى براى توست،
یکى میان من و توست،
یکى هم میان تو و مردم است.
آدم گفت: پروردگارا! آنها را بیان کن تا بدانم.
فرمود: امّا آنچه براى من است، آن است که
مرا عبادت کنى و در پــرستش براى مــن
چیزى را شریک قرار ندهى.
امّا آنچه براى توست، این است که
من پاداش عمل تو را، وقتى که بیشترین
نیاز را به آن دارى، خواهم داد.
امّا آنچه که میان من و توست ، این است که:
دعا از تو، اجابت از من.
امّا آنچه که میان تو و مردم است،
این است که آنچه را براى خود مى پسندى
براى مردم هم بپسندى …
“حــدیث قــدسی”
پیامبر صلوات الله علیه وآله فرمودند:
?اگر قرار بود حلم به صورت مردی جلوه کند همانا آن، علی بود
?و اگر قرار بود فضل به صورت شخصی تجلی یابد همانا آن، حسن بود
?و اگر قرار بود بخشندگی صورتی داشته باشد همانا آن، حسین بود
?و اگر قرار بود حسن و خوبی شکلی داشته باشد همانا آن، فاطمه بود؛ بلکه فاطمه فراتر از خوبی است
به درستی که دخترم فاطمه بهترین اهل زمین است در تبار ریشه،شرافت و کرامت.
مائة منقبة من مناقب أمیرالمؤمنین و الأئمة (ابن شاذان)، ص136
حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند:
به خدا سوگند، اگر حقّ یعنى خلافت و امامت ـ را به اهلش سپرده بودند;
و از عترت و اهل بیت پیامبر صلوات اللّه علیهم پیروى و متابعت کرده بودند،
حتّى دو نفر هم با یکدیگر درباره خدا ـ و دین اختلاف نمى کردند.
و مقام خلافت و امامت توسط افراد شایسته یکى پس از دیگرى منتقل مى گردید.
و در نهایت تحویل قائم آل محمد (عجّل اللّه فرجه الشّریف) مى گردید که او نهمین فرزند از امام حسین (علیه السلام) مى باشد.
? بحارالأنوار: ج 36، ص 352.
دوست واقعی و با وفا کیست؟
حضرت صادق علیه السّلام فرمودند:
دوستی و رفاقت میسر نیست مگر به حد ومرزهای ان،پس هر کس همه یا برخی از آنها را داشته باشد، دوست است وگرنه او رااصلا دوست مشمار.
* ظاهر وباطنش با تو یکی باشد.
* آبروی تو را آبروی خودش بداند وعیب و بی آبرویی تو را عیب و بی آبرویی خودش بداند.
* پست ومقام ومال ودارائی او را نسبت به تو عوض نکند.
* هر کمکی که از دستش بر می آید از تو دریغ نکند
* که در بردارنده همه این خصلت ها ست این که در هنگام گرفتاری ها تو را تنها نگذارد.
? منبع بحار ج 78 ص 12
سرزمینی پر از عدل و داد
مفضل از امام صادق(علیه السلام) روایت میکند:
هنگامیکه قائم قیام کند روی زمین،هیچ آزاردهنده ای، هیچ شری، هیچ گناهی و هیچ فسادی وجود نخواهد داشت. زیرا دعوت، آسمانی است نه زمینی
دلایل الامامه ص 463
امام صادق علیه السلام فرمودند:
《به زودی در همین مسجد شما یعنی مسجد مکه سیصد و سیزده مَرد خواهند آمد؛
اهل مکه می دانند که آنان فرزندان پدران و اجدادشان نیستند.(313 نفر اهل مکه نیستند)
شمشیرهایی دارند که بر هر یک از آن شمشیرها کلمه ای نوشته شده است و از آن یک کلمه هزار کلمه دیگر گشوده می شود.
پس خداوند متعال نسیمی را بفرستد که در همه سرزمین ها ندا کند:
این مهدی است که به روش داوود و سلیمان قضاوت می کند، و برای حکم دادن گواه و شاهد نمی طلبد》
? کمال الدین و تمام النعمة باب58 حدیث10
قدرت علم و آگاهی امام:
اباسدیر صدفی گوید :
رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم ، در برابر حضرتش طبقی بود که رویش پوشیده بود ، نزدیک حضرت رفته و سلام کردم.
حضرت پاسخ سلام مرا داد ، آنگاه روپوش از طبق برداشت، داخل آن خرما بود ، پیامبر صلی الله علیه و آله مشغول خوردن از آن خرماها شد ، من نزدیک شده و عرض کردم : ای رسول خدا یک خرما به من عنایت فرمایید.
حضرت خرمایی داد و من خوردم .
سپس عرض کردم : ای رسول خدا خرمای دیگری عنایت فرمایید.
حضرت باز عنایت فرموده و من خوردم .
من هربار میخوردم تقاضای خرمای دیگری میکردم ، تا اینکه هشت دانه خرما به من عنایت فرمودند ، ومن خوردم.آنگاه خرمای دیگری خواستم.
حضرت فرمود : بس است.
من از خواب بیدار شدم ، فردا صبح خدمت امام صادق سلام الله علیه شرفیاب شدم، دیدم در برابرش طبقی است که روپوش دارد، همانگونه که در خواب در برابر رسول خدا دیده بودم، سلام کردم ، پاسخ سلامم را عنایت فرمود، حضرت روپوش از طبق برداشت دیدم داخل آن خرماست.
حضرت مشغول خوردن از آن خرماها شد، من در شگفت شدم عرض کردم : خرمایی به من عنایت کنید.
حضرت خرمایی داد و من خوردم.سپس خرمای دیگری خواستم حضرت عنایت فرمود و من خوردم تا اینکه هشت خرما خوردم و خرمای دیگری خواستم .
حضرت فرمود:
اگر جدّم رسول خدا به تو بیشتر میداد من نیز اضافه مینمودم .
خوابم را برای حضرت بازگو کردم.
حضرت لبخندی بر من زد که حاکی از آگاهی آن حضرت ، از خواب من بود .
?امالی مفید ص335ح6
این شعر فوق العادس…حتما تا اخر بخونین ?
ای زن به تو از شوهرت اینگونه خطاب است⚘
ارزنده ترین زینت زن طبخ کباب است
هرچند که تعظیم به مخلوق روا نیست
تعظیم به شوهر بکنی عین ثواب است
بد نیست که از غر زدنت نیز بکاهی
مخصوصاً اگر شوهرت اعصاب خراب است
تا وصله ی پوشاک تو معلوم نباشد
چادر به سرت کن که مهم حفظ حجاب است
هر زن که نوازش نکند شوهر خود را
بدجور پس از مرگ گرفتار عذاب است
از شوهرش آن زن که اطاعت ننماید
از دوزخیانی ست که در قیر مذاب است
احسنت بر آن زن که همان اوّل صبحی
رختش همگی شسته و بر روی طناب است
باید قفس از جنس طلا ساخت برایش
زن مثل قناری ست ولی مرد عقاب است
مرد است که اصل است چنان موج خروشان
زن وصل به اصل است، قشنگ است، حباب است
آرایش زن نیز خودش چیز عجیبی ست
معلوم نشد چیست، لعاب است؟ نقاب است؟
حتّی نتوانست بفهمد قلم صنع
زن چیست در این بین، سؤال است؟ جواب است
البتّه مشخّص شده از مهریه اش که
از ثانیه ی عقد سرش توی حساب است
مردان همه باید دو سه تا زن بستانند
مقصود از این کار هوس نیست، ثواب است
دلواپس شعرم همه ی عمر؛ زنم گفت:
دلواپس نان باش که این خربزه آب است
متاسفانه شاعر نگون بخت همان شب بطور نامشخص از دار دنیا رفت ??
راهی برای گناه نکردن
امان نامه از گناه…
امیــرالمـومـنین علی (علیه السلام) فرمـودند:
هر کس نماز صبح را بر پا دارد و پس از نماز در جایش بنشیند و «سوره توحید» را یازده مرتبه قبل از طلوع خورشید قرائت کند آن روز مرتکب گناه نمی شود، هر چند شیطان به سوی او طمع کند.
«ثواب الاعمال، صفحه 341»
#ترک_گناه
ترک نماز و عواقب هولناک آن
حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و اله فرمودند:
آثار سبک شمردن نماز؛
_هر کس در امر نماز، سستی کند و آن را سبک بشمارد، خداوند او را به پانزده بلا دچار می کند
*کوتاهی عمر.
*کمی روزی.
*زدودن سیمای صالحان از چهره اش.
*عدم پاداش اعمالش.
*مستجاب نشدن دعایش.
*بهره مند نشدن او از دعای صالحان.
*مرگ ذلت بار.
*مرگ در حال گرسنگی و تشنگی.
*مأمور شدن فرشته برای شکنجه دادن او در عالم قبر.
*تنگ نمودن قبر او.
*تاریک شدن قبر او.
*مأمور شدن فرشته، برای کشاندن او از ناحیه ی صورت بر زمین در پیش مردم.
*حسابرسی شدید قیامت.
*سلب نظر و توجه خدا به او.
*ابتلاء به عذاب سخت
منبع: سفینة البحار، ج2، ص44
اهمیت تاریخ
علی علیه السلام فرزند بزرگوار خود حسن بن علی را اکیداً توصیه میکند که در تاریخ گذشتگان فکر کن و آثار آنها را مطالعه نما، و میفرماید: من خودم هر چند در آن زمانها نبودهام و از نزدیک شاهد وقایع آنها و زیر و رو شدن اوضاع آنها نبودهام ولی در تاریخ زندگانی آنها سیر و مطالعه کردهام، رمز کار آنها و نشیب و فرازهای زندگانی آنها را به دست آوردهام، حال مثل این است که همراه آنها بودهام چون اطلاعات کافی در این زمینه دارم و بلکه مثل این است که از اول دنیا تا امروز زنده بودهام و همراه همه آنها بودهام، تجربههای فراوان آموختهام، درسهای زیادی یاد گرفتهام، اکنون گنجینهای هستم از تجربه ها و حکمتها که به صورت پند و اندرز برای تو و دیگران بیان میکنم. یک تجربه در جلو چشم صدها نفر واقع میشود ولی آیا همه آنها به یک نحو از آن تجربه استفاده میکنند؟ البته نه. استفاده هر کدام بستگی دارد به دو چیز: یکی میزان عقل و علم و هوش و ذکاوت هر کدام از آنها و دیگری میزان صفا و خلوص نیت و طهارت و پاکی روح آنها.
? #حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)
چرا کسانی که در آخرالزمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟
مردی به خدمت امام صادق(علیه السلام) آمد و عرضه داشت :
من مرتکب گناهی شده ام.
امام صادق(علیه السلام) فرمود :خدا می بخشه.
آن شخص عرضه داشت :گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است.
امام فرمود:
گر به اندازه ی کوه باشد و از آن پشیمان باشی و استغفار و توبه کنی
خدا می بخشد.
آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است.
امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟
وآن شخص به شرح ماجرا پرداخت. پس از اتمام سخن امام صادق(علیه السلام) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد ، من فکرکردم که نماز صبح را قضا کرده ای.
از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر زمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟ فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است.
همچنین مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) در وصیت خود به فرزندش می گوید: اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش خواهد شد.
فرزندم تو را سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آن جا که می توانی غفلت نکن.»
منبع: کتاب رزق و روزی از دیدگاه قرآن و حدیث
#داستان_کوتاه
چغندر تا پیاز شکر خدا
میگویند در روزگار قدیم مرد فقیری در دهی زندگی میکرد. یک روز مرد فقیر به همسرش گفت:((می خواهم هدیه ای برای پادشاه ببرم.شاید شاه در عوض چیزی شایسته شان ومقام خودش به من ببخشد و من آن را بفروشم و با پول آن زندگیمان عوض شود)) همسرش که چغندر دوست داشت،گفت:((برای پادشاه چغندر ببر!))اما مرد که پیاز دوست داشت،مخالفت کرد وگفت:((نه!پیاز بهتر است خاصیتش هم بیشتر است.))بااین انگیزه کیسه ای پیاز دستچین کرد و برای پادشاه برد.
از بد حادثه،آن روز از روز های بد اخلاقی پادشاه بود و اصلا حوصله چیزی رانداشت. وقتی به او گفتند که مرد فقیری برایش یک کیسه پیاز هدیه آورده، عصبانی شد ودستور داد پیاز ها را یکی یکی بر سر مرد بیچاره بکوبند. مرد فقیر در زیر ضربات پی در پی پیازهایی که بر سرش می خورد، با صدای بلند میگفت:((چغندر تا پیاز، شکر خدا!!)) پادشاه که صدای مرد فقیر را می شنید ، تعجب کرد و جلو آمد و پرسید: این حرف چیست که مرتب فریاد می کنی؟ مرد فقیر با ناله گفت:شکر می کنم که به حرف همسرم اعتنا نکردم وچغندر با خود نیاوردم وگرنه الان دیگر زنده نبودم!
شاه از این حرف مرد خندید وکیسهای زر به او بخشید تا زندگیش را سرو سامان دهد! واز آن پس عبارت پیاز تا چغندر شکر خدا در هنگامی که فردی به گرفتاری دچار شود که ممکن بود بدتر از آن هم باشد به کار میرود.
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب! (فریادی به بلندای تاریخ)
اکنون ، فاطمه رو به قبر پیامبر میکند و چنین میگوید:
«ای پدر ! بعد از تو حوادثی در این شهر روی داد که اگر تو میبودی هیچکدام از آنها پیش نمیآمد . تا زمانی که تو زنده بودی همه مردم به من احترام میگذاشتند و من پیش همه عزیز بودم، ولی اکنون که تو از میان ما رفتهای، در حقّ من ستم میکنند و من هر لحظه در فراق تو اشک میریزم» …..(1)……
?مسجد سراسر اشک و گریه میشود ، سر و صداها بلند میشود ، هیاهویی بر پا میگردد . ….(2)…..
فاطمه مسجد را ترک میکند ، او کار روشنگری را به خوبی انجام داده است .
……یک روز از ماجرای فریاد مهتاب میگذرد ، خلیفه در خانه خود نشسته است ، او خیلی نگران است . عُمَر به دیدن خلیفه آمده است
ــ چقدر خوب بود که تو مرا به حال خود میگذاشتی !
ــ چرا باور نداری که من دلسوز تو هستم؟
ــ دیدی که فاطمه با سخنان خود چگونه آبروی ما را نزد مردم برد .
ــ ناراحت نباش ، چند روز دیگر ، مردم ، همه چیز را فراموش میکنند .
ــ امّا من نگران هستم ، دیدی او چگونه مرا از عذاب فردای قیامت ترساند .
ــ جناب خلیفه ، تو نماز بخوان ، دین خدا را به پا دار ، به مردم احسان و نیکی کن ، دیگر نگران نباش ، مگر قرآن نخواندهای؟
ــ چطور؟
ــ قرآن در سوره هود در آیه 114 میگوید:
إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّاتِ
کارهای خوب ، گناهان را پاک میکند
تو فاطمه را ناراحت کردهای امّا این یک گناه است وقتی تو کارهای خوب زیادی انجام دهی میتوانی آن گناه را از بین ببری .
ــ ای عُمَر ، تو چقدر غصّه و غمهای مرا بر طرف ساختی ، خدا تو را برای من نگه دارد .
ــ جناب خلیفه ! اکنون وقت آن است که یک سخنرانیِ خوب برای این مردم داشته باشی.
ــ پیشنهاد خوبی است .
خلیفه دستور میدهد تا همه مردم در مسجد جمع شوند ، او میخواهد برای مردم سخنرانی کند ……(3)….
به راستی او میخواهد چه بگوید؟
?مسجد پر از جمعیّت شده است ، همه منتظر هستند تا ابوبکر به بالای منبر برود و سخنرانی خود را آغاز کند .
……انتظار به سر میآید و خلیفه به بالای منبر میرود و چنین میگوید:
«ای مردم ! چرا به هر سخنی گوش میدهید ؟
این آرزوها و زیاده خواهیها در زمان پیامبر کجا بود ؟
?? هر کس قبلاً این سخنها را شنیده است برخیزد و سخن بگوید !
??خدا او را لعنت کند که رسول خدا هم او را لعنت کرده است !
…..او روباهی است که شاهدش دم اوست ……
…… او همانند امّ طِحال است ، همان زنی که دوست داشت نزدیکان او دامن آلوده باشند . ببینید او چگونه فتنه انگیزی میکند . نگاه کنید او چگونه زنان را به یاری خود دعوت میکند» …..(4)….
به راستی منظور ابوبکر از این سخنها کیست؟
یعنی او چه کسی را روباه میداند ، چه کسی دم روباه است ؟
خدای من ! نکند منظور او ………….
ای قلم ، بگذار آنچه را میدانم بنویسم ، اگر چه حقیقت تلخی است ، امّا من قول دادهام همه آنچه را میدانم برای دوستان خوبم بنویسم .
ای مولای من ! آیا به من اجازه میدهی ، این جمله را بنویسم ؟
تو که از عشقی که این قلم به نام و مرام تو دارد آگاه هستی ، من میخواهم بنویسم تا همه بدانند تو چقدر مظلوم هستی .
ابوبکر میخواهد بگوید که علی برای برپا نمودن فتنه ، فاطمه را جلو انداخته است و او را شاهد خود قرار داده است.
نمیدانم قصّه امّ طِحال را برایت بگویم یا نه؟
? امّ طِحال ، نام زن بدکارهای است که در روزگار جاهلیّت به فسق و فجور مشهور بود ، او زنان فامیل خود را به زنا تشویق میکرد
……..اکنون ابوبکر ، مولایِ تو را به آن زن تشبیه میکند .
مولای من! مرا ببخش ، من میخواهم مظلومیّت تو را روایت کنم . من فکر میکنم معنای سخن ابوبکر این است:
??«علی برای رسیدن به هدف خود از زنان کمک میگیرد همان گونه که امّ طِحال ، برای رسیدن به مقصود خود از زنان قوم خویش کمک میگرفت» .
شاید هم معنای سخن ابوبکر چیزی بدتر از این باشد، نمیدانم…
انا لله و انا الیه راجعون
اللهم العن الجبت و الطاغوت
ادامه دارد…..
قسمت چهل و ششم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?منابع
1.دلائل الامامه ص118 الکافی ج8 ص376
2.السقیفه والفدک ص101 شرح نهج البلاغه ج16 ص212
3.شرح نهج البلاغه ج16 ص212
4. أیّها الناس، ما هذه الرِّعَة إلى کلّ قالة؟ أین کانت هذه الأمانی فی عهد رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله؟ ألا من سمع فلیقل…: السقیفة وفدک 104، شرح نهج البلاغة ج 16 ص 215، بحار الأنوار ج 29 ص 326، قاموس الرجال ج 12 ص 323 ؛ وراجع دلائل الإمامةص 122
#از_شهادت_تا_شهادت
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العم اعدائهم
آرزوهای دراز
*قرآن کریم میفرماید: “برای انسان جز به مقداری که سعی کرده و عمل نشان داده نیست". اساس سعادت بشر در دنیا و آخرت عمل است و سعی و کوشش. جهان، جهان حرکت و تکاپو و فعالیت است، یک قطره و یک ذره بیکار نیست. ابر و باد و مه و خورشید و فلک و همه چیز دیگر همه در کار و گردش و فعالیتاند، هر کدام در راه خود و مدار خود در حرکتند، انسان هم مثل همه موجودات دیگر مداری و خط سیری دارد و اگر بخواهد به سعادت نائل شود باید مدار خود را طی کند.
*معمولا افرادی که از لحاظ روح و روان سالم و با نشاط اند و انحرافی پیدا نکردهاند کمتر به تخیل و به هم بافتن آرزوهای دور و دراز و نا معقول میپردازند، همیشه عملی فکر میکنند و عملی آرزو میکنند یعنی آرزوهای آنها در جهت همان مداری است که در زندگی دارند، روی بال و پر خیال نمینشینند و آرزوی امور ناشدنی را نمیکنند، ولی افراد ضعیف که مبتلا به بیماری روانی هستند و نشاط عمل ندارند و در وجودشان همت و ارادهای موجود نیست بیشتر بر مرکب سریع السیر خیال سوار میشوند و با خیالات خود را سرگرم میسازند و کمتر به عمل و فعالیت توجه میکنند و به اصطلاح دینی مبتلا به طول امل میشوند و آرزوهای نامعقول میکنند، همان طوری که افراد ضعیف یک خاصیت دیگر هم دارند و آن اینکه زیاد آه و ناله میکشند، در فکر چاره و اصلاح کار خود نیستند.
* مثل اینکه در وجود انسان یک مقدار معین نیروی مغزی و عضلانی وجود دارد که باید مصرف شود، این نیرو اگر در مغز به صورت خیالات واهی و آرزوهای دور و دراز مصرف شد، دیگر موردی برای فکر صحیح باقی نمیماند و اگر به صورت آه و ناله و پر حرفی مصرف شد زمینهای برای عمل مفید و مثبت باقی نمیماند و به همین دلیل است که مردان متفکر کمتر گرفتار خیالات واهی میشوند و مردمان مثبت و عملی و فعال کمتر حرف میزنند و آه و ناله و شکایت مینمایند.
? #حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب! (فریادی به بلندای تاریخ)
ابوبکر خوشحال است و لبخند به لب دارد . او خیال میکند که جواب محکمی به فاطمه داده است .
هیچکس باور نمیکند که فاطمه دیگر بتواند جوابی به خلیفه بدهد ، امّا فاطمه میخواهد خلیفه را رسوا کند .
آیا یادت هست برایت گفتم که فدک را خداوند به پیامبر بخشید و پیامبر هم آن را به فاطمه داد؟
چند روز قبل ، وقتی که فاطمه برای پس گرفتن فدک نزد ابوبکر آمده بود ، ابوبکر به او گفت که برو و شاهد بیاور و وقتی فاطمه شاهد آورد، شهادت علی و اُم اَیمَن قبول نشد .
اکنون ، فاطمه میداند که خلیفه شهادت شاهدان او را قبول نخواهد کرد ، برای همین او از راه دیگری وارد میشود .
اکنون ، فاطمه از این مطلب که فدک در زمان پیامبر، مالِ او بوده است چشمپوشی میکند .
امّا فاطمه اکنون میخواهد از راه دیگری ثابت کند فدک مال اوست .
آیا شما میتوانید حدس بزنید ؟
……آفرین بر شما ! درست حدس زدید ، از راه ارث .
اگر ما فرض کنیم که اصلاً پیامبر فدک را به فاطمه نداده باشد ، بعد از رحلت پیامبر ، طبق قانون ارث فدک به فاطمه میرسد . هیچکس نمیتواند این مطلب را انکار کند که خدا فدک را به پیامبر داده است ، این را همه قبول دارند .
پس، فدک مال پیامبر بود ، وقتی پیامبر از این دنیا رفت ، یک دختر و چند همسر داشت . طبق قانون اسلام، چیزی از اصل زمین فدک به همسران پیامبر نمیرسد ، فقط قسمتی از درختانِ آن سرزمین، به آنها میرسد .
… تمام زمین فدک به فاطمه میرسد ، و البتّه درختان آن را باید قیمت کرد ، و یک هشتم قیمت آن را به همسران پیامبر داد .
خوب ، این قانون ارث اسلام است که همه قبول دارند ، امّا امروز ابوبکر حدیثی را از پیامبر نقل کرد که پیامبران از خود چیزی به عنوان ارث باقی نمیگذارند .
با این حدیث ، فدک بعد از پیامبر از بیت المال ، حساب میشود و فاطمه هیچ حقّی در آن ندارد . مردم ، باور کردهاند که واقعا پیامبر این حدیث را گفته است .
امّا ناگهان صدای فاطمه در فضای مسجد میپیچد!
ای ابوبکر!
تو میگویی پیامبر فرموده که هیچکس از پیامبران ، ارث نمیبرد ، آیا تو قرآن را قبول داری ؟
مگر نشنیدهای که خدا در سوره «نمل»، آیه 16 میگوید:
و وَرِثَ سُلَیْمانُ دَاوُودَ
سلیمان از داوود ارث برد
مگر داوود پیامبر نبود ، پس چگونه شد که سلیمان از او ارث برد ؟
آیا سخن زکریا را در قرآن خواندهای؟
آنجا که خدا در سوره «مریم» در آیه 5 از زبان او میگوید:
فهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی
خدایا! به من فرزندی عنایت کن که از من ارث ببرد
آیا یحیی، پیامبر خدا نیست؟
آیا میشود یحیی از زکریا ارث ببرد ، سلیمان از داوود ارث ببرد ، امّا من از پدرم ارث نبرم؟
چرا به پیامبر دروغ میبندی؟
آیا میخواهی به قانون روزگار جاهلیّت حکم کنی؟
آیا میدانی معنی سخنی که گفتی چه بود؟ مگر پیامبر، خود پیرو قرآن نبود ؟
چطور میشود که آن حضرت بر خلاف قرآن سخن بگوید ؟
هر چه میخواهی انجام بده ، امّا بدان به زودی خداوند میان من و تو داوری خواهد کرد . ..(1)…
سخنان فاطمه به پایان میرسد.
مردم با شنیدن سخن فاطمه به فکر فرو میروند ،
عجب! پیامبر بارها گفته بود که بعد از من افرادی پیدا خواهند شد که حدیث دروغین به من نسبت خواهند داد .
اوّلین نفر آن دروغگویان، همین جناب خلیفه است ! پیامبر به ما دستور داد تا هرگاه حدیثی را شنیدیم، آن را به قرآن عرضه کنیم، اگر آن حدیث مخالف قرآن بود، هرگز آن را قبول نکنیم .
اکنون معلوم شد که خلیفه، نسبتِ دروغ به پیامبر داده است ، آبروی خلیفه رفت!
همه کسانی که در مسجد هستند با سخنان فاطمه از خواب غفلت بیدار شدهاند . فاطمه اکنون به هدف خود رسیده است ، او میخواست به بهانه فدک ، حقیقت این حکومت را برای مردم بازگو کند و در این کار موفّق شد .
او پیروز این میدان است ، صدای او برای همیشه در گوش تاریخ، طنین انداز است . سخن او چراغ راه هر کسی است که طالب حقیقت است .
این فریاد فاطمه، مایه آزادی و آزادگی است !
قسمت چهل و پنجم
ادامه دارد…..
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?منابع
1.الاحتجاج ج1 ص141 بحارالانوار ج29 ص230 اعیان الشیعه ج1 ص317
#از_شهادت_تا_شهادت
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب! (فریادی به بلندای تاریخ)
همه مردم سکوت کردهاند و به سخنان فاطمه گوش فرا میدهند .
اکنون او رو به انصار (مردم مدینه) میکند و میگوید:
ای کسانی که دین پدرم را یاری کردید !
چرا به دادخواهی من جواب نمیدهید ؟
این چه ضعف و ترسی است که در شما میبینم چقدر زود شما تغییر کردید .
شما قدرت و نیرو دارید ، من میدانم برای شما بسیار آسان است که از حقوق ما دفاع کنید .
امروز آنچه را لازم بود برای شما گفتم ، من میدانستم که ترس و ذلّت ، تمام وجودِ شما را فرا گرفته است ، امّا چه باید میکردم
سینهام تنگ شده بود . من میخواستم با شما اتمام حجّت کرده باشم ،
«وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَـلَمُواْ أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ:
به زودی کسانی که ستم کردند خواهند دانست که سرنوشت آنها چه میباشد» .
سخنان فاطمه به پایان میرسد ……….
همه مردم در فکر فرو رفتهاند ، آیا درست بود که ما اینگونه مزد زحماتِ پیامبر را دادیم؟
آنها به یاد سخنان پیامبر میافتند که فرمود:
«فاطمه پاره تن من است»……..
امّا ما با پاره تن پیامبر چه کردیم .
فاطمه هنوز در مسجد نشسته است ، باید فکری کرد ، باید به سخنان فاطمه جوابی داد ، باید اثر سخنان فاطمه را خنثی کرد و بار دیگر مردم را فریب داد .
ناگهان!!!
باید اثر سخنان فاطمه را خنثی کرد و بار دیگر مردم را فریب داد .
اکنون ابوبکر با صدای بلند به فاطمه میگوید:
ای دختر پیامبر ! تو سرور همه زنان و دختر بهترین پیامبران هستی !
تو در گفتار خود راستگو و در عقل و معرفت ، سرآمد همه هستی . هیچکس نمیخواهد حقّ تو را بگیرد .
……..من در مورد فدک، فقط به سخن پدرت عمل کردهام . من خدا را شاهد میگیرم که از پیامبر شنیدم که فرمود:
«ما پیامبران ، هیچ ثروتی از خود به ارث نمیگذاریم ، ما فقط ، علم و حکمت به ارث میگذاریم ،و هر چه از ما باقی بماند برای همه مردم است» .
ای فاطمه ! این سخن پدر توست و برای همین ، من میخواهم که پول فدک را صرف خرید اسلحه برای سپاه اسلام بنمایم .
من میخواهم سپاه اسلام را با پول فدک تقویت کنم و همه مسلمانان با این کار من موافق هستند .
ای فاطمه ! من همه دارایی خودم را در اختیار تو قرار میدهم .
من هرگز نمیخواهم مال و ثروت تو را به زور از تو بگیرم ، امّا چه کنم ؟
من نمیتوانم بر خلاف سخن پدرت، پیامبر، عمل کنم .
سخنان ابوبکر به پایان میرسد.
هواداران خلیفه خیلی خوشحال هستند ، آنها با خود چنین میگویند:
«ابوبکر چه خلیفه خوبی است! او میخواهد همه ثروت و دارایی خود را به دختر پیامبر بدهد، معلوم میشود که او بسیار مهربان و دلسوز است ».
آری! مردم فکر میکنند که خلیفه، فدک را برای تقویت اسلام میخواهد ، آنها خیال میکنند که خلیفه میخواهد با پول فدک، جبههها را تقویت کند .
درست است که فاطمه دختر پیامبر است ، امّا او هم باید به حدیث پیامبر پایبند باشد ، این سخن پیامبر است که هر چه از مال و ثروت دنیا بعد از او باقی بماند برای همه مسلمانان است و از بیت المال حساب میشود .
آیا میبینی که برای رسیدن به دنیا و ریاست چند روزه آن، چگونه دروغ میگویند و حدیثِ دروغ میسازند؟
ادامه دارد…..
قسمت چهل و چهارم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?منابع
1.الاحتجاج ج1 ص 141 بحار ج 29 ص230
#از_شهادت_تا_شهادت
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب! (فریادی به بلندای تاریخ)
بار دیگر آرامش به قلب خلیفه باز میگردد و لبخند بر صورتش مینشیند .
…عُمَر به خلیفه قول داده که هر طور هست علی را آرام کند ، امّا به راستی او چگونه میخواهد این کار را بکند؟
آیا او خواهد توانست به قول خود عمل کند، آیا او خواهد توانست خلیفه را برای همیشه از این غم نجات دهد؟
آری ! خلیفه جهان اسلام نیاز به آرامش دارد، باید هر طور هست آرامش را به او هدیه کرد تا بتواند به راحتی به امور حکومتی بپردازد.
اینجا خانه خلیفه است ، او به سخنان عُمَر فکر میکند ، عُمَر به او قول داده است که علی را آرام کند .
امّا چگونه ؟
آیا او میخواهد فدک را به فاطمه باز گرداند؟
این کار یعنی پایان خلافت ابوبکر .
خلیفه کسی را میفرستد تا عُمَر نزد او بیاید . نگاه کن ، عُمَر با عجله به خانه خلیفه میآید .
وقتی خلیفه نگاهش به او میافتد میگوید:
ــ به نظر تو اکنون باید چه کنیم؟
ــ من میگویم کار را یکسره کنیم و علی را به قتل برسانیم .
ــ آخر چگونه ؟ کشتن علی کار سادهای نیست .
ــ من یک نفر را سراغ دارم که میتواند این کار را بکند .
ــ چه کسی
ــ خالد (پسر ولید)
خلیفه به فکر فرو میرود ، چارهای نیست ، باید علی را ترور کرد .
او کسی را به دنبال خالد میفرستد تا هر چه زودتر بیاید . خالد نزد خلیفه میآید .
نگاه کن !آن خانم کیست که پشت در ایستاده است ؟
گویا او هم سخنان این سه نفر را شنیده است. آیا او را میشناسی؟
او اسماء همسر ابوبکر است ، امّا این زن با شوهرش از زمین تا آسمان تفاوت دارد ، این زن از دوست داران علی است …..(1)….
ــ ای اسماء ! با تو هستم ، چرا رنگ از چهره تو پریده است؟
ــ مگر نمیشنوی که این سه نفر چه میگویند
من گوش تیز میکنم تا صدای آنها را بشنوم .
ــ ای خالد ، ما میخواهیم مأموریّت ویژهای به تو بدهیم .
من گوش تیز میکنم تا صدای آنها را بشنوم .
ــ ای خالد ، ما میخواهیم مأموریّت ویژهای به تو بدهیم .
_ آن مأموریّت چیست ؟
ــ کشتن علی .
ـ من چگونه او را بکشم؟
ـ فردا ، در هنگام نماز جماعت .
ـ در نماز جماعت ؟
ــ آری ، تو باید در نماز ، کنار علی قرار بگیری ، وقتی که من سلام نماز را گفتم تو فورا شمشیر میکِشی و کار را تمام میکنی .
اکنون ، اسماء نمیداند چه کند ،
خدایاخودت به او کمک کن ! او چگونه باید این خبر را به علی برساند؟
تو چه پیشنهادی داری؟
ناگهان، فکری به ذهن اسماء میرسد .
آخرِ نماز است ، ابوبکر دارد تشهد میخواند . الآن موقع آن است که ابوبکر سلام نماز را بدهد.
امّا چرا او سکوت کرده است؟
گویا او نمیداند چه کند. سلام نماز را بدهد یا نه؟
اگر سلام بدهد خالد شمشیر خواهد کشید .
ابوبکر میداند که علی خیلی شجاع است ، خالد نخواهد توانست این نقشه را عملی کند . او با خود میگوید:
«حالا من چه کنم؟ عجب اشتباهی کردم که به حرف عُمَر گوش دادم» .
چند دقیقه میشود که ابوبکر سکوت کرده است ، مردم بیچاره نمیدانند چه شده است ، چرا ابوبکر سلام نماز را نمیدهد ؟
رنگ ابوبکر زرد شده است . ناگهان ، راه حلّی به ذهن او میرسد . او قبل از سلام میگوید: لاتَفْعَلَنَّ ما أَمَرْتُکَ:
آنچه گفتم انجام نده .
و سپس میگوید: السَلامُ عَلَیْکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ .
همه مردم تعجّب میکنند ، این دیگر چه نمازی بود؟ منظور خلیفه از این سخن چه بود ؟
آری ، این نمازِ جدید خلیفه است ، آری ، شما میتوانی قبل از سلام ، هر چه دل تنگت خواست بگویی .
اکنون علی از جای خود برمیخیزد ، و رو به خالد میکند:
ــ ای خالد ، خلیفه به تو چه دستوری داده بود؟
ـ به من گفته بود که گردن تو را بزنم .
ـ و تو میخواستی این کار را بکنی ؟
اگر خلیفه مرا از این کار باز نمیداشت تو را میکشتم .
در این هنگام، علی دست میبرد و با یک حرکت ، خالد را بر زمین میاندازد و گلوی او را میگیرد . خالد فریاد میزند و مردم را به کمک میطلبد ، هیچکس جرأت ندارد نزدیک شود ، خالد دست و پا میزند . ابوبکر چه کند
الآن خالد کشته میشود ، ما به او نیاز داریم ، او شمشیر اسلام ما میباشد !
باید هر طور هست او را نجات داد .
عُمَر به طرف عبّاس ، عموی پیامبر میرود ، و از او میخواهد که نزد علی برود و شفاعت خالد را بکند .
عبّاس جلو میآید ، نگاهی به علی میکند و با دست اشاره به قبر پیامبر میکند و میگوید: «فرزندِ برادرم ، تو را به حقّ صاحب این قبر ، قسم میدهم خالد را رها کن» .
علی به یاد وصیّتهای پیامبر میافتد ، گویا پیامبر را میبیند که به او میگوید: «علی جان! بعد از من باید بر همه سختیها و بلاها صبر کنی» .
اکنون، علی دستش را از روی گلوی خالد برمیدارد، خالد برمیخیزد و فرار میکند .
نگاه کن عبّاس جلو میآید و علی را در آغوش گرفته، پیشانی او را میبوسد …..(1)…..
..این بهانه ای می شود که امیرمؤمنان علیه السلام دیگر در نماز های جماعت نیز شرکت نکنند ؛
قسمت چهل و دوم
ادامه دارد…..
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?الاحتجاج ج 1 ص 124، بحار الأنوار ج 29 ص 131، تفسیر القمّی ج 2 ص 158، تفسیر نور الثقلین ج 4 ص 188، غایة المرام ج 5 ص 349. 173.
چگونه ربا به اصلی ترین عامل بی عدالتی در کشور تبدیل شده است
چطور در کشوری اسلامی، ربا محور اقتصاد میشود؟ هولناک نیست؟
طبق گزارش بانک مرکزی فقط در سال 95 میانگین پرداختی سود تضمینی (ربا) بانک ها به سپرده ها ی بانکی به ازای جمعیت ایرانی نفری 200 هزار تومان بوده است!
چهار برابر #یارانه ای که دولت به گفته خودش #بودجه دولت را می بلعد و کمرش را شکسته است.
طی سال 80 تا 95 حجم پول در گردش 7 برابر و حجم نقدینگی 38 برابر شده ولی حجم سپرده های بانکی 70 برابر شده است. یعنی تسلط درآمد بی زحمت از ربا بجای #تولید، تلاش و خلاقیت!
توزیع ربا تولید نابرابری شدیدی کرده است. نابرابری ناشی از درآمد مبتنی بر ربا باعث شده 50% مردم ایران اصلا دسترسی به تسهیلات بانکی نداشته باشند و فقط 5% سپرده گذاران بانکی ،90% تسهیلات بانکی را متنفع باشند.
توزیع ربا حتی منتج به نابرابری شدید منطقه ای و بی عدالتی اقتصادی با تبعات گسترده اجتماعی در #مناطق_محروم مانند #فقر،مهاجرت و رشد #حاشیه_نشینی، بیکاری، بزرگ شدن حاشیه کلانشهرها و ناامنی امنیتی در استان های محروم و مرزی شده است.
میانگین سود پرداختی سپرده گذاران #تهرانی 21 برابر سرانه پرداختی سود به سپرده گذاران #سیستان_و_بلوچستان است! ربا به بی عدالتی منطقه ای نیز دامن زده است.
ربا جنگ با خداست. جنگ با زندگی است. اگر میخواهید زنده بمانید امروز فکر چاره کنید.
نظر امام خامنه ای درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
در فاطمیه سال گذشته حجتالاسلام ادیب یزدی در یکی از سخنرانیهای خود گفت: یادم میآید یک روز در محضر رهبر عالیقدر انقلاب بودم یکی از آقایان سوال کرد: درباره شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بالاخره 75 روز پس از رحلت صحیح است یا 95 روز؟
رهبر عالیقدر پاسخ واقعا حکیمانهای دادند و فرمودند: «برای شما چه فرقی میکند کدامیک صحیح باشد؛ خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضایل ایشان را بکنند.»
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب! (فریادی به بلندای تاریخ)
وقتی فاطمه متوجّه میشود که خلیفه برای کشتن علی نقشه ریخته است بسیار ناراحت میشود .
آنها حقّ علی را گرفتند ، فدک را غصب کردند ، اکنون میخواهند علی را هم از فاطمه بگیرند . دیگر نمیتوان سکوت کرد ، وقت فریاد است ،
…….فریادی به بلندی تاریخ !
فریادی که حق وحقیقت را یاری کند .
فاطمه میداند که امروز تمام حقّ در قامت علی جلوه کرده است و او برای یاری علی میآید .
…….او چادر خود را بر سر کرده و همراه با زنان بنی هاشم به سوی مسجد حرکت میکند . وقت نماز نزدیک است ، مسجد پر از جمعیّت است .
همه مسلمانان ، در فکر این هستند که فاطمه برای چه کاری به مسجد آمده است .
?فاطمه در گوشهای از مسجد مینشیند ، در همان جا پردهای میزنند . سکوت بر فضای مسجد، سایه افکنده است .
…..فاطمه آهی از عمق وجودش میکشد ، نمیدانم این «آه» چه بود که همه مردم را به گریه انداخت . برای لحظاتی همه مردم گریه میکنند .
آهِ فاطمه ، قیامتی بر پا کرده و موجی از اشک را در بین مردم میافکند .
این آه ، جلوه تمام مظلومیّت است .
لحظاتی بعد ، سکوت به مسجد باز میگردد وفاطمه سخن خود را آغاز میکند:
……بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ…….
من خدای بزرگ را برای همه آن نعمتهایی که به ما داده است شکر میکنم .
من گواهی میدهم که پدرم ، محمّد فرستاده اوست ، خدا او را برای هدایت مردم فرستاد و او در این راه ، تلاش زیادی نمود تا آن زمان که به جوار رحمت الهی رفت .
ای مردم ! پیامبر ، قرآن را در میان شما به یادگار گذاشت و شما میدانید که در این قرآن ، همه دستورهای آسمانی آمده است ، اگر شما به قرآن عمل کنید به سعادت خواهید رسید .
این دستورات قرآن است که برای سعادت شماست
من خدای بزرگ را برای همه آن نعمتهایی که به ما داده است شکر میکنم .
من گواهی میدهم که پدرم ، محمّد فرستاده اوست ، خدا او را برای هدایت مردم فرستاد و او در این راه ، تلاش زیادی نمود تا آن زمان که به جوار رحمت الهی رفت .
ای مردم! پیامبر ، قرآن را در میان شما به یادگار گذاشت و شما میدانید که در این قرآن ، همه دستورهای آسمانی آمده است ، اگر شما به قرآن عمل کنید به سعادت خواهید رسید .
این دستورات قرآن است که برای سعادت شماست:
?توحید ، قلب شما را از شرک و بت پرستی پاک میکند .
?نماز ، نشانه فروتنی و تواضع ما نسبت به خدا است.
?روزه ، سیاهیها را از دلهای شما بر طرف میکند .
?حج ، باعث تقویت ایمان و خداپرستی شما میشود .
?ولایت ما ، از اختلاف در میان امّت اسلامی جلوگیری میکند .. .
ای مردم ! شما میدانید که من فاطمه هستم و پدرم محمّد است .
شما ، آبهای آلوده و غذاهای پست میخوردید و زبون و خوار بودید ، پدر من بود که شما را از آن وضع نجات داد و شما را عزیز نمود .
آیا به یاد دارید هرگاه که دشمنان اسلام به جنگ شما میآمدند پدرم ، علی را برای مقابله با آنها میفرستاد؟
علی میرفت و هیچگاه میدان را ترک نمیکرد و تا دشمنان را نابود نمیکرد از میدان باز نمیگشت ، برای همین او عزیزترین شخص نزد پدرم بود ، آری ، هنگامی که جنگ سخت میشد شما فرار میکردید .
چه شد که وقتی پیامبر از دنیا رفت کینههای خود را آشکار ساختید و به دنبال شیطان دویدید؟ چه شد که فریب شیطان را خوردید و راه خود را گم کردید ؟
چقدر زود ، عهد و پیمان خود را که در غدیر بسته بودید فراموش کردید . هنوز پیکر پاک پیامبر روی زمین بود که در سقیفه دور هم جمع شدید و کاری را که نباید میکردید انجام دادید .
شما میگویید که از ترس فتنه ، عجله کردیم و برای خود، خلیفه انتخاب نمودیم ، چرا دروغ میگویید؟ شما به دنبال فتنهها رفتید ، شما دعوت شیطان را اجابت کردید و گمراه شدید .
شما سخن پیامبر خود را در مورد علی رها کردید و به دنبال هوسهای خود رفتید ، شما به خاندان پیامبر خود خیانت کردید .
همه مردم سکوت کرده اند و به سخنان فاطمه (سلام الله علیها)گوش فرا میدهند .
ادامه دارد….
قسمت چهل و سوم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
? بحار الأنوار ج 29 ص 224، بلاغات النساء ص 13، بیت الأحزان ص 143، وراجع دلائل الإمامة للطبری ص 30، کشف الغمّة ج 1 ص 180، السقیفة وفدک ص 139، علل الشرائع ج 1 ص 248، کتاب من لا یحضره الفقیه ج 3 ص 567، جامع أحادیث الشیعة ج 1 ص 475.
____________________
#از_شهادت_تا_شهادت
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
ریاء خفی
* و هرگاه کسى عبادتى به قصد اخلاص و قربت انجام دهد و در اثناى آن نیز شایبه ریائى واقع نشود و لیکن بعد از آنکه از آن فارغ شود چنانکه کسى بر آن مطلع شود شکفته خاطر و مسرور گردد به واسطه امید حصول مرتبه از براى او در نزد آن کس، عمل او فاسد نمى شود و از ثواب آن هم چیزى کم نمى گردد، اگر خود باعث اظهار آن نشده باشد.
* اما این سرور و نشاط از جمله امراض نفسانیه است و آن را ریاء خفى نامند. و صاحب آن توقع تعظیم و احترام از آن که مطلع شده دارد. و اگر آن شخص تقصیرى در احترام او کند در دل خود استبعاد مى نماید. و اگر نفس این شخص، از مرض خالى مى بود و مطلقا شایبه ریا در او نمى بود، این سرور از براى او حاصل نمى شد. و اطلاع کسى بر عبادت او و عدم اطلاع بر آن، نزد او یکسان مى بود.
?* و دل خالى از جمیع شوائب ریا آن است که: تفاوتى نزد او نباشد میان آنکه انسانى بر عبادت او مطلع شود یا چارپائى. و مادامى که فرق میان این دو بیابد، از توقع تعظیم و احترام خالى نخواهد بود. و این توقع اگر چه موجب فساد عمل یا کمى ثواب آن نشود اما نفس را هلاک مى کند. و اگر آن تعظیم نیز به عمل آید بسا باشد که موجب کمى اجر گردد.
? #معراج_السعاده