بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب! (فریادی به بلندای تاریخ)
ابوبکر خوشحال است و لبخند به لب دارد . او خیال میکند که جواب محکمی به فاطمه داده است .
هیچکس باور نمیکند که فاطمه دیگر بتواند جوابی به خلیفه بدهد ، امّا فاطمه میخواهد خلیفه را رسوا کند .
آیا یادت هست برایت گفتم که فدک را خداوند به پیامبر بخشید و پیامبر هم آن را به فاطمه داد؟
چند روز قبل ، وقتی که فاطمه برای پس گرفتن فدک نزد ابوبکر آمده بود ، ابوبکر به او گفت که برو و شاهد بیاور و وقتی فاطمه شاهد آورد، شهادت علی و اُم اَیمَن قبول نشد .
اکنون ، فاطمه میداند که خلیفه شهادت شاهدان او را قبول نخواهد کرد ، برای همین او از راه دیگری وارد میشود .
اکنون ، فاطمه از این مطلب که فدک در زمان پیامبر، مالِ او بوده است چشمپوشی میکند .
امّا فاطمه اکنون میخواهد از راه دیگری ثابت کند فدک مال اوست .
آیا شما میتوانید حدس بزنید ؟
……آفرین بر شما ! درست حدس زدید ، از راه ارث .
اگر ما فرض کنیم که اصلاً پیامبر فدک را به فاطمه نداده باشد ، بعد از رحلت پیامبر ، طبق قانون ارث فدک به فاطمه میرسد . هیچکس نمیتواند این مطلب را انکار کند که خدا فدک را به پیامبر داده است ، این را همه قبول دارند .
پس، فدک مال پیامبر بود ، وقتی پیامبر از این دنیا رفت ، یک دختر و چند همسر داشت . طبق قانون اسلام، چیزی از اصل زمین فدک به همسران پیامبر نمیرسد ، فقط قسمتی از درختانِ آن سرزمین، به آنها میرسد .
… تمام زمین فدک به فاطمه میرسد ، و البتّه درختان آن را باید قیمت کرد ، و یک هشتم قیمت آن را به همسران پیامبر داد .
خوب ، این قانون ارث اسلام است که همه قبول دارند ، امّا امروز ابوبکر حدیثی را از پیامبر نقل کرد که پیامبران از خود چیزی به عنوان ارث باقی نمیگذارند .
با این حدیث ، فدک بعد از پیامبر از بیت المال ، حساب میشود و فاطمه هیچ حقّی در آن ندارد . مردم ، باور کردهاند که واقعا پیامبر این حدیث را گفته است .
امّا ناگهان صدای فاطمه در فضای مسجد میپیچد!
ای ابوبکر!
تو میگویی پیامبر فرموده که هیچکس از پیامبران ، ارث نمیبرد ، آیا تو قرآن را قبول داری ؟
مگر نشنیدهای که خدا در سوره «نمل»، آیه 16 میگوید:
و وَرِثَ سُلَیْمانُ دَاوُودَ
سلیمان از داوود ارث برد
مگر داوود پیامبر نبود ، پس چگونه شد که سلیمان از او ارث برد ؟
آیا سخن زکریا را در قرآن خواندهای؟
آنجا که خدا در سوره «مریم» در آیه 5 از زبان او میگوید:
فهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی
خدایا! به من فرزندی عنایت کن که از من ارث ببرد
آیا یحیی، پیامبر خدا نیست؟
آیا میشود یحیی از زکریا ارث ببرد ، سلیمان از داوود ارث ببرد ، امّا من از پدرم ارث نبرم؟
چرا به پیامبر دروغ میبندی؟
آیا میخواهی به قانون روزگار جاهلیّت حکم کنی؟
آیا میدانی معنی سخنی که گفتی چه بود؟ مگر پیامبر، خود پیرو قرآن نبود ؟
چطور میشود که آن حضرت بر خلاف قرآن سخن بگوید ؟
هر چه میخواهی انجام بده ، امّا بدان به زودی خداوند میان من و تو داوری خواهد کرد . ..(1)…
سخنان فاطمه به پایان میرسد.
مردم با شنیدن سخن فاطمه به فکر فرو میروند ،
عجب! پیامبر بارها گفته بود که بعد از من افرادی پیدا خواهند شد که حدیث دروغین به من نسبت خواهند داد .
اوّلین نفر آن دروغگویان، همین جناب خلیفه است ! پیامبر به ما دستور داد تا هرگاه حدیثی را شنیدیم، آن را به قرآن عرضه کنیم، اگر آن حدیث مخالف قرآن بود، هرگز آن را قبول نکنیم .
اکنون معلوم شد که خلیفه، نسبتِ دروغ به پیامبر داده است ، آبروی خلیفه رفت!
همه کسانی که در مسجد هستند با سخنان فاطمه از خواب غفلت بیدار شدهاند . فاطمه اکنون به هدف خود رسیده است ، او میخواست به بهانه فدک ، حقیقت این حکومت را برای مردم بازگو کند و در این کار موفّق شد .
او پیروز این میدان است ، صدای او برای همیشه در گوش تاریخ، طنین انداز است . سخن او چراغ راه هر کسی است که طالب حقیقت است .
این فریاد فاطمه، مایه آزادی و آزادگی است !
قسمت چهل و پنجم
ادامه دارد…..
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?منابع
1.الاحتجاج ج1 ص141 بحارالانوار ج29 ص230 اعیان الشیعه ج1 ص317
#از_شهادت_تا_شهادت
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
فریاد مهتاب! قسمت چهل و پنجم