بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب! (فریادی به بلندای تاریخ)
اکنون ، فاطمه رو به قبر پیامبر میکند و چنین میگوید:
«ای پدر ! بعد از تو حوادثی در این شهر روی داد که اگر تو میبودی هیچکدام از آنها پیش نمیآمد . تا زمانی که تو زنده بودی همه مردم به من احترام میگذاشتند و من پیش همه عزیز بودم، ولی اکنون که تو از میان ما رفتهای، در حقّ من ستم میکنند و من هر لحظه در فراق تو اشک میریزم» …..(1)……
?مسجد سراسر اشک و گریه میشود ، سر و صداها بلند میشود ، هیاهویی بر پا میگردد . ….(2)…..
فاطمه مسجد را ترک میکند ، او کار روشنگری را به خوبی انجام داده است .
……یک روز از ماجرای فریاد مهتاب میگذرد ، خلیفه در خانه خود نشسته است ، او خیلی نگران است . عُمَر به دیدن خلیفه آمده است
ــ چقدر خوب بود که تو مرا به حال خود میگذاشتی !
ــ چرا باور نداری که من دلسوز تو هستم؟
ــ دیدی که فاطمه با سخنان خود چگونه آبروی ما را نزد مردم برد .
ــ ناراحت نباش ، چند روز دیگر ، مردم ، همه چیز را فراموش میکنند .
ــ امّا من نگران هستم ، دیدی او چگونه مرا از عذاب فردای قیامت ترساند .
ــ جناب خلیفه ، تو نماز بخوان ، دین خدا را به پا دار ، به مردم احسان و نیکی کن ، دیگر نگران نباش ، مگر قرآن نخواندهای؟
ــ چطور؟
ــ قرآن در سوره هود در آیه 114 میگوید:
إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّاتِ
کارهای خوب ، گناهان را پاک میکند
تو فاطمه را ناراحت کردهای امّا این یک گناه است وقتی تو کارهای خوب زیادی انجام دهی میتوانی آن گناه را از بین ببری .
ــ ای عُمَر ، تو چقدر غصّه و غمهای مرا بر طرف ساختی ، خدا تو را برای من نگه دارد .
ــ جناب خلیفه ! اکنون وقت آن است که یک سخنرانیِ خوب برای این مردم داشته باشی.
ــ پیشنهاد خوبی است .
خلیفه دستور میدهد تا همه مردم در مسجد جمع شوند ، او میخواهد برای مردم سخنرانی کند ……(3)….
به راستی او میخواهد چه بگوید؟
?مسجد پر از جمعیّت شده است ، همه منتظر هستند تا ابوبکر به بالای منبر برود و سخنرانی خود را آغاز کند .
……انتظار به سر میآید و خلیفه به بالای منبر میرود و چنین میگوید:
«ای مردم ! چرا به هر سخنی گوش میدهید ؟
این آرزوها و زیاده خواهیها در زمان پیامبر کجا بود ؟
?? هر کس قبلاً این سخنها را شنیده است برخیزد و سخن بگوید !
??خدا او را لعنت کند که رسول خدا هم او را لعنت کرده است !
…..او روباهی است که شاهدش دم اوست ……
…… او همانند امّ طِحال است ، همان زنی که دوست داشت نزدیکان او دامن آلوده باشند . ببینید او چگونه فتنه انگیزی میکند . نگاه کنید او چگونه زنان را به یاری خود دعوت میکند» …..(4)….
به راستی منظور ابوبکر از این سخنها کیست؟
یعنی او چه کسی را روباه میداند ، چه کسی دم روباه است ؟
خدای من ! نکند منظور او ………….
ای قلم ، بگذار آنچه را میدانم بنویسم ، اگر چه حقیقت تلخی است ، امّا من قول دادهام همه آنچه را میدانم برای دوستان خوبم بنویسم .
ای مولای من ! آیا به من اجازه میدهی ، این جمله را بنویسم ؟
تو که از عشقی که این قلم به نام و مرام تو دارد آگاه هستی ، من میخواهم بنویسم تا همه بدانند تو چقدر مظلوم هستی .
ابوبکر میخواهد بگوید که علی برای برپا نمودن فتنه ، فاطمه را جلو انداخته است و او را شاهد خود قرار داده است.
نمیدانم قصّه امّ طِحال را برایت بگویم یا نه؟
? امّ طِحال ، نام زن بدکارهای است که در روزگار جاهلیّت به فسق و فجور مشهور بود ، او زنان فامیل خود را به زنا تشویق میکرد
……..اکنون ابوبکر ، مولایِ تو را به آن زن تشبیه میکند .
مولای من! مرا ببخش ، من میخواهم مظلومیّت تو را روایت کنم . من فکر میکنم معنای سخن ابوبکر این است:
??«علی برای رسیدن به هدف خود از زنان کمک میگیرد همان گونه که امّ طِحال ، برای رسیدن به مقصود خود از زنان قوم خویش کمک میگرفت» .
شاید هم معنای سخن ابوبکر چیزی بدتر از این باشد، نمیدانم…
انا لله و انا الیه راجعون
اللهم العن الجبت و الطاغوت
ادامه دارد…..
قسمت چهل و ششم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?منابع
1.دلائل الامامه ص118 الکافی ج8 ص376
2.السقیفه والفدک ص101 شرح نهج البلاغه ج16 ص212
3.شرح نهج البلاغه ج16 ص212
4. أیّها الناس، ما هذه الرِّعَة إلى کلّ قالة؟ أین کانت هذه الأمانی فی عهد رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله؟ ألا من سمع فلیقل…: السقیفة وفدک 104، شرح نهج البلاغة ج 16 ص 215، بحار الأنوار ج 29 ص 326، قاموس الرجال ج 12 ص 323 ؛ وراجع دلائل الإمامةص 122
#از_شهادت_تا_شهادت
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العم اعدائهم
فریاد مهتاب! قسمت چهل و ششم