تحول جامعه انسانی و عدم آن در گرو سه رکن بود.
قرآن کریم وظایفی را برای انبیا(علیهمالسلام)، به ویژه حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ترسیم کرده است که عصاره آنها به صورت انقلاب فکری و قلبی است. این وظایف، «تلاوت وحی» و «تعلیم کتاب و حکمت» و «تزکیه دلها» است: (لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولاً مِن اَنفُسِهِم یَتلوا عَلَیهِم ءایتِهِ ویُزَکّیهِم ویُعَلِّمُهُمُ الکِتبَ والحِکمَة)
؛ (رَبَّنا وابعَث فیهِم رَسولًا مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم ءایتِکَ ویُعَلِّمُهُمُ الکِتبَ والحِکمَةَ ویُزَکّیهِم)
؛ یعنی رسالت حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در آگاه کردن مردم به وحی با تلاوت آن، تعلیم و تربیت جامعه اسلامی و تزکیه نفوس آنهاست.
اگر به این سه وظیفه عمل شود، جامعه متحوّل می شود، وگرنه تحوّل اجتماعی میسّر نیست. در جامعه ای که وحی تلاوت نمی شود، یا در حدّ تلاوت می ماند و به تعلیم کتاب و حکمت نمی رسد، یا به حدّ تعلیم کتاب وحکمت می رسد ولی به مرحله والای تهذیب و تزکیه بار نمی یابد، آن جامعه متحوّل نیست، پس تحول جامعه انسانی و عدم آن در گرو بود و نبود ارکان سه گانه یاد شده است.
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
اهمیت و فضیلت صلوات بر پیامبر رحمت صلّی الله علیه و آله
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
صَلاتُکُم عَلَیَّ مُجَوِّزَۀٌ لِدُعاءِکُم، وَمَرْضاۀٌ لِرَبِّکُم، وَزَکاتٌ لأعمالکم (لِأبدانِکُمْ)؛
صلوات شما بر من سبب استجابت دعا، رضایت و خشنودی پروردگار و پاکیزگی اعمالتان می شود.
بحار الأنوار91: 68
#حدیث_روز
آیا صدقه دادن برای امام مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) صحیح است؟
آری، علاقهمندان به حضرت میتوانند اعمال عبادی مستحب را به نیابت از ایشان انجام دهند و به ویژه از طرف آن حضرت و یا برای سلامتی وجود مبارک آن حضرت صدقه دهند، و این خود یکی از جلوههای زیبای نمایش محبت و ارادت به آن امام عزیز است.
سید بن طاووس از علمای بزرگ شیعه مینویسد:
صدقه دادن از سوی آن جناب را پیش از صدقه دادن از سوی خود
و عزیزانت قرار ده و دعا برای آن حضرت را بر دعا کردن برای خودت
مقدم بدار و نیز در هر کار خیری که مایۀ وفای به حق آن حضرت است،
آن بزرگوار را مقدم بدار که سبب میشود به سوی تو توجه فرماید و به تو احسان کند.
? کشف المحبة، ص152
️آیا چهل بار رفتن به مسجد جمکران برای گرفتن حاجت مدرکی دارد!
در مورد سؤال فوق دلیل خاصی وجود ندارد بلکه از سه طریق میتوان مشروعیت آن را به اثبات رسانید:
1 - سیره متشرّعه از علما و صلحا و اتقیا بر مداومت رفتن چهل بار به مسجد جمکران است همانگونه که این عمل در مسجد سهله نیز انجام میشود.
2 - در روایات بسیاری به این مطلب اشاره شده که هر کس چهل روز خود را برای خدا خالص کند چشمههای حکمت از قلبش بر زبانش جاری میگردد.
3 - از مجموعه روایات استفاده میشود که عدد چهل در شکوفایی قابلیتهای مادّی و معنوی تأثیر بهسزایی دارد، از آن جمله:
_ تأثیر عدد چهل در رشد فرزند در رحم
_ تأثیر شراب خوردن در عدم قبولی نماز تا چهل روز
_قبولی توبه بهلولِ نبّاش بعد از چهل روز
_کنارهگیری پیامبر (صلی الله علیه وآله) از خدیجه به جهت انعقاد نطفه حضرت زهرا (سلام الله علیها) به مدت چهل روز
_چهل روز دعای عهد را خواندن باعث میشود که انسان از یاران امام زمان (عج) باشد.
_امام زمان (عج) هم چهل روز تحت تربیت ملائکه بود.
_طینت حضرت آدم (علیه السلام) در چهل روز خمیر شد.
_حضرت موسی (علیه السلام) تا چهل روز با خداوند در کوه طور ملاقات داشت.
_پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بعد از چهل سالگی به نبوّت مبعوث شد.
_عقل انسان تا هل سال قابل رشد است.
_شهادت چهل مؤمن بر میت موجب مغفرت او از جانب خداوند میشود.
_حفظ چهل حدیث انسان را در قیامت، فقیه محشور میکند.
_حد همسایه تا چهل خانه است.
_حریم مسجد تا چهل خانه است و سایر موارد.
از این احادیث و موارد دیگر استفاده میشود که عدد چهل در قابلیت بخشیدن و رساندن انسان به کمالات و شکوفا شدن او تأثیر بهسزایی دارد، و لذا میتوانیم از این موارد الغای خصوصیت کرده، عدد چهل و چلّهگیری را در تمام موارد کارهای خیر تعمیم دهیم.
سید بحرالعلوم میگوید: ما بالعَیان مشاهده کردهایم و به بیان دانستهایم که برای این رقم از عدد (چهل) خاصیت و تأثیر مخصوصی در ظهور استعدادها و تکمیل ملکات انسانی در طی منازل و پیمودن مراحل است.
?کتاب موعود شناسی و پاسخ به شبهات؛ علی اصغر رضوانی
«وقت ظهور» درقرآن
مفَضَّل میگوید از آقایم حضرت صادق علیه السلام پرسیدم:
آیا ماموریت مهدی منتظر، وقت معینی دارد و مردم باید بدانند کِی خواهد آمد؟
حضرت فرمود: «حاشا که خداوند وقت ظهور او را طوری معین کند که شیعیان ما آن را بدانند!» عرض کردم، آقای من! چرا؟
فرمودند: «وقت ظهور همان ساعتی است که خداوند فرمود:
یسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا علمها عند ربی لَا یُجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِیکُمْ إِلَّابَغْتَةً…
[اعراف/187]
ترجمه: (ای رسول ما) درباره ساعة از تو می پرسند، بگو علمش فقط نزد پروردگار من است و هیچ کس جز او نمی تواند وقت آن را معین کند…» مفضل! زمان آن فقط نزد خداست…
? اثباة الهدی، ج5، ص143و216
الزام الناصب، ج1، ص90
#حدیث_روز
امروز قلب عالم و آدم حرای توست
این کوه نور شاهد حرف خدای توست
مکه دگر برای بزرگیت کوچک است
فریاد کن رسول که دنیا برای توست
السلام علیک یا ابا عبدالله
هوا هوای حسینیه ها شب جمعه
رسیده این دل من تا خدا شب جمعه
شب زیارت مخصوص سیدالشهدا
شب زیارت ارباب ما شب جمعه
حوائج همگی مستجاب خواهد شد
رواست حاجت دل با دعا شب جمعه
“حسین” گفتم و در بین روضه می شنوم
صدای مادر سادات را شب جمعه
خدا کند که همین روزها حرم باشم
خدا کند برسم کربلا شب جمعه
حرم بیایم و بر سینه مُهر غم بزنم
کنار مرقد شش گوشه از تو دم بزنم
سخنی در مورد حضرت ابوطالب (علیه السلام ) و حیات و ممات ایشان.
سید بطحاء حضرت ابوطالب علیه السلام(1) سه سال قبل از هجرت و در سال 10 بعثت از دنیا رفت . بنا نقلى سن آن حضرت به هنگام رحلت 81 سال بوده است (2). اقوال دیگر در رحلت حضرت ابوطالب (علیه السلام ) عبارت است از:
27 جمادى الاولى ، 26 و 29 رجب ، 7 و 18 ماه رمضان ، 15 و 17 شوال ، اول و دهم ذى القعده ، اول ذى الحجه (3).
.نسب حضرت ابوطالب علیه السلام
نام مبارک آن حضرت عمران است ، و پدرشان جناب عبد المطلب ، و مادرشان فاطمه بنت عمر و بن عائذ است .
ابوطالب با عبد الله پدر پیامبر صلى الله علیه و آله و زبیر بن عبد المطلب برادر ابوینى بودند، یعنى از طرف پدر و مادر یکى بودند و سایر اولاد جناب عبد المطلب با این سه بزرگوار فقط از پدر یکى بودند.
ایمان حضرت ابوطالب (علیه السلام )
️مجلسى (رحمه الله ) مى فرماید:
امامیه اتفاق دارند بر اسلام و ایمان جناب ابوطالب علیه السلام به پیامبر صلى الله علیه و آله و اینکه هیچ گاه عبادت بتى نکرده است .
بلکه ابوطالب علیه السلام یکى از اوصیاء حضرت ابراهیم علیه السلام است و امر اسلام و ایمان او در شیعه مشهور است و علماى شیعه کتابها در ایمان آن بزرگوار تاءلیف کرده اند.
️صدوق (علیه الرحمه) مى فرماید:
در حدیث آمده که جناب عبد المطلب علیه السلام حجت الهى و جناب ابوطالب علیه السلام وصى ایشان بوده است . طبق روایت و دایع انبیاء، عصاى حضرت موسى علیه السلام و انگشتر حضرت سلیمان علیه السلام و… توسط عبد المطلب علیه السلام به ابوطالب سپرده شد که ایشان آنها را به خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله سپردند.
️ابن اثعیر جزرى شافعى مى گوید:
اهل بیت علیهم السلام بر ایمان ابو طالب علیه السلام اجماع دارند اجماع اهل بیت علیهم السلام حجت است (4).
کتب زیادى در ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام تاءلیف شده که اولین آنها در سال 630 ه نوشته شده است . از آن زمان تاکنون کتبى به زبانهاى مختلف در ایمان ، عظمت و بزرگى آن بزرگوار تاءلیف و چاپ شدهاست که بر اهل تحقیق پوشیده نیست (٥).
حضرت رضا علیه السلام مى فرمایند:
کسى که معتقد باشد ابوطالب علیه السلام با حالت کفر از دنیا رفته ، کافر است…..
اشعار حضرت ابوطالب علیه السلام در حمایت از پیامبر صلى الله علیه و آله، اشعار منسوب به امیرالمؤ منین علیه السلام هنگام رحلت ابوطالب علیه السلام و کلمات آن بزرگوار به قریش در مسجد الحرام هنگام قصد سوء قریش نسبت به پیامبر صلى الله علیه و آله، و کلمات آن حضرت هنگام رحلت ، کلمات آن حضرت در طلب باران همه دلالت دارد بر اینکه داراى ایمانى منحصر بفرد بوده است که در روایات تشبیه به ایمان اصحاب کهف شده است .
بعضى از ابیات امیر المؤ منین علیه السلام در مرثیه آن بزرگوار نیز دلالت بر افضیلت آن بزرگوار بر حمزه دارد.
اصبغ بن نباته مى گوید:
امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
بخدا قسم هرگز پدرم و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبد مناف عبادت بت نکرده اند.
گفتند: پس چه را عبادت مى کردند؟
فرمود: به سوى کعبه نماز مى خواندند و بر دین ابراهیم و به آن متمسک بودند.
ابن ابى الحدید در ضمن اشعارى مى گوید:
اگر ابوطالب و پسرش نبودند، از دین اثرى نبود که اینچنین استوار شود. ابواطالب در مکه از پیامبر صلى الله علیه و آله حمایت کرد و پسرش در مدینه بى دریغ از پیامبر صلى الله علیه و آله حمایت و دفاع مى نمود.(ِ٦)
پیامبر صلى الله علیه و آله در وفات ابوطالب
️هنگامى که حضرت امیرالمومنین علیه السلام خبر وفات ابوطالب علیه السلام را به پیامبر صلى الله علیه و آله داد، آن حضرت به شدت ملول و محزون شدند و فرمودند:
یا على برو و او را غسل و حنوط و کفن کن و چون بر روى سریر نهادى به من خبر بده .
هنگامى که آن حضرت دستورات پیامبر صلى الله علیه و آله را انجام داد و پدر بزرگوار را بر روى سریر گذاشت ، پیامبر صلى الله علیه و آله خودشان تشریف آوردند و چون نظر مبارکشان بر نعش عموى بزرگوار شان افتاد، رقت و حزن به آن حضرت دست داد و فرمودند:
اى عمو، صله رحم و مهربانى کردى و جزاى خیر دیدى .اى عمو، در کوچکى مرا کفالت کردى و در بزرگى مرا نصرت و حمایت نمودى .
بعد به مردم رو کردند و فرمودند:
سوگند به خدا که اذن شفاعت مى دهم در روز قیامت به عمویم که جن و انس از آن شفاعت تعجب کنند.
با رحلت ابوطالب علیه السلام جبرئیل نازل شده به پیامبر صلى الله علیه و آله عرض کرد:
یاور تو از دنیا رفت ، هجرت کن (7).
امیرالمومنین علیه السلام در زمان حیات خود نائب مى گرفت که براى عبدالله و آمنه و ابوطالب علیه السلام حج انجام دهند، و هنگام شهادت به اولاد خود وصیت فرمودند مکه نایب براى حج از طرف آن بزرگواران بگیرند.(8)
?منابع
1.بحار الانوار ج19 ص 24
2.وقایع الایام ج1 ص303
3.اسد الغابه ج1 ص 19
4.وقایع الایام ج 1 ص286
5.قلائد النحور ج رجب ص 284و…
6.شرح ابن ابی الحدید ج 14 ص 85
7.بحار ج 19ص 69
8.وقایع الایام ج1 ص303
️ #تقویم_شیعه
#حدیث_روز
گلداری و رفتار در خانواده.
یکی از حقوق، مهریه است. یک مطلب را سریع و صریح بگویم؛ متأسفانه بیشتر مردها در مقابل پرداخت مهریه همسرشان، اصلاً هیچ قید و بندی ندارند و به هیچ وجه به فکر پرداخت آن نیستند، در صورتی که دادن مهریه واجب است؛ همانطور که دادن پولی که از دیگران قرض گرفتهایم، واجب است و همانطور که نمازخواندن و روزهگرفتن و خمس و زکاتدادن واجب است. «چه کسی داده و چه کسی گرفته!» اشتباه بزرگی است که در فرهنگ جامعه شکل گرفته است و متأسفانه مردها حواسشان نیست که این ندادن مهر، چه گناه بزرگی است و در دنیا و آخرت چه بلایی به سرشان خواهد آورد! یا نباید مهر را قبول کرد، یا وقتی انسان قبول کرد، از نظر شرعی وظیفه دارد مهر را بپردازد، مگر اینکه همسرش رسماً مهرش را ببخشد! کسی حق ندارد وقتی میداند مهری را نمیخواهد پرداخت کند یا نمیتواند پرداخت کند، قبول کند. حتی حق ندارد به حساب خودش بگوید مهر را قبول میکنم؛ ولی بعد همسرم میبخشد! خیر! و متأسفانه این نوع از ازدواج که انسان قصد دادن مهر همسرش را نداشته باشد، نزد خدا زشت است و روز قیامت با آن مرد مثل گناهکار رفتار میشود! و یکی از گناهانی که خداوند نمیبخشد، همین گناه است. امام رضا (علیه السلام) میفرمایند:« إنَّاللهَ تَعَالَى غَافِرُ کلِّ ذَنْبٍ إِلَّا مَنْ جَحَدَ مَهْراً.»«خداوند متعال هر گناهى را مورد آمرزش قرار مىدهد ]و یکی از گناهانی که نمیبخشد[ گناه انکار و ندادن مهریه زن است.»(مستدرکالوسائل، ج13، ص378.)
بعضی از گلها خار هم دارند؛ ولی این خار در اصل برای محافظت از آنهاست. یک «گلدار» عاقل اگر خار دستش را برید و خونی کرد، صبر میکند، فوراً گل را از بین نمیبرد. اگر گل را آفت گرفت، فوراً آن را بیرون نمیاندازد و تا لحظه آخر همه تلاشش را میکند که گل را سلامت نگه دارد.زندگی هم همین است ـ با کم و زیادش! ـ باید مدارا کرد و تحمل. صبرکردن بر بداخلاقیهای زن به خاطر خدا پاداش دارد. اساساً انسان باید در همه حال، طرف حسابش کس دیگری باشد.
بیست نوع قلبی که در قرآن ذکر شده است
? 1. القلب السلیم:
و آن قلبی است مخلص برای خدا و خالی از کفر و نفاق و هرگونه پستی.
{ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ }
?2. القلب المنیب:
وآن قلبی است که همیشه درحال برگشت و توبه به سوی خدا و از آن سو ثابت و پابرجاست بر طاعت خدا .’
{مَنْ خَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ}
?3. القلب المخبت:
وآن قلبی است فروتن و آرام به ذکرخدا { فتُخْبِتَ لَهُ قلُوبُهُمْ }
?4. القلب الوجل:
و آن قلبی است که از یاد خدا میلرزد که مبادا عمل وی به درگاه خدا قبول نشود و از عذاب خدا نجات نیابد. { وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ }
?5. القلب التقی:
و آن قلبی است که به احکام خدا احترام میگذارد.
{ ذَلِکَ وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ }
?6. القلب المهدی:
و آن قلبی است که تسلیم امر خدا و راضی به قضا و قدر پروردگار است .{ وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ }
?7. القلب المطمئن:
وآن قلبی است که با یاد خدا و توحیدش آرام میگیرد.
{ وتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّه }
? 8. القلب الحی:
و آن قلب زنده ای است که از شنیدن داستان های امت های گذشته که با گناه وطغیان هلاک شدند پند و اندرز میگیرد .{ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ }
♦️9. القلب المریض:
و آن قلبی است که دچار بیماری شک و نفاق شده و مبتلا شده به فسق و فجور و شهوت های حرام .
{ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ }
♦️10. القلب الأعمى:
وآن دل کوری است که حق را نمیبیند و در نتیجه پند و اندرز نمیگیرد .
{ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ }
♦️11. القلب اللاهی:
وآن دلی است که از قرآن غافل و مشغول لهو و لعب و شهوت های دنیاست .
{ لاهِیَةً قُلُوبُهُمْ }
♦️12. القلب الآثم:
و آن دلی است که گواهی حق را کتمان میکند و میپوشاند .
{ وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن یَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ }
♦️13. القلب المتکبر:
وآن دل مغرور و متکبری است که از توحید و طاعت خداوند رویگردان است، زورگو و جبار است به خاطر ظلم و طغیان.
{ قلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ }
♦️14. القلب الغلیظ:
و آن دلی است که عطوفت و رحمت و رأفت از آن برداشته شده .
{وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ }
♦️15. القلب المختوم:
و آن قلبی است که هدایت را نمی شنود و تعقل نمیکند.
{ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ }
♦️16. القلب القاسی:
وآن دلی است که به عقیده و ایمان نرم نمیشود و وعظ و ارشاد در آن تأثیری ندارد و از یاد خداوند رویگردان است.
{ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً }
♦️17. القلب الغافل:
وآن قلبی است که مانع ذکر و یاد پروردگار است و هوا و هوسش را بر طاعت حق تعالی ترجیح میدهد .
{ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا }
♦️18. الَقلب الأغلف:
و آن دلی است که پوشیده شده است به طوری که اقوال و فرمایشات رسول اکرم “ص"در آن نفوذ و رسوخ نمیکند.
{ وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ }
♦️19. القلب الزائغ:
و آن قلبی است که از حق و حقیقت اعراض میکند.
{ فأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ }
♦️20. القلب المریب:
و آن قلبی است که در شک و شکوک متحیر و سرگردان است.
{ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ }
️قالَ أبُوالحَسَن علیه السلام :
مَنْ ذَکَرَ رَجُلاً مِنْ خَلْفِهِ، بِما هُوَفیهِ مِمّا عَرَفَهُ النّاسُ لَمْ یَغْتَبْهُ، وَمَنْ ذَکَرَهُ مِنْ خَلْفِهِ، بِما هُوَ فیهِ مِمّا لا یَعْرِفُهُ النّاسُ اِغْتابَهُ، وَمَنْ ذَکَرَهُ بِما لَیْسَ فیهِ فَقَدْ بـَهـَتَهُ.
امام کاظم علیه السلام فرمود:
هر کس پشت سر دیگرى، چـیزى بگوید که در او هست و مـردم هـم آن را مى دانند، او را غیبت نکرده است. هر کس پشت سر او چیزى بگوید که در او هست ولى مردم آن را نمى دانند، غیبتش را کرده است. و هر کس چیزى درباره کسى بگوید که در او نیست، به او بهتان زده است.
?اصول کافى،ج2، ص358
#حدیث_روز
️ابن شهراشوب در کتاب «مناقب» از علىّ بن یقطین نقل کرده است که گفت:
هارون مردى را طلب کرد که امر حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام را باطل کند و آن حضرت را ساکت نماید و در میان مجلس شرمنده سازد.
آنگاه مجلسى را تشکیل داد و افسونگرى براى او آماده کردند، سفره که گسترانیدند، آن شخص حیله اى بر نان بکار برد بطوریکه وقتى خادم حضرت مى خواست نان بردارد بالا مى پرید، و هارون با این عمل اظهار خوشحالى و سرور مى کرد و مى خندید.
امام کاظم علیه السلام که این صحنه را مشاهده کرد سر بلند کرد و به عکس شیرى که بر پرده اى کشیده شده بود اشاره نمود و فرمود:
یا أسد اللَّه خذ عدوّ اللَّه.
اى شیر خدا! دشمن خدا را بگیر.
به محض صدور این فرمان، آن صورت به شکل شیرى بسیار قوى ظاهر گردید و آن مرد افسونگر را درید، هارون و ندیمان او غش کردند و با صورت بر زمین افتادند و از وحشت و هراسى که به آنها دست داد عقل از سر آنها پرید، و چون بعد از مدّتى بهوش آمدند هارون به حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام عرض کرد: از تو درخواست مى کنم بحقّ من بر تو از این صورت درخواست کنى که این مرد را برگرداند.
امام علیه السلام فرمود:
إن کانت عصا موسى ردّت ما ابتلعته من حبال القوم وعصیّهم، فإنّ هذه الصورة تردّ ما ابتلعته من هذا الرجل.
اگر عصاى موسى آن ریسمان هاى ساحران را که بلعید برگردانیده بود این صورت هم این مردى را که بلعیده برمى گرداند.
?مناقب ابن شهراشوب،ج4،ص299
?بحار الأنوار،ج48،ص41، ح 17
?عیون اخبار الرضا علیه السلام،ج1،ص78، ح1
?امالى صدوق،ص 212،ح20،مجلس29
#حدیث_روز
جذبهی عشق بر آن است مرا جذب کند
صحبت نام تو شد نام من از یادم رفت
می رود دل به همانجا که تعلّق دارد
صحبت کرب و بلا شد وطن از یادم رفت
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
خانومها بخوانند:
چه جوری خواسته مو بگم؟
یکی از عادت های ما خانم ها در حین صحبت کردن اینه که گاهی که یه خواسته ای داریم یه مدلی بیانش میکنیم که شوهرش لجش در میاد!
چطوری؟ بذارین با مثال بگم: مثلا می خوایم بگیم: ” امروز بریم گردش” رو این طوری به همسرمون می گیم: ”
تو هیچ وقت منو گردش درست و حسابی نمی بری!!!!”
خب شوهرمون با خودش فکر می کنه که : ” ما این همه تا الان گردش رفتیم، دو هفته پیش رفته بودیم فلان جا ! ” و اونجاست که ممکنه دعوا و یا ناراحتی پیش بیاد و همسرتون سعی می کنه به شما ثابت کنه که دارین اشتباه می گین و یا میگه که” قدر شناس نیستین و…. ” و اینطوری نه تنها نیازتون برطرف نمی شه بلکه مشکل جدیدی هم بینتون پیش میاد.
منظورتون رو واضح تر بیان کنین، بگین : ” الان دلم گردش می خواد.میشه بریم فلان جا؟”
یا بگین:
” وای،چقدر دلم میخواد جمعه بریم فلان جا…”
سعی کنین منظورتون رو واضح تر بگین. مردها توی درک نظرات غیر مستقیم ضعیفن…خیلییییی
از تکنیک ساندویچ برای رفتار با همسر یا فرزند خود استفاده کنید!
تا به حال برای شما پیش آمده است که بخواهید نکتهای منفی را به عزیزی متذکر شوید ولی ندانید چگونه موضوع را عنوان کنید که کمتر ناراحت یا دلخور شود؟
به این صورت:
«جمله مثبت، جمله منفی، جمله مثبت»
به عنوان مثال:
احمد تو دانش آموز سختکوشی هستی، اگرچه نمره ریاضیت کمتر از سطح انتظاره، ولی در دروس فارسی و علوم نمرات عالی کسب کردی.
سارا جان، شما آشپز بی نظیری هستی، اگرچه خورشت کمی شور شده، ولی سوپت واقعا خوشمزه است.
مامان، تو خیلی مهربونی، اگرچه گاهی به خاطر تذکرهای زیادت ناراحت میشم، ولی می دونم خیلی دوستم داری.
و…
قرار دادن جمله منفی در بین دو جمله مثبت از شدت اثر تخریبی آن کم کرده و با اشاره به نکات مثبت، فرد احساس می کند فقط نکات منفی دیده نشده، رعایت انصاف شده و به همین دلیل انگیزه بیشتری برای تغییر و بهبود شرایط خواهد داشت.
این نکته مهم را به خاطر بسپارید که برای بیان نکات مثبت لازم نیست اغراق کنید یا به دروغ ویژگی مثبتی را به کسی نسبت دهید، این کار اثر معکوس خواهد گذاشت. هر کسی ویژگی های مثبت فراوانی دارد که با کمی دقت متوجه آن ها خواهید شد.
خانومها بدانند
زن ها باید بدانند که مردها با آنها تفاوت دارند.
وقتی آنها عصبانی هستند، باید کمی تنها باشند تا بتوانند با گذشت زمان شعله های خشم خودشان را خاموش کنند.
اگر از مردی که عصبانی است بازجویی کنید، او عصبانی تر خواهد شد.
ممکن است مردی که در خلوت و تنهایی با خودش کنار آمده باز به محبت و توجه همسرش نیاز داشته باشد تا بتواند به او محبت کند.
هر قدر زنی برای بیرون آوردن شوهر خود از درون غارش بیشتر تلاش کند، مرد مدت بیشتری در آنجا خواهد ماند.
برای خوب زندگی کردن باید اول زندگی را خوب تمرین کرد.
سختی تمرین زندگی ازآنجا شروع میشود که علاوه برآنکه باید اعمال و رفتار خود را کنترل کنیم.
باید بتوانیم ذهن و افکار و اندیشههای خود را هم مدیریت کنیم.
نکند بجای اینکه ما ذهن خود را مدیریت کنیم “ذهن"، ما را مدیریت کند!
#بد_حجابی = #حق_الناس
یکی از آبروی ریزی های بزرگ شیعه پس از شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام) اتفاق افتاد.
ایشان که در زندان بودند چند وکیل معروف در اقصی نقاط مملکت اسلامی داشتند که وجوهات را دریافت میکردند.
وقتی ایشان در زندان به شهادت رسیدند ، امام رضا علیه السلام از وکلا خواستند که اموال را (بیش از صد هزار دینار) به ایشان برگردانند.
اما وکلای حضرت که از راویان مشهور و علمای معروف بودند نتوانستند از این اموال دل بکنند.همه اموال را بالا کشید.
گفتند موسی بن جعفر (علیه السلام) از دنیا نرفته و غیب شده است و هنوز به ما نگفته اموال را چه کنیم!!
یک دفعه انحراف بزرگی بوجود آمد که اکثر شیعیان گرفتارش شدند و خون دلهای زیادی خوردند امام رضا (علیه السلام) تا کم کم قضیه روشن شد و شیعه به راه اصلی برگشت.
تعجب نکنید از نجومی بگیران و رانتخواران و غارتگران یقه بسته، پول زیاد هر کسی را اغوا میکند!
نزدیکترین افراد به ائمه (مثل عثمان بن عیسی و ابن ابی حمزه بطائنی) حاضر شدند برای پول زیاد، دین جدید درست کنند…
مردی که نـام دیگر او «آفتاب» است
بین غل و زنجیر هم «عالیجناب» است
پیـداسـت از «بــاب الحـوائـج» بــودن او
هر کس از او چیزی بخواهد مستجاب است
پست اینستاگرام سردار سلیمانی️ همزمان با تهدید حمله نظامی آمریکا به سوریه
برای رسیدگی به طلبههای تازه داماد!
تازه ازدواج کرده بودم و درک درستی از مخارج زندگی متأهلی نداشتم. ماهانه چهار هزار و ششصد تومان شهریه میگرفتم که بخشی از آن بابت اجارهی منزل میرفت و نزدیک سه هزارتومان آن برای دیگر هزینهها. گذران زندگی، حتّی با وجود همهی کمکهایی که از طرف خانوادههایمان میشد، سخت بود، با اینحال، این سختیها را همواره لازمهی تحصیل و طلبگی میدانستم. گاهی وضعیّت چنان سخت میشد که صبح اول وقت میرفتم مدرسهی امام باقر(علیه السلام) و نان خشکهای مدرسه را جمع میکردم تا بلکه از راه فروششان مشکلاتم را کم کنم. البته بعدها سیّد (خادم دوستداشتنی مدرسه) به من اعتراض کرد و گفت نان خشکهای مدرسه سهم اوست و من نباید آنها را جمع کنم.
در این شرایط اگر به هر دلیلی یک روز نمیتوانستم درس بروم و یا به اندازهی کافی درس بخوانم، از خانمم خجالت میکشیدم. او بیپولی و ناداری من را پذیرفته بود و بابتش من را سرزنش نمیکرد؛ ولی درس نخواندن من را نه!
این روزها گویا برخی طلبهها تحمّل کمتری در برابر ناداری و سختی دارند و یا دستِکم آن را لازمهی طلبگی نمیدانند. برخی در “اسنپ” مشغول شدهاند و برخی دیگر ممکن است مکاسب دیگری داشته باشند. نمیخواهم و البته نمیتوانم کسی را سرزنش کنم؛ ولی بهتر میدانم دوستان طلبهام را با این واقعیّت روبرو کنم که برای پیشکسوتان ما، درسِ دین خواندن همواره با مجاهدت و شکیبایی همراه بوده است. ناداری برای ما طلبهها هیچوقت مایهی شرمساری نبوده و نیست؛ ولی بیسوادی و بیاخلاقی چرا.
البته در کنار بردباری طلبهها، بهتر است مسئولان حوزه هم مراقب سرمایههای انسانی خود باشند. هم در ترمیم وضعیت معیشت طلبهها بکوشند و هم با اشتغال طلبهها کنار بیایند و از آن حمایت کنند.
تاوان رعایت نکردن حریم خصوصی و فضای مجازی.
اسیدپاشی خواستگار به صورت دختر جوان
*گفت وگوی شهروند با «معصومه جلیل پور»، زن 26 ساله تبریزی که شب سال نو به صورت و بدنش اسیدپاشی و دو انگشتش با قمه قطع شد
️چند سالتان است و تحصیلاتتان چیست؟
️٢٦سالم است، متولد سال ٧١ و دیپلم دارم.
️با محمد از چه زمانی و کجا آشنا شدید؟
️ما در اینستاگرام با هم آشنا شدیم. ارتباط خیلی زیادی نیز با هم نداشتیم، چون من سالن آرایشگاه داشتم و از صبح تا شب کار میکردم. قبل از این هم یک ازدواج ناموفق داشتم و چون همسرم خلافکار بود از او جدا شدم و دیگر هم قصد ازدواج نداشتم.
️محمد از اینستاگرام به من گیر داده بود و دست برنمیداشت، بعدش چندباری یکدیگر را دیدیم. در دو ماه آخر او ولکن نبود، آدرس سالنم را در اینستاگرام گذاشته بودم، او دیده بود و هر روز میآمد دم در آرایشگاه.
️مدت آشناییتان چندماه شد؟
️ششماه بود که به من پیام میداد و دو ماه بود که بیشتر همدیگر را میدیدیم، آن هم به این دلیل که او ولکن نبود. همه از من سوال میکردند که او کیست و من هم میگفتم خواستگار است و داریم با هم آشنا میشویم.
️بعد او گفت پدرم خلافکار است، ولی من با او کاری ندارم و من هم باور کردم، تا اینکه یکماه پیش به برادرم گفتم این پسر ولکن من نیست و میخواهد با من ازدواج کند و از او خواستم دربارهاش تحقیق کنند.
️اما بعد متوجه شدم که هممحلهایهای او گفتهاند محمد از پدرش بدتر است، از همسرش جدا شده و قبل از آن به او خیانت کرده است. گفتند او زورگیر و خفتگیر است. یکروز قبل از این اتفاق او آمد دنبالم تا با هم حرف بزنیم.
️بهش گفتم محمد من نمیخواهم و نمیتوانم با تو ازدواج کنم، چون یکبار در زندگیام شکست خوردهام و نمیتوانم اینطوری ادامه دهم، دست از سرم بردار.
️همانجا به دو زن که فاحشه بودند، زنگ زد و بعدش به من گفت تو فکر کردی زن برای من کم است؟ دوروبرم پر است، اما من تو را دوست دارم و میخواهم با تو باشم.
️و بیستوهشتم اسفند ماجرا از کجاشروع شد؟
️آن روز قرار بود با مادرم به بازار برویم. به مادرم گفتم من میروم پایین، بعد شما بیا. وقتی رفتم پایین دیدم دم در ایستاده، گفت یک لحظه بیا کارت دارم. من هم گفتم چه کارم داری؟او در ماشین را باز کرد و از موهایم من را کشید داخل….
️کنار بزرگراه ماشین را نگه داشت و یک قمه درآورد، موهایم را گرفت و گفت سرت را میبرم. من تقلا کردم که قمه را به من نزند و در آخر قمه را زد به دستم و دو انگشتم را برید.
️من التماس میکردم که کاری با من نداشته باش و بعد قمه را انداخت و از زیر صندلی من یک بطری یک لیتری برداشت، صندلیام را خواباند و روی سینهام نشست. من اول فکر کردم آب است و فکر نمیکردم اسید باشد. او همه اسید را روی صورت و بدنم ریخت و با پایش من را بیرون ماشین پرت و فرار کرد.
️حدود ٢٠دقیقه کنار اتوبان افتاده بودم و میسوختم. همه جایم میسوخت تا اینکه مردم کمکم جمع شدند و آب رویم ریختند. بعد هم به اورژانس زنگ زدند و من را به بیمارستان بردند.
️چشمهایم خیلی تار میدید و بدنم میسوخت. الان هم قیافهام را کلا از دست دادهام. (گریه) مدام یاد این میافتم که اسید لباسهایم را سوزانده بود و من لخت کنار خیابان افتاده بودم، آبرویم رفت. همه جمع شده بودند و از من فیلم میگرفتند.
️از ماجرای دستگیری محمد خبری دارید؟ آنطور که اطلاع دارم الان در زندان تبریز است.
بله. آن روز که آمده بود بیمارستان و داد زده بود که میخواهم معصومه را بکشم و نمیخواهم زنده بماند، فرار کرده بود. قبلش هم زنگ زده بود به مادرم و گفته بود دخترت را کشتم، بروید پیدایش کنید.
️بعدش آنها من را پیدا کردند. تا یکی دو روز بعدش او به برادرم زنگ میزد و تهدید میکرد، میگفت همهتان را میکشم تا اینکه خطش را ردیابی و دستگیرش کردند.
️از مسئولان دولتی یا قضائی درخواستی دارید؟
️من فقط میخواهم عدالت اجرا شود. من صورتم را میخواهم، میخواهم که صورتم را به من برگردانند. من نمیتوانم اینطوری زندگی کنم. اگر من را ببینید میفهمید چه میگویم. میخواهم به وضعیتم رسیدگی کنند.
️این آقا هنوز زنگ میزند و تهدید میکند، میگوید من پول دارم و خانوادهام آشنا و پول دارند و فلان و بهمان میکنیم؛ ولی ما آنطوری نیستیم، ما یک خانواده ساده و معمولی هستیم. برادرم کارگر ساده است و خانهمان کوچک و اجارهای است.
کندن درب قلعه خیبر در کلام امیرالمومنین علیه السلام!
ابن حمزه طوسی رضوان الله علیه روایت کرده است:
وروى أبو عبد الله الجدلی ، قال : سمعت أمیر المؤمنین صلوات الله علیه یقول : « عالجت باب خیبر وجعلته مجناً لی ، وقاتلت القوم ، فلمّا أخزاهم الله وضعت الباب على حصنهم طریقاً ، ثمّ رمیت به فی خندقهم » فقال له رجل : لقد حملت منه ثقلاً! فقال علیهالسلام : « ما کان إلاّ مثل جنّتی التی فی بدنی ، فی غیر ذلک المقام »
ابو عبد الله جدلی گفت از امیرالمومنین علیه السلام شنیدم که فرمودند: در جنگ خیبر درب دژ مستحکم خیبر را کنده و برای خود سپر قرار داده و با آنان به مبارزه و نبرد پرداختم. آنگاه که [پیروزی نصیب ما شد و خداوند آنان را رسوا کرد درب را پلی بر آن قلعه قرار دادم سپس داخل خندقشان انداختم. شخصی عرض کرد: چقدر سنگینی احساس کردید؟ حضرت فرمودند: سنگینی آن همانند سپری است که در دستم است و در موارد دیگر از آن استفاده میکنم.
? #الثاقب_فی_المناقب، تالیف ابن حمزه طوسی، صفحه 257-258، حدیث 224
#حدیث_روز
در کیفیت شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام
️ ﺷﻴﺦ ﺻﺪﻭﻕ ﺍﺯ ﺛﻮﺑﺎﻧﻰ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻮﺳﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﺯﻳﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺷﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪﻥ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﻣﻰ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﻋﺎ ﻭ ﺗﻀﺮﻉ ﻣﻰ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺯﻭﺍﻝ ﺷﻤﺲ.
️ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﺒﺲ ﺑﻮﺩ ﺑﺴﺎ ﻣﻰ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻰ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﺠﺮﻩ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﺒﺲ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺟﺎﻣﻪ ﺍﻯ ﻣﻰ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺩﻳﺪ، ﺭﻭﺯﻯ ﺑﻪ ﺭﺑﻴﻊ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺟﺎﻣﻪ ﭼﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻢ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻪ؟ ﺭﺑﻴﻊ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺟﺎﻣﻪ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻮﺳﻰ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻃﻠﻮﻉ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﻣﻰ ﺭﻭﺩ ﺗﺎ ﻭﻗﺖ ﺯﻭﺍﻝ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﭼﺮﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺗﻨﮓ ﺟﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻯ؟ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﮔﻔﺖ: ﻫﻴﻬﺎﺕ! ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻋﻠﺎﺟﻰ ﻧﻴﺴﺖ، ﻳﻌﻨﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻭﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ.
? #منتهی_الآمال ، باب نهم
موسیِ شهر، عصای تو کجا افتاده؟
کشتی عمر تو در موج بلا افتاده؟
آنقدر زخم ز زنجیر به تن داری که
رد خون تو در همه جا افتاده
#حدیث_روز
بسم الله الرحمن الرحیم
امام کاظم علیه السلام در بینش مخالفین
1. محمد بن طلحه از علمای شافعی مذهب پیرامون آن حضرت می نویسد:
او امامی بزرگ قدر ، عظیم الشأن ، بسیار متهجّد ، اهل جدیت در کوشش، کسی که کرامات او آشکار و به عبادت مشهور، و به طاعت مواظب بود. شبها را در حال سجود و قیام سپری می کرد و روزها را با صدقه وروزه می گذرانید وبه خاطر شدت حلم و گذشتی که نسبت به جسارت کنندگان به خود داشت، کاظم خوانده می شد. کسی را که به او بدی می کرد با نیکی و احسان پاداش می داد. با جنایت کننده نسبت به خویش، با عفو وبخشش مقابله می کرد . و به خاطر کثرت عباداتش عبد صالح نام گرفت، و در عراق به باب الحوائج إلی الله مشهور است . چرا که کسانی که بوسیله او به خدای توانا متوسل می شوند ، از توسل خویش نتیجه می گیرند . کراماتش عقلها را حیران می کند
? مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول (علیهم السلام)، ص 447 ، تحقیق ماجد ابن أحمد العطیة
2.ابن حجر هیثمی نیز در کتاب الصواعق المحرقه خود که رد بر مذهب و مکتب شیعه می باشد، پیرامون شخصیت موسی بن جعفر سلام الله علیه می نویسد:
موسی کاظم علم و معرفت و فضل و کمال را از پدرش به ارث برد و در اثر عفو و گذشت و بردباری که از خود نشان می داد، ملقب به «کاظم» شد؛
نزد عراقیها به «باب الحوائج نزد خدا» معروف بود و در زمان خودش عابدترین، عالمترین و بخشندهترین فرد بود
? الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2 ص 590
3. ابا علی خلال، از علمای بزرگ اهل سنت از جمله کسانی است که به قبر موسی بن جعفر علیهماالسلام “توسل"جسته است چنانچه خطیب بغدادی و ابن جوزی با سند صحیح می نویسند:
احمد بن جعفر بن حمدان القطیعی خبر داد که شنیدم حسن بن ابراهیم خلال می گفت :
هیچ مشکلی پیش نیامد مگر این که به موسی بن جعفر (علیه السلام) توسل کردم وخداوند همانی را که دوست داشتم به من داد .
?تاریخ بغداد، ج 1 ص 120
#حدیث_روز
سخنی در رابطه با امام موسی کاظم (علیه السلام)
نقل عرفانی است که امامانی که دست بسته شهید شده اند مثل حضرت ابوالفضل و حضرت علی اصغر و همچنین امام موسی کاظم که دستان ایشان تا لحظه شهادت هم غل و زنجیر بود این امامان باب الحوائج هستند و بیشتر دست گیری میکنند
کار امام هدایت است و دستگیری کردن
آنها از دشمنان هم دستگیری میکردند چه رسد به ما که جز شیعیان و محبین آنها هستیم اگر شیعه واقعی نباشیم از محبین که هستیم
امامی که هارون الرشید از ایشان پرسید ما بر مردم حکومت میکنیم ولی چرا همه از شما میگویند
امام فرمودند شما بر جسم ها حکومت میکنید و ما بر دل ها من امیر دل ها هستم دل مهم است نه جسم
امامی که وقتی وارد زندان شدند بر خداوند سجده کردند و گفتند خدایا شکرت که خلوتی پیدا کردم و من هستم و تو و تو هستی ومن
زندانی که مانند سیاه چال بود و امام به علم امامت خود وقت نماز را تشخیص میدادند و دست و پای آقا را با غل و زنجیر بسته بودند طوری که حتی نمی توانستند پایشان را دراز کنند
اقلاً مدت هفت سال امام در زندان بودند و زندان بان ها وقتی که منش آقارا می دیدند ایمان می آوردند و هارون الرشید یک نفر از یهودیان قصی قلب را آوردند و زندان بان آقا کردند که اسمش سندی بن شاهک بود
هر روز آقا را کتک میزد آقا یه روز به او گفت بیا معامله ای کنیم وقتی میخوایی من را کتک بزنی
جاهای دیگر بدنم را بیشتر بزن ولی روی صورتم نزن سندی برایش سوال شد که چه فرقی دارد
آقا گفتند هر بار که به صورتم سیلی میزنی یاد سیلی که به صورت مادرم زهرا زدند میکنم
آخرین زندانی که آقا را بردند مثل تنور بود و آقا فقط سر پا بودند و یکبار سندی آنقدر آقا را کتک زد که صدای شکستن استخوان های دست آقا شنیدند
بر ما شیعیان فرض و واجب است که حق امام ادا کنیم و به ایشان عرض ارادت داشته باشیم و عشق بورزیم که این فقط با شناخت و معرفت امام حاصل می شود
پس بر خودمان واجب کنیم که برای شناخت امام حداقل از این شهادت تا شهادت دیگر ایشان اگر شده یک روایت از امام موسی کاظم یاد بگیریم
امروز که روز شهادت آقا هست به خودمان قول بدهیم که صحیفه آقا که شامل حدیث ها وسخنان ایشان است را مطالعه کنیم و به امام معرفت و شناخت و نزدیکی پیدا کنیم
انسان هر کسی را که دوست داشته باشد شبیه اش میشود
با کسی محشور می شود که او را بشناسد اگر میخواهیم در صف موسی بن جعفر باشیم باید ایشان را بشناسیم
این موقع است که اشک ما اشک میشود و پی به مظلومیت شان میبریم و فقط برای حاجت به سراغشان نمی رویم
هدیه به روح مطهر امام موسی کاظم صلوات
تا بحال فکر کردیم چرا امام کاظم علیه السلام حدود 15 سال از عمر خود را در زندان ، به سختی گذراند ؟
خود امام کاظم علیه السلام پاسخ دادند :
خداوند متعال بر شیعیان غضب کرده بود ،
پس مرا مخیر کرد که یا خودم تقاص گناهان آنها را پس بدهم یا بلا بر آنها نازل شود .
️بخدا قسم من هم (با خریدن رنج زندان به جان خود ) آنها را از بلا حفظ کردم .
?الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص260.
#حدیث_روز
️امروز هم امام زمان علیه السلام از گناهان ما شیعیان در زندان غیبت به سر می برند .
پس بخاطر قلب نازنین امام زمان علیه السلام کمتر گناه کنیم …
————————
نگاهى بر عبادات و سایر اخلاقیات امام کاظم علیه السلام
امام کاظم علیه السّلام عابدترین، فقیه ترین، سخاوتمندترین مردم عصرش بود، و از همه مردم کریم النّفستر (بلندنظرتر) بود.روایت شده:
آن حضرت، نماز شب را مى خواند، و آن را به نماز صبح متّصل مى کرد، سپس تا طلوع خورشید، به تعقیب نماز اشتغال داشت، و بعد به سجده مى رفت، و سر از سجده و حمد خدا در سجده بر نمى داشت و… بسیار دعا مى کرد و مى گفت:
اللّهمّ انّی أسألک الرّاحة عند الموت، و العفو عند الحساب
«خدایا! از درگاهت، استراحت هنگام مرگ، و عفو هنگام حسابرسى را درخواست مىکنم».
و یکى از دعاهاى آن حضرت، این بود:
عظم الذّنب من عبدک، فلیحسن العفو من عندک
: «گناه از بنده ات بزرگ شد، پس عفو از پیشگاهت، نیکو و زیبا خواهد شد»
امام کاظم علیه السّلام از خوف خدا، آن چنان مى گریست که محاسنش از اشکهایش خیس مى شد. او از همه بیشتر نسبت به بستگانش، صله رحم مى نمود، و شبانه به نیازهاى مستمندان مدینه، رسیدگى مى کرد، و زنبیلى که محتوى درهم و دینار، و آرد و خرما بود، به آنها مى رسانید، به گونهاى که آنها نمى دانستند چه کسى به آنها کمک مى رساند. امام کاظم علیه السّلام بسیار بزرگوار و نیک روش بود و در طول زندگی هزار بنده خرید و آزاد کرد.
?برگرفته ازکتاب “نگاهى بر زندگى چهارده معصوم علیهم السلام"، شیخ عباس قمی, ص: 292
#حدیث_روز
اهمیت آبروی مؤمن
عَنْ أبی الْحَسَنِ موسی ( علیه السَّلَامُ ) قَالَ : قُلْتُ لَهُ : جَعَلْتُ فداک الرَّجُلُ مِنْ اخوانی یبلغنی عَنْهُ الشی ء الذی أکرهه ، فَأَسْأَلُهُ عَنْهُ فینکر ذلک وَ قَدْ أخبرنی عَنْهُ قَوْمُ ثِقَاتٍ ، فَقَالَ لی : یا مُحَمَّدِ کذب سمعک وَ بصرک عَنْ أخیک ، فَانٍ شَهِدَ عندک خَمْسُونَ قَسَامَةً وَ قَالَ لک قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ کذبهم ، وَ لَا تذیعن علیه شیئا تشینه بِهِ وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوءَتَهُ ، فتکون مِنْ الذین قَالَ اللَّهُ : انَّ الذین یحبون أَنْ تشیع الْفَاحِشَةُ فی الذین آمَنُوا لَهُمْ عَذابُ ألیم فی الدنیا وَ الاخرة .
مردى خدمت امام موسى بن جعفر(علیه السلام) آمد و عرض کرد: فدایت شوم از یکى از برادران دینى چیزی را نقل کردند که من از آن خوشم نیامد. از خودش پرسیدم انکار کرد، در حالى که جمعى از افراد موثق این مطلب را از او نقل کردهاند.
امام(علیه السلام) فرمود: «گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن، حتى اگر پنجاه نفر سوگند خورند که او کارى کرده و او بگوید نکردهام از او بپذیر و از آنها نپذیر.
هرگز چیزى که مایه عیب و ننگ او است و شخصیتش را از میان مىبرد در جامعه پخش نکن، و إلا از آنهایی خواهى بود که خداوند درباره آنها فرموده: «الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَة»؛ «کسانى که دوست مىدارند زشتیها در میان مؤمنان پخش شود، عذاب دردناکى در دنیا و آخرت دارند».
?کافی ج 8 ص 147_ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال: 247
آیه مذکور در سوره نور آیه 19 قرار دارد.
#حدیث_روز
️مسمومیت شدید امام کاظم علیه السلام.
ابن بشار گوید: شیخى سنى از اهل قطیعةالربیع بغداد که از او روایت نقل مى شد، به من گفت: من یکى از این خاندان (امامان شیعه) را که فضیلتش زبانزد مردم بود، دیدم که در فضیلت و عبادت مانند او هرگز ندیده بودم. گفتم: او که بود و حالش را چگونه دیدى؟ گفت: در ایام زندانبانى سندى بن شاهک لعنة الله علیه، ما را که هفتاد تن از آبرومندان و نیکوکاران نزد مردم بودیم، جمع کرد و به حضور موسى بن جعفر علیهما السلام برد در زمانى که مسمومش کرد و هنوز اثر زهر در بدن مبارکش هویدا نگشته بود. سندى به ما گفت: به این مرد نگاه کنید و ببینید: آیا نسبت به او پیشآمدى رخ داده است؟ زیرا مردم گمان مى کنند که چنین شده و این سخن را بسیار مى گویند. این است منزل و استراحتگاه او که در کمال وسعت و بدون سختى و فشار است. امیرالمؤمنین هارون نسبت به او سوء قصدى ندارد و فقط به این انتظار است که امیرالمؤمنین از سفر بر گردد و با او مناظره و مباحثه کند. او را مى بیند که صحیح و سالم و از همه در وسعت است، شما از خود او بپرسید. شیخ سنى گوید: منظره امام بقدرى ما را جذب کرده بود که بسخن سندى توجهى نداشتیم و هدفى جز دیدار او و نظر به فضل و هیبت جذاب او نداشتیم. لذا موسى بن جعفر علیهما السلام خودش فرمود: اما راجع به توسعه زندگى و مانند آن آنچه میگوید، چنانست که مى گوید. ولى من بشما جمعیت خبر میدهم که در هفت دانه خرما بمن زهر داده اند و فردا رنگ من سبز مى شود و پس فردا مى میرم. شیخ سنى گوید: من بسندى بن شاهک نگاه کردم، دیدم او مضطرب شد و مثل شاخه خرما مى لرزید.
? الکافی، کتاب الحجة، بَابُ أَنّ الْأَئِمّةَ یَعْلَمُونَ مَتَى یَمُوتُونَ وَ أَنّهُمْ لَا یَمُوتُونَ إِلّا بِاخْتِیَارٍ مِنْهُمْ، حدیث 2
#حدیث_روز
نسبت بیت المقدس و امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف
پیروزی امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف بر سفیانی و هم پیمانان وی
در هنگام که غضب خداوند و خشم مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف و سپاهیانش بر سفیانی و هم پیمانان وی فرو میبارد، نشانه ها و معجزات الهی به دست مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف آشکار میشود. سختی و تیره روزی به سفیانی و حامیان یهودی و رومیاش روی میآورد و به بدترین شکل شکست میخورند.
سرانجام، سفیانی به دست یکی از سپاهیان امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف دستگیر می شود و طبق نقل روایات، در کنار دریاچة طبریه یا در ناحیة ورودی قدس به هلاکت می رسد.
مسجدالأقصی، واقع در شهر مذهبی بیت المقدس مسجدی است که از دیرباز تاکنون مورد توجه مسلمانان و دیگر ملت ها میباشد.
بیت المقدس از جمله شهرهای مهم جهان است و به پرستشگاه انبیا معروف و نام های دیگر ش اورشلیم و ایلیا است.
قدس شهری است که بر سر کوهی نهاده و آب ندارد؛ مگر از باران و برستات ها چشمه های آبست امّا به شهر نیست و گرد شهر بارویی حصین است، از سنگ و گچ، دروازه ها آهنین، نزدیک شهر هیچ درختی نیست و…»(1)
«مقدسی» جغرافی دان معروف قرن چهارم هجری در وصف این شهر می نویسد: «در میان شهرهای فلسطین بزرگ تر از آن نیست. بسیاری از قصبه ها از آن کوچک ترند چون اصطخر، قاین، فرما.
نه سرد بسیار و نه گرم است…» و جغرافی دان مشهور دیگری نیز در کتاب مهم خود «ممالک و مسائل»، از این شهر وصف زیبایی نموده است.
«بیت المقدس، شهری بلند و خوش است بر سر کوهها و هر که خواهد آنجا رود به هر جانب که باشد، بیت المقدس از موضع او بلندتر است…».(٢)
در احادیث و روایات اسلامی نیز بر فضیلت این شهر تأکید شده است.
امام علی علیه السّلام فرمودند: «یک نماز در بیت المقدس معادل هزار نماز است.»(٣)
و از میمونه مولالنبی بازگو کرده اند که گفت: یا رسول الله، ما را درباره بیت المقدس فتوا دهید، فرمودند: «ارض محشر و منشر، آنجاست، بروید و نماز را در آن بگذارید و برای این نماز در آن، مثل هزار نماز در غیر آن است»، گفتم: اگر استطاعت آن را نداشته باشم، چه کنم؟ فرمودند: «روغن زیتی برای آن هدیه بنما که در چراغ آن بیفروزند، هر کس این کار را بکند، مثل آن است که به آنجا آمده است.»(4)
احادیث دیگری نیز در مورد این شهر در کتب حدیثی شیعه و اهل تسنن آمده که می توان به کتب حدیثی همچون: ?«سفین البحار»،? «من لایحضره الفقیه»، ?«صحیح بخاری» و ?«سنن سنائی» و… مراجعه نمود.
و در طول تاریخ دولتهای قدرتمند برای تصرف و فتح این شهر تلاشهای زیادی نمودهاند، دولتهای قدیم چون بابلی ها، کلدانیها و… دولت روم، کشورهای اروپایی، انگلیس، فرانسه و اکنون رژیم صهیونیستی از این جملهاند.
نسبت بیت المقدس و امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف
بیت المقدس، معاصر ظهور امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف از چند جهت مورد توجّه قرار میگیرد.
یکی از آن جهتها، وقوع نبردی بزرگ در آن، میان سرسخت ترین دشمن امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف و آن حضرت است. از دشمنان آشکار در نهضت حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف فردی به نام «سفیانی» است.
وی جنایات خود را سه ماه پیش از ظهور از شام آغاز می کند و شش ماه بعد از ظهور در نبردی حوالی بیت المقدس پروندة خونبار و سیاه وی برای همیشه بسته میشود.
او دشمن سرسخت و رویاروی آن حضرت میباشد، هر چند که امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف در حقیقت با نیروهای کافری که از سفیانی پشتیبانی میکنند روبروست.
روایات تصریح کرده اند که خروج سفیانی از وعدههای حتمی خداوند است.
سفیانی پس از جنایات متعدد و خونباری که از شام تا عراق و حجاز انجام می دهد، با تجربة اوّلین شکست خود به سبب فرورفتن بخشی از سپاهیانش در بیابانی حوالی مکه ـ بیداء ـ پس از ظهور، به مدینه و سپس عراق روانه میشود.
روایات، در مورد جنگ های سفیانی با حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف و یارانش، تنها به ذکر نبرد فتح قدس و آزادی فلسطین پرداختهاند که جنگ پایانی وی خواهد بود.
نتیجه این جنگ شکست او و همه هم پیمانان یهودی و غربیاش میباشد.
(1) ? همو، ص 269،270، به نقل از ناصر خسرو قبادیانی، سفرنامه.
(٢)? اصطخری، ابواسحاق ابراهیم، ممالک و مسالک، ترجمه: محمدبن اسعد بن عبدا…، به کوشش افشار، ایرج، انتشارات ادبی و تاریخی 1373 ص 69،70.
(٣)?کمره ای حاج میرزا خلیل، بیت المقدس و تحول قبله، به نقل از شیخ صدوق، من لایحضره ا لفقیه.
(4)?کمره ای، حاج میرزا خلیل، به نقل از: سنن، ابن ماجد، ص 429، سنن، بیهقی، ص 441.
مسجد مقدس جمکران در قم چگونه به نام امام زمان(عج) معروف شد و پیدایش آن، بر اساس چه معیاری بوده است؟
مسجد مقدس جمکران در قم، از مساجد منسوب به امام زمان(عج) است که تاریخ بنای آن، بر اساس آنچه از کتاب تاریخ قم نوشته شیخ حسن بن محمد بن حسن قمی معلوم می شود، به سال 393 ق برمی گردد و قدمتی بیش از هزار ساله دارد.
در همین کتاب، سبب بنای این مسجد را فرمان امامزمان(عج) به شیخ حسن بن مثله جمکرانی بیان می کند. جمکران، نام دهی در نزدیکی شهر مقدس قم است. شیخ حسن بن مثله، از افراد صالح و ساکن این روستا بوده است که امام به او فرمان داد زمینی را که اکنون محل مسجد جمکران است، از دست فردی به نام حسن بن مسلم که بیاجازه در آن جا کشت می کرده بگیرد و در آن محل، مسجدی بنا کند و محل هزینه آن را نیز به او نشان داد.
به این ترتیب، اولین بنای مسجد جمکران ساخته شد و خود امامزمان(عج) در همان فرمان ساخت مسجد، اعمال آن را نیز بیان داشت و فرمود: به مردم بگویید به این مکان رغبت کنند و آن را عزیز شمارند. هر کس دو رکعت نماز در آن بخواند؛ مانند کسی است که در کعبه نماز خوانده است. به سبب دستور امام زمان(عج) این مسجد به نام ایشان معروف است و عاشقان آن حضرت ارادت خاصی به آن دارند.
علمای بزرگ ما نیز درباره آن مسجد، جملات بسیار مهمی دارند. آیتالله بروجردی می فرماید، این جریان[ساخت اولیه مسجد]، در زمان شیخ صدوق اتفاق افتاده است؛ یعنی، ایشان، صحت این جریان را تأیید میکنند. علاوه بر نقل مذکور در کتاب تاریخ قم، سیرة عالمان و بزرگان و صالحان، این بوده است که به آن مسجد بروند و افراد زیادی در این مسجد مورد عنایت حضرت واقع شدهاند. البته درباره شب چهارشنبه رفتن یا چهل شب رفتن، روایتی در دست نیست؛ اما سیره و روش بزرگان، چنین بوده است و احتمال دارد چنین روشی، با راهنمایی های خود حضرت ولی عصر(عج) بوده باشد.
اللهُمَّ عَجِّـــلْ لِوَلِیِّکَ الْفَـــرَج
سفارش امام زمان(عج)به شیعیان
به شیعیانم بگو برای فرجم دعا کنند
حضرت آیةالله حاج میرزا احمد سیبویه ساکن تهران به نقل از آقا شیخ حسین سامرائی که از اتقیاء اهل منبر در عراق بودند، فرمودند:
در آن ایامی که در سامراء مشرّف بودم، روز جمعهای طرف عصر در سرداب مقدس رفتم، دیدم غیر از من کسی نیست و من حال و توجهی پیدا کرده و متوجه حضرت صاحبالامر (صلوات اللّه علیه) شدم. در آن حال، صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود: «به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را قسم دهند به حقّ عمّهام حضرت زینب علیهاالسلام که فرج مرا نزدیک گرداند».
انتظارات حضرت مهدی(عج) از شیعیان،ص 23
#حدیث_روز
فدا شدن امام کاظم علیه السلام برای رهایی شیعه از غضب خدا
امام کاظم ( علیه السلام ) فرمودند:
شیعیان ما یک غفلتهایی و گناههایی کردند؛ برای اینکه این غفلت از آنها برداشته شود خدای متعال من را مخیر کردند که یا شیعیان باید عذاب بشوند یا من تحمل کنم. و من بار بلا را به دوش کشیدم. (إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّیعَةِ فَخَیَّرَنِی نَفْسِی أَوْ هُمْ فَوَقَیْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِی )
وجود مقدس موسیبنجعفر علیه السلام بلای سنگینی را تحمل کردند؛ حداقل چهارده سال از عمر شریفشان در زندان سپری شد؛ آن هم زندانهای سختی که زندانهای نمور و نمناک زیرزمینی و حفرههای زیرزمینی بوده، بهطوریکه شب و روز در آنجا تشخیص داده نمیشد.
تعبیری که در زیارت جامعة ائمة آمده، این است: «وَ مُکَبَّلٍ فِی السِّجْنِ قَدْ رُضَّتْ بِالْحَدِیدِ أَعْضَاؤُه». تعبیر نیست که فقط ساق پا، بلکه عضو عضو حضرت نرم شده بود.»
آیت الله میرباقری
? الکافی، مولف: کلینی؛ ج 1، ص 260
#حدیث_روز
اثرات صدقه دادن در زندگی
مردی خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسید و عرض کرد:
ده نفر عائله دارم تمامشان بیمارند، نمی دانم چه کنم و با چه وسیله گرفتاریشان را بر طرف سازم؟
امام (علیه السلام) فرمود:
آنان را به وسیله صدقه و احسان به نیازمندان مؤمن در راه خدا، معالجه کن
که هیچ چیزی سریع تر از صدقه حاجت را بر آورده نمی کند و هیچ چیز برای بیمار سودمندتر از صدقه نمی باشد…
?بحارالانوار،ج 62، ص 269
#حدیث_روز
مادرکودکی اورابدست موجهاى نیل میسپارد،
تابرسدبه خا نه ی فرعونِ تشنه به خو نَش؛
دیگری رابرادرانش به چاه مى اندازند
سرازخانه ی عزیز مصردرمی آورد
مکر زلیخازندانیش می کند
اماعاقبت برتخت مینشیند
آتشی نمىسوزاندابراهیم را
دریایى غرق نمیکندموسى را
اگرهمه عا لم قصدضرررساندن تورا داشته باشند
وخدانخواهدنمیتواننداویگانه تکیه گاه من وتوست
به “تدبیرش” اعتماد کن ،
به “حکمتش” دل بسپار ،
وبه سمت اوقدمی بردار،
به او “توکل” کن ؛
شهید حججی سه چیز رو علت رسیدن به مقام خودش می دونه.
و تو هم تلاش کن علاوه بر شهدایی زندگی کردن، در آینده شهید پروری کنی
چگونگی اموال بیت المال توسط صاحب الزمان(عج)
امام باقر (علیه السلام) می فرماید:
مهدی (علیه السّلام) امکانات عمومی و اموال بیت المال را میان مردم چنان به تساوی قسمت می کند که دیگر نیازمندی یافت نمی شود تا به او زکات دهد .
اصحاب زکات (که باید زکات بپردازند) ، اموال خود را به پیش نیازمندان شیعه می آورند و آنان نمی پذیرند.
ثروتمندان التماس می کنند و در اطراف خانه آنان می چرخند ، ولی آنان از منازل خود بیرون می آیند و می گویند ما دیگر نیازی به درهم های شما نداریم.
? بحارالأنوار، ج52، ص390.
#حدیث_روز
به هلاکت رسیدن شیطان توسط امام زمان علیه السلام ….
اسحاق بن عمّار گوید:
روزى محضر شریف امام جعفر صادق علیه السلام شرفیاب شدم و پیرامون آیه شریفه قرآن :
سوره الحجر
قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ [36]
قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ [37]
إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ [38]
گفت: اى پروردگار من، مرا تا روزى که دوباره زنده مىشوند مهلت ده. (36)
گفت: تو در شمار مهلتیافتگانى. (37)
تا آن روزى که وقتش معلوم است. (38)
سؤال کردم که آخرین روز مهلت حیات شیطان چه زمانى است ؟
حضرت فرمود: آیا فکر مى کنى تا قیامت و صحراى محشر باشد؟!
خیر چنین نیست ، بلکه منظور روز ظهور و قیام قائم آل محمّد صلوات اللّه علیهم مى باشد؛
چون امام زمان ظاهر گردد و قیام کند، وارد مسجد کوفه خواهد شد و شیطان در مقابل حضرت دو زانو مى نشیند و مى گوید: واى از این روز که چه روز سختى است .
پس از آن امام زمان علیه السلام او را به قتل مى رساند.
بنابراین مهلت شیطان تا آن روزى خواهد بود که به دست پُر توان حضرت صاحب الزّمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به هلاکت ابدى خواهد رسید.
1-سوره حِجر: آیه 36 38.
? تفسیر_عیّاشى : ج 2، ص 242، ح 14ـ
بحارالا نوار: ج 63، ص 254، ح 116.
#حدیث_روز
اللهم العن الجبت والطاغوت
نخستین کسی که با امام زمان(عج) بیعت میکند، کیست؟
نخستین کسی که با امام زمان(عج) بیعت میکند، قائم(علیه السلام) نیز به او خبر میدهد، پس جبرئیل میگوید: من اولین کسی هستم که با تو بیعت میکند، دست بگشا، و دست امام را مسح میکند.
سیصد و بیش از ده نفر هم آمده و بیعت میکنند. ایشان در مکه میماند تا آنکه ده هزار تن یاران کامل شوند و آنگاه رهسپار مدینه میشود.
(ارشاد/363)
همچنین تفسیر عیاشی از
امام صادق(علیه السلام) روایت می کند:
«همانا نخستین کسی که با قائم(علیه السلام) بیعت میکند جبرئیل است که به صورت پرندهای سفید نزد او فرود آمده بیعت میکند. آنگاه یک پا را بر بیتالحرام و دیگری را بر بیتالمقدس گذارده با صدایی رسا که همه خلایق آن را میشنوند ندا میدهد:
﴿ أَتَی أَمْرُاللهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ، امر خدا فرا رسید پس در آن شتاب نکنید.﴾
#حدیث_روز
” برکت در زمان ظهور ”
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند :
در عصر حضرت مهدی ، زمین جگر پاره های خود را چون قطعات طلا و نقره بیرون می ریزد،
دزد آمده می گوید :
من برای نظیر این اموال بود که دستم بریده شد؟
قاتل آمده می گوید :
من برای چنین کالایی مرتکب قتل شدم؟
قاطع (صله) رحم آمده می گوید :
من برای چنین چیزی قطع (صله) رحم کردم !
آنگاه این استوانه های طلا و نقره روی زمین می ماند و کسی رغبت نمی کند که چیزی از آن بردارد “
?بشارة الاسلام ص 71
#حدیث_روز
هَوىٰ و هُدىٰ
همه جای دنیا را خوب نگاه کنید؛ در همه اندیشه ها کنکاش نمائید؛ همه قوانین و مجریان قوانین را بررسى کنید؛محتواى همه رسانه ها را از نظر بگذرانید؛ آراء اهل نظر و کتاب ها و آثارشان را ببینید؛ و سپس منصفانه پاسخ دهید بر مسیر هوایند یا در طریق هُدىٰ؟ راه هدایت می پویند یا کجراه ضلالت؟ بر افکار و آراء خود پاى می فشرند یا تابع کلام وحیانی اند؟ این درد را به کجا بریم که انحراف در رگ و پوست جامعه جهانى، ریشه دوانده است و گمان دارد راه درست می رود!
حکایت این مردم این سخن خداست:"آیا خبر ندهم به شما از زیانکارترین انسانها از لحاظ کردار؟ آنان کسانی هستند که تلاش آنها در دنیا بر مسیر گمراهی است در حالیکه خود می پندارند بهترین شیوه عمل را دارند! ( قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا . الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا )
امیر مومنان (علیه السلام) را سخنی است در نهج البلاغه در مورد کارهائى که توسط حضرت مهدى(علیه السلام) پس از ظهورشان انجام مى گیرد.
می فرماید یکی از کارهای او تغییر مسیر جامعه از هَوىٰ به هُدىٰ و نیز باز گرداندن آراء قرآنى به جای آراء و اندیشه های بشرى است که جامعه به آنها گرفتار شده است:
یَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى، وَ یَعْطِفُ الرَّأْیَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْیِ
به راستى، این پیش بینی چقدر با واقعیات امروزی جوامع اسلامى تطبیق می کند! توده های مسلمان جز اندکى،بر مسیر خواسته های خود حرکت می کنند نه فرامین الهى (یعنی غلبه هَوى بر هًُدى) و نیز تحلیل ها و برداشت ها و نظرات اندیشمندان و فتاوای علما نوعاً بر اساس آرای بشرى است نه حقایق قرآنى (یعنی غلبه رأى بر قرآن) … و امام می آید تا این جریان را اصلاح فرماید. در خطبه ای دیگر در مورد شرایط آخرالزمان می فرماید:
“گاه به راست رفتند و گاه به چپ، ولى، راهشان راه ضلالت بود و دورى از طریق هدایت…”
(وَ أَخَذُوا یَمِیناً وَ شِمَالًا ظَعْناً فِی مَسَالِکِ الْغَیِّ وَ تَرْکاً لِمَذَاهِبِ الرُّشْدِ).
در پایان همان سخن، امیر مومنان خبر می دهند:
“آگاه باشید! در فردایى که نمى دانید، زمامدارى نه از جنس زمامداران قبلى، حاکمیّت پیدا میکند که کارگزاران حکومت ها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد؛ زمین در آن هنگام میوه هاى دل خود (معادن طلا و نقره) را براى او بیرون میریزد ؛ و کلیدهایش را به او میسپارد؛ او روش عادلانه در حکومت حق را به شما مینمایاند، و کتاب خدا و سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را که تا آن روز متروک مانده،
زنده مى نماید.
اصلاً چرا باید امام زمان را بشناسیم و شناخت کافى از او داشته باشیم؟
شناخت، زمینه ساز اعتقاد و ایمان و در نتیجه عمل و تعهّد است. چه زیبا فرموده است امیر بیان حضرت على (علیه السلام) که : «انّ قیمة کلّ امرى ء و قدرهُ معرفتُه»[1] ؛ «ارزش و منزلت هر کسى [به اندازه] معرفت او است».
در قرآن و احادیث، شناخت امام و اعتقاد به او، از اهمیتى ویژه برخوردار بوده و امرى واجب براى هر شخص مؤمن و متدین دانسته شده است و شناخت امام، پیوندى ناگسستنى با معرفت خدا و پیامبر دارد و زمینه ساز بینش عمیق در دین و منش درست و پسندیده در زندگى است. «امام»، پیشوا، راهنما و راهبر انسان ها به سوى تکامل و تعالى و حجّت و خلیفه خدا بر روى زمین است. «امام»، انسان کامل، برگزیده خالق، معصوم و پاک سرشت و واسطه فیض الهى است و مقامى بس والا در میان آفریده هاى خداوند دارد. «امام» طریق وصول به «حقیقت» و مبیّن و مفسّر «شریعت» است و… همان گونه که اطاعت و تبعیت از امام و دوستى او، بایسته و واجب است، شناخت شخصیت و ویژگى هاى او نیز ضرورى است.
در روایات و نصوص معتبر دینى نیز، سفارش خاصى به شناخت «امام» شده است.
در یکى از روایات مشهور شیعه و سنّى از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است : «مَن مات ولم یعرف امام زمانِه، ماتَ میتة جاهلیّة»[2] ؛ «هر کسى بمیرد در حالى که امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است».
امام صادق (علیه السلام) این جاهلیت را چنین معرفى مى کند : «جاهلیة کفر و نفاق و ضلال»[3].
با توجه به این روایات، اهمیت شناخت امام زمان(عج) را مى توان در موارد زیر خلاصه کرد
1. شرط اسلام واقعى
بر اساس روایات مختلف (از جمله حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتةجاهلیة»)، معرفت امام عصر، شرط اسلام است و اگر کسى بدون شناخت امام از دنیا برود، گویا از اسلام واقعى و اصیل بى بهره بوده است. پس شناخت امام زمان، آن گاه مى تواند انسان را از مرگ جاهلى دور کند که بتواند به دستورات او پاینده بوده و از ارشادات و هدایت هاى او بهره مند شود.
2. رسیدن به هدایت واقعى
شناخت امام عصر (علیه السلام) ، چراغ هدایت و رمز دین دارى است و نتیجه آن، دستیابى به صراط مستقیم، خداشناسى، حق شناسى و راه کمال و سعادت است. یکى از دعاهاى مهم در عصر غیبت، این دعا است که مى گوییم : «اللّهم عرّفنى نفسک فانّک ان لَم تُعَرّفنى نَفسَک لَم اَعرِف رَسولَکَ، اللّهُم عرِّفنى رَسولک فانّک اِن لم تُعرِّفنى رسولک لم اَعرف حجّتکَ ؛ اللّهُم عَرِّفنى حجّتِک فانّک اِن لم تُعرِّفنى حُجّتک ضللتُ عن دینى»[4] ؛ «خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانى، پیامبرت را نخواهم شناخت. خداوندا! رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را، به من نشناسانى، حجّتت را نخواهم شناخت. خداوندا! حجّت خودت را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دین خود گمراه خواهم شد».
3. رسیدن به ثواب یارى او
بر اساس بعضى از روایات، شناخت امام زمان(عج) و باور قلبى به او، باعث نزدیکى هر چه بیشتر انسان به او مى شود. اگر با این معرفت از دنیا برود، از پاداش هاى بیشمارى برخوردار خواهد شد که یکى از آنها درک ثواب یارى امام عصر (علیه السلام) در زمان ظهور است ؛ یعنى، چنین شخصى، همچون کسى است که در لشکر آن حضرت بوده و یا زیر پرچم او نشسته است[5].
پی نوشت ها
[1]. بحارالانوار، ج 2، ص 184.
[2]. الغدیر، ج 10، ص 360 ؛ میزان الحکمة، ج 1، ص 171، ح 840 ؛ بحارالانوار، ج 72، ص 135.
[3]. کافى، ج 1، ص 377، ح 3.
[4]. کمال الدین، ج2، ص 343.
[5]. کافى، ج 1، ص 37.
اینکه حضرت زهرا (سلام الله علیها) الگوی حضرت مهدی (عج) است، یعنی چه؟
امام زمان (عج) در توقیعی به خط مبارک خود، بعد از دعا برای عافیت شیعیان از ضلالت و فتنهها و درخواست روح یقین و عاقبت به خیری آنها و تذکر به اموری چند میفرماید: «و فی ابنة رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) لی أسوة حسنة»
فاطمه دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای من اسوه و الگویی نیکوست.
در اینکه حضرت مهدی (عج)، کدام گفتار یا رفتار حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را سرمشق خویش قرار دادهاند، احتمالات فراوانی بیان شده است که در این جا به سه مورد آن اشاره میکنیم:
1 - حضرت زهرا (سلام الله علیها) تا پایان عمر شریفش با هیچ حاکم ظالمی بیعت نکرد. حضرت مهدی (عج) هم بیعت هیچ سلطان ستمگری را بر گردن ندارد.
2 - شأن صدور این نامه این است که برخی از شیعیان، امامت ایشان را نپذیرفتند. حضرت در جواب عملکرد آنها فرمود: اگر میتوانستم و مجاز بودم آن چنان میکردم که حق بر شما آشکار گردد به گونهای که هیچ شکی بر شما باقی نماند، ولی مقتدای من حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. ایشان با اینکه حق حکومت از حضرت علی (علیه السلام) سلب شد، هیچگاه برای بازگرداندن خلافت، از اسباب غیرعادی استفاده نکرد، من نیز از ایشان پیروی میکنم و برای احقاق حقّم در این دوران، راههای غیرعادی را نمیپیمایم.
3 - حضرت در پاسخ نامه فرمودهاند: اگر علاقه و اشتیاق ما به هدایت و دستگیری از شما نبود به سبب ظلمهایی که دیدهایم، از شما مردمان روی گردان میشدیم. امام، با اشاره به حضرت زهرا (سلام الله علیها) میخواهد بفرماید: همان طوری که دشمنان به حضرت زهرا (سلام الله علیها) آزار و اذیت روا داشتند و سکوتی که مسلمانان پیشه کردند، هیچ کدام سبب نشد که ایشان از دعا برای مسلمانان دست بکشند، بلکه دیگران را بر خود مقدم میداشتند، من نیز این ظلمها و انکارها را تحمل میکنم و از دلسوزی و دعا و راهنمایی و… برای شما چیزی فرو نمیگذارم.
? کتاب موعود شناسی و پاسخ به شبهات؛ علی اصغر رضوانی
حجتالاسلام و المسلمین عابدینی
در قرآن داستان نویسی را یاد میدهد. قصه عشقی در قرآن آن هم عشق زمینی، شاید تنها جایی که در قرآن آمده قصه حضرت یوسف علیه السلام است. اگر خوب این شکافته شود، شاید اینکه امروز ما در فیلم سازی و داستان نویسی اگر بخواهیم مدلی را بدست بیاوریم که این مدل قابل باشد در عین اینکه مسأله مطرح و خیلی لطیف مطرح شده، شاید جزء قصههایی است که میتواند با هر جانی رابطه برقرار کند. خیلی برخوردها، برخوردهای چماقی نبوده است. برخوردها خیلی در قرآن لطیف بوده چون یوسف باید با لطافت برخورد میکرده، اگر بخواهیم یک قصه عشق مجازی را نقل کنیم تا بتوانیم به نتایجی برسیم که بالاخره یک حقیقتی است که در طبیعت بشری هست. بالاخره یک چیزی است که اتفاق میافتد، نمیشود بگوییم نیست، با ندیدن و نبودن نمیشود. درست است مفاسد زیادی برای آن مترتب میشود و خیلی وقتها به آسیبهای عظیمی منجر میشود، اما اگر میخواهیم روش مطرح کردن آن را تجربه کنیم که چطور باید مطرح شود و فیلمنامه براین اساس نوشته شود باید از قرآن ورود و خروج و طراوتها و لطافتها و اینها را اینقدر زیبا آورده که میتواند یک الگویی برای نوع مطرح کردن یک قصه عاشقانه باشد، هم آسیبها را گفته، هم لطافت عشق را گفته، هم بیچاره شدن عاشق را گفته که بیچاره شد در عشق، واقعاً زلیخا بیچاره شد در عشق.
? برنامه #سمت_خدا ، مورخ 97/01/18
امام صادق علیه السلام:
زن مومنه در بهشت هزار باز از حورالعین زیباتر است
#حدیث_روز
این شاید نجات دهنده ات باشد.
خسته وکوفته درحالیکه چیزهایی که ازتو خواسته شده را با خودت حمل میکنی به خانه برگشته ای..
مادرت از تو میپرسد:
شیرهم برایم آورده ای؟
? بالبخند بهش بگو چشم الان میرم میارم…
شایددعایش درحق تو..
نجات دهنده ات باشد.
مشغول خواندن نمازت هستی..
کودکت درکنارت مشغول بازی کردن هست..
ناگهان درحال سجده ات بر پشت تو سوار میشود..
عصبانی نشو..
اوباخودش کودکی اش را حمل میکند..
سجده ات را کمی طولانی تر بکن..
شایداین نجات دهنده ات باشد.
کارگری درگرمای طاقت فرسای تابستان،
زیرتابش نور آفتاب خسته وکوفته مشغول کاراست
آب سردی را به اوتعارف میکنی..
شایداین نجات دهنده ات باشد.
?برای پرندگان دانه هایی از برنج ویا جو وگندم ویاارزن می ریزی..تا ازآن بخورند..
شایداین نجات دهنده ات باشد.
آشغالهایی درمسیر راهت را برمیداری..
یا در مسجد از روی فرش جمع میکنی و در سطل آشغال
میریزی..
شایداین نجات دهنده ات باشد.
باقیمانده غذاهایت را برای گربه ای میزاری…?
شایداین نجات دهنده ات باشد.
یکی تو را دشنام میدهد..
میگویی خدا تو را ببخشد..
شایداین نجات دهنده ات باشد.
آیه ای ازقرآن رابا خشوع و تدبر میخوانی و اشک ازچشمانت جاری میشود?..
شایداین نجات دهنده ات باشد.
ازکنار جوانهایی که به گناهانی مبتلا شده اند میگذری…بانرمی ومحبت وحکمت آنهاراپندمیدهی..
شایداین نجات دهنده ات باشد.
کسی درحق تو بدی میکند..
عصبانی میشوی میخواهی دشنام بدهی..
بیاد این فرمایش خدا میافتی:
?"کسانیکه خشم خودشان رافرومیخورند ومردم را معاف میکنند…وخدا نیکوکاران رادوست میدارد.."?
?خشم خودت رافرومیخوری.
?..و او را میبخشی..
شایداین نجات دهنده ات باشد.
خبر رسوایی کسی به تو میرسد..
اما پیش خودت نگه میداری وآن راپخش نمیکنی..
شایداین نجات دهنده ات باشد.
چه بسا اعمالی که تو اصلا براش ارزشی قائل نمیشوی
و آنرا چیزی حساب نمیکنی باعث نجات تو شود..
ومیزان اعمالت را سنگین کند..
هیچ کار نیکی رادست کم نگیر..
همیشه قبل از هرکار به ظاهرکوچک ،
این راباخودت تکرارکن:
شایداین نجات دهنده ات باشد.
خواهی دید چگونه زندگی تو به یک مسابقه پی درپی
برای بذل وبخشش تبدیل میشود
ونتیجه آنرا درزندگی خودت مشاهده خواهی کرد..
قلب هایمان به ده دلیل مرده است
اول : خدا را شناختیم ولیکن حقش را ادا نکردیم.
دوم : گمان بردیم که پیامبر خدا رو دوست داریم سپس سنتش را ترک نمودیم.
سوم : قرأن را قرائت کردیم ولی بدان عمل نکردیم.
چهارم : نعمت خدا را خوردیم ولی شکرش را بجا نیاوردیم.
پنجم : گفتیم شیطان دشمن ماست ولی با او در امور توافق کردیم.
ششم : گفتیم بهشت حق است ولی برای رسیدن به آن کوشش نکردیم.
هفتم : گفتیم جهنم حق است ولی از آن نگریختیم.
هشتم : دانستیم مرگ حق است اما برای آن آماده نشدیم.
نهم : به عیب مردم مشغول گشتیم و عیب خویش را فراموش کردیم
دهم : مردگانمان را دفن کردیم ولی عبرت نگرفتیم
گرمترین خانه،
خانهای ست که در آن “مردِ خانه” محترم شمرده شود و “زنِ خانه” محبوب باشد، فقط همین …
مرد تشنه احترام است
و زن عاشق محبت است…!
در چه صورتی میتوان «توریه» کرد؟ آیا «توریه» راه فراری برای دروغگویی است؟
شهید مطهری:
من بعضی اشخاص واقعاً متدین را میبینم که همیشه دروغ میگویند و همیشه هم توریه میکنند؛ یعنی هیچ وقت واقعاً نمیخواهد یک حرفی بزند که قصدش هم دروغ گفتن باشد و به نیت دروغ بگوید. دروغ میگوید ولی به صورت توریه. استاد هم شده و آنچنان در توریه کردن استاد است که مطلب را به گونهای میگوید که شما یک چیزی میفهمید، اگر روزی بفهمید قضیه این جور نبوده و به او بگویید چرا گفتی، میگوید من قصدم از این جمله مطلب دیگری بود.
توریه در جایی است که دروغ گفتن واجب است، یعنی اگر راست بگویید از این راست فتنه بزرگ برمیخیزد؛ آنوقت مجبورید دروغ بگویید برای اینکه جلو فتنه بزرگی را بگیرید. در جایی که مجبوری خلاف بگویی، یعنی در جایی که از راستی فتنه برمیخیزد؛ نه اینکه انسان در هر موردی که منافع خودش اقتضا میکند دروغ بگوید به شکل توریه، یعنی مطلبی را بگوید که طرف از لفظ یک مطلب میفهمد و او در دلش چیز دیگری را خطور میدهد. آن همان دروغ است و با دروغ فرق نمیکند.
?آشنایی با قرآن، ج9، ص209-208