نقل است که جبرئیل امین نزد یوسف پیامبر بود ، جوانی از آنجا می گذشت …
جبرئیل گفت این جوان را می شناسی؟ این همان کسی است که در نوزادی به پاکی تو شهادت داد و ماجرای زلیخا به نفع تو تمام شد ؛
یوسف دستور داد تا آن جوان را پیش او بیاورند و در حق او احسان فراوان کرد و به او هدایــای بی شماری داد و دستــور داد هر خواستــه ای دارد برآورده شــود ؛
در آن حال یوسف متوجه گریه جبرئیل شد و دلیل آن را پرسید ؛
جبرئیل گفت: ای یوسف ، تو عبد خدا هستی و در قبال کسی که در زمان نوزادی به پاکی تو شهادت داده چنین نیکی می کنی…
حال به من بگو حال بنده ای که در شبانه روز 5 باز نماز می خواند و در آن به پاکی خدا شهادت می دهد چگونه است و خدا با چنین بنده ای چگونه رفتار میکند…؟
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
پیامبر غیر از شنود چیزهای دیگری هم نداشت
رئیس جمهور در همایش تبلیغاتی حقوق شهروندی گفت"والله پیامبر شنود نداشت.”
فردای آن همه رسانه های همسو ضمن برجسته کردن آن، دهها مقاله و یاداشت و تحلیل در مذمت شنود نوشتند.
از جمله هنر های دکتر روحانی این است که به جای عوام، قدرت و عرضه سرکار گذاشتن نخبگان، روشنفکران و خواص را هم دارد.
ضمن اینکه چنین اظهارنظرهایی خود ایشان را هم گرفتار می کند.
اولین سئوالی که به ذهن مخاطب می رسد اینکه چه کسی شنود می گذارد؟ پاسخ این است که سیستم های امنیتی.این سئوال طرح می شود که:مگر بزرگترین تشکیلات امنیتی کشور ذیل نظر رئیس جمهور نیست؟ چرا در سلسله مراتب مساله را حل نمی کند و ترجیح می دهد از کف و سوت لذت ببرد؟
دوم اینکه پیامبر خیلی چیزهای دیگری را هم نداشت خب شما هم نداشته باشید چرا بر خلاف پیامبر عمل می فرمایید؟
به طور مثال :
پیامبر در محل کارش-مسجد-استخر شنای آنچنانی نداشت.
پیامبر وزرای میلیاردی نداشت
پیامبر وزرایش را از دانش آموختگان مکتب خودش انتخاب می کرد نه دانشگاههای (روم وایران)آمریکا و اروپا
پیامبر زندگی فراتر از مردم نداشت.
پیامبر هیچ موقع منتظر کمک و لطف بیگانگان برای اداره جامعه اسلامی نبود.
پیامبر به دعوت و صدور انقلاب خود باور داشت
پیامبر قبل از اقتصاد به فکر اصلاح بنیانهای فرهنگی جامعه خویش بود…..
چرا شعری را بگوییم که در قافیه اش گرفتار شویم.
#جهاد_روشنگری
#اثر گناه بر قلب
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت و گلی شد .
من بی خیال، پی اش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود،
ولی نشد…
بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛
حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت!
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت:
“این لباس چِرک مرده شده!”
گفت:
“بعضی لکه ها دیر که شود، می میرند؛ باید تا زنده اند پاک شوند!”
حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت!
بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید!
حواست که نباشد، گناه، لکه می شود؛
وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری و توبه نکنی، می شود چرک…
به قول صاحب خشکشویی: لکه را تا تازه است، تا زنده است، باید شست و پاک کرد…
( بَلى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ اَلنّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ )
“بقره/81″
بهر منِ دنیا زده پرواز محال است
این گونه که بر بال و پرم سلسله دارم
من را چه شده یاد قیامت نمی افتم؟
با این همه ترسی که ز یک زلزله دارم
#تولیدی
قصه ی یلداهای من …..
من یلداهای روزهای بسیار سردی را گذرانده ام….
یادم هست کودکی هایم را یلداهایی بلندتر از هرشب داشت ولی یلدای بعد از آن خیلی بلند نبود و کاستی بلندای یلدا را پر نکرد، کاش کسی که تاریخ یلدا را میدانست، تاریخ آمدن پدرمان را هم برایم میگفت تا خوبتر منتظر باشم و روزها را بشمرم.. ببخش پدر که نتوانستم شبی از این شبها کنارت باشم.
کاش من شرایط ظهورتان را میدانستم.
کاش بجای خریدآجیل یلدایمان کمی صمیمیت میخریدیم……
کاش یلدا را فقط در خوردن نمی دانستیم و درد از دل یکدیگر برمی داشتیم….
کاش در کنار آجیل، محبت هم میفروختند…
چه یلداهایی را گذراندم، اما صد حیف که ندانستم ….?
من ندانستم یلداها اینقدرها هم مهم نیستند.?
یلداهای این روزهایم طعم انتظار تلخی را دارند که حتی هندوانه ی شیرین شب یلدا هم کاری از پسش نمی آید.
من تمام یلداهارا شمرده ام، همه شان فقطویک یا 2دقیقه شاید کم و بیشتر طولانی اند……
من مانده ام چرا همه از طولانی بودن یلدا حرف میزنند ولی از طولانی بودن دوریت سخنی بمیان نمی آید آقای من؟ مگر قرار است کی بیایی؟
خلاصه اینکه آمده ام بگویم” تمام یلداهای سرد را با ترسیم دیدار گرمتان درکعبه تحمل میکنم، باشد حی متعال نگاهی بردل این عاصیان افکند و دیدار و وصال محبوب را باظهور پرنورش محیا سازد.
پروردگارا
آغاز زمستان آغازی باشد برای
شکر بیکران از نعمت های الهی
پروردگارا
قلبمان جایگاه مهربانی و
عشق و محبت باشد
پروردگارا
زندگیمان سر شار از آرامش
روحمان غرق از محبت الهی باشد
پروردگارا
تن تک تک عزیزانمان
درسلامت کامل باشند
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
ابوبکر به فکر فرو مى رود و جوابى ندارد که بگوید.
یادت هست در سقیفه، ابوبکر از خویشاوندى خود با پیامبر سخن گفت، و با همین نکته توانست مردم را به بیعت خود فرا خواند.
اگر قرار است مقام خلافت به خویشاوندى با پیامبر باشد که على (علیه السلام) از همه به پیامبر نزدیک تر است، او پسر عموى پیامبر است و تنها کسى است که پیامبر با او پیمان برادرى بسته است.
…..مولایت را نگاه کن، در حالى که ریسمان به دست هاى او بسته اند و شمشیر بالاى سر او نگه داشته اند با خلیفه سخن مى گوید!
درست است که او در مقابل همه سختىها و مصیبتها صبر کرده است امّا اکنون او حق و حقیقت را با شعر بیان مى کند.
او پیام بزرگ خود را به تاریخ مى دهد، اکنون این على (علیه السلام) است که با زبان شعر از حقّ خود دفاع مى کند.
من یک آرزو دارم، نمى دانم آن را در اینجا بگویم یا نه، امّا براى تو که دوست خوب من هستى مى گویم: کاش همه شیعیان دنیا، این شعر را حفظ بودند.
این صداى على (علیه السلام) است که از حلقوم تاریخ بیرون مى آید و براى همیشه حق بودن شیعه را ثابت مى کند. گوش کن:
«فَإنْ کُنْتَ بِالشُورى مَلِکْتَ اُمورَهُم
فَکیفَ بِهذا وَالمُشیرُون غُیِّبُ».
وإنْ کنتَ بالقُربى حَجَجْتَ خَصیمَهُم
فَغَیْرُکَ أَولى بِالنَّبیِّ وأَقْرَبُ».
اى ابوبکر! اگر تو با رأى گیرى به این مقام رسیدى، چگونه شد که بنى هاشم را براى رأى دادن خبر نکردى؟ اگر به دلیل خویشاوندى با پیامبر به این مقام رسیدى، کسانى غیر از تو به پیامبر نزدیک تر بودند»…..(1)…..
سخن على (علیه السلام) همه را به فکر فرو مى برد، به راستى که مولا، چقدر منطقى سخن مى گوید.
نگاه کن! جمعى از مردم مدینه که در مسجد حاضر هستند چون این سخن را مى شنوند رو به على (علیه السلام) مى کنند و مى گویند: «اگر ما این سخن تو را در سقیفه شنیده بودیم فقط با تو بیعت مى کردیم»…..(2)…..
على (علیه السلام) رو به آنها مى کند و مى گوید: «آیا مى خواستید من بدن پیامبر را بدون غسل و کفن رها کنم و بیایم براى خلافت نزاع کنم؟»…..(3)……
آرى، اینها مى خواهند نیامدن على (ع) به سقیفه را بهانه کار خود قرار بدهند امّا على (علیه السلام) در جواب آنها ادامه مى دهد: «بعد از روز غدیر، براى هیچ کس بهانه اى باقى نمانده است». …..(4)……
آرى، پیامبر صلوات الله علیه و آله در غدیر خُمّ، همه مردم را جمع کرد و دستور داد که همه با على (علیه السلام) بیعت کنند
.
اکنون، على (علیه السلام) با سخنان خود تمام مسجد را در اختیار خود گرفته است، آنها على (علیه السلام) را همچون اسیر به مسجد آوردند، امّا خودشان در مقابل کلام او، اسیر شده اند.
در مسجد هیاهو مى شود، از هر طرف سر و صدا بلند مى شود، مردم به یاد روز غدیر افتاده اند، آنها پشیمان هستند که چرا به این زودى سخنان پیامبر خود را فراموش کردند.
*عُمَر مى بیند الآن است که اوضاع خراب شود، از جا بلند مى شود و رو به ابوبکر مى کند و فریاد مى زند:
«چرا بالاى منبر نشسته اى و هیچ نمى گویی؟آیا دستور مى دهى تا من گردن على (علیه السلام) را بزنم؟ »…..(5)…..
بار دیگر ترس در وجود همه مى نشیند، شمشیرها در دست هواداران خلیفه مى چرخد! همه مردم آرام مى شوند، هر کس بخواهد اعتراض کند با شمشیرهاى برهنه روبرو خواهد بود.
ادامه دارد…..
قسمت سی ام
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
منابع:
1.نهج البلاغه ج4 ص43 بحار ج29 ص609
2.الامامه و السیاسه ج1 ص19 بحار ج28 ص186
3.الامامه و السیاسه ج1 ص19 بحار ج28 ص186
4.الامامه و السیاسه ج1 ص19 بحار ج28 ص186
5.کتاب سلیم بن قیس ص107
#از_شهادت_تا_شهادت
از حضرت فاطمه (علیها السلام) نقل شده است:
در عهد ابوبکر #زلزله ای پیش آمد و مردم از وحشت به ابوبکر وعمر پناه بردند و آنها را در حالی مشاهده کردند که آن دو نفر(اولی و دومی)با وحشت به علی بن ابیطالب (علیه السلام) پناه می بردند
پس مردم هم از آنها تبعیت کردند تا به در خانه علی (علیه السلام) رسیدند. آن گاه حضرت علی(علیه السلام) با حالتی آرام و بدون اضطراب بیرون آمد و به سمت خارج مدینه روانه شد و مردم هم به دنبال ایشان به راه افتادند تا به قلعه ای رسید و کنار آن نشستند.
مردم نیز چنین کردند و از آن جا دیوارهای مدینه را مشاهده کردند که به شدت می لرزید و جلو و عقب می رفت.
علی (علیه السلام) فرمود: « گویا آن چه میبینید شما را به وحشت افکنده است؟»
گفتند: « چگونه وحشت نکنیم حال این که پیش از این چنین چیزی ندیده ایم»
سپس امیر المومنین ( علیه السلام) لب های مبارکش را حرکت داد و با دست خود بر زمین زد و فرمود: « تو را چه شده؟ آرام باش»
پس زمین آرام گرفت و مردم تعجب کردند. حضرت (علیه السلام) فرمود:« آیا شما از عمل من متعجب گشتید؟»
گفتند « آری»
امیرالمومنین (علیه السلام) آیات 1تا 3 سوره زلزال را قرآئت فرمود:
« اِذَا زُلزِلَتِ الاَرضُ زِلزَالَهَا 1 وَاَخرَجَتِ الاَرضُ اَثقَالَهَا 2 وَقَالَ الاِنسَانُ مَالَهَا3»
«آن زمان که زمین به لرزش افتد 1 و اثقا خود را بیرون آورد 2 و انسان گوید: تو را چه شده است؟ 3 »
سپس فرمود: من همان انسانی هستم که در روز حشر به زمین خواهم گفت: «مالها؟» در آن روز زمین اخبار خود را به من می گوید.
?« یَومَئِذٍ تُحَدِثُ اَخبَارَهَا »
?دلائل الإمامة، ص 66
?علل الشرایع، ج 2، ص 556
امام صادق علیه السلام:
در سالی سرد و پر از زلزله که شرق و غرب زمین در اختلاف باشند،منتظر فرج باشید.
?یومالخلاص،ص ٥٤٣
?بیان الائمه(علیهم السلام)،ج2، ص٤٣١
و نیز امام صادق علیه السلام فرمودند:
مَهدی را به شما بشارت می دهم که پس از پدید آمدن اختلافات در میان امّتم و #زلزله های بسیار #ظهور خواهد کرد
?کمال الدین،ص٥٥٦
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله:
حاضران وغایبان از امتم وآنان که در صلب مردان و رحم زنانند را تا روز قیامت به صله رحم سفارش می کنم؛اگر چه به فاصله یک سال راه باشد؛زیرا صله رحم جزء دین است
حضرت امام زینالعابدین علیه السلام فرمودند:
گناهانى که باعث نزول عذاب می شوند، عبارتند از: ستم کردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان.
? معانى الاخبار ،ص 270
آیت الله وحید خراسانی :
هر کس هر روز سوره #یس بخواند و ثواب آن را به #حضرت_زهرا سلام الله علیها هدیه کند و همچنین دعای #عهد و ثواب آن را به #مادر امام زمان ارواحنا فداه هدیه کند، سورة #واقعه هم خوانده و ثوابش را به #أمیرالمؤمنین علیه السلام هدیه کند ؛ چه بخواهد و چه نخواهد عاقبت بخیر می شود . نخواهد هم به زور می شود.
از تبارخستگانم حال و روزم خوب نیست
بیقرارت میشوم در قلب تو آشوب نیست؟
تابه کی صبرو صبوری تا چه وقتی انتظآر؟
من دلی اشفته دارم نام من ایوب نیست
رو به تو کردم خدایا مستجابم می کنی؟
خوب می دانی جواب عاشقان سرکوب نیست
استجابت از درو دیوار عرشت می چکد
غیر از این باشد برای عرش تو مطلوب نیست
چرا زلزله قابل پیش بینی نیست؟
میگویند پیشرفت علم، انسان را از خدا بی نیاز کرده.
به این شکل که انسانِ قدیم، علت پدیده هایی را که نمیدانست، به خدا نسبت میداد. باران و سیل و طوفان را انسان ناشی از خشم و غضب یا خوشحالی خدا میدانست. مردم مصر باستان وقتی که رود نیل خروشان میشد، بچه های خود را قربانی میکردند تا خشم خدا کم شود و نیل آرام بگیرد!
به همین دلیل اگوست کنت جامعه شناس معروف فرانسوی دوره انسان قدیم را دوره الهیاتی یا دوره طفولیت انسان میداند. و دوره جدید را دوره علم و دوره بلوغ انسانها میداند. در این دوره دیگر انسان میداند علت پدیده های طبیعی، امور طبیعی است، نه خشم و خشنودی خدا!
با این حال چرا هنوز زلزله قابل پیش بینی نیست؟ چرا وضعیت آب و هوا قابل پیش بینی نیست؟ چرا بیماری های وراثتی قابل پیش بینی نیست؟ چرا رنگ چشم نوزاد قابل پیش بینی نیست؟ چرا راز پیری انسان کشف نشده؟ چرا مرگ قابل پیشگیری نیست؟
برای این سوالات دو جواب وجود دارد:
1. جواب اول این است که پیشرفت علم در آینده مسئله را حل خواهد کرد. همانطور که برای انسانِ 400 سال پیش، افتادن سیب از بالا به پایین (وبطور کلی هر نوع نیروی گرانشی بین دو جسمی که باهم فاصله دارند)، چیزی شبیه معجزه بود، ولی بعد از نیوتن راز آن کشف شد، پیش بینی زلزله هم بعدا میسر خواهد شد.
2. جواب دوم این است که این مسائل یا لااقل برخی مسائل انسان، به هیچ وجه با پیشرفت علم حل نخواهد شد. جنس برخی مسائل بگونه ای است که ربطی به پیشرفت علم ندارد.
پاسخ اول به نظر منطقی تر میرسد و با تاریخ علم و تجربه بشریت هم سازگارتر است.
اما واقعیت این است که تا قبل از نظریه های جدید در فیزیک، ریاضیات، زیست شناسی و عصب شناسی ، کفه ترازو به نفع پاسخ اول بود، ولی الان پاسخ دوم بر اولی می چربد.
در فیزیک، نظریه کوانتم میگوید پدیده های کوانتمی رفتار ثابت و به اصطلاح موجبیتی ندارند. و مسئله اینجاست که فیزیک، سطح کوانتم را بنیادین ترین سطح طبیعت میداند، پس کل طبیعت رفتارش احتمالاتی است و این (به تفسیر استاندارد یا کپنهاگی) ناشی از نقص علم ما نیست بلکه علی الاصول این گونه است.
در ریاضیات نظریه آشوب (chaos theory) رفتار سیستم های دینامیکی غیرخطی مثل آب و هوا و رفتار گسل های زمین که منجر به زلزله میشوند را مطالعه کرده است. این نظریه میگوید رفتار این سیستم ها بسیار عجیب و غیرقابل پیشبینی است. یک تغییر بسیار کوچک در شرایط اولیه این سیستم ها، منجر به تغییری عظیم در نتایج شود. مثلا پر زدن یک پروانه در برزیل میتواند منجر به یک طوفان در تگزاس شود! به همین دلیل به این تغییرات اثر پروانه ای هم میگویند.
در زیست شناسی، غیر از زیست شناسی تکاملی که شامل انتخاب طبیعی و حرکت رندمی است و این رندمی بودن حرکت ژن ها، اجازه پیشبینی را نمیدهد، سیستمهای بسیار پیچیده ای کشف شده است مثل سیستم انعقاد خون ویا عملکرد چشم ها، که پیچیدگی آنها غیرقابل تقلیل و توضیح است.
و در عصب شناسی در بعضی آزمایش ها و تحقیقات به وجوهی از “آگاهی” انسان پی برده اند که به هیچ وجه قابل توضیح با عصب شناسی فیزیکالیستی نیست. مثلا کشف نوعی ادراک بینایی در برخی کورهای مادر زاد که به آن کوربینی یا blindsight گفته میشود و کارهایی که فیلسوفان ذهن در تبیین غیرعینیتی (سابجکتیو) بودن آگاهی انسان انجام داده اند و..
خب اگر پاسخ دوم صحیح باشد و راز بعضی پدیده ها با پیشرفت علم هم کشف نشود، چه کسی و چه چیزی عامل آنهاست؟ اینجاست که پای خدا به میان می آید. بسیاری از فلاسفه و دانشمندان و الهیدانان، “خدا را بهترین توضیح” (best explanation) برای این پدیده های علمی میدانند.
هرچند خود نحوه مداخله و اثرگذاری خداوند به عنوان یک امر غیرفیزیکی در سطح امور فیزیکی، مسئله مهم دیگری است، ولی از اصل امکان مداخله خداوند و بسته نبودن دست او در طبیعت میتوان امروزه راحت تر دفاع کرد.
همین است که قران می فرماید، خداوند هم در آسمان خدایی میکند و هم در زمین..
وَهُوَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ إِلهٌ وَفِی الْأَرْضِ إِلَـٰهٌ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ (84-زخرف)
دعوت به نماز با همه امکانات
پیام رهبر انقلاب به اجلاس سراسری نماز
حضرت آیت الله خامنهای در پیامی به بیست و ششمین اجلاس سراسری نماز با تأکید بر لزوم بکارگیری همه امکانات برای دعوت به نماز، افزودند: برگزارکنندگان این گردهمایی سالیانه این توفیق بزرگ الهی را قدر بدانند و با پافشاری بر این خط مستقیم، بدانند که خدا با صابران و استقامتورزان است.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
دعوت به نماز، دعوت به زیباترین جلوههای زندگی است، زیرا نماز، فصلی از زندگی است که در آن انسان در برابر آفریننده و دارندهی همهی نیکیها و زیبائیها، به عرض نیازی عاشقانه میپردازد و بر عیار زیبائی و نیکی روان و دل خویش میافزاید.
این حجم عظیم و زبان مؤثرِ توصیه به ذکر و نماز در قرآن و حدیث، نشانهی همین ویژگی در دعوت به نماز است. بندگان صالح و نیکوکار خداوند باید این را درسی برای خود بدانند و به نماز دعوت کنند
مسئولان مؤمن در نظام اسلامی باید امکانات گستردهی خود را در خدمت این دعوت بگذارند. روحانی، معلّم، مربّی، مدیر و مسئول در همه جا مخاطبان و دائرهی نفوذ خود را به این سو بکشانند و از آنان دعوتکننده به خدا و نماز بسازند.
شما برگزارکنندگان این گردهمائی سالیانه بویژه عالم مجاهد و با اخلاص حجةالاسلام آقای قرائتی، این توفیق بزرگ الهی را قدر بدانید و بر این خط مستقیم پای بفشارید و بدانید -و میدانید- که خدا با صابران و استقامتورزان است.
والسلام علیکم و رحمةالله
سیّدعلی خامنهای
29 آذر 1396
ابوبکر و عمر نیز از #زلزله به #انسان_کامل و امام زمان پناه بردند:
از وجود مبارک #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) نقل کردند که:
در دوره ابوبکر و زمان خانه نشینی امیرمؤمنان، زلزله ای شدید و مستمر، مردم را هراسان و ترسان به ابوبکر و عمر پناهنده کرد.
ولی آنان را هم دیدند که با فزع به علی (علیه السلام) پناه برده اند.
پس مردم نیز به دنبال ابوبکر و عمر به درگاه علی (علیه السلام) و منزلش رفتند.
امام علی (علیه السلام) در حالی که غم و نگرانی ای نداشت از منزل خارج شد و به سوی بلندایی رفت و آنجا نشست و مردم و ابوبکر و عمر نیز اطرافش نشستند؛ در حالی که هراسان به دیوارهای #مدینه می نگریستند که از زلزله به جلو و عقب می رود.
پس امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به آنان گفت:
گویا از چیزی که می بینید ترسان و وحشت زده اید؟! گفتند: چرا وحشت زده نباشیم، مثل این را تاکنون ندیده ایم.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود: پس امیرمؤمنان لبانش را تکان داد و سپس دستش را روی زمین زد و فرمود:
تو را چه شده است ؟! ساکن شو و بایست. و زمین از زلزله ایستاد!
فَحَرَّکَ شَفَتَیْهِ ثُمَّ ضَرَبَ الْأَرْضَ بِیَدِهِ ثُمَّ قَالَ مَا لَکِ اسْکُنِی فَسَکَنَتْ.
پس مردم تعجبشان از توقف زلزله بیشتر از خود زلزله برانگیخته شد.
امیرمؤمنان به آنان گفت: تحقیقا شما از کار من تعجب کردید. گفتند: بله.
امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود:
من همان کسی هستم که خدا می فرماید:
«إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها»؛
أنَا الرَّجُلُ الَّذِی قَالَ اللَّهُ إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها فَأَنَا الْإِنْسَانُ الَّذِی یَقُولُ لَهَا مَا لَکِ یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها إِیَّایَ تُحَدِّثُ.
پس من همان #انسان هستم که به زمین می گوید: تو را در این روزگار چه می شود؟! و زمین خبرهایش را بازگو کند و فقط برای من بازگو کند.
?دلائل الإمامة، ص 66 / علل الشرایع، ج 2، ص 556 / مناقب آل ابی طالب، ج 2، ص 324 / بحار الأنوار، ج 41، ص 254.
از ویژگی های شیعه حفظ نماز و مواساة
امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:
شیعیان و پیروان ما را در سه مسئله امتحان کنید:
1⃣اهمّیت به اوقات نماز که آیا اوّل وقت نماز را بر پا می دارند یا خیر،
2⃣حفط اسرار یعنی در حفظ اسرار و مسائل محرمانه کوشا هستند یا خیر،
3⃣و از حیث توانمندی های مالی یعنی آیا در مال خود برای برادران دینی سهمی قائلند و دست آن ها را می گیرند یا خیر.
?? منبع
خصال صدوق، ج 1 ص 103
ابو اسماعیل گوید: به امام باقر علیهالسلام عرض کردم فدایت شوم شیعه در محیطی که ما زندگی میکنیم بسیار زیاد است.
امام علیهالسلام فرمود: آیا توانگر به فقیر توجه دارد؟ آیا نیکوکار از خطا کار در میگذرد؟ و آیا نسبت به یکدیگر همکاری و برادری دارند؟ عرض کردم: نه!
حضرت فرمود: آنها شیعه نیستند شیعه کسی است که این کارها را انجام دهد.
??منبع
اصول کافی حق المؤمن علی اخیه ج 11
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
صدقه بلا را برطرف مى کند
و مؤثرترینِ داروست.
همچنین، قضاى حتمى را برمى گرداند
و درد و بیمارى ها را چیزى جز دعا و صدقه از بین نمى برد.
? بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 93، ص 137، ح 71
آیت الله آقا مجتبی تهرانی: اگر می خواهی صدقه دهی، همین طور صدقه نده. صدقه را از طرف امام رضا علیه السلام برای سلامتی امام زمان علیه السلام بده. برای دو معصوم…
برای سلامتی حضرت ولیعصر عجل الله فرجه صدقه هدیه کنیم.
اثرات صدقه دادن در زندگی
مردی خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسید و عرض کرد:
ده نفر عائله دارم تمامشان بیمارند، نمی دانم چه کنم و با چه وسیله گرفتاریشان را بر طرف سازم؟
امام (علیه السلام) فرمود:
آنان را به وسیله صدقه و احسان به نیازمندان مؤمن در راه خدا، معالجه کن
که هیچ چیزی سریع تر از صدقه حاجت را بر آورده نمی کند و هیچ چیز برای بیمار سودمندتر از صدقه نمی باشد…
?بحارالانوار،ج 62، ص 269
خدا وقتی نخواهد؛
عمر دنیا سر نخواهد شد…
گلوی خشک صحرایی
به باران تر نخواهد شد…
و تا وقتی نخواهد
برگی از کاجی نمی افتد…
و باغی از هجوم داس ها
پر پر نخواهد شد…
زیاد شدن زلزله از نشانه های زمان ظهور حضرت حجت علیه السلام…
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) با اشاره به آخرالزمان فرمودند:
زلزلههای بسیاری زمین را در خود خواهد گرفت.
? روزگار رهایی، ترجمه علی اکبر مهدی پور، ج1، ح130
امام باقر علیه السلام میفرمایند:
شما را به مهدی(علیه الیلام) بشارت میدهم. هنگامی که اختلافات شدید در میان مردم پدید آید و زلزلههای سختی واقع شود او قیام میکند.
? روزگار رهایی، ج2، ح1431
امام محمد باقر(علیه السلام):
قائم قیام نمیکند مگر در دوره ترس و وحشت و زمین لرزه ها و گرفتاری و بلایی که گریبانگیر مردم میگردد و…
و هنگامی که خروج میکند خروجش در دوران یأس و ناامیدی (مردم) است. پس خوشا به حال آنکه او را در میابد و از یاران اوست، وای و تمامی وای کسی را که با او مخالفت ورزد و از فرمانش سرباز زند و از دشمنان او باشد.
? غیبت نعمانی، ص 236
اللهم عجل لولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
مسجد پر از جمعیّت است ، اکنون علی رو به مردم میکند و میگوید: «ای مردم ! شما را قسم میدهم آیا شما از پیامبر نشنیدید که در غدیر فرمود: «من کنت مولاه فهذا علیٌ مولاه: هر که من مولای اویم این علی، مولای اوست» ؟
آیا فراموش کردید که پیامبر هنگامی که به جنگ تبوک میرفت مرا جانشین خود در این شهر قرار داد؟»…..(1)…..
همه کسانی که اینجا نشستهاند ، سخن علی را تصدیق میکنند ، امّا هیچکس بلند نمیشود تا علی را یاری کند .
هر کس که میخواهد به یاری حق برخیزد نگاهش به شمشیرهایی میافتد که در دست هواداران خلیفه است .
در روز غدیر خُمّ ، همه با علی بیعت کردند ، امّا امروز او را تنها گذاشتهاند ، آری ، اینکه با علی بیعت کنی مهمّ نیست ، مهمّ این است که بتوانی به بیعت و پیمان خود وفادار بمانی .
آری ، امروز فتنهای آمده که همه را ترسانده است ، کیست که جرأت یاری حق را داشته باشد؟
وقتی تنها دختر پیامبر را این چنین به خاک و خون میکشند دیگر چه کسی جرأت دارد از علی حمایت کند؟
آری ، حمله به خانه دختر پیامبر با هدف کاملاً مشخصی، انجام گرفت ، بعد از این حمله دیگر ، ترس در دل همه مردم کاشته شد .
وقتی که این حکومت با دختر پیامبر اینگونه رفتار کند پس با بقیّه مخالفان چه خواهد کرد؟
ابوبکر به علی میگوید: «تو چارهای نداری ، باید با من بیعت کنی» .
گوش کن ، مولایت چقدر زیبا در جواب ابوبکر سخن میگوید: «ای ابوبکر ، من با تو بیعت نمیکنم ، این تو هستی که باید با من بیعت کنی ……(2)……
تو دیروز به دستور پیامبر با من بیعت کردی ، چه شده است که پیمان خود را فراموش کردهای؟ …..(3)…..
من شنیدهام که مردم را به دلیل خویشاوندی خود با پیامبر به بیعتِ خود فرا خواندهای ، اکنون ، من هم به همان دلیل تو را به بیعت با خود فرا میخوانم ! تو خود میدانی من به پیامبر از همه شما نزدیکتر هستم»……(4)…..
ابوبکر به فکر فرو میرود و جوابی ندارد که بگوید.
قسمت بیست ونهم
ادامه دارد…
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
منابع:
1.کتاب سلیم ص153
2.الاحتجاج ج1 ص95 بحار الانوار ج 28 ص185
3.کتاب سلیم ص152
4..الاحتجاج ج1 ص95 بحار الانوار ج 28 ص185 الغدیر ج 5 ص371
#از_شهادت_تا_شهادت
مردان ایرانی “زن فقیر ” هستند
و بسیاری زنان “شوهر فقیر” !!
بسیاری از مادران ایرانی دخترانشان را برای خانه داری تربیت میکنند نه برای یار و همسر شدن.
این مادران غافلند از اینکه دامادشان اول همدل و همسر میخواهد نه آشپز !! غذا را میتوان از بیرون خرید ولی دلدار را نه!
یا پسرانشان را جوری تربیت میکنند که عاقبتش “شوهرفقیری” عروسشان است
ماشین دارد ، خانه دارد ، طلا میخرد ولی همدم نیست ، شانه ای برای گریه کردن نیست .
همسری که چند نوع قندان در جهیزیه اش است و همه همیشه شسته و مرتب هستند و پر از قند
ولی یک چای سحر یا دم عصر با همسرش نمیخورد
قطعا طرف مقابلش “همسرفقیر” است .
جالب است بعضی ها برای شکستن این قندان بلامصرف ناراحت هم میشوند .
بگذار بشکند
دیگی که برای من نجوشد . . .
بعضی ها کباب پز دارند
خیلی هم مواظبند نشکند یا خراب نشود
ولی هیچگاه فکر نمیکنند که با این ، کبابی بپزم و یک عصر با همسرم تو حیاط نوش جان کنیم و لذت ببریم .
خش دل همسر مهمتر است یا خش روی ماشین؟
واقعا ماشینی که مواظبش باشی خانمت درب آن را محکم به هم نزند
ولی در عوض دلش را در آن میشکنی به درد چه میخورد؟
اگر زد ضبطش را خراب کرد
بگو فدای سرت عزیزم
اگر سوارش شد و کوبید به دیوار
به محض اینکه شنیدی بگو خودت سالمی؟
بگو فدای سرت .
میدانی چرا؟
چون همسرت است ،
یعنی فرم دیگری از خودت است لباسی که برای همسرت نپوشی تا شاد شود به درد چه میخورد ؟
اگر همسرت زیبایی و خوش تیپی تو را دوست دارد، چرا معطلی؟
دوستی برای مشاوره نزد من آمده بود و گله میکرد از همسرش.
میگفت در مجلسی خانوادگی بودیم و همسرم با اینکه جوانترین بود لباسش شبیه مسن ترین فرد بود!! گفتم شاید جلو جمع خواسته سنگین باشد .
گفت در خانه بدتر است .
چقدر بد است مرد یا زن در خانه بسته به شغل مثلا بوی گازوئیل بدهد یا سر کله اش از تدریس گچی باشد یا همیشه بوی قرمه سبزی بدهد .
نه ادکلنی
نه کنار هم نشستنی
نه درک احساسات طرف مقابل . .
وقتی در خانه ای تلفن همراهت
را کنار بگذار و زندگی کن.. به خودت برس، به خاطر خودت و همسرت .
مردان و زنان باید یادشان باشد که با همسرشان همخانه نیستند ، بلکه همسرند .
نگذاریم طرف مقابلمان احساس فقر و کمبود کند .
ما نباید برای خودمان زندگی کنیم ، بلکه باید برای همدیگر زندگی کنیم و همدیگر را شاد کنیم .
وقتی همسر شدیم
باید همسری کنیم
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه «حافِظُوا عَلَى الصَلَوات وَالصلوة الوُسْطى وَقُومُوا للَّه قانِتین»[1] فرمود:
مراد از «صلوات» که خداوند فرموده آنها را حفظ کنید و حرمتش را نگهدارید محمّد صلى الله علیه وآله وسلم و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام هستند، و مقصود از «صلاة وسطى» یعنى نماز وسط، امیرالمؤمنین علیه السلام است.
بعد از آن خداى تبارک و تعالى فرموده است: «وقوموا للَّه قانتین»،
«براى خدا قیام کنید در حالى که فرمانبردار هستید»،
مقصود فرمانبردارى از ائمّه معصومین علیهم السلام است. [2]
?[1]سوره بقره، آیه 238
?[2]تفسیر برهان:ج1،ص231، ح 9
سخنی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) درباره ظهور مهدی(عج) به حضرت زهرا(س) فرمود:
على بن هلال از پدرش روایت نموده که گفت در بیماری پیامبر(صلی الله علیه وآله)، حضورش شرفیاب شدم، دیدم فاطمه (علیهاالسلام) در بالین پدرش نشسته و اشک مىریزد چون صداى گریه اش بلند شد، پیامبر سر برداشت و فرمود: فاطمه جان! چرا گریه مىکنى؟ عرض کرد: مى ترسم بعد ازشما احترام ما از دست برود؟ فرمود: عزیزم، مگر نمىدانى که خداوند به اهل زمین نگاه کرد و پدرت را از میان آنان برگزید، سپس نظر کرد و شوهرت را انتخاب کرد، و به من وحى فرمود که تو را به او تزویج کنم؟ دخترم! ما اهل بیتى هستیم که خداوند عزوجل هفت فضیلت به ما عطا فرموده که به هیچ کس قبل و بعد ازما عطا نفرموده است، و آن این که: من خاتم پیامبران نزد خدا و بهترین آنها و محبوبترین بندگان مىباشم و با این امتیازات پدر تو مىباشم، جانشین من بهترین جانشینان پیغمبران و محبوبترین آنها نزد خداست، و او شوهر تو است شهید ما بهترین شهداء و محبوبترین آنان نزد خداوند است و او حمزه بن عبدالمطلب عموى پدر و شوهرت مىباشد، جعفربن ابیطالب که با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز مىکند پسر عموى پدرت و برادر شوهرت از ما است، در سبط این امت که حسن و حسین دو فرزند تو و دو آقاى اهل بهشت مىباشند از ماست، و به خدا قسم که پدرشان افضل از آنهاست.
یا فاطمة و الذى بعثنى بالحق ان منهما مهدى هذه الامة اذا صارت الدنیا هرجاً و مرجاًًً و تظاهرت الفتن و انقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا کبیر یرحم صغیراً و لا صغیر یوقر کبیراً فیبعث الله عند ذلک منهما من یفتح حصون الضالة و قلوباً غلفاً یوم بالدین فى آخر الزمان کما قمت به فى آخر الزمان و یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً . اى فاطمه ! به خداوندى که مرا به راستى برانگیخته، مهدى این امت نیز از ایشان مى باشد، موقعى که دنیا هرج و مرج شود و آشوبها پدید آید و راهها مسدود گردد و اموال یکدیگر را به غارت برند، نه بزرگتر به کوچکتر رحم کند و نه کوچکتر احترام بزرگتر را نگاه دارد، خداوند کسى را برانگیزد که قلعه هاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشاید و اساس دین را در آخر الزمان استوار سازد، چنان که من در آخر الزمان پایدار گردم و زمین را پراز عدل نماید چنان که از ظلم پر شده باشد… .
? کشف الغمه،5 – اربعین حدیث فى المهدى ذکر المهدى و نعوته و حقیقة مخرجه
ابن ابی لیلی نقل می کند که پدرم گفت:
در جنگ خیبر پیغمبر پرچم را به على علیه السّلام داد و خداوند لشکر اسلام را فاتح گردانید آنگاه ماجراى غدیر خم و انتصاب حضرت را بمقام خلافت بلا فصل و پارهاى از فضائل مولى را ذکر نموده و میگوید: آنگاه پیغمبر گریست.
گفتند یا رسول اللَّه براى چه گریه می کنید؟
فرمود: جبرئیل به من خبر داد که امتم بر على ستم می کنند و او را از حقش بازمی دارند و شهیدش می نمایند و فرزندانش را نیز به قتل می رسانند و بر آنها ظلم روا می دارند
جبرئیل از جانب پروردگار اطلاع داده که این ستمها بالأخره پایان می پذیرد و قائم آنها ظهور می کند
و نام آنها بالامی گیرد و همه امت دوستدار آنان می گردند، دشمنان آنها اندک و بدخواه آنان خوار شود، و مدح گویان آنها افزون گردد و این در زمانى است که اوضاع شهرها تغییر کند و مردم ضعیف گردند و از فرج امام زمان مأیوس شوند در آن هنگام قائم در میان امت آشکار شود.
نام وى مانند نام من و نام پدرش مانند نام فرزند من و خود وى از اولاد دخترم فاطمه است. خداوند حق را با شمشیر آنها آشکار گرداند و باطل را از میان ببرد دستهاى از مردم با میل و گروهى از ترس پیروى آنها را انتخاب می کنند. سپس گریه پیغمبر فرو نشست. آنگاه فرمود اى جماعت مؤمنین شما را به آمدن مهدى مژده می دهم که وعده خداوند خلاف پذیر نیست و خواسته او برگشت ندارد. خداوند حکیم و خبیر و فتح الهى نزدیک است پروردگارا! آنها اهل بیت من هستند. پلیدى را از آنها دور کن و آنها را پاک و پاکیزه گردان و در پناه خودت محفوظ بدار و نصرت و یارى ده و آنها را عزیز گردان و درمانده مکن و آنان را جانشین من قرار ده إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیر
? بحار ج51 ص 67 -امالی طوسی - الطرائف ج2 ص521 -کشف الغمة ج1 ص 398 -کشف الیقین 7 467 -تفسیر جامع ج3، ص82-مهدى موعودص275
حضرت امام رضا علیه السلام:
و ایاک ان تکسل عنها (الصلوة ) او تتوانى فیها او تتوانى بحقها او تضیع حدها و حدودها او تنقرها نقر الدیک او تستخف بها او تشتغل عنها بشى ء من عرض الدنیا او تصلى بغیر وقتها، و قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - لیس منى من استخف بصلوته لا یرد على الحوض لا والله ؛
بپرهیزید از این که در نماز سستى و تنبلى کنید و یا حدودش را ضایع کنید یا از روى دستپاچگى رکوع و سجده نماز را آن چنان به جا آورید که گویى همچون خروس منقار مى زنید یا این که نماز را سبک بشمارید یا این که به جاى نماز به امور دنیوى مشغول شوید و یا در غیر وقت نماز بخوانید، در هر حال
رسول خدا فرمود:
از من نیست کسى که نمازش را سبک بشمارد.قسم به خدا بر حوض کوثر بر من نخواهد رسید.
?مستدرک الوسائل، ج 1، ص 172
علت #شکست_انقلابیون مقابل جبهه ی باطل و مخالفین انقلاب از نظر آیت الله بهجت(ره)؟
سخنان بسیار مهم مرحوم #آیت_الله_بهجت در جمع انقلابیون قم در اوج #فتنه_های_اصلاح_طلبان در سال 78 که یاداوری این سخنان، شاید باعث #تفکر بیشتر ما شود..
در ماجرای کنفراس برلین در سال 78 که مدعیان اصلاحات به دعوت سبزهای آلمان در آن شرکت کردند و جناب « اکبر گنجی » آنجا از به #موزه سپرده شدن امام خمینی گفت ، طلاب انقلابی به اعتراض به پیش برخی از بزرگان قم رفتیم !
روحانی انقلابی و فعّال قم مرحوم « حجت الاسلام #عبدالله_ضابط » در کوچه ی باریک « گذر خان » وقتی حضرتآیت الله بهجت در حال عزیمت به مسجد برای درس گفتن بودند سر راه ایشان را گرفت و خلاصه ای از ماجرا را گفت ، آیت الله بهجت فرمودند فعلاً که برای درس دارم می روم..
مرحوم ضابط با روش خود از آیت الله بهجت خواهش کرد که در جمع طلاب و روحانیون سخن بگوید و گفت : « حاج آقا !
#مگر_نمی_بینید_بی_صاحب_شدیم؟
اقای بهجت نگاهی به آقای ضابط کردو فرمود بروید مسجد میآیم آنجا صحبت می کنم !
⏺ایشان به مسجد رفت و بر منبر درس که نشست همه داخل مسجد شدیم و مسجد مملو شد از طلاب انقلابی قمی..
« قاسم روانبخش » در پشت بلندگو قرار گرفت تا به عنوان نماینده ی جمع خودجوش ، دعوت رسمی از آقای بهجت برای سخنرانی کند ، ناگهان آیت الله بهجت با اشاره ی تند دستانش نا رضایتی خود از سخن گفتن وی را نشان داد و با اشاره به او فهماند بر زمین بنشیند .
با این حرکت غیر منتظره سکوت همه جا را گرفت پس از لختی سکوت ، ایشان بدون بسم الله شروع کرد:
« چه باید بکنیم در ابتلائات ( بلاها و گرفتاریها ) داخلیه و خارجیه ؟ چه کار کردیم که به این چیزها مبتلا شدیم ؟
فکر این را باید بکنیم ، چه کار کردیم که مانده ایم #بی_سرپرست ؟! ( #گریه_حضار )
اشکال در این است که خودمان را #اصلاح نمی کردیم و نکردیم و نخواهیم کرد .
حاضر نیستیم خودمان را #اصلاح کنیم ، اگر ما خودمان را اصلاح می کردیم به این بلاها مبتلا نمی شدیم.
(امام علی علیه السلام ) فرمود نگویم به شما «ألا أخبرکم بدائکم و دوائکم ؟! دائکم ذنوب و دوائکم استغفار !» ( آیآ به شما خبر دهم به مرض و دوای شما ؟!
( #درد شما #گناهان است و #دوای شما #استغفار و طلب آمرزش است )
#حجاب_در_آخرالزمان!
امام علی (علیه السلام) فرمودند :
در آخر الزمان که بدترین دوران است ؛
جمعی از زنان پوشیده اند در حالیکه
برهنه اند ( لباس دارند اما آنقدر نازک و
کوتاه است که گویی هنوز برهنه اند..)
و از خانه با آرایش بیرون میآیند، اینها
از دین خارج شده اند ، و در فتنه ها وارد
شده اند و به سوی شهوات میل دارند ..
و به سوی لذات خوارکننده شتاب میکنند
و حرام ها را حلال میدانند و (اگر توبه
نکنند ) در دوزخ به عذاب ابدی گرفتار
میشوند ..
?وسائلالشعیه ج14 ص19
آیا می دانید آرزوهای محالی که در قرآن ذکر شده اند کدامند؟
✅ای کاش من خاک بودم.
?"سوره مبارکه نبٲ آیه /40″
✅ای کاش پیشاپیش چیزی می فرستادم.
?"سوره مبارکه فجر آیه /24″
✅ای کاش نامه مرا به دست من نداده بودند.
?"سوره مبارکه حاقه آیه /25″
✅ای کاش فلان را دوست نمی گرفتم.
?"سوره مبارکه فرقان آیه /28″
✅ای کاش خدا را اطاعت کرده بودیم و رسول را اطاعت کرده بودیم.
?"سوره مبارکه احزاب آیه /66″
✅ای کاش راهی را که رسول در پیش گرفته بود ، در پیش گرفته بودم.
?"سوره مبارکه فرقان آیه /27″
✅ای کاش ما نیز با آنها می بودیم و به کامیابی بزرگ دست میافتیم.
?"سوره مبارکه نسا آیه /73″
آرزوهایی که هم اکنون
فرصت انجامش هست
پس تا زندهایم آنها را برآورده کنیم…
خدا عاقبتمان را نیکو گرداند…
پیامبر صلی الله علیه وآله
?زیاد سجده کن
زیرا همان گونه که باد برگ درختان را می ریزد سجده گناهان را می ریزد .
امالی صدوق ص 589
ویژگے همسر خوبــ
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند:
بهترین زنان، زنی که دارای این ویژگی ها باشد…
❶آمادگی (ذاتی و ارادی)
برای بارداری بسیار داشته باشد
❷با محبت باشد
❸با عفت و پاکدامن باشد
❹در میان بستگانش سربلند
و در نزد شوهرش فروتن باشد
❺خود را در نزد شوهر بیاراید
❻در نزد دیگران، حجاب و وقار و شرم خود را حفظ کند
❼سخن شوهر را بشنود و از او اطاعت کند
❽وقتی با شوهر خلوت کرد، آنچه او خواست دریغ نکند
❾همانند مرد شوخ و بذله گو نباشد
?اصول کافی ج2 ص324
تقابل #مسیحیت صهیونیزم با #مهدویت شیعه
مسیحیان صهیونیزم معتقدند در جنگ آرماگدون فرزندان خدا با فرزندان شیطان (یعنی مسلمانان و روس ها) می جنگنند و به همین دلیل است که جرج بوش پسر از ایران به عنوان محور شرارت یاد می کند چرا که محور شرارت یکی از اصطلاحات «مسیحیت صهیونیزم» است.
سیدهادی سیدافقهی، کارشناس ارشد مسایل سیاسی فرهنگی خاورمیانه در تشریح نحوه ی پیدایش جریانی خاص بنام «مسیحیت صهیونیست» اهداف، برنامه ها و تفکرات این جریان به شکل خاص در رابطه با اندیشه «موعودگرایی و آخرالزمان» و «رویارویی و مقابله ی آن با اندیشه مهدویت» پاسخ می دهد:
با توجه به آنکه ما معمولا صهیونیزم را برای«یهود» به کار می بریم نه مسیحیت، لطفا بفرمایید «مسیحیت صهیونیزم» چه فرقه ای است؟ از کجا پدید آمده و اصولا چه ارتباطی بین «مسیحیت» و «صهیونسیم» وجود دارد؟
«صهیونیزم مسیحی» هرچند امروز چندان شناخته شده نیست ولیکن در عرصه بین المللی، هم در عرصه فرهنگی و هنری و هم در عرصه سیاسی و امنیتی و مخصوصا در دنیای رسانه، نفوذ بسیار وسیعی دارد و بسیار خطرناک است. درباره ریشه پیدایش این تفکر باید نکاتی را مدنظر قرار داد تا مخاطب برای کسب اطلاعات بیشتر و ادامه مطالعات بتواند بر اساس یک روش هدفمند و مشخص پیش رود.
درباره پیدایش این جریان باید گفت «مارتین لوتر» یک کشیش آلمانی و یک سخنور زبردست بود که در اوایل قرن 16 زندگی می کرد. وی مذهب کاتولیک داشت. وقتی به واتیکان سفر کرد و زندگی مجلل و شاهانه پاپ را دید علیه واتیکان و این زندگی شاهانه اعلام جنگ کرد و طرفداران وی از این اقدام بسیار تحت تاثیر قرار گرفتند. چرا که وی علاوه بر کشیش، استاد دانشگاه نیز بود و از این رو موقعیت اجتماعی و مخاطبان خوبی داشت.
«مارتین لوتر» سپس تصمیم گرفت انجیل ترجمه ی آلمانی رسمی کلیسای واتیکان را از جامعه آلمان حذف کند و خود، انجیل را به زبان روان آلمانی ترجمه کرد. وی ضمن اعلام جنگ علیه کشیش ها ادعا کرد همه آنچه واتیکان به مردم ارائه می دهد، دروغی بیش نیست و یک دکانداری دینی است.
این افشاگری ها باعث شد تا حساسیت های بیشتری در این رابطه ایجاد شود و شاگردان وی نیز این مسیر را ادامه دادند. در نتیجه ی این اقدامات در دین مسیحیت شکافی ایجاد شد که نتیجه ی آن تشکیل دو گروه «کاتولیک» و «پروتستانیزم (معترض)» بود. و از آنجا که حرکت مارتین لوتر یک حرکت اعتراض آمیز بود همین لفظ «پروتستانیزم» یا «مذهب اعتراض گرا» در فرهنگ و قاموس مسیحیت نهادینه شد.
به همین دلیل امروز سه مذهب در مسیحیت وجود دارد؛ کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان. ما در این مجال کاری به تقسیم بندی های درون مکتبی مسیحیت نداریم و وارد مبحث مسیحیت صهیونیزم می شویم. «مارتین لوتر» کتابی نوشت به نام «مسیح یهودی زاده شد» و در آن بسیار از یهود، تورات، خاخام ها، رموز تورات و اینکه تورات زیربنای انجیل است، سخن گفت. او در مقدمه کتاب «مسیح یهودی زاده شد» می گوید: «ما باید همچون سگان ریزه خوار سفره یهودیان باشیم. چون در انجیل رموزی وجود دارد که ما نمی توانیم آنها را بازخوانی و بازگشایی کنیم و باید به خاخام های یهودی متوسل شویم.»
به عبارت دیگر وی به تدریج یک نوع «نوکیشی» و یک نوع «حرکت احیاگرانه فرهنگ یهودیت» را مطرح می کند. در حالی که در آن زمان جامعه اروپا اصولا از یهود بیزار بود. آنها معتقد بودند یهودیان انسان هایی خبیث و موذی هستند که اقتصاد آنها را قبضه کرده و قاتل مسیح هستند. مارتین لوتر این دیدگاه را تغییر داد و به مرور زمان یک نگاه تقدس مابانه و منت جویانه در بین مسیحیان پروتستان نسبت به یهودیان پدیدار شد که توام با عزت و احترام بود.
یعنی این گروه در اصل مسیحی هستند اما به یهود نگاهی خاص و ویژه دارند؟ این نگاه خاص به یهود از کجا ناشی می شود؟
بله ! با گذشت زمان مسئله «منجی موعود» مطرح شد؛ تحت این عنوان که ما در آخرالزمان منتظر بازگشت حضرت مسیح هستیم و آنگاه که حضرت مسیح بازگردد دنیا آباد شده، عدل و داد و برادری و برابری ایجاد خواهد شد. اما این ایده ی بازگشت مسیح به سرنوشت یهودیان صهیونیست گره خورده است. یعنی این گروه با وجود این که مسیحی هستند، اما یک نگاه عبادت گونه و تقدس مابانه نسبت به اسراییل
دارند. آنها تصور می کنند خدمت به اسراییل یک نوع عبادت است و یک موضع سیاسی یا یک حرکت تشکیلاتی صرفا سیاسی اجتماعی نیست.
راههای شناخت آقا امام زمان (عج) و فلسفه انتظار
بعضی از کارهای شایسته در دوران غیبت امام زمان (عج):
1- نماز اول وقت 2- انس با قرآن 3- یاری رسانی 4- هشدار
یکی از وظایف شیعیان در عصر غیبت شناخت امام زمان (عج) میباشد.
به طوری که در حدیث آمده : هر کس بی شناخت امام خود بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است .
راههای شناخت امام :
1- باید جایگاه امامت را شناخت.
2- باید در حکمت نامها و نشانه های او اندیشید .
3- باید در شگفتیهای ولادت و حیات او تامل کرد .
4- باید غیبت پر رمز و راز او را بررسی کرد .
5- باید در کلمات و فرموده های آن حضرت دقت فرمود .
6- باید آنجه را که موجب خشنودی و ناخشنودی اوست شناخت .
7- باید اهداف و آرمانهای او را شناخت و فهمید .
دیگر وظایف شیعیان در عصر غیبت :
1- یاد و محبت امام (علیه السلام)
2- حب ائمه و بغض دشمنان آنها
3- الگو قرار دادن امام زمان(عج) در زندگی
4- فرمانبرداری
5- رعایت ادب
6- احترام نسل پاکان
7- انتظار فرج
8- دعا برای محبوب
9-حضور قلب دائم
10- نگهبانی و پاسداری از دین
فلسفه انتظار چیست ؟
انتظار آمادگی است و حالت آماده باش داشتن و تهیه مقدمات برای آنچه که انتظار داریم. چنانچه در زیارت آل یاسین میخوانیم : من برای یاری شما آماده ام.
انتظار در حقیقت حرکت به سوی کمال و آرمانهای موعود است. و چنین انتظاری به فرموده امام رضا (ع) فرج و گشایش را به همراه دارد . انسان منتظر انسانی کوشاست که در مسیر اقامه توحید و استقرار ولایت از ایثار آنچه دارد دریغ نمی ورزد . جایگاه و منزلت این انتظار به گونه ایست که رسول گرامی اسلام (ص)مؤمنین منتظر و یاوران حضرت ولی عصر(عج) را برادران خود میخواند و رمز این نامگذاری و اظهار محبت به آنان را دشواری دینداری در عصر غیبت معرفی مینماید .عصر ظهور مهدی(ع) به تعبیر قرآن عصر عباد صالح است.یعنی همه بندگانی که صالحند و نیک،وارث زمین میشوند . خلاصه اینکه کسی که در انتظار ظهور مصلح به سر میبرد باید خود صالح باشد.
آقا امام صادق(علیه السلام):
آزاری که قائم (عج) به هنگام رستاخیز خویش از جاهلان آخرالزمان میبیند، بسی سخت تر از آن همه آزاریست که پیامبر(ص) از مردم جاهلیت دید.
زیرا به اندازه ای خرافات و عقاید ضد دینی در جوامع اسلامی گسترش یافته و به اسم دین و قرآن مطرح گردیده است،که هنگامی که حضرت مهدی(ع) در آید و قرآن را تفسیر کند مردم میگویند: این دینی تازه است. و یکی از مشکلات بزرگ بر سر راه امام عصر (عج) سوء استفاده از کتاب خدا میباشد .
?کتاب آفتاب در نگاه خورشید (مرتضی طاهری)
به نام خداوند شفابخش
ده موردازبهترین دکترهادرجهان:
1-?قرآن کریم
2-? آب نوشیدن زیاد
3-?خواب کافی درشب
4-?هوای آزادوپاک
5-?روزی نیم ساعت پیاده روی
6-?خوردن غذای سالم وبه مقدار
7-?نورآفتاب
8-?عسل
9-?سیاه دانه
10-?راضی بودن به قضاوقدرچه خیرش وچه شرش
1-?نفس بکش بالااله الاالله
2-?نفست راسرزنش کن بااستغفرالله
3-?هنگام دردکشیدن بگوالحمدلله
4-?هنگام تعجب بگوسبحان الله
5-?هنگام خوشحالی صلوات بررسول الله
6-?هنگام ناراحتی انالله واناالیه راجعون
7-?سم چشمانت رابشکن به گفتن ماشاالله تبارک الله
8-?شروع کن بابسم الله
9-?خاتمه بده باالحمدلله
?چقدر بی کلاسی زیبا بود!
یادش بخیر قدیما که “بی کلاس” بودیم بیشتر دور هم بودیم و چقدر خوش میگذشت و هر چقدر با کلاس تر میشیم از همدیگه دورتر میشیم.
قدیما که “بی کلاس” بودیم و موبایل و تلفن نبود و واسه رفت و آمد وسیله شخصی نبود، همیشه خونه ها تمیز بود و آماده پذیرایی از مهمونا و وقتی کلون در خونه در هر زمانی به صدا در میومد، خوشحال میشدیم؛ چون مهمون میومد و به سادگی مهمونی برگزار میشد.
آخه چون “بی کلاس” بودیم آشپزخونه ها اوپن نبود و گازهای فردار و ماکروفر و… نبود و از فست فود خبری نبود، ولی همیشه بوی خوش غذا آدمو مست میکرد و هر چند تا مهمون هم که میومد، همون غذای موجود رو دور هم میخوردیم و خیلی هم خوش میگذشت.
تازه چون “بی کلاس” بودیم میز ناهارخوری و مبل هم نداشتیم و روی زمین و چهارزانو کنار هم مینشستیم و میگفتیم و میخندیدیم و با دل خوش زندگی می کردیم.
حالا که فکر میکنم میبینم چقدر “بی کلاسی” زیبا بود! آخه از وقتی که با کلاس شدیم و آشپزخونه ها اوپن شدن و میز ناهار خوری و مبل داریم و تازه واسه رفت و آمد همگی ماشین داریم و هم تو خونه تلفن داریم و هم آخرین مدل تلفن همراهو داریم و خلاصه کلی کلاسهای دیگه؛ مثل بخار پز و انواع زود پز و… داریم ولی دیگه آمد و شد نداریم! چون خیلی با کلاس شدیم! تازه هر از چند گاهی هم که دور هم جمع میشیم، کلاً درگیر کلاسیم و از صفا و صمیمیت و دل و از همه مهمتر سادگی خبری نیست!!
لعنت بر این کلاس که ما آدما رو اینقدر از هم دور کرده و اینقدر اسیر کلاسیم که خیلی وقتا خودمونم فراموش می کنیم!!
مردان ایرانی “زن فقیر ” هستند
و بسیاری زنان “شوهر فقیر” !!
بسیاری از مادران ایرانی دخترانشان را برای خانه داری تربیت میکنند نه برای یار و همسر شدن.
این مادران غافلند از اینکه دامادشان اول همدل و همسر میخواهد نه آشپز !! غذا را میتوان از بیرون خرید ولی دلدار را نه!
یا پسرانشان را جوری تربیت میکنند که عاقبتش “شوهرفقیری” عروسشان است
ماشین دارد ، خانه دارد ، طلا میخرد ولی همدم نیست ، شانه ای برای گریه کردن نیست .
همسری که چند نوع قندان در جهیزیه اش است و همه همیشه شسته و مرتب هستند و پر از قند
ولی یک چای سحر یا دم عصر با همسرش نمیخورد
قطعا طرف مقابلش “همسرفقیر” است .
جالب است بعضی ها برای شکستن این قندان بلامصرف ناراحت هم میشوند .
بگذار بشکند
دیگی که برای من نجوشد . . .
بعضی ها کباب پز دارند
خیلی هم مواظبند نشکند یا خراب نشود
ولی هیچگاه فکر نمیکنند که با این ، کبابی بپزم و یک عصر با همسرم تو حیاط نوش جان کنیم و لذت ببریم .
خش دل همسر مهمتر است یا خش روی ماشین؟
واقعا ماشینی که مواظبش باشی خانمت درب آن را محکم به هم نزند
ولی در عوض دلش را در آن میشکنی به درد چه میخورد؟
اگر زد ضبطش را خراب کرد
بگو فدای سرت عزیزم
اگر سوارش شد و کوبید به دیوار
به محض اینکه شنیدی بگو خودت سالمی؟
بگو فدای سرت .
میدانی چرا؟
چون همسرت است ،
یعنی فرم دیگری از خودت است لباسی که برای همسرت نپوشی تا شاد شود به درد چه میخورد ؟
اگر همسرت زیبایی و خوش تیپی تو را دوست دارد، چرا معطلی؟
دوستی برای مشاوره نزد من آمده بود و گله میکرد از همسرش.
میگفت در مجلسی خانوادگی بودیم و همسرم با اینکه جوانترین بود لباسش شبیه مسن ترین فرد بود!! گفتم شاید جلو جمع خواسته سنگین باشد .
گفت در خانه بدتر است .
چقدر بد است مرد یا زن در خانه بسته به شغل مثلا بوی گازوئیل بدهد یا سر کله اش از تدریس گچی باشد یا همیشه بوی قرمه سبزی بدهد .
نه ادکلنی
نه کنار هم نشستنی
نه درک احساسات طرف مقابل . .
وقتی در خانه ای تلفن همراهت
را کنار بگذار و زندگی کن.. به خودت برس، به خاطر خودت و همسرت .
مردان و زنان باید یادشان باشد که با همسرشان همخانه نیستند ، بلکه همسرند .
نگذاریم طرف مقابلمان احساس فقر و کمبود کند .
ما نباید برای خودمان زندگی کنیم ، بلکه باید برای همدیگر زندگی کنیم و همدیگر را شاد کنیم .
وقتی همسر شدیم
باید همسری کنیم
#آفت_ایمان
قرآن کریم میفرماید #ایمان به تنهایی کافی نیست، بلکه:
#ایمان باید تداوم داشته باشه.
#ایمان باید خالص باشه و از آفت به دور باشه.
? الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُولَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُم مُّهْتَدُونَ (انعام 82)
?کسانی که ایمان آوردند،
?و ایمانِ خود را با ظلم و ستم و شرک آلوده نکردند،
?امنیّتِ کامل تنها از آنِ آنهاست،
?و آنها هدایت یافتگان واقعی هستند.
لَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ
ایمانشون رو با #ظلم آلوده نکردند.
یعنی ظلم و شرک و گناه، #آفت_ایمان است.
اگر ایمانمون رو حفظ کردیم و با ظلم و گناه و تعدّی خرابش نکردیم،
خیالمون راحت باشه که روز قیامت امنیّت داریم و از آتش جهنّم ایمن هستیم… (لَهُمُ الْأَمْنُ).
#در_محضر_قرآن
سه #قانون در یک آیه ی #قرآن که هر مسلمان باید آن را بداند و بدان عمل کند
خُذِ الْعَفْوَ
گذشت داشته باش
و َأْمُرْ بِالْعُرْف
و به کار نیک دستور بده
وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِین َ
و از نادانان چشمپوشی کن.
?قرآن، سوره أعراف آیه 199
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
علی خود و همسرش را فدای دین خدا میکند اری این خاندان اماده اند تا همه هستی خود را در راه خدا فدا کنند این اغاز راه است محسن اولین شهید این راه است کربلا هم درپیش است.
فاطمه اکنون بر روی زمین افتاده است ، مردم این شهر فقط نگاه میکنند!
وای بر شما ای مردم ! شما به چشم خود دیدید که پیامبر هر گاه فاطمه را میدید تمامقد به احترامش میایستاد؟
چرا اینقدر زود همه چیز را فراموش کردید، چرا….(1)….؟
?اکنون، خلیفه در مسجد آماده است تا علی را برای بیعت بیاورند .آنان که فاطمه را نقش بر زمین کردهاند اکنون علی را به مسجد میبرند .
قنفذ خیلی خوشحال است چرا که خوشخدمتی خود را به عُمَر نشان داده است . فرمانداری شهر مکّه (مهمّترین شهر بعد از مدینه) در انتظار اوست . با جنایتی که امروز انجام داد، حکومت مکّه از آنِ اوست. ….(2)……
نگاه کن ، چگونه مولا را به سوی مسجد میبرند . علی را از کنار قبر پیامبر عبور میدهند ، او رو به قبر پیامبر میکند و اشکش جاری میشود ….(3)…..
او با پیامبر سخن میگوید : «ای رسول خدا، ببین با برادر تو چه میکنند !».
نگاه کن ، همراه او ، حسن و حسین هم هستند ، آنها هم اشک میریزند . در اطراف ابوبکر عدّهای با شمشیر ایستادهاند ، عُمَر شمشیر خود را بالای سر علی گرفته است ……(4)….
عمَر رو به علی میکند و به او میگوید:
«ای علی ! با ابوبکر بیعت کن و اگر این کار را نکنی گردنت را میزنم»…..(5)…..
انگاه علی رو به عُمَر میکند و میگوید: «اگر مرا بکشید بندهای از بندگان خدا و برادر پیامبر را کشتهاید» .
ابوبکر رو به او میکند و میگوید: «تو بنده خدا هستی ، امّا برادر پیامبر نیستی» …..(6)…..
علی رو به او میکند و میگوید: «آیا آن روز که پیامبر میان مسلمانان ، پیمان برادری میبست را فراموش کردهاید ؟ پیامبر در آن روز فقط با من پیمان برادری بست» ……(7)…..
همه سکوت میکنند ، آری ، خاطرهای برای همه زنده میشود . روزی که پیامبر بین مسلمانان، پیمان برادری میبست ، میان هر دو نفر از آنها عقد برادری برقرار کرد . در آن روز، علی نزد پیامبر آمد و فرمود: «ای رسول خدا ، بین همه مردم ، پیمان برادری بستی، امّا مرا فراموش کردی» .
پیامبر رو به علی کرد و فرمود: «ای علی ! تو در دنیا و آخرت برادر من هستی» …..(8)…..
آری ، علی برادر پیامبر و نزدیکترین افراد به رسول خداست .
?مسجد پر از جمعیّت است ، اکنون علی رو به مردم میکند و میگوید:
«ای مردم! شما را قسم میدهم آیا شما از پیامبر نشنیدید که در غدیر فرمود:
«من کنت مولاه فهذا علیٌ مولاه:
هر که من مولای اویم این علی، مولای اوست»؟ …(9)…..
ادامه دارد….
قسمت بیست و هشتم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?منابع
1.الامال للطوسی ص440
2.اسدالغابه ج4 ص306
3.اعیان الشیعه ج1 ص472
4.کتاب سلیم بن قیس الهلالی ص 151
5.کتاب سلیم بن قیس ج2 ص593
6.الامامه و السیاسه ج1 ص30
7.کتاب سلیم بن قیس ص153
8.الامالی للمفید ص174
9.کتاب سلیم بن قیس ص153
#از_شهادت_تا_شهادت
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
آنها میخواهند علی را از خانه بیرون ببرند ، فاطمه از جا برمیخیزد ، تنها مدافع امامت قیام میکند . او میآید و در چهارچوبه درِ خانه میایستد ، او راه را میبندد تا نتوانند علی را ببرند ……(1)…..
عمَر به قُنفُذ اشاره میکند، قُنفُذ با غلافِ شمشیر فاطمه را میزند ، خود عُمَر هم با تازیانه میزند….(2)…..
بازوی فاطمه(س) از تازیانهها کبود میشود …..(3)….
وای بر من این بار به قصد کشتن .فاطمه را می زنند اری تا زمانی که فاطمه زنده است نمی توان علی را برای بیعت برد
باید کاری کرد که فاطمه نتواند راه برود باید اورا خانه نشین کرد
عمر لگد محکمی به فاطمه می زند اینجاست که صدای فاطمه بلند میشود او خدمتکار خود را صدا میزند: «ای فضه مرا دریاب به خدا محسن مرا کشتند»….(4)…..?
فاطمه بی هوش بر روی زمین می افتد
فاطمه بی هوش شده است دیگر میتوان علی را به مسجد برد علی نگاهی به همسرش میکند اشک در چشمانش حلقه میزند او فضه را صدا میزند و از او میخواهد که فاطمه را کمک کند
اری محسن شهید شده است
فرشتگان در تعجب از صبر علی هستند
اری این همان عهدی است که پیامبر در روزهای اخر زندگی از علی گرفت
ان لحظه ایی که پیامبر به علی گفت :«علی جان بعد از من مردم جمع میشوند حق تو را غصب میکنند و به ناموس تو بی حرمتی میکنند تو باید در مقابل همه اینها صبر کنی.»
وعلی در جواب فرمودند:«ای رسول خدا من در همه این سختی ها وبلاها صبر میکنم»….(5)…….
چرا علی باید همه اینها را به چشم خود ببیند و صبر کند؟
امروز اسلام به صبر علی نیاز دارد
فقط صبر اوست که میتواند دین خدا را حفظ کند
علی خود و همسرش را فدای دین خدا میکند اری این خاندان اماده اند تا همه هستی خود را در راه خدا فدا کنند این اغاز راه است محسن اولین شهید این راه است کربلا هم درپیش است
ادامه دارد…
قسمت بیست و هفتم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
منابع:
1.الاحتجاج ص109 بحارالانوار ج28 ص283
2.تفسیر العیاشی ج2 ص307 بحارالانوار ج28 ص231
3.بحار الانوار ج53 ص19
4.سیر اعلام النبا ج15 ص578 کامل الزیارات ص548 الامالی للصدوق ص176
5.الکافی ج1 ص281 تفسیر نور الثقلین ج4 ص378
#از_شهادت_تا_شهادت
چند قدم مانده که پاییز به پایان برسد
این همه رنگ و لعاب هم به آخر برسد
تمام میشود خس خس برگان و باز هم
میرود این دل من، تا به زمستان برسد
گناهانی که موجب رد دعا میشود
امام سجاد(علیه السلام) فرمودند:
گناهانی که موجب رد شدن دعا می شوند عبارتند از:
▪️نیت بد
▪️پلیدی باطن
▪️دورویی با برادران دینی
▪️باور نداشتن اجابت دعا
▪️تاخیر در نمازهای واجب تا وقتش بگذرد
▪️ترک کار خیر و صدقه
▪️گفتن کلمات زشت و ناسزا
?معانی الأخبار،ص271
خیلی گناه میکنم، اما بلا نازل نشد
حضرت شعیب میگفت: گناه نکنید که خدا بر شما بلا #نازل میکند..
یکی آمد و گفت من خیلی هم #گناه کردم ولی خدا اصلا بلایی بر من نازل نکرده!
خداوند به حضرت شعیب وحی میکند که به او بگو اتفاقا تو سر تا پا در زنجیر هستی..
آن فرد از حضرت شعیب درخواست #نشانه میکند.
خداوند میگوید به او بگو که #عباداتش را فقط به عنوان تکلیف انجام میدهد و هیچ لذتی از آنها نمیبرد…
امام صادق علیه السلام:
خداوند کمترین کاری که درباره #گناهکار انجام میدهد این است که او را از لذّت مناجات محروم میسازد.
?معراج السعادة، ص673
بهترین بندگان خدا
سُئِلَ عَنْ خِیارِ الْعِبادِ، فَقالَ علیه السلام :
اَلَّذینَ اِذا اَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا، وَاِذا اَساؤُوا اسْتَغْفَرُوا، وَ اِذا اُعْطُوا شَکَرُوا، وَ اِذَا ابْتَلَوْا صَبَرُوا، وَ اِذا غَضِبُوا عَفَوا.
از حضرت رضا علیه السلام درباره بهترین بندگان پرسیدند.
حضـرت فـرمــود:
آنان که هرگاه نیکى مى کنند، خوشحال مى شوند،
هرگاه بدى مى کنند، استغفار مى کنند،
هرگاه چیزى به آنان داده مى شود، سپاس مى گویند،
هرگاه مبتلا و گرفتار مى شوند، شکیبایى مى کنند
و هرگاه خشمگین مى شوند، عفو و گذشت مى کنند
?مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1 ص 284
یادآوری قبل از خواب
〖توصیه پیامبر خدا برای قبل خواب〗
❶ ﺧﺘﻢ کردن قرآن با خواندن سه بار سوره توحید
ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣﻴﻢِ
? ﻗُﻞْ ﻫُﻮَ ﺍﻟﻠﻪُ ﺃَﺣَﺪٌ *
? ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺍﻟﺼَّﻤَﺪُ *
? ﻟَﻢْ ﻳَﻠِﺪْ ﻭَﻟَﻢْ ﻳُﻮﻟَﺪْ *
? ﻭَﻟَﻢْ ﻳَﻜُﻦ ﻟَّﻪُ ﻛُﻔُـﻮﺍً ﺃَﺣَﺪٌ*
❷ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﻔﯿﻊ ﺧﻮﺩ ﮔﺮدانی با صلوات زیر:
○ ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﺍﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ وِّ ﻋَﻠَﻲ جمیع ﺍﻻَﻧْﺒِﻴﺎﺀِ ﻭَﺍﻟﻤُﺮْﺳَﻠﻴﻦ.َ ○
❸ ﻣﺆﻣﻨﯿﻦ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺳﺎﺯﯼ با دعای زیر:
○ ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮْ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎﺕِ ○
❹ ﺣﺞ ﻭﺍﺟﺐ ﻭ ﻋﻤﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺁﻭﺭﯼ با ذکر تسبیحات اربعه:
○ ﺳُﺒْﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠّﻪِ ﻭَ ﻻﺍِﻟﻪَﺍِﻻَّ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻭَ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺍَﻛْﺒَﺮُ ○
بهترین و بدترین ساعات برای خواب
خواب غفلت:
خوابیدن در مجلس پند و یادآوری است.
خواب بدبختی:
خوابیدن در وقت نماز است.
خواب لعنت (فیلوله):
خواب بعد از طلوع آفتاب است که انسان را کسل می کند.
خواب عذاب (عیلوله):
خواب بین الطلوعین؛ از فجر (نماز صبح) تا طلوع آفتاب که مذموم و بد می باشد.
در روایات از خوابیدن قبل از طلوع آفتاب، بسیار نهی شده و مکروه است.
حضرت صادق (علیه السلام ): خواب بامداد شوم است و روزی را منع می کند و رنگ را زرد می کند و صورت را زشت می کند و بدرستی که خداوند روزی را ما بین طلوع صبح تا طلوع آفتاب قسمت می نماید و مرغ بریان و ترنجبین بر بنی اسرائیل در این وقت نازل می شد، هر که در این وقت خواب بود، بهره او نازل نمی شد.
خواب راحت (قیلوله):
خواب قبل از ظهر تا ظهر و بعد از نماز ظهر تا عصر است، که مستحب است و در آن وقت اگر کسی خوابی ببیند دروغ نمی شود. و این خواب رفع کننده کسالت و هضم کننده غذا است.
خواب قیلوله نعمت است و نیکو آور است بر بیداری و عبادت شب و درمان ضعف حافظه.
خواب رخصت:
(خوابی که اجازه داده شده) خوابیدن بعد از نماز عشا است.
خواب حسرت:
خوابیدن در شب جمعه است.
خواب حیلوله:
خواب بعد از ظهر یا خواب وقت ظهر است، چون این خواب حایل و فاصل بین ظهر و نماز (ظهر) است، حیلوله گویند و چون تأخیر نماز از اول وقت ناپسند است، خوابیدن در این وقت خوب نیست.
خواب غیلوله:
خواب آخر روز است که موجب بیماری است.
خواب بعد از عصر مکروه است.
چنان که از امیر المومنین (علیه السلام) روایت است خوابیدن بین الطلوعین و بین العشائین (بین نماز مغرب و عشاء) موجب پریشانی و فقر می شود.
در بیان خوف از حق تعالى
بدان که خوف از حق تعالى یکى از منازلى است که کمتر منزلى را براى عامه توان به پایه آن دانست. و این خوف علاوه بر آنکه خود یکى از کمالات معنویه است، منشاء بسیارى از فضایل نفسانیه و یکى از مسلحات مهمه نفس است، بلکه سرچشمه تمام اصلاحات و مبداء علاج جمیع امراض روحانى توان آن را شمرد. و انسان مؤمن به خدا و سالک و مهاجر الى الله باید به این منزل خیلى اهمیت دهد، و به چیزى که آن را در دل زیاد کند و ریشه عقبات آن را در قلب محکم کند خیلى توجه نماید، مثل تذکر عذاب و عقاب و شدت عقاب موت و بعد از موت در برزخ و قیامت و اهوال صراط و میزان و مناقشه در حساب و عذابهاى گوناگون جهنم، و تذکر عظمت و جلال و قهر و سلطنت حق، و تذکر استدراج و مکر الله و سوء عاقبت، و امثال آن. و چون ما در این اوراق تمام این مراحل را تا اندازه اى شرح دادیم، در این مقام به ذکر بعضى از اخبار در فضیلت خوف از خدا اکتفا مى کنیم:
اسحاق گوید فرمود حضرت صادق، علیه السلام: اى اسحاق، بترس از خداوند مثل آنکه او را مى بینى، و اگر تو او را نمى بینى، او تو را مى بیند. و گمان کنى که او تو را نمى بیند، کافر شوى. و اگر بدانى که او ترا مى بیند و باز معصیت او کنى، او را قرار دادى از پست ترین نظر کنندگان به خودت.
? #چهل_حدیث ، امام خمینی (ره)
عاقبت خوردن مال یتیم
1. خوردن آتش
به راستی آنان که اموال و دارایی یتیمان را به ستم میخورند جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو می برند، و به زودی در آتشی فروزان درآیند.
?سوره نساء آیه 10
2. مانند کافر جان دادن
پیامبر صلی الله علیه وآله
به درستیکه عزرائیل وقتی که برای گرفتن جان کافری می آید، سیخ هایی از آتش همراه اوست و با آن ها جان او را می گیرد؛ پس جهنم صیحه می زند.
امام علی علیه السلام می فرمایند آیا از امت شما هم کسی هست که به این کیفیت عذاب شده و بمیرد؟ رسول خدا ص می فرمایند:
آری، سه طایفه از مسلمانان هستند که به این شکل جان می دهند: حاکم ظالم، خورنده مال یتیم به نا حق، داد و شهادت دهنده به دروغ
? ? وسایل الشیعه کتاب تجارت ج 12 باب 70 ص 283
روش متفاوت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و معاویه
? در اینجا برای مقایسه، دو فرمان یکی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل میکنیم که آن را برای یکی از سردارانش به نام معقل بن قیس ریاحی صادر کرده در وقتی که او را در رأس سه هزار نفر به عنوان مقدمه الجیش به طرف شام که قلمرو معاویه بود فرستاد، و یک فرمان و دستور هم از معاویه نقل میکنم که به نام دو نفر از سردارانش یکی بسر بن ارطاه و یکی سفیان غامدی صادر کرد در وقتی که ایندو را -هر یک در یک زمانی به حدود قلمرو حکومت علی علیه السلام فرستاد. از این دو فرمان و دو دستور به خوبی دو روحیه کاملا متضاد و دو روش مختلف و دو هدف مختلف نمایان است.
? علی علیه السلام به سردار خود این طور دستور میدهد: از خدا بترس، خدا را در نظر بگیر. بعد میگوید: تا دشمن به جنگ شروع نکند تو شروع نکن. بعد قسمتهایی در همین زمینه میفرماید که کاری نکن که آنها را تحریک به جنگ بکنی، و آن وقت میفرماید: مبادا کینه و دشمنی آنها تو را وادار کند که قبل از آنکه آنها را کاملا دعوت کنی و اتمام حجت کنی به دزد و خورد مبادرت کنی.
? ولی معاویه به بسر بن ارطاه اینطور دستور میدهد: برو تا به مدینه برسی، در بین راه مردم را از جلو خودت بران و تا میتوانی ایجاد رعب در دلها کن و هر چه مال به دستت میرسد غارت کن مگر مال آنهایی که از دوستان خود ما هستند. به سفیان غامدی که او را نیز مأمور شبیخون کرده بود اینطور دستور میدهد: برو، شبیخون بزن و آدم بکش و اموال غارت کن که این کارها از لحاظ سیاست بسیار نافع است، زیرا اهل عراق مرعوب میشوند و دوستان ما که در گوشه و کنار هستند خوشوقت و دل قوی میگردند و بعضی هم که مرددند چه کنند به طرف ما خواهند آمد و هر کس جز دوستان خودمان گیر آوردی بکش، به هر ده که رسیدی خراب کن، اموال را غارت کن و آتش بزن و از بین ببر که تلف اموال در دلها تأثیر فراوان دارد.
? #حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)
مراقبه ،راهی به سوی فقر و فنا
ذهن هم مانع و هم راه :
ما ناچاریم از ذهن شروع کنیم ، زیرا همه در ذهن هستیم و همه ذهن و خیال هستیم ،باید از ذهن شروع کرد و سپس از آن عبور کرد .
اگر کسی بخواهد از نقطه الف به نقطه ب برود آنچه که مانع و حجاب وی است ، مسیر و فاصله ای است که بین نقطه الف و ب وجود دارد ،این مسیر و جاده ، در عین حال راهی است که راهرو با دنبال کردن آن به مقصد می رسد.
بنابراین ذهن در عین اینکه ،حجاب و مانع است ،همین ذهن مسیری است که طالب کمال را به مقصد می رساند.
از ذهن خود آگاه باشید ،افکاری که در حال جریان یافتن در ذهن هستند را دنبال کنید ،دنبال کردن همین افکار است که سرانجام به بی فکری و بی ذهنی می انجامد.
افکار را تجزیه و تحلیل کنید و علت آن را بیابید ،وجود افکار چون تاریکی هستند ،با آمدن نور ،افکار و ذهن محو میشوند ،آگاهی نور است.
از طریق مراقبه و کسب معرفت ،آگاهی های خود را گسترس دهید ،با آمدن آگاهی ها ،جایی برای ظلمت و افکار نیست.
سرانجام شما هستید ولی بدون ذهن ،شما هستید ولی بدون من خیالی ، وجود خیالی شما محو میشود و شما نیستید ،چون در برابر هست مطلق خود را می بینید و فانی در او می شوید .
و بقول عطار در سفر مرغان به سوی سیمرغ :
چون شما سی مرغ حیران ماندهاید
بیدل و بیصبر و بیجان ماندهاید
ما به سیمرغی بسی اولیتریم
زانک سیمرغ حقیقی گوهریم
محو ما گردید در صد عز و ناز
تا به ما در خویش را یابید باز
محو او گشتند آخر بر دوام
سایه در خورشید گم شد والسلام
تا که میرفتند و میگفت این سخن
چون رسیدند و نه سر ماند و نه بن
لاجرم اینجا سخن کوتاه شد
ره رو و ره برنماند و راه شد