بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
آنها میخواهند علی را از خانه بیرون ببرند ، فاطمه از جا برمیخیزد ، تنها مدافع امامت قیام میکند . او میآید و در چهارچوبه درِ خانه میایستد ، او راه را میبندد تا نتوانند علی را ببرند ……(1)…..
عمَر به قُنفُذ اشاره میکند، قُنفُذ با غلافِ شمشیر فاطمه را میزند ، خود عُمَر هم با تازیانه میزند….(2)…..
بازوی فاطمه(س) از تازیانهها کبود میشود …..(3)….
وای بر من این بار به قصد کشتن .فاطمه را می زنند اری تا زمانی که فاطمه زنده است نمی توان علی را برای بیعت برد
باید کاری کرد که فاطمه نتواند راه برود باید اورا خانه نشین کرد
عمر لگد محکمی به فاطمه می زند اینجاست که صدای فاطمه بلند میشود او خدمتکار خود را صدا میزند: «ای فضه مرا دریاب به خدا محسن مرا کشتند»….(4)…..?
فاطمه بی هوش بر روی زمین می افتد
فاطمه بی هوش شده است دیگر میتوان علی را به مسجد برد علی نگاهی به همسرش میکند اشک در چشمانش حلقه میزند او فضه را صدا میزند و از او میخواهد که فاطمه را کمک کند
اری محسن شهید شده است
فرشتگان در تعجب از صبر علی هستند
اری این همان عهدی است که پیامبر در روزهای اخر زندگی از علی گرفت
ان لحظه ایی که پیامبر به علی گفت :«علی جان بعد از من مردم جمع میشوند حق تو را غصب میکنند و به ناموس تو بی حرمتی میکنند تو باید در مقابل همه اینها صبر کنی.»
وعلی در جواب فرمودند:«ای رسول خدا من در همه این سختی ها وبلاها صبر میکنم»….(5)…….
چرا علی باید همه اینها را به چشم خود ببیند و صبر کند؟
امروز اسلام به صبر علی نیاز دارد
فقط صبر اوست که میتواند دین خدا را حفظ کند
علی خود و همسرش را فدای دین خدا میکند اری این خاندان اماده اند تا همه هستی خود را در راه خدا فدا کنند این اغاز راه است محسن اولین شهید این راه است کربلا هم درپیش است
ادامه دارد…
قسمت بیست و هفتم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
منابع:
1.الاحتجاج ص109 بحارالانوار ج28 ص283
2.تفسیر العیاشی ج2 ص307 بحارالانوار ج28 ص231
3.بحار الانوار ج53 ص19
4.سیر اعلام النبا ج15 ص578 کامل الزیارات ص548 الامالی للصدوق ص176
5.الکافی ج1 ص281 تفسیر نور الثقلین ج4 ص378
#از_شهادت_تا_شهادت
فریاد مهتاب! قسمت بیست و هفتم