بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
آیا به راستی عُمَر میخواهد این خانه را آتش بزند؟
عمَر به کسانی که گریه میکنند رو میکند و میگوید: «مگر شما زن هستید که گریه میکنید؟ ».
آنگاه با خشم فریاد میزند:
ــ ای فاطمه ! این حرفهای زنانه را رها کن ، برو به علی بگو برای بیعت با خلیفه بیاید .
ــ آیا از خدا نمیترسی که به خانه من هجوم آوردی….(1)…..
ــ در را باز کن، ای فاطمه! ️باور کن اگر این کار را نکنی من خانه تو را به آتش میکشم …..(2)……
عمَر میبیند فایدهای ندارد ، فاطمه برای یاری علی به میدان آمده است . عدّهای از هواداران خلیفه ، به خانههای خود میروند ، آنها دیگر طاقت دیدن این صحنهها را ندارند .
امّا عُمَر بسیار ناراحت و عصبانی شده است ، او خیال نمیکرد که فاطمه اینگونه از علی دفاع کند.
عُمَر فریاد میزند: «بروید هیزم بیاورید» …..(3)…..
آنجا را نگاه کن ! عدّهای دارند هیزم میآورند ……(4)……
خدای من چه خبر است؟ اینها چه میخواهند بکنند؟ هر کس را نگاه میکنی هیزم در دست دارد ، همه آنها به یک سو میروند .
آنها به سوی خانه فاطمه(سلام الله علیها) میآیند . این دستور عُمَر است که هیزم بیاورید ، آنها دارند در اطراف خانه فاطمه، هیزم جمع میکنند. …..(5)…..
…….خدای من اینها میخواهند چه کنند؟ آیا عُمَر میخواهد این خانه را آتش بزند؟
️عمَر فکر میکند که اهل این خانه، مرتدّ و از دین خدا خارج شدهاند ، و برای همین باید آنها را از بین برد ، برای حفظ اسلام باید دشمنان خلیفه را نابود کرد.
لحظهای نمیگذرد تا این که هیزم زیادی در اطراف خانه جمع میشود .
عمَر را نگاه کن ! او شعله آتشی را در دست گرفته و به این سو میآید . او فریاد میزند:
«این خانه را با اهل آن به آتش بکشید» ……(6)……
ادامه دارد…..
قسمت بیست چهارم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
منابع
1.کتاب سلیم بن قیس ص386
2.تاریخ الطبری ج3 ص202 شرح نهج البلاغه ج2 ص56
3.بحار الانوار ج28 ص293 بیت الاحزان ص120
4.بحار الانوار ج28 ص339
5.تفسیر العیاشی ج2 ص308 بحار الانوار ج28 ص231
6.انساب الاشراف ج2 ص268 بحار الانوار ج28 ص231
#از_شهادت_تا_شهادت
امام صادق علیه السلام فرمود:
نزدیکترین موقع مردم به خداوند، بیشترین موقع خشنودی خدا از مردم، هنگامی است که حجت خدا در میان مردم نباشد و بر آنها آشکار نشود و جای حجت خدا را ندانند. ولی باور دارند که حجت خدا و نشانه های او باطل نشده است. در چنین مقطعی هر صبح و شام منتظر فرج باشید. و شدیدترین موقع خشم خدا بر دشمنان خود هنگامی است که حجت خدا در میان آنها نباشد و بر آنها ظاهر نشود. خداوند می دانست که دوستان او در مورد حجت خدا دچار شک و تردید نمی شوند. و اگر می دانست که آنها دچار شک و تردید می شوند حتی به مقدار یک چشم به هم زدن حجت خود را پنهان نمی کرد. غیبت حجت خدا در زمانی خواهد بود که بدترین مردم بر آنها حکومت کند.
?کمال الدین، ص337
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله:
چهار چیز از گنج های بهشت است:
پنهان داشتن ناداری،
پنهان داشتن صدقه،
پنهان داشتن مصیبت،
وپنهان داشتن درد.
?میزان الحکمه،ج10،ص494
رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود:
إذا قمت المقام المحمود تشفّعت فی أصحاب الکبائر من اُمّتی، فیشفّعنی اللَّه فیهم واللَّه لاتشفّعت فیمن آذى ذرّیّتی.
هنگامى که در روز قیامت در مقام محمود قرار گیرم مرتکبان گناهان کبیره از اُمّتم را شفاعت مى کنم و خداوند متعال شفاعت مرا در مورد آنان مى پذیرد، سوگند به خدا! کسانى که مرا درباره ذریّهام آزار داده اند، شفاعت نخواهم کرد.
?امالى صدوق،ص370،ح3،مجلس49
?بحار الأنوارج96،ص218،ح4
امام رضا(علیه السلام) فرمود:
«هر کس قبر مؤمنی را زیارت کند و سوره “انّا انزلناه” را هفت بار، بر قبر او بخواند، خداوند او و صاحب قبر را می آمرزد».
?صدوق من لا یحضره الفقیه، ، ج 1، ص 115، ح 40.صدوق، دارالأضواء، بیروت
از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد:
زمانی که شخص بر قبر پدرش و قبر افراد دیگر اعم از این که نزدیک قبر پدرش باشند یا قبوری که دورتر هستند، حضور پیدا کند، آیا نفعی برای اهل قبور دارد؟
و نیز فرمود:
«بله، حضور برای اهل قبور نفع دارد. همان طوری که برای شما هدیه ای آورند، شاد و خوشحال میشوید، آنها هم از حضور شما خوشحال میشوند»
?میزان الحکمه، ج 2، ص 1200، ح 7988،نشر دارالحدیث، قم، 1416 ق
کارهایی که عمر را زیاد می کند:
❶ «نیکی به والدین و صلهرحم»
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: ای فرزند آدم! به پدر و مادرت نیکی کن و صلهرحم داشته باش تا خداوند، کارت را آسان و عمرت را طولانی بگرداند. پروردگارت را فرمان ببر تا خردمند به شمار آیی و از او نافرمانی نکن که نادان شمرده میشوی.
? الفردوس، ج5 ، ص282
❷ «خوش خویی و حسن خلق»
امام صادق (علیه السلام) میفرماید: نیکوکاری و خوش اخلاقی، خانهها را آباد و عمرها را طولانی میکنند.
? کافی، ج2 ، ص100
❸ «زیارت امام حسین علیه السلام»
در این باره امام صادق(علیه السلام) فرموده است: زیارت امام حسین(علیه السلام) را رها نکن و دوستان خود را هم به آن سفارش کن که در این صورت، خداوند عمرت را طولانی و روزیات را زیاد میکند و زندگیات را همراه با سعادت میکند و جز سعادتمند نمیمیری و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت میکند.
? کامل الزیارات، ص286
❹ «نیکی به خانواده»
امام صادق(علیه السلام) میفرماید: هر کس به شایستگی در حق خانوادهاش نیکی کند، خداوند بر عمرش میافزاید.
? کافی، ج8 ، ص219
❺ «شاد کردن والدین»
امام صادق(علیه السلام) میفرماید: اگر دوست داری که خداوند عمرت را زیاد کند، پدر و مادرت را شاد و مسرور کن.
? بحارالانوار، ج74 ، ص81
❻ «شستن دست پیش و پس از غذا خوردن»
امام صادق(علیه السلام) میفرماید: دستهایتان را قبل و بعد از غذا خوردن بشوئید، که فقر را میبرد و بر عمر میافزاید.
? محاسن، ج2، ص202
❼ «صدقه دادن»
صدقه شامل دادن واجبات و مستحبات مالی از سوی شخص است و اختصاص به زکات و خمس ندارد. هر کسی به هر میزان که صدقه به ویژه به سائل و محروم دهد، از برکات آن بهرهمند خواهد شد که از جمله آنها افزایش عمر است. امام باقر (علیه السلام) فرمود: کار خیر و صدقه، فقر را میبرد، بر عمر میافزاید و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور میکند.
? ثواب الاعمال، ص141
❽ «وضو گرفتن»
طهارت بدنی: پیامبر(صلی الله علیه وآله) میفرماید: وضو زیاد بگیر تا خداوند، عمرت را زیاد کند.
? امالی مفید، ص65، حدیث 5
❾ «گرفتن ناخن در روز جمعه»
پیامبر(صلی الله علیه وآله) میفرماید: هر کس در روز جمعه ناخنهایش را کوتاه کند، عمر و مالش زیاد میشود.
? جامعالاخبار، ص333
❿ «اعمال سهگانه»
امام صادق(علیه السلام) میفرماید: سه چیز است که اگر مؤمن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهرهمندی او از نعمتها میشود: طول دادن رکوع و سجده ، زیاد نشستن بر سر سفرهای که در آن دیگران را اطعام میکند و خوش رفتاریاش با خانواده.
? کافی، ج4 ، ص49
علائم نهایی پیش از ظهور امام زمان (عج) چیست؟
پاسخ
علائم ظهور حضرت مهدی (عج) بر دو دسته تقسیم می شوند:
الف: علائم حتمی و قطعی؛
ب: علائم غیر حتمی و غیر قطعی که البته در این علائم هم ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد.
علائم غیر حتمی فراوان هستند و نوعاً بعضی از آنان به وقوع پیوسته است اما علائم حتمی و قطعی هنوز رخ نداده اند بعضی از این علائم قطعی عبارتند از:
1⃣ خروج سفیانی: پیش از ظهور مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می کند و با تظاهر به دینداری گروه زیادی از مسلمانان را می فریبد و به گرد خود می آورد و بخش گسترده ای از سرزمینهای اسلام را به تصرف خویش در می آورد و بر مناطق پنجگانه شام، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین (نام شهری در نزدیکی حلب) و منطقة عراق سیطره می یابد و در کوفه و نجف به قتل عام شیعیان می پردازد و برای کشتن و یافتن آنان جایزه تعیین می کند آنگاه که از ظهور امام زمان باخبر می شود با سپاهی گران به جنگ وی می رود که در منطقه بیداد (بین مکه و مدینه) با سپاه امام (ع) برخورد می کند و به امر خدا همه لشگریان وی به جز چند نفر در زمین فرو می روند و هلاک می شوند. [1]
2⃣ خسف در بیداء: خسف یعنی فرو رفتن و پنهان شدن، و بیداء نام منطقه ای در مکه و مدینه است. ظاهراً لشگر سفیانی در این منطقه که به قصد جنگ با امام عصر(عج) آمده است در زمین فرو می روند. [2]
3⃣ خروج یمانی: سرداری از یمن قیام می کند و مردم را به حق و عدل دعوت می کند این نشانه در منابع عامه نیست ولی در مصادر شیعه روایات فراوانی در این باره وجود دارد. امام صادق (ع) فرمود: قیامهای سه گانه خراسانی، سفیانی، یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز خواهد بود و هیچ پرچمی به اندازه پرچم یمانی دعوت حق و هدایت نمی کند و هم فرمود که یمانی از علائم حتمی است. [3]
4⃣ قتل نفس زکیه: زکیه یعنی فرد پاک و بی گناه و کسی که قتلی انجام نداده است و جرمی ندارد. در آستانه ظهور مهدی (عج) در گیرودار مبارزات زمینه ساز انقلاب حضرت مهدی (عج) فردی پاکباخته و مخلص از اولاد حضرت امام حسن مجتبی (ع) در راه امام می کوشد و در این راه مظلومانه به قتل می رسد. روایات گاهی نفس زکیه و گاهی «سید حسنی» گفته اند امام باقر (ع) فرمود: بین ظهور مهدی (عج) و کشته شدن نفس زکیه بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست. [4]
5⃣ صیحه آسمانی: منظور از صیحه آسمانی صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی در آسمان شنیده می شود و همه مردم آن را می شنوند در روایات تعبیر به «نداء» «فزعه» «صوت» نیز بکار رفته است که ظاهر آن نشان می دهد که هر یک از اینها نشانه جداگانه ای است که پیش از ظهور واقع می شود لکن به نظر می رسد که اینها تعبیر از یک واقعیت است و ممکن هم هست که از سه حادثه جدای از هم خبر داده باشند که اول صداهای هولناکی برآید و همه را به خود متوجه کند (صیحه) و به دنبال آن صدای مهیب و هولناکی شنیده شود که دلهای مردم را به وحشت اندازد (فزعه) و آن گاه از آسمان صدایی شنیده می شود که مردم را به سوی مهدی(عج) فرا می خواند (نداء) روایاتی که از این معنا خبر داده اند از طریق شیعه و سنی فراوان هستند. امام باقر (ع) می فرماید: ندا کننده ای از آسمان نام قائم را ندا می کند پس هر که در شرق و غرب است آن را می شنود و از وحشت این صدا خوابیده ها بیدار و ایستادگان نشسته و نشستگان بر دو پای خویش می ایستند رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت گیرد و ندای وی را اجابت کند زیرا صدای نخست، صدای جبرئیل روح الأمین است.
آنگاه می فرماید: این صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان خواهد بود در این هیچ شک نکنید و بشنوید و فرمان برید، در آخر روز شیطان فریاد می زند که «فلانی مظلوم کشته شد» تا مردم را بفریبد و به شک اندازد. و امام صادق (ع) می فرماید: در ابتدای روز گویند ه ای در آسمان ندا می دهد که آگاه باشید که حق با علی و شیعیان اوست. پس از آن در پایان روز شیطان که لعنت خدا بر او باد از روی زمین فریاد می زند که حق با عثمان و پیروان اوست پس در این هنگام باطل گرایان به شک می افتند هرگاه گوینده ای از آسمان نداء بزند که حق با اولاد محمد(ص) است در آن هنگام ظهور مهدی(عج) به سر زبانها می افتد به گونه ای که غیر از او یاد نمی کنند. [5]
6. خروج دجال: این نشانه در کتب اهل سنت از علائم برپایی قیامت شناخته شده است [6] ولی در منابع روایی شیعه از نشانه های ظهور است. و اشکال ندارد که هم علامت ظهور و هم علامت معاد باشد. چون خود ظهور امام عصر (عج) هم از علائم آخرالزمان می باشد.
دجال فردی است که در آخر الزمان و پیش از قیام مهدی (عج) خروج می کند و غیر عادی است و با انجام کارهای شگفت انگیز جمع زیادی از مردم را می فریبد و سرانجام به دست عیسی مسیح (ع) در کنار دروازه ”لد“ در منطقه شام به هلاکت می رسد. در مورد دجال نظریه های متعددی طرح شده است مثلا گروهی آن را فردی نامیده اند و دسته ای آن را جریانی می دانند و نه شخص معین که مطرح کردن این امور مجال دیگری را می طلبد. [7]
منابع
1] کمال الدین، ص 651. و بحار الأنوار، ج 52، ص 215؛ و کنز العمال، ج 14، ص 272؛ تاریخ غیبت کبری، ص 518 الی 520.
2] مراصد الاطلاع، ج1، ص239؛ وافی، ج2، ص 442؛ مسائل العشره چاپ شده در مجموع مصنفات شیخ مفید، ج 3، ص 122 و غیبت نعمانی، ص 252، منتخب الأثر، ص 459؛ کتاب الغیبه نعمانی ص 252، تاریخ غیبت کبری ص 499 ـ 520.
3] تاریخ غیبت کبری، ص 525، کتاب غیبت نعمانی 252.
4] منتخب الأثر، 459، تاریخ الغیبه الکبری، ص 511؛ الارشاد، ج2، ص374؛ اعلام الوری، ص 427.
5] تاریخ ما بعد الظهور/176 ـ کشف الغمه ج3، ص 260 ، وافی، ج 2، ص 445 ـ 446، کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 435 و454 و453 – ارشاد، ج2، ص 371؛ کمال الدین / 651 بحار الأنوار، ج52، ص204-288-290؛ منتخب الاثر، ص 459، غیبت نعمانی/254.
6] سنن ترمذی، ج4، ص 507 ـ 519؛ سنن ابی داوود؛ ج4، ص 115؛ صحیح مسلم، ج 18، ص 4ص 115؛ صح
صبر در برابر حرف مردم :
امیرالمؤمنین در یکی از وصیتهای خود به امام حسن علیهما السلام به خوبی به این مساله پرداخته و عکس العمل مردم نسبت به اعمال ما رو بسیار زیبا بیان نموده که ضروریست با تامل در آنها،صبر و استقامت در برابر قضاوت دیگران را در خود تقویت نماییم :
حضرت امیر علیهالسلام بعد از توصیه فرزند خود به بیاعتنایی نسبت به حرف مردم، میفرماید:
تو چه توقعی از مردم داری؟
مردم اینگونهاند که؛
? اگر تو انسان عالمی باشی، به تو حسد میبرند و برای اینکه تو را از چشم دیگران بیاندازند، درصدد عیبجویی و خردهگیری از تو برمیآیند.
? اگر مطلبی را ندانی و بخواهی از دیگران استفاده کنی، همّت ندارند که تو را راهنمایی و ارشاد کنند.
? اگر به دنبال دقایق و ظرایف علمی باشی، طعنه میزنند که آدم بیکاری است که در پی چنین مسایلی است؛
? اگر طلب علم را رها کنی، تو را کودن و کماستعداد میخوانند.
? اگر نسبت به انجام عبادات اهتمام داشته باشی، میگویند: این، آدمِ ظاهرساز و ریاکاری است.
? اگر سکوت پیشه کنی، میگویند: لال است؛
? و اگر صحبت کنی، میگویند: چه قدر پرحرف است.
? اگر پول خرج کنی، میگویند: آدم ولخرجی است،
? اگر اقتصاد داشته باشی، تو را بخیل مینامند.
? اگر به پولشان نیاز داشته باشی و از آنها درخواست کمک کنی، رابطهشان را با تو قطع میکنند؛
? اگر نسبت به آنها بیاعتنا باشی، حتی ممکن است تو را کافر و خارج از دین معرفی کنند!
آری مردم اینچنیناند.
? بحارالانوار، ج 74، ص 234
#سخن_بزرگان
#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی(ره):
« به حضرت #نرجسخاتون مادر امام زمان #متوسل شوید،
ایشان چون مادر ولی وقت ما هستند به فرزندشان میفرمایند:
که پسرم،این شخص به من متوسل شده خواستهاش را بده
هزار #صلوات یا یک #ختمقرآن نذر ایشان کن تا گرفتاریت برطرف شود.»
آقای الهی واعظ از قول بنده این مطلب را بر روی منبر نقل کرده بودند، شخصی پیش من آمد و گفت:
⚡️«آقا من این کار را کردم و فورا حاجتم را گرفتم.»
“صلـــواتـــ”
از آیت الله العظمی بهجت(ره) نقل شده است که: «برای برآورده شدن حوائج، زیاد صلوات بفرستید. خود من روزی در حرم امام حسین علیهالسلام که خیلی شلوغ بود چند تا صلوات فرستادم، یکدفعه متوجه شدم به ضریح امام حسین علیهالسلام چسبیدهام».
.
میفرمودند: «خدا میداند یک صلواتی را که انسان بفرستد و برای میتی هدیه کند چه معنویتی، چه صورتی، چه واقعیتی برای همین یک صلوات است».
.
آیتالله بهجت قدسسره، در پاسخ به کسی که دچار وسوسههای شیطانی برای اعتیاد به مواد مخدر بودند، جوابی بسیار عمیق داشت؛ ایشان فرمودند: «زیاد صلوات بفرستید. زیاد صلوات بفرستید به نیت تمام آثار و خواص صلوات؛ از جمله عشق به اهلبیت علیهمالسلام. عشق به آنها، این تلذذ مادیات را از بین میبرد».
.
بسیاری از گرفتاران و طالبان امور مادی و معنوی، وقتی راهحلی برای مشکلشان میخواستند، آیت الله العظمی بهجت توصیه به صلوات میفرمودند؛ حتی برای حل مشکل ازدواج هم توصیه کردند که به همین نیت، زیاد صلوات بفرستید.
.
آیت الله العظمی بهجت برای از بین رفتن عصبانیت میفرمودند: «با عقیده کامل، زیاد صلوات بفرستد». همچنین به کسی که قرائت قرآن برایش خوشایند نبود، توصیه کردند که زیاد صلوات بفرستد تا آن حالت ناپسند از او رفع شود و به قرائت قرآن، میل و علاقه پیدا کند.
.
حضرت آیتالله بهجت میفرمودند: «ترک صلوات و دعا کردن به دعاهای شخصی، مانند رها کردن سرچشمه و به دنبال جوی آب و یا حوض گشتن است؛ زیرا وقتی برای وسعت مقام و درجه واسطه فیض دعا میشود، دعاهای شخصی هم در آن گنجانده شده است».
.
شخصی می گفت: در هواپیما متوجه شدم آیت الله بهجت (ره) صندلی جلوی بنده نشستند خیلی خوشحال شدم فرصت را غنیمت شمردم پیش خود گفتم که از آقا مطلبی را در مورد مشکلی که دارم سوال کنم آقا در کاغذی کوچک برایم نوشتند کثرت صلوات فراموش نشود.
توصیه ویژه الله بهجت:
تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان
می نشینی بگو یا صاحب الزمان
برمیخیزی بگو یا صاحب الزمان
صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن
شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو"السلام علیک یا صاحب الزمان"بعد بخواب.
شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد، شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد، دیگر نمیتوانی گناه کنی، دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرموده است: “که در حیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت قدم می مانند که با روح یقین مباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشند.”
? کمال الدین و تمام النعمه، ص 303
بوسه بر خاک والدین
مردی به حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) رسید و پرسید: «ای رسول خدا! من سوگند خورده ام که آستانه ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟»
پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند:
پای مادر و پیشانی پدرت را ببوس،
( اگر چنین کنی، به مراد خود در مورد بوسیدن آستانه ی در بهشت می رسی.)
او پرسید: پدر و مادرم از دنیا رفته اند، چه کنم؟
پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند:
برو و قبور آن ها را ببوس.
?الاعلام، ص 24
نور عبادات را از بین نبریم
استاد فاطمی نیا:
اعمال وعبادات ما همگی نور دارد، باید اثر و نور این ها را با مراقبه و محافظت نگه داریم وازدست ندهیم.
ما متاسفانه غالبا ولخرج هستیم؛ ولخرج نور!
اگر از عبادتی نوری کسب کنیم ، آن را حفظ نمیکنیم. فورا بارفتارمان آن را خرج میکنیم وازبین میبریم!
نماز شب میخوانیم بعد غیبت میکنیم و نور نمازشب ازبین میرود، یک نورانیت هم اگر شب به ما بدهند، صبح خرجش میکنیم!
یک دعا میخوانیم، با جواب تلخی که مثلا به مادرمان میدهیم، از بین میبریم!
خلاصه هرعمل خیری نور دارد، اگر نور ها را حفظ کنیم، به تدریج این نورها جمع شده و قوی میشود و دارای آثار عالیه میشود.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله:
مومن باید هشت صفت داشته باشد:
1⃣ وقار در حوادث سخت
2⃣ و صبر به هنگام بلیّه
3⃣ و شکر به هنگام گشایش
4⃣ و قناعت به روزای که خدای والا داده است
5⃣ به دشمنان ستم نکند
6⃣ و مزاحم دوستان نشود
7⃣ تنش به رنج باشد
8⃣ و مردم از او در آسایش باشند.
? نهج الفصاحه، حدیث 3220
بانو! مقدمت مبارک
روزى که به قم قدم نهادى
قم را شَرَفِ مدینه دادى
آن روز قرار از مَلک رفت
ذکر صلوات بر فلک رفت
تابید چو موکبت ز صحرا
شهر از تو شنید بوى زهرا(س)
درخاک رهت ز عجز و ناله
مى ریخت سرشک ، همچو لاله
با گریه ی شوق و شاخه ی گل
بُردند به ناقه ات توسل
دل بود که بود ، محفل تو
غم گشت به دور محمل تو
آن پیر که سید زمان بود
رویش همه را چراغ جان بود
گردید به گردِ کاروانت
شد پاى برهنه ساربانت
بردند تُرا به گریه هودَج
تا خانه موسى اِبن خِزرَج
ازشوق تو اى بتول دوم
قم داد ندا به مردم قم
کاى مردم قم به پاى خیزید
از هر در و بام گل بریزید
آذین به بهشت قم ببندید
ناموس خدا مرا پسندید
23 ربیع الاول سالروز ورود کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام به شهر قم، تبریک و تهنیت باد.
امام صادق علیه السلام:
جاءَ رَجُلٌ إلى رَسولِ اللّه صلى الله علیه و آله و سلّم فقالَ: یا رسولَ اللّه، ما العِلمُ؟ قالَ: الإنصاتُ، قالَ: ثُمَّ مَه؟ قالَ: الاستِماعُ، قالَ: ثُمَّ مَه؟ قالَ: الحِفظُ، قالَ: ثُمَّ مَه؟ قالَ: العَمَلُ بهِ، قالَ: ثُمَّ مَه یارَسولَ اللّه؟ قالَ: نَشرُهُ؛
مردى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلّم آمد و عرض کرد: اى رسول خدا! #علم چیست؟
فرمودند: خاموشى.
عرض کرد: سپس چه؟
فرمودند: گوش سپردن.
عرض کرد: دیگر چه؟
فرمودند: حفظ و مراقبت.
عرض کرد: آن گاه چه؟
فرمودند: به کار بستن آن.
عرض کرد: سپس چه اى رسول خدا؟
فرمودند: انتشار دادن آن.
?الکافی، ج 1، ص 48
از چه آبی برای آبیاری استفاده کنیم؟
1- به دلیل وجود کلر در آب لوله کشی بهتر است از ریختن آب لوله کشی برای آبیاری استفاده نکنیم . بلکه 3-2 ساعت آب را در محیط خانه قرار داده وبعد برای آبیاری از آن استفاده کنیم تا کلر آن ته نشین شود .
2- اگر تخم مرغ آبپز کردید آب آن را دور نریزید . چون به دلیل دارا بودن املاح معدنی بهترین آب برای گلدان های شما می باشد .
3- اگر خواستید آب آکواریوم ماهی را عوض کنید ؛ آب آن را دور نریزید ؛ زیرا بهترین کود برای گل ها می باشد .
4- آبی که در آن سبزی شسته اید ، بهترین آب برای گلدان ها می باشد .
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
اکنون همه منتظر هستند تا علی جواب بدهد، امّا این صدای فاطمه است که به گوش میرسد:
“«ای گمراهان ! از ما چه میخواهید ؟»
?عُمَر خیلی عصبانی میشود فریاد میزند:
ــ به علی بگو از خانه بیرون بیاید، و اگر این کار را نکند من این خانه را آتش میزنم !
ــ ای عُمَر! آیا میخواهی این خانه را آتش بزنی؟
ــ به خدا قسم ، این کار را میکنم ، زیرا این کار برای حفظ اسلام بهتر است ….(1)…..
ــ چگونه شده که تو جرأت این کار را پیدا کردهای ؟ آیا میخواهی نسل پیامبر را از روی زمین برداری ؟….(2)…..
ــ ای فاطمه ! ساکت شو ، محمّد مرده است ، دیگر از وحی و آمدن فرشتگان خبری نیست ، همه شما باید برای بیعت بیرون بیایید ، اکنون، اختیار با خودتان است ، یکی از این دو را انتخاب کنید: بیعت با خلیفه ، یا آتش زدن همه شما ……(3)…..
ــ بار خدایا ، از فراق پیامبر و ستم این مردم به تو شکایت میکنم …..(4)…..
عدّهای از همراهان عُمَر چون سخن فاطمه را میشنوند پشیمان میشوند ، نگاه کن ! این ابوبکر است که دارد گریه میکند ، همه کسانی که صدای فاطمه را میشنوند به گریه میافتند ….(5)….
آری ، آنها به یاد سفارشهای پیامبر در مورد فاطمه میافتند ، پیامبر در روزهای آخر زندگانی خود به یاران خود فرمود: «با خاندان من مهربان باشید ، ای مردم ، خانه دخترم ، فاطمه ، خانه من است، هر کس حریم او را پاس ندارد، حریم خدا را پاس نداشته است» ….(6)…..
آیا به راستی عُمَر میخواهد این خانه را آتش بزند ….؟
ادامه دارد…..
قسمت بیست و سوم
?منابع
1.انساب الاشراف ج2 ص268 بحار الانوار ج28 ص389
2.الهدایه الکبری ص407 بحار ج53 ص18
3.الهدایه الکبری ص407 انساب الاشراف ج2 ص268
4.بحار ج53 ص19
5.کتاب سلیم ص152 بحار ج28 ص270
6.بحار ج22 ص476
#از_شهادت_تا_شهادت
کلاس مهدویت بزرگان…
از عارفی پرسیدند…
از کجا بفهمیم در خواب غفلتیم یا نه؟
گفت:
اگر برای امام زمانت کاری می کنی یا تبلیغی انجام میدهی و خلاصه قدمی برمی داری و به ظهور آن حضرت کمک میکنی بدان که بیداری؛ و الّا اگر مجتهد هم باشی درخواب غفلتی!?
#امید_به_ظهور
پیامبر اسلام در باره امید می فرمایند :
امید برای امت من مایه رحمت است و اگر امید نبود هیچ مادری فرزندش راشیر نمی داد و هیچ باغبانی درختی نمی کاشت .
?حدیث پیامبر در مورد امید نیاز به توضیح خاصی نداره ولی منظور از امید به ظهور چیست ؟
منظور امید به آینده ای روشن و گشایش در کارها و امور …
می دانیم که بهترین زمان برای مردم جهان در زمان ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) است .
زمانی که پیامبران انتظار آن را می کشیدند .
یعنی پیامبران هم امید به ظهور حضرت داشته اند …
اشتباه است که بخواهیم با حرفهای بی مورد خود را از این امر مهم (ظهور قائم) دور و نا امید کنیم .
امید به ظهور همواره باید در دعاها و مناجات هایمان با خدا و در رفتار و کردارمان نمایان باشد …
امید به ظهور نتایج بسیار زیبایی دارد .
اصلاح جامعه با داشتن امید به ظهور امکان پذیر است .
?پس باید به آینده ای مطلوب امیدوار بود . باید به ظهور حضرت امیدوار بود .
?اللهم عجل لولیک الفرج?
#انتظار #فرج
فردی از امیرالمومنین علیه السلام پرسید:معنای دو سجده چیست؟حضرت فرمود:
سجده اولی تاویلش این است که وقتی سر بر خاک می گذاری یعنی خدایا از همین خاک مرا خلق کردی وچنانچه سربرداشتی یعنی….
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
وقتی بنده ای دعا می کند
خدای متعال درمقام برآوردن حاجت اوست
تا وقتی که عجله نکند
همیشه مومن در خیر و خوبی و رحمت الهی است تا وقتی که عجله نکند و ناامید نشود و دعا را ترک نکند
پرسیدند: عجله به چه معنا و چگونه؟
حضرت فرمود:
(می گوید فلان وقت دعا کردم اجابت نشد،خدا حاجتم را نداد)
گاهی تاخیر اجابت دعا بخاطراین است که خدا بنده اش را دوست دارد و میخواهد بانیایش های بیشتر بنده به او اجر و ثواب بیشتری عنایت کند
و گاهی تاخیر در اجابت دعا برای این است که خداوند از صدای بنده اش خشنود میشود و به ملائکه امر می کند که حاجت این بنده را تاخیر بیندازید
چون دوست دارم صدایش را بشنوم اگر غیر ازاین بود خداوند همه ی حاجاتمان را مرحمت میکرد
بدن سالم
رزق وسیع و…..
واینگونه خدایمان را فراموش میکردیم و او هم مارا به حال خودمان واگذار میکرد و توفیق صحبت(نیایش) با خدا را نداشتیم
از امام محمدباقر(علیه السلام) روایت است: هرکس موقع بیرون آمدن از خانه این دعا رابخواند حق تعالی کارهای دنیا و آخرت اورا برآورد. بسم الله حسبی الله توکلت علی الله اللهم انی اسئلک خیر اموری کلها و اعوذ بک من خزی الدنیا و عذاب الآخره
در منابع اسلامی درباره ی برخی از آثار روانی حجاب و بی حجابی مطالب زیادی وجود دارد.
برای مثال در آیه ی 60 سوره ی نور، درباره ی فلسفه ی حجاب خداوند می فرماید: «وَ اَن یستَعفِفنَ خَیرٌ لَهُنَّ»
و اگر (زنان) خود را بپوشانند برای آنها (خیر) بهتر است. کلمه ی «خیر» که به معنای سود و نفع است، که هم نفع مادی و هم نفع معنوی را در برمی گیرد
امام علی(علیه السلام) فرمودند
«صِیانَهُ المَراَه اَنعَمُ لِحالِها و {اَدوَمُ} لِجَمالِها؛
پوشش و حجاب برای حال زن بهتر است و سبب دوام زیبایی او می شود.
منظور از حال زن در این حدیث، می تواند وضعیت روانی باشد که رعآیت حجاب سبب تعادل بیشتر آن می شود.
پیامبر خدا نیز می فرماید: «خَیرٌ نِسائِکُم اَلعَفیفَهُ؛ بهترین زنان شما زنان پاک دامن و عفیف اند.»
این روایت نیز همان چیزی را می گوید که در آیه ی 60 سوره ی نور گذشت؛
یعنی منظور از کلمه ی خیر،
به طور مطلق مفهومی است
که شامل خیر جسمی، روانی، مادی و معنوی می شود.
گهرهایی از امام صادق علیه السلام:
1⃣. ایـاکـم ان یحسـد بعضکـم بعضـا فـان الکفـر اصله الحسـد.
از حسـد ورزى به یکـدیگـر بپـرهیزیـد، زیـرا ریشه کفـر، حسـد است.
? تحف العقول، ص 315
2⃣. ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَویَتْ عَلَیْهِ النِّـیَّةُ
اگر اراده قوى باشد، هیچ بدنى براى انجام دادن کار، ناتوان نیست.
? من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 400، ح 5859
3⃣. یَعیشُ النّاسُ بِاِحْسانِهِمْ اَکْثَرَ مِمّا یَعیشونَ بِاَعْمارِهِمْ وَ یَموتون بِذُنوبِهِمْ اَکْثَرَ مِمّا یَموتونَ بِآجالِهِمْ؛
مردم، بیشتر از آن که با عمر خود زندگى کنند، با احسان و نیکوکارى خود زندگى مى کنند و بیشتر از آن که با اجل خود بمیرند، بر اثر گناهان خود مى میرند.
? دعوات الراوندى، ص 291، ح 33
4⃣. إعمَلِ الیَومَ فِى الدُّنیا بِما تَرجُو بِهِ الفَوزَ فِی الآخِرَةِ ؛
امروز در دنیا کارى کن که به وسیله آن امید رستگارى در آخرت دارى .
? تحف العقول ، ص 306
5⃣. بَرُّوا آبائکُم یَبَرَّکُم أبنائُکُم ؛
به پدرانتان نیکى کنید تا فرزندانتان به شما نیکى کنند .
? تحف العقول ، ص 359
چه کار کنیم تا امام زمان ( عج ) از ما راضی باشد ؟
اگر می خواهید رضایت آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و به دنبال آن رضایت خداوند را به دست بیاورید ، در یک جمله بهترین عمل این است که :
آن چه را خداوند واجب کرده است ، انجام دهید و آن چه را حرام کرده است ، ترک نمایید .
اما شیعیان در عصر غیبت وظایف دیگری دارند که به طور مختصر به برخی از آن ها با استفاده از روایات اشاره می کنیم :
1. معرفة وشناخت مقام امام وامامت ولایت
الف : لزوم شناخت إمام
ب : إمام ، مظهر اسماء حسنای خداوند :
مرحوم شیخ کلینی رحمت الله علیه در کتاب شریف کافی این روایت را نقل می کند :
الکافی ، ج 1 ، ص 143.
و آن حضرت راجع به قول خدای عزوجل «خدا را نامهای نیکوست او را بآنها بخوانید» فرمود : سوگند بخدا مائیم آن نامهای نیکو که خدا عملی را از بندگان نپذیرد مگر آنکه با معرفت ما باشد .
فقال علی علیه السلام: «… فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاه ».
به بهشت نمی رود مگر کسی که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم .
ج : احاطه علمی إمام بر همه امور عالم :
فَإِنَّا یُحِیطُ عِلْمُنَا بِأَنْبَائِکُمْ وَ لَا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْ ءٌ مِنْ أَخْبَارِکُم .
بحار ، ج53 ، ص 175 .
ما از اخبار و اوضاع شما کاملا آگاهیم و چیزی از آن بر ما پوشیده نمی ماند .
2- انتظار فرج
دومین وظیفه ای که شیعیان در عصر غیبت دارند ، انتظار فرج است :
امام سجاد علیه السلام خطاب به ابو خالد کابلی می فرماید :
بحار الأنوار ، ج52 ، ص122 .
ای ابو خالد مردم زمان او که معتقد به امامت وی هستند و منتظر ظهور او هستند ، از مردم تمام زمانها بهترند ؛ زیرا خداوند عقل و فهمی به آنها داده که غیبت در نزد آن ها حکم مشاهده را دارد ! خداوند آن ها را در آن زمان مثل کسانی می داند که با شمشیر در پیش روی پیغمبر (علیه دشمنان دین ) پیکار کرده اند ، آن ها مخلصان حقیقی و شیعیان راستگوی ما هستند که مردم را به طور آشکار و نهان به دین خدا می خوانند. و هم فرمود : انتظار فرج بزرگترین فرج است .
3 - دعا برای حضرت
خود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، در توقیع معروفی می فرماید :
وَ أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَج .
بحار الأنوار ، ج52 ، ص92 ، ح 7 .
برای تعجیل فرج ، بسیار دعا کنید .
مرحوم شیخ صدوق در کمال الدین از احمد بن اسحاق از امام عسکری علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمود :
وَاللَّهِ لَیَغِیبَنَّ غَیْبَةً لَا یَنْجُو فِیهَا مِنَ التَّهْلُکَةِ إِلَّا مَنْ یُثْبِتُهُ اللَّهُ عَلَی الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَوَفَّقَهُ لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِه .
کمال الدین ، ص 384 و بحار الأنوار ، ج52 ، ص25، ح 16.
به خدا قسم ( حضرت قائم عج ) چنان غیبتی مییکند که کسی از مهلکه ( بی دینی و گمراهی ) نجات نمی یابد ؛ جز آنان که خداوند آن ها را در عقیده به امامتش ثابت قدم داشته ، و موفق نموده است که دعا کنند خداوند زودتر او را ظاهر گرداند .
4- حزن اندوه در فراق حضرت
کمال الدین ، ص 352 و بحار الأنوار ، ج51 ، ص219 ، ح 9 .
سدیر صیرفی گفت : من و مفضّل بن عمر و ابو بصیر و ابان بن تغلب به حضور امام جعفر صادق علیه السّلام شرفیاب شدیم . دیدیم حضرت روی زمین نشسته و عبائی بی یقه پوشیده ، که آستین هایش کوتاه بود ، و در آن حال مانند پدر فرزند مرده جگر سوخته گریه می کرد و آثار حزن از رخسار مبارکش پیدا بود به طوری که رنگش تغییر کرده بود و در حالی که کاسه چشمش پر از اشک بود، می فرمود :
ای آقای من ! غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر بر تنم تنگ نموده و آرامش جانم را سلب کرده !.
ای آقای من ! غیبت تو مصائب مرا به اندوه ابدی که یکی بعد از دیگری از ما را می رباید ، و جمع ما را بهم می زند، کشانده است . من با شک چشم و ناله های سینه ام که از مصائب و بلاهای گذشته دارم نمی نگرم ؛ جز این که در نظرم بزرگتر و بدتر از آنها مجسم می گردد .
وقتی امام صادق علیه السلام این چنین در فراق حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ، این چنین ناله می زند و اشک می ریزد ، تکلیف من و شما روشن است!
5- عهد وپیمان :
در دعای عهد که از امام صادق علیه السلام نقل شده است ، این گونه می خوانیم :
اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ أَبَدا
بحار الأنوار ، ج53 ، ص 96 .
خداوندا ! من بامداد امروز که در آن بسر می برم و هر بامدادی تا زنده ام عهد و پیمان خود را با امام خویش تجدید می کنم ، و بیعت او را بگردن می گیرم و هیچ گاه آن را از نظر دور نمی دارم و از یاد نمی برم .
6- رعایت تقوی و مانع وصول به حضرت :
مهمترین وظیفه شیعیان در عصر غیبت این است که تقوای الهی داشته باشند و اتفاقا همین کم تقوایی ما شیعیان است که این همه سال از فراق آن حضرت رنج می بریم .
بحار الأنوار ، ج53 ، ص177 و الإحتجاج ، ج2 ، ص 499 .
و چنانچه شیعیان ما - خدا به طاعت خود موفّقشان بدارد- قلباً در وفای به عهدشان اجتماع می شدند ، نه تنها سعادت لقای ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد ، که سعادت مشاهده ما با شتاب بدیشان می رسید و این ها همه در پرتو شناخت کامل ما و صداقت محض نسبت بما می باشد ، بنا بر این هیچ چیز ما را از ایشان محبوس نمی دارد جز اخباری که از ایشان بما می رسد و ما را مکروه و ناراحت می سازد و از ایشان انتظار نداریم ، و تنها از خدا باید یاری خواست و او برای ما کافی و نیکو کارگزار و پشتیبانی است .
ان شاء الله که خداوند به همه ما توفیق دیدن آن حضرت را مرحمت فرماید .
ان شاءالله
خواب بین الطلوعین را ترک کن
یکی از آقایان خواب دیده بود که برآورده شدن حاجتت به دست فلانی است.
به نزد او می رود و می گوید: ابتلا به هم و غم داشتیم، ما را نزد شما فرستادند.
او با خونسردی جواب می دهد: به ما هم گفتند، اگر حاجتت را به ما عرضه داشتی بگوییم که، آن خواب بین الطوعین را ترک کن، گرفتاری دنیایی تو رفع می شود.
?در محضر آیت الله بهجت،ج2 ،ص356
??????????
اکسیر #تربت کربلا!
▪️…مقام و عظمت #امام_حسین علیه السلام شناخته نشده؛ چون هر دلی لایق معرفت او نیست. ازاین که بگذریم، ما حتی نسبت به تربت او هم معرفتی نداریم.
▪️بیان امام ششم علیه السلام در مورد تربت سید الشهداء علیه السلام این است:
«فَإِنَّ فِیهَا الشِّفَاءَ مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ الْأَمْنَ مِنْ کُلِّ خَوْفٍ»*.
▪️خاصیّت خاک مزار او این است: «الشِّفَاءَ مِنْ کُلِّ دَاءٍ». این کلام کیست؟ کلام کسی است که علم جمیع انبیا و مرسلین از او منتشر گردیده است.
#تربت امام حسین علیه السلام فقط شفاء برای امراض جسمی نیست، بلکه آن خاک مطهّر، برای هر دردی شفا است.
لفظ «کل» موضوع برای عموم است. کسی که خودش شأنش در درجۀ اول طبابت نفوس است، نه طبابت ابدان، از لفظ «کل» استفاده کرد و فرمود: «شفاء من کل داء».
▪️خلاصه اگر بفهمید میتوانید از تربت او باب علم را به روی خودتان باز کنید. خاک قبر او چنین اکسیری است. نه تنها درد #جسم که درد #روح و فکر را هم میبرد. تمام دردهایی که جسماً و روحاً بشر دارد، به خاک قبر او علاج میشود.
«وَ الْأَمْنَ مِنْ کُلِّ خَوْفٍ». چه خوفهایی به خاک قبر او از بین میرود!
آیت الله العظمی وحید خراسانی
2/اردیبهشت/1377
* بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج98، ص118.
? #ماه_نوکری #کلام_فقیه #تصویر #پروفایل #امام_حسین
امیرالمومنین امام علی علیه السلام:
مِنَ العَناءِ أنَّ المَرءَ یَجمَعُ مالا یَأکُلُ ویَبنِی ما لا یَسکُنُ ، ثُمّ یَخرُجُ إلى اللّه تعالى لا مالاً حَمَلَ ، ولا بِناءً نَقَلَ!
یـکـى از #رنجها این اسـت که انسان
چیزى را فراهم آورد که نمى خورد
و بنایى بسازد که در آن سکونت نمى کند (همچو خانه ای بر روی پل)
و سپس به جانب خداوند متعال مى رود در حالى که نه مالى با خود مى برد و نه ساختمانى منتقل مى کند!
?نهج البلاغه، خطبه 114
کودک شما نباید ” نَفَر اول ” خانواده باشد.
کودک دائما تلاش می کند افسار زندگی را از شما برباید؟
هیچ گاه به او چنین اجازه ای را ندهید .
در عوض در بازی به او اجازه دهید تصمیم گیرنده اصلی باشد.
به کودکی که نَفَر اول خانواده باشد،سه اسیب عمده وارد میشود:
1⃣رشد روانی او متوقف میشود.
2⃣رشد اجتماعی او متوقف میشود.
3⃣امنیت لازم را به دست نمی اورد.
در شگفتم از کسی که اندوهی به او دست دهد و غمی به او روی آورد و به این آیه ی کریمه پناه نبرد.
«ذکر یونسیه»؛ این ذکر شریف که قسمتی از آیه ی 87 سوره ی مبارکه ی انبیا است که حضرت یونس(علیهالسلام) (ذوالنون) با این ذکر از غم نجات یافت و پس از آن هر مؤمنی با گفتن آن از غم نجات می یابد که می فرماید:
«لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»
« معبودى جز تو نیست تو از هر عیب و نقصى منزّهى ، همانا من از ستمکارانم ».
” امام صادق علیه السلام “
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
روز دوشنبه فرا میرسد ، امروز روز هفتم است که پیامبر از دنیا رفته است . دیگر صلاح نیست که علی بدون بیعت با خلیفه در این شهر باشد ، باید هر طور شده است او را مجبور به بیعت کرد .
?عمَر نزد ابوبکر میرود و از او اجازه میگیرد تا برای آوردن علی اقدام کند . ابوبکر به او اجازه میدهد و خودش نیز همراه با عُمَر با جمعیّت زیادی به سوی خانه علی حرکت میکنند ، آنها میخواهند هر طور هست او را برای بیعت به مسجد بیاورند …..(1)….
ابوبکر و عُمَر همراه با گروهی از طرفداران به سوی خانه علی به راه میافتند، وقتی نزدیک خانه علی میرسند، فاطمه آنان را میبیند، او سریع درِ خانه را میبندد. عُمَر جلو میآید درِ خانه را میزند و فریاد میزند:
?"«ای علی ! در را باز کن و از خانه خارج شو و با خلیفه پیامبر بیعت کن ، به خدا قسم ، اگر این کار را نکنی، خونِ تو را میریزیم و خانهات را به آتش میکشیم» ….(2)…..
همه نگاه میکنند ، خالد با شمشیر ایستاده است ، آنها میخواهند امروز علی را به مسجد ببرند . آیا میدانی آنها به خالد، لقب «شمشیر اسلام» دادهاند . آری ، امروز این شمشیر اوست که به خلیفه خدمت میکند!
این مردم میدانند که علی مأمور به صبر است ، برای همین جرأت کردهاند که اینگونه صدای خود را بلند کنند . اینجا خانه همان جوانمرد شجاعی است که در همه جنگها ، پهلوانان عرب از او هراس به دل داشتهاند ، او کسی است که در جنگ خیبر به تنهایی قلعه خیبر را فتح نمود، امّا امروز برای حفظ اسلام ، صبر میکند .
?در روزهای آخر زندگی پیامبر، علی نزد پیامبر بود، پیامبر به علی خبر داد که بعد از مدّتی، حوادثی در این شهر روی میدهد، پیامبر از علی بیعت گرفت که اگر کسی برای یاری او نیامد، با دشمنان جنگ نکند و خون خود و اهلبیت و شیعیانش را حفظ کند.
ادامه دارد….
قسمت بیست و دوم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?منابع
1.کتاب سلیم بن قیس الهلالی ص149
2الهدایه الکبری ص406 بحارالانوار ج53 ص18 کتاب سلیم بن قیس ص150
#از_شهادت_تا_شهادت
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
…….امروز شنبه ، سوّم ماه ربیع الأوّل است ، من صبح زود از خواب بیدار میشوم و به محلّ وعده میروم.
علی زودتر از همه آمده است ، او منتظر کسانی است که قول دادهاند او را یاری کنند .
مقداد زودتر از همه آمده است . او در این روزها ، گلِ سرسبد یاران مولا شده است ، عشق و ایمان او به راه علی از همه بیشتر است …..(1)……
نگاه کن! او شمشیر خود را در دست گرفته است و به مولایش علی نگاه میکند ، او منتظر است تا ببیند مولایش چه فرمانی میدهد .
آفرین بر تو! تو کیستی و چرا ما تو را نمیشناسیم ؟ چگونه شد که گوی سبقت را از همه ربودی !
در این لحظه، تو یگانه دوران شدی و مایه افتخار علی !
تو مقداد هستی که لحظه نابِ افتخار را آفریدی !
بعد از مدّتی ، سلمان ، ابوذر و عمّار نیز از راه میرسند، امّا هر چه صبر میکنیم شخص دیگری نمیآید …..(2)…..
آنانی که دیشب به فاطمه قول دادند کجا رفتند ؟
گویا منتظر آنها بودن، هیچ فایدهای ندارد ، آنها نمیخواهند به قول خود وفا کنند .
امروز میگذرد، شب فرا میرسد. باید حجّت را بر این مردم ، تمام کرد ، امشب هم علی، همراه با فاطمه، حسن و حسین به درِ خانه بزرگان این شهر میرود . این مردم، بار دیگر قول میدهند که فردا صبح برای یاری حق قیام کنند ، امّا باز هم به عهد خود وفا نمیکنند ….?…..
آری ، این مردم از مرگ میترسند ، آنها میدانند که هر کس بخواهد با خلیفه در بیفتد جانش در خطر خواهد بود .
امروز مخالفت با خلیفه یعنی مخالفت با اسلام !
هر کس مخالفتی کند مرگ در انتظار او خواهد بود .
در سومین شب ، علی ، فاطمه ، حسن و حسین به درِ خانه بزرگان انصار و مهاجران میروند و باز آنها بی وفایی میکنند .
خبر به گوش خلیفه میرسد که علی ، شبها همراه با همسرش به درِ خانه مردم میرود و از آنها میخواهد تا برای یاری او قیام کنند .
این خبر، خلیفه و هواداران او را بسیار ناراحت میکند ، آنها تصمیم میگیرند تا هر چه سریعتر اقدامی انجام بدهند.
ادامه دارد…..
قسمت بیست و یکم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?منابع
1.بحار الانوار ج28 ص 360 الاختصاص ص11
2.کتاب سلیم بن قیس الهلالی ص 146 الاحتجاج ج1 ص107
#از_شهادت_تا_شهادت
داستان کوتاه پند آموز
شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان می داد ، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد.
روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست می داشت. شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: لااله الا اللّه
طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت. اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه می کند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت : طوطی به دست گربه کشته شد. گفتند برای این گریه می کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم. شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی کنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد ، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد.
با آن همه لااله الاالله که می گفت ، وقتی گربه به او حمله کرد ، آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد. زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
سپس شیخ گفت می ترسم من هم مثل این طوطی باشم ! تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم ، زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است!
آیا ما لااله الااللّه را با دلهایمان آموخته ایم؟!
احمد بن اسحاق می گوید:
به خدمت امام حسن عسکری علیهالسلام وارد شدم، در نظر داشتم که در مورد جانشین آن حضرت سوال کنم، امام علیهالسلام خود ابتداعاً فرمود:
ای احمد بن اسحاق! خدای تبارک و تعالی، از روزی که حضرت آدم را آفریده، لحظه ای روی زمین را خالی از حجت نگذاشته، و تا روز قیام قیامت هرگز بندگان خودش را بی حجت نخواهد گذاشت. خداوند به برکت حجت خود بلاها را از اهل زمین دفع می کند و به سبب او باران را فرو می فرستد و به خاطر او برکات زمین را خارج می کند. پرسیدم: ای فرزند پیامبر! امام و جانشین بعد از شما کیست؟
?امام (علیهالسلام) از جای برخاست و شتابزده وارد خانه شد و چون بازگشت کودک سه ساله ای بر دوش خود داشت که صورتش همچون ماه شب چهارده می درخشید. آنگاه خطاب به من فرمود: ای احمد بن اسحاق، اگر نبود اینکه تو در پیش خدا و حجتهای او عزیز هستی، این پسرم را بر تو عرضه نمی کردم. او همنام پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم و هم کنیه ی آن حضرت است. هم اوست که زمین را پر از عدل و داد کند، آن سان که پر از جور و ستم شده باشد.
?سپس فرمود:ای احمد بن اسحاق! مَثَل او در این امت مَثَل حضرت خضر (علیهالسلام) و ذوالقرنین است، آنچنان از دیده ها غایب می شود که کسی در آن دوران از هلاکت رهایی نمی یابد، جز کسی که خداوند او را بر اعتقاد به امامت او ثابت و استوار نگهدارد و او را به دعا برای تعجیل فرج او موفق گرداند.
احمد بن اسحاق می گوید: عرض کردم: سرورم! آیا نشانه ی دیگری نیز هست که دلم آرام بگیرد؟ آقازاده ی بزرگوار با زبان روشن و فصیح فرمود:
?من یکتا بازمانده از حجتهای خدا در روی زمین هستم. من دست انتقام خدا از دشمنان او هستم. ای احمد بن اسحاق! پس از رویت دیگر نشان نپرس.
?حَدَّثَنَا عَلِی بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِی قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی ع وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ لِی مُبْتَدِئاً :«یا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یخَلِّ الْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ ع وَ لَا یخَلِّیهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ یدْفَعُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بِهِ ینَزِّلُ الْغَیثَ وَ بِهِ یخْرِجُ بَرَکَاتِ الْأَرْضِ ». قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ وَ الْخَلِیفَةُ بَعْدَکَ؟ فَنَهَضَ ع مُسْرِعاً فَدَخَلَ الْبَیتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَى عَاتِقِهِ غُلَامٌ کَأَنَّ وَجْهَهُ الْقَمَرُ لَیلَةَ الْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ الثَّلَاثِ سِنِینَ فَقَالَ :«یا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لَا کَرَامَتُکَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَیکَ ابْنِی هَذَا إِنَّهُ سَمِی رَسُولِ اللَّهِ ص وَ کَنِیهُ الَّذِی یمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً یا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ مَثَلُهُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ مَثَلُ الْخَضِرِ ع وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِی الْقَرْنَینِ وَ اللَّهِ لَیغِیبَنَّ غَیبَةً لَا ینْجُو فِیهَا مِنَ الْهَلَکَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِیهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِهِ». فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَقُلْتُ لَهُ یا مَوْلَای فَهَلْ مِنْ عَلَامَةٍ یطْمَئِنُّ إِلَیهَا قَلْبِی فَنَطَقَ الْغُلَامُ ع بِلِسَانٍ عَرَبِی فَصِیحٍ فَقَالَ:« أَنَا بَقِیةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَینٍ یا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَخَرَجْتُ مَسْرُوراً فَرِحاً فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ عُدْتُ إِلَیهِ».
?کمال الدین، ص384
?اثباة الهدی،ج3، ص480
قال الامام على علیه السلام:
عَوِّد نَفسَکَ الجَمیلَ فَبِاعتیادِکَ إِیّاهُ یَعودُ لَذیذا؛
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
خودت را به کارهاى زیبا (خدا پسندانه) عادت بده که اگر به آنها عادت کنى برایت لذت بخش مى شوند.
?(نهج البلاغه، خطبه 178)
نحوهی صداکردن همسر
امام علی(علیه السلام)و حضرت زهرا (سلام الله علیها)
حضرت امیر وقتی می خواستند حضرت زهرا را صدا کنند می فرمودند:
نفسی لک الفدا (جان علی به فدایت)
حبیبتی زهرا بنت رسول الله
زهرا جان
و
جوابی که از حضرت زهرامی شنیدند:
روحی لک الفدا(روحم به فدایت علی)
ابوتراب
ابالحسن
علی جان
زیبا صداکردن زن و مرد، بهترین شیوه برای ابراز محبت است
و نوعی شخصیت دادن به طرف مقابل است
پیامبرمهربانی :
سه چیز است که محبت شخص را درباره دیگری خالص می کند
یکی از آنها این است که طرف مقابل را به اسمی صدا بزند که وی می پسندد.
متن شبهه:
زلزله های اخیر و نشانه ظهور!
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: “در سالی سرد و پر از زلزله که شرق و غرب زمین در اختلاف باشن منتظر فرج باشید! “
?منبع: یومالخلاص، ص543 و بیان الائمه(ع) ج2، ص431.
پاسخ شبهه:
1⃣. این عبارت در کتاب یوم الخلاص به این شکل یافت نمی شود نه در صفحه ای که اشاره شده و نه در سایر صفحات.ضمنا هیچیک از دو منبعی که ذکر شده از منابع طراز اول نیستند. مخصوصا کتاب « بیان الائمه » که سرشار از دروغ و تحریف است و در همین سده اخیر نوشته شده و نباید به آن استناد کرد. علامه جعفر مرتضی عاملی مطالبی در نقد این کتاب نوشته اند که خواندنی است.
2⃣. کتاب « یوم الخلاص » نیز تالیف یک نویسنده لبنانی معاصر به نام «کامل سلیمان» است و اگر حدیثی نقل کند حتما باید در پاورقی به یکی از منابع قدیم ارجاع بدهد. گفتیم که روایت مورد ادعا در این کتاب نبود.
3⃣. منابع قدیم و معتبر را نیز جستجو کردیم و حدیثی که دقیقا منطبق بر این ادعا باشد نیافتیم. صرفا در قرن هفتم ، سید ابن طاووس از کتاب سلیلی با سندی که دستکم برخی از راویانش از اهل سنت هستند از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل کرده که « اگر در ماه رمضان صیحه رخ بدهد و … و در ذیحجه و محرم خونریزی شود و … ، در شب جمعه ماه رمضان لرزشی همه جا را فرا می گیرد و این در سالی است که سرما و زلزله های بسیار دارد»
بن طاوس، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، ص284
4⃣.طبعا حتی روایتی که ابن طاوس نقل کرده چون به این شکل در کتب معتبر و قدیمی حدیث شیعه با سند معتبر یافت نمی شود ، به تنهایی قابل اتکا نیست.
5⃣. در مجموع باید متوجه باشیم که روایاتی که در فضای مجازی درباره « علایم ظهور » منتشر می شود احیانا به تحریف یا تقطیع دچارند و حتی اگر کاملا جعلی نباشند تشخیص صحت و سقم سند آنها بر عهده متخصصان است.
مهدی(علیه السلام) همیشه به یاد حسین(علیه السلام)
از آنجا که امام حسین(علیه السلام) با تمام وجود همه توانمندیها و سرمایه های خود را ایثار کرد تا اسلام را از خطر اساسی برهاند؛ آخرین حجت الهی نیز تصریح دارند که همواره به یاد ایثارگری و فداکاریهای آن حضرت هستند و شب و روز با یادآوری مصیبتهایی که بر ایشان روا داشته شد خون گریه می کنند.
در بخشی از زیارت «ناحیه مقدسه» در این باره می خوانیم:
…اگر روزگار وقت زندگی مرا از تو [ای حسین(ع) [به تأخیر انداخت و یاری و نصرت تو در کربلا در روز عاشورا نصیب من نشد، اینک من هر آینه صبح و شام به یاد مصیبتهای تو ندبه می کنم و به جای اشک بر تو خون گریه می کنم…
بدون تردید این قبیل از تعابیر نهایت محبّت و دلبستگی حضرت مهدی(ع) رابه سیّد الشهداء (ع) نشان می دهد و ضرورت زنده نگه داشتن خاطره اباعبداللّه (ع) از جمله از طریق عزاداری برای آن حضرت را مورد تأکید قرار داده و عمق فاجعه کربلا و جنایت بنی امیه به اسلام و انسانیت را افشا می کند.
حتی این به یاد امام حسین(ع) بودن در عملکرد سایر ائمه اطهار(ع) نیز به چشم می خورد؛ یعنی آنها نیز در مواقع اشاره به فداکاریها و مظلومیتهای امام حسین(ع) به گونه ای موضوع امام مهدی (ع) را مورد تأکید قرار داده اند به عنوان مثال در دعای ندبه امام صادق(ع) یاد سیّد الشهداء (ع) به همراه امام مهدی(ع) گرامی داشته شده است. در حقیقت شکایت شهادت جانگداز حضرت امام حسین(ع) به ساحت مقدّس حضرت بقیة اللّه(ع) شده است ودرخواست می شود که به عنایت خداوند متعال هر چه زودتر زمینه ظهور فراهم شود بلکه هر چه زودتر مهدی موعود(ع) ظهور نموده انتقام خون آن حضرت را از دشمنان بگیرند…و حتی به پیروان اهل بیت(ع) توصیه می شود که در شب میلاد امام عصر (عج) از زیارت امام حسین(ع) غافل نشوند.
البتّه این موضوع به همین صورت در مورد امام حسین(ع) نیز مطرح است؛ یعنی حضرت اباعبداللّه حسین(ع) نیز همواره به یاد مهدی موعود بوده اند. در دعای روز ولادت امام حسین (ع) از امام مهدی (ع) یاد می شود و در روز عاشورا و در زیارت عاشورا نام و یاد مهدی(ع) تسلی بخش قلب سوزان شیفتگان اهل بیت(ع) است.
مجموعه این برنامه های حساب شده، پیوند عاشورا و امام حسین(ع) را با قیام جهانی امام مهدی(ع) هر چه بیشتر روشن می سازند.
گذشته از همه آنچه بیان شد، طبق روایات بسیاری که از حضرات معصومین(ع) نقل شده است در بسیاری از مسائل جزئی نیز امام مهدی (ع) با امام حسین(ع) پیوستگیها و ارتباطات قابل توجهی دارند که از آن جمله است:
1. روز ظهور امام مهدی(ع) مقارن با روز عاشورا است. از امام باقر (ع) روایت شده است:
قائم آل محمّد(ص) در روز شنبه که مصادف با روز عاشورا؛ یعنی همان روزی که حضرت اباعبداللّه(ع) به شهادت رسیدند قیام خواهد کرد.19
2. از مجموعه روایات به خوبی روشن می شود همانگونه که امام حسین(ع) نهضت خود را از مکه آغاز کردند؛ یعنی پس از خارج شدن از مدینه به مکه آمدند و از کنار بیت اللّه قیام خود را به مردم خبر دادند و به سمت کوفه حرکت کردند، حضرت مهدی (ع) نیز از کنار بیت اللّه جهانیان را به بیعت با خود فرا خواهد خواند و آن گاه حرکتهای اصلاحی را تداوم خواهد بخشید و در نهایت مقرّ حکومتی خویش را در کوفه قرار خواهد داد.
3. حتی طنین صدای امام مهدی(ع) همان طنین صدای امام حسین(ع) است. پیام مهدی(ع) همان پیام حسین(ع) است که فریاد می زند:
ای مردم مگر نمی بینید به حقّ عمل نمی شود و از باطل خودداری نمی گردد… امربه معروف و نهی از منکر کنار گذاشته شده است و احکام الهی و سنن پیامبر (ص) آشکار هتک می شود و…
این پیام و هشدار در لحظه ظهور با همان صدا به مردم جهان اعلام خواهد شد که امام حسین(ع) در روز عاشورا با همان لحن و آهنگ مردم را به تبعیت از حقّ و اعراض از بدیها فرا خواندند:
إنّ صوت القائم یشبه بصوت الحسین(ع).
صدای [گیرا و دلنواز] قائم شبیه [طنین خوش[ صدای اباعبداللّه(ع) است.
4. برخی از یاران حسین(ع) پس از رجعت در رکاب امام مهدی(ع) به یاری آن حضرت خواهند پرداخت و حتی برخی از فرشتگانی که جزء اصحاب امام حسین(ع) بوده اند در خدمت قائم آل محمّد(ص) خواهند بود و… .
«أللّهمّ نرغب إلیک دولة کریمة تعزّبها الإسلام و أهله و تُذِّلُ بها النفاق و أهله…»
?19.بحارالانوار، ج52، ص 285.
?????????????
خانوم ها 3نکته رو همیشه یادتون باشه:
1. به مردان قدرت دهید تا صمیمیت فوران کند
شوهر خود را حلال مشکلات بدانید.مشکل را به او بگویید و از او بخواهید آن را حل کند و تایید کنید که تنها او قادر به حل این مسئله است.
️2.به مردان اندرز ندهید.
مردان دوست دارند که مشکلات را به تنهایی حل کنند و اگر به شما چیزی نمیگویند یعنی به تنهایی قادر است موضوع را حل کند و در صورت لزوم با شما در میان میگذارند. با نصیحت نکردن زندگی خود را عاشقانه کنید.
️3. سکوت مردان را نشکنید.
این اشتباه خانمهاست که وقتی مرد ساکت است مدام به سمت آنها میروند و با آنها حرف میزنند. اگر او ساکت است به سکوت نیازمند است و احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر. سکوت طولانی در زنان ممکن است به معنی آزرده خاطر بودن باشد اما در مردها این طور نیست.
دنبال نابغه سازی فرزندتان نباشید.
کودک شاد امروز انسان خوشبخت فرداست
کودک دانشمند امروز، انسان مضطرب فرداست که شانس پیشرفت در بسیاری از زمینه های احساسی رو از دست داده
شیخ رجبعلی خیاط (ره):
تو برای خدا باش،
خدا و همه ملائکه اش
برای تو خواهند بود،
من کان لله کان الله له.
امیرالمومنین امام علی علیه السلام:
?آن کس که در عیب خود بنگرد از عیبجویی دیگران باز ماند
?و کسی که به روزی خدا خشنود باشد بر آنچه از دست رود، اندوهگین نباشد
?و کسی که شمشیر ستم برکشد با آن کشته خواهد شد
?و آن کس که در کارها خود را به رنج انداخت خود را هلاک ساخت
?و هرکس خود را در گردابهای بلا افکند غرق خواهد شد
?و هر کس که به جاهای بدنام قدم گذاشت متهم گردید.
?و کسی که سخن زیاد می گوید زیاد هم اشتباه دارد
?و هر کس که بسیار اشتباه کرد، شرم و حیاء او اندک است
?و آنکه شرم او اندک، پرهیزکاری او نیز اندک خواهد بود،
?و کسی که پرهیزکاری او اندک است دلش مرده و آنکه دلش مرده باشد در آتش جهنم سقوط خواهد کرد.
?و آن کس که زشتیهای مردم را بنگرد، و آن را زشت بشمارد سپس همان زشتیها را مرتکب شود، پس او احمق واقعی است.
?قناعت مالی است که پایان نیابد
?و آن کس که فراوان به یاد مرگ باشد در دنیا به اندک چیزی خشنود است
?و هرکس بداند که گفتار او نیز از اعمال او به حساب آید جز به ضرورت سخن نگوید.
? نهج البلاغه، حکمت 349
فقط لب بجنبان
در زمان امام #هادی (علیه السلام) شخصى نامه ای از یکی از شهرهای دور نوشت.
نامه ای نوشت که آقا، من دور از شما هستم.
گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟
حضرت در جواب ایشان نوشتند لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو، ما دور نیستیم.
? بحارالانوار، جلد 53، صفحه 306
ابو خالد کابلى گوید: از #امام_باقر علیه السلام از #تفسیر آیۀ «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا» پرسیدم؛
حضرت در جواب فرمودند:
اى اباخالد! به خدا سوگند که مقصود از #نور، ائمۀ از آل محمد علیهم السلام می باشند، تا روز قیامت؛ به خدا که ایشانند همان #نور_خدا که فرو فرستاده؛ به خدا که ایشانند نور خدا در آسمانها و زمین.
اى ابا خالد! نور #امام در دل مؤمنین، از نور خورشید تابان در روز، روشن تر است.
به خدا که ائمه علیهم السلام، دلهاى #مؤمنین را منور سازند و خدا از هر کس خواهد نور ایشان را پنهان دارد؛ پس دل آنها تاریک گردد.
? کافی، ج1، ص194؛ تفسیر قمی، ج2، ص371؛ مختصر بصائر الدرجات، ص96؛ بحار الأنوار، ج23، ص308.
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
اکنون ، فاطمه به سوی خانه میآید ، دیگر در این خانه کسی جز علی نیست و همه یاران او به مسجد برده شدهاند. یاران با وفایِ علی مجبور به بیعت شدهاند ، آنها را با زور به مسجد بردهاند تا با ابوبکر بیعت کنند .
شب فرا میرسد ، هوا تاریک میشود ، علی همراه با فاطمه ، حسن و حسین از خانه بیرون میآیند .
آیا تو میدانی این عزیزان خدا میخواهند به کجا بروند؟
آیا موافقی همراه آنها برویم .
نگاه کن ! آنها درِ خانه یکی از انصار را میزنند . صاحب خانه با خود میگوید که این وقت شب کیست که درِ خانه ما را میزند؟
او سراسیمه بیرون میآید ، علی ، فاطمه ، حسن و حسین را میبیند ، فاطمه با او سخن میگوید:
ــ آیا به یاد داری که تو در غدیر خُمّ با علی بیعت کردی ، آیا به یاد داری که پدرم او را به عنوان جانشین و خلیفه خود معیّن کرد؟
ــ آری ، ای دختر رسول خدا .
ــ پس چرا پیمان خود را شکستی
ــ اگر علی ، زودتر از ابوبکر خود را به سقیفه میرساند ما با او بیعت میکردیم .
ــ آیا میخواستی علی، پیکر پیامبر را به حال خود رها کند و به سقیفه بیاید ؟….(1)…..
او به فکر فرو میرود و از کاری که کرده است اظهار پشیمانی میکند . علی به او میگوید: «وعده من و تو ، فردا صبح ، کنار مسجد ، در حالی که موهای سر خود را تراشیده باشی» …..(2)……
او قبول میکند و قول میدهد که فردا ، صبح زود آنجا حاضر باشد . اکنون ، علی ، فاطمه ، حسن و حسین به سوی خانه دیگری میروند .
و همه این سخنها را با صاحب آن خانه، هم میگویند و او هم قول میدهد فردا ، صبح زود بیاید .
و خانه بعدی .. .
و باز هم خانه بعدی …
سیصد و شصت نفر به علی قول میدهند که فردا برای یاری او بیایند، همه آنها عهد و پیمان میبندند که تا پای جان به میدان بیایند و از حقّ دفاع کنند. علی به سلمان ، مقداد ، عمّار و ابوذر هم خبر میدهد که فردا صبح در محلّ وعده حاضر شوند. …..(3)…..
ایا کسی حاضر میشود…….؟
ادامه دارد….
قسمت بیستم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?منابع
1.الامامه و السیاسه ج1 ص29 شرح نهج البلاغه ج6 ص13
2.بحار الانوار ج28 ص259
3.الکافی ج8 ص33 بحارالانوار ج28 ص241
#از_شهادت_تا_شهادت
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
هنوز جمعی از یاران علی در داخل خانه هستند . عُمَر بار دیگر فریاد میزند:
«اگر از این خانه بیرون نیایید این خانه را آتش میزنم» ….(1)…..
به راستی چه باید کرد؟
اینان میخواهند این خانه را به آتش بکشند . این خانه ، خانه وحی است ، محل نزول فرشتگان است . باید هر طور که شده حرمت این خانه را نگه داشت .
اکنون فاطمه نزد کسانی که در این خانه هستند میآید و از آنان میخواهد تا خانه را ترک کنند . مقداد ، سلمان ، عمّار ، ابوذر و همه کسانی که در این خانه هستند بیرون میروند …..(2)…..
نگاه کن !
بیرون از خانه گروهی از یاوران خلیفه ایستادهاند و همه یاران علی را دستگیر میکنند …..(3)…..
اکنون ، عُمَر میخواهد وارد خانه شود ، او میخواهد علی را به مسجد ببرد ، امّا فاطمه اکنون به یاری علی میآید .
این فریاد بلند فاطمه است که در همه جا طنین انداخته است:
«ای رسول خدا ، ببین که بعد از تو با ما چه میکنند» …..(4)…..
صدای فاطمه ، آنقدر مظلومانه است که خیلیها را به گریه میاندازد ،
نگاه کن! خیلی از مردمی که همراه عُمَر آمده بودند برمیگردند ….(5)….
اکنون ، فاطمه از خانه بیرون میآید و به سوی ابوبکر میرود . زنان بنی هاشم خبردار میشوند و از خانههای خود بیرون میآیند و به دنبال فاطمه حرکت میکنند .
فاطمه نزد ابوبکر میرود و به او میگوید: «ای ابوبکر ، به خدا قسم ، اگر علی را به حال خود رها نکنی نفرین خواهم نمود» …..(6)……
ابوبکر ، برای عُمَر پیغام میفرستد که هر چه زودتر علی را رها کند …..(7)….
همه میفهمند تا زمانی که علی ، فاطمه را دارد نمیشود کاری کرد .
ادامه دارد….
قسمت نوزدهم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
? منابع
1.المصنف للصنعائی ج8 ص572
2.تاریخ الیعقوبی ج2 ص126
3.الامامه و السیاسه ج1 ص30 الاحتجاج ج1 ص207 وص105 بحار الانوار ج28 ص204
4.الاحتجاج ج1 ص207
5.الامامه و السیاسه ج2 ص19
6.تاریخ الیعقوبی ج2 ص126 تفسیر العیاشی ج2 ص67
7.الامامه و السیاسه ج1 ص19 الغدیر ج5 ص373
#از_شهادت_تا_شهادت
داستان کوتاه پند آموز
روزی جوانی نزد پدرش آمد و گفت: دختری را دیده ام و میخواهم با او ازدواج کنم من شیفته زیبایی و جذابیت این دختر و جادوی چشمانش شده ام، پدر با خوشحالی گفت این دختر کجاست تا برایت خواستگاری کنم؟
پس به اتفاق رفتند تا دختر را ببینند اما پدر به محض دیدن دختر دلباخته او شد و
به پسرش گفت: ببین پسرم این دختر هم تراز تو نیست و تو نمیتوانی خوشبختش کنی، او را باید مردی مثل او تکیه کند،
پسر حیرت زده جواب داد، امکان ندارد پدر کسی که با این دختر ازدواج میکند من هستم نه شما!!
پدر و پسر با هم درگیر شدند و کارشان به قاضی کشید ماجرا را برای قاضی تعریف کردند.
قاضی دستور داد دختر را احضار کنند تا از خودش بپرسند که میخواهد با کدامیک از این دو ازدواج کند
قاضی با دیدن دختر شیفته جمال و محو دلربایی او شد و گفت این دختر مناسب شما نیست بلکه شایسته ی شخص صاحب منصبی چون من است پس این بار سه نفری با هم درگیر شدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند
وزیر با دیدن دختر گفت او باید با وزیری مثل من ازدواج کند و قضیه ادامه پیدا کرد تا رسید به شخص امیر، امیر نیز مانند بقیه گفت این دختر فقط با من ازدواج میکند!!
بحث و مشاجره بالا گرفت تا اینکه دختر جلو آمد و گفت راه حل مسئله نزد من است،
من میدوم و شما نیز پشت سر من بدوید اولین کسی که بتواند مرا بگیرد با او ازدواج خواهم کرد!!
و بلافاصله شروع به دویدن کرد و پنج نفری پدر؛ پسر؛قاضی ؛ وزیر و امیر بدنبال او،ناگهان هرپنج نفر با هم به داخل چاله عمیقی سقوط کردند.
دختر از بالای گودال به آنها نگاهی کرد و گفت آیا میدانید من کیستم؟!!
من دنیا هستم!!
من کسی هستم که اغلب مردم بدنبالم میدوند و برای بدست آوردنم با هم رقابت میکنند.
و در راه رسیدن به من از دینشان، معرفت و انسانیت شان غافل میشوند.
و حرص طمع انها تمامی ندارد تا زمانیکه در قبر گذاشته میشوند در حالی که هرگز به من نمیرسند!!!!!
آیا همسرم به من خیانت کرده است؟؟؟…
مردی نگران نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد
عرض کرد:اکنون حدود دو سال است که خدا فرزند پسری به من داده است… من و همسرم هر دو سفید پوستیم ولی بچه ی ما سیاه به دنیا آمده است!
در طول این دو سال نگران نبودم که این پسر فرزند من نباشد اما کسی در دلم نگرانی ای ایجاد کرد و گفت: همسرت به تو خیانت کرده است و این پسر، پسر تو نیست چرا که همرنگ تو به دنیا نیامده است
اکنون این فکر تمام وجودم را فرا گرفته است که نکند همسرم به من خیانت کرده باشد و این پسر، فرزند من نباشد…!
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
به بیرون از مدینه برو…آدرسی به او داده و فرمودند :
در این محل جوانی مشغول به کار است او را پیدا کن و فرزندت را کنار او رها کرده و نظاره گر باش
اگر فرزندت به نزد او رفت بدان حلال زاده است اما اگر پسرت از آن جوان دوری کرد نطفه اش از تو نیست ….?…..
مرد چنین کرد
بیرون از مدینه رفته و آدرسی را که پیامبر صلی الله علیه و آله داده بودند پیدا کرد، جوان را دید…
فرزندش را کنار او رها کرد و خود عقب رفت…
کودک کمی به مرد که در حال کار کردن بود نگاه کرد، کمی اطراف او راه رفت و اطرافش را نگاه کرد…
مرد ایستاده بود و از دور تماشا می کرد که کودک چه می کند، در دلش غوغایی بود …… دید پسرکش گوشه ی پیراهن جوان را گرفت و تکان داد و دستهایش را باز کرد تا جوان او را بغل کند
دید که جوان دست از کار شست و کودک را بغل کرد …… از دور لبخند کودک و آن مرد جوان را دید ……
دلش آرام گرفت…
به نزد جوان آمده و سلام کرد و کودک را خواست که از آغوش جوان بگیرد، کودک خودش را به آغوش مرد جوان چسبانیده بود
بالاخره پدر، پسرش را گرفته و از مرد جوان عذر خواست و خداحافظی کرد.
به مدینه و مسجد پیامبر آمد و ماجرا را تعریف نمود…
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به او فرمودند :
شک نکن که این پسر، فرزند توست و ممکن است در اعقاب تو فردی سیاه بوده باشد که این فرزند به او تمایل پیدا کرده و نطفه به شکل او منعقد شده است.
مرد از رسول گرامی اسلام پرسید : یا رسول الله می شود آن جوان را به من معرفی کنید ؟
حضرت فرمودند :
او برادر و عموزاده ی من علی بن ابیطالب (علیهما السلام) است،
سپس رو به مرد فرمودند :
کذِبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ وُلِدَ مِن حَلالٍ وَ هو یَبغِضُ عَلیًا؛
دروغ می گوید آنکس که می گوید حلال زاده است در حالیکه با علی علیه السلام دشمنی دارد .
?امالی صدوق، ص 20٩
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم و العن اعدائهم
امام صادق علیه السلام فرمود:
حُبُّ أولِیاءِ اللّهِ وَ الوِلایَةُ لَهُم واجِبَةٌ ، وَ البَراءَةُ مِن أعدائِهِم واجِبَةٌ .
دوست داشتن اولیاى خدا و پیوند داشـتن با آنـان ، واجـب است ، و بیزارى جستن از دشمنان آنان نیز واجب.
?الخصال،ص 607،ح9
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله به تعدادی کودک نگاه می کردند و فرموند:
واى بر فرزندان آخر الزمان از روش پدرانشان!
پرسیدند: از پدران مُشرک آن ها؟
حضرت فرمود: نه، از پدران مسلمانشان که چیزى از فرائض دینى را به آنها یاد نمیدهند… و تنها از این خشنودند که فرزندشان درآمد مالى داشته باشند هر چند ناچیز باشد.
سپس فرمود: من از این پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند!
?مستدرک الوسائل، ج2، ص 625
چقدر میخواهی بخوابی؟!
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
استاد ما حضرت حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) مےفرمودند: آن قدر درقبر بخوابیم که استخوان هایمان بپوسد، یک شب هم بلند شو ببین چه خبر است.
پیامبر اکرم صلےالله علیہ وآله می فرمایند:
«وقتی بنده ای از خواب شیرینش و از رختخوابش برخیزد در حالیکه خواب آلود است،» برای این که به سبب نماز شبش می خواهد که خداوند را راضی کند،
خداوند متعال به سبب آن بنده ، بر ملائکه مباهات می کند و می گوید :
این بنده ام را می بینید که بلند شده و خواب شیرینش را ترک کرده تا کاری را انجام دهد که بر او واجب نکرده ام؟
شاهد باشید که من او را آمرزیدم .