مهلت ثبت گناه
امام صادق(علیه السلام):
زمانی که مومن مرتکب گناهی می شود
خداوندتاهفت ساعت به اومهلت می دهد
اگر دراین زمان توبه کند
برایش نوشته نخواهد شد.
کافی،ج ٢،ص٤٣٧
باور کن که حامله نیست…
آیت الله حائری شیرازی ره:
زنها وقتی باردارند،
با احتیاط مینشینند و میایستند.
مؤمن هم باردار است و جنین او ایمان اوست.
زن حامله اگر از بلندی بیفتد،
بچهاش سقط میشود؛ مؤمن هم گاهی
یک حرف ناملایم میزند و ایمانش سقط میشود.
زنی که پشت سر هم به این طرف
و آن طرف میپرد، باور کن که حامله نیست.
اگر حامله بود اینطور بیپروا نبود.
کسی هم که لابلای حرفهایش خیلی شلنگ تخته
میاندازد و در قضاوتش درباره این و آن، هرچه
خواست میگوید، باور کن که حامل «ایمان» نیست…
معنای واقعی تولی و تبری
زید بن ارقم میگوید:
روزی همراه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بودیم که وحی نازل شد، و ما منتظر اتمام وحی بودیم تا آن حضرت از اتاق خارج شود، هوا بشدت گرم شده بود، در آن هنگام علی بن ابی طالب و همراه او فاطمه، حسن و حسین سلام الله علیهم از راه رسیدند و در سایه ی دیواری بحال انتظار نشستند، تا نزول وحی به پایان رسد و حضرت رسول از حجره بیرون آید. وقتیکه پیامبر اکرم صلی الله علیه واله از اطاق خارج گردید، نظر مبارکش بر علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام افتاد، حضرت به نزد آنان رفتند و ما در حالی که بجای خود ایستاده بودیم، دیدیم که حضرت رسول لباس (عبای) خودش را بر بالای سر آنان سابیان کرد، با دست مبارکش از یکطرف عبا گرفته بود، و طرف دیگرش در دست علی بود که در زیر عبا جای داشت. آنگاه پیامبر چنین فرمود:
خدایا، من اینان را دوست میدارم پس تو نیز دوستشان بدار، بارالها، با هر کس که با اینان در صلح و صفا باشد، من در صلح و آشتی هستم و هر کس که با این چهار تن بجنگد من نیز با او در جنگ خواهم بود، و این کلمات را سه بار تکرار نمود.
? شرح نهج البلاغه،ج 3،ص207، 208
بدتر از تارک نمازو واجبات و فاعل حرومات
محمّد بن یعقوب کلینى رحمه الله در کتاب «کافى» از عبدالحمید وابشى نقل کرده است که گفت:
به امام باقر علیه السلام عرض کردم: همسایه اى دارم که هر گونه حرامى را مرتکب مى شود، نماز را که از مهمّترین تکالیف است بجا نمى آورد، و بقیّه واجبات را بطریق اولى ترک مى کند.
امام علیه السلام فرمود: سبحان اللَّه، خیلى بزرگ به نظرت آمده است؟
مى خواهى بدتر از او را به تو معرّفى کنم؟
عرض کردم: بلى بفرمائید.
فرمود: ناصبى از او بدتر است، بدان بنده اى نیست که ما اهل بیت نزد او یاد شویم پس با یاد ما قلبش نرم گردد و به ما متمایل شود مگر اینکه فرشته با بال خود بر پشت او بکشد و خداوند تبارک و تعالى همه گناهان او را بیامرزد مگر گناهى مرتکب شود که او را از دائره ایمان خارج کند. و همانا شفاعت اولیاء الهى درباره گنه کاران پذیرفته مى شود و در مورد ناصبى شفاعت کسى پذیرفته نمى شود.
مؤمن براى همسایه اش که کار نیکوئى ندارد شفاعت مى کند و مى گوید: خداوندا! این همسایه من است که اذیّت و آزار را از من باز مى داشت، پس شفاعت او درباره همسایه اش پذیرفته شود، و خداوند تبارک و تعالى بفرماید: من پروردگار تو هستم و من به پاداش دادن او سزاوارترم، پس او را در حالیکه هیچگونه ثوابى و کار نیکى ندارد داخل بهشت گرداند.
و همانا مؤمنى که از همه کمتر توان شفاعت دارد در مورد سى نفر شفاعت مى کند و در این هنگام است که اهل دوزخ گویند:
«فَما لَنا مِن شافِعین × وَلا صَدیقٍ حَمیم × فَلَوْ أنَّ لَنا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ المُؤْمِنین »[1]، «ما شفیعى نداریم، و دوستى صمیمى براى ما نیست، اگر بار دیگر به دنیا برمى گشتیم از مؤمنین میشدیم». [2]
و در روایتى بعد از قرائت آیه امام باقر علیه السلام فرمود:
بخدا قسم! رتبه و مرتبه دوست بزرگ است چون خداوند تبارک و تعالى او را بر خویشاوند مقدّم داشته است.
?[1]سوره شعراء، آیه 102 - 100
?[2]الکافى،ج٨،ص١٠١، ح 72
?بحار الأنوار،ج٨،ص٥٦، ح 70
?تفسیر برهان،ج٣،ص١٨٥، ح2
?تأویل الآیات،ج١،ص٣٩١، ح 15
امیرالمومنین علیه السلام:
هرکه از نافرمانی خداوند لذّت برد، خداوند او را به ذّلت افکند.
?میزان الحکمه،ح٦٨٣١
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):
دو چیز است که ثواب آن و دو چیز هم که عقوبت آن سریع به انسان میرسد !
پیامبر خدا صلی الله علیه واله فرمودند:
دو چیز است که ثواب آن زود به انسان می رسد. دوچیز هم هست که عقوبت آن سریع به انسان می رسد. آن دوچیز که ثواب آن زود می رسد:
⇦اول صِلَةُ الرَّحِم(دیدار با خویشاوندان)
⇦دوم اِعانَةُ المَظلوم، (کمک کردن مظلوم)
بیچاره ای مظلوم شده، شما به او کمک می کنید
خداوند سریع به او ثواب میدهد.
و دو چیز هم هست که عقوبت آن سریع و به عجله و زود به انسان میرسد، یعنی به آخرت نمی کشد.
اول: قَطعُ الرَّحِم،
با خواهرت قهر کنی، به دیدنش نروی و … در همین دنیا سی سال از عمرت کم میشود.
بترسید از قطع رحم!
دوم: الظُّلم، به کسی ظلم بکنید.
?بررسی گناهان کبیره در مواعظ و کلام آیت الله مجتهدی تهرانی ،ص163 و 164
مراقب آدمهای “آرام” زندگیتان باشید،
آنهایی که “گوش” میدهند،
دیرتر “غمگین” میشوند،
“سخت عصبانی” میشوند،
طولانی “دوستتان” دارند،
“مهربانی” را بلدند،
“حواسشان” به شماست، …
“درد” را به “جان” میگیرند تا شما را “نرنجانند"،…
آنها همانهایی هستند که اگر “دلشان بشکند"!
دیگر “نیستند"!
نه اینکه “کم” باشند
دیگر “نیستند…
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب! (پرواز به اوج اسمان)
على (علیه السلام) به خلیفه خبر مى دهد که آنها مى توانند به خانه او بیایند.
ابوبکر و عُمَر وارد خانه على (علیه السلام) مى شوند.
سلام مى کنند و مى نشینند.
فاطمه (سلام الله علیها) به آرامى، جواب سلام آنها را مى دهد ولى روى خود را برمى گرداند…..(1)…..
عُمَر نگاهى به ابوبکر مى کند و از او مى خواهد تا سخن خود را آغاز کند.
ابوبکر چنین مى گوید:
اى فاطمه! اى عزیز دل پیامبر، تو مى دانى که من تو را بیش از دخترم، عایشه دوست دارم….(2)…..
امّا فاطمه (سلام الله علیها) جوابى نمى دهد.
آنها برمى خیزند،
به راستى آنها کجا مى خواهند بروند؟
آنها جایى نمى خواهند بروند، مى روند آن طرف بنشینند تا روبروى فاطمه (سلام الله علیها) باشند.
فاطمه ، این بار هم صورت خود را از آنها برمى گرداند، ابوبکر سخن خود را ادامه مى دهد:
«اى دختر پیامبر! آیا مى شود ما را ببخشى؟ من براى به دست آوردن رضایت شما، از خانه، ثروت، زن و بچّه و هستى خود دست کشیده ام! »…..(3)….
به راستى آیا ابوبکر راست مى گوید؟
اگر این خاندان این قدر پیش او احترام دارند پس چرا دستور حمله به این خانه و اهل این خانه را داد؟
….همان طور که روى خود را به دیوار کرده است به او مى گوید:
آیا تو حرمت ما را نگاه داشتى تا من تو را ببخشم…(4)…
ابوبکر سر خود را پایین مى اندازد، هیچ جوابى ندارد که بگوید.
اکنون موقع آن است که فاطمه (سلام الله علیها) از آنها سؤال خود را بکند:
_شما اینجا آمده اید چه کنید؟
_ما آمده ایم به خطاى خود اعتراف کنیم و از تو بخواهیم که ما را ببخشى.
_من سؤالى از شما مى کنم اگر راستش را بگویید مى فهمم که واقعا براى عذر خواهى آمده اید.
_هر چه مى خواهى بپرس که ما راستش را به تو خواهیم گفت.
_آیا شما از پیامبر شنیدید که فرمود:
«فاطمه، پاره تن من است و من از او هستم، هر کس او را آزار دهد مرا آزار داده است و هر کس مرا آزار دهد خدا را آزرده است؟»
_آرى، اى دختر پیامبر! ما این حدیث را از پیامبر شنیدیم.
_شکر خدا که شما به این سخن اعتراف کردید.
نگاه کن!
فاطمه (سلام الله علیها) دست هاى ناتوان خود رابه سوى آسمان مى گیرد و روى خود را به سوى آسمان مى کند و از سوز دل چنین مى گوید:
«بار خدایا! تو شاهد باش، این دو نفر مرا آزار دادند و من از آنها راضى نیستم »…(5)…
آنگاه رو به آنها مى کند و مى گوید:
«به خدا قسم! هرگز از شما راضى نمى شوم، من منتظر هستم تا به دیدار پدرم بروم و شکایت شما را به او بکنم »…(6)…
اینجاست که ابوبکر با صداى بلند گریه مى کند:
«واى بر من، من از غضب تو به خدا پناه مى برم، امان از عذاب خدا، اى کاش، به دنیا نیامده بودم و چنین روزى را نمى دیدم!
عمَر نگاهى به ابوبکر مى کند و مى گوید:
«آرام باش، من تعجّب مى کنم که چگونه مردم تو را به عنوان خلیفه انتخاب کردند، چرا با خشم یک زن، بى قرار مى شوی؟
مگر چه شده است؟
تو یک زن را از خود رنجانده اى، دنیا که تمام نشده است»…..(7)…..
ابوبکر با شنیدن سخن عُمَر، مقدارى آرام مى شود. فاطمه (سلام الله علیها)، سخن عُمَر را مى شنود، براى همین مى گوید:
«من بعد از هر نماز شما را نفرین مى کنم»…..(8)…..
بار دیگر صداى گریه ابوبکر بلند مى شود.
عمَر از جاى خود بلند مى شود، ابوبکر هم برمى خیزد و آنها خانه را ترک مى کنند.
آیا به راستى ابوبکر از نفرین فاطمه (سلام الله علیها) ترسید؟
قسمت پنجاه و یکم
ادامه دارد……
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?منابع
1. بحار الأنوار ج 29 ص 157، الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء ج 14 ص 216.
2. الإمامة والتبصرة ج 1 ص 20، بحار الأنوار ج 28 ص 37، الغدیر ج 7 ص 229، قاموس الرجال ج 12 ص 328
، أعیان الشیعة ج 1 ص 318، هامش مؤمر علماء بغداد ص 186.
3. بحار الأنوار ج 29 ص 32 وراجع عمدة القاری ج 15 ص 20، کنز العمّال ج 5 ص 605، سیر أعلام النبلاء ج 2 ص 121، تاریخ الإسلام للذهبی ج 3 ص 47، البدایة والنهایة ج 5 ص 310، السیرة النبویّة لابن کثیر ج 4 ص 575.
4. بحار الأنوار ج 29 ص 157.
5. کتاب سلیم بن قیس ص 391، بحار الأنوار ج 28 ص 303، علل الشرائع ج 1 ص 187، بحار الأنوار ج 43 ص 203.
6.کتاب سلیم بن قیس ص 391، بحار الأنوار ج 28 ص 303 و ج 43 ص 199.
7.. علل الشرائع ج 1 ص 187، بحار الأنوار ج 43 ص 203.
8. الإمامة والسیاسیة ج 1 ص 20، الغدیر ج 7 ص 229، قاموس الرجال ج 12 ص 328، أعیان الشیعة ج 1 ص 318.
#از_شهادت_تا_شهادت
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
هر کار نیکی صدقه است
حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: بر هر مسلمانی است که هر روز صدقه بدهد؛
* عرض شد : کسی که مال ندارد چکارکند ؟
حضرت فرمودند :
*برداشتن چیزهای آسیب رسان از ســر راه صـدقـه است.
*نشان دادن راه به کسی صدقه است
* عیادت بیمــار صدقه است .
* امر به معروف صدقه است .
* نهی از منکر صدقـه است .
* و جـواب سـلام دادن صدقه است .
? بحارالانوار ، ج 75 ، ص 50
شفاعت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در روز قیامت
در روز قیامت، جبرئیل با بلندترین صدای خود ندا می دهد :
دیدگان فرو اندازید تا فاطمه دختر محمد “صلی الله علیه و آله و سلم” عبور کند…
*پس در چنین روزی هیچ یک از انبیاء و رسولان و صدیقان و شهداء نیستند مگر آنکه دیده ی خود را فرو می اندازند تا فاطمه “سلام الله علیها” بگذرد.
…آنگاه آن حضرت در جوار عرش پروردگارش قرار گرفته ؛ زبان به شفاعت گشوده و می فرماید :
الهی و سیدی!
?فرزندانم و شیعیانم،
?و شیعیانِ فرزندانم،
? و دوستدارانم،
?و دوستداران فرزندانم…
ناگاه ندایی از جانب خداوند -جل جلاله- می آید :
کجایند فرزندان و شیعیان و محبان فاطمه و دوستدارانِ فرزندانش …!؟
پس همگی پیش می آیند ؛ در حالیکه ملائکه ی رحمت حق آنان را در بر گرفته اند.
سپس فاطمه پیش روی آنها حرکت میکند تا اینکه به بهشت داخلشان می گردانَد.
منبع: بحارالانوار، 43، 220
خداوندا! ما را در زمره ی محبین و پیروان واقعی صدیقه طاهره “سلام الله علیها” قرار بده
پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله:
اولین کسی که داخل بهشت می شود، فاطمه سلام اللّه علیها است.
? بحار الانوار، ج 43، ص 44
شیخ طوسى در امالى به سندش از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمود:
همانا خداوند تبارک و تعالى مهریّه فاطمه را ربع دنیا قرار داد، پس یک چهارم دنیا به آن حضرت تعلّق دارد
و مهریه او را بهشت و جهنّم قرار داد، بنا براین ، دشمنان او داخل جهنّم و آتش مى شوند و دوستانش داخل بهشت
و او صدّیقه کبرى است و بر محور معرفت او دور زند تمام قرن های گذشته.
?امالی طوسی ص 668
مناقب ج3 ص 352
جنة العاصمه
اللهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمة الزهرا سلام الله علیها
ولایت علمی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
در روایات دینی ما به نقل از پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» در توصیف ولایت علمی حضرت زهرا «علیها السلام» چنین آمده است:
قال رسول الله «صلی الله علیه وآله»: … یا عَلَیُّ أنْفِذْ لِما اَمَرَتْکَ بِهِ فاطِمَةُ فَقَدْ اَمَرْتُها بِأَشْیاءَ أَمَرَ بِها جَبْرَئیلُ «علیه السلام»…
[یا علی! به انجام رسان آنچه را که فاطمه «علیها السلام» بدان امر میکند، زیرا که بی شک من او را به چیزهایی امر کردهام که جبرئیل «علیه السلام» به آنها امر کرده است.]
قال رسول الله «صلی الله علیه وآله»: … یا عَلِیُّ! إِنِّی اُوصِیتُ فاطِمَةَ ابْنَتِی بِأَشْیاءَ وَ اَمَرْتُها اَنْ تُلقِیَها اِلَیْکَ فَانْفَذْها فَهِیَ الصَّدِقَةُ الصَّدُوقَةُ…
[یا علی! هر آینه دخترم را به چیزهایی سفارش کرده ام. و او را امر نمودهام تا آنها را به تو برساند. پس تو آنها را به انجام رسان که او راستگوست و راستگویی در ذات اوست.]
? #فرهنگ_فاطمیه ، الفبای شخصیتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
امام جعفر صادق (علیه السلام)
شایسته است مؤمن هشت خصلت داشته باشد:
*هنگام فتنه و آشوب با وقار و آرام،
*هنگام بلا و آزمایش بردبار،
*هنگام آسایش شکرگزار،
*به آنچه خداوند روزی اش کرده، قانع باشد،
*دشمنان و مخالفان را مورد ظلم قرار ندهد،
*بر دوستان برنامه اى تحمیل نکند،
*جسمش از خودش خسته؛ ولى دیگران از او راحت و از هر جهت در آسایش باشند.
? اصول کافی جلد2 صفحه47
در سه مورد نباید حیا کرد!
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:
از سه چیز نباید حیا کرد:
1. پذیرایى از میهمان
2. بلند شدن در برابر پدر و معلّم
3. و گرفتن حق، گر چه اندک باشد.
?عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص212
صلواتی بسیار زیبا
ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﺍﻭّﻝ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﺩﻭّﻡ ﺑﻪ ﺷﻪ ﻧﺠﻒ ﺳﻼﻣﯽ ﺑﮑﻨﯿﻢ
ﺭُﺧﺴﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺷﯿﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﺯﻫﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﺠﺎ ﺗﺮﺑﺖ ﺍﻭﺳﺖ
ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﺴﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﺍﺯ ﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺴﻤﻮﻡ ﺳﻼﻡ
ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺩﮔﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺧﻮﻥ ﺧﻔﺘﻪ
ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﮔﻔﺘﻢ ﺯ ﺣﺴﯿﻦ ﭼﻮﻥ ﻧﮕﻮﯾﻢ ﺳﺠﺎﺩ
ﺁﻥ ﭘﺎﮎ ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺎﺭﺳﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﭘﺲ ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻢ ﺁﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻌﺼﻮﻡ
ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﺻﺎﺩﻕ ﮐﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﻣﺬﻫﺐ ﺷﯿﻌﻪ ﺑﻮﺩ
ﺁﻥ ﺣﻨﺠﺮﮤ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺿﯿﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﯾﺎﺩ ﺁﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﮐﺎﻇﻢ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ
ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﺭﻭ ﺟﺎﻧﺐ ﻣﺸﻬﺪ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﮐﻦ ﻭ ﺑﮕﻮ
ﺩﺭ ﻃﻮﺱ ﻏﺮﯾﺐ ﺍﻟﻐﺮﺑﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﯾﺎﺩ ﺁﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺗﻘﯽِ ﺻﺎﺣﺐ ﺟﻮﺩ
ﻫﻢ ﻫﺎﺩﯼ ﻭ ﻋﺴﮑﺮﯼّ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﺑﯿﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﻬﺪﯼ ﺑﺮﺳﯿﻢ
ﺁﻥ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﻭ ﻧﻮﺭ ﻫُﺪﯼ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﻋﺮﺵ ﮐﺒﺮﯾﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺩﮔﺮ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم
ایام فاطمیه از چه تاریخی شروع و در چه تاریخی تمام می شود؟
درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) روایات مختلفی وجود دارد است. و از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله ) بیان شده است. اما میان علمای شیعه، دو احتمال معتبر است: هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا نود و پنج روز بعد از رحلت ایشان.
بنابراین با توجه به رحلت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخه سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل، شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) است و این ایام را فاطمیة اوّل می خوانند.
اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت(سلام الله علیها) در سوم تا پنجم جمادی الثانی است و این ایام را فاطمیة دوم می خوانند.
بنابراین؛ ایام فاطمیه جمعا 6 روز می باشد، 3 روز در ماه جمادی الاول و 3 روز در ماه جمادی الثانی. فاطمیه اول از 13 تا 15 جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی می باشد.
و شاید علت اینکه سه روز در هر ماه بعنوان روز شهادت آن حضرت(سلامالله علیها) معرفی شده است به این دلیل است که این احتمال وجود دارد که ماههای قمری از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله) تا شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)، 29 روز بوده باشند، حال آنکه د رصورت کامل بودن ماههای قبل، روز شهادت 13جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی خواهد بود. چرا که طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری 29 روزه و حداکثر 4 ماه قمری 30 روزه می توانند پشت سر هم قرار گیرند.
اما در عرف، به دهه دوم جمادی الاول، از دهم تا بیستم جمادی الاول که بنابر قول 75 روز، شهادت آن بانوی بزرگوار در آن واقع شده است دهه فاطمیه اول و به دهه اول جمادی الثانی از اول تا دهم جمادی الثانی، که طبق قول 95 روز، شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) در آن واقع شده است، دهه فاطمیه دوم گفته می شود.
و باید توجه کرد که برگزاری عروسی در ایام فاطمیه اگر توام با معصیت و یا هتک حرمت به حضرت زهرا (سلام الله علیها)نباشد، اشکال ندارد. اما برای مومنان سزاوار است که حرمت این ایام را پاس بدارند و از انجام کارهای شادی آفرین بپرهیزند.
مستفاد از رساله دانشجویی،ج16(به نقل از: صراط النجاه آیه الله تبریزی،ج5،س521، و دفاترسایر مراجع)
منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی
مرگ در نظر اولیاء
افلاطون میگوید: “سقراط، حکیم الهی و بزرگوار جهان، در آخرین لحظات حیات و دم مرگ باز هم دست از افاضه و تعلیم بر نمیداشت. حتی در روز آخر و لحظات آخر عمرش که ساعتی بعد میبایست جام زهر را بنوشد و شاگردان دورش جمع بودند همچنان به افاضه و تعلیم و بیان اینکه آدمی با مردن تمام نمیشود و بعد از آن مرگ باقی میماند ادامه میداد. ما شاگردان عقده گلویمان را گرفته بود ولی به ملاحظه استاد که ما را از گریه منع میکرد جرئت نمیکردیم صدا به گریه بلند کنیم. بالاخره درس خود را به اتمام رسانید و سپس جام زهر را با کمال گشاده رویی نوشید".
آری مرگ تا شکل و صورت عدم و نیستی و فنا دارد آدمی از آن وحشت دارد ، زیرا آن چیزی که وحشتناک است عدم و نیستی است، فنا و زوال است، ولی همینکه تغییر شکل و قیافه داد و به صورت انتقال و جا بجا شدن در آمد دیگر وحشتناک نیست ، بلکه برای مردان خدا که جز در راه حق گام بر نداشتهاند مرگ قیافهای جذاب و گیرنده دارد. مردان خدا به استقبال مرگ میروند.
? #حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)
حجت
گرچه این نام شامل همه حضرات امامان معصوم (علیهم السلام) میشود اما هرگاه بنحو مطلق ذکر میگردد منظور حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا فداه) است.
حجت خدا عامل بقا جهان و جهانیان است که حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند:
اگر حجت خداوند در جهان نبود زمین اهلش را فرو میبرد.
و در دعای عدیله (مفاتیح الجنان) می خوانیم:
بوجود امام زمان علیه السلام آسمان ماندگار است و بر زمین فرو نمیریزد و زمین ثبات دارد و اهلش را فرو نمیبرد.
پس حضرت علیه السلام ولی نعمت ما هستند در بقائمان و بقاء نعمتها و ابزار نعمت هایمان.
حجت خدا عامل معرفت خداوند ، حلال و حرام و روش زندگی است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: جانشینان انبیاء درب های معرفت الهیاند که از آن درب ها باید وارد توحید و معارف و دین شد و اگر ایشان نبودند خدا شناخته نمیشد و بوجود ایشان خداوند بر خلقش اقامه برهان میکند.
یکی از ویژگی های حجت اشراف کامل بر جهان و اعمال بندگان است.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
اگر گمانتان اینچنین است که این دیوارها مانع دیدن ما میشود کما اینکه مانع دیدن شماست پس چه فرقی است میان ما و میان شما.
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف فرمودند:
البته دانش ما محیط بر همه اخبار شماست، و بخدا قسم چیزی از اخبار شما از نظر دانش ما پوشیده نیست.
? منابع:
اصول کافى، ج 1، ص 177-179 (علمیه اسلامیه)، کتاب الحجه.
الانوار الساطعه فی شرح زیارت جامعه ،ج 2 ،ص 245.
نور الابصار ،ص 59.
بحارالانوار، ج 52 ،ص 175.
چــــاه فــــلق
از امام صادق علیه السلام روایت شده است:
فلق، چاهی است در جهنّم، که اهل جهنّم از شدّت حرارتِ آن استعاذه می نمایند و از خدا طلب می نمایند که نَفَسی بکِشند.
چون نَفَس کشیدند، جمیع جهنّم را سوزانید.
در آن چاه صندوقی از آتش است، که اهل آن چاه از حرارت آن صندوق استعاذه می نمایند و آن تابوتی است، که در آن تابوت، شش کس از پیشینیان و شش کس از پَسینیان جا دارند.
امّا شش نفر اوّل:
#پسر آدم است (قابیل) که برادر خود را کُشت
#نمرود که ابراهیم علیه السلام را در آتش انداخت
#فرعون و #سامری که گوساله پرستی را در دین خود رواج داد
آن کسی (یعنی #یهودا) که یهود را پس از پیغمبرشان گمراه کرد
و آن کسی (یعنی #پولس) که نصاری را را بعد از پیغمبرشان گمراه کرد.
و امّا آن شش نفر آخر:
#خلیفه_اول و #دوم و #سوم و #معاویه و #سرکرده_خوارج_نهروان و #ابن_ملجم علیهم العنة والعذاب هستند.
?جلاءالعیون، ص 256
?تفسیر قمی، ج 2، ص 449
?یا علی مدد?
آیا دعای ما، در ظهور حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف تأثیر دارد؟
دعا در اندیشه اسلامی به عنوان رابطه انسان با خدا و خاستگاه ارزشها شناخته شده است. انس و الفت با دعا، موجب تسریع در امر فرج و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد شد. در روایتی از امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده است:
«فأکثرو الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم؛» [1]
برای تعجیل فرج دعا کنید؛ چرا که آن، موجب گشایش امر شما خواهد بود.
مرور ادعیه مهدوی نشان میدهد، دعا ظرفیت مهدی باوران را در پذیرش آموزه امامت و مهدویت پرورش میدهد. چنانچه جامعه از دعا لب فرو بسته، فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به عنوان خواسته خویش مطرح نکند، توفیقی برای اجابت خداوند نسبت به این نیاز بنیادی جامعه نخواهد بود.
?در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است:
«ولو ان عبدا سد فاه و لم یسأل لم یعط شیئأ فسل تعط؛»
اگر بنده خدا، لب به دعا نگشاید و از خداوند متعال نیاز خود را درخواست نکند، خدا به او چیزی عطا نخواهد کرد.[2]
اهتمام به دعاهای مهدوی در اندیشه اسلامی تا آنجا پیش میرود که یونس بن عبدالرحمن میگوید: امام هشتم علیه السلام همواره دستور میداد برای امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف دعا کنند. [3]
به همین روی در اندیشه اسلامی وارد شده است:
از دعا ملول نباشید؛ چرا که دعا نزد خداوند متعال جایگاه ویژهای دارد. [4]
از دقت در مجموع روایات معلوم میشود، دعا تأثیر بسزایی در تعیین سرنوشت و تغییر و تحول و تعالی جامعه اسلامی داشته، حتی موجب تغییر تقدیر میشود. بنابراین انس و الفت با دعا، موجب تغییر وضعیت کنونی جامعه و بهبود زمینه برای ظهور میگردد و تمسک و توسل به خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام در قالب دعا، موجب تسریع ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد شد.
?[1]کمال الدین، ص485.
?[2]کافی، ج2، ص466.
?[3]مصباح المتهجد، ص409.
?[4]کافی، ج2، ص488.
صدای حضرت در زمان ظهور چگونه به گوش، همه میرسد؟
تحقیقات نشان میدهد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هنگام ظهور بر دیوار کعبه تکیه میکند و 313 یار ویژة او گرد هم میآیند. سپس حضرت، آیه 88 از سوره هود بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین را تلاوت میکند. بعد از تلاوت این آیه شریف، حضرت به یاران خویش میفرماید: «أنا بقیة الله فی أرضه وخلیفته و حجته علیکم..». بعید نیست ندای امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف از طریق یاران خاص حضرت به گوش دیگران برسد؛ چرا که در روایت آمده است:
«هنگام ظهور، یاران ویژه امام عصر که شمار آنها به ده هزار نفر میرسد، نزد او حاضر میشوند و امام زمان ظهور خواهد کرد» [1] .
بنابراین به رغم اشاره روایات به این مطلب، اظهار نظر قطعی در خصوص شنیدن صدای امام دوازدهم علیه السلام هنگام ظهور، امری ناممکن است. مسلم، این است که برابر روایات، فراخوان امام دوازدهم علیه السلام به سوی حقیقت و عدالت، در سطح جهانی و گسترده صورت گرفته، به گوش همه جهانیان خواهد رسید؛ از این رو اظهار نظر قطعی دربارة اینکه صدای حضرت چگونه به اهل عالم میرسد، دشوار و حتی ناممکن است.
برخی احتمال دادهاند این اعلام جهانی از طریق اعجاز صورت میگیرد و برخی تحقق اعجاز را فقط در صورت ضرورت میدانند و میگویند: «با توجه به وسایل پیشرفته فعلی، به اعجاز نیازی نیست و حضرت از طریق رسانه میتواند ندای دعوت خود را به گوش جهانیان برساند».
به علاوه، ندای حضرت با ندای آسمانی که از علایم ظهور شمرده شده، متفاوت است. ندای آسمانی، از علایم ظهور است و برای اعلام ظهور و آمادگی عمومی مردم برای این امر صورت میگیرد و شاید یک بار بیشتر نیز واقع نشود. نیز ممکن است به گونه ای باشد که همه در یک لحظه آن را بشنوند؛ اما دعوت حضرت، میتواند در طول زمان هر چند کوتاه به گوش مردم برسد؛ بدین گونه که ابتدا مردم حاضر در مسجدالحرام دعوت را بشنوند و سپس رسانهها منعکس کنند.
سخن آخر اینکه مهم این است که حضرت، دعوت خود را به روشنی و درستی به همه جهانیان میرساند؛ هر چند کیفیت دقیق آن بر ما پوشیده باشد.
?منبع: [1]کمال الدین، ص331.
از حضرت صادق سلام الله علیه درباره ی این روایت سؤال شده است که آیا مراد از جمله ی «سیدة نساءالعالمین» چیست؟
حضرت فرمود: یعنی فاطمه بانوی بانوان جهان از اولین و آخرین میباشد. راوی گوید که سؤال شد: آیا در زمان خودش؟
حضرت فرمود: بانوی بانوان در عصر خودش حضرت مریم بود، ولی فاطمه سیده ی زنان جهان، و مهین بانوی عالم است از اولین و آخرین.
? علل الشرایع ص 182
?العمده، ص 388
?بحارالانوار ج 14،ص 206
گردنبند پر برکت
♦️جابر عبدالله انصاری میگویند:روزی رسول خدا(ص)بعد از نماز عصر با ما نشسته بود و اصحاب دور آن حضرت جمع شده بودند ناگاه پیرمردی فرتوت با لباسی مندرس به مسجد آمد و بانگ برآورد:ای رسول خدا(ص)مردی هستم گرسنه، برهنه، فقیر، سیرم کن، بپوشان، بی نیازم کن.
♦️رسول خدا(ص)هیچ نداشت و از طرفی هم نمیخواست او را ناامید بازگرداند.
♦️به او گفت: ترا به جایی راهنمایی میکنم که خدا و رسول را دوست دارند و خدا ورسولش هم آنها را دوست دارند.
آنگاه اورا با بلال به خانه ی فاطمه (س)فرستاد.
♦️فاطمه(س)تنها تکه پوستی که حسن و حسین(ع) بر آن میخفتند را به پیر مرد داد. (این در وقتی بود که رسول خدا(ص) وعلی مرتضی(ع) و فاطمه(س)سه روز بود غذا نخورده بودند.)
♦️پیرمردگفت:این درد مرا درمان نیست.
حضرت زهرا(س)همان لحظه گردنبندی که به تازگی دختر عمویش به او هدیه کرده بود و شاید هنوز علی(ع)آنرا ندیده بود به او داد و گفتند:آنرا بفروش انشاءالله امرت سامان یابد.
♦️پیرمرد برگشت و شرح داستان را به رسول خدا(ص) گفت، هنوز تمام نشده بود که دیدگان رسول خدا(ص) به اشک نشست و فرمود: آنرا بفروش تا خدا به برکت فاطمه(س) به تو گشایشی دهد.
♦️عمار عرض کرد:یارسول الله(ص)به من اجازه دهید تا این گردنبند را بخرم.
قال: اشتره یا عمار،فلواشترک فیه الثقلان ما عذبهم الله بالنهار .
♦️حضرت فرمود: خریداری کن آنرا، ای عمار، که اگر جن و انس در این خرید و فروش با تو شریک شوند خدا ایشان را به آتش دوزخ عذاب نکند.
♦️عمار که گردنبند حضرت زهرا(س) را سند بهشت و خوشحالی او را برتر از آن می دانست تمام هستی خود را با آن پیرمرد به معامله گذارد و آنگاه گردنبند را معطر کرده و در پارچه ای پیچیده و با غلامش هر دو را به رسول خدا(ص)بخشید حضرت هم هر دو را به فاطمه(س) بخشید .
فاطمه(س) گردنبند را گرفت و غلام را آزاد ساخت .
غلام خندید وقتی حضرت فاطمه(س)علت خنده اش را پرسید عرض کرد: از برکت این گردنبند میخندم زیرا گرسنه ای را سیر کرد و فقیری را غنی ساخت و بنده ای را آزاد نمود.
? اخلاق حضرت فاطمه(س)،ص136،ناسخ التواریخ(فاطمه ی زهراص367
آیت الله جـوادی آمـلی می فرمود:
حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)فرمود بر روی نگین انگشتر من این ذکر را بنویسید؛
« اِلهی لا تکلنی الی نَفسی طـرفه عین ابَدا »
یعنی ؛خدایا من را به اندازه یک چشم بهم زدن هم به خودم وامگذار. از حضرت پرسیـدند؛چـرا دربین این همه ذکرها،شما این ذکر را انتخاب کردید؟
حضرت زهرا(علیها السلام ) فرمود: زمانی که من دخـتر بودم ودر خانه پدرم،هر وقت سـحر بیدار شدم ، دیدم پدرم رسول الله سر به سجده گذاشته و در سجده این ذکر را می گویـد.
روشنگری
شبهه:
حجاب اجباری ارزشی ندارد. ارزش حجاب وقتی است که اختیاری و از روی آزادی باشد!
پاسخ:
1. در این شبهه مغالطه ی خلط بین ارزش داشتن یک عمل و رعایت قوانین و هنجارهای جامعه صورت گرفته است. مسلم است که هر عملی وقتی بدون اختیار صورت بگیرد ارزش معنوی خود را از دست می دهد. سرقت نکردن دزدی که درون زندان افتاده و نمی تواند دزدی کند ارزشی ندارد، اما آیا می توان به این بهانه او را آزاد کرد تا به نقض قوانین و تجاوز به مال و حقوق دیگران بپردازد.
2. مثال دیگر: راننده ای که به هیچ چراغ قرمزی احترام نمی گذارد، و تنها از ترس جریمه ی پلیس از چراغ قرمز عبور نمی کند، رفتار چندان قابل ارزش و تحسینی ندارد اما آیا می توان گفت که پلیس ها کسی را با جریمه و مجازات مالی مجبور به توقف پشت چراغ قرمز نکنند؟؟
3. بنابراین آیاتی مانند لا اکراه فی الدین به این معناست که کسی را نمیتوان به زور معتقد به دین یا آئینی نمود. اما در هر جامعه ای ارزش ها و هنجارهایی متناسب با فرهنگ آن جامعه وجود دارد که رعایت آن لازم است هرچند باطناً آن را نپذیرد و کسی هم نباید او را با اجبار و اکراه وادار به پذیرش درونی کند زیرا عملا ممکن نیست یا بگویید: (لا اکراه فی الدین)
4. خلاصه اینکه نمیتوان کسی را مجبور به پذیرش اعتقادی کرد و او را به زور وارد بهشت کرد!! اما نظم جامعه، رعایت قوانین و احترام به هنجارهای فرهنگی موضوع دیگری است که حتی در کشورهای لائیک هم وجود دارد.
#دختر_خیابان_انقلاب
یعنی شهیده زینب کمائی دختری که منافقین آنقدر گره روسریش راکشیدند تا به شهادت رسیدوبا چادرش اورا دفن کردند…
کسانی که هی مدام میگن چه نیازی به چادره! با حجاب مانتویی هم میشه محجبه بود بگید این قدر مردم رو دعوت به حداقلی بودن نکنن!
یه عده فکر میکنن برای جذب مردم به دین باید تا میشه دین رو کوچولو کرد.. تا مبادا واسه بعضیا سخت بیاد..
نخیر … مسابقه بین خوب بودن یا بد بودن نیست…
مساله اینه که ما میخوایم خوب تر و خوب ترین باشیم…
میگی حیا… من میخوام با حیاترین باشم…
میگی عفت … من میخوام عفیف ترین باشم..
میگی اخلاق … من میخوام خوش اخلاق ترین باشم..
میگی نماز… من میخوام از همه بهتر نماز بخونم
میگی جهاد … من میخوام واسه خدا از همه بیشتر تلاش کنم..
میگی حجاب … من میخوام چادری باشم..
میگی سبک زندگی… میگم من میخوام به حضرت زهرا شبیه ترین باشم…
زن و شوهر همدیگر را تحقیر نکنند
رهبرانقلاب: اگر شما عالیترین مرد دنیا باشید و زن شما مثلاً از لحاظ سواد و معلومات و … یک خانم کم سوادی باشد، یا از یک خانوادهی پایینی باشد، شما حقّ کمترین ظلم و اهانتی را به او ندارید.
مرد حق ندارد ـ ولو بالاتر از زن باشد ـ به زنش جفا کند. زن هم همینطور.
گاهی زن، یک خانم باسواد تحصیل کرده است که مثلاً حالا با یک مردِکارگری ازدواج کرده است. او هم حق ندارد مرد را تحقیر کند.
?? مرد، باز هم برای او نقطهی اتکایی است. باید به او تکیه کند. باید او را از لحاظ روحی چنان حفظ کند که بشود به او تکیه کرد.
این، خانوادهی سالم است. اگر خانواده را این طوری تشکیل دادید،بدانید که یک رکن اساسی سعادتِ خودتان را تأمین کردهاید.
? بیانات در خطبه عقد مورخهی 78/12/22
#خانواده_اسلامی
اعتقاد به منجی آخرالزمان در ادیان مختلف
اعتقاد به منجی آخرالزمان، در مذهب هندیان..
دور دنیا تمام شود، پادشاهی عادل در آخرالزمان که پیشوای فرشتگان، پریان و آدمیان باشد، حق و راستی با او باشد و آنچه در دریا، زمین و کوه ها پنهان باشد همه را به دست آورد و از آسمانها و زمین آنچه باشد خبر دهد.
? کتاب باسک هندیان
اعتقاد به منجی آخرالزمان، در دین یهود…
…و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد کرد و مساکین تو را به انصاف و ظالمان را زبون و خوار خواهد ساخت، سلاطین او را تعظیم خواهند کرد و بر فقیر و مسکین، کَرَم و احسان خواهد نمود و جمیع امت ها شاد خواهند شد.
? تورات(کتاب مقدس یهودیان)
اعتقاد به منجی آخر الزمان، در دین زرتشت…
چاره جمیع دردها با اوست، ظلم، بی دینی و فساد را ریشه کن میکند، مردم ناپاک را نابود میگرداند و صلح را در عالم برقرار میسازد.
? سوشیانت( کتاب مقدس زرتشتیان)
اعتقاد به منجی آخر الزمان، در دین مسیحیت…
پس دعا کنید و آماده باشید زیرا در ساعتی که گمان نمیبرید، پسر انسان خواهد آمد.
? انجیل لوقا( کتاب مقدس مسیحیان)
اعتقاد به منجی آخرالزمان، در دین یهود…
اگرچه تأخیر نماید اما برایش دعا کن و منتظر باش زیرا البته او خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود بلکه جمیع امتها را به عدل و انصاف داوری خواهد کرد.
? حبقوق نبی(از کتب مقدس یهودیان)
آیت الله بهجت :
افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران میروند و نمیدانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فرج دعا کنند.
در محضر بهجت ، ج2
کجایند دشمنانِ دوستان من؟
امام صادق علیه السلام فرمود:
إذا کانَ یَومُ القِیامَةِ نادى مُنادٍ : أینَ الصُّدودُ لِأَولِیائی؟ فَیَقومُ قَومٌ لَیسَ عَلى وُجوهِهِم لَحمٌ ، فَیُقالُ : هؤُلاءِ الَّذینَ آذَوُا المُؤمِنینَ ونَصَبوا لَهُم وعانَدوهُم وعَنَّفوهُم فی دینِهِم ، ثُمَّ یُؤمَرُ بِهِم إلى جَهَنَّمَ .
چون روز قیامت شود ، بانگ زننده اى بانگ مى زند : کجایند دشمنانِ دوستان من؟. پس گروهى که بر چهره هایشان گوشتى نیست ، بر مى خیزند و گفته مى شود : اینان ، کسانى هستند که مؤمنان را آزار دادند و با آنان به دشمنى برخاستند و به خاطر دینشان با آنان خشنونت ورزیدند . آن گاه دستور داده مى شود که آنها را به دوزخ ببرند .
?الکافی،ج2 ص351 ح2
امام صادق(علیه السلام):
هیچ روزی مانند روز کربلا نمی شود اگر چه روز سقیفه وآتش زدن درب خانه امیرالمومنین وحضرت زهراء…وشهادت محسن(علیه السلام)عظیم تر و وحشتناک تر وتلخ تر است چراکه آن روز اصل روز عذاب است
امیرالمومنین علیه السلام:
در تنگى و سختى است که #محبت راستین آشکار مى شود.
?غرر الحکم ، ص٦٥١١
امیرالمومنین علیه السلام:
هیچ ستمگرى را ندیدم همانند حسود که چنین به ستمدیده شبیه باشد؛
نفسْ نفسزنان، با دلى سرگشته و اندوهى پیوسته.
تحف العقول، ص ٢١٦
امیرالمومنین علیه السلام:
هنگامی که فقر وپریشانی در میان مردم زیاد شد،و گروهی عقیده گروه دیگر را انکار نمودند،درآن زمان روز و شب منتظر آمدن امر الهی(وتحقق ظهور مهدی عجل الله فرجه)باشید
بحارالانوار، ج52،ص104
شیخ عبدالرحمان صفوری در نزهه المجالس، و مولی محمد مبین در معارج النبوة، از حضرت صادق سلام الله علیه روایت میکنند که آن حضرت فرمود:
آدم و حوا در کنار هم نشسته بودند که جبرئیل به نزدشان آمد و آنان را همراه خود به داخل قصری از طلا برد، در آنجا تختی از یاقوت قرمز بود و بالای آن تخت قبه ای بود نورافشان، و در میان آن قبه چهره ای غرقه در نور، که تاجی بر سر نهاده و دو گوشوار از لولو در گوشش، و گردن بندی از نور بر گردنش آویخته بود. هر دو از نورانیت حیرت انگیز آن تمثال در شگفت شدند به حدی که حضرت آدم زیبائی همسرش حوا را فراموش نمود، لذا روی به جبرئیل کرد و پرسید این صورت کیست؟
جبرئیل گفت: این #فاطمه است، و آن تاجش احمدنما، گردن بندش حیدرنما و دو گوشوارش نشانگر حسن و حسین اوست. آنگاه حضرت آدم سر خویش را به سوی قبه نور بلند کرد، و در آنجا این پنج اسم را با خط نور نوشته دید: من محمودم و این محمد است، من اعلی هستم و این علی است، من فاطرم و این فاطمه است، من محسنم و این حسن است، و احسان از من است و این حسین است.
پس از قرائت این نامها جبرئیل گفت:
یا آدم، این نامها را بخاطر بسپار که بعدها یقینا به آنها نیازمند میشوی، و آن اسماء مشکل گشای تو خواهند بود. بعد از آنکه حضرت آدم مرتکب آن ترک اولی شد و در نتیجه بر زمین فرود آمد، بعد از300 سال اشک ریختن و با آن اسماء مبارک دعائی ترتیب داد و به پیشگاه خدای متعال چنین معروض داشت:
پروردگارا به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین، یا محمود، یا اعلی، و یا محسن، یافاطر از خطای من درگذر و توبه مرا قبول فرما.
در آن هنگام از جانب خدای تعالی خطاب آمد که یا آدم اگر در خواست میکردی که گناهان همه ی فرزندانت را بیامرزم هر آینه همه ی آنان را میبخشیدم.
? نزهه المجالس، ج2،ص320
#عنایت_امام_به_شطیطه_نیشابوری
شیعیان نیشابور جمع شدند و از بین خود محمد بن علی نیشابوری را برگزیدند. پس سی هزار دینار و پنجاه هزار درهم و دو هزار پارچه جامه به او دادند که برای حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام ببرد.
شطیطه که زن مؤمنی بود، یک درهم پول و یک کلاف نخ را که به دست خود رشته بود و چهار درهم ارزش داشت، آورد و گفت: «و الله لا یستحیی من الحق». یعنی اینکه من میفرستم، اگر چه کم است، لکن از فرستادن حق امام علیه السلام اگر کم باشد، نباید حیا کرد.
وقتی محمد بن علی نیشابوری این اموال را به امام داد حضرت فرمود:
سلام مرا به این خانم برسانید و این چهل درهم و این پارچه ای که جزو کفن خودم هست به او بدهید
او چند روزی(19 روز) زنده نیست ولی همین که از دنیا رفت، من برای نماز بر جنازه او به نیشابور خواهم آمد.
?بحار الانوار ج 48 ص 74.
کسانی که اهل خمس هستند و از درآمد خود سهمی برای خدا و رسول و اهل بیت و دیگران در نظر دارند،
به واقع خداوند و اولیاء علیهم السلام به او عنایت ویژه دارند.
عوامل هلاکت انسانها
امیرالمومنین علی علیه السلام:
* خدا هرگز جباران دنیا را در هم نشکسته مگر پس از آنکه مهلت های لازم و نعمتهای فراوان بخشید،
* و هرگز استخوان شکسته ملتی را بازسازی نفرمود مگر پس از آزمایشها و تحمل مشکلات
* ای مردم! در سختیهایی که با آن روبرو هستید و مشکلاتی که پشت سر گذاردید، درسهای عبرت فراوان وجود دارد،
* نه هر که صاحب قلبی است خردمند است، و نه هر دارنده گوشی شنواست، و نه هر دارنده چشمی بیناست.
*در شگفتم، چرا در شگفت نباشم؟! از خطای گروههای پراکنده با دلایل مختلف که هر یک در مذهب خود دارند!
_نه گام بر جای گام پیامبر (صلی الله علیه وآله) می نهند
_و نه از رفتار جانشین پیغمبر پیروی می کنند،
_ نه به غیب ایمان می آورند
_و نه خود را از عیب برکنار می دارند،
_به شبهات عمل می کنند
_و در گرداب شهوات غوطه ورند،
_نیکی در نظرشان همان است که می پندارد،
_و زشتیها همان است که آنها منکرند.
‼️در حل مشکلات به خود پناه می برند، و در مبهمات تنها به رای خویش تکیه می کنند، گویا هر کدام، امام و راهبر خویش می باشند که به دستگیره های مطمئن و اسباب محکمی که خود باور دارند چنگ می زنند.
?نهج البلاغه، خطبه 88
آیا امیرمؤمنان #علی(علیه السلام) برای #بازپسگیری حق خود، اقدامی کردند؟
پاسخ:
1⃣ حضرت زهرا(سلام الله علیها) به مسجد #مدینه رفت و در خطبه #فدکیه، از حق #علی(علیه السلام) دفاع کرد.
2⃣ امیرمؤمنان علی(علیه السلام) و حضرت #زهرا(سلام الله علیها) با رفتن به در خانه #انصار و #مهاجران، آنان را برای گرفتن حق خود، فراخواندند.
3⃣ بعد از این فراخوانی، 12 نفر در خانه علی(علیه السلام) برعلیه #ابوبکر، #تحصن کردند.
4⃣ امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در مناظره ای با ابوبکر و طرفداران وی، از حق خود دفاع کرد. آنان گفتند: حق با علی(علیه السلام) است. اما تو جوانی، بعد از ابوبکر سراغ تو می آییم.
اما در نهایت، چون مردم همراهی نکردند، امام مجبور به #سکوت گردید.
امام #باقر(علیه السلام) در این باره میفرمایند:
موقعی که مردم با ابوبکر #بیعت کردند و حاضر نشدند، امیرمؤمنان را یاری کنند و حضرت بدون یاور ماند، آن وجود مقدس از ادعای #خلافت دست برداشت.
چراکه بیم آن داشت که #مسلمانان یکباره به سوی #بت_پرستی بازگردند و ندای حق #لاالهالاالله و محمد رسول الله(صلی الله علیه وآله) فراموش گردد.
#بی_احترامی_به_مؤمن
چه بی احترامی ها که نمی شود!
ابو هارون می گوید:
درمحضر امام صادق(علیه السلام ) بودیم، امام به جمعی رو کرد و فرمود: چرا ما را سبک می شمرید؟ و به ما اهانت میکنید؟
مردی از اهالی خراسان برخاست و عرض کرد: پناه میبرم به خدا که من تو را سبک بشمرم و احترام تو را حفظ ننمایم.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: آری تو یکی از آن افرادی هستی که مرا سبک انگاشتی.
آن مرد عرض کرد: پناه میبرم به خدا از اینکه شما را سبک بشمرم و به چشم حقارت به شما بنگرم.
امام فرمودند: عزیزم! به یاد داری که فلان شخص در جحفه (میقاتگاه حاجیان در نزدیکی مدینه) به تو گفت مرا نیز سوار مرکب خود کن و به مقدار یک میل (دو کیلومتر) بهسوی (مکه) ببر، به خدا سوگند از پیادهروی خسته شده ام؛
سوگند به خدا تو حتی سرت را بلند نکردی و به او اعتنا ننمودی و مقام او را کوچک شمردی؛
بنابراین «و من استخفّ بمؤمن فینا إستخف و ضیّع حرمةالله» و کسی که مؤمن در راه ما را سبک بشمارد (و تحقیرکند)، حرمت خدا را سبک شمرده و تباه ساخته است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج8، ص: 102، ح 73.
‘روضة الکافی ص 102
?بسم الله الرحمن الرحیم?
فریاد مهتاب! (پرواز به اوج اسمان)
…این مردم میخواهند برای بی وفاییِ خود عذر بیاورند ، امّا خودشان هم میدانند این عذر بدتر از گناه است .
فاطمه رو به آنها میکند و میگوید:
??«از پیش من بروید ، من نمیخواهم شما را ببینم ، آیا بهانه دیگری هم دارید که بگویید؟
??شما مقصّر هستید که در حقّ ما کوتاهی کردید» .
همه ، سرهای خود را پایین میاندازند …..(1)….
حالِ فاطمه روز به روز بدتر میشود . همه میدانند که همین روزهاست که روح فاطمه از قفس تنگ دنیا پر بکشد و به اوج آسمانها پرواز کند .
همه مردم میدانند که فاطمه از خلیفه ناراضی است و برای همین باید فکری کرد .
?به خلیفه خبر میدهند که روزهای پایانیِ زندگی فاطمه فرا رسیده است .
??از ماجرای هجوم به خانه فاطمه بیش از پنجاه روز گذشته است. خلیفه تصمیم میگیرد تا به عیادت فاطمه برود ، شاید بتوان او را راضی کرد .
▪️درِ خانه زده میشود . فضّه ، خدمتکار فاطمه ، در را باز میکند . ابوبکر و عُمَر را میبیند:
ــ ما آمدهایم تا از فاطمه عیادت کنیم .
ــ صبر کنید تا من به او خبر بدهم .
فضّه به داخل خانه میرود ، خلیفه بسیار خوشحال است ، او با خود میگوید الآن میروم و با سخنان خود فاطمه را راضی میکنم .
▫️فضّه برمیگردد و میگوید:
«فاطمه اجازه نداد شما داخل شوید» .
آنها خیال میکنند که شاید امروز فاطمه کار خاصی داشته است . برای همین میروند و فردا باز میگردند ، امّا این بار هم فاطمه به آنها اجازه نمیدهد .
آنها برای بار سوم میآیند و ناامید میشوند :
ــ حالا چه کنیم ؟
ــ باید از علی بخواهیم تا از فاطمه برای ما اجازه بگیرد .
*آیا علی این کار را خواهد کرد ؟
نگاه کن، خلیفه دارد با على (علیه السلام) سخن مى گوید.
اى على! تا کى مى خواهى با ما دشمنى کنی؟
مگر چه شده است؟
ما مى دانیم که تو به فاطمه گفته اى که ما را به خانه راه ندهد، آیا ما حق نداریم به عیادت دختر پیامبر خود برویم، تو باید فاطمه (سلام الله علیها) را راضى کنى.
باشد، من با فاطمه سخن مى گویم.
به راستى، آیا فاطمه (سلام الله علیها) اجازه خواهد داد که خلیفه به عیادت او بیاید؟
نگاه کن
على (علیه السلام) کنار بستر فاطمه (سلام الله علیها) نشسته است،
او نگاهى به صورت پژمرده همسرش مى کند.
?فاطمه چشمان (سلام الله علیها) خود را باز مى کند، على (علیه السلام) را در کنار خود مى بیند. او على (علیه السلام) را به خوبى مى شناسد، مى داند این طور نگاه کردن على (ع) معناى خاصى دارد:
على جان! آیا چیزى مى خواهى به من بگویى؟
ابوبکر و عُمَر به دیدار تو آمده اند، امّا تو به آنها اجازه نداده اى.
آرى، من هرگز به آنها اجازه نمى دهم که به دیدن من بیایند، على جان! من هرگز با آن دو نفر سخن نمى گویم.
امّا من به آنها قول دادهام تا تو را راضى کنم که آنها به اینجا بیایند.
على جان! من سؤلى از تو دارم.
چه سؤالى؟
آیا تو مى خواهى آنها به اینجا بیایند؟
من راضى به این کار نیستم، امّا صلاح مى بینم که آنان به اینجا بیایند.
على جان! این خانه، خانه خودت است من هم کنیز تو هستم، من روى حرف تو حرفى نمى زنم، آنها مى توانند به دیدنم بیایند……(2)…..
ببین، چگونه فاطمه (سلام الله علیها) براى شاد نمودن شوهرش، از حرف خود مى گذرد. به خدا قسم! دنیا عشقى زیباتر از عشق فاطمه (سلام الله علیها) به على (علیه السلام) ندیده است.
قسمت پنجاهم
ادامه دارد…..
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?
1.بحار الأنوار ج 43 ص 161.
2.عمدة القاری ج 15 ص 20، کنز العمّال ج 5 ص 605، سیر أعلام النبلاء ج 2 ص 121، تاریخ الإسلام للذهبی ج 3 ص 47، البدایة والنهایة ج 5 ص 310
#از_شهادت_تا_شهادت
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العم اعدائهم
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
امام خمینی (ره):
تمام ابعادی که برای یک انسان متصور است در فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جلوه کرده و بوده است.
زنی که اگر مرد بود به جای رسول الله بود.
صحیفه امام، جلد 7، صفحه 337
همیشه
حساب«نعمت هایت»را داشته باش
نه«مصیبت هایت»
حساب «داشته هایت»را داشته باش
نه«باخته هایت»
حساب«دوستانت»را داشته باش
نه«دشمنانت»
حساب«سلامتی ات»را داشته باش
نه«سکه هایت»?
سه نکته مهم که اگر رعایت کنید؛
زندگی آرامی خواهید داشت
وقتی خوشحال هستید (قول) ندهید.
وقتی عصبانی هستید (جواب) ندهید .
وقتی ناراحت هستید (تصمیم) نگیرید.
ماهیان از آشوب دریا به خدا شکایت بردند،
دریا آرام شد و آنها صید تور صیادان شدند !!
آشوبهای زندگی حکمت خداست.
ازخداوند ، دل آرام بخواهیم، نه دریای آرام !!
میدونی چرا به امام حسن مجتبی علیه السلام میگن غریب مادر ؟
یکی از علت ها
ﺭﻭﺯﯼ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ
ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺁﻗﺎ ﻣﻐﯿﺮﻩ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ
ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻣﺮﮔﺶ ﺷﻮﺩ .
ﺁﻗﺎ ﺳﺮﯾﻌﺎ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ﺑﺮﻭﯾﻢ ﻋﯿﺎﺩﺕ ﻣﻐﯿﺮﻩ
ﺯﯾﺮﺍ ﺍﻭ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻣﺎﺳﺖ . ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺴﺘﺮﺵ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ
ﺍﻣﺎﻡ ﮔﻔﺖ ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ ؟
ﺍﻣﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﺑﻨﺪﻩ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺣﺘﻀﺎﺭ
ﻫﻢ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﻨﺪ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﺩ .
ﮔﻔﺖ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺎﺵ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ
ﮐﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﭘﺸﯿﻤﺎﻧﻢ ﻭ ﺗﻮﺑﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢﺟﺰ ﺩﻭ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻥ
ﺭﺍﺿﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺍﮔﺮﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻋﻤﻞ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻼﻗﺎﺕ
ﮐﻨﻢ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﻬﺘﺮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﻨﻢ.
1⃣ ﻃﻨﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺑﯿﻌﺖ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻥ
ﻋﻠﯽ ﭘﺪﺭﺕ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ.
2⃣ ﺳﯿﻠﯽ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﺯﺩﻡ
? منبع :
? ﻧﺎﺳﺦ ﺍﻟﺘﻮﺍﺭﯾﺦ ﺝ 2 / ﺹ 68
نگرانی حضرت فاطمه علیها السلام
اسماء بنت عمیس مى گوید: فاطمه علیها السلام به من فرمود:
من شیوه تشییع جنازه زنان را بسیار زشت و ناپسند مى دانم، پارچه اى بر روى او مى کشند که برجستگیهاى بدن او را براى بینندگان به نمایش مى گذارد! اى اسماء مرا بر تابوت آشکار نگذار بدن مرا بپوشان که خدا تو را از آتش بپوشاند.
وسائل الشیعة، ج2: 876 ح 3453 و 3456 و 3457.
فاطمه ای نور حق ذوالجلال
فاطمه ای بانوی فضل الکمال
حق تعالی مثل تو کس نافرید
گوهری هستی که از حق شد پدید
نام نیکت شهره آفاق شد
یازده نور از وجودت ماه شد
این درخشش طالع افلاک شد
بر همه خلق جهان اثبات شد
جنت الماوی ز انوار رخت پر نور شد
هر که نتواند کمالات تو را دید کور شد
کفو تو باشد علی مرتضی
خالق مخلوق از او باشد رضا
جمله مخلوق در یوم الحساب
پنج تن آل عبا را هست باب
چون خدا اذن شفاعت داده است
عاصیان را این کرامت داده است
ای خدا زین فضل و احسان تو
شرم داریم زین همه انعام تو
هر که نشناسد تو را ای ذوالمنن
هست در تیه ضلالت دائماً
فاطمه ای بنت ختمی مرتبت
پس شفاعت کن ز روی مرحمت
چگونگی غسل و تدفین خانم فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)
ابوعلی، محمد بن همام بغدادی روایت کرد:
هنگامی که حضرت زهرا سلام الله علیها به شهادت رسید، امیرمؤمنان علیهالسلام وی را غسل داد و کسی در نزد وی حاضر نبود مگر فرزندانش حسن، حسین، زینب و امکلثوم و همچنین اسماء بنت عمیس و کنیزشان فضه.
آنگاه بدن مطهرش را در تاریکی شب به همراه حسن و حسین به سوی بقیع حمل کرد و بر وی نماز گزارد و کسی به آن آگاه نبود و کسی بر وی نماز نگذارد. آنگاه وی را در روضه شریفه (میان منبر و قبر پیامبر صلی الله علیه و آله) دفن نمود و محل آن را صاف و نامشخص کرد و بامداد همان شب به قبرستان بقیع رفت و چهل مکان را به صورت قبر جدید درآورد.
مردم چون از دفنش باخبر شدند به قبرستان بقیع رفته و در آن جا با چهل قبر جدید روبرو شدند و ندانستند کدام یک قبر شریف فاطمه سلام الله علیها است. بدین جهت ناله و شیون کرده و یکدیگر را (در قصور و تقصیرشان در نگهداری حرمت دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله) ملامت و سرزنش کردند و میگفتند: وای بر ما! پیامبرمان فرزندی پس از خود به جای نگذاشت جز یک دخترش که آن هم غریبانه وفات کرد و شبانه دفن شد و کسی از ما نه در وفاتش، نه در نمازش و نه در دفنش حاضر نبودیم و هم اینک قبر وی نیز بر ما نامعلوم است.
دست اندرکاران أمر (ابوبکر و عمر) از این ماجرا باخبر شده و به زنان سوگوار گفتند: آیا کسی در میان شما هست که این قبرها را نبش کرده تا بدن فاطمه سلام الله علیها را بیابد و ما بر او نماز گزاریم و سپس او را دفن و محل دفنش را مشخص کنیم؟
این خبر به اطلاع امیرمؤمنان علیهالسلام رسید. آن حضرت در حالی که خشمگین شده بود به طوری که دو چشمش را سرخی فراگرفته و رگهای گردنش برآمده بود و قبای زردی را که معمولاً در ایام درگیری و ناراحتی به تن میپوشید، دربرکرد و شمشیر ذوالفقار خود را بدست گرفت و به سوی بقیع رهسپار گردید.
همین که به مردم حاضر در بقیع رسید فرمود: به خدا سوگند، اگر کسی یک سنگ از این قبرها را بردارد، با این شمشیر بر سرش و کسی که به وی دستور داده است میکوبم. در همین هنگام عمر بن خطاب و همراهان او با امیرمؤمنان علیهالسلام روبرو شدند. عمر به وی گفت: چه شد تو را ای ابوالحسن! به خدا سوگند ما قبر فاطمه را نبش کرده و بدنش را بیرون میآوریم و بر وی نماز میگزاریم.
امیرمؤمنان علیهالسلام با دستان خویش پیراهنش را گرفت و وی را چرخاند و بر زمین کوبید و به وی فرمود: ای سیهچردهزاده! از حق خودم (یعنی خلافت اسلامی) به خاطر این که با اختلاف ما مردم از دین مرتد نشوند، درگذشتم. اما هیچگاه نسبت به قبر فاطمه سلام الله علیها در نخواهم گذشت، سوگند به کسی که جانم در دست او است، اگر تو و ملازمانت چیزی از این قبرها را جا به جا کنید، زمین را از خونتان سیراب خواهم کرد! اگر میخواهی، آزمایش کن ای عمر!
در این هنگام ابوبکر (خلیفه وقت) از راه رسید و عاجزانه به امیرمؤمنان علیهالسلام عرض کرد: ای ابوالحسن! تو را به حق رسول خدا صلی الله علیه و آله و به حق آن کسی که در بالای عرش است سوگند میدهم که او را رها کنی و مطمئن باش هیچ یک از ما، کاری که تو را برنجاند انجام نخواهیم داد.
آنگاه امیرمؤمنان علیهالسلام دست از عمر برداشت و او را رها کرد و مردم نیز پراکنده شدند و از آن زمان به بعد، هیچ کس جرئت نکرد قبرهایی را که علی علیهالسلام درست کرده بود، نبش کند و به جستجوی بدن شریف فاطمه سلام الله علیها بپردازد.
امیرمؤمنان علیهالسلام بدین سان قبر شریف همسر مظلومش فاطمه زهرا سلام الله علیها را از نبش قبر رهانید و به وصیت خود فاطمه زهرا سلام الله علیها که فرموده بود، کسی در غسل، کفن و نماز و دفنش حاضر نشود، عمل نمود. تا اعتراضی باشد برای همیشه بر آنانی که حقشان را غصب و حرمتشان را شکسته و آنان را مظلومانه به شهادت رسانیدند.
فضیلت صلوات بر حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
یکی از ختوم مجرّب در برآورده شدن حاجات، صلوات بر حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است، که پانصد و سی مرتبه این صلوات را تکرار نماید و بگوید:
اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها [و السّرّ المستودع فیها] بعدد ما أحاط به علمک.
بارپروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامیاش و فرزندان عزیزش [و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی]، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد.
که در این صلوات شریف، مقصود از «رازی که در وجود مقدس آن حضرت(سلام الله علیها) به ودیعه نهاده شده» حضرت حجت و امام موعود(علیه السلام) هستند.
نویسندة صحیفة مهدیه میگوید:
اگرچه این صلوات در کتب قدیمی وجود ندارد و از مرحوم شیخ انصاری(ره) شنیده شده، ولی به علت ارتباطی که آن بزرگوار با حضرت بقیةالله ـ ارواحنا فداه ـ داشتهاند، به احتمال قوی این دعا از حضرت صاحبالامر(علیه السلام) صادر شده است.
? صحیفة مهدیه، اثر سیدمرتضی مجتهدی سیستانی، ترجمة مؤسسة اسلامی ترجمه، نشر حاذق، ص 584
اقرار به ولایت امیرالمومنین و اهل بیت علیهم السلام در عالم ذر، میثاق یا عالم اَلَست.
رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند:
خداوند متعال دوستی علی، فاطمه و فرزندان معصوم آن دو رابر همه انسان ها نباتات،کوهها، آبها، درختان،جمادات، حیوانات و…در عالم ذر عرضه داشت.
پس اولین کسانی که در پذیرش محبت اهل بیت سبقت گرفتند،خداوند آنها را به عنوان:
انبیا و مرسلین در دنیا قرار داد.
سپس بعد از انبیاء،کسانی را که در محبت اهل بیت سبقت گرفتند،به عنوان شیعه انتخاب شدند.و خداوند در بهشت همه آنان را جمع خواهد کرد.
به درستی که خداوند متعال ولایت ما را بر فرشتگان عرضه داشته پس اولین فرشتگانی که در پذیرش ولایتمان سبقت گرفتند خداوند ایشان را به عنوان فرشتگان مقرب انتخاب کرد.
?احقاق الحق 9/191
ابن عباس از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل میکند که حضرت فرمود:
در شب معراجم به سوی آسمان، این کلمات را دیدم که بر در بهشت نوشته شده بود: نیست خدائی جز خدای بی همتا، محمد پیامبر خداست، علی محبوب خداست، و فاطمه و حسن و حسین برگزیدگان خدا هستند، لعنت خدا بر کسانیکه کینه و دشمنی آنان را دارند.
?تاریخ بغداد ج 1،ص 259
?مناقب خوارزمی ،ص 214
?کفایه الطالب، ص 274
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله خطاب به سلمان فرمودند:
هرکس دخترم فاطمه را دوست داشته باشد،در بهشت با من است و هرکس با دخترم فاطمه دشمنی کند جایگاهش در دوزخ است.
ینابیع المودة،ج2،ص332
بزنطىّ گوید:
از امام رضا علیه السّلام در مورد قبر حضرت فاطمه علیها السّلام سؤال کردم، حضرت فرمودند:
حضرت زهرا در خانه خود دفن شده اند، و زمانى که بنى امیّه مسجد را بزرگ کردند، قبر آن حضرت در مسجد قرار گرفت.
عیون اخبار الرضا علیه السلام،ج1، ص٦٢٦
قدم هایی برای خودسازی
رهایی از غصه های الکی
ساخت زندگی با مهربانی و خدا
?قدم اول: نماز اول وقت
?قدم دوم: احترام به پدرومادر
?قدم سوم: قرائت دعای عهد
?قدم چهارم:صبر در تمام امور
?قدم پنجم: وفای به عهد با امام زمان(عج)
?قدم ششم: قرائت روزانه قرآن همراه بامعنی
?قدم هفتم: جلوگیری از پرخوری و پرخوابی
?قدم هشتم: پرداخت روزانه صدقه
?قدم نهم: غیبت نکردن
?قدم دهم: فرو بردن خشم
?قدم یازدهم: ترک حسادت
?قدم دوازدهم: ترک دروغ
?قدم سیزدهم: کنترل چشم
?قدم چهاردهم: دائم الوضو بودن
- بیایید امروز از خودمون یه سوال بپرسیم تا حالا برای ظهور آقا چند قدم برداشتیم؟
او منتظر است تا که ما برگردیم،ماییم که در غیبت کبری ماندیم
#شیــخ_نخـودکی_اصفهانی
???
أَمِینُ الْقُرْآنِ کیست؟
این فرمایش رسول خداصلی الله علیه وآله است که درباره آیه «وَلِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» به امیر مؤمنانعلیه السلام فرمود:
«تو منار و نمایشگر مورد توجّه مردم، و پرچم هدایت و امین قرآن هستی».
پس هرچه امیر مؤمنانعلیه السلام از جانب قرآن کریم بفرماید و یا آیات آن را تفسیر نماید، مورد قبول است.
? بحارالانوار، ج 35، ص 298
#امیرکلام
ازطرف خدا،،
عالم ز برایت آفریدم، گله کردی
از روح خودم در تو دمیدم، گله کردی
گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند
صد ناز بکردی و خریدم،گله کردی
جان و دل و فطرتی فراتر ز تصو
از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی
گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم
بر بخشش بی منت من هم گله کردی
با این که گنه کاری و فسق تو عیان است
خواهان توأم، تویی که از من گله کردی
هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم
با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی
صد بار تو را مونس جانم طلبیدم
از صحبت با مونس جانت، گله کردی
رغبت به سخن گفتن با یار نکردی
با این که نماز تو خریدم، گله کردی
بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان؟؟
بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی؟؟!
از عالم و آدم گله کردی و شکایت
خود باز خریدم گله ات را، گله کردی..
همیشه شکر گذار خدا باش , و به آنچه داری قانع باش
?بسم الله الرحمن الرحیم?
فریاد مهتاب! (پرواز به اوج اسمان)
آری ، اینگونه است که فاطمه را از گریه کردن منع میکنند ، او دیگر نباید به کنار قبر پیامبر بیاید و گریه کند .
صدای گریه او ، مردم را آزار میدهد .
او اوّلِ صبح ، از خانه بیرون میرود . او با این بیماری کجا میرود؟
نگاه کن! او به سوی قبرستان بقیع میرود .
حسن و حسین نیز همراه او هستند . او در گوشهای از قبرستان مینشیند و شروع به گریه میکند .
خورشید ، بالا میآید ، آفتاب داغ مدینه بر فاطمه میتابد . فاطمه از جای خود بلند میشود ، او به دنبال سایه میگردد .
آنجا درخت کوچکی هست ، فاطمه زیر سایه درخت مینشیند و به گریه خود ادامه میدهد .
غروب آفتاب میشود ، علی به دنبال فاطمه میآید و او را به خانه میبرد …(1)…..
شب در گوشهای از مدینه جلسهای تشکیل میشود .
ــ فاطمه برای گریه کردن به بقیع رفته است ، این برای ما خطر دارد .
ــ آری ، تا دیروز فاطمه در خانه خود گریه میکرد ، امّا امروز به بقیع رفته است ، اگر مردم بفهمند چه خواهد شد؟
ــ به راستی چه باید کنیم؟
ــ ما باید درختی که فاطمه زیر سایهاش مینشیند قطع کنیم تا آفتاب او را اذیّت کند و مجبور شود به خانه برگردد .
چند نفر با تبر به سوی بقیع میروند و آن درخت را قطع میکنند .
فردا صبح، فاطمه با حسن و حسین به سوی بقیع میآید . آفتاب بالا آمده است ، امّا اینجا دیگر درختی نیست تا فاطمه زیر سایهاش بنشیند .
آنجا را نگاه کن! علی برای دیدن فاطمه آمده است. او میبیند که فاطمه در آفتاب نشسته است . علی آستین خود را بالا میزند
ــ میخواهی چه کار کنی، مولای من؟
ــ میخواهم برای فاطمه سایه بانی بسازم .
بیا من و تو هم مولای خود را کمک کنیم ، بیا برویم ساقه درخت خرما بیاوریم …..
اینگونه است که بَیتُ الاَحزان (خانه غمها) ساخته میشود . سایبانی کوچک برای گریه کردن فاطمه.
فاطمه جان ! بیا در زیر این سایه بان بنشین . ….(2)…..
روزها و شبها میگذرد ..
خبری در شهر میپیچد: «بیماری فاطمه شدید شده است ، او دیگر نمیتواند از خانه بیرون بیاید» .
عدّهای از زنان مدینه به عیادت او میآیند .
آنها در کنار فاطمه مینشینند و حال او را میپرسند .
فاطمه رو به آنان میکند و میگوید:
«بدانید که من از شوهرانِ شما ناراضی هستم ، زیرا آنها ما را تنها گذاشتند و به دنبال هوسهای خود رفتند . عذاب بسیار سختی در انتظار آنها میباشد ، وای بر کسانی که دشمن ما را یاری کردند »…..(3)…..
زنان مدینه با شنیدن سخنان فاطمه به گریه میافتند.آنها نزد شوهران خود میروند و به آنها میگویند که فاطمه از دست شما ناراضی است .
شما که از پیامبر شنیدهاید که فرمود: «فاطمه ، پاره تن من است ، هر کس او را اذیّت و آزار دهد مرا آزرده است» ، شما باید بروید و فاطمه را راضی و خوشنود سازید .
مردان مدینه چارهای ندارند ، باید به سخنان زنان گوش دهند .
نگاه کن! بزرگان این شهر به سوی خانه فاطمه میآیند . آنها میخواهند از فاطمه عذر خواهی کنند ……(4)……
درِ خانه به صدا در میآید ، علی در را باز میکند . گروهی از مردم مدینه به عیادت فاطمه آمدهاند . آنها وقتی با فاطمه روبرو میشوند چنین میگویند:
«ای سرور زنان! اگر علی زودتر از بقیّه به سقیفه میآمد ما با او بیعت میکردیم ولی ما چه کنیم ؟ علی به سقیفه نیامد و ما ناچار شدیم با ابوبکر بیعت کنیم» .
آری ، آنها میخواهند گناه همه کارهای خود را به گردن علی بیاندازند ، مقصّر خودِ علی است که به سقیفه نیامد .
امّا همه میدانند که علی در آن لحظه ، مشغول غسل دادن بدن پیامبر بود ، آیا درست بود که علی بدن پیامبر را رها کند و به سقیفه برود؟
مگر این مردم در غدیر با علی بیعت نکرده بودند ، پس چه شد که پیمان خود را شکستند؟
تاریخ به یاد دارد که فاطمه و علی به درِ خانه مردم رفته، از آنها طلب یاری کردند ولی چرا کسی جواب آنها را نداد؟
این مردم میخواهند برای بی وفاییِ خود عذر بیاورند ، امّا خودشان هم میدانند این عذر بدتر از گناه است .
قسمت چهل و نهم
ادامه دارد….
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
منابع:
1.الموسوعه الکبری عن الفاطمه الزهرا ج14 ص194
2.بحار الانوار ج 43 ص174
3.الاحتجاج ج 1 ص 146، بحار الأنوار ج 43 ص 159، أعیان الشیعة ج 1 ص 320.
4. بحار الأنوار ج 43 ص 161
#از_شهادت_تا_شهادت
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
السلام علیک یا سیدتنا و مولاتنا فاطمه الزهرا