شیخ عبدالرحمان صفوری در نزهه المجالس، و مولی محمد مبین در معارج النبوة، از حضرت صادق سلام الله علیه روایت میکنند که آن حضرت فرمود:
آدم و حوا در کنار هم نشسته بودند که جبرئیل به نزدشان آمد و آنان را همراه خود به داخل قصری از طلا برد، در آنجا تختی از یاقوت قرمز بود و بالای آن تخت قبه ای بود نورافشان، و در میان آن قبه چهره ای غرقه در نور، که تاجی بر سر نهاده و دو گوشوار از لولو در گوشش، و گردن بندی از نور بر گردنش آویخته بود. هر دو از نورانیت حیرت انگیز آن تمثال در شگفت شدند به حدی که حضرت آدم زیبائی همسرش حوا را فراموش نمود، لذا روی به جبرئیل کرد و پرسید این صورت کیست؟
جبرئیل گفت: این #فاطمه است، و آن تاجش احمدنما، گردن بندش حیدرنما و دو گوشوارش نشانگر حسن و حسین اوست. آنگاه حضرت آدم سر خویش را به سوی قبه نور بلند کرد، و در آنجا این پنج اسم را با خط نور نوشته دید: من محمودم و این محمد است، من اعلی هستم و این علی است، من فاطرم و این فاطمه است، من محسنم و این حسن است، و احسان از من است و این حسین است.
پس از قرائت این نامها جبرئیل گفت:
یا آدم، این نامها را بخاطر بسپار که بعدها یقینا به آنها نیازمند میشوی، و آن اسماء مشکل گشای تو خواهند بود. بعد از آنکه حضرت آدم مرتکب آن ترک اولی شد و در نتیجه بر زمین فرود آمد، بعد از300 سال اشک ریختن و با آن اسماء مبارک دعائی ترتیب داد و به پیشگاه خدای متعال چنین معروض داشت:
پروردگارا به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین، یا محمود، یا اعلی، و یا محسن، یافاطر از خطای من درگذر و توبه مرا قبول فرما.
در آن هنگام از جانب خدای تعالی خطاب آمد که یا آدم اگر در خواست میکردی که گناهان همه ی فرزندانت را بیامرزم هر آینه همه ی آنان را میبخشیدم.
? نزهه المجالس، ج2،ص320
با این اسماء از خطای تمامی آدمیان می گذشتم.