مقام و منزلت حضرت علی علیه السلام
️عایشه میگوید :
روزی با رسول خدا در خانه نشسته بودیم دیدم صدای دق الباب آمد !
رسول خدا به من اشاره کردند که در خانه را باز کنم رفتم دیدم پدرم بر ما وارد شد پیامبر اشاره کردند بنشین
دو مرتبه صدای دق الباب آمد !
در را باز کردم یکی دیگر از صحابی وارد شد پیامبر اشاره کردند بنشین
مرتبه سوم که صدای دق الباب آمد پیغمبر فرمود خودم در را بازمیکنم
در را باز کردند حضرت علی وارد شدند پیغمبر سر و روی علی را بوسیدند و جای خود را به او دادند
از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدم چرا ایندفعه به من اجازه ندادید در را باز کنم
پیغمبر فرمود اولین باری که در زده شد جبرئیل نازل شد و فرمود بنشین
دومین دفعه هم جبرئیل از جانب خدا دستور آورد بنشین
سومین دفعه برادرم جبرئیل نازل شد
و فرمود برخیز که صد و بیست و دو هزار ملک پشت در دعوا میکنند که چه کسی در را به روی علی باز کند یا رسول الله ، خودت برو و آن ها راآرام کن و در را باز کن .
?صحیح بخاری ج 2 صفحه621
?صحیح مسلم جلد 3 صفحه 452
?ابن حجر عسقلانی ج 1 ص 198
هرسه منبع ، از معتبر ترین کتب احادیث اهل سنت
#حدیث_روز
«فضلیت خواندن «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» در تعقیبات نماز »
« پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند :
کسى که به خدا و آخرت ایمان دارد ، نباید خواندن «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را در تعقیب نماز واجب ، ترک کند؛ زیرا هرکس آن را بخواند ، به خیر دنیا و آخرت دست مى یابد، و خودش و پدر و مادرش و فرزندانش آمرزیده مى شوند.»
? الکافی : ج 2، ص 622، ح 11
#حدیث_روز
وسواس
چگونه شیطان با وسواس سد راه می شود؟
نمى بینى که شیطان از براى افساد کار بندگان، بعضى اوقات ایشان را به وسواس درنیت یا قرائت یا طهارت یا امثال اینها مى افکند. اگر چند دفعه کسى اعتنا نکند و به آنچه از شرع رسیده اکتفا کند دست از او بر مى دارد. و اگر از پى او برود هر روز وسواس او متزاید مى شود، تا به جایى مى رسد که از عبادت باز مى ماند و به هیچ عمل خود مطمئن نمى شود.
و مثال این، مثل کسى است که: خواهد به مجلس علمى یا وعظى یا نمازجماعتى حاضر شود و شخص فاسق خیالى خواهد او را باز دارد و او را از آن مجلس محروم سازد و در راه به او دچار شود و خواهد او را فریب دهد و از آن عقیده برگرداند. پس اگر آن شخص بایستد و با آن فاسق رد و بدل نماید و آنچه او گویدجواب دهد مطلب آن فاسق به عمل مى آید و از آن مجلس محروم مى شود. و همه روزه آن فاسق به این طمع، سر راه او را مى گیرد. اما اگر مطلقا ملتفت او نشد و گوش به سخن او نکرد و به تعجیل از پى کار خود رفت و چند دفعه چنین کرد، آن فاسق، مایوس مى شود و دست از او بر مى دارد.
? #معراج_السعاده
امام جواد علیه السلام علیه السلام فرمود:
أهلُ المَعروفِ إلَى اصطِناعِه أحوَجُ مِن أهلِ الحاجَةِ إلَیهِ ؛ لأِنَّ لَهُم أجرَهُ وفَخرَهُ وذِکرَهُ، فمَهما اصطَنَعَ الرَّجُلُ مِن مَعروفٍ فإنَّما یَبدأ فیهِ بِنَفسِهِ، فلا یَطلُبَنَّ شُکرَ ما صَنَعَ إلى نَفسِهِ مِن غَیرِهِ.
نیکوکاران به نیکى کردن نیازمندترند تا کسانى که به آن نیازمندند؛ زیرا پاداش و افتخار و نیکنامیش از آنِ آنهاست. بنابراین، آدمى هر خوبى که کند، نخست به خود کرده است. پس، نباید به خاطر خوبیى که به خود کرده از دیگران سپاسگزارى بخواهد.
?کشف الغمّة،ج3،ص137
#حدیث_روز
وَ اُصُولَ الْکَرَمِ در زیارت جامعه کبیره
اصل یعنی پایه و ریشه و اساس.هرچیزی پایه و اصلی دارد که روی آن فرعی نهاده می شود.مثل اینکه اول بنا را پی ریزی می کنند و بعد روی آن دیوار می نهند که اگر آن پی ریزی نباشد،یا اصلا دیواری نخواهد بود و یا متزلزل خواهد گشت.
معنای کلمه ی کَرَم
اگرچه کرم در لسان مردم به معنای جود و بخشش است و درمورد شخص بخشنده و دست و دل باز می گویند آدم کریمی است،ولی آنچه از گفتار دانشمندان لغت عرب به دست می آید این است که: سخاوت معنای کرم نیست،بلکه از لوازم یا از مظاهر کرم است و کرم،مطلقِ ارزشمندی و پسندیدگی است.هرچه در نوع خود دارای عزت و احترام باشد،کریم محسوب می شود؛لذا همه ی موجودات و حتی جمادات ، کریم و غیرکریم دارند.مثلاً به جواهرات گرانبها،مانند عقیق و فیروزه و یاقوت ،احجار کریمه می گویند.در قرآن از گیاهان زیبا تعبیر به کریم شده:"…أنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ”
به نامه خوش مضمون و متین و رسا کتاب کریم گفته می شود.قرآن نامه ی جناب سلیمان را که به ملکه ی سبا نوشته است،(کتاب کریم)معرفی کرده می فرماید:"قالَتْ یا أیُّهَا اَلْمَلَاُ إنِّی اُلْقِیَ إلَیَّ کِتابٌ کَرِیمٌ”
وهمچنین از گفتار مؤدبانه ی فرزند با والدین تعبیر به قول کریم فرموده است:"…قُلْ لَهُما قَوْلاً کَرِیماً”
️پس معلوم می شود که کرم صفت خاصی درمقابل سایر صفات از قبیل شجاعت،سخاوت،فصاحت و بلاغت نیست؛بلکه به هرموجودی که در نوع خودش دارای زیبایی و پسندیدگی و شایستگی باشد و از ارزش و احترام و عزت خاصی برخوردار باشد کریم گفته می شود.همچنین برای ذات اقدس پروردگار، رسول و قرآن لفظ کریم به کاربرده شده است.
آیت الله #ضیاء_آبادی
مباحثه با خطیب رقه
در دمشق بودم که خطیب رقّه (رقّه محلهاى است در اطراف دمشق) با خانمش به دیدنم آمدند. آن دو برخى از کتابهاى مرا نظیر معالم المدرستین و عبد اللّه بن سباء و نقش #عایشه در تاریخ #اسلام خوانده بودند ولى در دو راهى گرفتار شده بودند. از طرفى با مطالعه کتبم، به حقانیّت #شیعه پى برده بودند و از جهتى خلیفه اوّل و دوم برایشان قداستى داشت، براى حلّ این مشکل به نزدم آمدند، ابتدا خانم ایشان (که دبیر زبان فرانسه در دبیرستان دمشق بود) سؤال کرد که ما در مورد عایشه روایت داریم فضل عایشه على سائر النساء کفضل الثرید على سائر الطعام؛ فضیلت عایشه بر دیگر زنان همانند فضیلت و برترى ترید آبگوشت است بر سایر غذاها (معلوم مىیشود آن روزى که این حدیث را جعل کردند، در مدینه آبگوشت بهترین غذا بود).
️ من در جواب گفتم: این روایت ساختگى است آیا تا حالا کباب خوردى؟
گفت: آرى. گفتم: به نظر شما کباب بهتر است یا آبگوشت؟ گفت: کباب بهتر از آبگوشت است?. و چند خوراک دیگر را نام بردم. و بعد گفتم آن زمانى که این حدیث را ساختند آبگوشت بهترین غذا بود. او مجاب شد.
بعد شوهرش (که خطیب رقّه بود) گفت: روایت داریم که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: علیکم بسُنتى و سُنة الخلفاء الراشدین من بعدى! گفتم: سنّت پیامبر صلى الله علیه و آله چه بود؟ آیا نماز و روزه و خمس و زکات و حج و … بود؟ گفت: بله.
گفتم: پیامبر صلى الله علیه و آله سنّت خود را از خودش مىگفت یا به او وحى مىشد؟ گفت: به پیامبر صلى الله علیه و آله وحى مىشد.
گفتم: آیا بر ابوبکر و عمر هم وحى مىشد؟ که از سنت آنان پیروى کنیم؟
ساکت شد و جوابى نداشت که بدهد (من احساس کردم با این سخن آن قداستى که براى خلفا قائل بود از بین رفت) و این کلامم در او اثر گذاشت و با بحثهاى دیگرى که در کتابم (معالم المدرستین) خوانده بود او را شیعه کرد.
علامه #عسکری
اسم اعظم نزد کیست؟
مُحَمّدُ بْنُ یَحْیَى وَ غَیْرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِیّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ قَالَ أَخْبَرَنِی شُرَیْسٌ الْوَابِشِیّ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ إِنّ اسْمَ اللّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ إِنّمَا کَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَکَلّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ سَرِیرِ بِلْقِیسَ حَتّى تَنَاوَلَ السّرِیرَ بِیَدِهِ ثُمّ عَادَتِ الْأَرْضُ کَمَا کَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ الْعَلِیّ الْعَظِیمِ
امام باقر علیه السلام فرمود: اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است و تنها یک حرف آن نزد آصف بن برخیا بود. آصف آن یک حرف را گفت و زمین میان او و تخت بلقیس در هم نوردید تا او تخت را بدست گرفت. سپس زمین بحالت اول باز گشت و این عمل در کمتر از یک چشم بهم زدن انجام شد و ما هفتاد و دو حرف از اسم اعظم را داریم و یک حرف هم نزد خداست که آنرا در علم غیب براى خود مخصوص ساخته است.
? کافی، جلد 1، کتاب الحجة، بَابُ مَا أُعْطِیَ الْأَئِمّةُ مِنِ اسْمِ اللّهِ الْأَعْظَمِ، حدیث 1
️بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی فرمانده فرار می کند!
شب فرا مى رسد، همه در خیمه هاى خود هستند، عدّه اى نگهبانى مى دهند امشب همه جا سخن از فرداست. همه مى دانند فردا روز بزرگى است روزى فراموش نشدنى!
به راستى پیامبر پرچم را به دست چه کسى خواهد داد؟ همه آرزو دارند این افتخار نصیب آنها گردد.
سخن پیامبر همه را شیفته مقام محبّت کرده است اصلاً فرماندهى فردا، مسأله اى فرعى شده است مهمّ این است که هر کس فردا پرچم به دست او باشد به اوجِ قلّه محبّت الهى رسیده است!
️همه آرزو دارند که به افتخار شکوه محبّت برسند و نامشان در تاریخ ثبت شود.
.این نکته اى است که همه را بیقرار کرده است!
من کنار خیمه اى ایستاده ام اینجا چند نفر دارند خیلى با شور و هیجان حرف مى زنند خوب است بروم ببینم چه خبر است.
با صداى بلند سلام مى کنم و اجازه مى خواهم تا وارد خیمه بشوم.گ آنها مرا به داخل خیمه دعوت مى کنند. من در گوشه اى مى نشینم.
بحث خیلى داغ است:
من فکر مى کنم فردا پیامبر پرچم را به دست من بدهد، زیرا من در شمشیر زدن مهارت زیادى دارم.
نه، فردا پرچم به دست من خواهد بود، زیرا من هم خوب شمشیر مى زنم و هم تیر انداز خوبى هستم.
فردا مى بینید که من سوار بر اسب سفید خود شدهام و قلعه خیبر را فتح کرده ام.
من به سخنان این جمع گوش مى کنم و خیلى تعجّب مى کنم. آنها همین طور صحبت مى کنند و من هیچ نمى گویم در این میان یکى از آنها رو به من مى کند و مى گوید:
به نظر تو پیامبر پرچم را به کدام یک از ما مى دهد؟
هیچ کس از شما لیاقت آن مقام را ندارد.
چرا؟
مگر شما سخن پیامبر را نشنیدید؟
پیامبر گفت: «پرچم را به کسى مى دهم که تا به حال از میدان جنگ فرار نکرده باشد».من امروز شما را دیدم که زودتر از همه فرار کردید.
آنها با شنیدن این سخنِ من به فکر فرو مى روند.سخن حق، تلخ است.بعد یکى از آنها رو به من مى کند و مى گوید:
فقط ما که فرار نکردیم، همه کسانى که در لشکر اسلام بودند فرار کردند.
من معتقد هستم که هیچ کس لیاقت علمدارى فردا را ندارد.
پس پیامبر پرچم را به چه کسى خواهد داد؟
اتفاقاً من هم به دنبال جواب این سؤل هستم.
️سکوت بر فضاى خیمه سایه مى افکند، همه به فکر فرو مى روند.به راستى چه کسى است هرگز از میدان جنگ فرار نمى کند؟
ناگهان یکى سکوت را مى شکند و مى گوید:
قسمت بیست و چهارم
کتاب سرزمین یاس نوشته مهدی خدامیان
#سرزمین_یاس
شهید بهشتی:
تا زمانی که من و شما زنده هستیم، هرگز روزی را شاهد نخواهیم بود که رژیمی غیر از جمهوریاسلامی در این سرزمین باشد؛ تحقیقاً قبل از آن به سعادت شهادت رسیدهایم.
هنر و توانائی حضرت زهرا (سلام الله علیها)
در کتاب عوالم العلوم در بیان زندگی حضرت زهرا «علیها السلام» آمده است که روزی حضرت علی «علیه السلام» در حالیکه مقداری پشم گوسفند بافته شده بدستان مبارک فاطمه زهرا «علیها السلام» در دست داشتند از خانه بیرون آمدند و به بازار رفته و پیشنهاد فروش آن را به فردی که پشم فروشی داشت دادند او هم براساس معاملات سابق دادوستد نمود و آن پشم بافته شده را سه صاع جو خرید و تبادل نمودند.
پس از آن خبر این معامله را به حضرت زهرا «علیها السلام» دادند حضرت قبول این معامله را نمودند و رضایت به آن دادند پس حضرت زهرا «علیها السلام» جو را گرفتند و یک صاع آن را (سه کیلو) آسیا نمودند و خمیر و آنگاه پخت نمودند که حاصل آن 5 قرص نان شد…. از این نقل تاریخ برمی آید که:
1- حضرت زهرا «علیها السلام» در خانه پشم ریسی مینمودند.
2- حضرت زهرا «علیها السلام» حاصل دسترنج خود را به علی علیه السلام» جهت کمک به اقتصاد خانه میسپردند.
3- حضرت علی «علیه السلام» در هنگام فروش دسترنج حضرت زهرا «علیها السلام» رضایت ایشان را شرط میدانستند.
4- از حاصل دسترنج حضرت زهرا «علیها السلام» نان برای خانه تهیه شد.
5- نانوائی کار دیگر حضرت زهرا «علیها السلام» بود.
6- همین نانها به اسیر و یتیم و مسکین داده شد و سوره هل اتی نازل شد.
? #فرهنگ_فاطمیه ، الفبای شخصیتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به نامه رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین(حماس)
حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به نامه چندی قبل آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)، با تأکید بر مواضع همیشگی جمهوری اسلامی در حمایت کامل از فلسطین و مجاهدان آن، علاج مسأله فلسطین را تقویت جناح مبارز و مقاوم در دنیای اسلام و تشدید مبارزه با رژیم غاصب و پشتیبانان آن دانستند و تأکید کردند: حرکت به سمت مذاکره با رژیم فریبکار و دروغگو و غاصب، خطای نابخشودنی بزرگی است که پیروزی ملت فلسطین را به عقب میاندازد و جز خسران عاید آن ملت ستمکشیده نمیکند.
متن کامل نامه رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا الرسول الاعظم الامین و علی آله الطاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدین.
برادر مجاهد عزیز آقای دکتر اسماعیل هنیة دامت توفیقاته
نامه را با این کلام نورانی خداوند آغاز میکنم که گوئی همین امروز خطاب به شما و ما نازل شده است: «وَ لا تَهِنُوا فِی ابتِغاءِ الْقَومِ اِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَاِنَّهُمْ یأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللّهِ ما لا یَرجُونَ و کانَ اللهُ عَلیماً حَکیماً» ای علیماً بانتصارکم و غلبتکم علیهم باذن الله، و حکیماً فی نهیکم عن الوهن و التّوانی فی هذا الطریق.
در روزهائی که شدت یافتن ظلم و قساوت دشمن صهیونیست در غزه، دلبستگان به مسألهی فلسطین را غمگین و خشمگین ساخته، لازم میدانم بار دیگر بر مواضع همیشگی جمهوری اسلامی در این مسألهی مهم که در صدر مسائل امت اسلامی است تأکید کنم.
بیشک مبارزه و مقاومت تنها راه نجات فلسطین مظلوم و تنها نسخهی شفابخش جراحات وارد بر پیکر آن ملت شجاع و سرافراز است.
جنابعالی در نامهی محبتآمیز خود برخی از چالشهای بزرگ امت اسلامی را مطرح کرده و به خیانت و نفاق برخی از کشورهای عرب این منطقه و نقشههای خباثتآمیز آنان در تبعیت از شیطان بزرگ (آمریکا) اشاره نموده و نیز از مجاهدان فلسطینی بهعنوان مبارزان خط مقدم در برابر فشار و ظلم و جنایت دشمن یاد کردهاید.
آنچه در این باره نوشتهاید حقیقت محض و مورد تأیید ما است. ما خود را موظف به حمایت از شما از هر نوع آن میدانیم.
این وظیفهئی دینی و نیز فریضهئی انسانی و فراتر از حوادث و تحولات سیاسی است و انشاءالله همچون گذشته به این وظیفه عمل خواهیم کرد.
دولتها و ملتهای مسلمان و جریانات اسلامی همگی مخاطب و موظف به این وظیفهی بزرگند.
امروز بازگشت به عزّت و اقتدار برای امت اسلامی منحصراً در گرو ایستادگی در برابر استکبار و نقشههای خباثتآمیز آن است، و مسألهی فلسطین در رأس همهی مسائل بینالملل اسلامی در مقابل استکبار است.
حرکت به سمت مذاکره با رژیم فریبکار و دروغگو و غاصب، خطای نابخشودنی بزرگی است که پیروزی ملت فلسطین را به عقب میاندازد و جز خسران عاید آن ملت ستمکشیده نمیکند.
علاج این همه تقویت جناح مبارز و مقاوم در دنیای اسلام و تشدید مبارزه با رژیم غاصب و پشتیبانان آن است.
ملتها و بویژه جوانان غیور در کشورهای اسلامی و عربی و نیز دولتهائی که نسبت به فلسطین احساس مسئولیت میکنند، باید این وظیفهی بزرگ را کاملاً جدی بگیرند و با مجاهدت حماسی و مدبّرانه دشمن را مجبور به عقبنشینی به سمت نقطهی زوال کنند.
از خداوند متعال کمک به شما و همهی نیروهای مقاومت را خواستارم و نزدیک شدن روز پیروزی شما را که امری قطعی است مسألت میکنم.
والسلام علیکم و رحمة الله
سیّدعلی خامنهای
15 فروردین 1397
17 رجبالمرجب 1439
آداب حجامت
*️ تا 24 ساعت بعد از حجامت از مصرف لبنیات مانند:
شیر، خامه، کره، پنیر، بستنی، ماست، دوغ، کشک و غذاهای ترش مزه، شور، سرد، مرغ، ماهی، تخم مرغ و غذاهای تند و تیز خودداری نمایید.
*مصرف عسل و انار شیرین (در فصل خودش) یا شربت سکنجبین عسلی عنصلی مخلوط با آب (تمامی فصول)، بلافاصله بعد از حجامت توصیه می شود.
*️ 24 ساعت بعد از حجامت، می توانید استحمام کنید ولی محل حجامت را با آب خالی و بدون ماساژ و شامپو بشویید و لیف و صابون هم نزنید.
*️ تا 24 ساعت ورزش و کار سنگین نکنید.
*️ برای اینکه جای زخم حجامت باقی نماند، سه شب متوالی قبل از خواب (به مدت 3 دقیقه) قطعه ای پنبه را به شیر محلی آغشته کرده و روی زخمها بمالید و یا روزی دو مرتبه با لایه ای عسل، موضع را آغشته نمائید.
*️ در صورتی که موضع حجامت، کبود و متورم و دردناک بود، جهت کاهش درد، یخ را داخل نایلون گذاشته و چند مرتبه به مدّت یک دقیقه روی موضع بگذارید.
در صورت ادامه یافتن درد، حتماً با پزشک معالج تماس حاصل نمایید.
* پس از حجامت، گاهی ضعف، سردرد، سرگیجه، تپش قلب، گرفتگی عضلات و برخی ناراحتی های جزئی دیگر ممکن است پیش آید، که اغلب پس از یک الی سه روز برطرف می شود.
در صورتی که این ناراحتی ها نگران کننده و آزار دهنده بود، حتماً با پزشک خود تماس بگیرید یا مراجعه حضوری داشته باشید.
(مصرف شربت عسل و مزه مزه کردن عسل هر دو ساعت یک بار بسیار مفید است).
*️ حجامت بار اول، ممکن است تاثیر چندانی نداشته باشد یا حتّی گاهی ( به طور موقّت ) برای مدت کوتاهی موجب افزایش برخی از علائم بیماری و درد شود، لذا عجله نکنید و نگران نشوید.
با پزشک خود تماس بگیرید یا مراجعه کنید تا شما را راهنمایی کند.
پس از حجامت، 24 ساعت نزدیکی (مقاربت جنسی ) ممنوع است.
️ #حجامت_در_اسلام
حجامت در اسلام، جایگاه خاصی دارد و در این زمینه حدیث های فراوانی نقل شده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود
رسول اعظم (صلی الله علیه وآله) در حدیث شب معراج می فرمایند:
وقتی به آسمان هفتم صعود کردم، هیچ ملکی از من گذر نکرد، مگر این که گفت: ای محمد حجامت کن و امتت را به حجامت امر بفرما.
بحار/ ج 62/ ص 300 / باب 89 / و همچنین تفسیر المیزان آیه اول سوره اسری
امام علی (علیه السلام)
به درستی که حجامت بدن را سالم و عقل را نیرومند می گرداند.
بحار/ ج 62 / ص 114 / و همچنین ج 10 / ص 89
#فواید_حجامت
️ ثابت شده که حجامت برای حدود هفتاد بیماری، اثرات پیشگیرانه و درمان کننده دارد.
️ برخی از آثار درمانی و پیشگیرانه حجامت موارد زیر است
? سرماخوردگی های مکرّر
? آنفلوآنزا
? آلرژی فصلی
? بیماری پوستی جوش و کورک
? درمان اعتیاد
? رفع سلولیتهای بدن
? درمان چاقی
? بهبود کارائی کلیه
? دفع چربی کبد
? افزایش کلسترول و تری گلیسیرید خون
? دیابت غیر وابسته به انسولین
? اوره بالا
? فشار خون غیر طبیعی
? غلظت خون بالا
? مسمومیت غذایی و دارویی
? سردرد های میگرنی
? تنگی رگ ها
? اعتیاد به مواد مخدّر
? افسردگی
? سنگینی سر
? اسپاسم عضلانی
? رشد ناکافی و کوتاهی قد
? لاغری
? واریس
? کمر درد
? آرتروزها
? آکنه و بثورات پوستی
? کهیر
? آفت دهان
? ریزش مو
? پر مویی بدن
? گر گرفتگی بدن
? تاری دید
? خواب رفتگی و بی حسی عضلات
? بیماری های تناسلی زنان
? ناهنجاری های عصبی
? کم اشتهایی
? کم هوشی
? فراموشکاری
? جوش صورت
? سکته قلبی
? مالیخولیا
? و …
در کشور شیعه ، میخواهند علی علیه السلام را نزد ایرانیان زشت جلوه دهند!
نوشته اند: امیرالمومنین علیه السلام، امام حسن و امام حسین علیهماالسلامرا فرستاده است به جنگ ایرانیان و خونریزی کرده است و زنان ایرانیان را به کنیزی گرفته است!
سندش کجاست؟ تاریخ طبری… از چه کسی نقل کرده است؟ از سیف بن عمر که مورخین نوشتند کذاب بوده و زندیق!
*مسعودى مینویسد: چون عمر درباره جنگ با ایرانیان از عثمان نظر خواهى کرد، عثمان گفت: مردى را بفرست که در کار جنگ تجربه و بصیرت داشته باشد. عمر گفت: آن کیست؟ عثمان گفت: على بن ابى طالب است. عمر گفت: پس ببین که او به این کار تمایل دارد؟ عثمان با على(علیه السلام) مذاکره کرد، امّا على(علیه السلام) این را خوش نداشت و رد کرد.
از منابع معتبر استفاده میشود که امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) در فتح ایران شرکت نکردهاند. بنا بر نقل، ابن خلدون، سید هاشم معروف الحسنی و همچنین باقر شریف قرشی، حسن و حسین (علیه السلام) بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله در هیچ فتحی شرکت نداشتند…
* شیخ طوسی بزرگترین فقیه شیعه و بسیاری از فقهای بعد از او میگویند فتوحات خلیفه دوم بدون اذن امیرالمومنین علیه السلام صورت گرفته است…
* چقدر کینه امیرالمومنین علیه السلام را در قلب جوان و نوجوانی که نسل اندر نسل شیعه بوده اند گذاشتند!!؟ درصورتی که دو تا کتاب تاریخی نخوانده اند ، سه نفر مورخ را نمیتوانند حتی نام ببرند …
این است امام مظلوم ما…
*دوست و دشمن، کافر و مومن در فضائل قطعی او کتابها نوشتند، یک مشت تلگرام باز بیکار و کم سواد در حق او چنین میکنند!
گفتگویی برای درک حقیقت توسل.
️ گویا نیرنگ بازی و سخنان حق به جانب آنان، بر تو نیز تأثیر گذاشته است؛ پس شناخت تو از دین و اسلام اندک است.
️تو دربارۀ من هم پیش داوری و قضاوت نادرست انجام میدهی؟ این نشان میدهد که اتهامات دیگرِ تو به شیعیان نیز بی پایه و از سرِ لجاجت و تعصب است. من آمادهام تا براساس قرآن و سنت و سیرۀ مسلمانان، دربارۀ توسل به اولیای الهی با تو گفتگو کنم.
️خدای بزرگ به آفریدگانش از همۀ خلق مهربانتر است و مانعی میان او و خلق وجود ندارد؛ بنابراین بنده در هرجا و هر زمان، باید به طور مستقیم و بدون واسطه، با خدا ارتباط برقرار کرده و بدو متوسل شود. توسل به غیرخدا جایز نیست؛ اگرچه پیامبران، امامان،
فرشتگان یا بندگان صالح باشند و نزد خداوند برترین مقام و منزلتها را داشته باشند.
️پرسش من این است که چرا توسل به آنان جایز نیست؟
انسان پس از مرگ نابود و معدوم میشود و از بین میرود. طبعاً از چنین کسی هیچگونه استفاده ای نمیشود؛ پس چگونه به موجودی متوسل میشوند که نابود شده است؟
️ به چه دلیل میگویی که مردن، یعنی نابودشدن است؟ چه کسی این را گفته است؟
امام محمدبن عبدالوهاب گفته است که متوسل شدن به صالحانِ ازدنیارفته، درواقع، دست به دامن شدن به فرد معدوم است و این کار ازنظر عقل، ناپسند و زشت است. یکی از پیروان او نقل می کند که میگفت: «این عصای من بهتر و سودمندتر است؛ چراکه از این عصا برای کشتن مار و عقرب و… میتوان استفاده کرد؛ درحالیکه، العیاذ بالله، محمد مرده است و سودی از او برنمیآید.» اینها گویای ناپسندی و قبیح بودن توسل به مردگان است؛ اگرچه آن مرده، پیامبری همچون رسول خدا باشد.
️ اگر حرف تو درست هم باشد، آیا به صرف توسل به انسان مرده، شخص مشرک میشود؟
علمای بزرگ ما چنین میگویند.
حمایت دولتها از کالای داخلی؛ ظاهر و پشت پرده
حمایت از تولید داخلی در مقام عمل و اجرا، از دو بعد قابل بررسی است:
1. سیاستگذاری که وظیفهی مسئولان است و
2.انتخاب و مصرف کالای ایرانی که تکلیف آحاد مردم و مسئولان است.
دربارهی این مهم، چند نکته قابل یادآوری است.
در کشور ما عموما تصور میشود شرکتهای بزرگ و موفق در تولید و فناوری، بدون دخالت دولت و کاملا براساس سازوکار بازار رشد یافته و به موفقیت رسیدهاند.
این سوءتفاهم که متاسفانه در مراکز دانشگاهی و حتی سیاستگذار کشور ما رواج دارد، به قانونگذار و سیاستگذار ایرانی بهطور غیرمستقیم میگوید در کشورهای موفق، دولت بهجای حمایت از تولید، خود را از اقتصاد کنار میکشد تا بخش خصوصی خودش راه را پیدا کند و موفق شود پس حمایت دولت از تولید، فایدهای ندارد و هدردادن منابع است.
بررسی حمایتهای کشورهای با اقتصادهای قوی نشان میدهد انواع حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولت در تولد و رشد بنگاههای بزرگ، نقش اساسی داشته است. چه در دوران غیر صنعتی و چه حتی در عصر حاضر.
دلیل تأکید چند باره رهبر انقلاب در دیدارهای اخیر بر استفاده از ظرفیت جوانان چیست؟
بزرگترین ضعف جبههی ایران در سالهای ابتدای جنگ، عدم شناخت درست از استعداد، ساختار، اهداف و نقشههای دشمن بود. حسن باقری اما با تأسیس “واحد اطلاعات عملیات سپاه” توانست این نقطهی ضعف را تبدیل به فرصت کند. او و نیروهایش با رصد دائمی از جبههی دشمن، به جمعآوری اطلاعات، نقشهها، کالکهای عملیاتی و بازجویی از اسرا پرداختند و توانستند شناسایی جامع و دقیقی از آرایش نظامی جبههی بعثی را به دست آورند. این رصد دقیق و جامع، نقطهی شروع حرکتهای بعدی جبههی خودی شد.
از دل همین اقدامات بود که عملیاتهایی چون فتحالمبین و بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر با موفقیت انجام شد و کفهی ترازوی معادلات جنگی را به نفع ایران سنگین کرد. جنگ نظامی به مدد ورود جوانانی نظیر حسن باقری، با پیروزی و اقتدار ایران به سرانجام رسید.
حالا سی سال است که از پایان جنگ نظامی میگذرد و در این سی سال، هیچ دشمن دیگری به خودش اجازه نداده است که دربارهی گزینهی جنگ نظامی با ایران فکر کند. به جای آن، صحنهی نبرد را به حوزههای دیگر کشاندند. جنگ فرهنگی، جنگ سیاسی، جنگ دیپلماسی، و از همه مهمتر جنگ اقتصادی. اگرچه دشمن به ما ضرباتی در این جنگها زده است، وگرچه امکانات و تجهیزات ما در مقابل دشمن، مانند همان دوران جنگ نظامی، به مراتب کمتر است، اما در این جنگ هم میتوان پیروز شد. چگونه؟
️بسم الله الرحمن الرحیم
️وقتی فرمانده فرار می کند!
در همه جنگها مهمّ ترین عامل پیروزى، روحیّه لشکریان است اگر سرباز اسلحه نداشته باشد امّا روحیّه داشته باشد به دشمن حمله مى کند، اسلحه او را مى گیرد و با همان اسلحه او را مى کشد این یک قانون است؛ امّا وقتى فرمانده، اوّل کسى باشد که فرار مى کند، آیا براى سرباز روحیّه اى مى ماند
همه از شرمندگى سرهاى خود را پایین مى گیرند پیامبر ناراحت مى شود و مى گوید: آیا شما باید این گونه از مقابل دشمن فرار کنید؟…(1)…
پیامبر این جمله را سه بار تکرار مى کند.نگاه کن! پیامبر چقدر ناراحت است…(2)…
تو رو به من مى کنى و مى گویى چرا پیامبر کسانى مثل ابوبکر و عُمَر را براى فرماندهى انتخاب نمود؟
و من فکر مى کنم که پیامبر مى دانست که اینها خیلى ادّعا دارند پیامبر مى خواست به آنها فرصت بدهد تا شایستگى و لیاقت خود را نشان بدهند.
مگر قبول ندارى همه کارهاى پیامبر از روى حکمت است؟ پیامبر در این سه روز به کسانى که ادّعا داشتند، فرصت داد تا بعداً کسى نگوید ما هم مى توانستیم کارهاى بزرگى بکنیم اگر پیامبر به ما فرصت مى داد.
در این مدّت خیلى چیزها براى همیشه در تاریخ معلوم شد.
همه سرهاى خود را از خجالت پایین انداخته اند آخر آنها با چه رویى به چهره پیامبر نگاه کنند؟ پیامبر به آنها نگاهى مى کند، او مى داند که آنها پشیمان هستند.
اکنون مى خواهد به یارانش بشارت پیروزى بدهد
او همه حس و شور خود را در این جمله خلاصه مى کند: «فردا پرچم را به دست کسى خواهم داد که خدا و مرا دوست دارد و من و خدا هم او را دوست داریم.او به سوى دشمن حمله مى کند و هرگز فرار نمى کند.او فردا این قلعه را فتح خواهد نمود»…(3)…
ناگهان شورى بر پا مى شود.همه مسلمانان از جا برمى خیزند، فریاد آنها در فضا مى پیچد: «اللّه اکبر».
آنها مى دانند که این سخن پیامبر نوید پیروزى است هر گاه پیامبر از آینده خبر داده است، آنها آن را به چشم خود دیده اند.
امّا به راستى چه کسى فردا پرچم فرماندهى را به دست خواهد گرفت؟
فرمانده فردا کیست که این چنین به شکوه محبّت رسیده است؟ او کیست که خدا و پیامبر او را دوست دارند و او هم خدا و پیامبر را دوست دارد؟
چه کسى در آزمون محبّت به بالاترین درجه رسیده است؟
هر کسى آرزو مى کند که فردا پرچم به دست او باشد سخن پیامبر نشان مى دهد فرمانده فردا هر که باشد مردى آسمانى است؛ زیرا من هر چه فکر مى کنم در میان این لشکر فرارى کسى را پیدا نمى کنم که همه شرایطى که پیامبر فرمود را داشته باشد شاید قرار است فردا فرشته اى از آسمان بیاید و پیامبر پرچم را به او بدهد.
.از سخن من تعجّب نکن، در سخن پیامبر دقّت کن! پیامبر براى فرمانده فردا، چهار ویژگى بیان کرد:
*محبّت خدا و پیامبر به او.
*محبّت او به خدا و پیامبر.
*شجاع بودن.
*عدم فرار از مقابل دشمن.
من فعلاً کارى
با سه ویژگى اوّل ندارم فقط به ویژگى آخر توجّه دارم طبق این شرط، فرمانده فردا کسى است که هرگز از مقابل دشمن فرار نکرده است.
مگر امروز با چشم خود ندیدى که همه لشکر اسلام فرار کردند؟ امروز هیچ کس در مقابل لشکر یهود باقى نماند.
خیلى عجیب است عُمر که اوّلین کسى است که فرار کرده است آرزو مى کند که فردا پیامبر پرچم را به دست او بدهد.به نظر شما آیا چنین چیزى ممکن است؟…(4)…
بى جهت نیست که پیامبر بر این نکته تأکید مى کند که فرمانده فردا کسى است که فرار نمى کند او با این سخن خود کنایه به کسانى مى زند که فرمانده فرارى هستند….(5)…
?منابع
1.رسائل المرتضى ج 4 ص 103،
2.شرح الأخبار ج 2 ص 192،
3.الاحتجاج ج 2 ص 64،
4.الأمالی للطوسی ص 380،
5.الکافی ج 1 ص 294،
قسمت بیست و سوم
کتاب سرزمین یاس نوشته مهدی خدامیان
#سرزمین_یاس
علّامه مجلسى قدس سره در کتاب «بحار الأنوار» مى گوید:
یونس به امام صادق علیه السلام عرض کرد: ولایت شما و شناخت حقّ شما که خداوند به من مرحمت فرموده از تمام دنیا نزد من محبوبتر است.
یونس مى گوید: وقتى چنین گفتم آثار خشم و غضب بر چهره مبارک آن حضرت ظاهر شد،
سپس فرمود: یا یونس قستنا بغیر قیاس، ما الدنیا وما فیها، هل هی إلّا سدّ فورة، أو ستر عورة؟ وأنت لک بمحبّتنا الحیاة الدائمة.
ما را به چیزى که نباید قیاس کنى مقایسه کردى، ولایت ما را با دنیا قیاس کردى، مگر دنیا و آنچه در آن است چیست؟ آیا چیزى جز سیر کردن شکم یا پوشاندن عورت است؟ امّا ولایت و محبّت ما سرچشمه حیات ابدى و سعادت همیشگى است.
?تحف العقول،ص379
?بحار الأنوار،ج78 ،ص265،ح 177
احنف بن قیس نقل می کند:
روزی به دربار معاویه رفتم و
دیدم آنقدر طعام مختلف آوردند که نام برخی را نمی دانستم.
پرسیدم: این چه طعامی است؟
معاویه جواب داد: مرغابی است ،
که شکم آنرا با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریخته اند.
بی اختیار گریه ام گرفت.
معاویه با شگفتی پرسید:
علّت گریه ات چیست؟
گفتم: به یاد علی بن ابی طالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم.
آنگاه سفرهای مُهر و مُوم شده آوردند.
از علی پرسیدم: در این سفره چیست؟ پاسخ داد: نان جو گفتم: شما اهل سخاوت می باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می کنید؟
علی فرمود: این کار از روی خسیس بودن نیست، بلکه می ترسم حسن و حسین، نان ها را با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند.
گفتم: مگر این کار حرام است؟
علی فرمود: نه، بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد که فقر مردم،
باعث کفر آنها نگردد تا هر وقت فقر به آنها فشار آورد بگویند:
بر ما چه باک، سفره امیرالمؤمنین نیز مانند ماست.
معاویه گفت: ای احنف! مردی را یاد کردی که فضیلت او را نمی توان انکار کرد.
?الفصول العلیه،ص51
?ینابیع الموده،ص172
?اصل الشّیعه و اصُولُها،ص65
#حدیث_روز
علىّ بن ابراهیم قمى رحمه الله در کتاب «تفسیر» از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که:
از آن حضرت سئوال شد آیا تعداد فرشتگان بیشتر است یا آدمیان؟
فرمود: سوگند به آن کسى که جان من در حیطه قدرت او است عدد فرشتگان در آسمانها بیشتر از عدد ذرّات خاک بر روى زمین است. و در آسمان جاى قدمى نیست مگر اینکه در آنجا فرشته اى به تسبیح و تقدیس پروردگار مشغول است، و بر روى زمین بر هر درختى و کلوخى فرشته اى موکّل است، و هر روز احوال آنها و اعمال آنها را به خداوند گزارش مى دهد در حالیکه خدا به همه آنها داناتر است.
وما منهم أحد إلّا ویتقرّب کلّ یوم إلى اللَّه بولایتنا أهل البیت ویستغفر لمحبّینا ویلعن أعداءنا ویسأل اللَّه أن یرسل علیهم العذاب إرسالاً.
و فرشته اى نیست مگر آنکه هر روز به ولایت ما اهل بیت به درگاه الهى تقرّب مى جوید، و براى دوستان ما آمرزش مى خواهد و دشمنان ما را لعن و نفرین مى کند و از خداوند فرستادن عذاب را بر آنها درخواست مى کند.
?تفسیر قمى،ص583
?بحار الأنوار،ج24،ص210، ح176
?تفسیر برهان،ج4 ،ص92،ح 11
#حدیث_روز
زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد .
اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!
دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟
سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا آورده ای ؟ کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟
چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد . گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری.
برخورد خداوند با انسان های خوب و بد!
روایت شده از امام صادق علیه السلام که رسول خدا فرمودند: خدای تبارک و تعالی میفرمایند:
هیچ بنده گنهکاری را وارد بهشت نمیکنم، مگر اینکه: او را به مرض و بیماری مبتلا میکنم
تا کفاره گناهانش باشد
و اگر گناهانش با آن بیماری پاک نشد
و زیادتر از آن بود،
کسی را بر او مسلط میکنم که
بر او ظلم کند تا کفاره گناهانش باشد.
یا رزق و روزی اش را کم میکنم
تا کفاره گناهانش باشد
و اگر این نیز برای کفاره گناهانش کافی نبود
جان گرفتن او را سخت میکنم
و یا در قبر بر او سخت میگیرم تا وقتی که بدون هیچ گناهی نزد من آید و اورا وارد بهشت کنم…
اما کسی را که میخواهم وارد جهنم کنم:
او را صحیح و سالم میگذارم،
️رزق و روزی اش را زیاد مى کنم
و جان دادن او را آسان می گردانم
تا وقتیکه نزد من آید ، هیچ حسنه ای نداشته
باشد(و حقی بر من نداشته باشد)
ودر همان وقت او را وارد جهنم کنم…
? سندالرسول ج1 برگرفته شده از بحارالانوار
لحظه جان دادن راحت جون میدیم یا سخت؟
حاج آقا قرهی:
روایت داریم که بیان شده: اگر میخواهید ببینید در لحظهی آخر عمر، دل کندن برایتان راحت هست یا خیر، ببینید هنگام صدقه دادن و یا انفاق کردن، دست مؤمنی را گرفتن، برای مسجد و … کمک کردن و …، همان لحظه که به ذهنت میآید دل میکنی و میدهی یا خیر. امّا اگر گفتی: ببینیم دیگران چه میکنند، شاید بقیّه بدهند و …، دیگر نمیتوانی بدهی؛ چون شیطان دستت را محکم گرفته و نمیگذارد. یعنی نمیتوانی دل بکنی. امّا اگر همان لحظه، دل کندی، لحظهی مرگ هم از دنیا دل میکنی.
حالا بعضی ایثار میکنند، یعنی با این که نیاز دارد، به دیگران میدهد. امّا در همین انفاق هم بعضیها گیر میکنند. لذا میفرمایند: هر چه مال، بیشتر، جان کندن سختتر، ولو مؤمن.
چه کنیم تا عمر از دست رفته و گذشتهی ناپسندمان جبران شود؟
حضرت آیت الله قرهی مدظله العالی:
وجود مقدّس امام جعفر صادق، میفرمایند: کسی که در باقیماندهی عمرش، اعمال خودش را نیکو کند و از این به بعد کارهایش را خوب کند، پروردگار عالم او را از گناهان گذشتهاش، بازخواست و مؤاخذه نمیکند. (اینقدر خدا کریم و رحیم و رئوف است، دیگر گذشتهای را که نه تنها به غفلت، بلکه به گناه گذرانده، مؤاخذه نمیکند. یک عمر در گناه بوده، امّا چون مابقی عمرش را احسن کرده، دیگر بابت گذشته عمرش مؤاخذه نمیشود.) امّا آن کسی که مابقی عمرش را در گناه و بدبختی و بدیها و کردارهای ناپسند بگذراند، خدای متعال او را مؤاخذه میکند، هم به اوّلیها و هم آخریها.
خیلی از مطالب، هشداری برای مرگ است، مرگ همسایه، مرگ دوست و …، میخواهند به من بگویند: مراقب باش، برای تو هم میآید. گاهی مریضی میآید، محاسن سفید میشود و … که اینها هم هشدار مرگ است که مراقب باش، ایّام باقی را میخواهی چه کنی؟
(02/11/96)
منْتَهَی الْحِلْمِ در زیارت جامعه کبیره
مفهوم کلمه حِلْم
️منتهی،یعنی درجه نهایی و آخرین مرتبه هرچیزی.حلم،یعنی بردباری و تحمل ناملایمات.
کسی که با ناملایمی برخورد کند و آزرده خاطر گردد و در عین این که می تواند در مقام انتقام برآید و مقابله به مثل کند،خودداری کرده درصدد انتقام برنیاید،این فضیلت است و از آن تعبیر به حلم می شود؛که اهل بیت رسالت(علیه السلام) آخرین مرتبه از حلم را داراهستند،آن چنان که بالاتر از آن تصور نمی شود.
اهل بیت رسالت (علیهم السلام) با آن که دارای مقام ولایت تکوینی اند و با اراده و مشیتشان به اذن خدا حکومت مطلقه برعالم و آدم دارند،در مقابل اهانت ها و اذیت وآزارها که از دشمنانشان می دیدند،به منظور حفظ اساس دین،نهایت بردباری را از خودشان نشان می دادند،تا آنجا که برنیاید
بر سر پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) خاکستر می ریختند و سنگبارانشان می کردند؛شاید یک روز نبود که در مکه،از بیرون به خانه بیایند و بدنشان زخمی نباشد؛با این همه حال درباره شان دعا می کردند و می فرمودند:"خدایا قوم مرا هدایت کن،این ها جاهلند و نمی دانند.(این ها را به نادانی شان نگیر و عذابشان نکن)."آیا این منتهی الحلم نیست؟.
آیت الله #ضیاء_آبادی
لزوم درخواست افزایش دانش
از جمله مواردی که در قرآن شخص رسول اکرم مخاطب قرار گرفته این آیه است: وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً… یعنی ای پیغمبر بگو: پروردگارا بر علم و دانش من بیفزا. پس وقتی که رسول اکرم که با وحی و الهام سر و کار دارد موظف است که از خداوند افزایش معلومات خود را بخواهد، حال دیگران معلوم است؛ همه امت اسلامیه که به تعلیمات او گردن نهادهاند باید با او هم آواز و هماهنگ شوند و بگویند: خداوندا بر علم و دانش ما بیفزا. البته واضح است این دستور، دستور گفتارِ فقط نیست که تنها بگوییم: «خدایا بر دانش من بیفزا» بلکه خواستار است، باید بخواهیم و طلب کنیم و جستجو نماییم. مخاطب این جمله همان کسی است که در تعلیمات خود فرمود: علم را جستجو کنید ولو آنکه لازم باشد تا چین بروید. پس تنها گفتار نیست بلکه خواستار است؛ خواستارِ فقط هم نیست، کردار و رفتار و حرکت و تکاپو و جستجوست.
? #حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)
شهید آوینی: برای تحصیل رضای خدا یک روز باید راه رفت،روز دیگر باید جنگیدو چه بساکه روز سوم باید نانوایی کرد.برای من هیچ تردیدی وجودندارد که این نانوایی در محضرخدا بهای جنگیدن دارد.
بررسی وضعیت طلاق در سال 96
️زندگیِ مشترکِ کوتاهِ آقا و خانم ایرانی!
به گفته رئیس سازمان ثبت احوال در 9 ماهه اول امسال، حدود 480 هزار “ازدواج” به ثبت رسیده که نسبت به مدت مشابه سال گذشته حدود 50 هزار مورد کاهش داشته است.
اما در مورد طلاق، با بررسی تعداد لزوما نمیتوان به نتیجه درستی رسید. در سال جاری تعداد طلاقها 2.4 درصد کاهش داشته است، اما این کاهش به دلیل کاهش تعداد ازدواج بوده است. برای بیان دقیقتر وضعیت طلاق، از نسبت طلاق به ازدواج استفاده میشود.
در 9 ماهه اول سال 96، 133 هزار واقعه طلاق در پایگاه ثبت احوال کشور ثبت شد؛ این یعنی از هر 3.6 ازدواج یکی از آنها به جدایی ختم میشود. در حالی که در سال 95 به ازای هر 3.9 ازدواج یک طلاق داشتیم.
با این وضعیت هر بار که عقربه کوچک ساعت خودش را به عدد بعدی میرساند، حدود 20 طلاق در کشور ثبت شده است؛ 20 زندگی مشترک نابود شده، 40 نفر در ازدواجشان بن بست رسیدند، بچههایی بلاتکلیفاند و خانوادههایی بعد از مدتها تنش و درگیری حالا نمیدانند چه باید بکنند.
وضعیت طلاق در استان تهران نسبت به کل کشور هم بحرانیتر است. چون امسال در این استان از هر 2.2 ازدواج یکی به طلاق ختم شد؛ تقریبا میتوان گفت: نصف زوجهای تهرانی از هم جدا میشوند.
همچنین بر اساس آخرین آمارها 80 درصد طلاقها در کل کشور در پنج سال نخست زندگی رخ میدهد.مواردی که بیان شد صرفا آمار طلاق رسمی است. این در حالی است که به بنابر مشاهدات مشاوران ازدواج و جامعه شناسان میزان طلاقهای عاطفی در کشور دو برابر طلاقهای رسمی است.
احیاء دین به وسیله #امیرالمومنین علیه السلام
در تذکرة الحفاظ ذهبی (از بزرگان اهل سنت) آمده است، ابوبکر که خلیفه شد، گفت: «از پیامبر حدیث نگویید . اگر کسی از شما پرسید، بگویید، بینَنا و بینَکم کتابُ اللّه اَحِّلوا ما اَحَلَّه و حرِّموا ما حرَّمه .
یک روایت از عمر بن خطاب می گویم . این یک روایت، که برای شناخت او و این که در زمان خودش چه کرد، کافی است:
کسی بود که روایت می پرسید، او را منع کرد، مگر آن روایاتی که در وضو و تیمم و در مورد احکام، بود، یعنی، در فضایل نپرسید!
در کتاب طبقات ابن سعد در ترجمه ی «قاسم بن محمد بن ابی بکر» آمده است که در زمان عمر، بعضی از صحابه، روایاتی نوشته بودند و نگاه داشته بودند بالای منبر صحابه را قسم داد که هر کس روایاتی از پیامبر دارد، بیاورد
️گمان کردند می خواهد جمع کند آوردند همه را در آتش انداخت!
️از این ها، زیاد است، لذا روایاتی که بوده، از دست رفته است، مگر روایاتی که در کوفه بعد از این که امیرمؤمنان خلیفه شد.
اگر امیرالمؤمنین در کوفه خلیفه نمی شد، میبایست خدا پیامبر تازه ای بفرستد، برای این که آن چه پیامبر آورده بوده دفن کرده بودند .
علامه #عسکری ره
خشتی از طلا و خشتی از نقره
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
وقتی مرا به معراج بردند، وارد بهشت شدم. در آنجا فرشتگانی دیدم که با خشت طلا و خشت نقره ساختمانی می سازند ولی گاهی دست از کار می کشند از فرشتگان پرسیدم: شما چرا گاهی کار می کنید و گاهی از کار دست می کشید؟ سبب چیست؟
پاسخ دادند: هر وقت مصالح ساختمانی به ما برسد مشغول می شویم و هرگاه نرسد از کار باز می ایستیم.گفتم: مصالح ساختمانی شما چیست؟
جواب دادند:
سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر
وقتی مؤمن این ذکر را می گوید ما ساختمان را می سازیم. وقتی که ساکت می شود ما نیز دست از کار می کشیم.
?بحار جلد 73 صفحه صفحه 246
?بحار جلد 18 صفحه 292
?بحار جلد 93 صفحه 83
“غیرت علوی”
یحیی مازنی روایت کرده است:
مدتها در مدینه در خدمت حضرت علی(علیه السلام) به سر بردم و خانه ام نزدیک خانه زینب(سلام الله علیها) دختر امیرالمؤ منین(علیه السلام) بود، به خدا سوگند هیچ گاه چشمم به او نیفتاده، صدایی از او به گوشم نرسید،
به هنگامی که می خواست به زیارت جد بزرگوارش رسول خدا(صلی الله علیه وآله) برود، شبانه از خانه بیرون می رفت، در حالی که حسن(علیه السلام) در سمت راست او و حسین(علیه السلام) در سمت چپ او و امیرالمؤ منین(علیه السلام) پیش رویش راه می رفتند،
هنگامی که به قبر شریف رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نزدیک می شد، حضرت علی(علیه السلام) جلو می رفت و نور چراغ را کم می کرد، یک بار امام حسن(علیه السلام) از پدر بزرگوارش درباره این کار سؤال کرد، حضرت فرمود: می ترسم کسی به خواهرت زینب نگاه کند.
?زینب کبری(سلام الله علیها)، ص28
علامه نقدی
روایتی از رسول الله(صلی الله علیه وآله) که فرمودند:
وقتی قیامت شد برای فاطمه(سلام الله علیها) گنبدی از نور برپا می شود و حسین(علیه السلام)می آید در حالی که سر مقدس خود را در دست دارد.
تا نگاه آن حضرت به فرزند می افتد ناله ای از دل سر می دهد که بین جمعیت قیامت فرشته مقربی و پیامبر مرسلی و بنده مؤمنی نمی ماند مگر اینکه برای آن حضرت به گریه در می آید.
خداوند عزوجل شخصی را برای او با بهترین چهره به جلوه می آورد و او با سر بریده با قاتلین مخاصمه می کند.
سپس خداوند قاتلین آن حضرت و کسانی که کار او را تمام کردند و کسانی که در قتل آن حضرت شریک بودند جمع می کند.
سپس آنها را تا آخرین نفرشان می کشد.
آنگاه زنده می شوند و امیرالمؤمنین(علیه السلام) آنها را می کشد سپس زنده می شوند و امام حسن (علیه السلام)آنها را می کشد بعد زنده می شوند و امام حسین(علیه السلام) آنها را می کشد و سپس زنده می شوند و کسی از ذریه ما باقی نمی ماند مگر اینکه یک بار آنها را خواهد کشت.
در این وقت غیظ و غضب از بین می رود و حزن فراموش می شود.
?ثواب الاعمال وعقاب الاعمال ص 257
?بحارالانوار: ج43 ص 231
#حدیث_روز
کرامت حضرت زینب سلام الله علیها و شفای بیمار.
حضرت حجة الاسلام حاج شیخ محمد تقی صادق در تحقیقاتی که در مورد داستان ذیل کرده و برای مرحوم آیة الله العظمی بروجردی (ره) نوشته و فرستاده که ترجمه آن این است که معظم له بعد از سلام و درود به مخاطب خود و به تمام مؤمنین از شیعه آل محمد (صلی الله علیه وآله) می نویسد:
و تقدیم می دارم به سوی تو کرامت را که هیچ گونه شک و شبهه ای در او نباشد و آن کرامت از علیا مکرمه حضرت زینب (سلام الله علیها) بانوی بانوان عالم و برگزیده امت است و آن قضیه این است که: زنی به نام فوزیة زیدان از خاندان مردمی صالح و متقی و پرهیزکار در یکی از قراء (روستاهای) جبل عامل به نام جویة مبتلا به درد پای بی درمانی شد تا جایی که به عنوان عمل جراحی متوسل به بیمارستانهای متعددی گردید ولی نتیجه این شد که سستی در رانها و ساق پای وی پدید آمد و هیچ قادر به حرکت نبود، مگر اینکه نشسته و به کمک دو دست راه می رفت و روی همین اصل بیست و پنج سال تمام خانه نشین شد و به همان حال صبر می کرد و مدام با این حال می بود تا اینکه عاشورای آقا ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) فرا رسید ولی او دیگر از مرض به ستوه آمده بود و عنان صبر را از دست او گرفته، ناچار برادران و خواهران خود را که از خوبان مؤمنین به شمار می روند خواست و از آنان تقاضا کرد که او را به حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) در شام برده تا در اثر توسل به ذیل عنایت دختر کبرای علی (علیهاالسلام) شفا یافته و از گرفتاری مزبور به در آید ولی برادران پیشنهاد وی را نپذیرفتند و گفتند که شرعا مستحسن نیست که تو را با این حال به شام ببریم و اگر بناست حضرت تو را شفا دهد همین جا که در خانه ات قرار داری برای او امکان دارد.
فوزیه هر چه اصرار کرد بر اعتذار آنان می افزود ناچار وی خود را به خدا سپرده و صبر بیشتری را پیشه نمود، تا اینکه در یکی از روزهای عاشورا در همسایگی مجلسی عزایی جهت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) بر پا بود فوزیه به حال نشسته و به کمک دو دست به خانه همسایه رفت، از بیانات وعاظ استماع کرد و دعا کرد و توسل نمود و گریه زیادی کرد، تا اینکه بعد از پایان عزاداری با همان حال به خانه بر می گردد. شب با حال گریه و توسل بعد از نماز می خوابد و نزدیک صبح بیدار می شود که نماز صبح را بخواند می بیند هنوز فجر طالع نشده او به انتظار طلوع فجر می نشیند در این اثناء متوجه دستی می شود که بالای مچ وی را گرفته و یک کسی به او می گوید: (قومی یا فوزیه) برخیز ای فوزیه. او با شنیدن این سخن و کمک آن دست فوری بر می خیزد و به دو قدمی خود می ایستد و از عقال و پای بندی که از او برداشته شده بی اندازه مسرور و خوشحال می شود. آن وقت نگاهی به راست و چپ می کند، احدی را نمی بیند. سپس رو می کند به مادرش که در همان اطاق خوابیده بود و بنا می کند به «الله اکبر» و «الا اله الا الله» گفت وقتی که مادرش او را به آن حال دید مبهوت شد سپس از نزد مادرش بیرون دوید و به خارج از خانه رفت و صدای خود را به «الله اکبر» و «لا اله الا الله» بلند کرد تا اینکه برادرانش با صدای خواهر به سوی او می آیند وقتی آنان او را به آن حال غیر مترقبه دیدند، صدا به صلوات بلند کردند. آن گاه همسایگان خبردار می شوند، و آنها نیز صلوات و تهلیل و تکبیر بر زبان جاری می کنند.
این خبر کم کم به تمام شهر رسید و سایر بلاد و قراء مجاور نیز خبردار می شوند و مردم از هر جانب برای دیدن واقعه می آیند و تبرک می جویند و خانه آنها مرکز رفت و آمد مردم دور و نزدیک می شد. پس سلام و درود بی پایان بر تربت پاک مکتب وحی حضرت زینب (سلام الله علیها) باد.
منبع : دویست داستان از فضایل، مصایب و کرامات حضرت زینب ؛ عباس عزیزی
شنیدن مصائب سخت است، دیدنش بدتر.
️شیخ مفید از امام سجاد(علیه السلام) چنین روایت میکند: در آن شبی که صبح روز بعد پدرم کشته شد نشسته بودم و عمهام زینب (سلام الله علیها) کنارم بود و از من پرستاری میکرد که پدرم به خیمهای رفت و جوین غلام ابوذر غفاری هم کنارش بود در حالی که مشغول اصلاح شمشیر خود بود و پدرم این شعر را میخواند:
یا دهر افّ لک من خلیلکم لک بالاشراق والاصیلمن صاحب او طالب قتیلوالدّهر لا یقنع بالبدیلوانّما الامر الی الجلیلوکلّ حی سالک سبیلی
(ترجمه:ای روزگار! اف بر دوستی تو! که چه بسا یاران و جویندگانت را در سپیدهدمان و شامگاهان کشتی؛ و روزگار هیچگاه به غیر از آنچه میخواهد، رضایت نمیدهد. و البته زمام امور به دست خدا است؛ و سرانجام هر جانداری، مرگ است.)
پس این اشعار را دو یا سه بار تکرار کرد تا اینکه معنی آنها را دریافتم و مقصودش را فهمیدم، پس بغض گلویم را گرفت ولی سکوت اختیار کردم و دانستم که مصیبت نازل شده است. اما عمهام بر اثر رقت قلبى که ویژه زنانست با شنیدن آن شعر، طاقت نیاورد و با شتاب برخاست و دامنکشان نزد پدرم رفت و چون نزدیک او رفت، گفت: وامصیبتاه! ای کاش مرگ فرارسد و زندگیام را از من بگیرد، امروز مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسن مردند، ای جانشین گذشتگان و ای دادرس بازماندگان. پس حسین (علیه السلام) به او نگاهی کرد و فرمود: خواهرم! شیطان بردباری را از تو نگیرد؛ سپس چشمانش پر از اشک شد و فرمود: اگر پرنده را به حال خود بگذارند، میخوابد.
پس حضرت زینب (سلام الله علیها) گفت:ای وای بر من! آیا جان تو را به زور میگیرند؟ پس این دلم را خونینتر میکند و بر من ناگوارتر است. سپس سیلی به صورت خود زد و گریبانش را گرفت و آن را پاره کرد و بیهوش افتاد. پس حسین (علیه السلام) برخاست و آب بر روی صورتش ریخت و به وی فرمود: خواهرم! از خدا بترس و به صبر و بردباری و تسلیت خداوند متکی باش و بدان که اهل زمین میمیرند و اهل آسمان باقی نمیمانند و اینکه همه چیز رو به هلاکت و فنا است مگر وجه اللّه که خلایق را با قدرت خویش آفریده و آنان را برمیانگیزد و به سوی او بازگردند در حالیکه او یگانه و یکتا است. پدرم بهتر از من بود و مادرم بهتر از من و برادرم از من بهتر بود و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله برای من و برای هر مسلمان دیگر نمونه و الگو است.
پس با این سخنان و مانند آن او را دلداری داد و فرمود: ای خواهر! من تو را سوگند میدهم پس تو سوگندم را نشکن، هیچگاه به خاطر من گریبانت را چاک نکن و صورتت را سیلی نزن و وقتی که مردم جزع و بیتابی نکن. سپس او را آورد و نزد من نشانید، و خود به طرف یارانش رفت.
?مفید، الارشاد، 1372ش، ج2، ص93-94.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:
«هرگاه در امّت من 10خصلت ظاهر شود خداوند ایشان را به ده چیز عقوبت کند».
گفته شد: یا رسول الله! آن ده خصلت چیست؟
فرمود:
«هرگاه دعا کم کنند بلا نازل شود،
هرگاه صدقات (قرض، هدیه، وقف، مطلق قدم های خیر و انفاقات خیریه) را ترک کنند مرض ها زیاد شود،
هرگاه زکات را منع کنند چارپایان بمیرند،
هرگاه سلطان جور کند منع باران شود،
هرگاه زنا در ایشان بسیار شود، مرگ ناگهانی در ایشان زیاد شود،
هرگاه ربا زیاد شود، زلزله ها زیاد شود،
هرگاه به خلاف آنچه خدا نازل فرموده حکم کنند دشمن ایشان بر ایشان مسلط شود،
و هرگاه نقض_عهد و پیمان کنند خداوند ایشان را مبتلا به قتل سازد
و هرگاه کم فروشی کنند خداوند ایشان را به سال های خشک و قحط بگیرد.»
سپس این آیه را تلاوت فرمود:
️«ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت أیدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلّهم یرجعون؛
فساد در دریا و خشکی ظاهر شد به سبب آنچه دست مردم کسب کرده تا اینکه بچشاند ایشان را اثر بعضی از آنچه عمل کرده اند، تا شاید برگشت کنند.»
?سوره روم آیه 41
?جامع الاخبار، ص 509
حجتالاسلام و المسلمین قرائتی
یک آیهای در قرآن هست خیلی تند است. قرآن افراد نا اهل را تشبیه کرده است. «قلوبهم کالحجاره» بعضیهایشان مثل سنگ هستند. بعضیهایشان مثل سگ هستند. «کَمَثَلِ الْکَلْبِ»، بعضیهایشان مثل الاغ هستند «کَمَثَلِ الْحِمارِ»، بعضیهایشان مثل گاو هستند. «اولئک کَالْأَنْعامِ» این توبیخها قابل تحمل است. مثل گاو است، گاو شیر میدهد.مثل سگ است، سگ به دزد خانه حمله میکند. مثل الاغ است، الاغ بار میبرد. مثل سنگ است، سنگ به درد بنایی میخورد. یک چیزی در قرآن است قابل تحمل نیست. میگوید: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» (اعراف/179) نه از گاو بدتر است. از گاو بدتر چیست؟ میگوید: «أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ» غافل است. نمیداند استعدادهایی را دارد حرام میکند. از ظرفیتها غافل است.
? برنامه #سمت_خدا ، مورخ 96/12/27
آشنایی با علما و مشاهیر مدفون در حرم
شیخ طبرسی؛ پیشوای مفسران
(468 تا 548ق)
ابوعلی فضل بن حسن، معروف به شیخ #طبرسی و ملقّب به امین الاسلام، در سال468ق متولد شد. وی پس از فراگیری مقدمات در مشهد مقدس، تحصیلِ ادبیات عرب، قرائت و تفسیر، حدیث، حساب و جبر، فقه و اصول و کلام را آغاز کرد و در این علوم، تبحّر یافت. شیخ طبرسی از استادان به نامِ عصر خود، ازجمله شیخ طوسی و ابن بابَوَیه قمی کسب علم کرد. از شاگردان شایستۀ شیخ، باید به فرزندش ابونصر حسین بن فضل، صاحب کتاب مکارم الاخلاق، محمدبن علی بن شهرآشوب، نویسندۀ کتاب معالم العلماء و نیز علامه قطب راوندی اشاره کرد.
گرچه مورّخانی نظیر بیهقی، تألیفات شیخ طبرسی را بسیار دانستهاند، آنچه اکنون باقی مانده است به بیست عنوان نمیرسد؛ از آنجمله است:
1. مجمع البیان، در ده جلد که از بهترین تفاسیر شیعه بوده و به عنوان سرآمد تفاسیر، پس از شیخ در کانون توجه همۀ مسلمانان قرار گرفته است؛
2. جوامع الجامع که جامع فواید مجمع البیان و تفسیر کشاف زمخشری است؛
3. اعلام الوری باعلام الهدی، در فضایل معصومان که جمع نظریات شیعه و سنّی است.
برخی تاریخ نگاران انگیزۀ اولیۀ شیخ طبرسی را برای نوشتن تفسیر، اینگونه روایت کردهاند: سکتهای بر شیخ عارض میشود و خانوادهاش به گمانِ وفات او، دفنش میکنند. وی پس از به هوش آمدن و خود را گرفتاردیدن، نذر میکند که درصورت رهایی، یک دوره تفسیر بنویسد. از قضا، کفن دزدی قبر شیخ را نبش میکند و اسباب نجات او را فراهم میآورد. وی تفسیر بزرگ مجمع البیان را پس از این واقعه مینویسد.
امین الاسلام طبرسی، سرانجام پس از هشتاد سال، در 548ق در سبزوار وفات کرد و پس از انتقال بدن مطهرش به مشهد، او را در گورستانی دفن کردند که بعدها به قتلگاه معروف شد. آرامگاه شیخ طبرسی، درحال حاضر، در ضلع شمال شرقی حرم مطهر و ابتدای خیابان طبرسی واقع است.
گفتگویی برای درک حقیقت توسل
آنان به پیامبر و اولیای خدا متوسل میشوند و با عبارتهایی، همچون یا رسول الله، یا علی، یا حسین، یاصاحب الزمان و…، از آنان میخواهند که حاجتشان را برآورند. شیعیان مدعیاند که اینها اولیای خدا هستند و میتوانند نیازهایشان را برآورده سازند. به نظر تو این کار شرک و پرستش غیرخدا نیست؟
واقعاً به نظر تو چنین کارهایی نادرست است؟
آری، مشرکان و بت پرستان نیز چنین میکنند.
راستش را بخواهی به سبب چنین سخنان و تبلیغاتی، من نیز شیعیان را آماج دشنام و تهمت ناروا قرار میدادم.
دیدی، تو نیز با من هم عقیدهای.
کمی صبر کن تا برایت توضیح دهم: هرجا که فرصتی دست میداد و در نبود آنان، دشنام خود را نثارشان میکردم و آنها را نه تنها جزو مسلمانان نمیدانستم، بلکه مایۀ تفرقه و گمراهی نیز میدانستم؛ اما سرانجام، در سفر حج، با یکی از شیعیان همراه شدم. براساس بدبینیام به شیعیان، با وی سرِ ناسازگاری گذاشتم و کینۀ چندسالهای را که از آنان داشتم، بر زبان راندم.
تو حق داشتی. باید هم چنین برخوردی میکردی.
یعنی به نظر تو دین اسلام دشنام دادن، تهمت زدن، بداخلاقی و پرخاشگری را اجازه میدهد که چنین تشویقم میکنی؟ آن شیعه در برابر این پرخاشگری و اتهامات من، با صبر تمام خاموش ماند و درحالیکه از چهرهاش خوشرویی نمایان بود، در واکنش به رفتار من فقط میخندید. هرچه بر رگبار تهمتهایم میافزودم، با لبخند مهربانش در من مینگریست. خوی نیکوی او آتش دشمنی و دشنام گویی مرا فرونشاند. وقتی ساکت شدم، رو به من کرد و گفت: برادر دینی، مالک، اجازه میدهی سخنی با تو بگویم؟ بالاخره، میان ما بحث و گفتگوهایی صورت گرفت و ازجمله مطالبی که مرا به پذیرش حقانیت آنان واداشت، موضوع توسل به اولیای خدا و تعظیم و بزرگداشت آنان بود.
روایت یک خبرنگار ارمنی از استدلال شهیدبهشتی برای الزام مسیحیان ایرانی به رعایت حجاب
️راوی: وارطان داویدیان
️ اخیرا پسر شهید بهشتی 36سال پس از شهادت پدرش ادعاهای جدیدی را درباره عدم اعتقاد شهیدبهشتی به قانون حجاب عنوان کرده است. خاطرهای را از یک خبرنگار ارمنی در این باره مرور میکنیم:
خاطرم هست که به عنوان خبرنگار رفته بودم سراغ شهید بهشتی که رئیس دیوان عالی بودند و جمعی از زنان ارامنه اعتراض داشتنتد که ما نمی توانیم حجاب داشته باشیم و خب اصلا در احکام دینی ما این اجبار وجود ندارد؛ ایشان که سال ها در آلمان زندگی کرده بودند حرف بسیار جالبی زدند. شهید بهشتی در جواب ارامنه گفتند بروید یک عکس از حضرت مریم بیاورید که ایشان در آن عکس حجاب ندارند! اگر یک چنین تصویری از حضرت مریم وجود دارد و شما به آن معتقدید من هم می گویم که بروید هر کار دلتان می خواهد در مورد وضعیت پوششی خودتان بکنید.
️ این حرف برای من خیلی جالب بود؛ دیدم ایشان درست می گوید ولی خب پذیرش این موضوع قدری سخت است برای ارامنه، چون همه مسیحیان در سراسر دنیا به عنوان یک عرف نانوشته وضعیت پوششی آزادانه ای دارند، هر چند که به قول ایشان حضرت مریم دارای حجاب کامل بوده اند و ما به این موضوع ایمان داریم.
#خواندنی
زندگی مانند یک پتوی کوتاه است.
آن را بالا میکشید، انگشت شستتان بیرون می زند
آن را پایین میکشید شانههایتان از سرما می لرزد
آدم های وسواسی؛
مدام در حال تست اندازه پتو هستند و زندگی را نمی فهمند!
ولی آدمهای شاد؛
زانوهای خود را کمی خم میکنند و شب راحتی را سپری می کنند.
️ نتیجه تمسک به ولایت حضرت جواد الائمه علیه السلام
شیخ معتمد شاذان بن جبرائیل قمی رضوان الله علیه روایت کرده است که امیر المومنین علیه السلام فرمودند:
مَن أحَبَّ أن یَلقی اللّهَ وَ قَد رُفِعَت دَرَجاتُهُ وَ بُدِّلَت سَیِّئاتُهُ حَسَناتِ ، فَلیَتَوَلِّ مُحَمَّدَ الجَواد.
اگر کسی دوست داشته باشد خدا را ملاقات کند در حالی که مقام و مرتبهاش بلند گشته و گناهانش به حسنات تبدیل شده، باید به دامان ولایت محمد جواد متمسک شود.
? الفضائل، تالیف شاذان بن جبرائیل قمی رضوان الله علیه، صفحه 166
? بحار الانوار، تالیف علامه مجلسی رضوان الله علیه، جلد 36، صفحه 296
مردم تا روز قیامت به چه کسانی نیازمندند؟
عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی بِشْرٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ کَرِبٍ الصّیْرَفِیّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ یَقُولُ إِنّ عِنْدَنَا مَا لَا نَحْتَاجُ مَعَهُ إِلَى النّاسِ وَ إِنّ النّاسَ لَیَحْتَاجُونَ إِلَیْنَا وَ إِنّ عِنْدَنَا کِتَاباً إِمْلَاءُ رَسُولِ اللّهِ وَ خَطّ عَلِیّ ٍ ع صَحِیفَةً فِیهَا کُلّ حَلَالٍ وَ حَرَامٍ وَ إِنّکُمْ لَتَأْتُونّا بِالْأَمْرِ فَنَعْرِفُ إِذَا أَخَذْتُمْ بِهِ وَ نَعْرِفُ إِذَا تَرَکْتُمُوهُ.
امام صادق علیه السلام مى فرمود: همانا نزد ما دست نوشته هایی است که با وجود آنها نیازى به مردم نداریم، ولى مردم بما احتیاج دارند. نزد ما کتابیست به املاء #پیغمبر صلى الله علیه و آله و خط على علیه السلام. دفتریست که هر حلال و حرامى در آنست. شما راجع بکارى نزد ما میآیید و کسب تکلیف میکنید، سپس ما میفهمیم که شما به آن عمل میکنید یا عمل نمى کنید.
? کافی، جلد 1، کتاب الحجة، بَابٌ فِیهِ ذِکْرُ الصّحِیفَةِ وَ الْجَفْرِ وَ الْجَامِعَةِ وَ مُصْحَفِ فاطمة حدیث 6
اسلام چه خدمتی به بشریت کرده است اصلاً ؟!
ترجمه: اختراعات مسلمانان که جهان مدرن را شکل داد:
1: جراحی
تقریبا هزار سال پیش دکتر مشهور الزهواری یک دایرهالمعارف مصور 1500 صفحهای در زمینهی جراحی منتشر کرد که برای 500 سال مرجع علوم پزشکی اروپا بوده است. همچنین او انجام اولین عملیات سزارین و ساخت اولین جفت از ابزار جراحی را نیز گزارش داده است.
2: ماشین پرنده
عباس ابن فرناس اولین شخصی بود که به طور جدی برای ساختن ماشین پرنده و پرواز کردن تلاش کرده است. اون در قرن نهم یک وسیلهی بالدار را طراحی کرد. در مشهورترین آزمایش خود او توانست برای چند لحظه به سمت بالا پرواز کند. طرحهای او بیشک صدها سال بعد الهام بخش هنرمند و مخترع ایتالیایی لئوناردو داوینچی بوده است.
3: دانشگاه
در سال 859 یک شاهزادهی جوان با نام فاطمه الفریحی اولین دانشگاه که اعطا کنندهی مدرک دانشگاهی بود را در مراکش تاسیس کرد.
4: اپتیک( علم بررسی بینایی و نور)
بسیاری از مهمترین پیشرفتها در زمینهی اپتیک از مسلمانها ناشی شده است. تقریبا هزار سال پیش ابن هیثم ثابت کرد که چشم انسان اشیا را بخاطر نوری که از آن ها بازتاب شده و وارد چشم ما میشود میبیند و بدین ترتیب نظریات اقلیدس و بطلیموس را باطل کرد که معتقد بودند نور از خوده چشم خارج میشود. این فیزیکدان بزرگ مسلمان همچنین پدیدهی اتاق تاریک( مربوط به عکاسی) را کشف کرد که توضیح میدهد چگونه چشم به دلیل ارتباط بین عصب بینایی و مغز، تصاویر را به صورت قائم میبیند.
5: بیمارستانها
بیمارستانها به گونهای که اکنون میشناسیم که دارای بخشها و مراکز آموزشی است، از قرن نهم در مصر شکل گرفت. اولین مرکز پزشکی از این نوع، بیمارستان احمد ابن طلون نام داشت که سال 872 در قاهره تاسیس شد و از قاهره در سراسر جهان پخش شد.
═════════┅┄
6: جبر( شاخهای از علم ریاضی)
واژهی جبر از عنوان رسالهی یک ریاضیدان مشهور پارسی با نام ” کتاب الجبر و المقابله” گرفته شده است که ترجمه آن تقریبا میشود “کتاب استدلال و تعادل". همین ریاضیدان یعنی الخوارزمی، اولین کسی بود که مفهوم یک عدد تواندار را معرفی کرد.
7: مسواک
محمد پیامبر (صلی الله علیه وآله) اولین استفاده از مسواک را حدود هزار و چهارصد سال پیش عمومی کرد. با استفاده از شاخهی درختی با نام مسواک دندانهایش را تمیز و نفسش را تازه کرد. مواد مشابه مسواک در خمیر دندانهای امروزی مورد استفاده قرار میگیرد.
8: سامانهی میل لنگ( مورد استفاده در موتور احتراق داخلی و دوچرخه)
بسیاری از پایههای اتوماتیک مدرن اولین بار در دنیای اسلام مورد استفاده قرار گرفته است، از جمله سیستم انقلابی میلههای متحرک. با تبدیل حرکت چرخشی به حرکت خطی، میل لنگ میتواند اجسام سنگین را تقریبا به سهولت بلند کند. این تکنولوژی که توسط الجزری در قرن دوازدهم کشف شد در سراسر جهان پخش شد و منجر به ایجاد همه چیز از جمله دوچرخه و موتور احتراق داخلی شد.
پےنوشت: تقریبا هرآنچه در جهاݩ مدرݩ ڪنونے وجود دارد مدیوݩ #اسلام است اما آتئیستهای حقیر ایرانے میگویند اسلام چه #خدمتی برای #پیشرفت دنیا کرده است؟
✈ یک محاسبه ساده برای شعار دهندگان وطنم پاره ی تنم
هر سال در نزدیکی زمان حج و یا در ایام اربعین، فضای مجازی پر می شود از محاسباتی که نشان بدهد به خاطر این رویدادهای مذهبی چقدر پول از کشور خارج می شود و چه عالی می شد اگر این پول خرج فقرا می شد و برای ساخت کشور خودمان به کار می رفت و از این حرف ها.
البته خودسازی معنوی انسان ها که سفرهای زیارتی نیز بخشی از آن است، می تواند از مهم ترین دست آوردهای بشر باشد، ولی در این نوشتار نمی خواهم دلایل منطقی در دفاع از زیارت را مطرح کنم. بلکه، می خواهم یک محاسبه ساده شبیه آنچه در مورد اربعین و حج انجام می شود، برای سفرهای توریستی به ترکیه انجام دهم.
به نقل از اتحادیه هتلداران ترکیه در ایام نوروز حدود 70% از هتل های شهر آنتالیا توسط شهروندان ایرانی کرایه شده است! و همچنین، در طول یک سال، بیش از 2.5 میلیون توریست ایرانی به این کشور سفر می کنند. اگر فرض کنیم که هر گردشگر به طور میانگین 600 دلار هزینه می کند (برای هتل و خرید و …) می توان نتیجه گرفت که توریست های ایرانی در یک سال چیزی حدود 1.5 میلیارد دلار تقدیم به ترکیه می کنند:
2.500.000 * 600 =
1.500.000.000
این رقم بسیار بسیار عظیم است. شاید برای فهمش بهتر باشد این طور بگویم: پولی که ایرانی ها سالانه در ترکیه خرج می کنند، حدودا 10 برابر بودجه سازمان محیط زیست کشورمان است! در ضمن، اگر خرج توریست هایی که به دبی و گرجستان و تایلند و مالزی و اروپا و دیگر مقاصد خارجی می روند را هم به این عدد اضافه کنیم، خدا می داند چقدر پول از ایران توسط توریست ها خارج می شود! بدیهی است این اعداد و ارقام به مراتب بیشتر از هزنیه حج تمتع سالانه ایرانی هاست.
نهایتا این محاسبات ما را به یک سوال ساده می رساند: آن دوستانی که در زمان حج و اربعین ندای #وطنم_پاره_تنم سر می دهد، در ایام نوروز و سفرهای تابستانی کجا می روند؟
فضائل أهل بیت “علیهم السلام"…
امام محمد باقر “علیه السلام” میفرمایند:
هرکس خداوند را به وسیله ما اهل بیت علیهم السلام بخواند، موفق و کامروا می گردد و هرکس خدا را به وسیله ای غیر از ما بخواند، به ویرانی اُفتاده و درمانده خواهد شد.
? بحارالأنوار: ج91، ص2
?الأمالی(شیخ طوسی): ص172
#حدیث_روز
اللهُ الصَّمَدُ
ترجمه: خدا بی نیاز و همه به او نیازمندیم.
این اسم، فقط یک بار در قرآن آمده و تعلق آن منحصر به ذات اقدس الهی است. امام باقر(علیه السلام) فرموده اند: صمد، بزرگی است که بالاتر از وی، امر و نهی کننده ای نباشد.
صمد"به معنی بزرگ ومقصوددرجمیع حوایج است وآن کس است که نمی خوردونمی آشامد ونمی خوابد وآن وجودی است که چون چیزی را اراده کند؛ می شود.
خواص:
1- جهت رفع هر گرفتاری در هر روز 124 مرتبه ذکر « یا صمد» خوانده شود.
2- برای بستن دهان دشمن ذکر « الصمد» خوانده شود.( تعداد مشخصی ندارد).
3_درخواص ذکر"یاصمد” منقول است: هرکس این اسم رابسیارگویداوراازهیچ کس خوف وبیمی نباشد.
4- هرکس سحرگاهان وضوساخته روی برزمین گذاردو(111)مرتبه این اسم رابخواندازاهل یقین گردد.
5_خواندن این اسم به عدد کبیره اش که (134)مرتبه است موجبات زیادت رزق است.
خُزّانَ الْعِلْم در زیارت جامعه کبیره
علم معصومین(علیهم السلام) افاضی است
علم آن ها با علم خدا فرق می کند؛علم خدا ذاتی است ولی علم معصومین(علیهم السلام) افاضی است؛یعنی از جانب خدا به آنها افاضه می شود و ممکن است خدا جلو علم آن ها را بگیرد و چیزی را ندانند.
معصومین(علیهم السلام) کلیدداران خزانه های غیبند و خداوند قدرتی به آن ها داده است که هروقت بخواهند چیزی را بدانند،می دانند و هروقت بخواهند چیزی را ندانند،نمی دانند.
عمر می گفت:یا علی، این چگونه است که از تو هرچه سؤال می کنند،فورا جواب می دهی؛اما ما نمی توانیم؟
فرمودند:آیا اگر کسی از تو بپرسد دستت دارای چند انگشت است،در جواب دادن نیاز به تأمل داری؟گفت:نه، می بینم که پنج انگشت دارم.فرمودند:تمام عالم برای من چنین است.اگر بخواهم،همه چیز را می بینم.
آیت الله #ضیاء_آبادی
سخنی با آنها که سه روز معتکف بودند
رهبرانقلاب: در ایام اعتکاف در ماه مبارک رجب، در بسیاری از مساجد سراسر کشور، جوانان ما، زنان و مردان از قشرها و سنین مختلف، رفتند و در مسجد ماندند؛ سه روز روزه گرفتند و با خدا مأنوس شدند.
بعد از آن هم با گریه و اشک و آه، مسجد را وداع گفتند و بیرون آمدند، تا برای سال آینده آماده شوند.
عزیزان من! این برای یک جامعه، علامت خوبی است. «الّذینَ إنْ مَکّنّا هُمْ فِیالأرْضِ أقامُوا الصّلوةَ» علامت یک حکومت الهی، علامت یک حرکت صحیح و دارای جهتگیری صحیح است.
این را جدّی بگیرید و تقویت کنید. 1375/10/19
️بسم الله الرحمن الرحیم
️وقتی فرمانده فرار می کند!
با طلوع خورشیدِ روز نهم، بار دیگر لشکر آماده رزم مى شود، پیامبر امروز پرچم را به دست عُمَر بن خطّاب مى دهد تا او هم هنر خویش را نشان بدهد حتماً مى دانى که او هم از مهاجران است
لشکر از اردوگاه حرکت مى کند و به سوى قلعه قَموص مى رود لشکر یهود که از پیروزى دیروز سرمست هستند در صف هاى منظّم ایستاده و در انتظار هستند.
لشکر اسلام با فرمانده جدید مى آیند و روبروى سپاه یهود قرار مى گیرند معلوم است که مسلمانان ترسیده اند؛ امّا در این گونه مواقع، همه نگاهها به فرمانده است اگر او ثابت و استوار باشد همه روحیّه مى گیرند امان از وقتى که خود فرمانده هم ترسو باشد!
عُمَر نگاهى به لشکر یهود مى کند، مَرحَب آن طرف ایستاده است هر کس به او نگاه کند ترس بر دلش مى نشیند ناگهان مَرحَب نعره مى زند و شمشیر در دست خود مى چرخاند و دستور حمله را صادر مى کند.
.خیلى عجیب است، اوّل کسى که فرار مى کند جناب فرمانده است!
او به جاى این که در میدان بایستد و مبارزه کند زودتر از همه فرار مى کند
آیا این هنر فرماندهى است؟ وقتى فرمانده این طور باشد تکلیف بقیّه معلوم است.
سپاه یهود به دنبال مسلمانان فرارى مى آیند، آنها مى خواهند امروز کار را یکسره کنند.
خداى من! آنها خیمه پیامبر را شناسایى کرده اند و به سوى آن خیمه مى آیند فرمانده فرارى خود را در گوشه اى مخفى مى کند تا جانش را نجات داده باشد.
مسلمانان هر چه نگاه مى کنند، فرمانده خود را نمى بیند پس خیلى از آنها هم فرار مى کنند.
سپاه یهود فاصله زیادى تا خیمه پیامبر ندارد، در این میان یکى از مسلمانان غیور به نام «حُباب» فریاد برمى آورد: کجا فرار مى کنید؟
نگاه کن! او چگونه یک تنه به مقابله با سپاه یهود مى رود!
اکنون صداى خود پیامبر به گوش همه مى رسد که یاران خود را به دفاع فرا مى خواند.
مسلمانان بار دیگر جمع مى شوند و حمله یهود را دفع مى کنند…(1)…
اکنون آرامش به اردوگاه بازگشته است؛ امّا همه شرمنده پیامبر هستند آنها با خود مى گویند به راستى چرا در مقابل دشمن ایستادگى نکردیم؟ مگر ما به وعده هاى خدا ایمان نداشتیم؟ مگر ما بارها آرزوى شهادت نکرده بودیم؟
آرى، وقت امتحان معلوم مى شود که چه کسى واقعاً عاشق شهادت است هنر این نیست که رو به قبله بنشینى و دست به دعا بگیرى و بگویى خدایا شهادت را نصیبم کن! موقعى که دشمن در مقابل تو شمشیر کشیده است و مى خواهد خونت را بریزد، اگر فرار نکنى هنر کرده اى!
لشکرِ شکست خورده به اردوگاه آمده است عُمَر جلو مى آید و مى خواهد پیش دستى کند او به پیامبر مى گوید که این
سربازان همه ترسو هستند و وقتى یهودیان حمله کردند همه آنها فرار کردند.
در این هنگام عدّه اى از مسلمانان به پیامبر مى گویند: اى رسول خدا! ما در مقابل یهودىها ایستاده بودیم و تصمیم داشتیم که با آنها مقابله کنیم؛ امّا اول کسى که فرار کرد فرمانده ترسوى ما بود…(2)…
?منابع
1.إمتاع الأسماع ج 1 ص 313،
2.تفسیر فرات الکوفی ص 573، أعیان الشیعة ج 1 ص 270،
قسمت بیست و دوم
کتاب سرزمین یاس نوشته مهدی خدامیان
#سرزمین_یاس