دنبال پیکرش
همه جزیره های اطراف رو گشتیم
تا نزدیکی امارات هم رفتیم
پیدا نشد
خودش هم می گفت:
خوبی دریا به اینه که
نشونی از آدم نمی مونه
استجابت دعای مادر.
به مادر قول داده بود بر می گردد …
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت :
بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت …
رفیعی با دست های خونی وارد سنگر شد.
رنگم پرید فکر کردم بلایی سر حمزوی اومده.
از سنگر بیرون پریدم، دیدم او هم دستش خونیه پرسیدم چی شده؟
گفتن برو عقبِ ماشین رو نگاه کن
دیدم یه گونی عقب ماشینه!
داخلش یه شهید بود که سر و پا نداشت، پیراهنی سفید تنش بود و دکمه یقه رو تا آخر بسته بود
بچه ها گفتن:"برای شستشوی بیل مکانیکی، جایی رو کندیم تا به آب برسیم.
آب که زلال شد، دیدیم یک تکه لباس از زیر خاک بیرونه. کندیم تا به پیکر سالم شهید رسیدیم.
خون تازه از حلقومش بیرون میزد!
ما برای شستشوی بیل جایی رو انتخاب کرده بودیم که یقین داشتیم هیچ شهیدی اونجا نیست!
اصلا اونجا اثری جنگ و خاکریز نبود!
دور تا دور منطقه رو جست و جو کردیم، تا شاید شهید دیگه ای پیدا کنیم؛ اما خبری نبود
خیلی وقتا خود شهدا به میدون میومدن تا پیداشون کنیم
رادیو روشن بود، گوینده از تشییع یک هزار شهید بر روی دست مردم تهران خبر می داد
شاید مادر این شهید، با دیدن تابوت های شهدا از خدا پسرش را خواسته بود و همان ساعت ….
در مأموریت ها همه رزمندگان چفیه میانداختند گردنشان الا محمود؛
یک شال سیاه داشت که همیشه گردنش بود، نه فقط محرم و صفر…
یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه انداختنش را برایم بگوید گفت:
مادر جان! ما عزادار امام حسین علیه السلام هستیم…
گفتم: الان که محرم وصفر نیست!
گفت: مادرم! عزادار امام حسین علیه السلام بودن محرم و صفر نمی خواهد ما همیشه عزادار حسینیم…
خون حسین و اصحابش کهکشانیست که بر آسمان دنیا راه قبله را مینمایاند…
بگذار اصحاب دنیا ندانند…
کرم لجنزار چگونه بداند که بیرون از دنیایی که او تن میپرورد، چیست؟
زمین و آسمان او همان است، و اگر او را از آن لجنزار بیرون کشند، میمیرد.
امت محمد را آن روز جز حسین ملجأ و پناهگاهی نبود…
چه خود بدانند و چه ندانند؛
چه شکر نعمت بگزارند و چه نگزارند.
واقعه عاشورا دروازهای از نور است که آنان را از ظلمآباد یزیدیان به نورآباد عشق رهنمون میشود…
اگر نبود خون حسین، خورشید سرد میشد و دیگر در آفاق جاودانه شب نشانی از نور باقی نمیماند…
حسین چشمه خورشید است…
شهید سید مرتضی آوینی
جوانی داشتیم بدزبان و قُلدُر.
شُهره محل بود
اهل نمازُ روزه هم نبود
صالح اصرارداشت بره و باهاش رفیق شه
بقیه که متوجه شده بودن باهاش مخالفت می کردن که آخه اون جوان به باورهای تو که اعتقادی نداره و به هیچ صراطی مستقیم نیست.
ولی صالح یه مبنایی برای خودش داشت.
می گفت:من که نمی تونم نسبت به این جوانِ منحرف بی تفاوت باشم.
خیلی وقت صرف کردُ زحمت کشید
تونست اون جوانُ از راه اشتباهی که انتخاب کرده بود نجات بده
شهید عبدالصالح زارع
همکارانش تعریف می کردند : سربازی توی پادگان بود که به هیچ صراطی مستقیم نمی شد.
معلوم نبود از کجای زندگیش مشکل و عقده ای رو به دل داشت که حالا تو این سن در دوره خدمت سربازی به نا سازگاری و قانون گریزی و شیطنت و آزار دیگران رو آورده بود.
همه از دستش خسته و عاصی شده بودند
هیچ تهدید و تنبیهی هم روی اخلاقش تاثیری نداشت و اون بازم چموشی به خرج می داد و در اطاعت از قوانین پادگان و دستورات فرمانده هان سرپیچی می کرد.
یکبار داسی بهش دادند تا علف های هرز محوطه پادگان رو بچینه.
هوا گرم بود.
عبدالصالح چفیه اش رو خیس کرد و برد روی سر اون سرباز انداخت تا با وزش باد خنک بشه و کمتر عرق کنه.
سرباز ناسازگار باهاش رفیق شد
بعد از شهادت صالح ما رو برای مراسمی به پادگان دعوت کردند
اونجا بود که اون سرباز رو دیدیم
می گفت : حافظ نهج البلاغه شده
همراهش عکس هایی بود از سرباز ها با صالح که باهم انداخته بودند.
پشت عکس ها جملاتی جالب نوشته بود از این قرار که : واقعا که عبدصالح هستی صالح جان ، عبد خدا هستی کاش خدا این آشنایی رو برقرار نمی کرد که منجر به جدایی بشه
کلام شهید
خداوند به ما تجارتی ده تا بتوانیم در آن سود اخروی ببریم و توشه ای بر گیریم که سعادت ما را به همراه داشته باشد…
خدایا تجارتی ده که سودش ایمان وعشق به تو باشد… خدایا در آخرت تاب جواب خطاها و گناهان خویش را ندارم ما را به این سود برسان تا راه رسیدن به تو را پیشه خود کنیم…
شهید صفدر سلمانی ماهینی
شهید سیدمرتضی آوینی:
حیات قلب در گریه است و آن « قتیل العَبَرات » کشته شد تا ما بگرییم و خورشید عشق را به دیار مرده قلب هایمان دعوت کنیم …
عشق حسین (علیه السلام) ما را به این وادی کشاند
در آستانه عملیات والفجر 8 بود که با بچه های گروهان غواص، دعای کمیل را خواند. بار دوم با بچه های گردان و مرتبه سوم آن را به تنهایی. آن هم دعایی سرشار از اشک آنقدر گریه کرد که همه بچه های گردان یقین کردند که او شهید خواهد شد.
او عاشق سیدالشهدا (علیه السلام) بود که در یکی از دست نوشته های خود نوشته بود:
حسین (علیه السلام) زیباست. کار حسین (علیه السلام) زیباست. ذکر مصیبت حسین (علیه السلام) مخصوص عاشورا و محرم نیست. حسین (علیه السلام) همه جا هست و نزدیک ترین جا، قلب خودمان است.
شهید محمدرضا ایزدپور از بچه های مخلص اندیمشک و از نیروهای غواص گردان حمزه از لشکر 7 ولیعصر (عج) بود که با فتح فاو، حماسه ای دیگر آفرید و خود به آسمان ها پر کشید.
منبع: کتاب چشمه مهتاب
خاطرات به روایت مادر شهید حمید سیاهکالی مرادی
بسیار باادب بود چنانچه در روز شهادتش صاحبخانه اش بیشتر از من ناله می زد و می گفت من پسرم را از دست دادم. او در این مدت دو سال آنقدر با ادب بود که هیچ بدی از او ندیدم.
زندگی عاشق و معشوق را در زندگی فرزندم مشاهده کردم… با دختر داییش ازدواج کرد. این دو چنان همدیگر را دوست داشتند و به هم احترام می گذاشتند که من نظیرش را و زندگی به زیبایی زندگی آنها ندیده بودم. هیچگاه به هم اخم نمی کردند.
همسرش می گفت وقتی کارهای منزل را انجام می دادم یه من می گفت این وظیفه تو نیست کار کنی؛ فرزانه جان حلالم کن..
همسرش همیشه از احترام و عشق عمیق حمید به زندگیش می گفت و از همراهی و تلاش پسرم برای ساختن یک زندگی آرام.
چند وقتی بود که از رفتن به سوریه و لزوم دفاع از حریم اهل بیت می گفت. اوایل می گفتم پسر نرو، تو هنور مستاجری. زن جوان داری و هنوز در سن جوانی هستی. می خندید و بر پیشانیم بوسه می زد و می گفت مادر اینکه به مجلس امام حسین(علیه السلام) می روی و حسین حسین می کنی آیا لغلغه زبان است و از دل نیست؟؟!! مادر حضرت زینب حرم و حریمش که ناموس حسین است در حال حاضر از سوی دشمن در خطر است. اگر همه بخواهند چنین فکر کنند که دوباره زینب باید به اسارت دشمن برود..
چند باری برای رفتن تلاش کرد اما اسمش درنیامد و از این اتفاق بسیار غصه دار بود.
بین او و پسر دیگرم اختلاف بود هر دو عزم رفتن کرده بودند و هر کدام تلاش می کرد تا دیگری را قانع کند که او برود. حمید می گفت تو دو فرزند داری من جای تو می روم..
چه خوب میشود از امشب …
کسانی که مدتی است نماز نمیخوانند
با امام حسین (علیه السلام ) عهد ببندند و مجدد به خداوند برگردند و نماز خوان شوند
چه خوب میشود امشب …
بانوانی که با بی حجابی و لباس های تحریک آمیز به خیابان ها می آیند با حضرت زینب (سلام الله علیها) عهد ببندند و با حجاب خود به خداوند و رضای او برسند
چه خوب میشود امشب …
جوانان با حضرت علی اکبر (علیه السلام) عهد بسته و با پاکی و عفت خود را شبیه آن حضرت نمایند و عهد ببندند از نگاه های حرام از این به بعد چشم بپوشند.
چه خوب میشود امشب …
مادران قصهٔ عمویِ مهربانِ حضرتِ علی اصغر (علیه السلام) و حضرت رقیه (سلام الله علیها) را بگویند که برای آب رساندن به آنان چگونه جان خود را فدا کردند.
چه خوب میشود امشب …
همه مردم تصمیم بگیرند به یکدیگر کمک کنند ، دست نیاز مندان را گرفته و به پدر و مادر خود چه از دنیا رفته اند و چه زنده اند محبت کنند.
“تحسین دشمن”
در اردوگاه های 16 و 18 بعقوبه بودیم. همه اسیران این اردوگاهها مفقودالاثر بودند و هیچ اطلاعی به صلیب سرخ داده نشده بود.
همیشه برای کارهای اردوگاه مثل ساخت و ساز حمام ؛ سرویس بهداشتی و غیره می رفتیم و کار می کردیم.
یک روز تابستان که هوا خیلی گرم بود و درجه هوا به 40 الی 50 درجه می رسید، ما را برای کارهای اردوگاه بردند.
بعد از 7 ساعت، کارهایمان به اتمام رسید. ساعت حدود 3 یا 4 بعد از ظهر بود. در راه برگشت به آسایشگاه، یک افسر ارشد عراقی من و دوستم را صدا زد و گفت : «بیایید اینجا» .
من زیاد به زبان عربی مسلط نبودم ولی دوستم، عرب زبان و بچه خرمشهر بود . به من گفت افسر عراقی می گوید: «بیایید اینجا با شما کار دارم».
راه را به طرف افسر عراقی کج کردیم و مقابل او ایستادیم.
دست برد و چند خوشه انگور به ما داد و گفت : «چند وقت است که میوه نخورده اید؟» . گفتم : «حدود دو سال است».
شعر خلوص نیت.
سَرَت یکجا، تَنَت یکجا، رَوَد انگشترت یکجا
به زودی « کُلُّ أرضٍ کربلا » تفسیر خواهد شد
سید محمد علی موسوی زاده
.
گویند “حر بن یزید ریاحی”
اولین کسی بود که آب را به روی امام بست و اولین کسی شد که خونش را برای او داد.
“عمر سعد” هم اولین کسی بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد برای آنکه رهبرشان شود و اولین کسی شد که تیر را به سمت او پرتاب کرد!
کی میداند آخر کارش به کجا میرسد؟
دنیا دار ابتلاست.
با هر امتحانی چهرهای از ما آشکار میشود،
چهرهای که گاهی خودمان را شگفتزده میکند.
چطور میشود در این دنیا بر کسی
خرده گرفت و خود را ندید؟
میگویند خداوند داستان ابلیس را تعریف کرد
تا بدانی که نمیشود به عبادتت،
به تقربت، به جایگاهت اطمینان کنی.
خدا هیچ تعهدی برای آنکه تو همان
که هستی بمانی، نداده است
شاید به همین دلیل است که سفارش شده،
وقتی حال خوبی داری و میخواهی دعا کنی،
یادت نرود “عافیت”
و “عاقبت به خیریات” را بطلبی
دید خانوادمان را نسبت به همسرمان تغییر ندهیم.
هرگز نباید مسایل و اختلافهای خود را بدون اطلاع و توافق همسرمان با خانوادههای خود در میان بگذاریم ، زیرا :
بعد از مدتی با همسرمان آشتی میکنیم اما خانوادهها همچنان تصور میکنند زندگی ما پر از بدبختی و مشکلات است.
و شروع به دادن راه کارها و راهحلهای اشتباه میکنند.
مساله دیگر این است که ممکن است به طور ناخوداگاه رفتارشان با همسرمان تغییر کند و حتی زمانی که اختلاف ما با همسرمان پایان یافته است ، نتوانند نگرش خود را نسبت به او بهبود ببخشند.
“با تغییرات همسر هماهنگ شوید!”
زن و شوهر باید انتظارات منطقی و درستی از هم داشته باشند. زوجها نمیتوانند توقع داشته باشند طی سالهایی که از ازدواجشان میگذرد، شرایط زندگیشان دچار تغییرات نشود.
گذر این سالها به معنای این است که سن بالا رفته و کارکرد اجزای مختلف بدن دچار تغییراتی میشود که بعضا جدی و غیر قابل اجتناب است؛
مثل تغییراتی که در یک خانم باردار ممکن است در رابطه با فیزیک و تمایلات جنسی به وجود بیاید یا تغییرات هورمونی یا عروقی که در سنین بالاتر خودنمایی میکنند؛
بنابراین زن و شوهر در طول زندگی مشترک باید متناسب با تغییراتی که به صورت ظاهری و کارکردی برای هر دو طرف پیش میآید انتظاراتی منطقی از هم داشته باشند.
“عـادی شـدن زن و شـوهر بـرای هـمدیگر!”
یکی از غیر محترمانهترین رفتارهائی که میتوانیم با همسر خود داشته باشیم، عادی و پیش پا افتاده تلقی کردن اوست…!
فکر نمیکنیم که زندگی بدون همسر چقدر برای ما نگران کننده و دشوار است. گاهی بجای همسر حرف میزنیم. گاهی دربارهی او در حضور دیگران غیر محترمانه صحبت میکنیم. برای همسر تصمیم میگیریم که چه بکند.
به همسر خود گوش فرا دهید. در احساسات و هیجانات او شریک شوید. از همسر تقدیر به عمل آورید. برای همسرتان ارزش و اعتبار قائل شوید. از هر فرصتی برای بیان تشکر خود بهره بگیرید. به همسر خود ابراز علاقه کنید. از با هم بودن به عنوان دوست یا شریک زندگی احساس خوشوقتی کنید.
باتجربه کردن روشهای بالا از قدرت آنها مبهوت خواهید شد. فراموش کنید که چه میگیرید، صرفا بر این تمرکز کنید که چه میدهید.
اگر شریک زندگی خود را بیبها تلقی نکنید، او نیز متقابلا همین کار را خواهد کرد. سپاسگزاری حس خوبی به همسر خواهد داد. روشها را امتحان کنید و مطمئن باشید که به این کار علاقمند خواهید شد و اثرات معجزهآمیز آنها را خواهید دید.
«جوان مؤمن مشکلگشاست»
حضرت آیتالله خامنهای: «در کشور هیچ بنبستی وجود ندارد؛ در زمینهی اقتصادی، هیچ بنبستی وجود ندارد. مسئولین کشور بایستی همکاران و فعّالان خوبی را انتخاب بکنند؛ همین جوانهای مؤمن را. ما نیروی مستعدّ آمادهبهکارِ کمربستهی با انگیزهی باعُرضه کم نداریم. همین تازه، حدود پنج هزار نفر دانشگاهی به بنده نامه نوشتند؛ میگویند ما در خدمت انقلابیم، آمادهایم؛ آمادهاند، آمادهی کارند؛ خب از اینها استفاده بشود، از اینها کمک خواسته بشود.»
1397/05/22
️
حاج آقا دولابی :
اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره ام و عادت کنی؛
اوضاع خیلی بی ریخت می شود…
همیشه بگویید الحمدلله، شکر خدا ؛
بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی…
اگر پکر هستی دو مرتبه همراه با دلت بگو الحمدلله ؛
آن وقت غمت را از بین می برد…
امیدوارم جلوی زبانت را بگیری که موثر است.
(طوبای محبت، جلد یک، صفحه 37)
* سوال
آیا امام حسین علیه السلام در هنگام ورود به کربلا از نام آن محل اطلاع نداشت و از دیگران پرسید؟
چرا با خودش تجهیزات و آب زیادی نبرد مگر علم غیب نداشت که به آن ها نیازمند می شود؟
پاسخ:
سید بن طاووس نقل می کند:
امام حسین علیه السلام برخاست و سوار مرکبش شد و هر گاه اراده مسیری را می کرد یا با ممانعت سپاه ابن زیاد روبه رو می شد و یا دو شادوش او حرکت می کردند تا روز دوم محرم به کربلا رسیدند ، چون به آنجا رسید فرمود نام این سرزمین چیست گفته شد کربلا ، فرمود فرود آیید که به خدا سوگند این جا محل فرود آمدن مرکب هایمان و ریخته شدن خون هایمان است ، به خدا سوگند این جا قبر ما می شود و به خدا سوگند این جا خانواده ما اسیر می شوند ، اینها را جدم به من فرموده است.
?الملهوف ص139
?مثیر الاحزان ص49
?بحار الانوار ج44 ص381
حال سوال اینجاست که مگر امام حسین علیه السلام از آگاهی غیبی بهره مند نبود پس چگونه از اسم سرزمین کربلا سوال کردند؟
* پاسخ روشن است ، طبق ادله قطعی از آیات قرآن و سنت، امامان بزرگوار ما دارای آگاهی غیبی بوده اند.
اما چنان که بارها گفته ایم باز هم می گوییم امامان گرامی ما مطیع محض خداوند هستند.
اگر آنان مشکلات و گرفتاری های خود را از طریق علم غیب حل کنند دیگر نمی توانند اسوه و الگوی جهانیان باشند.
* اگر پیامبر تمام امورش را از طریق علم غیب و آگاهی های غیبی پیش می برد آیا می توانست به مردم درس صبر و بردباری و ایثار و از خود گذشتگی در راه حق را بیاموزد؟
آیا اگر امام حسین مشکل کربلا را با آگاهی غیبی حل می کرد می توانست به مردم درس آزادگی و جهاد و بردباری را بدهد؟
چون امامان الگوی مردم هستند خداوند به آنان اجازه استفاده از علم غیب را جز در مواردی که اثبات امامتشان منوط به آن است نداده است اگر چه آنان آگاهی غیبی را دارند اما موظف به استفاده از آن نیستند.
اهل بیت مطیع محض خداوند بودند وقتی خداوند به آنان اجازه استفاده از علم غیب نداده است آنان نیز از علم غیبشان استفاده نمی کردند.
* آنان وظیفه داشتند تا در زندگی اجتماعی خود همانند انسان های معمولی رفتار کنند وجز در موارد محدودی از علم باطنی خود استفاده نکنند و به زندگی عادی با مردم بپردازند تا نظام اجتماعی بر هم نخورد، چنان که پیامبر وامامان منافقان را به خوبی می شناختند ومی دانستند که ایمان واقعی ندارند ولی هرگز از علم غیب خود درباره آنان استفاده نکردند ودر معاشرت، ازدواج ودیگر احکام با آنان مانند سایر مسلمانان رفتار می کردند
پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:
من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود.
?الکافی ج7 ص414
?معانی الاخبار ص279
* در روایتی آمده است:
زمانی که امام علی ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند.
* یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند؟
* امام پاسخ داد:
اگر خداوند به علم خودش با بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود.
?مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261
امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم غیب نمی باشد.
?مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455
* امام صادق علیه السلام فرمود:
خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی.
?وسائل الشیعه ج27 ص229
* با این توضیحات دیگر جای این سوال مطرح نمی شود که چرا امام از علم غیبش استفاده نکرد تا آب و تجهیرات را با خود ببرد ، زیرا او اجازه استفاده از علم غیب را نداشته است.
* در جریان مذکور نیز امام مطابق علم عادی خود رفتار کرده است و از نام و نشانی کربلا سوال کردند تا همگان را متوجه عظمت آن سرزمین و اتفاقات بزرگی که قرار است در آن بیفتد شوند چنان که در متن روایت مذکور این نکات لحاظ شده است.
چرا ظالم ها سالم ترند ؟
چرا بعضی آدم ها با کوچکترین گناهی تو همین دنیا مجازات میشن. اما یه سری هر گناهی دلشون میخواد میکنن و روز به روز هم پیشرفت؟ پس عدالت خدا کجاست !!
آدمها سه دسته اند:
عینک
ملحفه
فرش
وقتی یک لکه چایی بنشیند روی عینک بلافاصله آن را با دستمال کاغذی پاک میکنی !
وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه می گذاری سر ماه که با لباسها و ملحفه ها جمع شود و همه را با هم با چنگ میشویی!
اما وقتی همان لکه بنشیند روی فرش میگذاری سر سال با دسته بیل به جانش می افتی!
خدا هم با بنده های مومنش مثل عینک رفتار می کند. بنده های پاک و زلال که جایشان روی چشم است تا خطا کردند بلافاصله حالشان را می گیرد(البته در دنیا و خفیف)،
دیگران را به موقعش تنبیه میکند آن هم با چنگ،
و آن گردن کلفت هایش را میگذارد تا چرک هاشان جمع شود.
مدعیان دفاع از حقوق زنان که بوی این غرب وحشی مستشان میکند، ببینند !
استفاده ابزاری و جنسی از زنان در قرون وسطی VS استفاده جنسی از دختران و تبدیل آنها به عروسک های لولیتا
مجنون از راهی میگذشت.
جمعی نماز گذاشته بودند. مجنون از لا به لای نمازگزاران رد شد.
جماعت تند و تند نماز را تمام کردند.
همگی ریختند بر سر مجنون.
گفتند:
بی تربیت کافر شده ای.
مجنون گفت مگر چه گفتم؟!
گفتند:
مگر کوری که از لای صف نمازگزاران میگذری. مجنون گفت من چنان در فکر لیلی غرق بودم که وقتی میگذشتم حتی یک نمازگزار ندیدم.
شما چطور عاشق خدایید و در حال صحبت با خدا همگی مرا دیدید؟
یکی از کانالهای مخالف دین، اثبات میکند که در کربلا اصلا شخصی بنام علی اصغر وجود ندارد و این روضه ها دروغ است.
پاسخ چیست؟
آنچه از منابع معتبر تاریخی به دست میآید، چنین است که نام این طفل «عبد الله(علیه السلام)» و از مادری به نام رباب دختر امرء القیس بود. چنانچه این منابع حضرت «علی اکبر(علیه السلام)» را فرزند لیلی دختر أبی مرّه ذکر نمودهاند که در کنار پدر در کربلا به شهادت رسید و امام سجاد(علیه السلام) را فرزند شهربانو [شاه زنان] دختر یزدگرد شمردهاند.
نکته قابل توجه آنکه در بسیاری از آن منابع؛ مانند تاریخ طبری،تاریخ یعقوبی، الطبقات الکبری،از امام زین العابدین(علیه السلام) به عنوان «علی اصغر» نام بردهاند.
در زیارت ناحیه مقدسه نیز که منسوب به امام زمان(عج) است، ایشان چنین سلام میدهند: «سلام بر عبد الله بن حسین، طفل شیر خوار، که خونش در آسمان پاشیده شده است، کسی که در دامان پدرش با تیر حرملة بن کاهل اسدی ذبح شد».
به نظر میرسد این مطلب تا زمان مرحوم مجلسی اول در بین محققان مشهور بوده است. چنانچه ایشان گفتهاند: «و صغیر که شهید شد عبد اللَّه نام داشت، و اکثر علما چنین ذکر کردهاند از شیخ مفید تا شیخ شهید».
هر چند به نظر میرسد، برخی محدثان و مورخان دیگر، به ویژه متأخرین تنها با توجه به رعایت سن فرزندان امام، نام ایشان را بر اساس مراتب سنی ذکر نموده و از طفل شهید به علی اصغر(علیه السلام) تعبیر نمودهاند؛ و با توجه به همین امر در ذهن عامه مردم نیز چنین شهرت گرفته است.
البته از اولین کسانی که با نام «علی» از طفل شهید کربلا یاد نمودهاند، میتوان به ابن اعثم کوفی در کتاب «الفتوح»و ابن ابی الثلج در کتاب «تاریخ اهل البیت»و طبری در «دلائل الامامة»در قرون سوم و چهارم اشاره نمود. خوارزمی (م 568 ق) نیز (که بسیاری از مطالب مقتل خود را از ابن اعثم گرفته)، از او به «علیٌ الطفل» (بدون ذکر اصغر) تعبیر کرده است.
پس از آنها إربلی در کتاب «کشف الغمة فی معرفة الائمة» به قرن هفتم و ابن صباغ مالکی در کتاب «الفصول المهمة فی معرفة الائمة(علیهم السلام)»به قرن نهم از آنحضرت با این نام اسم بردهاند.
?تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 247
?الطبقات الکبری، ج 1، ص 476 و 478؛ ج 5، ص 163،
?بحارالانوار، ج 45، ص 66،
?مجلسی ج 7، ص 224،
?ابن اعثم کوفی، ج 5، ص 115
#حدیث_روز
دو نقطه ضعف در مجالس عزادارى!
یکى از نقاط ضعف این است که معمولًا، هم صاحبان مجالس و هم مستمعین آن چیزى را که مىخواهند ازدحام جمعیت است. اگر جمعیت ازدحام بکند راضى است، اگر جمعیت ازدحام نکند راضى نیست. این، نقطه ضعف است. این جلسات که براى این نیست که جمعیت ازدحام بکند یا نه! مگر ما مىخواهیم سان بدهیم؟ مگر ما مىخواهیم رژه برویم؟
هدف چیز دیگرى است. هدف آشنا شدن با حقایق و مبارزه کردن با تحریفات است.
گوینده در مقابل این نقطه ضعف قرار مىگیرد، چه بکند؟
اگر بخواهد با این نقطه ضعف مبارزه کند، حقایق را به مردم بگوید، با تحریفات مبارزه کند، با هدف صاحب مجلس و هدف مستمعین که از جمع شدن دور یکدیگر و از شلوغ شدن و از اینکه خودشان را با هم زیاد ببینند خوششان مىآید، جور درنمىآید. و اما اگر بخواهد از این نقطه ضعف استفاده کند، فقط در این فکر است که ما چه کار بکنیم که جمعیت بیشتر جمع بشود. اینجاست که یک عالم سر دوراهى قرار مىگیرد: از این نقطه ضعف استفاده کنم، بهرهبردارى کنم، به عبارت دیگر روى دوش این جمعیت سوار بشوم، حالا که اینها این قدر احمق و نادان هستند و چنین نقطه ضعفى دارند، من هم از همین نقطه ضعف استفاده کنم؟ یا علىرغم این نقطه ضعف، من با آن مبارزه کنم، بروم دنبال حقیقت، چه کار دارم به اینکه اجتماع مىشود یا اجتماع نمىشود .
نقطه ضعف دوم عوام الناس در مجالس عزادارى این مسأله شور و واویلا بپا شدن است. باید منبرى حتماً در آخر ذکر مصیبت کند و در این ذکر مصیبت هم نه تنها مردم اشک بریزند، اشک بریزند قبول نیست، باید مجلس از جا کنده بشود، باید شور و واویلا بپا بشود! من نمىگویم مجلس از جا کنده نشود، من مىگویم این نباید هدف باشد.
من مىگویم اگر کسى در آن مسیر صحیح با بیان حقایق و واقعیات بدون آنکه یک روضه دروغى بخواند، بدون اینکه جعلى بکند، بدون اینکه تحریفى بکند، بدون اینکه براى امام حسین اصحابى بسازد که در تاریخ نبوده و خود امام حسین آنها را نمىشناسد چون وجود نداشتهاند، بدون آنکه براى امام حسین فرزندانى ذکر کند که چنین فرزندانى در دنیا وجود نداشتهاند، بدون اینکه براى امام حسین دشمنانى در کربلا با نام و نشان بسازد، که اصلًا چنین کسانى وجود نداشتهاند، اگر اشکى از روى صداقت و حقیقت ریخت، شور و واویلا هم بپاشد، مجلس هم کربلا شد، بسیار خوب؛ ولى وقتى که نبود، آن وقت ما باید با امام حسین بجنگیم، دشمنى کنیم؟ دروغ ببندیم؟ دروغ بگوییم؟!
? استاد شهید مطهری، حماسه حسینی، ج 1 ص 115 (با تلخیص)
پیشوایان دین از زمان پیغمبر اکرم و زمان ائمه اطهار دستور اکید و بلیغ دادهاند که باید نام حسین بن على زنده بماند، باید مصیبت حسین بن على هر سال تجدید بشود، چرا؟ بحث در این «چرا» است. این چه دستورى است در اسلام؟ چرا این همه ائمه دین به این موضوع اهتمام داشتند؟ چرا براى زیارت حسین بن على این همه اهتمام و ترغیب است، این همه تشویق است؟ ما باید به این «چرا» دقت کنیم.
ممکن است کسى بگوید: «این براى این است که تسلى خاطرى براى حضرت زهرا باشد.» آیا این حرف مسخره نیست که بعد از هزار و چهار صد سال، هنوز حضرت زهرا احتیاج به تسلیت داشته باشد؟ در صورتى که به نصّ خود امام حسین و به حکم ضرورت دین، بعد از شهادت امام حسین دیگر امام حسین و حضرت زهرا نزد یکدیگر هستند. این چه حرفى است؟! مگر حضرت زهرا بچه است که بعد از هزار و چهار صد سال هنوز هم دائماً به سر خودش بزند، گریه کند، بعد ما برویم به ایشان سرسلامتى بدهیم! این حرفها دین را خراب مىکند.
حسین مکتب عملى در اسلام تأسیس کرد. حسین علیه السلام نمونه عملى قیامهاى اصلاحى است. خواستند مکتب حسین زنده بماند، خواستند حسین سالى یک بار با آن نداهاى شیرین و عالى و حماسه انگیزش ظهور پیدا کند، فریاد کند: «أَ لا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لا یُعْمَلُ بِهِ وَ الْباطِلَ لا یُتَناهى عَنْهُ لِیَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فى لِقاءِ اللَّهِ مُحِقّاً» خواستند «الْمَوْتُ اوْلى مِنْ رُکوبِ الْعارِ» (مرگ از زندگى ننگین بهتر است) براى همیشه زنده بماند. خواستند «لا ارَى الْمَوْتَ الّا سَعادَةً وَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ الّا بَرَماً» براى همیشه زنده بماند. زندگى با ستمکاران براى من خستگىآور است؛ مرگ در نظر من جز سعادت چیزى نیست. خواستند آن جملههاى دیگر حسین: «خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلى جِیدِ الْفَتاةِ» زنده بماند، «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ» زنده بماند.
?استاد شهید مطهری، حماسه حسینی، ج 1 ص 78
“زن ذلیل؟!!! نه جانـم بگـو؛ زن عـزیـز…!”
گفت: «فلانی خیلی زن ذلیله!» گفتم: «از کجا فهمیدی؟!!!» گفت: «خانمش به خانم من گفته که فلانی توی کارهای خونه کمک میکنه!»
گفتم: «چه اشکالی داره؟!» گفت: «مرد خلق شده واسه اینکه آچار بگیره دستش بره زیر تریلی، نه اینکه توی خونه ظرف بشوره و سبزی پاک کنه!»
گفتم: «این چیزی که تو میگی نشونه مرد بودن نیست و اون کارهاییام که فلانی توی خونه انجام میده نشونه زن ذلیل بودن نیست!»
گفت: «علّامه دهر! تو بگو به کی میگن زن ذلیل؟!» گفتم: «زن ذلیل به کسی میگن که زنش رو خوار و ذلیل کنه…!»
گفت: «اِاِاِ نه بابا! ما تا دیروز فکر میکردیم زن ذلیل به آدم بدبختی میگن که ذلیلِ زنش باشه!»
گفتم: «کسی که توی کارهای خونه به زنش کمک می کنه، ذلیلِ زنش نیست، زنش براش عزیزه…»
علاقمندی مردان و زنان.
زبان یکدیگر را یاد بگیرید. زنان، روابط عاشقانه را در واژگان عاشقانه میدانند و مردان، در رابطه جنسی…
شاید شما نیز از تحقیق معروفی که چند سال پیش از هزاران زن به عمل آمده بود، باخبر باشید. در این تحقیق از زنان پرسیده شده که رابطه جنسی را ترجیح میدهید یا تنها در آغوش گرفتن یکدیگر را؟!!!
حدود هشتاد درصد زنان همآغوشی را به رابطهی جنسی ترجیح داده بودند. در حالی که مردها از شنیدن این نتیجه متعجب شده بودند، زنها کاملا این حقیقت را باور کرده بودند.
بیشتر زنها، تشنهی محبت جسمی و غیرجنسی همسرشان هستند. محبت به معنای ارتباط فیزیکی شما با همسرتان به مدت سه بار در روز و هر بار سه دقیقه میباشد.
دستش را بگیرید، او را در آغوش بگیرید، محبت کنید، موهایش را نوازش کنید و از نظر فیزیکی ارتباطی صمیمانه با او برقرار کنید.
جالبه بدونید تحقیقات نشان داده
اگرچه غر زدن برای سلامتی زنان مفید است اما زنانی که مدام غر میزنند در دراز مدت به علت ایجاد استرس بیش از حد در مردان باعث مرگ زودرس آنها میشوند.
اختلافات کوچک قابل حل هستند به شرط آنکه دخالت دیگران در آن نقشی نداشته باشد.
پس اگر اختلافی زنانه بین همسر و مادرتان پیش آمده تا جایی که میتوانید دخالت نکنید
امام حسین علیه السلام:
مَن سَرَّهُ أن یُنسَأَ فی أَجَلِهِ و یُزادَ فی رِزقِهِ فَلیَصِلْ رَحِمَهُ؛
هر که خوش دارد مرگش به تأخیر افتد و روزى اش افزون شود، با خویشانش پیوند برقرار کند.
بحار الأنوار، ج 74، ص 91
#حدیث_روز
“خانمها نیاز بـه توجه و محبت دارند!”
اصلا اگه مغز خانمها باز بشه، شاید توش پر از توجه و محبت باشه….!
گاهی همینطور غافلگیرانه به خانمتون زل بزنین؛ بعد ناخودآگاه میبینین ازتون میپرسه: چیه؟ اون وقت بهش بگین: سه دقیقهاس دارم نگاهت میکنم کِیف میکنم….
یا گاهی که داره میره براتون چای بیاره، بهش بگین صبر کن، بعد گوشیتونو در بیارین ازش عکس بگیرین و بگین چقدر خوب بودی تو این زاویه میخوام عکسشو داشته باشم هی نگاه کنم.
شما نمیدونین ولی خانمتون خیلی کیف میکنه و از همه مهمتر ظاهر و لباسشه. حواستون به عطر، لباس نو و آرایش خانمتون باشه.
مطمئناً خانمتون از نظر شما زیبا بوده که او را انتخاب کرده اید، همواره زیباییهایش را بیان کنید. این جوری می تونم یه مرد خوب باشم.
مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی می فرمودند:
به عقیده من همه چیز مردانه اش خوب است الا گریه، که زنانه بودنش لطفش بیشتر است.
معظم له می فرمودند: در قدیم بکائین زیاد بودند مثل آیت الله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی رحمه الله، میرزا ابوالقاسم عطار و میرزا اسماعیل ارباب، آیت الله العظمی سید احمد خوانساری رحمه الله
در موقع ارتحال فرمودند: از دنیا می روم در حالی که دستم خالی است، ولی به یک چیز امید دارم و آن گریه بر امام حسین علیه السّلام است.
وقتی از مرحوم «نظام رشتی رحمه الله» در عالم رویا می پرسند: از آن عالم چه خبر؟ مرحوم نظام می گوید:
شکر خدا را که در پناه حسینم
عالم از این خوبتر پناه ندارد
سپس می پرسند: در آن عالم چه چیز به درد ما می خورد؟ ایشان فرموده بودند دو چیز: 1.تقوا، 2.امام حسین علیه السّلام
آداب الطلاب، ج1 ، ص 438
انتظار جواب منفی از همسر را هم داشته باشید.
* نکته بعدی و اصلیترین مورد برای انجام کار از سوی مردان این است که آنها را در جواب منفی دادن آزاد بگذاریم. معمولاً زنها وقتی میخواهند خواستهای را مطرح کنند از قبل جواب آن را پیش بینی میکنند و سعی میکنند به نحوی مرد را لای منگنه بگذارند.
* برخی از زنها هم که حساستر هستند، وقتی از قبل حس کنند که با تمام خواهشها باز هم قرار است جواب منفی بگیرند، اصلا از بیان درخواست خود صرفه نظر میکنند. ولی به همین جا ختم نمیشود. زن از عدم درخواست خود و هم چنین جواب احتمالی شوهر ناراحت و عصبی است و شوهر از همه چیز بیخبر نمیداند علت کجاست.
* خانمهای عزیز تمرین کنید معنی اصلی کلمه «نه» را بفهمید. باور کنید «نه» گفتن شوهر هیچ ربطی به میزان عشق و علاقه همسرتان به شما ندارد. وقتی همسر شما در حال تلویزیون دیدن است و شما تقاضایی میکنید؛ مسلماً باید انتظار شنیدن جواب «نه» را هم داشته باشید.
درسی که حسین به دیگران اموخت…
…توماس کارلایل فیلسوف و مورخ اسکاتلندی مینویسد:
بهترین درسی که از تراژدی کربلا مےگیریم این است :
که حسین و یارانش ، ایمان استوار به خدا داشتند ،
آنها با عمل خود روشن کردند که برتری عددی در جایی که حق با باطل روبرو می شود اهمیّتی ندارد ؛
پیروزی حسین با وجود اقلیّتی که داشت باعث شگفتی من است !
…یقول توماس کارلایل:
…أسمى درس نتعلمه من مأساة کربلاء هو أن الحسین وأنصاره کان لهم إیمان راسخ بالله، وقد أثبتوا بعملهم ذاک أن التفوق العددی لا أهمیة له حین المواجهة بین الحقّ والباطل والذی أثار دهشتی هو انتصار الحسین رغم قلّة الفئة التی کانت معه
…say thomas carlyle:
the best lesson which we get from the tragedy of karbala is that hossein and his companions were rigid beilivers in god.they illustrated that the numerical superiority does not count when it comes to the truth and the flasehood.the victory of hoosein,despite his minority, marvels me
برگرفته از کتاب “درسی که حسین به انسانها اموخت”
…البته واقعه عظیم عاشورا نیاز به این نقل و قول ها ندارد و این نقل ها صرفا برای بیان گستردگی واقعه عاشورا در جوامع بین المللی دارد
______________
مساله گریه نیست… مساله سیاسی است..
امام حسین با عده کم همه چیزش را فداى اسلام کرد؛ مقابل یک امپراتورى بزرگ ایستاد و «نه» گفت؛ هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند. و این مجالسى که هست مجالسى است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد.
بچه ها و جوان هاى ما خیال نکنند که مسأله، مسأله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید «ملتِ گریه»! آنها از همین گریه ها مى ترسند، براى اینکه گریه اى است که گریه بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. دسته هایى که بیرون مى آیند، مقابل ظالم قیام کرده اند. این ها را باید حفظ کنید. این ها شعائر مذهبى ماست که باید حفظ بشود. اینها یک شعائر سیاسى است که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلم فرساها!
صحیفه امام، ج10، ص316
مسأله، مسأله گریه نیست. مسأله، مسأله تباکى نیست. مسأله، مسئله سیاسى است که ائمه ما با همان دید الهى که داشتند، مى خواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند، اینها را یکپارچه کنند تا آسیب پذیر نباشند.
صحیفه امام، ج13، ص 323
گلایه امام زمان (عج) به آیت الله مدنی در مورد عمل ساده ای که شیعیان انجام نمیدهند.
آیت الله مجتهدی: یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیتالله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه میکنند و شانه هایشان از شدت گریه تکان میخورد؛ رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتادید؟
ایشان فرمودند: یک لحظه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دیدم که پشت سر من اشاره نموده و فرمودند:
آقای مدنی نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع میروند دنبال کار خودشان و هیچ کدام برای فرج من دعا نمیکنند، انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!
و من از گلایه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به گریه افتادم.
چرا همیشه ضد انقلاب و برخی اصلاح طلبان در محرم نگران فقرا میشوند؟
هر سال قبل از محرم و همچنین ایام عزاداری و میلاد ائمه یک عده یاد فقراء می افتند و شاکی میشوند که چرا مخارج عزاداری ها صرف فقراء نمیشود!
این در حالیست که در محرم همه فقراء به برکت دستگاه امام حسین علیه السلام از اطعام بهره مند می شوند!
و اتفاقا همین بانیان هیئت های اهل بیت هستند که در بقیه موارد هم به کمک مردم مستضعف آمده و کم کاری های دولت ها را جبران می کنند
?ولی متاسفانه شاهدیم برخی عوام به راحتی گول این شیطان های انسان نما را می خورند
مثال کنسرت فقط یک مثال کوچک از هزاران مثالی است که می توان زد همچون سفرهای میلیونی به ترکیه و تایلند و دوبی و ارمنستان و قبرس و ……
هزینه ای که مردم ایران به صورت میانگین در سال 96 برای کنسرت کرده اند:
قیمت بلیط کنسرت :
میانگین 100.000تومان
ظرفیت هر سالن کنسرت (تقریبی از600 تا 3000 نفر) :
میانگین 1800 نفر!
1800نفر ضرب در 100.000 تومان = 180.000.000
تومان فقط برای یک سانس!
آمارتعداد کنسرت های سال1396:
2499 کنسرت و 5444 اجرا!
5444 اجرا ضرب در 180 میلیون تومان =
979.920.000.000 تومان!
بله نزدیک هزار میلیار تومان هزینه ایست که سالانه در کنسرت ها هزینه می شود!
لاز م به ذکر است از هزینه های جانبی مردم برای یکبار کنسرت رفتن مانند تغذیه و ایاب و ذهاب و …. صرف نظر می کنیم
هرپرس غذا هیئت امام حسین علیه السلام حدودا 6 هزار تومن!
با 979.920.000.000 پول میتوان حدود 163.320.000 میلیون پرس غذا برای نیازمندان تهیه کرد!
عزیزانی که مدام هیئت های امام حسین را می کوبند لطفا کمی از کنسرت ها بکاهند و به فقرا کمک کنند / البته اگر شیطان بگذارد!
این تنها گوشه ای از کثیفی مخالفین شعائر حسینی است و الحمدلله ادله ی بسیارِ دیگری علیه این جماعت جاهل و مغرض موجود است.
حدیث قدسى:
بنده ای نیست که از مالش طعامی و یا درهم و دیناری در راه محبت فرزند دختر پیامبر علیه السلام انفاق کند، مگر آنکه در این دنیا آن درهم را هفتاد برابر برکت دهم و در بهشت در عافیت بوده و گناهانش را میبخشم.
?مستدرک الوسائل ، ج١٠، ص٣١٩
بـچـــه 000
هیئـتــی000
آخـــرشـــ 000
شهیــــد 000
میشـــه 0
نزدیک ایام محرم که میشد دیگه
دل تو دلش نبود
جواد بود و پیراهن مشکی
که کل ایام ماه محرم و صفر تنش بود
خیلی مقید بود هر شب حتما در هیئت حضور داشته باشه
اکثر وقتها هم تو آشپزخانه مسجد بود و مشغول آماده کردن شام هیئت …
جواد ثابت کرد
بچه هیئتی آخرش شهید میشه…
شهید مدافع حرم جواد محمدی
زمستان سال نود و یک دعوت شدیم خانهی یکی از اقوام که از قضا ماهواره هم داشتند.
همین موضوع باعث شد تا رضا درباره اهداف شبکههای ماهوارهای واسه صاحبخانه و بقیه صحبت کنه. توضیحاتی در مورد چگونگی تشکیل این شبکهها،منابع مالیشون،اهدافشون و حامیانشون داد ، توی اون مهمونی تعدادی از افراد حاضر که از لحاظ نسبی رابطه دوری با ما داشتن هم بودن و صحبتهای رضا را هم گوش می کردن.
چند نفری شروع کردن به مسخره کردن رضا که فلانی ، توی فلان جا مغز
تو شستشو دادن، تو کله شما کردن که ماهواره فلان و فلان…
. بعد از مهمانی ، من با رضا تند برخورد کردم که چرا شروع میکنی از این حرفها میزنی که بخوان مسخرهات کنن؟ و کلی توپ و تشر !!!!
اما رضا این جوری جواب داد: من وظیفهام را انجام دادم ، در قبال این خانواده توضیحات رو دادم ، دیگه اون دنیا از من نمیپرسن که چرا دیدی و میدونستی اما چیزی نگفتی.
من کار خودم و کردم ، به وقتش این حرفها جواب میده.
خیلی برام جالب بود ، اون اصلاً به این فکر نمیکرد که دارن مسخرهاش میکنن ، فقط به فکر انجام وظیفهاش بود.
شهید مدافع حرم رضا کارگر بذری
حالات و رفتار امام کاظم علیه السلام در محرم
امام رضا علیه السّلام فرمودند
کان ابى اذا دخل شهر المحرم لا یرى ضاحکا و کانت الکابة تغلب علیه حتى یمضى منه عشرة ایام،
فاذا کان الیوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه…؛
هر گاه ماه محرم فرا مى رسید، پدرم (موسى بن جعفر) دیگر خندان دیده نمى شد
وغم و افسردگى بر او غلبه مى یافت تا آن که ده روز از محرم مى گذشت،
روز دهم محرم که مى شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود.
امالى صدوق، ص111
#حدیث_روز
چرا از شب اول محرم عزاداری شروع میشود؟
قیل للصادق علیه السلام سیدی جعلت فداک ! ان المیت یجلسون بالنیاحه بعد موته او قتله، و اراکم تجلسون انتم وشیعتکم من اول شهر بالمأتم و العزا للحسین علیه السلام.فقال: ما هذا… إذا هل هلال محرم نشرت الملائکه ثوب الحسین و هو مخرق من ضرب السیوف و ملطخ بالدماء و فنراه نحن و شیعتنا بالبصیره و لا بالبصر فإذا تنفجر دموعنا..
به امام صادق علیه السلام عرض شد: آقای من به فدایتان شوم!
وقتی کسی می میرد یا کشته می شود مجلس نوحه ای برای او می گیرند. ومن مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه جلسه عزا می کنید!
حضرت فرمودند: این چه حرفی است!
هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می شود ملائکه پیراهن امام حسین علیه السلام را آویزان می کنند در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است
ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت (و نه با چشم بصر ) می بینیم
پس اشک های ما سرازیر می شود.
?خصائص الزینبیه، ص49
?ثمرات الاعواد: ص36و37
#حدیث_روز
“صداقت بهتر است یا ثروت؟!”
هر کسی در زندگی گاهی اشتباه میکند و تصمیمات نادرست میگیرد. بنابراین خیلی مهم است که همسر آیندهتان فردی باشد که بتواند شما را از بیراهه بیرون بکشد و اشتباهاتتان را به شما گوشزد کند.
مطالعات نشان داده است مردانی که به دنبال برقراری یک رابطهی متعهدانه و ابدی هستند، همسری انتخاب میکنند که صداقت داشته باشد.
اگر امام حسین(علیهالسلام) امام تو است باید راه او را بروی.
متأسّفانه مسئلهى پیشوایی و پیشروى در مورد امام، امروز در معارف فرهنگ شیعى ما هیچ مطرح نیست. تا میگویی امام حسین (علیهالسّلام) در فلان موقعیّت یک چنین عملى انجام داد، امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) چنان و… میگوید: آقا! اینها امام بودند. خب، به دلیل اینکه اینها امام بودند، باید تو پیروى کنى.
یعنى چه که بگویی او چون امام است، پس من نمیتوانم پسِ کار او و دنبال راه او را بگیرم؟ در حالى که این خطاى خیلى بزرگى است، وقتى که ما امام را به امامت شناختیم، باید راه امام و خطّسیر زندگى او را هم بفهمیم و بدانیم؛ تا بتوانیم دنبال این خطّسیر را بگیریم و عمل کنیم.
️امیرالمؤمنین (صلواتاللهعلیه) فرمود: «ألا وَ إنَّ لِکُلِّ مَأمومٍ إماماً یَقتَدِى بِه»؛ هر مأمومى امامى دارد که به آن امام اقتدا میکند، دنبالهرو آن امام است و باید دنبال آن امام برود؛ والّا امامِ او نیست و او هم مأموم او نیست. پس مسئلهى اقتدا کردن و دنبال خطّسیر و زندگى امام رفتن، مطلبى است لازم و مقتضاى لفظ امام و مأموم.
? کتاب همرزمان حسین(علیهالسلام)؛ سخنرانیهای آیتالله خامنهای در محرم الحرام 1351 در هیات انصارالحسین تهران
رزق بکاء و زیارت و شفاعت و خونخواهی سیدالشهدا(علیه السلام)، رزق برائت از دشمنان ایشان، رزق آمادگی جهت حضور در لشکر امام زمان(علیه السلام)، رزقهایی هستند که موسم تقسیمشان ایام محرم است.
در وقت دیگر این روزیهای الهی به راحتی در دسترس نیستند؛ لذا باید مترصد باشیم رزقهای مخصوص محرم را از دست ندهیم
سید محمدمهدی میرباقری
اگر حسین بن علی ، امروز بود
میگفت :
اگر میخواهی برای من ،
عزاداری کنی…
شعار امروز تو باید فلسطین باشد…
شمر ، 1300 سال پیش ، مُرد
شمر امروز را بشناس .
شهید مطهری
شمر امروز
آمریکا و اسرائیل و انگلیس و آل سعود است .
و هرکی به آنان اعتماد کند ،
خائن و فاسد و منافق است .
چه در لباس روحانیت باشد چه نباشد
چه در جنگ بوده باشد چه نباشد
چه در انقلاب بوده باشد چه نباشد
چه ریش و پشم داشته باشد چه نباشد
چه دم از دین بزند چه نزند
چه شیعی باشد چه غیر شیعه
استاد پناهیان:
خونه باید بوی ولایت بده?
بوی ولایت امام زمان باید بیاد از اون خونه…?
خونه هم که میخواید بخرید از کسانی بخرید که “اهل ولایت” باشند.☺️
تو خونمون روضه بگیریم تا اون خونه بوی ولایت و بوی امام حسین بگیره
خداوند متعال به داود علیه السلام وحى فرمود
مـرا در روزهاى خوشى خـود یـاد کـن، تا من هم در روزگار گرفتارى ات، تو را اجابت کنم.;
بحارالانوار، ج 14، ص 37.
#حدیث_روز
آقایون عزیز، لطفا همسرتان را با
یک دوستت دارم
یک مـحبتِ مداوم
یک دلم برایت تنگ شده
یک امروز زیباتر شدهای و…
هر روز شارژ کنید. پیش از آنکه شارژشان به مرز هشدار برسد!
اگر مردبه همسرخودش «محبـــت» کنه
زن هم بچه هاشو به عشق شوهرش
توی آغوش میگیره
واوناروغرق در"نـور وزیبایی"میکنه
و بچه های فوق العاده مُستعد و بزرگی تربیت میکنه
مهربانی با همسر.
وارد بعضی خانه ها که می شوم و
می بینم بین زن و شوهر کدورتی هست،
هرگز در آن خانه نمی خوابم؛چون می دانم
رحمت خداوند از آن خانه قطع شده است.
حاج اسماعیل دولابی
من نمی میرم، شهید میشم.
به روایتی از مادر شهید :
وقتی مقطع سال سوم راهنمایی بود هنوز نه جنگی بود نه انقلابی
ولی با دست خط خودش پشت عکسش نوشته بود به خواست خدا شهادت را پذیرا هستم (شهیدحسینعلی زیارتی)
چهار سال بعدهم توی سن نوزده سالگی شهید شد
کارش برق کشی ساختمون بود
یه روز برق گرفتش همه ما ترسیده بودیم و نگران … رو کرد بهمون و گفت نگران نباشید من نمیمیرم شهید میشم
تشییع شهدا رو که میدید رو می کرد بهمون می گفت میگفت برای من هم به زودی همچین تشییعی برگزار میکنید
شهید حسینعلی زیارتی