اثر معنوی محزون بودن در روز عاشورا
مَنْ کانَ یَوْمُ عاشورا یَوْمَ مُصیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ جَعَلَ اللّهُ عَزّوَجَلّ یَوْمَ القیامَةِ یَوْمَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِهِ.
▪️امام رضا علیه السّلام فرمود:
هر کس که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد، خداوند روز قیامت را براى او روز شادى و سرور قرار مى دهد.
? بحارالانوار، ج 44، ص 284
تلنگر
#رحمت
کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد…
ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم…
وقتی بر در خانه اش رسیدم
هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!
هر چه بود باز بود…
گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟
ندا آمد: این را گفتم که بیایی…
وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک…
فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ اَلتَّوّابُ اَلرَّحِیمُ ﴿37﴾بقره
تنها با اعمال زیر پرونده شما بعد از مرگ باز می ماند
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: هفت چیز برای بنده بعد از مرگ در جریان است:
1⃣. دانشی که بیاموزد که دیگران از آن بهره مند شوند؛
2⃣..رودی به جریان اندازد تا همه مردم به خصوص طبقه کشاورزان و باغداران و دیگر اصناف از آن استفاده نمایند؛
3⃣. چاهی را حفر کند که دیگران از آن آب بهره برداری کنند؛
4⃣. درخت خرما ( و سایر درختان ) بنشاند که از میوه ها و سایۀ آن بهره مند گردند؛
5⃣. مسجدی بنا کند ( که با اقامۀ نماز در آن و رفع مشکلات جامعه و نیز با برگزاری جلسات مذهبی جهت تعالی معارف اسلام از آن به کار گیرند )؛
6⃣. قرآن ( و متون و کتب دینی دیگری ) را به ارث گذارد؛
7⃣. فرزندی صالح از او بماند که برای او طلب مغفرت نماید
امام سجاد علیه السلام:
خدای مهربان در عوض دست های عباس علیه السلام دوبال به وی عطا کرد تا بوسیله ی آنها در بهشت با ملائکه پرواز نماید….
امام رضا علیه السلام:
هر کس که #عاشورا، روز #مصیبت و #اندوه و #گریه اش باشد،خداوند روز قیامت را براى او روز شادى و سرور قرار می دهد.
?بحارالانوار،ج 44،ص284
آیت الله ناصری دام ظله:
از جمله چیزهایی که بلا را دفع میکند و ایمان ما به اهلبیت علیهم السلام را حفظ مینماید، برپایی مجالس امام حسین علیه السلام و شرکت در آن است.
در روایت دارد که اگر کسی یک دینار برای اقامة عزای حضرت ابا عبدالله علیه السلام خرج کند؛ خداوند به اندازة هفتاد دینار به مال او برکت می دهد و او را میبخشد و بهشت را بر او واجب میکند. (مستدرک الوسائل، ج 10، ص 319.)
” در محضـــر شهیـــــد “…
پارهای از وصیتنامه شهید صدرزاده:
… چند نکته را به حسب وظیفه به شما
سفارش می کنم:
1- وقتی کار فرهنگی را شروع می کنید
با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان
هستیم …
2- وقتی که کارتان می گیرد و دورتان
شـلوغ می شود تازه اول مبارزه اســـت
زیرا شــیطان به سـراغتــان می آید اگر
فکر کرده اید که شیطان می گذارد شما
به راحتی برای حزب الله نیـــرو جــذب
کنید ، هرگز…
3- اگر میخواهید کـارتان برکت پیدا کند
به خـــانواده شـهدا سر بزنید ، زندگینامه
شــــهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه
خــود شـهادت طلبی را پـرورش دهید …
4- سـخنان مقـام معـظم رهبرے را حـتما
گوش کنید، قلـب شـما را بیدار می کند
و راه درســت را نشــانتــان می دهد.
5- دعـاے نـدبـه و هیـئت چهــــارشنبه را
محـــــکم بچســـــبید.
6- خود ســـازی دغدغه اصلی شما باشد.
#شهید_سید_مصطفی_صدرزاده
#مــــدافع_حرم?
#شـــهید_تاســـوعا
?
باب الحسین (علیه السلام)
شدت دلبستگی حضرت عباس (علیه السلام) به برادر بزرگ تر خود، امام حسین (علیه السلام) تا آن جا بود که همواره خود را خدمتگزار او می دانست و برای اجرای فرمان های ایشان همیشه پیش قدم بود. این بدان دلیل بود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اَنَا مَدِینَةُ العِلمِ وَ عَلِیُّ بَابُها فَمَن اَرَادَ مَدِینَةَ فَلْیَأتِ البَابَ؛ من شهر دانش هستم و علی (علیه السلام) دروازه ورود به آن است. پس هر کس خواهان ورود به شهر دانش است، باید نخست سراغ درِ آن را بگیرد». حضرت عباس (علیه السلام) نیز درب ورود به شهر حسینی (علیه السلام) بود.
از علامه فقید طباطبایی «ره»، نویسنده تفسیر بزرگ المیزان در این باره نقل شده است که فرمود: «مرحوم سید السّالکین و برهان العارفین، آقا سید علی قاضی فرمود در هنگام کشف بر من روشن و آشکار شد که وجود مقدس ابا عبداللّه الحسین (علیه السلام) مظهر رحمت کلیّه الهیه است و باب و پیش کار آن حضرت، سقای کربلا، سر حلقه ارباب وفا، آقا باب الحوائج الی اللّه، ابوالفضل العباس - صلوات الله و سلامه علیه - است.
سقا
سقّا از مشهورترین لقبهای حضرت عباس (علیه السلام) است و پس از واقعه کربلا به این لقب متصف گردید. یکی از بی رحمانه ترین حربه های جنگی دشمن در واقعه کربلا، بستن آب به روی لشکر امام حسین (علیه السلام) بود که از روز هفتم ماه محرّم آغاز شد. اما حضرت عباس (علیه السلام) به همراه برخی دیگر از بنی هاشم، به فرات حمله می برد و آب می آورد. او این لقب را از پدران خویش به ارث برده بود؛ زیرا حضرت عبدالمطلّب، هاشم، عبد مناف و قُصَیّ نیز چنین لقبی داشتند. حضرت ابوطالب (علیه السلام) و عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر نیز به چنین ویژگی پسندیده ای مشهور بودند.
کَبْشَ الکتیبة
اصطلاحی نظامی است که در جنگ ها به کار می رفته و به فردی شجاع اطلاق می شده؛ فردی که تمام صفات شجاعت و نام آوری در او جمع بوده و در پیشانی لشکر به جنگ با دشمن می پرداخته است. این لقب پیش از حضرت عباس (علیه السلام) تنها به دو نفر داده شده؛ ابتدا به فردی قریشی از قبیله بنی عبدالدار که از دشمنان سر سخت مسلمانان بود و طلحة بن ابی طلحة نام داشت. او در جنگ احد توسط امیر مؤمنان کشته شد. دومین فردی که پیش از حضرت عباس (علیه السلام) به این لقب خوانده شد مالک اشتر نخعی بود. او در دوران خلافت امیر مؤمنان (علیه السلام) کبش العراق می خواندند. پس از وی این لقب به حضرت عباس (علیه السلام) رسید آن گونه که از زبان امام حسین (علیه السلام) سروده اند:
عَبَّاسُ (علیه السلام) کَبْشُ کَتِیبَتی وَ کَنَانَتی وَ سرُّ قَوْمی بَلْ اَعَزُّ حُصُونی
«عباس (علیه السلام) پهلوان لشکر و اهل بیت من بلکه شکست ناپذیرترین دژ من است.»
برخی دیگر از القاب ایشان عبارت است از: حامی الظُعینة (پشتیبان زنان هودج نشین)،شهید،عبد صالح، مستجار (پشت و پناه)، فادی (فداکار)، ضَیغَم (شیر)، مُؤثر (ایثارگر)، ظَهر الولایة (پشتیبان ولایت)، طیار، اکبر، مواسی (ایثار کننده)،واقی (پاسدار)،ساعی (تلاشگر)، صدّیق (راست گفتار و درست کردار)، بَطَل (گُرد)، اطلس (چابک و شجاع، در لغت به معنای رنگارنگ یا چند رنگ مُرکب بوده و کنایه از فرد زیرک و چابک است)، حامل اللّواء (پرچمدار)، صابر، مجاهد، حامی، ناصر
اشعار شب عاشورا
در خیمه ها صدای خدایا بلند شد
زینب برای پرسش آیا؛ بلند شد
فریاد وا حسین؛ ز اعماق سینه اش
تا گشت با خبر ز قضایا بلند شد
پرسید غرق ناله که آقا چه می شود؟
تکلیف زینبت شب فردا چه می شود؟
سجاده باز کرده ای و ناله می کُنی
باران شدی و توبه ی صد ساله می کُنی
گاهی خروج می کنی از خیمه گاه خود
خیره نگاه جانب آن چاله می کُنی
انگار این عمل؛ عمل دل به خواه توست
این تکّه از زمین نکند؛ قتله گاه توست
امشب فضای خیمه پُر از عطر سیب توست
زینب اسیر گریه؛ ز حال عجیب توست
حرفی بزن عزیز دل من که خواهرت
مضطر ترینِ ناله امن یجیب توست
اشکت به من اجازه آوازه می دهد
دل شوره ام خبر ز غمی تازه می دهد
یک لحظه کن نظر به من زار و مضطرت
آری منم که زل زده ام در برابرت
از بس که محو ذات خداوند اقدسی
اصلاً محل نمی دهی امشب به خواهرت
از جان من عروج مکن روح پیکرم
حرفی مزن ز رفتن خود؛ ای برادرم
خون منِ ز خود شده را کم به شیشه کن
زخم فراق؛ کم به دل خسته ریشه کن
یا حرفی از جُدا شدن از خود مگو وَ یا
با من مگو عزیز دلم صبر پیشه کن
امشب دلـم اسیــر مــلال اسـت یـــا حسین
من بی تو؛ عین فرض محال است یا حسین
گریان ترین دیده دریایی توام
امشب اسیر غصّه فردایی توام
گفتی ز بس که یک شبه تغییر می کنی
من نیز ناتوان ز شناسایی توام
گفتی به ناله غرق تمنا بکن مرا
زینب بیا و خوب تماشا بکن مرا
گفتی تمام پیکر تو زخم می شود
از پای تا دم سر تو زخم می شود
اذنم دهی به صورت خود لطمه می زنم
با من مگو که حنجر تو زخم می شود
گفتی سری به روی تنت نیست بعد از این
جز تکه بوریا کفنت نیست بعد از این
? شب دهم، شب عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام و هفتاد و دو تن از اصحاب و یارانش
شب حسین بن علی(علیه السلام) الگوی آزادگان جهان. شهامت، ایثار، بردباری، تسلیم، رضا، وفا، فروتنی، شجاعت و پایداری امواج اقیانوس بی منتهای حسین علیه السلام است. اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمی درخشید. عاشورا این گونه توانست حصار زمان و مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد.
یادمان باشد که امام حسین علیه السلام را امت جدش و کسانی که دم از انتظار می زدند و به اصلاح دعوتش کرده بودند به شهادت رساندند، امید است که بصیرتی بیابیم که ما با امام زمانمان ، آنگونه که آنها بودند رفتار نکنیم ، و واقعا از منتظران و عواملش باشیم. آمین
#روزنگار_محرم
#به_قلم_خودم
?
#️شیخ_رجبعلی_خیاط :
اگر مواظب دلتان باشید و غیر خدا را در آن راه ندهید
آنچه را دیگران نمی بینند،می بینید و آنچه را دیگران نمی شنوند ، می شنوید !
?کیمیای محبت
بسم الله الرحمن الرحیم
چگونه میشود با یک قطره اشک روضه، همه گناهان بخشیده شود…
ماجرای تشرف علامه بحرالعلوم به محضر ولی عصر “ارواحنا فداه”
….سید بحرالعلوم “اعلی الله مقامه” به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد.
در بین راه راجع به این مساله، که گریه بر امام حسین سلام الله علیه گناهان را مى آمرزد، فکر مى کرد.
…همان وقت متوجه شد که شخص عربى که سوار بر اسب است به او رسید و سلام کرد. بعدپرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرورفته اى؟ و در چه اندیشه اى؟ اگر مساله علمى است بفرمایید شاید من هم اهل باشم؟
..سید بحرالعلوم فرمود: در این باره فکر مى کنم که چطور مى شود خداى تعالى این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان بر حضرت سیدالشهداء “سلام الله علیه"مى دهد، مثلا در هر قدمى که در راه زیارت برمى دارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده مى شود؟
..آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن! من براى شما مثالى مى آورم تا مشکل حل شود. سلطانى به همراه درباریان خود به شکار مى رفت. در شکارگاه از همراهیانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسیار گرسنه شد.
…خیمه اى را دید و وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر پیرزنى را با پسرش دید، آنان در گوشه خیمه عنیزه اى (بز شیرده) داشتند و از راه مصرف شیر این بز، زندگى خود را مى گرداندند.
☝️?…وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذیرایى از مهمان، آن بز را سربریده و کباب کردند، زیرا چیز دیگرى براى پذیرایى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد، از ایشان جدا شد و به هر طورى که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را براى اطرافیان نقل کرد.
در نهایت از ایشان سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازى پیرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى باید انجام بدهم؟
…یکى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید.
…دیگرى که از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهید.
…یکى دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
…سلطان گفت: هر چه بدهم کم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند، من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.
…بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء “سلام الله علیه"هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد.
پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود، چون خدا که خدائیش را نمى تواند به سیدالشهداء"سلام الله علیه” بدهد، پس هر کارى که مى تواند انجام مى دهد،
…یعنى باصرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گریه کنندگان آن حضرت، درجاتى عنایت مى کند، در عین حال اینها را جزاى کامل براى فداکارى آن حضرت علیه السلام نمى داند.
چون شخص عرب این مطالب را فرمود, از نظر سید بحرالعلوم غایب شد…
?العبقرى الحسان، ج1، ص119
#داستان
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم ◾️
بسم الله الرحمن الرحیم
سخنان امام علیه السلام با اهل بیت و اصحابش
…در این شب امام حسین علیه السلام اصحاب و اهل بیت خود را جمع نمودند و کلماتى را به آنان فرمودند.
خلاصه کلمات حضرت این بود که من بیعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختیار خود گذاشتم تا به هر جا که مى خواهید کوچ کنید. پس از فرمایشات حضرت ، اهل بیت علیهم السلام و اصحاب کلماتى در وفادارى و جان نثارى خود نسبت به آن حضرت ابراز داشتند..(١)..
سخنان زینب کبرى علیها السلام با امام حسین علیه السلام
..در این شب بود که زینب کبرى علیه السلام اشعار یا دهر اف لک من خلیل … را از زبان برادرش امام حسین علیه السلام شنید، و هنگامى که متوجه شد فردا روز شهادت حضرت است
..فرمود: “اى کاش مرگ مرا نابود ساخته بود و این روز را ندیده بودم".
…سپس سیلى به صورت زد و بیهوش شد. امام علیه السلام خواهر عزیز و مکرمه خود را به هوش آوردند و مطالبى فرمودند(٢)
?منابع
١.فیض العلام ص ١٤٧
٢.فیض العلام ص ١٤٩
محاصره خیمه ها در کربلا در روز تاسوعا
امام صادق علیه السلام فرمودند:
…تاسوعا روزى بود که حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع نمودند، و پسر مرجانه و عمر سعد به خاطر کثرت سپاه و لشکرى که براى آنها جمع شده بود خوشحال شدند، و آن حضرت و اصحابش را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاورى از براى او نخواهد آمد و اهل عراق حضرتش را مدد نخواهند نمود…(١)…
آمدن امان نامه براى فرزندان ام البنین علیهم السلام
…در این روز شمر ملعون براى حضرت عباس علیه السلام و برادرانش امان نامه آورد (٢).
…آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله علیه السلام رسانید و بانگ بر آورد:
اءین بنو اختنا
پسران خواهر ما کجایند
..ولى آن بزرگواران جواب ندادند. امام حسین علیه السلام فرمود: جواب او را بدهید اگر چه فاسق است .
…حضرت عباس علیه السلام در جواب فرمودند: چى مى گویى ؟ شمر گفت از جانب امیر براى شما امان نامه آورده ام . شما خود را به خاطر حسین علیه السلام به کشتن ندهید.
.حضرت عباس علیه السلام با صداى بلند فرمود:
..لعنت خدا بر تو و بر امیر تو و بر امان تو باد. ما را امان مى دهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد؟ …(٣)…
درخواست تأخیر جنگ از سوى امام حسین علیه السلام
…در عصر تاسوعا امام علیه السلام براى به تعویق انداختن جنگ یک شب دیگر مهلت گرفتند(٤).
..چون عمر سعد لشکر را آماده جنگ با امام علیه السلام نمود و معلوم شد که قصد جنگ دارند، حضرت به برادرش عباس علیه السلام فرمود تا یک شب دیگر مهلت بگیرد. آنها در ابتدا قبول نکردند، ولى بعد قبول نمودند که شبى را صبر کنند(٥).
آمدن لشکر تازه نفس به کربلا
…در این روز لشکر مجهزى به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد، و شمر نامه ابن زیاد را آورد(٦).
خطابه امام حسین علیه السلام براى اصحابش
..در عصر این روز امام حسین علیه السلام در جمع یاران خطبه اى قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفادارى نمودند(٧)
?منابع
١.کافی ج٤ ص١٤٧
٢.بحار ج٤٤ ص ٣٦١
٣.از مدینه تا مدینه ص ٣٨١-٣٨٢
٤.بحار ج٤٤ ص ٣٩٢
٥.مناقب ابن شهر اشوب ج٤ ص ١٠٧
٦.فیض العلام ص ١٤٦
٧.مناقب ابن شهر اشوب ج٤ ص ١٠٧
#تقویم_شیعه
بسم الله الرحمن الرحیم
امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه)، منتقم از دشمنان و قاتلان امام حسین علیه السلام‼️
امام صادق علیه السلام فرمودند
آنگاه که اصحاب امام حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند،
فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین علیه السلام پسر پیغمبرت صلی الله علیه و آله و سلم چنین رفتار کنند؟
پس خداوند نور حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه) را به آن ها عرضه کرد و فرمود:
با مهدی (عجل الله تعالی فرجه )انتقام او را میگیرم.
?اصول کافی جلد ١ صفحه ٤٦٥
#حدیث_انتظار
امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
التاسع من ولدک یا حسین! هو القائم بالحق، اامظهر للدین، و الباسط بالعدل.ای والذی بعث محمدا بالنبوة و اصطفاه علی جمیع البریة. و لکن بعد غیبته و خیرة، لا یثبت فیها علی دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین، الذین اخذ الله میثاقهم بولایتنا و کتب فی قلوبهم الایمان، و ایدهم بروح منه.
نهمین فرزند تو، ای حسین! قیام به حق می کند، دین را آشکار می سازد و عدالت را می گستراند. امام حسین علیهالسلام عرض کرد: ای امیرمومنان! آیا به طور قطع، این شدنی است؟
فرمود:آری سوگند به خدایی که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را به حق به پیامبری برگزید و بر همه ی مخلوقات برتری داد. ولکن پس از یک دوران غیبت و سرگردانی، بر دین خود استوار نمی ماند مگر افراد خالصی که روح یقین را لمس کرده باشند، که خداوند از آنها برای ولایت ما پیمان گرفته و در دلشان ایمان را نوشته، و با روحی از خود آنان را تایید کرده است.
?کمال الدین،ص304
وقتی پرچم حضرت عباس(علیه السلام) و همراه اسرا آوردن تو قصر یزید
یزید پرچمو از دور دید به احترام پرچم پاشد ، وزیر پرسید یا امیر چرا تا پرچم علمدار حسین (علیه السلام) دیدید پا شدید ؟
پرسید علمدار حسین (علیه السلام) چه کسی بود؟ جواب دادن: عباس(علیه السلام) برادر حسین(علیه السلام) ابن علی(علیه السلام)
یزیدگفت : این پرچم و نگاه کن …
تمام چوبه پرچم تیر و ضربه شمشیر خورده…
وفقط جای قبضه ی دست علمدار سالم هست،
این علمدار تا لحظه ایی که جوون تو بدنش بوده تا رمقه آخر وفادار بوده و پرچم را زمین ننداخته …
به راستی که تا دنیا دنیاست دیگر مادری همچین فرزندی را بدنیا نمیاره که اینگونه شجاع و وفادار باشه … قربون داداشی برم، که امان نامه رو ندید رد کرد، شب آخر وقتی همه اومدن از بین دو انگشت امام حسین (علیه السلام) جایگاهشون و تو بهشت ببینن نگاه نکرد و رفت ….
امام گفت عباسم تو جایگاهتو نمیبینی ؟
حضرت عباس(علیه السلام) گفت بهشت من شمایید…
به آن گلهای پرپر بوسه میزد
به روی سینه با هر بوسه، میزد
به قرآن؟ نه، برادر داشت انگار
به دستان برادر بوسه میزد
?السلام علیک یا ابالفضل العباس
اینکه اصرار میکنند که «بلند گریه کنید» یا «صلوات، صلوات این جمعیت نیست» لزومی ندارد
رهبر انقلاب: اینکه آقایان مداحها، و سابقها روضهخوانها - که ما حالا کمتر توفیق پیدا میکنیم ببینیم، اما در مواردی از افاضات مداحها مستفیض میشویم - اصرار میکنند که بلند گریه کنید، لزومی ندارد؛ خوب، آرام گریه کنید.
وقتی میخواهند سینه بزنند، اصرار بر اینکه «صدا، صدای این جمعیت نیست»؛ یا وقتی مردم میخواهند صلوات بفرستند، اصرار بر اینکه «صلوات، صلوات این جمعیت نیست»!
شما بخواهید مردم صلوات بفرستند، ولو توی دلشان.
گرم شدن مجلس به این شیوهها، اصل نیست؛ کاری کنید که دلهای مستمع را در اختیار بگیرید.
دل مستمع وقتی در اختیار شما آمد، مقصود حاصل است؛ اگر آهسته هم گریه کند، باز مقصود حاصل است؛ اگر به شما توجه کرد، باز مقصود حاصل است. ٨٩/٠٣/١٣
#اهمیت تاسوعا
آیا حضرت ابوالفضل (علیه السّلام) درروز تاسوعا به شهادت رسید، اهمیت تاسوعا از چه جهت است؟
پاسخ: حضرت عباس (علیه السّلام) مانند دیگر یاران امام حسین (علیه السّلام) در روز عاشورا به شهادت رسید.
اهمیت این روز بدان جهت است که در آن روز حوادثی شکل گرفته ، روز نهم محرّم تهدیدهای سپاه «عمر سعد» جدّی تر و حالت تهاجمی آنان به سوی خیمه ها بیشتر می شد.عصر روز تاسوعا ابن سعد طبق دستوری که از «ابن زیاد» دریافت کرده بود، آمادة جنگ با امام شد. گروهی از سپاه کوفه به سوی خیمه گاه امام تاختند. امام کنار خیمه اش نشسته و به شمشیر تکیه داده بود. (1)امام صادق فرمود: «تاسوعا روزی است که حسین و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شامیان بر ضدّ آنان گرد آمدند. ابن زیاد و عمر سعد نیز از فراهم آمدن همة سواران خوشحال شدند، آن روز، حسین و یاران او را ناتوان شمردند و یقین کردند که دیگر برای او یاوری نخواهد آمد و عراقیان نیز او را پشتیبانی نخواهند کرد.(2)همچنین به دلیل عظمت شخصیت قمر بنی هاشم و اینکه حضرت عباس (علیه السّلام) در این روز امان نامه دشمن را جواب رد دادند، روز تاسوعا با نام و یاد ایشان همراه شده است.
پی نوشت ها:
1ـ جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 91 ـ 92.
2ـ مقتل الحسین، خوارزمی، ج 1، ص 182.
#مهم
اگر کسی بخواهد #قمه بزند، من قلباً از او ناراضیام…
قمهزدن، سنّتی جعلی است
آیت الله خامنه ای:
?قمهزدن از کارهای خلاف است. میدانم عدّهای خواهند گفت: «حق این بود که فلانی اسم قمه را نمیآورد.» خواهند گفت: «شما به قمهزدن چه کار داشتید؟ عدّهای میزنند؛ بگذارید بزنند!» نه؛ نمیشود در مقابل این کار غلط سکوت کرد. اگر به گونهای که طیّ چهار، پنج سال بعد از جنگ، قمهزدن را ترویج کردند و هنوز هم میکنند، در زمان حیات مبارک امام رضوان اللّه علیه ترویج میکردند، قطعاً ایشان در مقابل این قضیه میایستادند.
?کار غلطی است که عدّهای قمه به دست بگیرند و به سر خودشان بزنند و خون بریزند. این کار را میکنند که چه بشود؟! کجای این حرکت، عزاداری است؟! البته، دست بر سر زدن، به نوعی نشانه عزاداری است. شما بارها دیدهاید، کسانی که مصیبتی برایشان پیش میآید، بر سر و سینه خود میکوبند. این نشانه عزاداری معمولی است. اما شما تا به حال کجا دیدهاید که فردی به خاطر رویکرد مصیبت عزیزترین عزیزانش، با شمشیر بر مغز خود بکوبد و از سر خود خون جاری کند؟! کجای این کار، عزاداری است؟!
?قمهزدن، سنّتی جعلی است. از اموری است که مربوط به دین نیست و بلاشک، خدا هم از انجام آن راضی نیست. علمای سلف دستشان بسته بود و نمیتوانستند بگویند «این کار، غلط و خلاف است.» امروز روز حاکمیت اسلام و روز جلوه اسلام است. نباید کاری کنیم که آحاد جامعه اسلامی برتر، یعنی جامعه محب ّ اهلبیت علیهم السلام که به نام مقدس ولیّ عصر ارواحنا فداه، به نام حسین بن علی علیهماالسّلام و به نام امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام، مفتخرند، در نظر مسلمانان و غیرمسلمانان عالم، به عنوان یک گروه آدمهای خرافی بیمنطق معرفی شوند. من حقیقتاً هر چه فکر کردم، دیدم نمیتوانم این مطلب - قمهزدن - را که قطعاً یک خلاف و یک بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضی نیستم. اگر کسی تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلباً از او ناراضیام. این را من جدّاً عرض میکنم…
شاخص های شیعه در کلام سیدالشهدا
امام حسین (علیه السلام) 3 شاخص را برای شیعه برشمردند که ما باید هم به لحاظ فردی و هم به لحاظ جامعه ببنیم که شیعه هستیم یا نیستیم. فرمودند که همه قلب شیعه را که بگردی، یکی از این سه تا نیست و اگر بود، شیعه ی ما نیست. فرمودند:
1️⃣کینه: شیعه بی کینه زندگی میکند و از هیچکس کینه ندارد و به دنبال انتقام گرفتن شخصی از هیچ کس در زندگی اش نیست.
2️⃣خیانت و میل به خیانت در قلب شیعه نمی بینی.
3️⃣در زندگی شیعی فریب دیده نمی شود. به هیچکس دروغ نمیگوید.
حسن رحیم پور ازغدی، گزیده ای از سخنرانی «تا ابد حسین (علیه السلام)»
???????
بسم الله الرحمن الرحیم
زندگینامه حضرت عباس(علیه السلام)
عباس(علیه السلام)
فرزندحصرت علی(علیه السلام)وخانم ام البنین(سلام الله علیها)
درروزچهارم شعبان سال26هجری قمری
درمدینه چشم به جهان گشود
مادرش فاطمه،دخترحرام بن خالدبودکه نیاکانش همه ازدلیرمردان عرب بوده ودرشجاعت ودلیری دردنیای عرب مشهوربوده اند
امام علی(علیه السلام)ده سال پس ازوفات حضرت فاطمه(سلام الله علیها)باام البنین ازدواج کردخواستگاری این ازدواج رابرادرش عقیل انجام داد
می گویندهنگام ورودام البنین یلام لله علیها به خانه حضرت علی امام حسن وامام حسین علیهم السلام بیماربودند
واوازآنان پرستاری کردتاخوب شدند
ام البنین سلام الله علیها اجازه نمیداداورافاطمه صداکنند
زیرامیترسیدیادغم های فاطمه سلام الله علیها برای علی علیه السلام وفرزندانش زنده شودوباعث ناراحتی آنان شود.
ثمره ازدواج حضرت علی(علیه السلام)باخانم ام البنین(سلام الله علیها)
4پسربودبه نامهای
عباس علیه السلام،عون،جعفروعثمان
بزرگترین آنهاحضرت عباس(علیه السلام)بود
فاطمه رابه علت داشتن این 4پسرام البنین (مادرپسران)نامیده اند
ام البنین سلام الله علیها آن چنان به امیرالمومنین علیه السلام وفاداربودکه پس ازشهادت آن حضرت
شوهردیگری اختیارنکردباآن که بیش
از20سال پس ازآن حضرت زنده بود
وقتی عباس علیه السلام به دنیاامدحضرت علی علیه السلام درگوش اواذان واقامه خواند
نام خداورسولش صلی لله علیه وآله رابه گوش اوخواندونام اوراعباس علیه السلام نهاد.
امام گاه گاهی قنداقه عباس علیه السلام رادرآغوش
می گرفت بازوانش رامی بوسید
وگریه میکرد?
روزی ام البنین سلام الله علیها علت این گریه راپرسید
امام درجواب فرمود
این دست هادرراه کمک به حسین علیه السلام قطع خواهندشد?
عباس علیه السلام درخانه علی علیه السلام ودردامان مادری باایمان ووفادارودر
کنارحسن علیه السلام وحسین(علیه السلام)
رشدکردوازاین خاندان
پاک درسهای
بزرگ انسانیت وشهادت وصداقت آموخت.
التماس دعا
سفارش امیرالمومنین امام علی علیه السلام به فرزندش امام حسین علیه السّلام :
?ای فرزندم، تو را سفارش میکنم به ترس از خدا؛ در حال دارائی و ناداری
?و نیز به سخن حقّ در خشنودی و خشم
?و میانهروی در توانگری و تنگدستی
?و به عدالت نسبت به دوست و دشمن
?و نیز به کار کردن در شادابی و کسالت
?و به خشنودی از خدا در گرفتاری و گشایش.
?فرزندم! آن عملی که ظاهرش شرّ نماید ولی عاقبتش رفتن به بهشت باشد شرّ نیست
?و آن خیر ظاهری که سرانجامش جهنّم باشد خیر نیست
?هر نعمتی بجز بهشت کوچک است
?و هر بلائی غیر از جهنّم سلامتی است.
?تحف العقول / ترجمه جعفری، ص 82
روایتی عالی از حضرت سکینه سلام الله علیها
السلام علیک یا اباعبدالله
.
مرحوم کفعمى در مصباح، از حضرت #سکینه (سلام لله علیها) روایت مى کند:
.
که چون پدرم کشته شد آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغما و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم پدرم مى فرمود:
.
شیعتى ما ان شربتم ری عذب فاذکرونى / او سمعتم بغریب او شهید فاندبونى
.
و انا السبط الذى من غیر جرم قتلونى / و بجرد الخیل بعد القتل عمدا سحقونى
.
لیتکم فى یوم عاشورا جمیعا تنظرونى / کیف استسقى لطفلى فابوا ان یرحمونى
.
و سقوه سهم بغى عوض الماء المعین / یا لرزء و مصاب هد ارکان الحجون
.
.
اى پیروان من ! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبى یا شهادت شهیدى را شنیدید، بر من بگریید.
.
من نوه رسول خدا هستم ، مرا بى گناه کشتند و سپس با تاختن اسب عمدا بدنم را خرد کردند.
اى کاش همه شما در روز عاشورا بودید و مى دیدید که چگونه براى طفل صغیرم آب طلبیدم و آنان از ترحم به من خوددارى کردند.
.
به جاى آب گوارا تیر ستم را به کودک کوچکم چشانیدند. واى از این مصیبت بزرگ و دردناکى که پایه هاى کوه بلند حجون (در مکه ) را به لرزه در آورد.
امام حسین علیه السلام درمنزل «ذوحُسَم» در توجیه حرکت خویش چنین فرمودند:
✅ آیا نمیبینید که به حقّ عمل نمیشود و از باطل بازداشته نمیشود؟ (در چنین شرایطی) باید مؤمن، به حقّ خواهان دیدار خدا باشد. من چنین مرگی را جز شهادت و زندگی با ظالمان را جز ننگ و خواری نمیبینم.
✅ امام(علیه السلام) درباره ذلتناپذیری خود به عنوان هدف دیگر از قیام خویش، بیانات دیگری نیز دارد، از جمله در مقابل پیشنهاد عبیدالله که حضرت را بین کشته شدن و بین بیعت کردن با یزید مخیّر کرده بود، میفرماید:
«… هیهاتَ مِنَّا الذِلّه یأبی اللهُ ذلکَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ المؤمنُونَ …»
از ما دور باد که پستی را پیشه خود کنیم، (چرا که) خدا و رسول او از آن ابا دارند.
✅ نکته شایان توجّه در این فراز آن که امام حسین(علیه السلام) عدم ذلتپذیری خود را مستند به امر خدا و سیره رسولخدا(صلی لله علیم وآله) و مؤمنان میداند، چرا که مؤمن واقعی با پیروی از فرمان خدا و تأسّی به سیره رسولخدا، به هیچ رو به ذلّت تن در نمیدهد.
و نیز در جای دیگر فرمود:
✅به خدا سوگند، من دستم را (به نشانه بیعت) همانند شخص خوار به آنان (پیروان یزید) نمیدهم و همانند فرار بردگان، فرار نمیکنم. .
و باز فرمود:
✅مرگ در عزت، بهتر از زندگی در ذلّت است.
از مجموع این سخنان، این اهداف را میتوان استفاده کرد:
⬅️ ترویج حقّ و عمل به آن
⬅️ نهی از ترویج باطل و بازداشتن از عمل به آن
⬅️ عدم پذیرش زندگی ذلّتبار و ننگین دنیا و انتخاب زندگی با سعادت آخرت.
#داستان_کوتاه
خداوند روزی رسان است، اما…
مرد ساده لوحی مکرر شنیده بود که خداوند متعال ضامن رزق بندگان است و به هر موجودی روزی رسان است.
به همین خاطر به این فکر افتاد که به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگیرد.
به این قصد یک روز از سر صبح به مسجدی رفت و مشغول عبادت شد همین که ظهر شد از خداوند طلب ناهار کرد.
هرچه به انتظار نشست برایش ناهاری نرسید تا اینکه زمان شام رسید و او باز از خدا طلب خوراکی برای شام کرد و چشم به راه ماند.
چند ساعتی از شب گذشته بود، درویشی وارد مسجد شد و در پای ستونی نشست و شمعی روشن کرد و…
از کیسه خود مقداری نان و خورش و چلو بیرون آورد و مشغول به خوردن شد.
مردک که از صبح با شکم گرسنه از خدا طلب روزی کرده بود، در تاریکی و با حسرت به خوراک درویش چشم دوخته بود.
دید درویش نیمی از غذا را خورد و عنقریب باقیش را هم خواهد خورد.
بی اختیار سرفه ای کرد.
درویش تا صدای سرفه را شنید گفت:
«هرکه هستی بفرما پیش»
مرد بینوا که از گرسنگی به خود می لرزید پیش آمد و بر سر سفره درویش نشست و مشغول خوردن شد.
وقتی سیر شد درویش شرح حالش را پرسید و آن مرد هم حکایت خودش را تعریف کرد.
درویش به او گفت:
فکر کن اگر تو سرفه نکرده بودی من از کجا می دانستم که تو اینجایی تا به تو تعارف کنم و تو هم به روزی خودت برسی!؟
در این شکی نیست که خداوند روزی رسان است،
اما یک سرفه ای هم باید کرد!
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند
اگر زندگى سعادتمندان
? و مرگ شهدا
? و نجات در روز جزا
? و امنیت در روز هراس
? و نور در روز ظلمت
? و سایبان در روز حرارتِ شدید
? و سیراب شدن در روز عطش
و ارزش و سنگینى در روز سبکى اعمال را مىخواهى، پس قرآن را مطالعه کن
چرا که قرآن یادآور خداى رحمان و حافظ از شیطان و عامل برترى در ترازوى اعمال است.
علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، سال1404 هـ ق، ج89 ، ص19
طفل , شجاعت را ارث می برد
عمرو، پسر امام حسن مجتبی (علیه السلام)، کودکی بیش نبود که در حادثه کربلا حضور داشت و سپس همراه کاروان اسیران اهل بیت (علیه السلام) وارد شام شد.
در یکی از مجالس شام، یزید به آن کودک گفت می توانی با پسر من کشتی بگیری؟
عمرو در پاسخ گفت من حال کشتی گرفتن ندارم.
اگر می خواهی زور بازوی پسرت را بدانی، به او شمشیری بده و به من هم شمشیری تا در حضور تو بجنگیم.
یا او مرا می کشد که در این صورت به جدم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) می پیوندم، یا من او را می کشم و او به جدش ابوسفیان و معاویه می پیوندد.
یزید از زبان گویا و قوت قلب عمرو تعجب کرد و شعری خواند که معنایش این است:
این برگ از آن شاخه درخت نبوت است که چنین شجاع و پر جرأت است.
منبع: منهاج الدموع، صفحه 383
#کمی_روضه_مکتوب
امام حسین(علیه السلام) به عباس(علیه السلام) اجازه داد که بره و برا بچه ها آب بیاره …
عباس(علیه السلام) مشک رو بغل کرد و سوار بر اسبش شد … ابی عبدالله(علیه السلام) هی نگاه می کرد به عباس(علیه السلام) … یه دفعه صدا زد:
و إذا مَضَیتَ تَفَرَّقَ عَسکَری … یعنی عباسم! اگه بری لشکرم از هم میپاشه … بریم کنار علقمه ...
مشک رو پر کرد و سوار بر اسبش شد رفت به طرف خیمه …چهار هزار تیرانداز کمین کردند…
دست راستشو زدند ، باز به طرف خیمه رفت دست چپش رو قطع کردند ، علامه ی مجلسی میگه مشک رو به دندان گرفت
باز به طرف خیمه رفت ، چون مشک سالمه …
اما مقتل می نویسه تا مشک آب رو زدند : وَ وَقَفَ العباس مُتِحَیِّرا … یعنی عباس متحیر شد و ایستاد
ناگهان نانجیبی تیر به چشمان آقا زد …
بذارید اینجا یه داستان براتون بگم:
مرحوم خراسانی داشت توی حرم حضرت عباس(علیه السلام) برا علامه ی قزوینی روضه می خواند. میگن تا گفت به چشم عباس (علیه السلام) تیر زدند ، علامه قزوینی بیهوش شد و مجلس بهم ریخت . وقتی علامه رو به هوش اوردند ، رو کرد به مرحوم خراسانی و گفت: آقای خراسانی! این روضه ها سندش ضعیفه ، جایی نخون ، من طاقتش رو ندارم …
علامه قزوینی این رو گفت و رفت خونه … همون شب توی عالم رؤیا حضرت عباس(علیه السلام) اومد به خوابش و فرمود: علامه! مگه کربلا بودی که میگی این روضه ها رو نخون؟ تو نبودی … تیر به چشمم زدند … سرم رو که خم کردم ، عمامه از سرم افتاد …
عمامه و کلاهخود که از سرِ عباس (علیه السلام) افتاد ، نانجیبی چنان با عمود آهنین بر فرق عباس زد که مقتل می نویسه : فَفَلَقَ هامَتَه .. یعنی سرش تا ابرو شکافته شد ….
التماس دعا
سقای دشت کربلا ابالفضل
دستش شده از تن جدا ابالفضل
من قوتی دیگر به تن ندارم
دستی دگر چون در بدن ندارم
سقا و رنگ از تشنگی پریده
دریای خون جاری ز هر دو دیده
تن لاله گون از خون جبین شکسته
لب تشنه و دست از بدن بریده
جان بر کف و در اوج سرفرازی
خجلت ز اشک کودکان کشیده
دریای اشک از چشم ما گرفته
هر قطره خون کز بازویت چکیده
از حنجر خشک تو دوست دارم
این بیت را بهتر ز صد قصیده
والله ان قطعتموا یمینی
انی احامی ابدا عن دینی
من زاده علی مرتضایم
من شاهبار ملک لا فتایم
یارب کمک کن این فرس برانم
این آب را به خیمه گه رسانم
?
عکسی که آرایش یاران امام حسین علیه السلام و سپاه یزید لعنه الله در سال 61 قمری را بخوبی نشان میدهد. اینجا نحوه آرایش هر دو سپاه و تفاوت تعداد نفرات مشخص است
قالَ الصّادقُ علیه السّلام:
نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبیحٌ
وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتْمانُ سِرّنا جِهادٌ فى سَبیلِ اللّهِ. ثَمَّ قالَ اَبُو عَبدِاللّهِ علیه السّلام:
یَجِبُ اَنْ یُکْتَبَ هذا الْحَدیثُ بِالذَّهَبِ.
امام صادق علیه السّلام فرمود:
نَفَس کسى که بخاطر مظلومیّت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست.
سپس امام صادق علیه السّلام افزود:
این حدیث را باید با طلا نوشت!
?امالى شیخ مفید، ص 338
حضرت فاطمه علیهاالسلام:
دو دست بریده پسرم عباس،برای شفاعت ما کافی است.
?معالی السبطین،ج1،ص452
علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد
یاد لبهای علی اصغر و دریا افتاد
علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست
تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد
علقمه گفتم و دیدم که عمودی آمد
ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد
شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند
گذر گرگ به آهوی حرم ها افتاد
وسط این همه سرنیزه و شمشیر و سنان
ناگهان چشم علمدار به زهرا افتاد
روضه ی دست بریده وسط علقمه بود
روضه خوان دست بدون رمق فاطمه بود
رَفَعَ اَللّٰهٌ رایَةَ اَلْعَبّاٰسْ?
امام زمان عجل الله فرجه:
هرجا روضه عمویم عباس سلام الله علیه بر پا باشد من در آنجا حضور دارم.
ای اهل حرم میر علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد
فرزند علی ساقی کوثر که به غیرت
شد ساقی اطفال عطش دار نیامد
آن قامت رعنا که چونان سرو جنان بود
آن شاه وفا مامن و دلدار نیامد
بر وعده آبی که به طفلان حرم داد
چون رعد به دشمن زد و اینبار نیامد
خشکیده لبا ن بر لب آب و زمروت
هم یک لب از آن بر لب تبدار نیامد
خشکیده لب و آن کف پر آب ابالفضل
شد جام وفایی که لب یار نیامد
دستان جدا مشک به دندان وامیدش
آن تیر جفا برد که سردار نیامد
تنها اگر عباس به لشکر زده پیداست
از کثرت نامردی اغیار نیامد
آن ماه بنی هاشم و آن میر سپه دار
سردار وفا سرور ایثار نیامد
در کرببلا دست علی داشت بر ایتام
کان مونس تنهای شب تار نیامد
طفلان نه دگر چشم به دستان ابالفضل
گویند عمو از چه زپیکار نیامد
تا جان به بدن داشت سوی خیمه حسینش
هرچند که می برد به اصرارنیامد
خورشید وفا ماه بنی هاشم و عباس
فرزند علی حیدر کرار نیامد
شد نام وفا زین عمل ناب تو سیراب
حقا که زکس همت این کار نیامد
?شب نهم، و روز تاسوعا و متعلق به آقا اباالفضل علیه السلام.
ستاره 34 ساله آسمان کربلا و بزرگترین یار و یاور حسین(علیه السلام). عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد. او فرزند علی(علیه السلام) و برادر حسین(علیه السلام) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. عباس(علیه السلام) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب میدانست. او بهترین الگوی رشادت بود. زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر میسپارند. او به اندازهای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لبهای خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد. رشادت، وفاداری و فروتنی عباس(علیه السلام) یکی دیگر از برگهای زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است.
امید است که وفای حضرت عباس علیه السلام نسبت به برادر خود، وچشم گفتن های بی چون وچرا در برابر امام زمان خودش را الگوی رفتاری و اعتقادی خود قرار دهیم.
دو فرزندم نذرابالفضل علیه السلام
یا ابالفضل…شد شب ماتم سرای حیدری
…هم ابالفضل می رود هم شاه جنات علی
بنده ی ناقابل سرپا گناه و بی وجود
دارم این دو نوجوان، گر باشدا اصل وجود
هر دو را نذر قدمها و گلوی پر زخون اصغرت
مرحمت کن پا بنه بر آستان و خانه ی این بنده ات
گر دهی ما را ز الطاف قدومت بهره مند.
با توجه خواهم این را، ز خدای قدرمند
کان خداوند جلیل و مالک عرش و زمین
بر تو میسپارم همه هست خود و مال و بنین
هر چه خواهی کن ، رضایم بر رضای تو رضا
گر زنی هر گل، سر خود می زنی، اینست رضا
#روزنگار_محرم
#به_قلم_خودم
#سروده_های_گمنام
#عطرمحمدی
قالَ الرّضا علیه السّلام:
یا دِعْبِلُ! اُحِبُّ اَنْ تُنْشِدَنى شِعْراً فَاِنَّ هذِهِ الا یّامَ اَیّامُ حُزْنٍ کانتْ عَلَینا اَهْلِ الْبَیْتِعلیهم السّلام.
امام رضا علیه السّلام به دعبل (شاعر اهل بیت) فرمود.
اى دعبل! دوست دارم که برایم شعرى بسرایى و بخوانى، چرا که این روزها (ایام عاشورا) روز اندوه و غمى است که بر ما خاندان رفته است.
?جامع احادیث الشیعه،ج12،ص567
امام حسین علیه السلام:
آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.
?الکافی،ج2،ص373
امام سجاد علیه السلام:
عباس را نزد خداوند منزلتی است که روز قیامت همه شهیدان به او غبطه می خورند.
?بحارالانوار،ج22،ص274
امام سجاد علیه السلام:
رحمت خدا بر عباس! ایثار کرد و کوشید و جان فدای برادرش کرد.
?خصال،ج1،ص68
امام صادق علیه السلام:
عموی ما،عباس،دارای بینشی ژرف وایمانی راسخ بود؛همراه با امام حسین علیه السلام جهاد کرد و نیک آزمایش داد وبه شهادت رسید.
عمده الطالب ص356
مـــاه انجمــن نــدیــده اسـت بـه زیبـــایی تو
دل بَــــــرد از قـلــــــم صـنــــع دلآرایـــــی تو
صلــواتـی کـــه خـداوند فــرستد بــه رســول
بــه لــب خشـــک تـــــو و دیـــدۀ دریــایی تو
تیــر جــای پـــدرت بــوسه بــه چشمـانت زد
مشک هم اشکفشان گشت به سقایی تو
جــان گـرفتی بـه کـف و دور امــامت گشتی
ای بــه قـــربـان تــــو و طینـــت زهـــرایــی تو
آب تــا حشـــر بــــه دور حــــرمـت میگـردد
بـحـــر حیــــــرتزدۀ صبــــر و شکیبــــایـی تو
پـــا بــــه دریــــــا زدن و تشنــه بـرون آمدنت
تــا صـــف حشـــر بــــود شـــاهد آقـــایی تو
رو بــه ســـوی کــف العبــاس نهــــادم دیدم
دستهــــای تـو کنـد گـــریـه بـه تنهــایی تو
جلــوه در علقمــه مـیکـــرد بـه چشـم زهرا
از پـــس پــــردۀ خـــــون روی تمــاشــایی تو
ادب و عـــاطفـه و عشــــق و وفـــــا و ایثــار
جــــان گــــرفتند ز انـفـــــاس مسیحــایی تو
«میثـــم» از قـــول همـه هـاشمیان میگوید
نیـست بــر بــــام فلـــک مـــاه بــه یکتایی تو
امام صادق علیه السلام:
إنَّ یَومَ الحُسَینِ أعظَمُ مُصیبَةً مِن جَمیعِ سائِرِ الأیّامِ
روز شهادت امام حسین سلام الله علیه سوگناک ترین روزها است
?علل الشرائع،ص 225
◾️امام صادق علیه السّلام:
هرکس در راه ما وبراى ما یک بیت شعر بسراید،خداوند براى او خانه اى در بهشت، بنا مى کند.
?وسائل الشیعه،ج10،ص467
امام رضا علیه السّلام به دعبل (شاعر اهل بیت) فرمود.
اى دعبل! دوست دارم که برایم شعرى بسرایى و بخوانى، چرا که این روزها (ایام عاشورا) روز اندوه و غمى است که بر ما خاندان رفته است.
?جامع احادیث الشیعه،ج12،ص567
چه کنم دست خودم نیست به دل غم دارم
قد یک کوه که نه، وسعت عالم دارم
شدهام زار و پریشان نظری کن مولا
که فقط دیدن شش گوشه به دل کم دارم…
#اللهم_ارزقنا
امام زمان عجل الله فرجه:
من برای مومنی که پس از ذکر مصیبت سیدالشهداء برای تعجیل فرج وتایید من دعا کند دعا می کنم.
📚مکیال المکارم،ج1،ص386
◼️امام مهدی(علیه السلام)در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به امام حسین(علیه السلام)می گویند:
هرصبح وشام بر تو گریه وشیون می کنم ودر مصیبت تو به جای اشک،خون می گریم.
بحارالانوار ج 101 ص238
امام حسین علی السلام:
من کشته اشکم؛هر مومنی مرا یاد کند،اشکش روان شود.
?کامل الزیارات،ج1،ص116
امام رضا علیه السلام:
اشک بر حسین (علیه السلام) گناهان بزرگ را فرو می ریزد.
?بحارالانوار،ج44،ص284
امام حسین علیه السلام:
سوگند به خدا خون من از جوشش باز نمی ایستد تا خداوند مهدی (عجل الله فرجه) را برانگیزد.
?مناقب ابن شهرآشوب،ج4،ص85
امام صادق علیه السلام:
کربلا را زیارت کنید واین کار را ادامه دهید،زیرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است
?کامل الزیارات،ص269
وقتی حسین جنس غمش فرق میکند
حتمازیارت حرمش فرق میکند
دارم یقین که نوکریش به زشاهی است
این شاه بی بدل کرمش فرق میکند
دارم مدام چشم امیدی به اصغرش
دستان کوچک پسرش فرق میکند
درلحظه های آخر عمرم خدا کند
آقا نظر کند، نظرش فرق میکند
گفته امام ضامن ما “فابک للحسین”
زیرا مصائب و المش فرق میکند
هرگز ندیده ایم حصیری شود کفن
این شاه بی کفن کفنش فرق میکند
شبهای جمعه فاطمه فریاد میزند
زخمی که خورد بر بدنش فرق میکند
بازاین چه شورش است که درخلق عالم است
حقا که شعر محتشمش فرق میکند
السلام علیک یا #اباعبدالله الحسین(علیه السلام)
امام صادق علیه السلام:
کبوتر راعبیه را در خانه هایتان نگهداری کنید زیرا این حیوان قاتلین امام حسین علیه السلام را لعنت می کند.
امام حسین علیه السلام:
جز به یکی از سه نفر حاجت مبر،دین دار،یا صاحب مروت و یا کسی که اصالت خانوادگی داشته باشد.
?تحف العقول،ص251
امام حسین علیه السلام:
کسی که چشمانش قطره ای اشک برای ما بریزد،خداوند بهشت را به او عطا خواهد کرد.
?ینابیع الموده،ص228
امام رضا علیه السلام:
همانا روز شهادت حسین علیه السلام چشمان ما را مجروح کرده واشک های ما را جاری ساخته وعزیز ما را در کربلا خوار نموده و برایمان تا روز قیامت اندوه وبلا بر جای گذاشته است.
پس واجب است بر مثل حسینی، گریه کنندگان ، گریه کنند. پس براستی که گریه بر ایشان گناهان بزرگ را محو می کند.
بحار الانوار ج 44 ص283
قال الصّادق علیه السّلام:
اَللّهم… وَ ارْحَمْ تِلْکَ الاَعْیُنَ الَّتى جَرَتْ دُمُوعُها رَحْمَةً لَنا وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْقُلُوبَ الَّتى جَزَعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنا وَ ارْحَمِ الّصَرْخَةَ الّتى کانَتْ لَنا.
امام صادق علیه السّلام بر سجّاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بیت، چنین دعا مى کرد و مى فرمود:
خدایا… آن دیدگان را که اشک هایش در راه ترحّم و عاطفه بر ما جارى شده و دلهایى را که بخاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فریادها و ناله هایى را که در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده.
?بحارالانوار، ج 98، ص 8
قال الصّادق علیه السّلام:
… رَحِمَ اللّهُ دَمْعَتَکَ، اَما اِنَّکَ مِنَ الَّذینَ یُعَدُّوَنَ مِنْ اَهْلِ الْجَزَعِ لَنا وَالَّذینَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا و یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا، اَما اِنّکَ سَتَرى عِنْدَ مَوْتِکَ حُضُورَ آبائى لَکَ….
امام صادق علیه السّلام، به (مسمع) که از سوگواران و گریه کنندگان بر عزاى حسینى بود، فرمود:
خداى، اشک تو را مورد رحمت قرار دهد. آگاه باش، تو از آنانى که از دلسوختگان ما به شمار مى آیند، و از آنانى که با شادى ما شاد مى شوند و با اندوه ما غمگین مى گردند.
آگاه باش! تو هنگام مرگ، شاهد حضور پدرانم بر بالین خویش خواهى بود.
?وسائل الشیعه،ج 10،ص 397
?ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺍﻟﻌﺒّﺎﺱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ
▪️ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒّﺎﺱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻛﻪ ﺍﻛﺒﺮ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﺍُم اﻟﺒَﻨﻴﻦ ﻭ ﭘﺴﺮ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻛُﻨْﻴَﺘﺶ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻭ ﻣُﻠَﻘّﺐ ﺑﻪ (ﺳﻘّﺎ) ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﻟﻮﺍﻯ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩ، ﭼﻨﺎﻥ ﺟﻤﺎﻝ ﺩﻝ ﺁﺭﺍ ﻭ ﻃﻠﻌﺘﻰ ﺯﻳﺒﺎ ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺎﻩ ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺟﺴﻴﻢ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺎﻟﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﭘﺸﺖ ﺍﺳﺐ ﻗﻮﻯ ﻭ ﻓﺮﺑﻪ ﺑﺮ ﻧﺸﺴﺘﻰ ﭘﺎﻯ ﻣﺒﺎﺭﻛﺶ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﻰ ﻛﺸﻴﺪﻯ. ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﭘﺪﺭ ﺳﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻛﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﻓﺮﺯﻧﺪﻧﺒﻮﺩ.
▪️ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﺍﻭّﻝ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﺗﺎ ﻛﺸﺘﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﻭ ﺍﺩﺭﺍﻙ ﺍﺟﺮ ﻣﺼﺎﺋﺐ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﺤﻮﻯ ﻛﻪ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻣﻘﺎﺗﻞ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺁﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺗﻨﻬﺎﺋﻰ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺁﻣﺪﻩ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﺍﻯ ﺑﺮﺍﺩ! ﺁﻳﺎ ﺭﺧﺼﺖ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﺋﻰ ﻛﻪ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﻯ ﺗﻮ ﮔﺮﺩﺍﻧﻢ؟ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﻤﺎﻉ ﺳﺨﻦ ﺟﺎﻧﺴﻮﺯ ﺍﻭ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﺳﺨﺘﻰ ﻧﻤﻮﺩ، ﭘﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﺑﺮﺍﺩر! ﺗﻮ ﺻﺎﺣﺐ ﻟﻮﺍﻯ ﻣﻨﻰ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﻧﻤﺎﻧﻰ ﻛﺲ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻧﻤﺎﻧﺪ.
▪️ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﺳﻴﻨﻪﺍﻡ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﻰ ﺩﻧﻴﺎ ﺳﻴﺮ ﮔﺸﺘﻪﺍﻡ ﻭ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻛﺮﺩﻩﺍﻡ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻫﻰ ﺧﻮﺩ ﻛﻨﻢ. ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺲ ﺍﻟﺤﺎﻝ ﻛﻪ ﻋﺎﺯﻡ ﺳﻔﺮ ﺁﺧﺮﺕ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ ﺍﻯ، ﭘﺲ ﻃﻠﺐ ﻛﻦ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻦ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﻛﻤﻰ ﺍﺯ ﺁﺏ، ﭘﺲ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒّﺎﺱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺣﺮﻛﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺻﻔﻮﻑ ﻟﺸﻜﺮ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﻟﻮﺍﻯ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻭ ﻣﻮﻋﻈﺖ ﺍﻓﺮﺍﺷﺖ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﭘﻨﺪ ﻭ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻛﻠﻤﺎﺕ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺍﺻﻠﺎً ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺁﻥ ﺳﻨﮕﺪﻟﺎﻥ ﺍﺛﺮ ﻧﻜﺮﺩ. ﻟﺎﺟﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒّﺎﺱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺷﺘﺎﻓﺖ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﻟﺸﻜﺮ ﺩﻳﺪ ﺑﻪ ﻋﺮﺽ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺳﺎﻧﻴﺪ. ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺑﺪﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺑﻨﺎﻟﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﻧﺪﺍﻯ ﺍﻟﻌَﻄَﺶ ﺍﻟﻌَﻄَﺶ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ…
? #منتهی_الآمال ، باب پنجم
در کلاس عاشقی عباس غوغا میکند
در دل هر عاشقی عباس مأوا می کند
هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین
ثبت نامش را فقط عباس امضاء میکند
یا حضرت عباس(علیه السلام)
ای چشم تو بیمار، گرفتار، گرفتار
برخیز چه پیش آمده این بار علمدار
گیریم که دست و علم و مشک بیفتد
برخیز فدای سرت انگار نه انگار
حجتالاسلام و المسلمین عابدینی
وقتی جریان ذبح اسماعیل برای ابراهیم پیش آمد، آنجا وقتی این مسأله پیش میآید. به ابراهیم خطاب میشود ابراهیم چه کسی از همه نزد تو محبوبتر است؟ ابراهیم است. نبی ختمی را میشناسد. میگوید: محبوبترین فرد نزد من نبی ختمی، پیغمبر آخرالزمان است. ابراهیم فرزند او برای تو محبوبتر است یا فرزند خودت؟ میگوید: معلوم است فرزند او برای من محبوب است. آنجا میگوید: فرزند نبی ختمی! میگوید: ابراهیم جانسوزتر برای تو این است که فرزندت را بدست خودت قربانی کنی یا فرزند این پیغمبر ظالمانه با لب تشنه در حالی که عطش به گونهای بر او فشار آورده که آسمان را نمیبیند و سیاه تاریک میبیند، از شدت عطش چشمان او تیره و تار شده است که با این لب تشنه او را به شهادت میرسانند آن هم با وضع فجیع. کدام جانسوزتر است؟ ابراهیم آنجا ضجه و گریه میکند و اشک ابراهیم سرازیر میشود. گریه ابراهیم بلند میشود. میگوید: ابراهیم این را قرار دادم. این جانسوز بودن فدای عظیم برای تو هست. این جانسوز بودن که دل تو را اینگونه سوزاند، ابراهیم را به مقام امامت میرساند.
? برنامه #سمت_خدا ، مورخ 96/07/01
قال الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه:
لأَندُبَنَّکَ صَباحاً و مَساءً و لأَبکِیَنَّ عَلَیکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً.
حضرت صاحب الزمان (عجل لله فرجه) در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به سیدالشهدا علیه السلام فرمودند:
هر صبح و شام بر تو گریه و شیون مى کنم و در مصیبت تو به جاى اشک، خون مىگریم.
? بحار الأنوار (ط-بیروت) ج 98 - ص 238
حجتالاسلام و المسلمین دکتر رفیعی
چیزی که در تاریخ از ایشان نقل کرده اند این بوده که خَلق، خُلق و منطق او شبیه پیامبر بوده است. وقتی ایشان به میدان میرفتند بعد از اینکه امام پشت سرش قرآن می خواند و بعد میگوید: خدایا خودت شاهد باش که ما هروقت دلمان برای پیامبر تنگ میشد، به ایشان نگاه میکردیم. حالا ممکن است بگوییم خَلق یعنی چهره خیلی مهم نیست نوه به پدربزرگ می رود. اما خُلق حرف کمی نیست. چون خدا به پیامبر می گوید: خُلق تو عظیم است. منطق و گفتار خیلی مهم است. در رجزهایش می خواند: من فرزند حسین هستم و برای دفاع از دین آمده ام، من آمده ام خاندان پدرم را حمایت کنم، من آمده ام تا حق برپا بشود. وقتی امام با او درباره شهادت صحبت می کند، او می گوید: پدرجان مگر ما برحق نیستیم؟ پس ما ترسی از مرگ نداریم. ایشان همسر و فرزند هم داشته اند و با این راحتی، اولین شهید بنی هاشم می شوند. آن عبد بودن و پاکدامنی و شجاعت ایشان باید برای جوانان الگو باشد. البته صفات اخلاقی مرز ندارد و برای پیران هم می تواند الگو باشد.
? برنامه #سمت_خدا ، مورخ 88/05/25
سپردمت به خدا اى عزیزِ جان پدر
ترحمى پسرم بر قدِ کمانِ پدر
تمام دشت، عزیزم، پر از على شده است
بگو چه آمده آخر سرت جوانِ پدر؟
اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج
ای کاش کمی به فکر دلبر بودیم/
ای کاش کمی حزین و مضطر بودیم/
ما نان و نمک خورده، نمکدان شکنیم/
ای کاش به یاد اشک مادر بودیم/
إِلاَّ اَلَّذِینَ تٰابُوا مِنْ بَعْدِ ذٰلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اَللّٰهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿89﴾العمران
تفسیر کوتاه آیه
خداوند آنقدر مهربان و بخشنده است که براے افرادے که مرتد می شوند نیز راه را باز گذاشته تا برگردند و ایمان بیاورند و از کفر خود توبه کند و خدا هم آنها را میبخشد برای همین فرموده است مگر انهایی که بعداز آن توبه کنند و خود را اصلاح کنند.
نکات ناب
1_راه برگشت براے همه باز است
2_خداوند کسانی را که بعداز گناه توبه کرده و کار خود را اصلاح کنند میبخشد حتی اگر گناهشان کفر و ارتداد باشد
3_خداوند بخشنده و مهربان است.
تفسیر نور و نمونه
تفکر قرآنی