شیوه صحیح انتقاد از همسر.
زمان انتقاد :
زمانی انتقاد کنیم که همسر ، آمادگی روحی و ذهنی لازم برای شنیدن انتقاد را داشته باشد.
مکان انتقاد :
هیچگاه در جمع ، انتقاد ، نکنیم
زبان انتقاد:
با رویی گشاده و گفتاری دوستانه و لحنی مهربانانه ، انتقاد کنیم
شکل انتقاد :
تا حد ممکن انتقادها را به صورت غیرمستقیم بگوییم.
میزان انتقاد:
انتقادات زیاد موجب می شود که همسر مان احساس کند ما فردی عیب جوییم و فقط به دنبال نقص های او می گردیم.
گفتن خوبی ها در کنار انتقاد :
باید ، پیش و پس هر عیبی ، خوبی های همسرمان را هم به او یادآوری کنیم.
قالب انتقاد:
گاهی می توان در قالب یک نامه یا پیامک ، انتقاد کنیم.
نیت انتقاد:
انتقاد ، تنها و تنها باید برای اصلاح عیب همسر ، بیان شود.
حفظ حریم خصوصی در انتقاد :
نباید انتقاد از یک فرد را به کسی دیگر به جز خود او گفت.
عیب جویی،ممنوع :
انتقاد به معنای ذرّه بین به دست گرفتن و به دنبال عیبهای همسر گشتن ، نیست.
زمینه سازی برای شنیدن و پذیرش انتقاد :
الف : یکی از موضوعات جلسات گفتگو با همسرمان را ، انتقاد ، قرار دهیم.
ب : پیش از انتقاد از همسر ، از خودمان انتقاد کنیم.
ج : سعی کنیم خود به آنچه که از همسر مان می خواهیم ، عمل کنیم.
د : سخنان مقدماتی برای ورود به انتقاد ، خیلی مهم است.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله):
خداوند به مردی که بر بداخلاقی همسرش صبر کند ثواب حضرت داوود (علیه السلام)
و زنی که بر بداخلاقی همسرش صبر کند ثواب آسیه را عطا می کند.
?بحارالانوار،ج103،ص247
#حدیث_روز
شادی بیجا !
امام صادق علیه السلام :
لا تُبدِ الشَّماتَةَ لأخیکَ؛ فَیَرحَمَهُ اللّهُ و یُصَیِّرَها بکَ .
در مصیبت (گرفتارى) برادرت اظهار شادى مکن، که خداوند به او رحم مىکند و آن مصیبت را به سوى تو مىکشاند .
? الکافی ج ٢ ص١ ح ٣٥٩ .
زمین به طور عجیبی گرد است.
#حدیث_روز
هر روز را با یک لبخند،
آرامش خیال،
خونسردی و قلبی سرشار از
قدردانی از خدا آغاز کنید
زندگی یعنی اعتماد کردن به احساسات،
استفاده از فرصت ها،
درس گرفتن از گذشته،
و درکِ اینکه همه چیز
تغییر خواهد کرد.
بیاموزید به همگان احترام بگذارید.
چون هر کسی در حال مبارزه با کارزار زندگی اش است…
همه ما مشکلات،
گرفتاریها و دغدغه های خود را داریم
اما در ورای آن کشمکشها،
ناگفته های بسیاری پنهان است،
هم برای من،
هم برای شما، هم دیگران…
“پس با همه مهربان باشید”
نمی توانم نگاهم راکنترل کنم!
یک جوان ازعالمی پرسید:
من جوان هستم و بنا به جوانیم نمی توانم به نامحرم نگاه نکنم…بگو چاره چیست؟
️آن مرد عالم کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد!! سپس ازشخصی درخواست کرد او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت؛ جلوی همه مردم او را کتک بزند! جوان کوزه راسالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت…
️عالم از او پرسید: چند دختر سر راه خود دیدی؟؟ جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا جلوی مردم کتک بخورم وخوار وخفیف بشوم…
️عالم گفت: این حکایت مومنی است که همیشه خدا را ناظر برکارهایش می بیند… و از روز قیامت وحساب و کتابش که مبادا در نظر مردم خوار و خفیف شود بیم دارد…
آیاانسان نمی داندکه خدا او را
می بیند!!(سوره علق آیه 14)
کیفیت ثبت گناهان توسط فرشتگان.
می گویند : بعد از گناه بلافاصله توبه کنید تا ملائک آنرا ثبت نکرده اند . در این مورد توضیحاتی بفرمایید .
دو ملک که اعمال خوب و بد ما را ثبت می کنند یعنی آن عمل را نگه می دارند نه اینکه با قلم آنرا می نویسند . در سوره ی انفطار داریم : مردم بر شما ملائکه ای هستندکه ناظر و حافظ هستند که اعمال شما را حفظ می کنند . کاتبین و ثبت کنندگان بزرگواری هستند و هر کاری شما بکنید آنها می دانند . اینکه می گویند این کاتبین بزرگوار هستند بخاطر این است که وقتی شخصی کار خیری انجام می دهد ملکی که حسنات را ثبت می کند فورا آن عمل خیر را ده برابر می نویسد .
اگر کسی گناهی انجام بدهد ملک رحمت به ملک شقاوت می گوید که عجله نکن ، ننویس ،هفت ساعت ( در بعضی روایت دایم به اندازه یک شب تا صبح ) مهلت بده که اگر توبه کرد چیزی نوشته نشده باشد . یعنی در نامه ی عمل فرد ثبت نمی شود. بخاطر همین می گویند که توبه واجب فوری است . بعد از هفت ساعت اگر فرد توبه نکرد ملک سمت راست که حکم رئیس را دارد می گوید که ثبت کن . انصاری همدانی استاد شهید دستغیب موقع نماز مغرب به موذن گفت که اذان را بگو . موذن گفت : هنوز موقع اذان نشده است .ایشان فرمودند که مگر نمی بینی ملائک جایشان را عوض کرده اند .
از امام صادق (علیه السلام) سوال شد ، با اینکه خدا خودش ناظر است این ملائک چکاره هستند ؟ امام فرمود : هر چه چشم بیشتر باشد مراقبت انسان از اعمالش بیشتر است . اگر انسان بفهمد که علاوه بر خداوند متعال چشمان ملائکه هم دائما ناظر اوست و معصومین هم او را می بیند بیشتر مراقب خودش است . پس فلسفه ی وجودی این ملائکه مراقبت بییشتر ما از اعمال مان است .
انشاء الله ملکی که اعمال خیر ما را بالا می برد پرکار باشد و ملکی که اعمال بد ما را به پایین می برد بیکار باشد.
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
خودت را فقیر بدان.
آیت الله حق شناس
ابلیس شاگرد نفس است، اگر شما بخواهید این نفس را - که استاد شیطان است - بکوبید و رام کنید، باید خود را فقیر کنید، باید خودتان را در مقابل عظمت حضرت حق، هیچ بدانید. بعد از این مرحله، مرحلهی شب زنده داری است. این دو راه، راه مبارزه با نفس است.
عینک خوش بینی.
دو راه برای زندگی وجود داره:
1. همیشه منتظر خبرهای خوب باشی؛ که احتمالا سال به سال هم پیداشون نشه
2. خبرهای خوب رو خودت بسازی؛ اینطوری هر لحظه میتونه خوشایند باشه. چطور خبرهای خوب بسازیم؟ رشد کنیم و هر روز بهتر بشیم. آگاهیمون رو افزایش بدیم.
حالا اگه همه یاد بگیرن خبرهای خوب بسازن (با رشد و ترقی خودشون) اینطوری خبرهای خوب برای دیگران هم بیشتر میشه و همه از زندگی لذت میبرن.
حق الله، حق النفس، حق الناس چیست؟
حق الله: همه اوامر و واجباتی که منحصر به ارتباط خاص فرد با خداوند است و انسانهای دیگر در آن دخیل نیستند حق الله است؛ مانند نماز، روزه، حج و سایر عبادات… .
حق النفس: حقی که وجود ما اعم از مادی و معنوی یعنی جسمی و روحی بر گردن ما دارد و اگر آن را مراعات ننماییم مطابق با آیات و روایات در روز حساب از سوی اعضای بدن خود، مورد بازخواست قرار میگیریم. از این روست که گناهی مانند خودکشی گناهی نابخشودنی است و همچنین در صورت ارتکاب گناه توسط چشم و یا دست و … در روز حساب، آن عضو مدعی شده و از فرد گناهکار که او را به سمت گناه سوق داده و انجام ثواب توسط آن جلوگیری کرده است در پیشگاه الهی شکایت میکند.
حق الناس: حقوقی که از مردم بر عهده فرد است و بر او واجب است که در صورت عدم رعایت آن، علاوه بر توبه الهی رضایت صاحب حق را جلب کند. حق الناس از اموری است که خداوند از شهدا نیز آن را طلب میکند و این نشان دهنده میزان اهمیت حق الناس است.
نکته مهم این است که کسی که بیت المال دست اندازی میکند، نه تنها به یک فرد بلکه به کل جامعه مدیون میگردد؛ از این رو، در روز حساب، با وضع نابسامانی مواجه میشود زیرا نیازمند کسب رضایت از تمامی مردم میباشد. به این دلیل است که حضرت امیر المومنین (علیه السلام) توجه خاص و ویژه ای به بحث بیت المال داشتهاند.
نکته دیگر در بحث حق الناس، بستن مسیر خیر است. کسی که در مسیر خیر مانع قرار دهد، دچار حق الناس گستردهای میشود زیرا تمام افرادی که در صورت ورود به آن مسیر هدایت و سعادتمند میشدند و با عمل او دچار گمراهی شدهاند، حق خود را از او میطلبند. از این رو در روایات بر این تاکید شده است که کسانی که غاصب حق اهل بیت بودهاند تا ابد در جهنم خواهند ماند، زیرا آنان ورود به راه خیر را سد کردند و از این رو تا ابد در ارتکاب گناه از سوی هر گناهکاری شریک هستند.
نکته قابل تأمل این است که اگر گناه ما باعث تأخیر در امر ظهور حضرت بقیه الله الاعظم گردد، منتظران آن حضرت در روز حساب با ما برخورد کرده و حق خود را از ما میخواهند زیرا ارتکاب آن گناه مانع قرار گرفتن آنها در مسیر رشد شده است.
گناهان صغیره و کبیره چه گناهانی هستند؟
گناه به معنی خلاف است و در اسلام هر کاری که بر خلاف فرمان خدا باشد، گناه است. مخالفت امر خدا، هر اندازه کوچک باشد، چون در پیشگاه عظمت الهی واقع می شود، بزرگ است و صغیر شمرده شدن آن ها نسبت به گناهان دیگری است که کبیره دانسته شده اند.
از این منظر که گناه نافرمانی حق تعالی است، نمی توان هیچ گناهی را کوچک شمرد، چه این که کوچک شمردن گناه، از گناهان کبیره است (که در صورت عدم توبه) بخشیده نمی شود .
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده که «به کوچکی گناه منگرید، بلکه به بزرگی کسی بنگرید که نسبت به او گستاخی کرده اید»
علمای اسلام با استفاده از آیات و روایات، گناهان را در مقایسة با خود آن ها و آثار و نتایج آن، به دو دسته صغیره و کبیره تقسیم کرده اند. این که ملاک و معیار در شناخت گناه صغیره از کبیره چیست، میان علما اختلاف نظر وجود دارد. امور زیر را به عنوان ملاک گناه کبیره ذکر کرده اند:
الف) هر گناهی که در قرآن بر آن وعدة عذاب داده شده است.
ب) هر گناهی که در اسلام برای آن «حدّ» تعیین شده است، مثل شرابخواری، زنا و … .
پ) هر گناهی که بیانگر بی اعتنایی و بی حرمتی به دین و مقدّسات دینی است.
ت) هر گناهی که از طرف شرع مقدّس، با شدت و تهدید از آن نهی شده باشد.
ث) هر گناهی که در قرآن یا سنّت پیامبر اکرم و ائمه اطهار(علیهم السلام) به کبیره بودن آن تصریح شده است.
امام خمینی (ره) گناهان زیر را به عنوان گناهان کبیره مطرح کرده است:
?نومیدی از رحمت خدا ?ایمنی از مکر الهی ?دروغ بستن به خدا و پیامبر ? قتل ?عاق پدر و مادر ? خوردن مال یتیم? نسبت زنا دادن ?فرار از جنگ و جهاد ?قطع رحم ?سحر و جادو ?زنا ?لواط ?سرقت ?قسم دروغ ? کتمان شهادت ?شهادت به ناحق دادن ? عهد شکستن ?بیش از ثلث وصیت کردن ?شراب نوشیدن ? ربا خوردن ? برای کار حرام مزد گرفتن ?قمار بازی ? خوردن گوشت مردار و خوک و خون و میته ? در وزن خیانت کردن ? هجرت به جایی که انجام وظیفه دینی ممکن نیست ? کمک به ظالم ? اعتماد به ظالم ? حبس حقوق مردم ?دروغ ?تکبّر ?اسراف ?خیانت به امانت ? غیبت ?سخن چینی ?سرگرمی به لهو و لعب ? سبک شمردن حج ?ترک نماز ? ندادن زکات ? اصرار بر گناهان کوچک.
گناهان خود را کوچک نشمارید!
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرتها همراه جمعی از اصحاب خود در سرزمین خالی و بی آب و علفی فرود آمدند و به یاران خود فرمودند:
- هیزم بیاورید تا آتش روشن کنیم.
اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! اینجا سرزمینی خالی است و هیچ گونه هیزمی در آن وجود ندارد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
- بروید هر کس هر مقدار میتواند هیزم جمع کند و بیاورد. یاران به صحرا رفتند و هر کدام هر اندازه که توانستند، ریز و درشت، جمع کردند و با خود آوردند. همه را در مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله روی هم ریختند. مقدار زیادی هیزم جمع شد.
در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
- گناهان کوچک هم مانند این هیزمهای کوچک است. اول به چشم نمی آید، ولی وقتی که روی هم جمع میگردند، انبوه عظیمی را تشکیل میدهند.
آنگاه فرمود: یاران! از گناهان کوچک نیز بپرهیزید. اگر چه گناهان کوچک چندان مهم به نظر نمی آیند؛ هر چیز طالب و جستجو کننده ای دارد. جستجو کنندگان! آن چه را در دوران زندگی انجام داده اید و هر آن چه بعد از مرگ آثارش باقی مانده است، همه را مینویسد و روزی میبیند که همان گناهان کوچک، انبوه بزرگی را تشکیل داده است.
آیا میدانید که در هر لحظه و هر زمان چهار دوربین زنده درحال فیلمبرداری از زندگی ما هستند ؟!
1- دوربین اول : خود خداوند
أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری/عَلَق4
آیا انسان نمیداند که خدا او را نگاه میکند؟!
2- دومین دوربین : ملائکه و فرشتگان خدا
ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتید/ قاف18
ازشما حرکتی سرنمیزند مگر اینکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند
3- سومین دوربین: زمین است
یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها/زلزال4
در آن روز زمین هرچیزی که دیده را بیان میکند.
4- چهارمین دوربین: اعضا و جوارح ما
تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون/ یس65
در آن روز دستها و پاها شهادت میدهند که چه کاری کردهاند.
در جلسات خواستگاری با چشم هایتان هم اطلاعات بگیرید:
در خواستگاری دختر و پسر باید همدیگر را خوب ببینند اما نــه با نگاه حـــرام.
مثلاً اگر طرف مقابل خیلـی راحت به شما یا نامحرمان حاضر در جلسه نگاه میکند، غیر مستقیم به شما اطلاعات می دهد که
ــ قبلاً راحت بوده و مراعاتی برای نحوه نگاه و گفتگو با نامحرم ندارد.
ــ یا شغلی دارد که زمینه راحت بودن با جنس مخالف فراهم است.
ــ و یا قبل از شما تجربه دیگری داشته است.
مثال دیگر:
آدم شلخته اگر بهترین لباس را هم بپوشد باز هم تصویر ذهنی که از او داریم شلخته جلوه می کند. این اطلاعی است که طرز پوشش و حرکات طرف مقابل به شما میدهد.
سعی کنید تلافیجو نباشید. این نکته مهمی است؛ اگر بخواهید به تلافی اشتباه همسرخود لجبازی کنید، همه پلهای رابطه با همسرتان را خراب کردهاید . شاد باشید و بهم محبت کنید.
به همسرتون بیشترازهمه بها بدید.
همیشه اون رو محترم بدونید ودرجمع ویاخونه درکمال محبت واحترام باهم دیگه برخوردکنید، احترام گذاشتن هیچ وقت مخالف با صمیمیت نیست، اتفاقا،احترام گذاشتن به همسرتون میتونه صمیمیتتون رو بیشترکنه.
مطمئن باشیدوقتی همسرتون رو دراولویت قرار میدید درواقع بخودتون بهادادیدچون بازتاب این عمل بخودتون برمیگرده وشماتنهاکسانی هستیدکه قرار است تمام لحظات زندگی رو در کنارهم باشید.
داشتن یک مرد در کنارت.
مردها، موجودات قدرتمندی هستند. هر چقدر محکم در آغوش بگیریشان اذیت یا تمام نمیشوند. زورشان به در کنسروها، وزنههای سنگین و غُرغرهای زنانه خوب میرسد. تازه پارک دوبلشان هم از ما بهتر است..!
مردها، پسربچههای قویاند، اما نه آنقدر قوی که بیتوجهی را تاب بیاورند! نه آنقدر قوی که بدون دوستت دارمهای زنی شب راحت بخوابند! نه آنقدر قوی که خیال فردای بچهها از پای درشان نیاورد! نه آنقدر قوی که زحمت نان پیرشان نکند!
مردها، پسر بچههای قویاند، که اگر در آغوششان نگیری و ساعتها پای پرحرفیهای پسرکوچولوی درونشان ننشینی، تَرَک میخورند. و آنقدر مغرورند که اگر این تَرَک هزار بار هم تمامشان کند، آخ نگویند، فقط بمیرند! آن هم طوری که آب از آب تکان نخورد و مثل همیشه از سرکار برگردند و شام بخورند.
فقط پسر کوچولوی سربه هوای درونشان را میبرند گوشهای از وجودشان دفن میکنند و باقی عمر را جلوی تلویزیون، پشت میز اداره یا دخل مغازه، در حسرتش مینشینند.
هوای “پسر کوچولوهای ریشدار” زندگیمان را داشته باشیم، آنها راه زیادی را از پسر بچگی شان آمدهاند، تا مرد رویاهای ما باشند!
دنیا بدون “دوستت دارم” با صدایی مردانه جای ناامن و ترسناکیست. دنیا بدون صاحبان کفشهای 42 و بزرگتر ردپای خوشبختی را کم دارد…!
تغییر غیرممکن بعد ازدواج.
اگر امیدوار هستید که بعد از ازدواج چیزهایی در طرف مقابلتان تغییر کند، پس آمادهی ازدواج با او نیستید. مثلا ممکن است فکر کنید بعد از ازدواج نظر نامزدتان در مورد بچهدار شدن تغییر کند و دیگر از بچهدار شدن فراری نباشد. یا شاید هم فکر کنید بعد از ازدواج، دیگر مواد مصرف نخواهد کرد.
واقعیت این است که آدمها ندرتا تغییر میکنند و این خیالات که ازدواج کردن، فرد مورد علاقهتان را تغییر میدهد، معمولا علامت این است که آمادگی ازدواج کردن را ندارید.
نباید احساسات همسر را نادیده گرفت.
نکته مهم و قابل تامل اینست که اگر فردی با شما به گونهای رفتار کند که شما احساس بیارزشی کنید، متقابلا شما چه عکس العملی نشان خواهید داد؟ و گاها اگر خودتان را جای شریک زندگیتان بگذارید. اگر شما که یکی از عزیزترین افراد زندگی او هستید به گونهای برخورد کنید که او خیال کند برای شما ارزشی ندارد، مطمئنا او نیز پس از مدتی نسبت به شما همین رفتار را خواهد کرد. بنابراین مهم نیست که طرز فکر یا احساسات او چگونه است، شما باید برای آنها ارزش قائل شوید حتی اگر باورشان نداشته باشید. در واقع او نیاز دارد که شما او را درک کنید، بدون اینکه نطر بیجا یا قضاوتش کنید.
#به_قلم_خودم
#فرهنگ_فاطمیه
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:
(روز قیامت) زن زیبا را که به خاطر زیبایی اش در فتنه افتاده است، و فریب زیبائی اش را خورده و بی حجابی و بی عفتی و گناه آلود شدنش را به حساب زیبایی اش می گذارد. سپس به خدا می گوید، خدایا، تو خود مرا زیبا خلق کردی و به سبب آن در فتنه افتادم.
پس خداوند حضرت مریم - سلام الله علیها - را حاضر می کنند و آن زن را ندا داده می شود: آیا تو زیباتری یا مریم؟ ما او را در نهایت زیبائی آفریدیم، امّا او گناه نکرد …
?کافی ج8 ص228
هنگامی که با همسرتان به مشکلی میرسید بهترین کار چیست؟
همیشه سعی کنید خانواده هارا در جریان قرار ندهید.و به هیچ عنوان قهر نکنید، و منزل تان را ترک نکنید، و از همه مهمتر تخت خوابتان را ترک نکنید.
این راهها باعث هرچه طولانی تر و حادتر شدن مشکل می شوند.
از زن ومرد ، در این عصر انتظار بیشتری وجود دارد که با منطق و برخورد صحیح مشکلات بین فردی را حل نمایند.
نباید تا یه مشکلتون چند تا مشکل شد به فکر طلاق بیافتید.زندگی زناشویی قسمتیش به جنگ و دعوا میگذره شرایط گاهی بحرانی میشه اول باید به فکر درمان رابطتون باشید
اولین قدم رفتن پیش مشاور مجربه
مثل اینکه وقتی مریض میشید پیش دکتر میرید,سریع رابطه رو از بین نبرید، باید اول مطمئن بشید که راه علاج وجود داره و می تونید رابطه رو ترمیم کنید و اگر نتونستید زندش کنید اونو از بین ببرید
در هر حالتی زود تصمیم نگیرید
انواع ریا.
اول : ریا در عقیده (یعنی در باطن اعتقادی به خدا نداشته باشد ولی در ظاهر به خاطر جلب قلوب مردم و یا دفع خطر ازخود، با زبانش اظهار دینداری کند)
دوم: ریا درعمل (یعنی انجام اعمال واجب و یا حتی مستحب به نیت دیده شدن در بین مردم)
سوم : ریا در وصف عبادت (یعنی مثلا شخصی در مسجد و در جلوی چشم دیگران نماز را طوری بخواند که در خانه نمیخواند)
چهارم : ریا در شکل و قیافه (یعنی از جهت لباس و سر و صورت و ظاهر طوری خود را نشان دهد که واقعا اینطورنیست )
پنجم : ریا در معاشرت (یعنی در جامعه طوری رفتار نمیکند که واقعا هست ؛ در واقع با نقاب خود وارد جامعه میشود)
و اما ششم : ریا در گفتار (یعنی برای جلب توجه مردم و جای گرفتن در دل آنها ، هر جا که رسیده ، مشغول به موعظه ، پند و اندرز شده و میخواهد مردم را به یاد خدا بیندازد ؛ مثلا کلماتی از اخبار و اندرزهای حکمت آمیز را حفظ کرده ، به عنوان تکیه کلامش بیان میکند ، و لبانش را با اذکار و اوراد میجنباند ؛ مخصوصا اذکار و اورادی را انتخاب میکند که حروف صدا دار داشته باشد ، تا صدای ذکرهای او را همه کس بشنوند؛ اگر ببیند مردم به یاد خدا نیستند ، چه تاسف هایی میخورد!!! در حالی که ساعتها نشسته و ذکر نمیگوید ! و ابدا به یاد خدا نمیافتد ؛ یعنی هدف و مقصودش از گفتن ذکر و یاد خدا ، جلب توجه خلق است به سوی خود ، و نه رضای خالق !
البته اگر کسی در همهی حالات به یاد خدا بوده و در خلوت هم زبانش به ذکر خدا متذکر باشد ، انجام آن در انظار عموم نیز مانعی ندارد ؛ زیرا هدفش ؛ جلب رضای مردم نیست ، بلکه انسانی دایم الذکر است ..
از امام صادق (علیه السلام) نقل است که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند : ارزش هر عملی به نیت اوست ، و ارزش هر انسانی به نیت اوست !
امام جعفرصادق علیهالسلام:
اِیّاکَ وَالرِّیاءَ فاِنّه مَن عَمِلَ لِغَیرِ اللهِ وَکَلَهُ اللهُ اِلی مَن عَمِلَ لَه.
برحذر باش و از ریاکاری بپرهیز. هر کس که عملش برای «غیر» خدا باشد خدا نیز او را به همان «غیر» که برایش عمل کرده واگذار خواهد نمود.
(جامعالسعادات، ج 2، ص 373)
خطوط قرمز
وقتی میخواهند برای من و تو جوک بگویند،
می گویند یک روز غضنفر …!
در صورتیکه غضنفر یعنی “شیر، مرد با صلابت و قوی” و از قضا یکی از القاب حضرت علی(علیه السلام) است.
وقتی یک چیز از مُد افتاده به آن می گویند جواد یا عبدالله!
و جواد به معنای ”بخشنده و سخاوتمند” است. و از قضا از القاب امام نهم و عبد الله یعنی “بنده خدا”
از اسم بتول برای مسخره کردن استفاده میکنند! ولی بتول یعنی پارسا و پاکدامن… که بصورت خیلی اتفاقی از القاب حضرت زهرا و مریم(سلام الله علیها) است!
در فیلمها نامهای تقی و نقی را به هزل می آورند! و تقی یعنی با تقوا و نقی به معنای پاک و پاکیزه.. و اتفاقا از القاب امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) !
اخیرا جعفر (جفر!) هم شده است نماد بلاهت و سفاهت! سوژه جوکهایی با تم مشروب، زن بارگی، لواط و..!!
جعفر به معنای ”جوی پر آب” است و کاملا اتفاقی !! اسم امام ششم ما شیعیان امام صادق (علیه السلام) که سرچشمه علم و دانش در جهان اسلام و حتی جهان است!
عسکر و عباس هم دارند میکنند سوژه فلان تیپ آدم ها! و باز هم خیلی اتفاقی!!
ده ها کانال هم با اسم حاجی_لَند و حاجی فان و حاجی… ساختن و با به اشتراک گذاشتن مطالب مبتذل، حج رفتن و حاجی بودن رو به سخره گرفتن!
بنظر شما این حجم از جوک سازی و حتی کانال سازی با اسامی اهلبیت(علیهم السلام)، و مقدسات اتفاقی است؟! چرا در این جوکها، نام شاهان ستمگر جهان در طول تاریخ، سمبل حماقت و زن بارگی و توحش و بزن بهادری و سوژه طنز نمیشوند؟!
دوست خوبم برای از بین بردن مقدسات و هویت یک ملت،
اول طنز و جوک میسازند،
بعد تمسخر میکنند،
و بعد توهین و هتاکی
و بعد کودکان و نسل بعد کم کم یاد میگیرند که مقدسات چیز مسخره ای است و دین ذره ذره نابود میشود.
نگذاریم به همین سادگی، هویت شیعی و اسلامی ما ایرانیان که ماحصل خون صدها هزار شهید و فداکاری مردان خداست را بمیرانند..
هرگز با اسامی اهلبیت و پیامبران، و مقدسات جوک نسازیم.. کپی نکنیم.. و نخندیم.
عیبجوییوآبروریزی.
عیبجویی از دیگران ، یکی دیگر از رذایل اخلاقیست،که قران با تعبیرهای مختلف از آن نهی کرده و عیب جو را مورد نکوهش قرار داده است . عیبجویی نتیجه عداوت و حسد است، به این معنا که اگر کسی کینهی دیگری را در دل داشته باشد ، به دنبال عیوب او میافتد تا آنها را پیدا و او را رسوا کند …
بسیاری ازمردم به جای اینکه به دنبال رفع عیوب خود باشند ، مدام در پی جستوجوی عیوب دیگران هستند . اینگونه افراد رفتار دیگران را زیر ذرهبین قرار میدهند تا به محض کوچکترین لغزش و یا حتی اشتباهی ، شروع به عیبجویی کنند
این افراد برای سرپوش گذاشتن بر عیوب خود ، خودشان را با افرادی که دارای عیوب بدتری هستند مقایسه میکنند ، تا از این طریق هم خود را بهتر از دیگران جلوه دهند ، و هم دلشان را به این خوش کنند که آنقدرها هم آدم بدی نیستند !
امام علی(علیه السلام) میفرماید : خوشا به حال آنکس که عیب خودش او را از پرداختن به عیبهای مردم باز دارد
امام صادق(علیه السلام) هم میفرماید : هرکس علیه مومنی مطلبی نقل کند که بخواهد با آن او را بدنام کند و شخصیتش را از بین ببرد ، تا بدین سبب از چشم مردم بیوفتد ، خداوند عزوجل او را از ولایت خود به سوی ولایت شیطان اخراج میکند
در روایتی دیگر از امام علی(علیه السلام) نقل شده : از معاشرت با عیبجویان بپرهیزید ، زیرا هیچکس از ضرر آن در امان نمیباشد
همچنین در حدیث دیگری هم امیر المومنین (علیه السلام) میفرمایند : کسی که به دنبال عیوب پنهان مردم باشد خداوند محب و دوستی دلهای مردم را بر او حرام میکنند!!!
البته هرکس با مراجعهی به نفس خویش متوجه میشود که خودش مانند دیگران خالی از عیب نیست و خداوند از روی لطف ، صفات بد و زشت و اشتباهات او را از دیگران مخفی کرده است.
اسلام برای حفظ ابرو ، حرمت و شخصیت مومنان اهمیت زیادی قائل است , تا آنجا ک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند : همه چیز مسلمان از مال ،آبرو ،و خونش بر مسلمانان دیگر حرام است
هرگاه مومن برادر دینی خود را متهم نماید ، ایمان او آب میشود و از بین میرود ، همانطوری که نمک در آب حل میشود و از بین میرود
و امام صادق (علیه السلام) در جایی به نقل از رسول خدا فرمودند : خداوند تبارک و تعالی امر کرده است ، هرکس دوستی از دوستان مرا خوار کند ، در کمین جنگ با من نشسته است
همچنین در جایی دیگر میفرمایند : حرمت مومن ازحرمت کعبه بالاتر است
برای درک بهتر قضیه ، در پایین به چند نمونه دیگر از احادیث و روایات معصومین میپردازیم:
ربا 73 قسم است ، و بدتر از همهی رباها تجاوز به ابروی مسلمانان است
کسی که چیز ناروایی بشنود وآن را منتشر کند مثل این است که خودش آن کار را انجام داده است
نزدیکترین وضعی که بنده به کفر دارد این است که با مردی
برادر دینی باشد و لغزشها و خطاهای او را شماره کند
هرکه به عیبجویی کسی را به صفتی که در او نیست یاد کند خداوند او را در آتش جهنم محبوس دارد تا گفته خویش را مجری دارد.
راحت یا سخت جان دادن.
و راحتی جان دادن صرفاً آن چیزی نیست که ما با چشم خود می بینیم . شما گاهی کنار رفیق خود نشسته اید که او خواب است و در هنگام خواب وحشتناک ترین کابوس را می بیند . یک دفعه از خواب بیدار می شود و می گوید آیا تو دیدی آن چیزی را که من دیدیم ؟ می گویید نه من ندیدم ، شما راحت خوابیده بودید . ظاهر فرد خیلی راحت است اما در باطن او چه اتفاقی رخ می دهد . بنابراین صرف ظاهر را نباید ملاک گرفت . آن چه که از روایات برمی آید این است که در لحظه ی آخر نوع جان دادن انسان ها چهار صورت است . بعضی از افراد آدم های خوبی هستند ، خیلی راحت هم از دنیا می روند . درروایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که ملک الموت دو شاخه ی گل برای این فرد می آورد . یکی از آنها باعث نسیان اموال و فرزندان می شود که فرد دیگر غصه نخورد . یکی دیگر بویی معطر از حرم الهی دارد و وقتی مومن این گل را بو می کند سخاوتمندانه جان می دهد . در برخی از روایات است که این دو شاخه گل نیستند بلکه دو نسیم هستند که از حرم الهی می وزند .
دو نسیم معطر و جان فزا که یکی از آنها مونسیه و دیگری موسخیه است و فرد به راحتی جان می دهد مانند بو کردن یک گل . اما برخی از خوبان هستند که در لحظه ی آخر سخت جان می دهند . در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که الموت کفارةٌ لِذُنوب المُومنین . احیاناً اگر گناهانی بوده که فرد نتوانسته آنها را جبران کند و با بلاها ، مرض ها ، سختی ها و مشکلات دنیا پاک نشده است ، خداوند متعال در آخرین مرحله ی دنیا این سختی را برای او بوجود می آورد که اینجا بی حساب شود . یعنی پاک شود و ازآن طرف اول راحتی او شود. نوع سوم آدم های بدی هستند که خوب می میرند و در ظاهر راحت جان می دهند . به این دلیل است که خداوند متعال اجر کسی را ضایع نمی کند . از طرف دیگر خدا قسم یاد کرده که درآن طرف دیگر خبری از احسان به کفار نیست . از این جهت اگر کافری در این دنیا عمل خیری انجام داده باشد ، همینجا جزای او را می دهند . جزای او این است که راحت جان بدهد . روایتی از امام کاظم (علیه السلام) است که حسنات کفار در همین دنیا با آنها تسویه می شود .
اگر کار خوبی کرده باشند در همین دنیا پاداش آن را می بینند یعنی آخرین لذت و راحتی آنها همین است . چهارمین نوع آدم های بدی هستند که بد هم می میرند . مرحوم آیت اله اراکی می فرمود من پای منبر آقا شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح بودم و شنیدم که محدث قومی فرمود من وارد قبرستان وادی السلام شدم و صدای نعره شنیدم . چون صدای نعره ها بسیار بلند بود اول گمان کردم که شتری را داغ می کنند . هرچه نزدیک تر می شدم صدای نعره ها بیشتر می شد . دقت کردم و دیدم که اطرافیان نمی شوند و فقط من آن را می شنوم . وقتی نزدیک شدم دیدم جنازه ای را دفن می کنند . ایشان می گویند من متوجه شدم که نعره ها از همین جنازه است . این فرد چه انسان فاسق و فاجری بوده که عذاب او از همین جا شروع شده است . این آدم ها افرادی هستند که بد هستند و بد نیز می میرند . البته این چهار قسم را که گفتم ما نباید فقط ظاهر را نگاه کنیم ، چیزهایی است که با چشم و گوش دیگری است دیده وشنیده می شود که آنها ملاک است .
خدایا با فرج ولی خود همه ی مومنین را خوشحال کن . آن تعبیری که در تعقیبات نماز در ماه مبارک رمضان داریم که حتی بر اموات سرور است .
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
“تداوم کیفیت بهتر در زندگی مشترک!”
موفقیت در زندگی مشترک نتیجه مجادله و تغییر و هماهنگی در راستای خواست همدیگر است. برای داشتن زندگی سالم و موفق باید دائما رنگ تازهای به آن اضافه کنید. از جمله مواردی که میتوان با رعایت آنها، عشق و محبت را در زندگی تازه و پایدار نگه داشت عبارتند از:
صداقت
تاثیرگذاری
تاثیر پذیری
جمع بودن حواس
کمک و همکاری کردن
گوش دادن به طرف مقابل
بلافاصله مشکلات را حل کردن
خانواده نهادی است که به صورت مدام و متقابل، نیازمند صرف زمان و انرژی است. به همین جهت هر دو طرف باید آنچه را که در توان دارند؛ برای حفظ این نهاد مقدس به کار گیرند.
توصیه مهم برای کسانی که دوره ی اشنایی قبل از ازدواج را میگذرانند:
با کسی که مدام در گذشته شما دنبال اینست که ببنید با کسی رابطه داشتید یا خیر
با کسی که دنبال آتو گرفتن از شما است تا ثابت کند که فکر منفیش در مورد شما درست بوده
با کسی که هر لحظه باید به او ثابت کنید که راست می گویید
با کسی که برای کنار او ماندن باید خودتان را تغییر دهید
با کسی که اگر پشت خط تلفن شما بیاید و شما نتوانید پاسخ وی را بدهید بعد از آن از شما بازجویی می کند
با کسی که هر لحظه باید گزارش دهید کجا بودید با کی بودید
با کسی که مدام به شما شک دارد
با کسی که مدام به شما می گوید این رفتارت اشتباه است
با کسی که در هر بحثی اگر حتی خودش خطا کرده باشد باز طوری رفتار میکند که شما مجبور به عذرخواهی بشوید و احساس کنید این شما هستید که اشتباه کردید
با کسی که تصویری از همسر آینده اش در ذهن خود ساخته که با شما متفاوت است و تمایل دارد شما شبیه آن همسر خیالی وی شوید
️ازدواج نکنید
احترا متقابل زوجین به یکدیگر.
اصل داشتن یک رابطه عاطفی بلند مدت، احترام میان خود و شریک زندگیتان است، که باید نگهدارید. در حقیقت، احترام یکی از مهمترین عواملی هست که استحکام یک رابطه را حفظ میکند. اگر شما از طرف مقابلتان انتظار دارید که به شما احترام بگذارد، شما نیز باید احترام او را نگه دارید. اما نگهداشتن احترام به این سادگیها هم نیست. اگر دوست دارید بدانید که احترام چگونه میانتان شکل میگیرد، خود را لحظه ای به جای او گذاشته و به خودتان نظر و نمره بدهید، و بگویید اگر من بودم دوست داشتم چگونه با من رفتار شود.
و نیز اگر شکی در دلتان به وجود آمد؛ سریعا آن را با همسرتان در میان بگذارید و آن را از میان بردارید. نباید بگذارید هیچ شک و سوءظنی در دلتان بماند…!
#به_قلم_خودم
#فرهنگ_فاطمیه
مسؤولین! آمدنمان را به خود نگیرید .
چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی را در حالی جشن می گیریم که گله مندی مان از آنچه در این سالها در دولت و مجلس و قوه قضائیه اتفاق افتاده، بسیار است…
می آییم برای خون های پاک شهیدانی که جانشان را برای این انقلاب و نظام فدا کردند؛ مسؤولین، آمدنمان را به خود نگیرید!
می آییم برای حفظ شرف و عزتمان؛ تا ایران اسلامی عزیزتر از جانمان همچون کشورهای لیبی، عراق، افقانستان، سوریه’، یمن، و…نشود. مسؤولین، آمدنمان را به خود نگیرید!
می آییم تا به دشمنان قسم خورده خارجی بگوییم اگرچه نفوذی هایتان به لطف لیبرالها پیشروی زیادی در بدنه مملکت داشته اند، اما به یاری حق، روز رفتنشان فرا رسیده و انقلاب را از دست این نااهلان نجات خواهیم داد؛ مسؤولین، آمدنمان را به خود نگیرید!
می آییم تابه رهبر عزیزمان لبیک گوییم و دلخوشی دهیم که اگرچه در میان مسؤولان تنهاست ولی در میان مردم تنها نیست .*ما منتظریم لب تر کند تا بساط منافقان و نفوذی ها را جمع کنیم*. مسؤولین، آمدنمان را به خود نگیرید!
می آییم و به تکلیف الهی خود عمل میکنیم، تا در تاریخ ننویسند: «دوباره علی تنها ماند» ایران که کوفه نیست اینجا خانه فرزندان حیدر (علیه السلام) است
??*مسؤولین، آمدنمان را به خود نگیرید!*
مسخرهکردن.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ یَکُنَّ خَیْرًا مِنْهُنَّ ۖ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ ۖ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ ۚ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ [سوره الحجرات : 11]
ای کسانی که ایمان آوردهاید ، مبادا گروهی از شما گروهی دیگر را مسخره کند ؛ چه بسا که مسخره شدگان بهتر از مسخره کنندگان باشند ؛ و زنان نیز زنان دیگر را مسخره نکنند ، شاید که آنان بهتر از اینان باشند ؛ و در میان خودتان عیب جویی نکنید و یکدیگر را با لقبهای بد نخوانید ،( زیرا )فسق( و بد نام بودن ) پس از ایمان بد رسمی است (وسزاوار شما نیست) ؛ و هرکس از این اعمال توبه نکند پس آنان همان ستمگرانند!
یکی دیگر از گناهان زبان برای مردم نادان ، ایناست که به دنبال بهانهای هستند تا بر روی برادران و خواهران مسلمان خود ، لقب بد بگذارند ، و یا به هنگام یاد کردنشان از لقب زشت او استفاده کنند !
خداوند سبحان در این آیه ، مومنان را از این که یکدیگر را به لقبهای زشت یاد کنند نهی میفرماید !
لقب زشت به هر انگیزهای که بر روی افراد گذاشته شود ، علاوه بر حرام بودن ، سبب دشمنی بین مردم میشود و البته ممکن است به صورت یک فرهنگ در جامعه رواج پیدا کند ؛ همچنین چنانچه لقب زشت یاداور کفر یا فسق افراد باشد ، چه بسا مانع هدایت و رشد آن فرد شود !
در ضمن ، کسی که بر روی دیگران لقب بد بگذارد در گناه همهی کسانی که از آن لقب استفاده کند شریک است !!!
پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرماید: کسی که شخصی را به غیر از نام خودش (با القاب زشت) صدا کند فرشتگان او را لعنت میکنند
در آیهی قبل (حجرات 9 و 10 )، برادری میان مومنان مطرح شده ، و دراین آیه(حجرات 11) ، اموری مطرح شده که برادری از بین میرود .
اسلام برای حفظ آبرو حرمت و شخصیت مومنان اهمیت زیادی قائل شده ؛ تا جایی که آبروی مومن را برابر با خون وی میداند!
تا انجاکه هم به خود مومنان میفرماید ابروی خود را حفظ کنید و هم به دیگران میفرماید که ابروی مومنان را حفظ نمایید!
مسخره کردن در ظاهر یک گناه ، ولی در باطن چند گناه است ؛ گناهانی مانند تحقیر ، خوار کردن ، کشف عیوب ، اختلاف افکنی ، غیبت ، کینه ، فتنه ، تحریک ، انتقام ، طعنه به دیگران در آن نهفته است
قرآن مجید خواندن افراد را با لقب های زشت ، نوعی تجاوز به حقوق آنان میداند و مرتکبان را ظالم و ستمگر میشمار و چنین میفرماید : “کسانی که از این کار دست بر ندارند انها افرادی ستمگرند”
مساله مهم در اینجا اینست که یکی از حقوق فرزندان که بر عهدهی پدر و مادر است ، انتخاب نام نیک است
پدر و مادر بر اساس علاقهای که به فرزند دارند کوشش میکنند که نام نیکویی برای او انتخاب نمایند ؛ اما چه بسا آنان در انتخاب نام اشتباه کنند و بر کودکان خود نامهایی بگذارند که از نظر دیگران ناستوده میباشد(اگرچه از دید پدر و مادر نام نیکویی شمرده شود)؛ از این رو اسلام در انتخاب نام بد نیز جلوگیری نموده است
(پایین تر یه کلیپ در اینباره ارسال میکنم)
اطلاق نام و لقب زشت دلایل مختلفی دارد که به چند مورد اشاره میشود
1 خود برتر بینی
2 دنیا طلبی و دنیا مداری
3 جهل و نادانی
4 تفریح و سرگرمی
5 دشمنی و انتقامگیری
و….
آثار صدا زدن با القاب زشت
1 ذلیل شدن
2 ورود به جهنم
3 ایجاد و افزایش دشمنی
4 طرداجتماعی
5 اختلاف بین زن و شوهر
6 تحقیر و ناراحتی خطاب شونده
دلشکستنوآثارآن.
آزار و اذیت مومن(کسی که در دلش خدا وجود دارد) در اسلام حرام است
به طور کلی شکستن دل انسان مومن که به تعبیر روایات ، احترام او از کعبه بیشتر است ، دارای آثار وضعی و جانبی فراوانیست ! و دلی که شکست به سادکی التیام نمیابد و جبران آن دشوار است ؛ پس در مرحله اول باید انسان مراقب باشد دل کسی را نشکند و قلبی را جریحه دار نسازد و اگر خدایی ناخواسته این اتفاق افتاد ، باید به سرعت جبران و تلافی کند و دلِ شکسته را التیام بخشد و ان را بدست اورد و تنها استغفار و آمرزش کافی نیست!!!
به طور کلی احکام و کفاره شکستن دل کسی در قرآن و احادیث معصومین گفته شده است که طبق آنها
“اگر دل کسی را شکستی حتی اگر دنیا را هم به او ببخشی باز از گناه تو کم نمیشود”
برای درک بهتر قضیه ، مثالی رو خدمتتون عرض میکنم :
اگر کسی یک لیوان قیمتی را بشکند ، میتواند انرا بچسباند طوری که حتی مشخص هم نشود ، ولی باز این مثل لیوان سالم نمیشود ! اگر ما دل کسی را شکستیم باید از طرف دلجویی کنییم و طرف هم مارا ببخشد و خدا هم توبه ما را بپذیرد
جوانِ امروز حق دارد طرفدار پهلوی باشد؟
در دوره ای که تمام دنیا، از قبایل عقب مانده آفریقایی تا حکومتهای عشیره ای اعراب به سمت دمکراسی حرکت میکنند، عده ای در فضای رسانه ای و مجازی داخل و خارج ایران با سر و صدای زیاد بدنبال تبلیغ و بازگشت حکومت سلطنتی پهلوی هستند و میگویند پسر فلانی باید حاکم ایران باشد چون از کمر یک شاه بدنیا آمده پس لایق ترین فرد است.
حالا جوان امروزی، متولدین دهه هفتاد و هشتاد که دوران حکومت پنجاه و سه ساله پهلوی را ندیده اند حق دارند از پهلوی حمایت کنند؟
جوان امروزی یادشان نیست و ندیده اند که زمان پهلوی، حمام مانند یک کالای لوکس بود، معمولا خانواده های پولدار حمام داشتند، یادشان نیست مردم هفته به هفته فقط در حمام عمومی به آب گرم دسترسی داشت.
یادشان نیست و ندیده اند که در هر محله یک خانواده خط تلفن داشت و همسایه ها باهم از آن استفاده میکردند، یادشان نیست، داشتن تلویزیون آرزویمان بود، آن هم سیاه و سفید، یادشان نیست برای خرید صابون هم باید در صف می ایستادیم، یادشان نیست زمستان ها برای یک پیت نفت ساعتها باید در صف می ماندیم، گاز که هنوز مال از ما بهترها بود.
جوان امروزی ندیده اند که مادرها در روستاها سر زایمان بخاطر دوری تنها بیمارستان شهر می مردند.
جوان امروزی یادشان نیست دخترمان را در کاباره ها لخت میکردند تا برای پول برقصد!
یادشان نیست و ندیده اند فساد اشرف و شمس و علیرضای پهلوی را، نسل امروز هویدا و ایادی را نمیشناسد، از فساد جهانبانیان و خانواده انصاری و رشیدیان خبر ندارد، نسل امروز زورگویی های بنیاد پهلوی و خرج های آن را ندیده است.
جوان امروزی یادشان نیست و ندیده اند وقتی را که ایران پر بود از پزشکان هندی و پاکستانی، یادشان نیست که برای کوچکترین درمانها باید به خارج میرفتی آن هم در توان پولدارها بود.
یادشان نیست و ندیده اند روستاها آب و برق نداشتند، جاده نداشتند، خانه بهداشت نداشتند، مدرسه ها کم بود، نرخ بیسوادی بالا بود. جوان امروزی یادشان نیست ساواک چه غول ترسناکی بود، ندیده اند منوچهری چگونه شکنجه میکرد، نصیری و ثابتی را نمیشناسند.
یادشان نیست اگر یک آمریکایی با ماشینش شهروند ایرانی را زیر میگرفت، دادگاه ایران حق نداشت او را محاکمه کند.
یادشان نیست که دوران پهلوی استان نفت خیز بحرین بدون مقاومت از ایران جدا شد و ارتش ایران حتی نتوانست یک دقیقه بجنگد تا خاک ایران از ایران جدا نشود.
جوان امروزی، پهلوی را از مستندهای شبکه منوتو و صدای آمریکا میشناسد. حق دارد ……
دخالت در زندگی زوجین جوان
پیامبر بعد از ازدواج حضرت علی (علیه السلام) و فاطمه پیش حضرت علی (علیه السلام) آمد و پرسید که فاطمه چگونه همسری است ؟ ایشان فرمود : او کمک من در بندگی خداست . از فاطمه پرسید و فاطمه گفت که خوب شوهری است .این اشکالی ندارد که یک پدرزن یا مادر زن این را سوال کند . بعد پیامبر به حضرت علی (علیه السلام) فرمود : کارهای خانه با زهرا و کارهای بیرون با شما است . گاهی اگر نکاتی را می دید به آنها تذکر می داد .
یک روز وارد خانه ی زهرا شد و دید پرده ای آویخته است . البته پرده و فرش خوب در خانه اشکالی ندارد ولی آن زمان مسلمانان در تنگنای اقتصادی بودند و عده ای در ایوان مسجد می خوابیدند و خانه نداشتند و همه تحت فشار بودند و حتی وقتی بود که سه شبانه روز فقط خرما می خوردند . در آن روز پیامبر سلامی کرد و برگشت و فاطمه فهمید که پدر ناراحت شده است . حضرت زهرا پرده را جمع کرد و داد به کسی که آن را به پیامبر بدهد که بفروشد و خرج فقرا بکند . پیامبر نمی خواهد دخالت و برخورد بکند می خواهد مدیریت بکند . این کاری است که در جامعه ی ما باید به آن خیلی توجه بشود .
بزرگترها باید در زندگی زوج های جوان دخالت مستقیم نداشته باشند و اجازه بدهند که خودشان تصمیم بگیرند ،ممکن است که اشتباه بکنند . اعتدال به این معناست کهنه رها کردن نه دخالت .
〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗
پیام 12 گانه حضرت علامه حسن زاده آملی به تمام حاضرین در دنیای مجازی را مطالعه بفرمایید.
1_ حق را با یاد کردن و تکرار کردنش زنده کنید.
2_ باطل را با ترک کردنش نابود کنید.
3_ از تصاویر حرام و غیرشرعی پرهیز کنید.
4_ از بحثهای بیهوده بپرهیزید.
5_ از جوکهایی که دین و عبادات و مقدسات و اشخاص و ملتها و قومیتها را مسخره میکند، بپرهیزید.
6_مصدر نقل شایعات نباشید و قبل از نقل و انتشار هر حدیث یا روایت یا داستان و خبری از صحت آن مطمئن شوید.
7_ بگذارید آن کلامی که میفرستید بهنفع شما گواهی دهد نه علیهتان.
8_ خودتان را کلید خیر و قفل شر قرار دهید.
9_هر متنی و پیامی که میفرستید بهمنزله تأیید و با امضای شماست. نگو که به من رسیده و کپی کردهام.
10_ تمام سعی خودتان را برای استفاده بهینه از این تکنولوژی به کار بگیرید و از آن برای دعوت الی اللّه و امر به معروف و نهی از منکر و آموزش مسائل دینی و فرهنگی و علمی و آموزشی استفاده کنید یعنی بهعنوان یک اصلاحگر بهتمام معنا، و نیت خودتان را درست و خالصانه کنید.
11_ برای بیان حق مجاملات و رودربایستی را کنار بگذارید ، دین و حق بر هر چیز مقدم و شایستهتر هستند.
12_ تصویر پروفایل شما و پیامهایتان معرف شخصیت شماست.
اگر کسانی آیات الهی را به تمسخر گرفته و یا به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) توهین کنند، چگونه باید با آنان برخورد کرد؟
قرآن کریم در چند آیه در ارتباط با کسانی که آیات روشن الهی را به تمسخر میگیرند و امر به معروف و نهی از منکر در آنها تأثیر نمیکند،
میفرماید
از آنها فاصله بگیرید و اگر در مجلس آنها نشستهاید جلسه را ترک و آنها را به حال خود رها کنید:
«وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُم»؛
و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرد که هر گاه بشنوید افرادى آیات خدا را انکار و استهزا مىکنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگرى بپردازند! و گر نه، شما هم مثل آنان خواهید بود.
«وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ»؛
هر گاه کسانى را دیدى که آیات ما را استهزا مىکنند، از آنها روى بگردان تا به سخن دیگرى بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیّت ستمگر منشین!
خداوند به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) دستور داده است، اگر مشاهده کردی کسانى آیات قرآن را به تمسخر گرفته و نسبت به آن سخنان ناروا میگویند، از آنها دوری کن.
بدیهی است که این حکم اختصاصى به پیامبر(صلی الله علیه و آله) ندارد، بلکه یک دستور عمومى است که در شکل خطاب به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) بیان شده است.
آیات مورد بحث این حکم اسلامى را تأکید میکند و به مسلمانان هشدار میدهد هنگامى که بشنوید افرادى نسبت به آیات قرآن کفر مىورزند و استهزاء میکنند با آنها ننشینید تا از این کار صرفنظر کرده، به مسائل دیگرى بپردازند.
فلسفه آن هم کاملاً روشن است؛
زیرا این یک نوع مبارزه عملى به شکل منفى در برابر اینگونه کارها است؛
زیرا اگر مسلمانان در مجالس آنها شرکت مىکردند، آنها براى انتقام گرفتن و ناراحت ساختن ایشان به سخنان باطل و نارواى خود ادامه مىدادند،
اما هنگامى که با بىاعتنایى از کنار آنها بگذرند، طبعاً سکوت خواهند کرد و به مسائل دیگر خواهند پرداخت؛ چرا که تمام هدف آنها ناراحت ساختن پیامبر(صلی الله علیه و آله) و مسلمانان بود.
این موضوع به اندازهاى اهمیت دارد که در آیه دوم اضافه میکند، اگر شیطان ترا به فراموشى افکند و با اینگونه اشخاص سهواً همنشین شدى به مجرد اینکه متوجه موضوع شدی فوراً از آن مجلس برخیز و با این ستمکاران منشین.
در روایات نیز در بیان یکی از مصادیق این آیات از امامان نقل شده است که مراد این آیات، آن است که هر گاه کسی حق را انکار کند و زبان خود را به مذمت ائمه(علیهم.السلام) بگشاید باید از او اجتناب نمود، هر جا و به هر نوع که باشد.
بنابر این،
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:
«من کان یؤمن باللَّه و الیوم الآخر فلا یجلس فی مجلس یسب فیه إمام أو یغتاب فیه مسلم»
کسی که به خدا و روز جزا ایمان داشته باشد، در مجلسی که در آن به امام ناسزا گفته میشود، یا غیبت مسلمانی صورت میگیرد نمینشیند.
از امام رضا (علیه السلام) نیز در تفسیر آیه 140 سوره نساء آمده است:
«إذا سمعت الرجل یجحد الحق و یکذب به و یقع فی أهله فقم من عنده و لا تقاعده»؛
هر گاه بشنوید که حق مورد انکار و تکذیب قرار مىگیرد و اهل مجلس به این کار سرگرم هستند، از آن مجلس برخیزید.
براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران با سلاح رسانه
در سال 2002 بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل در طی بیانیه ای خطاب به آمریکا ، راهکار تغییر رژیم در ایران را اینگونه بیان کرده بود :
با وجود هزاران دیش ماهواره در ایران میتوان سریالهایی از افراد زیبا و جوان در حالت هایی از برهنگی با زندگیهای فریبنده و مادیگرایانه پخش کرد که رابطههای بیقید جنسی برقرار میکنند و با این کار میتوان یک انقلاب را علیه حکومت این کشور برانگیخت.
وی گفت : این سریالها واقعاً براندازانه هستند.
جوانان ایرانی دلشان لباسهای دلپسندی که بازیگران میپوشند ، استخرها و زندگی پر زرق و برقشان را خواهد خواست.
شانزده سال از اعلام صریح نتانیاهو از جنگ رسانه ای علیه ایران و تلاش برای براندازی نظام از طریق فروپاشی خانواده ها و ایجاد فرهنگ غربزدگی میان جوانان ما میگذرد.
تعداد شبکه های ضدفرهنگ ماهواره ای مختص به ایرانیان از مرز سیصد شبکه گذشته است .
با وجود تلاش شبانه روزی دشمن ما چقدر حواسمان به خود و خانوادهمان هست ؟
چقدر ناآگاهانه تحت تاثیر این رسانه ها هستیم ؟
آخرین گفتگو
عمربن خطاب به ابابکر گفت:
بیا به عیادت فاطمه برویم زیرا ما او را غضبناک نمودهایم.
هر دو با هم رفتند واز حضرت فاطمه اجازه ورود خواستند.
فاطمه سلام الله علیها اجازه ندادند، پس آنها از علی اجازه خواستند.
علی اجازه ورود داد.
وقتی نزد حضرت فاطمه سلام اللهعلیها نشستند، فاطمه به آنها پشت کرد.
آنها سلام کردند ولی فاطمه سلاماللهعلیها جواب سلام ندادند.
ابوبکر گفت:
ای حبیبهی رسول خدا! آیا ما تو را به خاطر میراثت و به خاطر شوهرت غضبناک کردیم؟
حضرت فاطمه فرمودند:
اگر حدیثی برایتان از رسول خدا بگویم آن را میشناسید و به آن عمل میکنید؟
گفتند:
آری!
حضرت فاطمه فرمودند: شما را به خدا قسم میدهم آیا از رسول خدا نشنیدهاید که فرمود:
رضای فاطمه، رضای من است و ناخشنودی فاطمه، ناخشنودی من؛ کسی که دوستدار فاطمه باشد، دوستدار من است و کسی که موجبات نارضایتی فاطمه را فراهم کند مرا ناراضی کرده است؟
گفتند:
آری از رسول الله این حدیث را شنیدهایم.
حضرت فاطمه فرمودند:
خدا و ملائکه ی خدا را شاهد میگیرم که شما مرا ناراضی کردید و اگر پیامبر را ملاقات کنم، شکایت شما دو نفر را به او خواهم کرد.
و این آخرین گفتگوی آنها با حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بود.
?صحیح بخاری، جزء 5 و 6، باب 155، حدیث 704
چگونه حرف زدن راازقرآن بیاموزیم!!!
11ویژگی یک"سخن خوب” از دیدگاه قرآن کریم.
1 . آگاهانه باشد. “لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ”
2. نرم باشد. “قَوْلاً لَّیِّناً” زبانمان تیغ نداشته باشد.
3 .حرفی که می زنیم خودمان هم عمل کنیم.
“لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ”
4.منصفانه باشد. “وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا”
5.حرفمان مستند باشد.
“قَوْلًا سَدِیدًا” منطقی حرف بزنیم.
6 .کلام رسا باشد.” قَوْلاً بَلِیغًا”
7.زیبا باشد."قولوللناس حسنا”
8.بهترین کلمات را انتخاب کنیم.
“یَقُولُ الَّتی هِیَ أحْسَن”
9.سخن هایمان روح معرفت و جوانمردی
داشته باشد. “و قولوا لهم قولا معروفا”
10.همدیگر را با القاب خوب صدا بزنیم. “قولاً کریماً”
11.کمک کنیم تا درجامعه حرف های پاک باب شود. “هدوا الی الطّیب من القول”
خاطره بیاد داشتنی.
شهید سید “محمدرضا دستواره “وقتی برادر کوچکش، سید حسین به شهادت رسید، او مدام از او صحبت می کرد و می گفت: سن حسین کمتر از من بود کمتر از من هم در جبهه بود، ولی چون خالص بود خدا او را طلبید. واقعاً میسوخت و من تا آن زمان او را آنطور ندیده بودم. وقتی از مراسم برادرش برگشتیم اندیمشک، رفت منطقه. شب دوشنبه بود که تماس گرفت️ و گفت: شب دعای توسل بگیرید.
گفتم: مگر خبری هست؟ که ایشان تاکید کرد: شما سعی کنید دعای توسل بگیرید و مرا نیز حلال کنید. من باور نکردم و طبق عادت خود ایشان به شوخی گفتم: میخواهید احساسات مرا تحریک کنید؟
گفت: نه خانوم، این دفعه با دفعههای دیگر فرق میکند. شما مرا حلال کنید.
گفتم: من که از شما بدی ندیدم شما باید مرا حلال کنید.?
گفت: من از شما جز خوبی️ چیز دیگری ندیدم، شما همیشه به خاطر من آواره بودید.تا آن موقع هیچ وقت این طوری خداحافظی نکرده بودیم.
راوی:همسر شهید
قائم مقام فرماندهی لشکر27 محمدرسول الله(صلی الله علیه وآله)
“من نتوانستم آنطوری که میخواستم به اسلام خدمت کنم، شما از امام پیروی کنید و به نظام مقدس جمهوری اسلامی خدمت کنید…”
شهید محمدرضا دستواره
یه نوجوان 16ساله بود،
یه نوار روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها) زیر و روش کرد.
بلند شد اومد جبهه. یه روز به فرماندمون گفت:من از بچگی حرم امام رضا (علیه السلام) نرفتم.می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم.یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا(علیه السلام) زیارت کنم و برگردم …
اجازه گرفت و رفت مشهد.
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه.
توی وصیت نامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضا (علیه السلام) ، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم.آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت… یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود.
نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبرگریه می کرد و میگفت:یا امام رضا (علیه السلام) منتظر وعده ام…آقا جان چشم به راهم نذار… توی وصیتنامه ساعت شهادت، روزشهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود. شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده.دقیقا توی روز،ساعت و مکانی شهیـد شدکه تو وصیت نامه اش نوشته بود!
خاطره ای ازشهید حمید محمودی
کمی مثل شهدا باشیم.
همیشه همسرداری اش خاص بود ؛
وقتی می خواستیم با هم بیرون برویم ، لباس هایش را می چید و از من می خواست تا انتخاب کنم ؛
از طرف دیگر توجه خاصی به مادرش داشت .
هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمی دید ،
تعادل را رعایت می کرد ؛
به خاطر دل همسرش دل مادرش را نمی شکست ؛
و یا به خاطر مادرش به همسرش بی احترامی نمی کرد…
به روایت همسر شهید مدافع حرم مهدی نوروزی.
حاجهمّت پیش از آن که یک فرمانده نظامى باشد، یک عنصر ایمانى و فرهنگى بود.
حاجى معتقد بود که جنگ ما بر اساس اعتقاد بوده و اگر بنا است بین آموزش نظامی و عقیدتى به یکى بیشتر ارزش بدهیم آن آموزش عقیدتى است.
«قبل از عملیات والفجر 4، وقتى لشکر در اردوگاه شهید بروجردى بود به من میگفت: حاج آقا! بچهها را جمع کنید و برایشان کلاس عقیدتى بگذارید.»
یکبار دیگر به من گفت: «من در این عملیات روى آموزش عقیدتى بیشتر از آموزش نظامى حساب میکنم.»
شهیدمحمدابراهیم همت
کمک شبانه به فقرا و مداومت بر نماز شب
شهید احمدحاجیوند الیاسی اهل نماز اول وقت و نماز شب بود… یک روز چون مهمان داشتیم و همه خسته بودن همان اوایل شب خوابیدن.
احمد چون مانند مولایش امام علی(علیه السلام) کمک به مستضعفان را دوست داشت با کمک چند خیر دیگر شبانه برای یتیمان و ضعفا غذا و مصارف روزانه آنها را برایشان جمع آوری و بطوریکه کسی متوجه نشود به آنها تحویل میداد به همین خاطر دیر به خانه می آمد،
وقتی که آمد مشغول نماز شب خواندن شد که مهمان هایمان بیدار شدن، و همراه احمد به امید اینکه نماز صبح هست مشغول نماز خواندن شدن و بعد نماز هم خوابیدن
تا اینکه اذان صبح را گفت و احمد مشغول بیدار کردن آنها برای اقامه نماز صبح شد، یکی از مهمان ها که بیدار شده بود و از چهره اش خستگی میبارید به احمد گفت: مگر ما نماز صبح را باهم نخواندیم پس الان چرا بیدارمان کردی؟!
شهید احمد خندید و گفت برادر من، اون موقع نماز شب بود که خواندیم، اذان صبح را تازه دارد میگوید و مهمانمان با خنده به احمد گفتن عجب کلاهی سرمان گذاشتی و رفت تا برای اقامه نماز صبح آماده شود.
کلام شهید
سرباز ولایت مطلقه فقیه باشید که پشت سر رهبر بودن افتخار دارد، سربازی رهبری، سربازی امام زمان(عج) را در پی دارد.
شهید مدافع حرم احمد حاجیوند الیاسی
اولین برنامه ی فرهنگی که بعد از فرمانده شدنش توی مسجد گرفت، نمایشگاه دفاع مقدس بود.
یه روز بهم گفت: میخوام تو حیاط، نمایشگاه درست کنم.
منم گفتم باشه ولی فکرنکنم بشه. آخه فضا جوری بود که نمی شد کار کنیم.
گفت: “کار شهدا رو زمین نمیمونه”
فردای اون روز شروع کردیم به کار.
اولش هیچ کس باور نمی کرد تو فضای حیاط مسجد بشه اینقدر قشنگ کار کرد. ولی بعدش همه متعجب بودن.
یادمه یکی از فرماندهان سپاه اومد برای سر زدن.
واقعا لذت برد از این همه پشت کار و گفت واقعا زحمت کشیدین و کارتون قابل تحسینه
یه کار قشنگی که انجام داد این بود که تو نمایشگاه دفاع مقدس یه جایی که خیلی دید داشت، عکس شهدای مدافع حرم که رفیقاش بودن رو زده بود.
شهیدبیضایی
شهیدخلیلی
از جیب خودش تمام خرج نمایشگاه رو داد. بدون اینکه به کسی بگه …
زمان بازدید از نمایشگاه که شد با عجله اومد تو حیاط گفت بریم.
گفتم علی کجا؟
گفت: بریم به خانواده شهدا سر بزنیم.
با چند نفر از ریش سفیدای محل به تک تک خانواده شهدا سر زد. خانواده هاشون خیلی خوشحال شده بودن
یاد اون موقع ها میفتم میگم واقعا علی برا شهدا از جون گذاشت
که اسمونی شد .
خواب دیدم، خواب کربلا را،
حضرت از ضریح مبارک بیرون آمد و فرمودند تو هم مال این دنیا نیستی
خودت را صاف کن، اعمالت را صاف کن بیا پیش ما
قسمتی از وصیت نامه شهید مدافع علی امرایی:
اگر به زیارت_کربلا رفتید سلام مرا به آقا برسانید و بگویید ارباب غریبم دلم برایتان تنگ شده بود ولی دیدم پاسبانی از حریم خواهر و دخترتان بر من واجب تر است
راستی به جای من سفر مشهد بروید که خیلی دلم تنگ است…
شهیدمدافع حرم علی امرایی
نحوه شهادت:
عباسم با گذراندن دورههای تخصصی و به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرمین ائمه معصومین (علیه السلام) راهی سوریه شد و پس از حضور در مناطق تحت کنترل گروه تروریستی داعش، در تاریخ 21 دی ماه 94 در نبرد با تروریست های تکفیری در استان حلب در شمال سوریه به دست عوامل این گروه تکفیری صهیونیستی به مقام والای شهادت رسید.
یکی از دوستانش برای ما تعریف می کرد که در سوریه سختی زیاد کشیدیم و چند روزی بود که به جز چند خرما چیزی برای خوردن نبود اما عباس همیشه لبخند می زد و می گفت زیاد فکرش را نکنید درست می شود
دوستانش می گفتند عباس و 3 نفر دیگر بالای تپه ای رفته بودند و شجاعانه می جنگیدند تا از کشته شدن افراد بیشتر جلوگیری کنند. او از قلب و پهلو تیر خورد و در نهایت به آرزوی دیرینه اش رسید و جام شهادت را از دست مولای بی کفن نوشید و پیکرش نیز برنگشت و برای همیشه جاویدالاثر شد.
گفتم کلید قفل شهادت شکسته است
یا انـدر این زمانه، در بـاغ بسته است
خندید وگفت…
ساده نباش ای قفس پرست
در بسته نیست بال و پر ما شکسته است
شهید مدافع حرم عباس آسمیه
عاشقانه های شهدا.
وقتی خواستگاری آمد با اینکه او را ندیده بودم، انگار سالها بود که او را میشناختم و یک دل نه صد دل عاشقش شده بودم، ولی به خاطر سن کمی که داشتم خانوادهام راضی نبود یادم نیست چه چیزهایی از هم پرسیدیم و به هم گفتیم.
هردوی ما خجالتی بودیم، ولی از من قول گرفت که وقتی ازدواج کردیم و به تهران آمدیم درسم را ادامه بدهم، ️ولی بعد از ازدواج آنقدر گرم زندگی شدم که نشد. من و آقا مرتضی سال 82 زیر یک سقف رفتیم.
من آن زمان حدوداً 15 سال داشتم و آقا مرتضی دامادی22ساله بود️. همان روز اولی که ایشان را دیدم مهرش به دلم افتاد انگار قبلاً میشناختمش، با او صحبت کرده بودم و باهم آشنا بودیم. نمیدانم. حس عجیبی داشتم که قابل بیان کردن نیست.
همان روز اول دلبستهاش شدم. سن کمی داشتم که ازدواج کردم. من آقامرتضی را ندیده بودم فقط گفته بودند قرار است خواستگار بیاید، چیزهایی از ایشان شنیده بودم. با این وجود احساس میکردم شناخت کاملی دارم. بعد از چندماه رفت و آمد و خواستگاری که بیشتر همدیگر را شناختیم علاقه دو طرفه شکل گرفت.
دوست داشت من ادامه تحصیل بدهم که متأسفانه نشد. میگفت دوست دارم همسرم محجبه باشد. به اخلاقیات اهمیت میداد و اهل رفت و آمد بود. روی بحث نماز و روزهام تأکید داشت. دوست نداشت خیلی با غریبه و نامحرم همکلام شوم به برخوردهایی که بعضاً نیازی نبود هم خیلی اهمیت میداد و تأکید داشت. البته تأکید اصلیش روی بحث حجاب بود.
من هم چون در خانواده مذهبی بزرگ شده بودم و از بچگی پدر و مادرم به ما مسائل دینی را یاد داده بودند کاملا این مسائل را درک میکردیم و روی محرم و نامحرم️ حساس بودیم. به خاطر همین همفکری بود که زود به نتیجه رسیدیم و وقتی هم وارد زندگی ایشان شدم مشکلی نداشتم.
چون ما در شهرستان ساکن بودیم خودشان در تهران یک عروسی گرفتند و ما هم ظهر در شهر خودمان مراسم مختصری گرفتیم و بعدازظهر سوار ماشین شدیم و برای مراسم شب به تهران آمدیم. مراسم سادهای بود و چون نه ما و خانواده آقا مرتضی اهل ساز و آواز نبودند عروسی در خانه مادرشوهرم برگزار شد.
خود آقا مرتضی همیشه به من میگفت: خانمی بچه بودی که آوردمت تهران. من هم دیگر عادت کردم. درست است اوایل اینکه از وارد یک فضای جدید شده بودم برایم سخت بود. باید عادت میکردم و همان اول به خودم باوراندم که باید اینجا زندگی کنم و زندگیم اینجاست پس زودتر با شرایط کنار بیایم.
حدود هفت هشت ماهی نامزدیمان طول کشید. آقا مرتضی ابتدا در معاونت فرهنگی شهرداری تهران کار میکرد و بعد از دو سال که ازدواج کردیم ایشان وارد سپاه شد. تیپ حضرت زهرا(سلام الله علیها) از سپاه محمدرسولالله(صلی الله علیه وآله) تهران بزرگ، در آن مشغول به کارشد و تا زمان شهادت در آنجا خدمت کرد.
بهترین بابای دنیا
آقا مرتضی روحیات خاصی داشت که قابل تعریف کردن نیست هرکس با آقامرتضی مینشست و بلند میشد خلق و خوی ایشان را میگرفت. زود با طرف مقابل جور میشد اخلاقیاتش طوری بود که خیلی زود با همه صمیمی میشد و همه هم او را دوست داشتند.
شاید برخی فکر کنند که این جوانها تعلق خاطری به خانواده نداشتند ولی آقا مرتضی خیلی بابایی بود. خصوصاً روی دختر کوچکترمان ملیکا خیلی حساس بود روزهای آخر که به آموزشی قبل از اعزام میرفت، قرار بود با هم به بازار برویم و برای بچهها لباسهای زمستانی بخریم. منتها قسمت نشد️ و روز پنجشنبهای که رفت، ما فردایش خودمان رفتیم و خریدهایمان را کردیم و عکسش را برای آقا مرتضی فرستادیم.
همسرم برای اینکه دل️ ملیکا را به دست بیاورد، به او پیام داد« بابایی لباست خیلی خوشگله، خوشگله…» ملیکا و حنانه برای پدرشان حرف زدند و صدایشان را با تلگرام برایش ارسال کردند. مرتضی هم جوابشان را ضبط کرد و برایشان فرستاد.
همسر من هم مثل هر پدری دلش برای بچهها و زندگیاش میتیپد اما هدف و راهی داشت که به خاطر آن از همه تعلقاتش گذشت.
شهید مرتضی کریمی
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را می دهیم
بدانیم
از گذرگاه خون کدام شهید است که
با آرامش به خانه می رسیم!
یک زندگی ساده
یکی از چیزهایی که خیلی بدش می آمد غیبت کردن بود، روی چشم و هم چشمی و سنت های غلط حساس بود، اگر مهمانی می رفتیم که چند نوع غذا داشتند، ناراحت می شد و می گفتند: با یک نوع غذا هم سیر می شدیم.
وقتی چیزی می خرید توجه می کرد که فروشنده فرد مومن و حلال خور باشد، از فروشنده بی حجاب خرید نمی کرد، هر چند ارزان تر هم می فروخت…
در مورد خمس خیلی دقت داشت، تاریخ خمسی مشخص داشت و حسابی باز کرده بود و پولهایی که خمس به آنها تعلق نمی گرفت را به آن حساب واریز می کرد، در تاریخ خمسی به انبار می رفت و خمس برنج و مایحتاج سالیانه ای که اضافه کرده بود را حساب می کرد. وقتی به کسی قرض میداد سعی می کرد کسی متوجه نشود، حتی من.
حاصل ازدواجمان دو پسر بود که محمدرسول در تاریخ 14 / 4 / 91 مصادف با نیمه شعبان بدنیا آمد و محمد جواد در تاریخ 7 / 3 / 95 در حالی که شش ماه از شهادت بابا می گذشت، به دنیا آمد، در حالی که بابا در تاریخ 16 / 9 / 94 آسمانی شد و با ذکر یا رسول الله دعوت حق را لبیک گفت و اسمش را با لقب مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها تا ابد جاودانه کرد.
شهید مدافع حرم روح الله صحرایی
دانستنی های مردانگی.
همیشه زمانی اختصاصی رو،
برای بودن در کنار خانمِ تون قرار بدین،
و پیوسته از کارها، زحمات و مهربونی هاشون تشکر کنید.
هیچ وقت توی جمع نسبت به خانم تون بی اهمیت نباشید،گاهی وقت هابایک لبخندبهش نشون بدیدکه درجمع هم به فکرش هستید.
درکنارخانوده خودتون ازش تعریف کنید و ویژگی های مثبت اخلاقیشو بگید، اینکار میتونه زندگی شماروبه طورشگفت انگیزی خوب کنه.
هیچ وقت ازمحبت کردن به خانم تون دست نکشید،وهمیشه ازکلمات محبت آمیز استفاده کنید.
این کارها تأثیربسیارخوبی در زندگی شمامیزاره و میتونه زندگیتون رو گلستون کنه
قمقمه ی بهشتی
روزگذشته هنگامی که نیروهای
تیم مینزدایی طبق برنامه روزانه
خودمشغول پاکسازی جدارمرز220
کیلومتری دهلران با عراق از آثار
موادمنفجره ازدوران جنگ تحمیلی
بودند، با صحنهای عجیب مواجه
شدند.
بعد از اینکه گروه تفحص شهدا از
وجود پیکر یک شهید والامقام در
منطقه عمومی شرهانی شهرستان
دهلران مطلع شدند،خود را به آنجا
رساندند.پس ازکنارزدن خاک ها
توسط نیروهای تفحص، قطعاتی
از پیکر مطهر یک شهید والامقام
که درزمان جنگ درجبهه میانی
دهلران به شهادت رسیده بود،
پیدا شد.
پایان یافتن انتظار30 ساله خانواده
این شهید از یک سو و این اتفاق
کمنظیر که پس از حدود سی سال
قمقمه این شهید در حالیکه هنوز
مقداری آب در آن باقی مانده بود،
از سوی دیگر، اشک شوق را در
چشمان اعضای گروه تفحص
جاری کرد.
این شهید تازه تفحص شده شهید
مسعود نداف است که از چالوس
راهی جبهه شده بود.
صحبت شهید با ما :
شکست ما آن جاست که اقتصاد بتواند بر سایر وجوه زندگی ما غلبه پیدا کند و اگر چنین نبود و دشمن بر این حقیقت وقوف نداشت، بدون شک همه تلاش خود را در این جهت تمرکز نمیبخشید. جنگ نفت و حملات سازمانیافته دشمن به مراکز صنعتی ما نشاندهنده همین واقعیت است که استکبار جهانی میخواهد با تحمیل فشارهای تحملناپذیر اقتصادی، ما را وادار کند که از اعتقاداتمان صرف نظر کنیم. آنها میخواهند با اقتصاد بر اعتقاد ما غلبه کنند، و انصافاً در دنیای امروز، اگر هم راهی برای غلبه بر ایمان و اعتقاد وجود داشته باشد، همین است و لا غیر.
شهید سیدمرتضی آوینی
کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» صفحه 95.
محسن خیلی به نماز اول وقت اهمیت می داد. دو سه سال پیش که رفتیم دکور مغازه ای داخل خیابان هشت بهشت را که سال قبل زده بودیم را باز کنیم؛ یادمه با هم داشتیم پیچا رو باز می کردیم که صدای قرآن از مسجد اون طرف خیابون بلند شد.
محسن که همیشه تیکه کلامش حاجی بود، گفت:حاجی بیا دست و روت رو بشور، وضو بگیر که بریم نمازمونو به جماعت بخونیم و بیائیم.
شهیدمحسن حججی
برشی از کتاب سربلند.
با غرولند شاکی بودم که به خاطر کار کنگره باید بعداز ظهرها هم توی پادگان بمانم. گفت: باید به این فکر کنی که داری برای خدا کار میکنی!
شهدا همیشه توی جنگ بودن، کاری نکن که سرهنگ و سرگرد ببینه، برای رضای خدا کار کن تا خودش جوابت رو بده.
موقع خداحافظی، دستی زدم روی شانه اش؛ زود این ستاره هارو زیاد کن که سرهنگ بشی. گفت: ممد ناصحی! آدم باید ستاره هاش برای خدا زیاد باشه، ستاره سرشونه میاد و میره.
هر روز در پادگان می دیدمش.می خواستم از کارش سر در بیاورم، آدمی که مدت ها باهم شیطنت می کردیم، یک دفعه از این رو به آن رو شده بود.
حرف های خوبی میزد. حال خوشی داشت، تا به هم می رسیدیم، ازش می خواستم نصیحتم کند
حتی با چند جمله یا یک نکته سفارش میکرد: هر روز قرآن بخون، حتی شده یه صفحه یا یه آیه.خیلی تو روحت اثر می ذاره؛ اما وقتی بامعنی می خونی تو فکرت هم اثر می ذاره.
سوره ی قیامت را دوست داشت و زیاد از آن حرف می زد؛ مخصوصا شش آیه ی اولش.می گفت: وقتی خدا می گه اثر انگشتت رو درست کرده، حس می کنی خدا همیشه دنبالت هست. باید خدا رو با تمام وجود باور کرد.
اثر ذکر
در جبهه گاهی به این نوع تابلوها برمیخوردی که مثلا روی تانک واژگون شده و یا در گِل گیر کردهی دشمن که در برابر رزمندگان ما زمینگیر شده بود و کارایی خود را از دست داده بود مینوشتند :
اثرِ ذکر ؛ اثر اخلاص ؛ اثر دعای امام زمان (عجل الله فرجه) ، اثر توسل به اهل بیت ، اثر ذکر یازهرا (سلام الله علیها)، اثر دعای پدر و مادر، اثر نماز شبِ حضرت امام …
گاهی هم حدیثی یا آیاتی از قرآن مینوشتند که تذکر و تلنگری برای بچهها بود مثل این آیه که ورد زبان رزمندهها بود :
“و ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى”
که معنی اش میشود :
تو تیر را نینداختی بلکه خدا انداخت.
بچهها روی این ایفای منهدم شدهی عراقی هم نوشته اند : اثـرِ ذکر
آنها باور داشتند
که اگر قرار هست یاری شوند
باید به یاریکننده توجه کنند …
من سی و دو سال سن دارم و ده سال است که ازدواج کرده ام ولی صاحب فرزندی نشده ام . در این مدتها بار لقاح مصنوعی انجام داده ام ولی نتیجه ای بدست نیاوردم. یک بار باردار شدم و در پنج ماهگی پزشکان تشخیص دادند که جنین دچار ناهنجاری است وبهتر است که سقط بشود . من و همسرم به این نتیجه رسیده ایم که خدا ما را به حال خودمان رها کرده است زیرا هرچه توبه و راز ونیاز می کنیم خدا آنرا بی جواب گذاشته است . من از این وضعیت خسته شده ام . ناامید و افسرده هستم . در این مدت وقت خودم را با درس خواندن پُر کرده ام . همسر مهربانی هم دارم . آیا خدا هنوز ما را نبخشیده است . آیا فرزند خواندگی ما را نجات می دهد؟
ما در مشکلات زندگی یک پاسخی در ذهن خودمان داریم ، وقتی ما آن پاسخ را دریافت نمی کنیم همه جا را سیاه می بینیم . مثلا ایشان برای حل مشکل خودشان بچه دار شدن را می بینند و وقتی این اتفاق نمی افتد می گویند که خدا جواب ما را نمی دهد و ناامید می شوند. خدا می فرماید که چه بسا شما چیزی را دوست داشته باشید ولی آن چیز برای شما شر است . من مواردی دارم که پدر و مادر هر روز فرزند خودشان را نفرین می کنند . گاهی خانمها همسرانی دارند که می گویند کاشکی ما اصلا بدنیا نمی آمدیم . قرآن ما را توصیه به صبر کرده است . خدا به شما شوهر مهربان داده است ، سلامتی و قدرت درس خواندن داده است و یک مشکل هم در زندگی به شما داده است . ممکن است که شما دوتا فرزند داشته باشید ولی شوهرتان را از دست بدهید و بچه های تان را یتیم بزرگ کنید یا ممکن است که این دو تا بچه در جامعه بچه های نابابی باشند و باعث ننگ شما باشند یا اینکه شوهر شما انسان فاسدی باشد .
تمام کارهای خدا روی حکمت است و ما آنرا نمی فهمیم . ما الان در جامعه تعدادی بچه های بی سرپرست داریم و اینها در بهزیستی زندگی می کنند . شما یکی از این بچه ها را بیاورید و بزرگ کنید تا این خلا شما پر بشود . البته ممکن است که این خانم با فرد دیگری ازدواج کند بچه دار بشود ولی اگر می خواهد شوهرش را از دست ندهد می تواند این کار را بکند . این بچه در آینده ثمره ی تربیت شما می شود . زید فرزند خوانده ی پیامبر بود. امام رضا (علیه السلام) تا سن چهل و هشت سالگی اولاد دار نمی شدند . بعد خدا یک فرزند به ایشان داد تا نسل امامت باقی بماند . در ضمن نگاه ما نباید نگاه یک سویه باشد. در فرزندار شدن دعا تاثیر دارد . در مفاتیح دعای فرزند دار شدن داریم . روایت داریم که دعا کننده ی بدون عمل مثل تیر انداز بدون تیر است . یک وقت پزک می گوید که شما بچه دار نمی شوید . گاهی مواقع زمینه ی دعا فراهم نیست . ما نباید راهها را بسته ببینیم .
〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗