اولین برنامه ی فرهنگی که بعد از فرمانده شدنش توی مسجد گرفت، نمایشگاه دفاع مقدس بود.
یه روز بهم گفت: میخوام تو حیاط، نمایشگاه درست کنم.
منم گفتم باشه ولی فکرنکنم بشه. آخه فضا جوری بود که نمی شد کار کنیم.
گفت: “کار شهدا رو زمین نمیمونه”
فردای اون روز شروع کردیم به کار.
اولش هیچ کس باور نمی کرد تو فضای حیاط مسجد بشه اینقدر قشنگ کار کرد. ولی بعدش همه متعجب بودن.
یادمه یکی از فرماندهان سپاه اومد برای سر زدن.
واقعا لذت برد از این همه پشت کار و گفت واقعا زحمت کشیدین و کارتون قابل تحسینه
یه کار قشنگی که انجام داد این بود که تو نمایشگاه دفاع مقدس یه جایی که خیلی دید داشت، عکس شهدای مدافع حرم که رفیقاش بودن رو زده بود.
شهیدبیضایی
شهیدخلیلی
از جیب خودش تمام خرج نمایشگاه رو داد. بدون اینکه به کسی بگه …
زمان بازدید از نمایشگاه که شد با عجله اومد تو حیاط گفت بریم.
گفتم علی کجا؟
گفت: بریم به خانواده شهدا سر بزنیم.
با چند نفر از ریش سفیدای محل به تک تک خانواده شهدا سر زد. خانواده هاشون خیلی خوشحال شده بودن
یاد اون موقع ها میفتم میگم واقعا علی برا شهدا از جون گذاشت
که اسمونی شد .
خواب دیدم، خواب کربلا را،
حضرت از ضریح مبارک بیرون آمد و فرمودند تو هم مال این دنیا نیستی
خودت را صاف کن، اعمالت را صاف کن بیا پیش ما
قسمتی از وصیت نامه شهید مدافع علی امرایی:
اگر به زیارت_کربلا رفتید سلام مرا به آقا برسانید و بگویید ارباب غریبم دلم برایتان تنگ شده بود ولی دیدم پاسبانی از حریم خواهر و دخترتان بر من واجب تر است
راستی به جای من سفر مشهد بروید که خیلی دلم تنگ است…
شهیدمدافع حرم علی امرایی
فعالیت و روحیه شهدایی.