بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
لحظه سرنوشت سازی است ، آیا عبّاس سخن آنها را قبول خواهد کرد!
در این شبها هواداران خلیفه اصلاً خواب نداشتهاند ، آنها به خانه خیلی از بزرگان شهر رفتهاند و آنها را با وعده پول و حکومت خریدهاند .
آیا امشب هم آنها خواهند توانست این معامله را انجام بدهند و ایمان و مردانگی عبّاس را بخرند و به او حکومت و ریاست بدهندهمه سکوت کردهاند ، به راستی عبّاس چه خواهد گفت؟
اگر عبّاس این معامله را انجام بدهد برای علی بسیار گران تمام خواهد شد ، وقتی مردم بفهمند که ریشسفیدِ بنی هاشم، دست از یاری علی برداشته است چه قضاوت خواهند کرد؟
خدایا ، تو خودت عبّاس را در این انتخاب یاری کن!
همه سخنهای خود را گفتهاند ، اکنون منتظر جواب عبّاس هستند .
اکنون ، عبّاس سخن میگوید:
«ای ابوبکر ، اگر مردم جمع شدند و تو را انتخاب نمودند پس چگونه میگویی جانشین و خلیفه پیامبر هستی؟
پیامبر کی وکجا تو را جانشین خودش قرار داد ؟ اگر مردم تو را انتخاب کردند آیا ما بنی هاشم از این مردم نبودیم ، آیا ما حق رأی دادن نداشتیم؟
شاید بگویی: «من به خاطر خویشاوندی با پیامبر به این مقام رسیدم »، در این صورت به تو میگویم که ما از تو به پیامبر نزدیکتر هستیم .
امّا این که میگویی بعد از خودت ، خلافت را به من میدهی مگر این خلافت ارث پدر توست که به هر کس میخواهی میبخشی اگر حقّ مسلمانان است چرا به دیگران میبخشی! اگر حقّ خودت است برای خودت نگه دار و اگر حقّ بنی هاشم است، ما تمام حقّ خود را میخواهیم و تنها به قسمتی از آن راضی نمیشویم»….(*)….
سخنان دندان شکن عبّاس ، همه را ناامید میکند ، آنها در مقابل این سخنان ، هیچ جوابی ندارند که بگویند . خلیفه آمده بود تا عبّاس را از علی جدا کند ، امّا اکنون ، سخنان عبّاس ، او را شرمنده کرده است.
خلیفه هیچ جوابی ندارد بگوید، آخر در مقابل این سخنان چه میتواند بگوید؟ برای همین خلیفه همراه با دوستانش از خانه بیرون میروند .
امروز روز جمعه ، دوّم ماه ربیع الأوّل است ، چهار روز است که پیامبر از میان ما رفته است . عدّهای در مسجد جمع شدهاند و هر کسی سخنی میگوید :
چرا علی به مسجد نمیآید و پشت سر خلیفه پیامبر نماز نمیخواند؟
و هنوز با خلیفه بیعت نکرده است ، امروز هم روز جمعه است ، اوّلین نماز جمعه به امامت ابوبکر برگزار میشود ، هر طور که شده باید علی را به مسجد آورد .
مگر خبر ندارید که عدّهای از مخالفان ما در خانه علی جمع شدهاند ، ما باید هر چه سریعتر جمع آنها را متفرّق کنیم …(1)….
قرار میشود که با خلیفه در این مورد صحبت شود .
آری ، وحدت اسلامی در خطر است ، شاید طرفداران علی بخواهند بر ضدّ حکومت اسلامی قیام کنند!
ما باید هر چه سریعتر آنها را دستگیر کنیم .
ابوبکر با نظر آنها موافق است ، و دستور حمله به خانه علی را میدهد ….(2)…
عمَر از جای خود برمیخیزد و همراه با گروه زیادی به سوی خانه علی حرکت میکند .
در میان این جمعیّت ، رئیس قبیله اوس هم به چشم میخورد ، وقتی رئیس قبیله اوس به میدان آمده است یعنی همه این طایفه به میدان آمدهاند …(3)…
امّا در خانه علی چه خبر است؟
عدّهای از یاران آن حضرت در اینجا جمع شدهاند ، آیا آنها را میشناسی؟
سلمان ، مقداد ، عمّار ، ابوذر ، در این میان طلحه و زبیر را هم میبینم.
نگاه کن، آن پیرمرد هم، عبّاس ، عموی پیامبر است . هیچکدام از آنها با خلیفه بیعت نکردهاند ، آنها میخواهند بر بیعتی که با علی نمودهاند وفادار بمانند ….(4)….
اگر امروز ، اکثریّت مردم از امام زمان خود، علی، جدا شدهاند ، امّا این جمع کوچک ثابت کردهاند که میتوان پیرو اکثریّت نبود ، میتوان راه صحیح را انتخاب کرد ، میتوان طرفدار حق و حقیقت بود .
علی با گروهی از یاران خود داخل خانه نشستهاند که ناگهان سر و صدای جمعیّت زیادی به گوش آنها میرسد .
آری ، عُمَر با هواداران خود آمده است . درِ خانه به شدّت کوبیده میشود . این صدای عُمَر است که در فضا پیچیده است:
«ای کسانی که در این خانه هستید هر چه سریعتر بیرون بیایید ، اگر این کار را نکنید این خانه را آتش میزنم»…(5)…
خدای من !
چه میشنوم ؟
کدام خانه را میخواهند آتش بزنند ؟
خانهای که جبرئیل بدون اجازه وارد نمیشود ؟
ادامه دارد….
قسمت شانزدهم و هفدهم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
منابع
*.تاریخ الیعقوبی ج2 ص124 الامامه و السیاسه ج1 ص32
1.تاریخ طبری ج3 ص202 الامامه و السیاسه ج1 ص30
2.تاریخ الیعقوبی ج2 ص137
3.شرح نهج البلاغه ج6 ص11
4.تاریخ طبری ج3 ص202
5.تاریخ طبری ج3 ص202
#از_شهادت_تا_شهادت
چگونگی مقابله با شیطان
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
شیاطین دو گروه اند ؛
??شیاطین جنّی که با ذکر «لاحُولَ وَلاقُوَّۀ إلاّ بِاللهِ العَلِّی العَظِیمِ» رانده میشوند،
??و شیاطین انسی که با صلوات بر محمّد و آل محمّد، (شر و آزارشان) از شخص دور می شود.
?بحارالأنوار، ج92، ص136
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
صلوات: تنها دعایی هست که حتما مستجاب می شود.
صلوات : بهترین هدیه از طرف خداوند برای انسان است.
صلوات : تحفهای از بهشت است.
صلوات : روح را جلا میدهد.
صلوات : عطری است که دهان انسان را خوشبو میکند.
صلوات : نوری در بهشت است.
صلوات : نور پل صراط است.
صلوات : شفیع انسان است.
صلوات : ذکر الهی است.
صلوات : موجب کمال نماز میشود.
صلوات : موجب کمال دعا و استجابت آن میشود.
صلوات : موجب تقرب انسان است.
صلوات : سپری در مقابل آتش جهنم است. صلوات : انیس انسان در عالم برزخ و قیامت است.
صلوات : جواز عبور انسان به بهشت است. صلوات : انسان را در سه عالم بیمه میکند. صلوات : از جانب خداوند رحمت است و از سو فرشتگان پاک کردن گناهان و از طرف مردم دعا است.
صلوات : برترین عمل در روز قیامت است. صلوات : سنگینترین چیزی است که در قیامت بر میزان عرضه میشود.
صلوات : محبوبترین عمل است.
صلوات : آتش جهنم را خاموش میکند. صلوات : فقر و نفاق را از بین میبرد. صلوات : زینت نماز است.
صلوات : بهترین داروی معنوی است.
صلوات : گناهان را از بین میبرد.
اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد.
#وصف_پیامبر_در_نهج_البلاغه
امیرالمومنین علی علیه السلام:
?«تا اینکه کرامت اعزام نبوت از طرف خدای سبحان، به حضرت محمد (ص) رسید. نهاد اصلی وجود او را از بهترین معادن استخراج کرد، و نهال وجود او را در اصیل ترین و عزیزترین سرزمین ها کاشت و آبیاری کرد، او را از همان درختی که دیگر پیامبران و انبیاء خود را از آن آفرید، به وجود آورد، که عترت او بهترین عترت ها، و خاندانش بهترین خاندانها، و درخت وجودش از بهترین درختان است.
?در حرم امن خدا رویید و در آغوش خانواده کریمی بزرگ شد، شاخه های بلند آن، سر به آسمان کشیده که دست کسی به میوه آن نمی رسید، پس پیامبر (ص) پیشوای پرهیزکاران، و وسیله بینایی هدایت خواهان است.
?چراغی با نور درخشان، و ستاره ای فروزان، و شعله ای با برق های خیره کننده و تابان است، راه و رسم او با اعتدال، و روش زندگی او صحیح و پایدار، و سخنانش روشنگر حق و باطل، و حکم او عادلانه است.
?خدا او را زمانی مبعوث فرمود که با زمان پیامبران گذشته فاصله طولانی داشت و مردم از نیکوکاری فاصله گرفته و امت ها به جهل و نادانی گرفتار شده بودند.
?نهج البلاغه، خطبه 94
نشانه های دوست خوب
یونس بن ضبیان از #امام_صادق علیه السلام چنین روایت می کند:
برادران خود را در زمینه دو خصلت، آزمایش کنید؛ اگر این دو را دارا بودند، (به دوستى و رفاقت با آنان ادامه دهید) وگرنه از آنان دورى کنید؛
دورى کنید؛
دورى کنید!
و آن دو خصلت عبارت است از:
1. مراقبت بر نماز در #وقت آن.
2. احسان و نیکى به برادران، در حالت #تنگدستى و #گشایش.
? الکافی، ج2، ص672؛ وسائل الشیعه، ج12، ص148.
ستارگان هدایت یک به یک ظاهر شدند و درخشیدند تا مقدمه باشند بر طلوع خورشید. نور خدا امروز در قامت بشر، قدم بر چشمان زمین می گذارد.
نعره می زند ابلیس، آتشکده ای ویران می شود. کمر کسری می شکند، بتها سقوط می کنند تا بدانند همه که این طفل خوش سیما همان کسی است که رسولان پیشین وعده ظهورش را به پیروانشان داده بودند.
“ستوده ای” که عیسی (ع) طلوعش را چنین بشارت داد: «وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ …»؛ و (به یاد آورید) هنگامى را که عیسى بن مریم گفت: «اى بنى اسرائیل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى که تصدیق کننده کتابى که قبل از من فرستاده شده [تورات] مىباشم، و بشارت دهنده به رسولى که بعد از من مى آید و نام او احمد است!»
همان که همای رحمت است بر جمیع خلایق:«وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ»؛ و ما تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم.
مهربانی که آنچنان دل می سوزاند برای دشمنانش که برحذر می داردش خدا که ای حبیب من «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلّا یَکُونُوا مُوْمِنِینَ» گویى مى خواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست دهى بخاطر اینکه آنها ایمان نمى آورند!
غم خواری که دل ندارد رنج دوستانش را ببیند. «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُوءْمِنینَ رَوءُفٌ رَحیمٌ» به یقین، رسولى از خود شما بسویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است.
درود خداوند بر او و بر آینه تمام قد صفاتش صادق آل محمد(ع) که در چنین روز مبارکی طلوع کرد و بار دیگر مدینه را به عطر وجود رسول خدا(ص) معطر گردانید.
« إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً»؛
خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مى فرستد؛ اى کسانى که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملًا تسلیم (فرمان او) باشید.
حضرت آیت الله بهجت درباره #دعا_برای_فرج امام زمان سلام الله علیه می فرمایند:
روایت دارد که در آخر الزمان همه هلاک می شوند به جز کسی که برای فرج دعا می کند؛ گویا همین دعا برای فرج، یک امیدواری است و یک ارتباط روحی با صاحب دعاست؛ همین، مرتبه ای از فرج است؛
احتمال می دهم که روایت “ان فی ذلک فرجکم” معنایش همین باشد؛ شما اگر موفق به این دعا شدید، همین، یک مرتبه ای از فرج است.
مطلب دیگر این است که اگر کسی دعا برای فرج بکند، آن (شخص) معتقد به رکن ایمان است.1
یکی از موقعیت هایی که دوستان خدا همیشه دعا برای فرج مولای عالم را در آنجا فراموش نمی کنند، #قنوت است، جایی که وقت حاجت خواستن بنده در پیشگاه پروردگار عالَم است.
?1-خارج اصول،ج 41.
امام زمان روحی فداه عین الله است
اَلَم یَعلَم باَنَّ الله یَری
همه حالات شما را خدا و امام زمان ارواحنافداه دارند میبینند.
یعنی هر لحظه، شما را، خطورات قلبی، هرچه در قلبتان وارد بشود، عملتان را، روزانه امام زمان ارواحنافداه دارد میبیند.
فکری که به ذهنت میآید،
خطوری که وارد قلبت میشود
امام زمان ارواحنافداه متوجه میشود.
لذا چه شایسته میشود که انسان همیشه فکرش معطر و نورانی باشد. عملت نورانی باشد که آقا وقتی میبیند شاد شود. بگوید این شیعه من است، نگاهش که میکنم غم دلم زایل میشود.
اما شیعهای که در قلبش کینه و حسد است، دارد فکر گناه میکند، اینها متعفن و بدبوست.
آقا تا نگاهش میافتد دلش میگیرد.
تمام #افراد دنیا در حالِ #غربال شدن هستند……
مبادا به زیر غربال بیافتیم…….
دانه درشت باش و به دیگران هم بیاموز دانه درشتی را…..
دین و ایمان نگه داشتن در لحظات سخت و در طوفان های گناه آخرالزمانی هنر است نه در ساحل آرامش….
اگر با کشتیِ نجاتِ حسین بن عَلے و فرزندش مهدی موعود همراه باشی ، نجات خواهی یافت ؛ در غیر این صورت در سیل گناهِ آخرالزمانی غرق خواهی شد…
پس مهدی یاورانِ عزیز… راه را گم نکنیم…
امام صادق علیه السلام فرمود:
زندگی خود ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﻨﺞ ﺍﺻﻞ ﺑﻨﺎ ﮐﺮﺩﻡ:
1- دانستم ﺭﺯﻕ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ نمیخورد ، ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﻡ!
2- دانستم ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ میبیند ، ﭘﺲ ﺣﯿﺎ ﮐﺮﺩﻡ!
3- دانستم ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ نمیدهد ، ﭘﺲ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﻡ!
4- دانستم ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮐﺎﺭﻡ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻣﻬﯿﺎ ﺷﺪﻡ!
5- دانستم ﮐﻪ نیکی ﻭ ﺑﺪﯼ ﮔﻢ نمیشود
ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺯ میگردد ،
ﭘﺲ ﺑﺮ ﺧﻮبی ﺍﻓﺰﻭﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺪﯼ ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ!
ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ 5 اصل ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ میکنم
پیامبر رحمت(صلی الله علیه وآله)
دعای کودکان از امت من تا زمانی که مرتکب گناه نشده اند، مستجاب است
به فرزندانتان دعا کردن را یاد دهید و بخواهید برای شما ودیگران دعا کنند
الفت و مهربانی در نهج البلاغه
امیرالمومنین علی علیه السلام:
«قرارگاه پیامبر (صلی الله علیه وآله) بهترین قرارگاه و محل پرورش و خاندان او شریف ترین پایگاه است.
?در معدن بزرگواری و گاهواره سلامت رشد کرد.
?دل های نیکوکاران شیفته او گشته، توجه دیده ها به سوی اوست،
?خدا به برکت وجود او کینه ها را دفن کرد و آتش دشمنی ها را خاموش کرد.
?با او میان دل ها الفت و مهربانی ایجاد کرد و نزدیکانی را از هم دور ساخت.
?انسان های خوار و ذلیل و محروم در پرتو او عزت یافتند، و عزیزانی خودسر ذلیل شدند.
?گفتار او روشنگر واقعیت ها، و سکوت او زبانی گویا بود.»
?نهج البلاغه، خطبه 96
رسول خدا صلی الله علیه فرمودند:
دل سه گونه است:
گرفتار دنیا
گرفتار عُقبی
گرفتار مولا
1. دلی که گرفتار دنیا باشد،
سختی و رنج نصیب اوست
2. دلی که گرفتار عقبی باشد،
درجات بلند نصیبش شود
3. دلی که گرفتار مولا باشد،
هم دنیا دارد و هم عقبی را و هم مولا را
سید بن طاووس، محاسبه النفس، ص35
امام رضا علیه السلام:
هرگاه تو را چشم زنند
کف دستت را مقابل صورتت قرار ده
و حمد و توحید و معَوَّذتین (فلق و ناس)
را بخوان و هر دو کف را
بہ صورتت بکش.
? مکارم الاخلاق
معجزات هنگام تولد خاتم الانبیا حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)
صبح روزی که حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه واله) متولّد شد، همه بتهای عالم به رو بر زمین افتادند.
در آن روز ایوان کسری یعنی پادشاه عجم لرزید و 14 کنگره آن افتاد.
در آن روز دریاچه ساوه که سالها آن را میپرستیدند فرو رفت و خشک شد.
وادی سماوه که سالها کسی آب در آن ندیده بود آب در آن جاری شد.
آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد.
طاق کسری از میانش شکست و دو قطعه شد.
نوری در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گردید تا اینکه به مشرق رسید.
در آن صبح، تخت همه پادشاهان وقت، سرنگون شده بود.
در آن روز، همه پادشاهان وقت، لال شده بودند و نمیتوانستند سخن بگویند.
در آن روز، علم کاهنان از بین رفت و سِحر ساحران باطل شد
حضرت آمنه (ع) مادر گرامی حضرت رسول (ص) گفت: والله که چون پسرم متولد شد، دستهایش را بر زمین گذاشت و سر به سوی آسمان بلند کرد و به اطراف نظر کرد پس از او نوری ساطع شد که همه چیز را روشن کرد و به سبب آن نور، قصرهای شام را دیدم و در میان آن روشنی، صدائی شنیدم که میگفت: بهترین مردم را به دنیا آوردی، پس او را «محمّد» نام کن.
در روایت وارد شده که شیطان در میان فرزندان خود فریاد زد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند: چه چیز تو را اینچنین پریشان کرده است؟ گفت: وای بر شما! از اوّل شب تا به حال احوال آسمان و زمین را متغیّر مییابم، حادثه عظیمی در زمین واقع شده است که از وقتی که عیسی (ع) به آسمان رفته، مثل آن واقع نشده است، بروید و بگردید و تفحّص کنید که چه امر غریب حادث شده است؛ پس متفرّق شدند و گردیدند و برگشتند و گفتند: چیزی نیافتیم. شیطان گفت که تحقیق این امر، کار من است. پس در دنیا جولان کرد تا به حرم (محدوده حرم در سرزمین وحی که بدون احرام نمیشود وارد آنجا شد) رسید، دید که ملائکه اطراف حرم را گرفتهاند، چون خواست که داخل شود ملائکه بانگ بر او زدند پس برگشت و مانند گنجشکی کوچک شده و از جانب کوه حِرا داخل شد، جبرئیل گفت: برگرد ای ملعون! گفت: ای جبرئیل، سؤالی دارم، بگو امشب چه اتفاقی افتاده؟ جبرئیل گفت: محمّد (ص)، بهترین پیغمبران، امشب، متولّد شده است. پرسید که آیا مرا در او بهرهای هست؟ گفت: نه، پرسید که آیا در امّت او بهره دارم؟ گفت: بلی، ابلیس گفت: راضی شدم.
از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) روایت شده است که همه دنیا در آن شب روشن شد و هر سنگ و کلوخ و درختی خندید و هر آنچه در آسمانها و زمین بود خدا را تسبیح گفت.
قال الصادق علیه السلام:
کانَ صلى الله علیه و آله لا یَجْلِسُ اِلَیهِ اَحَدٌ و هُوَ یُصَلّى اِلاّ خَفَّفَ صَلاتَهُ و اَقْبَلَ عَلَیهِ فَقالَ: اَ لَکَ حاجَةٌ؟ فَاِذا فَرَغَ مِنْ حاجاتِهِ عادَ اِلى صَلاتِهِ؛
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
هرگاه رسول اکرم صلى الله علیه و آله نماز مى خواندند و کسى نزد ایشان مى نشست، ایشان نماز خود را کوتاه مى کردند و به او رو مى نمودند و مى فرمودند: آیا خواسته اى دارى؟
? مناقب آل ابی طالب علیهم السلام(ابن شهر آشوب) ج1 ، ص147
احوال مردم #آخرالزمان
جابر بن عبد اللَّه انصارى مى گوید:
سالى که پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم حجّة الوداع انجام دادند، من نیز با آن حضرت همسفر بودم، پیامبر خدا(ص) اعمال حج را به پایان رسانید، آنگاه کنارکعبه آمد تا با خانه خدا وداع کند، در این هنگام حلقه در کعبه را گرفت و باصداى رسا فریاد زد:
اى مردم! همه مردمى که در مسجدالحرام و در بازار بودند با شنیدن صدا گرد هم آمدند.
رسول خدا(ص) فرمود:
گوش کنید! آنچه را که پس از من واقع خواهد شد به شما مى گویم، حاضران شما به غایبان برسانند.
آنگاه پیامبر خدا(ص)گریست به گونه اى که از گریه آن حضرت، همه حاضران گریستند. وقتى گریه حضرت آرام گرفت؛فرمود:
خدا شما را رحمت کند! بدانید که مَثَل شما از امروز تا صد و چهل سال دیگر، همانند برگى است که خار نداشته باشد، آنگاه تا دویست سال، برگى است که خار خواهد داشت.
پس از آن، دورانى فرا خواهد رسید که خار بى برگ خواهد شد؛ در آن دوران جز سلطان ستمگر، یا ثروتمند خسیس یا دانشمند مال دوست، یا فقیر دروغگو، یا پیرمرد زناکار،یابچّه بدکار و یا زن احمقى دیده نمى شود.
آنگاه پیامبر خدا(ص)گریست،سلمان فارسى رحمه الله برخاست و عرض کرد: اى رسول خدا! در چه زمانى چنین خواهد شد؟فرمود:
اى سلمان! در دورانى که علماى شما اندک شوند، قاریان شما از بین بروند، مردم زکات خویش را نپردازند، کارهاى زشت آشکار گردد، صداى شما در مساجد بلند شود، دنیا راروى سر خود قرار دهید، دانش را زیر پا بگذارید، سخنان شما دروغ و شیرینى سخنانتان غیبت باشد، اموالى که بدست مى آورید از حرام باشد، بزرگان شما به کوچکترانتان رحم نکنند، و کوچکترانتان احترام بزرگانتان را نگه ندارند.
در این هنگام است که لعنت بر شما فرود مى آید، و سختى شما در میان خودتان قرار مى گیرد و دین در میان شما لفظى مى شود که بر زبان مى آورید.
وقتى این خصلتها را دیدید منتظر باد سرخ یا مسخ شدن یا بارش سنگ باشید، گواه این امر در آیه اى از قرآن ترسیم شده،آنجا که مى فرماید:
«قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَیُذیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ»[1]
در این هنگام، گروهى ازاصحاب برخاسته وعرض کردند:اى رسول خدا! اینها کى واقع خواهد شد؟
رسول خدا(ص) فرمود:
هنگامى که مردم نمازها را به تأخیر انداخته واز شهوات پیروى کنند،و مشغول میخوارگى گردند،پدران و مادران مورد شتم قرار گیرند،تا جایى که اموال حرام را غنیمت وپرداخت زکات را ضرر و زیان مى شمارند.
در آن دوران،مردان از زنان خویش اطاعت نموده و به همسایگان آزار رسانده وقطع رحم مى نمایند.
مهر وعاطفه بزرگان از میان رفته و حیاى کوچکتران اندک گردد،ساختمانها برافراشته گردد، به غلامان وکنیزان ستم مى نمایند،از روى هوا و هوس گواهى مى دهند،به جور و ستم داورى مى کنند،مرد پدرش را ناسزا مى گوید وحسودى برادرش را مى نماید،شرکا در معاملات خیانت مى ورزند،وفا کم شده و زنا شیوع پیدا مى کند،مردان خود را با لباس زنان زینت دهند ومقنعه حیا از سر زنها برداشته مىشود.
کبر و خودخواهى در دلها نفوذ مىکند همان گونه که زهر در بدنها نفوذ مى نماید،کارهاى خوب اندک شود،جرایم و گناهان آشکار گردد،واجبات خدا کم ارزش مى شود.
در آن زمان،همدیگر را با ثروت مدح کرده واموال را درراه خوانندگى مصرف مى کنند،مردم سرگرم دنیا گشته واز آخرت مى مانند،ورع و پرهیزکارى کم گشته وطمع وهرج ومرج افزایش یابد. در آن دوران،مؤمن خوار ومنافق عزیز گردد،مساجد آنها با اذان آباد و دلهایشان از ایمان خالى است،قرآن را سبک مى شمارند،هر گونه خوارى و ذلّت از مردم به مؤمن مىرسد.
در آن زمان است که مى بینى چهره آنان چهره آدمیان و دل هایشان،دل هاى شیاطین است،سخنان آنان از عسل شیرین تر ولى دل هایشان از حنظل تلخ تر است،آنان گرگانى درلباس آدمیان هستند.
دراین هنگام هر روز خداوندمتعال به آنان خطاب نموده و میفرماید:آیا به من غرور مى ورزید؟یا بر من تکبّر مى نمایید:«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَأَنَّکُمْ إِلَیْنا لاتُرْجَعُونَ»[2]
به عزّت وجلالم سوگند!اگر نبودند کسانى که مخلصانه به پرستش من مشغولند،به آنان که نافرمانى من کنندبه اندازه یک چشم به هم زدن امان نمى دادم،اگر نبودند پرهیزکاران از بندگانم، قطره اى باران ازآسمان فرو نمى فرستادم وبرگ سبزى نمى رویانیدم.
شگفتا!از مردمى که خداى آنها اموالشان مى باشد،آنان داراى آرزوهاى بلندو عمرهاى کوتاهند. بااین حال،طمع دارند که درمجاورت مولایشان باشند،درحالى که جز با عمل به چنین مقامى نخواهند رسید وعمل نیز بدون عقل کامل نگشته و پایان نمى پذیرد.[3]
?[1]أنعام،آیه65
?[2]مؤمنون،آیه115
?[3]جامع الأخبار،ص395،ح1100
?بحار الأنوار:ج52،ص262،ح 148
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله
اِضمَنوالى سِتّا مِن اَنفُسِکُم اَضمَن لَکُمُ الجَنَّةَ اُصدُقُوا اِذا حَدَّثتُم وَأوفُوا اِذا وَعَدتُم وَاَدُّوا اِذا ئتُمِنتُم وَاحفَظوا فُروجَکُم وَغُضّوا اَبصارَکُم وَکُفّوا اَیدیَکُم؛
شش چیز را براى من ضمانت کنید تا من بهشت را براى شما ضمانت کنم، راستى در گفتار، وفاى به عهد، بر گرداندن امانت، پاکدامنى، چشم بستن از گناه و نگه داشتن دست (از غیر حلال).
(نهج الفصاحه، ح321)
روایتهایی کوتاه و شنیدنی از بردباری پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)
رهبرانقلاب: بردباری پیامبر(صلی الله علیه وآله) به این اندازه بود که چیزهایی که دیگران از شنیدنش بیتاب میشدند، در آن بزرگوار بیتابی بهوجود نمیآورد.
گاهی دشمنان آن بزرگوار در مکه رفتارهایی با او میکردند که وقتی جناب ابیطالب در یک مورد شنید، به قدری خشمگین شد که شمشیرش را کشید و با خدمتکار خود به آن جا رفت و همان جسارتی را که آنها با پیامبر کرده بودند، با یکایکشان انجام داد و گفت هرکدام اعتراض کنید، گردنتان را میزنم؛ اما پیامبر همین منظره را با بردباری تحمّل کرده بود.
در یک مورد دیگر با ابیجهل گفتگو شد و ابیجهل اهانت سختی به پیامبر کرد؛ اما آن حضرت سکوت پیشه نمود و بردباری نشان داد.
یک نفر رفت به حمزه خبر داد که ابیجهل اینطور با برادرزاده تو رفتار کرد؛ حمزه بیتاب شد و رفت با کمان بر سر ابیجهل زد و سر او را خونین کرد. بعد هم آمد و تحت تأثیر این حادثه، اسلام آورد.
بعد از اسلام، گاهی مسلمانان سر قضیهای، از روی غفلت و یا جهالت، جمله اهانتآمیزی به پیامبر میگفتند؛ حتی یک وقت یک نفر از همسران پیامبر - جناب زینب بنت جحش که یکی از امّهات مؤمنین است - به پیامبر عرض کرد که تو پیامبری، اما عدالت نمیکنی! پیامبر لبخندی زد و سکوت کرد. او توقّع زنانهای داشت که پیامبر آن را برآورده نکرده بود.
گاهی بعضی افراد به مسجد میآمدند، پاهای خودشان را دراز میکردند و به پیامبر میگفتند ناخنهای ما را بگیر! - چون ناخن گرفتن وارد شده بود - پیامبر هم با بردباریِ تمام، این جسارت و بیادبی را تحمل میکرد. 1379/02/23
ویژه هفته وحدت
رهبرانقلاب: آن تشیّعی که ارتباط به امآیشش انگلیس داشته باشد، آن تسنّنی که مزدور سیآیای آمریکا باشد، نه آن شیعه است، نه آن سنّی است؛ هر دو ضدّ اسلامند.
در آستانه فرا رسیدن میلاد حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله)و امام جعفر صادق(علیه السلام)صورت گرفت؛
موافقت رهبرانقلاب با #عفو و تخفیف مجازات جمعی از محکومان
درسهایی از پیامبر(صلی الله علیه وآله)
رعایت نظافت و آراستگی
رهبرانقلاب:پیامبر از دوران کودکی، نظیف بودند؛ همیشه همراهشان عطر و شانه داشتند؛هرروز مسواک میزدند؛ دیگران را هم به نظافت امر میکردند.
#رسول_الله صلی الله علیه و آله: #خلاصۀ_عالم است؛
#پیغمبر_خاتم است؛
#جوهر_وجود است؛
همان پیغمبری است که:
«وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى»
و از روى هوا و هوس سخن نمىگوید.
این همان کسی است که:
«وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا.»
و آنچه را پیامبر به شما عطا کرد بگیرید و از آنچه شما را نهى کرد، باز ایستید.
#فرد_اول عالم امکان است.
چنین بشری هر نگاهش دنیایی از #حکمت است و هر عملش سرچشمۀ تمام بحار #معارف است.
آیت الله العظمی وحید خراسانی
5/آبان/1372
#شومی که دامن همه را می گیرد!
پیامبر صلى الله علیه و آله :
اَلذَّنبُ شومٌ عَلى غَیرِ فاعِلِهِ اِن عَیَّرَهُ ابتُلِىَ بِهِ وَ اِن اَغتابَهُ أَثِمَ وَ اِن رَضىَ بِهِ شارَکَهُ؛
گناه براى غیر گناهکار نیز شوم است،
اگر گنهکار را سرزنش کند به آن مبتلا مى شود،
اگر از او غیبت کند گنهکار شود و
اگر به گناه او راضى باشد، شریک وى است
?نهج الفصاحه ص 493 ، ح 1623
برتری علمی حضرت فاطمه و ارزش علم
دو نفر زن، که یکی مؤمن و دیگری از دشمنان اسلام بود، در مطلبی دینی با هم اختلاف نظر داشتند. برای حل اختلاف، محضر حضرت فاطمه علیهاالسلام رسیدند و موضوع را طرح کردند.چون حق با زن مؤمن بود، حضرت فاطمه علیهاالسلام گفتارش را با دلیل و برهان تأیید کرد و بدین وسیله زن مؤمن بر زن دشمن پیروز گشت و از این پیروزی خوشحال شد.
حضرت فاطمه علیهاالسلام به زن مؤمن فرمود: فرشتگان خدا بیشتر از تو شادمان گشتند و غم و اندوه شیطان و پیروانش نیز بیشتر از غم و اندوه زن دشمن می باشد.
امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:(در عوض خدمتی که فاطمه به این زن مؤمن کرد، بهشت و نعمت های بهشتی اش را هزار هزار برابر آنچه قبلا تعیین شده بود، قرار دهید و همین روش را درباره هر دانشمندی که با علمش مؤمنی را تقویت کند(که بر معاندی پیروز گردد) مراعات کنید و ثوابش را هزار هزار برابر قرار دهید!)
✅ متن کامل نامه امام زمان(عج) به عالم برجسته قرن پنجم هجری، شیخ مفید
نامهاى در اواخر ماه صفر سال 410 (هجرى) از ناحیه مقدّسه امام زمان علیه السّلام به شیخ مفید محمّد بن محمّد بن نعمان (قدّس اللَّه روحه) رسید.
بخشی از این نامه مهم:
ما از لغزشهائى که از برخى شیعیان سر میزند از وقتى که بسیارى از آنان میل به بعضى از کارهاى ناشایستهاى نمودهاند که نیکان گذشته از آنها دوری مینمودند و پیمانى که از آنان براى توجّه به خداوند و دورى از زشتىها گرفته شده و آن را پشت سر انداختهاند اطّلاع داریم، گویا آنان نمیدانند که ما در رعایت حال شما کوتاهى نمیکنیم و یاد شما را از خاطر نبردهایم، و اگر جز این بود از هر سو گرفتارى به شما رو میآورد و دشمنانتان، شما را از میان میبردند.
متن کامل این نامه را در ادامه مطلب میخوانید:
لِلْأَخِ السَّدِیدِ وَ الْوَلِیِّ الرَّشِیدِ الشَّیْخِ الْمُفِیدِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَدَامَ اللَّهُ إِعْزَازَهُ مِنْ مُسْتَوْدَعِ الْعَهْدِ الْمَأْخُوذِ عَلَى الْعِبَادِ
این نامهاى است به برادر با ایمان و دوست رشید أبو عبد اللَّه محمّد بن محمّد بن نعمان شیخ مفید- أدام اللَّه اعزازه- که از جمله پیمانهایى است که به ودیعت نهاده شده و از بندگان خدا اخذ گردیده است.
«بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم»
سلام بر تو اى دوست مخلص در دین که در اعتقاد به ما با علم و یقین امتیاز دارى.
ما شکر وجود تو را به پیشگاه خداوندى که جز او خدائى نیست برده و از ذات بی زوالش مسألت مینمائیم که رحمت پیاپى خود را بر آقا و مولى و پیغمبر ما محمّد و اولاد طاهرین او فرو فرستد، و به تو که پروردگار توفیقات را براى یارى حقّ مستدام بدارد و پاداش تو را با سخنانى که از جانب ما میگوئى با صداقت افزون گرداند.
اعلام میدارم که: به ما اجازه داده شده که تو را به شرافت مکاتبه مفتخر سازیم و مؤظّف بداریم که آنچه به تو مینویسیم به دوستان ما که نزد تو میباشند برسانى.
خداوند تمامى ایشان را به طاعت خود عزیز بدارد و با حفظ و عنایات خود مشکلات آنان را برطرف فرماید.
خداوند تو را به امداد خود بر دشمنانش که از دین او بیرون رفته اند، پیروز گرداند و در رسانیدن به کسانى که اطمینان به آنان دارى به طرزى که إن شاء اللَّه مینویسم عمل کن، هر چند ما در جایى منزل کرده ایم، که از محلّ سکونت ستمگران دور است و این هم به علّتى است که خداوند صلاح ما و شیعیان با ایمان ما را تا زمانى که دولت دنیا از آن فاسقان میباشد در این دیده است، ولى در عین حال از اخبار و اوضاع شما کاملا آگاهیم و چیزى از آن بر ما پوشیده نمیماند.
ما از لغزشهائى که از برخى شیعیان سر میزند از وقتى که بسیارى از آنان میل به بعضى از کارهاى ناشایستهاى نمودهاند که نیکان گذشته از آن دوری مینمودند و پیمانى که از آنان براى توجّه به خداوند و دورى از زشتیها گرفته شده و آن را پشت سر انداخته اند اطّلاع داریم، گویا آنان نمیدانند که ما در رعایت حال شما کوتاهى نمیکنیم و یاد شما را از خاطر نبردهایم، و اگر جز این بود از هر سو گرفتارى به شما رو میآورد و دشمنانتان، شما را از میان میبردند.
تقوا پیشه سازید و به ما اعتماد کنید و چاره این فتنه و امتحان را که به شما رو آورده است از ما بخواهید امتحانى که هر کس مرگش رسیده باشد، در آن نابود میگردد و آن کس که به آرزوى خود رسیده باشد از ورطه آن به سلامت میرود. آن فتنه و امتحان علامت حرکت ما و امتیاز شما در برابر اطاعت و نافرمانى ما است، خداوند هم نور خود را کامل میگرداند هر چند مشرکان نخواهند.
با تقیّه خود را از دشمنان نگاه دارید و از افروختن آتش جاهلیّت پرهیز کنید.
کسانى که در این فتنه به جاهاى پنهان؛ پناه نبرده و در سرزنش آن، راه پسندیده گرفتهاند.
چون ماه جمادى الاولى سال جارى فرا رسید، شما باید از آنچه در آن ماه روى میدهد، عبرت بگیرید، و از آنچه بعد از آن واقع میشود، از خواب غفلت بیدار شوید.
عن قریب علامت آشکارى از آسمان براى شما پدید میآید و نظیر آن در زمین نیز ظاهر میگردد که مردم را اندوهگین میکند و به وحشت میاندازد. آنگاه مردمى که از اسلام خارج شده اند بر عراق مسلّط میگردند و به واسطه سوء اعمال آنان أهل عراق دچار ضیق معیشت مىشوند، سپس این رنج و زحمت با مرگ یکى از اشرار از میان میرود؛ و از مردن او پرهیزگاران خیر اندیش خشنود میگردند، و مردمى که از اطراف عالم آرزوى حجّ بیت اللَّه دارند، به آرزوى خود میرسند و به حجّ میروند.
هر مردى از شما باید به آنچه که به وسیله دوستى ما به آن تقرّب میجست عمل کند و از آنچه مقام او را پست میگرداند و خوش آیند ما نیست اجتناب نماید زیرا امر ما بطور ناگهانى میرسد؛ آن هم در وقتى که توبه سودى به حال او ندارد و پشیمانى او را از کیفر ما نجات نمیدهد.
خداوند تو را به رشد و کمال الهام بخشد و با لطف خود به رحمت واسعهاش توفیق دهد.
نسخه توقیع به دست خطّ مبارکش که بر آن سلام باد. این نامهاى است از ما به تو؛ اى برادر و اى ولىّ، و اى مخلص در محبّت ما، و اى پاک و یاور وفادار. خداوند با دیدهاى که خواب ندارد تو را حراست فرماید. پس آن را خوب نگاهدار، و بر خطّى که مرقوم داشتیم بدان چه تعهّد نمودیم اظهار مدار و نشان کسى مده،
و مفاد آن را به کسى رسان که نزد او آرام میگیرى، و جماعت ایشان را سفارش کن که به خواست خدا بدان عمل کنند.
و صلوات خدا بر محمّد و آل پاکش باد.
? کتاب احتجاج-ترجمه جعفرى، ج2، ص: 653-649
روزی از دانشمندی ریاضی دان نظرش را درباره انسانیت پرسیدند,
درجواب گفت:
اگر زن یا مردی دارای اخلاق باشد نمره یک میدهم، اگر دارای زیبایی هم باشد یک صفر جلوی عدد یک میگذارم (10)، اگر پول هم داشته باشد یک صفر دیگر جلوی عدد 10 میگذارم:
100، اگردارای اصل و نسب هم باشد یک صفر دیگر جلوی عدد 100 میگذارم : 1000، ولی اگر زمانی عدد 1 رفت (اخلاق) رفت چیزی به جز صفر باقی نمی ماند 000 و صفر هم به تنهایی هیچ است و آن انسان هیچ ارزشی ندارد.
مواظب (یک) خودمان باشیم……!!!!
#کی_مسلمونترِ_اونیکه_انسانترِ
نصیحت خواهرانه در دوازده جمله طلایی
1_یادت باشه تا خودت نخوای هیـچ کس نمیتونه زندگیتو خراب کنه!
2_یادت باشه که آرامش رو باید تو وجود خودت پیدا کنی!
3_یادت باشه خدا همیشه مواظبته!
4_یادت باشه همیشه ته قلبت یه جایی برای بخشیدن آدما بگذاری ….
5_منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش …اشکهایت را با دستهای خودت پاک کن ؛ همه رهگذرند!
6_زبان استخوانی ندارد اما آنقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند
مراقب حرفهایمان باشیم .
7_گاهی در حذف شدن کسی از زندگیتان حکمتی نهفته است .اینقدر اصرار به برگشتنش نکنید!
8_آدما مثل عکس هستن،زیادی که بزرگشون کنی کیفیتشون میاد پایین!
9_زندگی کوتاه نیست ، مشکل اینجاست که ما زندگی را دیرشروع میکنیم!
10_دردهایت را دورت نچین که دیوارشوند ، زیرپایت بچین که پله شوند…
11_هیچوقت نگران فردایت نباش ، خدای دیروز و امروزت ، فرداهم هست…
اگر باشی …!
12_ما اولین دفعه است که تجربه بندگی داریم ولى اوقرنهاست که خداست …
#داستان
شاگردی که شیفته استادش بود تصمیم گرفت تمام حرکات و سکنات استادش را زیر نظر بگیرد.
فکر میکرد اگر کارهای او را بکند فرزانگی او را هم به دست خواهد آورد.
استاد فقط لباس سفید میپوشید، شاگرد هم فقط لباس سفید پوشید.
استاد گیاهخوار بود شاگرد هم خوردن گوشت را کنار گذاشت و فقط گیاه خورد.
استاد بسیار ریاضت میکشید و شاگرد تصمیم گرفت ریاضت بکشد و برای همین هم روی بستری از کاه میخوابید.
مدتی گذشت…
استاد متوجه تغییر رفتار شاگردش شد. به سراغ او رفت تا ببیند چه خبر است.
شاگرد گفت:
دارم مراحل تشرف را میگذرانم.
سفیدی لباسم نشانهی سادگی و جستجو است. گیاهخواری جسمم را پاک میکند.
ریاضت موجب میشود که فقط به معنویت فکر کنم.»
استاد خندید و او را به دشتی برد که اسبی سفید از آن میگذشت.
بعد گفت:
«تمام این مدت فقط به بیرون نگاه کرده ای درحالیکه در اصل امور ظاهری و تقلید از آن بدون تحول درونی، اهمیتی ندارد.
آن حیوان را آنجا میبینی؟
او هم موی سفید دارد، فقط گیاه میخورد و در اصطبلی روی کاه میخوابد.
فکر میکنی ممکن است او هم روزی استادی واقعی شود؟
بسم الله الرحمن الرحیم
وقایع روز هفدهم ربیع الاول
2⃣…ولادت امام صادق علیه السلام
.در 17 ربیع الاول سال 83 ه ولادت با سعادت امام جعفر صادق علیه السلام در مدینه منوره اتفاق افتاده است…(1)…
??نام مبارک آن حضرت جعفر و کنیه شریفش ابوعبدالله و لقب نورانى حضرت صادق است . پدر بزرگوارش امام محمد باقر علیه السلام
و مادر گرامى آن حضرت جناب ام فروه است ، که امام صادق علیه السلام درباره ایشان مى فرمایند:
“مادرم از بانوان پرهیزکار و با ایمان و نیکوکار بود"…(2)…
امم صادق علیه السلام هفت پسر و سه دختر داشتند که عبارتند از امام موسى کاظم علیه السلام و اسماعیل ، عبد الله ، محمد دیباج ، اسحاق ، على عریضى ، عباس ، ام فروه ، اسماء، فاطمه…(3)…
در شمایل ان حضرت گفته اند:
?? آن حضرت میانه قد و افروخته رو و سفید بدن و کشیده بینى و موهاى ایشان سیاه و مجعد و بر گونه شان خال سیاهى بود…(4)…
?منابع
1.اعلام الوری:ج1 ص514
2.کافی:ج1 ص472
3.مناقب:ج4 ص280
4.منتهی الامال:ج 2 ص121
#تقویم_شیعه
بسم الله الرحمن الرحیم
وقایع روز هفدهم ربیع الاول
1⃣…ولادت پیامبر صلى الله علیه و آله
.به اتفاق علماى شیعه ، در این روز هنگام فجر روز جمعه در مکه معظمه ولادت با سعادت حضرت سید الانبیاء محمد مصطفى صلى الله علیه و آله واقع شده است
ولادت آن حضرت با سلطنت انوشیروان عادل مقارن بود و در آن سال اصحاب فیل هلاک شدند…(1)…
نام آن حضرت محمد صلى الله علیه و آله و کنیه ایشان ابوالقاسم است .
نام پدر آن حضرت عبد الله و نام مادر آن حضرت آمنه بنت وهب است…(2)…
هنگام ولادت ، نور از پیشانى آن حضرت لامع بود و بوى مشک از ایشان ساطع مى گشت.
نورى در آن شب از طرف حجاز ساطع شد و در تمام عالم منتشر گردید.
?…تخت پادشاهان سرنگون شد، و همه آنان در آن روز لال بودند و نمى توانستند سخن بگویند.
ملائکه مقرب و ارواح اصفیاء پیامبران در هنگام ولادت آن حضرت حضور یافتند، و رضوان خازن بهشت با حوریان نازل شدند، و ابریقها و تشت ها از طلا و نقره و زمرد بهشت حاضر کردند و براى حضرت آمنه شربتها از بهشت آوردند که او آشامید. آن حضرت را بعد از ولادت به آبهاى بهشت غسل دادند و به عطرهاى فردوس معطر کردند…(3)…
..معجزات ولادت حضرت
.در روز ولادت آن حضرت هر بتى که در هر جاى عالم بود به رو در افتاد و چهارده کنگره از ایوان کسرى فرو ریخت.
دریاچه ساوه که آن را مى پرستیدند خشک و بدل به نمکزار شد. در وادى ساوه که سالها بود کسى آب در ندیده بود آب جارى شد.
.آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود در شب ولادت آن حضرت خاموش شد.
علم کاهنان و سحر ساحران باطل گردید،
..و طاق کسرى از میان به دو نیم شد که تا امروز نمایان است…(٤)…
هنگام ولادت آن حضرت این ندا از آسمان شنیده شد:
“جاء الحق و زهق الباطل ، ان الباطل کان زهوقا"…(٥)…
.خصوصیات حضرت
.هرگز مگس بر بدن مبارک آن حضرت نمى نشست . هرگاه چشم مبارکش خواب بود دلش بیدار بود، و مى دید و مى شنید چنانکه در بیدارى مى دید و مى شنید.
حضرت از قفاى خود چنان مى دید که از پیش روى مى دید.
بر هر حیوانى که سوار مى شد هرگز پیر و لاغر نمى شد…(٦)…
آن حضرت حمارى به نام یعفور داشتند. هر زمان که فرمان مى داد فلان مرد را حاضر کن ، به در خانه اش مى رفت و سر بر در مى کوفت و به اشاره او را حاضر مى ساخت.(7).
از خصوصیات ولادت پیامبر صلى الله علیه و آله آن بود که ختنه کرده و ناف بریده و پاک از آلایش خون و غیره متولد شد.
همچنین در وقت ولادت از پا به زیر آمد نه از سر.
هنگام ولادت رو به کعبه به سجده افتاد، و چون سر از سجده برداشت دست به سوى آسمان بلند کرد و به وحدانیت خدا و رسالت خود اقرار نمود، و سپس نورى از او ساطع گردید که مشرق و مغرب عالم را روشن نمود.(8).
.معجزات حضرت
.پیامبر صلى الله علیه و آله معجزات بسیارى داشت که از جمله آنها نمونه هاى زیر است.(9).
??مستجاب شدن دعاى آن حضرت در زنده شدن مردگان و بینا شدن کوران و شفا یافتن بیماران
??سخن گفتن آن حضرت با حیوانات .
??آگاهى به همه لغتها و قدرت بر سخن گفتن به همه آنها.
?? مهر نبوت بر پشت مبارکش جاگرفته بود و نور آن بر نور آفتاب زیادتى مى کرد.
??آب از میان انگشتان مبارکش جارى شد، به قدرى که جمع بسیارى سیراب شدند.
??سنگریزه در دست مبارکش تسبیح مى گفت و مردم مى شنیدند.
??وجود مقدسش در آفتاب سایه اى نداشت .
??هر گاه آب دهان مبارک به چاهى مى افکند در آن چاه برکت به هم مى رسید و پر از آب مى شد. آب دهان مبارک را به هر صاحب دردى مى مالید شفا مى یافت.
??دست مبارک آن حضرت به هر طعامى که مى رسید با برکت مى شد و از طعام کم جماعت کثیر را سیر مى کرد.
??هرگاه بر زمین نرم راه مى رفت جاى پایش نمى ماند، و هنگامى که بر سنگ سخت راه مى رفت اثر پاى مبارکش مى ماند.
روز ولادت حضرت روز شریف و بابرکتى است که از قدیم الایام صالحین از آل محمد صلى الله علیه و آله حرمت آن را نگه داشته اند، و حق این روز را ادا کرده و روزه گرفته اند.
??کسى که 17 ربیع الاول را روزه بگیرد خداوند متعال ثواب یک سال روزه را به او مى دهد.
?? در این روز صدقه دادن و زیارت مشاهد مشرفه و انجام خیرات و مسرور کردن اهل ایمان مستحب است…(1٠)…
?منابع
1.کشف الغمه:ج1 ص14
2.اعلام الوری:ج1 ص33_34
3.حق الیقین:ص27
٤.قلائد النحور:ج ربیع الاول ص100
٥.سوره اسرا ایه 84 قلائد النحور:ج ربیع الاول ص101
٦.قلائد النحور:ج ربیع الاول ص110
7.قلائد النحور:ج ربیع الاول ص112
8.حق الیقین:ص26
9.حق الیقین:ص 26_27
1٠.مسار الشیعه: ص 30
#تقویم_شیعه
بسم الله الرحمن الرحیم
احترام به ارزشها
پیامبر"صلی الله علیه و اله"در دوران شیرخوارگی ، نزد حلیمه سعدیه بود ، حلیمه به او شیر می داد ، حلیمه دارای چند پسر و دختر بود ، در نتیجه آنها برادران و خواهران رضاعی پیامبر بودند .
پیامبر"صلی الله علیه و اله"پس از آنکه به مقام پیامبری رسید روزی خواهر رضاعیش نزد او آمد ،
پیامبر بسیار خوشحال شد ، روپوش خود را برای او در زمین گستراند ، و او را روی آن نشانید ،
.سپس با رویی خوش با او به سخن پرداخت و احوال بستگان او را پرسید ، و تا هنگامی که او نشسته بود ، با چهره ای خندان ، با او صحبت کرد ، تا اینکه او برخاست و رفت .
.سپس برادر رضاعی پیامبر"صلی الله علیه و اله"آمد ، پیامبر از او نیز احترام کرد ، و مدتی با هم سخن گفتند ! ولی آن خوشرفتاری که رسول الله"صلی الله علیه و اله"با خواهر رضاعیش کرد ، با برادر رضاعیش نکرد .
شخصی به پیامبر"صلی الله علیه و اله"عرض کرد :
.با اینکه برادر رضاعی شما ، مرد بود ، به او مانند خواهر رضاعی خوشرفتاری نکردید؟
پیامبر"صلی الله علیه و اله"در پاسخ فرمود :
لانها کانت ابر بوالدیها منه
.زیرا آن خواهر به پدر و مادرش ، خوشرفتارتر بود
?اصول کافی ، ج 2 ، ص 161
#داستان
بسم الله الرحمن الرحیم
شبیه ترین افراد به رسول الله “صلی الله علیه و اله"!
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند
آیا شما را از شبیه ترینتان به خودم با خبر نسازم؟
گفتند: آرى اى رسول خدا! فرمودند:
…هر کس خوش اخلاق تر، نرم خوتر، به خویشانش نیکوکارتر، نسبت به برادران دینى اش دوست دارتر، بر حق شکیباتر، خشم را فروخورنده تر و با گذشت تر و در خرسندى و خشم با انصاف تر باشد.
?کافى، ج 2، ص 240، ح 35
#حدیث_اخلاقی
قال الامام العسکرى علیه السلام:
إیّاکَ و الإذاعَةَ و طَلَبَ الرِّئاسَةِ ، فَإنَّهُما یَدعُوانِ إلَى الهَلَکَةِ ؛
امام حسن عسکرى علیه السلام فرمودند:
از «افشاى اسرار» و «ریاست طلبى» بپرهیز که این دو [آدمى را] به هلاکت مى کشانند.
? تحف العقول ، ص 487 .
#خوش گمانی به خداوند
امام رضا علیه السلام:
اَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّه ِ فَاِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ یَقولُ: اَنا عِنْدَ ظَنِّ عَبدىَ الْمُؤمِن ِبى، اِنْ خَیْرا فَخَیْرا وَ اِنْ شَرّا فَشَرّا؛
به خداوند خوش گمان باش، زیرا خداى عزوجل میفرماید: من نزد گمان بنده مؤمن خویش هستم، اگر به من خوش گمان باشد، به خوبى با او رفتار میکنم و اگر به من بدگمان باشد، به بدى با او رفتار میکنم.
? کافى، ج 2، ص 72، ح 3
نهجالبلاغه در کلام شهید مطهری
موضوع دیگری که در این کتاب زیاد مورد عنایت امیرالمؤمنین است موضوع حقوق اجتماعی و عدالت و مساوات و مبارزه با ظلم و ستمگری و تجاوز است. در بسیاری از کلمات خود روی این موضوع عنایت بالخصوصی به خرج داده. همان طوری که خودش در عمل مجسمه عدل و مساوات بود در کلماتش هم ظهور و بروز دارد. در عمل آنقدر در این راه کوشش میکرد که قوی و ضعیف نمیشناخت و میگفت قوی در نزد من ضعیف است تا وقتی که حقی را که پامال کرده از او پس بگیرم و ضعیف در نزد من قوی است تا وقتی که حق سلب شده او را برای او بگیرم. آنجا که پای عدالت و حقوق بود دیگر نه فرزند میشناخت و نه برادر و نه خویشاوند و نه دوست و نه هیچ کس دیگر.
در کلمات امیرالمؤمنین بحثهای زیادی [است] راجع به انواع حقوقی که در جامعه بشری هست، راجع به اینکه “حق” یک مطلب عمومی است، له یک دسته و علیه دسته دیگر وضع نشده، له هر کس هست، علیه او هم هست و علیه هر کس هست، له او هم هست. هر جا که حقی است وظیفهای هم پهلوی او وجود دارد، این طور نیست که حق مال بعضی و وظیفه به عهده بعضی دیگر باشد.
? #حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)
ازعزرائیل پرسیدند:
تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟
عزرائیل جواب داد:
یک بارخندیدم،
یک بارگریه کردم
ویک بارترسیدم.
“خنده ام” زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم..
“گریه ام"زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم،او را دربیابانی گرم وبی درخت وآب یافتم که درحال زایمان بود..منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم..
“ترسم"زمانی بودکه خداوندبه من امرکردجان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد وزمانی که جانش را می گرفتم ازدرخشش چهره اش وحشت زده شدم.
دراین هنگام خدا وندفرمود:
میدانی آن عالم نورانی کیست؟..
او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی.
من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم
هرگز گمان مکن که باوجودمن،موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود.
احادیث مهدوی
خداوندا! وعدهای را که به من داداهای، برآورده کن و امر قیام مرا تمام فرما. قدمهایم را ثابت بدار و در سایه قیام من، جهان را پر از عدل و داد کن. (بحارالأنوار، ج 51، ص 13)
شهادت میدهم که معبودی جز خدای یکتا نیست و ملائکه آسمان و صاحبان علم نیز شهادت میدهند، آن خدایی که به عدل و داد قیام میکند، نیست خدایی جز او که مقتدر و حکیم میباشد، و همانا دین نزد خدا اسلام است. (بحارالأنوار، ج 51، ص 16)
ایمان خداوند عزوجل و بندگانش قرابت و خویشاوندی نیست، و هر کس که مرا انکار کند از من نیست. (الغیبة للشیخ الطوسی، ص 176)
شیعیان ما هنگامی به فرجام نیک و زیبای خداوند میرسند که از گناهانی که نهی شدهاند، احتراز نمایند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 177)
کفایت در کارها و عنایت و سرپرستی در همه امور را تنها از خدایتعالی خواهانم. (بحارالأنوار، ج 25، ص 183)
قلبهای ما جایگاه مشیت الهی است، پس هرگاه او بخواهد ما هم میخواهیم. (بحارالأنوار، ج 52، ص 51)
اگر نبود که ما دوستار صلاح شما هستیم و به شما لطف و مرحمت داریم، همانا به شما توجه و التفات نمیکردیم. (بحارالأنوار، ج 53، ص 179)
من مهدی هستم، منم قیام گر زمان، منم آنکه زمین را آکنده از عدل میسازد، آنچنان که از ستم پر شده بود. (بحارالأنوار، ج 52، ص 2)
ستمکاران پنداشتند که حجت خدا نابود شدنی است، در حالی که اگر به ما اجازه سخن گفتن داده میشد، شک و تردید از میان برداشته میشد. (بحارالأنوار، ج 51، ص 4)
من صاحب حقم … علامت ظهورم زیاد شدن آشوبها و فتنههاست. (بحارالأنوار، ج 51، ص 320)
علم و دانش ما به خبرهای شما احاطه دارد و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نمیماند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 175)
دین از آن محمد(صلی الله علیه وآله) و هدایت از آن علی امیرالمؤمنین(علیه السلام ) است، زیرا عدالت مال اوست و در نسل او میماند تا روز قیامت. (بحارالأنوار، ج 53، ص 160)
شب های بلند زمستان
هر وقت مادر
سفره شام را زودتر پهن میکرد
و کت آقاجون را از کمد بیرون میکشید
میفهمیدیم قرار است جایی برویم
همان سرِ شب
با کلی ذوق و شوق، آماده میشدیم برای رفتن به یک شب نشینی
آقاجون میگفت:
صله ارحام دلِ آدم را شاد نگه میدارد
هیچکس هم نمیگفت نمیآیم!
ازین ادا اصول ها که من نمیآیم شما خودتان بروید و امتحان و آزمون و کنکور دارم و
جوان است دوست دارد توی خودش باشد
هم نداشتیم
همه با هم میرفتیم
تلفن هم نبود که قبلش هماهنگ کنیم
و میزبان و بچههایش را هم کلی ذوق زده میکردیم.
به سر کوچه شان که میرسیدیم
جلوتر از مادر و آقاجون
بدو بدو خودمان را به درشان میرساندیم
تا از بودنشان اطمینان پیدا کنیم
با یک چشم از لای در حیاط که اغلب خوب بسته نمیشد
یا از سوراخ کلید به درون خانهشان سرک میکشیدیم
روشن بودن یک چراغ، به منزله این بود که خانه نیستند و خودشان جایی رفتهاند
حسابی توی ذوقمان میخورد
و قلب و دلمان حسابی میگرفت
اما اگر همه چراغها روشن بود
بگو بخند تا آخر شبمان جور بود
اما این روزها چه!؟؟؟
آخر شب که بغض میکنی ،
دردها که تلنبار میشود،
میروی سراغ لیست مخاطبانت…
یکی حالت روح!
یکی لست ریسنتلی!
یکی لانگ تایم اِگو!
یکی دلیت اکانت!
آدم نمیداند کِی هستند، کِی نیستند!؟
اصلا آدم نمی فهمد چراغِ کدام خاموش است و کدام روشن!؟
تا بی مقدمه برایش تایپ کند:
” تشنه ی یک صحبت طولانیام “……….
و سریع ریپلای شود:
” بگو من کِی کجا باشم؟ “…..
داریم از تنهایی و بی همزبانی “دق” می کنیم،
بعد اسمش را گذاشته اند ” عصر ارتباطات “…….!!!
اولین و شایسته ترین نعمت دوستی و ولایت اهل بیت!
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند:
??کسى که اهل بیت را دوست بدارد، باید بر اوّلین و شایستهترین نعمتها خدا را حمد و ستایش کند.
?? محضر مبارکش عرض شد:
اوّلین و شایسته ترین نعمتها چیست؟
??حضرت فرمودند: پاکى ولادت، و ما را دوست ندارد مگر مؤمنى که ولادتش پاک باشد.
? علل الشرائع، ج1، ص141
#حدیث_تولی_و_تبری
شناخت قدر و مقام مردم…
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند :
اِعرِفُوا مَنازِلَ النّاسِ مِنّا عَلى قَدرِ رِوایَتِهِم عَنّا.
منزلت و مقام مردم را در نزد ما، به اندازه روایاتی که از ما اهلبیت نقل میکنند بشناسید.
? بحارالأنوار ج2 ص150
? میزان الحکمة ج2 ص517 ح3503
نکته:
طبق این حدیث شریف، حتی در سخن گفتن باید قدر و منزلت مردم و بالخصوص روحانیون و علما و اهل منبر را، از مقدار روایاتی که از معصومین علیهم السلام بیان میکنند بشناسیم.
هیچ سخن صحیحی غیر از آموزه های آل الله علیهم السلام وجود ندارد، لذا وقت مردم را باید باارزش دانست و با نهایت تلاش و کوشش، آنان را با اهلبیت رسولخدا و فرمایشات آنان آشنا ساخت.
صحت و سقم، درستی و نادرستی هر سخنی را، از دهان هرشخصی که بیرون می آید ولو آن شخص معروف و مشهور باشد، باید از موافق و یا مخالف بودن آن سخن با ثقلین(آیات و روایات) سنجید.
اللهم عجل لولیک الفرج
امیرالمومنین امام علی علیه السلام:
مَنْ کانَ فیهِ ثَلاثٌ سَلِمَتْ لَهُ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةُ: یَأْمُرُ بِالْمَعْروفِ وَ یَأْتَمِرُ بِهِ وَ یَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یَنْتَهى عَنْهُ وَ یُحافِظُ عَلى حُدودِ اللّه ِ جَلَّ وَ عَلا؛
هر کس سه خصلت داشته باشد، دنیا و آخرتش سالم مى ماند:
1⃣ به خوبى فرمان دهد و خود به آن عمل کند،
2⃣ از زشتى باز دارد و خود از آن باز ایستد
3⃣ و از حدود الهى پاسدارى کند.
?غررالحکم، ح 9076
امیرالمومنین امام علی علیه السلام:
اِنَّ لِسانَ المُؤمِنِ مِن وَراءِ قَلبِهِ وَ اِنَّ قَلبَ المُنافِقِ مِن وَراءِ لِسانِهِ، لاَِنَّ المُؤمِنَ اِذا اَرادَ اَن یَتَکَلَّمَ بِکَلامٍ تَدَبَّرَهُ فى نَفسِهِ، فَاِن کانَ خَیرا اَبداهُ وَ اِن کانَ شَرّا واراهُ وَ اِنَّ المُنافِقَ یَتَکَلَّمُ بِما اَتى عَلى لِسانِهِ لا یَدرى ماذا لَهُ وَ ماذا عَلَیهِ؛
زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او، زیرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنى بگوید، ابتدا درباره آن مى اندیشد، اگر خوب بود اظهارش مى کند و اگر بد بود آن را پنهان مى دارد. اما منافق هر چه به زبانش آید مى گوید، بى آن که بداند چه سخنى به سود او و چه سخنى به زیان اوست.
?نهج البلاغه، خطبه 176
برای کارهای تبلیغی، از هیچ استعدادی نباید چشم پوشی کرد
اىبسا کارى که فرض کنید یک ترانه میکند، یک کتاب نکند
انتشار بیانات رهبر انقلاب پس از بازدید از نمایشگاه محصولات تبلیغی نامه به جوانان غربی:
آزمودهایم که تنوّع استعدادها و ظرفیّتها خیلى مهم است. مثلاً فرض کنید که ما از نگارش تا موسیقى تا هنرِ #گرافیک تا چیزهاى دیگر، به همهى اینها براى اینکه بتوانیم یک کار جمعى انجام بدهیم نیازمندیم؛ از هیچ نقطهاى غفلت نباید کرد، از هیچ استعدادى صرفِنظر و غمضِعین(چشمپوشى) نباید کرد؛ از همهى این استعدادها باید استفاده کرد.
اىبسا کارى که فرض کنید یک ترانه میکند، یک کتاب نکند؛ یکجا گاهى کارى که یک پوستر ممکن است انجام دهد، ممکن است مثلاً یک #مقاله انجام ندهد؛ امّا درعینحال ما به آن #کتاب هم احتیاج داریم، به آن مقاله هم احتیاج داریم.
یعنى اینکه ما توانستیم تحسین یک عدّهاى از نخبگان یا آحاد مردم را مثلاً با اینجور کارها جذب بکنیم و دلهاى اینها را یا ذهنهاى اینها را متوجّه کنیم، این ما را غافل نکند از اهمّیّت و ارزش کارهاى ماندگار و بلندمدّت؛ پوستر، یک چیز ماندگارى نیست؛ لازم است، حتماً لازم است، امّا کتاب چرا، کتاب یک چیز ماندگار است. 1395/06/01
انگیزههای بسیار شدیدی وجود دارد برای فراموشی یاد شهدا…
رهبر انقلاب در جمع اعضای برگزاری کنگره 12 هزار شهید آذربایجان غربی:
هر وقتی که کشورمان دچار ذلّت شد، بهخاطر این بود که مردان فداکار، مردان دلاور، مردان باگذشت نداشتیم. آنوقتی که کشور ما در هر دورهای از دورههای تاریخ، سربلند شد، بهخاطر این است که چنین مردانی را داشتیم.
زمان ما بحمدالله زمانی است که از اینگونه انسانهای بزرگ در آن زیاد پدید آمدند؛ نگذارید یاد این مردان بزرگ فراموش بشود. به شما عرض میکنم، انگیزههای بسیار شدیدی وجود دارد برای اینکه #یاد_شهدا به فراموشی سپرده بشود؛ چیزهای دیگری را مطرح کنند و جلوههای کاذب و عظمتهای دروغین را مطرح کنند تا عظمتهای واقعی از یادها برود. 1396/07/30
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
آیا موافقی ما هم همراه آنها برویم و ببینیم که آنها در این تاریکی شب به کجا میروند؟
نگاه کن ! آنها به سوی محله بنی هاشم میروند و درِ خانه عبّاس ، عموی پیامبر را میزنند .
عبّاس در را باز میکند و خلیفه و همراهانش وارد میشوند :
ــ شما هم همراهیان خلیفه هستید ؟
ــ نه ، من نویسندهام ، این هم دوست عزیز من است. خواننده قصه ام است ، ما آمدهایم ببینیم خلیفه با شما چه کار دارد .
ــ خوش آمدید .
ما وارد خانه میشویم و در گوشه اتاق مینشینیم .
نگاه کن ، عبّاس در فکر است که خلیفه در این وقت شب برای چه به خانه او آمده است .
ابوبکر دستی به ریشهای سفیدش میکشد و سخن خود را آغاز میکند و من هم قلم و کاغذ را برمیدارم و مینویسم :
«خداوند پیامبرش را برای هدایت ما فرستاد و او برای هدایت ما تلاش نمود تا آنکه به سوی خدا سفر کرد . بعد از مرگ پیامبر ، مردم مرا به عنوان خلیفه انتخاب کردند و من هم این مقام را قبول کردم و امیدوارم که بتوانم وظیفه سنگین خود را با توکّل به خدا به خوبی انجام دهم . شنیدهام که یک نفر میخواهد میان مسلمانان اختلاف بیاندازد و او تو را که عموی پیامبر هستی به عنوان یار و یاور خود معرّفی میکند .
ای عبّاس! چقدر خوب است تو هم مانند بقیّه مردم با من بیعت کنی . اگر تو این کار را بکنی من قول میدهم که بعد از خود ، تو را به عنوان جانشین معرّفی کنم ، زیرا تو عموی پیامبر هستی و مردم به تو توجّه زیادی دارند ، اگر تو با ما بیعت کنی هم به نفع خودت و هم به نفع اسلام است »…..(1)…..
*همه منتظر هستند تا ببینند عبّاس چه میگوید؟ آیا او برای رسیدن به ریاست و حکومت ، دست از یاری حق بر خواهد داشت؟
اکنون عُمَر چنین میگوید:
«ای عبّاس ، ما نمیخواهیم در میان مسلمانان اختلاف بیفتد ، ما نمیخواهیم کسی تو را به عنوان شخص تفرقهانگیز بشناسد »…..(2)…..
لحظه سرنوشت سازی است ، آیا عبّاس سخن آنها را قبول خواهد کرد؟
ادامه دارد…..
قسمت پانزدهم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?منابع
1.تاریخ الیعقوبی ج2 ص124 الامامه و السیاسه ج1 ص32
2.معالم المدرستین ج1 ص 123 تاریخ الیعقوبی ج2 ص124
#از_شهادت_تا_شهادت
جبرئیلی که از او جلوه ی رب می ریزد
به زمین آمده و نُقل طرب می ریزد
دارد از نخل خبرهاش رُطب می ریزد
خنده از لعل لب «بنت وهب» می ریزد
آمنه ! پرچم توحید برافراشته ای
آفرین ! دست مریزاد ! که گل کاشته ای
پیش گهواره ی خورشید ، قمرها جمع اند
ملک و حور و پری ، جن و بشرها جمع اند
بعد تو شاید و امّا و اگرها جمع اند
جلوی بتکده ها باز تبرها جمع اند
ماه و خورشید و فلک مژده به عالم دادند
لات و عزّی و هبل ، سجده کنان افتادند
«یوسف مکّه» شدی بس که جمالت زیباست
چه قدَر ای پسر آمنه ! خالت زیباست
رحمت واسعه ای ، خلق و خصالت زیباست
چه کسی گفته که زشت است بلالت ؟! زیباست
ای که در دلبری از ما ید طولی داری
«آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری»
هدف خلقتی و «خواجه ی لولاک» شدی
«انّما» خواندی و از رجس و بدی پاک شدی
یکی یک دانه ی حق ، محور افلاک شدی
در جنان صاحب یک باغ پر از تاک شدی
ما که از باده ی پیغمبری ات مدهوشیم
فقط از جام تولای تو مِی می نوشیم
تا تو هستی به دل هیچ کسی غم نرسد
از کرمخانه ی تو هیچ زمان کم نرسد
به مقام تو که درک بنی آدم نرسد
پر جبریل به گرد قدمت هم نرسد
شب معراج ، تو از عرش فراتر رفتی
به ملاقات علی ـ ساقی کوثر ـ رفتی
آمدی امر نمایی که امیر است علی
ولی الله وَ مولای غدیر است علی
اوج فتنه بشود باز بصیر است علی
صاحب تیغ دو دم ، شیر دلیر است علی
چه بلایی به سر اهل هنر آورده
ذوالفقارش که دمار از همه در آورده
«اوّل ما خلق الله» فقط نور تو بود
حامل وحی خدا خادم و مأمور تو بود
یکی از معجزه ها سبحه ی انگور تو بود
دوستی علی و فاطمه منشور تو بود
ما گرفتار تو و دختر و داماد توایم
تا قیامت همگی نوکر اولاد توایم
پشت تو فاطمه و حضرت حیدر ماندند
اهل نجران ، همه در کار شما در ماندند
نسل تو سبز و حسودان تو ابتر ماندند
نوه هایت همگی سیّد و سرور ماندند
ای پیمبر چه نیازی به پسرها داری ؟
صاحب کوثری و حضرت زهرا داری
ای عبای نبوَی ! پنج تنت را عشق است
ای اولوالعزم ! علی ـ بت شکنت ـ را عشق است
یاس خوشبو و حسین و حسنت را عشق است
می نویسم که اویس قرنت را عشق است
بُرده هوش از سر ما عطر اویس قرنی
حرف من حرف اویس است : تو در قلب منی
زندگی تو که انواع بلاها را داشت
با وجودی که ابوجهل سر دعوا داشت
خم به ابروت نیامد ، لب تو نجوا داشت
صبرت ایّوب نبی را به تعجّب وا داشت
بُت پرستی که برای تو رجز می خواند
به خدا مال زدن نیست خودش می داند
ای که در شدّت غم «چهره ی بازی» داری
چون مسیحا چه دم روح نوازی داری
تا که چون شیر خدا شیر حجازی داری
به فلانی و فلانی چه نیازی داری ؟!
کوری چشم حسودان زمین خورده و پست
افتخار تو همین بس که کلامت وحی است
عشق تو عاشق بی تاب عمل می آرد
قمر روی تو مهتاب عمل می آرد
خم ابروی تو محراب عمل می آرد
خاک پای تو زر ناب عمل می آرد
همه ی عشق من این است مسلمان توام
عجمی زاده و همشهری سلمان توام
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
خوب نگاه کن ، آیا آن پارچه را میبینی که در دستهای اوست؟
امام علی قرآن را نوشته و در داخل این پارچه گذاشته و به مسجد آورده است
*او با صدای بلند با مردم سخن میگوید:
??«ای مردم ، من در این مدّت، مشغول نوشتن قرآن بودم ، نگاه کنید ، این قرآنی است که من نوشتهام ، من به تفسیر همه آیههای قرآن آگاه هستم چرا که از پیامبر در مورد همه آنها سؤال کردهام» ….(1)…
اگر کسی خواهان فهم قرآن باشد باید نزد علی برود ، زیرا او از همان ابتدایِ نزول قرآن همراه با پیامبر بود و هر گاه آیهای نازل میشد، تفسیر آن را از پیامبر میپرسید.
در این هنگام عُمَر از جا بلند میشود و میگوید: «ما نیاز به قرآن تو نداریم» ….(2)…..
وقتی که عُمَر این سخن را میگوید علی قرآنی را که نوشته است به خانه خود میبرد .
این مردم چقدر زود سخن پیامبر را فراموش کردند، پیامبر فرمود:
? «من شهر علم هستم و علی دروازه آن است و هر کس خواهان علم است آن را از علی بیاموزد ».
چرا اینان امروز با علی اینگونه برخورد میکنند؟ مگر آنان خواهند توانست قرآن را به درستی تفسیر کنند؟
??هنوز تعدادی از یاران گرامی پیامبر مثل سلمان ، مقداد ، ابوذر و عمّار با خلیفه بیعت نکردهاند ، همچنین عبّاس ، عموی پیامبر هم برای بیعت نیامده است .
اینها به خانه علی رفت و آمد میکنند و بر سر بیعتی که در غدیر نمودهاند باقی هستند .
اکنون باید کاری کرد تا آنها هم با خلیفه بیعت کنند . مهمّترین شخصیتی که در این میان به چشم میخورد عبّاس عموی پیامبر است ، اگر آنها بتوانند او را به سوی خود جذب کنند ، خیلی از مشکلاتشان، بر طرف خواهد شد .
آری ، او ریشسفیدِ بنی هاشم است و اگر او حاضر شود با خلیفه بیعت کند امتیاز بسیار خوبی برای حکومت ابوبکر خواهد بود .
دیگر هوا تاریک شده است ، نگاه کن ، خلیفه همراه با عُمَر و چند نفر دیگر از خانه بیرون میآیند .
آیا موافقی ما هم همراه آنها برویم و ببینیم که آنها در این تاریکی شب به کجا میروند؟
قسمت چهاردهم
ادامه دارد……..
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?منابع
1.الاحتجاج ج1 ص 107 بحارالانوار ج28 ص265
2. الاحتجاج ج1 ص 107 بحارالانوار ج28 ص265
#از_شهادت_تا_شهادت
بسم الله الرحمن الرحیم
وقایع روز چهاردهم ربیع الاول
1⃣…مرگ یزید بن معاویه
در سال 64 ه در شب چهاردهم ربیع الاول یزید بن معاویه بن ابى سفیان در سن 39 سالگى یا 37 سالگى به درکات جحیم شتافت ….(1)…..
اقوال دیگر در مرگ یزید دوازدهم و پانزدهم این ماه است …(2). …
مادر یزید میسون دختر بجدل کلبى است . او کسى است که غلام پدر خود را به خود متمکن ساخت و به یزید ملعون بارور شد. از همینجاست که طبق فرمایش ائمه علیهم السلام قاتل امام حسین علیه السلام ولد الزناست ، که این کلام شامل شمر، عمر سعد، ابن زیاد و غیر آنها نیز مى شود.
??او شارب الخمر، قمار باز، میمون باز، ناکح با محارم ، صاحب اشعار کفرآمیز
و تارک الصلوه بود.
?? او بود که واقعه جانسوز کربلا را به وجود آورد و امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت را به شهادت رساند و امام زین العابدین علیه السلام و عمه سادات زینب کبرى علیها السلام و دیگر علویات و فاطمیات را با آن وضع در کوچه و بازار به اسارت برد.
او بود که خانه خدا را خراب کرد و پرده کعبه را سوزانید. همچنین او بود که در واقعه حره در مدینه کشف ستر زنان مهاجر و انصار کرد، و سه روز مال و جان و ناموس مردم را بر سربازان خود حلال کرد….(3)…..
بعد از این ماجرا فرزندانى به هم رسیدند که پدر معینى نداشتند. بعد از آن قتل و غارتى در مدینه شد و حرمت حرم شریف نبوى هتک گردید، و مردم را داخل حرم مطهر کشتند.
در علت مرگ او چند قول است : یکى اینکه به بلاى ناگهانى هلاک شده است . شیخ صدوق رحمه الله مى فرماید: یزید شب با حال مستى خوابید و صبح او را مرده یافتند در حالیکه بدن او تغییر کرده ، مثل آنکه قیر مالیده شده باشد . بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند.
?احمد بن حنبل و جماعتى از اهل سنت لعن یزید را تجویز کرده اند و عده اى از آنان معتقد به کفر یزید هستند، و ابن جوزى کتابى بر رد یزید نوشته است …(4)…..
?در این روز زیارت امام حسین (علیه السلام ) مناسب است …(5)…..
2⃣…مرگ موسى خلیفه عباسى
در این روز و به قولى در 15 و 18 ربیع الاول موسى الهادى ، فرزند مهدى عباسى به درکات جحیم شتافت ….(6)…
در همان شب هارون خلیفه شد و ماءمون نیز به دنیا آمد…(7)…..
خلافت موسى الهادى یک سال و سه ماه طول کشید و 25 یا 26 سال عمر کرد. او به قساوت و قلب و قلت رحم و خشونت طبع و شرارت نفس مشهور بود…(8). …
سید بن طاوس رحمه الله در منهج الدعوات روایت مى کند که موسى الهادى لشکر فرستاد حسین بن على بن حسن مثنى بن امام حسن مجتبى علیه السلام صاحب فخ را با اصحابش شهید کرد، و سر او را با اسیران به نزد او آوردند، چون نظرش بر آن سر افتاد اشعارى خواند.
پس اسیران را یکى پس از دیگرى مى آوردند، و او بعد از سرزنش و توبیخ امر به قتل آنها مى کرد. در یک روز جماعتى از اولاد امیر المؤ منین علیه السلام را به قتل رسانید و طالبیین را دشنام مى داد تا رسید به نام مبارک موسى بن جعفر علیه السلام نسبت به آن حضرت بد گفت و فریاد کشید که حسین صاحب فخ خروج نکرد مگر به امر موسى بن جعفر علیه السلام
چون او صاحب وصیت در این خانواده است . بخدا قسم او را به قتل مى رسانم . خدا بکشد مرا اگر او را زنده بگذارم و خدا بکشد مرا اگر او را عفو کنم و اگر نبود که سفاح و پدر مهدى فضایل بسیار در حق جعفر بن محمد از کثرت علم و دین و فضلش برایم نقل کرده اند، هر آینه قبر او را مى شکافتم و بدن او را به آتش مى سوزانیدم .
على بن یقطین نامه اى از بغداد براى حضرت کاظم علیه السلام فرستاد و صورت حال را شرح داد. چون نامه به حضرت رسید، اهل بیت و شیعیان خود را خبر کرد و فرمود: راءى شما در این باب چیست؟
عرض کردند: صلاح این است که شما خود را از این جبار ظالم پنهان دارى . حضرت فرمود: اول نامه اى که از عراق بیاید متضمن خبر مرگ موسى الهادى است و چنان شد که آن حضرت خبر دادند…(9)……
?منابع
1.مستدرک سفینه البحار:ج4
2.مسار الشیعه:ص29
3.تتمه المنتهی:ص55_56
4.فیض العلام:ص216
5.بحارالانوار:ج98 ص201
6.قلائد النحور:ج ربیع الاول ص89
7.قلائد النحور:ج ربیع الاول ص91
8.تتمه المنتهی:ص222_224
9.قلائد النحور:ج ربیع الاول ص92
#تقویم_شیعه
#داستان
صبح #جمعه، وقتی مجلس روضه در خانه برگزار میشد، همان جلوی در مینشست.
هرکس وارد میشد، جلوی پای او میایستاد و با خوشرویی از او استقبال میکرد؛ فرقی نداشت چه کسی باشد.
اگر کودک بود، برایش دعایی میخواند و نوازشش میکرد.
گاه میگفت روضۀ علیاصغر علیهالسلام بخوانند.
یک روز جمعه، در بین #روضه در باز شد،
آقا برخاست و دست بر سینه، احترام گذاشت.
نگاه که کردم کسی را ندیدم!
تعجب کردم!
آقا که نشست، تازه متوجه شدم #کودکی وارد شده بود که بهنظر، بیش از ده سال نداشت.
?این بهشت، آن بهشت، ص5٧؛ بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان آیتالله بهجت
رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
بهترین زنان شما کسانی هستند که:
بچّه زا باشند، با شوهران خود مهربان باشند، با حجاب و پوشیده باشند، در بین طایفه خودشان با عزّت باشند، در مواجهه با شوهران خود متواضع و نرمخو باشند، برای شوهران خودشان خود را آرایش و زینت دهند، در میان نامحرمان و در جامعه عفیف باشند، سخن شوهران خود را گوش داده و اطاعت کنند، و هرگاه که با شوهران خود خلوت میکنند خود را کاملاً در اختیار آنها بگذارند و…. .
?الکافی ،ج5،ص324
?الفقیه،ج3،ص389
?التهذیب ،ج7،ص400
?روضة الواعظین ،ص374
?وسائل الشیعة،ج20،ص29
?مکارم الاخلاق ،ص200