احوال مردم #آخرالزمان
جابر بن عبد اللَّه انصارى مى گوید:
سالى که پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم حجّة الوداع انجام دادند، من نیز با آن حضرت همسفر بودم، پیامبر خدا(ص) اعمال حج را به پایان رسانید، آنگاه کنارکعبه آمد تا با خانه خدا وداع کند، در این هنگام حلقه در کعبه را گرفت و باصداى رسا فریاد زد:
اى مردم! همه مردمى که در مسجدالحرام و در بازار بودند با شنیدن صدا گرد هم آمدند.
رسول خدا(ص) فرمود:
گوش کنید! آنچه را که پس از من واقع خواهد شد به شما مى گویم، حاضران شما به غایبان برسانند.
آنگاه پیامبر خدا(ص)گریست به گونه اى که از گریه آن حضرت، همه حاضران گریستند. وقتى گریه حضرت آرام گرفت؛فرمود:
خدا شما را رحمت کند! بدانید که مَثَل شما از امروز تا صد و چهل سال دیگر، همانند برگى است که خار نداشته باشد، آنگاه تا دویست سال، برگى است که خار خواهد داشت.
پس از آن، دورانى فرا خواهد رسید که خار بى برگ خواهد شد؛ در آن دوران جز سلطان ستمگر، یا ثروتمند خسیس یا دانشمند مال دوست، یا فقیر دروغگو، یا پیرمرد زناکار،یابچّه بدکار و یا زن احمقى دیده نمى شود.
آنگاه پیامبر خدا(ص)گریست،سلمان فارسى رحمه الله برخاست و عرض کرد: اى رسول خدا! در چه زمانى چنین خواهد شد؟فرمود:
اى سلمان! در دورانى که علماى شما اندک شوند، قاریان شما از بین بروند، مردم زکات خویش را نپردازند، کارهاى زشت آشکار گردد، صداى شما در مساجد بلند شود، دنیا راروى سر خود قرار دهید، دانش را زیر پا بگذارید، سخنان شما دروغ و شیرینى سخنانتان غیبت باشد، اموالى که بدست مى آورید از حرام باشد، بزرگان شما به کوچکترانتان رحم نکنند، و کوچکترانتان احترام بزرگانتان را نگه ندارند.
در این هنگام است که لعنت بر شما فرود مى آید، و سختى شما در میان خودتان قرار مى گیرد و دین در میان شما لفظى مى شود که بر زبان مى آورید.
وقتى این خصلتها را دیدید منتظر باد سرخ یا مسخ شدن یا بارش سنگ باشید، گواه این امر در آیه اى از قرآن ترسیم شده،آنجا که مى فرماید:
«قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَیُذیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ»[1]
در این هنگام، گروهى ازاصحاب برخاسته وعرض کردند:اى رسول خدا! اینها کى واقع خواهد شد؟
رسول خدا(ص) فرمود:
هنگامى که مردم نمازها را به تأخیر انداخته واز شهوات پیروى کنند،و مشغول میخوارگى گردند،پدران و مادران مورد شتم قرار گیرند،تا جایى که اموال حرام را غنیمت وپرداخت زکات را ضرر و زیان مى شمارند.
در آن دوران،مردان از زنان خویش اطاعت نموده و به همسایگان آزار رسانده وقطع رحم مى نمایند.
مهر وعاطفه بزرگان از میان رفته و حیاى کوچکتران اندک گردد،ساختمانها برافراشته گردد، به غلامان وکنیزان ستم مى نمایند،از روى هوا و هوس گواهى مى دهند،به جور و ستم داورى مى کنند،مرد پدرش را ناسزا مى گوید وحسودى برادرش را مى نماید،شرکا در معاملات خیانت مى ورزند،وفا کم شده و زنا شیوع پیدا مى کند،مردان خود را با لباس زنان زینت دهند ومقنعه حیا از سر زنها برداشته مىشود.
کبر و خودخواهى در دلها نفوذ مىکند همان گونه که زهر در بدنها نفوذ مى نماید،کارهاى خوب اندک شود،جرایم و گناهان آشکار گردد،واجبات خدا کم ارزش مى شود.
در آن زمان،همدیگر را با ثروت مدح کرده واموال را درراه خوانندگى مصرف مى کنند،مردم سرگرم دنیا گشته واز آخرت مى مانند،ورع و پرهیزکارى کم گشته وطمع وهرج ومرج افزایش یابد. در آن دوران،مؤمن خوار ومنافق عزیز گردد،مساجد آنها با اذان آباد و دلهایشان از ایمان خالى است،قرآن را سبک مى شمارند،هر گونه خوارى و ذلّت از مردم به مؤمن مىرسد.
در آن زمان است که مى بینى چهره آنان چهره آدمیان و دل هایشان،دل هاى شیاطین است،سخنان آنان از عسل شیرین تر ولى دل هایشان از حنظل تلخ تر است،آنان گرگانى درلباس آدمیان هستند.
دراین هنگام هر روز خداوندمتعال به آنان خطاب نموده و میفرماید:آیا به من غرور مى ورزید؟یا بر من تکبّر مى نمایید:«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَأَنَّکُمْ إِلَیْنا لاتُرْجَعُونَ»[2]
به عزّت وجلالم سوگند!اگر نبودند کسانى که مخلصانه به پرستش من مشغولند،به آنان که نافرمانى من کنندبه اندازه یک چشم به هم زدن امان نمى دادم،اگر نبودند پرهیزکاران از بندگانم، قطره اى باران ازآسمان فرو نمى فرستادم وبرگ سبزى نمى رویانیدم.
شگفتا!از مردمى که خداى آنها اموالشان مى باشد،آنان داراى آرزوهاى بلندو عمرهاى کوتاهند. بااین حال،طمع دارند که درمجاورت مولایشان باشند،درحالى که جز با عمل به چنین مقامى نخواهند رسید وعمل نیز بدون عقل کامل نگشته و پایان نمى پذیرد.[3]
?[1]أنعام،آیه65
?[2]مؤمنون،آیه115
?[3]جامع الأخبار،ص395،ح1100
?بحار الأنوار:ج52،ص262،ح 148
احوال مردم آخرالزمان