بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
خوب نگاه کن ، آیا آن پارچه را میبینی که در دستهای اوست؟
امام علی قرآن را نوشته و در داخل این پارچه گذاشته و به مسجد آورده است
*او با صدای بلند با مردم سخن میگوید:
??«ای مردم ، من در این مدّت، مشغول نوشتن قرآن بودم ، نگاه کنید ، این قرآنی است که من نوشتهام ، من به تفسیر همه آیههای قرآن آگاه هستم چرا که از پیامبر در مورد همه آنها سؤال کردهام» ….(1)…
اگر کسی خواهان فهم قرآن باشد باید نزد علی برود ، زیرا او از همان ابتدایِ نزول قرآن همراه با پیامبر بود و هر گاه آیهای نازل میشد، تفسیر آن را از پیامبر میپرسید.
در این هنگام عُمَر از جا بلند میشود و میگوید: «ما نیاز به قرآن تو نداریم» ….(2)…..
وقتی که عُمَر این سخن را میگوید علی قرآنی را که نوشته است به خانه خود میبرد .
این مردم چقدر زود سخن پیامبر را فراموش کردند، پیامبر فرمود:
? «من شهر علم هستم و علی دروازه آن است و هر کس خواهان علم است آن را از علی بیاموزد ».
چرا اینان امروز با علی اینگونه برخورد میکنند؟ مگر آنان خواهند توانست قرآن را به درستی تفسیر کنند؟
??هنوز تعدادی از یاران گرامی پیامبر مثل سلمان ، مقداد ، ابوذر و عمّار با خلیفه بیعت نکردهاند ، همچنین عبّاس ، عموی پیامبر هم برای بیعت نیامده است .
اینها به خانه علی رفت و آمد میکنند و بر سر بیعتی که در غدیر نمودهاند باقی هستند .
اکنون باید کاری کرد تا آنها هم با خلیفه بیعت کنند . مهمّترین شخصیتی که در این میان به چشم میخورد عبّاس عموی پیامبر است ، اگر آنها بتوانند او را به سوی خود جذب کنند ، خیلی از مشکلاتشان، بر طرف خواهد شد .
آری ، او ریشسفیدِ بنی هاشم است و اگر او حاضر شود با خلیفه بیعت کند امتیاز بسیار خوبی برای حکومت ابوبکر خواهد بود .
دیگر هوا تاریک شده است ، نگاه کن ، خلیفه همراه با عُمَر و چند نفر دیگر از خانه بیرون میآیند .
آیا موافقی ما هم همراه آنها برویم و ببینیم که آنها در این تاریکی شب به کجا میروند؟
قسمت چهاردهم
ادامه دارد……..
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?منابع
1.الاحتجاج ج1 ص 107 بحارالانوار ج28 ص265
2. الاحتجاج ج1 ص 107 بحارالانوار ج28 ص265
#از_شهادت_تا_شهادت
فریاد مهتاب، قسمت چهاردهم