پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله:
اخلاق خوب باعث نابود شدن گناهان است همان گونه که آفتاب برف و یخ را آب می کند.
?عیون الاخبارالرضاعلیه السلام،ج2،ص37
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
رسول خدا صلى الله علیه و آله:
..خداوند خلق را عذاب نمیکند مگر به خاطر گناهان علمایی که حق را پوشانده و فضائل امیرالمؤمنین و خاندانش را کتمان می کنند ، بدانید همانا بعد از انبیاء و فرستادگان الهی برتر از شیعیان علی (علیه السلام) و دوستداران او بر روی این زمین راه نمی روند ، همانا آنان که امر ولایت او را اظهار نموده و فضایلش را منتشر می سازند ، همواره رحمت الهی آنان را در بر میگیرد و ملائکه از برایشان طلب آمرزش میکنند ، و واى بر آن کسانی که فضایل او را پوشانده و امر ولایتش را کتمان می کنند ، چگونه بر آتش صبر خواهند نمود.
?مشارق الانوار الیقین فی اسرار امیرالمومنین علیه السلام
حاج شیخ محمّد جعفر جوادی در عالم کشف یا شهود خدمت حضرت بقیّة الله أرواحنا فداه مشرّف شده آن حضرت را بسیار غمگین می بیند. از حال آن بزرگوار سؤال می کند. می فرمایند:
«دلم خون است! دلم خون است! …»
مرحوم حاج محمّد علی فشندی می گوید:
در مسجد جمکران قم، اعمال را به جا آورده بودم و با همسرم می آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده اند و قصد دارند به طرف مسجد بروند با خود گفتم: این سیّد نورانی در این هوای گرم تابستان، از راه رسیده و تشنه است. ظرف آبی به دست ایشان دادم. پس از آشامیدن ظرف آب را پس دادند. گفتم: آقا، شما دعا کنید و فرج امام زمان أرواحنا فداه را از خدا بخواهید تا امر ظهور نزدیک شود. فرمودند:
«شیعیان ما به اندازه ی آب خوردنی ما را نمی خواهند؛ اگر ما را بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد.»1
یکی از علمای وارسته و برجسته ی نجف به کربلای معلّی مشرّف می شود و در حرم مطهّر حضرت سیّدالشّهداء علیه السّلام به محضر حضرت مهدی أرواحنا فداه شرف یاب می گردد.
امام زمان علیه السّلام به او می فرمایند:
«فلانی، ببین این جا که (در کنار ضریح جدّ غریبم و زیرگنبد طلای آن) دعا مستجاب است. مردم به فکر من نیستند و برای فرج من دعا نمی کنند.»
سپس آن حضرت تصرّف ولایی می فرمایند و آن عالِم ربّانی خواسته های مردم را می شنود که هر کدام برای حوایج خصوصی خود دعا می کنند. امام علیه السّلام می فرمایند:
«شنیدی؟! حتّی یک نفر از این زائرین نگفت: خدایا، فرج مهدی را برسان!»2
منبع:
1. شیفتگان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 155:1 ، با اندکی تصرّف.
2. مجله ی موعود ش13، مقاله ی آقای هاشمی نژاد.
3. آشنایی با امام عصر (عج)، ص 71و 72.
محبت و دوستی از منظر قرآن و اهل بیت(علیهم السلام):
دوستی و محبت گرایش و جاذبه ای بین محب و محبوب است. دوستی واقعی امری دو سویه و طرفینی است. هم جاذبه و توجه از سوی محبوب لازم است و هم تلاش و جلب توجه از سوی عاشق
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
محبت و توجه خدا به بندگان، امری مداوم و همیشگی است. خداوند تمام بندگان خود را دوست دارد، در قرآن کریم آیات بسیار زیادی در این مورد آمده است» مانند «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»(آل عمران، 76)؛ « إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»(بقره، 195)، « إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»(بقره،222).
یعنی خداوند هم خوبان با تقوا و نیکوکار را دوست دارد و هم گناهکاران پشیمان را؛ اما برای دوستی متقابل با خدا شرطی وجود دارد و آن عمل کردن به فرمان های او است.
شرط دوستی واقعی، عمل به دستورات دین است که از سوی پیامبر خدا برای بندگان الهی آمده است. قرآن کریم می فرماید: ای پیامبر به مردم بگو: « إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ»(آل عمران، 31) «اگر خدا را دوست دارید، پس از من پیروی کنید تا خدا هم شما را دوست دارد». بر اساس آیات قرآن کریم، دوام و پایداری دوستی با خدا، در اثر پیروی از پیامبر او حاصل می شود.
اما پیروی عملی از پیامبر خدا، در اثر اطاعت عملی از جانشینان حقیق از یعنی امامان معصوم(علیهم السلام) است و بر اساس دلایل قطعی و روایات صحیح و غیر قابل انکار، آخرین جانشین پیامبر خدا، حضرت مهدی(علیه السلام) است؛ همان گونه که پیروی عملی از پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) باعث استمرار دوستی بین بنده و خدا می شود، پیروی عملی از امام زمان(علیه السلام) (عمل به دستورات دین و کسب رضایت آن حضرت)، این دوستی را پایدار می سازد. برای کسب رضایت و پیروی ازحضرت در زمان غیبت کبری، باید از سخنان و احادیث امامان(علیهم السلام) پیروی کرد.
پیام ها و دستورات امام زمان(علیه السلام) در زمان غیبت صغرا که توسط چهار نایب و نماینده مخصوص آن حضرت به ما رسیده ـ وظیفه ما را برای زمان غیبت کبری، مشخص کرده است. امام زمان(علیه السلام) در یکی از پیام های خود برای شیعیان به نایب چهارم نوشته اند. «در زمان غیبت کبری ـ که من از دیده عموم مردم پنهانم ـ از نائبان و جانشان عام من پیروی کنید و آنها را رهبر خود قرار دهید». مراد از نائب عام امام زمان(علیه السلام) فقیهان و مراجع تقلیدند و به طور خاص کسی است که رهبر و ولی فقیه در جامعه اسلامی توسط مجتهدان تعیین شده باشد. «….. و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی روات حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم …. » (بحار الانوار، ج53، ص181).
و همچنین امام زمان(علیه السلام) در نامه خود به شیخ مفید می فرمایند: «فلیعمل کل امرء منکم بما یقرب به من محبتنا و لیتجنب ما یدنیه من کراهتنا و سخطنا»؛ «هر یک از شما شیعیان باید اعمالی انجام دهد که دوستی ما را به دنبال آورد و از اعمالی که باعث نارحتی و عدم رضایت ما است دوری کند».(احتجاج، ج2، 599)؛
نکته: یکی از عاشقان اهل بیت(علیهم السلام) مدت زیادی آرزوی دیدن امام زمان(علیه السلام) را داشت و در هجر محبوب می سوخت؛ اما موفق نمی شد. سر انجام روزی امام زمان(علیه السلام) را در بازار آهنگران نزد پیرمرد قفل سازی دید که در امور دینی و معامله با مسلمین دستورات دین را کاملا عمل کرد حضرت به آن فرد فرمودند: اگر مانند این قفل ساز باشید، ما به عیادت شما می آییم؛ لازم نیست برای ملاقات با ما خود را به زحمت و سختی بیندازید.
(کیمیای سعادت، ص41، به نقل از سرمایه سخن، ج1، ص 611)
امام زمان را خیلی دوست دارم ، می خواهم بدانم او چقدر مرا دوست دارد ؟
«محبت» واژه ای زیبا است و ابراز محبت، بین دو محبوب پیوند عاطفی عمیق بین آنها برقرار می کند. محبت یک ویژگی اخلاقی دو سویه است که از چشمه سار عشق درونی می جوشد. محبت امام زمان(علیه السلام) به دوستان و شیعیان خود، شعبه ای از چشمه سار محبت خدا و ندا است و درخت زندگی را آبیاری می کند اگر پیوند ما با امام زمان(علیه السلام) محکم، استوار و دائمی باشد، پیوند آن امام همام با ما نیز همین گونه خواهد بود. بلکه بندگان الهی در هر صف که باشند حتی در جرگه گناهکاران ـ با فرض پشیمانی از گناه ـ محبوب خدا خواهند بود و محبوب خدا همیشه مورد عنایت و لطف و نظر خواصان درگاه معبود به ویژه آخرین وصی حتی و ذخیره الهی در زمین، حضرت مهدی(علیه السلام) ـ خواهند گرفت.
امام رضا(علیه السلام) می فرمایند: «از نشانه های امام …. ولایت او بر مردم، از ولایت آنها بر خودشان بالاتر، از پدر و مادر بر آنها مهربان تر و دلسوز تر است».(من لا یحضر الفقیه ـ ج4/ص419).
حال اگر در این سخن نیک بنگریم، خواهیم فهمید توجه اما به شیعیان چقدر زیاد است که از توجه و علاقه پدر و مادرشان (بیشتر است).
فرزند هر چه در حق پدر و مادر خود نامهربانی و جفا کند، باز هم آنان او را فرزند خود می دانند و او را دوست خواهند داشت. علاقه و دوستی امام(علیه السلام) از این هم بالاتر است. زیرا امام خلیفه خدا در بین مردم است و صفات خدا را در مرتبه اعلا جلوه گر می سازد از این رو باید رئوف ترین باشد و صفت رحمانیت و رحیمیت الهی را به آنها منتقل کند.
ائمه(علیهم السلام) خود به یاران می فرمودند: «اگر شما بیمار شوید ما نگران و بیمار می شویم و اگر شما در صحت و شادی باشید ما نیز خوشحال هستیم». خود آن حضرت در نامه برای عالم بزرگ شیعه شیخ مفید، می نویسند: «فانا نحیط علماً بأبنائکم و لایعزب عنا شیء من اخبارکم»؛ «ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نمی ماند».
و اضافه می فرمایند: «ان غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لولا ذلک بکم الاواء و اصطلمکم الاعداء»؛ « ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم. اگر جز این بود، دشواری ها و مصیبت ها بر شما فرود می آمد و دشمن شما را ریشه کن می ساخت». (احتجاج طبرسی، ج2، ص596).
نشانه دوستی واقعی، خیر خواهی و هدایت به خوبی ها نجات دادن از خطرات و دور کردن از دام های شیطان است. در زندگی ما بسیار اتفاق می افتد که گاهی دچار تردید در انتخاب خوب و بد می شویم و سر انجام راه صحیح را انتخاب می کنیم. این هدایت از ناصیه والی و سرپرست ما امام زمان(علیه السلام) است.
گاهی در مشکلات سخت گرفتار می آییم و ناگهان به طریقی مشکل ما حل می شود. این نجات از ناحیه آن یوسف زهرا(علیه السلام) است. ممکن است دام شیطان ما را گرفتار سازد و سرانجام از آن رهایی پیدا کنیم؛ این رهایی از دعای امام زمان(علیه السلام) درباره ما است. باید به این شهود برسیم که دائما در زندگی مورد عنایت و لطف آن حضرت هستیم تا پی دوستی واقعی او ببریم. همه اینها نشانه دوستی واقعی یوسف فاطمه در حد اعلای محبت، نسبت به شیعیان و دوستداران، بلکه نسبت به تمامی انسان های موحد و خداپرست است.
اگر به تو آموختند که پسرا شیرن، دخترا موشن ?
شهید مطهری به من اموخت زن و مرد متفاوت هستند و نباید یکسان باشند چون ظلم به زن است یکسانی.
اگر #غیرت را دخالت معنا کردند و با #حیا شدن را در صندوق کردن؛
شهید مطهری به من گفت غیرت، عشق مرد به ناموسش است؛ و حیا، احترام زن به خودش.
اگر گفتند که مرد میتواند زنش را بزند؛
اسلام به من آموخت که #زن ریحانه است و مرد وظیفه دارد تمام اسباب راحتی و آسایشش را فراهم کند…
اگر به تو آموختند که بی حیایی زن برایش آزادی است و با چادر او را اسیر میکنیم؛
شهید #مطهری در کتاب حقوق زن به من آموخت که حجاب امنیت است و بی حجابی اسیر دست مردان هوس باز شدن.
اگر گفتند که زن عقلش نصف مرد است و نمی تواند به تنهایی در دادگاه شهادت دهد؛
شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من گفت که زن احساسات و عواطفش دو برابر مرد است و از این رو ممکن است در شهادت دادن دچار تزلزل شود.
اگر به تو گفتند که دیه زن نصف دیه ی مرد است چون ارزشش کمتر از مرد است؛
شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من آموخت که اگر مرد کشته شود برای اینکه همسرش فرزندان را در آسایش و دور از دغدغه معیشت بزرگ کند، دیه او دو برابر است.
صبر و فداکاری مسلمانان آخر الزمان
در روایتى پیامبر گرامى اسلام به اصحابش فرمود:
«به زودى گروهى بعد از شما میآیند که یک نفر از آنان اجر پنجاه نفر از شما (صحابه) را دارد». اصحاب گفتند: «یا رسول الله! ما با تو در بدر و احد و حنین شرکت داشتیم و قرآن در میان ما نازل شد». پیامبر فرمود: «اگر بر شما وارد میشد آن چه آنان تحمل مىکنند، مانند صبر آنان صبر نمىکردید»
?بحارالانوار، ج 52، ص 130، ح 26..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مؤمنان_آخرالزمان، به فرموده امیرمؤمنان:
«در کارها و فداکارىهاى نیک و بزرگ مسلمانان صدر اسلام شریکاند»
?همان، ص 131، ح 32..
«و اینان کسانىاند که پیامبر، آنان را برادر خود خوانده و آرزوى دیدار آنان را کرده است»
?همان، ص 133، ح 36.
و «افرادى هستند که خداوند، آنان را اولیاى خود خوانده است»
?همان، ص 143، ح 59..
بنابراین در این دوران عدهاى از مردم، به اوج تقوا و دیندارى رسیده و به آن پایبند هستند. اینان یاران و دوستداران حضرت مهدى(عج) هستند و تلاش مىکنند تا زمینه ظهور و قیام آن حضرت را فراهم سازند و جامعه را آماده کنند.
آخرالزمان_روزگاری است که در آن مومنان زندگی سختی را خواهند داشت و حفظ دین در این روزگار چونان گرفتن گلولهاى از آتش در دست و یا چون فشردن بوته ای خار است.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در این باره فرموده اند:
واى بر عرب از شرّى که به آنان نزدیک شده است. فتنه هایى چون پاره هاى شب تاریک و ظلمانى. صبحگاهان مرد مؤمن است و
به هنگام غروب_کافر. گروهى دین خود را به بهاى ناچیز و متاع اندک مى فروشند. کسى که در آن روز به دین خود چنگ زده و پاى بند است، همانند کسى است که گلوله اى از آتش را در دست گرفته یا بوته اى از خار را در دست مى فشرد.(1)
امام علی (علیه السلام) نیز می فرمایند:
- …پرچم_گمراهی (در آخرالزمان) بر فراز رهبر آن برافراشته شده و شاخه و ریشه های آن پخش گردیده است. با پیمانه خود شما را ارزیابی می کنند (که به حزب آنها وارد شوید) و مانند حیوان_چموش به شما لگد می زنند.
- زمامدار اینان از دین خارج است و در گمراهی استوار در چنین روزگاری چیزی از شما باقی نمی ماند مگر ته مانده ای همانند ته مانده ی دیگ غذایی که خورده اند و یا باقیمانده ای که در ساک دستی باقی می ماند.
- اینان همانند پوستی که دباغی می شود شما را مالش و همانند گندمی که در خرمن کوبیده می شود شما را فشار می دهند.
- اینان مومن را از میان شما برای زجر دادن همانند پرنده ای که دانه ی چاق تر را انتخاب می کنند، بیرون می کشند… (2)
پی نوشت:
1. احمد، مسند، ج2، ص390
2. خطبه ی 107 ، صفحه ی 239
درجستجوے عیوب دیگران نباشیم!
عن النبی(صلی الله علیه وآله): لا تَطلُبوا عَثَراتِ المؤمنینَ؛ فإنّ مَـن تَتَبّعَ عَثَراتِ أخیهِ تَتَبّعَ اللّه عَثَراتِهِ، و مَن تَتَبّعَ اللّه عَثَراتِهِ یَفْضَحْهُ و لو فی جَوفِ بَیتِهِ.
پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:
درپی یافتن لغزشهای مؤمنان نباشید، زیرا کسی که در جستجوی لغزشهای برادرش باشد، خداوند متعال نیز پیگیر لغزشهای او میشود و کسی که خدای متعال پیگیر لغزشهای او بشود، او را #رسوا میکند حتی اگر در خانهاش باشد.
? کافی، ج2، ص355
رسول الله ﷺ فرمودند :
همه امتم بخشیده می شوند، مگر کسانی که گناهانشان را آشکار می کنند.
و یکی از انواع گناهان آشکار،(آشکار کردن گناه )
این است که شخصی، شب هنگام مرتکب گناهی شود و صبح ، در حالی که الله،گناهش را پوشانده، آن را برای مردم بازگو کندوبگوید؛
فلانی ! من، دیشب چنین و چنان کردم.
این در حالی ست که الله پاک، گناهانش را پوشانده بوده؛ ولی او صبح که می شود پرده ستر الهی را از روی خود بر می دارد.
?صحیح بخاری
نابود شدن حسنات !
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)فرمود:
روز قیامت فردى را مى آورند و او را در پیشگاه خدا نگه مى دارند و کارنامه اعمالش رابه اومى دهند،
اماحسنات خودرا در آن نمى بیند !
عرض مى کند:الهى!
این کارنامه من نیست ! زیرا من در آن طاعات خود را نمى بینم !
به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطامى کند و نه فراموش. عمل تو به سبب غیبت_کردن از مردم بر باد رفت.
سپس مرددیگرى را مى آورند و کارنامه اش را به او مى دهند. ?
در آن طاعت بسیارى را مشاهده مى کند!
عرض مى کند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرا من این طاعات را بجا نیاورده ام !
گفته مى شود: فلانى از تو غیبت کرد و من حسنات او را به تو دادم.
?جامع الأخبار، ص 412
موبایل مرگ آرام کودکان
اشعه تلفن همراه خطر تومور مغزی را در کودکان افزایش میدهد.
بافت مغزی کودکان به خاطر داشتن رطوبت بیشتر یک رسانای عالی برای اشعه تلفن همراه بوده و به نسبت مغز افراد بزرگسال در مواجهه با این اشعه بسیار گرمتر می شود. این تئوری طب سنتی اخیرا همراه شده است با یک مطالعه در کشور نیوزلند.
نزدیک به 3 هزار کودک در سال در ایالات متحده با تومور مغزی مواجه هستند؛ این در حالیست که بطور معمول یک/چهارم سرطانهای دوران کودکی را تومور مغزی تشکیل میدهد. در این مطالعه مشخص شده است که اگر کودکان استفاده از تلفن همراه را از کودکی آغاز کرده باشند در اواسط سن نوجوانی کاندید تومور مغزی خواهند شد.
این درحالیست که در کشور نیوزلند 90% کودکان از تلفن همراه استفاده میکنند. این شرایط زمانی به اوج خطر نزدیک می شود که تلفن همراه به اتاق خواب راه یافته یا در بالین کودکان قرار گیرد.
تازه جوانی زسر ریشخند
گفت به پیری که کمانت به چند؟!
پیر بخندید و بگفت؛ای جوان!
چرخ تو را نیز دهد رایگان…!
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺯﻧﮓ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻡ
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻣﯿﺸﻮﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﯿﺎﺩ ﺁﻭﺭﻡ ﮐﻪ ﺍﻏﻠﺐ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺳﺎﻟﻢ ﻫﺴﺘﻢ
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯾﻢ ﮐﻤﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻏﺬﺍﯼ ﮐﺎﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺍﺭﻡ
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻢ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺳﺨﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ .
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﺋﯽ ﺩﻭﺭ ﺟﺎﯼ ﭘﺎﺭﮎ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ . ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻢ ﺗﻮﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭ ﻫﻢ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻥ .
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻪ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﺗﻮﺍﻧﺎﺋﯽ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺩﺍﺭﻡ .
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺷﺴﺘﻨﯽ ﻭ ﺍﺗﻮ ﮐﺮﺩﻧﯽ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﺩﺍﺭﻡ .
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﺳﺎﻝ
ﻧﻮ ﺟﯿﺒﻢ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،
ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﻡ
ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺨﺮﻡ
#ﺧﺪﺍﯾﺎ_ﺷﮑﺮﺕ .. #ﺧﺪﺍﯾﺎ_ﺷﮑﺮﺕ .. #ﺧﺪﺍﯾﺎ_ﺷﮑﺮﺕ
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب! (فریادی به بلندای تاریخ)
خلیفه دستور میدهد تا مردم در مسجد جمع شوند ، او میخواهد برای مردم سخنرانی کند . به راستی چه خبر شده است؟
او بالای منبر میرود و چنین میگوید:
«ای مردم ! من میخواستم پولِ فدک را صرف تقویت سپاه اسلام بنمایم ، امّا علی با این نظر مخالفت کرده و مرا تهدید کرده است ، گویا او با اصل خلافت من مخالف است . من از همان روز اوّل ، از درگیر شدن با علی میترسیدم و از جنگ با او گریزان بودم »…..(1)…..
آری ، سخنان خلیفه نشان میدهد که او خیلی ترسیده است ، اگر دسته گلی به آب بدهد و خود را از خلافت بر کنار کند چه خواهیم کرد؟
آن وقت همه نقشهها خراب خواهد شد .
باید به او قوّت قلب داد ، باید او را راهنمایی کرد .
من باید از جا برخیزم . اگر من یک ساعت کنار خلیفه نباشم او همه چیز را خراب میکند .
این عُمَر است که با خود سخن میگوید . و سرانجام برمیخیزد و چنین میگوید:
ای حضرت خلیفه !
چرا این قدر ترسو و ضعیف هستی؟ من چقدر زحمت کشیدم تا این خلافت را برای تو آماده کردم ، امّا تو حاضر نیستی از آن بهرهمند بشوی .
من بودم که نیروهای شایسته و کاردان را گرد تو جمع کردم و دشمنانت را آرام کردم . اگر من با تو نبودم علی ، استخوانهای تو را در هم شکسته بود .
برو خدا را شکر کن ای جناب خلیفه ، که من در کنار تو بودم و هستم ، البتّه کسی که بر مقام خلافت نشسته است باید شکر خدا را هم بکند .
آیا بار دیگر از علی ترسیدهای ؟ ما میتوانیم علی را با نیرنگ آرام کنیم. علی کسی است که پهلوانان عرب را کشت ، امّا نترس ، از تهدید او وحشت نکن که من او را آرام میکنم …..(2)…..
سخنان عُمَر به پایان میرسد.
بار دیگر آرامش به قلب خلیفه باز میگردد و لبخند بر صورتش مینشیند .
عُمَر به خلیفه قول داده که هر طور هست علی را آرام کند.
امّا به راستی او چگونه میخواهد این کار را بکند ؟
ادامه دارد….
قسمت چهل و یکم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
منابع
1.الاحتجاج ج 1 ص 129، بحار الأنوار ج 29 ص 143، بیت الأحزان ص 140.
2.الاحتجاج ج 1 ص 129، بحار الأنوار ج 29 ص 143، بیت الأحزان ص 182
#از_شهادت_تا_شهادت
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
نیایش
به یکدیگر رحم کنید! تا خداوند هم
بر شما رحم کند …
اکنون چشمانت را ببند …
و برای همه آنهایی که آرزویی دارند ،
از خدای مهربان بخواه تا به خواسته
هایشان برسند …
من برای تو از عمق وجودم دعا میکنم،
تا هر آنچه بر دلت نشسته به لطف خدا
برآورده شود.
تو هم دعا کن برای آرزوهای دیگران …
آنــوقت خواهی دید که
چگونه گره زندگی ات گشوده میشود.
به خدایی که تو را باور دارد ،
اعتماد داشته باش…
تو رسالتی عظیم بر دوش داری.
فقط دعا کافی نیست. حرکت کن …
وقتتون بخیر ، تنور دلتون گرم
دوستان عزیز
*به دلیل بارش بسیار کم باران و برف در کشور و با توجه به نزدیک شدن ایام خانه تکانی و فستیوال شستشوى ما ایرانیها در ماههاى بهمن و اسفند
*بیایید در کمپین نه به خانه تکانى شرکت کنیم و امسال تنها با جارو کردن و دستمال کشیدن به استقبال سال نود و هفت بریم
*تابستان کم آبى در پیش داریم به خاطر بچه ها و آینده کشور از شستشوهای اضافى امسال پرهیز کنیم
*خواهشمندیم بین دوستانتون پخش کنید و در این امر خداپسندانه شرکت کنید.
از امیرالمومنین(علیه السلام)پرسیدند:
بزرگترین گناه کبیره چیست؟
حضرت نگفتند بینمازی؛
نگفتند بیحجابی؛
نگفتند روزه نگرفتن!
فرمودند:
“مایوس و نامید شدن از رحمت خدا
آفت بزرگ دین
*آفت دین سه چیز است : دانشمند فاجر ، پیشوای ستمکار و در عبادت کوشای جاهل .
*آفت هر چیزی یک شیء خاص است متناسب با خود او . هرگز کِرم ، ملخ ، آفت دین نیست و هرگز آنرا نمیخورد ، خوره و سرطان نیز آنرا از میان نمیبرد .
*تحریف ، قُلب و بدعت ، آفت بزرگ دین است .
*تحریف ، چهره و سیما را عوض میکند ، خاصیت اصلی را از میان میبرد ، بهجای هدایت ضلالت میآورد ، بهجای تشویق بهسوی عمل صالح مشوق معصیت و گناه میشود ، بهجای فلاح _ شقاوت میآورد .
*تحریف ، از پشت خنجر زدن است ، ضربت غیر مستقیم است که از ضربت مستقیم خطرناکتر است .
_حماسه حسینی ج 3
?شهید آیتالله مطهری?
حضرت آیت الله #خامنه_ای (مد ظله العالی):
در چهرهی اسلام، تفریح و ادخال سرور - دیگران را مسرور کردن، خشنود کردن، خوشحال کردن، شاد کردن و امیدوار کردن - جای بسیار حساسی دارد. بنابر این، شما همینطور که یک کار تفریحی را انجام میدهید، یک نمایش اجرا میکنید، یک ماجرای طنزآمیز را بیان میکنید، یک شعر اجرا میکنید و میخوانید یا یک مسابقه اجرا میکنید، در همان حال احساس کنید که یک عبادت انجام میدهید.
? بیانات در تاریخ 70/10/01
از چرچیل می پرسند: چرا تا آنسوی اقیانوس هند میروید و دولت استعماری هند شرقی را درست می کنید! اما بیخ گوشتان، ایرلند شمالی را نمی توانید تحت سلطه درآورید؟
چرچیل می گوید: ما دو ابزار مهم نیاز داریم که در ایرلند نداریم!
می گویند آن دو چیست؟
چرچیل پاسخ می دهد …
“اکثریت نادان و اقلیتی خائن
اگر خدا نخواهد برگی از درخت نخواهد افتاد؛ چه برسد به خود درخت…!
پس با امید زندگی کن
مرگ در نظر مردان خدا
ترس از مرگ، غریزی و طبیعی هر موجود جاندار است، از کوچک ترین طبقات موجودات زنده مانند حشرات و بلکه از جاندارهای تک سلولی گرفته تا بزرگ ترین و زورمندترین حیوانات مانند فیل و شیر همه از مرگ فرار میکنند، آنجا که میبینند پای مرگ در میان است راه فرار پیش میگیرند.
فکر مرگ و تصور مرگ وحشتناک ترین تصورات است. آدمی از هیچ چیزی به اندازه مرگ نمیترسد بلکه از هر چیز دیگر که میترسد به خاطر مرگ میترسد، از آن جهت میترسد که آن چیز موجب مرگ وی گردد، اگر پای مرگ در میان نبود آدمی از چیزی وحشت نداشت.
قوی ترین مردان جهان آن وقت که خود را در چنگال مهیب مرگ دیدهاند اظهار عجز و ناتوانی کردهاند، کوچک و حقیر گشتهاند، فکرشان و عقیدهشان عوض شده. مأمون خلیفه مقتدر عباسی آن وقت که آخرین لحظات عمر خود را طی میکرد و دانست که دیگر آفتاب عمرش به لب بام رسیده دستور داد او را در میان خیمه گاهها و خرگاههای سپاهیانش ببرند، شب بود و دشت وسیع از آتشهایی که نقطه به نقطه از طرف سپاهیان روشن شده بود جلوه خاصی داشت، دید تمام آرزوهایش بر باد رفته، این قدرتها و عزتها نمیتواند سودی به او برساند، با کمال عجز و لا به دست به آسمان بلند کرد و گفت: ای آنکه ملک تو دائم و ثابت و همیشگی است رحم کن بر آنکه ملکش از دستش میرود. سلطان سنجر سلجوقی در آخرین لحظات زندگی خود این اشعار را با خود زمزمه میکرد:
به ضرب تیغ جهانگیر و گرز قلعه گشای
جهان مسخر من شد چو من مسخر رای
بسی قلاع گشودم به یک نمودن دست
بسی مصاف شکستم به یک فشردن پای
چو مرگ تاختن آورد هیچ سود نداشت
بقا، بقای خدای است و ملک، ملک خدای
? #حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)
نظر امام خامنه ای درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
در فاطمیه سال گذشته حجتالاسلام ادیب یزدی در یکی از سخنرانیهای خود گفت: یادم میآید یک روز در محضر رهبر عالیقدر انقلاب بودم یکی از آقایان سوال کرد: درباره شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بالاخره 75 روز پس از رحلت صحیح است یا 95 روز؟
رهبر عالیقدر پاسخ واقعا حکیمانهای دادند و فرمودند: «برای شما چه فرقی میکند کدامیک صحیح باشد؛ خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضایل ایشان را بکنند.»
معنی لا حول و لا قوه الا بالله
امیرالمومنین امام علی علیه السلام:
وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَعْنَی قَوْلِهِمْ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنَّا لَا نَمْلِکُ مَعَ اللَّهِ شَیْئاً وَ لَا نَمْلِکُ إِلَّا مَا مَلَّکَنَا فَمَتَی مَلَّکَنَا مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنَّا کَلَّفَنَا وَ مَتَی أَخَذَهُ مِنَّا وَضَعَ تَکْلِیفَهُ عَنَّا.
( از امام معنی لا حول و لا قوه الا بالله، را پرسیدند فرمودند) ما برابر خدا مالک چیزی نیستیم و مالک چیزی نمی شویم جز آنچه او به ما بخشیده است، پس چون خدا چیزی به ما ببخشد که خود سزاوارتر است، وظائفی نیز بر عهده ما گذاشته، و چون آن را از ما گرفت تکلیف خود را از ما برداشته است.
?نهج البلاغه، حکمت 404
#توکل_داستانک
در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است .
به او گفت چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی ؟
جواب داد که من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟
آن مرد عارف که از عرفای بزرگ بود گفت: از خودم شرم کردم که غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم.
خیر مرده ها کنید
حدیث دارد که بهترین شما کسی است که غذا درست کنه بده درِ خونه مردم!
قدیم آبگوشت درست می کردن ، یکی یدونه به همسایه ها میدادن.
پدرش عدس پلو دوست داشت، عدس پلو درست می کردن شب جمعه یکی یدونه در خونه ها می دادن .
روایت دارد ارواح مومنین شب جمعه میان رو پشت بوم ها؛ التماس میکنن اون لقمه نونی که برای سگ هاتون میندازید برای ما خیر کنید، ما محتاجیم!
اونوقت حالا به فکر مرده ها کسی نیست،
میگه کار من نمیگیره چیکار کنم؟ دست به هر کاری میزنم نمیشه
بابا ازت راضی نیست
میگه اع چرا بابا ازم راضی بود
زمان حیات راضی بود اما حالا که مرده براش کار خیر نکردی الان ناراضی شده، یه سوره قرآن براش نمیخونه!!
تحلیل رهبر انقلاب: چرا برخی از جوانان تسخیرکننده #لانه_جاسوسی، بعداً از آمریکا عذرخواهی کردند؟
رهبر انقلاب در دیدار خانواده شهید ییلاقی: جوان نسل اوّل، کسانی بودند که از روی احساسات، از روی هیجان [کار کردند]؛ احساسات بود، احساسات خوبی هم بود و همان احساسات کار کرد، یعنی یک نظام کهن را سرنگون کرد و اسلام را رو آورد.
این را ما کوچک نمیگیریم، امّا غالباً دانهدانهی افراد ــ نمیگویم همه ــ از روی احساسات لانهی جاسوسی را آن روز رفتند و با شجاعت تمام گرفتند، امّا بعداً رفتند با آمریکاییها صحبت کردند و عذرخواهی کردند.
این ناشی از چیست؟ ناشی از کمعمق بودنِ آن انگیزه است. آن انگیزه متّکی به یک زیرساخت محکم نبود؛ انگیزه بود، امّا زیرساختش محکم نبود.
جوانهای امروز ــ [هرچند] بعضی [از آنها] هستند که بیخیال در خیابان راه میروند؛ زمان جنگ هم بودند، نه اینکه نبودند ــ امّا آن [جوانی] که دنبال وظیفه میرود، میفهمد چهکار دارد میکند.
یک نمونهاش همین #حججی است و صدها نمونه، بلکه هزارها نمونه از این قبیل وجود دارد. 96/10/26
امام حسن علیه السلام:
دخترت را به ازدواج انسان متقی وپرهیزکار درآور،زیرا اگر دخترت را دوست داشته باشد او را اکرام و احترام می کند واگر نسبت به او بغض داشته باشد به او ظلم نمی کند
امام باقر علیه السلام:
کسی که خشمش رااز مردمان باز دارد خداوند نیز در روز قیامت عذابش را از او باز می دارد.
?جهادالنفس،ح٥٣٢
رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود:
مردی که بر بداخلاقی همسر خود صبر کند خداوند پاداش حضرت ایّوب را به او میدهد، و زنی که بر بداخلاقی همسر خود صبر کند نیز همین پاداش را خواهد داشت و زنی که با همسر خود بداخلاق باشد گناه او در هر شبانه روز به اندازه رملهای بیابان عالج خواهد بود و اگر قبل از آن که او را یاری کند و یا رضایت او را حاصل نماید از دنیا برود، او را از سر به درک اسفل دوزخ میاندازند و با منافقین محشور خواهد بود.
? ثواب الأعمال،ص 287
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله:
سه گناه است که کیفرشان در همین دنیا می رسد و به آخرت نمی افتد:
آزردن پدر و مادر
زورگویی و ستم به مردم
ناسپاسی نسبت به
خوبی های دیگران
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:
لا تَدَعُوا العَشاءَ ولَو عَلى حَشَفَةٍ ، إنّی أخشى عَلى اُمَّتی مِن تَرکِ العَشاءِ الهَرَمَ ؛ فَإِنَّ العَشاءَ قُوَّةُ الشَّیخِ وَالشّابِّ .
خوردن شام را ترک نکنید ، حتّى اگر خرماخُشکه اى باشد ، که مى ترسم امّتم به خاطر ترک شام ، دچار پیرى شوند ؛ زیرا خوردن شام ، نیروبخش پیر و جوان است .
?المحاسن، ج 2،ص ١٩٦،ح١٥٧١
محمّد بن حسن صفّار رحمه الله از ابو حمزه ثمالى نقل کرده است که گفت:
نزد حضرت علىّ بن الحسین علیه السلام بودم و گنجشکان بر روى دیوار مقابل آن حضرت فریاد مى کردند.
امام علیه السلام فرمود: اى ابوحمزه! آیا مى دانى اینها چه مى گویند؟ عرض کرد: نه.
فرمود: مى گویند براى آنها وقتى مقرّر شده که در آن وقت روزى خود را درخواست میکنند.
یا أبا حمزة؛ لاتنامنّ قبل طلوع الشمس، فإنّی أکرهها لک، إنّ اللَّه یقسّم فی ذلک الوقت أرزاق العباد، وعلى أیدینا یجریها.
اى ابوحمزه! قبل از پدیدار شدن خورشید(بین الطلوعین) نخواب، که آن را براى تو نمى پسندم، همانا خداوند تبارک و تعالى در آن هنگام روزى بندگان را تقسیم مى کند، و آن را به دست ما اجرا مى کند.
?بصائر الدرجات،ص٣٤٣
?بحار الأنوار،ج٤٦،ص٢٣،ح٥
درخواست باران
علّامه مجلسى قدس سره در کتاب شریف «بحار الأنوار» و شیخ طبرسى رحمه الله در کتاب «إحتجاج» از ثابت بنانى نقل کرده اند که گفت:
با جمعى از عبادت پیشه گان بصره مثل ایّوب سجستانى و صالح و عتبة الغلام و حبیب فارسى و مالک بن دینار به حجّ رفته بودم، همینکه وارد مکّه شدیم با کمبود آب مواجه شدیم و مردم را دیدیم که شدیداً بخاطر بى آبى دچار تشنگى گشته اند، اهل مکّه و زائران بیت اللَّه به ما روى آوردند و نزد ما التماس کردند تا براى طلب باران دعا کنیم.
پس نزد کعبه آمدیم و طواف کردیم، سپس با خضوع و ناله و زارى از خداوند نزول باران را تقاضا کردیم ولى اثرى از اجابت ندیدیم.
در همین حال ناگاه جوانى وارد شد که غصّه هایش او را اندوهناک و غم هایش او را مضطرب و ناآرام نموده بود، گرد کعبه چند بار طواف کرد سپس به ما روى آورد و فرمود:
اى مالک بن دینار! و اى ثابت بنانى! و اى ایّوب سجستانى! و اى صالح مرى! و اى عُتبة الغلام! و اى حبیب فارسى! و اى سعد و اى عمر! و اى صالح اعمى و اى رابعه! و اى سعدانه! و اى جعفر بن سلیمان!
ما گفتیم: لبیّک و سعدیک، یعنى گوش به فرمان شما هستیم، امرى دارید بفرمائید.
امام علیه السلام فرمود: آیا در میان شما یک نفر نیست که خداوند مهربان او را دوست داشته باشد؟
عرض کردیم: اى جوان! وظیفه ما دعا کردن است و اجابت کردن کار خداوند است.
فرمود: از نزد کعبه دور شوید، اگر یکى در میان شما بود که خدا او را دوست مى داشت دعایش را اجابت مى فرمود. سپس خودش نزد کعبه آمد و بر زمین به سجده افتاد پس شنیدیم که در سجده عرض مى کرد:
اى سرور من! به محبّتى که به من دارى باران رحمت خود را بر این مردم نازل کن.
ثابت بنانى گوید: هنوز کلام آن حضرت تمام نشده بود که باران مثل دهانه مشک سرازیر شد.
عرض کردم: اى جوان! از کجا دانستى که خداوند تو را دوست دارد؟
فرمود: لو لم یحبّنی لم یستزرنی، فلمّا استزارنی علمت أنّه یحبّنی فسألته بحبّه لی فأجابنی.
اگر مرا دوست نمى داشت به زیارتش دعوتم نمى کرد، از اینکه مرا به زیارت طلبیده دانستم که مرا دوست دارد، و من به همان محبّتى که به من دارد از او درخواست کردم و او اجابت فرمود.
سپس ما را ترک کرد در حالیکه ابیاتى را قرائت مى نمود:
من عرف الربّ فلم تغنه
معرفة الربّ فذاک الشقی
ما ضرّ فی الطاعة ما ناله
فی طاعة اللَّه وماذا لقی
ما یصنع العبد بغیر التقى
والعزُّ کلّ العزّ للمتّقی
کسى که خدا را بشناسد و این شناسائى او را بى نیاز نکند، پس او در حقیقت شقى و بدبخت است.
ضرر نمى زند در طاعت آنچه از نعمتها که در راه اطاعت خداوند به او برسد و آنچه از مصائب که به او برخورد کند.
بنده بدون تقوا چه مى کند؟ تمام عزّت و آبرو در سایه تقوا و براى اشخاص باتقوا است.
ثابت گوید: از مردم مکّه سئوال کردم که این جوان کیست؟
گفتند: او علىّ بن الحسین بن ابى طالب علیهم السلام است.
?بحار الأنوار،ج٤٦،ص٥٠ ح 1
?احتجاج،ج٢،ص٤٧، ح2
برسى رحمه الله در کتاب «مشارق الأنوار» روایت کرده است که:
مردى به حضرت علىّ بن الحسین علیه السلام عرض کرد: به چه علّت ما بر دشمنان خود برترى داریم در حالیکه در میان آنها کسانى هستند که زیباتر از ما هستند؟
امام علیه السلام به او فرمود:
أتحبّ أن ترى فضلک علیهم؟
دوست دارى برترى خود را بر آنها ببینى؟
عرض کرد: بلى، امام علیه السلام دست خود را بر چهره او کشید و فرمود: نگاه کن.
وقتى آن مرد نگاه کرد پریشان و مضطرب شد و عرض کرد: فداى شما شوم مرا به حال اوّل برگردان، من در این مسجد جز خرس و میمون و سگ نمى بینم. امام علیه السلام دوباره دست مبارک خود را بر چهره او کشید، و او به حال اوّل برگشت.
?مشارق الأنوار،ص89
?بحار الأنوار،ج46،ص49
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:
مَن اُعطِیَ لَهُ خَمسا لَم یَکُن لَهُ عُذرٌ فی تَرکِ عَمَلِ الآخِرَةِ : زَوجَةٌ صالِحَةٌ تُعینُهُ عَلى أمرِ دُنیاهُ وآخِرَتِهِ ، وبَنونَ أبرارٌ ، ومَعیشَةٌ فی بَلَدِهِ ، وحُسنُ خُلُقٍ یُداری بِهِ النّاسَ ، وحُبُّ أهلِ بَیتی .
به هر کس ، پنج چیز داده شود ، دیگر عذرى در ترک کار آخرت ندارد:
زن شایسته اى که او را در کار دنیا و آخرتش کمک رسانَد ؛ پسرانِ نیک [و فرمان بردار] ؛ داشتن شغل در شهر خود ؛ اخلاق خوشى که به سبب آن ، با مردم ، مدارا [و خوش رفتارى] کند ؛ و دوست داشتن #خاندان_من .
? الدعوات ،ص٤٠، ح٩٧
امام زمان عجل الله فرجه:
أنا صاحب الحق علامةُ ظهورِ أمری کثرة الهرج والمرج والفتن.
من صاحب حقم،نشانهی ظهورم زیاد شدن هرج و مرج وآشوب و گرفتاریهاست
?بحار الأنوار،ج٥١،ص٣٢٠،باب١٥
سرد است تمام کوچه هامان برگرد
گرمای پس از شب زمستان برگرد
گلدان لب پنجره ام خشکیده
ای رحمت قطره های باران برگرد
حالا که فضای روزگارم تار است
خورشید همیشگی و تابان برگرد
من بغض ترک خورده ی دل آشوبم
آرامش بی نهایت جان برگرد
عمری به سرم زده که فریاد کنم
از خلوت خویش تا خیابان… برگرد
ای محض حضور؛ غایب پیداتر
معنای وجود ؛ حسّ پنهان برگرد
تبعیدی حبس انتظارت شده ایم
ای مژده ی آزادی زندان برگرد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
امام حسین علیه السلام فرمود:
دوازده مهدی از ما هست که نخستین آنها علی بن ابی طالب و آخرین آنها نهمین فرزند من است که او امام قائم به حق است. خداوند زمین مرده را به وسیله ی او زنده می کند و دین حق را بر تمام ادیان پیروز می گرداند.
برای او غیبتی است که گروههایی در آن از دین برمی گردند و گروههایی دیگر بر آیین خود استوار می مانند و در این راه آزارها می بینند، به آنها گفته می شود: «این وعده کی خواهد شد اگر راستگویانید»، آنانکه بر این آزارها و تکذیبها صبر کنند همانند کسی هستند که شمشیر به دست گرفته در پیشاپیش رسول اکرم صلی الله علیه و آله جهاد کند.
?بحار الانوار، ج٥١، ص١٣٣
فتنههای قبل از #قیام حضرت مهدی عجل الله فرجه
امیرالمؤمنین علیه السلام درباره فتنههای آخرالزّمان و بلاهای قبل از قیام حضرت مهدی علیه السلام و وضعیّت روحی و اخلاقی مردم و فسادهای اجتماعی آن زمان میفرماید:
هنگامی که زعیم و رهبر مردم فاسق باشد، و مردم از روی ترس به کسی اکرام کنند، و اهل دنیا تعظیم شوند، و علما و حاملین قرآن سبک شمرده شوند، و تجارت مردم همراه با ربا باشد، و مردم مال ایتام را بخورند، و مساجد تعطیل شود، و جوان به دوست خود اکرام کند و به پدر خود ظلم نماید [ و از او نافرمانی کند]، و روابط مردم با یکدیگر از راه باطل و حرام انجام شود، و مردم با خویشان خود قطع رابطه کنند، و کتاب خدا را با لحنهای حرام بخوانند، و فقه را برای دین نخوانند، و در امانت خیانت کنند، و به اهل خیانت اعتماد کنند، و به اهل امانت خیانت نمایند، و افراد سفیه و نادان را به کار بگیرند، و صداها در مساجد بلند شود، و عبادت وسیله معاش و درآمد گردد، و درس زیاد خوانده شود و فقیه کمیاب باشد، در چنین زمانی منتظر سه بلا باشید: باد سرخ، فرو بردن زمین اهل خود را، #زلزلهها و حوادث بزرگ دیگر!!! »
راوی این حدیث گوید: حضرت زین العابدین علیه السلام هر گاه این حدیث را میخواند گریه شدیدی مینمود و میفرمود: من اسباب این حوادث را میدانم.
?نهج السّعادة: ج3،ص 437
طاووس یمانى نقل کرده است:
هنگامى که حسین بن على علیهما السلام در مکان تاریکى مى نشست مردم به نورى که از پیشانى مبارک و گلوى مطهّر او ساطع بود به طرف او هدایت مى شدند و آن نور جاى بوسه پیغمبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم بود، زیرا آن حضرت زیاد پیشانى و گلوى حسین علیه السلام را مى بوسید.
جبرئیل روزى به آن خانه مقدّس فرود آمد، حضرت زهرا علیها السلام را دید که به خواب رفته و حسین علیه السلام در گهواره اش گریه مى کند، کنار گهواره نشست و با سخنان خوش آیند خود او را نوازش کرد و آرام نمود تا اینکه فاطمه علیها السلام بیدار شد. [1]
همسر آن حضرت یعنى رباب رضوان اللَّه علیها در مرثیه سرائى خود براى امام حسین علیه السلام به همین کلام یمانى
اشاره فرموده است:
إنّ الّذی کان نوراً یستضاء به
بکربلاء قتیل غیر مدفون [2]
کسى که نور بود و نورافشانى مى کرد، در کربلا کشته شد، و بدن نازنین او بر روى زمین افتاده و دفن نشده بود.
?[1]منتخب طریحى،ص198
?بحار الأنوار،ج44،ص187،ذیل ح 16
?مناقب ابن شهراشوب،ج4،ص75
?[2] سفینة البحار،ج1،ص613
? معالى السبطین،ص 59
? منتخب طریحى،ص 198
#ترک_گناه
آیت الله حق شناس ،توصیه می کردند که ترک گناه را با ترک کردن گناهان زبان آغاز کنید و ابتدا با ترک مطلق غیبت کردن
*جانم فدای رهبری که آیت الله العظمی میلانی او را در 24 سالگی مجتهد صدا میکرد…
*جانم فدای رهبری که از سن نوجوانی با دیدار با شهید نواب انقلابی شد و انقلابی ماند…
*جانم فدای رهبری که زیر شدیدترین شکنجه ساواک که تا آن لحظه بی سابقه بود لب نگشود…
*جانم فدای رهبری که در فقر به دنیا آمد و در اوج قدرت هم فقیرانه زندگی میکند…
*جانم فدای رهبری که آنقدر مخلصانه و بی توقع مبارزه میکرد که امام ره برای حضورش در شورای انقلاب شهید مطهری را مامور کرد…
*جانم فدای رهبری که در جبهه ها در خط مقدم و در نمازجمعه ها باصلابت بود…
*جانم فدای رهبری که دشمنانش به فضل و زهدش اذعان میکنند و حتی مهاجرانیِ فراری در جمع معاندان نظام در خارج از کشور میگوید : من منتقد ایشانم اما در مسایل مالی حتی یک نقطه خاکستری در پرونده اش نیست…
*جانم فدای رهبری که استادش آیت الله العظمی بهاالدینیِ عزیز میگوید : اجازه بدهید من دست شما را ببوسم تا در قیامت مباهات کنم به اینکه مطیع ولی خود بوده ام…
*جانم فدای رهبری که حضرت آیت الله العظمی بهجت در حالی که به استقبالش در ورود به قم رفته بود فرمود : که اگر مردم بدانند استقبال از این سید چه ثوابی دارد هیچکس در خانه نمیماند…
*جانم فدای رهبری که علامه حسن زاده آملی گفت : که گوشتان به دهان رهبر باشد که او گوشش به دهان امام زمان (عج) است…
*جانم فدای رهبری که یک تنه روبروی همه قدرت های ظالم و استکباری ایستاده و 26 ساله که کمر خم نکرده است…
*جانم فدای رهبری که میلیاردها تومان پول داره صرف میشه تا با اتهام زنی های دروغ به خودش و فرزندانش ، بتوانند کمی از محبتش و اعتبارش را در بین مردم خدشه دار کنند….
*پروردگارا سایه این مجتهد عادل و این سیاستمدار باتقوا و این جانباز شجاع و این قدرتمند فقیر و این مدیر مدبر و این سلاله زهرای مرضیه (س) را بر سر ما مستدام بدار…..
*خدایا نَپَسند که زمانی بر ما بیاید که کسانی بر ما مُستولی شوند که به دین و ناموس و دنیا و آبرو و جان و مالِ ما بی تفاوت باشند…
*ای مسلمِ امام زمان.عج. ما تو را در این کوفه ی بی غیرتی تنها نمیگذاریم …
حضرت آیت الله #خامنه_ای (مد ظله العالی):
اختلاف بین طرفداران دو عقیده بر اثر تعصبات، یک امری است که هست و طبیعی است، و مخصوص شیعه و سنی هم نیست. بین فِرَق شیعه، خودشان؛ بین فِرَق سنی، خودشان؛ در طول زمان از این اختلافات وجود داشته است. تاریخ را نگاه کنید، میبینید هم بین فرق فقهی و اصولی اهل تسنن - مثل اشاعره و معتزله، مثل حنابله و احناف و شافعیه و اینها - هم بین فرق مختلف شیعه، بین خودشان، اختلافاتی وجود داشته است. این اختلافات وقتی به سطوح پایین - مردم عامی - میرسد، به جاهای تند و خطرناکی هم میرسد؛ دست به گریبان میشوند. علما مینشینند با هم حرف میزنند و بحث میکنند؛ لیکن وقتی نوبت به کسانی رسید که سلاح علمی ندارند، از سلاح احساسات و مشت و سلاح مادی استفاده میکنند که این خطرناک است. در دنیا این همیشه بوده؛ همیشه هم مؤمنین و خیرخواهان سعی میکردند که مانع بشوند؛ علما و زبدگان، تلاششان این بوده است که نگذارند سطوح غیرعلمی کارشان به درگیری برسد؛ لیکن از یک دورهای به این طرف، یک عامل دیگری هم وارد ماجرا شد و آن «استعمار» بود. نمیخواهیم بگوییم اختلاف شیعه و سنی همیشه مربوط به استعمار بوده؛ نه، احساساتِ خودشان هم دخیل بوده؛ بعضی از جهالتها، بعضی از تعصبها، بعضی از احساسات، بعضی از کجفهمیها دخالت داشته؛ لیکن وقتی استعمار وارد شد، از این سلاح حداکثر استفاده را کرد.
? بیانات در تاریخ 85/10/26
#صبوری_شرط_امامت
خدا در قرآن کریم میفرماید: ما حضرت ابراهیم رو به انواع #ابتلائات و #بلاها امتحان کردیم..
وقتی همهی امتحانات رو به خوبی پشت سر گذاشت، و #صبر کرد، او رو به مقام #امامت برگزیدیم..
مقام #امامت، مقامی بالاتر از #نبوت است.
چون حضرت ابراهیم تا قبل از این مرحله «نبی» بود، ولی «امام» نبود..
? إِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا (بقره/124)
هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود، و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد…
خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!»
از آیات قرآن معلوم میشه که، خداوند فقط بعضی از پیامبرانِ بزرگ رو، بعنوان #امام انتخاب کرده:
مثل حضرت ابراهیم، مثل حضرت موسی، مثل پیامبر اسلام…
همچنانکه قرآن کریم میفرماید:
? وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَ کَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ (سجده/24)
از میان آن پیامبران، امامان و پیشوایانی را برای مردم قرار دادیم، که به فرمانِ ما مردم را هدایت میکردند.
به این دلیل که صبر و شکیبایی داشتند، و به آیات ما یقین داشتند.
علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان، درباره این آیه مینویسد:
خداوند براى اعطای مقامِ #امامت، علّتی را معرفى کرده، که عبارت است از #صبر و #یقین…
«لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ»
یعنی، ملاکِ رسیدن به مقام امامت، #صبر در راه خداست.
فقط کسانی شایستگیِ مقام #امامت دارند، که در برابرِ تمامى صحنههایى که براى آزمایششان پیش مىآید، صبر مىکنند، در حالى که قبل از این پیشامدها، داراى #یقین هم هستند.
? تفسیر المیزان، ج 2، ص 102
رابطه «امام و مأموم» در دنیا و آخرت تماشایی است…
روز تشیع جنازه ی صیاد شیرازی، رهبر انقلاب هم آمده بودند…
صحنه ای بسیار زیبا و به یادماندنی بود، وقتی ایشان زانو زدند و تابوت شهید را بوسیدند…
بعد از آن خانواده ی شهید آمدند؛ اولین نفر «مهدی صیاد شیرازی»، فرزند شهید بود که جلو آمد و دید پیکر پدرش روی زمین است و امام امت هم بالای پیکر ایستاده اند…؛ او تردید نکرد و «ولایت» را برگزید؛ خودش را روی پای رهبر انداخت که اطرافیان بلافاصله او را بلند کردند؛
وقتی رهبری از او پرسیدند: ” چرا این کار را کردی؟”
مهدی پاسخ داد:” به خاطر اینکه خون شهید صیاد در رگ های شماست…” صیاد کسی بود که تا وقتی امام خمینی (ره) زنده بودند، درقنوت نمازش “اللهم احفظ امام الخمینی” می گفت و بعد از امام راحل نیز ” اللهم احفظ امام الخامنه ای” جزء قنوت نمازش بود…
اما صحنه ی بسیار جالبی که بعد از این در مراسم اتفاق افتاد و دوربین ها ثبت نکردند، (بنا به نقل شاهدین)، حضور بانوی صبور، همسر شهید بر بالای تابوت شریک زندگیش بود.
ایشان بعد از فرزندش جلو آمد و با دیدن رهبر انقلاب، به جای آن که خودش را آشفته بر روی تابوت همسر شهیدش بیندازد؛ در کمال آرامش و ادب، گوشه عبای رهبری را گرفت و بوسید و خطاب به امام خود گفت:” فقط اگر شما از ایشون راضی هستین ،اجازه بدین مردم جنازه را تشییع کنن"…
امام خامنه ای پاسخ دادند:"ایشون همرزم من بودند؛ من از ایشان راضی هستم"… و این جمله را دوبار تکرار کردند…
با این جمله رهبری، چنان ولوله و همهمه ای به پا شد که قابل کنترل نبود و … لحظاتی بعد خانواده ی شهید صیاد را به کناری بردند، تا احساسات ملتهب اطرافیان آرام گیرد…
آن روز همه دیدند که رابطه معنوی و عاطفی میان «امام و مأموم»، یک پیوند الهی است که بر اطرافیان نیز اثر مستقیم دارد…
… صبح روز بعد از خاکسپاری، خانواده شهید به همراه چندنفر از دوستان و نزدیکان، بعد از اقامه نماز صبح در مرقد امام خمینی(رحمه الله علیه)، به طرف مزار شهید صیاد در بهشت زهرا(س) می روند که ناباورانه مشاهده می کنند که قبل از آنان، امام خامنه ای به زیارت مقبره شهید آمده اند… وقتی حضار تعجب خود را نشان می دهند و از وجود خطرات در آن ایام ترورشهید برای سلامتی ایشان ابراز نگرانی می کنند، امام خامنه ای می فرمایند:
دلم برای «صیادم» تنگ شده…؛ مدتی است از او دور شده ام..000000
آرزوهای دراز
شخصی آمد حضور امیرالمؤمنین علی علیه السلام و عرض کرد : چند کلمه نصیحت به من بگو. امام فرمود: “از آن کسان مباش که آرزوی سعادت آخرت را دارد ولی بدون سعی و عمل، و از آن کسان مباش که میداند راهی که میرود غلط و خطاست و میبایست توبه و بازگشت کند و میخواهد تصمیم به توبه و بازگشت بگیرد ولی همیشه این تصمیم را به تأخیر میاندازد به خیال اینکه هنوز وقت زیاد است و فرصت باقی است، هنگام سخن گفتن زاهدانه سخن میگوید، همه از فنا و زوال مادیات و دوام و بقای معنویات دم میزند و میگوید: دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی” و انسان نباید گوهر نفیس جان خود را به امور پست و حقیر مادی بفروشد، ولی همینکه از سخن به عمل میآید حریصانه و طمع کارانه عمل میکند و تمام سخنان زاهدانه و عارفانه خود را از یاد میبرد، اگر دنیا به او رو بیاورد هرگز سیر نمیشود و همیشه فریاد “هل من مزید” وی بلند است و اگر دنیا به او پشت کرد و محروم شد نمیتواند عزت و آزاد منشی خود را در سایه قناعت حفظ کند و تن به خواری و ذلت میدهد، از شکر و سپاسگزاری آنچه دارد عاجز است و نمیتواند آنها را آنچنان که میبایست اداره کند و طمع به زیادتر بسته است، نیکان و صالحان را دوست میدارد ولی مثل آنها عمل نمیکند، و گناهکاران را دشمن میدارد و در عین حال داخل حزب و جمعیت آنهاست و خودش یکی از آنهاست، از مردن سخت میترسد چون میداند چه اندازه گناهکار است و در عین ترسی که از مرگ دارد باز به اعمال زشت خود ادامه میدهد، وقتی بیمار میشود و در بستر میافتد از کردار خود پشیمان میشود و چون بهبود یافت و سلامت بازگشت دو مرتبه در غفلت فرو میرود، در وقتی که ابتلا و گرفتاری [ندارد] مغرور و از خود راضی است و همینکه یک نوع گرفتاری برایش پیش آمد به ناچیزی خود اعتراف و اقرار میکند، در امور مادی دنیایی یک خیالی او را به حرکت و جنب و جوش میآورد ولی برای حقایقی که سعادتمندی او وابسته به آنهاست در عین اینکه شک ندارد و یقین دارد از جا نمیجنبد، همیشه معصیت را قبل از وقت پیش خرید میکند و توبه را در وقتش تأخیر میاندازد، گناه دیگران اگر هم کوچک باشد در نظرش بزرگ میآید در صورتی که خودش گناهان بزرگتر از آن را مرتکب میشود، و در عوض طاعتهای کوچک خودش در نظرش بزرگ جلوه میکند در صورتی که همان طاعت را وقتی که دیگری انجام دهد آن را کوچک میپندارد. بالطبع همچو آدمی غفلت با اغنیا را بر بیداری با فقرا ترجیح میدهد".
? #حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)
منافقین از کفار بدتر هستند…
امام خمینی(ره):در زمان رسول الله صلی الله علیه وآله هم آن گرفتاریی که اسلام برای منافقین داشت و از دست منافقین داشت.از دست کفار نداشت.
کفار ایستاده بودند و در مقابل هم جنگ هم می کردند و تو سر هم می زدند و پیش می بردند یاعقب می نشستند.
لکن با منافقین چه بکنند؟ منافقی که آمده و می گوید من برای اسلام هستم و اسلام آوردم،و مثل اسلام ابوسفیان و دار و دسته او با او چه بکنند؟
اینکه دارد میگوید من مسلمانم،با مسلمان که نمی شود کاری کرد. اینکه ظاهرش آمده و اسلام و نماز هم می خواند و جماعت هم می خواند و پای منبر رسول الله هم مینشیند و اشک هم می ریزد با اینکه نمی شود کاری کرد. امروز هم مسلمان ها مبتلای به دسته ای از منافقین هستند.
صحیفه نور جلد 10 صفحه 286
مفاسد اقسام ریاء
? و همچنین فرقى نیست در فساد عبادت به قصد ریا، میان اینکه در ابتداى عبادت قصد ریا داشته باشد یا آنکه آن قصد، در اثناء عارض شود. پس اگر ابتداء به قصد قربت و خلوص داخل عبادتى شد و لیکن در اثناى آن ریا در قصد حاصل شد همه آن عبادت باطل، و اعاده آن لازم است، خواه فعل تتمه عبادت به جهت ریاى محض باشد که اگر به اطلاع مردم نمى بود نمى کرد. یا به جهت قربت و ریا هر دو با هم باشد. یا به جهت قربت باشد اما در آن شایبه ریا باشد، مثل اینکه: متوجه نماز شب شد به محض رضاى خدا و اگر هیچ کس آن را نمى دید باز آن را به جا مى آورد لیکن به جهت اطلاع کسى بر آن در اثناء، فرح و سرور و انبساط از براى او حاصل شد به واسطه حصول منزلت از براى او در دل آن شخص بیننده.
? اما این در عملى است که به فساد بعضى از آن، همه آن باطل مى شود. اما هرگاه عملى باشد که صحت بعض اجزاى آن، موقوف بر صحت بعضى دیگر نباشد مثل قرائت قرآن و امثال آن، پس ریائى که در اثناء حاصل مى شود همین عملى که بعد از ریا واقع شده باطل مى شود و آنچه سابق بر آن بوده باطل نمى گردد. و هرگاه کسى عبادتى به قصد اخلاص و قربت انجام دهد و در اثناى آن نیز شایبه ریائى واقع نشود و لیکن بعد از آنکه از آن فارغ شود چنانکه کسى بر آن مطلع شود شکفته خاطر و مسرور گردد به واسطه امید حصول مرتبه از براى او در نزد آن کس، عمل او فاسد نمى شود و از ثواب آن هم چیزى کم نمى گردد، اگر خود باعث اظهار آن نشده باشد.
? #معراج_السعاده
?امام جعفر صادق (علیه السلام):
شایسته است مؤمن هشت خصلت داشته باشد:
?هنگام فتنه و آشوب با وقار و آرام،
?هنگام بلا و آزمایش بردبار،
?هنگام آسایش شکرگزار،
?به آنچه خداوند روزی اش کرده، قانع باشد،
?دشمنان و مخالفان را مورد ظلم قرار ندهد،
?بر دوستان برنامه اى تحمیل نکند،
?جسمش از خودش خسته؛ ولى دیگران از او راحت و از هر جهت در آسایش باشند.
?اصول کافی
شاه سعودی گاو پرست!
?? نوشته اند: تنها امام جماعت شیعه که مسجد الحرام به خود دیده مرحوم سید شرف الدین است. هنگامى که ایشان به مکة معظمه سفر کرد، پادشاه حجاز مجلسى ترتیب داد و از علماى اهل ست براى #مباحثه با ایشان دعوت کرد.
وقتى که شرف الدین وارد مجلس شد قرآنى را به شاه سعودى هدیه کرد. شاه هم #قرآن را گرفت و بوسید. شرف الدین به او گفت: تو مُشرکى! شاه سراسیمه پرسید چرا؟!
وى پاسخ داد: براى آنکه شما جلد قرآن را که از چرم و پوست گاو ساخته شده است بوسیدى، پس شما گاوپرستى!
- شاه گفت: منظور از بوسیدن آن، #احترام به محتواى کلام آن است، نه چیز دیگر.
?? شرف الدین فرمود: پس چرا ما را به خاطر بوسیدن ضریح پیغمبر “صلی الله علیه و آله” مشرک مى دانید؟!
منبع: برگرفته از کتاب ذوق لطیف ایرانی