ابوتراب یعنی چه و چرا به حضرت علی علیه السلام لقب ابوتراب داده شده؟
ابو تراب به معناى پدر خاک ، یا دمساز خاک ، یا پدر و رئیس خاکیان است .
این لقب از محبوبترین القاب در نزد امام علی علیه السلام و یکی از زیباترین القاب آن حضرت به شمار میآید
شیخ علاء الدین سکتوارى در محاضرة الأوائل (ص 113) گوید : نخستین کسى که به کنیه ( ابو تراب ) نامیده شد على بن ابى طالب سلام الله علیه است ، این کنیه را رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به او داد آن گاه که دید او بر روى زمین خوابیده و خاک بر پهلوى او نشسته است ، از روى لطف و مهربانى به او فرمود :
برخیز اى ابو تراب
و این محبوب ترین القاب او به شمار مى رفت ، و از آن پس ، به برکت نفس محمدى این کرامتى براى او گردید ، زیرا خاک خبرهاى گذشته و آینده تا روز قیامت را براى او باز مى گفت این را بفهم که رازى است بى پرده .
?الغدیر - الشیخ الأمینی - ج 6 - ص 337 – 338
عبایة بن ربعى گوید : به عبد الله بن عباس گفتم : رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از چه رو على علیه السلام را ابو تراب نامید ؟ گفت : از آن رو که على علیه السلام صاحب زمین و حجت خدا بر اهل آن پس از رسول خداست ، و بقاى زمین و آرامش آن به او است ، و از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم مى فرمود : چون روز قیامت شود و شخص کافر پاداش و نزدیکى و کرامتى را که خداى متعال براى شیعیان على آماده نموده ببیند گوید : ( اى کاش من ترابى بودم ) یعنى کاش از شیعیان على ( ابو تراب ) بودم . و این است معناى این آیه که کافر گوید : کاش من تراب ( خاک ) بودم .
?علل الشرائع - الشیخ الصدوق - ج 1 - ص 156
علامه مجلسى رحمه الله در بیان این جمله گوید :
ممکن است ذکر آیه در اینجا براى بیان علت دیگرى در نامگذارى آن حضرت به ابو تراب باشد ، زیرا شیعیان او به جهت تذلل بیش از اندازه و تسلیم بودن در برابر فرمانهاى حضرتش تراب نامیده شده اند ؛ چنان که در آیه کریمه آمده - و چون آن حضرت صاحب و پیشوا و زمامدار آنهاست ابو تراب نام گرفته است .
?بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 35 - ص 51
#حدیث_روز
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
پاداش نماز خالصانه.
برای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دو شتر بزرگ آوردند. حضرت به اصحاب فرمود: آیا در میان شما کسی هست دو رکعت نماز بخواند که در آن هیچ گونه فکر دنیا به خود راه ندهد، تا یکی از این دو شتر را به او بدهم. این فرمایش را چند بار تکرار فرمود. کسی از اصحاب پاسخ نداد.
امیرالمؤمنین علیه السلام به پا خواست و عرض کرد: یا رسول الله! من می توانم آن دو رکعت نماز را بخوانم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بسیار خوب بجای آور!
امیرالمؤمنین علیه السلام مشغول نماز شد، هنگامی که سلام نماز را داد جبرئیل نازل شد، عرض کرد: خداوند می فرماید یکی از شترها را به علی بده!رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: شرط من این بود که هنگام نماز اندیشه ای از امور دنیا را به خود راه ندهد. علی در تشهد که نشسته بود فکر کرد کدام یک از شترها را بگیرد.
جبرئیل گفت: خداوند می فرماید:
هدف علی این بود کدام شتر چاقتر است او را بگیرد، بکشد و به فقرا بدهد، اندیشه اش برای خدا بود. نه برای خودش بود و نه برای دنیا.
آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله به خاطر تشکر از علی علیه السلام هر دو شتر را به او داد. خداوند نیز در ضمن آیه ای از آن حضرت قدردانی نموده و فرمود:
إنَّ فی ذلک لَذکری لِمَن کان له قَلْبٌ أوْ ألْقی السَّمع و هو شهید(سوره ق/ آیه 37)
سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس دو رکعت نماز بخواند و در آن اندیشه ای از امور دنیا به خود راه ندهد، خداوند از او خشنود شده و گناهانش را می آمرزد.
?بحار ج 36، ص 191
#حدیث_روز
فــضــائل مــخــفــیــه
از تفسیر عامه روایت شده است:
حضرت سلیمان"سلام الله علیه” هدهد را در میان پرندگان ندید، فرمود چه شده که هدهد غایب شده است؟ پس اگر بیاید او را عذابی سخت میکنم یا اینکه می کشم!
هدهد چون به حضور حضرت سلیمان"سلام الله علیه” آمد، حضرت به او خطاب فرمود: ای هدهد! کجا بودی؟ اگر حجتی و دلیلی بر من به جهت غایب شدنت نیاوری تو را عذاب می کنم یا می کشم!
هدهد خطاب کرد: بر فرض که دلیل و حجتی نداشته باشم باز هم نمی توانی مرا بکشی! حضرت سلیمان"سلام الله علیه” فرمود: از برای چه؟
هدهد گفت: برای آنکه بر هر پَر من به خطّ سریانی کلمه “یاعلی” نوشته شده و این تاج از او بر سر من است و بدین جهت مرا فخر است بر سایر پرندگان دیگر و دل من سرشار از محبت حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه.
حضرت سلیمان"علیه السلام” بسیار از این کلام هدهد خوشش آمد، او را پسندید و فرمود: ای هدهد! من نیز از دوستداران حضرت محمد"صلی الله علیه و آله” و حضرت علی"علیه السلام” و اهلبیت علیهم السلام ایشان هستم و چون اعتقاد تو این است در امانی.
? منبع:نسیمی از بوستان دوست ص244 ، دستان هایی از انوار آسمانی ج3ص3 ، کشکول النور ج2ص1٨
#حدیث_روز
چند عمل ساده برای
چند صد برابر کردن ثواب نمازها
1. «اذان و اقامه»
باعث میشود دو صف از فرشتگان، پشت سر مومن نماز بخوانند.
ثواب الاعمال صدوق ص٧٢
2. «رکوع کامل»
باعث نداشتن وحشت قبر میشود.
ثواب الاعمال صدوق ص٧٣
3. «انگشتر عقیق»
دو رکعت نماز با عقیق معادل هزار رکعت بدون آن است.
عدة الداعی ابن فهدحلی ص٢٢٠
4. «مسواک زدن»
دو رکعت نماز با مسواک بهتر از هفتاد رکعت نماز بدون مسواک است.
من لایحضره الفقیه صدوق
5. «خواندن سوره قدر»
خواندن سوره قدر در یکی از نمازها باعث آمرزش گناهان میشود.
ثواب الاعمال ص٢٦٧
6. «استنشاق و مزه مزه در وضو»
باعث آمرزش و غلبه بر شیطان است.
ثواب الاعمال صدوق ص٤٣
7. «عطر»
باعث میشود ثواب نماز هفتاد برابر شود.
ثواب الاعمال ص١٢٠
8. «تسبیحات حضرت زهراء س»
بهتر از هزار رکعت نماز نزد حضرت صادق (علیه السلام) است.
فلاح السائل ص١٥٥
#حدیث_روز
نماز را در اولویت قرار دهید.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
هرگاه کسی نماز صبح را نخواند، فرشته ای از آسمان او را صدا میکند:ای زیانکار
و هرگاه نماز ظهرش را نخواند، فرشته ای به او میگوید: ای خیانتکار
و هرگاه شخص نماز عصر خود را نخواند، گوید: ای بی دین
و اگر نماز مغرب خود را نخواند، گوید: ای کافر
و اگر شخص نماز عشاء را ترک کند، گوید:وای برتو که در تو هیچ خیر و منفعتی نیست.
رسول خدا صلی الله علیه وآله:
در جهنم یک وادی است که از شدت عذاب آن، جهنمیان هر روز هفتاد مرتبه از آن مینالند و در وادی، خانه ای از آتش و در آن خانه چاهی قرار دارد که در آن چاه تابوتی است و در آن تابوت ماری است که هزار سر دارد و در هر سری هزار دهان و در هر دهان هزار نیش است و این جایگاه کسانی است که نماز نمیخوانند و شراب مینوشند
?وسائل الشیعه،ج 3ص 31
? لئالی الاخبار، ص
#حدیث_روز
روش موعظه در تربیت جوانان.
موعظه از شیوه های موثر در تربیت فرزندان جوان است. اگر اندرزبا منطق و عطوفت همراه باشد، بسیار موثر و کار ساز است.معصومان(علیهم السلام) از این شیوه بسیار بهره می بردند; برای مثال امام سجاد(علیه السلام) به فرزندش چنین اندرز می دهد: فرزندم، آگاه باش. با پنج گروه همنشین نشوی، سخن نگویی و درمسافرت دوستی نکنی. فرزند عرض کرد: پدرجان، آنان کیانند؟
️حضرت فرمود: از همنشینی با دروغگو بپرهیز; زیرا او مانند سراب است، دور را نزدیک و نزدیک را دور جلوه می دهد. از رفاقت باگناهکار ولاابالی اجتناب کن; زیرا او تو را به یک لقمه یا کمتراز آن می فروشد. از دوستی با بخیل بپرهیز; زیرا او درضروری ترین وقتها از یاری ات سرباز می زند. از رفاقت با احمق اجتناب کن; چون در پی سود رسانی به تو است ولی به خاطر نادانی زیان می رساند. از مصاحبت با آن که قطع رحم کرده بپرهیز; زیرادر کتاب آسمانی مورد لعن و نفرین قرار گرفته است.
آفت اوقات بطالت فرزندان.
️یکی از عوامل مهم انحراف و فساد نوجوانان و جوانان بیکاری است. جوانان و نوجوانان اوقات بیکاری زیادی دارند و لازم است که از اوقات بیکاری آنها استفاده صحیح بشود وگرنه سقوط آنها در ورطه فساد حتمی است.
بر والدین است که به این نکته توجه کنند و اوقات فراغت کودکان و نوجوانان را پر نمایند و اسباب نشاط و رشد و تقویت و تندرستی آنها را فراهم سازند.
️پرش، ورزش ، بازی فوتبال و دویدن و امثال هم در کنار مباحث اعتقادی جذاب و حفظ قرآن و … مطلوب کودکان و نوجوانان می باشد.
تربیت نیکوی کودکان.
در اسلام علاوه بر توجه به بازی در کودکان، به والدین سفارش به عبادت کودکان نیز شده است، مخصوصاً به نماز …
نماز برای کودکان علاوه بر فواید روحی و معنوی و قلبی، قواید بدنی و ظاهری نیز دارد. نماز کودکان را اهل نظافت می سازد زیرا کسی که نماز می خواند باید از نجاسات پرهیز کند و باید طبق دستور شرع وضو بگیرد. همچنین باید طبق دستور شرع دهان و بینی و صورت و دست ها شسته و از فواید بهداشتی آن بهره مند گردد.
اسلام و تربیت کودکان، آیت الله بهشتی
چگونه فرزند خود را به نماز دعوت کنید:
?هنگام نماز فرزند خود را همراه خود به مسجد ببرید.
?با فرزند خود رفتاری مناسب ومهربان داشته باشید.
?با خانواده های متدین رفت وآمد داشته باشید.
?در هر شرایطی که وقت نماز شد ،نماز اول وقت را به جا بیاوردید.
?فرزند خود را به محافل ومراسم دینی ببرید.
?هنگام نماز لباس مرتب پوشیده واز مواد خوش بو استفاده کنید.
?به افراد نماز گزار بیش از افراد بی نماز احترام بگذارید البته نه اینکه بی احترامی بکنید به بی نماز محبت کمتر.
?برای بیدار کردن فرزند برای نماز از الفاظ و رفتارهای محبت آمیز استفاده کنید.
?عکس فرزند درحال نماز ش را به دیوار نصب کنید.
?حکایت های نماز گزاران را برای او بخوانید.
?در صورت دیر شدن نماز به با او تندی نکنید وبا مهربانی به او بفهمانید که چه ضرری کرده است.
?به دختران چادر و مقنعه وسجاده هدیه بدهید.
?به پسران جانماز تسبیح هدیه بدهید.
?اگر نماز را ترک کرد، حتی به صورت موقت با او قهر نکنید.
?نماز خوان نبودن اورا هیچ گاه در میان جمع مطرح نکنید.
آیا می دانستید ما در عرصه یک جنگ تربیتی قرار داریم؟
خب در این عرصه یک جنگ بزرگی وجود دارد؛ عزیزان من، جوانهای هوشمند و پُرانگیزه و مؤمن که در این مجموعه جمع شدهاید، و همهی کسانی که در مجموعهی تعلیم و تربیت میخواهند نقش ایفا کنند! این جنگ را جدّی بگیرید؛ الان یک جنگ وجود دارد. یک عدّهای میخواهند لالایی بخوانند که ما خوابمان ببرد و نفهمیم دشمن مشغول چه کاری است. در عرصهی تربیت انسانهای والا، انسانهای باهمّت، انسانهای رشید و شجاع، انسانهای باهدف -در عرصهی این تربیت مهم، این کار عظیم- یک جنگی برپا است؛ یک عدّهای میخواهند درست عکس این تحقّق پیدا بکند و جوان مؤمن، جوان مسلمان، جوان ایرانی با این خصوصیّات پرورش پیدا نکند. از راههای مختلف دارند تلاش میکنند.
بیانات مقام معظم رهبری در 1397/2/19
بی ادب نباشیم حتی اگر ناراحت بودیم.
امام علی (علیه السلام) نفس آدمى بر باادبى سرشته شده است و بنده فرمان دارد که پایبند ادب نیکو باشد. نفس آدمى با طینت خود در میدان مخالفت مىتازد و بنده مىکوشد آن را از خواسته ناروایش برگرداند، پس هرگاه عنان نفس را رها سازد، شریک تبهکارى اوست و هر کس نفس خود را در خواهشهایش یارى رساند، در قتل خود همدستِ نفس شده است.
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج20، ص 304، ح483
#حدیث_روز
اگر ما اختیار داریم، پس چرا در شب قدر خداوند همه اعمال ما را از پیش مینویسد؟ پس انسان چه نقشی دارد؟
نکته اول
در اینکه تمام امور عالم به قضا و قدر الهی است، تردیدی نیست، اما همواره گروهی وجود داشتند که با برداشت غلط از این موضوع، تلاش در توجیه رفتارهای نادرست خود داشتند.
نکته دوم
معنای قضا و قدر چیست؟
قدر به معنای اندازه و تقدیر به معنای اندازه گیری است و قضا به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن است. تقدیر الهی به این معنا است که خداوند متعال برای هر پدیده ای، حدود خاصی را قرار داده است که تحت تأثیر عواملی تحقق می یابد. منظور از قضای الهی، آن است که پس از فراهم شدن مقدمات و شرایط ایجاد یک پدیده، خداوند، آن را به مرحله نهایی می رساند.
نکته سوم
در مورد افعال انسان ها، باید دانست که تقدیر الهی، فعل انسان را با تمام خصوصیات آن در برمی گیرد و اختیاری بودن فعل انسان، یکی از این خصوصیات است. پس، تقدیر خداوند در مورد اعمال انسان ها به این معنا است که شخص، با شرایط معینی و با بهره گیری از اختیار خویش، و نه به طور جبری، به عمل خویش اقدام می کند.
حوزه ای که خارج از اختیار آدمی است؛ مانند وقوع حوادثی چون سیل، زلزله، طوفان و …
* نتیجه گیری:
بنابراین، معنای این که خداوند افعال اختیاری انسان را از پیش تقدیر کرده است، این است که شخص خاصی در زمان و مکان معینی با بهره گیری از اختیار خویش - و نه به صورت جبری – آن کار را انجام می دهد.
پس، قضا و قدر نه تنها منافاتی با افعال اختیاری انسان ندارد، بلکه آن را تأیید می کند؛ زیرا بدین معنا است که وقوع جبری و غیراختیاری چنین فعلی محال است.
چون قضا و قدر الهی به وقوع اختیاری این فعل تعلق گرفت و اگر این فعل از روی جبر و غیر اختیاری واقع شود، خلاف قضا و قدر الهی است
️تربیت و رفتار با فرزندان در سبک زندگی فاطمی.
سیره رفتار فاطمه(سلام الله علیها) با فرزندان خود نیز سرمشقی مناسب برای تربیت صحیح فرزندان است. ایشان به فرزندان احترام می گذاشتند و آنها را با احترام خطاب می کردند و همیشه سعی در آموزش و تربیت دینی و اخلاقی آنها داشتند.
در حدیث شریف کساء حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در پاسخ سلام فرزند خود امام حسن(علیه السلام) می فرماید: سلام برتو ای نور دیده ام و میوه دلم. و در پاسخ سلام امام حسین(علیه السلام) می فرماید: سلام بر تو ای فرزند من و ای نور دیده ام و میوه دلم.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرزندان خود را همیشه برای یادگیری و تعلیم و تزکیه آماده می کرد؛ به عنوان مثال به فرزندش حسن(علیه السلام) می فرمود: «به مسجد برو، آنچه را از پیامبر شنیدی فراگیر و نزد من بیا و برای من بازگو کن».
و در عین حال شادی و خوشحالی را در بیت خود تسری می داد و این تا حدی بود که از بازی با کودکان که نقش بسزایی در تربیت آنها دارد اجتناب نمی نمود. نقل شده است که فاطمه(سلام الله علیها) فرزندش حسن(علیه السلام) را روی دست می گرفت و بالا می انداخت و حرکت می داد و می فرمود: اشبه أباک یاحسن، و اخلع عن الحق الرّسن، و اعبد الهاً ذامنن، و لاتوال ذا الاحسن.(ای حسن، نظیر پدرت باش و ریسمان ظلم از حق دور کن، و خداوندی را که صاحب نعمت هاست پرستش کن و با افراد تیره دل دوست مباش)
ایشان همیشه رسیدگی به فرزندان را در اولویت قرار می داد. سلمان می گوید: روزی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را دیدم که مشغول آسیاب بود. در این هنگام فرزندش حسین گریه می کرد. عرض کردم: برای کمک به شما آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم؟ ایشان فرمود: من به آرام کردن فرزند اولی هستم، شما آسیاب را بچرخانید.
همچنین از نکات بارز حضرت زهرا(سلام الله علیها) در تربیت فرزندان سبک عملی تشویق به عبادت برای آنها بود. مسلما وقتی والدین الگوی عملی کودکان برای عبادت پروردگار باشند، در آینده و بزرگ سالی آنها نیز به تعصی از والدین این راه را پیش خواهند برد.
در همین زمینه امام حسن(علیه السلام) می فرماید: مادرم فاطمه را در شب جمعه در محراب عبادت دیدم که به عبادت و نماز مشغول است، او پیوسته به رکوع و سجود مشغول بود که شب به پایان رسید.
آن حضرت در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان کودکان خود را به بیداری فرا می خواند. حضرت در روز بچه ها را می خواباند تا استراحت کنند و غذای کمتری به آنان می داد تا بدین گونه زمینه و موقعیت بهتری برای شب زنده داری داشته باشند. ایشان نمی گذاشت احدی از اهل خانه خوابش ببرد و می فرمود: محروم است کسی که از برکات شب قدر محروم بماند.
از نکات دیگر تربیتی ایشان عدالت در توجه به کودکان بود. آمده است روزی امام حسن(علیه السلام) نزد پیامبر(صلی الله علیه واله) آمد و اظهار تشنگی کرد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) برخاست، ظرفی برداشت و از گوسفندی که داخل منزل بود مقداری شیر دوشید و به امام حسن(علیه السلام) داد. فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، به پیامبر(صلی الله علیه وآله) گفت: گویا حسن برای شما عزیزتر از حسین است. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: نه. هردو برایم عزیز و محبوبند ولی چون اول حسن تقاضای آب کرد او را مقدم داشتم.
همچنین روزی حسنین(علیهما السلام) در حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) کشتی گرفتند. در این میان فاطمه(سلام الله علیها) شنید که پدر بزرگوارش، امام حسن را به پیروزی بر امام حسین ترغیب می کند. حضرت زهرا(سلام الله علیها) از این نوع رفتار پیامبر(صلی الله علیه وآله) اظهار تعجب کرد. پیامبر فرمود: دوستم جبرئیل، حسین را تشویق می کند و من حسن را تشویق می نمایم.
هماهنگی،همسویی، همدلی وهمراهی باهمسر در سبک زندگی فاطمی.
سبک و سیره ریحانه پیامبر در زندگی، هماهنگی و همدلی و همراهی با همتای گرانقدر خویش، فروتنی و تواضع و ادب انسانی در برابر آن حضرت و حرف شنوی و فرمانبرداری و مدیریت پذیری و شایسته سالاری بود؛ چرا که بر این باور بود که زنان خردمند و شایسته کردار، راه هماهنگی و فروتنی و مدیریت پذیری از همتا و همسر شایسته و حق شناس خویش را برمی گزینند و یار و غمخوار و همراه و همدل او می گردند و بسان پروانه بر گرد شمع وجود آزاد مرد زندگی خویش در راه حق و عدالت و آزادگی می چرخند، درست همان گونه که مردان راستین در زندگی بسان شمعی می سوزند تا روشنی بخش زندگی در نظام خانواده و هدفها و آرمان های والای انسانی و باورهای مقدس و عادلانه خویش و همتا و شریک و هم پرواز زندگی خویش گردند.
آن حضرت با اینکه از سویی در ابعاد گوناگون زندگی فردی، خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، هنری، اخلاقی، سیاسی، حقوقی، پیشوا و پیشتاز و ممتاز و هم سنگ و هم وزن امیرمؤمنان بود، و از دگر سو از موقعیت والای معنوی و جایگاه رفیع اجتماعی و پایگاه پرفرازنوادگی بهرهای بینظیر داشت، با این وصف، نه تنها در قلمرو زندگی، به ویژه نظام خانه و خانواده، خویشتن را با همتای خویش هماهنگ و همراه میخواست، بلکه در شرایط حساس و سرنوشت ساز، از دیدگاه و موضع خویش به احترام آن حضرت می گذشت و در برابر او فروتنی پیشه می ساخت و با عنایت به شرایط و وضعیت خاص آزاد مرد روزگارش، حرف او را می شنید و به دیدگاه او بها می داد و نظر او را بر خویش مقدم می داشت.
نمونه ها:
دو مرد زورمند نظام سقیفه پس از انحصار قدرت و امکانات و سرکوب و ایجاد اختناق، برای رفع و رجوع عملکرد خویش، با نقشه ای به دیدار ریحانه پیامبر شتافتند، اما آن خداوندگار درایت و ژرف نگری، آنان را نپذیرفت و از در خانه بازگردانید و اعلان فرمود که با شیوه استبدادی آنان سخت مخالف است و از حق کشی و زورمداری آنان به خدا شکایت خواهد برد؛ مگر اینکه راه خویش را تغییر دهند و حقوق و آزادی و امنیت مردم را به رسمیت شناسند و حق را به حقدار بسپارند.
آنان شکست خورده بازگشتند و به امیرمؤمنان پناه بردند و از او تقاضای دیدار با ریحانه پیامبر را نمودند و به همراه او به در خانه آمدند.
فاطمه(سلام الله علیها) با اینکه سیاست خردمند انه و موضع شهامتمندانه اش را اعلان فرموده بود، با تعمق در شرایط و موقعیت همتای گرانقدر خویش، با کمال فروتنی و فرمانبرداری در برابر طرح موضوع از سوی امیرمؤمنان فرمود: علی جان! خانه خانه توست و آزاد زن خانه ات، همسر و همتای تو؛ پس هر آنچه به مصلحت می دانی انجام ده.
? مـنبع:
بحار الانوار،ج 43،ص
#حدیث_روز
بیاییم مؤمن باشیم.
امام خامنهای:
لحظهی جان دادن، ما وارد عالم دیگری میشویم. برای آن روز، خودمان را باید آماده کنیم…
خود را آماده کنید، با خدا اُنس بگیرید، با خداوند مناجات کنید، ذکر بگویید و استغفار کنید.
اگر نماز خود را اصلاح نکنید، سایر امور زندگیتان هم اصلاح نخواهد شد!
کسی که نماز خود را اصلاح نمیکند، نمیتواند سایر امور زندگی خود را اصلاح کند.
در روایات معصومین (علیهم السلام) آمده است کسی که به نماز اهمیت ندهد، (که البته این اهمیت دادن، مراتبی دارد)، هم در دنیا، هم در هنگام مرگ و هم در قیامت، دچار آفاتی میشود.
سپس می فرمایند: یکی از آفات دنیایی آن رفتن برکت از عمر است. عمر چنین انسانی نه برکت معنوی دارد و نه برکت ظاهری.
عمر کسی بابرکت است که مانند مرحوم علامه مجلسی تا چندین قرن، فرهنگ عمومیِ جامعه تشیع بر محور آثارش شکل می گیرد و یا مانند حضرت امام خمینی(ره) با انقلاب خود خداپرستی و معنویت را در جهان زنده میکند.
در مقابل هم کسانی هستند که با وجود تلاش علمی زیاد و تألیف کتاب هیچ اثری از آنها باقی نمانده و یا آثارشان مورد توجه و مرجع قرار نمیگیرد.
استاد سیدمحمّدمهدی میرباقری، 89/5/13.
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی:
شخصی به محضر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و از فقر خود شکایت کرد.
حضرت به او فرمود : هر وقت داخل خانه ات شدی
1. سلام کن هرچند کسی در خانه نباشد
2. بر من صلوات بفرست.
3. سپس سوره قل هو الله احد را یک مرتبه بخوان ، تا فقرت برطرف شود.
آن مرد چنین کرد و چیزی نگذاشت که آن قدر رزق و روزی اش زیاد شد که به همسایگانش نیز کمک مالی می کرد.
اسرار الصلاه، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص262
چرا انسانها حال عبادت پیدا نمیکنند؟
یا اینکه تصممیم میگیرند توب کنند ولی توفیق توبه پیدا نمی کنند؟
یا اصلا توفیق کار خوب از انها سلب شده است ؟
جواب :
انچه که انسان را به حرکت وادار می کند تا به دنبال کارهای خیر برود قلب است , قلب موتور محرکه انسان است اما گاهی این آمادگی در انسان وجود ندارد و انسان حال عبادت و کار خیر ندارد ریشه این بی توفیقی را باید در کارها و عملکردها ، افکار و اندیشه ها ،خصلت ها و صفات درونیفرد جستجو کرد, باید دید چه چیزی باعث بی حالی در عبادت شده است و حال انجام کار خیر را در او سلب کرده است ؟ علتش هرچه هست، سرچشمه اش در وجود فرد است.
امام سجاد علیه السلام در تحلیل این مسئله عمیق در دعای سحر ابوحمزه ثمالی دلایل این بی حالی را در پیشگاه خداوند در قالب دعا عرض میکند و چند عامل را بیان میکند که باعث شده حال عبادت از او گرفته شده است که عبارتند از :
اللَّهُمَّ إِنِّی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ [تَعَبَّیْتُ ] وَ قُمْتُ لِلصَّلاةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ نَاجَیْتُکَ أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّیْتُ، وَ سَلَبْتَنِی مُنَاجَاتَکَ إِذَا أَنَا نَاجَیْتُ، مَا لِی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلَحَتْ سَرِیرَتِی، وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِینَ مَجْلِسِی، عَرَضَتْ لِی بَلِیَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِی وَ حَالَتْ بَیْنِی وَ بَیْنَ خِدْمَتِکَ،
خدایا به من روی آور تا نافرمانی ات نکنم، و خیر و عمل به آن و خشیت از خویش را در شب و روز، تا گاهی که زنده ام می داری ای پروردگار جهانیان به من الهام فرما.
خدایا هرگاه گفتم مهیا و آماده شدم و در پیشگاهت به نماز ایستادم و با تو راز گفتم، چرتی بر من افکندی، آنگاه که وارد نماز شدم، و حال راز گفتن را از من گرفتی آنگاه که با تو رازونیاز کردم، مرا چه شده؟ هرگاه گفتم نهانم شایسته شد، و جایگاهم به جایگاه توبه کنندگان نزدیک گشته، برایم گرفتاری پیش آمد که بر اثر آن گرفتاری پایم لغزید، و میان من و خدمت به تو مانع شد،
1- خداوند خودش ما را طرد کرده است ؛
سَیِّدِی لَعَلَّکَ عَنْ بَابِکَ طَرَدْتَنِی، وَ عَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِی، سرور من، شاید مرا از درگاهت رانده ای، و از خدمتت عزل نموده ای،
2- کو چک شمردن حق خدا ؛
اوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّاً بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی، یا مرا دیده ای که حقّت را سبک می شمارم پس از پیشگاهت دورم ساختی،
3- رو برگرداندن از خدا
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی، یا شاید مرا روی گردان از خود مشاهده کردی پس مرا مورد خشم قرار دادی،
4- صادق نبودن ؛
أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقَامِ الْکَاذِبِینَ [الْکَذَّابِینَ ] فَرَفَضْتَنِی، یا شاید مرا در جایگاه دروغگویان یافتی پس به دورم انداختی،
5- ناسپاسی نعمت های خداوند؛
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شَاکِرٍ لِنَعْمَائِکَ فَحَرَمْتَنِی، یا شاید مرا نسبت به نعمتهایت ناسپاس دیدی پس محرومم نمودی،
6- عدم همنشینی با علما؛
أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِی، یا شاید مرا از همنشینی دانشمندان غایب یافتی پس خوارم نمودی،
7- هم نشینی با غافلان؛
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغَافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی، یا شاید مرا در گروه غافلان دیدی پس از رحمتت ناامیدم کردی،
8- هم نشینی با بیکاره ها؛
9- أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی، یا شاید مرا انس یافته با مجالس بیکاره ها دیدی پس مرا به آنان واگذاشتی،
10- خدا دوست ندارد دعای ما بشنود؛
أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِی فَبَاعَدْتَنِی، یا شاید دوست نداشتی دعایم را بشنوی پس دورم نمودی،
11- گناه ؛
أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِی وَ جَرِیرَتِی کَافَیْتَنِی، یا شاید به خاطر جرم و جنایتم کیفرم نمودی،
12- کم بودن حیا ؛
أَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیَائِی مِنْکَ جَازَیْتَنِی، یا شاید برای کمی حیایم از تو مجازاتم نمودی،
ببخشید چند لحظه ☝
هر"پرهیزکاری"گذشته ای دارد
وهر"گناه کاری"آینده ای
پس قضاوت نکنیم.
اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنیم، دنیا تمام تلاشش را میکند تا ما را در شرایط او قرار دهد…
تا به ما ثابت کند.
در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم.
محتاط باشیم، در “سرزنش “
وقضاوت کردن “دیگران.
وقتی نه از” دیروز او"خبر داریم،
نه از"فردای خودمان".
فشار قبر چیست؟
که مرگ واقعی چگونه است وفشار قبر چیست؟
آیا فشار قبر واقعیت دارد؟
جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی ، در کسری از ثانیه انجام میشود . این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند . یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد . یه حس سبک شدن و معلق بودن .
بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود . شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است . زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست . این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم . اما زمان در واقع فراتر این تعاریف است .
با مرور زندگی ، روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود، وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد . برخی از این وابستگی ها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند .میزان وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است .
روح از بین خاطراتش وابستگی های خود را جدا میکند . این وابستگی ها هم مثبت است هم منفی . مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود . ولی به هرحال وابستگی ست .
این وابستگی ها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد . یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد . یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد . اگر نیروی وابستگی ها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد . چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند . به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد . فشاری که به “روح” وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است.
این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود . چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند . پس فشار قبر در واقع فشار وابستگی هاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد . این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع گردد .
یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد .
بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود .
وابستگی ها باعث میشود که روح ، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد . بحث روح های سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگی هاست . گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند .
به امید اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم:
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ …
بگذار و بگذر
ببین و دل مبند
چشم بینداز و دل مباز
که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت …
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده…
“صادقانه زندگی کنید”
ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم…
راهکارهایی برای تقویت رابطه میان اولیاء و فرزندان.
️ دوستت دارم:
هرروزبه فرزندتان بگوییدکه چه قدراورا دوست دارید.
وقت خواب(شب به خیر):
به طورکلی تشریفات متداول درهنگام خواب مانندکتاب خواندن به بچه ها کمک می کندبرای یک خواب آرام شبانه آمادگی پیداکنندوبه آنهااین پیام را بدهدکه آنهابرای والدین مهم هستند.
اعتقادات دینی:
آموزش اعتقادات وباورهای مذهبی تان به فرزندان به آنهاکمک می کندکه بفهمندچرایک سری ازکارهارابه طریق خاصی انجام می دهیدواجازه بدهید آنهاازشماسوال بپرسندوشماصادقانه به آنها پاسخ دهید.
مشارکت دادن:
اجازه مشارکت درفعالیتهاوکارهای روزمره به بچه هافرصت بی نظیری برای ایجادرابطه نزدیکترباآنهاست.
غذا خوردن باهم:
روش بسیارخوبی برای صحبت کردن واقعی بایکدیگروآشناشدن بیشتربا روحیات یکدیگراست.
حق انتخاب:
مشارکت دادن کودک درهنگام خریدضمن تقویت حس استقلال درآنها بیانگرحمایت وپشتیبانی شماازآنهابرای رسیدن به خواستهشان نیزمیباشد.
زمانهای اختصاصی:
به فرزندتان اجازه دهیدکه مدتی باشما تنهاباشدوباشماصحبت کندتابه این طریق اعتماداورابه خودجلب کنید.
️ بازی:
ازلحظه لحظه زمانهایی که باکودکتان سپری میکنیدنهایت استفاده راکرده وبا اوبازی کنیدوازآن ساعتی مفیدومفرح بسازید.
رد پایی از مداد.
عالمی مشغول نوشتن بامدادبود.
کودکی پرسید:چه می نویسی؟
عالم لبخندی زدوگفت:مهمترازنوشته هایم،مدادی است که باآن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی.
پسرک تعجب کرد! چون چیزخاصی درمدادندید.عالم گفت پنج خصلت دراین مدادهست.سعی کن آن هارابه دست آوری.
اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، امافراموش نکن دستی وجودداردکه حرکت توراهدایت می کندوآن دست خداست.
دوم: گاهی بایدازمدادتراش استفاده کنی، این باعث رنجش می شود، ولی نوک آن راتیزمی کند.پس بدان رنجی که می برى ازتوانسان بهتری می سازد.
سوم:مدادهمیشه اجازه میدهدبرای پاک کردن اشتباه ازپاک کن استفاده کنی؛ پس بدان تصحیح یک کارخطا،اشتباه نیست.
چهارم: چوب مداددرنوشتن مهم نیست؛ مهم مغزمداداست که درون چوب است؛پس همیشه مراقب درونت باش که چه ازآن بیرون می آید.
پنجم: مدادهمیشه ازخوداثری باقی می گذارد؛ پس بدان هرکاری درزندگی ات مى کنى، ردی ازآن به جامى ماند؛
پس درانتخاب اعمالت دقت کن.
مهم ترینِ آدابِ بیرون آمدن از میهمان سراى الهى در ماه رمضان.
روزه دار به خویش بنگرد و در واپسین لحظه هاى این ماه، خود را ارزیابى کند که تا چه اندازه به هدف این میهمانى الهى نزدیک شده است؟
آیا احساس مى کند که به یک دگرگونى معنوى دست یافته است، یا در همان نقطه اى مانده که در آغاز ماه رمضان بوده است؟
سیّد ابن طاووس رحمه الله، مى گوید:
پس بنگرد که هنگام ورود به میهمان سراى الهى و حضور در پیشگاه او ، چگونه بوده است و معرفت هاى خویش را نسبت به خداوند متعال و پیامبرش و ویژگانِ درگاهش و نیز مهم ترین کارهایى را که از تکالیف دنیوى و بزرگداشت هاى اخروى اوست ، ارزیابى کند .
[ آیا شناخت او نسبت به اینها و علاقه و اشتیاق و روى آوردنش به اینها و نشاط و کشش او به سوى اینها افزوده شده است ، یا حال او در کوتاهى و تدبیر ناشایست ، مثل آغاز ماه است؟
آیا نسبت به تدبیر الهى، در همه کارهایش حالت «رضا» داشته است؟ یا گاهى راضى بوده و گاهى از انتخاب خداوند در تدبیر کارش ، ناخرسند بوده است؟
توکّلش بر خداى متعال چگونه بوده است؟ آیا نهایت آرامش و قرار به آستان مولاى خویش را داشته ، یا در تکیه کردن به خدا ، گاهى نیازمند تکیه کردن به غیر خدا بوده و وابستگى هاى دنیایى اش را داشته است؟
سپردن کارها به سررشته دار کارش چگونه بوده …، چگونه با خداوند همدم بوده است؟
اطمینانش به وعده هاى خداى متعال و باورش به انجام گرفتن آن وعده ها چگونه بوده است؟ نیز برگزیدن خداى متعال بر غیر خدا به وسیله او چگونه بوده است؟
محبّتش به خداوند… ، و کوششش در جلب رضاى خداوند چگونه بوده است؟
اشتیاقش به رها شدن از سراى آزمون و رسیدن به منزلگاه هاى ایمنى از جفا ، چه سان بوده است؟
آیا از انجام دادن تکلیف ، احساس سنگینى مى کرده ، یا آن را از بزرگ ترین شرافت ها مى دانسته است؟
نیز نسبت به آنچه خداوند ، ناپسند دانسته (مثل: غیبت ، دروغ ، سخن چینى ، حسد ، ریاست طلبى و هر چه او را از صاحب دنیا و آخرتش باز مى دارد) ، چه حالتى داشته و چگونه آنها را ناپسند مى شمرده است؟
پس اگر دید که چیزى از بیمارى ها و نیّت هاى بد او ، همچنان بر جاى مانده و درمان این ماه با عبادتش، سودى نکرده است، پس بداند که گناه، از ناحیه خود اوست و بلا از سوى خودش است.
پس ، در پیشگاه خداوند ـ که مولاى اوست ـ بگرید و براى از بین بردن آن ، از رحمت خداوند ، مدد بخواهد.
? ماه خدا ج 2 ص 78
خـاطراتی ناب از شهدا.
یه روز عصر که پشت موتور نشسته بود
و می رفت!️
رسید به چراغ قرمز
ترمز زد و ایستاد !
یه نگاه به دور و برش کرد
و رفت بالای موتور و فریاد زد :
الله اکبر و الله اکــــبر …
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب
اشهد ان لا اله الا الله …
خلاصه چراغ سبز شد
و ماشینا راه افتادن و رفتن
من رفتم سراغش
بهش گفتم: چطور شد یهو؟
حالتون خُب بود که!
یه نگاهی به من انداخت و گفت:
“مگه متوجه نشدی ؟
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود
که عروس توش بی حجاب نشسته بود
و آدمای دورش نگاهش میکردن
من دیدم تو روز روشن
جلو چشم امام زمان داره گناه میشه
به خودم گفتم چکار کنم؟
که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه
دیدم این بهترین کاره !”
همین!
•|شهید مجید زین الدین|•
التماس کمی تفکر
سیاستهای همسرداری.
خانم و آقای محترم؛ اگر متوجه اسرار خصوصی و خانوادگی همسرت شدی، اونو مثل پُتک نکوبون تو سر همسرت…!
وقتی دعوات میشه برای اینکه پیروز میدون باشی از عیبها و کاستیهای همسرت حرفی به میون نیار!
خانمی میگفت: متاسفانه بیماری صرع دارم و شوهرم با علم اینکه من همچین مشکلی دارم باهام ازدواج کرد، میگفت بعد از ازدواج هر وقت بحثمون میشد بهم میگفت مریض و خیلی عذابم میداد…
این رفتارها اصلا درست نیست، کسی که این کارو میکنه فقط داره خودشو از چشم همسرش میندازه و نشون دهنده شخصیت ضعیف و درموندش داره. علاوه بر این؛ این کار اثر بدی بر روح و جان همسرت میذاره.
فواید نماز اول وقت.
پیامبر سه چیز را در مورد کسی که نماز را اول وقت می خواند تضمین کردند:
جدایی او از غم واندوه.
راحت بودن او به هنگام مرگ.
رهایی از آتش جهنم.
بعلاوه وقت شناسی مهمترین عامل پیشرفت بوده و علاوه بر فواید معنوی باعث انضباط های جسمی وروحی می شود و به ما می آموزد هر کاری هر چند دارای وقت زیادی است ولی بهتر است در اولین فرصت انجام شود.
آیت الله بهجت:
هرکس عادت به تاخیر در نمازها کرده است،خود را برای تاخیر در همه ی زندگی آماده کند…
تاخیر در ازدواج، تاخیر در اشتغال، تاخیر در تولد اولاد، تاخیر در سلامتی و عافیت و…
هر قدر که امور نمازت منظم باشد
امور زندگیت منظم خواهد شد…
زنان در آخرالزمان
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به سلمان فارسی فرمود: «ای سلمان ! در آخرالزمان زنان بر مردان حکومت کرده و در امور سیاسی باکنیزان مشورت می کنند و کودکان و افراد بی بصیرت و بی دانش بالای منبرها می روند و برای مردم خطبه می خوانند…
ای سلمان ! در آن زمان زنان با شوهرانشان در امور خارج از منزل مانند تجارت شرکت می کنند و باران در تابستان می بارد و مردمان بزرگوار در خشم و غضب و غیظ سست می شوند.
ای سلمان ! در آن وقت مردها به مردها و زن ها به زن ها اکتفا می کنند، همان طور که زن در خانه ی شوهرش مورد حفظ و حراست قرار می گیرد که کسی به او تعدی نکند و در استمتاعات اختصاص به مرد خود داشته باشد. افرادی ، جوان و تازه به سن رسیده را به خود اختصاص می دهند، تا در اعمال نامشروع مورد حراست و حفاظت قرار بگیرند و کسی دیگر به آنها توجه نکند، مردها خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان می نمایند و افرادی که دارای رجم (زنان) هستند و برای تولید مثل آفریده شده اند سوار بر زین ها می شوند؛ پس بر آن زنان از امت من ، لعنت خدا باد.
ای سلمان ! در آن زمان زنان آوازه خوان در بین مردم زندگی می کنند و استعمال آلات موسیقی رواج پیدا می کند و شرورترین افراد،بر مردم حکومت میکنند.
بسم الله الرحمن الرحیم
پیش به سوی سرزمین یاس!
.به راستى فدک چگونه جایى است؟ آیا آنجا باغ دور افتاده اى است؟
بعضىها هم مى گویند آنجا باغ حاصلخیزى است و براى همین خدا آن را به پیامبر داده است.اگر فدک باغ است، وسعت آن چقدر است؟
در همین فکرها هستم و در حق تو دعا مى کنم.اگر تو نبودى من هیچ وقت به فکرم نمى رسید که به فدک بروم و آنجا را از نزدیک ببینم.از قدیم گفته اند شنیدن کى بود مانند دیدن!
آفتاب به وسط آسمان رسیده است.وقت نماز فرا رسیده است.فکر مى کنم کنار آن درخت، چشمه اى باشد، خوب است نمازمان را آنجا بخوانیم.
بعد از نماز، نان و خرمایى را که همراه خودت دارى، مى آورى و این ناهار ما مى شود.من مى خواهم کمى استراحت کنم؛ تو مى گویى: «راه تو را مى خواند».
تا چشم به هم مى زنم سوار اسب سفیدت شده اى.من هم بلند مى شوم و سریع به سفر خود ادامه مى دهیم.
غروب نزدیک است و مقدارى از راه باقى مانده است.فدک، پشت همان رشته کوه است.خورشید در افق فرو مى رود، هوا تاریک مى شود.باید شب را در
همین جا اتراق کنیم.
صبح زود به سوى فدک مى رویم.اکنون مى توانى نخلستان هاى فدک را ببینى.
خداى من! چه نخلستان هاى بزرگى!
تا چشم کار مى کند درخت هاى سر به فلک کشیده خرما!
من از تعجب نزدیک است شاخ در بیاورم!! آیا اینجا همان جایى است که مى گفتند یک باغ است؟ کجاى فدک به باغ مى خورد؟ کیلومترها نخلستان در اینجاست!
فدک یک باغ نیست یک سرزمین حاصلخیز است!
ساعتى در این نخلستانها راه مى رویم.چشمه هاى آب در اینجا جارى است.انواع درختان میوه به چشم مى آیند
خیلى دلم مى خواهد بدانم مساحت این سرزمین چقدر است.خوب است از یکى از اهالى اینجا سول کنیم.آنجا گروهى از کشاورزان مشغول آبیارى هستند.نزدیک مى رویم و سول مى کنیم.
آنها جواب مى دهند نخلستان هاى فدک حدود ده هکتار مى باشد (هر هکتار، ده هزار متر مربع است…
جلوتر که مى رویم به قلعه بزرگى مى رسیم.این همان قلعه اى است که مردم فدک در آن زندگى مى کنند.
فکر مى کنم که خداوند هدیه اى ارزشمند به پیامبر خود داده است و فدک درآمد بسیار زیادى داشته باشد.البته پیامبر درآمد فدک را میان فقیران مدینه تقسیم خواهد کرد.
.در حال حاضر اسلام در حال گسترش است.عده زیادى از مسلمانان که در مکه زندگى مى کنند در شرایط سختى هستند.مکه در تصرف بت پرستان است.مسلمانان آنجا خانه و زندگى خود را رها مى کنند و با دست خالى به سوى مدینه مى آیند.
تا چه زمانى پیامبر باید شاهد فقر و ندارى یاران خود باشد؟
خدا به او ثروتى داده است تا بتواند به مسلمانان فقیر کمک کند تا خانه اى براى خود تهیه کنند و زندگى دست و پا کنند.
تو در نخلستانها قدم مى زنى.اینجا
را خیلى دوست دارى.طبیعت زیباى اینجا چشم تو را نوازش مى دهد.
اینجا سرزمینى نیمه کوهستانى است و هواى بهترى نسبت به مدینه دارد.چشمه هاى جارى آب، صداى پرندگان، پرواز پرندهها براى تو روح بخش است.
مى دانم دوست دارى چند روزى اینجا بمانى و صفا کنى؛ اما قرار ما این بود که بعد از دیدن فدک، زود به سوى مدینه باز گردیم.
تو رو به من مى کنى و مى گویى: لحظه اى دیگر صبر کن! و باز در دل نخلستانها مى روى.
نمى دانم تو را چه شده است؟ چرا نمى توانى از فدک دل بکنى؟ چرا دلت اسیر این سرزمین شد؟ چرا؟
ناگهان نسیم مى وزد و تو بوى گل یاس را احساس مى کنى.مدهوش مى شوى.
آخرین نگاه تو به سرزمین فدک با بوى گل یاس آمیخته شده است.فدک همیشه تو را به یاد گل یاس مى اندازد.در گوشه قلبت مى نویسى: «فدک، سرزمین گل یاس است».
رو به من مى کنى و مى گویى: این بوى یاس از کجاست؟ من نمى دانم، تو نمى دانى، هیچ کس نمى داند.
گذشت زمان این راز را آشکار خواهد کرد.
?کتاب سرزمین یاس نوشته مهدی خدامیان
قسمت چهل و هفتم
#سرزمین_یاس
پرسش جالب شهید مطهری از مردان طالب همسر دوم!
شهید مطهری
* در فقه اسلامی میگویند: «اگر بیم داری که استعمال آب برای بدنت زیان دارد وضو نگیر»، «اگر بیم داری که روزه برایت زیان دارد روزه نگیر». این دو دستور در فقه اسلامی رسیده است. شما افراد بسیاری را میبینید که میپرسند: میترسم آب برایم زیان داشته باشد، وضو بگیرم یا نگیرم؟ میترسم روزه برایم ضرر داشته باشد، روزه بگیرم یا نگیرم؟ البته این پرسشها پرسشهای درستی است. چنین اشخاصی نباید وضو بسازند و نباید روزه بگیرند.
* ولی نصّ قرآن کریم است که «اگر بیم دارید که نتوانید میان زنان خود به عدالت رفتار کنید، یک زن بیشتر نگیرید». با این حال آیا شما در عمر از یک نفر شنیدهاید که بگوید: میخواهم زن دوم بگیرم اما بیم دارم که رعایت عدالت و مساوات میان آنها نکنم، بگیرم یا نگیرم؟ من که نشنیدهام. حتماً شما هم نشنیدهاید.
* سهل است، مردم ما با علم و تصمیم اینکه به عدالت رفتار نکنند زنان متعدد میگیرند و این کار را به نام اسلام و زیر سرپوش اسلامی انجام میدهند. اینها هستند که با عمل ناهنجار خود اسلام را بدنام میکنند.
?نظام حقوق زن در اسلام، ص352
چرا انتظار حضرت مهدی واجب است؟
طبق این بیان، انتظار قائم اهل بیت (علیهم السلام) از ارکان دین است که عمل در آن پذیرفته میشود.!
در حدیث دیگری ابوبصیر از حضرت صادق (علیه السلام) نقل میکند که ایشان روزے چنین فرمودند:
ألا اُخبِرڪُم بِما لا یَقبَلُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ العِبادِ عَمَلاً اِلّا به؟
آیا شما را خبر ندهم به آنچه خدای عزوجل هیچ عملی را از بندگان جز به سبب آن نمیپذیرد؟
ابوبصیر عرض میکند: بله، بفرمایید.
آنگاه حضرت چنین توضیح میدهند:
شَهادَةُ أن لاإلهَ الّا اللهُ وَ أَنَّ مُحمّداً (صلی الله هلیه وآله) عَبدُهُ [وَ رَسولُه]، و الاِقرارُ بِما اَمَرَالله، و الوِلایَةُ لنا، و البَراءَةُ مِن اَعداءِنا، - یعنے الأئمةَ خاصَّةً -و التسلیمُ لهم، و الوَرَعُ، و الاِجتِهادُ،وَ الطُّمَأَنِیَنةُ،وَ الانتِظارُ لِلقائِم (عج الله فرجه)
گواهی دادن به توحید پروردگار و اینکه حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) بنده (و فرستاده ی) اوست، و اقرار به آنچه خداوند دستور فرموده، و ولایت ما، و بیزاری جستن از دشمنان ما -منظور خصوص ائمه (علیهم السلام) است -و تسلیم شدن نسبت به ایشان، و ورع و کوشش (در راه عمل به شرع)، و طمأنینه، و در انتظار حضرت قائم (علیه السلام) بودن.
بنابراین هیچ عملی در دین بدون حالت انتظار مهدی موعودع مقبول درگاه الهی نیست!
?غیبت نعمانے باب 11 ح 16
#حدیث_روز
امنیت، پس از ظهور چگونه است؟
در حالی که پیش از ظهور حضرت مهدی، شرایط ناامنی بر جهان چیره است، یکی از بنیادی ترین کارهای حضرت، باز گرداندن امنیت به جامعه است. با برنامه ریزی دقیقی که آن زمان انجام میشود، در مدت کوتاهی امنیت در همه زمینه ها به جامعه باز می گردد. امنیتی که بشر هرگز قبل از آن تجربه نکرده است. امنیت، ابعاد مختلفی دارد که به ذکر سه نمونه بسنده میکنیم:
1. امنیت جاده ها: به گونه ای که زنان جوان از جایی به جای دیگر، بدون همراهیِ مَحرمی، سفر میکنند و در امان هستند.
2. امنیت قضایی: به گونه ای که مردم از اینکه ممکن است حقشان پایمال شود، کوچکترین بیمی ندارند.
3. امنیت مالی: تا جایی فراگیر میشود که اگر کسی دست در جیب دیگری ببرد، هرگز احتمال دزدی داده نمیشود
برای تمام موارد فوق، احادیثی داریم که جهت اختصار، به همین اندازه بسنده میکنیم
?منابع در کتاب موعودنامه، تونه ای، ص123
#حدیث_روز
️برای بسیاری از مردم این سوال وجود دارد که چرا بر گنبد نورانی امیرالمومنین(علیه السلام) پرچمی وجود ندارد در حالی که تمامی گنبدهای ائمه اطهار(علیهم السلام) پرچم دارند؟
چون پرچم نمادی به نشانه خونخواهی و طلب تقاص است و تقاص خون امام علی (علیه السلام) توسط فرزندش امام حسن(علیه السلام) از ابن ملجم ملعون گرفته شد در حالی که سایر امامان معصوم(علیهم السلام) در انتظار قیام امام منتظر برای قصاص قاتلان هستند
.
سئوال:
چرا گنبد حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) پرچم دارد در حالی که شهید نشده است؟
گنبد حضرت زینب(سلام الله علیها) نیز پرچمی نداشت تا اینکه بارگاه نورانی اش به دست شمر صفتان بمباران شد و مدافعان حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) پرچم تقاص را بر گنبد ملکوتی اش بر افراشتند
سئوال:
چرا گنبد حرم مطهر امام حسین(علیه السلام) پرچم سرخ دارد در حالی که تقاص خون مطهرش توسط مختار ثقفی گرفته شد؟
فرهنگ خونخواهی در میان همه اقوام و ملل جهان از جمله عربها بوده است.در میان اعراب رسم بر این بوده کسی که خونش به ناحق و مظلومانه بر زمین ریخته میشد و انتقام آن به نحو شایستهای گرفته نمیشد پرچم سرخی بر مزار او میگذاشتند. پرچم سرخ افراشته شده بر گنبد امام حسین (علیه السلام) نیز از همین باب میباشد.در زیارتی که امام صادق (علیه السلام) به «عَطِیّه» آموخت آمده است: «شدت همبستگی و پیوند سیدالشهدا با خدا به نحوی است که شهادتش همچون ریخته شدن خونی از قبیله خدا میماند که جز با انتقامگیری و خونخواهی اولیا خدا، تقاص نخواهد شد»(مجلسی، بحار الانوار، ج98، ص148 و 168)از همین روی است که امام حسین(علیه السلام)را ثارالله یعنی خون خدا مینامند و خونخواهانش را لثارات مینامند.پس پرچم امام حسین(علیه السلام)هم به رنگ سرخ است تا نشان دهنده این موضوع باشد که منتقم خون آن بزرگوار خود خداوند تبارک وتعالی است و خون آن بزرگوار هرگز فراموش و پایمال نخواهد شد.از طرف دیگر این رنگ بیدار کننده همه عاشقان و دلباختگان آن حضرت میباشد که بدانند که امامشان چگونه و با چه مظلومیتی به شهادت رسیده است
از نشانه های آخرالزمان و پیش از ظهور این است که قوم لوط به سرزمینشان سدوم باز میگردند
علاوه بر روایات اسلامی در انجیل نیز به این مسئله اشاره شده است:
در آن زمان، دنیا مانند زمان لوط خواهد بود که مردم غرق کارهاى روزانه شان بودند، مى خوردند و مى نوشیدند و خرید و فروش مى کردند، مى کاشتند و مى ساختند تا صبح روزى که لوط از شهر سدوم بیرون آمد و آتش گوگرد از آسمان بارید و همه چیز را از بین برد. بلى به هنگام بازگشت من، اوضاع دنیا به همین صورت خواهد بود.
? ( لوقا، 17: 28 و 29 و 30)
همچنان که راهپیمایی سالانه همجنسبازان موسوم به “راهپیمایی افتخار” در تل آویو میباشد که بیش از ٢٠٠ هزار نفر در این راهپیمایی شرکت کردند
بنا داشته باشید که گناه نکنید.
رهبرانقلاب: تقوا یعنی همین که مواظب رفتار خودتان باشید که خلاف امر و نهی خدا رفتار نکنید. این، معنای تقواست.
یک وقت ممکن است سرِ رشته از دست انسان خارج شود و گناهی هم از او سر بزند. مهم این است که شما مراقب باشید و بنا داشته باشید که گناه نکنید. این، آن روحیهی تقواست.
1372/11/29
عبادت فرشتگان.
ابوذر غفاری نقل می کند که :
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
“نود هزار فرشته اطراف عرش الهی هستند که عبادتی جز اطاعت از امیر مؤمنان علیه السلام و بیزاری از دشمنان او و استغفار برای شیعیان او ندارند !
خداوند ، جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را اختصاص داده به اطاعت از آن حضرت و بیزاری از دشمنان او و استغفار برای شیعیان آن حضرت “
? منابع
- کتاب سلیم ج 2ص 258 ح 46
- بحار الانوار ج 40 ص 96
- اساس ایمان ص 226
#حدیث_روز
ارزشمندی در زندگی.
*یکی از تکان دهنده ترین جمله های امیرالمومنین علی علیه السلام در یکی از دعاهای نهج البلاغه:
” اللهم اجعل نفسی اول کریمة تنتزعها من کرائمی”
“خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری”
* یعنی نکند قبل از اینکه جانم را بگیری، شرفم، انسانیتم، عدالتم، و….گرفته شده باشد وتبدیل به یک تفاله ای شده باشم که تو جانم را می گیری
*این همان جمله معروف است که می گوید: ما آمده ایم تا زندگی کنیم و قیمت و ارزش پیدا کنیم؛ نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم.
?نهج البلاغه خطبه 215
#حدیث_روز
برگی ازهزاران درس زندگی.
پادشاهی قصدکشتن اسیری کرد. اسیردرآن حالت ناامیدی شاه رادشنام داد.شاه به یکی ازوزرای خود گفت: اوچه می گوید؟وزیرگفت:به جان شمادعا می کند. شاه اسیررابخشید.
وزیردیگری که درمحضرشاه بودوباآن وزیراول مخالفت داشت گفت:ای پادشاه آن اسیربه شمادشنام داد.
پادشاه گفت:توراست می گویی امادروغ آن وزیرکه جان انسانی رانجات می دهدبهترازراست توست که باعث مرگ انسانی می شود.
? «گلستان سعدی»
جزراست نبایدگفت
هرراست نشایدگفت
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!
ولی قرآن چیزی دیگری میگوید:
أکثر الناس ﻻ ﻳﻌﻠﻤﻮﻥ“
بیشتر مردم نمیدانند
أکثر الناس ﻻ ﻳﺸﻜﺮﻭﻥ“
بیشتر مردم ناسپاس اند
أکثر الناس ﻻ ﻳﺆﻣﻨﻮﻥ “
بیشتر مردم ایمان نمی آورند
أکثرهم ﻓﺎﺳﻘﻮﻥ“
بیشترشان گناهکارند
أکثرهم ﻳﺠﻬﻠﻮﻥ“
بیشترشان نادانند
أکثرهم ﻣﻌﺮﺿﻮﻥ“
بیشترشان اعتراض گرند
أکثرهم ﻻ ﻳﻌﻘﻠﻮﻥ“
بیشترشان تعقل نمیکنند
أکثرهم ﻻ ﻳﺴﻤﻌﻮﻥ “
بیشترشان ناشنوای اند
ﻭﻗﻠﻴﻞ ﻣﻦ ﻋﺒﺎﺩﻱ ﺍﻟﺸﻜﻮﺭ “
و کم اند بندگانی که شاکر اند
ﻭﻣﺎ ﺁﻣﻦ ﻣﻌﻪ ﺇﻻ ﻗﻠﻴﻞ “
و جز اندکی ایمان نمی آورند
*پس نه تنها اکثریت نشانه حقانیت نیست بلکه در مورد زیادی اکثریت بر خلاف معیارهای الهی رفتار میکنند.
یاد اهل بیت علیهم السلام.
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ شِیعَتُنَا الرُّحَمَاءُ بَیْنَهُمُ الَّذِینَ إِذَا خَلَوْا ذَکَرُوا اللَّهَ إِنَ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ إِنَّا إِذَا ذُکِرْنَا ذُکِرَ اللَّهُ وَ إِذَا ذُکِرَ عَدُوُّنَا ذُکِرَ الشَّیْطَانُ.
? الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 186 باب تذاکر الإخوان
ابن ابى حمزه گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: شیعیان ما با همدیگر مهربانند، چون تنها باشند خدا را یاد کنند.
بدانید یاد ما اهل بیت نیز از یاد خداست هر گاه ما یاد شویم خداوند نیز یاد می شود و چون دشمن ما یاد شود، شیطان یاد شود.
#حدیث_روز
فضائلی از مولا.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم
به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
فرمودند :
چون قیامت شود بیایی تو بر اسبی از نور سوار و بر سرت تاجی از نور باشد که روشنی او چشم ها را خیره کند ، پس ندا از جانب رب العزة برسد ، کجاست خلیفه محمد رسول الله صلی الله علیه و آله تو گویی اینک منم ، پس ندا ترا که یاعلی دوستان خود را داخل بهشت و دشمنان خود را داخل جهنم کن ، تویی قسمت کننده بهشت و دوزخ.
عین الحیوة صفحه 107
#حدیث_روز
یا قسیم النار و الجنه
حلقه ای در بهشت
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند :
خداوند پایه و ستونی در بهشت قرار داده که برای اهل آن نور می دهد همان طور که خورشید برای اهل زمین نور افشانی می کند و به آن پایه جز علی علیه السلام و شیعیان او دسترسی ندارند،
و ان حلقة باب الجنة من یاقوتة حمراء طولها خمسون عاماً علی صفائح من ذهب،إذا نقرت طنت و قالت فی طنینها : یا علی،
و همانا حلقه ی در بهشت از یاقوت سرخ است ( طول آن مسافت 50 سال راه است) که بر روی پهنه ای از طلاست، و وقتی بر آن کوبیده می شود
آوازی دارد و می گوید: یا علی.
شاعر چه نیکو سروده است :
یک حلقه به باب جنت آویزان است
دائم به علی علی علی گویان است
این شاهد آن است که در بست بهشت
مختص علی و جمله یاران است
شاعر دیگر گفته است:
با دست ولا درب جنان کوبیدم
از حلقه ی در نام علی بشنبدم
یعنی که خداوند جهان فرماید
در بست جنان را به علی بخشیدم
? مشارق الانوار ص 68
امالی صدوق ص 684 ح 3 مجلس 86
مدینة المعاجز ج 2 ص 362 ح 606
بحارالأنوار ج 8 ص 122 ح 13
القطرة ج 1 ص 231 ?
#حدیث_روز
ولایة علی بن ابی طالب علیه السلام حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی.
الحمد لله الذی اجعلنا من المتمسکین بولایة مولانا امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام و الأئمة المصومین علیهم السلام
جااااانم فداااای آقا امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام
نامی مختص امیرمومنان.
حارث نصرى گوید: از امام صادق(علیه السلام) تفسیر وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ را پرسیدم، فرمود: نامى است که خداوند از آسمان اختصاص به علىّ علیه السّلام داده است، زیرا اوست که از جانب رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بیزارى از مشرکین را اعلام کرد ، پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله نخست آن را به أبو بکر داده بود، جبرئیل فرود آمد و گفت: اى محمّد خدا بتو میفرماید: «خودت یا مردى که از خودت باشد و دیگرى حق ابلاغ آن را از جانب تو ندارد» بعد از آن فرمان بود که پیغمبر علىّ علیه السّلام را فرستاد، و او به أبو بکر رسید، و صحیفه را از دستش گرفت و برد، و به دیوار کعبه نصب نمود، از این جهت خداوند او را أذان نامید، همانا آن نامى است که خداوند از آسمان اختصاص به علىّ (علیه السلام) داده است.
?معانی الاخبار جلد 2 صفحه 21
#حدیث_روز
چرا هر نماز یک رکوع و دو سجده دارد؟
اگر کسی بپرسد که چرا هر رکعت یک رکوع و دو سجده دارد؟
* گفته مىشود؛ زیرا رکوع نماز از افعال حال قیام است و سجده از افعال حال قعود و نشستن است، و نماز نشسته نصف نماز ایستاده است؛ لذا سجده دو بار مقرّر شد تا با رکوع برابر باشد، و میان آن دو تفاوت نباشد؛ چرا که نماز رکوع است و سجود. [1]
️چرا هر رکعت نماز دو سجده دارد؟
*از امیرالمومنین علیه السلام از فلسفه سجده اول سؤال شد، حضرت فرمود:
*سجده اول به این معنا است که خدایا اصل ما از خاک است.
*و معناى سربرداشتن از سجده این است که خدایا ما را از خاک خارج کردى.
*و معناى سجده دوم، این است که خدایا دو باره ما را به خاک برمىگردانى.
*و سربرداشتن از سجده دوم به معناى این است که خدایا یک بار دیگر در قیامت از خاک بیرونمان خواهى آورد. [٢]
*این سخن اشاره یه این آیه شریفه دارد:
«مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْرى»؛ [3]
*ما شما را از آن [زمین] آفریدیم و در آن بازمىگردانیم و بار دیگر (در قیامت) شما را از آن بیرون مىآوریم.
?منابع:
١. ابن بابویه، محمد بن على، عیون أخبار الرضا علیه السلام، محقق، مصحح، لاجوردى، مهدى، ج ٢، ص ١٠٨، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ١٣٧٨ ق.
٢. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ٨٢، ص ١٣٩، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ١٤٠٣ق.
٣. طه، 55.
#حدیث_روز
دجال در آخرالزمان از کلام مولا.
امیرالمؤمنین علیه السلام درباره دجال میفرماید: «ای مردم آگاه باشید که بیشتر پیروان دجّال زنازاده و اهل تاج و تجمّل میباشند، آگاه باشید که آنان یهودیها هستند لعنت خدا بر آنان باد.»
سپس فرمود: «دجّال [ همانند مردم] میخورد و میآشامد و بر الاغ قرمزی سوار است و طول او شصت گام است و دید چشم او زیاد است و چشم راست او اعور و نابیناست؛ [ او خود را خدای مردم معرّفی میکند] در حالی که خداوند اعور نیست و چیزی نمی خورد. »
تا این که فرمود: «و چون دجّال خروج مینماید، بلا همه شهرها را میگیرد و دجّال چهل روز عمر خواهد نمود که روز اوّل آن به اندازه یک سال است و از روزهای دیگر آن کاسته میشود تا این که آخرین روز عمر او مانند روزهای متعارف خواهد بود. »
سپس فرمود: «دجّال به همه روی زمین قدم میگذارد، جز مکّه و مدینه و بیت المقدس؛ در آن هنگام حضرت مهدی علیه السلام وارد بیت المقدس میشود و بر مردم امامت میکند، و چون روز جمعه میرسد و نماز جمعه برپا میشود، عیسی بن مریم علیه السلام از آسمان نزول مینماید در حالی که بر تن او دو لباس قرمز و نورانی است؛ گویی از سر او روغن میریزد. او مردی زیبا و اشبه به پدر شما ابراهیم خلیل الرّحمان علیه السلام میباشد، و چون حضرت مهدی علیه السلام عیسی بن مریم را میبیند به او میفرماید: ای فرزند بتول [ مریم]! تو بر مردم امامت کن تا مردم به تو اقتدا کنند.
حضرت عیسی علیه السلام می فرماید:"این جماعت برای تو است و تو باید بر مردم امامت کنی. ” پس حضرت مهدی علیه السلام جلو میایستد و مردم به او اقتدا میکنند و عیسی علیه السلام نیز به او اقتدا مینماید و با او بیعت میکند. سپس حضرت عیسی علیه السلام حرکت مینماید و چون به دجّال برخورد مینماید، به او ضربه ای میزند که همانند مس گداخته ذوب میشود، و زمین احدی از پیروان دجّال را نمی پذیرد، و هر سنگی و هر درختی به پیروان حضرت مهدی علیه السلام میگوید: “کافری در پشت من پنهان شده؛ او را بکشید. “… »
? معجم احادیث المهدی علیه السّلام: 3 / 124
#حدیث_روز
دعای مشکل گشا و سریع الاجابه از آقا امیرالمومنین علیه السلام.
*هر کس این دعا را بخواند در کمترین زمان ممکن، به مقاصد خود خواهد رسید ،بعد از نماز صبح ومغرب برای اجابت حاجات بسیاربسیار موثر است …
اَللَّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظیمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَکْرَمِ الْمَخْزوُنِ الْمَکْنُونِ النُّورِ الْحَقِّ الْبُرْهانِ الْمُبینَ الَّذی هُوَ نُورٌ مَعَ نُورٍ وَ نُورٌ مِنْ نُورٍ وَ نُورٌ فى نُورٍ وَ نُورٌ عَلی کُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ فَوْقَ کُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ تُضیئُبِهِ کُلُّ ظُلْمَهٍ وَ یُکْسَرُ بِهِ کُلُّ شِدَّهٍ وَ کُلُّ شَیْطانٍ مَریدٍ وَ کُلُّ جَبارٍ عَنیدٍلا تَقِرُّبِهِ اَرْضٌ وَلایَقُومُ بِهِ سَمآءٌ وَ یَاْمَنُ بِهِ کُلُّ خآئِفٍ وَ یَبْطُلُ بِهِ سِحْرُ کُلِ ساحِرٍ وَ بَغْىُ کُلِّ باغٍ وَ حَسَدُ کُلِّ حاسِدٍ وَ یَتَصَدَّعُ لِعَظَمَتِهِ الْبَرُّ وَالْبَحْرُ وَیَسْتَقِلُّ بِهِ الْفُلْکُ حینَ یَتَکَلَّمُ بِهِ الْمَلَکُ فَلا یَکُونُ لِلْمَوْجِ عَلَیْهِ سَبیلٌ وَ هُوَاسْمُکَ الْأَعْظَمُ الأَعْظَمُ الأَجَلُّ الْأَجَلُّ النُّورُ الْأَکْبَرُ الَّذى سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَک َوَاسْتَوَیْتَ بِهِ عَلى عَرْشِکَ وَ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ وَاَسْئَلُکَ بِکَ وَبِهِمْ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَ کَذا.
بجاى کذا وکذا حاجت بخواهد.
برخی از خواص این دعای عظیم الشان عبارتند از:
*در وسعت و گشایش رزق و روزی بی نظیر است.
*در روشن شدن و پاکی و خلوص دل بسیار موثر است.
*در افزایش بصیرت و نور دیده مجرب است.
*برای هموار شدن امورات زندگی و کارگشائی فوق العاده است.
*در باطل شدن سحر و چشم زخم و طلسم بسیار موثر است و از بهترین دعاهاست.
این دعا را همچنین میتوان با گلاب و زعفران نوشت و با خود به همراه داشت.
در صورت کتابت حتما شرایط عمومی نگاشتن دعا را رعایت فرمائید.
?اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی.
#حدیث_روز
امام علی علیه السلام فرمودند:
مومن کسی است که:
*کسبش حلال است.
*اخلاقش مهربان و رئوف است.
*قلبش سالم از کینه و کدورت است.
*زیادی مالش را انفاق کند.
*زیادی سخنش را نگه می دارد.
*مردم از شرّش در امان باشند و به خیرش امیدوارند.
* با انصاف با دیگران برخورد می کند.
?نصایح صفحۀ 281
#حدیث_روز
پیامبر(صلی الله علیه وآله): من شهر علم هستم و علی(علیه السلام) در اوست. دروغ گوید هر که فکر میکند از غیر در به شهر وارد شده و نیز دروغ میگوید هرکه گمان دارد مرا دوست دارد و علی(علیه السلام) را دشمن دارد.
اصول کافی ج3، ص336
#حدیث_روز
با خدا اُنس بگیرید، با خداوند مناجات کنید و استغفار کنید.
رهبرانقلاب: لحظهی جان دادن، ما وارد عالم دیگری میشویم. برای آن روز، خودمان را باید آماده کنیم. همهی این دنیا، این ثروتها، حکومت عادلانه، زندگی مرفّه و… برای این است که انسان فرصت پیدا کند تا خود را برای نشئهی آن عالم آماده نماید.
️خود را آماده کنید، با خدا اُنس بگیرید، با خداوند مناجات کنید، ذکر بگویید و استغفار کنید.
1375/11/12
دستهای پشت پرده.
*احسان علیخانی در برنامه ماه عسل خود -که باز هم با حضور پزشکان همراه بود- به نکته مهمی اشاره کرد. وی در پاسخ به منتقدان برنامه او (با فردی به نام یاسی اشکی)، اعتراف کرد این برنامه به درخواست شخص وزیر بهداشت تهیه شده است و وزارت بهداشت محتوای این برنامه را تأیید کرده است.
*صرف نظر از محتوای خود آن برنامه که به اندازه کافی مورد نقد منتقدان قرار گرفت، علیخانی ناخواسته به نکته مهمی اشاره کرد که قبلاً راقم این سطور در برخی شبکه های اجتماعی، گمان آن را طرح کرده بود.
*️این میزان از حضور وزارت بهداشت برای تعیین محتوا و جهت دهی به پربیننده ترین و اثرگذارترین برنامه ماه مبارک رمضان، ویژگی عجیبی است که فقط از وزیری چون قاضی زاده هاشمی برمی آید. قاضی زاده بخش قابل توجهی از وقت خود را طی این سالها به حضور رسانه ای و مهندسی اخبار مربوط به وزارت بهداشت و پزشکان اختصاص داده است و از این نظر همه وزرای بهداشت قبلی هم که با هم در نظر گرفته شوند، مانند او ظهور و بروز رسانه ای نداشته اند.
*️در همین برنامه ماه عسل، یکی در میان شاهد حضور پزشکانی هستیم که ادعا می شود با «فعالیت های جهادی» بیماران صعب العلاجی را درمان کرده اند و یا در نقاط محروم جامعه بی شائبه خدمت کرده اند. در دومین شب از همین برنامه، پیرمرد گمنام و مشکوکی را از دل زیرزمین ها پیدا می کنند و به عنوان نماینده جامعه درمانگران تجربی طب سنتی در کنار دو پزشک تحصیلکرده مورد هجو ! قرار می دهند.
*️ماجرای ماه عسل امسال و جامعه پزشکی، واضح تر از آن است که نیاز به توضیح بیشتر داشته باشد. وزارت بهداشت و احتمالاً کارتلهای واردات دارو و واکسن مرتبط با این وزارتخانه، «اسپانسر پنهان»(!) این برنامه هستند. در شرایطی که کشور در آستانه تحریم مجدد دارو قرار دارد و از همین اکنون داروهای ضروری مردم احتکار و گران می شود، هم و غم وزارتخانه و باندهایی که حیات اقتصادی خود را در واردات دارو می بینند و هنوز ننگ فراموش نشدنی واکسن آنفولانزا را جبران نکرده اند، این قرار گرفته است که داروی جدید و مشکوکی را آن هم از راه یک برنامه غیر تخصصی و عامه پسند تبلیغ کنند و با کمک سرمایه گذاری داخلی واردات آن را تسهیل کنند. چنین نوع برخوردهای منفعت طلبانه ضدملی را فقط در کشورهای جهان سوم می توان دید و بدترین شکل آن را در وزارتخانه بهداشت دولت حاکم.
تا چه وقت در دوره کُمون و ناپیدایی بمانیم؟
چرا خود را ظاهر نمی کنیم که کیستیم ؟
چقدر توانمندیم؟
کجاها به کار می آییم؟
کجاها به کار نمی آییم؟
کُمون و پوشیدگیِ دراز مدت یا نشان از ترسو بودن و بزدلی است و یا علامت نفاق و دوریی ؛
اگر توانِ قلم زنی و کتابت و تحلیل داریم باید ظاهر کنیم و در خدمت جامعه و انسانهای علاقه مند بوده و روشنگری کنیم
و اگر قدرتِ بیان و تکلّم داریم باید آشکار کرده و در خدمت شیفتگان جامعه باشیم.
اگر قدرت انفاق و ایثار داریم
اگر قدرت مهر و محبّت داریم
اگر قدرت فعالیت در عرصه سیاسی و مدیریتی داریم
اگر قدرت دستگیری در عرصه فرهنگی و اجتماعی داریم
خلاصه اگر قدرت الگو سازی و شکل دهی در قالب های مختلف در جامعه را داریم ؛ تعلّل و سست انگاری یا همان کُمون و ناپیداییِ بیش از حد جفای نابخشودنی است ؛ دست برداریم.
اِسمَع! اِفهَم!
یا فُلان ابنِ فُلان!
چرا تا زمانی که خود در قید حیاتیم؛ گوش شنوا و فهم عمیق نداشته باشیم؟
چرا تا زمانی که جوان هستیم ؛ تا زمانی که شور داریم ؛ تا زمانی که قدرت جسمی و روحی داریم؛ شعور و خرد خود را برتری نمی دهیم؟
چرا تا زمانی که در موقعیت های خوب و مناسبِ رشد و بالندگی هستیم؛ درک و فهم خود را ارتقاء نبخشیده و خود را از منجلاب رکود و نافهمی و تو رفتگی خلاصی نمی دهیم؟
چرا تا زمانی که دارای اختیاریم؛ فهمیدن و شنیدن را انتخاب نمی کنیم تا اینکه بالاجبار زمان فهماندن و شنواندن دیگری بر ما فرا برسد.
بیایید تلقین خود را قبل از مردن بخوانیم.