ام ابیها یعنی مادر پدر
چرا این کنیه را به حضرت فاطمه داده اند ؟
*به شش علت این لقب را به حضرت فاطمه(س) داده اند
1_ام به معنای هدف و قصد است همان حدیث لولاک که پیامبر فرمودند: زهرا جان خدا اگر من را آفریده به خاطر تو بوده است
لذا پیامبر(ص)به فاطمه(س)فرمودند: ای ام ابیها، هدف از خلقت تو بودی
2_ ما گاهی از روی محبت به فرزندمان می گوییم مامان جان
در زبان عرب هم از روی عاطفه و محبت زیاد پدر را مامان صدا می زدند و بحث بحث عاطفه است اما نه عاطفه معمولی بیش از حد ، که پیامبر بارها فرموده اند هرگاه زهرا کنار من است بوی بهشت را استشمام میکنم
3_ وقتی که حضرت آمنه از دنیا رفتند فاطمه بنت اسد در حق پیامبر مادری کرده است و وقتی ایشان از دنیا رفتند پیامبر هم اسم دخترشان را فاطمه گذشتند و گفتند برای مانند فاطمه بنت اسد هستی
4_ پیامبر وقتی که فاطمه بنت اسد از دنیا رفت پیامبر خبلی تنها شدند و وقتی که خداوند به ایشان فاطمه را عطا کرد به او گفت تو ام ابیها هستی گویا خدا دوباره به من مادر داده است که حضرت زهرا همه جا با پدر بودهاند
5_عرب ها به زن های پیامبر ، طبق دستور قرآن ام مومنین می گفتند، چون زن های پیامبر بعد از ایشان حق ازدواج نداشتند به این علت که کسی نمی تواند با مادرش ازدواج کند و لذا حضرت فاطمه به پدر گفتند: آنها شدند ام المومنین من کی شما هستم و پیامبر فرمودند: تو ام ابیها هستی و شرافت تو از همه زن ها بالاتر است
6_ پیامبر از باب شرافت و از باب کرامت به دختر این لقب را دادند که مادر محضر محبت و مهربانی است و از مادر مهربان تر و با محبت تر نداریم لذا پیامبر فاطمه را ام ابیها خطاب کردند
#اسماء_حضرت_فاطمه
#ام ابیها
خصائص الفاطمه
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
بسم الله الرحمن الرحیم
در شگفتم از کسی که…..!
قالَ امیر المومنین علی علیه السلام
عجِبْتُ لِلْبَخِیلِ یَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِى مِنْهُ هَرَبَ وَ یَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِى إِیَّاهُ طَلَبَ فَیَعِیشُ فِى الدُّنْیَا عَیْشَ الْفُقَرَاءِ وَ یُحَاسَبُ فِى الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِیَاءِ
و عَجِبْتُ لِلْمُتَکَبِّرِ الَّذِى کَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ یَکُونُ غَداً جِیفَةً
و عَجِبْتُ لِمَنْ شَکَّ فِى اللَّهِ وَ هُوَ یَرَى خَلْقَ اللَّهِ
و عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِیَ الْمَوْتَ وَ هُوَ یَرَى الْمَوْتَى
و عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْکَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ یَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى
و عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِکٍ دَارَ الْبَقَاءِ .
*امام علی علیه السلام فرمود :
در شگفتم از بخیل : به سوى فقرى مى شتابد که از آن مى گریزد ، و سرمایه اى را از دست مى دهد که براى آن تلاش مى کند!
در دنیا چون تهیدستان زندگى مى کند ، اما در آخرت چون سرمایه داران محاکمه مى شود . !
و در شگفتم از متکبرى که دیروز نطفه اى بی ارزش ، و فردا مردارى گندیده خواهد بود !
و در شگفتم از آن کس که آفرینش پدیده ها را مى نگرد و در وجود خدا تردید دارد!
و در شگفتم از آن کس که مردگان را مى بیند و مرگ را از یاد برده است!
و در شگفتم از آن کس که پیدایش دوباره را انکار مى کند در حالى که پیدایش آغازین را مى نگرد !
و در شگفتم از آن کس که خانه نابودشدنى ، را آباد مى کند اما جایگاه همیشگى را از یاد برده است!
نهج البلاغه حکمت 126
______________________________
✅#حکمت_های_نهج_البلاغه
______________________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
حضرت فاطمه سلام الله علیها
کسی که عبادت های خالصانه خودش را به سوی خدا بفرستد خداوند بهترین مصلحت خودش را به سوی او می فرستد
بحار الأنوار : ج 70 ص 249 ح 25
#حدیث
امام حسین(ع):
دوچیز منفعت بسیار دارد
اخلاق نیڪ و جوانمردی
دوچیز بقا ندارد
جوانی و قوت
دوچیز بلا را دور ڪند
صـلـۀ رحم و صدقہ
دوچیز مقام را فزون ڪند
حل مشڪل دیگران و فروتنی
#داستانک
#ظرفیت_انسان_ها
مردی از دست روزگار سخت می نالید، پیش استادی رفت و برای رفع غم و رنج خود راهی خواست.
استاد لیوان اب نمکی را به خورد او داد و از مزه اش پرسید؟!
آن مرد آب را به بیرون از دهان ریخت و گفت: خیلی شور و غیر قابل تحمل است.
استاد وی را کنار دریا برده و به وی گفت همان مقدار اب بنوشد و بعد از مزه اش پرسید؟!
مرد گفت: …خوب است و می توان تحمل کرد.
استاد گفت شوری آب همان سختی های زندگی است، شوری این دو آب یکی ولی ظرفشان متفاوت بود، سختی و رنج دنیا همیشه ثابت است و این ظرفیت ماست که مزه آنرا تعین می کند پس وقتی در رنج هستی بهترین کار بالا بردن ظرفیت و درک خود از مسائل است.
*عواملی که باعث فشار قبر مےشود:
1_ بداخلاقی
2_ سخنچینۍ، مراعات نکردن طهارت و نجاست و پرهیز نکردن از بول
3_ یاری نکردن مظلوم.
در کتاب ثواب الاعمال آمده است که یکی از علمای بنیاسرائیل از دنیا رفت و فشار قبر بر او وارد شد چرا که او یک بار نماز را (عمداً) بیوضو خوانده بود و از کنار مظلومی گذشته بود و او را یاری نکرده بود.
4_ ضایع نمودن نعمتهای الهی:
حضرت پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «فشار قبر برای مۆمن کفاره تباه نمودن نعمتها از ناحیه اوست.»
* عواملی که باعث کاهش یا رفع فشار قبر میشود:
1_ نماز شب و کامل نمودن رکوع: امام رضا علیه السلام فرمود: «کسی که نماز شب بخواند و در قنوت نماز «وتر» هفتاد بار استغفار کند از عذاب قبر پناه داده میشود.» و امام باقر علیه السلام فرمود: «هر کس رکوع نمازش را کامل انجام دهد وحشت قبر به او نمیرسد.»
2_ صدقه و نماز مخصوص
3_ نماز وحشت: این نماز بسیاری از مردگان را از عذاب قبر و فشار قبر نجات داده است که حکایات عجیبی در داستانهای شگفت شهید دستغیب در این باره موجود است که میتوان به آن مراجعه نمود.
4_ حج نمودن: دو روایت است که هر کس چهار مرتبه حج به جا آورد عذاب قبر از او برداشته میشود.
5_ خواندن بعضی از سورههای قرآن: امام علی(علیه السلام) میفرماید: «هر کس در هر جمعه سوره نساء را تلاوت کند از فشار قبر امان مییابد.».سورههای زخرف، یاسین، تکاثر و تبارک، نیز در این مورد سفارش شدهاند.
6_ این که مرگ انسان در روز جمعه باشد.
7_ نهادن دو چوب تر در کفن میت هنگام دفن.
8_ ریختن آب روی قبر.
منابع:
بحارالانوار ج 75، ص265
ثواب الاعمال، ص 111
بحارالانوار، ج 6، ص 221
بحارالانوار ج 85، ص 107
بحارالانوار، ج 91، ص 219
حاشیة مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی
من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 217
وسایل الشیعه، ج 7 ص 409
#حدیث
#روایت #ناب
امیر المؤمنین علیه السلام به رمیله - که یکى از شیعیان خاصّ آن حضرت است و مریض شده بود - فرمود:
اى رمیله ؛ دچار تب شدیدى شدى سپس مقدارى سبکى احساس کردى و به مسجد براى نماز آمدى؟
گفت: بلى اى سرور من ؛ از کجا دانستى؟ فرمود:
یا رمیلة؛ ما من مؤمن ولا مؤمنة یمرض إلّا مرضنا لمرضه، ولا حزن إلّا حزنّا لحزنه، ولا دعا إلّا آمنّا لدعائه، ولا سکت إلّا دعونا له، ولامؤمن ولامؤمنة فی المشارق والمغارب إلّا ونحن معه.
اى رمیله ؛
زن و مرد مؤمنى نیست که #مریض شود مگر اینکه ما به خاطر مریضى او مریض مى شویم،
و هرگاه #محزون گردد مابه خاطر حزن او محزون مى شویم،
و هر زمان #دعا کند ما به دعاى او آمین مى گوئیم،
و وقتى #ساکت باشد ما براى او دعا مى کنیم،
و هر کجا در مشرق و مغرب مرد و زن مؤمنى باشد
ما با او هستیم.
مشارق الأنوار: 77
بحار الأنوار: 154/26 ح 43
بصائر الدرجات: 259 ح 1
مدینة المعاجز: 175/2 و176 ح 479 و 480.
#حدیث
امام صادق علیه السلام:
غسل جمعه پاکیزه کننده و کفاره گناهان است از جمعه تا جمعه دیگر
در حدیث دیگر از ان حضرت منقول است:
هر کس غسل جمعه را انجام دهد و بخواند دعای زیر را
* اَشهَدُ اَن لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد انَّ محمدا عبدُه و رسولُه اللهم صل علی محمدِِ و آل محمدِِ و اجعلنی من التوّابین َ و اجعلنی منَ المتَطَهِّرین
این غسل و دعا او را از گناهان پاک می گرداند تا جمعه دیگر
گنج های معنوی
مفاتیح الجنان
جمعه که میشود دلم بهانه آمدنت را میگیرد…
راستش جمعه بین امیدواری و ناامیدی گرفتار میشوم
خوبان گفته اند جمعه می آیی….
اما خیلی از جمعه ها رفت و نیامدی …
کار ما از یعقوب بودن هم گذشته …
مولا جان …….
ما که دستمان به آسمان نمیرسد…..
خودت برایمان دست به دعا بردار…..
بگو خدایــــــــــــــــــــا…… !!!
اگر از دوری من تا حالا نمرده اند…!!!!!!!
چون معرفت ندارند…..!!!!!!
و الا هر لحظه غیبت من از مرگ تلختر است…!!!!!
مولا . ادبیاتش را ندارم ……
فقط بهر زبانی که خودت می پسندی…..
التماست میکنم بیا …!!!
بالاخره دنیا خوب است یا بد؟
* خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ…(سوره مبارکه آل عمران آیه 14)
محبت به زنان و فرزندان و اموال زینت حیات دنیاست …
و با این بیان این محبت را نکوهش کرده!!
حال ما که به فرزندان و خانواده خود علاقه داریم و از محبت کردن به آنها لذت میبریم
آیا این محبت و لذت را خدا دوست ندارد؟
آیا نباید زن و فرزند خود را دوست داشته باشیم و به آنها محبت کنیم؟
* جواب:
اگر ثمره و نتیجه آنچه که انسان به آن علاقه دارد، بعد از مرگ برایش بماند، این دنیا خوب است.
و اگر نتیجه این علاقه منحصر به دنیا شده و تمام شود، این دنیا مذموم است.
*اگر محبت به فرزند، همسر، مال، علم و … به خاطر خدا باشد، این ماندنیست و در واقع متعلق به آخرت هست، اگرچه در دنیاست
*و اگر در این محبت خدا نباشد، ماندنی نبوده و ارزش و لذتش تا پایان این دنیاست و بس.
* این مطلب را از این دو روایت به خوبی میتوان فهمید:
#حدیث
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
الدّنیا ملعونة و ملعون ما فیها الّا ما کان للّه منها
فرمود دنیا ملعون است و هر چه در او است ملعون است مگر آنچه از آن، براى خدا باشد.
نهجالفصاحه حدیث 1605
و امام سجاد (علیه السلام) نیز فرمودند: الدّنیا دنیاءان دنیا بلاغ و دنیا ملعونة
دنیا دو نوع است، یکى دنیاى رساننده و یکى دنیاى لعنت شده.
جامع السعادات ج2 ص21
*انتظار امام زمان (عج) از ما . . .
یکی از کمترین انتظارات امام زمان از ما، توجه شیعیان نسبت به امامشان است
#داستانک:
مرحوم فشندی تهرانی می گوید:
در مسجد جمکران اعمال را به جا آورده ،به همراه همسرم بر می گشتم .در راه ،آقایی نورانی را دیدم که داخل صحن شده ،قصد دارند به طرف مسجد بروند.
با خود گفتم :این سید در این هوای گرم تابستان تازه از راه رسیده و حتماًتشنه است.به طرف سید رفتم و ظرف آبی را به ایشان تعارف کردم .
سید ظرف آب را گرفت و نوشیدو ظرف آن را برگرداند در این حال عرضه داشتم :آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرج ایشان نزدیک شود!
*آقا فرمودند :«شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ،ما را نمی خواهند. اگر بخواهند ،دعا می کنند و فرج ما می رسد»
این سخن را فرمود و تا نگاه کردم کسی را ندیدم. فهمیدم که وجود اقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)را زیارت کرده ام و حضرتش، امر به دعا کرده است .
_شیفتگان حضرت مهدی(عج) جلد 1صفحه 155
*مهدی جان!
همه ی قامت تو مهرو نمازم شده است
غم ندارم که غمت محرم رازم شده است
طاقت از دست برفت و به قرار آمده ام
بیقرارم رخ تو عین نیازم شده است
اللهم عجل لولیک الفرج
تعجیل در امر فرجش 59صلوات
علامه حسن زاده آملی :
آن کسی که لیاقت دارد تا از محضر امام زمان (عج) بهره مند شود ، نیازی به #ظهور جسمانی آن حضرت ندارد. بلکه به واسطه ارتقای نفسانی خود از آن حضرت بهره میگیرد.
قیام مرد مَدَنی
*اُمّسلمه، همسر پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم، میگوید:
*روزی خواهد رسید که هنگام مرگِ یکی از خلفا بین مسلمانان اختلافی ظاهر خواهد شد. در پی این اختلافات، مردی از مدینه به سوی مکّه خواهد گریخت. مردم مکّه به استقبال او میآیند، و او را مجبور به قیام میکنند، در حالی که خود راضی به این کار نیست، و با او بین رکن و مقام بیعت میکنند.
*آنگاه لشکری از جانب شام به سوی او حرکت میکند. امّا در بیابان، بین مکّه و مدینه به زمین فرو میرود. هنگامی که مردم از این واقعه مطّلع میشوند، بزرگان شام و غیرتمندان عراق با او بیعت میکنند.
*سپس مردی از قریش پیدا میشود که داییهایش از قبیله بنیکلاب هستند، آنگاه آن مرد مدنی با قدرت به سوی آنها هجوم میآورد، و بر آنها غلبه میکند، و شورش [فرو مینشیند]، و کسی که هنگام تقسیم غنایم حضور نداشته باشد زیانکار و پشیمان خواهد بود.
*او در بین مردم به سنّت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم عمل میکند، و زمین از اسلام انباشته میشود. از آن پس، هفتسال زندگی میکند، و سپس وفات مینماید و مردم بر او نماز میگزارند.
کشف الغمه،ج3،ص279-280.
بحارالانوار،ج51،ص88.
*امام علیه السلام به هنگام تسلیت گفتن مصیبتى به یکى از دوستانش چنین فرمود:
«إنْ کانَ هذَا الْمِیّتْ قَدْ قَرَّبَکَ مَوْتُهُ مِنْ رَبّکَ أوْ باعَدَکَ عَنْ ذَنْبِکَ فَهذِهِ لَیْسَتْ مُصیبَهٌ وَلکِنَّها لَکَ رَحْمَهٌ وَعَلَیْکَ نِعْمَهٌ وَإنْ کانَ ما وَعَظَکَ وَلا باعَدَکَ عَنْ ذَنْبِکَ وَلا قَرَّبَکَ مِنْ رَبّکَ فَمُصیبَتُکَ بِقَساوَهِ قَلْبِکَ أعْظَمُ مِنْ مُصیبَتِکَ بَمَیّتِکَ إنْ کُنْتَ عارِفاً بِرَبّکَ
؛ اگر اینشخصى را که از دست دادى مرگش تو را به خداوندت نزدیکتر ساخته و تو را از گناهت دور نموده است این مصیبت نیست، بلکه آن یک رحمت (الهى) است و نعمتى بزرگ براى تو محسوب مىشود و اگر این مصیبت تو را اندرز نداده و از گناهت دور نساخته و به پروردگارت نزدیک نکرده، مصیبت این قساوت قلب از مصیبت این شخص از دست رفته بزرگتر است اگر خداشناس باشى»
بحارالانوار، ج 82، ص 88٫
حتى از دست رفتن عزیزترین عزیزان اگر مایه بیدارى و هشیارى انسان گردد در واقع مصیبت نیست.
#فرمایشات_حضرت_علی_علیه_السلام
عاقبت تملق
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
کریم خان زند پس از آن که به پادشاهی رسید، شیراز را به پایتختی انتخاب کرد و از چنان محبوبیتی برخوردار شد که نامش به عنوان سر سلسله زندیه در سراسر ایران پیچید
روزی عموی او برای دیدنش به پایتخت آمد. کریم خان دستور داد از وی پذیرای کنند و لباس های فاخر به او بپوشانند
چند روزی از اقامتش نگذشته بود که در یکی از جلسات مهم مملکتی شرکت کرد. با دیدن قدرت و منزلت برادرزاده اش بادی به غبغب انداخت و گفت: کریم خان، دیشب خواب پدرت را دیدم که در بهشت کنار حوض کوثر ایستاده بود و حضرت علی (ع) جامی از آب کوثر به او می داد
کریم خان اخم هایش را در هم کشید و دستور داد وی را از مجلس اخراج و سپس از شهر بیرون کنند. رؤسای طوایف از او علت این رفتار خشونت آمیز را جویا شدند. کریم خان گفت: من پدر خود را می شناسم
او مردی نیست که لایق گرفتن جامی از آب کوثر از دست حضرت علی (ع) باشد. این مرد می خواهد با تملّق و چاپلوسی مورد توجه قرار گیرد
اگر تملّق و چاپلوسی به صورت عادت در آید، پادشاه دچار غرور و بدبینی می شود و کار رعیت هرگز به سامان نمی رسد
حساب روز قیامت
بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ﺭﻭﺯﻯ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺑﻬﻠﻮﻝ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﺪﺗﻴﺴﺖ ﺁﺭﺯﻭﻯ ﺩﻳﺪﺍﺭﺕ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻬﻠﻮﻝ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﻤﻠﺎﻗﺎﺕ ﺷﻤﺎ به هیچ ﻮﺟﻪ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ
هارون ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﻘﺎﺿﺎﻯ ﭘﻨﺪ ﻭ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﺍﻯ ﻛﺮﺩ ﺑﻬﻠﻮﻝ ﮔﻔﺖ ﭼﻪ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﺍﻯ ﺗو را ﺑﻜﻨﻢ؟!
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﺴﻮﻯ ﻋﻤﺎﺭﺗﻬﺎﻯ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﺮﻫﺎﻯ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﻌﻠﺎ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﺧﺎﻙ ﺗﻴﺮﻩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ
ﭼﻪ ﺣﺎﻟﻰ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻯ هارون ﺭﻭﺯی ﻜﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻭ ﻋﺪﻝ ﺍﻟﻬﻰ ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺎﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﻛﺮﺩﺍﺭ ﺗﻮ ﺭﺳﻴﺪﮔﻰ ﻛﻨﺪ
ﺑﺎ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺩﻗﺖ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﻭ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﻛﺮﺩ ﺩﺭ آن روزی که ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺟﻬﺎﻥ به اندازه ﺍﻯ ﺩﻗﺖ ﻭ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺩﺭ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﻨﻤﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺣﺘﻰ ﺍﺯ ﻫﺴﺘﻪ ﺧﺮﻣﺎ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺮﺩﻩ ﻧﺎﺯﻛﻰ ﻛﻪ ﺁﻥ ﻫﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﺦ ﺑﺎﺭﻳﻜﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﻜﻢ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﻂ ﺳﻴﺎﻫﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻤﺮ ﺁﻥ ﻫﺴﺘﻪ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﻣﺪﺕ ﺗﻮ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻭ ﺗﺸﻨﻪ ﻭ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺑﺎﺷﻰ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻣﺤﺸﺮ، ﺭﻭﺳﻴﺎﻩ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﻰ
ﺩﺭ ﭼﻨﻴﻦ ﺭﻭﺯﻯ ﺑﻴﭽﺎﺭﻩ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ به تو ﻣﻰ ﺧﻨﺪﻧﺪ، ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺑﻬﻠﻮﻝ ﺑﻰ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺘﺎﺛﺮ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺷﻚ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﻓﺮﻭ ﺭﻳﺨﺖ
ﺍﻧﻮﺍﺭ ﻧﻌﻤﺎﻧﻴﺔ ﺹ 117
#حکایت -خواندنی
عَرضه گناه در محضر خدا
یکى از صالحین به فرزند خود گفت: یک خواسته ای از تو دارم. پسر گفت: هر چه شما بفرمائى اطاعت مى کنم.
پدر گفت: فردا، از هنگام خارج شدن از خانه، تا شب که به منزل مى آئى، هر حرفی که زده ای، و هر کاری که انجام داده اى برایم نقل کن. پسر هم قبول کرد.
پسر شب که آمد شروع به نقل کرد، تا رسید به حرفهاى زشتى که زده بود و کارهاى ناروائى که انجام داده بود، از پدر خجالت کشید که بگوید. دست پدر را بوسید و گریه کرد و گفت:
پدر جان! خجالت می کشم! از این خواسته بگذر! غیر از این مورد، هر خواسته ای داشته باشی اطاعت مى کنم!
پدر گفت: اى پسر، من که بنده ضعیف و عاجزم از من خجالت مى کشى، ولى فرداى قیامت در محضر رب العالمین چه خواهى کرد؟! این موضوع و نصیحت، باعث توبه پسر گردید.
امیرالمومنین علی(علیه السلام) در نهج البلاغه مى فرماید:
کارى که مى خواهى انجام دهى، حرفى را که مى خواهى بزنى، چنان باشد که فردا بتوانى آن را بخوانى.
آیا مى توانى فردا بخوانى که در فلان روز فحش دادم، غیبت کردم، دروغ گفتم، تهمت زدم، دزدی کردم، شراب نوشیدم، زنا کردم و…
پس اگر نمى توانى چرا…!؟
هم اکنون در فکر باش!
منبع: زبدة القصص
#طلاق_عایشه توسط امام حسین
ازمنابع معتبر #عامه معروف به #اهل_سنت
مسعودی (از علمای #شافعی مذهب) نقل می کند که پس از کاری که #عایشه کرد (مقصودش جلوگیری حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام از دفن حسن بن علی صلوات الله علیهم اجمعین در جوار جدش رسول خدا است) حضرت امام حسین علیه السلام طلاقش را برایش فرستاد
و رسول خدا صلی الله علیه و آله طلاق همسرانش را بعد از خودش به حضرت امیرالمومنین علیه السلام و امیرالمومنین به حضرت امام حسن علیه السلام و حضرت امام حسن به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام داده بود.
و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «بعضی از زنهای من در روز رستاخیر مرا نخواهند دید و او زنی است که اوصیاء بعد از من طلاقش خواند داد.»
اثبات الوصیه للامام علی بن ابی طالب ص 173.
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
مناجات امام زمان علیه السلام در سرداب
سید بن طاووس(رحمةالله علیه) می فرماید:
سحرگاهی در سرداب مقدس سامراء بودم، ناگاه صدای مولایم امام زمان(روحی فداه) را شنیدم که برای شیعیان خود دعا می کردند و عرضه می داشتند :
« خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و باقیمانده طینت(گِل) ما خلق کرده ای ، آنها گناهان زیادی با اتکاء بر محبت و ولایت ما انجام داده اند؛
اگر گناهان آنها گناهی است که در ارتباط با توست از آنها بگذر که ما را راضی کرده ای
و آنچه از گناهان آنها در ارتباط با خودشان هست خودت بین آنها را اصلاح کن
و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آنها را با دشمنان ما در خشم و غضب خود جمع نفرما.»
منبع: برکات حضرت ولی عصر(سلام الله علیه) ، ص399
خطبه 193ویژگی متقین معروف به خطبه همام
صفات متقین
1.منطقهم صواب (گفتارشان نیکو)
2.ملبسهم اقتصاد(میانه رو هستند)
3.وَ مَشْیُهُمُ التَّواضُعُ. و رفتارشان افتادگى است.
مشی یعنی مدل زندگی و رفتار و کردار آنها با تواضع است و برای خداوند بندگانی مطیع و فروتن هستند
*تواضع :بر وزن تفاعل از وضع گرفته می شود یعنی قرار دادن
شکستن نفس که نگذارد آدمی خود را از دیگران بالاتر ببیند
*کردار و گفتار و رفتارشان دلالت بر تواضع دارد و نشاندهنده آن است و به گونه ای است که به دیگران فخر فروشی نمی کنند
خداوند در قرآن میفرماید
*ای انسان همانا تو با رنج و سختی به سوی پروردگارت در حرکت هستی ملاقاتش میکنی و چه مومن و چه کافر بالاخره بسوی خدا بر میگردی
*اگر من در صراط مستقیم قرار گرفته باشم که قشنگ ترین و بهترین راه است در قیامت مشمول تجلیات رحمانی خداوند قرار می گیرم انوار جمال خدا شامل حالم میشود
*ولی اگر در مسیر حق و مستقیم نرفتم و بندگی نکردم مشمول تجلیات خدا از نوع جلال و عذاب می شود.
*و منظور این آیه که نامه اعمال را بدست چپ و یا راست میدهیم همین تجلیات پاداش و عذاب است و این که در صف مومنان و یا کافران قرار میگیریم
*از لحاظ جسمانی هم همین طور است به سوی خدا در حرکت هستیم چون جسم بدون اختیار ما در حال رشد است و به سمت پیری میرود
*دو بعد ملاقات وجود دارد چون انسان در قیامت از دو بعد رشد می کند و یک معاد روحانی داریم و یک معاد جسمانی
*ممکن است در ظاهر متواضع نشان دهم ولی در باطن کبر داشته باشم
لذا در قیامت چنین انسانی جسم اش شبیه مورچه می شود و خدا را این گونه ملاقات میکند چون خودش را در دنیا عظیم میدانسته است
*و کسانی که برای خداوند مطیع میشود خودش را کوچک میبیند و چشم و گوشش را برای خدا می بندد
*متقین برای خدا عبد متواضع هستند لذا هر چه خدا میگوید و لو اینکه علت حرف خدا را نمی دانند ولی به آن عمل می کنند.
آیت الله جوادی آملی میفرمایند
*علم فقط علم توحید است که من فقط یک خدا دارم و باید گرد یک خدا بگردم و این علم است که تواضع می آورد
در قرآن
خداوند آنقدر صفت تواضع را دوست دارد که به پیامبر که سید تمامی انبیاء است می فرمایند بال ها یت را بگستران برای آنکه تو را تبعیت می کند از مومنین یعنی باید برای مومنین تواضع کنی
*خدا پدر و مادر راهم خیلی دوست دارد و فرموده است در مقابل پدر و مادر هم باید تواضع داشت و حتی در مقابل حیوانات و جمادات
در قرآن
این صفت به حدی مهم است که خداوند در سوره فرقان می فرماید اینها بندگان من خدای رحمان هستند از کنار جاهلان که عبور میکنند به آنها سلام میکنند
در روایت
که مومن آیینه مومن است لذامومن باید برای شناخت اعمال و رفتار خود در آیینه نگاه کند و که همان اهل بیت هستند و خودم را با ایشان بسنجم که رفتارم متواضعانه است یا نه
*چنانچه حضرت رسول با فقرا مینشیند و امام سجاد با جزامی ها غذا می خوردند و اهل بیت جلوی غلام ها و کنیزهایشان هم پایشان را دراز نمی کردند و تکیه نمی دادند این نشان تواضع آنها است
*باید در همه حالات چه در سلامت و چه بیماری تواضع داشت اهل بیت آیینه خداوند و خلیفه الله هستند و من باید از آنها الگو بگیرم که آیا این شکلی شده ام؟
*باید روی نفس پا گذاشت و خود را ندید و خدا را دید تواضع باعث سربلندی و عزیز شدن می شود و هرچه قدر عبد تر و مطیع تر باشی خدا هم عزت بیشتری به تو میدهد و عزیزتر میشوی
پیامبر فرمودند:
هر کس برای خدا فروتنی کند خدا او را در نظر مردم بالا میبرد
*همانند آیت الله بهجت که آنقدر فروتن بودند که خودشان را العبد خطاب میکردند
*باید در مقابل اقیانوس که اهل بیت هستند خود را قطره دید و خودم را بشکنم و به دستورات آنها عمل کنم و یا اینها هم که قبول نداشته باشم قرآن را بخوانم و به دستورات آن عمل کنم
*و من خود خواهم نه خدا خواه و دنبال حرف دلم میروم نه حرف خدا و لذا به این صفت نرسیده ام که برای خدا بندگانی مطیع و فرمان بردار باش
*کسی توفیق عبادت پیدا میکند که متواضع باشد و اهل بیت چون تواضع شان زیاد بوده در عبادات هم توفیقات زیادی شامل حالشان بوده است
#تفسیرخطبه193
بسمالله الرحمن الرحیم
*امام مهدی ( عج ) آخرین کلمه از کلمات توبه حضرت آدم (ع)
* « َفَتلَقََّی َءادَمُ مِن رّبِهِّ ی کَلِمَتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إنَّهُ هُوَ الّتّوابُ الّرحِیمُ »
حضرت آدم (ع) کلماتی را از خداوند متعال دریافت نمود و به سوی خدا بازگشت یا خداوند توبه اش را پذیرفت که خداوند توبه پذیر و مهربان است . آیه 37 بقره
مفضل بن عمر گوید : از امام صادق(ع)از این قول خدای سبحان پرسش کردم که این چه کلماتی است ؟ فرمودند : ( اسالک بحق محمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین الا تبت علی ) همان کلماتی است که آدم آن را از پروردگارش دریافت کرد و بر زبان جاری نمود و خداوند توبه اش را پذیرفت که او توبه پذیر و رحیم است.
*مفضل گوید : ای فرزند رسول خدا! مرا از معنی این کلام الهی آگاه فرمایید : فرمود مقصود از آن امامت است که خدای تعالی آن را تا روز قیامت در دنباله حسین ( ع ) قرار داد،یعنی ائمه دوازده گانه را به قائم ( عج ) تمام میکند، که نه نفر از ائمه از فرزندان حسین ( ع ) خواهند بود.
*گفتم : چرا امامت اختصاص به فرزندان حسین ( ع ) یافت نه فرزندان حسن ( ع ) در حالی که آنها هر دو فرزندان رسول خدا هستند فرمود سزاوار نیست که بگوید : چرا خداوند چنین کرده است که امامت ماموریت از سوی حق تعالی در زمین است و خدای تعالی در جمیع افکارش حکیم است.
معجم مهدویت ج1. …مرتضی عبدی چاری
خصال ج1 ص304
کمال الدین و تمام النعمه ج2 ص358
معانی الاخبار ص124
مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج1 ص379
بحارانوار ج12 ص66 باب3
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#حدیث مهدوی
#نماز_شب
* از امام زین العابدین علیه السلام سؤال شد:
«ما بال المتهجدین باللیل من أحسن النّاس وجها؟» چرا شب زنده داران از همه مردم خوش سیماترند؟
فرمود:
«لأنّهم خلو باللّه فکساهم اللّه من نوره»؛چون با خداوند خلوت می کنند، خدا نیز جامه ای از نور خویش بر آنان می پوشاند.
بحار ، ج87 ، ص159
تعبیری زیبا از نماز شب
*نشانه مومن این است که در هر شبانه روز 51 رکعت نماز بخواند (نمازهای واجب و نافله های شب و روز که جمعا پنجاه و یک رکعت می شود )
*طبق فرمایش خداوند اگه یک رکعت از این نمازها قبول شود همه اعمال پذیرفته می شود
*در این پنجاه و یکبار خم شدن در برابر خدا خیلی حرف ها است و خیلی هم اثرات دارد
*بخصوص در آن یک رکعت که خدا می گوید پنجاه آن مال بنده و یک آن برای خودم که همان نافله وتر میباشد
*این یک رکعت گدایی از خداست چرا ؟در همه نماز ها ما دو دست را برای قنوت بالا می آوریم ولی برای نماز وتر فقط یک دست را بالا میبریم و دست دیگر با تسبیح ذکر می گوییم و این دست تنها علامت گدایی است
*حالا که گدایی میکنم چی بگم ؟ العفو العفو….. نه …..وقتی دوست را نشان میدهیم خدا می گوید دو دست داری برو برای مشکلت تلاش کن
*ولی وقتی یک دست را نشان می دهی به خدا میگویی خدایا یک دست صدا نداره خدایا من هیچی ندارم اگر هم فکر میکردم دارم حالا فهمیدم ندارم پس الهی العفو العفو …خدایا من و ببخش
*و میگوید در این گدایی استغفرالله بگو که ذکر علیین است و ما در اثر این استغفار مشکلت را حل میکنیم و هرچه بخوایی به تو میدهیم
*اقل آن هم هفتاد بار می باشد یعنی کمتر از این نباشد و بگو خدایا بد کردم به یادت نبودم برای تو کار نکردم …..
*وقتی برای خدا خودت را کوچک کردی آن وقت است که به تو درجه میدهند و بزرگت میکند و هرچه ارتباط انسان با خدا بیشتر احتیاجش به خدا بیشتر و فقیرتر.
دو حدیث زیبا و امید بخش در مقام شفاعت حضرت فاطمه سلام الله علیها در روز قیامت
روزى سلمان به پیامبر(ص )گفت: اى مولاى من! تو را سوگند به خدا، از عظمت فاطمه علیهالسلام در روز قیامت تعریفى بفرمایید.
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله با تبسم رو به سلمان کرد و فرمود: سوگند به آن آفریدگارى که جانم در دست اوست، فاطمه علیهاالسلام را در آن روز بر ناقه اى از ناقه هاى بهشت سوار مى کنند، جبرئیل و میکائیل به ترتیب از راست و چپ او حرکت مى نمایند. امیرالمؤمنین پیشاپیش و حسن و حسین از پشت سر، وى را همراهى مى کنند، تا بدین طریق فاطمه علیهاالسلام از پل صراط مى گذرد و پس از گفتگوهاى زیاد، آنگاه خطاب مى رسد: فاطمه! هرچه مى خواهى بخواه دخترم عرض مى کند:
بار الها! از تو مى خواهم علاقه مندان خود و فرزندانم حسن و حسین را در آتش مسوزان. خطاب مى رسد: یا فاطمه! سوگند به عزت و جلالم، دو هزار سال پیش از خلق آسمانها و زمین، بر خودم لازم کرده ام که این حاجت تو را برآورم
جابر جعفى نیز به حضور امام باقر علیهالسلام رسیده، عرض کرد: فدایت شوم، حدیثى در مورد فاطمه علیهاالسلام بفرمایید، که با نقل آن، شیعیان را خوشحال کنم.
حضرت فرمودند: در روز رستاخیز منابرى از نور براى پیامبران نصب مى گردد، که منبر رسول خدا از همه مجلل تر است و همچنین منبرهایى براى اوصیا در نظر مى گیرند که جایگاه على علیهالسلام از همه بالاتر مى باشد آنگاه نوبت به فرزندان انبیا مى رسد که مقام حسن و حسین علیهماالسلام بس منیع تر است. سپس نوبت فاطمه علیهاالسلام فرامى رسد و او را با تجلیل و شکوه بی نظیر به محشر آورند و کنار در بهشت قرار مىگیرد، ولى داخل آن نمى شود و مى گوید: خدایا! از تو مسالت مى دارم که مقام مرا در همچو روزى براى اهل محشر معلوم کنى.
از جانب خدا ندا مى رسد: اى دختر پیامبر! برگرد به سوى اهل محشر و هر که را از علاقه مندان خود یافتى شفاعت کن.
امام باقر علیهالسلام مى فرمایند: به خدا سوگند، فاطمه علیهاالسلام شیعیان خویش را یکى پس از دیگرى انتخاب نموده و داخل بهشت مى نماید، همان طورى که پرنده ها دانه ها را برمى گزینند، و سپس شیعه هاى آن حضرت نیز، خود شفاعت نموده و علاقه مندان فاطمه علیهاالسلام را به بهشت داخل مى کنند…
در دنباله این حدیث امام پنجم مىفرمایند:
واللَّه لایبقى فى الناس الا شاک او کافر او منافق. (2)
سوگند به خدا، از امت اسلامى کسى باقى نمى ماند مگر افراد کافر و منافق و سایر مردم مشمول شفاعت فاطمه مى گردند.
1ـ سفینه البحار، ج 2، ص 375.
2ـ عوالم، ج 11، ص 150- بحارالانوار، ج 43، ص
#حدیث
#حضرت_زهرا
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت فاطمه علیها السلام
إنْ کُنتَ تَعمَلُ بِما أمَرناکَ
و تَنتَهی عَمّا زَجَرناکَ عَنهُ
فَأنتَ مِن شیعَتِنا و إلاّ فَلا
حضرت فاطمه علیها السلام
اگر به آنچه تو را به آن فرمان مى دهیم عمل کنى
و از آنچه برحذر مى داریم دورى کنى ،
از شیعیان مایى و الاّ هرگز .
بحار الأنوار ، ج 68 ، ص 155 .
#حدیث_شیعه_شناسی
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
#حدیث
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
{ثَلَاثٌ مِنَ النِّسَاءِ یَرْفَعُ اللهُ عَنْهُنَّ عَذَابَ الْقَبْرِ وَ یَکُونُ مَحْشَرُهُنَّ مَعَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ (ص) امْرَأَةٌ صَبَرَتْ عَلَى غَیْرَةِ زَوْجِهَا وَ امْرَأَةٌ صَبَرَتْ عَلَى سُوءِ خُلُقِ زَوْجِهَا وَ امْرَأَةٌ وَ هَبَتْ صَدَاقَهَا لِزَوْجِهَا یُعْطِی اللهُ تَعَالَى لِکُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ ثَوَابَ أَلْفِ شَهِیدٍ وَ یَکْتُبُ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُنَّ عِبَادَةَ سَنَة.}
«سه طایفه از زنانند که خداوند ایشان را عذاب نکند و با حضرت فاطمه (س) بنت محمّد(ص) محشورشان فرماید و به هر یک از ایشان ثواب هزار شهید و ثواب عبادت یک سال عنایت فرماید؛ زنى که بر غیرت شوهرش صبر کند، زنى که بر بد اخلاقى شوهر صبر نماید و زنى که مهریه خود را به شوهر ببخشد.»
إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، 175
#حدیث_عـشــق
امام علی (علیه السلام):
ذلیل ترین مردم، کسى است که طمعکار، حریص و وسوسه گر باشد.
منبع: تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 295 ، ح 6618
اَللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ من غَلَبَةِ الْحَسَدِ
خدایا پناه به تو می برم از چیرگی حسد
(صحیفه سجادیه،دعای هشتم)
*اولین قتل در دنیا بخاطر حسادت اتفاق افتاد. (مائده،آیه30)
*
نشانه های حسود:
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: لقمان به پسرش گفت حسود سه نشانه دارد:
1_ پشت سر غیبت می کند
2_ در حضور تملق و چاپلوسی می کند
3_ در مصیبت شماتت می کند
(تحف العقول،ص25).
#داستانک
روزی دوست قدیمی بایزید بسطامی عارف بزرگ را در نماز عید فطر دید …
پس از احوالپرسی و خوش و بش از بایزید پرسید :
شیخ ؟! ما همکلاس و هم مکتب بودیم ؛ هر آنچه تو خواندی من هم خواندم …
استادمان نیز یکی بود ، حال تو چگونه به این مقام رسیدی ؟
و من چرا مثل تو نشدم ؟؟ …
بایزید گفت : تو هر چه شنیدی ؛ اندوختی و من هر چه خواندم ؛ عمل کردم …
” به عمل کار بر آید ، به سخندانی نیست “
* بخوانید شیرین است
امام زمان حضرت #فاطمه س که بود؟
آیا او امام زمان خویش را می شناخت؟
زمانی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی (صاحب کتاب الغدیر) را برای صرف شام دعوت می کنند. اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند . آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند.
به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد وهیچ گونه بحثی صورت نگیرد آنها نیز می پذیرند. پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود (حدود 70 الی 80 نفر) می خواست بحث را شروع کند که علامه امینی گفت : قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد
اما باز آنها گفتند : پس برای متبرک شدن جلسه از همین جا هر نفر یک حدیث نقل کند تا مجلس نورانی گردد. ضمناً تمام حضار درجلسه حافظ حدیث بودند و حافظ حدیث به کسی گفته می شود که صد هزار حدیث حفظ باشد. آنان شروع کردند یکی یکی حدیث نقل کردند تا اینکه نوبت به علامه امینی رسید . علامه به آنها گفت شرطم بر گفتن حدیث این است که ابتدا همگی بر معتبر بودن یا نبودن سند حدیث اقرار کنید . همه قبول کردند . سپس علامه امینی فرمود : قال رسول الله (صلوات الله علیه ) : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه : هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است .سپس از تک تک حضار در جلسه در رابطه با معتبر بودن حدیث اقرار گرفت و همه حدیث را تایید کردند .
سپس گفت حال که همه حدیث را تایید کردید یک سوال از شما دارم ، بعد از کل جمع پرسید :
آیا فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) امام زمان خود را می شناخت یا نمی شناخت … ؟
اگر می شناخت ، امام زمان فاطمه ( سلام الله علیها ) چه کسی بود ؟
تمام حضار مجلس به مدت ربع ساعت ، بیست دقیقه ساکت شدند و سرشان را به زیر انداختند و چون جوابی برای گفتن نداشتند یکی یکی جلسه را ترک کردند و با خود می گفتند اگر بگوییم نمیشناخت ، پس باید بگوییم که فاطمه ( سلام الله علیها ) کافر از دنیا رفته است و حاشا که سیده نساء العالمین کافر از دنیا رفته باشد و اگر بگوییم می شناخت چگونه بگوییم امام زمانش ابوبکر بوده ؟ در حالی که بخاری ( از سرشناس ترین علمای اهل سنت ) گفته : ماتت و هی ساخطه علیهما - فاطمه ( سلام الله علیها ) در حالی از دنیا رفت که به سختی از ابوبکر غضبناک بود “و چون مجبور می شدند بر حقانیت و امامت علی بن ابیطالب (علیه السلام ) اقرار بورزند سکوت کرده و جلسه را با خجالت ترک کردند.
هشت گروه طلبکار
از حضرت زین العابدین امام سجاد (علیه السلام) سؤال کردند:
*چگونه صبح کردی؟
* حضرت در پاسخ فرمود:
صبح کردم در حالی که، هشت گروه از ما طلبکارند:
1_ #خداوند، طلب عبادت می کند؛
2_ #پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) می خواهد به سنّتش عمل کنیم؛
3_ #خانواده، نفقه و خرجی می خواهند؛
4_ #نفس، خواهش هایی از ما دارد؛
5_ #شیطان، می خواهد از او پیروی کنیم؛
6_دو #فرشته_موکل (رقیب و عتید)، می خواهند درستکار باشیم؛
7_ #عزرائیل در پی گرفتن جانمان است؛
8_ #قبر، در انتظار جسد بی جان ما است.
بحار الانوار، ج 46، ص 69
#حدیث بسیارجالب در باب اختصاصات فردی اهل البیت
صلوات الله علیهم :
رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند :
من فردای قیامت اولین وارد شونده بر حوض کوثرم،
وتو یا علی،(علیه السلام) ساقی کوثر هستی،
وحسن(علیه السلام) نوشاننده و سیراب کننده،
وحسین(علیه السلام ) فرمانده محشر است،
وعلی بن الحسین(علیه السلام) جلودار،
ومحمد بن علی(علیه السلام ) نشر دهنده،
وجعفر بن محمد(علیه السلام ) سوق دهنده شیعه به طرف بهشت،
وموسی بن جعفر(علیه السلام ) شمارنده ی دوستان و دشمنان و نابود کننده ی منافقان است،
وعلی بن موسی(علیه السلام ) مؤمنان را زینت می فرماید،
ومحمد بن علی(علیه السلام ) اهل بهشت را در منازلشان جای می دهد،
وعلی بن محمد(علیه السلام ) خطبه عقد حورالعین و شیعیان را اجرا می فرماید و تزویج می نماید،
وحسن بن علی(علیه السلام ) چراغ بهشتیان است که همه از او نور می گیرند،
مهدی(عجل اللهُ تعالی فرجه الشّریف) شفیع کل شیعه در قیامت است، تا آنجا که اذن الهی برای ورود به بهشت منوط به اراده و رضایت اوست.
ترجمه إثبات الهداة شیخ حر عاملی ج3ص 180
#حکمت
* صدای کوبه ی درب بهشت چیست؟
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«وقتی بهشتیان وارد بهشت می شوند، کوبه در را می کوبند و دقّ الباب می کنند، از آن صدای “یا علی"شنیده می شود»
نشنیده
مرحوم علاّمه طباطبایی (رضوان الله علیه) در شرح این حدیث و این که چرا صدای کوبه در بهشت یا علی است، می فرمایند:
«مهمان وقتی به خانه ای می رود، صاحب خانه را صدا می زند.
اگر صاحبخانه نام معینی داشته باشد، مهمان همان نام معیّن را می برد.
صاحب بهشت و مهماندار بهشت هم علی ابن ابیطالب علیه السلام است.
از این رو، صدای کوبه در بهشت هم «یاعلی» است.
چون هر کس به بهشت می رود، در سایه هدایت و رهبری این خاندان و مهمان این خاندان است. اگر این انوار طیّبه نبودند، کسی راه بهشت را طی نمی کرد…
ما به خوبی می توانیم احساس کنیم که الآن در بهشت هستیم یا نه! درِ بهشت به روی ما باز است یا نه
الأمالی و المجالس صدوق، ص 471
شمیم ولایت،جوادی آملی.ص 226
#تفکر
روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند،
که شخصی باعجله آمد وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد،
با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی با دقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را به جا می آورد؛
تا وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود،
به هنگام خروج با مرحوم کاشی رو به رو شد
ایشان پرسیدند :
چه کار می کردی؟ ….
گفت: هیچ
فرمود : تو هیچ کار نمی کردی؟؟
گفت: نه !! می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند،
آقا فرمود : مگر تو نماز نمی خواندی ؟؟
گفت: نه !!
آخوند فرمود : من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی
گفت : نه آقا اشتباه دیدی
سؤال کردند : پس چه کار می کردی ؟؟
گفت : فقط آمده بودم، به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین !!
این جمله در مرحوم آخوند (رحمه الله) خیلی تأثیر گذاشت
تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود : من یاغی نیستم !!
خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم … نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست … فقط اومدیم بگیم که : خدایا ما یاغی نیستیم … بنده ایم …
اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده …
لطفا همین کم را از ما قبول کن
#ام العلوم
هر علمی میخوایی برو در خانه حضرت زهرا(س) که ایشان کسی نیستند که از جواب خسته شوند
من هم مثل ایشان باشم و اگر علمی دارم و یا در کاری موفق هستم آن را خالصانه به دیگران آموزش دهم که خانم کلاس درسشان رایگان بوده است
*ایشان مادر هر علمی بوده اند نه فقط علم های خاص
*هر علمی میخواهم بروم سراغ حضرت فاطمه(س) و بگویم مادر شما ام العلوم هستی میشود به من هم علم بدهید
چطور یه دختر هجده ساله به این مقام رسیده است و ام العلوم شده است ؟؟
این همه فضیلت از کجاست ؟؟
_اتقوالله ….هرجا خدا گفته انجام بده گفته : چشم و هر جا که خدا منع کرده است انجام نداده است
_لذا حضرت فاطمه تکالیف الهی را درست انجام داده است
_ تکالیف جمع تکلیف است و از کلف می آید به معنای :زحمت و مشقت
* این به این معنا نیست که تکالیف خدا سخت است بلکه یعنی حب و دوست داشتن که خدا هر کس را بیشتر دوست دارد تکلیف بیشتر می هد و این دوست داشتن به علت انس و تلاشی است که آن بنده به خدا داشته است و من اگر می خواهم با خدا انس داشته باشم باید تکالیف ام را کامل و درست انجام دهم تا وسعت وجودی پیدا کنم
#اسماء_حضرت_فاطمه
خصائص الفاطمه ( س )
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
√ آیت الله مجتهدی تهرانے(ره):
ساعت 10 صبح دکتر به همراه پرستار وارد اتاق بیمار میشود
ده تخت هم داخل اتاق است . دکتر میگوید :
“به این چلو کباب بدید با کره،
به تخت کناری غذا ندهید،
به او سوپ بدهید ،
به این کته ی بی نمک بدهید
مریضا همه یک جور به دکتر نگاه میکنند
حتی به کسی هم که میگوید غذا ندهید ،
او میفهمد امروز جراحی دارد و نباید غذا بخورد
چون میداند که دکتر خیرش را میخواهد اعتراضی نمیکند
_حالا اگر بلند شود و داد بزند که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند به من ندهند دکتر میفهمد این شخص روانی است!
_ ما هم نباید بگوییم چرا به فلانی خانه ی دو هزار متری دادی به من ندادی؟!
باید به خدا اعتماد کنیم
همان طور که مریض میفهمد و به دکتر اعتراض نمیکند ما هم به خدا نباید اعتراض کنیم و هر چه به ما میدهد راضی باشیم .
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
#علم_وعرفان 6
علم بدون عمل فایده ندارد :
اینطور نیست که فقط بشنوید و بعد هم اگر شناختید و حرکت نکردید، هیچ مشکلی پیش نیاید. کسانی که به اندازه تمام عمرشان آگاهی به دست آورده اند، ولی به اندازه یک لحظه هم گامی برنداشته اند، بدانند که همین آگاهی ها، اغلال و زنجیرهایشان می شود و آنها را خرد و خسته می کند. اینکه می بینید با باری از معلومات و مطالعات و آگاهی ها، هر کدام فرعونی شده ایم و آشکار و پنهان، دعواها داریم، به همین خاطر است که آگاهی یک عمر را به دوش گرفته ایم، ولی حرکت یک لحظه را هم نداشته ایم. باری که بازده نداشته باشد، چه کمرها که نمی شکند!
باشد که هر کدام از ما مولد باشیم نه محتکر!
علی صفایی حائری
(کتاب حرکت_ص23-24)
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
#علم_وعرفان 5
خصوصیات عارف حقیقی :
درباره چیستی عرفان، علم عرفان و اختلافات این دو و نیز تشابهاتی که میان این دو است، مطالبی گفته شود تا عرفان حقیقی از غیر آن باز شناخته شود و مدعیان عرفان از عرفای حقیقی بازشناخته شوند.
ما یک عرفان و یک علم عرفان داریم. اینها را باید از هم متمایز کنیم.
سوال: در وجود عارف چه خصوصیاتی باید وجود داشته باشد که ما به او عارف بگوییم؟ وی باید بهرهای از شهود بیواسطه داشته باشد. به کسی که علم و دریافتهایش فقط همین دریافتهای حسی و عقلی است و به لحاظ معرفتی با دیگران تفاوتی ندارد، عارف گفته نمیشود. همینطور در رفتار و سلوک و نیتها و درونش نیز باید چیز خاصی وجود داشته باشد که با او عارف بگوییم. این خود عرفان است و به شخصی که این خصوصیات را داشته باشد، عارف می گویند. اما ما حق داریم در مورد عرفان، مثل هر چیز دیگری که در این عالم پیدا شده، مطالعه کنیم، روی آن فکر کنیم. وقتی روی آن مطالعه و فکر میکنیم، علم عرفان درست میشود. علم عرفان خود عرفان نیست؛ یعنی ممکن است کسی عارف باشد ولی علم عرفان نداشته باشد، یعنی عارف واصل هم باشد، ولی اگر به او بگویید به ما درس عرفان بده، کتاب فصوص ابنعربی را درس بده، او میگوید: من بلد نیستم. اصلا عربی بلد نیستم؛ چه رسد به ابنعربی. شرط عارف بودن این نیست. کسی که کتابهای عرفانی را حفظ باشد و هزار بار هم درس گفته باشد، یا کسی که بتواند این کتابها را بنویسد، ولی از آن شهود بیبهره باشد، عارف نیست. معرفتی که شخص را عارف میکند، معرفت شهودی و حضوری است. علومی که ما در کلاسها یاد میگیریم و در کتابها میخوانیم، حصولی و آموختنی است. خود عرفان به این شیوه آموختنی نیست؛ یعنی به این صورت نیست که کسی در مدرسهای درس بخواند و عارف بشود. علم عرفان مثل فلسفه و هر علم دیگری از کتاب و معلم یاد گرفته میشود، اما معرفت شهودی، حاصل نوعی سلوک و رفتار است و تا زمانی که آن سلوک و رفتار و طهارت باطن نباشد، آن معرفت حاصل نمیشود. اما علم عرفان ربطی به سلوک و رفتار ندارد و هر کسی میتواند آن را یاد بگیرد، حتی کسی که اعتقاد به عرفان ندارد، میتواند آن را بیاموزد. مستشرقان بسیاری وجود دارند که عرفان اسلامی با به خوبی یاد گرفته اند، نوشتهاند، تفسیر کردهاند، ولی به آن اعتقادی ندارند.[1]
بعضی از تعریفهایی که در آغاز برخی کتابهای عرفانی برای عرفا آمده است، تعریف علم عرفان است، نه حقیقت عرفان. بعضی از این تعریفها نیز تعریف خود عرفان است. گاهی اینها را جدا نکردهاند؛ مثلا میگویند:«التصوف علم یبحث فیه …»[2] این علمی که یبحث فیه، آن حقیقت عرفان نیست، علم عرفان است. درحقیقتِ عرفان از هیچ چیزی بحث نمیشود، اصلا در آن بحثی وجود ندارد، بلکه عرفان همان طهارت دل است و دریافت یک معارف. یک غیر عارف نیز میتواند علم عرفان را یاد بگیرد، بحث کند و درس بگوید. اگر هزار سال نیز مشغول این درسها و بحثها باشند، این خود به تنهایی ذرهای نور باطنی برای انسان نمیآورد، مگر اینکه فرد در کنارش درپی کسب خود عرفان هم باشد. ابنسینا در اشارات میگوید: اتفاقا اگر آدم دنبال عرفان برود و مطلوبش عرفان باشد، این اصلا مشرک است«من آثر العرفان للعرفان فقد قال بالثانی»[3] عارف، عاشق عرفان نیست، عارف، عاشق خداست. وقتی شما به آینه نگاه میکنید، یک وقت میخواهید آینه را ببینید، عاشق آینه هستید؛ یک وقت اصلا کاری با آینه ندارید و به آینه توجه نمیکنید، بلکه آن صورتی که در آینه منعکس شده، توجهتان را جلب میشود. هر چند از خلال آینه نگاه میکنید، ولی آینه اینجا فقط نقش آلی دارد، ابزار است. بنابراین در تعریفهایی که در کتابها برای عرفان یا تصوف کردهاند، دقت کنید. بعضی تعریفها برای خود عرفان و برخی برای علم عرفان است.
با توجه به بیان شباهتهای عرفان و علم عرفان و نیز شباهتها و تفاوتهای عارف و کسی که عرفان را درس میدهد و از علم عرفان آگاهی دارد، باید فرق عارف واقعی و کسی که خود را عارف معرفی میکند، ولی در واقع علم عرفان را میداند، دانست و در طول زندگی مواظب افرادی که حتی به اسلام یا علم عرفان معتقد نیستند؛ ولی بعضا در مسند عرفا به گزاف تکیه زدهاند و مریدانی دور خود جمع کردهاند، بود تا عمر گرانمایهمان را هدر نداده و در دام آنها گرفتار نیاییم.
منابع
1- شاخصههای عرفان ناب شیعی، ص 31
2- المعجم، اللغة العربیة المعاصر
3- ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، النمط التاسع
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
دو جواهر انسان ساز :
علم و عمل در حقیقت ، جوهر انسان سازند، و انسان آنچه را فرا گرفته و بدان عمل نموده است ، گوهر ذات او مى گردد. و به عبارت دیگر، علم و عمل خود سازنده وجوب است .
هر خردمند فرزانه باید بنگرد که در شب و روز، خودش را چگونه مى سازد و این مطلب وزین ، بر اصل استوار و پایدار اتحاد عقل و معقول و معقول ، یعنى علم و عالم و معلوم ، و هم اتحاد عمل و عامل و معمول است ، چه این که عمل را دو روى است ، رویى با زمان و ماده است که متصرم و منقضى الست ، و رویى با ماوراى زمان و ماده و طبیعت است که حقیقت گوهر انسان مى شود و همیشه باقى و برقرار است .
لذا پیغمبر خاتم صلى الله علیه وآله به قیس بن عاصم فرمود: همه احوال و اهوال و نشیب و فراز را که در پیش دارد، آن عمل تو است .
غرض این که مرد و زن بزرگوار اجتماع ما باید بکوشند تا خود کتاب زنده جاودانه سودمند باشند، که جوهر ذات آنها به نود دانش فروغ گیرد. به قول حافظ شیرین سخن :
گوهر معرفت آموز که با خود ببرى
که نصیب دگران است نصاب زر و سیم
العلم امام العمل :
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: العلم امام العمل و العمل تابعه (علم امام عمل است )زیرا که کارى بى راهنمایى و پیشوایى دانش صورت نمى گیرد، و سعادت حقیقى انسان بدون نود علم وقوع نمى یابد، و مدینه فاضله انسانى جز با علم بایسته و عمل شایسته تشکیل نمى شود، به قول حکیم سنایى غزنوى :
علم نر آمد و عمل ماده
دین و دنیا بدین دو آماده
منبع:فضایل و سیره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملی
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
*آداب غذا خوردن
حضرت زهرا (س )فرمودند :در هر سفره غذا دوازده خصلت است که دانستن و مراعات آن بر هر مسلمانی واجب است.
چهار مورد واجب و فرض است
1 شناخت غذا از نظر حرام و حلال بودن
امام صادق(ع)فرمودند :یک لقمه حرام باعث میشود هفت نسل شما حرام زاده شوند.
2 خشنودی و رضامندی
خدا گونه غذا خوردن یعنی عزت نگه داشتن و کم خوردن و نه گردن کج کردن و خوب خوردن
3 گفتن بسمالله الرحمن الرحیم
در احوالات امیرالمومنین است که حضرت هر لقمه که در دهان می گذاشتن بسم الله …میگفتن
4 شکر و سپاس گذاری
گفتن الحمد الله رب العالمین
*چهار مورد سنت و مستحب است
1 باوضو غذا خوردن
2 نشستن روی پهلوی راست
3 در حال نشسته غذا خوردن
4 خوردن با سه انگشت
*چهار مورد شرط ادب است
1 از جلوی خود غذا خوردن
2 لقمه را کوچک برداشتن
3 خوب جویدن غذا و نه بلعیدن آن
4 نگاه نکردن به چهره کسی که غذا میخورد
*قبل و بعد از غذا نمک خوردن چرا که نمک برکت سفره است و از لحاظ علمی هم اینگونه خوردن نمک از بین برنده پیسی و برص است.
*قبل از غذا به امام زمان سلام کردن چرا؟؟
چون تقسیم ارزاق بدست امام زمان است و ایشان بعد از اذان صبح و هنگام بین الطلوعین رزق های مادی و معنوی را امضاء میکنند
پس روزانه محضر شان سلام کنیم و صدقه ای برای سلامتی شان کنار بگذاریم.
منبع:سر رسید آوای ریحان تولیدی مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران قم
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
خطبه 193ویژگی متقین معروف به خطبه همام
فَلَمْ یَقْنَعْ هَمّامٌ بِهذَا الْقَوْلِ حَتّى عَزَمَ عَلَیْهِ. فَحَمِدَ اللّهَ
. همّام به این مقدار سخن قناعت نکرد و حضرت را قسم داد. حضرت خدا را سپاس
وَ اَثْنى عَلَیْهِ وَ صَلّى عَلَى النَّبِىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ثُمَّ قالَ:[
و ثنا گفت و بر پیامبر ـ که درود خدا بر او و آلش باد ـ درود فرستاد و سپس فرمود:
اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ حینَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً
اما بعد، خداوند پاک و برتر مخلوقات را آفرید در حالى که از اطاعتشان
عَنْ طاعَتِهِمْ، آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ، لاَِنَّهُ لاتَضُرُّهُ مَعْصِیَةُ مَنْ عَصاهُ،
بى نیاز، و از گناهشان ایمن بود، زیرا عصیان عاصیان به او زیان نمى رساند،
وَ لاتَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ اَطاعَهُ. فَقَسَمَ بَیْنَهُمْ مَعایِشَهُمْ، وَ وَضَعَهُمْ مِنَ
و طاعت مطیعان او را سود نمى دهد. پس روزى آنان را در میانشان تقسیم کرد، و هر کس را در دنیا
الدُّنْیا مَواضِعَهُمْ.
در جایی که سزاوار بود قرار داد.
شرح و تفسیر
همام قانع نمیشود و تصمیم میگیرد که امام را قسم دهد تا برایش خصوصیات متقین را شرح دهد
فلم یقنع همام بهذا القول حتی عزم علیه
امام فهمید که همام اهل عزم شده است اهل عزم تصمیم بر عمل دارد و دوست دارد شبیه متقین شود و کسانی که اهل عزم هستن کار بزرگ انجام میدهند و از پای قرآن که بلند میشود تصمیم میگیرد شبیه آیات قرآن شود
آقا می بیند که همام خیلی اهل عزم شده است و این مقام در اثر عبادت هم بوجود می آید هرچه گناه کمتر من به امام نزدیک تر و لذا امام دست او را میگیرد و به مسجد میبرد و دو رکعت نماز میخواند و ویژگی متقین براش تعریف میکند
اما بعد،فان الله سبحانه و تعالی خلق الخلق حین خلقهم غنیا
بنده آنقدر ذره هستی که یک ذره عبادت تو به خدا هیچ چیزی اضافه نمی کند خدا غنی است و فقط در اثر حب و برای نشان دادن خودش انسان را آفریده است
هزار اسم خودش را به انسان آموزش داد (اسماء الله ) و میفرماید اگر قلب بنده برای من بتپد او را بی نیاز میکنم و او را به مقام مستجاب الدعوه شدن میرسانم به شرطی که قلب و روح اش را برای من به کار گیرد
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
فرو روید در قلب ها یتان که برای چه کسی میزند و برای چه مضطر میشود
آیا بنده های خوب خدا را دوست دارد که اگر به درجه رسید موحد است که این اولین نشاط راه توحید است
خداوند میفرمایند:اگر بنده من را راضی کند من بقیه را راضی میکنم چون قلبها دست من است و من مقلب القلوب هستم ولی ما برعکس هستیم ، همه را راضی میکنیم جز خدا را و حتی در مواقعی به جای خدا هم تصمیم میگیریم.
غنیا عن طاعتهم ،آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ، لاَِنَّهُ
لاتَضُرُّهُ مَعْصِیَةُ مَنْ عَصاهُ
خدا غنی میباشد و بی نیاز از عبادت بنده است و هرچه قدر که خدا را عبادت کنی خدا احتیاج ندارد لذا هر چه کنی به خود کنی
عبادت باید برای خدا باشد که فهم و قدرت و توفیق اش را خودش داده است و فرموده است همه را در راه خدا مصرف کن و نگاه کن که چطور جبران میکنم
در روایت است در بهشت مقامی وجود دارد که فقط از طریق از دست دادن فرزند این مقام حاصل می شود
مانند امام حسین علیه السلام که فرزندانش را جلوی چشم اش شهید کردند
و اگر امام حسین هم گاهی بی تابی کرد زینب این بی تابی را هم نکرد و به این علت به مقام زینب شدن رسید و این همه را در اثر تقوا بدست آورد و همه اش شده بود خدا
و لا تنه طاعَةُ مَنْ اَطاعَهُ. فَقَسَمَ بَیْنَهُمْ
مَعایِشَهُمْ،وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْیا مَواضِعَهُمْ
خدا ما را خلق کرد در حالی که از گناهان ما مصون بود و هرچه من گناه کنم به خدا ذرهای ضرر نمی رساند
خدا مصون است از گناه کسی که عصیان کند مثل نمرود و فرعون که با عصیان در صدد ضرر رساندن به خدا بودند
وقتی که ما را خلق کرد و از اطاعت ما هم نفی نبرد و از عصیان ما ضرری ندید ولی با این حال بین ما رزق ها یمان را تقسیم کرد
و هر کسی را در جایی از دنیا قرار داد و معلوم کر که در کجا زندگی کند
چرا هر کسی را درجایی قرار داد ؟
همه شبیه هم نیستند و هر کس و هر چیزی گونه ای از موهبت الهی است
نه تکریم واجدین و تحقیر فاقدین یعنی خوشگلی دلیل دوست داشتن و زشتی و فقر دلیل دوست نداشتن باشد بلکه فقط آزمایش است و امتحان و برای هر نعمتی باید آزمایش پس دهیم و این آزمایش باعث تعادل است که بفهمیم نه خوشگلی و پول ماندگار است و نه زشتی و بی پولی
انسان با زیاد شدن نعمت طغیان میکند و فاسد میشود چون غافل میشود و در دارایی انسان بیشتر آزمایش میشود ولی خدا همنشین فقرا است
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
نماز شب
* خداوند متعال به موسی (علیه السلام) می فرماید:
ای پسر عِمران! دروغ می گوید کسی که گمان می کند مرا دوست دارد ولی هنگام شب، تا صبح می خوابد.
سپس فرمود: آیا دوست خواستار خلوت کردن با دوست خود نیست؟
ای پسر عمران، من از دوستان خود با خبرم.
چون شب بر آنان وارد شود، دیده دل هایشان به سوی من نگران است، و عِقاب و کیفر من پیش چشمشان نمودار است و با من از راه مشاهده و حضور سخن می گویند.
ای پسر عمران، از دل خود خشوع، از بدن خود فروتنی، و از چشم خود اشک، در تاریکی های شب، برای من بفرست، که در این حالات مرا به خود نزدیک خواهی یافت.
امالی شیخ صدوق، ص 292 و بحارالانوار، ج 13، ص 329.
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
#داستانک
آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید.
روزی یکی ازدوستانش که اعتقادی به خدا نداشت، از اوپرسید:
تو چگونه می توانی خدایی را که رنج وبیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت:
وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،
یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم، سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.
اگر به صورت دلخواهم درآمد، می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود، اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که:
خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار…
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
فاطمه جان گریه نکن!
علی بن هلال از قول پدرش میگوید:
هنگامی که پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم در بستر بیماری - که به رحلت ایشان منجر شد - قرار داشت، برای عیادت به خدمت شان شرفیاب شدم.
حضرت فاطمهعلیها السلام بر بالین حضرتصلی الله علیه وآله وسلم نشسته و میگریست، تا این که صدای گریه حضرت زهراعلیها السلام شدّت گرفت.
پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم سرشان را به طرف زهراعلیها السلام بالا برده و فرمود: عزیز دلم! فاطمهجان! چرا گریه میکنی؟!
حضرت زهراعلیها السلام عرض کرد: از ضایعهای که بعد از شما است میترسم.
حضرتصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: عزیزم! آیا نمیدانی که خداوند کاملا بر احوال زمین آگاه است و در یک نظر پدرت را به رسالت مبعوث نمود، و بر اساس همان آگاهی، در نظر بعد، شوهرت را برگزید، و به من وحی کرد که تو را به نکاح او در آورم.
فاطمهجان! خداوند به ما اهلبیت هفت خصلت عطا نموده است که به کسی قبل از ما عطا نشده، و پس از ما نیز به کسی عطا نخواهد شد:
*اوّل آن که من، خاتم پیامبران و برترین ایشان و محبوب ترین مخلوق در نزد خدا هستم و پدر توأم.
*دوّم آن که جانشین من، بهترین جانشینان و محبوبترین ایشان نزد خدا است و او شوهر توست.
*سوّم آن که شهید ما، بهترین شهدا و محبوبترین آنها نزد خدا است، و او حمزه، عموی پدر و عموی شوهر توست.
*چهارم از ماست آن که دوبال دارد و هرگاه بخواهد با آن در بهشت با ملائکه پرواز میکند، و او پسر عموی پدر و برادر شوهر تو است.
پنجم و ششم؛ دو نوه پیامبر این امّت فرزندان تو هستند، حسن و حسین، که آقای جوانان بهشتند، و قسم به خدا! پدرشان از هر دوی آنها نیز نیکوتر است.
هفتم؛ فاطمهجان! قسم به کسی که مرا به پیامبری برانگیخت،مهدی* این امت فرزند آن دو [حسن و حسینعلیهما السلام است. هنگامی که دنیا را هرج و مرج فراگیرد آشوبها پدیدار گردیدند، راهها بسته شده و گروهی، گروهی دیگر را غارت میکند، بزرگان به کودکان رحم نمینمایند، و کوچکترها حرمت بزرگان را رعایت نمیکنند، در این هنگام خداوند از نسل آن دو کسی را بر میانگیزد که قلعههای گمراهی و دلهای قفلزده را میگشاید. و اساس دین را در آخرالزمان استوار میکند، چنان که من در آخرالزمان (دوره رسالت) آن را استوار نمودم، و زمین را پس از آن که از ظلم و جور انباشته شده باشد پر از عدل و داد میکند.
فاطمهجان! اندوهگین مباش و گریه مکن همانا خداوند - عزوجل - از من نسبت به تو مهربانتر و رئوفتر است، و این به خاطر جایگاه تو نزد من و مهر توست در قلب من؛ خداوند تو را به مردی تزویج نمود که از جهت خاندان بزرگترین مردم، و از جهت بزرگواری و مقام برترین ایشان، و مهربانترین آنها نسبت به مردم، و عادلترین آنها در مساوات، و بیناترین آنها در رویدادها و مسائل است. و من از خدا خواستهام که تو اوّلین کسی باشی که از اهل بیتم به من ملحق خواهی شد.
[آنگاه آثار سرور و شادی در چهره حضرت زهراعلیها السلام نمایان شد.
کشف الغمّه،ج3،ص267 و 268.
بحارالانوار،ج51،ص79.
چقدر الحمدلله گفتیم آن هم نا بجا! ! ! !
عارفی سی سال، مرتب ذکرمی گفت؛
استغفر الله… استغفرالله…
مریدی به او گفت؛
چرا این همه استغفار میکنی،
ما که از تو گناهی ندیدیم!
جواب داد؛
سی سال استغفار من ،به خاطر یک الحمدالله نابجاست!
چرا که:
روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته…
پرسیدم: حجره من چه؟
گفتند: حجره شما نسوخته،
گفتم: الحمدالله…!
معنی آن این بود که مال من نسوزد،
مال مردم، ارتباطی به من ندارد!
آن الحمدالله…
از روی خود خواهی بود، نه “خدا خواهی"!!
چقدر از این الحمدلله ها گفتیم
و فکر کردیم …
که “شاکر” هستیم؟!!
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
پای درس استاد:
ادامه شرح خطبه 83
بندگان خدا از خدا آن طوری بترسید،مثل آن خردمند عاقلی که فکر قیامت دلش را مشغول کرده است
برای بندگان خدا ترس
ترس از عذاب الهی جسم او را به زحمت انداخته
شب زنده دار است و اندک خواب او را فرا گرفته به امید ثواب روزهای بسیار گرم روزه میگیرند
*بندگان خدا ترس
بی رغبتی در دنیا امیالشان را باز داشته است،و زبانش به ذکر خداوند جاری است*
ترس از گناه را به منظورایمنی از عذاب مقدم می دانند
وسوسه های مانع از راه رسیدن به راه روشن را از خود دور میکنند.
برای رسیدن به دین پسندیده در راسترین راه ها قدم میگذارند
کسی که خدا ترس شده است چیزی او را مغرور نمیکند
او میداند هر چه که دارد خدا داده است!
امور مشتبه بر او پوشیده نیست
پیروزمند میشود به شادی بشارت و آسودگی
کسی که خدا ترس باشد امروز مراقب فردای قیامتش هست
و نگران اتفاقا آینده است
منظور از آینده قیامت است
نگران باشیم که آیا اعمالمان لله بوده است؟
یا از سر عادت بوده؟
میخوای به خدا نزدیک بشوی
نماز بخوان
خودت را خسته کن بوسیله نماز ،
بزار خستگی ات به خاطر نماز باشد،
نه بازار رفتن!!
نه تغییر دکور!!
خودت را با عبادات خسته کن.
_هر بار که بنده نماز میخواند خداوند او را دعوت کرده و میفرماید با من حرف بزن،
*نکند ما نماز را تباه کنیم
در اثر تند خوندن،
یا حواس پرتی
یا چیزهای دیگر
_اگر نمازم را تباه کنم نگران آخرتم
نبوده ام!
و فقط خواسته ام از سر عادت نماز بخوانم!
*خدایا بحق امیرالمومنین علیه السلام نمازی مثل نماز امیرالمومنین به ما عطا فرما
کافی ست بهشت برای پاداش و بخشش نیکو کاران
کافی است آتش برای عقاب
روزی عایشه به پیامبر گفت: چه خبره هر شب این همه نماز⁉️
حضرت فرمود آیا بنده شاکر برای خدا نباشم؟؟
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
#ناب_14
آیا می دانید که تسبیحاتی داریم به نام تسبیحات امیرالمؤمنین علیه السلام که دارای فضیلت بسیااااااااار زیادیه؟؟
و در عین حال خیلیییی راحته!!
کیفیت این تسبیحات:
10 بار سبحان الله
10 بار الحمدلله
10 بار الله اکبر
10 بار لا اله الا الله
بعد از هر نماز
فضیلت:
حضرت علی علیه السلام به برا بن عازب فرمودند ایا میخواهی عملی را
به تو یاد بدهم که اگر آن را انجامبدهی از اولیاء خدا خواهی بود؟
فرمود: بله
و سپس تسبیح فوق را به او یاد دادند
و فرمودند: هرکس این تسبیحات را بعد از هر نماز بخواند خداوند 1000بلای دنیوی را از او دور میسازد که اسانترین آن بازگشتن از دین میباشد
و در آخرت برای او 1000منزلگاه آماده میکند که یکی از این منزلت ها
مجاور حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم خواهد بود.
مستدرک الوسائل جلد5 صفحه 82
بحارالانوار چاپ بیروت جلد83 صفحه ی34
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
#ناب_14
دو حدیث زیبا و امید بخش در مقام شفاعت حضرت فاطمه سلام الله علیها در روز قیامت
روزى سلمان به پیامبر(ص )گفت: اى مولاى من! تو را سوگند به خدا، از عظمت فاطمه علیهالسلام در روز قیامت تعریفى بفرمایید.
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله با تبسم رو به سلمان کرد و فرمود: سوگند به آن آفریدگارى که جانم در دست اوست، فاطمه علیهاالسلام را در آن روز بر ناقه اى از ناقه هاى بهشت سوار مى کنند، جبرئیل و میکائیل به ترتیب از راست و چپ او حرکت مى نمایند. امیرالمؤمنین پیشاپیش و حسن و حسین از پشت سر، وى را همراهى مى کنند، تا بدین طریق فاطمه علیهاالسلام از پل صراط مى گذرد و پس از گفتگوهاى زیاد، آنگاه خطاب مى رسد: فاطمه! هرچه مى خواهى بخواه دخترم عرض مى کند:
_بار الها! از تو مى خواهم علاقه مندان خود و فرزندانم حسن و حسین را در آتش مسوزان. خطاب مى رسد: یا فاطمه! سوگند به عزت و جلالم، دو هزار سال پیش از خلق آسمانها و زمین، بر خودم لازم کرده ام که این حاجت تو را برآورم
_جابر جعفى نیز به حضور امام باقر علیهالسلام رسیده، عرض کرد: فدایت شوم، حدیثى در مورد فاطمه علیهاالسلام بفرمایید، که با نقل آن، شیعیان را خوشحال کنم.
_حضرت فرمودند: در روز رستاخیز منابرى از نور براى پیامبران نصب مى گردد، که منبر رسول خدا از همه مجلل تر است و همچنین منبرهایى براى اوصیا در نظر مى گیرند که جایگاه على علیهالسلام از همه بالاتر مى باشد آنگاه نوبت به فرزندان انبیا مى رسد که مقام حسن و حسین علیهماالسلام بس منیع تر است. سپس نوبت فاطمه علیهاالسلام فرامى رسد و او را با تجلیل و شکوه بی نظیر به محشر آورند و کنار در بهشت قرار مىگیرد، ولى داخل آن نمى شود و مى گوید: خدایا! از تو مسالت مى دارم که مقام مرا در همچو روزى براى اهل محشر معلوم کنى.
_از جانب خدا ندا مى رسد: اى دختر پیامبر! برگرد به سوى اهل محشر و هر که را از علاقه مندان خود یافتى شفاعت کن.
امام باقر علیهالسلام مى فرمایند: به خدا سوگند، فاطمه علیهاالسلام شیعیان خویش را یکى پس از دیگرى انتخاب نموده و داخل بهشت مى نماید، همان طورى که پرنده ها دانه ها را برمى گزینند، و سپس شیعه هاى آن حضرت نیز، خود شفاعت نموده و علاقه مندان فاطمه علیهاالسلام را به بهشت داخل مى کنند…
_در دنباله این حدیث امام پنجم مىفرمایند:
واللَّه لایبقى فى الناس الا شاک او کافر او مناف
_سوگند به خدا، از امت اسلامى کسى باقى نمى ماند مگر افراد کافر و منافق و سایر مردم مشمول شفاعت فاطمه مى گردند.
1ـ سفینه البحار، ج 2، ص 375.
2ـ عوالم، ج 11، ص 150- بحارالانوار، ج 43، ص
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
#ناب_14
واجبات و محرمات در شرع اسلام
انجام واجبات و ترک محرمات به سان دو بال پرنده است که کوتاهی در انجام هر کدام مانع تعادل و پرواز است و حال آنکه رسیدن به تعادل شرط تقوا میباشد
: احکامى که به محض توجه ذهن و ایجاد سؤ ال ، بر هر کسى واجب است اقدام به یافتن حقیقت کند وباقى ماندن درحال شک وتردید حرام است ؛ این احکام عبارتند ازمسائل زیر:
1- ما معتقدیم به وجود الله و خداوند واجب الوجود، مبداء آفرینش و سرچشمه هستى و معتقدیم به وحدانیت و یگانگى ذات اقدس او و نداشتن شریک در ذات و صفات جمال و جلال ؛ یعنى : لا اله الا الله
2 - ما معتقدیم به صفات جلال و جمال خداوند متعال .
صفات جلال یعنى ؛ ذات اقدسش ، از هر نقص و عیبى مبراست . صفات جمال یعنى ؛ ذات پاکش ، آراسته بههمه کمال و صفت هاى نیکو و حسنه است .
3 - ما معتقدیم به نبوت و رسالت عامه ؛ بدین معنى که خداوند تعالى پیامبرانى براى بشرازجنس خود آنهامبعوث فرموده است وبه وسیله آنها کتابى ازآسمان فرو فرستاده ، ودینى به منظور هدایت وتعلیم وتربیت
جامعه بشرى ابلاغ نموده است . به پیامبرانى که نامشان در قرآن مجید آمده است ، اعتقاد تفصیلى و به آنانکه نامشان ذکرنشده است اعتقاد اجمالى دارم
منبع :کتاب واجبات و محرمات آیت الله مشکینی
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
#ناب_14
بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه 193 خطبه متقین(معروف به خطبه همام)
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَیْهِ السّلامُ
*رُوِىَ اَنَّ صاحِباً لاَِمیرِالْمُوْمِنینَ عَلَیْهِ السَّلامُ یُقالُ لَهُ هَمّامٌ، کانَ رَجُلاً عابِداً،
روایت شده: یکى از یاران امیرالمؤمنین علیه السّلام که او را همّام مى گفتند و مردى عابد بود
*فَقالَ لَهُ: یا اَمیرَ الْمُوْمِنینَ صِفْ لِىَ الْمُتَّقینَ حَتّى کَاَنّى اَنْظُرُ اِلَیْهِمْ. فَتَثاقَلَ عَلَیْهِ السَّلامُ
به حضرت عرضه داشت: اهل تقوا را چنانکه گویى آنان را مى بینم براى من وصف کن.
*امام در پاسخ فرمود:
عَنْ جَوابِهِ ثُمَّ قالَ: یا هَمّامُ: اِتَّقِ اللّهَ وَ اَحْسِنْ فـَ «اِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا
او درنگ کرد، سپس فرمود: اى همّام، تقواى الهى پیشه کن و کار نیک انجام ده، زیرا خداوند با اهل تقوا
وَالَّذینَ هُمْ مُحْسِنُونَ».
و اهل کار نیک است
پای درس استاد
شرح و تفسیر خطبه متقین
*شخصی به نام همام از امام علی (ع) خواست که خطبه متقین را برای من توصیف کن
آقا ابا کرد از گفتن ،همام گفت باید به گونه ای متقین را برای من توصیف کنی که ببینمش و بشناسمش
*امام میداند او نمیتواند تحمل کند لذا این گونه جواب می دهد
امام میفرماید من کوهی هستم بزرگ و سیل علوم و معارف در ظرف کوه من است و هر کوهی توان این سیل و توان فهم این معارف را ندارد و هر کسی می خواهد به این معارف برسد باید مثل کوه باشد که این سیل را نگه دارد(خطبه 14)
*سپس امام فرمود
_اتق الله و احسن ف《 ان الله مع الذین اتقوا》
_ تقواپیشه کن و دوم احسان کن
در سوره نحل آیه آخر میفرمایید :خدا با آنهایی که تقوا پیشه کردند و محسن هستند
*محسن به کسی که بی دلیل محبت میکند برای خودش دلیل داره ولی طرف مقابل دلیل محبت او را نمی داند و در برابر رفتار بد دیگران هم محبت میکند
_تقوا یعنی چی ؟ یعنی جایی که خداوند میخواهد حاضر باشیم و جایی که نمی خواهد باشیم حاضر نباشیم
*کسی که تقوا نداشته باشه محسن هم نمی تواند باشد
*مانند حسین بن علی بی دریغ ببخشد مثل ایشان شراب خور را در حرم اش راه دهد جواب کلیمی را هم بدهد ما حتی به مسلمانان هم نمی توانیم محبت کنیم چون هنوز تعادل و تقوا درما بوجود نیامده است
*تقوا مثل دو بال پرنده است یک طرف انجام واجبات و طرف دیگه ترک محرمات در انجام هر کدام که کوتاهی شود مانع تعادل و پرواز میشود
* انجام واجبات بدون ترک محرمات حجاب ایجاد میکند نورانیت کارهای خوب از بین میرود و مانع بالا رفتن آن ها میشود
* هر چه که تعادل بیشتر پرواز راحت تر
متقین در انجام واجبات و ترک محرمات تعادل دارند لذا میتوانند راحت پرواز کنند یعنی به راحتی احسان کنند
*مثل خدا که قدیم الاحسان است
《قدیم الاحسان》 است یعنی این صفت حادث نیست که بعدا بوجود آمده باشد بلکه قدیم است یعنی از ازل دارای این صفت بوده است
* امام حسین هم این صفت را دارا بوده چون هم ترک محرمات داشته و هم انجام واجبات
*تفاوت بین مومن و متقی
اسلام :گفتن شهادتین
مومن :قبول کردن ولی و سرپرست
متقین:عمل به دستورات
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
#ناب_14
* ایمان به غیب ،اقرار به قیام امام مهدی (عج )
یحیی بن ابی قاسم:از امام صادق(ع)معنای این آیه شریفه 《ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب 》را پرسیدم. ایشان فرمودند مقصود از 《متقین》شیعه علی (ع)است لذا این آیه مربوط به شیعیان ما است ؛متقین کسانی هستند که ایمان به غیب دارند و مراد از آن غیبت حجت غائب است
شاهد آن نیز آیه 20 سوره یونس این قول خدای تعالی است:《و یقولون لو لا انزل علیه آیه من ربه فقل انما الغیب لله فانتظروا انی معکم من المنتظرین می گویند چرا بر او آیه ای از جانب پروردگارش نازل نمی شود؟ بگو که غیب از آن خداست و در انتظار باشید که من نیز با شما از منتظرانم 》پس خدای تعالی خبر داده است که 《الایه"》همان《الغیب》است و غیب همان حجت است.
و امام صادق (ع )فرمود :ما امامان صابر و شکیبا هستیم و شیعیان ما از ما صابرترند. زیرا ما صبر کردیم بر چیزهایی که میدانیم و آنان بر چیزهایی که کاملاً و دقیقاً نمی دانند صبر نمودند.
تفسیر نور الثقلین ج1 ص31
بحارالأنوار ج51 ص52 باب5
البرهان فی تفسیر القرآن ج1 ص124
بحارالأنوار ج 52 ص124
تعجیل در فرج شان صلوات
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان