تزکیه نفس
پس از شناخت منازل هفتگانه نفس و خصوصیات هر منزل ، رفته رفته به مبحث تزکیه نفس و راههای عملی آن می رسیم :
بسیاری از سالکین می کوشند تا پیش از تصفیه نفس و ایجاد فضا و بستری مناسب و پاک، خانه وجود خویش را به صفات کمال بیارایند و در این راه بسیار تلاش می کنند ولی به سبب آن که تصفیه باطنی نداشته اند، با مجموعه ای از متناقضات رو به رو می شوند و در عمل از آن همه تلاش، بسیار کم تر سود می برند.
برای این که سالک بهره ای کامل و تمام از تلاش های خویش ببرد، می بایست نخست پیش از تحلیه به تخلیه اقدام نموده و جان و ظرف کمالی خویش را از هرگونه اغیار پاک کند. اینجاست که نقش تزکیه نفس و ارزش و جایگاه آن به خوبی روشن می شود.
برای دست یابی به این مهم می بایست از تقوا و تزکیه نفس به عنوان دو عامل مهم جارو کردن جان از اغیار یاد کرد.
تزکیه نفس و تقوا، گام نخست خدایی شدن :
هر انسانی برای دست یابی به اهداف آفرینش می بایست نخست به تزکیه نفس بپردازد، زیرا بی خانه پالایش شده از آلاینده ها نمی توان امید داشت که صفات کمالی در آن مستقر گردند و چنان که بایسته و شایسته است عرض اندام نمایند.
انسان زمانی می تواند به اوج و مقام والای عرفان و سلوک دست پیدا کند و در مقام خلافت الهی قرار گیرد که بتواند با معرفت از همه چیز و اطاعت عبادی از خداوند، اغیاری را که بازدارنده از حضور و بروز صفات کمالی الهی می باشند، از خانه دل بیرون راند.
تزکیه نفس که با عمل شایسته و طریقه پسندیده انجام می پذیرد، درحقیقت تلاشی برای دست یابی به سبب هایی است که اغیار را از جان بیرون می کند و زمینه و فرصت مناسب برای ظهور و بروز اسما و صفات کمالی الهی در جان فراهم می آورد. از این رو می توان گفت که تزکیه نفس و خودسازی درحقیقت گام نخست متاله گردیدن انسان و قرار گرفتن در مسیر کمالی و هدف آفرینش می باشد.
خداوند در آیات 128 و 129 به مهم ترین اثر تزکیه وخودسازی اشاره کرده و در آن جا تبیین می کند که پاکیزگی انسان ها از آلودگی ها، موجب رسیدن امت ها و ملت ها به مقام تسلیم در برابر خداوند می باشد؛ زیرا درخواست های ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) برای بعثت پیامبری از میان فرزندان آنان در پی درخواست تشکیل امت مسلم، بدین جهت می باشد که این بعثت و هدف های آن از جمله تزکیه نفس و خودسازی، از ضروریات بنیادی برای تشکیل امت مسلمان است.
به سخن دیگر، تا عوامل اصلی و نخست امت مسلم یعنی تزکیه نفس و خودسازی یکایک افراد امت فراهم نیاید نمی توان امید داشت تا امت مسلمی وجود پیدا کند. بنابراین دست یابی به هر کمالی از جمله امت مسلم، تنها زمانی شدنی است که تزکیه و خودسازی انجام گرفته باشد.
آیات 77 و 79 سوره واقعه توضیح می دهد که پاکی نفس و منزه بودن آن از گناه، زمینه های لازم برای درک حقایق قرآنی را فراهم می آورد. این بدان معناست که دانش واقعی و علم حقیقی زمانی در آدمی تحقق می یابد که انسان پیش از آن، نفس و جانش را از هرگونه آلودگی ها پاک کرده باشد. از این رو تزکیه را بر تعلیم مقدس دانسته اند.
به این معنا که پرورش و خودسازی نفس از هرگونه آلودگی ها و ناپاکی ها، می تواند موجبات تحقق علم و دانش واقعی را در انسان فراهم آورد.
اصولا از دیدگاه قرآن، داشتن تقوا به معنای دست یابی به بسیاری از چیزهاست که از جمله آن دانش و علم و قدرت تحلیل و جداسازی حق از باطل می باشد.
خداوند در آیه 282 سوره بقره خودسازی و تقوا را زمینه ساز بهره مندی از تعلیمات ویژه الهی و دانش های خاص می داند و در آیه 29 سوره انفال رعایت تقوا و پرهیزگاری را موجب بهره مندی از بصیرت ویژه برای شناخت حق از باطل معرفی می کند.
این آیات در حقیقت بر این نکته تاکید دارند که دست یابی به دانش و بصیرت واقعی تنها از راه تزکیه نفس و تقوا شدنی است و هر علم و دانش و بصیرتی که از راه های دیگر به دست آید، دانش واقعی و بصیرت حقیقی شمرده نمی شود و تاثیرات و آثار واقعی و خاص خود را نخواهد داشت.
نماز شب و انس با ملکوت
یکى از مستحبات که براى سالکین الى الله در حد وجوب است (البته نه واجب تکلیفى ) نماز شب است .
️نماز شب آب حیات است و دل شب ، ظلمات و استاد سلوک ، خضر این راه که اگر کسى از آب حیات نوشید به سعادت جاوید و حیات ابدى مى رسد.
مرا در این ظلمات آن که راهنمایى کرد
نماز نیمه شب بود و گریه سحرى
امام صادق (علیه السلام ) مى فرمایند: (( لیس من شیعتنا من لم یصل صلاه اللیل ))
کسى که نماز شب نمى خواند از شیعیان واقعى نیست .
️عزیزان وقت نیست … دیر است !! به انتظار ننشینید، انسان با 40، 50 سال عمر مى خواهد خودش را براى ابد بسازد، کم کم مزاج جواب مى کند، البته با مزاج مخالفت هم نکنید، ثلث آخر شب بسیار خوب است .
غذا هضم شده ، هوا لطیف گشته ، خلوت با شب داشته باشید که انس با عالم غیب و ملکوت ببار مى آید
منبع:صراط سلوک
حضرت علامه حسن زاده آملی
️مقررات آموزشی حوزه، باتقوا شدن را برای طلبهها دشوار کرده!
چرا قدیمها طلبهها بیشتر درس میخواندند؟
نقدی بر نظام آموزشی حوزه- قسمت اول
#تصویری
فلسفه حــرام بودن نگاه به نامحرم
?میبینی،میخواهی،به وصالش نمیرسی،دچار افسردگی میشوی!
?میبینی،شیفته میشوی،عیب هارا نمیبینی،ازدواج میکنی،طلاق میدهی!
?میبینی ،دائم به او فکر میکنی،از یاد خــدا غافل میشوی،از عبادت لذت نمیبری!
?میبینی،باهمسرت مقایسه میکنی،ناراحت میشوی،بداخلاقی میکنی!
?میبینی،لذت میبری،به این لذت عادت میکنی، چشم_چران میشوی،درنظر دیگران خوار میگردی!
?میبینی،لذت میبری،حب خدا دردلت کم میشود،ایمانت ضعیف میشود!
?میبینی،عاشق میشوی،از راه حلال نمیرسی،دچار گناه میشوی!
یاد شهید بابایی بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت : مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده !!
?یاد شهید رجبی بخیر که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت میکند.
یاد شهید بابایی بخیر که یکی از دوستانش تعریف میکرد که : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده که معلوله … شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !!
?یاد شهید حسین خرازی بخیر که قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت که کامش از تشنگی به هم نچسبه !!
?یاد شهید مهدی باکری بخیر که انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر کار میکنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکریه که صورتشو پوشونده کسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !!
آره یاد خیلی شهدا به خیر که خیلی چیزها به ما یاد دادند که بدون چشم داشت و تلافی کمک کنیم و بفهمیم دیگران رو اگر کاری میکنیم فقط واسه رضای خدا باشه و هر چیزی رو به دید خودمون تفسیر نکنیم !!
برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن(!!) داوطلب زیاد بود.
قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان زیبارو !! همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه …
همه تودلشون گفتند : عجب پیرمرد سنگدلی !! دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون …
جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار
تو دل همه غوغائی شد …!!
بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان … همه رفتند الا همون پیرمرد … گفتند چرا نمیای ؟؟
گفت : نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش
آخه مادرش منتظره … درود بر شهامت و غیرت آنان !!
نمیدونم الان برای رد شدن و رسیدن به عرش دنیا پاتون رو روی خون کدام شهید گذاشتید ؟؟!!
❌ای مسئولانی که حقوق آنچنانی میگیرید و خیانت میکنید!!! و اندکی شرف و غیرت و دلسوزی ندارید!
حواستان باشد، خون شهدا لیزه!!! با سر زمینتون می زنه!!!
#جهاد_روشنگری
ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم
جـز یاد خدا هیـچ دگـر کار نداریم
درویش فقیریم و در این گوشه دنیا
با نیک و بد خلق جهـان کار نداریم
گر یار وفادار نداریم عجب نیست
ما یار بجز حضرت جبار نداریم
با جامه صد پاره و با خرقه پشمین
برخاک نشینیم و از آن عار نداریم
ما شاخ درختیم و پر از میوه توحید
هر رهگذری سنگ زند باک نداریم
ما صاف دلانیم و ز کَس کینه نداریم
گر شهر پر از فتنه و ما با همه یاریم
ما مست صبوحیم و ز میخانه توحید
حاجت به می و باده و خمار نداریم
بنگر به دل خسته شمس الحق تبریز
مـا جز هوس دیدن دلـدار نداریم
شماره حساب دلتون رو نداشتم تا شادی ها رو براتون واریز کنم …
رمزش رو هم نداشتم تا لااقل غمهاتون رو برداشت کنم …
ولی از خودپرداز دلم براتون آرزو کردم!
چرخ گردون ، چه بخندد ، چه نخندد ، تو بخندی
مشکلی ، گر تو را ، راه ببندد ، تو بخندی
غصه ها ، فانی و باقی ، همه زنجیر به هم
گر دلت از ستم و غصه برنجد ، تو بخندی
آخرین روزای پاییزتون قشنگ…
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
ناگهان علی با شمشیرش جلو میآید . درست است پیامبر علی را مأمور کرده تا در بلاها صبر کند ، امّا اینجا دیگر جای صبر نیست . خالد تا برقِ شمشیر علی را میبیند شمشیرش را رها میکند…..(1)…..
سپس او به سوی عُمَر میرود، گریبان او را میگیرد، عُمَر میخواهد فرار کند، علی او را محکم به زمین میزند، مشتی به بینی و گردنِ او میکوبد. هیچکس جرأت ندارد برای نجات عُمَر جلو بیاید، همه ترسیدهاند، بعضیها فکر میکنند که علی دیگر عُمَر را رها نخواهد کرد و خون او را خواهد ریخت، امّا علی عُمَر را رها میکند و میگوید: «ای عُمَر! پیامبر از من پیمان گرفت که در مثل چنین روزی، صبر کنم. اگر وصیّت پیامبر نبود، تو هرگز جرأت نمیکردی وارد این خانه شوی»……(2)…….
*آری، علی به یاد وصیّت پیامبر افتاده است، گویا پیامبر از او خواسته که فقط تا این اندازه از حریم خانهاش دفاع کند، اگر علی عُمَر را به قتل برساند، جنگ داخلی روی خواهد داد و بعد از آن، دشمنان به مدینه حمله خواهند کرد، علی میخواهد برای حفظ اسلام صبر کند. ….(3)……
هواداران خلیفه وارد خانه میشوند ، و به سراغ علی میروند . تعداد آنها زیاد است ، آنها با شمشیرهای برهنه آمدهاند ، علی تک و تنهاست .
آنها میخواهند علی را از خانه بیرون ببرند .
عُمَر دستور میدهد تا ریسمانی بیاورند، ریسمان را بر گردن علی میاندازند، عمر فریاد میزند: «اللّه اکبر، اللّه اکبر»، همه جمعیّت با او همصدا میشوند، آنها میخواهند علی را به سوی مسجد ببرند تا با خلیفه بیعت کند.
در این میان فاطمه به همسرش نگاه میکند ، میبیند همه، گرد او حلقه زدهاند، امروز علی تک و تنها مانده است ، هیچ یار و یاوری ندارد . …..(4)…..
خدایا ! این چه صبری است که تو به علی دادهای؟
چقدر مظلومیّت و غربت!
انها میخواهند علی را از خانه بیرون ببرند ، فاطمه از جا برمیخیزد ، تنها مدافع امامت قیام میکند . او میآید و در چهارچوبه درِ خانه میایستد ، او راه را میبندد تا نتوانند علی را ببرند ……(5)…..
عُمَر به قُنفُذ اشاره میکند، قُنفُذ با غلافِ شمشیر فاطمه را میزند ، خود عُمَر هم با تازیانه میزند….(6)…..
بازوی فاطمه(س) از تازیانهها کبود میشود …..(7)….
ادامه دارد…
قسمت بیست و ششم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?منابع
1.کتاب سلیم بن قیس ص 387
2.کتاب سلیم بن قیس ص586
3.الشافی فی الامامه ج3 ص243 بحارالانوار ج28 ص392
4.کتاب سلیم بن قیس ص151 بحار الانوار ج28 ص270
5.الاحتجاج ص109 بحارالانوار ج28 ص283
6.تفسیر العیاشی ج2 ص307 بحارالانوار ج28 ص231 دلائل الامامه ص134
#از_شهادت_تا_شهادت
حدیثی از امام حسین علیهالسلام دربارهی امام مهدی علیهالسلام
در کمالالدین از امام حسین علیهالسلام روایت شده: “ما دوازده امام داریم، اول آنها امیرمؤمنان علی بن ابیطالب علیهالسلام و آخرین آنها نهمین فرزند من است، او امام قائم به حق است و خداوند زمین را پس از آن که با “کفر و بی دینی اهلش” مرده باشد، به وسیله او زنده میکند و هم با وی دین حق اسلام را بر همه ادیان غالب میگرداند، هرچند مشرکان نخواهند. او غیبتی دارد که در آن مردم بسیاری از دین بر میگردند و گروهیدیگر، بر دینِ حقِ اسلام ثابت میمانند و اذّیت می شوند و به آنها بگویند: اگر راست میگویید این وعده [موقعِ ظهور امام زمان شما] چه وقت عملی میشود؟ بدانید کسی که در دوران غیبت او، بر آزار و تکذیب صابر باشد مانند مجاهدی است که با شمشیر در رکاب رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم مجاهده کرده است.
کمال الدین و تمام النعمه/ج1/ص584
قال الامام باقر علیه السلام:
مَن أرادَ أن لایَضُرَّهُ طَعامٌ . . . وَلْیُجِدِ المَضغَ؛
حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند:
هرکه مى خواهد غذا به او زیان نرساند . . . باید غذا را خوب بجود.
? بحارالانوار ، ج 24 ، ص 431 .
وحی بر فاطمه زهرا علیهاالسلام
محمد پسر ابوبکر گوید: وقتی آیه و ما ارسلنا… نازل شد، من گفتم: آیا فرشتگان با غیر از پیامبر نیز سخن میگویند؟ امام «علیه السلام» فرمودند: حضرت مریم «علیها السلام» پیامبر نبود ولی محدَّثه بود؛ یعنی فرشتگان با او سخن میگفتند. مادر موسی نیز محدثه بود؛ ولی پیامبر نبود. ساره همسر حضرت ابراهیم علیه السلام» محدثه بود؛ اما پیامبر نبود. فرشتگان با او ملاقات نمودند و بشارت اسحاق و یعقوب را به او دادند. و فاطمه زهرا «علیها السلام» ملائکه را میدید و از آنها حدیث میشنید؛ اما پیامبر نبود.
? #فرهنگ_فاطمیه ، الفبای شخصیتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#عاقبت_بخیری
آیت الله مجتهدے تهرانی(ره):
عاقبت به خیری به ریش و عرق چین و عبا و عمامه نیست.
انسان نباید به این چیزها اعتماد کند…
? باید ببیند چه شد یک عده از سپاه عمر ابن سعد به امام حسین علیہ السلام ملحق شدند و عاقبت به خیر شدند
و یک عده که در رکاب سیدالشهدا(علیه السلام) آمده بودند از او جدا شدند و رفتند…
?خدایا عاقبت امر ما را خیر قرار بده.
جرعه ای کلام مولا امیرالمومنین
امام علی علیه السلام:
✅ در شگفتم از بخیل، به سوی فقری می شتابد که از آن گریزان است و سرمایه ای را از دست می دهد که در جستجوی آن است، در دنیا چون تهیدستان زندگی می کند، اما در آخرت چون سرمایه داران محاکمه می شود.
✅ و در شگفتم از متکبری که دیروز نطفه ای بی ارزش، و فردا مرداری گندیده خواهد بود
✅ و در شگفتم از آن کس که آفرینش پدیده ها را می نگرد و در وجود خدا تردید دارد.
✅ و در شگفتم از آن کس که مردگان را می بیند و مرگ را از یاد برده است
✅ و در شگفتم از آن کس که پیدایش دوباره را انکار می کند در حالی که پیدایش آغازین را می نگرد
✅ و در شگفتم از آن کس که خانه نابودشدنی را آباد می کند اما جایگاه همیشگی را از یاد برده است.
? نهج البلاغه، حکمت 126
… درمان غیبت …
آیتـــ الله مجتهدے تهرانی(ره):
کسی که میخواهد غیبت نکند اول باید منشاء آن یعنی حسادت را از بین ببرد.
و دوم آیات و روایاتی که در مذمت غیبت است را مطالعه کند تا ببیند که زحمت چه گناه بزرگیست که روایت دارد؛ «یک درهم ربا از 36 زنا بدتر است و غیبت کردن از ربا خوردن بدتر است.»
چون که ربا قصه اقتصاد مملکت است، اما غیبت آبروی مردم است، و احترام مومن از خانه خدا بالاتر است.
الْمومِنُ اَعْظَمُ حُرمَةُ مِنَ الْکَعبَة
«احترام مومن از خانه خدا بیشتر است»
#محبوب_دل_کسی_شدن
چون خواهد کسی را محبوب دل کسی کند این آیـه را در کاغذی بنویسد و نام او و نام مادرش را بنویسد و با خود نگاه دارد مقصو د حاصل گردد انشاء اللـه تعالی
بـه شرط آنکه اهل نماز و متدین باشد
آیـه7 سورہ مائدہ
واذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَمِیثَاقَهُ الَّذِی وَاثَقَکُم بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
?خواص آیات قرآن کریم ص 49
جرعه ای دریای بهجت
آیت اله بهجت :
با کسی نشست و برخاست کنید که همین که او را دیدید به یاد خدا بیفتید، به یاد طاعت خدا بیفتید، نه با کسانی که در فکر معاصی هستند و انسان را از یاد خدا باز میدارند.
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ “ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ “ﺷﻮﻧﺪ؛
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ!
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ” ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ” ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ!
ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ…
آقا امام زینالعابدین (علیهالسلام):
اِذا قامَ قائمُنا أَذهَبَ اللهُ عَزَّوجلّ عَن شیعَتِناَ العاهَةَ وَ جَعَلَ قُلوبَهُم کَزُبَرِ الحَدیدِ وَ جَعلَ قُوّةَ الرَّجلِ مِنُهم قُوَّةَ اَربعینَ رَجُلاً.
زمانی که قائم ما قیام میکند خدای متعال آفتها را از میان شیعیان برطرف میکند و دلهایشان (در استقامت) همانند الوار آهنین قرار میدهد که قوّت یک مرد آنان برابر قوّت چهل مرد خواهد بود.
(بحار، ج ٥٢، ص ٣١٧)
آقا امام علی (علیه السلام) فرمودند:
از علائم ظهور آن است که به همدیگر بد گویید و یکدیگر را تکذیب کنید و از شیعیان من باقی نمی ماند؛ مگر به اندازة سرمه در چشم و نمک در غذا و چنین خواهد بود، امتحانات زمان غیبت.
منبع : کتاب بحارالانوار
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند :
خداوند از بندة مؤمنش قول گرفته که سختی ها را در دنیا به جان بخرد آن گونه که نان آوران خانه از زیر دستان خود پیمان می گیرند که در غیبت او چهار چوب های مورد نظر را محترم دارند. هر چه به زمان ظهور نزدیکتر می شوید به افکار و اعمالتان پوشش تقیة بیشتری دهید.
منبع : کتاب بحارالانوار جلد 67
ویژه خانواده
رهبرانقلاب: تحصیلاتی که منتهی میشود به مشاغلی که متناسب با ساخت زن نیست، بر آنها تحمیل نکنند
در تیم فوتبال اگر دفاع را مهاجم گذاشتند، تیم خواهد باخت.
الهی همیشه بهترین افکار به سراغتون بیان و درست ترین تصمیمات رو بگیرید
الهی از شادی اونقدر پر بشید که سرریزش همه ی مردم دنیا رو سیراب کنه.
الهی اونقدر غرق خوشبختی بشید که تا عمق بی انتهای رضایت برسید
الهی همیشه تنتون سالم باشه و عاقبت به خیر بشید
الهی که همیشه بهترین حال ممکن رو داشته باشید
الهی روزیتون اونقدر زیاد بشه که امیدی باشید برای رسوندن روزی خیلیا.
و الهی که خدا همیشه هواتونو داشته باشه
مهربانی به یکدیگر از وظایف اسلامی است
رهبرانقلاب: اسلام خواسته است انسانها نسبت به هم مهربان، به سرنوشت هم شدیداً علاقهمند و دلبند و دلبسته، به مصالح هم علاقهمند، از رنجها و اشتباهات یکدیگر متأثّر و متأسّف باشند، یکدیگر را دعا کنند، با یکدیگر با مرحمت رفتار کنند؛ «وَ تَواصَوا بِالمَرحَمَةِ» (1).
این دست دوستی، پیوند عاطفی، ارتباط محبّتآمیز میان برادران، میان دوستان، میان خواهران، میان آحاد ملت اسلامی، خیرخواهی، خیراندیشی، اینها صفات بسیار برجسته و ممتازی است؛ اینها را باید در خود تقویت کرد.
بدترین صفات در انسان این است که انسان خود و مصالح مادّی خود را محور قرار دهد و حاضر باشد که به خاطر ارضای یک حسّ شخصی و یک خواست شخصی، انسانهای بیشماری را در معرض تلف و بدبختی قرار دهد. 1376/09/13
1) سوره بلد آیه 17
هشدار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به والدین!
رسول اکرم صلی الله علیه و آله به بعضى از کودکان نظر کرده و فرمودند:
?? …واى بر فرزندان آخر الزمان از روش پدرانشان!
سؤال شد: یا رسول اللَّه! از پدران مشرک آن ها؟
??حضرت فرمود: نه، از پدران مسلمانشان که چیزى از فرائض دینى را به آن ها یاد نمی دهند و اگر فرزندان هم پى فراگیرى بروند، آن ها را منع می کنند و تنها از این خشنودند که آنها درآمد مالى داشته باشند هر چند ناچیز باشد. سپس فرمود: من از این پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند!.
?جامع احادیث شیعه، 21/408
#حدیث_تربیت_اسلامی
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله):
هر وقت دیدی که علی تنها به راهی میرود و همه ی مردم به راهی دیگر، تو مردم را واگذار و در مسیری که علی برو که علی میرود.
کنز العمال ج11ص 613
تاریخ بغداد ج13ص187
عماد الدین طبرى در کتاب «بشارة المصطفى» مى نویسد: محمّد بن سیرین گوید:
من از عدّه اى از بزرگان اهل بصره شنیدم که مى گفتند: وقتى جنگ جمل پایان یافت على علیه السلام بیمار شد به همین جهت، نتوانست در نماز جمعه حاضر شود، از این رو به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود:
پسرم! برو در مسجد و براى مردم سخنرانى کن.
مردم در مسجد گردهم آمده و امام حسن علیه السلام وارد مسجد شد، وقتى بر فراز منبر قرار گرفت خداى را حمد کرده و ستایش نمود و بر یگانگى بارى تعالى گواهى داد و بر رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم درود فرستاد، آنگاه فرمود:
أیّها الناس! إنّ اللَّه اختارنا بالنبوّة، واصطفانا على خلقه، وأنزل علینا کتابه ووحیه، وأیم اللَّه لاینقصنا أحد من حقّنا شیئاً إلّا ینقصه اللَّه من حقّه فی عاجل دنیاه وآجل آخرته، ولاتکون علینا دولة إلّا
کانت لنا العاقبة «وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حینٍ» [1] .
اى مردم! همانا خداوند ما را به رسالت (براى خویشتن) اختیار فرمود، و ما را بر بندگان خود برگزید، و وحى و کتاب خود را بر ما فرود آورد، سوگند به خدا! کسى حق ما را غصب نمى کند جز آن که خداوند در دنیا و در آخرت حق او را ناقص خواهد کرد، و بر ما دولتى نخواهد بود مگر این که عاقبت از آنِ ما خواهد بود که «خبرش را پس از مدّتى خواهید شنید».
آنگاه امام حسن علیه السلام از منبر فرود آمد، و در جمع مردم قرار گرفت. سخنرانى حضرت به سمع مبارک پدر بزرگوارش رسید، وقتى نزد پدر گرامیش آمد، نگاهى مهرآمیز بر فرزند عزیزش کرد و از محبّت نتوانست اشک خود را کنترل نماید و اشک از دیدگان مبارکش بر چهره زیبایش جارى شد، سپس فرزندش را به کنار خود خواند و میان دو چشمش را بوسید و فرمود:
پدر و مادرم فدایت باد! و این آیه شریفه را قرائت فرمود:
«ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ» [2] ؛
«آنان فرزندانى هستند که برخى از برخى دیگر (فضیلت) گرفته اند وخداوند شنوا و داناست». [3]
?[1]سوره ص، آیه 88.
?[2]سوره آل عمران، آیه 34.
?[3]بشارة المصطفى،ص 263
?المناقب،ج4،ص11
?بحار الأنوار،ج43،ص355
دختری که دوست داشت مانند شهیدمطهری به شهادت برسد و بعد از یک خواب عجیب به آرزویش رسید
سلام
نمی دونم از کجا شروع کنم ، زندگیِ شهیده نسرین افضل اونقد زیبایی داره که قطعا توی یک پستِ تلگرامی نمیگنجه
دختری که توی جمعِ دوستانش شوخ و شاد بود و توی روضه ها بارونی میشد و آسمونی
کسی که وقتِ کار برای خدا پر تلاش و قهرمان ، و به گفتهٔ شوهرش در جایگاهِ همسری رفیقی بود تمام عیار و ناب…
بانوی مجاهدی که قبل از انقلاب به حکومت شاه اعتراض کرد و تحت تعقیب قرار گرفت ، بعد از انقلاب هم با حضور در جهاد سازندگی و کمیته امداد کارش شده بود خدمت به مردم محروم روستاها…
حتی این همه فعالیت هم آرومش نکرد و با پیشنهاد برادر شهیدش (احمد افضل) رفت کردستان. اونجا هم تا دلتون بخواد کار کرد. مدتی مسئول تبلیغات و انتشارات سپاه مهاباد بود. بعد به خاطر نیازِ شدید آموزش و پرورش به عنوان مربی تربیتی در مهاباد مشغول به کار شد و همزمان معلمان نهضت سوادآموزی نیز تحت تعلیم او قرار گرفتند.
.
بگذریم!
می خوام از آرزوی ایشون براتون بگم. نسرین افضل آرزو داشت مانند شهید مطهری به شهادت برسه ، که بعد از یک خواب عجیب به آرزوش رسید
نسرین مدتی قبل از شهادتش اومد شیراز خونه خواهرش. توی اتاق نشست و زل زد به قاب عکس شهید مطهری که تیر به پیشانیاش خورده و خون می یومد…
نسرین همونجور که به عکس شهیدمطهری زل زده بود، خوابِ چند شب پیشش رو مرور کرد:
خواب دیده بود یه کتاب دستشه و داره از راهی مه آلود عبور میکنه .یهو توی خواب گرگی بهش حمله کرد. نسرین موقعِ فرار ، پاهاش به سنگی خورد ، اما زمین نیفتاد. تا اینکه رسید به بالای کوهی که از آسمان گذشته بود. اونجا روی زمین افتاد و از سرش خون جاری شد…
.
همچنان زل زده بود به قاب عکس و به خوابش فکر می کرد ، که خواهرش با سینی چای وارد شد. نسرین همین جور که به قاب عکس شهید مطهری زل زده بود ، گفت: «من هم همین جای سرم تیر میخورد، انشاءالله »
.
مدتی از این قضیه گذشت و نسرین برگشت مهاباد…
و یه شب که تب شدیدی هم داشت، با اصرار از همسرش خواست تا ببردش دعای کمیل. حالِ نسرین اون شب توی مراسم به شدت منقلب بود. ساعت 10 شب دعا تموم شد. وقتی میخواستند سوار ماشین بشن ، صدای تک تیرهای دشمن به گوش میرسید، به ماشین که نزدیک شدن نسرین گفت: بچهها شهادتینتون رو بگید، دلم شور میزنه. یکی گفت: دلشورهات به خاطر اینه که تب داری… ما که تب نداریم شهادتین رو نمیگیم، فقط تو بگو نسرین جان…
.
همگی سوار ماشین شده بودند. نسرین کنار در نشسته و شهادتین را میگفت که تیری شلیک شد و درست به سرش اصابت کرد. و همان طوری که آرزو داشت، شامگاه دهم تیر 1361 ، مانند شهید مطهری به شهادت رسید.
امیرالمومنین امام علی علیه السّلام:
الْعَمَلَ الْعَمَلَ، ثُمَّ النِّهایَةَ النِّهایَةَ،وَالاِسْتِقامَةَ الاْءِسْتِقامَةَ، ثُمَّ الصَّبْرَ الصَّبْرَ،وَالْوَرَعَ الْوَرَعَ!إِنَّ لَکُمْ نِهایَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهایَتِکُمْ،وَإِنَّ لَکُمْ عَلَما فَاهْتَدُوا بِعَلَمِکُمْ،وَإِنَّ لِلاْءِسْلاَمِ غَایَةً فَانْتَهُوا إِلَى غَایَتِهِ؛
عمل، عمل!
پس از آن: عاقبت، عاقبت!
و نیز: استقامت، استقامت!
و سپس: صبر، صبر!
و پارسایى، پارسایى!
?بى گمان هر یک از شما را نهایت و هدفى معین است، پس راه خود به آخر برید.
?و بى تردید براى شما پرچم و نشانى است، به دنبال پرچم خویش هدایت جویید،
?اسلام را نیز غایت و هدفى است، شما باید به سوى آن هدف نهایى به پیش روید.
?نهج البلاغه، خطبه 174
غیر از قرآن و فرمایشات اهلبیت علیهم السلام زیبایی وجود ندارد…
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
حَدِّثُوا عَنَّا وَ لَا حَرَجَ، رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیَا أَمْرَنَا.
? بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج2، ص: 151
از ما حدیث نقل کنید و احساس سختى نکنید، خدا رحمت کند کسى را که امر ما را زنده بدارد.
سیّدنا ومولانا رسول الله صلوات الله علیه وآله وسلم فرمودند:
تَذَاکَرُوا وَ تَلَاقَوْا وَ تَحَدَّثُوا فَإِنَّ الْحَدِیثَ جِلَاءُ الْقُلُوبِ إِنَّ الْقُلُوبَ لَتَرِینُ کَمَا یَرِینُ السَّیْفُ وَ جِلَاؤُهُ الْحَدِیثُ.
? بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج2، ص: 152
با یکدیگر گفتگو و ملاقات داشته باشید و حدیث بگویید، زیرا حدیث مایه درخشندگی و جلا دهنده ی قلب هاست، دلها نیز مانند شمشیر زنگ مى گیرد و جلاى آن حدیث است.
اللهم عجل لولیک الفرج
امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
و ان من ورائکم فتنا مظلمة عمیاء منکسفة، لا ینجو منها الا النومة. قیل: یا امیرالمومنین! وما النومة؟ قال: الذی یعرف الناس و لا یعرفونه.
به دنبال شما فتنه های تاریک، کور و ظلمانی هست که از آنها کسی جز نومه نجات نمی یابد. پرسیدند: نومه چیست؟
فرمود: کسی که مردم را بشناسد و مردم او را نشناسند.
?بحارالانوار، ج٥١، ص١١٢
?غیبة نعمانی،ص١٤١
انس بن مالک گوید:
رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود:
هنگامى که مرا در شب اسراء (معراج) به آسمان سیر دادند، ناگاه فرشته اى را دیدم که بر منبرى از نور نشسته و فرشتگان دیگر به دورش حلقه زده بودند، از جبرئیل پرسیدم: اى جبرئیل! این فرشته کیست؟
گفت: به او نزدیک شو و سلامش کن.
من نیز به او نزدیک شده و سلامش نمودم، ناگاه متوجّه شدم که او برادر و پسرعمویم علىّ بن ابى طالب است.
به جبرئیل گفتم: اى جبرئیل! آیا على به آسمان چهارم از من پیشى گرفت؟
گفت:لا، یا محمّد! ولکنّ الملائکة شکت حبّها لعلیّ علیه السلام فخلق اللَّه هذا الملک من نورٍ على صورة علیٍّ علیه السلام، فالملائکة تزوره فی کلّ لیلة جمعة ویوم جمعة سبعین ألف مرّة، یسبّحون اللَّه تعالى ویقدّسونه، ویهدون ثوابه لمحبّ علیّ علیه السلام.
نه، اى محمّد! فرشتگان به خاطر مهر و محبّتى که به على علیه السلام داشتند او را از خداوند متعال خواستند و خداوند نیز این فرشته را از نور به شکل على علیه السلام آفرید. به همین جهت، فرشتگان هر شب و روز جمعه هفتاد هزار مرتبه او را زیارت مى کنند، خدا را تسبیح و تقدیس مى نمایند و ثواب آن را به دوستدار على علیه السلام هدیه مى نمایند.
?إرشاد القلوب،ج2،ص47
?کشف الغمّة،ج1،ص139
? بحار الأنوار،ج18،ص386،ح94
#داستان_کوتاه
#پند
زنی که صاحب فرزند نمیشد پیش پیامبر میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقتی دعا میکند ، وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم.
زن میگوید خدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است.
زن این بار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
سال سوم پیامبر زن را با کودکی در آغوش می بیند.
با تعجب از خدا میپرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد او که بدون فرزندخلق شده بود!!!؟
وحی میرسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند.
رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. با دعا سرنوشت تغییر میکند…
از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود…
*میان آرزوی تو و معجزه خداوند، دیواری است به نام اعتماد.
پس اگر دوست داری به آرزویت برسی با تمام وجود به او اعتماد کن.
هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست! زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد.
ای کاش ایمانی از جنس کودکانه داشته باشیم به خدا…
#رحمت_خدا
#به_خدا_اعتماد_داشتهباشیم
حضرت آیت الله #خامنه_ای (مد ظله العالی):
وجود مبارک پیغمبر، رحمت بود؛ رحمةً للعالمین بود. این رحمت، هم به پیروان آن بزرگوار و [هم به] کسانی که راه او را و هدایت او را بپذیرند، سرایت میکند؛ مرحوم میشوند، مورد رحمت الهی قرار میگیرند. فرمود: فَسَاَکتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤتُونَ الزَّکو’ةَ وَ الَّذینَ هُم بِـایٰتِنا یُؤمِنُونَ * اَلَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الاُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکتُوبًا عِندَهُم فِی التَّوریٰةِ وَ الاِنجیلِ؛ آن کسانی که تبعیّت میکنند از این بزرگوار، دنبال او حرکت میکنند، هدایت او را میپذیرند، مشمول رحمت الهی هستند؛ این وعدهی الهی است و بُروبرگرد ندارد. دنیای اسلام و امّت اسلامی فرازونشیبهای زیادی را طی کرده است، امّا آنوقتی از رحمت دنیوی و اخروی الهی برخوردار شده است که تبعیّت کرده است؛ فَالَّذینَ ءامَنوا بِهٖ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النّورَ الَّذی اُنزِلَ مَعَهُ اُولٰئِکَ هُمُ المُفلِحُون؛ [البتّه] آنهایی که دنبال کنند حرکت این بزرگوار را.
? بیانات در تاریخ 96/09/15
روش سیاسی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
کسی که در آن زمان در یک قسمت دیگر از دنیای اسلامی داعیه زعامت و خلافت داشته معاویه بود که از حیلهگرترین و خدعهکارترین مردم روزگار بود و از توسل به هیچ وسیلهای خودداری نمیکرد و از همین راه هم به مقاصد شوم و پلید خود میرسید. روی همین جهت روش سیاسی حضرت با روش سیاسی معاویه در همان زمان مورد مقایسه قرار میگرفت و بعضی که پیشروی معاویه را در مقاصد شوم و پلیدش میدیدند تأسف میخوردند که چرا علی علیه السلام راهی را پیش گرفته که این جور موفقیتها در پی ندارد و بعضی این را به حساب دهاء و زیرکی معاویه میگذاشتند.
روی این جهت است که مکرر علی علیه السلام در اطراف روش سیاسی خود توضیحاتی میدهد و از سیاست خود دفاع میکند و میگوید اتخاذ این روش مربوط به وفور فهم و ذکاء نیست. در یک جا میفرماید: گمان نکنید که معاویه از من تیزبین تر است، نه، اینطور نیست، او خدعه و فجور و تبهکاری در سیاست به کار میبرد و من از آن بیزارم، هدف او یک هدف شوم و پلید است و از هر راه پلید هم شد ولو به وسیله آدمکشی و هتک نوامیس و وعده و وعیدهای دروغ و نامه دروغ به اطراف نوشتن و با غارت بردن و ارعاب کردن باشد به سوی مقصودش میرود. برای هدف پلید، اسباب و ابزار و طرق پلید میشود انتخاب کرد، اما من که به خاطر اصول عالی اسلامی و انسانی قیام به امر کردهام و هدفم اصلاح انسانیت و مبارزه با این زشتیها و خراب کاری هاست نمیتوانم پا روی هدف خودم بگذارم و سیاستی مبنی بر ظلم و ستم و دروغ پردازی پیش بگیرم. اگر نبود که غداری و مکاری و منافق گری مبغوض خداوند است آن وقت میدیدید که من چه اندازه توانا هستم. من هرگز نقشه شیطانی به کار نخواهم برد.
? #حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
تا زمانی که علی بیعت نکرده است حکومت اسلامی در خطر است ، باید به هر قیمتی شده علی را مجبور به بیعت کرد و اگر او حاضر به بیعت نشود باید او را سوزاند .
عدّهای جلو میآیند و به عُمَر میگویند:
ــ در این خانه فاطمه، حسن و حسین هستند .
ــ باشد ، هر که میخواهد باشد ، من این خانه را آتش میزنم ….(1)….
هیچکس جرأت نمیکند مانع کارهای عُمَر شود ، آخر او قاضی بزرگ حکومت است ، او فتوا داده که برای حفظ اسلام ، سوزاندن این خانه واجب است …..(2)…..
عمَر میآید ، شعله آتش را به هیزم میگذارد ، آتش شعله میکشد .
️درِ خانه نیمسوخته میشود . عُمَر جلو میآید و لگد محکمی به در میزند …..(3)…..
خدای من ، فاطمه پشت در ایستاده است . . .
فاطمه بین در و دیوار قرار میگیرد ، صدای نالهاش بلند میشود . عُمَر در را فشار میدهد ، صدای ناله فاطمه بلندتر میشود . میخِ در که از آتش داغ شده است در سینه فاطمه فرو میرود …..(4)….
ای قلم ، خاموش شو! کدام دل طاقت دارد؟ چه کسی تاب دارد که تو شرح سیلی خوردن ناموس خدا را بدهی؟
گوشواره از گوش فاطمه جدا میشود و او با صورت بر روی زمین میافتد…..(5)……
فریادی در فضای مدینه میپیچد: «بابا ! یا رسول اللّه ! ببین با دخترت چه میکنند »……(6)……
فاطمه به کنار دیوار پناه میبرد . عُمَر و یارانش وارد خانه میشوند ، خالد همان که او را «شمشیر اسلام» لقب دادهاند شمشیرش را از غلاف بیرون میکشد و میخواهد فاطمه را به قتل برساند .
وای بر من! او میخواهد فاطمه را به قتل برساند ، او چرا میخواهد چنین کند؟ پدرِ خالد از کافرانی است که در جنگ بدر به دست علی کشته شده است ، اکنون او میخواهد انتقام خون پدرِ کافر خود را بگیرد .
ناگهان علی با شمشیرش جلو میآید .
ادامه دارد…..
قسمت بیست وششم
منابع
1.الغدیر ج5 ص372 الامامه والسیاسه ج1 ص19
2.کنز العمال ج5 ص640 فتح الباری ج12 ص108
3.تفسیر العیاشی ج2 ص67
4.موتمر امرا البغداد ص181
5.الهدایه الکبری ص407
6..الهدایه الکبری ص407 بحارالانوار ج30 ص294
#از_شهادت_تا_شهادت
#آخرالزمان
امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
فقیهان آخرالزمان طبق آنچه که دلشان بخواهد فتوا مى دهند، و قاضى هایشان به چیزى که نمى دانند حکم مى کنند و بیشتر آنها به دروغ شهادت مى دهند. کسى که پول دارد در نزد آنها عزیز و محترم است، ولى شخصى که بى پول باشد در پیش آنها زبون و حقیر است.
? بشارةالاسلام، ص 80،
?الزام الناصب، ص 185
چرا برای اموات حمد میخوانیم؟
قیصر روم برای یکی از خلفای بنی عباس ، در ضمن نامه ای نوشت: ما در کتاب انجیل دیده ایم که هرکس از روی حقیقت، سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند ، و آن هفت حرف عبارتند از: « ث ، ج ، خ ، ز ، ش ، ظ ، ف »
ما هر چه بررسی کردیم ، چنین سوره ای را در کتاب های تورات و زبور و انجیل نیافتیم ، آیا شما در کتاب آسمانی خود ، چنین سوره ای را دیده اید؟
خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کرد، و این مسئله را با آنها در میان گذاشت، آنها از جواب آن درماندند، سرانجام این سوال را از امام هادی علیه السلام پرسیدند.
آن حضرت در پاسخ فرمودند:
آن سوره ، سوره « حــمد » است، که این حروف هفتگانه در آن نیست… پرسیدند: فلسفه ی نبودن این هفت حرف، در این سوره چیست؟
حضرت فرمودند:
❶حرف «ث» اشاره به «ثبور» (هلاکت)
❷حرف «ج» اشاره به «جحیم» (نام یکی از درکات دوزخ)
❸حرف «خ» اشاره به «خبیث» (ناپاک)
❹حرف «ز» اشاره به «زقوم» (غذای بسیار تلخ دوزخ)
❺حرف «ش» اشاره به «شقاوت» (بدبختی)
❻حرف «ظ» اشاره به «ظلمت» (تاریکی)
❼حرف «ف» اشاره به «آفت» است
خلیفه ، این پاسخ را برای قیصر روم نوشت.
قیصر پس از دریافت نامه ، بسیار خوشحال شد ، و به اسلام گروید ، و در حالی که مسلمان بود از دنیا رفت.
?شرح شافیه ابی فراس ، مطابق نقل منتخب التواریخ ، ص 795 …
آثار شوم بعضی گناهان
امام صادق علیه السلام فرمودند:
گناهی که نعمتها را تغییر میدهد،
〖 تجاوز به حقوق دیگران〗 است.
گناهی که پشیمانی میآورد،
〖قتل〗است.
گناهی که گرفتاری ایجاد میکند،
〖ظلم〗است.
گناهی که آبرو میبرد،
〖شرابخواری〗است.
گناهی که جلوی روزی را میگیرد،
〖زناست.〗
گناهی که مرگ را شتاب میبخشد،
〖قطع رابطه با خویشان〗 است.
گناهی که مانع استجابت دعا میشود
و زندگی را تیره و تار میکند،
〖نافرمانی از پدرومادر〗است.
? علل الشرایع، ج2، ص584
مشاهده جمال نورانی حضرت ولی عصر (علیه السلام) به دو صورت ممکن است:
1⃣ امام را ببینیم ولی او را نشناسیم که این قسم بنابر روایات برای همه امکان دارد و اتفاق می افتد. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده حضرت صاحب الامر(علیه السلام) هر سال در موسم حج شرکت می کنند او مردم را می بیند و می شناسد ولی مردم او را می بینند و نمی شناسند. [1]
2⃣ امام را ببینیم و بشناسیم: این نوع رؤیت که شخص بتواند به محضر امام برسد، او را ببیند و بشناسد نیز امکان دارد. اگر شخصی به لحاظ آمادگی معنوی و دوری از گناه قابلیت و شایستگی داشته باشد حضرت با او ملاقات می کند مگر آنکه مصلحتی در عدم ملاقات وجود داشته باشد.
گرچه ما داستان های زیادی از علما و بزرگان شنیده ایم که با حضرت ملاقات حضوری داشته اند خواه از قسم اول یا دوم ولی می خواهیم بدانیم آیا این سعادت و دیدار لذت بخش نصیب هر کسی می شود یا خیر؟
در جواب باید گفت گر چه این ارتباط بسیار لذت بخش و مفید است و اگر واقعاً نصیب کسی شود نشانه عظمت روحی و بلندی مقام معنوی اوست ولی مهم تر از ملاقات حضوری در درجه اول ارتباط قلبی و اصلاح قلب و درون است و اینکه ما به دستورات حضرت در زمان غیبت به درستی و به طور کامل عمل کنیم.
یکی از علاقمندان به ملاقات حضوری آن حضرت بنام ” احمد بن ابراهیم” خدمت یکی از نواب خاص امام زمان (عج) رسید و به او شکایت کرد که با وجود شوق زیادش نسبت به رؤیت مولایش امام زمان (عج)، نتوانسته است آن حضرت را زیارت کند! آن نائب بزرگوار به او فرمود: “خدا بابت این شوق تو به تو اجر و پاداش دهد و صورت آقا را به راحتی و در سلامتی به تو نشان دهد. ولی تو اصرار نداشته باش که آقا را ببینی. تسلیم بودن در برابر او بهتر از دیدن اوست، لکن اگر می خواهی به او توجه کنی با زیارت به او توجه کن و بعد زیارت خاصی را به او تعلیم داد. [2]
پس از نظر اسلام دیدن چهره امام و حجت خدا گرچه مطلوب است ولی چندان مهم نیست. مهم شناخت امام، مودت و دوست داشتن امام زمان (ع) و اطاعت و فرمانبرداری کامل از امام (ع)است. حتماً ماجرای اویس قرنی را شنیده اید. او فرد با تقوا و خود ساخته ای بود که علاقه ی زیادی به دیدار پیامبر اکرم (ص) داشت اما هیچگاه موفق به دیدار محبوبش نشد. پیامبر اکرم (ص) نیز به او بسیار عشق می ورزید و از عشق او مطلع بود و در روایتی از قول پیامبر اکرم (ص) در مورد او نقل شده: رایحه بهشت از جانب قرن می وزد ای اویس من چقدر مشتاق توام. هر کس او را دید سلام مرا به او برساند. حضرت در ادامه می فرماید: او هرگز مرا نخواهد دید و بعد از من در رکاب علی (ع) در صفین به شهادت می رسد. [3]
از این ماجرا می توان نتیجه گرفت آنچه مهم است این است که ما با اعمال و رفتار خود بتوانیم رضایت مولایمان را جلب کنیم و دستورات او را عمل کنیم. و علاقه ای دو طرفه میان ما و او وجود داشته باشد همچون اویس قرنی. و اگر چنین باشیم مطمئناً بدون اینکه خودمان دنبال آقا برویم او به دنبال ما خواهد آمد اگر مانعی وجود نداشته باشد و مصلحت بر خلاف این نباشد. [4]
به هر حال در روایات ما برای رؤیت و ملاقات حضوری با آن حضرت، دستور العمل و توصیه ای غیر از دعا ها و زیارات خاص وارد نشده است که به ذکر چند نمونه از آنها می پردازیم. قبل از آن این تذکر لازم است که خواندن این دعاها و زیارات اگرچه موجب توجه قلبی می شود اما اینطور نیست که قطعاً موجب دیدار آن حضرت باشد بلکه می تواند زمینه ای برای ملاقات با آن حضرت باشد. پس اگر کسی این اعمال را انجام داد و به نتیجه نرسید نباید ناامید شود چون اینها مقتضی هستند و به تنهایی کافی نیستند! گر چه انجام خود این اعمال نیز اجر و پاداش زیادی دارد، حتی خود شوق زیارت حضرت دارای اجر و پاداش است.
?منابع
1] شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص520.
[2] بحارالانوار، ج 99، ص 97.
[3] همان، ج 42، ص 155.
[4] عمده مطالب از سؤال 1084 استفاده شده.
برای اینکه ما انسانهای گناهکار با امام و مولای خود ملاقات کنیم و چهره زیبا و نورانی ایشان را رؤیت کنیم چه باید بکنیم؟ آیا روایات و آیات و دعاهائی در این مورد وارد شده است یا خیر؟
پاسخ اجمالی
در بین زیارات و ادعیه معتبر دعاهایی وجود دارد که با آنها در خواست زیارت و رؤیت چهره ی زیبای امام زمان (علیه السلام) شده است. در فرازی از دعای عهد می خوانیم :« اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ … » یعنی: پروردگارا چهره زیبا و صورت دلربای حضرت مهدی را به من نشان بده و چشمان مرا با نگاهی به او سرمه بکش (زیبا و روشن کن )…ولی غیر از دعا دستورالعمل خاصی برای رؤیت حضرت در روایات نیامده است، تنها فرموده اند اگر می خواهید به امام توجه کنید با زیارات مأثوره توجه کنید و آنچه اهمیت دارد تسلیم و اطاعت در برابر امام زمان (ع) است و این خود می تواند زمینه رؤیت را نیز فراهم کند. و البته خود اشتیاق برای رؤیت امام و عشق به حضرت مطلوب است. برخی علما مثل حضرت آیت الله بهجت در این زمینه توصیه هایی فرموده اند.
پاسخ تفصیلی
در پاسخ به این سؤال باید توجه داشت که جریان یک ارتباط از شناخت آغاز می شود و سپس باعث محبت قلبی شده و در نهایت به ارتباط حضوری و تنگاتنگ و صمیمانه می انجامد. در مورد ملاقات با حضرت مهدی(ع)، اگر کسی بتواند آنقدر ارتباط عمیق قلبی خود را با حضرت محکم کند که شایستگی حضور در پیشگاه قدس او را پیدا کند قطعاً امکان چنین حضوری برای او فراهم است همانطور که در احوال بسیاری از علما و بزرگان و افراد خود ساخته و بی ادعا می خوانیم که به این سعادت نائل شده اند و حقیقتاً به محضر آن حضرت مشرف شده اند. البته بعضی از آنها هنگام ملاقات حضرت را نشناخته اند و بعداً متوجه شده اند که شخص مورد ملاقات حضرت صاحب الامر (علیه السلام) بوده است.
یکی از صالحین میگفت
چندسالی بود از نظر مالی و اقتصادی ورشکست شده بودم گویی تمام درها بر من بسته شده بود
یک روز از شدت غم و ناراحتی
در اتاقم نشستن و گریه می کردم که ناگاه نسیمی وزیدن گرفت
یک مرتبه عکس پدرم را که سالها پیش فوت کرده بود مقابل خودم روی دیوار دیدم
بطرف عکس پدرم رفتم و شروع کردم با عکس به درد و دل کردن و ازمشکلات و گرفتاری هایم گفتن
دستمال تمیزی را برداشتم گردوغبارهای روی عکس پدر را پاک کردم و عکس را بوسیدم
و برای او
(( سوره حمد و صلواتی ))
هدیه کردم
تا اینکه همان شب
درعالم خواب پدرم را که
سالها بود ندیده بودم زیارت کردم
او اول ازمن بخاط پاک کردن گردوغبار روی عکسش تشکر کرد و سپس بخاطر خواندن سوره حمد و صلوات تشکر کرد و گفت
پسرم با این کار و محبتت
گره چندین ساله ی تو در مشکلات مالی
به لطف الهی و ب برکت سوره حمد و صلوات حل خواهد شد و از فردا برای تو شادی خوشحالی شروع خواهد شد
این است که در روایت دارد
اگر برای کسی مشکلات پیش آمد و
پدر و مادرش از دنیا رفته اند
بر سرقبر آنان برود و صدقات و خیرات برای آنها هدیه کند
و در آنجا از خداوند تبارک و تعالی حاجاتش را بخواهد
در روایتی دیگر هست
اگر در کارهای دنیا متحیر شدید
بر سر قبور اولیاء و بندگان صالح خدا بروید و از آنها کمک بگیرید و با خوشحول شدن آنها با خواندن دعاها و خیرات
آنها برای شما دعا می کنند .
در کتاب ریاض الازهر نقل شده است
زنی دخترش را بعد از فوت
در خواب می بیند
در حالی که در عذاب است
مادر گریان از خواب بیدار شد و در فکربود که چه کاری انجام دهد که دخترش از عذاب روحی در اید
تا اینکه چند شب بعد بازهم دختر به خواب مادر آمد درحالی که شاد و خندان در باغی وسیع قدم میزد
مادر با تعجب از دخترش سوال کرد
این چه حالی ست که می بینم؟
دخترپاسخ داد
مادر برای بعضی از گناهانم گرفتار عذاب برزخی بودم اما
امروز غریبه ای وارد قبرستان شد و از مقبره ی ما گذر کرد و درحال صلوات فرستادن زیاد بود و در آخر ثواب آنها را به همه اهل قبرستان هدیه کرد
خداوند ارحم الراحمین به برکت آن صلوات ها عذاب را از اهل قبور برداشت و گرفتاری ها تبدیل به
زیبایی های برزخی شد
شادی روح همه ی اموات صلوات
بـــــــیدارباش…
مردم را متوجه امام زمان علیه السلام ڪنید ………
ما براے همین دنیا آمدیم ،
براے خوردن و خوابیدن و …نیامدیم.
✅دلتان را متوجه امام زمان علیه السلام نگه دارید ،با حرف زدن با ایشان ،با خواندن قرآن …
✅از نشانه هایے ڪه شما را یاد امام زمان علیه السلام مے اندازد استفاده ڪنید ،یڪے روز جمعه ،خصوصاً عصر جمعه است .
✅تابلوے امام زمان را بزرگ در خانه هایتان بزنید و روبرویش بنشینید بگویید :
ایشان صاحبِ منِ ، ایشان اربابِ منِ ،ایشان مولایِ منِ ،ولے نعمتِ منِ
اینقدر توجه ڪنید و ذهنتان را متمرڪز ڪنید ،بگذارید اُنس به وجود بیاید .
✅مے خواهید ڪارے به شما یاد بدهم ڪه همیشه با امام زمان علیه السلام باشید ؟
خودتان را بسازید تا خدا به شما بگوید ” یا ایتها النفس المطمئنه ” .
✅ در مقابل امام زمان علیه السلام یڪ لحظه غفلت گناه بزرگے است .
✅آقایے یعنے بوے امام زمان دادن .
✅بیشترین فعالیت شیطان این است ڪه مردم را از یاد امام زمان علیه السلام غافل ڪند .
✅دلے سیاه تر از آن دلے ڪه یاد امام زمان ارواحنافداه نباشد ،نیست .
✅امام زمان علیه السلام وجود دارند و همه چیز دستِ ایشان است .امام زمانے داریم ڪه حضرت عیسے براے خواندنِ دو رڪعت نماز پشتِ سر ایشان دارند انتظار مے ڪشند .
و بــاز…
حالِ من، حالِ دیگری است…
تمامِ کوچه
عطــر نَرگـِـس گرفته است!
باز هم به من سر زده ای،
و من خانه نبوده ام…
برای آمدنش کاری کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
عمَر را نگاه کن ‼️او شعله آتشی را در دست گرفته و به این سو میآید . او فریاد میزند:
? «این خانه را با اهل آن به آتش بکشید» ….(1)…..
هیچکس باور نمیکند ، آخر به چه جرم و گناهی میخواهند اهل این خانه را آتش بزنند؟
? اینجا خانهای است که جبرئیل بدون اجازه وارد نمیشود ، اینجا خانهای است که فرشتگان آرزو میکنند به آن قدم نهند …
ای مسلمانان ، مگر فراموش کردهاید؟ این خانه ، همان خانهای است که پیامبر چهل روز آمد و در کنار درِ این خانه ایستاد و به اهل این خانه سلام داد و آیه تطهیر را خواند .
آیا آیه تطهیر را میشناسی؟
سوره «أحزاب»، آیه 33 ،
آنجا که قرآن میگوید:
«إِنّمَا یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا :
خدا اراده کرده است که خاندان پیامبر را از هر پلیدی پاک نماید ».
آری ، اهل این خانه ، به حکم قرآن ، معصوم و از هر گناهی پاک هستند . پس چرا عُمَر میخواهد این خانه و اهل این خانه را در آتش بسوزاند؟
عمَر میخواهد کار را یکسره کند ، باید کاری کرد که دیگر هیچکس جرأت مخالفت با خلیفه را نداشته باشد ، باید این خانه را آتش زد ، این خانه محلِ جمع شدن دشمنان خلیفه است ، اینجا را باید آتش زد تا دیگر کسی نتواند در اینجا جمع شود .
آری ، وقتی این خانه را آتش بزنند دیگر هیچکس جرأت مخالفت با حکومت اسلامی را نخواهد داشت ، آن وقت دیگر همه مردم تسلیم خلیفه پیامبر خواهند بود .
تا زمانی که علی بیعت نکرده است حکومت اسلامی در خطر است ، باید به هر قیمتی شده علی را مجبور به بیعت کرد و اگر او حاضر به بیعت نشود باید او را سوزاند .
ادامه دارد….
قسمت بیست وپنجم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
?انساب الاشراف ج2 ص268 بحار ج28 ص389
#از_شهادت_تا_شهادت
عذاب علما به علت عدم بیان فضائل حضرت مولا امیرالمؤمنین…
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
لا یعذّب اللّه هذا الْخلْق الّا بذنوب الْعلماء الّذین یکْتمون الحقّ من فضْل علیّ و عترته
ألا و انّه لمْ یمْش فوْق الْارْض بعْد النبیّین و الْمرْسلین افْضل منْ شیعة علیّ و محبّیه الّذین یظْهرون امْره و ینْشرون فضْله اولیک تغْشاهم الرّحْمة و تسْتغْفر لهم الْملائکة الْویْل کل الْویْل لمنْ یکْتمْ فضائله و یکْتمْ امْره فما اصْبرهمْ علی النّار.
خداوند این مردم را عذاب نمیکند مگر به خاطر گناه علمای ایشان، آنها که حق را کتمان کردند و فضائل امیرالمؤمنین و عترت طاهرین او علیهم السّلام را بیان نکردند .
بدانید که راه نمیرود بر روی زمین بعد از پیغمبران و رسولان کسی که مقامش برتر از شیعیان و دوستان امیرالمؤمنین علیه السلام باشد، آنان که امر ولایت او را آشکار می سازند و فضائل او را نشر می دهند.
آنان کسانی هستند که رحمت حق آنان را فرا می گیرد و فرشتگان برای آنان آمرزش می طلبند.
عذاب و تمامی عذاب از آنِ کسی است که فضائل او را کتمان می کند و امر ولایت او را پنهان می دارد.
چقدر و چگونه پایدارند این کسان بر آتش دوزخ؟!
? ترجمه القطرة، جلد 1، صفحه 248
? مشارق الانوار صفحه ١٥١»
? الدمعةالساکبة جلد٢، صفحه ٥٦
شیخ صدوق رحمه الله در کتاب «امالى» نقل کرده است:
شخصى خدمت رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم شرفیاب شد و عرض کرد: اى رسول خدا ؛ فلانى با یک سفر دریائى و با یک سرمایه کمى به چین رفت و خیلى زود برگشت در حالى که سود بسیار زیادى نصیب او گردید بطوری که خویشان و نزدیکان و دوستانش به او حسد ورزیدند.
رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود:
ثروت دنیا هرچه زیادتر گردد براى صاحبش جز گرفتارى ببار نمى آورد، به دارندگان مال و ثروت غبطه نخورید مگر آنهائى که ثروت خود را در راه خدا بذل و بخشش مى کنند.
آیا به شما خبر ندهم از کسى که سرمایه اش خیلى کمتر از سرمایه رفیق شما، و برگشت او خیلى سریعتر، و بهره اى که برده بسیار زیادتر بوده است، و آنچه خدا براى او از خوبىها فراهم کرده در خزانه هاى عرش الهى نگهدارى مى شود؟
عرض کردند: اى رسول خدا ؛ او را به ما معرّفى کن.
فرمود: به این شخصى که مى آید نگاه کنید.
وقتى نگاه کردیم دیدیم مردى از انصار است، لباسهاى کهنه به تن داشت و قیافه اش خیلى جلب توجّه نمى کرد.
رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود:
این بنده خدا خوبیها و طاعت هائى که امروز از او بالا رفته اگر بر اهل آسمان و زمین تقسیم شود کمترین بهره هر یک از آنها اینستکه گناهانش آمرزیده شود و داخل بهشت گردد.
اصحاب تعجّب نمودند و عرض کردند: اى رسول خدا ؛ او چه کارى کرده است؟
فرمود: از خودش سئوال کنید کارى را که امروز انجام داده خواهد گفت.
آنگاه همگى به او روى آوردند و گفتند: اى بنده خدا ؛ گوارایت باد آنچه رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم براى تو بشارت داده است، امروز چه عملى انجام داده اى که براى تو آن مقدار ثواب و پاداش نوشته اند؟
گفت: فکر نمى کنم کارى کرده باشم جز اینکه از خانهام به قصد کارى خارج شدم، و چون مقدارى تأخیر کردم احتمال دادم که وقت آن دیر شده باشد، و به مقصد نرسم، با خود گفتم: حالا که چنین شده خوب است به جاى آن بروم به چهره دلربا و جمال نورانى علىّ بن ابى طالب علیه السلام نگاهى کنم، زیرا از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم شنیدهام که فرمود:
النظر إلى وجه علیّ عبادة.
نگاه کردن به چهره على علیه السلام عبادت است.
در این هنگام رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود:
أی واللَّه عبادة، وأیّ عبادة.
بلى، بخدا قسم عبادت است و چه عبادت با ارزشى.
تو اى بنده خدا از خانه بیرون آمدى تا دینارى چند براى مخارج عائله ات بدست آورى، و آن از دستت رفت، با خود گفتى: بجاى آن بروم به چهره على علیه السلام نگاه کنم، تو این کار را کردى در حالیکه او را دوست دارى و به فضائلش معتقدى، و این براى تو بهتر است از آنکه به اندازه یک دنیا پر از طلاى سرخ مى داشتى و آن را در راه خدا انفاق مى کردى، و بدان به عدد هر نفسى که در مسیر راهت کشیده اى درباره هزار نفر مى توانى شفاعت کنى و خدا به شفاعت تو آنها را از آتش دوزخ نجات دهد.
?امالى صدوق،ص443،ح 1،مجلس58
?بحار الأنوار،ج٣٨،ص١٩٧،ح5
?بشارة المصطفى،ص57
?تأویل الآیات،ج٢،ص٨٦٦،ح5
حضرت آیت الله #خامنه_ای (مد ظله العالی):
معروف است کسانی که حافظهی خوبی دارند، از لحاظ فکری عمق ندارند؛ آنهایی [هم] که از لحاظ فکری عمق دارند، حافظهی خوبی ندارند؛ میگویند این دو با هم نمیسازد. آقای جعفری غلط بودن این فکر را اثبات کرده بود؛ یعنی آدم فکوری بود، متفکّر بود و حافظهی فوقالعادهای [هم] داشت؛ یعنی واقعاً و حقیقتاً حافظهی ایشان جزو عجایب بود! ما در مشهد یک سفر ییلاقیِ پیادهرَویای داشتیم با مرحوم آقای جعفری و سه نفر دیگر از دوستان -که پنج نفر بودیم؛ یک نفر از آن دوستان حیات دارد و آن سه نفر دیگر که ازجمله خود ایشان باشند، از دنیا رفتهاند- در این ییلاقات مشهد پیادهرَوی میکردیم روی این کوهها و صحبت [میکردیم]؛ آقای جعفری نمیگذاشت آدم طول راه را حس کند، از بس خوشصحبت و گرم و مسلّط و حاضریراق در همهی بحثها بود. آنوقت ازجمله، حافظهی ایشان [عجیب بود]. آدم یک اشاره به یک شعری میکرد [بقیّه را میخواند]. من یادم هست به یک مناسبتی صحبت منوچهری شد، من یک اشاره کردم، گفتم بله «الا کجاست جمْل بادپای من»؛ یک مصرع از یک قصیده [را خواندم]. ایشان شروع کردند قصیده را از اوّل تا آخر خواندن؛ از حفظ! یعنی ایشان اینجوری بود؛ حافظه، حافظهی فوقالعاده و همهچیزحاضر.
? بیانات در تاریخ 96/08/22
عدم تبعیض در توزیع بیتالمال
شبی عقیل به عنوان مهمان بر حضرت امیر در کوفه وارد شد. حضرت مقدم برادر را گرامی شمرد و احترام کرد. امام حسن علیه السلام به اشاره پدرش یک پیراهن و یک ردا، از مال خودش به عقیل اهدا کرد. هوا گرم بود، علی و عقیل روی بام دارالاماره کوفه نشسته بودند. عقیل انتظار سفره رنگینی داشت، بر خلاف انتظارش غذای سادهای بیش نبود. بعد عقیل حاجت خود را اظهار کرد و گفت: زودتر باید به خانهام برگردم و خیلی مقروضم، آمدهام شما دستور بدهید قرض من را بدهند. فرمود: چقدر مقروضی؟ گفت: صد هزار درهم. فرمود: چقدر زیاد! بعد فرمود: متأسفم که اینقدر تمکن ندارم که همه قرضهای تو را بدهم ولی همینکه موقع حقوق و تقسیم سهمیهها شد من از سهم خودم تا آن اندازهای که مقدور است خواهم داد.
عقیل گفت: سهم تو که چیزی نیست، چقدرش را میخواهی خودت برداری و چقدرش را به من بدهی، دستور بده از بیت المال بدهند. فرمود: بیت المال که ملک شخصی من نیست، من امین مال مردمم، نمیتوانم از بیت المال به تو بدهم. بعد که دید عقیل خیلی سماجت میکند از همان پشت بام که به بازار مشرف بود و صندوقهای تجار دیده میشد به صندوقی اشاره کرد و فرمود: من یک پیشنهاد به تو میکنم که اگر عمل کنی همه قرضها را میدهی و آن اینکه این مردم تدریجا به خانهها میروند و اینجا خلوت میشود و صندوقهاشان که پر از درهم و دینار است اینجا هست، همینکه خلوت شد برو و این صندوقها را خالی کن و قرض هایت را بده. عقیل گفت: برادر جان سر به سر من میگذاری، به من پیشنهاد دزدی میکنی، مگر من دزدم که بروم مال مردم بیچارهای را که راحت در خانه های خود خوابیدهاند بزنم؟! فرمود: چه فرق میکند که از بیت المال به ناحق بگیری و یا این صندوقها را بزنی، هر دو دزدی است. بعد فرمود: پیشنهاد دیگری به تو میکنم، در این نزدیکی کوفه شهر قدیمی حیره است و مرکز بازرگانان و ثروتمندان عمدهای است، شبانه دو نفری میرویم و بر یکی از آنها شبیخون میزنیم. عقیل گفت: برادر جان من از بیت المال مسلمین کمک میخواهم و تو این حرف ها را به من میزنی؟! فرمود: اتفاقا اگر مال یک نفر را بدزدی بهتر است از این که مال صدها هزار نفر را بدزدی. چطور است که ربودن مال یک نفر اسم دزدی دارد و ربودن اموال عمومی دزدی نیست؟
? #حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)
عاقبت خیانت در امانت
پیامبر صلی الله علیه وآله :
1. کسى که در دنیا در امانت خیانت کند و آن را بصاحبش ندهد تا بمیرد بر غیر دین اسلام مرده و خدا را ملاقات مىکند درحالیکه بر او خشمناک است
2. و نیز مىفرماید: مسلمان مکر و نیرنگ نمىزند چون شنیدم از جبرئیل که مکر و خدعه در آتش است سپس فرمود از ما نیست کسى که در معاملهاش مردم را فریب دهد و از ما نیست کسى که بمؤمنى خیانت کند
3.و در حدیث دیگر است که امر کرده مىشود او را در آتش بیندازند پس براى همیشه در گودال جهنم فرومىرود
منابع:
?وسائل الشیعه کتاب الودیعه باب ٣ صفحه ٢٢5 ?وسائل کتاب الودیعة باب ٣ ج ١٣ ص ٢٢6
ورودی ها و خروجی های دل
بسم الله الرحمن الرحیم
روزی حضرت موسی بن عمران(علیهماالسلام) در راه به جوان بی ادبی برخورد کرد. آن جوان در کمال وقاحت و بی شرمی گفت:
«ای موسی! من آنچه را خدای تو گفته به جا بیاور، انجام نخواهم داد و آنچه را که امر کرده ترک کنم، به جا خواهم آورد. از طرف من به او بگو که تو هم به هر نحوی می خواهی مرا عقوبت کن.» حضرت موسی(علیه السلام) از او صورت برگرداند و به راه خویش ادامه داد تا این که روزی در حال مناجات، خداوند متعال به او فرمود: «ما پیغام آن جوان را که به تو داده بود تا به ما برسانی شنیدیم گرچه تو شرم داشتی که آن پیغام را به ما برسانی. از طرف ما نیز این پیام را به آن جوان برسان و به او بگو ما تو را به عقوبتی مبتلاساخته ایم که بالاتر از آن تصور نیست. اما اکنون درد آن را درک نمی کنی. روزی درد آن را می فهمی که راه گریزی برایت نیست.
حضرت موسی(علیه السلام) عرض کرد: پروردگارا! من آن جوان را بسیار سرحال و خرسند دیدم و در او هیچ گونه گرفتاری مشاهده نکردم. خطاب شد: ای موسی! هر گاه من به بنده ای غضب کنم، بزرگترین عقوبتی که به او می کنم، آن است که لذت عبادت خود را از او می گیرم تا در اثر عدم لذت از عبادت ،عبادت مرا ترک کند و مستحق عقوبت دائم و خلود در آتش جهنم شود و این جوان را به چنین عقوبتی مبتلانموده ام، ولی اکنون متوجه نیست و به زودی متوجه خواهد شد.
و حالا ما در این بلا و عذاب الهی گرفتاریم و غوطه ور اما نمی فهمیم و از این خواب ، بیدار نمی شویم . بلایی که بزرگترین است و عمیق ترین سقوط .
خواستم تا راهی نشانم دهد و از این بلا بیرون بیایم . گفت : همه ی راهها در خودت خلاصه می شود . در زبانت ، در چشمت ، در گوشت .
هر حرفی را هر وقت و هر جا می زنی در حالی که هیچ فایده ای برایت ندارد . حرفهای پوچ و بی فایده ، سد راهی می شود برای فهمیدن لذت مناجات با محبوب . علاوه بر این ، کلمه به کلمه ی حرفهایت ، ثبت می شود، و قیامت و حشر و نشرت را سخت و سنگین می کند و این تویی که باید برزخت را ، همان راه طولانی و سخت را ، با کوله بار سنگینی از پوچ ها حمل کنی .
چشمت را باز میکنی و هر چیزی را نگاه میکنی و فکری به حال دلت نمیکنی ،حتی اگر نگاهت حرام را هم لمس نکند ، باز هم خیلی چیزها را نباید نگاه کنی ؛ خیلی از کتاب ها را نباید بخوانی . مگر قلب صاف و ساده ات چقدر ظرفیت دارد که آن را با هر چیز ندیدنی پُر کنی ، همین است که وقتی الله اکبر نماز را میگویی، تازه به یاد بیچارگی های خودت می افتی و چیزهایی را که فراموش کرده بودی ، در نمازت پیدا میکنی.
بگذر از این همه ندیدنی ها تا دلت صاف و ساده بماند . مگر نشنیدی که امیر بیان فرمود : القلب مصحف البصر. دل ، کتاب چشم است ، هرچه را نگاه کنی ، در دلت ضمیمه می شود و تو به هنگام خلوتت با معبود ، فکر و ذکرت می شود آنچه در دلت انبار کرده ای .
هر چیز بی ارزشی را گوش می کنی و توجهی به اینکه ظرف دلت با گوش کردن به چیزهای بی ارزش یا کم ارزش پُر می شود ،نداری . عزیزم ! ورودی های دلت را نگه دار تا خروجی آن که لذت حضور در بارگاه محبوب است را لمس کنی.
رهبر انقلاب از چه طریق و چگونه در جریان مسائل کشور قرار میگیرند؟
راز وعدههای صادق
1. گزاره اول: تحلیل درست مبتنی بر اشراف کامل است
هنوز ساعاتی از صحبتهای رهبر انقلاب در جمع نیروی دریایی(مهرماه 94) نگذشته بود که رفتار سعودیها در ماجرای کشتار مظلومانهی #منا تغییر کرد. زیرا آنها میدانستند تهدید به برخورد «سخت و خشن» که از سوی رهبر ایران صورت گرفته، یک تعارف نیست.
در ماجرای اقدام تروریستی #داعش در مجلس نیز وقتی سخن از انتقام و سیلی محکم از سوی رهبر ایران صورت گرفت؛ همگان منتظر اقدامی خیرهکننده از سوی ایران علیه داعش بودند. کنار چندین عملیات بزرگ و کوچک، شلیک 6 موشک به مواضع تروریستها در سوریه چنان سیلی بود که دوست به آن افتخار کرد و دشمن از آن مبهوت شد.
سؤال آن است که چرا دشمن از تهدید رهبر انقلاب رفتارش را تغییر داده و میدهد؟
جواب آن یک چیز است: آنها تجربه کردهاند که اگر از سوی رهبر انقلاب حرفی زده میشود؛ آن حرف حتما عملی میشود. آن تهدید، آن وعده، “وعدهی صادق” است.
طبعا کسی هم میتواند وعدهی صادق و راست بدهد که جدا از خصلتهای فردی و ایمان به وعدههای الهی، هم بر امکانات و تواناییهای مجموعهی تحت امرش اشراف داشته باشد و هم از توانمندی و وضعیت رقیبش اطلاع کافی.
2. گزاره دوم: تحلیل درست، مبتنی بر اطلاعات دقیق و کافی است
هنوز اندکی از #مذاکرات هستهای با آمریکا نگذشته که رهبر انقلاب در تحلیلی بیان کردند که به مذاکرات #خوشبین_نیستند چراکه طرف مقابل، بدعهد است و اهل خدعه. دوسال بعد از آن، همگان، حتی همان تیم مذاکرهکننده که ابتدا خوشبین بودند هم از بدعهدیهای مکرر آمریکا خبر دادند.
در آغاز بحران #سوریه هم که بسیاری از افراد ناامید از عاقبت آن بودند، رهبر انقلاب، تحلیل دیگری داشت. سیدحسن نصرالله، تحلیل رهبر انقلاب دربارهی آن ماجرا را چنین روایت میکند: “همه به این نتیجه رسیده بودند که دولت سوریه بعد از دو یا سه ماه ساقط خواهد شد. اما آیتالله خامنهای تأکید کردند که باید تلاش کنیم تا اسد در این جنگ پیروز شود و پیروز خواهد شد. ” و امروز سرانجام و عاقبت آن تحلیل را میبینیم. محور مقاومت پیروزی علیه داعش را جشن میگیرد.
راست گفتهاند که تحلیل درست، “خبر آینده” است. یک تحلیل درست با “جمعآوری اطلاعات” و “پردازش دقیق” آنها از آینده خبر میدهد. چنین امری محقق نمیشود مگر آنکه تحلیلگر، از اخبار درست و آگاهی کافی برخوردار باشد.
3. گزاره سوم: تحلیل درست، مبتنی بر گزارشهای میدانی و عینی است
به دو گزارهی فوق، باید این گزاره را هم اضافه کرد که برای رسیدن به تحلیل درست، باید در میدان بود و از نزدیک، #مشکلات را لمس کرد. یک مسئول اجازه نمیدهد فاصله و رابطهاش با #مردم کم بشود.