حسین علاقه شدیدی به شهدای گمنام داشت...معمولا اکثر شبایی که می رفت گلزار_شهدا چند دقیقه ای خلوت می کرد با این شهدا..خاطره شهیدچند وقت قبل از شهادت حسین یه جمله از شهید خرازی رو گذاشته بودم پروفایلم.حسین خیلی دوست داشت این جمله رو. بهم گفت عجب جمله ایه… بیشتر »
آرشیو برای: "دی 1397, 05"
خاطرات شهید ایمان خزاعی نژاد از زبان همسر شهیدیکی از مشخصه های اخلاقی ایمان یتیم نوازیاش بود. مسافرت اصفهان رفته بودیم. سی و سه پل نشسته بودیم که یک دختر بچه دیدیم دست فروشی میکرد دختر بچه امد پیش ما و به من گفت خانوم لواشک میخاهی؛ اولش گفتیم نه با خود… بیشتر »
کلام شهید مدافع حرم مصطفی صدرزادهپدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا میکنم بندهرو ببخشید و از خدا بخواهید بنده رو ببخشد چقدر در حق پدر و مادر کوتاهی کردم چقدر شما را به دردسر انداختم فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ باید سختی و مشقت از من… بیشتر »
آمده بود مرخصی.داشتیم درباره منطقه حرف میزدیم. لابه لای صحبت گفتم :کاش میشد من هم به همراهت به جبهه بیایم....حرف دلم را زده بودم...لبخندی زد و پاسخی داد که قانعم کرد. گفت:هیچ می دانی سیاهی چادر تواز سرخی خون منکوبنده تر است؟؟؟؟ همین که حجابت ر… بیشتر »
زندگــی ...از شهادت آغاز میشود آنانکه یک عمر مرده اند ، یک لحظه هم شهید نخواهند شد ...شهید مدافع حرم محمدرضا علیخانیباغملکدوم دی ماه سال ٩4 روز شهادت بیشتر »
خوابی که تعبیر شدمحمد با شهیدان قربانی و کردونی در آزادسازی نبل و الزهرا همرزم و همسنگر بود میگفت که من جاماندهام و رفقای شهیدم من را فراموش کردهاند.شهید قربانی و کردونی به محمد قول داده بودند او را هم به جمع خود ببرند اما یک مقدار که بین شهادت آن… بیشتر »
حضرت محمد(صلی الله علیه وآله):اگر توانستی شب و روز باوضوباشی این کار را انجامبده، زیرا اگر در حال وضواز دنیا بروی شهید خواهى بود.بحارالانوار،ج77،ص305#حدیث_روز بیشتر »
شهید صیاد شیرازی و خاطرات همسر او.وقتی فرمانده نیروی زمینی شد، ماه تا ماه پیدایش نمی شد. گاهی اوقات می آمد تهران جلسه یا مأموریت و می رفت. وقتی می فهمیدم آمده تهران و نیامده خانه، ناراحت می شدم. پشت تلفن بهش می گفتم: « چرا نیامدی علی؟» عذر خواهی می کرد… بیشتر »
عکسی ماندگار بوسه شهیدحسن سلطانی برچهره ی شهیدحسین نوبخت،رزمنده لشگر31 عاشورا.️ارتفاعات گوجار – کردستانعراقزمستان سال1366 بیشتر »
?خُروپُف?رضا کنار تانکر آب نشسته بود داشت ظرف ها را می شست امروز شهردار بودمحمد آمد کنارش : خدا قوت پهلوان پنبه هر دو زدند زیر خنده خیلی شوخ طبع و بذله گو بودناز هر فرصتی برای خندیدن بچه ها نهایت استفاده را می کردندحاجی مهدوی همیشه می گفت این دو تا با… بیشتر »
فرمانده امام زمان عجل الله فرجه ما میدانستیم او ان قدر سربزیر هست که درچهره کسی نگاه نمیکند حتی درخیابان که مردم به ما می گفتند یک روزی این خانمیرزا را ماشین نابود میکند چون اصلا به اطرافش توجه نداشت. اما داستان عجیب دیگرش این هست که او تازه از مجروحیت… بیشتر »
شهدا و مناجات«چند روز از اقامتم در گردان نگذشته بود که فهمیدم در گردان خبرهایی هست. خبرهایی که تا آنوقت برایم سابقه نداشت. یک ساعت به اذان صبح مانده در تاریکی فضای حسینیه گردان مانند نماز جماعت جو نورانی نماز شب حاکم و صدای ناله و مناجات بلند بود. هر س… بیشتر »
نمی رسد،به خداحافظیزبان از بغــضخوشـا به حال تـو که مسافـر بهشتـی . . .انگشتر حاج قاسمبعد از این که شهید مدافع حرم «عباسعلی علیزاده» در درگیریهای سوریه توانست تانک خودی که مابین ما و داعشیها قرار گرفته بود را بهتنهایی به عقب برگرداند و جان 17 تن از… بیشتر »
تو همانعطر گل یاس و نسیم سحریکه اگر صبح نباشینفسی در من نیستبنی صدر وارد گیلان شد اما در یک خودرو به تنهایی نشست و شهید انصاری در خودروی دیگر، او را همراهی کرد در حین رسیدن به استانداری یکی از خودروهای محافظین بنی صدر با یک خانم روستایی که زنبیل چای بر… بیشتر »