خوابی که تعبیر شد
محمد با شهیدان قربانی و کردونی در آزادسازی نبل و الزهرا همرزم و همسنگر بود میگفت که من جاماندهام و رفقای شهیدم من را فراموش کردهاند.
شهید قربانی و کردونی به محمد قول داده بودند او را هم به جمع خود ببرند اما یک مقدار که بین شهادت آن بزرگواران و شهادت محمد فاصله افتاد محمد گله میکرد.
همسرم یک بار خواب شهید جاویدالاثر نظری را دیده بود. شهید نظری به محمد قول میدهد و میگوید هر گرهای که باشد من خودم باز میکنم. اصلاً نگران نباش خودم ضامن شده و میبرمت.
دو ماه گذشت و خبری نشد محمد میگفت: انگار از سر ناراحتی یک خوابی دیدم و… خبری هم نشد. آن روز که با من تلفنی در مورد خواب صحبت میکرد عملیاتی نشده بود.
محمد میگفت چند روز دیگر میمانم. گویی هنوز به آن خواب و وعده شهید نظری دلخوش بود و امید داشت. کمی بعد هم یعنی 8 آبان 95 خواب محمد با شهادتش تعبیر شد.
محمد نقش تعیینکنندهای در عملیات آزادسازی نبل و الزهرا داشت و از اولین فرماندهانی بود که پس از فتح وارد این شهر شده بود.
راوی: همسر شهید
شهیدمدافع حرم محمد کیهانی
خوابی که تعبیر شد.