تو همان
عطر گل یاس
و نسیم سحری
که اگر صبح نباشی
نفسی در من نیست
بنی صدر وارد گیلان شد اما در یک خودرو به تنهایی نشست و شهید انصاری در خودروی دیگر، او را همراهی کرد
در حین رسیدن به استانداری یکی از خودروهای محافظین بنی صدر با یک خانم روستایی که زنبیل چای بر سر داشت، تصادف کرد ولی خودرو محافظین، او را روی جاده رها کرد و رفت…
شهیدانصاری که متوجه صحنه شد، توقف کرد و زن را سوار خودروی خود کرد و به بیمارستان برد پس از بستری کردن او در بیمارستان، خود را به استانداری رساند تا رسیدن آقای انصاری به استانداری، بنی صدر به انتظار نشسته بود
با دیدن آقای استاندار با عصبانیت می گوید: جناب استاندار! شما در استان نقش رییس جمهور را دارید، کافی است دستور بدهید نه اینکه خودتان دنبال کاری بروید…
شهید انصاری در جواب می گوید: جناب آقای رئیس جمهور! این مردم شاه را بیرون کردندچه برسد به رئیس جمهور!
? استاندار آسمانی
استاندارد آسمانی.