کلاس و درجات بندگی .
چطور در بندگی، درجات بندگی رشد یافته میشود. ما هم بندگی میکنیم، سلمان هم بندگی میکند، امیرالمؤمنین هم بندگی میکند. ولی این بندگی کجا، بندگی سلمان و امیرالمؤمنین کجا؟ درجات تسلیم بودن با هم فرق دارد. کلاسها و مراتبش با هم فرق دارد. طوری که اگر اعمال کلاس پایین را کلاس بالایی به جا آورد، برایش گناه حساب میشود. اگر نماز ما را سلمان بخواند، گناه حساب میشود. چون از سلمان این نماز توقع نیست. مثل این است که استاد خطی، خطی را بنویسد که کلاس اول ابتدایی مینوشت. در کلاس بالا این توقع از او نیست و خطا است. «أن حسنات الأبرار سیئات المقربین» (بحارالانوار/ج11/ص256) آن اعمالی که برای ابرار که مقامشان پایینتر است حسنه حساب میشود، برای مقربین سیئه حساب میشود. اگر ما یک مکروهی انجام دهیم، گناه نیست. اما اگر یکی از انبیاء انجام دهد، مکروه که بماند، ترک اولی، یعنی چیزی که اولویت داشت و بهتر بود انجام بدهد. اگر انجام بدهد برای او گناه مینویسند. کلاسها فرق میکند. من وقتی کلاسم در بندگی، کلاسم در عدالت، بالاتر برود ترازوی من دقیقتر میشود. اگر در کلاس پایین برای اعمالی به خودم بیست میدادم، الآن دیگر صفر هم نمیدهم. کلاس بالا آمده است. ترازو دقیق شده است.
یک چیزهایی را در زندگی ظلم نمیدیدم، اما چون الآن آدم دقیقتری است، میبیند حواسش جمعتر شده است.
ما باید در بندگی اینطور باشیم. باید هرچه جلوتر میرویم، ترازوی ما پیشرفته تر و دقیقتر باشد. این باسکولهایی که با کامیون بار روی آن میرود، دو، سه کیلو را نشان نمیدهد. ولی ترازوهایی که در طلافروشی هست مثقال را نشان میدهد. ترازوهایی که از آن دقیقتر است که فشار هوا روی آن اثر گذار است. اولیای خدا و آنهایی که کلاس بالایی در بندگی و ولایت دارند و درجاتی را طی کردند، یک چیزهایی را ظلم میدانند که به چشم ما ظلم نمیآید.
از بیانات حجت الاسلام عالی
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
اصلاح کردن کودک در جمع ممنوع.
تصحیح کردن کودک باعث خاموش شدن کودک میشود. کودکان حساس نه فقط در جمع بلکه در مغز خود نیز ساکت میشوند چون به این نتیجه میرسند که یک انسان اشتباه کار و بد هستند.
تصحیح کردن مستقیم کودک باعث حرمت نفس پایین، خجالتی شدن، احساس بد به خود و دیگران و لکنت میشود. اگر کلمه ای را اشتباه گفت کلمه درست را در جمله های خود استفاده کنید و او به راحتی خواهد آموخت یا بعدا به تنهایی به او آموزش درست کلمات را بدهید.
#به_قلم_خودم
شــهادت قسمت ما میشد ای کاش…
میتــرسم از خــودم زمـانی که؛
“دلِ مــادر خـودم” را میشـــکنم
و در عـین حـال بر احوالِ دلِ مادران شهدا گریـه میکنم…
میتــرسم از خـودم زمانی کـه؛
به نامحرم نگــاه میکنم!
و در عیـن حال هیئت میروم
و بر امام حسین اشک میریزم
و از شهدا دم میزنـم…
میترسـم از خـودم زمانی که؛
از اهل بیت و شهدا دم میزنـم
و نمـازم اول وقت نیست
میترسـم از خودم زمانی که؛
عاشق شهادت هستم
و اخلاق و ادب ندارم
تکلیف مدار نیستم…
میترسـم از خـودم زمـانی که؛
از عشقِ امام خامنه ای دم میزنـم و به حرف ها و خواسته هایشان
بی توجهـم
میترسـم از خـودم زمانی که؛
چادر سر می کنم
ولی گفتگو با نامـحــرم برایم عادی شده…
میترسم از خـودم زمانی کـه؛
حرفـ هایـم با عملــم فرسنـگ ها فاصله دارد
باید قتلگاهی رقم زد
باید کشت
منیت را
تکبر را
دلبستگی را
غرور را
غفلت را
آرزوهای دراز را
باید از خود گذشت!
باید کشت نفس را…
شهادت درد دارد!
دردش کشتــن لذت هاست…
امان از نفس توجیه گر
خوشبختی نیاز به تمرین و پشتکار دارد.
هرگزاینگونه فکر نکنید که یک زندگی زناشویی همیشه باید با آرمش همراه باشد و تناقضی پیش نیاید.
هیچ یک از شما زن و شوهر، کمال مطلق نیستید .
و تفاوتها همیشه وجود داره…
برای داشتن یک زندگی خوب و سالم مانند هر کار دیگری نیاز به تمرین و پشتکار دارید.
به عنوان مثال کسی که با وزنه کار میکند تا بدنی قوی و ورزیده داشته باشد، حداقل هفتهای سه روز کار میکند و همواره تصویری روشن از یک فرد قوی و خوش هیکل در ذهن میپروراند و همین تصور، انگیزهاش را برای ادامه کار دو چندان خواهد کرد.
ما نیز برای داشتن یک زندگی ایدهآل نباید دست روی دست بگذاریم؛ باید تلاش کنیم و برای رسیدن به آن وقت صرف کنیم.
#به_قلم_خودم
راه های کسب اخلاص.
یکی از راههای اخلاص، مخفی عمل کردن است. یعنی اگر انسان مخفیانه به کسی کمک کرد و پیش خودش گفت که این کار خیلی بزرگ نیست، این می شود اخلاص در صدقه .
ویژگی دیگر اتقان است یعنی محکم بودن. رسول خدا جنازه ای را دفن کردند. اصحاب داشتند می رفتند که پیامبر آنها را صدا زد و فرمود که بیایید این قبر را محکم کنید. آنها گفتند که مرده فرار نمی کند ولی پیامبر فرمود: خدا دوست دارد که کار را محکم انجام بدهیم. البته محکم بودن با وسواس فرق دارد. آیت الله مرعشی تندترین نماز را در قم می خواندند و الفاظ را به خوبی ادا می کردند. استحکام در نماز به معنی خوب ادا کردن کلمات نماز است نه طولانی کردن آن. محکم بودن یعنی دقیق بودن، درست ادا کردن و کم نگذاشتن. محکم بودن یعنی حق مطلب را ادا کردن و کم نگذاشتن از کار .اتقان در هر کاری لازم است ولی نباید منتهی به وسواس بشود.
ویژگی دیگر اعتدال است. حتی در عبادت هم باید اعتدال را رعایت کرد. یکی از اصحاب پبامبر تمام روزها را روزه می گرفت و تمام شبها عبادت می کرد و به زن و بچه اش نمی رسید، این خبر به پیامبر رسید. پیامبر سلمان فارسی را نزد او فرستاد تا مواظب او باشد که تمام شب را نماز نخواند و تمام روزها را روزه نگیرد. پیامبر فرمود :خدا به عمل کم هم راضی می شود. منظور ما این نیست که فقط واجبات را بخوانید و مستحبات را رها کنید. اعتدال معنای نسبی دارد. اعتدال یعنی اینکه در کار جوانب مختلف آن دیده بشود. حضرت فرمود :مومن باید ساعات زندگی اش را تقسیم کند.
مرحوم فلسفی در پنجشنبه ها اهل منبر را دعوت می کردند که در خانه شان صحبت کنند و بعد خودشان آن را گوش می کردند و نقد می کردند. بعد می گفتند که کسی یک لطیفه بگوید. بعضی ها تمام وقت شان را برای دعا و نماز می گذارند و به کارهای خانواده توجهی نمی کنند. اعتدال یعنی هر چیزی در جای خودش .
امام خمینی به طلبه های می گفتند که وقتی با خانواده به تفریح می روید با خودتان کتاب نبرید زیرا محل خواندن کتاب در منزل است نه در مسافرت.
〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗
نقش افکار همسران.
وقتی همسرتون صحبتی میکنه، همیشه در میان جمع شما اولین نفری باشید که با دقت و کنجکاوی حرفش رو دنبال میکنید …
حتی اگه هیچکس به حرفهاش گوش نده.
سفره دل و رازها و شکهایتان را پیش دیگران باز نکنید! مادر همسر، خواهر همسر، دوست و همسایه حتی مادر خودتون قطعا نمیتوانند در این زمینه بیشتر از خودتان به شما کمک کنند.
مشکلات زناشویی باید بین خودتان باقی بماند و اگر نیاز به مشورت و کمک فکری و روحی دارید، بهترین گزینه یک مشاور و متخصص است نه دوست و فامیل.
اگر از یک مشاور خانواده کمک گرفتید و او در رفتار همسرتان هیچ نوع نشانهای از خیانت پیدا نکرد، باید مساله را به عنوان یک مشکل ذهنی در خودتان بپذیرید و برای درمان از روانشناس کمک بگیرید؛ شکاک بودن از عوامل ویرانگر رابطه زناشویی است.
#به_قلم_خودم
برقراری ارتباط کلامی.
یکی از بزرگترین مشکلات زوجین، نداشتن مهارتِ ارتباطی و کلامی هست. متاسفانه اکثر زن و شوهرها بلد نیستند چجوری با هم حرف بزنند!
مثلاً شما میتونید بجای اینکه به همسرتون بگید: «من مخالفم…!» بگید: «ممکنه حرف شما درست باشه، اما من نظر دیگهای دارم…»
این طرز صحبت، بیشتر روی همسر شما تاثیر میذاره و اونو ترغیب میکنه به نظر شما توجه بیشتری کنه…
#به_قلم_خودم
شهدای دانشمند هسته ای
دست تبر رسید و درختی بریده شد
از باغ ما درختی اگر کم شود چه باک؟!
شهید داریوش رضایی نژاد
ولادت : 1356/11/29 - ایلام
شهادت : 1390/5/1 - تهران
توسط گروهک تروریستی صهیونیستی منافقین
زندگینامه شهید داریوش رضایی نژاد
وی در تیر ماه سال 1379 ازدواج نمود و صاحب یک فرزند دختر به اسم آرمیتا گردید که قبل از 5 سالگی و در برابر دیده گانش شاهد پرپر شدن پدر عزیزش بود.
در چند سال اخیر ضمن تدریس و انجام فعالیت های تحقیقاتی و مسئول اجرای بسیاری از طرح های تحقیقاتی در دانشگاه های تهران، شهید بهشتی و خواجه نصیرالدین طوسی، بود در 34 سالگی معاونت انژری اتمی ایران را به عهده داشت.
شهید رضایی نژاد با قبولی در تمام مراحل آزمون دکترا سال 1390 در دانشگاه خواجه نصرالدین طوسی پذیرفته شد، اما در تاریخ اول مرداد 1390 توسط سرویس جاسوسی اسرائیل (موساد) به شهادت رسید.
روحمان بایادش شاد
بمناسبت سالروز شهادت دانشمند هسته ای شهید داریوش رضایی نژاد
اندکی تامل در شیوه فرزند پروری
مادران چسبنده.
همیشه کودک نیست که به مادر
می چسبد، بلکه مادرانی هم هستند که حاضر نیستند لحظه ای از فرزندشان جدا شوند.
مادر چسبنده همیشه نگران است که اگر فرزندش در کنار او نباشد ،خطری او را تهدید می کند.
مادر چسبنده به فرزندش اجازه رشد و پختگی نمی دهد چون همیشه حضور مستقیم دارد و به جای فرزندش مشکلات را حل می کند.
مادر چسبنده ، به دلیل نگرانی و اضطراب همیشگی، لذتی از رابطه با فرزندش نمی برد.
چسبندگی یک اختلال ارتباطی ست و نه مهربانی
#به_قلم_خودم
“به همسرت «چَشم» بگو!!!”
شاید بپرسید مگر ما خدمتکار هستیم که «چَشم» بگوییم؟! خانمها بدانند که «چَشم» گفتن درمقابل شوهر یک نوع مدیریت شما در دل همسر است. اگر شما بخواهید شوهرتان را شیفته خودتان کنید؛ استفاده از کلمۀ «چَشم» معجزه میکند.
«چَشم» از زبان بیرون میآید و شما را روی «چِشم» شوهرتان میگذارد. این تعابیر شاعرانه نیست. تبعیت زن، خدمت هنرمندانه به خویش است.
باید ببینید آنها که جلوی شوهر، سینه سپر میکنند و از شوهرشان تبعیت نمیکنند، الان چه جایگاهی در مقابل همسرشان دارند؟! آیا همسرشان از دیدن آنها خوشحال میشود؟! آیا از گفتگو با آنها لذت میبرند؟!
بهتر است بدانید که با «چَشم» گفتن جایگاه خانم ها پایین نمیآید بلکه باعث حفظ اقتدار مرد و بالا بردن جایگاه زن میشود!
#به_قلم_خودم
بازی با احساسات یکدیگر.
یک اشتباه رایج هنگام تلاش برای تغییر رفتار همسر، استفاده از جملههایی مانند «اگر من را دوست داری…» یا با «با این کارت نشان دادی که مرا دوست نداری» و… است.
در این شیوه، همسران سعی میکنند با دست گذاشتن روی احساسات یکدیگر روی هم تأثیر بگذارند.
ممکن است چنین روشی در کوتاه مدت جواب دهد، اما در بلند مدت ممکن است باعث بیعلاقگی زن و شوهر به یکدیگر شود.
#به_قلم_خودم
جشن تولد قبل از شهادت.
سید رو خیلی وقتها شهید زنده صدا می زدیم. یادمه سال 89 بود که برای سید تولد گرفته بودیم و روی کیک نوشتیم فرزند زهرا علیهاالسلام شهید سید میلاد تولدت مبارک
روی کیک تولد هم می نوشتیم اما باورمون نمی شد که به این زودی ها نام زیبای سید میلاد با شهادت بزرگ شود.
شرایط ازدواج
با اینکه هم سن بودیم به من می گفت: چرا ازدواج نمی کنی؟️ من گفتم سید جان خودت چی؟ رطب خورده منع رطب کی کند! می خندید به شوخی میگفت: من برای ازدواج 50 درصد% پیش رفتم. اون هم اینکه فعلا خودم راضی هستم
آخرین بار به من گفت: کیشه(مرد) فکری به حال خودت کن کم کم داری پیر میشی! از ما که گذشت، من برم دیگه شهید میشم اما شما به فکر ازدواج باش خیلی دوست داشت همسرش هم عاشق شهدا باشه.
آخرین باری که رفته بود مشهد به ما گفت: از آقا خواستم هرکس رو که برام من صلاح می دونه جور کنه…
این اواخر صحبت هایی کرده بود گفت: ان شالله قضیه ازدواج تمومه اما اول برم سوریه اگر برگشتم تمامش می کنم. الان می ترسم این تعلق دست و پا گیرم بشه عشق اولم شهادته بعد ان شاالله فرصت برای ازدواج هست.
جایی رفته بود خواستگاری جواب رد شنید! خبر داشتم که سید رفته خواستگاری، اومد پیش من گفتم: سید جان چه خبر؟؟ شنیدم رفتی خواستگاری؟؟ گفت: آره؛ اما جواب رد دادن گفتم برای چی؟! کی از شما بهتر
گفت: چی بگم! من هم تعجب کردم که چرا جواب رد دادند
از اون خانم پرسیدم: چرا جواب رد دادید؟ گفت: من تو شما هیچ عیبی نمیبینم. فقط این رو بگم من به درد شما نمی خورم شما خیلی از من بالاتری
واقعا برای من هم عجیب بود که چرا اون خانم این جواب رو داده بود!
یه بار دیدم کت و شلوار پوشیده، موهاش رو هم کچل کرده گفتم: سید اینطوری بری خواستگاری من که مَردم نمی پسندمت وای به حال اون خانمی که تو رو بخواد با این قیافه بپسنده!
خندید?
راوی: دوست شهید بی سر مدافع حرم سیدمیلاد مصطفوی
برگشت با شهادت.
روحیه خوب و پرنشاطی داشت
یکبار دیدم در حرم حضرت رقیه(سلام الله علیها)
برای زائرین چایی میریزد
رفتم کنارش هم صحبت شدیم
گفت:فلانی، من تا شهید نشم برنمیگردم.
شهید مدافع حرم حامد جوانی
ولادت: 1369/08/26 تبریز
مجروح: 1394/02/23 لاذقیه
شهادت: 1394/04/04
حامد جوانی یکی از جوان ترین شهدای مدافع حرم آذربایجان است که در روز 23 اردیبهشت 94 در منطقه لاذقیه سوریه مجـروح شد. بر اثر شدت جراحات حدود 43 روز در سوریه و بیمارستان بقیه الله تهران بستری و در حالت کما بود که سرانجام 4 تیر ماه 94 به قافله شهدا پیوست.
یکی از روزهای پاییـز 93، حامد خوشحال و خندان به خانه آمد و با ذوق و شوق خاصی گفت: یک خبر خوب دارم. همه سرا پا گوش شدیم تا حامد دلیل آنهمه خوشحالیش را بگوید. حامد گفت: یادتان هست که من همیشه میگفتم که ای کاش 1400 سال پیش به دنیا آمده بودم تا در رکاب حضرت اباعبدالله(علیه السلام) بجنگم و از خاندانش دفاع کنم؟️ حالا این فرصت برایم پیش آمده تا به سوریه بروم و از خواهر حضرت اباعبدالله(علیه السلام) دفاع کنم.
پس از اولین اعزام پسرم به منطقه و بازگشتش در اسفندماه، وی مدام از حال هوای منطقه و شرایط سخت جنگ در سوریه تعریف میکرد و میگفت: «من در آنجا به عینیت میبینم که چگونه هواپیماهای️ آمریکایی به بهانه بمباران داعشیهایی که در محاصره نیروهای جبهه مقاومت بودند برای آنها با چتر، اسلحه و مهمات و مواد غذایی میرسانند و به جای داعشیها نیروهای سوری و مردمی را بمباران میکنند تا راه فراری برای داعشیها باز کنند
با وجود تعیین زمان عقد در روز اول فروردین، حامد به من گفت که «بابا من اکنون شرایط ازدواج ندارم من در این دختر و خانواده ایشان هیچگونه ایرادی نمیبینم، هر ایرادی هست از من است. من نمیخواهم نام کسی در شناسنامهام ثبت شود و بعدا از آنها شرمسار شوم چرا که اگر اینبار خدا بخواهد و من عازم سوریه شوم مدت زیادی زنده نخواهم بود.
از همرزمان حامد شنیدم که در منطقه لاذقیه یک روستای شیعه نشین در محاصره تکفیریها بود و آنقدر اوضاع وخیمی داشت که حتی نظامی های سوری برای آزادی آن پیشقدم نمیشدند اما حامد با تخصصی که در مورد مسائل توپخانه و موشکی داشت، با برنامهریزیها و مهندسی دقیق توپخانهای و دیدهبانی، ضربههای مهلکی بر داعشیها وارد آورده و چنان وحشتی در دل آنها ایجاد کرده بود که برای ترور حامد نقشههایی کشیده بودند.
ضربات مهلک حامد جوانی به پیکره داعش بحدی بود که بسیاری از تکفیریها از دست او آواره شده بودند و زمانی که با موشک ضدتانک «تاو» مورد هدف قرار میگیرد، از چهار زاویه فیلمبرداری میشود و تا ماهها این فیلم سر فصل خبر سایتها و شبکههای ماهوارهای داعشیها بود.
شهید حامد جوانی مدافع حرم
تقوای ظاهر و باطن.
اگر کسی شعارهای الهی یعنی نشانه های دین را احترام بگذارد و بزرگ بشمارد ، این نشان می دهد که تقوای قلب و پاکی باطن دارد . یعنی هر کس خداترس است و در باطنش از خدا حساب می برد ، به نشانه های دینی احترام می گذارد و اینها را آشکار می کند . درست خلاف حرف است که بعضی ها می گویند : باطن تو پاک باشد ظاهر را برای چه می خواهی .
می گویند مگر دین داری این است که موقع عزا پرچم سیاه بزنی یا ریش بگذاری یا حجاب داشته باشی یا اسم ائمه را روی بچه ات بگذاری . دینداری ظواهری دارد . باطن کسی که از خدا حساب می برد باید ظاهرش هم نشانه هایی داشته باشد . اگر شما تمام ظواهر را کنار بگذارید محتوا هم از دست می رود. پس کسی که دین دار است باید ظواهر دین خودش را آشکار بکند و این معنایش تظاهر نیست بلکه می خواهد نشانه های خدا را حفظ بکند و در ظاهر زندگی اش داشته باشد . مثل اینکه ما اول غذا بلند می گوییم بسم الله ارحمن الرحیم . و هنگام آمدن اسم پیامبر صلوات می فرستیم .باید این شعائر را پاس داشت .
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
از خانواده شوهر معضل نسازید.
مادر شوهر و خواهر شوهر را اولویت تاثیرگذار در زندگیتان ندانید.
آنها میتوانند خوب یا بد باشند،
ممکن است شما را ناراحت کنند،
ممکن است احساس کنید آنها قصد دخالت در زندگی تان را دارند.
صرف نظر از اینکه آنها چه میکنند، خوب هستند یا نه نباید همسرتان را بخاطر رفتار خانوادهاش تحت فشار قرار بدهید.
او را مجبور نکنید پاسخگوی رفتار خانوادهاش باشد.
این کار غیرضروری است و تنها نتیجهاش این است که او سعی میکند در این تنش از شما فاصله بگیرد یا احساس حقارت کند،
مقابله به مثل کند و افسرده شود. به وجود آمدن شرایطی باعث میشود او درکنار شما شاد نباشد و احساس آرامش نکند.
#به_قلم_خودم
کودک را وارد مسائل اقتصادی نکنید!
نداریم، نیست!
از پس مخارج بر نمیاییم!
گـرون میشه، پولا رو دزدیدن، اختلاس شد، سال بعد میخواد قحطی بیاد!
صحبت از “نداری” کودک را نا امن می کند!
شاید باور نکنید امروزه دغدغه خیلی از بچه ها همینه که “بالاخـره بابام پول داره یا نه؟"، “پول بابام تموم شده؟” اگه تموم شه، چـه اتفاقی برامون می افته؟”
پدر و مـادر باید تفکر “فراوانی” را در خانه حاکم کنند.
کودک نباید درگیر مسائل اقتصادی ما، بی پولی و تحریم و… شود.
اولین نا امنی اقتصادی در خانواده، ترویج تفکر “نداری” است.
تفکر “فراوانی"، به معنی خوش خیالی و گول زدن خودمان و فرزندمان نیست.
بلکه برای کودک ایجاد امنیت روانی است. کودک توان حل مشکلات مالی ما و کشور ما را ندارد.
خودش را ضعیف و ناتوان میبیند و گاه حتی فکر میکند خودش عـامل این بدبختی و شرایط است.
#به_قلم_خودم
وضع ظاهر همسران در خانه.
فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان میگذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بیخیال شوید!
چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار زیادی شده است.
پس بهتر است که دست از شوریدگی و نامرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید و به خودتان برسید!
همسرتان دوست دارد به بهترین شکل شکل شما رو ببیند. با این حال چرا سعی نمیکنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟
به این ترتیب به او نشان میدهید که حضور او و تاثیری که بر او میگذارید برایتان مهم است.
#به_قلم_خودم
جمـلاتی زیبـا
*در یکـی از فروشگاههـا،بجای اینکـه روی در فروشـگاه بنـویسنـد: بخاطـر ادای نمازتعـطیل اسـت. نوشته بودند: مابـرای ادای نمـاز ازشمـا سبقـت گرفته ایم،پس شمـاهـم به ماملحـق بشویـد. “زیبایـی اندیشه ای مثبـت در بیـان حـق”
*وقتـی دختـرکوچولویـش از دنیـا رفـت!!
در حالیکـه اشکـ در چشمانـش بـود با لبخنـد گفـت:به امیـد آن روزی که مـن در بهشـت را بزنـم و تو در را بـروی مـن بـاز بکنی! “اینگونـه بر مصیبتهـا شکیبایـی پیشـه شـود”
*قبل ازاینکه غیبت برادرمسلمانت بکنی!
چشمانـت را لحظاتی ببنـد،و تصور کن تو داری یک تکه گوشت سرخ و خام دردهانت میجوی وبین دندانهایت باخونش جویده میشود! گر این تصور مورد پسندت هست پس چشمانـت را باز کن و به غیبـت خودت ادامه بده
*از زیباترین خاطرات کودکی!! این اسـت،که تو درگوشه ای ازخانه خوابت میبـرد، اما درحالی از خواب پامی شـدی که تو در تختخوابت بـود.” پروردگا را پدر و مادرم را مورد رحمت خودت قرار بده همانگونه که آنها مرا بزرگ وپرورده کردند”
*تو بیمارستان!! درسمـت راست بیمارستان مـردی خوشحال درحالیکه گواهی تولد فرزنـدش راتحویل میگیـردو در سمـت چپ دیگری غمگیـن، گواهی فـوت پدرش را! “صحنه ای که مختصـر بـودن این زندگی را به نمـایش میگـذارد.”
*جوانی میگوید:هرگاه دختـر جوانی با آرایش و عطـروزینتش ازکنارم میگذردنفس هایم را درسینـه حبس میکنـم؛ تا بوی عطرش به مشامم نرسـد و بخاطر آن زناکار نوشته نشود.
دین واخلاق
این که میگن به طرف چله افتاده درسته؟
یکی از بزرگ ترین آفات هر دینی گرایش مردم به خرافات است.
بحث چله بریدن در زنان برای حامله شدن یا برای تسریع در امر ازدواج و یا برای رشد استخوان های بچه، همه از خرافاتی است که هیچ اثر و نشانه ای از آن در متون روایی یافت نشد. همان طور که فهمیدن این طور مطالب از قرآن بیشتر شبیه به دروغ و کذب است.
بسیاری با همین شگردها مردم را به دور خود جمع می کنند و از آنان سوء استفاده های مادی و یا احیانا غیر مادی می کنند. بهتر است انسان به جای مراجعه به این امور به خداوند توکل کند و از او کمک بطلبد و مطمئن باشد که خداوند خیر و مصلحت او را می خواهد.
با جست و جویی که ما در منابع روایی انجام داده ایم، از چله بریدن برای حامله شدن،ومانند آن چیزی نیافتیم. اما در رابطه با دعا برای بچه دار شدن، ومانند آن توجه به چند نکته لازم به نظر می رسد.
1. دنیا محل آزمایش است، و هر کس به نوعی آزمایش می شود؛ یکی با سرمایه؛ یکی هم با فقر؛ یکی با فرزند و یکی با نداشتن فرزند و … .
2. با توجه به این که تمام اتفاقات در هستی به دست قدرت بی نهایت الهی است، پس باید از او خواست تا گره ها باز و مشکلات رفع شود.
3. با توجه به این که معصومان (علیه السلام) نسبت به سایرین از دانش بیشتری برخودارند؛ از این رو در مواردی که دعاهای ویژه ای را معرفی نمودند که حتماً تأثیرگذارتر از سایر دعاها است، پس در این گونه موارد پسندیده است از این دعاها استفاده شود.
5. نظام عالم بر اساس اسباب و مسببات بنا نهاده شده است؛ بنابراین باید ارتباط با خدا و دعا ما را از رفتن به پیش پزشک و درمان از آن طریق، باز ندارد، تا با حفظ این ارتباط از اسبابی که خدا برای ما قرار داده نیز بهره بگیریم.
مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
تـرک گنــاهان کبیره.
سعی کنید گناهان کبیره را بشناسید . بهترین کتاب ، کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب است . خدا در قرآن می فرماید : اگر از کبائر پرهیز بکنید ما از گناهان صغیره ی شما می گذریم . ممکن است که این تلقی پیش بیاید که آیه باعث تجری بر گناه می شود ، ولی این طور نیست . این برداشت اشتباهی از آیه است . مقصود آیه این است که اگر کسی این قدر خدا ترس و باتقوا هست که از گناهان کبیره دوری بکند ، خدا کم کم در وجودش آثار گناهان صغیره را از بین می برد . مثلا اگر کسی مواد مخدر و غذاهای مضر را ترک بکند ، مزاجش سالم می شود و اگر مزاجش سالم شد ، می تواند بعضی از غذای ناسالم را دفع بکند . اگر کسی از گناهان کبیره اجتناب بکند روح سالم می شود و آن وقت آثار گناه صغیره خیلی نمی تواند در زندگی فرد ضرر بزند . اگر کسی گناه صغیره را کوچک بشمارد و به آن بی اعتنا بکند این به بدترین گناهان تبدیل می شد .
امیرالمومنین می فرماید : بدترین گناه این است که شخص انجام بدهد و بگوید این چیزی نیست . حالا اگر این فرد توبه نکند و گناه برای او عادت بشود و بر گناه اصرار بورزد ، این خودش گناه کبیره است . گناه صغیره یکی از تورهای شیطان است که اگر کسی آنرا انجام داد به سمت گناه کبیره هم می رود. این همان دانه پاشیدن شیطان است . یکی دیگر از موارد تکفیر کهولت سن است . همان طور که خدا می فرماید به پیرها احترام کنید ، خودش هم به پیرها احترام می کند . کهولت سن باعث می شود که خدا از بعضی گناهان آنها بگذرد . کسی که پیر می شود در مقابل خدا خاضع می شود و گردن کشی ندارد و این خودش تسلیم در برابر خداست . کهولت سن یک نعمت است . وقتی ما طفل هستیم هیچ قدرتی نداریم ولی بعد که جوان شدیم مغرور می شویم .
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
قانون شکنی بچه ها.
بچه های سالم، کنجکاو و پر انرژی
اند آن ها در مسیر رشد تلاش می کنند قوانین شما را بشکنند و قوانین خود
را بیازمایند….
تا توانایی های خود را بشناسند
و خلاقیت خود را پرورش دهند
و اعتماد بنفسشان را افزایش دهند.
راه غلبه بر احساس گناه
به امام کاظم(علیه السلام) گفتند: فلانی ماه رمضان روزه نمیگیرد. ظهرها ناهار میخورد. به او میگویند: چرا روزه نمیگیری؟ میگوید: من خیلی جنایت کردم. برای چه روزه بگیرم؟ من آب از سرم گذشته است، چه یک وجب، چه صد وجب! آقا فرمودند: من اینقدری که از یأسش میترسم، از گناهش نمیترسم. پس اول احساس گناه است.
راه غلبه بر احساس گناه چیست؟ اگر حق الناس است، خرد خرد بپردازید. اگر حق الله است، یواش یواش ادا کنید. اگر گناهانی است که قابل جبران نیست. مثلاً کسی میگوید: آقا من یک فحشایی مرتکب شدم. بروم به مردم بگویم، خوب نیست. بروم به قاضی بگویم، آبروریزی است و جایز نیست. بروم به خانواده طرف بگویم، یک خانوادهای به هم میریزد. نه! اینطور جاها جای همان استغفار و توبه و بیان نکردن مطلب است. البته نقطه مقابلش را باید انجام داد. تویی که این کار را کردی، دیگر به نامحرم نگاه نکن. تو که این کار را کردی، دیگر فکر گناه را هم نکن.
کسی خدمت رسول الله آمد و گفت: دختر زنده به گور کردم. پیغمبر گرامی اسلام فرمودند: مادر داری؟ اگر مادر داری، احترامش کن. دخترهایی که زنده به گور شدن، دیگر زنده نمیشوند. اسلام هم که بن بست ندارد، بگوییم: اِ… تو پنج دختر زنده به گور کردی، دیگر آخرش جهنم است.
بعضیها میگویند: توبه آدم را جَری میکند. اتفاقاً من عکسش را میگویم. میگویم: اگر خدا میگفت، که خوارج نهروان این را میگفتند، هرکسی یک گناه مرتکب میشود، کافر میشود دیگر فایده ندارد، دنیا را جنایت برمیداشت. چرا؟ چون شما میگفتی: حالا که قرار است من جهنم بروم، بگذار به او بیارزد . لااقل چهار گناه دانه درشت انجام بدهیم.
〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗
چگونه فرزندم را دین دار کنم؟
خودتان در اعمال خیر جدی باشید . طبیعی است من که خودم نمازم را آخر وقت می خوانم و به نماز اهمیتی نمی دهم و یک نماز با دستپاچگی میخوانم ، با سرعت می خوانم بدون تعقیبات با عجله ، شتاب و معلوم نیست که دارم چکار می کنم ، انجام میدهم ، چه توقعی دارم که فرزندم نمازش را اول وقت بخواند و سالم بماند . مادری که به حجاب و عفت خودش آنچنان که باید اهمیت نمی دهد و با پوشش نامناسب بیرون می آید ، چه توقعی دارد که دختری که او را الگوی خودش قرار داده ، او با پوشش مناسب بیرون بیاید . نکته بعدی اینکه خوبی ها را به آنها بگویید و بدی ها را از آنها نهی کرد .
نمی شود به بچه در این دنیای پر تلاطم بی توجهی کرد . اینکه با چه کسی می گردد توجهی نکرد ، چه وقت میآید و چه وقت می رود ، توجهی نکرد . البته منظور از امر به معروف و نهی از منکر روش خشونت نیست . به همان روش مناسب خودش باید باشد . آقای جوانی می گفت : دیر وقت بود و جایی جلسه داشتیم و دیدم که مزاحم خانواده می شوم بنابر این خانه نرفتم . به یک واسطه ای هم گفتم که به خانه ما زنگ بزند و خبر بدهد . واسطه خبر را نرساند و فردا وقتی به منزل رفتم پدرم گفت : فلانی این رسم رفاقت نبود . ما دیشب خیلی ناراحت بودیم ، خیلی اذیت شدیم که تو نیامدی . این پسر میگفت که وقتی فهمیدم که واسطه خبر را نرسانده است و پدرم این جوری به من گفت ، دیگر تکرار نکردم . ببینید چه طرز برخورد قشنگی .
آقایی میگفت که من سیگاری شده بودم ولی از پدرم پنهان نگه می داشتم . شبی سیگار را زیر تشک پنهان کرده بودم و پای او خورد و متوجه سیگار شد . پدرم نگاهی کرد و روبه قبله نشست و گفت : خدایا اگر این سیگار اول انحراف بچه ی من هست ، من بچه ام را نمی خواهم ، من را از دنیا ببر . این دعای پدرم که از صمیم قلب و سوز بود به قدری در من تاثیر گذاشت که سیگار را کنار گذاشتم . این نهی از منکرها خیلی قشنگ است .
نکته بعدی اینکه فضای ذکر برای آنها درست کنید . نه اینکه بنشیند و هزار بار ذکر بگویید بلکه وقتی می خواهید به مسجد بروید بچه ها را در سنین پایین با خودتان ببرید و در ایام محرم و ایام عزاداری پرچمی بزنید و یا سیاه پوش بکنید . تا بچه حفظ شعائر اسلامی را یاد بگیرد . می توانید وقتی که سر سفره نشسته اید بلند بسم الله بگویید . می توانید نعمتهای خدا را به یاد او بیندازید . اینها مصادیق ذکر خداست . پس اول این عمل ها را انجام بدهیم و بعد توصیه و نصیحت بکنید.
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
ازدواج، راهحلی مناسب برای ترمیم شکست عشقی نیست.
شکست عشقی در برخی موارد، انگیزهای قوی برای ازدواج جوانان است. درد شکست و رنج جدایی همراه با خلأ عاطفی ناشی از شکست عشقی، آنها را بر این میدارد که به ازدواج بهعنوان گزینهای برای رهایی از این درد روانشناختی فکر کنند.
آنها به خود میگویند: «برای رهایی از این همه رنج و فشار راهی جز ازدواج وجود ندارد».
چنین ازدواجهایی اغلب بدون شناخت کافی و عجولانه صورت میگیرد، به همین دلیل اغلب دردسرساز هستند.
در حالی که شروع رابطهی عشقی جدید و ازدواج، راهحل مؤثری برای رهایی از بار فشار و شکست عشقی گذشته نیست، این افراد به مشاوره و مداخلات روانشناختی نیازمندند.
آنها همچنین باید کمی به خود زمان بدهند تا بتوانند تجربهی تلخ قبلی را هضم کنند. کنار آمدن با تجربهی شکست، حداقل یک سال زمان میبرد. از طرفی، آنها زمانی میتوانند چنین تجارب دردناکی را هضم کنند که به نقش خود در شکست رابطهی عشقی پی ببرند، احساسات خود را تخلیه کنند و تصمیم بگیرند که اشتباهات خود را تکرار نکنند.
تنها در این وضعیت است که فرد میتواند دور از گرد و غبار حاصل از شکست عاطفی قبلی، ازدواج مناسبی داشته باشد.
اگر شما جزء این عده از افراد هستید، باید بدانید که پس از شکست عشقی و ناکامی در ازدواج، به خودتان زمان بدهید و سپس به برقراری رابطهی عاطفی جدید یا ازدواج فکر کنید.
#به_قلم_خودم
آداب دعا کردن.
مهمترین ادب دعا ادب باطنی است . اینکه می گوید : من را بخوان یعنی از صمیم دل بخواه و بخوان . آداب ظاهری هم به ایجاد آداب باطنی کمک می کند . ما وقتی آداب ائمه را نگاه می کنیم می بینیم این نکات را توجه می کردند .
یکی وضو گرفتن ، انسان وقتی میخواهد دعا کند با وضو باشد . حالا ممکن است جایی اضطراری است ، این را نمی گویم . من برای شرایط عادی می گویم . روبه قبله بودن تاثیر دارد . اگر بشود دو رکعت نماز بخوانیم و از نماز استعانت بجوییم ، خیلی خوب است . امام صادق (علیه السلام) فرمودند : من تعجب می کنم که چرا مردم از نماز کمک نمی گیرند . ملا صدرا و بوعلی هر وقت در کارهای علمی شان گیر پیدا می کرد ، دو رکعت نماز میخواندند . شبی که حضرت علی (علیه السلام) ، حضرت فاطمه (علیه السلام) را بخاک سپرد ، دو رکعت نماز خواند تا آرام بشود . ادب دیگر این است که انسان با نام خدا شروع کند . از امام صادق (علیه السلام) داریم : قبل از دعا پنج مرتبه یا ربنا بگویید
در سوره آل عمران پنج مرتبه یا ربنا دارد و خدا می گوید : اجابت کردیم و بخاطر همین آیه ، امام صادق (علیه السلام) این را فرمودند . هفت مرتبه یا ارحم الراحمین بگویید . ده مرتبه یا الله بگویید . یکی دیگر از آداب دعا اعتراف به گناه است . مثل دعا ی کمیل . همین که انسان اعتراف کند که خدایا من آدم بدی هستم . من بد هستم اما تو خوب هستی . من جاهلم و تو عالم . من فقیرم اما تو غنی هستی ، من ضعیفم اما تو قوی هستی . ادب بعدی توسل است . وقتی برادران یوسف هم می خواهند توبه کنند پیش پدرشان آمدند و گفتند : تو برای ما از خدا طلب مغفرت کن . از واسطه قرار دادن اهل بیت هم در قرآن صحبت شده است . در شب احیا بعد از بک یا الله چهاره معصوم را واسطه می کنید . دعای در سجده اوج خضوع است و اگر بتواند گریه کند و خدا را با تضرع بخوانید . یاد آوری نعمتها هم مهم است . نکته ی دیگر الحاح و اصرار در دعا است . منظور اصرار در حیطه مصلحت است .
خدایا اگر صلاح است این را به من بده . بعضی مواقع انسان فکر می کند شرایط و زمینه دعا نیست . حالا کسی است که پنج دختر دارد و زندگی خوبی هم دارد ، دیگر اصرار به داشتن پسر نکند . کفر نگوید و ناسپاسی نکند . یک موقع من از خدا مغفرت می خواهم ، در اینجا باید اصرارکنم . بیشترین دعا در قرآن ، دعای مغفرت است . مجموعه اینها باعث میشود آداب دعا رعایت بشود .
〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗
ارتباط با علما در زمان غیبت.
مرحوم آیت الله شاه آبادی در تهران عالم عارف با عظمت مجتهدی بود که حضرت امام شاگرد ایشان بود و فوق العاده احترام داشت یک تعدادی از بازاریهای متدین هم شاگرد ایشان بودند یکی از کسانی که نماز ایشان میآمد درس اخلاق ایشان میآمد یک دو سال ارتباط اش با ایشان قطع شد بعد از دو سال برای حساب خمس و اینها خدمت ایشان رسید گفت نپرسیدید از من که دو سال پیش شما نبودم کجا نبودم آیت الله شاه آبادی فرمود ما طلبی از شما نداریم اگر خواستید اختیار با خود شماست تشریف بیاورید وگرنه نه گفت واقع اش این است که به یک دلیلی انقطاعی از شما حاصل شد بعد از این یکی سال تازگیها یک خوابی دیدم یک رویای صادقه ای بود که خود را در صحنهی محشر دیدم در قیامت همراه یک جمعی خیلی ترسیده بودیم خیلی هول و تکانهای قیامت ما را ترسانده بود چون من آدم خوبی بودم و مردم حسن ظن به من داشتند این تعدادی که من را میشناختند دورم جمع شدند
گفتند دعا بکنید از این وضعیت خلاص شویم من گفتم من که هستم که دعا بکنم برویم خدمت آیت الله شاه آبادی آن جا شما در ذهن ام بودید میگوید با این جمع آمدیم خدمت شما و شما در یک آرامشی بودید در یک وضعیت خیلی خوبی بودید به شما گفتیم اگر میشود یک دعایی بکنید یا به ما یاد بدهید که از این وضعیت نجات پیدا کنیم شما فرمودید که همهتان به صورت جمعی بگویید یا حسین که اسم اعظم خداست کیمیاست ما این را گفتیم خیلی آرام شدیم از این وضعیت نجات پیدا کردیم من از خواب بیدار شدم فهمیدم این دو سالی که از شما قطع شده خیلی در دست انداز افتادم دارم مشکل پیدا میکنم باید خدمت شما برسم واقعا همین است خدای نکرده اگر ارتباط ما با عالمان با تقوا و عادل و اهل عمل و آن کسانی که صلاحیت جانشینی اهل بیت به خصوص در زمان غیبت را دارند خدای نکرده چه بسا مصون نمانیم و ضربه به دینمان بخورد این را باید خیلی مراقب باشیم.
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
همت بلند ما چیست؟
همه ی بشر از صبح که بیدار میشوند تا شب وقتشون رو صرف یه چیزی میکنند، برخی ها ممکنه تمام همتشون برای مسائل مادی باشه،شکم و غرائز جنسی. حدیث داریم مبغوضترین مردم پیش خدا: «من کان همته بطنه و فرجه»
حال این که امیرالمومنین میفرماید ارزش انسان به همت اوست ، ببینیم انسان در زندگی اولویتهاش چه چیزی هست و چه چیزی براش اهمیتش بیشتری داره، اینقدری که برای مریضی بچه اهمیت میده برای نمازش هم اهمیت میده؟! اینقدری که برای لباس بچه اهمیت میده؟ برای تقوی و دینداری و حجابش اهمیت میده؟! اونوقت اینجا میشه به افراد نمره داد.
عمر همه دارند،وقت همه دارند ،انرژی همه دارند اما اینکه صرف چه چیزی میشود مهم است و نشان دهنده ارزش هر کسی است.
اما اگر کسی تمام همتش رو گذاشت روی بطن خودش این چقدر ارزش دارد؟ اگر همه ی ارزش کسی شد روابط جنسی ، کار و کسب. این احادیث که عرض میکنم همت ما را بلند میکند و بالا میبرد.
حدیث1: کسی از خدا شهادت بخواد اگر در رختخواب هم بمیرد ثواب شهید میبرد.مثل عبدالله ذوالبجادین که در جنگ تبوک مریض شد و مرد .پیامبر فرمود خدایا من از این راضیم تو هم راضی باش. صحنه کربلا هم شاهد افراد بلند همت بسیاری بود.
آمد خدمت پیامبر گفت از مرگ میترسم ،پیامبر فرمود پولداری گفت بله،فرمود برا اون دنیات چیزی خیرات نکردی گفت نه.
انسانی که میخواد بره زیارت بلیت تهیه کرده منزل اماده کرده هم و غمی نداره.اونی هم و غم داره که نه پول داره و نه منزل تهیه کرده.کسی که از قبل چیزی برا آخرت بفرسته ترس نداره.
حدیث2: الطاعه همت الاکیاس،والمعصیه همت الارجاس: انسانهای زیرک اون هست که همتش رو زیاد کنه انسانهای پلید هم دنبال اینه که گناهش رو زیاد کنه.
〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗
شهادتنامه امام صادق علیه السلام.
منصور دوانیقی (لعنه الله) برای حسن بن زید - که والی او بر حرمین بود - فرمان فرستاد به این مضمون که: خانه جعفر بن محمد (علیهما السلام) را آتش بزن.
آن ملعون نیز به درون خانه حضرت، قطعه آتشی افکند و درب خانه و دالان آن آتش گرفت.
حضرت صادق (علیه السلام) بر روی آتش راه می¬رفت و آن را با گامهای خود خاموش می¬نمود و می¬فرمود:
« أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَى أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ ؛ من فرزندی از تبار آسمانیانم. من فرزند ابراهیم خلیل الرحمن هستم».
منصور ملعون بارها آن حضرت را احضار کرده و قصد کشتن ایشان را داشت که هر بار به سببی آن حضرت از کید و مکر آن ملعون نجات یافتند.
از آن جمله محمد بن ربیع حاجب می¬گوید: روزی منصور ملعون در قصر خود در قبة الخضراء (گنبد سبز) نشسته بود و روزی که منصور در آنجا می¬نشست، روز کشتار (یوم الذبح) نامیده می¬شد.
نیمه شب منصور اعین به پدرم ربیع گفت: هم اکنون نزد جعفر بن محمد فرزند فاطمه برو و در هر حالتی که او را دیدی بدون هیچ تغییری او را نزد من آر.
پدرم مرا خواست و به من که تندخوترین و سنگدل ترین فرزندانش بودم گفت: نزد جعفر بن محمد می¬روی و درب خانه را نمی¬کوبی تا فرصت تغییر حالت پیدا کند؛ بلکه از دیوار خانه بالا می¬روی و او را در همان حالی که او را یافتی به اینجا می¬آوری.
محمد بن ربیع می¬گوید: بیشتر شب گذشته بود و جز اندکی نمانده بود که رفتم و نردبان نهاده و از دیوار بالا رفته و وارد خانه شدم و دیدم روی پا ایستاده و مشغول نماز است.
هنگامی که سلام نماز را داد گفتم برخیز که امیر تو را فراخوانده است.
فرمود: بگذار تا دعایم را بخوانم و لباسم را بپوشم. گفتم اجازه چنین کارهایی نداری.
فرمود: پس به دستشویی رفته، وضو سازم؟ گفتم بر این کار نیز راهی نیست خودت را مشغول نکن، من نخواهم گذاشت چیزی را تغییر دهی.
محمد بن ربیع (لعنه الله) می¬گوید: آن حضرت را سر برهنه و پای برهنه با یک پیراهن از منزل بیرون آوردم و چون بیش از هفتاد سال از سن او گذشته بود، پس از مدتی که راه رفت، ضعف پیری بر او چیره شد ….. .
هنگامی که چشم منصور (لعنه الله) به امام صادق (علیه السلام) افتاد به تندی با ایشان صحبت کرد و گفتگوی سختی بین آن دو بالا گرفت.
در این حال منصور (علیه اللعنة) دست به شمشیر برد و قسمتی را از غلاف بیرون کشید.
منصور ملعون همچنان حضرت صادق (علیه السلام) را مورد عتاب قرار داده و آن حضرت عذر می¬آورد.
در این حال منصور قسمت بیشتری از شمشیر را بیرون کشید؛ اما ناگهان شمشیر را غلاف کرد و سر به زیر انداخت و پس از لحظاتی سربلند کرده و خطاب به حضرت گفت: گمان می¬کنم راست می¬گویی.
سپس حضرت را احترام کرده، سوار بر یکی از اسب¬های مخصوص خود نمود و ده هزار درهم نیز به ایشان هدیه داد.
ربیع می¬گوید بعدها در فرصتی خلوت، از خشم و کینه منصور (علیه اللعنة) و پس از آن احترام و اجلال او نسبت به امام صادق (علیه السلام) سوال کردم و گفتم: من شک نداشتم که او را خواهی کشت ولی به طور ناگهانی این وضعیت برگشت و آن خشم به خشنودی گرایید.
منصور گفت: من بر قتل جعفر اصرار داشتم و تصمیم داشتم هیچ عذری از او نپذیرم؛ وقتی برای کشن او در مرحله اول تصمیم گرفتم، پیامبر (صلی الله علیه و آله) در برابر من مجسم شد؛ در حالی که دستانش را باز کرده، آستین¬ها را بالا زده، چهره عبوس کرده و بر من رو ترش نموده بود، بین من و او حایل شد. من با دیدن این وضعیت رو برگداندم.
سپس برای بار دوم تصمیم گرفتم و شمشیر را از نیام بیرون کشیدم. مجددا دیدم پیامبر ظاهر شد و آن قدر نزدیک من آمد که آماده بود اگر اقدامی کنم، او نیز اقدام کند و من با دیدن این وضعیت دست نگه داشتم.
اما برای بار سوم جسارت نموده و با خود گفتم: اینها ساخته خیال است و شمشیر را از غلاف بیرون کشیدم. ناگاه پیامبر خدا ظاهر شد؛ آستین¬ها را بالا زده و رنگ چهره¬اش سرخ و عبوس و در هم و گرفته بود و گویا که دستش را روی من نهاده و آماده اقدام شده بود و من ترسیدم که اگر حرکتی از خود نشان دهم، او سبقت گیرد. پس از آن بود که من منصرف شدم.
در نهایت منصور (لعنه الله) با خوراندن انگور زهر آلود به آن حضرت، ایشان را به شهادت رساند.
امام صادق (علیه السلام) وصیت فرمودند تا هفت سال در موسم حج برای ایشان مجلس عزاداری برپا شود و مالی را نیز وقف فرمودند تا هر سال در آن راه صرف گردد.
آیا نفرت بر تمام اندام های بدن اثر می گذارد؟
وقتی نفرت می ورزید یکایک اعضای بدن خود را به فعالیتی منفی وا می دارید و تاوان آن را به صورت:
روماتیسم، آرتروز، کشش دردناک و التهاب اعصاب، و هزاران مرض دیگر پس می دهید.
زیرا اندیشه های اسیدی، در خون اسید تولید می کنند و همه ی این بلاها از آن جهت بر سرتان می آید، که می پندارید جنگ از آن شما است و خود وارد پیکار می شوید
و
آن را به “دستان قدرتمند خداوند نمی سپارید…!
#به_قلم_خودم
جان دادن راحت انسان ها
اینکه می گوییم خصوصاً چون امیرالمومنین مرز و ملاک حق و باطل است . شیعه وسنی از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل کرده اند که فرمود: یا علی حب تو را داشتن ایمان است و بغض نسبت به تو داشتن کفر است . پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: اگر کسی علی (علیه السلام) را دوست داشته باشد سکرات و سختی های مرگ برای او آسان می شود . پیامبر در جمعی از اصحاب بودند فرمودند : چه کسی از شما است که هر روز عمر خود روزه است ؟ سلمان بلند شد و گفت من . پیامبر فرمودند : چه کسی از شما است که تمام شب های عمر خود را شب زنده داری کرده و عبادت می کند ؟ سلمان بلند شد و گفت من . پیامبر باز فرمودند : چه کسی است که در هر شبانه روز یک بار ختم قرآن می کند ؟ سلمان بلند شد و گفت من . یکی از اصحاب گفت او دروغ می گوید . من خیلی از شب ها دیده ام که او خوابیده است و شب زنده داری نمی کند . خیلی از روزها غذا می خورد و روزه نمی گیرد . پیامبر فرمود: ساکت باش ، به لقمان امت اینگونه تهمت نزن از او بپرس.
این شخص از سلمان پرسید که سر این ادعای تو چیست ؟ گفت اینکه گفتم هر روز روزه هستم به این علت است که خداوند در قرآن فرموده اگر کسی کار خیری انجام دهد من آن را ده برابر می کنم . من در هر ماه سه روز روزه می گیرم ، اگر سه روز را ده برابر کنیم می شود سی روز یعنی کل ماه . اینکه من گفتم هر شب شب زنده داری می کنم به این علت است که پیامبر خدا فرمود: هر کسی هرشب با وضو بخوابد گویی تمام شب را شب زنده داری کرده است و من هر شب با وضو می خوابم . و اینکه گفتم هر روز ختم قرآن می کنم چون پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: یا علی مثل تو در امت من مانند قل هوالله احد است در قرآن .
اگر کسی سوره ی قل هو الله را یک بار بخواند به منزله ی این است که یک سوم قرآن را خوانده است . دو بار بخواند دو سوم قرآن را خوانده است و سه باربخواند یک ختم قرآن کرده است . یا علی اگر کسی تو را با قلب دوست داشته باشد یک سوم ایمان را دارد . اگر با قلب و زبان دوست داشته باشد دو سوم ، و اگر با قلب و زبان و عمل تو را دوست داشته باشد ایمان او کامل است. بعد پیامبر فرمود یا علی اگر چناچه آسمانیان و ملکوتیان تو را دوست دارند ، اهل زمین هم تو را دوست داشتند جهنم را خلق نمی کردم . بعد سلمان گفت طبق این حدیث پیامبر من در روز سه بار قل هو الله می خوانم که به منزله ی ختم قرآن است . منظورمن آن قسمت حدیث است که فرمود : اگر اهل زمین علی (علیه السلام) را دوست داشتند کسی اهل جهنم نمی شد . این محبت و ولایت اهل بیت خود را در شداید و سختی ها نشان می دهد .
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
حکم کاشت ناخن مصنوعی
آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
امام خامنه ای :
در صورت کاشت ناخن، براى وضو و غسل باید مانع ـ ولو با صرف هزینه ممکن ـ برطرف گردد.
چنانچه میداند امکان بر طرف کردن آن نیست و یا رفع آن با مشقّت غیر قابل تحمّل همراه بوده و یا ضرر قابل توجهى دارد، در وقت نماز باید وضو یا غسل را انجام دهد سپس مبادرت به این کار(برداشتن ناخن)کند و وضو و غسلهاى بعدى را باید به صورت جبیره انجام دهد(یعنى با دست مرطوب مانع را مسح نماید).
در صورتى که امکان برطرف کردن آن ـ ولو در روزهای بعد ـ باشد و برطرف نکند، وضو و غسل جبیره باطل خواهد بود .
آیت الله سیستانی :
ناخن کاشته شده مانع از وضو و غسل وتیمم است و باید آن را جدا کند و تا جدا کردن آن به احتیاط واجب بین وضو و تیمم یا غسل و تیمم - به اختلاف وظیفه مکلف - جمع نماید.
آیت الله مکارم شیرازی :
در صورتی که ضرورتی برای این کار نباشد آن را ترک کنند، و چنانچه ضرورتی وجود داشته باشد و امکان جداسازی ناخن های مصنوعی به هنگام غسل و وضو نباشد، با آن وضو و غسل جبیره ای می گیرند.
آیت الله وحید خراسانی :
کاشتن ناخن که موجب نرسیدن آب به پوست یا ناخن اصلی در وضو و غسل می باشد جایز نیست.
در فرض کاشتن واجب است اگرچه به حرج و مشقت بیافتد ناخن کاشته شده را بردارد و اگر حتی با حرج و مشتقت قابل برداشتن نبود بنابراحتیاط واجب باید هم وضو و غسل جبیره انجام دهد و هم تیمم نماید.
آیتالله صافی گلپایگانی :
کاشتن ناخن به صورتی که برای وضو و غسل نتوانند آن را بردارند، اشکال دارد؛ ولی چنانچه شخصی مرتکب این عمل شده باشد، در صورت امکان، پس از برداشتن ناخن وضو و غسل را به طور طبیعی انجام دهد و در صورت عدم امکان، با همان حال وضو و غسل جبیره ای و احتیاطاً تیمّم هم انجام دهد.
آیتالله شبیری زنجانی:
کاشتن ناخن مصنوعی اگر ضرورت نداشته باشد، جائز نیست، و در هر حال چنانچه کسی ناخن مصنوعی بکارد و این ناخن قابل کندن نباشد یا کندن آن موجب سختی و مشکل شدید شود، باید برای نماز تیمم نماید و بنابر احتیاط مستحب وضوی جبیرهای نیز بگیرد.
آیت الله نوری همدانی:
چنین عملی(کاشتن ناخن مصنوعی) بدون ضرورت کار خلاف است و جائز نیست چون حائل است و مانع رسیدن آب به پوست می باشد، حالا اگر کسی کاشته باشد در صورتی که قابل کندن نباشد، اگر در محل تیمم نباشد(مثل ناخن پا)باید تیمم نماید و اگر در مواضع تیمم باشد(مثل ناخن دست)باید هم وضو و غسل جبیرهای انجام داده و هم تیمم کند.
* طبق نظر تمام مراجع تقلید اگر چنین ناخنی عرفا_زینت_محسوب شود باید از نامحرم پوشانده شود.
منبع: استفتاء از سایت و دفاتر مراجع عظام.
در توضیح این استفاء به چند نکته اشاره میشود:
1ـ از آن جا طبق نظر همه مراجع عظام تقلید، هنگام وضو و غسل، رساندن آب به همه قسمتهای بدن، لازم است و هیچ عضوی (حتی ناخن) مستثنی نشده است، لذا هر چیزی که مانع از رسیدن آب به اعضای بدن شود، باید قبل از غسل و وضو برطرف شود در غیر این صورت وضو و غسل باطل است.
2ـ اگر مانعی در بدن وجود داشته باشد، که برداشتن آن ممکن باشد (مانند لاک، چسب، قیر و …) باید قبل از وضو و غسل برطرف شود.
2ـ اگر برداشتن مانع غیر_ممکن باشد و یا مشقت و سختی زیادی داشته باشد که معمولاً قابل تحمل نیست، مطابق با نظر اکثر مراجع، غسل و وضو بصورت جبیره انجام میشود، ولی شخص نباید عمدا برای خودش چنین جبیرهای ایجاد کند.
3ـ در موضوع کاشت ناخن با توجه به اینکه در حال حاضر، برداشتن ناخن به_راحتی_امکان_پذیر_است ، مسئله جبیره منتفی است؛ لذا افرادی که اقدام به این کار کردهاند، باید ناخنها را ولو با صرف هزینهای، برداشته و به صورت معمول وضو و غسل را به جا آورند.
4ـ در فاصله_زمانی که شخص اقدام به برداشت ناخن میکند، وضو و غسل به صورت جبیره (و در مواردی همراه با تیمم) انجام میشود.
5ـ تمامی احکام بیان شده فوق برای وضو و غسل، از آن جهت دارای اهمیت است که مقدمه_واجب نماز است و اگر کسی وضو و یا غسلش صحیح نباشد نمازش باطل میشود.
️ خوش رفتاری زن و شوهر
مصداق بارز چوب دو سر سوخت، زن و شوهری هستن که خونه رو تبدیل کردن به میدون جنگ و برای پیروزی ظاهری در این جنگ قشون کشی راه انداختن ، اما خبر ندارن که نتیجه این جنگ کذایی یه باخت دو طرفه است!
تفاوت سلیقه داشتن با همسر، دلخوری ازش، طبیعیه، ولی وای به روزی که این حس های دونفره و گذرا پیش چشم بچهها علنی بشه و هر کدوم از زوجین بخواد بچهها رو متقاعد کنه که حرف من درسته و حرف طرف مقابل اشتباه من خوبم و طرف مقابل بد من کلی امتیاز دارم و طرف مقابل هیچ! اونوقت باید منتظر بود تا جنگ واقعی رو چند سال آینده دید درست همون زمانیکه بچهها به جای متانت، طغیان میکنند و از همان جمله هایی در رابطه با پدر و مادر استفاده میکنن که چند سال قبل شنیدن
برای داشتن بچه هایی با روان سالم خونه رو میدون جنگ نکنیم و همیشه بهشون نشون بدیم که با همسرمون توی یه جبهه قرار داریم.
حدیث بندگی
یکی از دستورالعمل های جامع و بسیار ارزنده ای که برای عمل به بندگی در زندگی وجود دارد حدیث عنوان بصری است که از امام صادق (علیه السلام) به ما رسیده است . حضرت سه رکن را بعنوان اصول بندگی مطرح کرده بودند .
1. یکی اینکه انسان خودش را مالک سرمایه ها و امکاناتی که به او داده شده نبیند و خدا را مالک بداند و بداند که شان او امانت داری است و باید این امانت ها را در راه خدا خرج بکند .
2. دیگر اینکه انسان تدبیر امور را به خدا بسپارد و انسان باید وظیفه ی بندگی اش را انجام بدهد اما نتیجه را به خدا بسپارید و مطمئن باشد که به خیر اوست .
3. دیگر اینکه عمده ی نگرانی انسان باید این باشد که دستورات الهی را انجام می دهد یا خیر . چون خدا دائما رب است ، پس تو هم دائما عبد باش . انسان باید ببیند که در چارچوب الهی حرکت می کند یا خیر.
اگر کسی این سه اصل را در زندگی اش رعایت بکند ،مسلما پا روی امیال و هوس های خودش بگذارد و امر الهی را انجام بدهد ، منیت او از بین می رود و دیگر حرص دنیا را نمی زند و این به یک آرامش و نشاط باطنی تبدیل می شود
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
مقایسه کردن در زندگی
ما چون یک موجود اجتماعی هستیم با هم زندگی می کنیم، خواه یا ناخواه در زندگی ما مقایسه می آید. زن فلانی چنان است، دختر فلانی چنان است، پسر فلانی در کنکور قبول شد، فلانی در فلان کار بار خودش را بست. در درس موفق شد. مدام مقایسه می کنیم. مقایسه کردن یک شمشیر دو لبه است هم می تواند آرامش و هم می تواند اضطراب آورد. من امروز برای شما عرض می کنم که چطور فرهنگ مقایسه آرامش می آورد و چگونه اضطراب می آورد. از آیات و روایات استفاده می کنم ببینید اصل مقایسه، طبیعی است. دو جوان وارد دانشگاه می شوند، دو جوان ازدواج می کنند، دو همکار در یک اداره، دو همسایه کنار هم، فلانی چهل سفر به مکه رفته، ما هنوز رنگ مکه را ندیده ایم، بچۀ فلانی در این اداره است و همه چیز دارد، بچۀ من پنج سال است که بیکار است. مدام در کار، شغل، مسایل مادی و معنوی مقایسه می کنند.
سه جور مقایسه داریم:
1- مقایسه صعودی؛
2- مقایسه نزولی؛
3- مقایسه هم سطح.
اگر شما در امور دنیا خودت را با بالاترت مقایسه کردی این صعودی است، اگر با پایین ترت مقایسه کردی؛ مثلاً شخصی که یک میلیون تومان درآمد دارد خودش را با شخصی که پانصد هزار تومان درآمد دارد مقایسه کند می شود نزولی. اما اگر با آن که دو میلیون تومان درآمد دارد مقایسه کند می شود صعودی. مقایسۀ هم سطح مثلاً یک میلیون با یک میلیون، و یا با همکار خودش مقایسه کند.
〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗
چگونه به کودک خود نه بگوییم؟
نه را با جملات مثبت بگویید:
کودکتان را برای خرید برده اید و او مدام دامان شما را می کشد و شکلات می خواهد. شما هم به او می گویید قبل از شام نمی شود شکلات بخوری. او پاهایش را بر زمین می کوبد و شما دوباره نه می گویید. او این بار محکمتر پا می کوبد و بلندتر جیغ می زند.
تا شما به راهروی چهارم برسید او پنج بار قشقرق به راه می اندازد تا به خواسته اش برسد. شما هم یا تسلیم خواسته او می شوید تا از شر سر و صدا و آبروبریهای او در فروشگاه خلاص شوید و یا محکم بر سر حرف خودتان می ایستید و سرخ و سفید می شوید. که در هر دو حالت شرایط برای شما و کودک سخت می شود. بعضی از کودکان تنها با شنیدن کلمه نه نمی توانند علت بعضی از قوانین را بفهمند.
متخصصان روانشناسی خانواده معتقدند می توانید با این کودک به گونه مثبت حرف بزنید و به همان نتیجه برسید. مثلا به جای اینکه بگویید قبل از شام نمی توانی شکلات بخوری می توانید به او بگویید بله تو اجازه داری شکلاتت را بعد از شام بخوری.
افزایش هوش فرزند با داستانسرایی مادر.
کارشناسان تاکید دارند که در طول روز با کودک خود زیاد حرف بزنید. مغز، سیستمی است که همیشه به دنبال الگوها و نمونه محور است. بنابراین، هر چه نمونه های کلامی بیشتری را بشنود، بسیار سریع تر حرف زدن را خواهد آموخت. به همین دلیل، توصیه می شود تا می توانید در طول روز با کودک خود صحبت و برای او داستان بخوانید.
اصولا ما همه افکار خود را به زبان نمی آوریم، اما با بیان آنها و تبدیل این اطلاعات به اصوات می توانید باعث افزایش قدرت مغز کودک خود شوید.
اگر کودک در سه سالگی بسیار روان و واضح صحبت کند، یعنی حدود یک و نیم برابر بهره هوشی بیشتری نسبت به کودکانی دارد که اینگونه نیستند.
همچنین در مدرسه نیز بسیار بهتر از دیگران توان خواندن، هجی کردن و نوشتن خواهند داشت.
#به_قلم_خودم
مخفی بودن اولیای الهی در بین مردم.
حجة الاسلام سید حسین هاشمی نژاد می گفتند:
یک روز که در خدمت آقا شیخ جعفر مجتهدی نشسته بودم، صحبت از تشرف بعضی از بندگان بی نام و نشان خدا به محضر حضرت ولی عصر علیه السلام به میان آمد، ایشان فرمودند:
روزی یکی از وسایل اتاق، در نجف اشرف خراب شده بود و من از تعمیر کار جوانی خواستم تا برای تعمیر آن به حجره بیاید. هنگامی که او مشغول تعمیر بود، ناگهان در این فکر فرو رفتم که سعادت نصیب من شده است و خدمت مولایم امام زمان (علیه السلام)مشرف شده ام، ولی بسیاری از مردم از این فیض محرومند.
در همین حین، چشمم به تعمیر کار افتاد و متوجه او شدم؛
ناگهان جوان تعمیر کار سرش را بلند کرده و گفت:
آقا، من هم تاکنون دو مرتبه خدمت مولایم حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) مشرف شده ام!
آقای مجتهدی می فرمودند:
با شنیدن این مطلب به شدت حالم متغیر شد و با خود گفتم:
بندگان خاص خدا ممکن است در هر لباسی باشند.
کسب روزی حلال.
امام صادق (علیه السلام) به عده ای پول دادند که به تجارت بروند . این افراد بعد از بازگشت از تجارت به نزد امام آمدند و گفتند این مقدار اصل پول و این مقدار نیز سود آن است . امام دیدند که سود آن صددرصد است . فرمودند : چرا اینقدر زیاد است ؟ آنها گفتند که ما به شهری رفتیم که کالای ما در آنجا کمیاب بود . ما هم جنس را نفروختیم . زمانی که بازار خوب کشش پیدا کرد ، کالا را به دو برابر قیمت به مردم فروختیم. امام فرمودند که من این پول ها را مصرف نمی کنم . سپس فرمودند : کسب حلال از شمشیر زدن در راه خدا مشکل تر است . الان برخی افراد اجناس مختلف را نگهداشته و با بازار بازی می کنند . این افراد باید بدانند که در روز قیامت باید پاسخگو باشند . گناه آنها شاید از نخواندن نماز صبح بزرگتر باشد . برخی افراد مقید به زیارت و روضه هم هستند اما در مسائل اقتصادی بی دقتی می کنند . یک نفر بازاری چند روز قبل به من گفت که شما مدام به ما می گویید، به روسا هم بگویید یک ثباتی را در بازار ایجاد کنند که ما بتوانیم درست کارکنیم.
〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗
شیوه های گزارشی در خانم ها و آقایان.
اگر صحبت کردن در مورد مسائل روزمره را به دو شیوه گزارش توصیفی و گزارش علمی تقسیم کنیم، خانمها به شیوه توصیفی و مردها به شیوه علمی حرف میزنند.
در واقع خانمها، بیشتر در مورد جزئیات حرف میزنند اما حرف زدن مردها بیشتر منطقی و علمی است.
مردها آن چیزی که فکر میکنند گفتنش لازم است را میگویند. برای همین به نظر میرسد مردها فقط تیتر اتفاقها را میگویند و نه شرح آنها را.(پاسخ های کوتاه میدهند)
این اصلا به این معنا نیست که شوهرتان نمیخواهد شما از اتفاقات روزمره خبردار شوید، یا شما را لایق دانستن آنها نمیداند. مردها به طبیعت خودشان رفتار میکنند و شما نباید با دید زنانه خودتان حرفهای آنها را تفسیر کنید.
#به_قلم_خودم
وابستگی ممنوع.
اگر شما به بهانه عشق یا ترس از تنهایی، محدودیت های عجیب و غریبی برای شریک زندگی تان وضع می کنید و همیشه از اینکه او را از دست بدهید می ترسید، باید بگوییم که به جای عاشق بودن، شما درگیر وابستگی شده اید؛ وابستگی ای که می تواند زندگی تان را از هم بپاشد.
از کنار او بودن لذت ببرید اما بدانید او هم مثل هر آدمی، به لحظاتی احتیاج دارد که در آنها بدون حضور شما وقت بگذراند. لحظات بودن با دوستان، فوتبال دیدن، گپ زدن در مهمانی و زمان های دیگری که مثل روزهای قبل از ازدواج، بدون شما آنها را تجربه می کند. حتی گاهی نیاز دارد تنها در خیابان قدم بزند و به خودش و دنیای درونش فکر کند.
#به_قلم_خودم
حاضر جوابی هنر نیست.
یادتان نرود که در یک خانواده موفق، شما و همسرتان در یک گروه هستید. پس هنگامی که او از یک موضوع گلایه میکند، فورا حاضر جوابی نکنید و با گفتن یک مشکل بزرگتر، از او سبقت نگیرید.
بعضی از خانم ها حاضر جوابی را یک هنر میدانند.
در جریان یک بحث دوستانه، به حرفها، اعتراضها و حتی گلایه طرف مقابل خوب گوش کنید و از او هم بخواهید که به حرفهای شما بدون قطع کردن گوش کند.
#به_قلم_خودم
عوامل راحت جان دادن انسان ها
اگر می خواهیم ایمان در لحظه ی مرگ و پس از آن در مراحل ابدیت حافظ ما باشد باید در دنیا حافظ ایمان خود باشیم . ما حافظ ایمان خود باشیم تا ایمان در سختی ها حافظ ما باشد . بعضی از افراد هستند که از ایمان و اعتقادات خود محافظت ندارند . چه بسا که اعتقادات آنها لغزنده و سست است . در روایت داریم که اعتقادات و ایمان بعضی از افراد عاریه ای است ، از این دست می گیرند و از آن دست می دهند . مثلاً تا یک مقدار وضع مالی جابجا می شود ، حقوق کم و زیاد می شود و فشار زندگی وارد می شود چه بسا افراد خدا را به ظلم متهم می کنند . اینها خطرناک است . باید ایمان ها را تثبیت کرده و نگاه داشت .
تثبیت ایمان و اعتقادات هم فقط با خواندن کتاب و یا رفتن به کلاس عقیدتی نیست . اینها خوب است و می تواند عقل را قانع کند . اما دل انسان نیز باید قانع شود . باید قلب انسان باور کند و ایمان در قلب رسوخ کند . باور قلب با عمل به دست می آید . هرچقدر ما اعمال خود را طبق وظایف و دستورات دینی انجام دهیم مانند چکشی که بر میخ می رود و فرو می رود باعث تثبیت اعتقادات در قلب و باور آنها می شود . این آیه ی قرآن است : اگر می خواهید به یقین و باور قلبی برسید ، عبودیت و بندگی انجام دهید . عمل صالح هم حافظ و تثبیت کننده ی ایمان و هم ارتقاء دهنده ی آن است . هم ایمان عمل صالح را خالص تر می کند و هم برعکس . هر گناه و معصیت بندهای ایمان و اعتقادات را شل و پاره می کند . چه بسا بعد از مدتی اگر انسان دچار معاصی و آلودگی ها شود و توبه نکرده و باز نگردد از درون خالی می شود . و در این صورت شاید در حادثه های سنگین مانند لحظه ی مرگ نتواند ایمان خود را حفظ کند . در لحظه ی مرگ فکر و محاسبات فکری خیلی کار نمی کند بلکه باورهای درونی انسان بیرون می ریزد . اگر کسی درون دل او هرز و کفر باشد بیرون می ریزد . اگر درون دل او خدا و اعتقادات باشد او هم بیرون می ریزد . مرحوم آیت الله کوهستانی چند سال قبل ازانقلاب فوت کردند . کسانی که در شمال ایران هستند یعنی در استان مازندران و گلستان این بزرگوار را که از اولیای خدا بود خوب می شناختند . الان هم در شهر کوهستان که در نزدیک ساری است ، مدرسه ی ایشان که بسیار بامعنویت هم است برقرار است . کسانی که در هنگام مرگ اطراف ایشان بودند نقل می کنند که با اینکه آقا دو یا سه روز آخر حال حرف زدن نداشتند . اما در دم دمای آخر یکی از اطرافیان از ایشان سوال کردند که آیا شما ذکر خود را می گویید ؟ ایشان فرموده بودند که خدا لعنت کند شیطان را من هرموقع می خواهم ذکر بگویم سرفه ام می گیرد . اما من به دهان او می زنم و ذکر خود را می گویم .
این افراد این چیزها را فراموش نمی کنند چون در دل آنها بوده است . مرحوم آیت الله طباطبایی ، فارابی زمان ما ، در هنگام مرگ دچار فراموشی شدیدی شده بودند . طوری که بسیاری از اصطلاحات علمی و فلسفه ها و قیل و قال های کلامی رافراموش کرده بودند . حتی رئیس بیمارستانی که ایشان بستری بودند می گفتند اگر یک لیوان آب به دست ایشان می دادیم همینطور در دست خود نگاه می داشتند مگر اینکه به ایشان می گفتیم آن را بخورید . اما با این وجود برخی از بستگان ایشان می گفتند ما دیدیم در لحظات آخر لب ایشان تکان می خورد و گویی حرف می زنند . از ایشان سوال کردیم که چکار می کنید ؟ فرمودند تکلم . گفتیم تکلم با چه کسی ؟ گفت با حضرت حق . این را فراموش نکرده چون در جان او رسوخ کرده است . پس اولین نکته ایمان و اعتقادات سالم و قوی است .
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
مرحله هایی برای رسیدن به آرامش ذهن
* دست از قضاوت خود و دیگران برداریم،سروصداهای ذهن کم میشود…
* زاویه دید و نگرش خود را تغییر بدهیم،مدیریت کردن زیاد وبرنامه ریزی افراطی نداشته باشیم…
*دست از شرح حال دادن نسبت به کارها و وقایع گذشته تا بحال و یا تصمیمات آینده برداریم…
* برای خودمان حریم داشته باشیم و به حیات خلوت دیگران سرک نکشیم…
#به_قلم_خودم
چگونه همسرمان را به خانه جذب کنیم.
به جای اینکه شوهر خسته شما به هنگام ورود به خانه، در آشپزخانه یا اطاقها به دنبال همسرش بگردد، بیدرنگ برای استقبالش به جلوی درب خانه بروید.
بگذارید آن لحظهای که به خانه وارد میشود، یک لحظه شاد و زیبا باشد.
با صورت آرایش کرده در حالی که رایحه عطر از وجود شما به مشام میرسد، به طرف در بروید.
به این ترتیب نه تنها میتوانید به ابراز محبت او پاسخ بدهید بلکه خود شما هم نیاز به این ابراز محبت دارید
اگر او با حالتی عصبی و خسته و کوفته به خانه میآید، با دیدن قیافه مرتب و منظم شما خستگی از تنش بیرون میرود.
#به_قلم_خودم
حق الناس در آخرت
روایت داریم حق الناس در برزخ انسان را اسیر می کند مثلا یک سوم فشار قبر متعلق به غیبت است. در روایتی دیگر هست که خداوند بر روی پل صراط کمینی قرار داده که هر کس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: بیچاره ترین مردم کسی است که با اعمال خوب وارد صحرای محشر شود مثلا در نماز ، حج و … مشکلی نداشته باشد و جز اصحاب یمین قرار گیرد اما زمانی که قصد ورود به بهشت می کند گروهی از مردم مانع می شوند . علت را جویا می شود و می شنوند که حقوق آنها را پایمال کرده است . در آن لحظه از فرشتگان کمک می طلبند و آنها می گویند: حلالیت بگیر , یعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت کنند وقتی این کار را می کنند متوجه می شوند دیگر هیچ چیز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند که از نظر پیامبر بیچاره ترین بنده ها هستند.
〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗
سرزنش و سرکوفت آفت زندگی
یکی از رفتارهای مخربی که اثرات زیانآور و جبرانناپذیری بر روابط بین همسران جوان به خصوص در دوران عقد داره سرزنش و تحقیر و خرد کردن شخصیت یکدیگره
*"صد بار گفتم این کار رو نکن!”
*” گوش نکردی حالا بکش!”
*"تو همینی دیگه!”
*” میدونستم این جوری میشه…” “بفرما اینم نتیجهی هنر جنابعالی!”
* اگر همهی ما میتونستیم گاهی خودمون را به جای طرف مقابلمون بذاریم
شاید خیلی از مشکلات و مسائل لاینحل زندگی هرگز اتفاق نمیافتاد.
* سرزنش و سرکوفت زدن به یکدیگر خصوصاً در دوران عقد و نامزدی یکی از بزرگترین آفتهای زندگی زناشویی به شمار میرود.
تا می تونی به همسرت رسیدگی کن، دور و زمونه بدی شده
گمان نکن که هر چقدر همسرت رو تشنه نگهش داری وابسته تر میشه
بلکه کاملا برعکس، روز به روز ازت دورتر و سردتر میشه.
می نخور منبر نسوزان مردم آزاری نکن.
بعضی ها خلاف حرف خدا حرف می زنند و حرف خودشان را هم حرف حقی می دانند . مثلا به طرف میگویند که برو جلو گناهش با من . خدا می گوید که گناهش بر گردن خودت است نه بر گردن دیگری . در قرآن داریم: کسی بار گناه دیگری را بر دوش نمی کشد . بعضی ها می گویند که این را بخور از شیر مادر برایت حلال تر است . مگر شما شارع یعنی تعیین کننده احکام شرع هستید ؟ شما بدانید که بهشت را خدا می گوید که به چه کسی می دهیم . قرآن می فرماید : بشتابید به سوی بهشت که بهشت برای افراد متقی است . چشمه های بهشت در انتظار متقین است . خدا در آخر سوره ی قمر هم همین را می فرماید .
این شعر از مبنا غلط است . ما می گوییم که می نخور منبر نسوزان مردم آزاری نکن . شاید این فردی که میگوید که من همه ی کارهای خوب را انجام می دهم ، شاید در زندگی اش مردم آزاری است و خواهرش به او می گوید که من مردم آزاری نمی کنم و عبادت هم انجام نمی دهم . ما در اسلام نباید چیزی را فدای چیز دیگری بکنیم ،هر چیزی بایددر جای خودش حفظ بشود . نماز و روزه جای خودش خوب است و مشروب خوردن هم جای خودش حرام است ، آزار رساندن هم حرام است . پس استدلال خواهر ایشان درست نیست . مثل این است که الان در جامه بعضی ها می گویند که قلبت پاک باشد ، حجاب مهم نیست . همه خواهر و برادر هستیم . بله قلب پاک است ولی این اعضا کانال قلب است . وقتی به نامحرم نگاه می کنم ، وقتی بد حجاب هستم ، وقتی موسیقی گوش می دهم ، شعاع تمام اینها به قلب می رود و این قلب را مکدر می کند . ما نمی توانیم بگوییم که قلبت پاک باشد و هر کاری می خواهیم انجام بدهیم .
〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗
نیازمندیهای مرد و زن.
قدردانی از اعمال و رفتار مرد زندگیتان، درست مانند داروی سحرآمیز و پنهانی عشق عمل میکند و این کار او را در ادامه دادن صلح با شما پایدار نگه میدارد.
مردها اگر مجبور باشند بین عشق و احترام یکی را انتخاب کنند؛ بیشترشان ترجیح میدهند تنها بمانند تا این که به آنها بیاحترامی شود!
از سوی دیگر اکثر خانمها به عشق و محبت بیشتر علاقه نشان دادهاند.
در واقع همان قدر که بشر نیازمند هواست، زن به عشق نیاز دارد و مرد به احترام…
روی قبرم بنویسید، مسافر بوده است
بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده است
بنویسید زمین کوچه ی سرگردانیست
او در این معبر پرحادثه، عابر بوده است
صفت شاعر اگر همدلی و همدردیست
در رثایم بنویسد، که شاعر بوده است
بنویسید اگر شعری از او مانده بجای
مردی از طایفه ی شعر معاصر بوده است
مدح گویی و ثنا خوانی اگر دین داریست
بنویسید در این مرحله کافر بوده است
غزل هجرت من را همه جا بنویسید
روی قبرم بنویسید، مهاجر بوده است
شاعر: شهید بسیجی محمد عبدی
محل شهادت : سیستان و بلوچستان
#خاطرات_شهدا
یک روز که حسابی دلش هوای روح الله را کرده بود، دور از چشم خانواده اش به خانه خودشان رفت.
کلید را که به در انداخت و وارد شد بیشتر احساس دلتنگی کرد.
خیلی دلش برای روح الله تنگ شده بود با قدم های آهسته و چشمی گریان، خودش را به اتاق او رساند. به کتابخانه روح الله نگاه کرد. از بین آن همه کتاب و جزوه های نظامی، نگاهش روی هشت کتاب سهراب سپهری، که روح الله برایش کادو خریده بود ثابت ماند.
جلو رفت و آن را از بین کتاب های دیگر بیرون کشید با دست خاک رویش را پاک کرد و آن را باز کرد کتاب را ورق زد، دوتا گلبرگ گل رزخشک شده از آن بیرون افتاد. زینب عادت داشت، گل هایی را که روح الله برایش می خرید، پرپر می کرد و لای کتاب خشک می کرد.
در یکی از نبودن های روح الله، وقتی دلتنگش شده بود، روی یکی از گلبرگ ها نوشت: آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت، که اگر سر برود از دل و از جان نرود این گلبرگ را خودش نوشته بود.
اما جریان گلبرگ دوم را نمی دانست. وقتی آن را برگرداند، دستخط روح الله را شناخت که روی گلبرگ نوشت بود:
عشقِ من دلتنگ نباش.
شهید روح الله قربانی