*باورش، برای ما دشوار است.
*اینکه روزی، روزگاری اعلام کنند:
*هر که محتاج مال دنیاست، برخیزد.
*اینکه از میان جمع، فقط یک نفر برخیزد.
*بعد، دامنش را پر از طلا و نقره کنند.
*بعد همان یک نفر هم پشیمان شود.
همان یک نفر هم آرزو کند که ای کاش سینه ی گشاده می خواست. ای کاش حریص ترین مردم نبود.
*بعد، بخواهد که طلاها و نقره ها را پس بدهد.
*ولی از او قبول نکنند.
*باور قسمت آخرش ولی برای ما دشوار نیست.
*اینکه مولای عالم بگوید: ما، چیزی را که بخشیده باشیم، پس نمی گیریم.(روز رهایی، ج1، ص844)
************************
* زمانی خواهد رسید که زمین، پاره های وجودش،
قطعه های طلا و نقره را بیرون بریزد.
*در آن وقت قاتلی خواهد گفت:
به خاطر این چیزها دست به جنایت زدم، کاش نمی زدم
*آنکه با بستگانش قطع رابطه کرده خواهد گفت:
به خاطر این چیزها از بستگان خودم بریدم، کاش نمی بریدم.
* سارق هم افسوس خواهد خورد که چرا به خاطر همان چیزها،
دستش را در راه دزدی داده است.
همه، آن طلا و نقره ها را رها می کنند و چیزی از آن بر نمی دارند.
* چنین ماجرایی اتفاق خواهد افتاد …
این وعده رسول خداست برای روزگار زیبای ظهور.(بحارالانوار، ج6، ص310)
************************
*زمانه ای خواهد رسید که فرشته ها، به اهل ایمان سلام کنند،
*زمانه ای خواهد آمد که از اهل ایمان، برخی با فرشته ها به پرواز در آیند و بعضی با فرشته ها راه بروند.
*بعضی شان از فرشته ها سبقت بگیرند و بعضی شان میان صد هزار فرشته داوری کنند.
*چنین زمانه ای حتماً خواهد آمد، کافیست که او از پرده ی غیبت بیرون بیاید و قیام کند.
*حضرت شمس الشموس اینطور وعده داده است.(القطره، ج2، ص787)
************************
*ما ظهور ندیده ها، ما فقط توصیف شنیده ها، چه می دانیم از آن عصر زیبا،
*از آن دوران دیدنی، از ان روزگار چشیدنی!
* آن اتفاق بزرگ، نه در لباس تنگ واژه ها می گنجد، نه در ظرف کوچک فهم ما.
* مخاطب امام باقر علیه السلام ما بودیم، وقتی که فرمود:
« معرفت حقیقت آن روزگار برای شما ممکن نیست.
الا اینکه خودتان آن روزگار را ببینید.»(بحارالانوار، ج52، ص 367)
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
در محضر آیت الله بهجت مدظله
برخی از مردم فقط به خدا اعتقاد دارند و به پیامبر و امامان معصوم(ع) خصوصاً امام زمان(عج) اعتقادی ندارند، چنین اعتقادی چه وجهی دارد ؟
ما امام زمان(عج) را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر امیر ما قرار داده. و خدا را دوست داریم، برای این که منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم، و اگر دوست خداییم باید دوست وسائط فیوضات از نبی و وصیّ باشیم، وگرنه یا دوست خود نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
*شب جمعه شده مولا، بگو جانا کجا هستی؟
*من از درد فراق گویم، بگو مولا کجا هستی؟
همه جا یاد تو باشم، کجا را بنگرم مولا
دعای ندبه می خوانم، تو از آل عبا هستی
*شب تنهایی عشقت، دلم جانِ شما باشد
*تو از درد دلم گویی، بگو مولا کجا هستی؟
*یکی درد و یکی درمان، یکی وصل و یکی هجران
*همه از درد تو گویند، بگو جانا کجا هستی؟
*شب هجران نمی آیی، همه شب ذکر تو گویند
*چه بد باشد غم غیبت، بگو مولا کجا هستی؟
*من از درد دل مسکین، دوای درد او خواهم
*دعای درد او خوانم، بگو جانا کجا هستی؟
*ز تنهایی دلم خون شد، خدا را محرم رازی
بده توفیق پروازم، تو عاشق خدا هستی
امام #صادق علیه السلام فرمود:
هنگامی که عذاب و سختی بر بنی اسرائیل طولانی شد، در پیشگاه الهی دست به دعا برداشتند و چهل روز ضجه و گریه داشتند تا اینکه خدای تعالی به موسی و هارون وحی فرمود تا آن ها را از دست فرعون نجات دهند و با این کارشان خدا از 170 سال باقیمانده غیبت صرف نظر فرمود.
بعد امام می فرمایند:
همچنین اگر شما(شیعیان) چنین کنید، خدای تعالی حتماً #فرج ما را خواهد رساند[قبل از رسیدن به انتهایش] و اگر این کار را نکنید امر #ظهور به انتهایش موکول خواهد شد.
بحار الأنوارجلد52صفحه 131.
#گفتار_نیک
#امام_سجاد_علیه_السلام:
القَولُ الحَسَنُ یُثرِی المالَ، ویُنمِی الرِّزقَ، ویُنسِئُ فِی الأَجَلِ، ویُحَبِّبُ إلَى الأَهلِ، ویُدخِلُ الجَنَّةَ.
گفتار نیک دارایى را افزون مى کند، روزى را فراوان مى سازد، مرگ را به تأخیر مى اندازد، [انسان را] محبوب خانواده مى کند و [او را ]به بهشت وارد مى سازد.
بحار الأنوار: 71 / 310 / 1.
#مرگ #روزی
Imam Sajad (as) said:
Saying good things, increases your wealth and delays the death,endears [human] between his family members and imports [him] to paradise.
Bihar al-anwar 1/310/71
#امیرالمومنین امام على علیه السلام:
* آن گاه که خلافت را به دست گرفتم
1:گروهى پیمان شکستند (ناکثین)
2:و دسته اى از دین بیرون شدند (مارقین)
3:و گروهى راه ستم در پیش گرفتند (قاسطین).
* گویى نشنیدند که خداوند سبحان مى فرماید:
* «آن سراى آخرت را براى کسانى قرار مى دهیم که خواهان سرکشى و فساد نیستند و فرجام نیک از آن پرهیزگاران است» .
آرى ! به خدا سوگند که آنان این سخن را شنیدند و آن را فهم کردند، اما دنیا در چشمان آنها آراسته شد و زرق و برق آن شیفته شان کرد.
#نهج البلاغه: خطبه 3 __________________________________
تو از قبیله ی آبی و برتر از دریا
شبیه و مثل تو هرگز نیامده دنیا
تمام زندگی ام وقف روضه ات گشته
چرا که تشنه ی عشق تو هستم ای سقا
امام صادق (ع) فرمودند:
{لَا یَزَالُ الْمُؤْمِنُ یُورِثُ أَهْلَ بَیْتِهِ الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ الصَّالِحَ حَتَّى یُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ [جَمِیعاً]
«مؤمن همواره خانواده خود را از دانش و ادب شایسته بهره مند مى سازد تا همه آنان را وارد بهشت کند.»
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج12، ص201،
#حدیث_عـشــق
#حجت_الاسلام_والمسلمین_رنجبر
هوای تهران آلوده و غبار آلود است. اگر می خواهد هوا خوب بشود باید هوای عراق خوب بشود. خیلی ها حاضرند در عراق همه کارها را بکنند تا هوا در اینجا تمیز بشود. گاهی اوقات زندگی ما غبار آلود می شود. منبع و منشأ آن دیگران است. اگر ما گره از کار دیگران بگشاییم، گره کارخودمان باز می شود. شما وقتی یکی را رشد میدهی، خودت را رشد می دهی.
حضرت آیت الله #خامنه_ای (مد ظله العالی):
در آیهی قرآن، در سورهی مبارکهی روم، به تعبیر خداوند متعال نصرت مؤمنین حقّی است بر عهدهی خداوند؛ چند جا در قرآن کریم این تعبیر به کار رفته است - [مثل] عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوراةِ وَ الاِنجیلِ وَ القُرءان، و موارد دیگری - و یکی اینجا است که میفرماید این حقّی است بر عهدهی ما یعنی بر عهدهی ذات اقدس پروردگار عالَم که مؤمنین را نصرت بدهیم. خب، این در چه شرایطی است؟ در چه شرایطی گفتهاند که مؤمنین نصرت پیدا میکنند؟ این در آن شرایطی است که هیچ روزنهی امیدی به حسب ظاهر وجود ندارد. ملاحظه کنید همین آیات را؛ آن وقتی است که دشمنِ جبههی ایمان با قدرت ظاهری و با سرپنجههای قوی در مقابل مؤمنین ایستاده است؛ یک مبارزهی جبههاىِ عظیمی بهوجود آمده است؛ در یک چنین شرایطی میفرماید: وَ کانَ حَقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین.
بیانات در تاریخ 92/10/19
امام حسین علیه السلام می فرماید : برادران چهار قسمند:
1- برادرى که نافع براى تو و خودش هست.
2- برادرى که براى تو سودمند است.
3- برادرى که برایت زیان دارد.
4- برادرى که نه براى تو و نه خودش سود دارد.
*تقاضا کردند توضیح بدهد فرمود برادرى که براى خود و تو نافع است برادرى است که با برادرى طالب دوام عمر برادر خویش است نه جویاى مرگ او، چنین برادرى مفید براى تو و خود اوست، زیرا وقتى برادرى تکمیل شود زندگى به هر دو خوش میگذرد
*اما وقتى برادرى در آرزوى کم و کاستى یک دیگر باشند براى هر دو زیان دارد. برادرى که بر تو سودمند است آن برادرى است که خود را از طمع خارج نموده و بصورت علاقه و میل درآمده است او بواسطه طمع به امور مالى برادرى را بر قرار نکرده، چنین برادرى تمام قدرت و نیروى خود را به تو ارزانى داشته
*برادرى که بر ضرر تو است برادرى است که انتظار بدبختى تو را دارد و دشمنى خود را پنهان میکند و بین مردم در مورد تو دروغ میگوید و با دیده حسد به تو مینگرد.
خدا او را لعنت کند.
*اما برادرى که نه به نفع تو و خویش است برادرى است که احمق کامل است. خدا او را از رحمت خود دور کند. او را میتوانى بدین وسیله بشناسى که پیوسته خود را بر تو مقدم میدارد و از روى حرص و علاقه تمام آنچه دارى از تو میخواهد.
بحارالانوار جلد 17جلد 2 صفحه 111
#حدیث
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حدیث روز
این افراد هیچ شباهتی با رسول مهربانی(ص) ندارند
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِأَبْعَدِکُمْ مِنِّی شَبَهاً قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْفَاحِشُ الْمُتَفَحِّشُ الْبَذِیءُ الْبَخِیلُ الْمُخْتَالُ الْحَقُودُ الْحَسُودُ الْقَاسِی الْقَلْبِ الْبَعِیدُ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ یُرْجَى غَیْرُ الْمَأْمُونِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ یُتَّقَى.
پیامبرخداصلیاللهعلیهوآلهفرمود:
آیا به شما بگویم که بى شباهت ترین شما به من کیست؟ عرض کردند: آرى، اى رسول خدا!. فرمودند:
دشنام گوىِ بى پروا از شنیدن دشنام،
بخیل،
خودپسند،
کینه توز،
حسود،
سنگدل،
وکسى که هیچ امیدى به خیرش و امانى از شرش نیست.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 291.
مراقبه سالک در مقدار و زمان خواب و ضرورت شب خیزی :
ای عزیز! سالک باید برای خواب و تهجدش نظم و برنامه داشته باشد.
اما خواب: ایشان می فرمودند که سالک باید از هر شبانه روز ،یک ساعت از مقدار طبی کم بکند؛ میزان طبی را هفت ساعت می فرمودند، که بنابراین با کسر یک ساعت ، خوابش در شبانه روزی باید شش ساعت باشد، ولی وقتش را به نحوی قرار دهد که سحر را بیدار باشد، چرا که می فرمودند: کسانی که از مقامات دین به جایی رسیده اند، همه شان از شب خیزان بوده اند، از غیر آن ها دیده نشده است.
منبع :
چهار صد و چهل کلمه از
آیت الله جواد آقا ملکی تبریزی.
#سالک
نگرانی امام خمینی برای کارگر بیمار
«کارگری در منزل مریض شد. وی اهل دهات بود. امام خیلی سفارش او را میکردند که برایش دکتر بیاورید. امام باز از مصرف دارو و درمان میپرسیدند و مکرر از او دلجویی میکردند؛
گاه از پشت پنجره و گاهی پلهها را طی میکردند و به داخل اتاق او تشریف میآوردند و بالای سر او میرفتند و او را صدا میکردند و از او میپرسیدند: آیا برایت دکتر آمد؟ دوا داری؟ داروهایت را مصرف کردهای؟ غذا چه میخواهی؟ حالت چطور است؟ و … چنان نبود که فقط سفارشی بکنند و بگویند: لابد به او رسیدگی میشود.
مهر و قهر، ص 50
#سیره_علما
پرچمی به نام حضرت ابوالفضل در جاده ی میانه
حجة الاسلام و المسلمین جناب آقای سید جعفر طباطبائی شند آبادی فرمودند:
در ماه مبارک رمضان سال 72 شمسی، در یکی از قرای جاده قزوین - رشت، که به گردنه ی کوه معروف است، مشغول تبلیغ بودم یکی از اهالی آنجا، به نام حاج تقی غفوری، نقل کردند: در اواخر سلطنت پهلوی (که وسایل حمل و نقل بین شهرها، منحصر به ارابه بود که به اسب میبستند) از شهرستان ابهر به زنجان گندم بار کردیم و از آنجا مأمورین ما را به شهرستان میانه فرستادند. وقتی که در بین راه به کوه رسیدیم، دیدیم که در آنجا کوه به صورت دماغه جلو آمده و به لب رودخانه رسیده است. به طوری که جاده باریک شده بود که امکان عبور با وسیله مشکل بود. فکر کردیم که به چه نحو باید عبور کنیم؟ یکی از رفقا گفت: گونیها را با ماسه پر کنید بچینیم به طرف رودخانه، تا چرخ ارابه روی گونیها قرار گیرد و عبور آسان گردد. پیشنهاد او را اجرا کرده و در حالی که جلوی هر کدام از ارابهها پرچمی به نام قمر بنیهاشم علیهالسلام نصب کرده بودیم ارابهها را حرکت دادیم. در حین عبور، ناگهان یکی از رفقا گفت: آن سوار را که در سینهی کوه به ما نگاه میکند میبینید؟ همگی گفتند: آری! جوان زیبایی سوار بر اسب سفید دیده میشد که گویا یک سکویی در کوه بود و او در آنجا مستقر شده بود وقتی آن چند ارابه را با موفقیت عبور دادیم و وارد جاده شدیم، دیدیم جوان بزرگوار از نظر غائب شد. معلوم گشت که صاحب پرچم، حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام ناظر عبور ما بوده است.
کرامات باب الحوایج (زندگانی حضرت ابوالفضل العباس و سی و چهار کرامت و عنایت آن حضرت) ؛ سید بشیر حسینی ؛ نسیم حیات صفحات78 و 79
آقایی بین دو ماشین پیدا شد
جناب آقای رضوی نقل میکند:
عمهی محترمهی حقیر، در یک سفر زیارتی از نجف اشرف به کربلای معلی یا بالعکس مشرف میشده، که در بین راه هوا منقلب میشود و گرد و غبار زیادی فضا را میگیرد. در همان حین، ماشینی از روبرو میآید و به اصطلاح با ماشین آنها شاخ به شاخ میشود، به گونهای که نزدیک بوده با یکدیگر تصادف کنند، که ناگاه زوار صدا میزنند: یا اباالفضل العباس علیهالسلام. عمهام میگفت: دیدم آقایی بین دو ماشین پیدا شد که دست در بدن نداشت و با شانههای مبارک خود مانع از تصادف ماشینها گردید پس از رفع خطر تصادف نیز، آن آقای بی دست ناپدید شد. وی این را کرامتی از حضرت ابوالفضل علیهالسلام میدانست که جان مسافرین را در آن لحظهی حساس از خطر نجات داد.
کرامات باب الحوایج (زندگانی حضرت ابوالفضل العباس و سی و چهار کرامت و عنایت آن حضرت) ؛ سید بشیر حسینی ؛ نسیم حیات صفحات 85 و 86
*ماشین وانت از آب نجات یافت
جناب آقای قنبر علی صرامی، ساکن فروشان (سده) مینویسد:
روز جمعهای بود، تعدادی کارگر را به کارخانه چرمسازی که متعلق به پدرم بود میبردم فرق آن روز با روزهای دیگر آن بود که روزهای گذشته پسر دوم من که 2 ساله بود همراه من بود. اما آن روز او را نیاورده بودم همچنین پدرم روزهای گذشته همراه من بود ولی وی نیز آن روز در اثر کسالتی که داشت با من نیامده بود. به همسرم هم گفته بودم اگر امروز به منزل نیامدم منتظرم نباشید. کارگرها را به کارخانه رساندم و برگشتم، در برگشت به آینه نگاه میکردم تا ماشینهایی که در دیدم قرار داشتند زحمتی برایم فراهم نسازند یک دفعه دیدم جاده از کنترل من خارج شد و با ماشین در حال حرکت به کانالی که پر از آب بود سقوط کردم بعد از سقوط به این فکر افتادم که چه باید کرد؟
دقایقی بعد به یادم آمد تا حدودی شنا بلد هستم سپس متوجه درب ماشین شدم که درب را باز کنم و خودم را نجات دهم به درب ماشین فشار آوردم ولی درب باز نشد با مشت و کله به درب کوبیدم اما فشار آب مانع از آن بود که دربها باز شود..
اواسط آبان ماه و هنگام سردی هوا بود لذا شیشهها را بالا برده بودم هر چه تلاش کردم شیشهها را پائین بیاورم نشد آب هم کم کم از درزهای ماشین به داخل نفوذ میکرد ماشین من وانت بود و اطاق ماشین پر از آب شده بود یعنی در آب فرو رفته بودم دیگر کم کم قطع امید کردم و مرگ را به چشم خویش دیدم از پشت صندلی برخاستم نشستم و شهادتین را همراه با آیهی شریفه (انا لله و انا الیه راجعون) خواندم. میدانستم که بر اثر آب جنازه انسان باد میکند و در آن حال مشکل است که جنازه را از پشت فرمان ماشین در بیاورند. و نیز در این فکر بودم که به همسرم گفته بودم: «منتظرم نباش» (آن زمان همسرم حامله بود) و او تا کی باید دنبال من بگردد؟ از جهتی هم خوشحال بودم پدر و فرزندم همراه من نیستند و الا الان آنها هم مثل من گرفتار بودند در این اندیشهها بودم و انتظار مرگ را هم میکشیدم که ناگاه نیرویی مرا از جا بلند کرد در حالی که به همه توان فریاد میزدم یا اباالفضل علیهالسلام به سمت درب اتومبیل دست بردم همین که دست با درب تماس گرفت بدون آنکه فشاری بیاورم دیدم درب باز شد از ماشین خارج شدم و شناکنان تا دیواره کانال پیش رفتم در آنجا به علت لغزندگی نتوانستم از آب بالا بیایم لذا شناکنان خودم را به لولهای که از وسط کانال رد شده بود رساندم و آن را گرفتم و بالا آمدم.
حالا خودتان قضاوت کنید، درب اتومبیلی با آن همه فشار آب آیا در حد قدرت من بود که درب را باز کنم؟ اگر میشد پس چرا اول که این کار را کردم توفیقی به همراه نداشت؟! لیکن به خودش قسم همین که نام مبارک حضرت اباالفضل عباس علیهالسلام بر زبانم جاری شد روزنه نجات به رویم گشوده شد بدیهی است چون حضرت عباس علیهالسلام بندگی خدا را کرده خدای بزرگ هم مقام باب الحوائجی را به او عطا فرموده است.
*کرامات باب الحوایج (زندگانی حضرت ابوالفضل العباس و سی و چهار کرامت و عنایت آن حضرت) ؛ سید بشیر حسینی ؛ نسیم حیات صفحه 96 تا 98
#معجزه
#حضرت_ابوالفضل
پنجه برنجى
شخصى تعریف مىکرد که: در سال 1375 براى خرید دستگاه چاپ سه بار به مسکو سفر کردم. در سفر سوم در مسکو یک مشکل ادارى برایم پیش آمد، پیش رئیس اداره رفتم. وقتى وارد اطاق شدم، چشمم به
چیز عجیبى افتاد. روى میز رئیس یک پنجه برنجى قرار داشت که روى آن نوشته شده بود «علمدار ابوالفضل». ابتدا حدس زدم آن را به عنوان یک چیز زینتى روى میزش گذاشته، ولى بعد از آن سؤال کردم، جواب داد: «من شیعه هستم و کرامتهاى بسیارى از آن حضرت دیدهام، این پنجه را به خاطر همین امر همراهم دارم، جانم به فدایش باد.» وقتى از حال من و تشیع و علاقهام به حضرت ابوالفضل علیهالسلام، اطلاع پیدا کرد، احترام فوقالعادهاى به من گذاشت و همه مشکلات مرا حل کرد.
نماز شام غریبان، به نقل از: کرامات العباسیه (معجزات حضرت اباالفضل علیهالسلام)،على میرخلفزاده، ص235.
#محبوبیت
#قبر وسط آب
آیةالله حاج سید عباس کاشانى حائرى نقل مىکرد: «روزى در خانه آیةالله العظمى حکیم(1) بودم که کلیددار آستان مقدس حضرت ابوالفضل علیهالسلام تلفن کرد و گفت: سرداب مقدس ابوالفضل علیهالسلام را آب گرفته و بیم آن مىرود که ویران گردد و به حرم مطهر و گنبد و منارهها نیز آسیب کلى وارد شود، شما کارى بکنید.
آیةالله حکیم فرمودند: من جمعه خواهم آمد و هر آنچه در توان دارم انجام خواهم داد. آنگاه گروهى از علماى نجف از جمله اینجانب به همراه ایشان به کربلا و به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام رفتیم، آن مرجع بزرگ براى بازدید به طرف سرداب مقدس رفت و ما نیز از پى او آمدیم، اما همین که چند پله پایین رفتند، دیدم نشستند و با صداى بسیار بلند که تا آن روز ندیده بودم، شروع به گریه کردند. همه شگفتزده و هراسان شدیم که چه شده است؟ من گردن کشیدم دیدم شگفتا منظره عجیبى است که مرا هم گریان ساخت.
قبر شریف حضرت ابوالفضل علیهالسلام در میان آب مثل جایى که از هر سو به وسیله دیوار بتنى بسیار محکم حفاظت شود، در وسط آب قرار داشت، اما آب آن را نمىگرفت. درست همانند قبر سالارش حسین علیهالسلام که متوکل عباسى بر آن آب بست اما آب به سوى قبر پیشروى نکرد. (2)
1. از مراجع تقلید در نجف اشرف.
2. کرامات الصالحین، ص 286، به نقل از: کرامات العباسیه (معجزات حضرت اباالفضل علیهالسلام)، على میرخلفزاده، ص92.
برای نیل به #حاجت
مرحوم کاشانی می گوید:
اگر کسی را حاجتی باشد اواخر شب دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز هفتاد مرتبه بگوید:
یا اَبصَرَ اَلنَاظِرینَ یا اَسرَعَ اَلحاسِبینَ یا اَسمَعَ اَلسّامِعینَ یا اَکرَمَ اَلاَکرَمینَ یا اَرحَمَ اَلرَّاحِمینُ یا اَحکَمَ اَلحاکِمینَ .
و بعد از دعا حاجت خویش را بطلبد تأثیر این دعا برای حقیر تجربه شده است.
منبع: مصابیح الجنان، ص463
آیا امامان و اهل بیت هم فشار قبر و سوال قبر دارند یا خیر؟
#فشارقبر
پاسخ:
فشار قبر مساله ای همگانی است اما شامل معصومین نمی شود .افراد غیر معصوم اگر اهل گناه و معصیت باشند گرفتار فشار قبر می شوند اگر مومن باشند برای آنان جنبه کفاره گناهان را دارد و اگر کافر باشند برای آنها جنبه عذاب را دارد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
« فشار قبر برای مومن کفاره ضایع کردن نعمت ها از ناحیه او است»
*بحار الانوار ج6 ص221
در روایت دیگر امام علی علیه السلام فرمود:
« معیشت تنگ همان است که خداوند کافران را از عذاب و فشار قبر بر حذر داشته است»
*بحار الانوار ج6 ص218
پیامبر گرامی در مورد سعد بن معاذ فرمود:
« او گرفتار فشار قبر شد زیرا در خانه با خانواده اش رفتار خوبی نداشت»
*بحار الانوار ج6 ص220
امام صادق علیه السلام فرمود:
« یکی از خوبان از دنیا رفت . فرشتگان عذاب به سراغ او آمده و خبر از فشار قبر به او دادند زیرا او روزی بدون وضو نماز خوانده و از نصرت ضعیفی خود داری کرده بود»
*بحار الانوار ج6 ص221
حضرت علی فرمود:
« فشار قبر به سبب سخن چینی و پرهیز نکردن از بول و دوری کردن از همسر است»
*بحار الانوار ج6 ص222
چون بیشتر مومنان اعمال خوب و بد را با هم آمیخته اند و گناهانی در پرونده اعمالشان ثبت است لذا امام صادق علیه السلام فرمود:
« چه کم کسانی هستند که فشار قبر ندارند»
*بحار الانوار ج6 ص260
اما اهل بیت و امامان و پیامبران که افراد معصوم بوده اند و هیچ نقطه تاریکی در زندگی آنان نبوده است هیچگاه گرفتار فشار قبر نمی شوند .
البته در اخباری وارد شده است که کسانی که بر انجام بعضی از اعمال خیر مانند انجام چند حج یا خواندن برخی سور و اذکار مداومت داشته باشند از فشار قبر در امان هستند.
*سفینه البحار ج2 ص397
سوال قبر هم در مورد عموم مردم است نه حجت های الهی که از عموم مردم در مورد خدا و پیامبر و کتابشان و امامشان سوال می شود
* بحار الانوار ج6 ص223
معنا ندارد که این سوالات از امام و پیامبر شود و اساسا آنان برترین مخلوقات الهی هستند و قابل تصور نیست فرشتگانی که مقامشان از آنها پایین تر است آنان را مورد باز خواست و سوال و جواب قرار دهند.
- - - - - - - - - - - - -
دراین عمری که میدانی
فقط چندی تو مهمانی!
به جان و دل، تو عاشق باش
رفیقان را مراقب باش
دل موری نرنجانی
که آخر تو میمانی
و مشتی خاک که از آنی.
#داستانک
نفس آدمی و عبرت از مرگ
بوستان سعدی
مردی پارسا و زاهد، عمری را با قناعت گذرانده بود.
روزی از روزها، قطعه گران بهایی از جنس طلا به دستش افتاد.
ابتدا از آن پرهیز کرد، اما آرام آرام طمع در او رخنه کرد و اندیشه او را پریشان ساخت.
شب و روز در این فکر فرو رفته بود که این طلای ارزشمند را می فروشم و از بهای آن برای خود خانه مجلل می خرم، خدمتکار می گیرم، لباس های نو و گران قیمت می پوشم، فرش ها و بسترهای ارزشمند راحت تهیه می کنم.
خسته شدم از این همه سختی کشیدن!
از این به بعد با عیش و خوشی و ناز و نعمت زندگی می کنم.
خلاصه این خیال های پریشان آنقدر او را به خود مشغول کرده بود که عبادت ها و راز و نیازهایش فراموش شد.
در صحرا همان طور که بی قرار و آشفته می گشت، دید مردی از خاک گور گِل درست می کند تا از آن خشت بسازد.
این صحنه را که دید، به یاد مرگ افتاد، به فکر فرو رفت و به شدت پشیمان شد.
چرا پیامبر #خلوت با زنان نامحرم و نگاه کردن به محرمات را منع کرد؟
این چیزی است که در این بحث به آن خواهیم پرداخت همراه با دلیل علمی…
«کافی است به مدت 5 دقیقه با زنی نامحرم خلوت کنی تا میزان ترشح هورمون استرس در بدنت بیشتر شود» این چیزی است که یک تحقیق علمی جدید به آن دست یافته است. به نقل از روزنامه دیلی تلگراف!
دانشمندان در دانشگاه Valencia تاکید می کنند که خلوت با زنی زیبا منجر به بالا رفتن ترشح هورمون کورتیزول(cortisol) می شود که این هورمون مسؤل ایجاد استرس در بدن است. با اینکه افرادی که تحقیق بر روی آنها صورت گرفته سعی کردند که چشم خود را از نگاه کردن و یا حتی خود را از فکر کردن باز بدارند ، ولی با این همه این مانع آن نشد که جسم این هورمون را ترشح نکند.
محققان می گویند که هورمون کورتیزول برای بدن ضروری است ولی بشرط اینکه به مقدار کم ترشح شود. ولی چنانچه میزان ترشح این هورمون بیش از اندازهمتعارف شود و این اتفاق چندین بار تکرار شود در این صورت خطرناک است و امکان دارد بدن را به بیماری های خطرناکی از جمله امراض قلب، بالا رفتن فشار خون و مرض قند و یا مراض دیگر مبتلا می سازد که حتی ممکن است به ناتوانی جنسی نیز بینجامد
تصویری که نمایان کننده ی کار هورمون کارتیزول. تحقیقی می گوید که بالا رفتن هورمون کورتیزول در حال خلوت با زن غریب و نامحرم بیشتر است. هر چقدر موقعیت خلوت تحریک آمیزتر باشد به طبع آن ترشح این هورمون نیز بالاتر می رود!. این هورمون هنگامی که مرد با خواهر ، دختر ویا مادر خویش است تاثیری ندارد . و همانطور هنگامی که یک مرد کنار مرد دیگری می نشیند، ترشح این هورمون بالا نمی رود. و فقط هنگامی که یک مرد با زنی نا آشنا و یا نامحرم خلوت کند این هورمون به میزان بالا ترشح می شود و آن هنگام تاثیرش پدیدار می شود!
محققان می گویند، مرد به محض اینکه زنی غیر آشنا در کنارش بنشیند تصور می کند که چگونه با او رابطه داشته باشد(به صورت ناخودآگاه). تحقیقی دیگر نیز تاکید می کند که این حالت (نگاه به زنان و فکر کردن به آنها) اگر تکرار شود در طول زمان فرد را به امراض مزمن و ناراحتی های روحی مانند افسردگی مبتلا می سازد.
پیامبر خلوت را تحریم کرده است
همه ی ما این حدیث مشهور را شنیدیم که می گوید: «هیچ مردی با زنی خلوت نمی کند مگر اینکه سومی آنها شیطان است.». این حدیث خلوت با زن غریب(نامحرم) منع می کند . پیامبر (ص) به این شیوه خواسته است تا مسلمانان را از بسیاری از امراض اجتماعی و جسمی مصون کند.
هنگامی که مرد نگاه خود را از زنان(نامحرم) باز بدارد و از خلوت با آنان اجتناب کند، این امر از انتشار فحشا جلوگیری می کند که به تبع آن جامعه وفرد از بسیاری از مشکلات اجتماعی(و همچنین فرد از امراض) محفوظ می مانند … وبه هر کس که پیام دین ما را قبول ندارد می گوییم:«آیا اسلام دین شایسته ی احترام و اتباع نیست؟»
بسم الله الرحمن الرحیم
کنفرانس علما بغداد
شب دامن خود را برچید و کم کم خورشید سر زد و شاه به راه حل مناسبی دست یافت.
وزیر را فراخواند و گفت: علما و دانشمندان دو طرف را دعوت می کنیم تا به بحث و مذاکره پردازند. ما از بین گفتگوهای آنها، متوجه می شویم که حق با کدامین گروه است.
چنانچه حق با اهل سنت باشد، شیعیان را با سخنان خوش و اندرز و نصیحت نیکو به این راه دعوت می نماییم و با مال و مقام، آنها را بدین مذهب ترغیب می نماییم; همان گونه که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با کسانی که می خواست قلبشان به اسلام کرایش پیدا کند، رفتار می نمود.
با این کار، خدمت بزرگی به اسلام و مسلمین خواهیم کرد.
_پیشنهاد شما نیکو است; ولی من از فرجام این نشست بیمناکم.
* بیمناکی برای چه؟
_می ترسم شیعیان بر اهل سنت پیروز شوند و استدلال های آنها بر ما برتری یابد و مردم در شک و شبهه واقع شوند.
* آیاچنین چیزی ممکن است؟
_ آری، شیعیان دلیل های قرآنی و حدیثی محکم و استواری بر درستی مذهب و حقانیت عقاید خود در دست دارند.
_کلام وزیر، شاه را قانع نکرد و به وی گفت: راهی جز این نیست که دانشمندان دو گروه را دعوت کنیم تا حقیقت از باطل جدا شود. وزیر یک ماه مهلت خواست تا خواسته شاه را به انجام رساند; ولی شاه نپذیرفت و قرار شد طیّ پانزده روز، نشست برگزار شود.
در این فرصت، وزیر ده نفر از بزرگان علمای اهل سنت را که در تاریخ، فقه، حدیث، اصول و فنّ مناظره سرآمد و بالاتر از دیگران بودند و نیز ده نفر از بزرگان علمای شیعه را دعوت نمود.
این نشست در ماه شعبان، در نظامیه راهی به سوی حقیقت برگزار شد و مقرر شد که دو طرف، شرایط زیر را رعایت کنند:
1_ مناظره از صبح تا شب به جز وقت نماز، غذا و اندکی استراحت، ادامه داشته باشد
2_گفته ها باید مستند به مصادر موثق و کتابهای معتبر باشد نه به شنیده ها و شایعات.
3_گفتگوهای دو طرف نوشته شود.
سرانجام در روز معیّن، ملک شاه با وزیر و فرماندهان لشکرش در جای خود نشستند. علمای سنی در طرف راست و علمای شیعه در طرف چپ وی قرار گرفتند. وزیر که مسئول برگزاری جلسات بود بانام خدا و درود بر پیامبر و آل و اصحاب او، جلسه را افتتاح کرد و گفت: گفتگوها باید مؤدبانه، صادقانه و بدور از فریب کاری انجام شود. هدف شرکت کنندگان، رسیدن به حق باشد نه پیروزی بر طرف مقابل، و به هیچ یک از صحابه پیامبر، اهانت نشود.
در این هنگام ، عباسی، بزرگ علمای سنی گفت:
_ من نمی توانم با کسی مناظره کنم که تمام صحابه را کافر می داند.
علوی، دانشمند بزرگ شیعی که نامش حسین بن علی بود، گفت:
*چه کسانی همه صحابه را کافر می دانند؟
_ شما شیعیان.
*این سخن تو واقعیت ندارد. آیاحضرت علی (علیه السلام) ، عباس، سلمان، ابن عباس، مقداد، ابوذر و دیگران جزء صحابه نیستند؟ آیاما آنها را کافر می دانیم؟
ادامه دارد……
قسمت سوم
کتاب موتمر علما البغداد
___________________________
#راهی_به_سوی_حقیقت
___________________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
بسم الله الرحمن الرحیم
محکم ترین دستگیره های ایمان
روزی رسول خدا (ص) به اصحاب خود رو کرد و فرمود:
*ای عری الایمان اوثق؟
کدام یک از دستگیره های ایمان، محکمتر است؟
اصحاب: خدا و رسولش داناتر است.
سپس بعضی گفتند: نماز،
بعضی گفتند: زکات،
بعضی گفتند: روزه
و برخی گفتند: حج عمره
و بعضی گفتند: جهاد.
رسول خدا (ص) فرمود:
هر کدام از اینها را که گفتید فضیلتی است ولی جواب سؤال من نیست)
آنگاه فرمود:
_ ولکن اوثق عری الایمان
* الحب فی الله
*و البغض فی الله
*و توالی اولیاء الله
* و التبری من اعداءالله
_محکم ترین دستگیره های ایمان،
* دوستی برای خدا
*و دشمنی برای خدا
*و پیروی از اولیاء خدا
*و بیزاری از دشمنان خدا است.
اصول کافی باب حب فی الله:ح6،ص125،ج2
_____________________________
#داستان
_____________________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
آیا امامان و اهل بیت هم فشار قبر و سوال قبر دارند یا خیر؟
#فشارقبر
پاسخ:
فشار قبر مساله ای همگانی است اما شامل معصومین نمی شود .افراد غیر معصوم اگر اهل گناه و معصیت باشند گرفتار فشار قبر می شوند اگر مومن باشند برای آنان جنبه کفاره گناهان را دارد و اگر کافر باشند برای آنها جنبه عذاب را دارد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
« فشار قبر برای مومن کفاره ضایع کردن نعمت ها از ناحیه او است»
*بحار الانوار ج6 ص221
در روایت دیگر امام علی علیه السلام فرمود:
« معیشت تنگ همان است که خداوند کافران را از عذاب و فشار قبر بر حذر داشته است»
*بحار الانوار ج6 ص218
پیامبر گرامی در مورد سعد بن معاذ فرمود:
« او گرفتار فشار قبر شد زیرا در خانه با خانواده اش رفتار خوبی نداشت»
*بحار الانوار ج6 ص220
امام صادق علیه السلام فرمود:
« یکی از خوبان از دنیا رفت . فرشتگان عذاب به سراغ او آمده و خبر از فشار قبر به او دادند زیرا او روزی بدون وضو نماز خوانده و از نصرت ضعیفی خود داری کرده بود»
*بحار الانوار ج6 ص221
حضرت علی فرمود:
« فشار قبر به سبب سخن چینی و پرهیز نکردن از بول و دوری کردن از همسر است»
*بحار الانوار ج6 ص222
چون بیشتر مومنان اعمال خوب و بد را با هم آمیخته اند و گناهانی در پرونده اعمالشان ثبت است لذا امام صادق علیه السلام فرمود:
« چه کم کسانی هستند که فشار قبر ندارند»
*بحار الانوار ج6 ص260
اما اهل بیت و امامان و پیامبران که افراد معصوم بوده اند و هیچ نقطه تاریکی در زندگی آنان نبوده است هیچگاه گرفتار فشار قبر نمی شوند .
البته در اخباری وارد شده است که کسانی که بر انجام بعضی از اعمال خیر مانند انجام چند حج یا خواندن برخی سور و اذکار مداومت داشته باشند از فشار قبر در امان هستند.
*سفینه البحار ج2 ص397
سوال قبر هم در مورد عموم مردم است نه حجت های الهی که از عموم مردم در مورد خدا و پیامبر و کتابشان و امامشان سوال می شود
* بحار الانوار ج6 ص223
معنا ندارد که این سوالات از امام و پیامبر شود و اساسا آنان برترین مخلوقات الهی هستند و قابل تصور نیست فرشتگانی که مقامشان از آنها پایین تر است آنان را مورد باز خواست و سوال و جواب قرار دهند.
#علامه_حسن_زاده_آملی:
در بیداری بین الطلوعین اثرات عجیب و شگفتی است که حتی ذره ای از آن نصیب فردی که خواب است،نمی شود.
#بین_الطلوعین
#حرف_حساب
#حجاب_عفاف
بانو!
هوا دوباره گرم می شود
و دوباره تو در زیر چادر مشکیت عرق می ریزی…
نه برای آنکه مبادا در آتش دوزخ بسوزی
برای آنکه خدایت خوشش بیاید و به ملائکه بگوید؛ ببینید، این همان کسی است که به خلقتش به خود آفرین گفته ام…
و این یعنی عشق….
شهید سید مرتضی آوینی:
#شیطان حکومت خویش را بر ضعفها و ترسها و عادات ما بنا کرده است، و اگر تو نترسی و از عادات مذموم خویش دست برداری و ضعف خویش را با کمال خلیفةاللهی جبران کنی، دیگر شیاطین را بر تو تسلطی نیست.
شرح حال جناب ابوذر غفاری رحمه الله…
ﺑﺎﻟﺠﻤﻠﻪ ؛ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺩﺭ ﺭَﺑَﺬَﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺑﺘﻠﺎﻯ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﺋﻰ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ (ﺫَﺭّ) ﻭﻓﺎﺕ ﻳﺎﻓﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻯ ﭼﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻌﺎﺵ ﺧﻮﺩ ﻭ ﻋﻴﺎﻝ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻰ ﮔﺬﺭﺍﻧﻴﺪ ﺁﻓﺘﻰ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻫﻤﮕﻰ ﺗﻠﻒ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺯﻭﺟﻪ ﺍﺵ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺭَﺑَﺬَﻩ ﻭﻓﺎﺕ ﻳﺎﻓﺖ. ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻯ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﻭﻯ ﻣﻰ ﺑﻮﺩ، ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﮔﺬﺷﺖ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﺎ ﻧﻴﺎﻣﺪ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺭﻳﻢ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﻰ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻏﻠﺒﻪ ﻛﺮﺩ ﭘﺪﺭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺍﻯ ﻓﺮﺯﻧﺪ، ﺑﻴﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺻﺤﺮﺍﻯ ﺭﻳﮕﺴﺘﺎﻥ ﺭﻭﻳﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﮔﻴﺎﻫﻰ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﻳﻢ ﻭ ﺑﺨﻮﺭﻳﻢ ؛
ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎﻣﺪ؛ ﭘﺪﺭﻡ ﺭﻳﮕﻰ ﺟﻤﻊ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺳﺮ ﺑﺮ ﺁﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻧﻈﺮ ﻛﺮﺩﻡ ﭼﺸﻤﻬﺎﻯ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﺣﺘﻀﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﮔﺮﻳﺴﺘﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻯ ﭘﺪﺭ ﻣﻦ! ﺑﺎ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻛﻨﻢ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﺎﺑﺎﻥ ﺑﺎ ﺗﻨﻬﺎﺋﻰ ﻭ ﻏﺮﺑﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ دختر! ﻣﺘﺮﺱ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﻣﻦ ﺑﻤﻴﺮﻡ ﺟﻤﻌﻰ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪ ﻭ ﻣﺘﻮﺟّﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﻦ ﺷﻮﻧﺪ…
#منتهی_الآمال ، باب اول
امام باقر علیه السلام
فرمودند:
کسى که یک بار در عمر خود سوره یس را بخواند، خداوند به شماره هر آفریده اى در دنیا و هر آفریده اى در آخرت و در آسمان دو هزار حسنه براى او نوشته و دو هزار گناه او را پاک مى نماید و دچار فقر، زیان مالى ، زیر آوار ماندن ، بیچارگى ، دیوانگى ، جذام ، وسواس و بیمارى زیانبخش نمى شود. و خداوند سختیهاى مرگ و ترسهاى آن را براى او اسان نموده و قبض روح او را خود به دست مى گیرد و از کسانى خواهد بود که خداوند براى آنان گستردگى در زندگى ، خوشحالى هنگام زیارت خداوند و رضایت به ثواب الهى را در آخرت براى آنان تضمین نموده است . و خداوند متعال به تمام فرشتگان آسمانى و زمینیش مى فرماید: همانا که از فلانى راضى شدم ، پس براى او استغفار نمایید.
#کتاب_ثواب_الاعمال_و_عقاب_الاعمال_شیخ_صدوق
در محضر آیت الله بهجت مدظله
چرا امام زمان عجل الله تعالی فرجه غائب هستند و ما از فیض حضورشان محرومیم ؟
سبب غیبت امام زمان «عج» خود ما هستیم! وگرنه اگر ظاهر شود چه کسی او را میکشد؟ آیا جنّ آن حضرت را میکشد؟ یا قاتل او انسان است؟!
ما از پیش امتحان خود را پس داده ایم که چگونه از امام تحفظ و یا اطاعت می کنیم، و یا این که او را به قتل می رسانیم ! انحطاط و پستی انسان به قدری است که قوم حضرت صالح(ع) ناقهٔ صالح را با اینکه وسیله ارتزاق و نعمت آنها بود، پی کردند، چنان که قرآن کریم دربارهٔ آن می فرماید: «لکُم شِربُ یَوم معلوم»(شعرا:155) یعنی یک روز، آب سهم شما باشد و روز دیگر سهم آن، و روزی که آب چاه را میخورد در عوض به آنها شیر میداد!…
آن آقا گفت: چرا برای تعجیل فرج دعا می کنید؟ آیا میخواهید بیاید و او را هم بکشید؟ برای اینکه مزاحم خط و مردم و حکومت و حاکمیت شما خواهد بود! آنان که سایر ائمه را کشتند، دیوانه که نبودند! بلکه سبب آن بب دینی بود!
آیا الان دیگر آن طور نیست؟!…
#آیت_بهجت
مثل واژگونی کشتی ها در امواج دریا، شما هم در امواج حوادث واژگون می شوید.
در آن حال، امیدی به نجات نیست.
مگر کسی که خدا از او پیمان محکم گرفته، همو که ایمان در دلش ثابت شده، همان که خدا به روحی از جانب خود تأییدش کرده باشد…
سپس امام صادق علیه السلام قسم خورد و فرمود:
غیبت امامتان سال ها طول خواهد کشید. امتحانی سخت پیش روی شماست.
در آن زمان چشم های اهل ایمان برایش اشک خواهد ریخت.
پرسیدم: پس چه باید کرد؟
خورشید تابیده بود به ایوان خانه.
امام صادق علیه السلام رو به خورشید کرد و فرمود:
آفتاب را می بینی؟
حقیقت امر ما از آفتاب هم روشن تر است.
مکیال المکارم، ج2، ص 235.
کافی، ج 1،ص 336.
معرفی حضرت #مهدی (عج) در شب #معراج
*صدوق در امالى از ابن عباس روایت کرده که پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: چون در شب معراج مرا بآسمان هفتم و از آنجا بسدرة المنتهى و از آنجا بحجابهاى نور بردند،
پروردگارم ندا کرد که:
*اى محمد! تو بنده من و من پروردگار توأم.
_پس خود را در برابر من کوچک شمار و مرا پرستش کن و بر من توکل نما و بمن اعتماد داشته باش!
_ زیرا من دوست دارم که تو بنده و حبیب و رسول و پیغمبر من باشى، و برادرت على جانشین، و باب مدینه علم تو باشد او حجت من و پیشواى بندگان من است که بوسیله او دوستان من از دشمنانم شناخته گردند و هم بوسیله او حزب شیطان از حزب الله تمیز داده میشود.
_دین من بوجود او پایدار، و حدود آن محفوظ، و احکامش جارى میگردد.بخاطر تو و او و امامان اولاد تو، بمرد و زن بندگانم ترحّم میکنم.
_ و بوسیله قائم شما زمین خود را با تسبیح و تقدیس و تهلیل و تکبیر و تمجید ذات مقدسم، آباد کنم و از وجود دشمنان پاک گردانم و بدوستانم واگذار نمایم.
* با ظهور او سخنان بیدینان را پست و تعالیم خود را بلند گردانم، و شهرها و بندگانم را از علم خود با خبر کنم و گنج ها و اندوخته ها را آشکار سازم، و او را باسرار و ما فی الضمیر هر کس مطلع گردانم و با نیروى فرشتگانم مدد کنم، تا فرمان مرا اجرا کند و دینم را رواج دهد او ولى بحق من و مهدى حقیقى بندگان من است.
مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)،مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى ، دوانى، تهران:1378 ش،ص274.
#نسخه
آیت الله مجتهدی تهرانے (ره):
«حل مشکل ازدواج با #ذکر #استغفار»
اگر در گرفتاری هستید، اگر مشکل ازدواج دارید، اگر منزل میخواهید، استغفار کنید، خدا گره از کارهاتان باز میکند، اما باید شرایط استغفار را هم مراعات کرد
از جایی که گمان نداری استغفار کنی، میآید، همسفر خوب پیدا میکنی، یه زن خوب گیرت میآید، برای نماز شب اگر استغفار کردی یک زن نماز شبخون گیرت میآید و اگر استغفار نکنی یک زن بینماز گیرت میآید.
رزق همهاش پول نیست، در احادیث که آمده اگر این کار را بکنی رزقت زیاد میشود، رزق معنوی رزق است، رفیق خوب رزق است، همسفر خوب هم رزق است، هر وقت میخواهید مسافرت بروید، چند بار استغفار کنید تا یک همسفر خوب داشته باشید.
* ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻭ ﻣﺪﺡ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ
* ﺿﺪ ﻏﻴﺒﺖ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ، ﻣﺪﺡ ﻭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺁﻥ ﺻﻔﺘﻰ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺏ، ﻭ ﻋﻤﻠﻰ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﻏﻮﺏ. ﺑﺎﻋﺚ ﺣﺼﻮﻝ ﻣﺤﺒﺖ، ﻭ ﻣﻮﺟﺐ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﻭ ﺍﻟﻔﺖ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ، ﺧﺼﻮﺻﺎً ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﻏﻴﺎﺏ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﺩﺧﺎﻝ ﻓﺮﺡ ﻭ ﺳﺮﻭﺭ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﺆﻣﻦ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ. ﻭ ﺛﻮﺍﺏ ﺁﻥ - ﭼﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺷﺪ - ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﺣﺎﺩﻳﺚ ﺩﺭ ﺛﻮﺍﺏ ﺧﺼﻮﺹ ﻣﺪﺡ ﻧﻴﺰ ﺭﺳﻴﺪﻩ.
* ﭼﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﻣﺮﻭﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: «ﺟﻤﻌﻰ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ - ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ - ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﻭﺍﺟﺐ ﺷﺪ».
#معراج_السعاده
#قرآن
آیه 123 از سوره مبارکه توبه؛
سرسختی مقابل دشمن
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُم مِّنَ الْکُفَّارِ وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ
ترجمه؛
*ﺍﻯ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ! ﺑﺎ ﻛﺎﻓﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﻫﻢ ﺟﻮﺍﺭ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، ﻧﺒﺮﺩ ﻛﻨﻴﺪ؛ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﺷﻤﺎ ﺳﺮﺳﺨﺘﻰ ﻭ ﺷﺪﺕ ﻳﺎﺑﻨﺪ ؛ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ.
تفسیر؛
1_ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻋﻤﻞ ﻭ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎﺷﺪ. ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻗﺎﺗﻠﻮﺍ
2_ ﺩﻓﻊ ﺷﺮّ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻧﺰﺩﻳﻜﺘﺮ، ﺍﻭﻟﻮﻳّﺖ ﺩﺍﺭﺩ. ﻳﻠﻮﻧﻜﻢ ﻣﻦ ﺍﻟﻜﻔّﺎﺭ (ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﻯ ﺟﻨﮕﻰ ﺍﺳﻠﺎم، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻧﺰﺩﻳﻜﺘﺮ ﺍﺳﺖ، ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻯ ﻓﻜﺮﻯ ﻭ ﻋﻘﻴﺪﺗﻰ ﻧﻴﺰ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺷﺒﻬﺎﺕِ ﺭﺍﻳﺞ ﻭ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ)
3_ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺻﻠﺎﺑﺖ ﻭ ﺷﺪّﺕ ﻟﺎﺯم ﺍﺳﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺪﺍﺭﻙ ﺩﻳﺪ، ﭼﻪ ﺷﺠﺎﻋﺖِ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﭼﻪ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﻭ ﺳﻠﺎﺣﻬﺎﻯ ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﭼﻪ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻫﺎﻯ ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺗﺨﺼّﺼﻰ. ﻭﻟﻴﺠﺪﻭﺍ ﻓﻴﻜﻢ ﻏﻠﻈﺔ
4_ ﺳﭙﺎﻩ ﺍﺳﻠﺎم، ﺑﺎﻳﺪ ﺻﻠﺎﺑﺖ ﻭ ﻫﻴﺒﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻏﻠﻈﺔ
ﺩﺭ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺍﺧﻠﺎﺹ
* ﺑﺪﺍﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺧﻠﺎﺹ ﺗﻌﺮﻳﻔﻬﺎﻳﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺫﻛﺮ ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺳﻠﻮﻙ ﻭ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﻣﺘﺪﺍﻭﻝ (ﺍﺳﺖ) ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ ﺑﻪ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺟﻤﺎﻝ. ﺟﻨﺎﺏ ﻋﺎﺭﻑ ﺣﻜﻴﻢ ﺳﺎﻟﻚ، ﺧﻮﺍﺟﻪ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻧﺼﺎﺭﻯ، ﻗﺪﺱ ﺳﺮﻩ، ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺍﻟﺎﺧﻠﺎﺹ ﺗﺼﻔﻴﺔ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﻣﻦ ﻛﻞ ﺷﻮﺏ. ﺍﺧﻠﺎﺹ ﺻﺎﻓﻰ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﻋﻤﻞ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺧﻠﻄﻰ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﻋﻢ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺷﻮﺏ ﺑﻪ ﺭﺿﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻳﺎ ﺷﻮﺏ ﺑﻪ ﺭﺿﺎﻯ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﺩﻳﮕﺮﻯ.
* ﻭ ﺍﺯ ﺷﻴﺦ ﺍﺟﻞ ﺑﻬﺎﺋﻰ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻗﻠﻮﺏ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺗﻌﺮﻳﻔﺎﺗﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ: ﻗﻴﻞ: ﺗﻨﺰﻳﻪ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺍﺀﻥ ﻳﻜﻮﻥ ﺍﻟﻐﻴﺮ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﻴﻪ ﻧﺴﻴﺐ. ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻥ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﻋﻤﻞ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﻏﻴﺮ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺼﻴﺒﻰ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺰ ﻗﺮﻳﺐ ﺑﻪ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺳﺎﺑﻖ ﺍﺳﺖ.
#چهل_حدیث ، امام خمینی (ره)
#آداب_میهمانی
#امام_باقر_علیه_السلام:
إذا دَخَلَ أحَدُکُم على أخیهِ فیرَحلِهِ فَلْیَقعُدْ حیثُ یَأمُرُ صاحِبُ الرَّحلِ؛ فإنّ صاحِبَ الرَّحلِ أعرَفُ بِعَورَةِ بَیتِهِ مِن الداخِلِ علَیهِ.
هرگاه یکى از شما به خانه برادرش وارد شد هر جا صاحب خانه گفت همان جا بنشیند زیرا صاحب خانه به وضع اتاق خود آشناتر از مهمان است.
بحار الأنوار: 75/451/2
Imam Baqir (as) said:
When entering your brother’s house, sit on the place where he offers; Cause he knows about his house more than a guest.
Bihar al-anwar 75/451/2
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله:
*بینما موسی علیه السلام جالسا إذ أقبل إبلیس … قال موسی: فأخبرنی بالذنب الذی إذا أذنبه ابن آدم استحوذت علیه؟ قال: إذا أعجبته نفسه، واستکثر عمله، وصغر فی عینه ذنبه.
*موسی علیه السّلام نشسته بود که ابلیس نزد او آمد، موسی فرمودند: مرا از آن گناهی خبر ده که اگر آدمی مرتکبش شود تو بر او استیلا می یابی؟ ابلیس گفت:
1_ هر گاه #خودپسند شود
2_ و #عملش_را_زیاد بیند
3_ و #گناهش در نظرش #خَُرد آید.
الکافی، ج 2، ص 314 __________________________________
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
علامه طباطبایی(رحمه الله تعالی):
از آنجا که هر رزقى و هر چیزى خالص براى خدا است، پس هر چیزى که او افاضه کند، و هر رزقى که او بدهد عطیهاى است بدون عوض، و بدون اینکه چیزى در مقابلش گرفته باشد، براى اینکه هر چیزى در مقابل بخشش خدا فرض شود خود آن مقابل و عوض هم از خدا است.
مثلا اگر عبادت را عوض نعمتهاى خدا فرض کنیم، آن نیز با توفیق خدا و اعضا و جوارحى است که او براى ما درست کرده، پس ما حقى بر او پیدا نمىکنیم، تا آن حق عوض نعمتهاى او قرار گیرد، پس احدى نیست که حقى بر خدا داشته باشد مگر حقى که خود خدا بر خود لازم شمرده، هم چنان که در مورد رزق فرموده:
” وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها”
این عهدهگیرى را کسى بر خدا واجب نکرده، خود او است که رزق هر جنبندهاى را به عهده گرفته است.
ترجمه تفسیر المیزان؛ ج3؛ ص 218
بسم الله الرحمن الرحیم
سخن گویید تا شناخته شوید،
امام علی علیه السّلام فرمودند:
تَکَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ
سخن گویید تا شناخته شوید، که شخصیّت آدمی زیر زبانش نهفته است.
نهج البلاغه، حکمت 384
_____________________________
#حکمت_های_نهج_البلاغه
_____________________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
#داستان_پند_آموز
#داسـتان های #بهلول
راه حل بهلول برای پرداخت پول بخار
یک روز عربی ازبازار عبور می کرد که چشمش به دکان خوراک پزی افتاد از بخاری که از سر دیگ بلند میشد خوشش آمد
تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد
هنگام رفتن صاحب دکان گفت : تو از بخار دیگ من استفاده کردی وباید پولش را بدهی
مردم جمع شدن مرد بیچاره که از همه جا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا می گذشت
از بهلول تقاضای قضاوت کرد بهلول به آشپز گفت : آیا این مرد از غذای تو خورده است؟
آشپز گفت : نه ولی از بوی آن استفاده کرده است
بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد وبه زمین ریخت وگفت : ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر
آشپز با کمال تحیر گفت : این چه طرز پول دادن است؟
بهلول گفت : مطابق عدالت است کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند
#السلام علیک یا #سقا ادرکنی
نفس خسته عیسی فقط عباس(ع) است,
ذکر جادویی موسی فقط عباس(ع) است!
سر در قلعه یوسف ز طلا بنوشتند,
همه دیوانه و لیــلا فقط عباس(ع) است!
از دو دست کرمش حاتمیان میگویند,
ما گداییم که آقا فقط عباس(ع) است!
عرشیان لحظه به لحظه به علی(ع) میگفتند,
مرهـم سیــنه زهرا(س) فقط عباس(ع) است!
وسط صحبت خود اهل جنان دم زده.اند,
همگی ساحل و دریا فقط عباس(ع) است,
رجز عمه سادات میان دشمن:
ما همه تشنه و ســقا فقط عباس(ع) است..!
#مناجات
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنِى لَهُمْ قَرِینا، وَ اجْعَلْنِى لَهُمْ نَصِیرا، وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِشَوْقٍ إِلَیْکَ، وَ بِالْعَمَلِ لَکَ بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى، إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَ ذَلِکَ عَلَیْکَ یَسِیرٌ.
خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا همنشین آنها قرار ده، و یار آنها گردان، و بر من منّت گذار که شوق من به سوى تو باشد، و و عمل براى تو کنم به هرچه دوستى دارى و مى پسندى، که بر هر چیز توانایى و این ها بر تو آسان است.
#صحیفه سجادیه ، دعای بیست و یکم
التماس دعا
امیر کلام، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
چون در سخن گفتن مغلوب شدی، مبادا در سکوت کردن مغلوب شوی….
#میزان_الحکمه ج2 ص385
بسم الله الرحمن الرحیم
کنفرانس علما بغداد!
_شیعه یعنی چه؟ مگر شیعه یکی از فرقه های مسلمانان نیست؟
_ نه; زیرا خلافت ابوبکر و عمر و عثمان را قبول ندارند.
_مگر مسلمانی هست که خلافت آن سه نفررا قبول نداشته باشد؟
_اری، آنها شیعیان هستند.
_وقتی خلافت آنها را قبول ندارند، چرا مردم آنها را مسلمان می نامند؟
_به همین جهت گفتم که آنها کافر می باشند…
ملک شاه مدتی طولانی به فکر فرو رفته سپس گفت:
* باید وزیرمان نظام الملک را حاضر کنیم تا حقیقت برایمان آشکار شود
ملک شاه، نظام الملک را احضار کرد و از او پرسید که
_آیا شیعیان، مسلمانند؟
_ اهل سنت در این باب، اختلاف دارند.
*گروهی، شیعیان رامسلمان می دانند. زیرا به یگانگی خداوند ورسالت پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) شهادت می دهند و نماز را به پا می دارند و روزه می گیرند. گروهی دیگر، آنها را کافر می دانند.
_تعداد شیعیان چقدر است؟
_ تعداد دقیق آنها را نمی دانم; اما تقریباً نیمی از جمعیت مسلمانان را تشکیل می دهند.
_ آیا نیمی از مسلمانان کافرند؟
_برخی آنها را کافر می دانند; اما من اعتقادی به کفر ایشان ندارم.
_آیا می توانی دانشمندان شیعه و سنی را گرد هم آوری تا به بحث و گفتگو بپردازند و حقیقت برای ما روشن شود؟
_این کار، سخت است و از عاقبت آن، بر شاه و مملکت بیمناکم.
_برای چه؟
_زیرا مسأله شیعه و سنی، مسأله ساده ای نیست; بلکه مسأله حق و باطل است که به خاطر آن، خون های بسیار ریخته شده
و کتابخانه هائی به آتش کشیده شده و زنانی به اسارت رفته اند.
درباره آن، کتاب ها و مجموعه های گوناگونی فراهم آمده و جنگهای بی شماری بر سر آن به پا گردیده است.
پادشاه جوان از شنیدن این جریان، متعجب گردید و به فکر فرو رفت.
پس از مدتی درنگ گفت: ای وزیر! نیک می دانی که خداوند، کشوری پهناور و لشکریانی بی شمار به ما ارزانی داشته است. بنابر این، باید شکر این نعمت را بجای آوریم و شکر ما بدین است که حقیقت را دریابیم; آنگاه گمراهان را به راه راست هدایت نماییم.
بدون شک یکی از این دو گروه بر حق و دیگری باطل است; ناگزیر باید حق را بشناسیم و از آن پیروی کنیم و باطل را نیز شناخته، از آن دوری گزینیم.
پس نشستی با حضور علمای شیعه و سنی ترتیب بده تا با یکدیگر به بحث و گفتگو بپردازند. فرماندهان، دبیران و سران کشور را نیز دعوت کن.
*در این صورت، اگر دیدیم حق با اهل سنت است شیعیان را با زور به مسلک آنها وارد خواهیم نمود.
_اگر شیعیان، مذهب اهل سنت را نپذیرفتند، چه کنیم؟
_ همه آنها را به قتل می رسانیم.
آیا کشتن نیمی از مسلمانان ممکن است؟
️ پس راه حل و چاره مشکل چیست؟
از این کار صرف نظر نمایید.
گفتگو بین شاه و وزیر دانشمندش به پایان رسید; ولی ملک شاه آن شب تا صبح آرام نگرفت و پیوسته در این اندیشه بود که چگونه از این بن بست خارج گردد.
?ادامه دارد……
قسمت دوم
کتاب موتمر علما البغداد
___________________________
#راهی_به_سوی_حقیقت
___________________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
شنیدن یا گوش دادن؟!
رابطه والدین و فرزند از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. یکی از راههای ایجاد رابطه مفید و مؤثر رابطه حضوری به صورت چشم در چشم یا صورت به صورت بودن می باشد. والدین در این نوع ارتباط به حالات و هیجانات درونی کودک پی خواهند برد و از احساسات او باخبر خواهند شد و کودک نیز احساس ارزشمندی کرده و رابطه خوبی با والدین برقرار خواهد کرد.
مادری نقل می کرد همچنان که مشغول رسیدگی به امور روزانه منزل بودم سخنان کودک چهار ساله ام را نیزمی شنیدم و گاهی برای رهایی از پرسشهای نا تمام وی جوابهایی کوتاه و مختصر می دادم ، که ناگهان با جمله فرزند که کمی ملتمسانه نیز بود به خود آمدم که گفت: مامان میشه با چشمات به من گوش کنی!!
این فرزند با این جمله درخواست توجه مستقیم دارد و می گوید که به شنیدن اکتفا نکن بلکه گوش کن!!
شنیدن یک امر مکانیکی می باشد .خواسته یا ناخواسته در اطرافمان همیشه صداهایی برای شنیدن است، ولی زمانی که می خواهیم به چیزی گوش دهیم در واقع دست به یک کار ارادی زده ایم ، یعنی یک امر از امور را انتخاب کرده ایم و توجه خاص به آن نشان داده ایم . در گوش دادن به کودک باید از ارتباط قوی حضوری و چشمی استفاده کرد که یکی از راههای تقویت مهرورزی به کودکان می باشد.
1.سیده خدیجه سعادتمند، وبلاگ ذهن آزاد، میهن بلاگ
سخنان رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای
من به یکایکِ شما عزیزان توصیه میکنم تا آنجا که میتوانید، با صحیفه سجادیّه مأنوس شوید. کتاب بسیار عظیمی است. این که گفتهاند زبور آل محمّد، واقعاً همین طور است؛ پُر از نغمههای معنوی است، دعا و درس است؛ هم درس اخلاق است، هم درس علمالنّفس است، هم درس امور اجتماعی است…
شما باید علاج اینها را هم از خدا بخواهید. وقتی که با خدا راز و نیاز میکنید، از جمله چیزهایی که میخواهید، علاج همین مشکلات درونی و نفسانی است. آن جامعهای که حداقل مجموعه بزرگی از آن با این خصوصیات پرورش پیدا کند، همان جامعهای است که هیچ ترفندی در آن کارگر نخواهد شد.
13 آذر 1376
#صحیفه_سجادیه
#مقام_معظم_رهبری
شفای دیده آیة الله بروجردی!
این فقیه متبحر، آیت الله بروجردی، که اینجا خوابیده، این مرد، در اواخر عمرش با آن سن پیری، مطالعه می کرد دقیق ترین خطوط را. بعد قصه خودش را نقل کرد، گفت: چشم من به یک دردی مبتلا شد، معالجه هر چه کردم اثر نکرد، رفتم برای تشرف به عتبات، به بصره که رسیدم، سوار قطار شدم، در آنجایی که من سوار بودم، این زوار پیاده، که قاصد زیارت سیدالشهداء بودند، سوار شدند.
یکی از اینها خوابیده بود، من از آن گـِل بین انگشتهای پای این شخص، یک کمی برداشتم، به هر دو چشم مجروحم مالیدم، به مجرد اینکه آن گـِل را مالیدم، درد برطرف شد و تا این سال محتاج به عینک نشدم، این معرفت این فقیه متبحّر است. (آیت الله وحید خراسانی)
شرح حال جناب ابوذر غفاری رحمه الله…
ﺑﺎﻟﺠﻤﻠﻪ؛ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺗﺎﺏ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﻧﻬﻰ ﺍﺯ ﻣﻨﻜﺮ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩ ﻭ ﺣﻜﻢ ﺑﻪ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﻭ ﻭ ﺍﻫﻞ ﻭ ﻋﻴﺎﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﻪ ﺭَﺑَﺬَﻩ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﻮﺍﺿﻊ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻛﺘﻔﺎ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﺘﻮﻯ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣﻨﻊ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺰ ﺍﻛﺘﻔﺎ ﻧﻨﻤﻮﺩﻩ ﺩﺭ ﺣﻴﻦ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺑﻮﺫﺭ، ﺣﻜﻢ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺑﺮ ﺗﺸﻴﻴﻊ ﺍﻭ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻧﻨﻤﺎﻳﺪ.
ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﺣﺴﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻬﻤﺎﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﻋﻘﻴﻞ ﻭ ﻋﻤّﺎﺭ ﻳﺎﺳﺮ ﻭ ﺑﻌﻀﻰ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻳﻌﺖ ﺍﻭ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﻭﺍﻥ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﻜﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪﻩ ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺣﺮﻛﺘﻰ ﺻﺎﺩﺭ ﮔﺮﺩﺩ ﻛﻪ ﺧﻠﺎﻑ ﺣﻜﻢ ﺧﻠﻴﻔﻪ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ؟ ﻭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﻣﺮﻭﺍﻥ ﮔﻔﺘﮕﻮﻳﻰ ﺷﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺗﺎﺯﻳﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻭ ﮔﻮﺵ ﺍﺷﺘﺮ ﻣﺮﻭﺍﻥ ﺯﺩ، ﻣﺮﻭﺍﻥ ﻧﺰﺩ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺷﻜﺎﻳﺖ ﻛﺮﺩ.
ﭼﻮﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﻭﺍﻥ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﻜﻮﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺗﺎﺯﻳﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻭ ﮔﻮﺵ ﺍﺷﺘﺮ ﺍﻭ ﺯﺩﻩ ﺍﻯ؟ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻚ ﺷﺘﺮ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺩَﺭ ﺳﺮﺍﻯ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺣﻜﻢ ﺑﻔﺮﻣﺎﻯ ﺗﺎ ﻣﺮﻭﺍﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺗﺎﺯﻳﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻭ ﮔﻮﺵ ﺍﻭ ﺯﻧﺪ.
#منتهی_الآمال ، باب اول …