لحظاتی با شهدا.
شهید «احمد نیکجو» رزمنده خوش سیمای لشکر ویژه 25 کربلا به یوسف لشکر معروف بود که در بیست و سوم دی 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.
ایشون رساله امام را حفظ بوده و برای بچهها تو سیدمحله قائمشهر کلاس احکام میگذاشت، به طوری که بچهها وقتی او را میدیدند، میگفتند: آیتالله احمد نیکجو آمد.
خواهر شهید نقل میکنه:
احمد نذر امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) بود. مادرم چهار پسر بدنیا آورد، ولی هیچ کدام زنده نماندند.
تا اینکه دست به دامن امام هشتم شد و امام رضا(علیه السلام)، احمد را به ما هدیه کرد و این بار احمد ماندنی شد…
ثواب یاد کردن امام حسین علیه السلام و لعن قاتلان آن حضرت در هنگام نوشیدن آب
عنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذَا اسْتَسْقَى الْمَاءَ فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَیْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ وَاغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِدُمُوعِهِ ثُمَّ قَالَ لِی یَا دَاوُدُ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَمَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَکَرَ الْحُسَیْنَ علیه السلام وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ کَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَاد
داود رقّى گفت: در خدمت امام صادق علیه السّلام بودم، آن حضرت آب خواست. وقتی آب را نوشید، دیدم به گریه افتاد? و چشمانش غرق اشک شد.?
سپس فرمود: اى داود! لعنت خدا بر قاتل حسین علیه السلام، هیچ بنده ای نیست که آب بنوشد و حسین علیه السّلام را یاد و کشنده اش را لعنت کند،
مگر آنکه خداوند صد هزار حسنه براى او در نظر میگیرد؛ صد هزار گناه او را محو ؛ و صد هزار درجه مقامش را بالاتر میبرد و ثواب آزاد کردن صد هزار برده را میبرد و خداوند او را در روز قیامت با قلبى آرام محشور مىکند.
کامل_الزیارات، النص، ص: 212 {اسکن باکیفیت}:
#حدیث_روز
خواهران و برادران غریب
ما با کمک دست، کارهایمان را انجام میدهیم. اگر دست نباشد، برخی از کارهایمان روی زمین میماند و مجبوریم به سختی کاری را انجام دهیم. اگر دست وجود نداشته باشد، یک چیزی کم است و نقصی در انسان وجود دارد. حالا کسی هم که از نعمت خواهر و برادر محروم باشد، مثل کسی است که دست و تکیهگاه ندارد، مثل کسی است که یک چیزی در جسمش کم است. کسانی هم که به هر دلیلی از خواهر و برادرشان جدا شدهاند، روابطشان سرد شده یا جدایی بین شان اتفاق افتاده است، در واقع ناقص شدهاند و دستهایشان را از دست دادهاند.
مشکلات خیلی از خواهرها و برادرها با یکدیگر به دلیل حرفنزدن است. بله! همین صحبتکردن ساده، این صحبتکردن میتواند حضوری باشد، میتواند تلفنی باشد، میتواند پیامکی باشد، میتواند در دل یک نامه باشد و… زمانی که خواهران و برادران در وقت نیاز یکدیگر را نصیحت و راهنمایی نکنند، کمکم مشکلات بیشتر و بیشتر میشود و حتی اگر مشکلات خاصی هم به وجود نیاید و روابط به سردی نرفته باشد، اشکال در خواهر و برادر انسان، براساس همان مثال دست، اشکال در یک قسمت از بدن است و کمکم این اشکال، کل بدن را دچار آزار خواهد کرد.
پس براساس نظر اسلام باید به خواهر و برادر به دید یک دست نگاه کرد؛ دست خودمان. باید به آنها مانند تکهای از وجودمان نگاه کنیم و لازم است از یکدیگر در جهت تعالی استفاده کنیم و به وقت نیاز، نصیحتشان کنیم. سعی کنیم در محیط خانواده خودمان اختلافات و مشکلاتمان را حل کنیم.
فأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکم.
«پس بین برادران (و خواهرانتان) اصلاح کنید. »(حجرات: 10.)
در این میان نباید فراموش شود که خواهر و برادر بزرگتر جایگاهشان فرق دارد. برادر بزرگتر مانند پدر است و خواهر بزرگتر مانند مادر؛ پس قدر این دستهایمان را بدانیم و کمی بیشتر بهشان توجه کنیم. هرچه باشد، برادران و خواهران عضوی از بدن زندگی ما هستند و چه خوب باشند و چه بد، جزئی از ما هستند و خوبی یا بدی آنها در هر صورت به ما میرسد.
امام رضا(علیه السلام) میفرمایند:
«الْأَخُ الْأَکبَرُ بِمَنْزِلَةِ الْأَبِ»
«برادر بزرگتر جایگاه پدری دارد.»
(تهذیبالأحکام، ج7، ص393.)
#حدیث_روز
عنایتهای ویژه خداوند متعال به وجود مقدس امام حسین علیه السلام
امام باقر و امام صادق علیهماالسلام فرمودند:
إنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَوَّضَ الْحُسَیْنَ عَلَیْهِ السَّلَامُ مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِی ذُرِّیَّتِهِ، وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ، وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ، وَ لَا تُعَدُّ أَیَّامُ زَائِرِیهِ جَائِیاً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِهِ.
خداوند در عِوض شهادت امام حسین علیه السلام
1. امامت را در نسل و ذریه حضرت قرار داد
3. شفا را در تربت حضرت قرار داد
3. اجابت دعا را زیر گنبد و بارگاه حضرت قرار داد
4. زائری که به زیارت #امام_حسین علیه السلام مُشَرف می شود از زمانی که حرکت می کند تا برمی گردد از عمرش حساب نمی شود.
#الأمالی ،ص317.
شیخ طوسی رحمة الله علیه.
#حدیث_روز
ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ ازﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ
ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳتﺷﺎﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ .
ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ ،
که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده اند ﺑﺨﻮﺍبد !
ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ
ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺑﺨﻮﺍﺑﺪ .
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭاﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد
فقط ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ،ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ شود.
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه ای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدنﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ .
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑه ﺨﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ .
ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪنکیر و منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ.
ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕوید ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪند:
ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟
ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ (ﺧﺮ ) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ .
ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭاندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭفلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و….
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ بخاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید .
ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ می شود ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ﮐﻨﻨﺪ
ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ .
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ
ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ !
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕوید:
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ
ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ …
ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست
ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست
هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور
هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست…
مرﺩﯼ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ ﻣﺎﺩﺭ، ﻫﻤﺴﺮ ﻭ فرزندش ﺭﺍ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﺰﺩ اربابی ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، وی ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺵ ﺍﺧﻼﺹ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ کارها ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﺍﺩ.
یک ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻭ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﻧﺮﻓﺖ…
ﺑه همین ﻋﻠﺖ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ:
ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﯾﻨﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻢ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻏﯿﺒﺖ ﻧﮑﻨﺪ.
ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﻤﺎ ﺑه خاﻃﺮ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩﺵ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ در روز بعد ﺳﺮﮐﺎﺭﺵ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ارباب ﺣﻘﻮﻗﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﯾﻨﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ.
ﮐﺎﺭﮔﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ تشکر کرد و ﺩﻟﯿﻞ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻥ ﺭﺍ ﻧﭙﺮﺳﯿﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩ.
ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺑه شدت ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺩﯾﻨﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻢ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﺮﺩ…
ﻭ ﮐﺎﺭﮔﺮ باز هم ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ و علت این کار را ﺍﺯ ﺍﻭ نپرسید.
ﭘﺲ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺍﺯ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺍﻭ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ به همین ﻋﻠﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺣﻘﻮﻗﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﯽ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﯽ!
ﮐﺎﺭﮔﺮ ﮔﻔﺖ:
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩﯼ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ برای ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺩﯾﻨﺎﺭ از حقوقم ﮐﻢ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯾﺶ ﺑﻮﺩﻩ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﻨﺪ ﺭﻭح هاﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻗﺎﻧﻊ ﻭ ﺭاضی اند ﻭ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻭ ﮐﺎﻫﺶ ﺭﻭﺯﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎن ها ﻧﺴﺒﺖ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻨﺪ…
پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) فرمودند :
آیا شما را از شبیهترینتان به خودم با خبر نسازم؟
گفتند : آرى اى رسول خدا . پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند : هر کس ؛
خوش اخلاقتر،
نرمخوتر،
به خویشانش نیکوکارتر،
نسبت به برادران دینىاش دوستدارتر،
بر حق شکیباتر،
خشم را فرو خورنده تر،
با گذشت تر،
ودر خرسندى وخشم با انصافتر باشد!
? “کافى ج 2، ص 241″
#حدیث_روز
️علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ؛ مشهورترین لقبش «زین العابدین» و «سجاد» است.
در پنجم شعبان سال 38 هـ ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود.
پدر بزرگوارش حسین بن علی ـ علیه السلام ـ میباشد. و مادرش به نامهای «شهر بانو»، «شاه زنان»، «شهر ناز»، «جهان بانویه» «خوله» و… خوانده شده است.[1]
آن حضرت دوران کودکی را در مدینه سپری کرد. حدود دو سال از خلافت جدّش میرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ و ده سال دوران امامت عموی خویش امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ را شاهد بود. بعد از شهادت امام مجتبی ـ علیه السلام ـ ده سال دوران امامت پدر را درک نمود. بعد از قیام عاشورا در سال 61 هـ ق که امامت به او رسید، با زمامداران زیر معاصر بود:
یزید بن معاویه (سال 64 - 61)، عبدالله بن زبیر (73-61)، معاویة بن یزید، مروان بن حکم (نه ماه از سال 65)، عبدالملک بن مروان (86-65) و ولید بن عبدالملک (86- 96) و سرانجام در سال 94 یا 95 هجری به شهادت رسید.[2]
معصومان ـ علیهم السلام ـ هر یک الگوی تامّی برای بشریت بودند. با این حال فرصتهای زمانی و شرایط محیطی و مکانی، زمینه بروز برخی شیوه ها و روشها را به آنها داد.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در روش حکومت و اخلاق مردمی الگو قرار گرفت، و علی ـ علیه السلام ـ شیوه اجرای عدالت و جهاد و صبر و بردباری را به مردم آموخت و حسین بن علی ـ علیهما السلام ـ مکتب جهاد و شهادت و تحمل اسارت را زینت بخشید و حسن بن علی ـ علیهما السلام ـ روش صلح با دشمن و تحمل زخم زبانهای دوستان را به مردم ارائه کرد. و حضرت سجاد ـ علیه السلام ـ نیز روش دعا و سخن گفتن با خدا و خواستن حاجت از او را به مردم تعلیم نمود. و همین طور آموخت که چگونه با دعا میتوان مسائل مهم اعتقادی، سیاسی، عاطفی، و روحی را بیان نمود.
?منابع
[1]. دکتر سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، اول، 1365 هـ ش، ص 27- 29.
[2]. ابن ابی السراج البغدادی، تاریخ الائمه، قم ـ مکتبة بصیرتی، ص 9، مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 234- 235
#حدیث_روز
قریب سی سال قبل مبتلا به مرض سرطان حنجره گردیدم و همه دکترهایی که مرا مداوا کرده بودند از علاج و بهبودی من مایوس شده و گفتند: که مرض تو قابل معالجه نمی باشد بطوری که دیگر قادر به صحبت کردن هم نبودم .
مایوسانه از تهران به بندر برگشتم . روزها به طور سخت و پیاپی می گذشت تا اینکه ایام محرم فرا رسید، بنده چون ایام محرم الحرام برای تبلیغ دین منبر می رفتم ، با خود اندیشیدم که منبری اینجا من بودم ، همه از اطراف برای عزاداری (حضرت سیدالشهدا (علیه السلام )) به اینجا می آمدند و من بر ایشان منبر می رفتم ، اما امسال دیگر محروم شده ام باری ، با یاس و دلتنگی زیاد، در منزل بستری بودم .
روزی (کتاب العباس ) نوشته (مرحوم سید عبدالرزاق مقرم قدس سره ) را مطالعه می کردم ، به این مطلب رسیدم که نوشته بود: (اگر کسی حاجتی داشته باشد و متوسل به (ام البنین (علیه السلام )) مادر حضرت (قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس (علیه السلام )) شود و روز شنبه هم به نیت حضرت روزه بگیرد، حاجتش برآورده می شود). در همان آن توسلی پیدا کرده و گفتم : (یا ام البنین ، ما هر سال مثل امشب گریه می کردیم و منبر می رفتیم ولی امسال محروم شده ایم .)
وقت نماز مغرب و عشا شد، نماز خواندم ، گویی کسی به من گفت : به مسجد برو، در مسجد برنامه عزاداری بر پا بود ولی من در آنجا حضور نداشتم و منبری هم که مردم برای انجام سخنرانی در دهه محرم الحرام به مسجد آورده بودند خالی بود. دیگر نتوانستم طاقت بیاورم و در منزل بنشینم ، لذا به طرف مسجد حرکت کردم . به درب مسجد که رسیدم ، مردم با دیدن من شروع به گریه کردند. من هم متاثر شدم که امسال نمی توانم کاری بکنم .
اما پس از آنکه وارد مسجد شدم ، بی اراده به طرف منبر حرکت کردم تا کنار منبر رسیدم ، و سپس از پله های منبر بالا رفتم . (برای چه بالای منبر می روم ؟!)، خودم هم نمی دانم .
پس از آنکه در بالای منبر قرار گرفتم ، یکدفعه شروع کردم به (بسم الله الرحمن الرحیم ) گفتن و یک ساعت و نیم صحبت کردم . چه مجلسی شد همه ناله و گریه و ضجه می زدند انگار نه انگار که من آن آدم قبلی می باشم . متوجه شدم کسالتم رفع شده است از آن وقت الی یومنا هذا دیگر بحمدالله کسالتی ندارم . این است معجزه پسر رشید (ام البنین (علیه السلام ) حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام ).
ساقی کوثر پدرت مرتضی است
کار تو سقایی کربلا است
مدح تو این بس که شدی ملک جان
شاه شهیدان و امام زمان
گفت بتو گوهر والا نژاد
جان برادر بفدای تو باد
شه که بفرمان برادر رود
کیست ریاضی که فدایت شود
?کتاب کرامات العباسیّه (معجزات حضرت ابالفضل العباس بعد از شهادت )
#حدیث_روز
توسلات به ماه منیر بنی هاشم(علیه السلام) برای برآورده شدن حاجات
1. (عباس ) در حروف ابجد مطابق با عدد 133 است . به تجربه رسیده که اگر کسی برای برآورده شدن حاجت و رفع گرفتاری ، بعد از نماز روز جمعه ، 133 مرتبه رجا بگوید: یا کاشف الْکرْب عنْ وجْه الْحسیْن اکْشفْ لی کرْبی بحق اخْیک الْحسیْن علیه السلام حاجت او برآورده و گرفتاری برطرف می شود.
2.اشخاصی که در بیابان تشنه و در معرض هلاکند، توسل جستن به ابی القربه (یا اباالقربه ) موثر بوده و بدین وسیله رفع تشنگی از آنان می شود، این امر نیز تجربه شده است .
3. مرحوم بیرجندی در کتاب شریف کبریت احمر می نویسد: در سفر عتبات عالیات در عالم رو یا دیدم اگر کسی گوید:(عبْدالله اباالْفضْل دخیلک ) حاجت او برآورده شود
پس از آن احقر مکرر به آن عمل کردم و حوایج مهم و بزرگی برآورده شد.
4. به تجربه رسیده که نذر برای (ام البنین (علیهاالسلام )) و اطعام مستمندان به نام (اباالفضل (علیه السلام)) برای برآورده شدن حاجات مو ثر است .
5. از مرحوم آیت الله العظمی (آقای سیدمحمود حسینی شاهرودی قدس سره ) نقل شده است که فرموده بود: من در مشکلات ، صد مرتبه صلوات برای (مادر حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام ) ام البنین (علیه السلام)) می فرستم .(بنده هم مولف کرارا به آن رسیده ام )
6. چهار شب جمعه ، ده مرتبه سوره یس ، بدین طریق: شب جمعه اول سه مرتبه ، شب جمعه دوم سه مرتبه ، شب جمعه سوم سه مرتبه ، شب جمعه چهارم ، یک مرتبه سوره یس به نیابت از (حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)) هدیه برای مادرش (ام البنین (علیه السلام)) بخواند ان شا الله حاجت روا گردد.
عشق تو این سوختن و ساختن
دست سپر کردن و جان باختن
چار امامی که ترا دیده اند
دست علم گیر تو بوسیده اند
طفل بدی مادر والاگهر
برد ترا ساحت قدس پدر
(چشم خداوند) که دست تودید
بوسه زند و اشک ز چشمش چکید
دید چو در کرببلا شاه دین
دست تو افتاده بروی زمین
خم شد و بگذاشت سر دیده اش
بوسه بزد با لب خشکیده اش
حضرت سجاد هم آندست پاک
بوسه زد و کرد نهان زیر خاک
#حدیث_روز
راهنمایی امام زمان(عج) درباره توسل به حضرت ابوالفضل(علیه السلام)
امام حسین (علیه السلام) در باره مقام والای حضرت عیاس فرمودند: عباس را نزد خدا منزلی است که روز قیامت، همه شهیدان بر آن رشک میبرند. (1)
و درباره توسل و عرض نیاز به مقام حضرت ابوالفضل امام جعفر صادق(ص) در هر گرفتاریی توسل به صاحب لوای سید الشهدا(علیه السلام) حضرت عباس(ععلیه الیلان را توصیه کرده اند. آن ذکر این است: یا کاشف الکرب عن وجه الحسین(علیه السلام)اکشف کربی بحق اخیک الحسین که باید به عدد شریف آن جناب یعنی 133 بار خوانده شود.
حجت الاسلام و المسلمین « آقاى حاج سیّدمحمد تقى حشمت الواعظین طباطبائى قمى داستانى را از « آیت الله العظمى مرعشى نجفى قدس سره » این چنین نقل فرمود: یکى از علماى نجف اشرف ، که مدّتى در قم آمده بود، براى من چنین نقل کرد که : من مشکلى داشتم به مسجد جمکران رفتم درد دل خود را به محضر حضرت بقیة الله حجةّبن الحسن العسکرى امام زمان «عجل الله تعالى فرجه الشریف « عرضه داشتم و از وى خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود.(2)
براى همین منظور بکرّات به مسجد جمکران رفتم ولى نتیجه اى ندیدم . روزى هنگام نماز دلم شکست و عرضکردم : مولاجان ، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگرى متوسل شوم ؟ شما امام من مى باشید، آیا زشت نیست با وجود امام حتّى به «علمدار کربلا قمربنى هاشم (علیه السلام ) » متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم ؟!
از شدت تاثر بین خواب و بیدارى قرار گرفته بودم . ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امکان »حضرت حجّت بن الحسن العسکرى عجل الله تعالى فرجه الشریف «مواجه شدم .
بدون تامل به حضرتش سلام کردم .
حضرت با محبت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند: نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار کربلا متوّسل شوى ، بلکه شما را راهنمائى هم مى کنم که به حضرتش چه بگویى .
چون خواستى از حضرت ابوالفضل (علیه السلام) حاجت بخواهى ، این چنین بگو: «یا اباالغوث ادرکنى » اى آقا پناهم بده.(3)
?پانوشتها:
1. الخصال ج 1 ص 68
2. توجهات حضرت ولی عصر ، ص 160
3. لاله هاى رنگارنگ ، 419
#حدیث_روز
طلوع ماه در مدینه
عباس علیه السلام فرزند امیرالمؤمنین علی علیه السلام در چهارمین روز از شعبان سال 26 هجری قمری، دیده به جهان گشود. میلاد عباس، نوری دیگر به این هستی بخشید و دل های شیفتگان امیرالمؤمنین علی علیه السلام از شور و عشق، لبریز گشت. چهره ی علاقه مندان اهل بیت علیهم السلام را شبنم شادی فراگرفته بود و هریک برای دیدار نورسیده ی مولای خویش بر یکدیگر، پیشی می گرفتند. هنگامی که نسیم اذان و اقامه بر روان پاک و سپید این طفل نیک بخت فرو نشست، امام علی علیه السلام با واژه ای مهرآفرین، نام فرزند خود را عباس نهاد. عباس یعنی شیر بیشه ی شجاعت و قهرمان میدان نبرد.
دوران کودکی
باید در لحظه لحظه ی دوران کودکی عباس علیه السلام ، به دقت اندیشید؛ زیرا در همه ی این دوران شیرین و حساس زیر نظر و عنایت کانون عصمت و طهارت بوده است. او در دوران کودکی از دانش و زهد و تقوا و ایثار و عبادت و شجاعت پدر ـ که آیت بی همتای همه ی کمال بشری است ـ الهام می گیرد و می کوشد خود را آن گونه بپروراند که ایده آل و مطلوب پدری بزرگوار چون علی است.
فضایل
پرچم دار کربلا و پاسدار حرم اهل بیت مصطفی صلی الله علیه و آله ؛ حضرت عباس علیه السلام ویژگی ها و فضایل فراوانی دارد که القاب و کنیه های آن حضرت، نشان گر برخی از آن هاست. ماه بنی هاشم، از جمال او حکایت دارد. سقای کربلا، از فداکاری عباس علیه السلام در رساندن آب به اهل بیت علیهم السلام حکایت می کند. قهرمان علقمه و پرچم دار کربلا، شجاعتش را بازگو می کند. پاسدار حرم، گواه جانبازی او در راه اهل بیت علیهم السلام است. باب الحوایج، شکوه او را نزد خداوند، نشان می دهد و سرانجام، عبد صالح، از عظمت معنوی عباس بن علی علیه السلام حکایت دارد.
عباس علیه السلام در کلام امام سجاد علیه السلام
بزرگی و عظمت مقام عباس بن علی علیه السلام به گونه ای است که امامان معصوم علیهم السلام در موارد متعدد بر فداکاری ها، جانبازی ها و عظمت شخصیت آن بزرگوار تأکید فرموده اند. امام سجاد علیه السلام که خود در کربلا حضور داشت و شاهد فداکاری های عمویش بود، درباره ی حضرت عباس علیه السلام می فرماید: «خداوند، عمویم عباس را رحمت کند که با ایثار و جانبازی، در راه برادرش جانبازی کرد تا آن که دست هایش قطع شد و خداوند به جای آن، دو بال به او داد که با آن ها به همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند؛ همان گونه که برای جعفربن ابوطالب قرار داده شد. عباس را در پیشگاه خداوند منزلتی است که در روز قیامت، همه ی شهدا به آن غبطه می خورند».
عباس علیه السلام در کلام امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام ، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را به عنوان کسی معرفی می کند که از ایمان استوار و بینش نافذ برخوردار بوده و در راه امام بزرگوارش به جهاد برخاسته است. ایشان می فرماید: «عمویم؛ عباس، بصیرتی نافذ و ایمانی محکم داشت. او به همراه برادرش حسین علیه السلام جهاد کرد و به افتخار شهادت رسید». آن حضرت هم چنین درباره ی اخلاص و ارزش جهاد حضرت عباس علیه السلام می فرماید: «شهادت می دهم و خدا را شاهد می گیرم که تو در راه جنگجویان بدر و مجاهدان راه خدا گام نهادی و در جهاد با دشمنان خدا، اخلاص ورزیدی و در نصرت اولیای خدا، خلوص نشان دادی و از دوستانش دفاع کردی… شهادت می دهم که تو هر چه در توان داشتی، انجام دادی».
مظهر شهادت
سلام بر ابوالفضل، فرزند امیرالمؤمنین علی علیه السلام ؛ که با جانش با حسین علیه السلام مواسات ورزید، از دنیایش برای آخرت بهره برد و خود را فدای برادر کرد. روزهای آغازین ماه شعبان، ولادت این دو برادر را در خود دارد؛ دو برادر بزرگواری که نام شان در ذهن هر مؤمن شیفته ای، تداعی گر قلّه های بلند حماسه و سرافرازی است. حسین و ابوالفضل علیهماالسلام ، نام های قدسی هستند که چشم اندازی از اخلاص، عبودیت، دلیری و ایثار را پیش دیدگان آدمی می گشایند و در درون او، تواضع و حیرتی وصف ناشدنی را برمی انگیزانند. حضرت ابوالفضل علیه السلام ، پرچم دار لشکر اخلاص و شهادت، مظهر دلدادگی به معبود، و نمود مجسمی از یک انسان کامل است. او بزرگ مردی حماسه آفرین است که در قیامت، شهیدان بر مقام او رشک می برند. او پرچم داری است که یادمان دلاوری و آزادگی وی، پیوسته در تاریخ جاری است. سلام همه ی صالحان و پاکان، بر روان پاک آن دریا دل باد؛ سلامی تا سپیده دمان ظهور.
#حدیث_روز
آرزوی خدمتگذاری برای امام زمان(عج)
امام حسین ( علیه السلام ) از شوق و اشتیاق خود برای ادارک مهدی موعود ( عج) و خدمت به ایشان سخن می گویند، آنجا که می فرماید:
” ولو أدرکته لخدمته ایام حیاتی ” اگر او را درک می کردم، همانا در طول زندگی ام را خدمت می کردم. (1) از این روایت چند مطلب، به دست می آید:
الف - شخصیت عظیم و بزرگ مهدی موعود ( عجل الله تعالی فرجه )، تا ان جا که امام حسین (علیه السلام ) تمنای خدمت به ایشان را دارند.
ب- بزرگی و اهمیت هدف مهدی موعود ( عجل الله تعالی فرجه )؛ زیرا خدمت گذاری به یک شخصیت، علاوه بر لزوم وارستگی و عظمت روحی او، نیازمند بزرگی و با اهمیت بودن هدف او نیز هست.
ج - ارزش والای خدمت به امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه ) به گونه ای است که حسین بن علی ( علیه السلام ) در آرزوی آن است. با توجه به نکته، می توان گفت که شیعیان، در عصر غیبت هم می توانند در خدمت به آن حضرت ( عجل الله تعالی فرجه ) بکوشند.
خدمت به مهدی موعود ( عجل الله تعالی فرجه ) در عصر غیبت ایشان، از راه های مختلفی می تواند صورت بگیرد که برخی را مورد اشاره قرار می دهیم:
اول: دعا برای تعجیل در فرج آن حضرت دعا برای فرج امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه ) از دو جهت اهمیت دارد: از سویی، نوعی خدمت به حضرت صاحب ( عجل الله تعالی فرجه ) است زیرا؛ خداوند به دعای مؤمنان اقبال می کند و آن را مستجاب می نماید و خیری بالاتر از این برای امت اسلامی متصور نیست و از سوی دیگر برای خود دعا کننده فواید بسیاری دارد که به آنها اشاره می کنیم :
1- برآورده شدن حاجات و نیازهای شخص دعا کننده؛ امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه ) در روایتی فرموده اند: ” برای تعجیل فرج، فراوان دعا کنید که آن ( مایه ) فرج شماست. ” (2)
2-فراوان شدن نعمت؛ توضیح این که وجود امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه ) برای شیعیان یک نعمت بزرگ الهی است، از سوی دیگر، شکر نعمت بر بندگان واجب است و شکر نعمت هم، سبب فزونی آن است.
3- ایمنی از فتنه ها و دام های شیطان؛ که این مطلب از پاره ای روایات استفاده می شود. برای دعای در تعجیل فرج فواید و آثار دیگری هم وجود داد که از باب اختصار به همین مقدار بسنده می کنیم. (3)
دوم: دوری از گناهان.
سوم: انتظار و ترویج مسئله انتظار.
چهارم: تلاش در جهت تحقق اهداف دینی و….
?منابع
1- همان، ص733.
2- کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج 2، ص 485.
3- آیه الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج 1، ص 414.
#حدیث_روز
از کرامات حضرت امام حسین علیه السلام
سلمان گوید: روزی به در خانهی حضرت زهرا علیها السلام رفتم و اذن ورود گرفتم و چون داخل شدم دیدم که حضرت زهرا علیهاالسلام مشغول آسیاب کردن است و دستاس را میچرخاند در حالیکه دستان مبارکش مجروح شده است. عرض کردم: «ای سیدهی زنان و ای مخدره دوران! چرا به فضه دستور نمیدهید تا دستاس نماید.» جواب فرمود: «پدر بزرگوارم امر فرموده که کارهای خانه یک روز بر عهدهی من و یک روز بر عهدهی فضه باشد و اینک نوبت من است.» در این سخن بودیم که ناگاه امام حسین علیه السلام در گهواره به گریه در آمد. پس عرض کردم: «ای سیدهی عالمیان! مرا نیز در کارتان شریک نمایید.» حضرت فرمود: «تو دستاس کن تا من حسین را آرام نمایم.» سلمان گوید: «من مشغول دستاس کردن شدم. مدتی بعد بانگ اذان برخاست و من جهت اقامهی نماز عازم مسجد شدم.» پس از نماز امیرمومنان علیه السلام را گفتم: «ای امیرمومنان! شما اینجا نشستهاید و فاطمهی زهرا دستان مبارکش از دستاس کردن مجروح شده است.» پس امیرمومنان علیه السلام گریان شد و فورا به خانه رفت. هنوز مدت کوتاهی نگذشته بود که آن حضرت شادمان و خوشحال بازگشتند. حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «یا علی! گریان رفتی و خندان آمدی؟!» عرض کرد: «یا رسول الله! چون وارد خانه شدم، فاطمه را دیدم که از خستگی خوابیده است و دستاس بی آنکه کسی آنرا حرکت دهد میگردد و گهوارهی حسین بیآنکه کسی آنرا بجنباند در حال جنبش است و ندایی میآمد که برای حسین لالایی میگفت و چنین میخواند: ان فی الجنه نهرا من لبن لعلی و لزهرا و حسین و حسن کل من کان محبا لهم یدخل الجنه من غیر حزن» . پس حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «یا علی! بشارت باد تو را به بهشت جاویدان و جوی شیر که طعم آن هرگز متغیر نمیشود و بشارت باد دوستان تو را.» آنگاه فرمود: «یا علی! آیا دانستی که چه کسی دستاس را میچرخانید و چه کسی گهواره را میجنباند.» عرض کرد: خدا و رسولش بهتر میدانند.» حضرت فرمود: «آنکه گهواره را میجنباند، جبرییل و آنکه دستاس را میچرخانید میکاییل بود.»
?کتاب کرامات و مقامات عرفانی امام حسین علیه السلام
#حدیث_روز
قطب راوندى قدس سره در کتاب ارزشمند «خرائج» مى نویسد: جابر گوید: امام باقرعلیه السلام مى فرمود:
هنگامى که دختر یزد جرد بن شهریار، آخرین پادشاه سلسله ساسانى را اسیر کرده و وارد شهر مدینه کردند، دختران مدینه به پشت بامها رفته و به تماشاى او پرداختند، وقتى او را وارد مجلس عمر نمودند، از نور و پرتو جمالش مجلس روشن گشت، وقتى چشمش به عمر افتاد، گفت: پیروز باد هرمز.
عمر این سخن را شنید، خشمگین شده و گفت: این کافر مرا دشمنام مى دهد، و تصمیم گرفت او را مجازات نماید.
امیر مؤمنان على علیه السلام که شاهد این منظره بود رو به عمر کرد و فرمود: چیزى را که نمى دانى انکار نکن!
عمر دستور داد که تا او را در معرض فروش قرار داده و به همه اعلان نمایند.
امیر مؤمنان على علیه السلام فرمود:
لایجوز بیع بنات الملوک وإن کنّ کافرات ولکن أعرض علیها أن تختار رجلاً من المسلمین حتّى تتزوّج منه، وتحسب صداقها علیه من عطائه من بیت المال یقوم مقام الثمن.
دختران پادشاهان را نباید فروخت، گر چه کافر باشند. او را مخیّر کن تا یکى از مسلمانان را برگزیند و با او ازدواج نماید. و مهریّه او را از سهم آن مرد، از بیت المال حساب کن که به جاى قیمتش باشد.
عمر گفت: چنین مى کنم، آنگاه به آن بانو گفت: یکى از مسلمانان را به عنوان شوهر انتخاب کن.
آن بانوى بزرگوار دورى زد و دست بر شانه امام حسین علیه السلام گذاشت.
امیر مؤمنان على علیه السلام به او فرمود: چه نام دارى اى کنیزک؟
گفت: جهان شاه.
فرمود: بلکه نام تو شهربانو است.
گفت: خواهرم شهربانوست.
امیر مؤمنان على علیه السلام فرمود: راست گفتى.
آنگاه امیر مؤمنان على علیه السلام رو به امام حسین علیه السلام کرد و فرمود:
احتفظ بها وأحسن إلیها، فستلد لک خیر أهل الأرض فی زمانه بعدک، وهی اُمّ الأوصیاء الذریّة الطیّبة ؛
این دختر را نیکو نگهدارى کن که به زودى فرزندى براى تو مى آورد که او پس از تو، بهترین فرد روى زمین است، این دختر مادر اوصیا، از ذرارى پاک است.
پس علىّ بن الحسین زین العابدین علیه السلام از این بانوى بزرگوار متولّد شد.
در روایتى آمده است:
آن بانوى بزرگوار در هنگام زایمان از دنیا رفت، و این که او در آن محفل، امام حسین علیه السلام را برگزید جهتش این بود که آن بانو، حضرت فاطمه علیها السلام را در عالم خواب دید و پیش از آن که اسیر لشکریان گردد، مسلمان شد.
او قصّه شگفتى دارد که بدین شرح است:
آن بانوى بزرگوار گوید:
پیش از آمدن سپاهیان اسلام در خواب دیدم که حضرت محمّد رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم با امام حسین علیه السلام به خانه ما تشریف فرما شدند، حضرت در مکانى جلوس فرمود و مرا براى امام حسین علیه السلام خواستگارى نمود. پدرم پذیرفت و عقد بسته شد.
وقتى از خواب بیدار شدم، محبّت او در دلم جاى گرفت و به جز او به چیز دیگرى نمى اندیشیدم.
شب دوّم حضرت فاطمه زهراعلیها السلام را در خواب دیدم، آن حضرت نزد من آمد و اسلام را بر من عرضه فرمود، من پذیرفته و مسلمان شدم.
آنگاه بانوى بانوان جهانیان حضرت زهراعلیها السلام فرمود:
إنّ الغلبة تکون للمسلمین وأنّک تصلین عن قریب إلى ابنی الحسین علیه السلام سالمة لا یصیبک بسوء أحد.
به زودى مسلمانان بر شما پیروز خواهند شد و تو صحیح و سالم پیش فرزندم حسین علیه السلام خواهى رفت و هیچ خطرى متوجّه تو نخواهد شد.
آن بانوى بزرگوار گوید: بدین وسیله، من هم اکنون وارد مدینه شدم و تا حال هیچ ناراحتى متوجّه من نشده و دست مرا انسانى لمس نکرده است.
?الخرائج،ج2،ص750، ح 67
?بحار الأنوار،ج46،ص10، ح 21
#حدیث_روز
قاضى نعمان در کتاب «مناقب» مى نویسد:
روزى حسن بن الحسن بن على در برابر امام سجّاد علیه السلام ایستاد به طورى که آن حضرت مى شنید و در حضور عدّه اى از مردم شروع به ناسزا گفتن به آن حضرت نمود.
امام سجّاد علیه السلام چیزى به او نگفت، حتّى یک حرف هم در پاسخ او نفرمود. عدّه اى از یاران حضرتش که حضور داشتند، از این امر ناراحت شده و غمگین گشتند.
وقتى حسن رفت، امام سجّاد علیه السلام به آنان فرمود:
شنیدید این شخص چه گفت؟
گفتند: آرى، شنیدیم و از این جریان ناراحت شدیم، ما دوست داشتیم شما پاسخ او را بدهید و ما نیز حرفهایى به او بگوئیم.
امام سجّاد علیه السلام این آیه شریفه را تلاوت فرمود:
«وَالْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَالْعافینَ عَنِ الناسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ» [1] ؛
«و فروبرندگان خشم و درگذرندگان از مردم، و خداوند نیکوکاران رادوست دارد».
آنگاه فرمود: دوست دارم با هم به خانه اش برویم تا پاسخ مرا نیز بشنوید چرا که سزاوار نبود در همان مجلس پاسخ او را بدهم.
یاران حضرتش برخاسته و به طرف خانه او به راه افتادند، آنان خیال مى کردند که آن حضرت از او انتقام مى گیرد، وقتى به خانه او رسیدند در زدند و خود حسن بیرون آمد، وقتى امام سجّاد علیه السلام را با اطرافیانش دید یقین کرد که آن حضرت براى انتقام گرفتن آمده است. به همین جهت، شروع به حرف زدن کرد.
امام سجّادعلیه السلام فرمود:
آرام باش برادرم! آنچه در آنجا گفتى ما شنیدیم اینک ما مى گوییم و تو گوش کن:
إن کان الّذی قلت لی کما قلت فإنّی أسأل اللَّه أن یغفره لی، وإن لم یکن ذلک کما قلت، فأنا أسأل اللَّه أن یغفره لک.
اگر آنچه را که تو در مورد من گفتى، همان گونه باشد، من از خداوند مى خواهم که مرا بیامرزد و اگر چنین نباشد، من از خدا مى خواهم که تو رابیامرزد.
حسن، از این سخن امام سجّاد علیه السلام شرمنده شد و برخاست و سر مبارک و میان دو چشمان امام علیه السلام را بوسید و گفت: بلکه، سوگند به خدا! آنچه درمورد شما گفتم، چنان نیست. آنگاه پوزش طلبید، و عذر خواست. [2]
?[1]سوره آل عمران، آیه 134
?[2]شرح الأخبار،ج3،ص257، ح 1157
?بحار الأنوار،ج46 ،ص54،ح1
#حدیث_روز
قطب راوندى در کتاب «خرائج» روایت نموده:
هنگامى که امام حسین علیه السلام متولّد شد، خداوند متعال به جبرئیل دستورداد که با گروهى از فرشتگان بر زمین فرود آمده و ولادت او را از طرف حضرت حق به حضرت محمّد صلى الله علیه وآله وسلم تبریک و تهنیت گویند.
جبرئیل با گروهى از فرشتگان بر زمین فرود آمدند، در این بین به جزیره اى برخوردند، در آن جزیره فرشته اى بنام «فطرس» بود، خداوند متعال او را براى انجام کارى مأمور کرده بود؛ ولى او در مأموریتش کوتاهى کرده و بدین وسیله، بالش شکسته بود و او را در آن جزیره انداخته بودند. او در آنجا مدّت هفتصد سال به عبادت خدا مشغول بود.
وقتى «فطرس» جبرئیل را دید گفت: کجا مى روید؟
گفت: به حضور محمّد صلى الله علیه وآله وسلم.
گفت: أحملنی معک لعلّه یدعو لی؛
مرا هم با خود ببر شاید آن حضرت براى من دعا کند.
جبرئیل پذیرفت، او نیز به همراه جبرئیل به حضور پیامبر خداصلى الله علیه وآله وسلم شتافتند، وقتى شرفیاب حضور حضرتش شدند، جبرئیل جریان «فطرس» را به پیامبر خداصلى الله علیه وآله وسلم رساند.
پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود:
قل له: یتمسّح بهذا المولود جناحه.
به او بگو: بالش را به گهواره آن مولود بمالد.
فطرس بال خود را به گهواره امام حسین علیه السلام مالید و خداوند مهربان فورى بالَش را به او برگردانید، آن گاه فطرس به همراه جبرئیل به سوى آسمان پرواز کرد، او در میان فرشتگان، آزاد شده امام حسین علیه السلام نامیده شد.
? الخرائج،ج1،ص252، ح6
?بحار الأنوار،ج44،ص182،ح7
#حدیث_روز
شیخ طوسى رحمه الله در کتاب «امالى» روایت کرده است که:
سماعة بن مهران بر امام صادق علیه السلام وارد شد، آن حضرت از او سئوال کرد:
اى سماعه! بدترین مردم (از دیدگاه مردم و جامعه) چه کسانى هستند؟
عرض کرد: اى فرزند رسول خدا! ما را بدترین مردم مى شناسند.
مى گوید: امام صادق علیه السلام که این پاسخ را شنید خشمناک شد بطوریکه چهره مبارکش دگرگون گردید، سپس او که تکیه داده بود در برابر من نشست و دوباره سئوال فرمود:
اى سماعه! مردم بدترین اشخاص را چه کسانى مى دانند؟
عرض کردم: بخدا قسم دروغ عرض نکردم اى فرزند رسول خدا، نزد مردم ما بدترین اشخاص هستیم زیرا آنها ما را کافر و رافضى مى نامند.
آنگاه امام صادق علیه السلام نگاهى به من کرد و فرمود:
چگونه خواهید بود وقتى که شما را به طرف بهشت راهنمائى کنند و آنها را به سوى جهنّم برانند، و چون شما را در دوزخ نبینند آنگاه بگویند:
«ما لَنا لانَرى رِجالاً کُنّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الأشْرار» [1] .
«چه شده است کسانى را که بدترین مردم مى دانستیم اکنون اینجا در میان آتش نمى بینیم».
یا سماعة بن مهران، إنّه من أساء منکم إساءة مشینا إلى اللَّه تعالى یوم القیامة بأقدامنا فنشفع فیه فنشفّع.
اى سماعة بن مهران! اگر یکى از شما گناهى را مرتکب شده باشد ما با پاى خود به درگاه الهى مى رویم و براى او شفاعت مى کنیم، و خداوند شفاعت ما را درباره او مى پذیرد.
بخدا قسم ده نفر از شما وارد دوزخ نمى شود، بخدا قسم پنج نفر از شما وارد دوزخ نمی شود، بخدا قسم سه نفر از شما وارد دوزخ نمى شود، بخدا قسم حتّى یک نفر از شما به جهنّم نخواهد رفت، در درجات بهشت با یکدیگر رقابت کنید، و دشمنان خود را با داشتن تقوا و پاکدامنى براى همیشه اندوهناک سازید. [2]
?[1]سوره ص، آیه 62
?[2]امالى طوسى،ص295،ح28،مجلس 11
?وسائل الشیعه،ج11،ص197،ح 22
?تفسیر برهان،ج4،ص63،ح6
?بحار الأنوار،ج68،ص117
#حدیث
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:
خداوند با من قرار گذاشته که از نژاد حسین علیه السلام نُه نفر پیشوا بوجود خواهد آورد و نهمین فرزند او غیبت خواهد کرد و این آیه از قرآن دلالت به همان غیبت دارد:
قُلْ أَرَأَیْتُمْ اِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَن یَأْتِیکُم بِمَاء مَّعِینٍ .[1]
غیبتی طولانی دارد که گروهی از دین برمی گردند و گروهی ثابت می مانند، بر تاویل قرآن پیکار می کند همان طوری که با تنزیل قرآن پیکار کردم. او هم نام من است و شبیه ترین مردم است به من.[2]
?[1]سوره ملک،آیه30
?[2]منتخب الاثر، ص204
#حدیث_روز
سپاه پاسدار انقلاب است
کار شما فقط جنگیدن نیست؛ سپاه پاسداران، پاسدارانقلاب است. البتّه جنبهی نظامی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مطلقاً نباید تضعیف بشود؛ همچنانکه شایستهی یک سازمان نظامی است، باید به بهترین وجه و در نوترین شکل و مبتکرانهترین گونهی کار ادامه داشته باشد؛ امّا فقط این نیست.
وظیفهی تبیین، امروز بر دوش همه است؛ از جمله بر دوش شما. اینکه بنده روی تبیین اینهمه تکیه میکنم، برای خاطر این است که امروز این جهاد کبیر به میزان زیادی متوقّف به تبیین است؛ تبیین، بیان کردن، روشنگری؛ امروز روشنگری لازم است.
سعی کنید ذهنها را با عمقیابی، به اعماق حقایق و مسائل برسانید. 95/3/3
تصویر کلی و اوضاع عمومی جهان در عصر دولت مهدی
از احادیث استفاده مى شود که: وقتى مهدى موعود (علیه السلام) ظاهر شد و در جنگ پیروز گشت، و بر شرق و غرب جهان تسلط و سیطره یافت، تمام زمین به وسیله یک حکومت جهانى اسلامى اداره مى شود. براى تمام بلاد و استانها، استانداران لایقى را با برنامه کار و دستورات لازم گسیل مى دارد. به واسطه کوشش و جدیت آنان، تمام زمین آباد و معمور مى گردد.
خود حضرت مهدى (عجل الله فرجه) هم از دور، تمام حوادث وجریانات کشورهاى زمین را زیر نظر دارد و تمام نقاط زمین، برایش مانند کف دستى مى گردد. اصحاب و یارانش نیز از فاصله هاى دور، وى را مشاهده مى نمایند و با او تکلم مى کنند.
عدل و دادش تمام زمین را فرا مى گیرد، مردم با هم مهربان شده، و با صدق و صفا زندگى مى کنند. امنیت عمومى همه جا را فرا مى گیرد و کسى در صدد آزار دیگرى نیست. وضع اقتصادى مردم بسیار خوب مى شود به طورى که مستحق زکات پیدا نمى شود. بارانهاى نافع پى در پى مى بارد. تمام زمین، سبز و خرم مى گردد. برکات و محصولات زمین زیاد مى شود. اصلاحات لازم در امور کشاورزى به عمل مى آید. توجه مردم به خدا زیاد مى شود و گرد معاصى نمى گردند.
دین اسلام دین رسمى جهان شده بانگ توحید از همه جا بلند مى گردد. در امور راه سازى برنامه هاى جالبى را به مرحله اجرا مى گذارند. راههاى اصلى را شصت ذراع قرار مى دهند. در امر راه سازى به قدرى جدیت مى نمایند که حتى مساجدى که سر راه ساخته شده خراب مى کنند. براى خیابانها پیاده رو احداث مى نمایند. به پیاده ها دستور مى دهند از پیاده رو عبور کنند و به سواره ها امر مى کنند در وسط خیابان حرکت نمایند.
تمام پنجره هایى که به کوچه باز شده مسدود مى سازند. از ایجاد مستراح و ناودان در کوچه مانع مى شوند. حتى مساجد مشرف و عالى را خراب مى کنند. پیش آمادگى هاى ساختمانها را نیز خراب مى کنند. مناره ها و مقصوره ها را ویران مى سازند. در عصر مهدى (عجل الله فرجه) عقول مردم کامل مى شود وسطح معلومات عمومى بالا مى رود، به طورى که زنها در خانه خویش از عهده قضاوت بر مى آیند.
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: (علم و دانش به بیست و هفت قسمت تقسیم شده، اما تا کنون بیش از دو قسمت آن در دسترس بشر قرار نگرفته است. وقتى قائم ما قیام کند، بیست و پنج قسمت دیگر را آشکار مى کند و در بین بشر پخش مى نماید). (1)
ایمان مردم کامل مى گردد و کینه از دلشان بیرون مى رود. (2)
پی نوشته ها : (1) بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 52، ص 336. (2) دادگستر جهان، ابراهیم امینى، ص 319.
#حدیث_روز
این شهید قراره یه عملِ ساده و عالی و بابرکت بهمون یاد بده تا همه بهش عمل کنیم إنشاءالله
هدیهی زیبایی که شهیدحسینی هر روز به امامِ زمان عجل الله فرجه تقدیم میکرد…
تقسیم کار منزل با همسر.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«علی علیه السلام آب و هیزم می آورد و حضرت فاطمه آرد می کرد و خمیر می ساخت و نان می پخت و لباس ها را وصله می زد.
آن بانوی گرامی از زیباترین مردم بود و گونه های مطهرش از زیبایی مثل گل بود. درود خدا بر او و پدر و فرزندانش باد.»
?کلینی، روضه الکافی، ص165
#حدیث_روز
چگونه می توان عکس بوی عطرمحمدی را گرفت؟
ﺟﺎﯼ ” ﺷﻬﯿﺪ ﻫﻤﺖ” ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ:
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﯼ بهشت، ﮔﻮﺷﺘﻮ می بُرَم ..
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﻭ آﻭﺭﺩﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺳﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ …
ﺟﺎﯼ ” ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ” ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﻏﺎﺩﻩ ﺟﺎﺑﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﺘﯿﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺒﯿﻨﻦ …
ﺟﺎﯼ ” ﺷﻬﯿﺪ ﺣﻤﯿﺪ ﺑﺎﮐﺮﯼ” ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻣﯿﺮﺍﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﮕﻠﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩ …
ﺟﺎﯼ ” ﺷﻬﯿﺪ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﺪﯾﻦ” ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ …
ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﻫﻨﻮﺯﻡ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﻤﯿﻞ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﻡ .. ﺁﯾﺎ ﺑﺎﻭﺭﺗﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ ؟
ﺟﺎﯼ ” ﺷﻬﯿﺪ ﻋﺒﺎﺩﯾﺎﻥ” ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﺩﺭ ﻣﺮﺛﯿﻪ ﺍﯼ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺷﻬﯿﺪﺵ ﻧﻮﺷﺖ :
ﺑﺲ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﻭ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ …؟
ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺁﻭﺍﺭﮔﯽ ﺑﻮﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﯽ ﺩﺭﺑﺪﺭﯼ ﻭ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ..
ﭘﺲ ﮐﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﻦ ﻣﯿﺸﻮﺩ؟
ﺟﺎﯼ ” ﺷﻬﯿﺪ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ” ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻧﻮﺷﺖ :
” ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ “…
حالا ﺧﺎﻧﻤﺶ می ﮔوید:
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻢ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺸﺎﻥ ﺑﺨﻮﺭﺩ … ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ..
ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﻮﺑﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﻧﮑﺸﺪ …
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ .. ﺑﮕﺬﺍﺭ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﻣﺰﻩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﭽﺸﺪ.
ﺟﺎﯼ ” ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺻﻐﺮﯼ ﺧﻮﺍﻩ” ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺮﺯﻣﻬﺎﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﻣﺤﻤﺪ! ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﻣﯿﺴﻮﺯﻩ ..ﺑﺎ ﺁﻥ ﻗﺪ ﻭ ﻗﺎﻣﺖ ﺭﺷﯿﺪﺕ،
ﺁﺧﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻮﺵ ﺑﺬﺍﺭﻥ…
ﻫﻤﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﺟﺒﻬﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎﻫﺘﺮﻧﺪ ..
ﺧﺎﻧﻤﺶ ﮔﻔﺖ:
ﭘﯿﮑﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﻭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻥ …..
ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺘﻢ:
ﻓﻘﻂ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﯾﻨﺶ …؟
ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺎﺑﺪﭘﻮﺭ ، ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺖ:
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺕ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﺭﻡ ..
ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯿﺰﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﯿﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﮑﻮﻥ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ …
ﻫﻤﻮﻥ ﺑﺎﻻﯼ ﮐﻮﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻤﺶ
ﺟﺎﯼ ” ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺴﻦ ﺁﺑﺸﻨﺎﺳﺎﻥ” ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﻫﺎﯾﺶ ﺍﻓﺸﯿﻦ ﻭ ﺍﻣﯿﻦ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﺎﭺ ﮐﻨﯿﺪ… ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ…
ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﯽ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪﻧﺪ…
ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ :
ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﺧﻮﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﮏ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ…
ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺗﺮ ﺷﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ…
ﺧﻮﻥ ﻫﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﻮﯼ ﻣﺮﺩﺍﺭ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ . ﺑﺎ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﮔﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ..
ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻪ …
ﻋﻄﺮ ﮔﻞ ﻣﺤﻤﺪﯼ ..
ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮمحمدی ﮐﻪ ﺣﺴﻦ ﻣﯿﺰﺩ ..
ﮔﺎﻫﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﺎﺵ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﻋﮑﺲ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ …
ﺍﻣﺎ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ..
ﺗﻮﯼ ﻋﮑﺲ ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻪ ﺑﻮﯾﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ…
رفتار متقابل بین همسران.
به مردان قدرت دهید تا صمیمیت فوران کند
شوهر خود را حلال مشکلات بدانید.
مشکل را به او بگویید و از او بخواهید آن را حل کند و تایید کنید که تنها او قادر به حل این مسئله است.
به مردان اندرز ندهید.
مردان دوست دارند که مشکلات را به تنهایی حل کنند و اگر به شما چیزی نمیگویند یعنی به تنهایی قادر است موضوع را حل کند و در صورت لزوم با شما در میان میگذارند. با نصیحت نکردن زندگی خود را عاشقانه کنید.
سکوت مردان را نشکنید.
این اشتباه خانمهاست که وقتی مرد ساکت است مدام به سمت آنها میروند و با آنها حرف میزنند. اگر او ساکت است به سکوت نیازمند است و احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر. سکوت طولانی در زنان ممکن است به معنی آزرده خاطر بودن باشد اما در مردها این طور نیست.
مدح امام حسین علیه السلام توسط خداوند در حدیث شریف لوح
شیخ صدوق رضوان الله علیه و هم چنین جوینی عالم بزرگ اهل سنت روایت کردهاند که خدای تبارک و تعالی در حدیث لوح فرمود:
جَعَلتُ حُسَیناً خازِنَ وَحیی وَ أکرَمتُهُ بِالشَّهادَةِ وَ خَتَمتُ لَهُ بِالسَّعادَةِ فَهُوَ أفضَلُ مَن استُشهِدَ وَ أرفَعُ الشُّهَداءِ دَرَجَةً عِندی ، وَ جَعَلتُ کَلِمَتِیَ التّامَّةَ مَعَهُ وَ الحُجَّةَ البالِغَةَ عِندَهُ ، بِعِترَتِهِ اُثیبُ وَ اُعاقِبُ.
?کمالالدینوتمامالنعمة ج1 ص291
? فرائد السمطین ج2 ص١٣٧
#حدیث_روز
حسین را خزانهدار وحی خود نمودم و او را با شهادت اکرام کردم و عاقبتش را به سعادت ختم نمودم؛ پس او والاترین کسی است که شهید شده و در بین شهداء بالاترین درجه را نزد من داراست، و من کلمهی تامه خود را (علم یا قدرت) را همراه او کرده و حجت بالغه را نزد او قرار دادم؛ به خاطر عترت اوست که ثواب میدهم و عقاب مینمایم.
السلام علیک یا سیدالشهدا
روی دستش ” پسرش ” رفت ولی ” قولش نَه “
نیزه ها تا ” جگرش “رفت ولی ” قولش نَه “
این چه خورشید غریبی است که با حال نزار
پای ” نعش قمرش ” رفت ولی ” قولش نَه “
شیر مردی که در آن واقعه ” هفتاد و دو ” بار
دست غم بر ” کمرش ” رفت ولی ” قولش نَه “
هر کجا مینگری ” نام حسین است و حسین “
ای دمش گرم ” سرش ” رفت ولی ” قولش نَه “
اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَین(علیه السلام)
️السلام علی الحُسین
️وعلی علی بن الحُسین
️وَعلی اولاد الحسین
️وعَلی اصحاب الحسین
بسم الله الرحمن الرحیم والصلاه على أشرف أنبیائه و آله الطاهرین
عزیزان! هر امتى در نتیجه به هم پیوستن دو عامل به وجود مىآید: عامل اندیشه سازنده و رهبرى حکیمانه. به هر اندازه که اندیشه، ظرفیت سازندگى داشته باشد و رهبرى، روح آن اندیشه را مجسم کند، امت رشد مىکند و استوار مىشود. هر چقدر اندیشه دینى از وسعت در افق و انسانیت در مفاهیم بهرهمند باشد و هر اندازه در رهبرى وسعت قلب و واقعگرایى در عمل، وجود داشته باشد، امت گسترش مىیابد و ابعاد آن مشخص مىگردد.
بنابراین، اندیشه دینى و رهبرى، بنیان اساسى وجود یک امت و تعیین ابعاد مکانى و زمانى آن است. و ما به نوبه خود این بنیان اساسى را داریم؛ زیرا وجود ما مبتنى بر هر دو جنبه فکرى و رهبرى این بنیان است.
اندیشه دینى [ما] همانا اسلام است که هسته معنوى و نظرى امت را ایجاد کرد و عناصر فکرى امت را به او بخشید.
عامل رهبرى نیز در قهرمانان دین، کسانى چون حسین علیه السلام و دیگر شاگردان رهبر اعظم، رسول خدا صلى الله علیه وآله نمایان مىشود؛ کسانى که بنیان بشرى امت را تأسیس، راهش را روشن و معین و اندیشه را مجسم کردند و پشتوانهاى از آرمان و ایثار را برایش فراهم نمودند.
حال که امت با ولادت اندیشه آرمانى و رهبرى که آن اندیشه را به ظهور مىرساند، متولد مىشود؛ پس طبیعى است که امت اسلامى روزى مانند این روز مبارک را جشن بگیرد؛ چراکه ولادت حسین و پدر حسین علیهما السلام به نوعى به معناى ولادت خود امت است.
اگر روز مبعث روز ولادت اندیشهاى آسمانى است که در دین بزرگ اسلام ظهور یافته، پس این ایام مبارک ولادت [معصومین علیهم السلام] روزهایى است که رهبران فرخنده دین را به آن عطا و بدینوسیله بنیان اساسى وجود امت را تکمیل کرده است و از پى آن، اندیشه با رهبرى پیوند خورده و در نتیجه، امتى به وجود آمده که «بهترین امتى است که براى مردم پدیدار شده است».
بدین ترتیب احساس مىکنیم با تمام وجود به این مناسبتهاى مبارک تعلق داریم و وابستگى ما به آنها یک وابستگى حیاتى است؛ زیرا این ایام، مناسبتهاى مربوط به وجود بزرگتر ما بهعنوان یک امت زنده و پویا است؛ امتى که علم اسلام و مشعل توحید را به دست داریم و بر روى زمین از پیام آسمان دفاع مىکنیم.
بنابراین، بزرگداشت حسین علیهالسلام در روز ولادت یا شهادت یا در ایام حماسه بزرگ زندگى او، براى ما تنها یادآورى یک گذشته باشکوه نیست، بلکه این مناسبتها بیانگر جزئى از بنیان اساسى وجود یک امت است؛ از اینرو وقتى امت اسلام در مناسبتهاى مربوط به امام حسین و امام على علیهمالسلام و دیگر مناسبتهاى اسلامى، به برپایى آیینهاى اسلامى مىپردازد، در واقع وجود خودش را بهعنوان یک امت تحکیم مىکند و توجهش را به عناصر اساسى این وجود بیشتر مىنماید.
بر این اساس درمىیابیم که هر اقدامى براى تعمیق ارتباط امت با دو منبع دینى و رهبریاش و پیوند زدن او به رسالت بزرگ اسلامى خود و رهبران معظم آن، در واقع تلاشى براى [حفظ] اصل وجود امت است و از سوى دیگر هر عملى براى دور کردن امت از اسلام یا رهبران برجسته آن در هر یک از عرصههاى فکرى و عملى، در حقیقت دسیسهاى بر ضد امت و تلاشى براى دزدیدن عناصر اساسى آن و سلب دلایل وجودى آن بهعنوان یک امت زنده و پویا است.
بر همین اساس در مىیابیم که پافشارى امت که در تصمیم شما مردم مؤمن براى انتخاب راه اسلام در همه عرصههاى زندگى اعتقادى و اجتماعى و حرکت در مسیر رهبران بزرگ، یعنى حسین و پدر حسین علیهما السلام، تجلى یافته حاکى از این است که این امت دریافته است که این راه، تنها راه زنده ماندن امت و حفظ اصالت آن و دست یافتن به سعادت دنیا و آخرت است.
خواهران! از این پیوند ریشهاى که امت اسلام را به دین اسلام و رهبران پیشرو آن گره مىزند، مىتوانید حقیقت نقشى را که حوزه بزرگ اسلام در نجف یعنى حوزه امام جعفر صادق علیه السلام ایفا کرده است، دریابید؛ حوزهاى که در این هزار سالى که از تاریخ باشکوه آن مىگذرد خود را وقف این کرده است که همواره عناصر وجودى امت اسلام را به آن یادآورى کند و این امت را به دین مقدسش پیوند بزند و در راه منافع حقیقى امت ایثار و از خودگذشتگى کند و دسیسههاى دشمان آن را برملا نماید و همواره و بىوقفه پیام اسلام راتبلیغ کند.
خواهران! این حوزه بزرگ است که از دین شما حراست مىکند.
این حوزه است که زبان گویاى دردها و آرزوهاى حقیقى شما است.
این حوزه است که همه توان خود را در راه خیر و سعادت شما صرف مىکند.
این حوزه است که راه روشن اسلام را در همه عرصههاى زندگى براى شما تبیین مىکند؛ راهى که مسلمانان را از گدایى اندیشه و نظام، از اردوگاه شرق و غرب و از پرسه زدن بر گرد سفرههاى سرمایهدارى و دیگر مکاتب اجتماعى، بىنیاز مىسازد؛ مکاتبى که اسلام آنها را مردود مىشمارد، و جایگزین بهتر آنها را ارائه مىکند؛ جایگزینى که در نظام اقتصادى و اجتماعى اسلام و نیز روش اسلام براى سازماندهى فرد و جامعه که روشى جامع است و همه جنبههاى زندگى را دربر مىگیرد، متجلى مىشود.
این حوزه حلقه وصل میان امت و دین بزرگ آن است و هر تلاشى براى تضعیف یا نابودى حوزه به معناى شکستن این حلقه وصل و جدا کردن امت از دین بزرگش و در پى آن عناصر وجودیش است.
به حق این مناسبت شریف و صاحب عظیم آن [از خدا مىخواهیم] که اراده آگاهانه این امت را محقق کند و ارتباطش را در همه عرصههاى زندگى با دین مجسم نماید و حوزه را حفظ کند و از شر دشمنان مصون بدارد تا این حوزه براى همیشه بیان صحیح دین در امت و راهنماى امت به خیر دنیا و آخرت باشد.
️نفوذ باید جدی گرفته شود.
️کوچکترین تردید درباره صلاحیت افراد را منعکس کنید.
رهبر انقلاب در دیدار کارکنان وزارت اطلاعات: یکی دیگر از راههای مقابله با تهاجم دشمن، جدی گرفتن موضوع نفوذ است. فردی که می خواهد در نظام جمهوری اسلامی، امانتدار کشور و مردم باشد باید صلاحیت داشته باشد لذا کوچکترین تردید درباره صلاحیت افراد باید منعکس شود و دستگاهها نیز موظف به عمل براساس نظر وزارت اطلاعات هستند.
دستگاههای اطلاعاتی کشور همکاری، همافزایی و رقابت حرفه ای داشته باشند.
باید موضوع مبارزه با فساد بسیار جدی گرفته و با شریانهای اصلی آن مقابله شود، زیرا فساد موجب انهزام و شکسته شدن روحی و روانی افراد و جامعه می شود.
فساد در بسیاری از موارد ناشی از روحیه زیادهطلبی و اشرافیگری و تجملپرستی است. اینکه امام بزرگوار بارها بر حفظ زیّ طلبگی و داشتن زندگی ساده و معمولی مسئولان تأکید داشتند، به همین علت بود.
مسئولان در نظام اسلامی نمیتوانند این تصور را داشته باشند که چون مسئولان در کشورهای دیگر از امکانات گوناگون برخوردارند، پس در نظام اسلامی نیز چنین مواردی مباح است.
در جمهوری اسلامی ما با نام اسلام بهدنبال حکومت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و امیرالمومنین(علیه السلام) هستیم، بنابراین باید با روحیه اشرافی گری و شهوترانی به شدت مقابله شود. 97/1/29
آرزویی که به آن هرگز نمی توان رسید.
روزی جوانی پیش پدرش آمدو گفت: دختری را دیده ام و میخواهم با او ازدواج کنم. من شیفته زیبایی این دختر و جادوی چشمانش شده ام .
پدر با خوشحالی گفت:بگو این دختر کجاست تا برایت خواستگاری کنم و به اتفاق رفتند تا دختر را ببینند اما پدر به محض دیدن دختر دلباخته او شد و به پسرش گفت:
ببین پسرم این دختر هم تراز تو نیست و تو نمیتوانی او را خوشبخت کنی او را باید مردی مثل من که تجربه زیادی در زندگی دارد سرپرستی کند تا بتواند به او تکیه کند.
پسر حیرت زده جواب داد: امکان ندارد پدر کسی که با این دختر ازدواج میکند من هستم نه شما…..
پدر و پسر با هم درگیر شدند و کارشان به اداره پلیس کشید.
ماجرا را برای افسر پلیس تعریف کردند. افسر دستور داد دختر را احضار کنند تا از خود او بپرسند که میخواهد با کدامیک از این دو ازدواج کند افسر پلیس با دیدن دختر شیفته جمال و محو دلربایی اوشد و گفت: این دختر مناسب شما نیست بلکه شایسته ی شخص صاحب منصبی چون من است و این بار سه نفری باهم درگیر شدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند وزیر با دیدن دختر گفت: او باید با وزیری مثل من ازدواج کند…و…قضیه ادامه پیدا کرد تا رسید با شخص امیر،
امیر نیز مانند بقیه گفت: این دختر فقط با من ازدواج میکند…
بحث و مشاجره بالا گرفت تا اینکه دختر جلو آمد و گفت: راه حل مسئله نزد من است. من میدوم و شما نیز پشت سر من بدوید اولین کسی که بتواند مرا بگیرد با او ازدواج خواهم کرد.
…و بلافاصله شروع به دویدن کردو پنج نفری: پدر؛ پسر؛ افسر پلیس؛ وزیر و امیر بدنبال او…
ناگهان …هرپنج نفر باهم به داخل چاله عمیقی سقو ط کردند.
️دختر از بالای گودال به آنها نگاهی کرد و گفت: آیا میدانید من کی هستم؟!
من دنیا هستم!
️من کسی هستم که مردم بدنبالم میدوند و برای بدست آوردنم باهم رقابت میکنند و در راه رسیدن به من از خود و اطرافیان و انسانیت غافل میشوند تا زمانیکه در قبر گذاشته می شوند درحالی که هرگز به من نمیرسند!
گریه پیامبر(صلی الله علیه وآله) در کودکی امام حسین(علیه السلام)
در کتاب عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، با سندی از امام زین العابدین(علیه السلام) نقل شده است: «اسماء بنت عمیس برایم نقل کرد: پس از یک سال، حسین(علیه السلام) متولّد شد و پیامبر(صلی الله علیه وآله) آمد و فرمود: «اى اسماء! پسرم را به من بده». او را در پارچه سفیدى به ایشان دادم. پیامبر(صلی الله علیه وآله) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و او را در دامنش نهاد و گریست. گفتـ[م]: پدر و مادرم فدایت! چرا مى گِریى؟ پیامبر(صلی الله هلیه وآله) فرمود: «بر این پسرم مى گِریم». گفتم: ای پیامبر خدا! او الآن متولّد شده است، فرمود: «پس از من، گروه ستمکار، او را مى کُشند. خداوند، شفاعتم را به آنان نرساند!». سپس فرمود: «اى اسماء! این را به فاطمه مگو، که او را تازه به دنیا آورده است.»
در کتاب المعجم الکبیر به نقل از محمّد بن ضحّاک بن عثمان حزامى آورده است: «پیکر حسین(علیه السلام)، شبیه پیکر پیامبر(صلی الله علیه وآله) بود.»
#حدیث_روز
شفای فطرس ملک با قنداق حضرت أباعبدالله الحسین(علیه السلام)
مرحوم شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در کتاب أمالی خود به نقل از امام جعفر صادق صلوات الله علیه آورده است:
هنگامی که حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام تولد یافت، خداوند متعال جبرئیل علیه السلام را مأمور گردانید تا به همراه یک هزار ملائکه یر زمین فرود آیند و رسول الله صلی الله علیه و آله را بر ولادت نوزادش تبریک و تهنیت گویند.
جبرئیل علیه السلام هنگام نزول، عبورش بر جزیره ای افتاد که فرشته ای به نام فطرس (1) در آنجا قرار داشت.
و چون فطرس در انجام وظائف الهی کندی و سستی کرده بود، بال هایش شکسته و در آن جزیره مدت هفتصد سال به عبادت خداوند مشغول گشت تا آن که امام حسین علیه السلام تولد یافت.
وقتی فطرس ملک، متوجه عبور جبرئیل و همراهانش علیهم السلام شد، سؤال نمود: ای جبرئیل! کجا میروی؟
پاسخ داد: همانا خداوند متعال نعمتی - نوزاد - به محمد صلی الله علیه و آله عطا کرده است؛ و مرا جهت ابلاغ سلام و تهنیت بر آن حضرت مأمور گردانید.
فطرس اظهار داشت: اگر امکان دارد، مرا نیز همراه خود ببرید، شاید محمد رسول الله صلی الله علیه و آله برایم دعایی کند.
جبرئیل تقاضای فطرس را پذیرفت و به کمک همراهانش او را نیز با خود آوردند.
امام صادق علیه السلام افزود: زمانی که جبرئیل بر پیامبر خدا وارد شد، از طرف خداوند متعال؛ و نیز از جانب خود به آن حضرت سلام و تبریک و تهنیت گفت؛ و پس از آن موقعیت فطرس را به عرض حضرت رسول رساند.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: به فطرس بگو که خود را به این نوزاد بمالد و سپس به مکان اولیه خود مراجعت کند.
و چون فطرس خود را به قنداقه امام حسین علیه السلام مالید، مشکلش برطرف شد، اظهار داشت: ای رسول خدا! امت تو به زودی این نوزاد را به قتل خواهد رساند، هرکس او را زیارت کند و یا بر او سلام و درود فرستد، در هر کجا و در هر موقعیتی که باشد، من برای جبران این کرامت، سلام او را به حسین علیه السلام ابلاغ خواهم کرد.
سپس فطرس به سمت آسمان عروج کرد.
?پاورقی :
1-در بحار الانوار ج 43 نام فطرس را با اختلاف نقل کرده است، در ص 248 دردائیل و در ص 259 صلصائیل و در ص 243 فطرس میباشد.
?أمالی شیخ صدوق ، ص 200 ، ح 215
بحارالانوار ج 43 ، ص 243
#حدیث_روز
“حدیثی جالب در خصوص علم امام(علیه السلام) به حقایق عالم”
در اصول کافی این حدیث هست که سدیر صیرفی می گوید:با جمعی از اصحاب خاص،در مجلسی که مخالفین مذهب بودند،دربیرون منزل حضرت امام صادق(علیه السلام) نشسته بودیم.امام (علیه السلام) وارد شدند در حالی که خشمگین و ناراحت به نظر می رسیدند،نشستند و فرمودند:
تعجب از مردمی که می پندارند ما علم غیب داریم حال آن که علم غیب را جزخدا کسی ندارد . بعد فرمودند:من خدمتکار خانه ام را خواستم تنبیه کنم،فرار کرد و در جایی پنهان شد.من نفهمیدم کجا رفته و در کدام یک از خانه های اتاق مخفی شده است.سدیر می گوید:ما این حرف ها را که از امام شنیدیم،متعجب شدیم که امام می فرمایند:من نفهمیدم او در کجا پنهان شده است.بعد که مجلس خلوت شد و دیگران رفتند،گفتیم:آقا،اعتقاد ما درباره شما این بود که شما علم غیب دارید و همه ی حقایق عالم برای شما مکشوف است.پس چگونه فرمودید که نمی دانم؟فرمودند:این آیه را در قرآن خوانده ای که :"قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أنْ یَرْتَدَّ إلَیْکَ طَرْفُکَ…."2؛آصف بن برخیا،وزیر سلیمان(علیه السلام)که علمی از کتاب نزد او بود،در یک چشم به هم زدن توانست تخت ملکه سبا را به کاخ جناب سلیمان(علیه السلام)(یعنی از کشوری به کشور دیگر) منتقل کند.گفتم:بله خوانده ام،فرمودند:قرآن می گوید:« عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ»آن شخص که این کار عجیب را انجام داد،اندکی از علم کتاب را داشت.آیه ای دیگر را هم خوانده ای که می فرماید:"قُلْ کَفَی بِااللهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ"3ای پیامبر،بگو شاهد نبوت من یکی خدا و دیگری آن کسی است که تمام علم کتاب پیش اوست.
مقایسه علم علی(علیه السلام) با علم وزیر سلیمان(علیه السلام)
️آیا می دانی آن کسی که تمام علم کتاب پیش اوست کیست؟او«علیّ بن ابیطالب علیهِ الْسَّلام»است.
آن کسی که آن قدرت را داشت که در یک چشم به هم زدن تخت ملکه ی سبا را به کاخ سلیمان منتقل کند،اندکی از علم کتاب پیش او بود؛درحالی که تمام علم کتاب نزد علی(علیه السلام) است.حال،آیا می دانی علم وزیر جناب سلیمان درمقابل علم علی(علیه السلام) چه نسبتی داشت؟«یک قطره در مقابل دریا»پس آن کسی که دریا در اختیار اوست چه کارهای یزرگی می تواند انجام دهد؟او می تواند تمام عالم امکان را دریک چشم به هم زدن جابه جا کند.بعد فرمودند:"وَ اللهِ عِلْمُ الْکِتابِ کُلُّهُ عِنْدَنا"به خدا قسم تمام علم کتاب پیش ماست.(این جمله را سه مرتبه تکرار کردند.)پس آنجا که می گویم:ندانستم که خدمتکار خانه ام کجا پنهان شده است،یعنی نخواستم که بدانم.
بنابراین،منظور از این که ائمه(علیهم السلام)خزّان علم خدا هستند این است که راه علم به تمام حقایق عالم نزد آنهاست ولی به طور ارادی،نه به طور ذاتی.یعنی اگر بخواهند چیزی را بدانند،می دانند و اگر نخواهند که بدانند،نمی دانند.
?1-اصول کافی جلد1
صفحه 257
?2-سوره نمل آیه 40
?3-سوره رعد آیه 43
#حدیث_روز
به نظر شما رابطهی امام زمان، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با ما چگونه است؟
چقدر به ما نزدیکند؟(حتی با وجود فاصلهای که به واسطهی گناهانمان با ایشان داریم)
مثلا وقتی بیماریم؟
یا غم و غصهای داریم؟
یا آرزو و حاجتی داریم؟
به نظرتان مولا به فکر “تکتک” ما در این حالات و یا در هر حال دیگری هستند؟
چراغ راهمان باشد حدیث مولایمان حضرت مهدى علیه السلام که فرمودند:
["هیچ مؤمنی” بیمار نمیشود، مگر این که ما هم به خاطر بیماری او بیمار میشویم.
و غمگین نمیشود، مگر آن که ما هم در غم او غمگین میشویم،
و هیچ دعائی نمیکند، مگر آن که به دعای او آمین میگوئیم.
و سکوت نمیکند، مگر آن که ما برایش دعا میکنیم.]
?(بصائر الدرجات،جزء 5، ص 248)
در آغاز حدیث، مولا تاکید میکنند که “هیچ مومنی".
برای درک بهتر این حدیث میتوانیم به رابطهی روح و بدنمان فکر کنیم؛
اگر با نوک سوزن به هر نقطهی کوچک بدنمان بزنیم، روحمان آن را حس میکند، و توجه به یک عضو، روح را از بقیهی اعضا غافل نمیکند.
امام علیه السلام هم روح جامعه هستند، و از اعضاء جامعه غافل نمیشوند.
به نظرتان چه به قلب مولایمان میگذرد، وقتی سخت بیمار گناهانیم؟
بیایید از همین حالا، کمی بیشتر مراقب قلب مهربان امام مهربانمان باشیم
#حدیث_روز
محمّد بن فضیل گوید:
امام رضا علیه السلام مى فرماید:
وقتى قائم علیه السلام قیام نماید (و دوران ظهور شکوهمند آن سرور فرا رسد) خداوند امر مى فرماید که فرشتگان بر مؤمنان سلام نموده و در مجالس آنان شرکت نمایند، وقتى مؤمنى نیازى داشته باشد فرشته اى را نزد حضرت مهدى علیه السلام مى فرستد، و او اطاعت نموده و به حضور حضرتش شرفیاب شده وحاجت و مشکل آن مؤمن را بازگو مى نماید وباز مى گردد.
ومن المؤمنین مَن یسیر فی السحاب، ومنهم مَن یطیر مع الملائکة، ومنهم مَن یمشی مع الملائکة مشیاً، ومنهم مَن یسبق الملائکة، ومنهم مَن یتحاکم الملائکة إلیه، والمؤمنون أکرم على اللَّه مَن الملائکة، ومنهم مَن یصیّره القائم علیه السلام قاضیاً بین مائة ألف من الملائکة.
در آن دوران، برخى از مؤمنان بالاى ابرها حرکت مى کنند، برخى دیگر با فرشتگان به پرواز در مى آیند و برخى با فرشتگان راه مى روند و برخى، از فرشتگان سبقت مى گیرند، و برخى از آنان، کسانى هستند که فرشتگان براى داورى نزد آنها مى آیند.
آرى، مؤمنان در پیشگاه خداوند گرامى تر از فرشتگان هستند، در آن زمان، برخى از مؤمنان را حضرت مهدى علیه السلام در میان صد هزار فرشته به عنوان داور قرار مى دهد.
?دلائل الإمامة،ص454 ح 38
#حدیث_روز
شب، شب معراج آخرین فرستاده خدا بود.رسول مهربانی در اوج آسمان ها
سیزده نور پاک را دیده بود. آن ها اهل بیت خودش بودند. نور آخرین، به پا خاسته بود،
و مثل ستاره ای درخشان جلوه نمایی می کرد.
خاتم پیامبران از خدای خویش شنید که فرمود:
️این قیام کننده است؛ همان که حلال مرا حلال و حرام مرا حرام کند،
همان که به وسیله او از دشمنانم انتقام می گیرم،
او برای اولیای من بانی راحتی خواهد بود.
اوست که دل شیعیان و پیروان تو را از زخم و رنج ستمگران و کافرین شفا می بخشد.
?مکیال المکارم ج1 ص90 ؛ کمال الدین ج1 ص253
️از آسمان فرود خواهد آمد.
درست وقتی که مردم، صف های نماز صبح شان را بسته باشند.
بعد، همه ی نمازگزاران، زیبایی صحنه ای را خواهند دید که وعده اش را امیر اهل ایمان فرموده:
مسیح اذان خواهد گفت و نمازش را به امام عصر علیه السلام اقتدا خواهد کرد
?روزگار رهایی، ج1، ص389
#حدیث_روز
روایت انتقال امامت از امام عسگری علیه السلام به امام زمان عج
شیخ طوسی در کتاب غیبت از احمد بن على رازى و او از محمد بن على و او از عبید اللَّه بن محمد بن جابان دهقان از ابو سلیمان داود بن غسان بحرانى روایت نموده که گفت: بخدمت ابو سهل اسماعیل بن على نوبختى رسیدم و سلام نمودم، ابو سهل گفت: ولادت (م ح م د) فرزند حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب صلوات اللَّه علیهم اجمعین در سامره بسال 256 اتفاق افتاد. و کنیه اش ابو القاسم می باشد، و همین کنیه است که پیغمبر خبر داده و فرمود: نام او چون نام من و کنیه اش مثل کنیه من است، لقبش مهدى و حجت و منتظر است و هم او صاحب الزمان می باشد.
سپس ابو سهل گفت: در مرض مرگ امام حسن (عسکرى علیه السّلام) روزى من در خدمتش بودم، حضرت به عقید خادم خود که غلامى سیاه چهره و اهل نوبه «1» بود و پیش از آن حضرت خدمتکار پدرش امام على النقى بود. و امام حسن عسکرى علیهم السلام را بزرگ کرده بود، فرمود: اى عقید! قدرى آب مصطکى براى من بجوشان، عقید هم آب را روى اجاق نهاد، و مادر امام زمان علیه السّلام آن را بخدمت حضرت آورد.
حضرت کاسه را گرفت و خواست بیاشامد ولى دست مبارکش لرزید و بدندان نازنینش خورد و سپس آن را بزمین نهاد. آنگاه رو کرد به عقید و فرمود: برو به اندرون که می بینى کودکى در سجده است، او را نزد من بیاور.
ابو سهل می گوید: عقید گفت: وقتى باندرون براى جستجوى او رفتم، دیدم کودکى سجده میکند، و انگشت سبابه «2» خود را بسوى آسمان گرفته است، من سلام کردم و او نمازش را کوتاه کرد، سپس گفتم: آقا شما را مى طلبد که بخدمتش درآئى.
در این وقت مادرش آمد و دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد.{چون عرب موقع سب کردن یعنى بدگوئى باشخاص با آن بطرف مقابل اشاره میکرد، آن را «سبابه» گفتند.}
ابو سهل می گوید: موقعى که بچه خدمت حضرت رسید، سلام کرد. رنگش همچون درّ (سفید) موهاى سرش کوتاه و میان دندانهایش باز بود.
وقتى امام حسن عسکرى علیه السّلام او را دید، گریست و فرمود: اى آقاى خاندانم! این آب را بمن بده که من اینک بسوى خداى خود میروم. بچه کاسه آب جوش را برداشت و بدهان پدر بزرگوارش نزدیک ساخت تا آن را نوشید.
آنگاه امام حسن عسکرى علیه السّلام فرمود: مرا آماده نماز کنید. بچه حوله اى در دامن امام پهن کرد و بدین گونه حضرت، یک یک اعضا را شست و سر و پاى را مسح نمود. آنگاه امام حسن عسکرى علیه السّلام فرمود:
اى فرزند! بتو مژده میدهم که صاحب الزمان و مهدى و حجت خدا در روى زمین توئى. تو فرزند من و جانشین من می باشى. از من متولد شده ا ى و تو (م ح م د) فرزند حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب (علیهم السلام) می باشى و هم از نسل پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و خاتم ائمه طاهرین هستى.پیغمبر (صلی الله علیه وآله) مژده تو را داده و نام و کنیه تو را تعیین فرموده است. این را پدرم از پدران پاک سرشتش بمن اطلاع داد. صلى اللَّه على اهل بیت ربنا انه حمید مجید
حضرت این را فرمودو همان موقع رحلت نمود. صلوات اللَّه علیهم اجمعین.
پی نوشت ها:
(1) نوبه- محلى است که تا مدینه سه روز راه است (مراصد)
(2) انگشت سبابه دومین انگشت واقع در بین انگشت ابهام و انگشت وسط است.
?مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار) ؛ ص738 - 740
#حدیث_روز
بیاییم محبتهایمان تقویمی نباشند.
لطفا اگر تقویم دارید، بیاوریدش نزدیک؛ فروردین، اردیبهشت، خرداد و…
روزهای زیادی چشمانمان را میگیرد. برخی روزها روزی خاص شدهاند؛ مثلاً روزی خاص برای پزشکان، روزی خاص برای رنگکاران، روزی خاص برای دانشجویان و دانشگاهیان و… . دو روز را هم در تقویم گذاشتهاند برای والدین، برای پدر و مادر؛ یک روز برای مادران است و یک روز هم برای پدران.
️محبتهای ما هم گاهی مثل تقویم است. به این دسته از محبتها میگویم «محبتهای تقویمی». گاهی فکر میکنیم فقط یک روز برای پدر و مادر است و همین که آن روز به گونه دیگری باشیم و رفتاری متفاوت داشته باشیم، کافی است! این را گفتم که بگویم فرمول رفتار با پدر و مادر از نظر اسلام چیزی جدای از «محبتهای تقویمی» است:
«نیکی به پدر و مادر به صورت مطلق + محبت بیشتر به مادر ـ عمل به دستورات غیرشرعی آنها»
لطفا اگر قرآن همراهتان هست، بیاوریدش نزدیک. بیایید کتاب خدا را ورق بزنیم؛ سوره حمد، سوره بقره، سوره آلعمران و… .
کتاب خدا را که نگاه کنیم، آیات زیادی درباره محبت و نیکی چشمانمان را میگیرد. بعضی آیات اما انگار فرق دارند. برخی آیات مخصوص پدر و مادرهاست؛ ولی محتوایشان واقعاً عجیب است:
وَ قَضى رَبُّک أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً.
پروردگارت حکم قطعى کرده که غیر او را نپرستید و به والدین نیکی کنید. (اسراء: 23)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله): هرگاه انسان بمیرد ، عملش هم قطع میشود، مگر از سه راه ؛
1. صدقه جاریه
2. عملى که از آن سودمیبرند
3. فرزندشایستهاى که براى اودعا میکند.
? نهج الفصاحه، ح239
#حدیث_روز
خدا نمیگوید: تا حالا کجا بودی؟
استاد فاطمی نیا:
درقاموس خدا واهل بیت (علیهم السلام) ،
“تاحالا کجابودی؟” وجودندارد!
هرزمان توبه کنیم و بازگردیم، ما را راه میدهند.
پیغمبراکرم (صلی الله علیه وآله) سوگندی یادکرده است که این سوگند در منطقه اسم اعظم است؛هرموقع عبارت “الله لا اله الا هو” آمد، یعنی منطقه ی اسم اعظم است، اگر مطلب به این سادگی بود که حضرت قسم به این بزرگی نمیخوردند!
پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند:” ولله الذی لا اله الا هو، هر بنده ای که گمانش را به خدا نیکو کند، خداوند طبق همان گمان با او رفتار میکند.”
حسن ظن داشته باشید به خدا!
یقین بدانید وقتی توبه میکنید، خداوند شما را می بخشد.
پنج موردی که قبل از معصیت باید در نظر داشت.
امام حسین علیه السلام _ به مردى که عرض کرد: من مردى نا فرمانم و در برابر معصیت شکیبایى ندارم، پس مرا اندرزى فرما ـ فرمودند:
پنج کار بکن و آنگاه هر چه خواستى گناه کن.
1. ️ اوّل اینکه روزى خدا را نخور و هر چه خواهى گناه کن.
2. دوم اینکه از قلمرو خدا بیرون شو و هرچه خواهى گناه کن.
3. ️ سوم اینکه به جایى برو که خدا تو را نبیند و هرچه خواهى گناه کن.
4.️ چهارم اینکه هرگاه ملک الموت براى گرفتن جان تو آمد، او را از خودت دور گردان و هرچه خواهى گناه کن.
5. ️ و پنجم اینکه هرگاه مالک (مأمورِ دوزخ) تو را به آتش برد، داخل آن نشو و آنگاه هرچه خواهى گناه کن!
? بحار الأنوار، ج 7، ص 126 __________________________________
#حدیث_روز
ارزش صدقه در ماه شعبان..
درمحضـر مولا حضرت امام رضــا صلواتاللهعلیه
من تصدّق فی شعبان بصدقة و لو بشقّ تمرة، حرّم الله جسده على النّار
هر که در ماه شعبان، حتی به اندازهی پارهای از خرما، صدقه بدهد، خداوند بدناش را بر آتش حرام میفرماید.
? عیون أخبار الرضا علیهالسلام، جلد1، صفحه231
#حدیث_روز
خیانت پمپاژ ناامیدی در کشور
یکی از مهمترین راه های نفوذ شیطان اینه که انسان رو ناامید میکنه.
️طبیعتا کسی هم که نا امید بشه، دیگه دست از تلاش برمیداره.
* در سطح اجتماعی هم همین اتفاق می افته و گرگ صفتان برای از بین بردن اراده انسان ها، اول از همه به جامعه هدف، تزریق نا امیدی میکنن.
* مدتهاست که گروه هایی که دستشون از قدرت و حکومت و دزدی کوتاه شده تلاش میکنن با رسانه هاشون جو نا امیدی و ناتوانی رو توی کشور گسترش بدن.
گروه هایی مثل سلطنت طلب ها و منافقین و افسران اطلاعاتی اسرائیل و ری استارت و آمدنیوز و …
*️ قبلا با شبکه های ماهواره ای این کار رو میکردن و چند سالیه که توسط شبکه های اجتماعی بی در و پیکر خصوصا تلگرام و اینستاگرام این ناامیدی رو تزریق میکنن
* طی این کار، اول از همه از بالاترین شخصیت کشور تا پایین ترین مسئولین کشور رو میگن همه دزد هستن! همه رو فاسد معرفی میکنن!?
* هر دروغ و تهمتی که بتونن با مدرک و بدون مدرک و با سند سازی و جعل و فتوشاپ توی جامعه پخش میکنن.
طبیعتا جوانان کشور ما ممکنه یکی دو تا از این دروغ ها رو باور نکنن
ولی وقتی شبانه روز هزاران کانال همزمان و با همه وسیله ها پمپاژ دروغ و نا امیدی میکنن واقعا دیگه نمیتونه مقاومت کنه و کم میاره.?
از اون طرف به دروغ کشورهای اروپایی و آمریکایی رو مهد آزادی و ثروت و خوشی نشون میدن.
* توی همچین شرایطی خیلی راحت میتونن مردم رو به جون هم بندازن و به منافع خودشون برسن. نمونش رو توی اغتشاشات دی ماه سال گذشته دیدید.
غیر از خسارت به کشور و بی آبرویی و کشته شدن چند نفر، چیزی عاید مردم ما نشد.
*بله اگه جایی مشکل یا فسادی هست باید همه دست به دست هم بدیم و اصلاحش کنیم
ولی اینکه بگیم آقا فلانی فساد کرده پس بریزیم کل کشور رو نابود کنیم خب این حرف خیلی غلطی هست که دشمن ترویج میکنه.?
️ مراقب پمپاژ نا امیدی باشید.
️ هر کسی رو دیدید که فقط داره عیب ها رو میگه و خوبی ها و راهکارای رفع عیب ها رو نمیگه معلومه که یا خائنه یا فریب خورده.
کشور ما در بسیاری از مسائل سرامد خیلی از کشور هاست و تا الان هم انصافا قدرت فوق العاده ای توی جهان پیدا کرده
به طوری که هیچ کار بزرگی توی منطقه بدون هماهنگی با ایران انجام نمیشه و آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی شبانه روز دارن علیه ایران صحبت میکنن
معلومه که قدرت ما بالاست وگرنه خیلی زود نابودمون میکردن. در زمینه های داخلی هم نسبت به خیلی از کشور ها که بیش از 300 ساله که استقلال پیدا کردن، در بسیاری از زمینه ها خوب عمل کرده.
* ضمن اینکه آدم باید نسبت به کشور های هم ردیف مقایسه کنه.
*️ اگه میخوایم در دام نا امیدی گرفتار نشیم، همیشه از بالا به موضوعات نگاه کنیم…
آیت الله سیدعلی قاضی،
در دنیا به صاحبان خانه دوهزار متری و ریاست و ماشین میگویند اشراف مملکت؛ اما در قیامت اشراف آن کسانی هستند که نماز شب خوان هستند.
خواص آب نیسان.
امّا اعمال ماههای رومی پس ما در اینجا اکتفا می کنیم به آنچه که در زادالمعاد است سیّد جلیل علیّ بن طاوس (رحمه الله) روایت کرده است که روزی جمعی از اصحاب نشسته بودند حضرت رسالت پناه (صلی الله علیه وآله) داخل شد و بر ایشان سلام فرمود و ایشان جواب سلام گفتند پس حضرت فرمود که: می خواهید تعلیم نمایم شما را دوائی که جبرئیل مرا تعلیم کرده است که محتاج به دوای اطبّا نبوده باشم پس حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و سلمان و دیگران سؤال نمودند که آن دوا چیست حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) خطاب نمود و فرمود که در ماه نیسان رومی آب باران می گیری
و ســوره فاتحة الکتاب و آیة الکرسی و قل هُوَاللّه و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ و قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِروُنَ هر یک را هفتاد بار می خوانی و به روایت دیگر سوره اِنّا اَنْزَلناهُ را نیز هفتاد مرتبه می خوانی و هفتاد مرتبه اللّهُ اَکْبَرُ و هفتاد مرتبه لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ می گوئی و هفتاد مرتبه صلوات بر محمّد و آل محمّد می فرستی و هفت روز در بامداد و پسین از آن آب می آشامی به حقّ آن خداوندی که مرا براستی بر خلق مبعوث گردانیده است سوگند یاد می کنم که جبرئیل گفت که حق تعالی بردارد از کسی که این آب را می آشامد هر دردی را که در بدنش باشد و عافیت بخشد او را و بیرون کند دردها را از بدن او و استخوانهای او و اگر در لوح دردی برای او مقدّر شده باشد محو نماید و به حق پروردگاری که مرا به حقّ فرستاده اگر فرزند نداشته باشد و فرزند خواهد آب نیسان را به آن نیّت بیاشامد او را فرزند روزی گردد و اگر زن عقیم باشد وفرزند نیاورد واز این آب با نیّت بیاشامد فرزند از او بوجود آید و اگر مرد و زن پسر خواهند یا دختر از آن آب بیاشامند مقصود ایشان به عمل آید چنانچه حق تعالی می فرماید:
یَهَبُ لِمَنْ یَشآءُ اِناثاً وَیَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُورَ
(خدا هرکه را بخواهد دختران و هرکه را بخواهد پسرانی میبخشد)،
اَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْراناً وَاِناثاً وَیَجْعَلُ مَنْ یَشآءُ عَقیماً
(یا پسران و دختران به ایشان عطا میکند و هرکه را بخواهد نازا قرار دهد).
پس حضرت فرمود که اگر کسی درد سر داشته باشد و از این آب بیاشامد صُداع او ساکن گردد به قدرت الهی و اگر درد چشم داشته باشد و در چشم های خود قطره ای از این آب بچکاند و بیاشامد و چشمهای خود را از آن آب بشوید به اذن خدای تعالی شفا یابد و آشامیدن از آن آب بُن دندانها را محکم گرداند و دهان را خوشبو کند و لعاب بُن دندانها را کم کُند و بلغم را کم کُند و تُخَمه و اِمْتِلا به سبب خوردن طعام و آشامیدن آب به هم نرساند و از بادهای قولنج و غیر آن متأذّی نگردد و درد پشت و درد شکم بهم نرساند و از زُکام آزار نکشد و درد دندان بهم نرساند و درد معده و کرم معده را زایل گرداند و محتاج به حجامت نگردد و از مرض بواسیر و خارش بدن و آبله و دیوانگی و خُوره و پیسی و رُعاف و قَیّ نجات یابد و کور و لال و کر و زمینگیر نشود و آب سیاه در دیده اش نزول نکند و دردی که موجب افطار روزه و نقصان نماز او باشد او را عارض نگردد و از وسوسه های جنّیان و شیاطین متأذّی نگردد پس حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) فرمود که جبرئیل گفت هر که از این آب بیاشامد و به جمیع دردهائی که در مردم می باشد مبتلا باشد موجب شفا از جمیع آنها گردد پس جبرئیل گفت به حقّ خداوندی که تو را به راستی فرستاده هر که این آیات را بر این آب بخواند و بیاشامد حقّ تعالی دلش را مملوّ گرداند از نور و روشنی و الهام خود را در دل او وارد سازد و حکمت بر زبان او جاری گرداند و پر کند دل او را از فهم و بینائی و به او عطا کند از کرامتها آنچه به احدی از عالمیان عطا نکرده باشد و هزار مغفرت و هزار رحمت بر او بفرستد و غش و خیانت و غیبت و حسد و بَغْی و کبر و بخل و حرص و غضب را از دل او بردارد و از عداوت و دشمنی مردم و بدگوئی ایشان نجات یابد و موجب شفاء جمیع امراض او گردد.
? مفاتیح الجنان ، باب اعمال
#حدیث_روز
آداب قرائت قرآن.
و بالجمله، مطلوب در قرائت قرآن کریم آن است که در قلوب صورت آن نقش بندد، و اوامر و نواهى آن تأثیر کند، و دعوات آن جایگزین شود. و این مطلوب حاصل نشود مگر آنکه آداب قرائت ملحوظ شود.
مقصود از آداب آن نیست که پیش بعض قرّاء متداول شده است که تمام هم و همت منصرف به مخارج الفاظ و تأدیه حروف شود، به طورى که علاوه بر آنکه از معنى و تفکر در آن بکلى غافل شویم، منجر به آن شود که تجوید آن نیز باطل گردد، بلکه کثیرا کلمات از صورت اصلیه خود به صورت دیگر منقلب شود و ماده و صورت آن تغییر کند. و این یکى از مکاید شیطان است که انسان متعبد را تا آخر عمر به الفاظ قرآن سرگرم مى کند، و از سر نزول قرآن و از حقیقت اوامر و نواهى و دعوت به معارف حقه و اخلاق حسنه آن بکلى غافل مى کند. تازه بعد از پنجاه (سال) قرائت معلوم شود که از شدت تغلیظ و تشدید در آن، از صورت کلام بکلى خارج شده و یک صورت غریبى پیدا کرده! بلکه مقصود آدابى است که در شریعت مطهره منظور شده است، که اعظم و عمده آنها تفکر و تدبر و اعتبار به آیات آن است، چنانچه سابقا اشاره شد.
? #چهل_حدیث ، امام خمینی (ره)
یادی از فاطمه سلام الله علیها و دعای امام صادق علیه السلام
بشّار مکاری گوید: “در کوفه محضر امام صادق «علیه السلام» شرفیاب شدم که حضرتش خرما میل میکردند. تا نگاه امام «علیه السلام» به من افتاد فرمود: ای بشّار بیا از این خرماها تناول کن، بشّار گوید: عرض کردم یابن رسول اللَّه در راه چیزی دیدم که خیلی مرا متأثر ساخت، بطوریکه گریه گلوی مرا گرفته و به چیزی میل ندارم. حضرت فرمود: تو را بحقّی که من به گردن تو دارم، بیا نزدیک و از این رُطبها بخور. بشّار گوید: در اثر اصرار زیاد امام «علیه السلام» نزدیک رفتم و مقداری رطب خوردم. سپس حضرت فرمود: قضیّه ای که در راه دیدی چه بود؟
گفتم: وقتی خدمت شما شرفیاب میشدم در بین راه دیدم شُرطهها و مأموران خلیفه، زنی را دستگیر کرده اند و تازیانه بر سر او میزدند و به طرف مجلس حکومت و دربار میبردند، و آن زن هم استغاثه کنان فریاد میزد: المُستَغاثُ بِاللَّهِ وَ رَسُوله و هیچکس در صدد مساعدت و یاری او برنمی آمد. حضرت فرمود: چرا آن زن را میزدند؟ عرض کردم آنطوری که شایع بود و از مردم شنیدم میگفتند: پای این زن لغزیده و بزمین افتاده و در آن حال این جمله را به زبان آورده لَعَنَ اللَّهُ ظالِمیک یا فاطمه، [خداوند، ستمکاران بر تو را لعنت کند ای فاطمه] و مأموران خلیفه هم شنیدند و او را دستگیر کردند و بر او تازیانه زدند.
بشّار گوید: همین که حضرت صادق «علیه السلام» این داستان را شنید از رطب خوردن دست کشیدند و شروع کردند به گریه، آنقدر گریستند که محاسن شریف و سینه مبارکشان اشک آلود شد. سپس فرمودند: ای بشّار برخیز تا به مسجد سهله برویم و برای آزادی این زن دعا کنیم. بشّار گوید با حضرت صادق «علیه السلام» به مسجد سهله آمدیم و حضرتش یک نفر از اصحاب را فرستادند تا خبر آزادی آنزن را برای امام «علیه السلام» آورد… “.
? #فرهنگ_فاطمیه ، الفبای شخصیتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#حدیث_روز
از علائم ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه…
قتل نفس زکیه است، و آن پسرى است از آل محمّد علیهم السلام در مابین رکن و مقام.
و نیز خروج سید حسنى است و آن جوان خوش صورتى است که از طرف دیلم و قزوین خروج نماید و به آواز بلند فریاد کند که به فریاد رسید آل محمّد را، که از شما یارى مى طلبند. و این سید حسنى ظاهرا از اولاد حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام باشد و دعوى بر باطل ننماید و دعوت بر نفس خود نکند بلکه از شیعیان خُلّص ائمه اثنى عشر علیهم السلام و تابع دین حق باشد و دعوت نیابت و مهدویت نخواهد نمود لکن مطاع و بزرگ و رئیس خواهد بود و در گفتار و در کردار موافق است با شریعت مطهره حضرت خاتم النبیین صلى اللّه علیه و آله و سلم و در زمان خروج او، کفر و ظلم عالم را فرو گرفته باشد و مردم از دست ظالمان و فاسقان در اذیت باشند و جمعى از مؤمنین نیز مستعد باشند از براى دفع ظلم ظالمین، در آن حال سید حسنى استغاثه نماید از براى نصرت دین آل محمّد علیهم السلام، پس مردم را اعانت نمایند خصوصا گنجهاى طالقان که از طلا و نقره نباشد بلکه مردان شجاع و قویدل و مسلح و مکمل که بر اسبهاى اشهب سوار باشند و در اطراف او جمع گردند و جمعیت او زیاد شود و به نحو سلطان عادل در میان ایشان حکم و سلوک نماید و کم کم بر اهل ظلم و طغیان غلبه نماید و از مکان و جاى خود تا کوفه زمین را از لوث وجود ظالمین و کافران پاک کند و چون با اصحاب خود وارد کوفه شود به او خبر مى دهند که حضرت حجة اللّه مهدى آل محمّد علیهم السلام ظهور نموده است و از مدینه به کوفه تشریف آورده است، پس سید حسنى با اصحاب خود خدمت آن حضرت مشرف مى شوند از آن حضرت مطالبه دلایل امامت و مواریث انبیاء مى نماید.
? #منتهی_الآمال ، باب چهاردهم
#حدیث_روز
ایران از نگاه فهمی حسین
فهمی حسین روزنامه نگار مصری که گرایش ناسیونالیستی عربی دارد و اتفاقا مشی ضد ایرانی دارد در یک مقاله مفصل در مقام مقایسه مصر و ایران چنین نوشتهاست :
ما و ایرانی ها بیش از سی سال پیش در فضای بین الملی در یک سطح بودیم .
ایرانی ها راه مبارزه و مقاومت در برابر ابر قدرتها ، بخصوص آمریکا را انتخاب کردند و ما مسیر سازش را برگزیدیم .
ما هر سال مزد خیانت مان به اعراب را از طرف آمریکا در قالب 4 میلیارد کمک بلاعوض میگرفتیم و ایرانی ها از همان اول فشار سیاسی، اقتصادی و تحریم و جنگ داخلی و جنگ نابرابر را تجربه کردند ….
امروز ایران از یک قدرت منطقه ای به یک قدرت جهانی تبدیل شده که هیچ مشکلی در سطح منطقه و جهان بدون جلب نظر ایران قابل حل نیست.
و کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا 6٤ بار هر کدام عبارت ایران را در مناظره تلوزیونی خود بکار میبرند.
گویی حریفی جز ایران در سطح جهان ندارند …
و دیگر اینکه ایرانی ها در تمام علوم استراتژیک، از هسته ای تا فضایی و تا نانو و شبیه سازی و پزشکی و .. جزو ده کشور برتر جهان میباشند و در صنایع موشکی چهارمین قدرت دنیا و از نظر دقت و سرعت موشکهایش شاید اولین کشور دنیاست .
و در منطقه جزیره امن و ثبات است و ما علیرغم حمایت آمریکا و اخذ کمک های سالیانه دغدغه تهیه یک وعده قرص نان برای اکثر مردم مان داریم و …..!!!؟؟؟
وقتی در مملکتی رهبر درست وحسابی نباشد، خب! وضعیت میشود مصر”
وقتی در جامعه ای وحدت نباشد میشود عراق”
وقتی در کشوری فرمانده ی استواری نداشته باشد میشود پاکستان
وقتی درکشوری به ظاهر مسلمان رهبر و رئیس آن مملکت، خود فروخته به شرق وغرب باشد میشود ترکیه”
اما وقتی در کشوری شیعه ، رهبر باج به زمین و زمان ندهد، با همه ی فشارها ، سلیقه ها ، تندرو ، کندرو ، جنگ 8 ساله ، 30 سال تحریم سیاسی و اقتصادی، جایی برای نفس کشیدن دشمن باقی نمی ماند.
خوب آن وقت می شود ایران، در میان حصاری از آتش جنگ های منطقه که گرگهای زخمی پشت مرزهایشان بی قرار زوزه می کشند …
کسی جرات ندارد به خاکشان چپ نگاه کند …
حتی مگس هایشان( پهبادها ).
منبع: روزنامه الشرق الاوسط
بزرگترین خانواده انگلیس !
این زوج صاحب هفدهمین فرزند خود شدند!
نسخه پیچی برای ما: فرزندکمتر ….
برای انهدام یک تمدن 3 چیز لازم است:
خانواده
نظام آموزشی
الگوها
برای اولی منزلت زن را باید شکست،
دومی منزلت معلم،
سومی منزلت بزرگان و اسطورهها…
جبران خلیل جبران