222 جنگ در 239 سال عمر آمریکا:
آنروی آمریکا را بشناسیم
گفتمان حاکم بر رسانهها، آمریکا را مهد دموکراسی و مبدع حقوق بشر بازنمایی میکند. اما تاریخ روایتی متفاوت از ایالات متحده آمریکا حکایت میکتد.
آمریکا کشوری است که تنها 239 سال از تاریخ حیاتش می گذرد و در این مدت در 222 مورد جنگ و تجاوز و مداخله نظامی مشارکت داشته است! دهها کودتای ناکام و باکام که برخی هرگز فاش نشدهاند را به این تعداد مداخلات عموسام در امور ملتهای دیگر بیفزایید.
لیست زیر از جنگهای آمریکا تهیه شده است تا آنروی آمریکا را بشناسیم.
1901 — ورود مستقیم نیروهای آمریکایی به کلمبیا
1902 — حمله به پاناما
1904 — ورود به کره و مغرب
1905 — ورود به هندوراس علیه انقلاب این کشور
1905 — حمله به مکزیک (در کمک به دیکتاتور وقت بورویریو دمازبرای سرکوب قیام مردمی این کشور)
1907 — حمله به نیکاراگوئه
1907 — ورود به دومینیکن برای سرکوب انقلاب این جمهوری
1907 — مشارکت در جنگ میان هندوراس و نیکارگوئه
1908 — مداخله در انتخابات پاناما
1910 — برای سرکوب کودتا علیه حکومت نیکاراگوئه
1911 — ورود به هندوراس برای حمایت از کودتا به رهبری مانوئل بونیلا بر ضد رئیس جمهور منتخب میگل داویا
1911 — سرکوب قیام ضد آمریکایی در فیلیپین1911 — مداخله در چین
1912 — حمله و اشغال کوبا
1912 — حمله به پاناما
1912 — حمله به هندوراس
1912 — 1933 — اشغال نیکاراگوئه . از این زمان نیکاراگوا به مستعمره ای برای احتکار شرکت های آمریکایی تبدیل شد.
1914 — 1934 — هائیتی. نیروهای آمریکایی پس از وقوع چندین انقلاب در هائیتی وارد این کشور کرد و به مدت 19 سال هائیتی تحت اشغال آمریکا در آمد
1916 — 1924- اشغال جمهوری دومینکن به مدت 8 سال
1917 — 1933 — اشغال کوبا.
1917 — 1918 — مشارکت در جنگ جهانی اول
1918 — 1922 — مداخله در روسیه
1918 — 1920 — ورود نظامی به پاناما
1919 — ورود نظامی به کاستاریکا
1919 — حمله به هندوراس
1920 — حمله به گواتمالا
1921 — حمایت آمریکا از گروههای مسلح علیه کارلوس گیریرو1922 — مداخله در ترکیه
1922 — 1927 — ورود نظامی به چین
1924 — 1925 — حمله به هندوراس
1925 — حمله به پاناما
1926 — حمله به نیکاراگوا
1927 — 1934 — آمریکا چین را به اشغال درآورد.
1932 — حمله به السالوادور
1937 — حمله به نیکاراگوا
1945 — درحالیکه جنگ جهانی تمام شده بود!! بمباران هیروشیما و ناکازاکی ژاپن. حدود 220٬000 نفر در اثر این دو بمباران اتمی جان باختند .بیش از 100٬000 نفر بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان سال 1945 بر اثر اثرات مخرب تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست دادند.
1947 — 1949 — حمله به یونان
1948 — 1953 — حمله به فیلیپین
1950 — حمله به پورتریکوخ
1950 — 1953 — حمله به کره
1958 — لبنان
1958 — جنگ با پاناما
1959 — نظامیان آمریکایی وارد لائوس شدند
1959 — حمله به هائیتی
1960 — عملیات نظامی آمریکا در اکوادور
1960 — حمله به پاناما1965 — 1973 — تجاوز خونین به ویتنام
1966 — حمله به گواتمالا
1966 — حمایت نظامی از اندونزی علیه فیلیپین
1971 — 1973 — بمباران لائوس
1972 — حمله به نیکاراگوا
1980 — عملیات نظامی علیه ایران در طبس
1983 — دخالت نظامی در گرینادا
1986 — حمله به لیبی و بمباران لیبی
1988 — حمله آمریکا به هندوراس
1988 — حمله به هواپیمای مسافربری ایرانی و قتل عام تمامی 290 نفر سرنشین این هواپیما
1989 — سرکوب ناآرامی ها در جزایر ویرجین
1991 — عملیات نظامی گسترده در عراق (جنگ اول خلیج فارس)
1992 — 1994 — اشغال سومالی و انجام خشونت بسیار مفرط علیه شهروندان این کشور
1998 — حمله به سودان.
1999 — آمریکا با پوشش ناتو جنگی را علیه یوگسلاوی براه انداخت. بمباران این کشور 78 روز به طول انجامید و یوگسلاوی از هم فروپاشید.
2001 — حمله و اشغال افغانستان به بهانه تعقیب گروه القاعده که بعدها ثابت شد القاعده را خود آمریکاییها تجهیز کرده اند!!!
2003 — حمله و اشغال عراق بدون مجوز سازمان ملل
2011 — حمله به لیبی پس از پیروزی انقلاب این کشور و سرنگونی قذافی
2011 — حمایت رسمی از گروههای مسلح تروریستی در سوریه با هدف براندازی دولت سوریه
2011 — اعلام حمایت رسمی از رژیم آل خلیفه در سرکوب قیام مردمی این کشور
2015 — اعلام پشتیبانی رسمی از آل سعود در جنگ این کشور علیه انقلاب ملت یمن
مروری بر این جنگها نشان میدهد که خوی جنگطلبی، بخشی از طبیعت آمریکایی است و این ابرقدرت همان فرهنگ فیلمهای وسترن را در ابعاد بینالمللی دنبال کرده است و این جنگها ادامه دارند…
*مطالعات آمریکا
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
اَهلِ نَماز میشَوَم، جُمله نیاز میشَوَم
سوی حِجاز میشَوَم “باز مُقابِلَم تویی”
باده ی ناب میشَوَم، شِعر و کِتاب میشَوَم
یِکسَره خواب میشَوَم، “باز مُقابِلَم تویی”
هَمرَهِ موج میشَوَم، راهیِ اوج میشَوَم
فوج به فوج میشَوَم، “باز مُقابِلَم تویی”
سایه ی ماه میشَوَم، دَر تَهِ چاه میشَوَم
راهیِ راه میشَوَم، “باز مُقابِلَم تویی”
توی رَواق میشَوَم، کُنجِ اُتاق میشَوَم
بَسته به طاق میشَوَم، “باز مُقابِلَم تویی”
اینهَمه مَرد میشَوَم، مَخزَنِ دَرد میشَوَم
ساکِت و سَرد میشَوَم، “باز مُقابِلَم تویی”
اَز هَمه دور میشَوَم، نقطه ی کور میشَوَم
زِنده به گور میشَوَم،"باز مُقابِلَم تویی”
هَمدَمِ خار میشَوَم، بی کَس و یار میشَوَم
بَر سَرِ دار میشَوَم، “باز مُقابِلَم تویی !!
خدا ………………………………!!!!!!!
جا داره یادی کنیم از بخور بخورهای زمان جنگ !
چقدر راحت تیروترکش و خمپاره خوردن . . .?
تا بعضی مسئولین زحمت کش راحت مملکت را بخورند .
شاهدانه شهدا را یاد کنیم.
زندگی به سبک شهید محمد ابراهیم همت
بهش گفتیم:
“نمیخوای زن بگیری؟"?
گفت:
“چرا نمیخوام؟"?
فکر نمیکردم به این راحتی قبول کنه ازدواج کنه…!!!?
مادرم گفت:
“خب ننه…کیو میخوای…بگو تا واست بگیرمش…"?
.
“من یه زن میخوام که بتونه پشت ماشین باهام زندگی کنه…"?
مادرم گفت:
“واااا…این دیگه چه صیغه ایه…!!!?
آخه کدوم دختری حاضره میشه همچین زندگی ای داشته باشه…؟!"?
گفت:
“اگه میخوای من زن بگیرم،شرطش همینه…?
زنی میخوام که شریک و همدم زندگیم باشه…?
هرجا میرم دنبالم بیاد…"☺️?
حرفش یه کلام بود…
بعد مدتی از پاوه برگشت…
“کسی رو که دنبالش بودم پیدا کردم…?
برام ازش خواستگاری میکنین یا نه…؟??
بهش گفتم:
“به همین سادگی!!!!؟"?
“نه…همچین ساده هم نبود…?
بیچاره م کرد تا بعله رو گفت…??
با تعجب گفتم:?
“یعنی…?
قبول کرد که پشت ماشین باهات زندگی کنه…؟!!!"?
خندید و گفت:?
“تا اون ور دنیام برم دنبالم میاد…"?
گفتم:
“مبارکه…”
چن بار ازش خواستگاری کرده بود…
اما هربار جواب رد شنیده بود…
عروس خانوم نیت چله روزه و دعای توسل کرده بود…
با خودش عهد کرده بود که بعد چله…
به اولین خواستگار،جواب مثبت بده…?
درست شب چهلم،دوباره ابراهیم ازش خواستگاری کرده بود و بعله رو گرفته بود…??
(منبع:برای خدا مخلص بود…)
همســـر یعنی همسفـــرتابهشــــت
طنز جبهه التماس دعا
بر خلاف همه اشخاص که موقع نماز و دعا، اگر میگفتی: «التماس دعا» جواب میشنیدی: «محتاجیم به دعا» به بعضی از بچههای حاضر جواب که میگفتی جوابهای دیگری میگفتند.
یکبار به یکی گفتم: «فلانی ما را هم دعا بفرما»
فورا گفت: «شرمنده سرم شلوغه. ولی باشه، چشم. سعی خودمو میکنم. اگه رسیدم رو چشام!»
دیروز کانالها را به سختی کندند تا مقابله کنند باهجوم دشمن،
هم نگهبانی خط مرزی را می دادند،
هم نگهبان دلشان بودند!
امروز کانالهای مجازیِ دشمن می خواهد جای شهید را با جلاد عوض کند….
به نام خدا
برادر مجازى من :)
برادر مجازى؟؟؟ 😐
اره☺️
چیزى بینمون نیست.
اصلا ذهنمون به جاهاى دیگه کشیده نمیشه.
اون خودش به یه نفر دیگه علاقه داره من فقط به عنوان برادر بهش نگاه میکنم.
مثل داداش کمک حالم بوده تو زندگى
آبجى نبینم پست غمگین بزارى؟
باز کى ابجى منو اذیت کرده؟
همیشه رو من حساب کن خواهرم
٢نوع وجود داره.
نوع اول ابجى و داداشى(غیر مذهبى)
نوع دوم خواهرم و برادرم(به ظاهر مذهبى)
آروم آروم شروع میشه☝️
شمایی که میگى بى جنبه نیستیم و ذهنمون خراب نیست.
از حضرت موسىٰ بالاترى که پشت سر دختر شعیب راه نرفت و بهش گفت پشت من راه بیوفت؟؟؟؟
از حضرت یوسف بالاترى که پا به فرار گذاشت تا آلوده نشه؟؟؟؟
از حضرت مریم بالاترى وقتى اون مَلَک حاضر شد به خدا پناه برد؟؟؟؟
از امیرالمومنین بالاترى که به دختراى جوون سلام نمیکرد و میفرمود میترسم گناهش از ثوابش بیشتر باشه؟؟؟؟
من نمیگم شما بى جنبه اى☝️
نمیگم اعتماد ندارم 👌
اما به شیطان اعتماد دارم که میخواد شما رو زمین بزنه 👌
حاج خانم! همه چیو حروم کردى؟ 😒
نه فقط محرمیت از سه طریق حاصل میشه
١:سببى
٢:نسبى
٣:رضاعى
چیزى به عنوان خواهر برادر مجازى نداریم ✋
این شبکه ها نه محرمیت ایجاد میکنه نه خواهر برادرى.
شیطان در کمین ماست
خودمونو گول نزنیم
خـــدای بـــزرگ
ادعـــا نمیکنیــم
کـه دائــم الـذکریــم
امــاادعــا میکنیم کـه بــاذکـرتـوآروم میشــیم.
ألا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب.
الْیَوْمَ تُجْزَىٰ کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ ۚ لَا ظُلْمَ الْیَوْمَ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ
امروز هر کس را در برابر آنچه انجام داده است، پاداش می دهند. امروز هیچ ستمی وجود ندارد؛ یقیناً خدا در حسابرسی سریع است.
سوره_غافر_آیه_17
تفسیر_صفحه_469
معمولًا قدرتهاى تک محور ستمگرند، امّا خداوند با این که یگانه قدرت قهار است ولى ظلم نمىکند.
هر چیزی حکمتی دارد…
_ وقتی کاری انجام نمی شه ،
حتما خیری توش هست …
_ وقتی کسی را از دست میدی ،
حتما لیاقتت را نداشته …
_ وقتی تو زندگیت زمین بخوری ؛
حتماً چیزی است که باید یاد بگیری …
_ وقتی بیمار میشی؛
حتماً جلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده …
وقتی دیگران بهت بدی می کنند ؛
حتماً وقتشه که تو خوب بودن خودتو نشون بدی …
?وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش میاد ؛
حتماً داری امتحان پس میدی …
?وقتی همهی درها به روت بسته میشه ؛
حتماً خدا می خواد پاداش بزرگی
بابت صبر و شکیبایی بهت بده …
_ وقتی سختی پشت سختی میاد ؛
حتماً وقتشه روحت متعالی بشه …
_ وقتی دلت تنگ میشی ؛
حتماً وقتشه با خدای خودت تنها باشی …
عدالت و تقوای یک روحانی را با این امور میسنجند!
هر کسى در هر مقام و هر درجه و هر طبقه و هر سنى که هست یک نوع هواى نفس دارد. مقیاس هواپرستى یک عالم روحانى این نیست که ببینیم مثلًا شراب مىخورد یا نمىخورد؟ قمار میکند یا نمیکند؟ نماز و روزه را ترک میکند یا نمیکند؟
مقیاس هواپرستى او در جاه و مقام و میل به دست بوسى و شهرت و محبوبیت و علاقه به اینکه مردم دنبال سرش حرکت کنند و در مصرف بیت المال در راه آقایى خود و یا باز گذاشتن دست کسان و خویشان و مخصوصاً آقازادگان گرام در بیت المال و امثال اینهاست
? استاد مطهری، ده گفتار، ص 126، با تلخیص
یکی از سه حالت برای دعا
الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :
المؤمنُ مِن دُعائهِ على ثلاثٍ: إمّا أن یُدَّخَرَ لَهُ ، و إمّا أن یُعَجَّلَ لَهُ ، و إمّا أن یُدْفَعَ عَنهُ بَلاءٌ یُریدُ أن یُصِیبَهُ
امام زین العابدین علیه السلام :
دعاى مؤمن از سه حال خارج نیست :
1-یا برایش ذخیره مى گردد ،(چون به صلاحش نبود مستجاب شود ، قیامت پاداش بزرگی به او داده می شود)
2- یا در دنیا برآورده مى شود ،
3-یا بلایى را که مى خواهد به او برسد، دفع مى شود .
? تحف العقول : 280 .
#حدیث_روز
” در محضـر شهیـد ” …
شهیــد …
عـزاداری نمیخواهد ،
پیــرو میخـواهـد …
شهادت که مرگ عادی نیست
بلکه آغاز زندگی جاوید است
که خوشحـالی دارد !
امیـدوارم که فقـط
برای ابراز تاسف عزاداری نکنید؛
بلکه دنبـال این بروید که
برای چه به جبهه رفتم و
بـرای چه شهیـد شدم …
شهید دانشآموز مصطفیکاظمزاده
عدالت و تقوای یک روحانی را با این امور میسنجند!
هر کسى در هر مقام و هر درجه و هر طبقه و هر سنى که هست یک نوع هواى نفس دارد. مقیاس هواپرستى یک عالم روحانى این نیست که ببینیم مثلًا شراب مىخورد یا نمىخورد؟ قمار میکند یا نمیکند؟ نماز و روزه را ترک میکند یا نمیکند؟
مقیاس هواپرستى او در جاه و مقام و میل به دست بوسى و شهرت و محبوبیت و علاقه به اینکه مردم دنبال سرش حرکت کنند و در مصرف بیت المال در راه آقایى خود و یا باز گذاشتن دست کسان و خویشان و مخصوصاً آقازادگان گرام در بیت المال و امثال اینهاست
? استاد مطهری، ده گفتار، ص 126، با تلخیص
داخل خاک عراق مشغول جستجو بودیم؛ یکی از افسران عراقی خبر آورد که در منطقهای جلوتر از اینجا یک گورستان دسته جمعی از شهدای ایرانیه.
اما عراقیها اجازه عبور نمیدادند
با تلاش بسیار و پس از مدتها پیگیری به آن منطقه رفتیم؛ آن روز تلخترین روز دوران تفحص بود.
46شهدای غواص آنجا بودند، دست و پا و چشمهای همگی آنها بسته شده بود؛
آنچه میدیدم باور کردنی نبود؛
بعثیها این اسیران جنگی را زنده به گور کرده بودند.
پلاک همه آنها را هم جدا کرده بودند تا شناسایی نشوند.
آنها 46 شهید گمنام بودند.
در کنار همه پیکرها که سالم و کامل بود یک دست قطع شده قرار داشت؛ این دست متعلق به هیچ کدام از پیکرها نبود؛
انگشتر فیروزه زیبایی هم بر دست داشت؛ این دست مدتهای طولانی مونس من شده بود؛
هر وقت کار ما گره میخورد به سراغ این دست میآمدیم؛ گویی این دست آمده بود تا دستگیر همه ما باشد.
حضرت رقیـــــــه….
برتن من بود ای پدر جان نشانه
از طناب و رد کعب نی ، تازیانه
گویمت تو را از ظلم کوفیان
بعد تو شده کارم آه و فغــان
آه ، ببین گوشه معجـــــرم سوخت
آه ، ببین بی تو بال و پرم سوخت
(( آه و واویلتا از غریبی ))?
بین صحرا شبی من زناقه فتــادم
مادر تو در آن دم رسیـده به دادم
زد صدا الا ای نور دیـــــــده ام
دخترم ببین من هم غمـدیده ام
آه ، که خاری به پایم نشـــــسته
آه ، زمین خورده ام دست بسته
(( آه و واویلتا از غریبی ))?
جان بابا ببر دخترت راشبــــــــــانه
خسته ام من برای تو گیرم بهـــانه
روی من چو روی زهرا شد کبود
پاسخ نگــــاه من سیـــــلی نبود
آه ببین صورتم گشته نیلی
رویم آزرده از ضرب سیلی
(( آه و واویلتا از غریبی ))?
#طنز_جبهه
سیلی
حرفها کشیده شد به اینکه اگر ما شهید بشوم چه میشود و چطور باید بشود. مثلا یکی که روزه قضا بر گردنش بود میگفت: «مگه شما همت کند وگرنه من اینقدر پول ندارم کسی را اجیر کنم»
بحث حلالیت طلبیدن که شد یکی گفت: «اتفاقا من هم یک سیلی به گوش کسی زده ام، دلم میخواست میماندم و کار را با یک سیلی دیگر تمام میکردم!!!»
خلاصه شوخی و جدی قاطی شده بود تا اینکه معاون گردان هم به حرف آمد و گفت: «من اگر شهید شدم فقط غصه 35 روز مرخصیم را میخورم که نرفتم…»
هنوز کلامش به آخر نرسیده بود که یکی پرید وسط و گفت: «قربان دستت بنویس بدهند به من!»
راوی یکی از دوستان شهید سیدمجتبی عـلــمــــدار
رفتم وضو بگیرم و آماده بشم برای نماز صبح …
آروم حرکت کردم تا به نماز خونه گردان رسیدم.
هنوز ساعتی تا اذان صبح مونده بود … جلوی نماز خونه یک جفت کتونی چینی بود.
توجهم بهشون جلب شد.
نزدیک که رفتم متوجه شدم کسی توی نماز خونس و مشغول مناجاته
به شدت اشک می ریخت.
اونقدر شدید گریه می کرد که به فکر فرو رفتم.
با خودم گفتم : خدایا این کیه که تو دل شب اینطوری گریه می کنه!؟
خواستم برم داخل ولی گفتم خلوتش رو به هم نزنم
پشت در ایستادم.
گریه هاش روی من هم اثر کرد
ناخواسته به حالش غبطه خوردم … خودم رو سرزنش می کردم و اشک می ریختم.
با خودم گفتم : ببین این بچه بسیجیا چطور قدر این لحظه ها رو می دونن.
ببین چطور با خدا خلوت کردن
هنوز نتونسته بودم تشخیص بدم اون فرد چه کسیه …!
موقع اذان برگشتم و وارد نماز خونه شدم.
دیگه رفته بود !
وقتی به محل مناجاتش رسیدم باورم نمی شد …
هنوز محل مناجاتش از اشک چشماش خیس بود
خیلی دوست داشتم بدونم اون شخص کیه ….
کفشای کتونیش حالت خاصی داشت ، توی ذهنم مونده بود
روز بعد به پاهای بچه ها خیره شدم
بلاخره همون کتونی رو توی پاش دیدم.
سید خوبی های گردان سید مجتبی علمدار بود.
پیش بینی پهلـوان بیمـزار شهید ابراهیم هادی
اوایل جنگ در ارتفاعات گیلان غرب …
بر فراز یکی از تپههای مشرف به مرز قرار گرفتیم ، پاسگاه مرزی دست عراقیها بود و براحتی در جادههای اطراف آن تردد میکردند.
ابراهیم کتابچه دعا را باز کرد و
بهمراه بچهها زیارت عاشورا خواندیم.
بعد با حسرت به مناطق تحت نفوذ دشمن نگاه میکردم و گفتم ابرام جون این جاده مرزی رو ببین عراقیها راحت تردد میکنند بعد گفتم : یعنی میشه یه روز مردم ما راحت از این جاده عبور کنند و به شهرهای خودشون برن !
ابراهیم که با نگاهش دوردست ها را میدید لبخندی زد و گفت: چی میگی!
روزی میـآد کـه از همیـن جـــاده مـردم مـا دسته دسته بـه کربــلا سفـر میکـنند !
در مسیر برگشت …
از بچه ها پرسیدم اسم این پاسگاه مرزی رو میدونید؟ یکی از بچهها گفت: مـرز خسـروی
منبع: کتاب سلام بر ابراهیم ص127
امسال در معرض امتحان الهی هستیم.
در زیارتنامهها که میگوییم «همۀ هستی و جان و مالم فدای شما»، اربعین امسال در معرض امتحان الهی هستیم: آیا مشکلات مالی مانع سفر مومنین خواهد شد؟ هرکسی از حماسۀ اربعین کم بگذارد باید به خدا پاسخ بدهد.
حجت الاسلام علیرضا پناهیان
البته هزینه ویزای اربعین 107 هزار تومان کاهش یافت.
رئیس کل بانک مرکزی طی نامهای به رئیس جمهور با اشاره به اهمیت حماسه اربعین و حضور میلیونی اقشار مختلف مردم، پیشنهاد داد در محاسبه نرخ ارز زوار اربعین 35 درصد تخفیف اعمال شود.
رئیس جمهور نیز با تاکید بر اهمیت این سفر با پیشنهاد رئیس کل بانک مرکزی موافقت کرد.
براین اساس هزینه ویزای زوار اربعین حدود 107 هزار تومان کاهش پیدا میکند
کرایه حمل و نقل زائران اربعین 97 در خاک عراق هم اعلام شد.
رئیس ستاد بازسازی عتبات نجف اشرف:
کرایه ماشین ون از مرز مهران تا شهر مقدس نجف 17 هزار دینار است که به پول ما حدود 220 هزار تومان محاسبه میشود.
توصیه میکنیم که زائران به ویژه افرادی که قصد زیارت سامرا و کاظمین را دارند، در ایران ارز مورد نیاز خود یعنی دینار را تهیه و به همراه داشته باشند.
امام علی (علیه السلام) فرمودند:
« خانه ای که در آن قرآن خوانده شود و خدا را به یاد آرند، برکتش زیاد مےشود و فرشتگـان به آن خانه وارد می شوند و شیاطین از آن دور می شوند»
کافی، ج2،ص499
مرد بزرگ ، روحش صاحب حماسه است ، خواه برای خودش کار کرده باشد ، یا برای یک ملت و یا برای بشریت و انسانیت کار کرده باشد ، و یا حتی بالاتر از انسانیت فکر کند و خودش را خدمتگزار هدفهای کلی خلقت بداند ، که اسم آن را رضای خدا میگذارد ، بدین معنی که خداوند این خلقت را آفریده و برای آن یک مسیر و هدف کلی قرار داده است ، این راه ، راه رضای خدا است .
حماسه حسینی ,ج1ص137
این تصاویر نمایی است از راهی که غرب آن را پیموده و عده ای در ایران در ابتدای آن هستند
سوالی از موافقان FATF
برای قرار دادن یا بیرون آوردن یک کشور از لیست کانتر مژر (اقدامات تنبیهی) در جلسات مجمع عمومی سالانه FATF که از ٣5 کشور عضو تشکیل شده رای گیری به روش اجماع میکنند (یعنی حتی یک رای مخالف برای رد شدن موضوع کافیست). پس فارغ از انجام تمام تعهدات ایران نیازمند رای مثبت همه اعضاست.
دربیانیه گذشته FATF، نیامده که پس از انجام تعهدات ایران به کشور عادی تبدیل می شود! بلکه گفته شده تازه به NextStep میرسیم که در بهترین حالت همین رای گیری مجمع است.
سوال!
در مجمعی که آمریکا حضور دارد (مجمع آتی عربستان و رژیم اشغالگر قدس هم اضافه میشوند) می توان اجماع رای مثبت به ایران ایجاد کرد؟
مادرشوهرتان دوست دارد شما باور کنید همسری که باهاش زیر یک سقف زندگی میکنید،پسرشان هست و برای همیشه مادرش باقی میماند.
پس کاری نکنید این حس را از دست بدهد.
همسرتان را محترمانه صدا کنید، چون هم به او احساس اعتماد به نفس میبخشید و این یکی از پایههای زندگی زناشویی است.
معرفی ماه صفر
…در ماه صفر ثقل حوادث بر دوش سنگینى مى کند.
_ ادامه عزاى امام حسین علیه السلام از یک سو،
_ شهادت پیامبر صلى الله علیه و آله و امام مجتبى و امام رضا علیهم السلام از سوى دیگر،
_ آغاز غصب خلافت از جهت دیگر مصائب پشت سرهمى است که در این ماه باید سوگوار آن باشیم .
در روزهاى 1،2،5،7،8،9،11،12،14،15،19،20،24،26،27،28،29،30 این ماه وقایعى رخ داده که در یک نگاه به این صورت قابل تقسیم است
_ وقایع مربوط به کربلا، که از وارد کردن سر مطهر امام حسین علیه السلام به شام آغاز مى شود.
_ در پى آن ورود اهل بیت علیهم السلام به شام و سپس مجلس یزید است.
_ شهادت حضرت رقیه علیه السلام نیز پیرو آن اتفاق افتاده است.
_ آزادى اهل بیت علیهم السلام از زندان شام و بازگشت اهل بیت علیهم السلام از شام به کربلا،
_ ورود جابر در اربعین براى زیارت سید الشهداء علیه السلام
_ملحق شدن راءس مطهر امام حسین علیه السلام به بدن مطهر در کربلا وقایع بعدى است.
مصائب معصومین دیگر از بیمارى رسول خدا صلى الله علیه و آله آغاز مى شود.
_ شهادت آن حضرت و آغاز مصائب حضرت زهرا علیه السلام مرحله اول آن است.
_ شهادت امام مجتبى علیه السلام و امام رضا علیه السلام نیز مصائب بعدى است
_ وفات حضرت سلمان ،
_ شهادت عمار یاسر،
_ شهادت محمد بن ابى بکر
_ و شهادت زید بن على بن الحسین علیه السلام وقایع دیگرى است که در این ماه اتفاق افتاده است.
…در خواست کتف توسط پیامبر صلى الله علیه و آله و تشکیل لشکر اسامه از وقایع آخرین سال عمر پیامبر صلى الله علیه و آله است.
آغاز امامت امیرالمؤمنین علیه السلام که در واقع آغاز غصب خلافت آن حضرت است دنباله همان روزهاى تلخ است .
شروع جنگ صفین ، لیله الهریر در پایان جنگ صفین ، مسئله حکمین ، و سپس جنگ نهروان برگهایى از روزگار خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام است.
امام باقر علیه السلام:
…هر کس از شیعیان ما که به زیارت حضرت امام حسین علیه السلام نرود،ایمان و دینش ناقص بوده و اگر داخل بهشت شود در مقامی پایین تر از مومنین خواهد بود.
قسمتی از وصیتنامه شهید سجاد زبرجدی :
اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مــزارم ،
به لطف خدا حاضر هستم
من منتظـر همه شما هستم
دعـا میکنم تا هر کسی
لیاقت داشته باشد شهید شود.
خداوند سریع الاجابه است، پس اگر میخواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.
به روایتی از خواهر شهید :
آخرین باری که می خواست به سوریه برود خیلی مهربان شده بود
با مادرم که خداحافظی می کرد یکی از همسایه ها دیده بود که چندباری برگشت و مادر را نگاه کرده بود
تا مدت ها شهادت برادرم را باور نمی کردم
وقتی به ماموریت می رفت، می گفت، برمی گردم، چون می دانست من خیلی حساس هستم حرفی نمی زد که ناراحتد شوم.
روزی که شهید شد من خبر نداشتم، کسی هم جرات نداشت به مادرم حرفی بزند.
بستگان پیراهن سیاه می پوشیدند اما اصلا متوجه نبودم
به ما گفتند پاهایش قطع شده، باز خیلی ناراحت نبودیم می گفتیم پای مصنوعی می گذارد خدا را شکر که زنده است.
شب که دیدیم جلوی خانه بنر می زنند مادرم غش کرد، برادرم که ناراحتی قلبی داشت زیر سرم رفته بود،
من اصلا باور نمی کردم
فردا که حتی پیکرش را آوردند باز هم باورم نمی شد، حس می کردم خواب هستم.
می خواستم صورتش را ببینم تا باور کنم. وقتی پیکر را آوردند خیلی اصرار کردم که حداقل صورتش را ببینم. صورتش را که دیدم انگار داشت لبخند می زد.
همیشه عذاب وجدان داشتم که او را اذیت کردم. با این همه سجاد همیشه هوای من را داشت، همیشه دعا می کنم که من را ببخشید. تا اینکه یک شب خوابش را دیدم و پرسیدم سجاد تو از من راضی هستی؟ او هم فقط لبخند زد.
شهید سجاد زبرجدی
منبع: دفاع پرس
وصیتنامه شهیده نسرین افضل
«ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله…»
شهادت بالاترین درجهای است که یک انسان میتواند به آن برسد وبا خونش پیامی میدهد به بازماندگان راهش.
«یا ایتها الفس مطمئنه» ارجعی الی ربک راضیه المرضیه، فدلی فی عبادی وادخلی جنتّی.
ای نفس قدسی ودل آرام (بیاد خدا). امروز بحضور پروردگارت بازآی که توخشنود ( به نعمتهای ابدی او ) واو راضی او تواست. باز آی ودرصف بندگان خاص من درآی. ودربهشت من داخل شو.
پروردگارا! سپاس که ما را در مبارزه با طاغوت و براندازی رژیم کفر پیشه و وابسته به شیطان بزرگ، آمریکای جهانخوار یاری فرمودی و به ما رهبری آگاه و پرتوان ارمغان نمودی تا ما را از تاریکها و ظلم رهانید وبا ایجاد وحدت درمیان مردم مسلمان و شهید پرور نظام جمهوری اسلامی رادر این سرزمین مقدس بنا نهاد.
خداوندا، به ما توفیق عبادت و اطاعت عنایت فرموده و ما را از شر هوای نفس محفوظ بدار.
بارخدایا، به ما یاری کن تا با اسلام راستین آشنایی پیدا کرده و در عمل به تعالیم آن بکوشیم.
ایزدا، ما را در کسب علم و ترویج فرهنگ قرآن و اسلام در مدارسمان یاری و موفق دار.
الها! بما قدرتی عنایت کن که پرچم لا اله الا الله را بر سراسر جهان به اهتزاز درآوریم.
خداوندا، کشور اسلامی ما را از کشورهای تجاورزگر و سلطه طلب بی نیاز دار.
بار الها، اخلاق اسلامی، آداب و عادات قرآنی را بر کشور عزیزمان ایران و مدارسمان حاکم بگردان.
بار ایزدا، به رهبر کبیرمان امام خمینی عمر و توفیق بیشتر عنایت دار تا با رهنمودهایش مسلمین و مستضعفین جهان به استقلال و آزادی واقعی دست یابند.
خداوندا، ایران و اسلام را از شر کفار و منافقین و حیلههای زورمداران شرق و غرب و نوکرانشان به دور داشته، رزمندگانمان را در جبهههای حق علیه باطل پرتوان و پیروز بدار.
کریما، ما را در صدور انقلاب خونبارمان به جهان، توان ده و آن را تا انقلاب مهدی (عج) استوار بدار.
همسرم بدان که من نسرین کسی که تو را دوست دارد، شهادت را هم بسیار دوست میدارم، چون خدای خود را در آن زمان پیدا میکنم.
از تو میخواهم اگر میخواهی فردی خداگونه باشی و درس دهنده، از امروز و از این ساعت سعی کنی تماس خود را با خدای خویش بیشتر کنی و همین طور معلّمی باشی جدّی.
کتاب «دختری با روسری آبی»، نویسنده: فریبا طالش پور،نشر فاتحان
خُر و پُف شهید!
صحبت از شهادت و جدایی بود و اینکه بعضی جنازهها زیر آتش میمانند و یا به نحوی شهید میشوند که قابل شناسایی نیستند.
هر کس از خود نشانهای میداد تا شناسایی جنازه ممکن باشد. یکی میگفت: «دست راست من این انگشتری است.»
دیگری میگفت: «من تسبیحم را دور گردنم میاندازم.»
نشانهای که یکی از بچهها داد برای ما بسیار جالب بود. او میگفت: «من در خواب خُر و پُف میکنم، پس اگر شهیدی را دیدید که خُر و پُف میکند، شک نکنید که خودم هست.»
#طنز_جبهه
“امام صادق(علیه السلام)”
فرزند سه حق بر گردن پدرش دارد: مادر خوبى برایش انتخاب کند، نام نیکویى بر او بگذارد و در تربیت او بکوشد…
#حدیث_روز
به همسرتان بگویید چقدر زیبایی.
زن ها دوست دارند ظاهرشان را ستایش کنید و گاهی به آن ها بگویید که چه چهره زیبایی دارند . حتی اگر همسر شما واقعا به این زیبایی نباشد از این که گمان کند در نظر شما این طور به نظر می رسد، احساس غرور خواهد کرد.
البته بی گدار به آب نزنید و بدون آن که برای حرف تان دلیلی داشته باشید او را ستایش نکنید. چون درست در زمانی که به همسرتان می گویید، چقدر زیبا هستی… او دلیل شما را خواهد پرسید و خواهد گفت از چه نظر؟ پس سعی کنید برای این ادعای تان جزئیاتی را هم مطرح کنید و به این فکر کنید، چه چیز در او زیباتر است و بعد سراغ تعریف کردن بروید.
توجه و محبت به همسر از مهمترین مولفههای خوشبختی است.
هر چقدر میزان رضایت همسرتان از شما بیشتر باشد، به همان اندازه برای خوشبختی و به آرامش رساندن خانوادهاش تلاش خواهد کرد.
شنیدن تشکر و قدردانی ازسمت شما برای شوهرتون یک نیاز محسوب میشه.
با تشکر و قدردانی خستگی را از تن او به درکرده واو را متوجه میکنید که تلاش و زحمات او را درک کردید.
هر شب سر گلایه را با همسرتون باز نکنید و از مادرش بد نگید.
به فکر مظلومنمایی هم نباشید.
این کار،شما رو پیش همسرتون محبوب نمیکنه حتی ممکن نتیجه عکس هم داشته باشه.
“با همسری که مدام ایراد میگیرد؛ چه کنیم؟!”
چرا همسرتان از شما ایراد میگیرد؟!
اگر این را درک کنید که بیشتر انتقادها و عیب جوییهای همسرتان ارتباط مستقیمی با شما ندارد، خیلی بهتر و امیدوار کنندهتر خواهد بود، البته وقتی ایراد گیریهای همسرتان معمولا مستقیما شما را هدف میگیرند، باور این موضوع سخت است.
اما واقعیت این است که هر کسی که ایرادها و عیبهای دیگران را پیدا میکند، پیش از آن از دست خودش و زندگیاش ناراضی و ناراحت است. ممکن است همسر شما والدینی منتقد داشته و یاد گرفته که به این صورت ارتباط برقرار کند، یا شاید خشمی نهفته را با خود حمل میکند یا از سالها پیش افسوس چیزی را در دل دارد.
اگر همسر شما آنقدر بالغ شده که بتواند در آینه به خود نگاه کند و دلایل واقعی و پنهان خشمش را تائید کند، زندگی مشترک شما خیلی بهتر تغییر خواهد کرد. اما اگر چنین نیست، شما باید قبول کنید که نارضایتی و بهانه جویی او اغلب ربطی به کارها و رفتارهای شما ندارد. اگر شما هم دور و برش نبودید، احتمالا یک نفر دیگر هم همین حرفها را میشنید.
با همدیگر زیاد بخندید این مسئله باعث می شود از بعضی لحظات دشوار، به راحتی بگذرید.
اگر گاهی اوقات با همسرتان اختلاف نظر دارید، سعی نکنید بر او غلبه کنید مطلب را کش ندهید
زندگی پراست از قضاوتهای
دیگران درباره ی ما!!
قضاوتهای که گاهی اوقات بد
وگاهی اوقات خوب است
اگر عادت کنیم باهر نظرموافق ومخالفی
زیرو رو شویم
باید فاتحه ی آرامش را بخوانیم!!
همسر، زندانبان است یا انیس؟ تفاوت سیستم غربی و اسلامی
استادشهیدمطهری:
امروز هم در جامعه ما به هر نسبت که از فرنگیها پیروی کنیم کانون خانوادگی را متزلزل کرده ایم. وقتی که جامعه ما به دستور اسلام واقعاً عمل می کرد؛ یعنی پسرها واقعاً قبل از ازدواج، با زنی و دختری در تماس نبودند و به اصطلاح فرنگیهای امروز یک گرل فرند نداشتند (رفیق دختر نداشتند) و دخترها هم همین طور، ازدواج برای یک پسر یا دختر یک آرزو بود.
یک پسر به سن پانزده شانزده سالگی که می رسید، احساس طبیعی نیاز به همسر در او پیدا می شد، یک دختر هم همین طور، و این طبیعی است که آرزوی یک پسر این بود که زن بگیرد چون به وسیله ازدواج از محدودیت و ممنوعیتِ استفاده از زن خارج می شد و به مرز آزادی استفاده از زن می رسید. آن وقت «شب زفاف کم از صبح پادشاهی» نبود، چون روی خاصیت روانی، اولین موجودی که این پسر را به این حظّ و بهره رسانده یعنی از محدودیت به آزادی رسانده همسرش بوده، و برای دختر هم این پسر اولین کسی بوده که او را از محدودیت به آزادی رسانده است. این بود که پسر و دخترهایی که اصلًا همدیگر را ندیده بودند و ازدواج کرده بودند، آنچنان با یکدیگر الفت می گرفتند که وضع عجیبی بود. (نمی خواهم بگویم که ندیدن، کار درستی است. نه، اسلام اجازه داده است که ببینند، ولی اگر هم ندیده بودند، وقتی به یکدیگر می رسیدند تا لب گور به یکدیگر عشق می ورزیدند).
اما سیستم فرنگی به پسر اجازه می دهد که تا زمانی که زن نگرفته روابط جنسی اش آزاد باشد و به دختر هم اجازه می دهد تا شوهر نکرده روابط جنسی اش آزاد باشد. نتیجه این است که برای یک پسر ازدواج محدودیت است و برای یک دختر هم ازدواج محدودیت است. قبل از ازدواج، آزادی داشته با هر کسی [رابطه داشته باشد]، حال که می خواهد ازدواج کند به یک نفر محدود می شود. این است که یک پسر وقتی می خواهد زنی را بگیرد، می گوید: «من از امروز یک زندانبان برای خودم درست کردم.» یک دختر هم شوهرش برایش زندانبان می شود؛ یعنی از آزادی به محدودیت می آیند.
?آشنایی با قرآن، ج4، ص18
پتو
هوا خیلی سرد بود. از بلندگو اعلام کردند جمع شوید جلوی تدارکات و پتو بگیرید.
فرمانده گردان با صدای بلند گفت: «کی سردشه؟»
همه جواب دادند: «دشمن»
فرمانده گفت: «احسنت، احسنت. معلوم میشود هیچکدام سردتان نیست. بفرمایید بروید دنبال کارهایتان. پتویی نداریم که به شما بدهیم»
داد همه رفت به آسمان. البته شوخی بود.
#طنز_جبهه
عظمت ایران یک امر تاریخی است
دوران دویست سال قبل انقلاب یعنی از اواسط قاجار تا دوران منحوس پهلوی از این امر مستثناء است
جمهوری اسلامی، ایران را از زیر سلطه آمریکا و انگلیس بیرون کشید.
عظمت ایران یک امر تاریخی است.
جمهوری اسلامی مانع از تجزیه کشور شده است.
جمهوری اسلامی توانسته یک تنه مقابل جبهه استکبار بایستد.
دلیل شکست ناپذیری ملت ایران را می شود در پیروزی ملت ایران در انقلاب بزرگ اسلالمی، دفاع مقدس و ایستادگی ملت ایران مقابل 40 سال دشمنان دانست.
حماسه اربعین یک پدیده فوق العاده ایست که به فضل الهی در زمانی که دنیای اسلام نیاز به چنین حماسه ای دارد به وجود آمده است.
طنز گربه عراقی
یکی از نیروها از نگهبانی که برگشت، پرسیدم: «چه خبر؟»
گفت: «جاتون خالی یه گربه عراقی دیدم.»
گفتم: «از کجا فهمیدی گربه عراقیه؟»
گفت: «آخه همینجور که راه میرفت جار میزد: المیو المیو»
#طنز_جنگ
خاطرات شهیده نسرین افضل
به روایت عبدالله حاجی مطلبی همسر شهیده
مقطع آشنایی با نسرین در سال 1360 در مهاباد بود، آن موقع یکی از پایگاه های فعال ضد انقلاب در کشور شهرستان مهاباد بود که تمام چریک های فراری از خلق در آن شهرستان زندگی می کردند.
حدود 5 الی 6 ماه از حضور من در یکی از مناطق ایل منگور که یکی از طوایفی دارای افراد وفادار به نظام داشت حضور داشتم، اما مناطق مسکونی آنها به نحوی شده بود که تحت فشارهای بسیاری از طرف افراد ضدانقلابی شده بود.
یکی از دوستان قدیمی بنده به نام آقای شاهدونچی که از بچه های باسابقه سپاه بود، با یکی از خواهران اعزامی از شیراز ازدواج کرده بود. ایشان با همان تفکراتی که در ذهن داشتند، روزی با شوخی به بنده گفت: اگر زمینه ازدواج برایت فراهم شود، حاضرید و بنده که گمان نمیکردم این موضوع به واقعیت بپیوند، جواب مثبت دادم.
در یکی از همین روزها که من از طرف سپاه در ماموریت بودم، اقای شاهدونچی به همراه خانم و یکی از خواهران حضور پیدا کردند.، چند روز بعد از برخورد اولیه بنده با خانواده ایشان، طی تماسی به من اظهار داشتند که خواهری که همراه با خانم من در آن روز ملاقات کردید همان فرد مدنظر من بوده؛ اما من به شوخی آن را رد کردم، اما جناب آقای شاهدونچی با اصرار به ادامه این موضوع اجازه را درطی تماسی با خانواده این خواهر، گرفته و این در حالی بود که برای خودم امری غیرواقعی میدانستم.
در آن شرایط نابسامان جنگی و آماده باش تمام نیروها، دل را به دریا زده و تنهایی به خواستگاری ایشان رفتم و در جلسه اول تمام صحبت های گفته شده در آن جلسه در مورد مسائل کلی مثل انقلاب و اهداف زندگی بود و هیچ صحبتی در مورد ازدواج زده نشد.
در همان جلسه اول شخصیت ایشان برای من چنان جذاب بود که در جلسات بعد فهمیدم شهیده در بسیاری از زمینه ها طرف مقابل را مجذوب به خود میکند؛ چنانچه که بنده در جلسات بعدی به واقع متوجه ضعف خود در مقابل چنین شخصیتی شدم.
ایشان در شیراز خانواده محترم و شناخته شده ای بودند بدلیل اینکه بردار ایشان مرحوم کریم افضل دادستان سپاه و یکی از برادران ایشان نیز مفقودالاثر شده بودند اما سطح خانوادگی بنده پایین تر بود.
در شرایطی که دغدغه بنده جنگ و مبارزه بود، در جلسه ای که به اصرار آقای شاهدونچی من شرکت کردم، صحبت های جذاب ایشان باعث شد که که از لحاظ عاطفی و احساسی به واقع میتوانم بگویم که خود را باخته فرض کردم
… اما در شرایطی که در مهاباد بدلیل ورود نیروهای ضدانقلابی به یکی از مدارس شهر، با هدف گروگان گیری یکی از معلمین خواهر که در نهایت اینکه بتوانند افراد تروریست اسیر شده را پس بگیرند، سپاه دستور تخلیه و اعزام همه خواهران را داد و به همین دلیل این خواهر مسافر شیراز شد،
…اما برای بنده بدلیل به وجودآمدن وابستگی هایی که از نظر عاطفی به ایشان در وجود خود می دیدم، در نهایت در طی تماسی با خانواده شان مقدمات ازدواج را برای اوایل سال نو اطلاع دادم و در همین روزها، با آرام شدن شرایط بود که مجددا خواهران به محل اعزام شدند و بعد از سپری شدن مدتی قرار شد برای مراسم ازدواج به شیراز سفر کنم
…لذا در چنین وضعیتی که همه چیز برای مراسم خواستگاری مهیا شده بود، عملیات فتح المبین آغاز شد که بدلیل بزرگ بودن عملیات همه افراد در حالت آماده باش شدند و به هیچ عنوان با مرخصی رفتن هیچ کدام از نیروها توسط فرمانده عملیات موافقتی نمیشد ولی در نهایت و به سختی با اصرار بنده، با مرخصی 5 روز بنده موافقت شد که سرانجام خانواده من که مثل خودم برایشان باور این موضوع سخت بود، از تهران به سمت شیراز راهی شدیم.
نکته جالب در این مراسم این بود که صحبت های گفته شده بین ما، بیشتر از یک ساعت طول نکشید و در همان روز برای مراسم به بازار رفتیم. انگار همه چیز را خدا تدوین کرده بود و علی رغم اصرا بنده مبنی بر آزاد گذاشتن ایشان برای خرید، اما با گرفتن لباس بسیار ساده عروسی خرید خود را به پایان رساندیم و در حالی که من برای خودم چیزی خریداری نکرده بودم، در روز مراسم به ناچار مجبور شدیم ساعت حاج کریم افضل را به عنوان ساعت دامادی استفاده کنم و انگشتر خودم را به شهید افضل دادم که به عنوان هدیه به خودم بدهد.
خرید و ازدواج ما 3 روز بیشتر طول نکشید و در روز بعد از ازدواج مان که همه افراد طبق رسم و رسومات به مسافرت میروند، ما به تشییع شهدا رفتیم؛ که در این مراسم تشییع که قرار بود 15 شهید تشییع شود؛ اما 14 شهید تشییع شد و سبب شد به واسطه حضور بنده یک شهید دیگر شناسایی شود.
ادامه دارد…
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات
گونه های خیس
همیشه تعقیبات نمازش را با
شوروحال عجیبی میخواند و
همیشه در حال نماز و تعقیبات
آن، گونه هایش از نم چشمانش
خیس بود. حاج قاسم سلیمانی
می گفت:
هر گاه که می خواستم حالم
عوض شود و روحیه بگیرم
وارد سنگر اطلاعات عملیات
می شدم و پشت سر شهید
محمد رضا کاظمی زاده نماز
می خواندم.
باید به دشمن پیام قدرت بدهیم نه پیام ضعف.
رهبرانقلاب : اگر دشمن در ما وحدت مشاهده کند، در ما احساس قدرت و عزم راسخ را ببیند، عقب مینشیند. دشمن اگر ببیند که ملت ایران و جوانهای مؤمن ایرانی احساس حضور میکنند، احساس وظیفه میکنند و قدرتمندانه وسط میدان هستند، عقبنشینی میکند؛ اما اگر احساس کند ضعف و اختلاف بین مسئولین کشور هست، همجهتی وجود ندارد، یا بین مردم و مسئولین فاصله افتاده است، تشویق میشود که شدت عمل خود را زیاد کند. همه توجه کنند: هم جوانان، هم مسئولین، باید به دشمن پیام قدرت بدهیم نه پیام ضعف.
️ من بهطور قاطع با اطلاعی که از وضعیت کشور دارم، قاطعاً میگویم این ملت و این نسل جدید تصمیم گرفته است که دیگر تحقیر نشود و دنبالهروی قدرتهای بیگانه و دشمن نشود. تصمیم گرفته که ایرانِ عزیز را به اوج افتخار و عزت برساند و این توانایی را دارد.
️ این جمعیت صدهزار نفری این ورزشگاه یادآور جمعیت صدهزار نفری همینجا است که در اواخر دههی شصت برایشان صحبت کردم و حرکت کردند و رفتند در جبههها حضور پیدا کردند و پیروزیهای بزرگی را برای کشور به ارمغان آوردند. و شما جوانهای عزیز هم در میدان علم و فعالیت و تحرک اقتصادی و کارآفرینی، در میدان کار و تلاش فردی و جمعی، در میدان شبکهسازی اجتماعی و فرهنگی، در میدان حرکتهای لازمِ آتش به اختیار، در هرجایی انشاءالله پیروز و موفق خواهید بود.
97/7/12
هر کس مسئول خوشبختی خودش است.
در زندگی زناشویی سعی کن خودت را مسئول خوشبختی خود بدانی. زنی که مسولیت خوشبختی زندگی مشترک را فقط بر عهده شوهرش میگذارد یک همسر آزرده و افسرده به بار میآورد.
در زندگی زناشویی حفظ آرامش برای مردها مهم تر است چون همانطور که می دانید مردها در هنگام جروبحث های زناشویی سریعتر از زنها ناراحت و برانگیخته می شوند.
بنابراین مردها برای برانگیخته شدن به منفی گرایی کمتری احتیاج دارند.
وقتی مردها از کوره در می روند بیش از زنها به افکار مخرب؛ احساس قربانی شدن یا انتقام پناه می برند.
اما چه مرد باشید و چه زن؛وقتی قلب شما تند می زند و فشار خونتان بالا می رود نمی توانید درست فکر کنید.
به همین دلیل در هنگام برانگیختگی چیزهایی می گویید که بعدا از گفتن آنها پشیمان می شوید و به همین دلیل است که دوست دارید فرار کنید؛ سکوت نمایید ویا از کوره در روید.
پس بهتر است در این مواقع نفس عمیقی بکشید و آرامش خود را حفظ کنید.
جان گاتمن
اگر به من بگویند بهترین روایتی که شنیدید چی هست، روایتی از امام صادق(علیه السلام) را برایشان میخوانم. این روایت را در قالبِ یک قضیه تاریخی توی یک منبر می آوردم.
یکی از بزرگان قبیلهٔ خودش بود و جایگاه عظیمی داشت. حتی آوازهٔ دلاوری هایش رو قبایل دیگه هم شنیده بودند. این جنگجوی پُر آوازه، وقتی شنید معاویه از شام با صد هزار نفر به جنگ امیرالمؤمنین علی علیه السلام میره ، تمام نیروی خودش رو جمع کرد و به معاویه ملحق شد. حتی بعد از شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، در صف مخالفان امام حسن مجتبی (علیه السلام) قرار گرفت و بعد از ایشون با امام حسین(علیه السلام) هم مخالف بود
وقتی توی سفر مکه شنید که امام حسین (علیه السلام) به حج اومده، اصلاً نمیخواست با حضرت روبرو بشه، به همین خاطر خیلی دیرتر از امام حسین (علیه السلام) از مکه خارج شد، تا مبادا با هم برخورد کنند؛ امّا… امام صادق علیه السلام در روایتی زیبا می فرمایند:
مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الخَیر قَـذَفَ فِـی قَلْبِـهِ حُـبُّ الْحُسَینِّ یعنی اگه خدا بخواهد دربِ همه ی خوبیها رو به روی کسی باز کنه، محبت امام حسین علیه الـسلام رو به دلش می اندازه.
منبع: وسائل الشیعه، ج10 ،ص388
خدا می خواست دربِ تمام خوبیها رو به روی این جنگجوی دلاور (که روزی به جنگ امام علی(علیه السلام) رفت، با امام حسن(علیه السلام) مخالف ، و ده سال هم به مخالفت با امام حسین(علیه السلام) پرداخته بود) باز کنه…
به همین خاطر توی یکی از مسیرها قاصد امام حسین(علیه السلام) اومد سراغش و به یاری ایشون دعوتش کرد. او هم دعوت آقا رو پذیرفت و عاقبت به خیر شد
بله رفقا!
این جنگجوی دلاورِ «زهیر بن قین» بود که با پذیرش دعوت امام حسین(علیه السلام) به رستگاری و شهادت رسید…
یه بار دیگه روایت رو بخونین
آقا امام صادق(علیه السلام) می فرماید: اگه خدا بخواد دربِ تمام خوبیها رو به روی کسی باز کنه ،محبت امام حسین(علیه السلام) رو به دلش می اندازه
آی عاشقای امام حسین(علیه السلام)
خدا می خواسته درِ تمام خوبیها رو به رومون باز کنه، برا همین محبت امام حسین (علیه السلام) رو انداخته توی دلمون
حواسمون هست چه توفیقی پیدا کردیم؟
آیا مراقبیم که با گناه نبندیمش؟!!!
سید_محمد_علی_موسوی_زاده
لعنت بر کسانیکه مانع عمل خیر میشوند…
امام صادق(علیه السلام):
خدا لعنت کند کسانی را که راه نیکیکردن را میبندند؛ یعنی کسی که به وی خوبی میشود، اما او ناسپاسی میکند و در نتیجه، نیکوکار را از نیکی کردن به دیگران باز میدارد.
?الاختصاص، صفحه 241
#حدیث_روز
مصادیق این روایت در جامعه زیاد است. مثل کسانی که پول قرض میگیرند ولی برنمیگردانند.
اتفاق جالبی که در یکی از فروشگاه های تهران رخ داد
چطوری با گرانفروشی و فساد های خورد خورد مقابله کنیم
امروز، تو مغازه اى که منم توش بودم یه خانمى یه چی برداشت اومد کنار صندوق تو صف. نوبتش که شد، فروشنده گفت؛ سیزده وپونصد!
خانمه با تعجب گفت؛ روش زده هفت و پونصد!
فروشنده با عصبانیت گفت؛ زده که زده..!! برا خودش زده!
میخواى یا نمی خوایى؟؟
خانمه گفت نمیخوام!
فروشنده هم بلافاصله، طوریکه همه بشنون به شاگردش گفت؛ پسر بیا اینو بردار، هر کى هم پرسید، بگو شده شونزده و پونصد!!
“هستن کسایى که بخرن..”
مایى که تو صف بودیم با تعجب به هم نگاه کردیم و یه آقایی که جلوى من بود و سبدش تقریبا پُر بود، سبد رو گذاشت رو میز و گفت:
هستن بخرن..!!؟؟؟ اینارم بده همونا..
پشت بندش شروع شد. یکی یکی پشت سر هم خریدهامونو گذاشتیم رو میز و گفتیم نمیخواییم! بده به همونا که “هستن بخرن”
مرد اولیه، برگشت تو مغازه و گفت: من فلانیم، مدیر برج فلان! بى شرفم اگر همه تلاشم رو نکنم تا از برج ما، کسى نیاد اینجا..
با اینحال باز آروم نشد. اومد بیرون خطاب به همه ما طوریکه طرف بشنوه گفت؛ تو رو خدا یه چند دقیقه وقت بذارید زنگ بزنیم ١٢٤ (تخلف تعزیرات صنفی). چندلحظه بعد، همه گوشی به دست بلند بلند، سر بالا به سمت تابلوی سوپری و سر چرخون به سمت خیابون، برا دادن آدرس دقیق، شروع کردیم گزارش دادن..
.
از این ایستادگى، از این اتحاد، از اون نگاه پر از حرف به همدیگه تو صف که انگار ذهن همو خوندیم، از لیدری اون آقا و..
خیلى کیف کردم
ما خودمون باید با گرانی بجنگیم.. خود خود ما
متن از: محمود وطندوست کمالى (با تلخیص)
بیایم در مقابل اینگونه فساد های ریز و جزئی بایستیم تا مقابله با اَبَر فسادها در دولت برامون راحت بشه
بیایم مطالبه گری سالم رو یاد بگیریم تا مسئولین جرات دروغ های گنده گنده در ایام انتخابات رو نداشته باشن
بیایم جای غر زدن و نق نق کردن و انداختن تقصیر ها گردن این و اون خودمون اوضاع رو درست کنیم
خود کرده را تدبیر نیست
اوضاع کنونی کشور مقصرش خود ماییم
چه اونایی ک غلط رای دادند چه اونایی ک روشنگری و بصیرت افزایی نکردند و در مقابل جهل ملت سکوت کردند
خدا سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد تا آنها خود حال خود را تغییر دهند
آشپزی زن در خانه، یکی از دلبریهای لطیف زنانه است و علاقهی مردان به آن نه، به معنای توجه به مساله گرسنگی است بلکه در جستجوی دلبریهای ظریف همسرشان هستند.