فقط با خودتان رقابت کنید!
هر وقت متوجه شدید که دارید خودتان را با یکی از همکارانتان، همسایه، دوستتان یا یک فرد مشهور مقایسه میکنید، دست نگه دارید.
باید درک کنید که شما متفاوت هستید و تواناییهایی متفاوت دارید،
تواناییهایی که این افراد ندارند.
وقت بگذارید و لحظهای به همه تواناییهای فوقالعادهای که دارید فکر کنید،
و برای آنها شکرگزار باشید.
بعد از پی بردن به تواناییهای نهفتهی خودتان، تلاش کنید به بهتر شدن.
همواره با خودتان رقابت کنید.
از خودتان بپرسید: این بار چقدر بهتر از بار قبل بودم؟
و در این راه سعی کنید به جای رقابت با دیگران، از تجربه آنها بهره ببرید.
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
#شبهات
در بعضی کتابها درباره #عروسی حضرت زهرا(س) آمده که در آنجا از #دف استفاده شده آیا این مطلب صحیح می باشد؟
#پاسخ
این #مطلب در بسیاری از منابع و کتب معتبر شیعی وجود #ندارد بلکه روایاتی وجود دارد که عکس آن مطلبی است که شما فرمودید که ما دراینجا عین یکی از روایات را برای شما ذکر می نماییم.
?منتخب التواریخ، ص89
در بحار از امالی شیخ طوسی (ره) ناقه شهبا را آورد و برروی آن قطیفه کشید و به فاطمه زهرا(س) فرمود:
سوار شو و به سلمان فرمود مهار ناقه را بگیرد و پیغمبر هم در پای ناقه راه می رفت، در بین راه دید جبرئیل با هفتاد هزار ملک و میکائیل با هفتاد هزار ملک آمدند به سوی زمین، پیغمبر فرمود : به جهت چه آمده اید؟
عرض کردند به جهت زفاف فاطمه زهرا، پس جبرئیل و میکائیل و سائر ملائکه #تکبیر گفتند و از آن شب تکبیر در عروسی ها سنت شد.
#فتنه_مــردمـان_نـاشنـوادراخـرالــزمـان
#تاریخچۀ_ری_وتهران
«ری» شهری است با پیشینه ای چند هزار ساله که زمانی از بزرگترین و آبادترین شهرهای جهان به شمار می رفت. این شهر که روزگاری در مسیر جادّۀ ابریشم که غرب دنیای آن زمان را به شرق وصل میکرده است، قرار داشت و بازرگانانی از گوشه و کنار جهان در آنجا رفت و آمد داشتند، به گفتۀ اصمعی، «عروس دنیا و مرکز تجارت مردم» بود(1). ری باستان که در تقاطع محورهای خراسان، تبرستان، قزوین، گیلان، قم و ساوه واقع شده بود، به سبب مرکزیّت مهمّ سیاسی، بازرگانی، اداری و مذهبی از قدیم مورد توجّه بوده و مدّعیان حکومت و جویندگان قدرت، همواره این مرکز راهبردی را مورد تهاجم قرار میدادهاند.
این شهر در طول تاریخ با حوادث دهشتباری، مانند زلزله، اختلافات داخلی و هجوم بیگانگان که هر کدام خرابی و کشتار را در پی داشت، رو به رو بود. ری از قرن سوم هجری قمری به بعد، با وقوع چند زلزلۀ شدید، کم کم رو به ویرانی نهاد. در نیمۀ اوّل قرن پنجم هجری سلطان محمود غزنوی به این شهر حمله کرد(2) و در نیمۀ اوّل قرن هفتم هجری مغولها بر آن تاختند(3). هنوز آثار زلزله های پیشین و حملۀ ددمنشانۀ مغولان از بین نرفته بود که در نیمۀ دوم قرن هشتم هجری، ری دچار زلزله ای ویرانگر شد و یورش سپاهیان تیمور لنگ آسیبهای زیادی بر این شهر وارد ساخت و آن را به ویرانه ای تبدیل کرد. همۀ اینها اسباب خرابیهای گستردۀ ری را فراهم ساخت، به گونه ای که از آن پس، ری دیگر روی آبادانی به خود ندید و از ری قدیم تنها بخشی از آن که اکنون به «شهر ری» معروف می باشد، بر جای مانده است و ویرانه های ری قدیم هنوز نزدیک شهر کنونی ری باقی است.
بر اساس گزارشهای تاریخی، حمله به ری که با خود خرابیهای زیاد و کشتارهای گسترده را همراه داشت، بیشتر در زمانی انجام می گرفت که مردم این شهر، دچار کشمکشهای مذهبی یا رقابتهای سیاسی بر سر کسب قدرت و ریاست بودند، و در نتیجه، فرصتِ پیشگیری از هجوم دشمن یا مقاومت در برابر آن را نمی یافتند.
مردم شهر ری با ورود سپاهیان مسلمان به ایران به دین اسلام و مذهب تسنّن گرویدند و در نیمۀ نخست سدۀ دوم هجری به مذهب شیعه روی آوردند. بنا بر نوشتۀ یاقوت حَمَوی (626- 574 هـ.ق)، در قرن ششم و هفتم هجری قمری، نیمی از مردم ری و تمام ساکنان روستاهای اطراف، شیعه و از نیم دیگر نیز بیشترشان سنّیِ حنفی و کمتر آنان شافعی بودند و میان پیروان این سه مذهب اختلافات فراوانی وجود داشت(4).
1. معجم البلدان، ج 3، ص 118، مدخل «ری».
2. طبق برخی گزارشهای تاریخی، سلطان محمود غزنوی که از شاهان سنگدل، هوسران و غارتگر بود، پس از رسیدن به ری و قتل عام شیعیان، دستور داد عدّه ای از دانشمندان و بزرگان شیعه را دستگیر کرده، به دار آویختند و کتابهای شیعیان را از کتابخانه ها، به ویژه کتابخانۀ عظیم صاحب بن عبّاد - وزیر دانشمند دیالمه- جمع آوری کردند و آنچه را در فقه، حدیث و کلام بود، سوزاندند و بقیّه را بر 100 شتر بار کرده و به غزنین - مرکز حکومت غزنویان- بردند. همچنین بنا بر نقلی، با دستور محمود غزنوی، مدّت سه روز، تنور نانواییها و تون حمّامهای ری را به جای هیزم، با سوزاندن کتابهای شیعیان گرم نگه داشتند!
3. نجم الدین رازی، صاحب مرصاد العباد، که خود اهل ری بود، تعداد کشته ها و اسیران ری در تهاجم مغول به این شهر را حدود 500 هزار نفر برآورد کرده است.
4. رک: معجم البلدان، ج 4، ص 51، مدخل «طهران».
#حرف_ناب
سعی کنید چیزی را به دل نگیرید
آنچه که آدمها درباره شما می گویند
بازتابی از خودشان است، نه شما
سرزمین بابِل
الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) :
عَمره دختر عبد الرحمان در نامه هاى به امام حسین علیه السلام، کار او را که مى خواست انجام بدهد. بزرگ شمرد و به او سفارش کرد تا اطاعت کند و همراه جماعت باشد و به او خبر داد که به سوى قتلگاه خود گام بر مى دارد و گفت: گواهى مى دهم که عایشه برایم گفت که از پیامبر خدا شنیده که فرموده است: «حسین در سرزمین بابِل کشته مى شود».
امام حسین علیه السلام هنگامى که نامه او را خواند.
فرمود: «پس در این صورت باید به قتلگاه خود بروم» و رفت.
?الطبقات الکبرى / الطبقة الخامسة من الصحابة : ج 1 ص 446
تهذیب الکمال : ج 6 ص 418
? کناره فرات
الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) - به نقل از عامر شَعبى از امام على علیه السلام از پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله - :
جبرئیل به من خبر داد که حسین در کناره فرات کشته مى شود.
?الطبقات الکبرى / الطبقة الخامسة من الصحابة : ج 1 ص 429 ح 417
تاریخ دمشق : ج 14 ص 189 ح 3520
مسند ابن حنبل - به نقل از عبد اللَّه بن نُجَى از پدرش از امام على علیه السلام - :
روزى بر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله در آمدم چشمانش اشکبار بود.
گفتم: اى پیامبر خدا! آیا کسى شما را ناراحت کرده است؟
چرا چشمانت اشکبار است؟
فرمود: «اندکى پیش جبرئیل از نزدم رفت و به من گفت: حسین در کنار رود فرات کشته مى شود».
?مسند ابن حنبل : ج 1 ص 184 ح 648
مسند أبى یعلى: ج 1 ص 206 ح 358
?
سوره البقره آیه 177
نیکوکاری بدان نیست که روی به جانب مشرق ومغرب کنید
چه این چیز بی اثری است( این آیه رد بر یهود ونصاراست
لیکن نیکوکار کسیست که به خدای عالم وروز قیامت وفرشتگان آسمان وکتاب آسمانی وپیغمبران ایمان آرد
ودارائی خود را در راه دوستی خدا بخویشان ویتیمان وفقیران ورهگذران وگدایان بدهد
وهم در آزاد کردن بندگان صرف کند
ونماز بپا دارد
زکوه مال به مستحق برساند
وبا هرکه عهد بسته به موقع خود وفا کند
ودر کار زار وسختیها صبور وشکیبا باشد
وبه وقت رنج وتعب صبر پیشه کند
کسانیکه بدین اوصاف آراسته اند آنها به حقیقت راستگویان عالم. وآنها پرهیزکارانند
سوره البقره آیه 178
ای اهل ایمان
برای شما حکم قصاص کشتگان چنین معین گشت
که مرد آزاد را در مقابل مرد آزاد
وبنده را بجای بنده
وزن را به زن قصاص توانید کرد
وچون صاحب خون از قاتل که برادر دینی اوست بخواهد درگذرد
بدون دیه یا گرفتن دیه کاریست نیکو
پس دیه را قاتل در کمال رضا وخشنودی ادا کند دراین حکم تخفیف واسانی امر قصاص ورحمت خداوندی است
پس از این دستور هر که از ان سرکشی کند وبه قاتل ظلم وتعدی روا دارد اورا عذاب سخت خواهد بود
امام على علیه السلام:
لاتَطلُب سُرعَةَ العَملِ وَ اطلُبْ تَجویدَهُ ؛ فَإنَّ النّاسَ لایَسألونَ فی «کَمْ فَرَغَ مِنَ العَمَلِ»؟ إنَّما یَسألونَ عَن جَودَةِ صَنعَتِهِ ؛
به دنبال سرعت در انجام دادن کار مباش، بلکه کیفیّت خوب را بجوى.
مردم نمى پرسند: «در چند روز کار را به پایان برده است؟»
بلکه در پى خوبى و نیکویى محصول کارند .
?شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید ، ج 20 ، ص 267
قال رسول الله صلى الله علیه و آله:
اِن اَرَدتُم عَیشَ السُّعَداءِ و َمَوتَ الشُّهَداءِ و َالنَّجاةَ یَومَ الحَسرَةِ و َالظِّلَّ یَومَ الحَرورِ و َالهُدى یَومَ الضَّلالَةِ فَادرُسُوا القُرآنَ فَاِنَّهُ کَلامُ الرَّحمانِ و حِرزٌ مِنَ الشَیطانِ و رُجحانٌ فِى المیزانِ ؛
پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه فرمودند:
اگر زندگى سعادتمندان، مرگ شهیدان، نجات روز حسرت (قیامت)، سایه روزِ سوزان و هدایت در روز گمراهى را مى خواهید، قرآن را یاد بگیرید که آن سخن خداى مهربان است و سپرى است در مقابل شیطان و سنگینى در ترازوى اعمال.
? الحیاه(ترجمهی احمد آرام) ج2 ،ص234
حجتالاسلام و المسلمین نظری منفرد
ابن اثیر جزری در تاریخ کامل نقل میکند: بعد از شهادت امام حسین و هلاکت یزید، مروانیها سر کار آمدند. در سال 65 یزید هلاک شد و بعد معاویه بن یزید چهل روز سر کار بود. او هم استعفاء کرد. مروان بن حکم و بعد عبدالملک مروان آمد، یک بخشنامهای مروانیها برای تمام استاندارانشان کردند. هر کاری میخواهید بکنید، بکنید اما سراغ فرزندان ابی طالب نروید. آل حرب با آل ابی طالب در افتادند و ور افتادند! ابن اثیر این بخشنامه را در تاریخ کامل خود نقل کرده است. بنابراین امام حسین میدانست چه میکند. میدانست با این قیام باعث میشود دین پیامبر بماند لذا ما در زیارتنامه حضرت میخوانیم، «اشهد انک قد اقمت الصلاة و آتیت الزکاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر» امام حسین برای این قیام کرد و این اثر جاودانه شد برای اینکه اسلام بماند.
? برنامه #سمت_خدا ، مورخ 96/07/11
یا اباعبدالله الحسین…
بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود
بی تو نه زندگی خوشم، بیتو نه مردگی خوشم
سر ز غم تو چون کشم، بیتو به سر نمیشود
سرزمین طَف
المعجم الکبیر - به نقل از عایشه از پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله - :
جبرئیل به من خبر داد که پسرم حسین، پس از من در سرزمین طَف کشته مى شود و این خاک را برایم آورد و به من
خبر داد که آرامگاه او در آن جاست.
?المعجم الکبیر : ج 3 ص 107 ح 2814 أعلام النبوّة : ص 182
الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) - به نقل از ابو سَلَمه - :
ما غرفهاى داشتیم که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله هر گاه مى خواست جبرئیل را دیدار کند. در آن جا او را مى دید. در یکى از این دیدارها، پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به عایشه فرمان داد که کسى بر او وارد نشود ؛ امّا حسین بن على علیه السلام وارد شد و عایشه متوجّه او نشد که او را بگیرد.
جبرئیل گفت: این کیست؟
پیامبر خدا فرمود: «پسرم» و او را گرفت و بر روى ران خود نهاد.
جبرئیل گفت: هان که به زودى او کشته مى شود!
پیامبر خدا فرمود: «چه کسى او را مى کشد؟».
گفت : امّت تو.
پیامبر خدا فرمود: «امّت من،او را مى کشند؟!».
گفت: آرى و اگر بخواهى، سرزمینى را که در آن کشته مى شود، به تو نشان مى دهم.
جبرئیل به سرزمین طَف در عراق، اشاره کرد و خاکى سرخ برگرفت و آن را به پیامبر صلى اللَّه علیه و آله نشان داد و گفت: این از خاک قتلگاه اوست.
?الطبقات الکبرى / الطبقة الخامسة من الصحابة : ج 1 ص 425 ح 413
تاریخ دمشق : ج 14 ص 195 ح 3533
? سرزمین عراق
?المستدرک على الصحیحین - به نقل از اُمّ سلمه - :
پیامبر خدا شبى براى خوابیدن دراز کشیده بود که سراسیمه بیدار شد. سپس دراز کشید و به خواب فرو رفت ؛ ولى دوباره با پریشانىِ کمترى نسبت به بار نخست بیدار شد. آن گاه دوباره خوابید و چون بیدار شد، خاکى سرخ در دست داشت که آن را مى بوسید.
گفتم: اى پیامبر خدا! این خاک سرخ چیست؟
فرمود: «جبرئیل - که درود و سلام بر او باد - در باره حسین به من خبر داد که : “این، در سرزمین عراق، کشته مى شود” و من به جبرئیل گفتم: خاک سرزمینى را که در آن کشته مى شود. به من نشان بده و این خاک همان جاست».
?المستدرک على الصحیحین : ج 4 ص 440 ح 8202
المعجم الکبیر : ج 3 ص 109 ح 2821
?
#فکر_کردن_درد_دارد
عدالت #خداوند کجاست؟
اگر ما باشیم و فقط این دنیا ، با اینهمه کودک کشی و جنایتهای باور نکردنی فقط میتوان گفت ، ناعدالتی موج میزند و تقریبا هیچ چیزش عادلانه به نظر نمیرسد…
✅از خانواده ای که در آن #زندگی میکنیم تا محل جغرافیایی، شرایط فیزیکی، قیافه ، استعداد و ثروت و همه چیز ناعادلانه پخش شده است!
✅ اما به نظر شما قرار است انسان با دخالت مستقیم #خدا، ظلم نکند؟ مثلا اگر انسان با اختیار خود بمب بیاندازد و خدا به خاطر این کودکان تمام بمب ها را معدوم کند، یا هر شوهری که دست به روی همسرش بلند کند، بلافاصله دستش خشک شود! یا هرکس رابطه نامشروع داشته باشد مثلا سنگی بیوفتد روی سرش …
✅ آیا سلب اختیار به طوری که اصلا انسان نتواند به خودش یا دیگران ظلم کند، انسان را از انسان بودنش خارج نمیکند؟ اینکه پولدار به صورت اتوماتیک و ذاتا انفاق کند تا #فقیری نباشد، هنر است؟ اصلا اینجور خدایی که نگذارد انسان کار بد کند و به زور مجبورش کند کار خوب کند ، چه هنری کرده است که انسان را آفریده؟ ملائک که بودند.
✅ یا مثلا اگر همه #قدرتها یکی بود، آیا دستگیری از زیر دست معنا داشت؟ آیا صبر بر مصیبت و خیلی از چیزهایی که عیار انسان را مشخص میکند وجود داشت؟ سنت خدا این است که جوری خدایی کند که #اختیار انسانها از بین نرود!
✅اگر #آخرتی نباشد و همه چیز همین جا باشد، خدایش عادل نیست… اما اگر آخرتی باشد و بر اساس توانایی ها و رنجها در آنجا #قضاوت شود، خدایش عادل است! و از اینجاست که اصل معاد بعد از پذیرش خدا، یک امر #عقلی و بدیهی است!
#کفــــــاره #گنــــــــــاهان
روایت شده از امام صادق علیه السلام که رسول خدا فرمودند :
خدای تبارک و تعالی میفرمایند:
هیچ بنده گنهکاری را وارد بهشت نمیکنم ، مگر اینکه اورا به مرض و بیماری مبتلا میکنم تا کفاره گناهانش باشد
و اگر گناهانش با آن بیماری پاک نشد و زیادتر از آن بود ، کسی را بر او مسلط میکنم که بر او ظلم کند تا کفاره گناهانش باشد، رزق و روزی اش را کم میکنم تا کفاره گناهانش باشد
و اگر این نیز برای کفاره گناهانش کافی نبود جان گرفتن او را سخت میکنم
و یا در قبر بر او سخت میگیرم تا وقتی که بدون هیچ گناهی نزد من آید و اورا وارد بهشت کنم ،
و اما کسی را که میخواهم وارد جهنم کنم ، او را صحیح و سالم میگذارم ،
و رزق و روزی اش را زیاد مى کنم و جان دادن او را آسان می گردانم تا وقتیکه نزد من آید ، هیچ حسنه ای نداشته باشد ودر همان وقت او را وارد جهنم کنم
?مسندالرسول ج1 برگرفته شده از بحارالانوار ج 6 ص17
زندگی با ذلت و مرگ با عزت
امام حسین علیه السلام فرمودند :
جایگاه من جایگاه کسی که از مرگ بهراسد، نیست. چقدر مرگ در راه رسیدن به عزّت و احیای حق سبک و راحت است. مرگ در راه عزت، جز زندگی جاوید نیست و زندگی با ذلت جز مرگی فاقد حیات نیست.
آیا مرا از مرگ می ترسانی؟ تیرت به خطا رفته است و گمانت تباه است! من کسی نیستم که از مرگ بهراسم.
منش من بزرگ تر از این است و همّت من عالی تر است از آن که از ترس مرگ، به زیر بار ستم روم.
و آیا بر بیش از کشتن من توانایی دارید؟
آفرین و درود به مرگ در راه خدا، اما شما قادر به نابودی عظمت من و از بین بردن عزت و شرافتم نیستید! پس در این صورت باکی از کشته شدن ندارم.
متن حدیث:
لَیْس َ شَأنی شأن مَن ْ یَخاف ٌ الْمَوْت ، ما اهْوَن الْمَوْت عَلَی سَبیل نِیْل ِ الْعِزّ و إحْیاء الْحَق ّ، لَیْس َ الْمَوْت فی سَبیل الْعِزّ إلاّ حَیاة ً خالِدَة ً، وَ لَیْسَت ْ الْحَیاة ُ مَع َ الذُّل ّ إلاَّ الموت الذی لاحَیاة َ مَعَه ُ، افَبالْمَوْت تُخَوِّفُنی ؟ هَیْهات ْ، طاش َ سَهْمُک َ، وَ خاب َ ظَنُّک ! لَسْت ُاَخاف ُ الْمَوْت،
إن َّ نَفْسی لاکْبَرُ مِن ذلک و هِمَّتی لاَعْلی مِن ْ ان ْ احْمِل َ الضَّیْم َ خَوْفاً مِن َالْموت،
و هل تَقْدِروُن علی اکثر مِن ْ قَتْلی ؟ مَرْحَباً بِالْقَتْل ِ فی سَبیل الله؛ ولکنّکم لاتقدرون عَلی هَدْم ِ مَجْدی وَ مَحْوِ عِزّی وَ شَرَفی ، فإذاً لااُبالی بالقتل.
?منبع : احقاق الحق،ج11،ص301- موسوعة کلمات الامام الحسین(علیه السلام)،ص360
خبر دادن به عایشه از شهادت امام حسین علیه السلام
الأمالى. طوسى - به نقل از حسین بن ابى غندر از یکى از راویان شیعه از امام صادق علیه السلام - :
روزى حسین علیه السلام در دامان پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بود و پیامبر صلى اللَّه علیه و آله با او بازى مى کرد و او را مى خنداند.
عایشه گفت: اى پیامبر خدا! چه قدر از این بچّه خوشت مى آید!
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به او فرمود: «واى بر تو، واى بر تو! چگونه او را دوست نداشته باشم و از او خوشم نیاید، در حالى که میوه دلم و روشنى چشم من است ؟! هان که امّتم او را به زودى مىکشند و هر کس او را پس از وفاتش زیارت کند، خداوند حجّى را [برابر یکى] از حجهاى من برایش مى نویسد».
?الأمالى طوسى : ص 668 ح 1401
کامل الزیارات: ص 144 ح 169
پیشگویى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله درباره تاریخ شهادت امام حسین علیه السلام
المعجم الکبیر - به نقل از اُمّ سلمه - :
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: «حسین بن علی شصت سال پس از هجرت من کشته مى شود».
?المعجم الکبیر : ج 3 ص 105 ح 2807
المعجم الکبیر - به نقل از سعد بن طریف از امام باقر علیه السلام از اُمّ سلمه - :
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: «حسین کشته مى شود. هنگامى که محاسنش را سپیدى مى گیرد».
?المعجم الکبیر : ج 3 ص 105 ح 2808 الأمالى، شجرى: ج 1 ص 184
?
گذشتن از گذرِ تنگِ کوچهها سخت است
و سخت تر که در آن ازدحام هم باشد
فقط نه اینکه پُر از آشناست هر طرفم
کنیزِ خانهیمان رویِ بام هم باشد
#شام_بلا?
وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الّتِی حَرَّمَ اللهُ إلا بالحَقَّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیَّهِ سُلطَاناً فَلا یُسْرِفْ فِی القَتْلِ إنَّهُ کَانَ مَنْصُوراً
و کسی که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید جز به حق! و آن کسی که مظلوم کشته شده، برای ولیّاش سلطه(و حقّ قصاص) قرار دادیم اما در قتل اسراف نکنید چرا که او مورد حمایت است
سوره اسراء، آیهی 33
حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) دربارهی تفسیر این آیهی شریفه: (وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً …) فرمودند:
مقصود از این آیه حضرت امام حسین(علیه السلام) است و مراد از این قسمت آیه(فَلا یُسرِفْ فِی الْقَتْلِ) حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که در قتل اسراف نمیکند، همانا خداوند متعال حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را منصور نامیده است، همان طوری که احمد را محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) نامیده و همانگونه که حضرت عیسی(علیه السلام) را مسیح نامیده است.
?بحار الانوار، ج51، ص 30
چرا #توسل مان به اهل بیت جواب نمیدهد
ما گاهی حواسمان نیست و در توسلاتمان یک مراعات هایی را نمی کنیم لذا خیلی از توسلات ما نتیجه نمی دهد.
یکی از آن مراعات های لازم این است که بدانیم چگونه متوسل شویم و چه چیزی را از چه کسی بخواهیم؟
اگر حساب کنیم می بینیم سیر جریان کربلا و حضرت اباعبدالله علیه السلام در نهایت دقت و ظرافت بیشتر برای مسائل معنوی مطرح شده است.
طبیعتًا اگر درخواست من در توسل و توجه به حضرت اباعبدالله علیه السلام ، یک مسأله معنوی بلند باشد، خیلی زودتر نتیجه می دهد.
پس چه بهتر که من در امور معنوی بسیار بلند بروم سراغ مرکز این عنایات معنوی یعنی حضرت اباعبدالله علیه السلام.
در #توسل به حضرت سید الشهداء علیه السلام اگر کسی توجهش صحیح و دقیق باشد برکات معنوی بسیار بلندی نصیب او خواهد شد که در هیچ کجای عالم نصیب انسان نخواهد شد.
#حجت_الاسلام_ناصری
در روایات فراوانى ذکر شده است که شعار یاران امام مهدى (عج) پس از ظهور این جمله بسیار الهامبخش است:
▪️یالثارات الحُسَین علیه السلام▪️
اى بازخواست کنندگان خون حسین علیه السلام.
النجم الثاقب، ص469
این جمله اشاره به این معنا دارد که هنگام انتقام خونِ پاک امام حسین علیه السلام فرارسیده است، کسانى که مىخواهند از دشمنان آن حضرت انتقام خون بهناحقّ ریخته حجّتِ الهى را بگیرند مهیا شوند.
قال الصادق علیه السلام:
..رحم الله دمعتک، اما انک من الذین یعدون من اهل الجزع لنا و الذین یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا، اما انک ستری عند موتک حضور آبائی لک…
امام صادق علیه السلام به «مسمع» که از سوگواران و گریه کنندگان بر عزای حسینی بود، فرمود: خدای، اشک تو را مورد رحمت قرار دهد.آگاه باش، تو از آنانی که از دلسوختگان ما به شمار می آیند، و از آنانی که با شادی ما شاد می شوند و با اندوه ما غمگین می گردند .آگاه باش! تو هنگام مرگ، شاهد حضور پدرانم بر بالین خویش خواهی بود.
?وسائل الشیعه، ج 10، ص .397
سر زمین کربلا
فضائل الصحابة، ابن حنبل - به نقل از اُمّ سلمه - :
جبرئیل نزد پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بود و حسین علیه السلام نیز با من بود که گریست و من رهایش کردم تا به پیامبر صلى اللَّه علیه و آله نزدیک شد. جبرئیل گفت: اى محمّد! آیا او را دوست مىدارى؟
فرمود : «آرى».
گفت: امّت تو، به زودى. او را مى کشند و اگر بخواهى، خاک سرزمینى را که در آن کشته مى شود. به تو نشان مى دهم.
و به او نشان داد. سرزمینى بود به نام کربلا.
?فضائل الصحابة ابن حنبل : ج 2 ص 782 ح 1391
تاریخ دمشق : ج 14 ص 193 ح 3530
تاریخ دمشق - به نقل از جُمهان - :
جبرئیل خاکى از خاکهاى سرزمینى را که حسین علیه السلام در آن کشته شد، براى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله آورد.
گفته شد که نام آن کربلاست پس پیامبر فرمود: کرب و بلا.
?کرب به معناى رنج است.
?تاریخ دمشق : ج 14 ص 197 ح 3538
سیر أعلام النبلاء : ج 3 ص 290
المعجم الکبیر - به نقل از اُمّ سلمه - :
روزى پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله در خانه ام نشسته بود که فرمود : «کسى بر من وارد نشود».
من درنگ کردم که حسین علیه السلام وارد شد و صداى گریه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله را شنیدم.
سرک کشیدم. دیدم حسین علیه السلام در دامان پیامبر صلى اللَّه علیه و آله است و پیامبر صلى اللَّه علیه و آله گریه کنان، دست بر پیشانى خود مى کشد.
گفتم: به خدا سوگند، نفهمیدم کِى داخل شد!
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: «جبرئیل با ما در اتاق بود و گفت: او (حسین) را دوست دارى؟
گفتم: از همه دنیا، او را دوست دارم.
جبرئیل گفت: بى تردید، امّتت او را به زودى در سرزمینى به نام کربلا مى کشند».
سپس جبرئیل از خاک آن جا برگرفت و به پیامبر صلى اللَّه علیه و آله نشان داد و حسین علیه السلام [سالها بعد]، هنگامى که او را براى کشتنْ محاصره کردند، پرسید: «نام این سرزمین چیست؟».
گفتند: کربلا.
فرمود: «خدا و پیامبرش راست گفتند ؛ سرزمین کَرب و بلا».
?المعجم الکبیر : ج 3 ص 108 ح 2819
کنز العمّال : ج 13 ص 656 ح 37666
?
آیا می دانید پاداش کسانی که روز عاشورا را روزه گرفتند چیست ؟
زید نرسی میگوید: از عبید بن زراره شنیدم که از أباعبدالله علیه السلام(امام صادق علیه السلام) راجع به روزه عاشورا سؤال کرد.
حضرت فرمود: کسی که این روز را روزه بدارد حظ و نصیبش از این روز همان خواهد بود که ابن مرجانه و آل زیاد از این روز بردند. میگوید: گفتم حظ و نصیب آنان در این روز چه بود؟ فرمود: آتش جهنم! و به خدا پناه میبریم از عملی که نتیجه آن آتش باشد!
متن عربی روایت :
عَنْ زَیْدٍ النَّرْسِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ عُبَیْدَ بْنَ زُرَارَةَ یَسْأَلُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ علیه السلام عَنْ صَوْمِ یَوْمِ عَاشُورَاءَ فَقَالَ مَنْ صَامَهُ کَانَ حَظُّهُ مِنْ صِیَامِ ذَلِکَ الْیَوْمِ حَظَّ ابْنِ مَرْجَانَةَ وَ آلِ زِیَادٍ قَالَ قُلْتُ وَ مَا کَانَ حَظُّهُمْ مِنْ ذَلِکَ الْیَوْمِ قَالَ النَّارُ أَعَاذَنَا اللَّهُ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ عَمَلٍ یُقَرِّبُ مِنَ النَّارِ.
?منبع : الکافی، ج 4، ص147، شماره 6 ـ تهذیب، ج4، ص301، شماره912 ـ الإستبصار، ج2، ص135، شماره 443
#بعد_از_واقعه
حکمت کارِ امام حسین(علیه السلام)
حالا که کار از کار گذشته و حسین(علیه السلام) را #ذبح کرده اند، میتوان کمی در حکمت کار او بیشتر اندیشید.
از روزی که امام از #مدینه حرکت میکنند، تا ظهر عاشورا یعنی چند ساعت پیش از #شهادت افرادی را به سمت خود دعوت میکند، طلب یاری میکند، اما برخی را که حتی احتمال یاری وجود دارد را به یاری نمی طلبد.
حکمت کار امام چیست؟
مثلا حضرت به پیرمردی 75 ساله بنام #حبیب که در محاصره کوفه گرفتار است نامه مینویسد و اطلاع میدهد که من در کربلا هستم
از طرفی حضرت در وصیت خود به برادرشان #محمد_حنفیه صرفا به هدف قیام اشاره میکنند و از او طلب یاری نمیکنند.
یا در مسیر رسیدن به کوفه، امام با افراد زیادی روبرو میشوند که حتی برخی از آنها محبین اهل بیت بودند اما از اینها برای رفتن به #کوفه کمک نمیخواهند ولی در همین مسیر حضرت برای #جذب زهیر که از امام فراری بود قاصد میفرستند و از او میخواهد پسر فاطمه را در این سفر یاری کند.
حکمت کارِ امام چیست که در جایی از پیرمرد #هفتاد_پنج_ساله تا فرد فراری از خود را جذب میکند اما عده ای را به سادگی از کنارشان میگذرد؟
امام باقر علیه السلام فرمود:
«اذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه نحانا عن جوارهم».
هنگامی که خداوند بر قومی غضب کند ما را از مجاورت آنها دور میسازد (اشاره به غیبت حضرت صاحب الامر).
?اصول کافی، ج1،ص277
حضرت محمد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
«لمّا اخبر النبی صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم ابنته فاطمه بقتل ولدها الحسین و ما یجری علیه من المحن بکت فاطمه بکاء شدیدًا و قالت یا ابت متی یکون ذلک؟ قال فی زمان خال منی و منک و من علیٍ، فاشتد بکاء هاو قالت: یا ابت فمن یبکی علیه؟ و من یلتزم به اقامه العزاء له؟
فقال النبی: یا فاطمه، ان نساء امتی یبکون علی نساء اهل بیتی و رجالهم یبکون علی دجال اهل بیتی و یجددون العزاء جیلًا بعد جیلٍ، فی کل سنهٍ. فاذا کان القیامه تشفعین انت للنساء و انا اشفع للرجال و کل من بکی منهم علی مصاب الحسین اخذنا بیده و او خلناه الجنه.
یا فاطمه کل عین باکیه یوم القیامه الا عین بکت علی مصاب الحسین فانها ضاحکه مستبشره بنعیم الجنه».
هنگامی که رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم خبر شهادت امام حسین عَلَیْهِ السَّلَام و مصائبی که بر آن حضرت وارد میشود برای حضرت فاطمه سَلَامُ اللهِ عَلَیهَا بیان کرد، حضرت فاطمه سَلَامُ اللهِ عَلَیهَا گریه شدیدی نمود بعد از پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم
سؤال نمود، پدرم این واقعه در چه زمانی است؟
پیامبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
در زمانی این حادثه واقع میشود که من و تو و علی عَلَیْهِ السَّلَام نیستیم، گریه حضرت فاطمه سَلَامُ اللهِ عَلَیهَا بیشتر شد و فرمود:
پدرم پس چه کسی بر حسینم گریه خواهد کرد؟ و چه کسی مجالس عزا برای پسرم بر پا میکند؟
رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
ای فاطمه زنان امت من بر زنان اهل بیتم گریه میکنند و مردان امتم بر مردان اهل بیتم گریه میکنند و این عزاداری را هر سال بر پا میکنند.
(و پاداش این عزاداریها اینست که) روز قیامت تو برای زنان امتم شفاعت میکنی و من هم برای مردان و هر کس از امت من بر مصیبت حسین عَلَیْهِ السَّلَام گریه کرده باشد، این چشم روز قیامت خندان است و بشارت بر او به نعمتهای بهشتی باد.
?بِحارالاَنْوار، ج 44،ص 293
امام سجادعلیه السلام به «زائده» مى فرماید:
«… فانّه لمّا اصابنا بالطفّ ما اصابنا و قتل ابى علیه السلام و قتل من کان معه من ولده و اخوته و سائر اهله و حملت حرمه و نساؤه على الأقتاب، یراد بنا الکوفة، فجعلتُ انظر الیهم صرعى و لم یواروا، فعظم ذلک فى صدرى و اشتدّ لما ارى منهم قلقى، فکادت نفسى تخرج، و تبیّنت ذلک منّى عمّتى زینب الکبرى بنت علىّ علیها السلام فقالت: مالى اراک تجود بنفسک یا بقیة جدّى و ابى و اخوتى؟ فقلت: و کیف لا اجزع و اهلع و قد ارى سیّدى و اخوتى و عمومتى و ولد عمّى و اهلى مصرّعین بدمائهم، مرمّلین بالعرى، مسلّبین، لا یکفنون و لایوارون… »؛
… چون آن مصیبت بزرگ بر ما در کربلا وارد شد و پدرم و کسانى که از
اولاد و برادران و سایر اهل بیتش به شهادت رسیدند و اهل حرم و زنانش بر شتران به اسارت برده شدند تا آنها را به کوفه وارد کنند، من به جنازهها نظر مى کردم که بر روى زمین افتاده و دفن نشده بودند. این موضوع بر سینهام سنگینى کرد و چون آنان را این گونه دیدم امر برایم گران آمد و نزدیک بود که جان از تنم خارج شود. عمهام زینب دختر على علیهما السلام چون این حالت را از من مشاهده کرد عرضه داشت: تو را چه شده که با جان خود بازى مى کنى اى باقیمانده جد و پدر و برادرانم؟ من گفتم: چگونه جزع و فزع نکنم در حالى که آقا و برادران و عموها و پسرعموها و اهل بیتم را مى بینم که به خون غلطیده و در سرزمین کربلا به خاک افتاده اند و لباس هاى آنها را به غارت برده و کسى نیست که آنها را کفن کند و دفن نماید… .
? کامل الزیارات،ص 260 - 266
امیر المومنین علیه السلام و پیروانش از صالحین هستند.
عاصم بن حمید، از ابو بصیر نقل میکند که: شنیدم امام محمد باقر علیه السلام میفرماید:
«إِن تَتُوبَا إِلَی اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ»[1]
منظور از صالح المؤمنین همانا امیر المؤمنین علی علیه السلام است. [2]
?[1]سوره تحریم،4
?[2]تفسیر قمی، ج 2، ص 361
محمد بن عباس، در این خصوص پنجاه و دو حدیث را از خاصّه و عامّه نقل میکند و از جمله آن روایات این است که: جعفر بن محمد حسینی، از عیسی بن مهران، از مخوّل بن ابراهیم، از عبد الرحمن بن اسود، از محمد بن عبد الله بن ابی رافع، از عون بن عبد الله بن ابی رافع نقل میکند:
چون روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن از این دنیا رحلت کردند، فرا رسید، ایشان از هوش رفتند سپس به هوش آمدند، در حالی که من گریه میکردم و دستان ایشان را میبوسیدم و میگفتم: ای رسول خدا! بعد از شما، من و پسرم چه کسی را داریم؟ فرمود: بعد از من خدا را داری و جانشین من، صالح المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام را.
?تأویل الآیات،ج 2،ص 698،ح 1
سعید بن یربوع، از پدرش، از عمار بن یاسر - که خدا از او خشنود باد - نقل میکند:
شنیدم علی بن ابی طالب علیه السلام میفرمود:
رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا فرا خواند و فرمود: میخواهی تو را بشارت دهم؟ عرض کردم: آری ای رسول خدا! و شما همیشه به خیر و نیکی بشارت میدهید. فرمود: خداوند در خصوص تو آیه ای نازل کرد. فرمود: عرض کردم: ای رسول خدا! آن چیست؟ فرمود: با جبرئیل قرین شدی؛ سپس خواند: «وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمَلَائِکَةُ بَعْدَ ذَلِکَ ظَهِیرٌ»؛ تو و مؤمنین اهل بیتت صلوات الله علیهم اجمعین، همانا صالحین هستید.
?تأویل الآیات،ج 2،ص 698،ح 2
امام کاظم علیه السلام:
خوب است بچه در کودکی بازیگوش باشد،تا در بزرگسالی بُردبار گردد!
?کافی،ج1،ص51
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله:
عالمان همه به هلاکت می افتند،مگر آنان که به علم خود عَمَل کنند!
?تنبیه الخواطر،ج2،ص118
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله:
روزگاری بر مردم پیش آید که همه #رباخوار شوند اگر کسی رباخواری نکند غبارش به او رسد.
?میزان الحکمه،ج4،ص354
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله:
از خدا درخواست کنید وبه اجابت دعای خود یقین داشته باشید.
?بحارالانوار،ج90،ص321
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله:
پشیمانی از گناه،خود، توبه ازگناه است.
?تحف العقول،ص55
خداوند عزوجل:
هرکس بنده ی مومن مر بیازارد با من اعلان جنگ کرده است
?کافی،ج2،ص305
راوی میگوید:
ما گروهی از مردم کوفه در حضور امام صادق عَلَیْهِ السَّلَام بودیم، جعفر بن عفان که شاعر بود به محضر امام عَلَیْهِ السَّلَام او را نزدیک خود قرار داد. بعد امام عَلَیْهِ السَّلَام فرمود:
ای جعفر، شاعر گفت:
بله خداوند مرا فدای شما کند.
امام عَلَیْهِ السَّلَام فرمود:
اطلاع به من رسیده که شما شعر خوب درباره ی (جدم) امام حسین عَلَیْهِ السَّلَام میگویی؟ جعفر گفت:
بله.
امام عَلَیْهِ السَّلَام فرمود:
برایم شعر بخوان.
شاعر گفت:
من شعر خواندم، امام عَلَیْهِ السَّلَام و اطرافیان شروع به گریه نمودند، بعد امام صادق عَلَیْهِ السَّلَام فرمود:
?«یا جعفر و الله لقد شهدت ملائکه الله المقربون ههنا یسمعون قولک فی الحسین عَلَیْهِ السَّلَام و لَقَدْ بَکَوْا کَمَا بَکَیْنَا و
اکثر و لقد اوجب الله تعالی لک یا جعفر فی ساعته الجنه باسرها و غفرالله لک.
فقال عَلَیْهِ السَّلَام:
یا جعفر أَلَا أَزِیدُکَ؟ قال:
نَعَمْ یَا سَیِّدِی. قال عَلَیْهِ السَّلَام:
مَا مِنْ أَحَدٍ قَالَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْرًا فَبَکَی وَ أَبْکَی بِهِ إِلَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ غَفَرَ لَه».
?ای جعفر به خدا قسم، فرشتگان مقرب خداوند اینجا شاهد بودند و شعر تو را درباره ی امام حسین عَلَیْهِ السَّلَام شنیدند، همان طوری که ما گریه کردیم، فرشتگان هم گریستند بلکه آنها بیشتر از ما گریه کردند و خداوند پاداش تو را بهشت کامل قرار داد و گناهانت را بخشید.
بعد امام عَلَیْهِ السَّلَام به جعفر فرمود:
می خواهی ثواب بیشتر برایت بیان کنم؟
جعفر گفت:
بله.
امام عَلَیْهِ السَّلَام فرمود:
هر کس درباره ی امام حسین عَلَیْهِ السَّلَام شعر بگوید و بگرید و بگریاند خداوند بهشت را بر او واجب خواهد نمود و گناهانش را میبخشاید.
? بِحارالاَنْوار، ج 44، ص 283
امام حسین علیه السلام فرمودند:
اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْمَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ؛
به راستى که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایى که دین وسیله زندگى آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم مى شوند.
?تحف العقول، ص 245
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله:
حسینٌ مِنّی و أنا مِنه. [1]
رسول الله صلی الله علیه و آله:
حُسینٌ مِنّی و أنا مِن حسینٍ، أحَبَّ اللّهُ مَن أحبَّ حسینا، حسینٌ سِبْطٌ مِن الأسْباطِ. [2]
رسول الله صلی الله علیه و آله:
أمّا الحُسَینُ فَإنَّهُ مِنّی وَ هُوَ ابنی وَ وَلَدی وَ خَیرُ الخَلقِ بَعدَ أخیهِ وَ هُوَ إمامُ المُسلِمینَ وَ مَولی المُؤمِنینَ وَ خَلیفَةُ رَبِّ العالَمینَ وَ غیاثُ المُستَغیثینَ وَ کَهفُ المُستَجیرینَ وَ حُجَّةُ اللّهِ عَلی خَلقِهِ أجمَعینَ وَ هُوَ سَیِّدُ شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ وَ بابُ نَجاةِ الاُمَّةِ أمرُهُ أمری وَ طاعَتُهُ طاعَتی مَن تَبِعَهُ فَإنَّهُ مِنّی وَ مَن عَصاهُ فَلَیسَ مِنّی. [3]
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
حسین از من است و من از اویم.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
حسین از من است و من از حسینم. هر که حسین را دوست بدارد خداوند دوستش بدارد. حسین سبطی از اسباط است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
امّا حسین، او از من است. او پسر من و زاده من است و بهترین انسانها پس از برادرش میباشد. او امامِ مسلمانان است و مولایِ مؤمنان و خلیفه پروردگار جهانیان و یاورِ یاری خواهان و پناهِ پناه جویان و حجّت خداوند بر همه خلق او. او سرور جوانان بهشت و دروازه نجات امّت است. فرمان او فرمان من است، و اطاعت از او اطاعت از من، هرکه از او پیروی کند از من است و هرکه نافرمانی او کند از من نیست.
?[1]: کنز العمّال: 37684.
?[2]: بحار الأنوار: ج43 / ص261 / ح1.
?[3]: الأمالی للصدوق: ص101.
#داستانک
دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند.
عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!
داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود، همه به او شک خواهند برد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد تا در این مدت با مادر شوهر مدارا کند تا کسی به او شک نکند.
دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقـداری از آن را در غـذای مادر شوهـر می ریخت و با مهربانی به او می داد.
هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادر شوهر هم بهتر و بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: آقای دکتر عزیز، دیگر از مادر شوهرم متنفر نیستم.
حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند.
داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم ، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادر شوهرت از بین رفته است.
#آداب_زناشویی
حقوق و وظایف زن و شوهر نسبت به هم متقابل است.
آراستگی ظاهری یکی از حقوقی است که در زندگی مشترک طرفین باید رعایت کنند.
امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) می فرمایند:
«چه بسیار زنانی که از جاده ی عفاف خارج شدند به این دلیل که شوهرانشان نسبت به آراستگی خود بی توجه بودند.»
رعایت بهداشت فردی و پاکیزگی و نظافت ، زیبایی و آراستگی و آرایش ظاهر از اموری است که موجب تامین نیاز همسران نسبت بهم میشود تا گرایش به زیبایی و آراستگی دیگران پیدا نکنند.
زمانی را برای پرداختن به آرایش ظاهری خود اختصاص بده.
به یاد داشته باش که همسر آراسته و تمیزو معطر دلنشین ترو جذابتر است?
• مملکت، مردم دانا میخواهد •
توی تاکسی نشسته اَم؛ راننده از دزدی ها میگوید و رانت خواری ها و امثالهم…
پیاده که میشوم سعی میکند پانصد تومان بیشتر کرایه بردارد… !
قصاب محل از مافیای گوشت میگوید و اوضاع خراب کشور و اینکه معلوم نیست عاقبتمان چه میشود…
حواسم که لحظه ای پرت میشود، دویست سیصد گرم چربی، قاطیِ گوشت در چرخ گوشت میریزد…!
دوست قدیمی ام کارمند است؛ در تلگرام پُست های فساد مسئولین را از این گروه به آن گروه میگذارد. میگوید: روزی دو سه ساعت در اداره ـ در زمانی که باید کار مردم را انجام بدهد ـ سرش توی گوشی و تلگرام است…!
کابینت ساز از کارِ دوستم زده است و پول را گرفته و فلنگ را بسته…!
بقال محل اجناس تاریخ مصرف گذشته را جلوی دست میچیند، به هوای اینکه نبینی و بخری…!
میوه های خوبِ میوه فروش سوا شده و دو برابر قیمت فروخته می شود…!
مرغ فروش، مرغهای مانده را در پیاز می خواباند و به عنوان جوجه کباب میدهد دست مردم…!
معلمِ مدرسهٔ یکی از بچه های فامیل عملاً کارش را محول کرده به والدین و یک روز در میان می آید مدرسه…!
پزشک، از خانوادهٔ بیمار تصادفی، در حال مرگ، 3میلیون پول نقد میخواهد تا برود داخل اتاق عمل…!
در بانک، شش باجه وجود دارد اما کلاً یک نفر کار مردم را راه می اندازد…!
استاد دانشگاه، کتاب انگلیسی را 10صفحه 10صفحه به عنوان پروژه می دهد به دانشجویانش که ترجمه کنند و آخرش به نام خودش چاپش میکند! و …
میگویند یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به دیگران…
خیلی وقت است خودمان هم به خودمان رَحم نمیکنیم…
صاحب مغازه با حیله و فریب و دروغ، پول شاگردش را نمیدهد یا با تاخیر میدهد…
به خدا سوگند بابک زنجانی، خاوری و …
و خیلی های دیگر عینِ خودِ ما مردم هستند، فقط پست گرفته اَند و سطح تخلفشان از 300 گرم چربی و پانصد تومان اضافه کرایه، رسیده به میزانی که میدانیم.
جامعه مثل یک درخت است. ما ریشه ها و تنه ایم و مسئولین میوه و برگ…
چطور از درختی که ریشه اَش پوسیده و تنه اَش آفت خورده، انتظار میوهٔ سالم داریم!؟
ما حق داریم مسئولینِ دلسوزِ پاکِ سالم داشته باشیم، اما خب از کجا بیایند؟
مگر نه اینکه آنها هم آدمهای همین جامعه هستند؟
ما حق داریم مطالبه گر باشیم… اعتراض کنیم به مشکلات…
اما شاید بهتر باشد یک بار هم که شده، از خُرد به کلان برویم.
خودمان را اصلاح کنیم بلکه نسلهای بعدِ مسئولین اصلاح شوند، که آن موقع اگر اصلاح نشدند، مثل امروز نمی نشینیم و فقط درباره گندکاری هایشان جُک درست نمی کنیم.
به قول امیرکبیر:
ابتدا فکر کردم مملکت وزیرِ دانا میخواهد،
بعد فکر کردم شاهِ دانا میخواهد،
در آخر اما فهمیدم
مملکت مردمِ دانا میخواهد…
“تغییر” را باید از خودمان شروع کنیم، درستکار باشیم .
نعل اسب رو نماد خوش شانسی؟
استادرائفی پور:
مگه امام حسین (علیه السلام) در گودال به شهادت نرسیدن،پس باید محل دفن حضرت هم همون گودال باشه.اونایی که رفتن کربلا میدونن بین محل گودال و ضریح مطهرفاصله هست.چرا؟
تو کربلا یه عده اومدن گفتند نه،براین پیکر باید اسب تاخته شه.
این “باید"رو کی تعیین کرده بود؟(نقش یهود در حادثه کربلا)
تو گودال نمیشد اسب تاخت.پیکر مطهر رو از گودال بیرون کشیدند بردند یه محل صاف و هموار و ده اسب که بهشون نعل زده بودندبراین پیکر تاختند…
واین چهل نعل اسب به عنوان تبرک از پای اسبهاجدا میشه.
بعدها که در دوره قاعونی بغدادمیشه مرکز یهودیان، نواده های همین اشقیا این نعل اسبها رو با افتخار درخونه هاشون میزدند که ما از هموناییم
اینا بعدها کوچ کردند به شبه جزیره ایبری در اسپانیا و همین سنت رو هم باخودشون بردندو نعل اسب رو کردند نمادخوش شانسی…
حالا یه عده از مردم خودمونم نا اگاهانه نعل اسب رو به عنوان نماد خوش شانسی استفاده میکنن!
ایت الله جوادی آملی:
تبرک جستن به نعل اسب از موهومات بعد از حادثه کربلاست.به این جهت که این اسبها نعوذ بالله بر آدمهای خارج از دین تاختند پس با ارزش میباشند.چنانچه برخی فرق اسلامی دهه اول ماه محرم را جشن میگیرند و متاسفانه فرهنگ ناشایست نعل اسب به میان مردم ما هم رواج یافته.
ابو ریحان بیرونی:
ستم هایی که بر حسین بن علی کردنددر هیچ ملتی با بدترین افراد نکردند.
او را با شمشیر ونیزه و سنگ باران از پای در اوردند سپس اسب بر بدنش تاختند…
بعضی از این اسبها به مصر رسید.بعضی مردم این نعل اسبها را کندند و برای تبرک بر در خانه های خود نصب کردندواین عمل در میان مردم مصر سنتی شد که بعد از ان هر کسی بالای در خانه خود نعل اسب نصب میکرد…
در تاریخ آمده : یزید (علیه لعنه) در عصر عاشورا بعد از به شهادت رساندن امام حسین (ع)و یارانش دستور داد اسب ها ( که نعل تازه شده بودند) را بر بدن شهدای کربلا تازاندند .
یزیدیان این روز را روز برکت و پیروزی نام نهادند که در زیارت عاشورا هم به آن اشاره می شود (…یوم تبرکت بهی بن امیه و ….)و برای افتخار بر این پیروزی (قتل خاندان مطهر پیامبر )و رواج تفکر شیطانی خودنعل اسبهای خود را کندند و در سراسر شهر ها و کشورها گرداندند…شهر به شهر و کشور به کشور به نشانه ی پیروزی .
در شامات در عراق در قسطنطنیه در روم در ایران و در سراسر جهان مدرن 1400 سال قبل…
و این شد سبب آنکه در سرتاسر جهان از 1400 سال پیش تاکنون نعل اسب را نشانه ی برکت و شانس و پیروزی می دانند
این خرافه به اروپا هم رسید شاید این اعتقاد از اسپانیا به اروپا رسیده (اندلس قدیم)به اندلسی ها هم از امویان این اعتقادرسیدهامویان به عنوان تبرک نعل اسب نگه میداشتن اما اروپایی ها چون معنی تبرک رونمی دونستن میگفتن شانس میاره
حالا امویان این اعتقادو از کجا آورده بودن ؟
تو عاشورا بعداین که 10 تا اسب روی پیکر امام حسین (علیه السلام) تاختتند 40 تا نعل اسب ها رو به عنوان تبرک در آوردن و بین خودشون تقسیم کردناین نعل ها رو از خونه هاشون آویزون می کردندو بعد از مدتی به عنوان یک شی با ارزش به هم می فروختند ، تا اینکه تقلبی این نعلها هم اومد و کم کم آویزون بودن یه نعل تو خونه ها یهو رسم شد.
پیامبر اکرم صلی لله علیه وآله فرمودند:
هرکس به دنبال #خطاهای دیگری باشد خداوند خطاهای او را پیگیری نماید
و #رسوایش کند!
مُچ گیری هنر نیست،
#دستگیر باشیم
چکار کنیم که در روز قیامت برهنه محشور نشویم؟
مساله ی عریان بودن در قیامت و نه در برزخ در روایات بسیار زیادی مطرح شده است.
در روایتی داریم که یکی از همسران پیامبر همین سوال را از پیامبر اکرم (صلی لله علیه وآله) پرسید، پیغمبر (صلی لله علیه وآله) فرمود: آنجا هر کسی به فکر خود است و وحشت بسیاری وجود دارد.
این مسئله آنقدر افراد را از یکدیگر باز می دارد که مانند نظام دنیا چشم چرانی و نگاه وجود ندارد.
اما نکته ی مهمتر این است که در روایات داریم که شیعیان و مومنین خالص که ولایت اهل بیت (علیه السلام) را دارند مستور هستند.
در روایتی از پیامبر اکرم (صلی لله علیه وآله) است که فرمود: شیعیان علی (علیه السلام) کسانی هستند که با لباس های سفید در قیامت از قبر ها برانگیخته می شوند.
این لباس های سفید یا همان کفن ها است ویا اینکه به قدری نور آنها را فرا گرفته که بدن آنها قابل دیدن نیست.
درروایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) داریم که شیعیان ما از قبور برانگیخته می شوند در حالی که بدن آنها مستور و پوشیده هستند.
بنابراین باید ولایت خود نسبت به اهل بیت (علیه السلام) را تقویت کنیم و جزو همین شیعیانی باشیم که مستور هستند..
?حجت الاسلام عالی
? پوشش جالب ملکه زیتا ماریا همسر امپراتور کارل ( آخرین امپراتور اتریش) در مراسم تشییع جنازه امپراتور فرانتس جوزف در شهر وین
اف بر زنان مدعی تشیع و بی حجاب
مردهها حرف میزنند
مردهها با شما حرف میزنند، ولی شما صدای آنها را نمیشنوید
اگه میخواید بدونید چی میگن، روایت زیر رو بخونید:
قطب راوندی در لب اللباب نقل میکند:
مردگان در هر شب جمعه از ماه رمضان میآیند و و با صدای اندوهناک و گریه، فریاد میزنند:
?ای اهل خانه من، ای فرزندان من! ای خویشان!
?با خیرات خود به ما محبت کنید خدا شما را رحمت کند،
?ما را به خاطر بیاورید و ما را فراموشمان مکنید.
?بر غربت ما رحم کنید. ما در زندان تنگ و تاریک ماندهایم.
?به ما رحم کنید و دعا و صدقه را از ما دریغ نکنید.
?شاید پیش از آنکه شما مثل ما شوید، خدا به شما رحم فرماید،
?ای بندگان خدا! سخن ما را بشنوید و ما را فراموش مکنید.
?این ثروتی که در دست شما است روزی در دست ما بود،
?ما آنها را در راه خدا خرج نکردیم، پس آنها برای ما وبال شد و منفعتش برای دیگران ماند؛
به ما مهربانی کنید ولو به یک درهم یا قرص نانی یا پارهای از چیزی.
پس فریاد میکنند: چقدر نزدیک است که بر نفسهای خود گریه کنید و به شما نفعی ندهد.
چنانکه ما گریه میکنیم و سودی برای ما ندارد؛
پس کوشش کنید پیش از آن که مثل ما شوید.
سفینة البحار، ج 8، ص 132 / مستدرک الوسائل، ج2، ص: 163
واقعا از کلمه کلمه این فریادها، غربت و تنهایی میبارد
اگر کسی بخواد متنبه بشود، همین نالهها برای او کافیست.
مواظب باشید دیگران آن قدر همسر شما را تحسین و تشویق نکنند که جای شما را بگیرند
یک مرد برای تشویق و تحسین بیش از هر کسی به همسرش نیاز دارد اولین نیاز مردان #احترام است
خانومی که به همسرش احترام نمیزاره، بدون شک خونه اش مثل جهنمیه که پرخاشگریها و ناسازگاری های همسرشو با دستای خودش به خونه آورده…
مـا گـمشـده ایـم….
عارف مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی در بیانی، معنای غیبت حضرت ولی عصر(عج) را اینگونه تشریح میکنند:
سوال شد امام زمان (عج) غایب است یعنی چه؟ گفتم غایب؟ کدام غایب؟ بچه دستش را از دست پدر رها کرده و گم شده می گوید: پدرم گم شده است. ما مثل بچهای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور میکنند.
بچه جلب ویترین مغازهها میشود و دست پدر را رها میکند و در بازار گم میشود و وقتی متوجه میشود که دیگر پدر را نمیبیند، گمان میکند پدرش گم شده است. در حالی که در واقع خودش گم شده است.
انبیاء و اولیاء پدران خلق اند و دست خلائق را میگیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند. غالب خلائق جلب متاعهای دنیا شدهاند و دست پدر را رها کرده و در بازار دنیا گم شدهاند. امام زمان (عج) گم و غایب نشده است ما گم شدیم و محجوب گشتهایم. امام غایب نیست، تو نمی بینی آقا را. او حاضر است. چشمت رو که اسیر دنیا شده اگر از دنیا دست بردارد، آقا را می بیند. ﴿خلاصه نگو آقا غایب است. تو نمی بینی.﴾
?برگرفته از کتاب “امام زمان (عج) در کلام اولیای ربانی/مهدی لک علی آبادی/ص 30″
4 اصطلاح غلــط و نیــاز به اصلاح??
1- خــدا بــد نــده
این کــلام اهانــت به پروردگار است. زیرا خدای تعالــی در قرآن فرموده :
«هیــچ خوبی به شما نمیــرسد مگر از ناحیه خدا و هیچ بدی به شما نمیرسد مگر از ناحیه خــود شما(کـه بخاطر اعمال خودتان است)»
??
2- عیســی(علیه السلام) به دین خود ، موســی(علیه السلام) به دین خود
این جمله معنای صحیحی ندارد. زیرا بین پیامبران خدا، کــوچکترین اختلافی نبوده و همه آنها مردم را به توحیــد و یکـتاپرستی دعوت میکردند و عقیده ی یـکسانی داشتند.
??
3- ولش کــردی به اَمان خدا
این حرف کــفر آمیز اســت. زیرا اگر کسی مال یا فرزند خود را به امان خدا بسپارد کـه غمی نیســت. بهتر است بجای این کلام گفته شود :
“ولـش کــردی به حال خودش”
پــس بدبخت شــد رفت.
??
4- انســان جایز الخطاســت
این حرف نیز غلط است، زیرا انسان برای خطا کردن جایز نیست. بهتر است بگوییم انسان “ممکن الخطا” ست. یعنی ممکن است خطا کند و بهترین خطا کنندگان، توبه کنندگان هستند.
#داستان
زنی که فرزند خود را در کوزه انداخت?
پیغمبر خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) و جمعی از اصحاب نشسته بودند که ناگهان زنی صیحه زنان دیوانه وار وارد شد عرض کرد یا رسول الله سخنی محرمانه دارم اطرافیان بروند با شما کار دارم.
اصحاب رفتند آن زن گریه کرد گفت یا رسول الله ، گناه کردم گناهم خیلی بزرگ است!
رسول خدا(ص) فرمود : رحمت خدا از آن بزرگتر است.
گناه هرچه بزرگ باشد نباید از رحمت خدا ناامید شد. هرچه گناه بزرگ و طولانی باشداگر توبه کند گناهش آمرزیده می شود در اسلام بن بست نیست پیغمبر اکرم(صلی لله علیه وآله) فرمودند گناهت چیست؟
عرض کرد یا رسول الله زنا کردم آبستن شدم بچه به دنیا آمد او را در خمره سرکه خفه کردم بعد هم سرکه های نجس را به مردم فروختم . گناه خیلی بزرگ است پیغمبر خیلی متأثر شد خیلی ناراحت شد حکمش را فرمود.
امامقصود اینجاستحضرت فرمود: ایخانم میخواهی به توبگویم چرادراین چاه افتاده ای ؟ یعنی بعضی اوقات چرا آدم توی چاه می افتد که دیگر نمی شود از این چاه بیرون بیاید. و اگر دنیا دست به دست هم بدهند و بخواهند او را نجات دهند نمی شود.
فرمود می خواهی به تو بگویم چرا درون این چاه افتادی؟
خیال می کنم نماز نمی خوانی چون نماز نمیخوانی رابطهات باخدا قطع است. دست عنایت خدا روی سرت نیست از این جهت در این چاه پر فلاکت افتادی اِنَّی ظَنَنْتُ اَنَّکِ تَرکَتِ صَلواةَ اَلعَصْر
?منابع
کتاب جهاد با نفس جلد1 ص73
تفسیر فخر رازی، ج 32، ص 85،
حکایت ها و پندهای اخلاقی (علی اصغر ابراهیمی فر)
پیامبراکرم (صلی لله علیه وآله) :
خانه ای که در آن قرآن خوانده شود فرشتگان وارد آن می شوند و شیطانها ازآن دور می شوند و اهل آن در آسایش قرار می گیرند و به خیر و برکت آن خانه افزوده می شود و از بدیها و آفاتِ آن خانه کاسته می شود. و خانه ای که در آن قرآن نخوانند ، محل حضور شیطان و دوری فرشتگان می شود… و شرّش بسیار و خیرش اندک می شود.
چهل حدیث قرآن - ص 54
تاثیر دوست و رفیق در زندگی انسان
امیرالمومنین امام علی علیه السلام:
مُجالَسَةُ أهلِ الهَوى مَنساهٌ للإیمانِ ومَحضَرَةٌ للشَّیطانِ .
همنشینى با هوسرانان، موجب از یاد رفتن ایمان و حضور شیطان است .
? نهج البلاغه: خطبه 86
اخلاص در عبادت
در حدیث است: اگر رزمنده اى در جبهه، بخاطر تعقیب یا بدست آوردن غنائم جنگى یا اظهار قدرت و شجاعت و امثال این ها بجنگد، ارزش ندارد. (محجة البیضاء، ج6، ص171)
داشتن اخلاص و دورى از ریا، به قدرى حسّاس و مشکل است که در حدیث از امام عسکرى علیه السلام مى خوانیم:
ورود شرک در کارهاى انسان از حرکت مورچه در شب تاریک، روى سنگ سیاه سخت، بى نمودتر است.(تحف العقول، ص 487)
? کتاب پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی
#اخلاص
مقدمات نماز
#پرتوی_از_اسرار_نماز
امیرالمومنین امام على علیه السلام:
در دنیا دو کس پشت مرا شکستند:
1⃣. مرد زبان بازِ تبهکار
2⃣. و مرد نادانْ روانِ عبادت پیشه.
او با زبان خود تبهکاریش را مى پوشاند
و این با عبادتِ خود نادانیش را.
پس، از علماىِ تبهکار و عبادت پیشگانِ نادان بپرهیزید که اینان مایه اغواى هر ساده لوح اغوا شده اى هستند.
از رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که مى فرماید:
اى على! هلاکت امّت من به دست #منافقان_زبان_باز است.
?الخصال : 69/103
حوادث و اتفاقاتی که پس از شهادت امام حسین علیه السلام در جهان اتفاق افتاد !
از کتب اهل سنت
…تاریک شدن دنیا
✍?…خلف بن خلیفه از پدرش نقل می کند که گفت :
…زمانی که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید ، آن قدر آسمان تاریک شد که هنگام ظهر ستاره های آسمان ظاهر شدند.
…تا جائی که ستاره جوزا در عصر دیده شده و خاک سرخ از آسمان فرو ریخت.
✍?…علی بن مسهر از جده اش نقل می کند که می گفت:
…هنگامی که امام حسین به شهادت رسید من دختری نوجوان بودم، آسمان چند شبانه روز درنگ نمود که گویا لخته خون بود…(٢)…
…أَفَعَجِبْتُمْ أَنْ تُمْطِرَ السَّماءُ دَماً…
…ایا تعجب میکنید که اسمان خون گریه کند…
…بخشی از خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه…
?منابع
١.تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج ٢ ، ص ٣٠٥ تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج ١٤ ، ص ٢٢٦ .
٢.تاریخ مدینه دمشق ج ١٤ ص ٢٢٦
#حوادث_پس_از_عاشورا