#داستان
زنی که فرزند خود را در کوزه انداخت?
پیغمبر خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) و جمعی از اصحاب نشسته بودند که ناگهان زنی صیحه زنان دیوانه وار وارد شد عرض کرد یا رسول الله سخنی محرمانه دارم اطرافیان بروند با شما کار دارم.
اصحاب رفتند آن زن گریه کرد گفت یا رسول الله ، گناه کردم گناهم خیلی بزرگ است!
رسول خدا(ص) فرمود : رحمت خدا از آن بزرگتر است.
گناه هرچه بزرگ باشد نباید از رحمت خدا ناامید شد. هرچه گناه بزرگ و طولانی باشداگر توبه کند گناهش آمرزیده می شود در اسلام بن بست نیست پیغمبر اکرم(صلی لله علیه وآله) فرمودند گناهت چیست؟
عرض کرد یا رسول الله زنا کردم آبستن شدم بچه به دنیا آمد او را در خمره سرکه خفه کردم بعد هم سرکه های نجس را به مردم فروختم . گناه خیلی بزرگ است پیغمبر خیلی متأثر شد خیلی ناراحت شد حکمش را فرمود.
امامقصود اینجاستحضرت فرمود: ایخانم میخواهی به توبگویم چرادراین چاه افتاده ای ؟ یعنی بعضی اوقات چرا آدم توی چاه می افتد که دیگر نمی شود از این چاه بیرون بیاید. و اگر دنیا دست به دست هم بدهند و بخواهند او را نجات دهند نمی شود.
فرمود می خواهی به تو بگویم چرا درون این چاه افتادی؟
خیال می کنم نماز نمی خوانی چون نماز نمیخوانی رابطهات باخدا قطع است. دست عنایت خدا روی سرت نیست از این جهت در این چاه پر فلاکت افتادی اِنَّی ظَنَنْتُ اَنَّکِ تَرکَتِ صَلواةَ اَلعَصْر
?منابع
کتاب جهاد با نفس جلد1 ص73
تفسیر فخر رازی، ج 32، ص 85،
حکایت ها و پندهای اخلاقی (علی اصغر ابراهیمی فر)
زنی که فرزند خود را در کوزه انداخت.
سلام وقت بخیر، وقتی اصحاب رفتند بس چه کسی روایت را نقل کرده است؟