گفتگو در مورد دیگران
هنگام صحبت کردن در مورد دیگران به این نکات توجه کنیم.
1. تعریف کردن از دیگران و ستایش از آنان ، هم جایز است و هم نیازی به اجازه گرفتن از آنان و کسب رضایت ندارد.
2.دادن لقب¬ها و عنوان¬های زشت به دیگران حرام است و هم چنین است پسوندهای نامطلوب زیرا قرآن می¬فرماید: و لا تنابزوا بالالقاب. (1) چه درحضور آنان باشد یا پشت سرشان زیرا موجب فتنه و اذیت است.
3.غیبت کردن حرام است مخصوصا عیوبی که مخفی است و دیگران اطلاع ندارند.
مثل این که بگوییم: فلانی در بدنش فلان نقص است یا اختلاف خانوادگی دارد و امثال اینها.
تذکر: شارع مقدس در موارد محدودی غیبت کردن را جایز شمرده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- حجرات/11.
اگر به قرآن عمل میشد, چه اتفاقهایی می افتاد ؟
1 - اگر هر کس به سوره اعراف ٣١ (کلو و اشربوا و لا تسرفوا ) توجه میکرد ، دیگر هرکس به اندازه نیازش غذا میخورد و پر خوری نمیکرد و این همه غذای اضافی دور ریخته نمیشد و شاید هم دیگر گرسنه ای باقی نمی ماند!
2 - اگر هرکس به سوره ملک ایه ١٥ (وامشوا فی مناکبها و کلو من رزقه) توجه میکرد ، راه رفتن را در برنامه روزانه خود پیش میگرفت.
3 - اگر هر کسی به سوره بقره آیه ٨٣ (و قولوا لناس حسنا) توجه میکرد ، دیگر عصبانی نمیشد و دیگر دعوا و بدگویی از جامعه رخت بر می بست.
4 - اگر هر کس به سوره اسرا ایه٣7 ( ولا تمش فی الارض مرحا ) توجه میکرد ، دیگر کسی برای جلب توجه دیگران و فخر فروشی و خودنمایی با غرور راه نمی رفت .
5 - اگر هر کسی به سوره ال عمران ایه ٧٣ (و لا تومنوا الا لمن تبع دینکم) توجه میکرد ، دیگر در مقابل اروپا و آمریکا و کافران احساس ضعف نمیکردیم و تقلید کورکورانه از لباس و فرهنگشان نمی کردیم.
6 - اگر هر کس به سوره نور آیه٣٧ ( رجال لا تلهیهم تجاره و ولا بیع عن ذکر الله و اقام الصلاه و…) عمل میکرد ، دیگر هنگام اذان بازارها از مردم خالی میشد و همه به صف نماز می ایستادن ، و صفا و صمیمیت و دوستی و معنویت فرا گیر میشد و فرمان خدا اطاعت میشد و فحشا و منکر از بین میرفت و خداوند برکاتش را بر ما نازل میکرد
7 - اگر هر زنی به سوره نور آیه ٣١ ( و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن ) عمل میکرد ، دیگر زنی برای غیر شوهرش آرایش نمیکرد و خیلی از زندگیها آرام بود و جوانها دنبال شهوترانی نبودند.
8 - اگر هر کسی به سوره لقمان آیه ١٩ ( و اغضض من ابصارهم ) عمل میکرد ، دیگر کسی به نامحرم نگاه نمیکرد و تیر زهر آگین شیطان به قلبش وارد نمیشد و این همه فساد جنسی رایج نمیشد.
9 - اگر هر دختر و پسر جوانی به سوره نور ایه ٣٣ ( ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله ) عمل میکرد ، دیگر به بهانه نداشتن موقعیت ازدواج ، گناه نمیکردند و صبر میکردند تا خدا از فضلش به آنها همسری بدهد و زمینه ازدواجش فراهم شود.
10- اگر هر کسی به سوره نور ایه ١٩ (ان الذین یحبون ان الفاحشه فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم ) توجه میکرد ، دیگر کسی دوستش را به گناه دعوت نمیکرد و برای هم فیلم و عکس نامشروع نمی فرستادن تا علاوه بر خودشان دیگران را به دنبال فحشا ببرند.
11 - اگر شما خواننده محترم به سوره اعراف ١٩٩ ( و امر بالمعروف ) عمل بکنید و این پیام را نشر دهید شاید چند نفر بیشتری آن را یاد بگیرند و عملی کنند.
امام علی(علیه السلام) :
هر که نهایت تلاش خود را برای رسیدن به هدف به کار گیرد، به تمام خواسته هایش می رسد.
غررالحکم، ح1205
آغاز حکومت یزید ملعون
?الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) :
معاویه در شب نیمه ماه رجب سال شصت هجرى در گذشت و مردم با یزید بیعت کردند.
?الطبقات الکبرى / الطبقة الخامسة من الصحابة : ج 1 ص 442
أنساب الأشراف : ج 3 ص 368
?البدایة و النهایة :
پس از وفات معاویه در ماه رجب سال شصت هجرى، با یزید بیعت شد.
سال ولادت یزید 26 هجرى است که به هنگام بیعت 34 سال عمر داشت.
وى نمایندگان پدرش را درشهرها ابقا نمود و کسى را برکنار نکرد و این، از زیرکى او بود.
?البدایة والنهایة : ج 8 ص 146
?درخواست بیعت از امام حسین علیه السلام
?الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) :
یزید نامه اى را به وسیله عبد اللَّه بن عمرو بن اُوَیس عامرى - یا عامر بن لُؤَى -. براى ولید بن عتبة بن ابى سفیان فرماندار مدینه نوشت که:
«مردم را فرا بخوان و از آنان بیعت بگیر و از سران قریش آغاز کن و نخستین کسى که از او بیعت مى گیرى حسین بن على باشد».
?الطبقات الکبرى / الطبقة الخامسة من الصحابة : ج 1 ص 442
تهذیب الکمال : ج 6 ص 414
تاریخ الیعقوبى :
یزید بن معاویه - که مادرش میسون دختر بَحْدَل کلبى بود - در آغاز ماه رجب سال شصت هجرى…. در حالى به حکومت رسید که بیرون از دمشق بود.
چون به دمشق آمد نامه اى براى ولید بن عتبة بن ابى سفیان، فرماندار مدینه نوشت:
«هر گاه نامه ام به دست تو رسید حسین بن على و عبد اللَّه بن زبیر را فرا بخوان و برایم از آنها بیعت بگیر و اگر سر باز زدند، گردنشان را بزن و سرشان را برایم بفرست.
از مردمان دیگر هم برایم بیعت بگیر و هر که امتناع کرد، همان حکم را در بارهاش اجرا کن تمام».
?تاریخ الیعقوبى : ج 2 ص 241
تاریخ الطبرى - به نقل از ابو مخنف - :
هنگامى که یزید به حکومت رسید، برنامه مهمّى جز بیعت گرفتن و آسوده خاطر شدن از سوى گروهى که در زمان معاویه از بیعت کردن با یزید و پذیرش ولایت عهدى او سر باز زدند، نداشت.
بدین جهت براى ولید این نامه را نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان از یزید امیر مؤمنان به ولید بن عُتبه امّا بعد به راستى که معاویه بندهاى از بندگان خدا بود که خداوند گرامى اش داشت و او را به خلافت رسانید و [هر چه نیاز داشت] به او بخشید و امور را برایش هموار ساخت و او با تقدیر الهى زندگى کرد و با قضاى الهى در گذشت.
خداى او را رحمت کند !
با خوش نامى زندگى کرد و با نیکى و پارسایى در گذشت.
تمام».
و در کاغذى دیگر که [کوچک و] به اندازه گوش موشى بود نوشت:
«از حسین و عبد اللَّه بن عمر و عبد اللَّه بن زبیر بیعت بگیر و چنان بر آنان سخت بگیر که بیعت کنند. تمام».
?تاریخ الطبرى : ج 5 ص 338
الأخبار الطوال: ص 227
لعنت خداوند بر قاصبین حق اهل بیت (علیه السلام) و دشمنان آنها.
فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگ
#غرب زدگی و #مدگرایی
از پیامبر گرامی نقل شده که ایشان درباره ی یکی از اوضاع بد مردم آخر الزمان فرمودند :
« آنگاه اگر شنیدید که مردمی از شرق به سوی شما می آیند و آنها ظاهری با مدل های جور واجور دارند که باعث جلب توجه همه می شوند و آنها اسم و رسمی دارند و مردم از دیدن آنها ، شیفته ظاهر و مدل ها و فرم گوناگون آنها می شوند پس آنوقت است که مردم به گمراهی می روند » ( الملاحم و الفتن صفحه ی 28 )
نعیم یکی از راویان حدیث است و او از قول پیامبر گرامی نقل می کند
که امت آن حضرت در آخرالزمان شیوه و روش بد و گمراه کننده امتهای دیگر را پیش می گیرد و از آنها پیروی می کند
چون آنحضرت می فرماید : «به یقین که امت من در تمام زمینه ها وجب به وجب از امتهای دیگر شیوه و رفتار و کردار آنها را فرا می گیرد . مردی پرسید : یعنی از بیگانگان و رومی ها پیروی می کنند ؟ فرمودند : بله ، آیا جز این چیز دیگری هم هست و مردم دیگری هم هستند؟ » [ جمله ی آخر به نظرم باید استفهام انکاری باشد ] ( الملاحم صفحه ی 77 )
#میدانهای #جنگ در #آخرالزمان
حوادث و فتنه های آخرالزمان چون طوفانی، تمامیت جغرافیای شرق اسلامی را فرا می گیرد و پنج منطقه «شامات، حجاز، عراق، یمن و ایران» در آن روزها درگیر خواهند شد.
وقتی برای آگاهی از اوضاع آخرالزمان و حوادث سال های قبل از ظهور کبرای امام عصر(عج) به منابع و احادیث مراجعه می کنیم، علاوه بر حوادث و نشانه ها، به نام مکان هایی بر می خوریم، که در آن روز ها صحنه ی کشمکش و درگیری خواهند بود.
#جایگاه #اردن در تحولات #آخرالزمان
یکی از مناطق مهم در وقایع آخرالزمان «اردن» است.
موقعیت اردن در ابتدای روایاتی که به «کُور خمس» (مناطق پنج گانه) پرداخته اند، آمده است. کُور خمس مناطقی هستند که توسط سفیانی تصرف می شوند. سفیانی از «وادی یابس» (بیابانی در مرز اردن و سوریه) ظهور می کند،ابتدا بر « دمشق» تسلط می یابد و آنگاه از بنی کلب بیعت می گیرد.
در حدیثی از حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) آمده است:
پسر هند جگرخوار(سفیانی) از سرزمین خشکیده بیرون میآید، او مردی متوسط القامة است، قیافهاش وحشتناک و سرش ضخیم است و رویش آبله دارد. اگر او را ببینی خیال میکنی یک چشم دارد. سفیانی از اولاد ابوسفیان میباشد.(1)
یکی از مناطقی که به نحوی با اردن مرتبط می باشد،«دریاچه طبریه» است. این دریاچه در فلسطین قرار دارد و رود اردن آن را از جنوب به «بحر المیت» پیوند می دهد. دریاچه طبریه محلی است که دجال از آن ظهور می کند. حضرت مهدی(عج) در آنجا، زیر درختی که شاخه های آن در این دریاچه افتاده، سر از بدن سفبانی جدا و با یاران خود بیعت می کند
سفیانی خروج می کند، به نجف (یا کوفه) می آید و بر منبر می نشیند. وی گروه کثیری از مردم را فریب می دهد، آنان را با خود هم دست می کند و مناطق پنج گانه: شام، دمشق، فلسطین، اردن و قنّسرین را تصرف می نماید.
در تفاسیر آمده که منظور از سرزمین خشکیده، « در عا» یا «اذرعان» است که در مرز سوریه و اردن قرار دارد.
از امام صادق(علیه السلام) نیز روایت شده که: سه نفر از سران شام: ابقع( فردی که سیاه و سفید است)، اصهب( فردی غیر مسلمان و کافر) و سفیانی با هم درگیر می شوند؛ سفیانی بر آنها چیره می شود، بر سوریه و اردن استیلا می یابد و منطقه تحت فرمانروایی او یکپارچه می شود.
یکی از مناطقی که به نحوی با اردن مرتبط می باشد،«دریاچه طبریه» است. این دریاچه در فلسطین قرار دارد و رود اردن آن را از جنوب به «بحر المیت» پیوند می دهد. دریاچه طبریه محلی است که دجال از آن ظهور می کند. حضرت مهدی(عج) در آنجا، زیر درختی که شاخه های آن در این دریاچه افتاده، سر از بدن سفبانی جدا و با یاران خود بیعت می کند.
از آنچه که از احادیث بر می آید، می توان نتیجه گرفت که اردن یکی از میادین جنگ در آخرالزمان است و اوضاع نا آرامی را پیش رو دارد.
جلوه های اعجاز معصومین(ع)، ص800
شوق بین الحرمین و عطش دجله فرات
بازدرصحن دلم قیل و مقالیست حسین
من هوایی شده ام کنج قفس سرگردان
همه بیچاره گی ام بی پرو بالیست حسین
وقتی برای اولین بار دختر خردسالی را میبینید به او چه میگویید یا از او چه میپرسید؟
اغلب ما به دخترها میگوییم که چه لباس زیبایی بر تن دارند یا چقدر موهایشان را قشنگ بسته اند، به طور کلی نظری در مورد زیبایی، لباس یا ظاهر آنها میدهیم؛ اما لیسا بلوم، نویسنده کتابهای موفقیت میگوید سوالاتی از این قبیل باعث میشود،که دختر کوچولوها فکر کنند مهمترین چیز در مورد آنها ظاهرشان است
بلوم پیشنهاد می کند بعد از اینکه به آنها گفتیم از دیدنشان خوشحال و خوشوقتیم، میتوانیم از آنها بپرسیم چه کتابی میخوانند یا چه کتابهایی را دوست دارند. دوست دارند وقتی بزرگ شدند چه کاره شوند یا سؤالاتی از این دست که نه بار جنسیتی داشته باشند و نه به آنها القا کنند که ظاهرشان مهمترین خصوصیت آنهاست.
من همیشه در برخورد با کودکان چه پسر و چه دختر سعی می کنم از آنها تعریف های ظاهری نکنم، همیشه می گویم چه مهربان و مودبی. خیلی جالب است که وقتی به بچه ها می گوییم چه لباس قشنگی داری، سعی می کنند آن لباس را بیشتر نشان دهد.
بیاییم با دختران و پسران کوچک که زنان و مردان آینده اند به گونه ای صحبت کنیم که تصویر فردی توانمند، شایسته و مهربان را در نظرش ارزشمند جلوه دهیم نه انسانی با جذابیت های ظاهری
?.#تلنگر
مردم چه میگویند؟
میخواستم به دنیا بیایم، در یک زایشگاه عمومى؛ پدربزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصى! مادرم گفت: چرا؟ پدربزرگم گفت: مردم چه مىگویند؟!
میخواستم به مدرسه بروم، همان مدرسه سر کوچهمان؛ مادرم گفت: فقط مدرسه غیرانتفاعى! پدرم گفت: چرا؟ مادرم گفت: مردم چه مىگویند؟!
به رشته انسانى علاقه داشتم؛ پدرم گفت: فقط ریاضى! گفتم: چرا؟ پدرم گفت: مردم چه مىگویند؟!
مىخواستم با دخترى ساده که دوستش داشتم ازدواج کنم؛ خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟ خواهرم گفت: مردم چه مىگویند؟!
میخواستم پول مراسم عروسى را سرمایه زندگىام کنم؛ پدر و مادرم گفتند: مگر از روى نعش ما رد شوى. گفتم: چرا؟ آنها گفتند: مردم چه میگویند؟!
میخواستم به اندازه جیبم خانهاى در پایین شهر اجاره کنم؛ مادرم گفت: واى بر من. گفتم: چرا؟مادرم گفت: مردم چه میگویند؟!
اوّلین مهمانى بعد از عروسىمان بود. مىخواستم ساده باشد و صمیمى؛ همسرم گفت: شکست به همین زودى؟! گفتم: چرا؟ همسرم گفت: مردم چه میگویند؟!
میخواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم تا عصاى دستم باشد؛ همسرم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟ همسرم گفت: مردم چه میگویند؟!
میخواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد؛ پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید! دخترم گفت: چه شده؟ زنم گفت: مردم چه میگویند؟!
کل زندگی ما این شده که “مردم چه میگویند؟”
مردم موقع مشکلات ما کجا هستند پس؟
امام زین العابدین(علیه السلام) فرمودند:
در قائم ما #شش #نشانه
از شش #پیامبر هست:
نشانی از حضرت نوح،
نشانی از حضرت ابراهیم،
نشانی از حضرت موسی،
نشانی از حضرت عیسی،
نشانی از حضرت ایوب و
نشانی از حضرت محمد که درود خداوند بر آنها باد.
نشانهی او از حضرت نوح، عمر طولانی اوست.
نشانهی او از حضرت ابراهیم، تولد پنهانی و کنارهگیری او از میان مردم است.
نشانهی او از حضرت موسی، ترس و وحشت و غیبت اوست.
نشانهی او از حضرت عیسی، اختلاف مردم در حق اوست.
نشانهی او از حضرت ایوب، فرج بعد از شدت است.
اما نشانهی او از حضرت محمد صلی الله علیه و آله قیام به شمشیر اوست..
? المحجة البیضاء/ ج4/ ص338
#پرسش_پاسخ_مهدوی
علت سختی انتظار چیست و چرا میگویند انتظار زیباست؟ زیبایی انتظار در چیست؟
انتظار دو جنبه دارد: یکی رسیدن به هدف، و دیگری در راه بودن. این دو جهت انتظار برای همه چیز وجود دارد و تنها مربوط به امر فرج امام زمان «عجلاللهتعالیفرجهالشریف» نیست.
کسی که منتظر رسیدن به درجۀ پزشکی یا مهندسی است، سخت درس میخواند. خود درس خواندن (همان در راه بودن و مقدمات و زمینه را فراهم کردن) سخت است. باید شبها بیدار ماند و درس خواند و روزها از تفریح و سرگرمی صرفنظر کرد و مطالعه نمود. همۀ اینها سخت است، اما چون برای رسیدن به درجات بالای علمی است، همین سختی برای انسان، زیبا و لذتبخش میشود.
کسی که منتظر میهمان بسیار محترم و محبوبی است، در تهیۀ مقدمات به سختی میافتد. هنگام تمیزی منزل، عرق از سر و روی او میریزد، اما از درون شاد است. همین زحمات برای او لذتبخش و زیباست. شهادت و جان دادن در راه محبوب، سخت، اما زیبا و لذتبخش است. پس لذت همیشه در آسایش و راحتی نیست، بلکه برعکس گاهی آسایش موجب آزار است. کسی که به جای مطالعه همیشه در حال خواب و استراحت است، هرچند راحتی بدنی دارد، به خاطر عاقبت بدی که در پایان سال تحصیلی در انتظار اوست، در عین راحتی، احساس رنج و بدی میکند؛ اما شاگرد فعال در عین کوشش فراوان، احساس شادی و لذت میکند. بنابراین سختی با زیبایی و لذت در تضاد نیست.
انتظار امام زمان «عجلاللهتعالیفرجهالشریف» و منتظر واقعی بودن، زمینۀ ظهور را فراهم کردن، ترک گناه و عمل به واجبات سخت است، اما با توجه به هدف والا و اجر و ثواب بسیار زیاد آن، کاری زیبا و لذتبخش به شمار میآید.
قاتل آقا امام مجتبی علیه السلام
جعده دختر اشعث لعنت الله علیهم
جَعده(یا جُعده) بنت اَشعَث بن قِیس کِندی همسر امام حسن مجتبی(علیهالسلام) است که با توطئه و وسوسه معاویه، امام مجتبی(علیهالسلام ) را مسموم کرد و به شهادت رساند.
وی از امام(علیهالسلام) صاحب فرزند نشد. در چگونگی و چرایی وقوع ازدواج امام با او روایتهای مختلفی وجود دارد.
نامها، ولادت و نسب
در تاریخ، از تولد جعده مطلبی به میان نیامده
اما درباره نسب وی آمده است که پدرش « اشعث بن قیس کِندی» از چهرههای مشهور صدر اسلام و مادرش «ام فروة» خواهر #ابوبکر بوده است.( 1 )
ابوالفرج اصفهانی میگوید:
گفته شده از نامهای وی شعثاء و عایشه است اما نام صحیح او جعده میباشد.( 2 )
بنا بر گزارشهای شیعه و سنی، جعده عامل شهادت امام مجتبی(علیهالسلام) است.
سخاوی به نقل از ابن
عبدالبر میگوید:
جعده به سبب کینهای که از امام حسن(علیهالسلام) داشت او را مسموم کرد.( 3 )
منابع شیعی گفتهاند معاویه با دسیسه و تطمیع جعده در وعده مالی و #ازدواج با فرزند خویش یزید، او را راغب ساخت تا به امام حسن(علیهالسلام) زهر دهد.( 4 )
برخی نوشتهاند خود معاویه زهر را به جعده داد تا امام(علیهالسلام) را مسموم سازد.( 5 )
قطب راوندی روایتی را نقل میکند که امام(علیهالسلام) پس از نوشیدن شربت مسموم، جعده را لعن و نفرین کرد.( 6 )
کلینی روایتی را نقل میکند که امام صادق(علیهالسلام) فرمودند:
اشعث بن قیس در قتل امیرالمؤمنین(علیهالسلام) شریک است
و دخترش جعده، حسن بن علی(علیهالسلام) را مسموم کرد
و محمد پسر اشعث نیز در شهادت حسین بن علی علیه السلام .( 7 )
? منابع :
( 1 ) کتاب الفتوح، ج 1، ص68.
( 2 ) مقاتل الطالببین، ص32
( 3 ) التحفه اللطیفه، ج 1 ، ص 283.
( 4 ) الارشاد، ج 2، ص16.
( 5 ) الاحتجاج، ج 2، ص13.
( 6 ) الخرائج و الجرائح، ج 1، ص242.
( 7 ) کافی، ج 8، ص167
از رفتار مذهبی تا رفتار اخلاقی:
به نظر شما
در عرض 5سال قرآن را حفظ کردن مشکل تر است
یا در طول 5سال لب به دروغ نگشودن؟
یک ماه روزه گرفتن مشکلتر است
یا یک ماه قضاوت وغیبت نکردن؟
یک هفته به اعتکاف نشستن دشوارتر است
یا یک هفته با همه انسانها به مثابه اعضای خانواده خود رفتار کردن؟
یک ماه نماز اول وقت خواندن سخت تراست
یا یک ماه خشمگین نشدن؟
این پرسشها منعکس کننده این واقعیت است که انجام رفتارهای اخلاقی از التزام به رفتارهای تعبدی ومذهبی دشوارتر است.
در حقیقت رفتار تعبدی باید کارکردِ پرورشی داشته باشد.
حج(رفتار مذهبی) کارکردتربیتی دارد.
نماز(رفتارتعبدی) برای دور شدن انسان از آزار (رفتار اخلاقی)است.
سجود(رفتار مذهبی)باید به جود(رفتار اخلاقی)منتهی شود.
هم رفتارهای مذهبی و هم رفتارهای اخلاقی مهمند
اما ازآنجا که انسانها تمایل طبیعی به انتخاب گزینه های سهل وساده دارند
در مرحله اول(رفتارهای تعبدی) می مانند
وچندان با انتخابهای دشوارتر(اخلاق مدارانه زیستن)خودرا روبرو نمی سازند.
از این روست که مسلمان زیاد داریم اما مسلمانی کمتر دیده می شود.
جامعه دینی (جامعه ای که ظواهر مذهبی شامل مناسک وتشریفات مذهبی در آن دیده میشود)داریم اما ازجامعه اخلاقی خبری نیست.
نمی گوییم واجبات مثل نماز و روزه مهم نیست
هست خیلی هم هست اما
یادمان نرود این حدیث نبوی را :
إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ
«بهراستی که من مبعوث شدم تا شرافتهای اخلاقی را کامل و تمام کنم و به مردم بیاموزم»
اربعین در حادثه ى کربلا یک شروع بود؛ یک آغاز بود… در کوفه، در شام، در بین راه، خیلیها از زبان زینب کبرى (سلام الله علیها) یا امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) یا از دیدن وضع اسرا، خیلى چیزها را فهمیدند، ولى کى جرئت مى کرد، کى توانائى این را داشت که در مقابل آن دستگاه ظلم و استکبار و استبداد و اختناق، آنچه را که فهمیده است، بروز دهد؟ مثل یک عقدهاى در گلوى مؤمنین باقى بود. این عقده روز اربعین اولین نِشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین در کربلا اتفاق افتاد…در اربعین افشاگرى هم هست، عمل هم هست، تحقق هدفهاى آن افشاگرى هم در اربعین وجود دارد.
گزیده بیانات رهبر معظم انقلاب در خصوص اربعین
سوال و جواب غافلگیرکنندۀ امام صادق(علیه السلام)!
امام صادق(علیه السلام) از یکی از یارانش پرسید: چندبار حج رفتهای؟ گفت: نوزده حج. امام فرمود: آن را به بیست حج برسان تا ثواب یکبار زیارت حسین(ع) برایت نوشته شود.
کامل الزیارت ، ص162
مهرت به کائنات برابر نمی شود
داغی ز ماتم تو فزون تر نمی شود
از داغ جانگداز تو ای گوهر وجود
سنگ است هر دلی که مکدر نمی شود
امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:
اى فرزند آدم! نسبت به محرّمات الهى عفیف و پاکدامن باش تا عابد و بنده خدا باشى.
راضى باش بر آنچه که خداوند سبحان برایت تقسیم و مقدّر نموده است، تا همیشه غنى و بى نیاز باشى.
نسبت به همسایگان، دوستان و همنشینان خود نیکى و احسان نما تا مسلمان محسوب شوى.
با افراد (مختلف) آنچنان بر خورد کن که انتظار دارى دیگران همانگونه با تو بر خورد نمایند
نزهه النّاظر و تنبیه الخاطر: ص 79، ح 33، بحارالأنوار: ج 78، ص 112،
#پندانه
تلاش معنادار
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک میشد و برمی گشت !
پرسیدند : چه می کنی ؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم …
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد !
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم
اما آن هنگامی که خداوند از من می پرسد : “زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟”
پاسخ میدهم : هر آنچه از من برمی آمد !
برای امام زمان به همین مقدار کار انجام دهید که اگر از شما پرسیده شد در هجران امام معصومتان چه کردید بی جواب نباشید…
#واجب_فراموش_شده
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#به_قلم_خودم
#تجارب_طلبگی
تو کوچمون عروسی بود ، از دور دیدم جمعیت زیادی جمع شده بودند هر چه نزدیکتر می شدم صدای آهنگ و سوت وکف بیشتر می شد، ذکر همیشگیم رو گفتم و آب دهنم رو قورت دادم و نزدیک شدم ، اصلا صدا به صدا نمی رسید ، دیدم در وسط جمعیت ، اختلاطا همه ریختند وسط و عرض ارادت دارند، خیلی ناراحت شدم و دلم بیشتر برای دختر بچه های ده دوازده ساله و پسرایی که تازه پشت لبشون سبز شده بود سوخت، اصلا صدام رو هم کسی نمی شنید، از دور دیدم نوازنده ای پشت آلت شیطانی ایستاده و بلندگو دستش و گرم کار… جهتم رو عوض کردم و رفتم طرفش و گفتم لطفا بساطتون رو جمع کنید گفت ما کاره ای نیستیم صاحب خونه سفارش داده، راهم رو باز کج کردم رفتم پیش صاحب خونه که خانم مسن جاافتاده ومنطقی هم بود ، گفتم حاج خانم از شما انتظار نداشتم چنین مجلسی راه بیندازید نه تنها جلو راه را بستی و کلی ماشین متوقف شدند برای عبور بلکه مختلطند، لطفا تمومش کن، گفت دیگه کار از کار گذشته پسرم بخاطر حرف دیگران که بگویند عروسی پسرش رو سنگ تموم گذاشته این کار رو کرده و خودم هم ناراحتم ، الانم دیگه کاریش نمیشه کرد، گفتم قطعش کن، برق رو قطع کن! یا سیمش رو بکش! ، یه کاری کن!… دیدم دست و پاش رو گم کرد دوید طرف کنتربرق خواست کنترل رو قطع کنه دیدم بدتر میشه و مهمونی و تاریکی و.. بدتر میشه ،گفتم صبر کن، تو دلم گفتم خدایا کمک کن! که نگام به سیم رابط که از زیر راه پله به کنتر وصل بود دیدم، گرفتم کشیدمش و قطع شد و از این طرف هم رفته بود برای بلندگوی رو بالکن ، پیچوندم رفتم از پله بالا و فیش پشت او رو هم جدا کردم و کلا سیم رو جمع کردم انداختم پشت جاکفشی که تا بخوان پیداش کنند نیم ساعت طول می کشه و تا اون موقع حداقل میشه حرف زد و حداقل اوضاع از این نا به سامانی در بیاد…،
چی شد؟ چی شد ؟ افراد سودجو بلند شد. خودم رو تو مدعوین داخل کردم و گفتم صاحب خونه میگه جمع کنید ببرید داخل ، که این به اون گفت و دیگری هم به دیگری و از صاحب خونه پرسیدن، چرا اینقدر کم؟ که صاحب خونه یه نگاه به من کرد و بهشون گفت یه اتفاق بدی افتاده سریع جمع کنید و عروس داماد رو بیارید داخل ، گفتند چی شده؟ گفت اگر بگم مجلس بهم می خوره، خواهشا همکاری کنید جمع کنید دیگه شادیتون رو کردید، بس کنید!
یکی دو تا از فامیلها همکاری کردند ، که موندن رو جایز ندونستم و رفتم طرف خونه ولی تا زمانی که به طرف خونه می رفتم فقط توی دلم زمزمه می کردم که شاید اون مطرب منو شناسایی کرده باشه و کسی رو مامور آسیب کنه ، که از سمت جمعیت چند تا موتوری خارج شدند و احساس کردم از پشت سرم باسرعت نزدیک می شوند، فقط یک لحظه مکث کردم واحساس کردم که اگر بهم نزنند حداقل چاقو رو خوردم و باز خودم رو بخدا سپردم که هیچ اتفاقی نیفته و همچنان که از کنارم رد می شدند، گوشه چادرم با باد موتورهاشون جلو می رفت… نفس حبس شده رو آزاد کردم و گفتم الحمدلله….
بعدها اون خانم رو دیدم ازم تشکر کرد، پرسیدم راستی منظورت از اتفاق مهمه چی بود ؟
لبخندی زد و گفت اونها فکر می کردند کسی اتفاق براش افتاده ولی خودم منظورم دینم بود که داره از دستم میره..
و این برام خیلی جالب بود.
#خاطرات_عطرمحمدی
سختی دین داری در آخرالزمان مانند تراشیدن درخت خار قتاد با دست
یمان تمار گوید:
خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودیم، به ما فرمود:
همانا صاحب اﻷمر را غیبتی است، هرکه در آن زمان دینش را نگهدارد مانند کسی است که درخت خار قتاد [1] را با دست بتراشد.
سپس فرمود:
این چنین و با اشاره ی دست مجسم فرمود- کدامیک از شما میتواند خار آن درخت را به دستش نگهدارد، سپس کمی سر به زیر انداخت
و باز فرمود:
همانا صاحب اﻷمر را غیبتی است، هر بنده ای باید از خدا پروا کند و
به دین خود بچسبد.
? اصول کافی-کتاب الحجة
?باب فی الغیبة- ج1 ص 335
.قتاده درختی است که خار بسیار دارد، و خارهایش مثل سوزن است و تراشیدن خارش به این طریق است که یک دست را بالای شاخه محکم گرفته و با دست دیگر تا پایین بکشند و این جمله در عرب مثلی است برای انجام کارهایی دشوار و سخت.
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
#پسـت_نـماز
هرگز نمازت را ترک مکن ”
میلیون ها نفر زیر خاک بزرگترین آرزویشان بازگشت به دنیاست ؛
تا ” سجده ” کنند، فقط یک سجده
از پاهایی که نمی توانند تو را به ادای نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند..
قبرها، پر است از جوانانى که
میخواستند در پیری توبه کنند…
رسول الله صلےالله علیه وآله فرموده اند
نماز صبح : نور صورت
ظهر : برکت رزق
عصر : طاقت بدن
مغرب : فایده فرزند
عشاء : آرامش
می بخشد.
“نماز” معروف است و امر به آن، واجب
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم
اداب زیارت سید الشهداء
…حضرت امام صادق علیه السّلام فرمودند…
..زیارت بروید بهتر است از اینکه به زیارت نروید
…و زیارت نروید بهتر است از اینکه به زیارت بروید.
..راوى مى گوید: محضر مبارکش عرض کردم:
…کمر من را شکستید با این کلام.
..حضرت فرمودند:
…?…به خدا قسم یکى از شما وقتى به زیارت قبر پدرش مى رود غمگین و اندوهناک مى رود ولى به زیارت قبر مطهّر آن حضرت مى روید در حالى که با خود سفرهها(منظور تنقلات و شیرینجات و امثال اینها) مى برید،
…نه، این طور نباید به زیارت آن جناب بروید بلکه زیارتش کنید با حالى افسرده و حزین و گرفته.
?کامل الزیارات
#حدیث_اداب_زیارت
آیا پوشاندن کف پا برای زنان در هنگام سجده واجب است؟
پوشاندن کف پا نیز مانند روی پا در نماز واجب نیست؛ به شرطی که نامحرم حضور نداشته باشد؛ ?? لذا اگر نامحرم او را می بیند واجب است کف و روی پا را بپوشاند.
___________
? توضیح المسائل ده مرجع، م 789؛ امام و مکارم، العروه الوثقی مع تعلیقات، ج1، فصل فی الستر و الساتر، م 5؛ بهجت، وسیله النجاه، ج 1، م 625؛ خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س 437 و 438 و استفتا؛ سبحانی، توضیح المسائل، م 761 و احکام بانوان، م 247؛ سیستانی، منهاج الصالحین، م 518 و المسائل المنتخبه، م 225؛ صافی، هدایه العباد، ج1، م 661.
برگرفته از کتاب «رساله مصور»، ج2، ص 48.
کسی که نمازش روی صندلی باطل است
1) اگر بتواند (ولو با تکیه کردن به دیوار یا عصا، یا خم شدن یا پاها را بیش ازحد بازگذاردن یا به شکل رکوع) بایستد؛ اگر روی صندلی نماز بخواند باطل است. زیرا: واجبی را ترک کرده که می تواند انجام دهد،( مثل قیام).
2) اگر بتواند برای تشهد بنشیند و سجده ها را درست انجام دهد؛ اگر روی صندلی نماز بخواند باطل است. زیرا: درسجده هفت موضع بدن روی زمین قرار ندارد.
3) اگر بتواندحتی یک رکعت از نمازرا ایستاده بخوانداگر تمام نماز راروی صندلی بنشیندنمازش باطل است.زیراواجبی راترک کرده که می تواندانجام دهد،(مثل قیام).
4) اگر بتواند حتی یک رکعت از سجده ها را درست انجام دهد؛ اگر روی صندلی نمازبخواند باطل است. زیرا: در سجده هفت موضع بدن روی زمین قرار ندارد.
5) اگر نتواند به هیچ قسم قیام کند ولی بتواند برای تشهد و سجده بنشیند و درست سجده کند، اگر تشهد و سجده ها را هم روی صندلی انجام دهد نمازش باطل است. زیرا: در سجده هفت موضع بدن روی زمین قرار ندارد.
کسی که نمازش روی صندلی صحیح است
1) اگر به هیچ قسم نتواند بایستد.
2) اگر به هیچ قسم نتواند بنشیند و سجده کند.
3) اگر به تشخیص پزشک حاذق یا به تشخیص خودش یقین یا اطمینان دارد که اگر ایستاده نماز بخواند یا نشسته تشهد بخواند یا در سجده رفتن، بیماری عضلات بدن پیدا می کند یا بیماری اش تشدید می شود.
تذکرات
1- اگر «فقط» بتواند قبل از تکبیرة الاحرام قیام کند، واجب است قیام کند و پس از گفتن تکبیرة الاحرام بنشیند، (چون قیام موقع گفتن تکبیرة الاحرام واجب رکنی است)
2- اگر «فقط» بتواند قبل از رکوع قیام کند، واجب است قیام کند و پس از قیام متصل به رکوع و رکوع، بقیه نمازش رابنشیند.(چون قیام متصل به رکوع،واجب رکنی است).
3-اگر«فقط» بتواند سجده های یک رکعت را درست انجام دهد واجب است چنین کند و بقیه نمازش را بنشیند زیرا :در سجده هفت موضع بدن روی زمین قرار ندارد.
4-نمازگزار در سجده، باید دو کف دست را روی میز و دو سر انگشت بزرگ پا را اگر می تواند روی زمین قرار دهد .
از فرمایشات امام صادق علیه السّلام که برخی از شیعیان آن را «نثر الدّرر» نامیدهاند
کسی که خود را از داشتن سه صفت پاک سازد به سه صفت خاصّ دست بیابد:
✅ هر کس شرّ و بدی را از خود دور کند به عزّت و سربلندی رسد
✅ و چنانچه خودبینی را کنار نهد محترم شود،
✅ و اگر از بخل و تنگ نظری بیزار شود به مقام رفیع شرافت دست یابد.
سه چیز کینه آور است:
✅ نفاق،
✅ ستم
✅ و خودبینی.
هر کس دارای یکی از سه خصلت نباشد او را شریف و بزرگوار نخوانند:
✅ عقل و خردی که او را بیاراید،
✅ و ثروتی که بینیازش سازد
✅ و عشیره و قومی که یاریش کنند.
سه خصلت از قدر و مرتبه مرد بکاهد.
✅ حسادت،
✅ سخن چینی
✅ و سبک مغزی (نادانی).
? تحف العقول / ترجمه جعفری، ص: 299
در شرافت گمنامی و بیاعتباری
و حال آنکه هرگاه جاه او در دنیا بیشتر و منصب او بلندتر، از راحت و عیش دورتر و بى نصیب تر است. در کاخ سلطنت صد هزار آفت است که در کنج ویران فقر یکى از آنها نیست. و از براى فقیر بینوا عیشى که مهیاست، هرگز از براى صاحب منصب و جاه میسر نه.
بخسبند خوش روستائى و جفت
ندانى که سلطان در ایوان نخفت
گدا را کند یکدرم سیم، سیر
فریدون به ملک عجم نیم سیر
? کسانى را که چنان پندارى که به واسطه جاه و منصب به لذت و راحت مى گذرانند اگر به حقیقت امر ایشان رسى مى دانى که چگونه از زندگانى خود سیر، و از اوضاع خود دلگیرند.
کسى را که بر تخت زر جاى اوست
از آهن یکى کُنده بر پاى اوست
? #معراج_السعاده
در بیان شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
پس بعد از مدّتى معاویه مال بسیارى با زهر قاتلى براى جعده فرستاد و پیغام داد که اگر این زهر را به حسن علیه السّلام بخورانى من صد هزار درهم به تو مى دهم و ترا به حباله پسر خود یزید در مى آورم؛ پس آن زن تصمیم عزم نمود که آن حضرت را مسموم نماید.
روزى امام حسن علیه السّلام روزه بود و روز بسیار گرمى بود و تشنگى بر آن جناب اثر کرده و در وقت افطار بسیار تشنه بود، آن زن شربت شیرى از براى آن حضرت آورد و آن زهر را داخل در آن کرده بود و به آن حضرت بیاشامید، چون آن حضرت بیاشامید و احساس سمّ فرمود کلمه استرجاع گفت و خداوند را حمد کرد که از این جهان فانى به جنان جاودانى تحویل مى دهد و جدّ و پدر و مادر و دو عمّ خود جعفر و حمزه را دیدار مى فرماید، پس روى به جعده کرد و فرمود: اى دشمن خدا! کشتى مرا، خدا بکشد ترا، به خدا سوگند که خلفى بعد از من نخواهى یافت، آن شخص ترا فریب داده، خدا ترا و او را هر دو را به عذاب خود خوار فرماید؛ پس آن حضرت دو روز در درد و اَلَم ماند و بعد از آن به جدّ بزرگوار و پدر عالى مقدار خود ملحق گردید.
? #منتهی_الآمال ، باب چهارم…
از امام حسن علیه السلام در مورد خردمندی پرسیده شد،ایشان فرمودند:
[یعنی] غم ها را جرعه جرعه نوشیدن تا به فرصت ها دست یافتن.
آقا ! چقَدَر کَرَم به تو می آید
هر واژه ی محترم به تو می آید
در جنگ جمل هم پدرت گفت، به تو
جانم، چقَدَر عَلَم به تو می آید
یک روز می آید که همه میگویند
به به، چقَدَر حرم به تو می آید
یک گنبد و پرچم و کبوترهایش …
آقا ! به خودت قسم به تو می آید
جز غصه و غم ندیدی از کودکی ات
انگار، که لفظ “غم” به تو می آید
السلام علیک یا سلطان کریم
امام حسن مجتبی علیهالسلام را از جهاتی میتوان غریبترین و مظلومترین امام شیعه نام برد. اینک به گوشهای از این مظلومیتها اشاره میشود:
1. حضرت امام بودند و امام واجبالاطاعه است. بر اساس صریح قرآن «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم» اطاعت اولیالامر که اطاعت امام معصوم باشد واجب عینی است، ولی امام حسن مجتبی(علیه السلام) در شرایطی قرار گرفته بودند که فرمانهایشان اجرا نمیشد، همانگونه که مردم به فرمانهای پدرشان سر نمینهادند. مدیر، رهبر یا حاکمی که اطاعت نشود، اندیشهاش فایدهای ندارد. تصمیم و رأی کسی اثر دارد که مطاع باشد.
2. خیانتهایی که در قلمروهای مختلف به وجود مقدس امام حسن مجتبی(علیه السلام) میشد، بُعد دیگر مظلومیت امام را نشان میدهد، چنانکه عبیدالله بن عباس پسر عموی پیغمبر(صلّی الله علیه و آله) که به دستور امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمانده سپاه ایشان بود، امام را به معاویه فروخت و شبانگاهان خائنانه و منافقانه به معاویه پیوست. یکی از قلمروهای خیانتی که به وجود مقدس امام حسن مجتبی(علیه السلام) شد خیانت معاویه بود. وقتی که قرارداد صلح را بستند معاویه به هیچ کدام از مفاد قرارنامه صلح عمل نکرد. مفاد قرارداد صلحنامه بسیار شکوهمند بود، یعنی مفاد و محتوایی که امام حسن مجتبی(علیه السلام) بر آن قرارداد صلح تدوین کرده بودند حماسهای سبز بود که پهلو میزد به حماسة سرخ حسینی. این قرارداد را امام حسن مجتبی(علیه السلام) تدوین کرده بود و از این رو، قرارداد صلح نبود که دو طرف دعوا تنظیم کنند. در جهان رسم است قراردادهای صلحی که تنظیم میشود با کاوش دو طرف و با کنکاش نیروهای دو جبهه تدوین میشود. ولی این قرارداد صلح فقط به دست امام حسن مجتبی(علیه السلام) تدوین شده بود. مفاد این قرارداد بسیار شکوهمند، غیرتآمیز و حماسهای بود، ولی معاویه هیچکدام از این قراردادهای امضا شده را اجرا نکرد و این خیانتی دیگر بود به امام حسن مجتبی(علیه السلام).
3. غربت امام حسن مجتبی(علیه السلام) چند جلوه داشت: در خانه غریب بودند به گونهای که به دست همسرشان به شهادت رسیدند و در اجتماع غریب بودند، به گونهای که در بعضی از تواریخ نقل کردهاند یک نابینا در آهنی که سرعصایش تعبیه کرده بود زهر قرار داده بود و آمد در محضر امام حسن مجتبی(علیه السلام) و وقتی که به امام حسن مجتبی(علیه السلام) رسید با عصایی که سر عصایش زهرآگین بود به حضرت حمله کرد. ایشان آنقدر غریب بودند که حضرت علامه طباطبایی فرموده بودند من بیش از سی هزار روایت را بررسی کردم و در بیش از سی هزار روایت ندیدم که کسی آمده باشد و از امام حسن مجتبی(علیه السلام) یک سؤال فقهی یا سؤال اعتقادی کرده باشد، یعنی امام حسن مجتبی(علیه السلام) در اوج غربت فرهنگی قرار گرفته بودند، نه امکان منبر و تدریس داشتند، نه برای سؤالاتشان به حضرت مراجعه میکردند.
4. بُعد دیگر مظلومیت امام حسن مجتبی(علیه السلام) جسارت و تحقیری بود که حتی یارانشان به ایشان روا میکردند. عجیب است که بعضی از تواریخ دربارة سلیمان بن صرد خزاعی که رئیس عراقیها بود نقل کردهاند: «فدخل علی الحسن و فقال السلام علیک یا مذلّ المؤمنین»! سلیمان بن صرد خزاعی همان کسی است که جنبش توابین را رهبری کرد. سلیمان بن صرد خزاعی از رهبران تشیع در تاریخ به حساب میآید، ولی امام حسن مجتبی(علیه السلام) آنقدر غریب بودند که وقتی سلیمان بن صرد خزاعی بر محفلشان وارد میشود به ایشان میگوید: «السلام علیک یا مذلّ المؤمنین». در تواریخ نقل کردهاند وقتی که امام حسن مجتبی(علیه السلام) چنین جملهای را شنیدند فرمودند: «علیک السلام اجلس لله ابوک؛ سلام بر تو باد، بنشین خدا اجر به پدرت بدهد!» و مشابه سخنان سلیمان بن صرد خزاعی، بسیاری از یاران امام حسن مجتبی(علیه السلام) به ایشان گفتهاند.
5. وقتی که وهابیها حدود سال 1225 تقریباً بر سرزمین حجاز مسلط شدند یکی از جنایاتی که کردند این بود که مقبرة وجود انور امام حسن مجتبی، امام باقر، امام سجاد و امام صادق(علیهم السلام) را ویران کردند.
6. امام حسن مجتبی(علیه السلام) نه تنها مقبرهای که داشتند خراب شده و ویران شده بلکه یکی از ابعاد مظلومیتشان این است که برای همین قبر ویران نیز اجازة زیارت نمیدهند. پیوسته برای زیارت قبر امام حسن مجتبی(علیه السلام) در تاریخ محدودیت و ممنوعیت وجود داشته است.
7. بُعد دیگر از ابعاد مظلومیت ایشان به شهادت رساندن و مسمومسازی آن حضرت است، به آن شیوة مظلومانه که اتفاق افتاد.
“صلی الله علیک یا حسن بن علی(علیه السلام)”
امام خمینی: اجانب اگر دیدند برای از بین بردن اتحاد شما با حمله نظامی نمیشود کار کرد، با #نفوذ اقدام مینمایند، تا شما را از درون بپوسانند.
#امام_میراث_فرهنگی_نیست
روز کوروش
به بهانه نزدیک شدن به هفتم آبان ، روزی که بعضیا فکر میکنن روز تولد کوروشه بعضیا میگن روز انتشار منشور حقوق بشره و بعضیا هم میگن روز ورودش به بابل هست !!
و اما چندسوال
ﭼﺮﺍ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭو ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﯾﻮﻧﺎﻥ برای مابنویسن؟(تاریخ هخامنش را هرودوت یونانی نوشته)
وچرا ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﯾﺎﺣﺘﯽ ﻗﺒﻞﺗﺮ
ﭼﺮﺍ ﻣﻨﺒﻌﯽ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﯿﺴﺖ!؟
ﭼﺮﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﻭ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲﻫﺎ ﺑﺴﺎﺯﻥ ﻭﺑﻪ ﻣﺎﺑﺪﻥ؟؟؟
1- ﭼﺮﺍ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﯾﻢﻫﺎﯼ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﻭﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ، ﺭﻭﺯﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﻦ؟
2- ﺯﺭﺗﺸﺘﯿﺎﻥ ﻃﺒﻖ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺸﺎﻥ، ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ.
بنابراین ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺯﺭﺗﺸﺘﯽ بوده،
ﻃﺒﯿﻌﺘﺎ ﺟﺴﺪﺵ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ!
ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺯﮐﺠﺎ ﭘﯿﺪﺍﺷﺪﻩ؟
3- ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩ،
ﭼﺮﺍ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﺪﻭﻧﻦ، ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ” ﻣﺮﺩﻭﮎ” ﺑﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻩ!؟
ﻭﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﯼ ﺍﻭﺑﺎﺑﻞ ﺭﺍﻓﺘﺢ ﮐﺮﺩﻩ!؟
4- ﭼﺮﺍ ﺩﺭﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ هیچ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﯿﺴﺖ؟؟؟
ﺳﻌﺪﯼ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻌﺮﺍ،
هرگز هیچ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ!ﻧﺒﺮﺩﻥ!؟
ﻣﮕﺮﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟!
ﭼﺮﺍﺣﺘﯽ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺑﺶ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ!؟
ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﺯﺷﺎﻫﺎﻥ ﻭﺣﮑﻮمتهایی قبل تر ﺍﺯﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﻭﺑﻌﺪﺗﺮ ﺍﺯﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﺩﻩ؛ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﭼﻪ ﮐﺴﯿﻪ!؟
((ﺩﺭﯾﻎ ﺍﺯﯾﮏ ﺑﯿﺖ ﺷﻌﺮ!))
ﺍﮔﺮﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭﺑﯿﻦ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽﻫﺎ یک ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﻭﺑﺎﻋﻈﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩﻩ، ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﯾﺎﯾﮑﯽ ﺍﺯﺍﺟﺪﺍﺩﺵﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ!
ﺗﺎﻗﺒﻞ ﺍﺯﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﭘﻬﻠﻮﯼ، ﺍﺳﻢ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻛﻮﺭوﺵ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻡ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺴﺮﺍﻧﺸﻮﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻥ!
ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺳﺎﯾﺮ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽ، ﺩﺭﻣﯿﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭﺑﺴﺘﮕﺎﻧﺘﻮﻥ ﺑﮕﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ، ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ؟
5- ﺁﺛﺎﺭ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺭﻭﻡ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺍﺭﻭﭘﺎ، ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺟﺰﺍﯾﺮ ﻣﺪﯾﺘﺮﺍﻧﻪ، ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ، ﺩﺭ ﻣﺼﺮ ﻭ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﺭﻭﻡ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ، ﺍﻣﺎ ﺁﺛﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ، ﮐﻪ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻧﺶ ﻣﺪﻋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺳﯿﺎ ﻭ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎﺯﯾﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩﻩ، ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺟﺰ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪﺍﯾﺮﺍﻧﻤﻮﻥ!!!
ﺣﺘﯽ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ، ﺳﺘﻮﻧﯽ، یاﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺎ ﻣﺎﻝ ﺩﻭﺭﻩ ﮐﻮﺭﻭﺷﻪ!
ﭼﻄﻮﺭﻣﯿﺸﻪ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼﺵ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﻪ، ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻤﺪﻧﺶ ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺩﺭﻣﺴﺘﻌﻤﺮﺍﺗﺶ ﻧﺒﺎﺷﻪ؟؟؟
6- ﻧﮑﺘﻪ ﺑﻌﺪﯼ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺁﺛﺎﺭ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺍﻻﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﺟﺪﯾﺪﻩ ﻭ ﻣﻨﺒﻌﺸﻮﻥ ﺗﺎﺭیخ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ ﻭ ﻧﻘﻞ ﮔﺰﻧﻔﻮﻥ ﻫﺴﺘﺶ ﮐﻪ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺸﻒ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺎﻡ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ(علیه السلام) ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﮐﺸﻒ ﻭﺗﺮﺟﻤﻪ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ همه ﺩﺭﯾﮏ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭﺗﻮﺳﻂ ﺍﻓﺮﺍﺩﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺗﺒﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ!؟
ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻮﺩﻩ، ﯾﻬﻮ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﯿﺸﻪ ؟؟؟
ﺍﻭﻧﻢ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﭘﻬﻠﻮﯼ !!!!
ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺷﻨﺎﺳﺎﯼ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﻗﺒﻠﺶ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩند!؟
ﺳﻮﺍﻝ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻃﺒﻖ ﺍﻟﻮﺍﺡ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ، ﺍﻭﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﯼ ﺟﻮ ﻣﯿﺪﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺁﻥ 15 ﮐﯿﻠﻮ ﺩﺭﻣﺎﻩ ﻫﺴﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻧﯿﻢ ﮐﯿﻠﻮ …
ﻟﻮﺣﻪﻫﺎﯼ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩ ﯾﮏ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩ ﯾﮏ ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺑﺎ 10ﮐﯿﻠﻮ ﺟﻮ ﺩﺭﻣﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺭﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﺯﻧﺎﻥ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﺑﺎ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﺑﺮﺍﺑﺮﯼ ﻣﯽﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ!
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ، ﯾﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭘﺮﺭﻧﺞ ﻭ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻮﺩﻩ.
ﭘﺲ ﭼﻄﻮﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﻭ ﺗﺤﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﻫﺮﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﺑﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﻓﺮﺍﺩﺵ ﮔﻨﺪﻡ ﻣﯿﺪﺍﺩﻩ ﺗﺎ ﺣﺪﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍ ﻭ ﺳﯿﺮ ﺑﻮﺩﻥ؟؟؟
ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﮔﺮﺍﻧﻪ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﻬﺎ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺟﻤﻼﺕ ﺭﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻭﮐﺪﻭﻡ ﻣﻨﺒﻊ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﯿﮑﻨﻦ!؟
ﭼﺮﺍ ﻓﻘﻂ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻓﺎﺭﺳﯿﺸﻮﻥ ﺩﺳﺖ ﻣﺎ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﺗﻮ تلگرام و اینستا؟؟؟
ﻟﻄﻒ ﮐﻨﻦ منبع ﭘﺎﺭﺳﯽ ﯾﺎ ﻋﺒﺮﯼ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﺷﻢ ﺫﮐﺮ ﮐﻨﻦ تا ﻣﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﯽﺑﻮﺩﻩ!
اصلا اینن چه مرضی هست که هروقت اسمی از کوروش برده میشه، فورا پشت سرش اونو دقیقا در مقابل اسلام قرار میدن؟!!!
اینهمه مطلبی که در مورد کوروش ساخته میشه؛ به نظر میرسه که در ابتدا میخواد یک شخص ایرانی رو ازهویت وگذشته خودش آگاه کنه.
ولی در اصل یه جوری طراحی میشه که ابتدا رگ غیرت ایرانی رو به جوش بیاره و بعد بدون اینکه هیچ ربطی به اعتقاد یک مسلمون داشته باشه میاد اونا رو در مقابل هم قرار میده!
یعنی به عبارت دیگه این مدل متون کاملا موزیانه باور خواننده رو به نحوی طراحی و برنامه ریزی میکنه که شخص خواننده ایرانی، حتما باید یکی از این دو راه رو انتخاب کنه:
یامسلمون باشه وضدهویت وفرهنگ
ویا اعتقاداتشو بزاره کنار وبچسبه به تاریخ وهویتش
بچه که بودیم
چند دقیقه میرفتیم خونه دوستمون
بهمون میگفتن: مامانت میدونه اینجایی؟
نگرانت نشه؟
حالا تو چند ساله که اینجایی
مامانت خبر داره؟
نگرانت شده ها.
امام خمینی: اجانب اگر دیدند برای از بین بردن اتحاد شما با حمله نظامی نمیشود کار کرد، با #نفوذ اقدام مینمایند، تا شما را از درون بپوسانند.
حدیث از امام صادق علیه السلام
السَّخَاءُ مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِیَاءِ وَ هُوَ عِمَادُ الْإِیمَانِ وَ لَا یَکُونُ مؤمنا [مُؤمِنٌ] إِلَّا سَخِیّاً- وَ لَا یَکُونُ سَخِیّاً إِلَّا ذُو یَقِینٍ وَ هِمَّةٍ عَالِیَةٍ لِأَنَّ السَّخَاءَ شُعَاعُ نُورِ الْیَقِینِ- مَنْ عَرَفَ مَا قَصَدَ هَانَ عَلَیْهِ مَا بَذَلَ
سخاوت از اخلاق پیامبران و ستون ایمان است . هیچ مؤمنى نیست مگر آن که بخشنده است و تنها آن کس بخشنده است که از یقین و همّت والا برخوردار باشد ؛ زیرا که بخشندگى پرتو نور یقین است . هر کس هدف را بشناسد بخشش بر او آسان شود .
مصباح الشریعه ص 82 -
رمز پیروزیهای اخیر عراق وحدت و حمایت از جوانان مؤمن و شجاع است
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (پنجشنبه) در دیدار آقای حیدر العبادی نخستوزیر عراق، وحدت اقوام مختلف و حمایت دولت این کشور از نیروهای مردمی و جوانان مؤمن و شجاع عراقی را رمز پیروزیهای اخیر در مقابل تروریستها و حامیانشان خواندند.
حضرت آیت الله خامنهای از اقدامات دولت عراق برای دفاع از حاکمیت یکپارچه و تمامیت ارضی این کشور حمایت کردند، و عراق را کشوری تعیینکننده و مهم در جهان عرب خواندند.
ایشان با حمایت از تلاشهای دولت عراق برای توسعه روابط با کشورهای همسایه و منطقه، تأکید کردند: در عین حال باید مراقب مکر امریکاییها باشید و هرگز به آنها اعتماد نکنید.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: امریکاییها خودشان #داعش را بهوجود آوردند اما اکنون که تروریستها از دولت و مردم عراق شکست خوردهاند، خود را با این تحول مهم، همراه و همجهت نشان میدهند البته بدون تردید هر وقت فرصت بیابند، دوباره به عراق ضربه خواهند زد.
رهبر انقلاب اسلامی با حمایت از گسترش همهجانبه روابط تهران- بغداد در زمینههای مختلف، خطاب به آقای حیدر العبادی افزودند: توجه ملتهای منطقه به موفقیتهای عراق، نتیجه زحمات و شجاعتهای مردم عراق، شما و دیگر مسئولان عراقی است.96/8/4
سلام آقا جان…
همه آرزویم این که، برسانیام به کویت…
پیامبر اکرم(صلی لله علیه وآله) :
زیاد وضو بگیر تا خداوند عمرت را طولانی کند. اگر توانستی شب و روز با طهارت باشی این کار را بکن ؛ زیرا اگر در حال طهارت بمیری ، شهید خواهی بود.
منتخب میزان الحکمه 594
امیرالمومنین علیه السلام:
اگر بردبار نیستی، خود را بردبار جلوه بده؛ زیرا کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و به زودی یکی از آنها نشود.
📚نهج البلاغه،حکمت207
امیرالمومنین علیه السلام:
هرکس به مردم خوش گمان باشد محبت آنان را به دست می آورد.
📚غررالحکم،ص253
امام حسن مجتبی علیه السلام:
نه پاکدامنی روزی رااز انسان دور می کند ونه حرص،روزی زیاد می آورد.
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله:
هرکه حسن(علیه السلام) را در بقیع زیارت کند روزی که گامها در آن روز می لغزد گامش برصراط استوار خواهد بودض
بحارالانوار
گر چه خاکی ست ولی مرقد او کعبه ی ماست
نام آن گرچه بقیع است ولی عرش خداست
حرم کرب و بلا جلوه ی بیت الحسن است
حَسَنیه ست به هر جا که حُسینیه به پاست
حسنی هستم و از حشر چه باکی دارم
که سر و کار ِ غلامان حسن با زهراست
مفضّل می گوید: روزى خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم، آن حضرت به من فرمود:
اى مفضّل! آیا محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین: را آن طور که باید شناخته اى، و به حقیقت معرفت آنها رسیده اى؟
عرض کردم: اى سرور من، حقیقت معرفت آنها چگونه است؟
فرمود:یا مفضّل! من عرفهم کنه معرفتهم کان مؤمناً فی السنام الأعلى.
اى مفضّل! هر که آنها را به حقیقت معرفت بشناسد مؤمن است و در درجات بالاى ایمان قرار دارد.
مفضّل مى گوید: عرض کردم: اى سرور من، آن را به من بشناسان.
فرمود: یا مفضّل! تعلم أنّهم علموا ما خلق اللَّه عزّوجلّ وذرأه وبرأه، وأنّهم کلمة التقوى، وخزّان السماوات والأرضین والجبال والرمال والبحار، وعلموا کَم فی السماء من نجم وملک، ووزن الجبال وکیل ماء البحار وأنهارها وعیونها؛ وماتسقط من ورقة إلّا علموها، ولا حبّة فی ظلمات الأرض ولا رطب ولا یابس إلّافی کتاب مبین وهو فی علمهم وقد علموا ذلک.
اى مفضّل! بدانى آنها آنچه را که خداوند آفریده و از عدم و نیستى به وجود آورده است مى دانند، آنها مظهر تقوا و خزانه دار آسمانها و زمینها و کوهها و صحراها و دریاها هستند، و مى دانند چه مقدار ستاره و چه اندازه فرشته در آسمان است، وزن کوهها و اندازه آب دریاها و رودخانهها و چشمهها را مى دانند، هر برگى از درختى مى افتد آن را خبر دارند، هر دانه اى که در تاریکى هاى زمین قرار گرفته آن را مى دانند، و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتاب مبین یعنى در علم آنها نقش بسته و آن را مى دانند.
عرض کردم: اى سرور من ؛ آن را فهمیدم و اقرار کرده و به آن ایمان آوردم.
حضرت فرمود: بلى درست گفتى اى مفضّل، اى بزرگوار، اى نعمت داده شده و اى پاکمرد، پاک شدى و بهشت براى تو و دیگر اشخاصى که چنین ایمانى داشته باشند گوارا باد.
📚مصباح الأنوار: 237
📚بحار الأنوار: ج116/26 ح 22
📚تفسیر برهان: 7/4 ح 8
از امام حسن علیه السلام در مورد خردمندی پرسیده شد،ایشان فرمودند:
[یعنی] غم ها را جرعه جرعه نوشیدن تا به فرصت ها دست یافتن.
آقا ! چقَدَر کَرَم به تو می آید
هر واژه ی محترم به تو می آید
در جنگ جمل هم پدرت گفت، به تو
جانم، چقَدَر عَلَم به تو می آید
یک روز می آید که همه میگویند
به به، چقَدَر حرم به تو می آید
یک گنبد و پرچم و کبوترهایش …
آقا ! به خودت قسم به تو می آید
جز غصه و غم ندیدی از کودکی ات
انگار، که لفظ “غم” به تو می آید
السلام علیک یا سلطان کریم
امام حسن مجتبی علیهالسلام را از جهاتی میتوان غریبترین و مظلومترین امام شیعه نام برد. اینک به گوشهای از این مظلومیتها اشاره میشود:
1. حضرت امام بودند و امام واجبالاطاعه است. بر اساس صریح قرآن «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم» اطاعت اولیالامر که اطاعت امام معصوم باشد واجب عینی است، ولی امام حسن مجتبی(علیه السلام) در شرایطی قرار گرفته بودند که فرمانهایشان اجرا نمیشد، همانگونه که مردم به فرمانهای پدرشان سر نمینهادند. مدیر، رهبر یا حاکمی که اطاعت نشود، اندیشهاش فایدهای ندارد. تصمیم و رأی کسی اثر دارد که مطاع باشد.
2. خیانتهایی که در قلمروهای مختلف به وجود مقدس امام حسن مجتبی(علیه السلام) میشد، بُعد دیگر مظلومیت امام را نشان میدهد، چنانکه عبیدالله بن عباس پسر عموی پیغمبر(صلّی الله علیه و آله) که به دستور امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمانده سپاه ایشان بود، امام را به معاویه فروخت و شبانگاهان خائنانه و منافقانه به معاویه پیوست. یکی از قلمروهای خیانتی که به وجود مقدس امام حسن مجتبی(علیه السلام) شد خیانت معاویه بود. وقتی که قرارداد صلح را بستند معاویه به هیچ کدام از مفاد قرارنامه صلح عمل نکرد. مفاد قرارداد صلحنامه بسیار شکوهمند بود، یعنی مفاد و محتوایی که امام حسن مجتبی(علیه السلام) بر آن قرارداد صلح تدوین کرده بودند حماسهای سبز بود که پهلو میزد به حماسة سرخ حسینی. این قرارداد را امام حسن مجتبی(علیه السلام) تدوین کرده بود و از این رو، قرارداد صلح نبود که دو طرف دعوا تنظیم کنند. در جهان رسم است قراردادهای صلحی که تنظیم میشود با کاوش دو طرف و با کنکاش نیروهای دو جبهه تدوین میشود. ولی این قرارداد صلح فقط به دست امام حسن مجتبی(علیه السلام) تدوین شده بود. مفاد این قرارداد بسیار شکوهمند، غیرتآمیز و حماسهای بود، ولی معاویه هیچکدام از این قراردادهای امضا شده را اجرا نکرد و این خیانتی دیگر بود به امام حسن مجتبی(علیه السلام).
3. غربت امام حسن مجتبی(علیه السلام) چند جلوه داشت: در خانه غریب بودند به گونهای که به دست همسرشان به شهادت رسیدند و در اجتماع غریب بودند، به گونهای که در بعضی از تواریخ نقل کردهاند یک نابینا در آهنی که سرعصایش تعبیه کرده بود زهر قرار داده بود و آمد در محضر امام حسن مجتبی(علیه السلام) و وقتی که به امام حسن مجتبی(علیه السلام) رسید با عصایی که سر عصایش زهرآگین بود به حضرت حمله کرد. ایشان آنقدر غریب بودند که حضرت علامه طباطبایی فرموده بودند من بیش از سی هزار روایت را بررسی کردم و در بیش از سی هزار روایت ندیدم که کسی آمده باشد و از امام حسن مجتبی(علیه السلام) یک سؤال فقهی یا سؤال اعتقادی کرده باشد، یعنی امام حسن مجتبی(علیه السلام) در اوج غربت فرهنگی قرار گرفته بودند، نه امکان منبر و تدریس داشتند، نه برای سؤالاتشان به حضرت مراجعه میکردند.
4. بُعد دیگر مظلومیت امام حسن مجتبی(علیه السلام) جسارت و تحقیری بود که حتی یارانشان به ایشان روا میکردند. عجیب است که بعضی از تواریخ دربارة سلیمان بن صرد خزاعی که رئیس عراقیها بود نقل کردهاند: «فدخل علی الحسن و فقال السلام علیک یا مذلّ المؤمنین»! سلیمان بن صرد خزاعی همان کسی است که جنبش توابین را رهبری کرد. سلیمان بن صرد خزاعی از رهبران تشیع در تاریخ به حساب میآید، ولی امام حسن مجتبی(علیه السلام) آنقدر غریب بودند که وقتی سلیمان بن صرد خزاعی بر محفلشان وارد میشود به ایشان میگوید: «السلام علیک یا مذلّ المؤمنین». در تواریخ نقل کردهاند وقتی که امام حسن مجتبی(علیه السلام) چنین جملهای را شنیدند فرمودند: «علیک السلام اجلس لله ابوک؛ سلام بر تو باد، بنشین خدا اجر به پدرت بدهد!» و مشابه سخنان سلیمان بن صرد خزاعی، بسیاری از یاران امام حسن مجتبی(علیه السلام) به ایشان گفتهاند.
5. وقتی که وهابیها حدود سال 1225 تقریباً بر سرزمین حجاز مسلط شدند یکی از جنایاتی که کردند این بود که مقبرة وجود انور امام حسن مجتبی، امام باقر، امام سجاد و امام صادق(علیهم السلام) را ویران کردند.
6. امام حسن مجتبی(علیه السلام) نه تنها مقبرهای که داشتند خراب شده و ویران شده بلکه یکی از ابعاد مظلومیتشان این است که برای همین قبر ویران نیز اجازة زیارت نمیدهند. پیوسته برای زیارت قبر امام حسن مجتبی(علیه السلام) در تاریخ محدودیت و ممنوعیت وجود داشته است.
7. بُعد دیگر از ابعاد مظلومیت ایشان به شهادت رساندن و مسمومسازی آن حضرت است، به آن شیوة مظلومانه که اتفاق افتاد.
“صلی الله علیک یا حسن بن علی(علیه السلام)”
سِنان بن اَنَس
شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحدید - به نقل از فُضَیل از امام باقر علیه السلام - :
هنگامى که على علیه السلام فرمود: « از من بپرسید پیش از آن که مرا نیابید به خدا سوگند از من در باره گروهى که صد نفر را گمراه و صد نفر را هدایت مى کند. نمى پرسید، جز آن که بانگ زننده و راهبَر آن را به شما خبر مى دهم».
مردى به سوى او رفت و گفت: به من بگو که در سر و ریش من، چند تار موى است؟
على علیه السلام به او فرمود : «به خدا سوگند، دوستم (پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله) به من فرمود که بر هر تار موى سر تو شیطانى است که تو را لعنت مى کند و بر هر تار موى ریش تو، شیطانى است که تو را گمراه مى کند و در خانه تو، بچّه عزیزکرده اى است که فرزند پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله را مى کشد».
پسر او که قاتل حسین علیه السلام شد، آن روز کودکى بود که هنوز چهار دست و پا راه مى رفت و او همان سِنان بن اَنَس نخعى است.
📚شرح نهج البلاغة ابن أبى الحدید : ج 2 ص 286 ، بحارالأنوار: ج 34 ص 297
🏴توضیح مکمل
صدوق در الأمالى (ص 196 ح 207)، همین واقعه را به سعد بن ابى وقّاص نسبت داده و آن کودک را فرزند او، عمر بن سعد، دانسته است
و شبیه به همین در کامل الزیارات (ص 155 ح 191) و خصائص الأئمّة (ص 62) آمده است ؛ امّا سعد بن ابى وقّاص در روزگار خلافت امام على علیه السلام از فرماندارى کوفه عزل شد و از بیعت با امام علیه السلام خوددارى کرد و بیرون از کوفه مى زیست.
از این رو حضور او در مجلس سخنرانى امام علیه السلام بعید مى نماید.
از سوى دیگر ولادت عمر بن سعد را در سال 23 ق و برخى آن را در عصر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله دانسته اند (تهذیب الکمال : ج21 ص357)
و در هر حال او به هنگام سخنرانى امام على علیه السلام در کوفه [که در محدوده سالهاى 36 - 41 هجرى انجام شده] نمى توانسته کودکى باشد که بر روى دست و پا راه مى رود.
بر این پایه، آنچه ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغة (ج 2 ص 286)، به نقل از کتاب الغارات آورده، صحیح تر مى نماید و شاید همین، دلیل نام نیاوردن شیخ مفید (الإرشاد: ج 2 ص 330) از اسم سؤال کننده و پسر او باشد.
🏴پیشگویى على علیه السلام درباره مزار و زائران امام حسین علیه السلام
عیون أخبار الرضا علیه السلام - به سندش از امام على علیه السلام - :
گویى بناهاى استوار را گرداگرد قبر حسین مى بینم و گویى کاروان هایى را مى بینم که از کوفه به سوى قبر حسین بیرون مى آیند و شب ها و روزهایى نمى گذرد، جز آن که از همه سو به سوى او حرکت مى کنند و این به هنگام زوال پادشاهى مروانیان است.
📚عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 48 ح 190
صحیفة الإمام الرضا علیه السلام : ص 248 ح 161
کامل الزیارات - به نقل از حارث اَعوَر، از امام على علیه السلام - :
پدر و مادرم فداى حسینِ کشته شده در پشت کوفه باد!
به خدا سوگند، گویى همه گونه حیوانات وحشى را مى بینم که گردن هایشان را به سوى قبر او کشیده اند و برایش مى گریند و شب تا صبح برایش سوگوارى مى کنند، و چون چنین است، مبادا که شما جفا کنید!
📚کامل الزیارات : ص 165 ح 214
بحار الأنوار : ج 45 ص 205 ح 9
#وضعیّت #اجتماعی #زنان
در #آخرالزّمان
1. عدم امنیّت برای زنان: از انحرافات خطرناک که جامعه پیش از ظهور به آن گرفتار میگردد، بیامنیّتی خانوادگی و ناموسی است، این مسئله آنچنان فراگیر میشود که کمتر کسی میتواند یا میخواهد از آن جلوگیری نماید.»6
حضرت علی(ع) در این خصوص میفرمایند: «سفیانی در حالی که نیزهای در دست دارد، زنی باردار دستگیر مینماید و به یکی از یارانش میگوید: به او تعدّی نما و او سپس شکم زن را میدرد و جنینش را بیرون میآورد و هیچ کس نمیتواند چنین وضعیّت هولناکی را تغییر دهد.»7
2. هبوط مسائل اخلاقی و انسانی در زنان: جامعه پیش از ظهور، جامعهای مملوّ از فساد و بیبند و باریهای
اخلاقی است، کردارهای حیوانی گروهی انساننما، آنچنان فراگیر میشود که حالت عادّی به خود میگیرد. روایاتی که این وضع اخلاقی پیش از ظهور را بیان نمودهاند، بسیار زیاد است.
محمّد بن مسلم میگوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ امام(ع) فرمودند: «آنگاه که مردها خود را شبیه زنان نمایند و زنها شبیه مردان شوند، آنگاه که مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان.»8
و در حدیثی از امام صادق(ع) است که فرمودند:
«… در آن زمان زنان را میبینی که از بذل خود به کفّار هیچ واهمهای ندارند.»9
امام علی(ع) میفرمایند: «ظاهر میشود در آخرالزّمان که بدترین زمانهاست، زنانی که در عین لباس پوشیدن لخت و عور هستند.»10
3. افزایش زنان بیسرپرست: در آخرالزّمان وضعیّت به گونهای است که بر اثر جنگهای پی در پی، تعداد مردان کاهش چشمگیری مییابد و به همین دلیل، زنان زیادی بیسرپرست میگردند و به دنبال کسی هستند تا سرپرستی ایشان را به عهده گیرد.
رسول خدا(ص) میفرمایند: «قیامت برپا نمیشود، مگر اینکه برای پنجاه زن یک سرپرست باشد.»11
و در حدیث دیگری میفرمایند: «زمانی فرا رسد که پنجاه زن با یک مرد رو به رو شده، یکی میگوید: ای بنده خدا مرا بخر و دیگری میگوید به من پناه ده.»12
با مقایسه اخباری که در مورد زن آخرالزّمان به ما رسیده و وضعیّت کنونی زن از حیث اجتماعی و اخلاقی، بین زن امروز و زن آخرالزّمان شباهت بسیاری دیده میشود. امّا این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که نمیتوان فساد اخلاقی را برای تمام زنان تعمیم داد، زیرا در آن زمان، زنان آگاه، عفیف و باایمانی نیز وجود دارند که از اوضاع بد آن زمان متأثّرند. امّا وضع عمومی به شکل دیگری است.13
___ __
پینوشتها:
6. سیّده ارغوان حیدری، «زن، انتظار، ظهور»، ماهنامه شمیم یاس، سال سوم، ش 8، آبان 1382، ص 8.
7. همان، ص 9. به نقل از مقدّسی شافعی سلمی، عقدالدرر، ص 409.
8. منتخب الاثر، ص 292.
9. بحارالانوار، ج52، صص 257 و 258.
10. منتخب الاثر، ص 426.
11. «زن، انتظار، ظهور»، همان، ص 9، به نقل از احمد بن حنبل، مسند، ج3، ص 120.
12. همان، به نقل از بحارالانوار، ج52، ص 250.
13. همان.
#آثار صلوات
پیغمبر عظیم الشان (صلی لله علیه وآله) یک روز در جمع اصحاب فرمودند : من دیشب عمویم حضرت حمزه و پسر عمویم جعفرطیار را که هر دو شهید شدند را در خواب دیدم که از غذا های بهشتی میل میکنند .
از آنها سوال کردم که در ان عالم بهترین اعمال کدام است ، گفتند :پدر ومادرمان به قربان شما !
این جا سه چیز افضل اعمال است:
محبت نسبت به حضرت علی(علیه السلام)
آب دادن به تشنه ها است
صلوات بر محمد و آل محمد (صلی لله علیه وآله )است.
📚مستدرک الوسائل،ج5،ص328
سختی دین داری در آخرالزمان مانند تراشیدن درخت خار قتاد با دست
یمان تمار گوید:
خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودیم، به ما فرمود:
همانا صاحب اﻷمر را غیبتی است، هرکه در آن زمان دینش را نگهدارد مانند کسی است که درخت خار قتاد [1] را با دست بتراشد.
سپس فرمود:
این چنین و با اشاره ی دست مجسم فرمود- کدامیک از شما میتواند خار آن درخت را به دستش نگهدارد، سپس کمی سر به زیر انداخت
و باز فرمود:
همانا صاحب اﻷمر را غیبتی است، هر بنده ای باید از خدا پروا کند و
به دین خود بچسبد.
📚 اصول کافی-کتاب الحجة
📚باب فی الغیبة- ج1 ص 335
.قتاده درختی است که خار بسیار دارد، و خارهایش مثل سوزن است و تراشیدن خارش به این طریق است که یک دست را بالای شاخه محکم گرفته و با دست دیگر تا پایین بکشند و این جمله در عرب مثلی است برای انجام کارهایی دشوار و سخت.
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
مسلمانی رفت خانه یک مسیحی …
برایش انگور آوردند خورد،
برایش شراب آوردند گفت : حرام است
مسیحی گفت: عجبا از شما مسلمانان انگور میخورید اما میگویید شراب حرام است در حالی این از آن بدست آمده…
مسلمان گفت: ببین این زن شماست و این هم دختر شماست درسته ؟ گفت بله
گفت: ببین خدا این را به شما حلال کرده و آن را حرام..در حالی که آن از این به دست آمده است. مسیحی همانجا گفت:
أشْهَدُ أنّ لا اله الا الله و أشْهَدُ أنّ محمد رسول الله
“ما به محیطمان عادت میکنیم”
اگر با آدم های بدبخت نشست و برخواست کنید، کم کم به بدبختی عادت می کنید و فکر می کنید که این طبیعی است.
اگر با آدم های غرغرو همنشین باشید عیب جو و غرغرو می شوید و آن را طبیعی می دانید
اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت می شوید ولی در نهایت شما هم عادت می کنید به دیگران دروغ بگوییدو اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت.
اگر با آدم های خوشحال و پر انگیزه دمخور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه می شوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است.
“تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین می کشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمی شوی”
حکایتی زیبا،حتما بخوانید
شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت، #لااله_الاالله یادشان می داد، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد.
روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست داشت.
شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید لااله الا الله.
طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت، اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه و نوحه. می کند.
وقتی از او علت را پرسیدند گفت طوطی به دست گربه کشته شد.
گفتند برای این گریه می کنی؟؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم….
شیخ پاسخ داد من برای این گریه نمی کنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد طوطی آنقدر فریاد زد تا مرد ….. با آن همه لااله الاالله که می گفت وقتی گربه به او حمله کرد آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد.
زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
سپس شیخ گفت می ترسم من هم مثل این طوطی باشم تمام عمر با زبانم لااله الاالله بگویم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنم و آنرا ذکر نکنم. زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است.
دانش آموزان از ترس صداقت نداشتن در گفتن لااله الاالله به گریه درآمدند .
چیزی بزرگتر از اخلاص به آسمان نمی رود و چیزی بزرگتر از توفیق از آسمان نازل نمی شود. توفیق به اندازه اخلاص است.
از خدا خواهیم اخلاص عمل
مرد آهسته درِ گوش فرزندِ تازه به بلوغ رسیده اش گفت:
پسرم، در دنیا فقط یک گناه هست و آن دزدیست،
در زندگی هرگز دزدی نکن.
پسر متعجب و مبهوت به پدر نگاه کرد، بدین معنا که او هرگز دست کج نداشته.
پدر به نگاه متعجب فرزند،لبخندی زد و ادامه داد:
در زندگی دروغ نگو، چرا که اگر گفتی، صداقت را دزدیده ای.
خیانت نکن، که اگر کردی، عشق را دزدیده ای.
خشونت نکن،
که اگر کردی، محبت را دزدیده ای.
ناحق نگو، که اگر گفتی، حق را دزدیده ای،
بی حیایی نکن، که اگر کردی، شرافت را دزدیده ای،
هر روز قرآن بخوانید حتی نیمصفحه!
تلاوت روزانه را فراموش نکنید ولو یک
صفحه، ولو نیمصفحه..
قرآن را هر روز بخوانید با قرآن
ارتباطتان را برقرار کنین.