غیبت کوتاه یا غیبت صغری
مدت غیبت صغری بیش از هفتاد سال طول کشید ( از سال 260هجری تا سال 329 ) که در این مدت نایبان خاص ، به محضر حضرت می رسیدند و پاسخ نامه ها و سؤالات را به مردم می رساندند . نایبان خاص که افتخار رسیدن به محضر امام را داشتند چهار تن بودند که به ” نواب خاص ” یا ” نایبان ویژه ” معروف هستند .
نخستین نایب خاص حضرت مهدی عثمان بن سعید اسدی است . که ظاهرا بعد از سال 260هجری وفات کرد ، و در بغداد به خاک سپرده شد . عثمان بن سعید از یاران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام یازدهم بود و خود در زیر سایه امامت پرورش
یافته بود .
دومین سفیر و نایب امام ( ع ) محمد بن عثمان بن سعید فرزند عثمان بن سعید است که در سال 305هجری وفات کرد و در بغداد بخاک سپرده شد . نیابت و سفارت محمد بن سعید نزدیک چهل سال بطول انجامید .
سومین سفیر، حسین بن روح نوبختی بود که در سال 326 هجری فوت کرد .
ابوالحسن علی بن محمد سمری چهارمین سفیر و نایب امام حجت بن الحسن است که در سال 329 هجری قمری درگذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وی نزدیک آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینی است .
غیبت بلند یا غیبت کبری یا نیابت عامه
این دوره بعد از زمان غیبت صغری آغاز شد و تا امروز ادامه دارد که دوران امتحان و سنجش ایمان و عمل مردم است .
در زمان نیابت عامه ، امام ضابطه و قاعده ای به دست داده است تا در هر عصر، فرد شاخصی که شرایط و ویژگیها در همه ابعاد بر او صدق کند، نایب عام امام عصر باشد و به نیابت از سوی امام ، ولی جامعه باشد در امر دین و دنیا .
به همین دلیل در هیچ دوره ای پیوند امام با مردم گسیخته نشده است . امروز که دوران نیابت عامه است ، عالم بزرگی که دارای همه شرایط فقیه و دانای دین بوده است و نیز شرایط رهبری را دارد در رأس جامعه قرار می گیرد و مردم به او مراجعه میکنند و او صاحب ” ولایت شرعیه ” است به نیابت از حضرت مهدی (عج) .
طول عمر امام زمان (عج)
بلندی عمر امام با در نظر گرفتن عمرهای درازی که قرآن به آنها اشاره شده و در کتابهای تاریخی نیز آمده نظیر عمر نوح(ع)، موضوع عجیب و پیچیده ای نیست .
در قرآن کریم آمده است: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ؛ و به راستى نوح را به سوى قومش فرستادیم پس در میان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ کرد تا طوفان آنها را در حالى که ستمکار بودند فرا گرفت.(سوره عنکبوت، آیه 14)
فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِین، لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛ و اگر او (حضرت یونس) از زمره تسبیحکنندگان نبود قطعا تا روزىکه برانگیخته مىشوند در شکم آن [ماهى] مىماند. (سوره صافات، آیات 143 و 144)
تورات نیز در شرح زندگی پیشینیان به عمرهای طولانی برخی از آنها اشاره دارد: حضرت آدم 920 ، شیث پسر آدم 912، انوش پسر شیث 905 ، لمک 777 و حضرت نوح 950 سال عمر کردند.
فلاسفه اعتقاد دارند بهترین دلیل برای امکان چیزی، واقع شدن آن است.
ضمن اینکه بی تردید تأملی در کائنات و آنچه در اطراف ما قرار دارد، تأکیدی بر قدرت بیکران خالق هستی بخش است وپس شک نیست اینکه خداوند اراده کند بنده ای بسیار بیشتر از سایرین عمر کند، به هیچ عنوان غیرممکن، بعید و عجیب نیست.
وصایای امام حسن عسکرى علیهالسلام خطاب به شیعیان
شما را سفارش مى کنم به تقواى الهى و مراقبت درامر دینتان و کار و کوشش براى خدا و راستگویى و اداى امانت به کسى که امانتى به شما سپرده است، صاحب امانت نیکوکار باشد یا تبهکار و سجده طولانى و نیکو همسایه دارى؛ زیرا محمّد صلی الله علیه و آله براى این امور آمده است.
?در میان جماعت آنان (اهل سنت) نماز بخوانید، در تشییع جنازه هایشان شرکت ورزید، از بیمارانشان عیادت کنید، حقوق آنان را بگزارید؛ زیرا هرگاه فردى از شما در دینش پارسا و در گفتارش راستگو باشد و امانت را ادا کند و با مردم خوشخویى کند، گفته شود «این شیعه است» و این، مرا شاد مى سازد.
?تقوای الهی پیشه کنید، مایه آراستگى ما باشید، نه باعث ننگ و زشتى. هرگونه دوستى را براى ما جلب کنید و هرگونه زشتى را از ما دور سازید؛ زیرا هر خوبى که در حقّ ما گفته شود، ما اهل آن هستیم و هر بدى که درباره ما گفته آید، نه چنانیم.
?ما را در کتاب خدا، حقّى است و با رسول خدا، خویشاوندیم و خداوند، ما را پاک شمرده است و جز ما، هر کس چنین ادعایى کند، دروغگوست.
?خدا و مرگ را، فراوان یاد کنید و
بسیار قرآن بخوانید و فراوان بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات بفرستید؛ زیرا صلوات بر رسول خدا صلی الله علیه و آله ده ثواب دارد.
?آن چه را به شما سفارش کردم پاس دارید، شما را به خدا مى سپارم و بدرودتان مى گویم.
?تحفالعقول، صفحه 487
امام عسکرى علیه السلام فرمود:
بنى امیّه و بنى عباس به دو دلیل به قتل و کشتار ما پرداختند:
یکى این که: آنها خود مى دانستند که خلافت، حقّ آنان نیست، لذا مى ترسیدند که ما ادعاى خلافت کنیم و خلافت در جایگاه [اصلى ]خود استقرار یابد.
دوم این که: آنها، از طریق اخبار متواتر فهمیده بودند که حکومت جباران و ستمگران به دست قائم ما نابود خواهد شد و از طرفى در این که آنان از جباران و ستمگران هستند، شکّ نداشتند.
از این رو، در کشتار اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و نابود کردن نسل او کوشیدند تا بلکه با این کار، مانع تولد قائم عجل اللّه تعالى فرجه شوند یا او را به قتل رسانده باشند.
اما خداوند نخواست که قضیّه او [قائم] حتى براى یک نفر از ایشان (خلفاى اموى و عباسى) معلوم شود تا آن گاه که نور خویش را کامل گرداند، هرچند کافران خوش نداشته باشند.
?إثبات الهداة: 3 / 570 / 685
—————-
[ ?سوره ى مبارکه صف [آیه ى 9 ]
یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ «1»
(مى خواهند نور خدا را با (دم) دهان هاشان خاموش سازند و خداوند تمام کننده ى نور خود است؛ هرچند کافران را ناخوش آید.
عسگـــری یا عسکـــری ؟
عسگری به معنای عقیم و بیدانه است؛
همانطور که انگور عسگری به جهت بی دانه بودنش به این نام مشهور شده
? لذا دشمنان از این شهرت برای اثبات عقیم بودن امام و عدم وجود امام زمان استفاده میکرده و میکنند.
عسکر محلهای بوده در شهر سامرا که لشکرگاه و محل توقف سپاه خلفای عباسی در آنجا قرار داشت.
خلفای عباسی برای زیر نظر داشتن فعالیتهای فرهنگی، علمی و سیاسی امام هادی(علیه السلام)، آن حضرت را در سال 236 ه.ق از مدینه به سامرا انتقال و در محله عسکر سکونت دادند. چون امام حسن عسکری(علیه السلام) و پدر بزرگوارش امام هادی(علیه السلام) در محله عسکر قرارگاه سپاه در شهر سامرا زندگی میکردند و به عسکری لقب یافتند و این لقب مشترک بین آن حضرت و پدرشان امام هادی(علیه السلام) است و آنها را عسکریین گفتهاند.
اگر بنا بود این لفظ به (گاف) نوشته یا تلفظ شود، باید امام هادی نیز عقیم میبود و از نعمت فرزند محروم تلقی میشد.
از سوی دیگر عسکر لفظی عربی است و اصولا در زبان عربی حرف گاف وجود ندارد. پس آنچه صحیح است، عسکری (با کاف) است، نه عسگری (با گاف).
در به وجود آمدن شایعه عقیم بودن حضرت، عوامل مختلفی چون خلفای عباسی، جعفر کذاب و فردی به نام زبیری تاثیری بهسزا داشتند.
شایسته است با نشر این مطلب کمر همت بسته و در ترویج کلمه صحیح عسکری به جای عسگری کوشش کنیم.
????????????
#امام_علی علیه السلام:
الا فَمَن ثَبَتَ مِنهُم عَلَی دینِهِ وَ لَم یَقسُ قَلبُهُ لِطولِ أمَدِ غَیبَةِ إمامِهِ فَهو مَعی فی دَرَجَتی یَومَ القیامَة
بدانید آنان که در #زمان_غیبت حجت خدا در دین خود #ثابت مانده و به خاطر طول مدت غیبت منکرش نشوند، روز قیامت با من هم درجه خواهند بود.
منبع : بحارالانوار(ط-بیروت) ج51 ص109
#اخبار_ظهور
“اسرائیل” دجال را خواهد آورد.
سخنان جالب یکی دیگر از اندیشمندان روسی درباره #ظهور قریب الوقوع #امام_زمان عج و مسیح!
“لئونید ساوین” اندیشمند مسیحی:
اکثر مردم روسیه مسیحی ارتدوکس هستند و ارتدوکس شباهت زیادی به اسلام شیعی دارد.
ما همانند شیعیان معتقد به مسائل آخرالزمانی هستیم و معتقدیم حضرت مسیح با امام مهدی در نهایت باهم خواهند آمد و در کنار هم قرار خواهند گرفت و این اسرائیل است که دجال را خواهد آورد برای مقابله با ما.
باور داریم که انسانها در قیامت به بهشت و جهنم تقسیم خواهند شد و ارتدوکس و شیعیان در یک مسیر خواهند بود که این مسیر، همان مسیری است که امام حسین (علیه السلام) در آن قرار دارد.
ادبـــ انتظار یعـنی این که اعضـــا و جوارح ما همسو با انتظار ما عمـل کنند، نه این که فقط صبــح های جمعه ندبه بخوانیم ولی در عمل و کردار خودمان، حضرت را مورد اذیـــت قرار بدهیم.
امام حسن عسکری (علیه السلام):
«به خداسوگند، او غیبتی خواهد داشت که در آن تنها کسانی از هلاکت نجات می یابند که خداوند آنها را به قول به امامتش ثابتقدم داشته و در دعا برای تعجیل فرجش موفق کرده است»
کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص385
امام حسن عسکری(علیه السلام) :
«لَا تَطْلُبِ الصَّفَا مِمَّنْ کَدَرْتَ عَلَیْهِ وَ لَا الْوَفَاءَ لِمَنْ غَدَرْتَ وَ لَا النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إِلَیْهِ»
از سه کس، سه چیز را توقع نداشته باش :
1⃣ از کسى که با او بدرفتارى کرده اى، توقع صفا و پاکدلى نداشته باش،
2⃣ و از کسى که به او خیانت کردهاى توقع وفا نداشته باش،
3⃣ و از کسى که به او بدگمان شدهاى، توقع خیرخواهى نداشته باش.
?« نزهة الناظر و تنبیه الخاطر: 142»
مهدیِ فاطمه علیهماالسّلام
✅سفارش پیامبر خداصلی الله علیه و آله دربارۀ خلافت، به روایت بانوی دو عالم حضرت صدّیقه کبری(سلام الله علیها)
راوی می گوید: بعد از وفات پیامبرصلی الله علیه و آله حضرت فاطمه( سلام الله علیها)به زیارت قبور شهدای احد میآمد و کنار قبر حمزه علیه السلام گریه میکرد.
روزی به ایشان عرض کردم: ای سرور زنان! به خدا سوگند گریۀ شما رگهای قلب مرا پاره کرد.
حضرت فرمود: ای ابو عمره! سزاوار است که من گریه کنم؛ چراکه به مصیبت بهترینِ پدران مبتلا شدهام.
آه، چقدر مشتاق رسول خدایم!…
عرض کردم: آیا پیامبر صلی الله علیه و آله قبل از وفاتشان تصریحی به امامت علی علیه السلام کردند؟
✅فرمود: شگفتا! آیا روز غدیرخم را فراموش کردهاید؟!
عرض کردم: بله روز غدیر خم تصریحى بر این امر بود، ولی مقصود من چیزی است که رسول خدا در پنهانى به شما فرموده باشد.
فرمود: خدا را شاهد میگیرم که از او شنیدم که میفرمود:
✅«علی علیه السلام بهترین کسی است که در بین شما به عنوان جانشین خود میگذارم؛
او امام و خلیفۀ بعد از من است و دو نوۀ من و نه نفر از فرزندان حسین علیه السلام پیشوایان نیکویی هستند، که اگر از آنها پیروی کنید، مییابید که آنها هدایت کننده هدایت شدهاند؛
و اگر با آنها مخالفت کنید، تا روز قیامت در بین شما اختلاف خواهد بود.»
عرض کردم: ای سرور من! پس چرا علی علیه السلام از حق خود کناره گیری کرد؟
…راوی میگوید:
عرض کردم ای سرور من! پس چرا علی علیه السلام از حق خود کناره گیری کرد؟
✅فرمود: ای ابا عمره! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: مَثلِ امام، مثلِ کعبه است؛ که باید به سوی او آیند و او به سوی مردم نمیرود.
فاطمه( سلام الله علیها) سپس فرمود:
به خدا قسم اگر حق را به اهلش واگذار میکردند و از خاندان پیامبر تبعیت میکردند، هیچ دو نفری با یکدیگر اختلاف نمیکردند و امر خلافت به تک تک جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله میرسید؛ تا قائم ما، نهمین فرزند از حسین علیه السلام، قیام مینمود.
اما کسی را که خداوند واپس نهاده بود، مقدم داشتند و کسی را که خداوند مقدم داشته بود، واپس نهادند. تا آن هنگام که پیامبر خدا را به خاک سپردند،
خواستههای دل خود را برگرفتند و بر رأی و نظر خویش عمل کردند.
خود را به نادانی زدند، چنانکه گویی نمیشنوند که خداوند می فرماید:
«و پروردگار تو هر چه را بخواهد میآفریند و برمیگزیند و آنان اختیارى ندارند»
(قصص/68)
بلکه شنیدند ولی همانطور که خداوند میفرماید:
«در حقیقت چشمها کور نیست لیکن دلهایى که در سینههاست کور است»(حج/46)
دریغا! آرزوهای خویش در دنیا گستردند و مرگشان را فراموش کردند.
«پس نگونسارى بر آنان باد و [خدا] اعمالشان را برباد داد»(محمّد/8)
پروردگارا پناه میبرم به تو از ستم بعد از تحول و گردش روزگار.
? کفایة الأثر: ص 198؛ بحارالا نوار: ج36 ص352 ح224
سلاح هاو عوامل پیروزی امام زمان (عج) برای نابودی دشمنان!
شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که:
با وجود جهانخوارانِ مسلّح و ارتشهای عظیم وسلاحهای هسته ای و…پیروزی جهانی برای امام زمان(عج) چگونه میسّر است؟
اول اینکه یاران آن حضرت «منصور بالرّعب» هستند.
منصور بالرّعب بودن، یعنی آنکه پیروزی آن حضرت ظاهراً در سایه رعب و وحشتی است که در دل دشمنان، از او و لشکریانش ایجاد میشود
و آنها از قدرت و پیروزیهای او به قدری به هراس میافتند که توان استقامت خویش را از دست میدهند یا تسلیم میشوند و سلاحها را بر زمین میگذارند و فرار میکنند…
امام باقر(علیه السلام) میفرماید: «همه سنن انبیا در امام زمان جمع است، ولی از سنّتهای جدّش مصطفی(صلی الله علیه و آله)
” قیام با شمشیر و منصور بالرّعب” است.»
در تفسیر آیة «اتی امرالله فلا تستعجلوه» آمده:
«او همواره با سه گروه سپاه تأیید میشود.
سپاه فرشتگان، سپاه مؤمنان مخلص و سپاه رعب و ترس.»
منصور به رعب بودن آن حضرت ممکن است به این معانی باشد:
1. مردم مخالف و دشمنان، روحیه خود را ببازند و جرئت مقاومت در برابر او پیدا نکنند و از ترس لشکر مقاوم و شکست ناپذیر آن حضرت، تسلیم شوند
2. آوازه آن حضرت و لشکرش چنان رعبآور است که شهرهای دور دست که با لشکر امام به مسافت یک ماه راه رفتن، فاصله دارند، از هر طرف بدون درگیری و رویارویی و مقاومت تسلیم میگردند.
3. تمام دشمنان آن حضرت در خوف شدید به سر میبرند و این ترس خود مقدّمة پیروزی امام و شکست دشمنان امام است.
حالا این رعب و ترس از چند جهت ممکن است رخ دهد:
1⃣از نظر اعجاز و قدرت خداوند که هراس و رعب در دلهای دشمنان امام و ابرقدرتها بیفکند و قدرت اراده و تصمیم به مقاومت را از آنان سلب نماید، نتیجه اینکه زودتر تسلیم گردند.
2⃣ آوازه پیروزی سریع حضرت و شیوع فتح ونصرت او در سراسر بلاد و ویژگی یاران او و لشکریانش که مقاوم و شکست ناپذیرند، سبب این خوف و رعب گردد
3⃣ انتشار حرکت و قیام امام و آمادگی باطنی مردم ممکن است، سبب پیوستن مردم به امام شود و در تمامی کشورها؛ نیروها و مردم خواستار همکاری با امام زمان(عج) گردند و در نتیجه شورشها و قیامهای داخلی رخ دهد
و موجب انشعاب حکومتها و تقسیم و تجزیة آنان گردد و عملاً ایجاد ترس و وحشت و رعب در دلهای حاکمان و طاغوتها و قدرتها شود
4⃣امام زمان(عج) با احاطه ای که بر اسرار غیب دارد ممکن است راز و رمز آنان را قبلاً کشف و خنثی کند و منابع و ذخایر اسلحه و نیروهای انسانی آنان را نیز شناسایی کند
و نقاط ضعف و آسیب پذیری آنان را بداند و با یک اقدام سریع، همه را وادار به تسلیم سازد و نیز کافی است که این کار را با چند دولت مقتدر انجام دهد تا بقیه حساب خویش را بدانند …!!
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری (سلام الله علیها)
منابع:
مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 217، ح 6.
?کشف الغمّه، ج3، ص 324؛ المحجّـ البیضاء، ج 3، ص 341.
?مجلسی، محمّدباقر، همان، ص191، ح 24.
?سورة نحل (16)، آیة 1.
?نعمانی، کتاب الغیبـة، ص 128؛ مابعد الظهور، ص 535؛ ر.ک: امام مهدی من المهد الی الظهور.
?نعمانی، همان، ص 122.
?مجلسی، محمّدباقر، همان، ص360، ح 129.
#امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند :
ألا فَمَن ثَبَتَ مِنهُم عَلَی دینِهِ وَ لَم یَقسُ قَلبُهُ لِطولِ أمَدِ غَیبَةِ إمامِهِ فَهو مَعی فی دَرَجَتی یَومَ القیامَة.?
بدانید آنان که در زمان غیبت حجت خدا در دین خود ثابت مانده و به خاطر طول مدت غیبت منکرش نشوند، روز قیامت با من هم درجه خواهند بود.?
?بحارالانوار ج51 ص109
پیامبر اکرم (صلی لله علیه وآله ) فرمودند :
هرکه سکوت کند نجات یابد.
( در جایی که حرف زدن بی نتیجه باشد ).
هرکه برای خدا تواضع کند خدا او را رفعت دهد
و هرکه تکبر کند خدا او را خوار کند.
هرکه از خطای دیگران بگذرد خدا از گناهش بگذرد.
هرکه دیگران را ببخشد خدا او را عفو کند.
? نصایح صفحه 22 الی 28
امام زمان(عج) به یکی از دوستان خود که از آن حضرت پرسیده بود:
آقاجان! چرابا اینکه ما این همه دعای فرج را میخوانیم شما نمی آیید؟
فرمودند: شما که دعای فرج نمیخوانید! شما دعای سلامتی من را میخوانید یعنی اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن
شما باید دعای?الهی عظم البلا? را زیاد بخوانید
امام زمان و سیدبن طاووس صفحه238.نجم الثاقب صفحه 480v
اَللّـهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج
قائم آل محمد(صلی لله علیه وآله) کیست؟
پیامبراکرم(صلی لله علیه وآله) فرمود:
تسعة من صلب الحسین( علیه السلام) أئمة ابرارٌ و التاسعُ قائِمُهم یملاء الارض قسطاً و عدلاً یقاتلُ علی التاویل کما قاتلتُ علی التنزیل.
نه نفر از نسل حسین (علیه السلام) امامان نیکوکار و نهمی قائم ایشان است٬ که زمین را از عدل و داد پر میکند و بر اساس تأویل قرآن جنگ کند همانطور که من بر اساس تنزیل آن جنگ کردم.
لذا آن امامی که قیام میکند٬ قائم آل محمد و امام دوازدهم شیعیان(علیه السلام) است.
? منابع:
کفایة الاثر٬ ص65.
بحارالانوار٬ ج36 ص308.
الانصاف فی النص علی الائمة٬ ص225.
شش چیز به شش چیز است
آیت الله مجتهدی تهرانی فرمودند: در حدیث قدسی آمده است که خدواند فرمود: ای بندگانم! شش چیز از شما و در برابر آن شش چیز از من می باشد؛ اگر به وظایف خود عمل کردید، خیر دنیا و آخرت نصیب شما خواهد شد:
1 آمرزش و عفو از من و توبه از شما؛
2. بهشت برین از من و طاعت و عبادت از شما؛
3. روزی زیاد از من و شکر و سپاس از شما؛
4. قضا از من و رضا از شما؛
5. بلا از من و صبر از شما؛
6. اجابت از من و دعا از شما
مواعظ العددیّه، ص292
نجات از هلاکت در آخرالزمان، با خواندن دعای فرج
حضرت امام حسن عسکری (ع) میفرمایند:
⇦ کسی در آخرالزمان از هلاکت و نابودی نجات پیدا نمی کند، مگر این که خداوند او را به دعا برای تعجیل در فرج و ظهور موفق بگرداند.
بحار الانوار، ج 102، ص 112
همچنین از آیت الله بهجت نقل شده است:
بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزّمان، دعای فرج امام زمان (ع) است؛
البته دعایی که در همه اعمال ما اثر بگذارد.
قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند، مبصراتی (دیدنی هایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جمله شرایط دعا است.
اﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ - ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ - ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
ﺍﺑﻠﻴﺲ ﮔﻔﺖ: ﭘﻨﺞ ﻧﻔﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﭼﺎﺭﻩ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺍﻣﺎ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﺸﺖ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ:
? ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻧﻴﺖ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﺶ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺗﻜﻴﻪ ﻛﻨﺪ،
? ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﺧﺪﺍ ﮔﻮﻳﺪ،
? ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﺆﻣﻨﺶ ﺁﻥ ﭘﺴﻨﺪﺩ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﻣﻲﭘﺴﻨﺪﺩ،
? ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﻣﺼﻴﺒﺘﻲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻲﺭﺳﺪ، ﺑﻲ ﺗﺎﺑﻲ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ
? ﻭ ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻗﺴﻤﺘﺶ ﻛﺮﺩﻩ، ﺧﺮﺳﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻏﻢ ﺭﻭﺯﻳﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺭﺩ.
? «ﺍﻟﺨﺼﺎﻝ، ﺝ1 ، ﺹ285»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
امت من چهار گروه هستند
1⃣ـ گروهی نماز می خوانند، ولی در نمازشان سهل انگارند “ویل” برای آنهاست،
و “ویل” نام یکی از طبقات زیرین جهنم است، خداوند فرمود:
(فویل للمصلین الذینهم عن صلاتهم ساهون)
ماعون آیه 4 و 5
پس “ویل” برای نمازگزاران است، آنهایی که در نمازشان سهل انگارند.
2⃣ـ گروهی گاهی نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند، پس “غی” مال آنهاست،
و “غی” نام یکی از طبقات پایین جهنم است. خداوند متعال فرمود
(فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا)
مریم آیه 59
سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع کرده و از شهوات پیروی کردند، و اینها به زودی در “غی” افکنده خواهند شد.
3⃣ ـ گروهی هیچ وقت نماز نمی خوانند، “سقر” برای آنهاست،
“سقر” هم نام یکی از طبقات زیرین جهنم است که خداوند متعال فرمود:
(ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین)
مدثر آیه 42
(اهل بهشت از اهل جهنم سئوال می کنند)
چه چیزی شما را به “سقر” کشاند؟
در جواب می گویند :
ما از نمازگزاران نبودیم.
4⃣ ـ گروهی همیشه نماز می خوانند، و در نمازشان خشوع دارند.
خداوند متعال فرمود:
(قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون)
مؤمنون آیه 1 و 2
مؤمنان رستگار شدند، آنهایی که در نمازشان با خشوع هستند.
و اقم الصلاة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر.
عنکبوت، 45
نماز را بپادار، که نماز انسان را از هر کار زشت و منکر باز می دارد و یاد خدا بزرگتر است
نقل شده است:
هنگامی که شیطان به خداوند گفت من از چهار طرف جلو، پشت، راست و چپ انسان را گرفتار و گمراه میکنم “لَأقْعُدَنَّ لَهُم صِراطک المستقیم٭ ثم لاتینَّهم مِنْ بَینِ أیدیهم ومِنْ خَلْفِهِم وعَن أیمانِهِم وعَن شمائلهم”
فرشتگان پرسیدند:
شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است، پس چگونه انسان نجات مییابد؟
خداوند فرمود:
راه بالا و پایین باز است؛
راه بالا نیایش و راه پایین سجده و بر خاک افتادن است.
بنابراین، کسی که دستی به سوی خدا بلند کند یا سری بر آستان او بساید، میتواند شیطان را طرد کند
?بحار، ج 60، ص 155
أللَّھُـمَ؏ َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
یک دقیقه مطالعه
لقمان حکیم گفت:
من سالها با داروهای مختلف، مردم را مداوا کردم؛
و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم؛
که هیچ دارویی بهتر از “محبت” نیست!
کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟
لقمان حکیم لبخندی زد و گفت؛
“مقدار دارو را افزایش بده! “
ِ
جواب سلام را باسلام بده،
جواب تشکر را با تواضع،
جواب کینه را با گذشت،
جواب بی مهری را با محبت،
جواب دروغ را با راستی،
جواب دشمنی را با دوستی،
جواب خشم را به صبوری،
جواب سرد را به گرمی،
جواب نامردی را با مردانگی،
جواب پشت کار را با تشویق،
جواب بی ادب را با سکوت،
جواب نگاه مهربان را با لبخند،
جواب لبخند را با خنده،
جواب دل مرده را با امید،
جواب منتظر را با نوید،
جواب گناه را با بخشش،
هیچ وقت هیچ چیز و هیچ کس را بی جواب نگذار، مطمئن باش هر جوابی بدهی،
یک روزی، به یک نحوی، یک جایی به تو باز میگردد.
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
برای اینکه بدانید اعمالی را که انجام می دهید مورد قبول خداوند قرار می گیرد یا نه ببینید بعد از هر عمل چه کاری را انجام می دهید :
1- الطاعه بعد الطاعه دلیل علی قبول الطاعه ؛
اگر طاعت پشت طاعت انجام می دهید دلیلی بر مورد قبول قرار گرفتن طاعت های شماست.
2- الطاعه بعد المعصیه دلیل علی غفران المعصیه ؛
اگر بعد از معصیت و گناه ، طاعتی انجام می دهید دلیلی بر بخشیده شدن آن معصیت است.
3- المعصیه بعد الطاعه دلیل علی رد الطاعه ؛
اگر بعد از طاعتی ، گناه و معصیتی انجام دهید ، دلیلی بر عدم پذیرش و رد شدن آن طاعت شماست.
4- المعصیه بعد المعصیه دلیل علی خذلان العبد ؛
اگر همینطور گناه و معصیت پشت گناه و معصیت انجام شود ،
وای به حال آن بنده که در زیانکاری وحشتناکی است! ?
حق الناس در آخرت
?روایت داریم حق الناس در برزخ انسان را اسیر می کند مثلا یک سوم فشار قبر متعلق به غیبت است. در روایتی دیگر هست که خداوند بر روی پل صراط کمینی قرار داده که هر کس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.
رسول اکرم (صلی لله علیه واله) فرمودند: بیچاره ترین مردم کسی است که با اعمال خوب وارد صحرای محشر شود مثلا در نماز ، حج و … مشکلی نداشته باشد و جز اصحاب یمین قرار گیرد اما زمانی که قصد ورود به بهشت می کند گروهی از مردم مانع می شوند . علت را جویا می شود و می شنوند که حقوق آنها را پایمال کرده است . در آن لحظه از فرشتگان کمک می طلبند و آنها می گویند: حلالیت بگیر , یعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت کنند وقتی این کار را می کنند متوجه می شوند دیگر هیچ چیز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند که از نظر پیامبر بیچاره ترین بنده ها هستند.
«حجت الاسلام رفیعی»
?
ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ میکند؟
?یکى ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎنى ﺩﺭﺷﺖ
ﺩﻭمى ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭘﻮستى ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ!
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ
یکى ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ گرانبها ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻔﺎلى ﻭ ﺳﺎﺩﻩ
ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁبى ﮔﻮﺍﺭﺍ!
ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ میکنید؟
ﻫﻤگى ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎلى ﺭﺍ!
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ: میبینید؟! ﺯﻣﺎنى ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍنﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ بى ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ!
ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ انسانها ﺩﯾﺮ ﺭﻭ میشود..
صبر بر بداخلاقی همسر
#شیخ_جعفر_کاشف_الغطاء
یکی از خصوصیاتی که انسان را در امور معنوی خیلی رشد می دهد و او را به کمال می رساند، صبر بر بداخلاقی اطرافیان است.
قطعا خودمان نباید بداخلاق باشیم، بر بداخلاقی اطرافیانمان هم باید صبر کنیم.
مثلا شخصی پدر و مادرش پیر شده اند و اخلاق تندی دارند.
یا شاگرد بر بداخلاقی استادش صبر کند.
اما شاید هیچ چیز مانند صبر بر بداخلاقی همسر انسان را به کمال نرسانده؛اینکه همسر انسان بد اخلاق باشد و صبر کند.
داستان:
مرحوم شیخ_جعفر_کاشف_الغطاء از بزرگترین فقیهان عالَم تشیّع بوده است، در حدّى که علماى بزرگ شیعه از قول او نقل کرده اند که فرموده بود: اگر تمام کتابهاى فقهى شیعه را در رودخانه بریزند و به دریا برود و شیعه دیگر یک ورق فقه دستش نباشد، من از اول تا آخر فقه شیعه را در سینه ام دارم، همه را بیرون مى دهم تا دوباره بنویسند. مرجع هم شده بود.
اهل علم و اصحاب سرّش فهمیدند که همسرش در خانه بداخلاقى مى کند، ولى خیلى هم خبر از داستان نداشتند. این قدر در مقام جستوجو برآمدند تا به این نتیجه رسیدند که این مرد بزرگ الهى، این فقیه عالى قدر گاهى که به داخل خانه مى رود، همسرش حسابى او را کتک مى زند.
یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند گفتند: آقا ما داستانى شنیده ایم از خودتان باید بپرسیم، آیا همسر شما گاهى شما را مى زند؟!
فرمود : بله، عرب است، قدرتمند هم هست، قوى البنیه هم هست، گاهى که عصبانى مى شود، حسابى مرا مى زند. من هم زورم به او نمى رسد.
گفتند: او را طلاق بدهید.گفت: نمى دهم.گفتند: اجازه بدهید ما زنهایمان را بفرستیم، ادبش کنند.گفت: این کار را هم اجازه نمى دهم.گفتند: چرا؟
گفت: این زن در این خانه براى من از اعظم نعمتهاى خداست، چون وقتى بیرون مى آیم و در صحن امیر المومنین مى ایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز مى خوانند، مردم در برابر من تعظیم مى کنند؛
گاهى در برابر این مقاماتى که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمى دارد، همان وقت مى آیم در خانه کتک مى خورم، هوایم بیرون مى رود! این چوب_الهى است، این باید باشد.
[کتاب نفس؛ شیخ حسین انصاریان،
ص 328]
#برای_بانو_جان
خانم محترم چرا حرفی که ده سال پیش مادرشوهرت بهت زده رو دنبال خودت اینور و اون ور میکشونی و هر جا حرف مادر شوهر می شه با آب و تاب برای دیگران تعریف میکنی
یا
آقای محترم چندین سال پیش یه تیکه جهیزیه خانومت کم آورده چرا هی تو سرش میکوبی و توهین میکنی
نکنید دیگه،زشته
حالا اون مادرشوهر هزار دفعه از عروس تعریف و تمجید کرده خانم این همه لطف رو نمی بینه ،اِلا و بِلا چسبیده به ده سال پیش
یا اون اقا ،مادر خانم و پدر خانومش چقدر وسیله تو این مدت خریدن و آوردن و کادو دادن
بازم داره سرکوفت اون یه تیکه رو میزنه
افرادی که این مدلین شبیه سطل زباله میمونن،چون دائم در حال جمع کردن زباله های فکری هستند و بوی ناخوشایند که همون انرژی منفی باشه از خودشون ساطع میکنن
این افراد غیر از اینکه خودشون رو آزار میدن و گاهی افراد نزدیک رو با حرفاشون آزرده میکنن چیز دیگه ای عایدشون نمیشه
بیایید همیشه رو افکار مثبت تمرکز کنیم و ذهن رو از زباله های تنفر و خشم رها کنیم؛
کبوتر امام حسین علیه السلام !
سخن حضرت علامه امینی رحمت الله علیه
هر سال بعد ازماه محرم وصفر که می شد مرحوم علامه امینی خطاب به عزاداران سید الشهدا علیه السلام می فرمودند:
کبوتر بازها وقتی یه کبوتر از بازار می خرند، چند روزی بال و پرش رو می بندند، روی پشت بام خونه بهش آب و دانه میدن، بعد چند روز بال و پرش رو باز می کنند ، و پروازش میدن، اگه اون کبوتر رفت و مجددأ برگشت روی همون پشت بام نشست، میگن هنر داره و رَگه داره ، اما اگه برنگشت و رفت، روی پشت بام کس دیگه ای نشست، میگن بی هنر و بی رگ بود !
(آهای مردم آهای جوان ها ، محرم و صفر گذشت) و توی این دو ماه امام حسین(علیه السلام) ما ها رو خرید، بال و پَر مون رو بست پیش خودش نگه داشت، در این دو ماه میهمان امام حسین(علیه السلام) بودیم و هر جا دعوتمون کردند به احترام امام حسین(علیه السلام) بود و در واقع از آب و نان امام حسین(علیه السلام) خوردیم،
حالا بعد دو ماه بال و پر مون رو باز کرده که پرواز کنیم، نکنه که بی هنر و بی رگ باشیم، بریم روی بام کس دیگه بشینیم، نکنه نان ونمک بخوریم و نمکدون بشکنیم، بیایید به امام حسین(علیه السلام) یه قول بدیم، قول بدیم که تا ماه محرم سال دیگه فقط کبوتر امام حسین(علیه السلام) باشیم وفقط واسه اون پرواز کنیم، وفقط روی پشت بام امام باشیم.
کوچیک تر که بودیم بی دلیل میخندیدیم
بی بهونه گریه میکردیم،
صبوری حالیمون نبود..
بی دلیل شاد بودیم..
شاید سنمون 2 رقمی هم نشده بود ها اما معرفتمون بی رقم بود
اما این روزا .. بد شدیم !
درِ کلاس معرفت رو بستیم،
پُلمپش کردیم ..
برای بخشیدن دنبال دلیل میگردیم !
از بلند خندیدن هراس داریم که نکنه نیمه شب گوش های همسایه رو اذیت کنه …
از گریه کردن هم میترسیم که نکنه دشمنمون از دور ما رو ببینه و از ته دل شادی کنه …
” ما آدما این روزا
عجیب از بچگیمون ، فاصله گرفتیم “
خیر مرده ها کنید
حدیث دارد که بهترین شما کسی است که غذا درست کنه بده درِ خونه مردم!
قدیم آبگوشت درست می کردن ، یکی یدونه به همسایه ها میدادن.
پدرش عدس پلو دوست داشت، عدس پلو درست می کردن شب جمعه یکی یدونه در خونه ها می دادن .
روایت دارد ارواح مومنین شب جمعه میان رو پشت بوم ها؛ التماس میکنن اون لقمه نونی که برای سگ هاتون میندازید برای ما خیر کنید، ما محتاجیم!
اونوقت حالا به فکر مرده ها کسی نیست،
میگه کار من نمیگیره چیکار کنم؟ دست به هر کاری میزنم نمیشه
بابا ازت راضی نیست
میگه اع چرا بابا ازم راضی بود
زمان حیات راضی بود اما حالا که مرده براش کار خیر نکردی الان ناراضی شده، یه سوره قرآن براش نمیخونه!!
˝آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)˝
#فکر_کردن_درد_دارد
چرا امام زمان نمیآیند؟
حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی:
در کتابی خواندم، شاید در حدود دویست، سیصد سال پیش جمعی از صلحا در نجف اشرف مجتمع بودند. از آدم های بسیار خوب و مقدّس. روزی با خودشان نشستند و گفتند: چرا امام نمی آید؟ در صورتی که ما بیش از سیصد و سیزده نفر که او لازم دارد هستیم. به این فکر افتادند که سرّ تأخیر در ظهور را به دست آورند. تصمیمشان بر این شد که از بین خودشان یک نفر را که به تأیید همه خوبترینشان هست، انتخاب کنند و او را بفرستند در مسجد کوفه یا سهله تا اعتکاف کند و از خود امام بخواهد که سرّ تأخیر در ظهور را بیان بفرماید.جمعیّت خودشان را به دو قسمت تقسیم کردند و قسمت بهتر را باز به دو قسمت و همچنین تا آن فرد آخر را که از همه بهتر و مقدّس تر و زاهد تر بود انتخاب کردند که او به مسجد سهله یا مسجد کوفه برود.
او هم رفت و بعد از دو سه روزی برگشت. پرسیدند چه طور شد؟ گفت: راست مطلب این که من وقتی از نجف بیرون رفتم و رو به مسجد سهله راه افتادم با کمال تعجّب دیدم شهری بسیار آباد و خرّم در مقابل من ظاهر شد. جلو
جلو رفتم. پرسیدم: اینجا کجاست؟ گفتند: این شهر صاحب الزمان است و امام ظهور کرده است. بسیار خوشحال شدم و شتابان به در خانهی امام رفتم. کسی آمد و گفتم: به امام بگو فلانی آمده و اذن ملاقات می خواهد. او رفت و برگشت و گفت: آقا می فرمایند: شما فعلاً خسته ای، از راه رسیدهای. برو فلان خانه (نشانی دادند) آنجا مرد بزرگی هست.
ما دختر او را برای شما تزویج کردیم. آنجا باش و هر وقت احضار کردیم، بیا. من خوشحال شدم. به آن آدرس رفتم و خانه را پیدا کردم. از من خیلی پذیرایی کردند و آن دختر را به اتاق من آوردند، هنوز ننشسته بودم که درِ اتاق را زدند. گفتم: کیست؟ گفت: مأمور از طرف امام. می فرمایند: بیا! می خواهیم قیام کنیم و شما را به جایی بفرستیم. گفتم: به امام بگو امشب را صبر کنید. گفت: فرموده اند: همین الآن بیا. گفتم: بگو من امشب نمیآیم تا این را گفتم دیدم هیچ خبری نیست. نه شهری هست، نه خانهای هست و نه عروسی. من هستم و صحرای نجف ؛معلوم شد مکاشفه ای بوده و خواستهاند به ما بفهمانند که ما هنوز آمادگی برای آمدن امام زمان (علیه السلام)نداریم.
#پندانه
مگر چگونه زندگی میکنیم که تا کسی میمیرد
میگوییم راحت شد !!
خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم ،
مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم
بی هیچ ملاحظه ای ایام میگذرانیم اما دلمان
عمر نوح میخواهد !!
کم میخندیم و زود عصبانی میشویم
کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم !
زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم،
زندگی ساختن را یاد گرفته ایم
اما زندگی کردن را نه
ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است
بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم
بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم
فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه
بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم
عجله کردن را آموخته ایم
ونه صبر کردن را…!
مگر بیشتر از یکبار فرصت
زندگی کردن داریم…؟!
امیرالمؤمنین علیهالسلام:
عُمرُ المَرءِ لاقیمةَ لَه.
عمر انسان (آنقدر گرانبها است که) به هیچ قیمتی قابل ارزیابی نیست.
اسرارالبلاغه، ص ٨٩
گاهی از من “مذهبی"؛
تنها یک تیپ مذهبی باقی می ماند؛
گاهی من “مذهبی” آنقدر درگیر پست ها و متن هایم در صفحات مجازی می شوم؛
که از خواندن روزانه چند خط قرآن یا کتب روایی،غافل میشوم؛
.
و در پایان روز،میبینم که حتی یک دهم وقتی که در فضای مجازی بودیم،در فضای قرآن و حدیث نفس نکشیدم….
آنقدر که آنلاین بودم و اولین نفر پست های دیگران را تائید کردم؛
به فکر نماز اول وقت نبودم…
.
آنقدر درگیر جذب حداکثری شدم که فراموش کردم “اخلاص” و “عبودیت” رمز برکت در کارهایمان است…
آنقدر که به فکر آبروی خود،و برانگیختن تشویق دیگران و تائید کردن هایشان بودم،
به فکر رضایت صاحب زمانمان نبودم…
گام های شیطان برای عادی سازی روابط !
گام اول
مرد مجازی: سلام خواهرم
زن مجازی: سلام (هر چه باشد جواب سلام واجب است!?)
مرد مجازی: خواهری من قصد مزاحمت ندارم. فقط بهعنوان برادرتان درخواستی دارم.
زن مجازی: (باکمی تعلل و تأمل) خواهش میکنم، بفرمایید!?
مرد مجازی: من رفتار شمارا در گروهها دیدهام. شما واقعاً خانم موقر و فهمیدهای هستید. من در فضای مجازی به دنبال کسی مثل شما هستم که مثل خواهرم مواظبم باشد و نگذارد در لغزشگاهها دچار لغزش شوم! به راهنمایی شما در این فضای آلوده در برخورد با نامحرمان خیلی نیاز دارم!?
زن مجازی: حرف عجیبی میزنید! چه نیازی هست که شما با یک نامحرم ارتباط آلوده داشته باشد تا از ارتباطهای آلوده دیگر در امان بمانید؟?
مرد مجازی: نه اینطور قضاوت نکنید! من به دنبال آلودگی و هوس و این حرفها نیستم. از وقار شما در برخورد با دیگران خوشم آمده. خانمهای زیادی سعی کردهاند با من ارتباط برقرار کنند اما من خودم را از همه آلودگیها نجات دادهام شکر خدا. به دنبال نقطه اتکایی برای فرار از وسوسههای فضای مجازی میگردم!?
زن مجازی: ببخشید من معذورم. من قبل از اینکه غریقی را نجات بدهم خودم به ورطه نابودی کشیده میشوم. لطفاً پیام ندهید چون بلاک میکنم!?
مرد مجازی: اجازه میدهید فقط پیامهای مذهبی برای شما ارسال کنم؟
زن مجازی: اشکال ندارد. من استفاده میکنم. اما حق چت کردن چون پاسخ نمیدهم!ندارید?
مرد مجازی: حتماً! حتماً
گام دوم
مرد مجازی: ببخشید خواهر سؤالی دارم. شما متأهل هستید؟ چون جواب هیچکدام از سؤالاتی که از شما میپرسم نمیدهید!
زن مجازی: بله. من متأهلم و همسرم از همه تعاملات من در این فضا خبر دارد.
مرد مجازی: من هم متأهل هستم.
زن مجازی: پس شما متأهل هستید؟ شرمآور است که با وجودیکه متأهل هستید به دنبال زنهای دیگر هستید. ولی من ترجیح میدهم همه انرژی و وقتم را برای همسرم صرف کنم.?
مرد مجازی: شما دوباره برگشتید به پله اول! من که گفتم دنبال یک مشاور روحی هستم. چرا از کمک به من مضایقه میکنید؟?
گام سوم
مرد مجازی: آبجی لطفاً کمی درباره هدف زندگی برای من توضیح بدهید. من احساس پوچی میکنم…
و پاسخ زن مجازی…?
مرد مجازی: خیلی عالی توضیح دادید. کسانی مثل شما حقیقتاً کمیاباند. من قدردان شما هستم!
گام چهارم:
مرد مجازی: خواهرم رفتارهای خانمم جدیداً کلافه کننده است. نمیدانم چطور باید با او رفتار کنم تا زندگیام لذتبخش شود…شما که خانم هستید لطفاً من را راهنمایی کنید!
و پاسخ زن مجازی…?
گام پنجم:
مرد مجازی: ایکاش به خانمم تفهیم میکردم که مثل شما فکر کند، مثل شما صحبت کند و مثل شما رفتار کند…
و پاسخ زن مجازی درحالیکه در دلش قند آب میشود…?
گام ششم…??
گام هفتم…???♥️
گام هشتم…♥️♥️♥️
گام آخر:
اکنون دیگر زن، یک هویت مجازی نیست. واقعیتی است ویرانه که در کنجی نشسته و با حسرت تمام به خرابههای زندگیاش نگاه میکند؛ و هرازگاهی قطره اشکی، صورتش را خیس میکند…
همه لحظات شاد زندگی او و همسرش از مقابل چشمان خیسش رژه میروند اما دیگر کار از کار از گذشته است…
سرمایههای بزرگی را به خاطر چیزی ازدستداده است که واقعیتی جز گناه و خیانت و دروغ نداشته است…
این داستان واقعی بود.و روال رابطه ناصحیح به همین صورت بازسازیشده در داستان بوده است؛ و هرروز این داستانهای واقعی تکرار خواهد شد اگر یقین نداشته باشم که شیطان گامبهگام ما را به نیستی و فنا نزدیک میکند…
واقعا خانم های عزیز این مکالمه براتون اشنا نبود ????
پ.ن: مراقب این ارتباطات باشید، مجازیست اما زندگی را حقیقی ویران میکند!
مراقب باشید، شما مشاور، روانشناس خانواده، مربی تربیتی کودک و… نیستید!
مراقب باشید!
مراقب باشید!
مراقب باشید!
فقط به خاطر مادرم
وقتی یک سالت بود مشغول شد به غذا دادن و شستنت.
?و تو با گریه های طولانی شب از او تشکر کردی.
وقتی دو سالت بود مشغول شد به اموزش دادنت به راه رفتن
?اما تو با فرار از آن هنگامی که صدایت میکرد از او تشکر کردی.
☺️وقتی سه سالت بود مشغول شد به غذاهای خوشمزه برایت پختن
?و تو با ریختن غذا بر روی زمین ازش تشکر کردی
☺️وقتی چهار سالت بود مشغول شد به دادن مداد به دستت تا نوشتن را یاد بگیری
?و تو با خط خطی کردن روی دیوار از او تشکر کردی
☺️وقتی پنج سالت بود مشغول شد به پوشاندن بهترین لباساها برای عید
?وتو با کثیف کردن لباسها از او تشکر کردی
☺️وقتی شش سالت بود مشغول شد به ثبت نام کردن تو در مدرسه
?وتو با جیغ و داد که نمیخواهم بروم به مدرسه از او تشکر کردی
☺️وقتی که ده سالت بود مشغول شد به منتظر ماندنت برای برگشت از مدرسه تا تو را در اغوش بگیرد
?و تو با زود رفتن به اتاقت از او تشکر کردی
☺️وقتی پانزده سالت بود مشغول شد به گریه کردن برای پیروز شدنت
?وتو با خواستن هدیه بابت پیروزیت از او تشکر کردی
☺️وقتی بیست سالت بود مشغول شد به تمنای اینکه با اوبه خانه فامیل و اشنایان بروی
?وتو بارفتن و نشستن پیش دوستانت از او تشکر کردی
☺️وقتی بیست و پنج سالت بود تو را در امور ازدواجت کمک کرد
?و تو با دور شدن از او ونشستن کنار همسرت از او تشکر کردی
☺️وقتی که سی سالت بود مشغول شد به گفتن بعضی از نصیحتها به تو که درمورد کودکان است
?و تو با گفتن این جمله که در کارهایمان دخالت نکن از او تشکر کردی
☺️وقتی سی و پنج سالت بود ،زنگ زد که تو را برای ناهار دعوت کند
?و تو با گفتن این روزها مشغولم از او تشکر کردی
☺️وقتی چهل سالت بود خبرت کرد که مریض است و نیاز دارد که از او مراقبت کنی
?و تو با گفتن رنج و زحمت از والدین به فرزندان منتقل میشود از او تشکر کردی
و در روزی از روزها از این دنیا میرود و عشقش نسبت به تو هنوز در قلبش است اگر مادرت هنوز کنارت است او را رها مکن و محبتش را فراموش نکن وکاری کن که راضی باشد
چون در تمام زندگی فقط یک ❤️مادر❤️داری
و وقتی میمیردانگاه ملائکه میگویند که فوت شد ان کسی که به سبب ان به تو رحم میشد(اتقوا الله فی الامهات)
این پیام برای هر انسانی که عزیز است برای مادرش?
مادر❤️ : اگر گرسنه شدی رستوران است
اگر مریض شدی بیمارستان است
اگرخوشحال شدی جشن است
اگر خوابیدی بیدارکننده است
اگر غائب شدی دعاگویت است
ایا با او به احسان و نیکی رفتار کردی……
داخل منزل میشویم و میگوییم : مادر کجاست؟
با انکه از او چیزی نمیخواهیم
انگار وطن است!! از او دور میشویم و برمیگردیم که او را ببینیم
❤️❤️
خداوندا از مادرم سه چیز را دور کن
تنگی قبر،اتش جهنم،و فتنه های قبر را
#لطیفه
واقعآ مغز هسته زردآلو عقل زاست؟
مردی حاشیه خیابون بساط پهن کرده بود،
زردآلو هر کیلو 2000 تومن،
هسته زردآلو هرکیلو 4000 تومن.
یکی پرسید چرا هسته اش از زرد خود زردالو گرونتره؟؟؟
فروشنده گفت چون عقل آدم رو زیاد میکنه.
مرد کمی فکر کردُ گفت، یه کیلو هسته بده .
خرید و همون نزدیکی نشست و مشغول شکستن و خوردن شد با خودش گفت:
چه کاری بود، زردآلو میخریدم هم خود زردالو رو میخوردم هم هسته شو، هم ارزونتر بود
رفتُ همین حرف رو به فروشنده گفت
فروشنده گفت: بــــــله ،
نگفتم عقل آدم رو زیاد میکنه !!!
چه زود هم اثر کرد??
حق مادر
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «حق پدر این است که از او در طول زندگی اطاعت کنی و اما حق مادر را هرگز نمی توانی ادا کنی. حتی اگر به تعداد شن های بیابان و قطره های باران، روزها در خدمتش بایستی، تنها به جای زحمات طاقت فرسای دوران بارداری او نخواهد بود». شخصی به پیامبر از کج خلقی مادر شکایت کرد، حضرت فرمود: «او در آن نُه ماه که بار تو را تحمل می کرد و آن دو سال که تو را شیر داد و شب هایی که بیداری کشید و روزهایی که برای تو تحمل تشنگی کرد، کج خلق نبود». مرد گفت: من جزای زحماتش را پرداخته ام و او را دوبار بر دوش گرفته و به حج برده ام. حضرت فرمود: «حتی جزای یک ناله او را هنگام وضع حمل نپرداخته ای».
آیت الله مجتهدی (ره)؛
ملاعلی همدانی رفت مشهد خدمت اقای نخودکی و به ایشان گفت مرا موعظه کن.
ایشان گفت؛ ○ مرنج و مرنجان ○
گفت خب مرنجانش راحت است,
کسی را نمیرنجانم ولی مرنج را چه کنم؟
ایشان جواب داد خودت را کسی ندان,
عیب کار ما این است که ما خودمان را کسی میدانیم. تا کسی به ما میگوید بالای چشمت ابروست عصبانی میشویم.
وقتی خودمان را کسی بدانیم,
از همه می رنجیم…
هرروز یک قدم برای نزدیکی فرج
از علایم مهم اولیای الهی، تأثیری است که همنشینی با آنها در درون انسان میگذارد، انسان را به یاد خدا میاندازند و محضر آنها، نورانی و مقدس و با صفا است؛
آنچنانکه رغبتها به دنیا، کم شده و تمایل بیشتری برای توجه به آخرت و رسیدن به معنویت در درون، پدید میآید. در واقع، اولیای حقیقی، همانها هستند که
حضرت عیسی علینبیناوآلهوعلیهالسلام
در پاسخ به پرسش حواریون که با چه کسی همنشین شویم، فرمود :
♢کسی که دیدنش شما را به یاد خداوند بیندازد و
♢ صحبتهایش، بر علم شما بیفزاید و
♢ عملش، رغبت شما را به آخرت افزایش دهد.(قَالَ رَسُولُ ا للهِ ص قَالَتِ الْحَوَارِیُّونَ لِعِیسَی یَا رُوحَ ا للهِ مَنْ نُجَالِسُ قَالَ مَنْ یُذَکِّرُکُمُ ا للهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُهُ (الکافی، ج1، ص39، باب مجالسة العلماء و صحبتهم …).)
بسم الله الرحمن الرحیم
کمک آبرومندانه…‼️
…شخصی به حضور حضرت رضا علیه السلام آمد و پس از سلام عرض کرد :
…من از دوستان شما و پدران شما هستم ، از سفر حج برمی گردم ، پولم تمام شده و میخواهم به محل سکونتم بروم مبلغی که مرا به وطنم برساند به من بدهید ، وقتی که به وطن رسیدم ، وضع مالی من در محل خوب است ، به همان اندازه که به من داده ای ، به نیت شما به فقراء صدقه می دهم.
…حضرت رضا"علیه السلام"برخاست و به اندرون خانه اش رفت و پس از ساعتی بازگشت و دستش را از پنجره بالای در ، بیرون آورد و به آن حاجی فرمود :
…این دویست درهم را بگیر ، و مخارج سفر را با آن تاءمین کن ، وقتی که به وطن رسیدی ، لازم نیست که آن را از جانب من به فقرا صدقه بدهی ، آن را به تو بخشیدم ، برو که نه من تو را ببینم و نه تو مرا ببینی.
…آن شخص به سوی وطن خود رفت .
یکی از حاضران از حضرت رضا"علیه السلام” پرسید :
…چرا پول را از بالای پنجره به او دادید و نخواستی او تو را ببیند؟
…حضرت رضا"علیه السلام” فرمود : از آن ترسیدم که مبادا وقتی که با او رخ به رخ شدم ، خواری سؤال کردن را در چهره اش مشاهده نمایم ،
?آیا نشنیده ای که رسول خدا"صلی الله علیه و اله"فرمود :
المستر بالحسنة تعدل سبعین حجة ، والمذیع بالسیئة مخذول والمستتر بها مغفور
آن کسی که کار نیکوی خود را بپوشاند ، پاداش او برابر هفتاد حج ( مستحبی ) است و آن کس که آشکارا گناه کند ، درمانده بی چاره است ، و آن کس که آن را بپوشاند ، زیر پوشش آمرزش خدا است.
?مناقب آل ابیطالب ، ج 4 ص 360 - 361 فروع کافی ، ص 23 و 24
#داستان
پیام, پیامبر
پیامبر، «پیام» «بر» است.
و وظیفه اصلی او رساندن محتوای «پیام» است.
اما برای آنها که از ابتدا پیامش را نپذیرفتند و بعد به خاطر شهرتش و محبوبیتش و منافع حکومتش پذیرایش شدند، رحلت او هم به معنای رحلت پیامش بود!
و گمان کردند که می توانند با نفهمیدن پیامش، خلیفه اش باشند!
و امروز بسیارند آنها که پیامش را نشنیدند و نفهمیدند اما به نام پیروانش نامیده شدند!
و بسیارند آنها که گمان می کنند باید نفهمیده و ندانسته اطاعتش کنند و عاشقش شوند!
و کم نیستند گروهی که امروز به نامش گردن می زنند و قتل عام می کنند و گمان می کنند که اطاعتش می کنند.
و امروز ماییم و پیامبری که برایش روضه می خوانیم، جشن می گیریم، با یاد و نامش صلوات می فرستیم و عاشقانه ستایشش می کنیم.
اما هنوز محتوای پیامش را درنیافته ایم.
هنوز نمی دانیم او چگونه رحمتی برای عالمیان بود که ما امروز در محبت نسبت به برادران اهل سنت خود تردید داریم.
هنوز نمی دانیم او چگونه خود را برای هدایت مردم هلاک می کرد تا راه صحیح امر به معروف و نهی از منکر را از او فرابگیریم.
و هنوز نمی دانیم چرا او از میان همه این آداب و مناسک هدف خود را مکارم اخلاق معرفی کند.
و اکنون باید بیندیشیم اگر امروز برای ما مبعوث می شد، آیا به پیامش ایمان می آوردیم؟
آقا علی ابن موسی الرضا(علیه السلام):
عقل شخص مسلمان تمام نیست ، مگر این که ده خصلت را دارا باشد : از اوامید خیر باشد ، از بدى او در امان باشند ، خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد ، خیر بسیار خود را اندک شمارد ، هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود ، در عمر خود از دانشطلبى خسته نشود ، فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد ، خوارى در راه خدایش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد ، گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد . سپس فرمود : دهمى چیست و چیست دهمى ! به او گفته شد : چیست ؟ فرمود : احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزگارتر است
تحف العقول ، ص 467
آقا علی ابن موسی الرضا(علیه السلام):
مؤمن ، مؤمن واقعى نیست ، مگر آن که سه خصلت در او باشد : سنتى از پروردگارش و سنتى از پیامبرش و سنتى از امامش . اما سنت پروردگارش ، پوشاندن راز خود است ، اما سنت پیغمبرش ، مدارا و نرم رفتارى با مردم است ، اما سنت امامش صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است
اصول کافى ، ج 3 ، ص 339
هدیه دادن به اهلبیت مثل زیره بردن به کرمان است.
پیر روشن ضمیر، مرحوم شیخ عبدالکریم حامد(قدس سره):
یک زمانی سوره یاسین را خواندم و به آقا امام حسن مجتبی(علیه السلام) هدیه کردم.
شب که خوابیدم در خواب دیدم یک لیوان آبی در دست دارم و به طرف دریا می روم و در کنار دریا، امام حسن علیه السلام ایستاده اند.
این لیوان آب را به ایشان هدیه دادم و ایشان این آب را به دریا ریختند و تشکر کردند.
تعبیر خواب این بود که ما در حقیقت زیره به کرمان می بریم و آن چه هدیه میفرستیم از کَرَم و لطف ایشان و مال خود آن هاست.
?بهترین شاگرد شیخ،ص 104، 105
آثار #برآوردن_حاجت مردم….
پیامبر #رحمت(صلی آله علیه وآله):
کسى که حاجت برادر #مؤمن خود را برآورده سازد، مانند کسى است که عمر خود را به #عبادت گذرانده باشد.
?طوسی، امالى،ص481
#زلزله_زدگان.
نشانه های #صابر
پیامبر اکرم (صلی لله علیه وآله) فرمودند:
نشانه انسان صبور در سه چیز است :
اوّل : آن که کسل نشود،
دوّم : آن که آزرده خاطر نگردد،
(دل تنگ نمیشود )
سوّم : آن که از خداوند عزّوجلّ شکوه نکند،
زیرا وقتى که کسل شود، حقّ را ضایع مى کند،و چون آزرده خاطر گردد شکر را به جا نمی آورد،و چون از پروردگارش شکایت کند در واقع او را نافرمانى نموده است.
#بحار_الانوار جلد 71 صفحه 86
آیت الله حائری شیرازی
#تمثیلات: سیلی میزنند تا از خواب بپری
میخواهی بچهات را که از هوش رفته، بیدار کنی، او را میبوسی یا نیشگون میگیری؟
چرا برای #زلزله نماز آیات میخوانیم؟ زیرا زلزله آیهای است که برای بیدار شدن ما، از جانب خدای حکیم صادر شده است. زمینی که اینقدر رام و آرام است، اگر یک لحظه آرامش از او گرفته شود، چنین ویرانی بهبار میآورد. پس این نعمت و این سکون را فراموش نکن!
زلزله مثل #سیلیای است که بر صورت کسی میزنند تا خوابش نبرد. #دنیا یخبندان غفلت است، در #یخبندان، اگر بخوابی، یخ میزنی، لابد دیدهاید که کسانی که در برف راه گم میکنند بهصورت هم سیلی میزنند تا مبادا خوابشان ببرد، زلزله یک سیلی است که بر صورت جامعه نواخته میشود تا در یخبندان غفلت دنیا، جامعه #خوابش نبرد.
شما میگویید «من غفلت میکنم، به بقیه سیلی میزنند؟» از نظر آن کسی که مربّی همه انسانهاست، همهی ما از یک #پیکریم. بنی آدم را اعضای یک پیکر میداند، از این جهت، به یکجا میزند تا جای دیگر درد بگیرد. وقتی بچّهات را تنبیه میکنی، یا اینکه با دستش خطا کرده به کف پایش میزنی، با زبانش بد گفته، اما پشت دستش را میزنی، چون زبان و دست، اعضای یک پیکرند.
صبور باش،وقتیکه؛
✔️عزت مندی،و خفیفِت میکنن.
✔️درستکاری و بهت تهمت میزنن
✔️به حق دعوت میکنی،و مسخره ات میکنن.
✔️بی گناهی،و آزارت میدن.
✔️صاحب حقی وباهات مخالفت میکنن.
عمل ما،برگرفته از افکارماست!
فکر?عمل رو تولید میکنه!
وعمل? آرام آرام،اخلاقتو رقم میزنه!
مراقب افکارت باش؛که میشه عملت!
مراقب اعمالت باش که میشه اخلاقت.
#مهارتهای_مهرورزی
تنهاروحِ ایمانه، که برای خدا ارزشمنده!
ایـمان و اخلاص
به عملِ تو ارزش و اعتبار میده.
بجای انجام اعمالِ خیر زیاد
اول پایه های ایمان رو در وجودت محکم کن.
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
عمَر رو به بقیّه میکند و میگوید:
«چرا هر کدام از شما در گوشهای نشستهاید؟ .بیایید با خلیفه رسول خدا ، ابوبکر بیعت کنید» …..(1)….
عثمان از جا بلند میشود و نزد ابوبکر میرود و با او بیعت میکند ، با بیعت عثمان همه بنی امیّه با ابوبکر بیعت میکنند .(2)
➖اکنون ، همه نگاهها متوجّه بنی هاشم و خاندان پیامبر است ، آیا آنها با ابوبکر بیعت خواهند کرد ؟
➖در این میان، جمعیّت زیادی وارد شهر مدینه میشوند، خدایا! این همه جمعیّت از کجا آمدهاند و در این شهر چه میخواهند؟
نگاه کن! همه آنها از قبیله أسلم میباشند.
مردم این قبیله در اطراف مدینه زندگی میکنند، آنان امروز به مدینه آمدهاند تا ابوبکر را یاری کنند.
آنها به سوی مسجد میروند، وقتی عُمَر از آمدن آنان با خبر میشود، خیلی خوشحال میشود و یقین میکند که دیگر پیروزی از آن خلیفه است…..(3)…
➖هنوز عدّهای از مردم شهر با خلیفه بیعت نکردهاند ، خوب است آنها را با پول راضی کنیم ! چه کسی است که بتواند در مقابل پول استقامت کند؟
➖ این پولها را باید برای زنان این شهر فرستاد .
باید از راه زنان در دلها نفوذ کرد ، هر کس بتواند زنان را به سوی خود جذب کند جامعه را میتواند از آنِ خود بنماید .
کیسههای پول به سوی خانههای مدینه برده میشوند . ابوبکر در منبر خود به این سخنها اشاره میکند که در حکومت من غذاهای خوب برای شما مهیا خواهد بود و روزهای خوبی در انتظارتان است .
آنجا را نگاه کن ! بیرون مسجد ، کنار درِ آن خانه را میگویم . آن زن چه میگوید ، چرا صدای خود را بلند کرده است؟
آیا میخواهید دین مرا با پول بخرید؟ هرگز! هرگز نخواهید توانست مرا از دینم جدا کنید ، من این پولهای شما را قبول نمیکنم ….
خدایا ، این شیر زن کیست که اینگونه سخن میگوید؟
او از طایفه بنی عَدیّ است ، او با گوش خود شنیده که پیامبر ، در روز غدیر ، علی را به عنوان خلیفه و جانشین خود معرّفی نموده است . اکنون، او چگونه برای پول و مال دنیا ، دست از مولای خود بردارد؟
➖آفرین بر تو ای شیر زن مدینه ! کاش مردان مدینه به اندازه تو غیرت داشتند و اینگونه علی را تنها نمیگذاشتند ….(5)….
اکنون ، کار تبلیغات شروع میشود ، باید کاری کرد که این مردم باور کنند که ابوبکر خلیفه رسول خداست .
قسمت دهم
ادامه دارد………
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
1.بحار الانوار ج28 ص347
2.الامامه و السیاسه ج1 ص18
3.تاریخ الطبری ج2 ص458
4.کنز العمال ج5 ص640
5.کنز العمال ج5 ص606
#از_شهادت_تا_شهادت
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب!
امّا ابوسفیان نمیدانست که علی ، اینگونه امید او را نا امید خواهد کرد .
آری ، آن حضرت برای اسلام زحمتهای زیادی کشیده است ، اکنون اجازه نخواهد داد تا ابوسفیان به خواسته خود برسد . اگر دیروز شمشیر علی ، مایه نجات اسلام شد امروز صبر او ، مایه بقای اسلام است .
➖اکنون ، اهل سقیفه همه با ابوبکر بیعت کردهاند ، و موقع آن فرا رسیده است که خلیفه را به مرکز شهر ببرند . خلیفه همراه با کسانی که در سقیفه هستند به مسجد شهر میرود .
در مسیر به هر کس برخورد میکنند او را مجبور میکنند تا با ابوبکر بیعت کند ….(1)…
➖آری ، مسلمانان بر خلافت ابوبکر ، متّحد شدهاند و هر کس که با این اتّحاد و یگانگی ، مخالف باشد کشته خواهد شد .
نگاه کن! خلیفه را با چه احترامی به مسجد میبرند!
➖علی ، پیکر پیامبر را دفن کرده و به خانه خود رفته است . عدّهای از مردم در مسجد پیامبر جمع شدهاند ، در این میان ، عثمان همراه با بنی اُمیّه در گوشهای از مسجد نشستهاند …..(2)…..
در این هنگام ابوبکر را وارد مسجد میکنند و او را بر بالای منبر پیامبر مینشانند .
عمَر نگاهی به مسجد میکند ، میبیند که ابوسفیان با عدّهای از بنی اُمیّه در گوشهای نشستهاند در میان آنها عثمان هم به چشم میخورد . ابوسفیان با دیگران بر ضدّ خلیفه سخن میگوید . به راستی چگونه میتوان ابوسفیان را راضی کرد ؟
راه حلّی به ذهن خلیفه میرسد . یک نفر پیام مهمّی را برای ابوسفیان میآورد:
«به تو قول میدهیم که فرزندت ، معاویه را در حکومت خود شریک کنیم» ….(3)….
ابوسفیان لبخندی میزند و میگوید:
«آری ، ابوبکر چه خوب خلیفهای است که صله رحم نمود و حقّ ما را ادا کرد» .
اکنون ابوسفیان و بنی اُمیّه برای بیعت با خلیفه میآیند . آری ، اینگونه ابوسفیان حاضر میشود که با خلیفه بیعت کند .
قسمت نهم
ادامه دارد…..
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
منابع
1.الهجوم علی بیت فاطمه ص82 نقلا از مثالب النواصب ص130
2.شرح نهج البلاغه ج6 ص11 بحار الانوار ج28 ص347
3.اعیان الشیعه ج1 ص430 تاریخ الطبری ج2 ص449
#از_شهادت_تا_شهادت