بسم الله الرحمن الرحیم
کمک آبرومندانه…‼️
…شخصی به حضور حضرت رضا علیه السلام آمد و پس از سلام عرض کرد :
…من از دوستان شما و پدران شما هستم ، از سفر حج برمی گردم ، پولم تمام شده و میخواهم به محل سکونتم بروم مبلغی که مرا به وطنم برساند به من بدهید ، وقتی که به وطن رسیدم ، وضع مالی من در محل خوب است ، به همان اندازه که به من داده ای ، به نیت شما به فقراء صدقه می دهم.
…حضرت رضا"علیه السلام"برخاست و به اندرون خانه اش رفت و پس از ساعتی بازگشت و دستش را از پنجره بالای در ، بیرون آورد و به آن حاجی فرمود :
…این دویست درهم را بگیر ، و مخارج سفر را با آن تاءمین کن ، وقتی که به وطن رسیدی ، لازم نیست که آن را از جانب من به فقرا صدقه بدهی ، آن را به تو بخشیدم ، برو که نه من تو را ببینم و نه تو مرا ببینی.
…آن شخص به سوی وطن خود رفت .
یکی از حاضران از حضرت رضا"علیه السلام” پرسید :
…چرا پول را از بالای پنجره به او دادید و نخواستی او تو را ببیند؟
…حضرت رضا"علیه السلام” فرمود : از آن ترسیدم که مبادا وقتی که با او رخ به رخ شدم ، خواری سؤال کردن را در چهره اش مشاهده نمایم ،
?آیا نشنیده ای که رسول خدا"صلی الله علیه و اله"فرمود :
المستر بالحسنة تعدل سبعین حجة ، والمذیع بالسیئة مخذول والمستتر بها مغفور
آن کسی که کار نیکوی خود را بپوشاند ، پاداش او برابر هفتاد حج ( مستحبی ) است و آن کس که آشکارا گناه کند ، درمانده بی چاره است ، و آن کس که آن را بپوشاند ، زیر پوشش آمرزش خدا است.
?مناقب آل ابیطالب ، ج 4 ص 360 - 361 فروع کافی ، ص 23 و 24
#داستان
کمک آبرومندانه