لبخند علی (علیهالسلام) رنگ میگیرد.
فرشتگان، تولد دستانی را جشن میگیرند که قرار است روزی چراغ حماسه را برافروزند.
پهلوانی به عالم چشم میگشاید که پهلوانان عالم به نامش اقتدا میکنند.
پهلوانی که فرزند مردی است که کوهِ رشادت و جوانمردی است،
فرزندِ شیر زنی است که به او شیر شهامت نوشاند.
کوهمردی که ذرهای از احترام برادرش حسین (علیهالسلام) فرو نگزارد.
حسین (علیهالسلام) امام بود و ابوالفضل، برادر امامت.
حسین (علیهالسلام) ولی بود و ابوالفضل، هم رکاب ولایت.
آری، نوزادی در گهواره خفته است که علمدار لشکر حسین (علیهالسلام) خواهد بود.
سلام بر عباس، ای غیرت مجسم… ای قامتِ فتوت…
سلام ای چشمهایی که آب را شرمنده نجابت خود خواهی کرد…
سلام ای دستهایی که رودخانههای زمین، به جستجویشان سر گردانند…
سلام ای پیشانی بلندی که آیینهی آسمان است…
السلام علیک یا اباالفضل العباس (ع)
لبخند علی ع رنگ می گیرد