حضرت آیت الله #خامنه_ای (مد ظله العالی):
[مهم است که به یاد داشته باشیم که] کجا بودیم ما، به کجا رسیدیم؛ وَاذکُروا اِذ اَنتُم قَلیلٌ مُستَضعَفُون؛ یادمان نرود آنروزی را که ما مستضعف بودیم، کم بودیم، زیردست بودیم، هم ملت ایران اینجور بود، هم جامعهی متدین اینجور بود، هم روحانیون اینجور بودند، هم جوانان علاقهمند اینجور بودند، کم و مستضعف و زیردست بودند؛ امروز بحمدالله خدای متعال دست آنها را قوی کرده است. بهنظر من یکی از وظائف ما این است که ما ببینیم، این واقعیتها را از یاد نبریم، این واقعیتها را به یاد داشته باشیم؛ این یک وظیفه [است].
بیانات در تاریخ 92/12/16
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
فاطمه (س) و کارِ خانه
در کتاب خرائج راوندی از سلمان نقل شده که گفت: در خانه حضرت زهرا«علیها السلام» بودم. دیدم که فاطمه «علیها السلام» نشسته، آسیائی پیش روی اوست، و بوسیله آن، مقداری جو را آرد میکند، و عمود آسیا خونآلود است و حسین «علیه السلام» (که در آن هنگام کودک شیرخوار بود) در یک جانب خانه بر اثر گرسنگی بهشدت گریه میکند، عرض کردم: “ای دختر رسولخدا«صلی الله علیه وآله» چندان خود را به زحمت نینداز و اینک این فضه کنیز شما و در خدمت شما است. فرمود: “رسول خدا «صلی الله علیه وآله» به من سفارش نمود که کارهای خانه را یک روز من انجام دهم و روز دیگر فضه، دیروز نوبت فضه بود و امروز نوبت من است.”
#فرهنگ_فاطمیه ، الفبای شخصیتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#آیینه_خدا
بسم الله الرحمن الرحیم
کنفرانس علما بغداد !
* ملک شاه رو به وزیر کرد و گفت:
➖سخنانی که علوی از ابوبکر و عمر نقل کرد، صحیح است؟
وزیر:
_آری، مورخان این گونه ذکر کرده اند.
* ملک شاه
_ پس چرا ما آن سه نفر را محترم می شماریم؟
وزیر:
_ به خاطر پیروی از نیاکانمان.
▫️علوی به شاه گفت: از وزیر بپرس که: آیا حق سزاوار پیروی است یا نیاکان ؟
▫️ آیا پیروی از گذشتگان و ضدّیت با حق، مشمول این فرموده خدای تعالی نیست:
_"إنّا وجدنا أبائنا علی أمّه وإنّا علی آثارهم مقتدون “
_پدران خود را بر آئین و عقایدی یافتیم و از آنها البته پیروی خواهیم کرد
* ملک در حالی که خطاب به علوی مینمود، گفت:
▪️ اگر این سه نفر خلیفه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نباشند، پس چه کسی خلیفه و جانشین آن حضرت خواهد بود ؟
▫️خلیفه (بلافصل) آن حضرت، علی بن ابی طالب.
▪️چگونه تنها فقط علی خلیفه رسول خدا است ؟
▫️زیرا حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلّم آن حضرت را به عنوان
خلیفه، معین و مشخّص فرموده و در چندین مورد و مکان اشاره فرموده،
_از جمله در منطقه و سرزمین غدیر خم بین مکه و مدینه که دست علی علیه السّلام
را بلند نموده و به تمام جمعیت مسلمان حاضر فرموده
منْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.
هر که من مولای او هستم، پس این علی مولای او است، خدایا دوست بدار هر که او را دوست دارد و یاری کن هر که او را یاری کند و سرکوب و سرنگون کن هر که را هر که را که قصد سرکوب و سرنگونی او را دارد
_سپس از منبر فرود آمد و به مسلمانان که یکصد و بیست هزار نفر بودند، فرمود:
_سلام کنید به علی به عنوان امیر المؤمنین بودن، طبق دستور آن حضرت صلی اللّه علیه و آله مسلمانان یکی بعد از دیگری میآمدند و به علی علیه السّلام میگفتند:
السّلام علیک یا امیر المؤمنین
ابوبکر هم آمد و گفت:
السّلام علیک یا امیر المؤمنین،
عمر آمد و گفت:
_ السّلام علیک یا امیر المؤمنین، بخّ بخّ لک یا بن ابی طالب، اصبحت مولای و مولی کلّ مؤمن و مؤمنة، سلام بر تو ای امیر مؤمنین، این بزرگی و عظمت بر تو مبارک باد، صبح کردی در حالی که مولای من و مولای تمامی مرد و زن با ایمان هستی
پس خلیفه شرعی و واقعی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله علی علیه السّلام است!
* ملک توجّهی به وزیر کرد و گفت:
▫️صحیح است آنچه علوی بیان نمود؟
▪️بلی، چنین متذکرند مورّخین و مفسّرین !
* ملک: چون به صحّت مطلب آگاه شد،( زیرا یقین داشت که وزیر بدون مطالعه و اطلاع کامل مطلبی را تایید و یا انکار نمی کند)
گفت: این سخن را رها نمایید و موضوع دیگری را پی گیری کنید!
قسمت هفتم
ادامه دارد….
منبع:کتاب مؤتمر علما البغداد
___________________________
#راهی_به_سوی_حقیقت
___________________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
بهار ما نیز میرسد، مُهیا شدهای؟
مثل اسفند
که دوان دوان خودش را به بهار مى رساند
مثل درختان
که خود را پیراسته اند براى شکوفه هاىِ بهارى
خاﻧﻪ دل را آب و جارو زده ایم
تا نشانى از بهارى زندگى بخش
در آن از نو بروید
#سلام بهار دلها!
#امام_عصر علیه السلام
میخواهم سلام بدهم به رسم مادری؛
که امروز به فرزندانش پیوست …
دو زانو با ادب بر روی زمین بنشینید؛
سر بلند نکنید، بلند حرف نزنید …
کلامی از سر غرور نگویید …
که این سفره جای بزرگی نیست …
اینجا قرار است به فرزند فاطمه سلام دهیم؛
این خاندان وجودشان نور است،
روحشان بزرگ است و قلبشان دریا …
آرام سلام بدهید …
آنچنان که ام البنین به فرزندش آموخت؛
برای امامتان شمشیر بزنید،
آنچنان که ام البنین به عباس آموخت؛
برای امامتان بمیرید،
آنچنان که عباس برای امامش مرد …
به رسم عباس و به یاد مادر بی مثالشان، بانو ام البنین
#سلام دهید …
“السلام علیک یا مولایی یا اباصالح المهدی”
ام البنین یعنی؛
در سایه سار این خانواده هرچه باشی هیچ میشوی،
حتی اگر همسر اول مرد جهان باشی،
حتی اگر مادر عباس باشی،
عباس وقتی معنا دارد که امام زمانش را یاری کند،
عباس را حسین (علیهالسلام) معنا میکند.
#حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
#فایل_صوتی_مادرانه 5
#آیینه_خدا
فاطمـه یعنی جدا شده!
جدا شده از آتـش
وآنکه فاطمه
سرمشق دفتـ?ـر زندگیش شد؛
از آتش جداخواهدبود!
سرمشق خط اول دفترما کیست؟
گاهی برای رسیدن،بایددور زد?
@ostad_shojae
آخرین تصویر از #پروفسور_حسابی که قبل از مرگ هم مشغول مطالعه بودن!
احتمالا ما قبل از مرگ هم داریم موبایل بازی می کنیم!
بسم الله الرحمن الرحیم
نمونه ایی از شجاعت و ایثار فرزندان حضرت ام البنین علیهما السلام!
از سوی ابن زیاد ملعون نامه ای به عمر سعد رسید که در آن تأکید کرده بود به جنگ و شتاب در درگیری با حسین علیه السّلام و یارانش، و او را از هر گونه تأخیر و مهلت دادن و مسامحه بر حذر داشته بود.
به دنبال این نامه، به فرمان عمر سعد ملعون گروه دشمنان سوار بر اسبها شدند و به طرف خیمه های امام علیه السّلام نزدیک گردیدند.
شمر خود را به خیام امام حسین علیه السّلام و یارانش نزدیک کرد و صدا زد:
این بنوا اختی: عبد اللَّه و جعفر و العباس و عثمان، خواهرزادههایم عبد اللَّه، جعفر، عبّاس، و عثمان کجایند؟
مام حسین علیه السّلام به عباس علیه السّلام و برادرانش فرمود:
اجیبوه و ان کان فاسقا فانّه بعض اخوالکم
جواب شمر را بدهید گر چه فاسق است، چه آنکه او یکی از داییهای شما است
.در میان عرب رسم بود که دختران قبیله خود را خواهر میخواندند، نظر به اینکه شمر از قبیله کلاب بود، حضرت امّ البنین (س) مادر عبّاس، عبد اللَّه، جعفر و عثمان (ع) نیز از آن قبیله بود، شمر از أمّ البنین (س) تعبیر به خواهر کرد.
غمنامه کربلا، ص: 112
عباس علیه السّلام و برادرانش گفتند: به ما چه کار داری؟
شمر گفت: «یا بنی اختی انتم آمنون ..،
ای خواهرزادههایم شما در امان هستید، خود را همراه برادرتان حسین علیه السّلام به کشتن ندهید، و به اطاعت امیر مؤمنان یزید بن معاویه درآیید.»
حضرت عباس علیه السلام به او چنین پاسخ داد:
تبّت یداک و لعن ما جئت به من امانک یا عدوّا للَّه، أ تأمرنا ان نترک اخانا و سیّدنا الحسین بن فاطمة، و ندخل فی طاعة اللّعناء اولاد اللّعناء،
دو دستهایت بریده باد! و بر آنچه از امان را آوردهای لعنت باد ای دشمن خدا، آیا به ما امر میکنی برادرمان و آقایمان حسین علیه السّلام پسر فاطمه علیها السلام را رها کنیم، و پیرو ملعونان و ملعون ملعونزادگان شویم؟
شمر در حالی که خشمگین و سرافکنده بود، به سوی لشکرش بازگشت.
مقتل الهوف مسلک ثانی ….ص54
_________________________
#داستان
#آیینه_خدا
_________________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
#حدیث #انتظار
امتحان شدن شیعیان در آخرالزمان!
امام صادق علیه السلام، درباره شدت فتنههای زمان غیبت میفرماید:
«وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُن؛
و اللَّهِ لَتُمَیَّزُنَّ؛
و اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ؛
حتَّى لَا یَبْقَى مِنْکُمْ إِلَّا الْأَنْدَر»
به خدا سوگند شما خالص می شوید؛
به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا میشوید؛
به خدا سوگند شما غربال خواهید شد؛
تا اینکه از شما باقی نمیماند جز گروه بسیار کم و نادر.
بحارالانوار،ج5،صفحه21
___________________________
#امیرکلام
? هر کس اندوه مؤمنی را بزداید
خداوند،در روز قیامت،غم از دلش می زداید?
?امام رضا(ع)
آدم های بزرگ
قامتشان بلندتر نیست❗️
خانه شان بزرگ تر، نیست❗️
ثروتشان بیشتر، نیست❗️
آنها قلبی مهربان و نگاهی وسیع دارند ☺️
بسمه تعالی
امام صادق (ع) فرمودند:
{أیُّما أهْلِ بَیْتٍ أعْطُوا حَظّهُمْ مِنَ الرِّفْقِ فَقَدْ وَسَّعَ اللهُ عَلَیْهِمْ فِی الرِّزْقِ.}
«هر خانواده ای که با هم دیگر با رفق و مدارا برخورد کنند، خداوند نیز به رزق و روزی آنان وسعت می بخشد.»
وسائل الشیعه، ج 14، ص 123
***************************
#حدیث_عـشــق
حجت الاسلام و المسلمین حیدری کاشانی
برنامه #سمت_خدا ، مورخ 92/02/04
امروز روز نکو داشت ام البنین مادر حضرت عباس است و روز تکریم مادران شهید است. نقش مادر در تربیت مهدوی فرزندان مهم است. ممکن است که عده ای بگویند: حضرت زهرا معصوم بوده است و در نتیجه چنین فرزندانی تربیت کرده است؛ ولی ام البنین معصوم نبوده و با اتصال و پیروی از قرآن و عترت توانسته چهار فرزند را به جامعه ی انسانی بدهد که سردمدار آن حضرت ابوالفضل است. در دعا خطاب به حضرت اباالفضل علیه السلام داریم که بصیرت تو قوی بوده است. به کسی که حکمت داده شود تیز بینی و بصیرت هم داده می شود. پس حضرت ابوالفضل به حکمت رسیده بود.
آیت اللّہ العظمی #بهجت :
اگر کسی دلش برای حضرت حجت (عج) تنگ شد ، به صفحات #قرآن نگاه کند .
امیرالمومنین امام علی علیه السّلام:
اى مردم بدانید
#کمال_دین طلب #علم و #عمل بدانست.
بدانید که #طلب_علم بر شما از #طلب_مال لازم تر است زیرا مال براى شما قسمت و تضمین شده،
عادلى (که خداست) آن را بین شما قسمت کرده
و تضمین نموده و به شما مى رساند
ولى #علم نزد اهلش نگهداشته شده
و شما مأمورید کــه آن را از اهلش طلب کنید
پس آنرا بخواهید.
کافى جلد 1 ص 35
#داستانک
عیب گیری و عیب جویی
بوستان سعدی
جوانی را می شناسم هنرمند، فرزانه، نیکوکار، شجاع و زیبارو.
به گونه ای که همه محاسن در وجود او جمع است.
به جز آنکه هنگام سخن، برخی از واژه ها را نمی تواند به درستی ادا کند.
روزی به یکی از دوستان درباره نقص بیان او چیزی گفتم.
دوست دانای من، از این سخن برآشفت و گفت تو به جای اینکه خارها را ببینی و ناخشنود باشی، گل ها را دسته کن و از آن خشنود باش.
ﺑﺎﻧﻮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻣﺮﺍﺟﻌﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ی ﺍﻡّ ﺍﻟﺒﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﻯ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﻭﻟﻰ ﺍﺯ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺷﺖ.
ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺯن ها ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻡّ ﺍﻟﺒﻨﻴﻦ ﺧﻄﺎﺏ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﺖ ﻣﻰ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﻣﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺮﺍ ﺍﻡّ ﺍﻟﺒﻨﻴﻦ ﻧﺨﻮﺍﻧﻴﺪ …».
امام باقر علیه السلام می فرماید :
«آن حضرت به بقیع می رفت ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺟﺎﻧﺴﻮﺯ ﻣﺮﺛﻴﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺮﻭﺍﻥ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻗﺴﺎﻭﺕ ﻗﻠﺐ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ».
ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﻭ ﺯﺍﺭﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺭﻭﺩ ﺣﻴﺎﺕ ﮔﻔﺖ.
علّامه مامقانی می نویسد : از علوّ مقام امّ البنین علیها سلام همین بس که وقتی بشیر بن جذلم خبر شهادت فرزندانش را به او داد ، فرمود :
«رگ های قلبم را بریدی ! فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان است به فدای اباعبدالله الحسین علیه السلام باد».
منابع :
1. ﺭﻳﺎﺣﻴﻦ ﺍﻟﺸﺮﻳﻌﺔ : ﺝ 3 ، ﺹ 294
2. مقتل الحسین علیه السلام (ابی مخنف) ص 181
3. بحار الأنوار ج 45 ، ص 40
4. تنقیح المقال ج 3 ، فصل کنیه ها ، ص 70
5. العقیلة و الفواطم علیهنّ السلام ص 124
#آیینه_خدا
بسم الله الرحمن الرحیم
کسی که به چیزی عشق ورزد….
امام على علیه السّلام فرمودند:
مَنْ عَشِقَ شَیْئا
اَعْشى بَصَرَهُ وَ اَمْرَضَ قَلْبَهُ،
فَهُوَ یَنْظُرُ بِعَیْنٍ غَیْرِ صَحیحَةٍ
وَ یَسْمَعُ بِاُذُنٍ غَیْرِ سَمِیعَةٍ؛
کسى که به چیزى عشق ورزد،
آن عشق، چشمش را نابینا و دلش را بیمار مى سازد،
آنگاه با چشمى ناسالم نگاه مى کند
و با گوشى ناشنوا گوش مى دهد.
نهج البلاغه، خطبه 109
____________________________
#حدیث_روانشناسی
#خطبه_های_نهج_البلاغه
#امیرکلام
____________________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
ام العباس همسر #امیرکلام
نامش فاطمه و کنیه اش ام البنین است.
پدرش حِزام و مادرش ثمامه یا لیلا است.
همسرش علی بن ابی طالب (علیه السلام) و فرزندانش حضرت عباس (علیه السلام)، عبدالله، جعفر و عثمان هستند که هر چهار نفر در سرزمین کربلا و در رکاب امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیدند.
آرامگاه وی در مدینه منوره و قبرستان بقیع است.
فاطمه کلابیه، بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با امام علی (علیه السلام)، به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که به جای «فاطمه» که اسم قبلی و اصلی وی بوده، او را ام البنین صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) از ذکر نام اصلی او توسط پدرشان به یاد مادر خویش، حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته در ذهن آنها تداعی نگردد و رنج بی مادری آنها را آزار ندهد.
ثمره زندگی مشترک ام البنین (سلام الله علیها) با امام علی (علیه السلام) چهار پسر بود که به دلیل داشتن همین پسران، او را ام البنین یعنی مادر پسران می خواندند.
نام فرزندان ایشان به ترتیب عبارتند از قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)، عبدالله، جعفر و عثمان.
فرزندان ام البنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عبیدالله، فرزند حضرت ابوالفضل (علیه السلام) ادامه یافت.
منبع: العباس، صفحه 133
ام البنین علیها السلام، میهمان بهشت
گویا آسمان مدینه رنگ و بوی عزا گرفته. ام البنین علیها السلام در بستر غنوده و خاطرات تلخ و شیرین گذشته را به یاد می آورد. خاطراتی که یادآور گذشته پرفراز و نشیب اوست.
اولین خاطره ای که در ذهنش نقش می بندد، زمانی است که عقیل او را برای برادرش امیرالمؤمنین علی علیه السلام خواستگاری کرد و گفت:
علی علیه السلام همسری می خواهد که از او فرزندی جنگجو و تک سوار پدید آید، پسری که قهرمان عرب لقب گیرد. و آن زن کسی نبود جز فاطمه کلابیه; آری فاطمه!
فاطمه ای که می خواست جای خالی فاطمه سفرکرده را برای علی علیه السلام و کودکان داغدارش پرکند. و گیسوان زینب علیها السلام را به جای مادر مهربانش زهراعلیها السلام شانه بزند و دست نوازش بر سر و روی حسنین علیهما السلام بکشد و ام کلثوم را مادرانه در آغوش گیرد.
از این پس او بانوی خانه ای می شد که انوار لاهوتیش تا فراسوی ملکوت کشیده شده بود و گذرگاه فرشتگان و ملائک مقرب درگاه حق بود و قدسیان عالم بالا، فوج فوج برای تبرک جستن از این وجودهای نازنین هبوط می کردند.
آری فاطمه قدم به خانه ای می گذاشت که داغ فراق فاطمه علیها السلام زخمی عمیق و جان سوز در دل یتیمانش پدید آورده بود و زینب علیها السلام در دوران کودکی خانه دار کوچک این سرای بهشتی شده بود.
و علی علیه السلام چه عاشقانه او را فاطمه خطاب می کرد، ولی وقتی نام فاطمه علیها السلام از زبان علی علیه السلام در خانه طنین انداز می شد، اشک غم در چشمان زینب حلقه می زد و رنگ از رخسار حسین علیه السلام می پرید و قلب او با دیدن این صحنه های جانسوز شرحه شرحه می شد. او از علی علیه السلام خواست تا او را با این نام نخواند. زیرا نام فاطمه علیها السلام داغ یتیمان فاطمه علیها السلام را زنده می کرد. و آن گاه که عباس علیه السلام، عبدالله علیه السلام و عثمان علیه السلام و جعفرعلیه السلام، زمین خاکی و عرش الهی را غرق در شادی و سرور کردند او را ام البنین علیها السلام خواندند و چه نیکو نامی:
مادر پسران!
پسرانی که بارها و بارها آنان را فدائی حسین علیه السلام خوانده بود. حسین علیه السلام که با هر لبخندی، او را جانی دوباره می بخشید و روح بی تابش را آرامش می داد.
او به یاد آورد زمان تولد عباس علیه السلام را; آن هنگام که علی علیه السلام دستان او را غرق بوسه کرد و بی قرار گریست و در پاسخ علت بی قراری و اشک فرمود: “این دست ها روز عاشورا در راه فرزندم حسین علیه السلام جدا خواهد شد.”
و بارها از زبان زینب علیها السلام شنیده بود که چگونه عباس علیه السلام وفا و ادب را شرمنده خویش کرد و با دستان فتاده اش حماسه ازلی آفرید.
نیز زمانی را به یاد آورد که کاروان زخمی اسراء به مدینه بازگشتند. او کنار قبر رسول خداصلی الله علیه وآله، زینب علیها السلام را در آغوش فشرد و پیش از همه از مولایش حسین علیه السلام پرسید; زانوان زینب علیها السلام سست شده، قلبش فرو ریخت و گریه امانش را برید و فریاد برآورد:
«حسین علیه السلام را با لب تشنه سر بریدند»
و زمانی را به یاد آورد که سپر خون آلود عباس علیه السلام را از میان چادرش بیرون آورد و مقابل دیدگان اشکبار ام البنین نهاد; در این لحظه آن چنان قلبش به درد آمد که بی هوش در خاک غلطید.
پس از آن، دیگر بقیع رنگ تلخ سکوت را بر خود ندید. ندبه های ام البنین علیها السلام دوست و دشمن را به فغان وا می داشت و زمین و آسمان را به لرزه می انداخت.
حال، پس از تمامی شدائد و سختی های روزگار، لحظه وصال نزدیک است.
عباس علیه السلام با بال های گشوده در میان دروازه بهشت ایستاده و ورود مادرش را انتظار می کشد زهراعلیها السلام و علی علیه السلام با تبسمی شیرین بر لب، چشم بر آسمان دوخته اند. حسین علیه السلام با عبایی سپید بر دوش، در میان خیل ملائک برای دیدارش لحظه شماری می کنند.
ام البنین علیها السلام با قلبی آرام چشم از این دنیای فانی فرو می بندد و به سوی آسمان معبودش پرمی گشاید و یقین دارد که بهشت و تمامی ساکنان افلاکیش حضور سبز او را می طلبند.
منبع: دیدار آشنا، شهریور 1380، شماره 15.
مطالب مرتبط: ام البنین علیهاالسلام ؛ بانوی مردآفرین حضرت ام البنین(سلام الله علیها)، الگوی زن مسلمان
عِید در راه و
من از راه به در، از غَمِ تو
سلام بر مادران شهید سرزمینم ………
#روز_مادر_مادران_شهدا_را_فراموش_نکنید
#آیینه_خدا
رضا سگ باز(!) یه لات بود تو مشهد.
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا(!) و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می کنه.
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“
رضا گفت: برو بچه ها که اینجور میگن…..!!!
چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه……!
مدتی بعد….
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد….!
چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“
رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام…..! “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: ”بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟“
رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید…..!“
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر…..
رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! کِشیده ای، چیزی؟!!
شهید چمران: چرا؟!
رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده….!
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه…..
شهید چمران: اشتباه فکر می کنی…..! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو بهم میده…..
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده…..!
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم…..! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!
رضا جا خورد!….
رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد!
تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟؟؟؟
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت.
سر نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد…..
رضارو خدا واسه خودش جدا کرد……! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)
یه توبه و نماز واقعی……..
خاطرات شهید مصطفی چمران
#هزارویک_حکایت
به سبب قانون ممنوعیت حجاب رخ داد؛
اقدام تحسین برانگیز نخستین دختر مسلمان بسکتبالیست آمریکایی
#حوزه/ نخستین دختر بسکتبالیست آمریکا در یک نشست ورزشی اعلام کرد که به خاطر قانون منع حجاب فدراسیون جهانی بسکتبال مجبور است بسکتبال را کنار بگذارد.
…به من گفتهاند که قوانین منع حجاب و پوشش مذهبی را برای مسائل امنیتی گذاشتهاند، من درک نمیکنم چطور یک نفر میتواند با بخشی از لباسش به دیگری آسیب بزند؟
حجاب و مسلمان بودن بر بسکتبال ارجحیت دارد
بسکتبال اشتیاق من بود، با این حال پوشیدن حجاب و مسلمان بودن شیوه زندگی من است. دلم برای بسکتبال تنگ میشود، با این حال احساس میکنم که دست خدا در کار بوده بوده است. از این پس قصد دارم نقش یک فعال ورزشی را ایفاء کنم.
*مسائل این چنینی در مسابقات ورزشی ذاتا سیاسی هستند و کسانی این حقیقت را نمیپذیرند که خودشان از امتیازات ویژه برخوردار بودهاند.
بسم الله الرحمن الرحیم
وقایع روز سیزدهم جمادى الثانى
وفات حضرت ام البنین علیها السلام?
…در این روز در سال 64 ه حضرت ام البنین علیها السلام همسر امیر المؤمنین علیها السلام و مادر قمر بنى هاشم علیه السلام از دنیا رحلت فرمودند…(1)….
*نام مبارک آن حضرت فاطمه ، و کنیه شریفش ام البنین است ، و آن حضرت به هیمن کنیه معروفند.
* پدر آن حضرت حزام بن خالد، و مادرشان لیلى دختر شهید بن ابى عامر است .
*امیر المؤمنین آن حضرت را به همسرى برگزید و خداوند چهار پسر به آن حضرت عنایت فرمود: حضرت قمر بنى هاشم عباس (علیه السلام )، عبد الله ، جعفر و عثمان علیهم السلام ، که هر چهار پسر در کربلا شهید شدند.
بانوانى که از کربلا به مدینه مراجعت کردند، در خانه ام البنین علیها السلام عزادارى مى کردند.
آن حضرت اگر چه در کربلا نبود ولى از ناله و گریه قرار نداشت و همه روزه به بقیع مى رفت و آنقدر جانسوز مرثیه مى خواند که مروان با آن قساوت قلب گریه مى کرد.
هنگامى که زنها او را ام البنین خطاب مى کردند و تسلیت مى دادند، مى فرمود:
دیگر مرا ام البنین نخوانید…
این گریه و زارى حضرت دامه داشت تا بدرود حیا گفت …(2)….
منابع
1.ام البنین سیده نسا العرب ص84
2.ریاحین الشریعه ج 3 ص294
____________________________
#تقویم_شیعه
____________________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
السلام علیک یا ام البنین
والاترین حالت انسان……
#سجده
#عکس_نوشته
به چه چیز باید بی رقیب بود؟
#امیرکلام
#عکس_نوشته
فرصت ها چون ابر میگذرد.
#فرصت_کوتاه
#عکس_نوشته
قویترین فرد به چه کسی توکل دارد؟
#توکل
#عکس_نوشته
سلب هر نعمت به سبب گناه خود اوست…..
#نعمت
#عکس_نوشته
#دو رویی
#نفاق
#عکس_نوشته
#امیرکلام
#خوشبینی
#عکس_نوشته
شهید مطهری:
اگر شهادت هنر مردان خداست٬ پرورش چهار شهید کربلا در دامن یک مادر٬ هنرمندی بزرگتر را می طلبد و ام البنین(س) این مقام را از آن خود کرده است.
#مادران_گرانقدر_شهدا
#حضرت ام البنین س
زین الدین عاملی، معروف به شهید ثانی درباره حضرت ام البنین(ع) میگوید: «ام البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آنها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه میگذاشتند. در روزهای عید، به احترام او به محضرش میرفتند و به ایشان ادای احترام میکردند.»

مزار ام النین در قبرستان بقیع است
سید محمود حسینی شاهرودی (متوفی 17 شعبان 1394 هجری قمری) گوید: «من در مشکلات، صد مرتبه صلوات برای مادر حضرت ابوالفضل العباس(ع)، ام البنین(ع)، میفرستم و حاجت میگیرم.»
سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه مینگارد: «ام البنین(ع) شاعری خوش بیان و از خانوادهای اصیل و شجاع بود.»
#آیینه_خدا
روضه حضرت ام البنین علیهاالسلام اززبان شهیدمطهری
مطابق معتبرترین نقلها اولین کسی که از خاندان پیغمبر شهید شد، جناب علی اکبر و آخرینشان جناب ابوالفضل العباس بود، یعنی ایشان وقتی شهید شدند که دیگر از اصحاب و اهل بیت کسی نمانده بود، فقط ایشان بودند و حضرت سید الشهداء؛ آمد عرض کرد: برادر جان! به من اجازه بدهید به میدان بروم که خیلی از این زندگی ناراحت هستم.
جناب ابوالفضل سه برادر کوچکترش را مخصوصا قبل از خودش فرستاد، گفت: بروید برادران! من میخواهم اجر مصیبت برادرم را برده باشم. میخواست مطمئن شود که برادران مادریاش حتما قبل از او شهید شدهاند و بعد به آنها ملحق بشود.
بنا بر این امالبنین است و چهار پسر، ولی ام البنین در کربلا نیست، در مدینه است. آنان که در مدینه بودند از سرنوشت کربلا بیخبر بودند. به این زن، مادر این چند پسر که تمام زندگی و هستیاش همین چهار پسر بود، خبر رسید که هر چهار پسر تو در کربلا شهید شدهاند. البته این زن، زن کامله ای بود که همه پسرهایش را از دست داده بود.
گاهی میآمد در سر راه کوفه به مدینه مینشست و شروع به نوحهسرایی برای فرزندانش میکرد. تاریخ نوشته است که این زن خودش یک وسیله تبلیغ علیه دستگاه بنی امیه بود. هر کس که میآمد از آنجا عبور کند متوقف میشد و اشک میریخت. مروان حکم که یک وقتی حاکم مدینه بوده و از آن دشمنان عجیب اهل بیت است، هر وقت میآمد از آنجا عبور کند بی اختیار مینشست و با گریه این زن میگریست. این زن اشعاری دارد و در یکی از آنها میگوید:
لا تـدعونی ویک ام البنین تـذکـریـنـی بـلـیـوث الـعـریـن
کانت بنون لی ادعی بهم و الیوم اصبحت و لا من بنین ( منتهی الآمال،ج 1/ص 386)
مخاطب را یک زن قرار داده، می گوید: « ای زن، ای خواهر! تا به حال اگر مرا ام البنین مینامیدی، بعد از این دیگر ام البنین نگو، چون این کلمه خاطرات مرا تجدید میکند، مرا به یاد فرزندانم میاندازد، دیگر بعد از این مرا به این اسم نخوانید، بله، در گذشته من پسرانی داشتم ولی حالا که هیچیک از آنها نیستند».
رشیدترین فرزندانش جناب ابوالفضل بود و بالخصوص برای جناب ابوالفضل مرثیه بسیار جانگدازی دارد، میگوید:
یا من رای العباس کر علی جماهیر النقد
و وراه مــن ابـنـاء حـیـدر کـل لـیـث ذی لـبـد
انبئت ان ابـنی اصیب بـراسه مقطوع یـد
ویلی علی شبلی امال براسه ضرب العمد
لو کان سیفک فی یدیک لما دنی منه احد ( همان)
پرسیده بود که پسر من، عباس شجاع و دلاور من چگونه شهید شد؟ دلاوری حضرت ابوالفضل العباس از مسلمات و قطعیات تاریخ است. او فوق العاده زیبا بوده است که در کوچکی به او میگفتند قمر بنی هاشم، ماه بنی هاشم. در میان بنی هاشم میدرخشیده است.
اندامش بسیار رشید بوده که بعضی از مورخین معتبر نوشتهاند هنگامی که سوار بر اسب میشد، وقتی پاهایش را از رکاب بیرون میآورد،سر انگشتانش زمین را خط میکشید. بازوها بسیار قوی و بلند، سینه بسیار پهن.
میگفت که پسرش به این آسانی کشته نمیشد. از دیگران پرسیده بود که پسر من را چگونه کشتند؟ به او گفته بودند که اول دستهایش را قطع کردند و بعد به چه وضعی او را کشتند. آن وقت در این مورد مرثیهای گفت.
میگفت: ای چشمی که در کربلا بودی، ای انسانی که در صحنه کربلا بودی آن زمانی که پسرم عباس را دیدی که بر جماعت شغالان حمله کرد و افراد دشمن مانند شغال از جلوی پسر من فرار میکردند.
پسران علی پشت سرش ایستاده بودند و مانند شیر بعد از شیر، پشت پسرم را داشتند. وای بر من! به من گفتهاند که بر شیر بچه تو عمود آهنین فرود آوردند. عباس جانم، پسر جانم! من خودم میدانم که اگر تو دست در بدن میداشتی، احدی جرات نزدیک شدن به تو را نداشت.
#آیینه_خدا
ماجرای برخورد شیخ حسنعلی نخودکی با راهزنان
آیهها و آینهها (298)؛
آیه: فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ طه/44
با او به نرمی سخن گویید ، شاید پند گیرد
آینه:
حکایت؛ مرحوم آیتالله حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی که در خراسان ساکن بود، آنجا را وطن خود قرارداد، ایشان عارفی روشن ضمیر و دارای کرامات و ادعیه و مکاشفات و اهل دل بود.
نقل میکنند: وقتی در سفری از کوفه به نجف اشرف میرفت، در راه جمعی از دزدان او را وادار کردند که لباسهایش را کنده و به آنها تحویل دهد، مرحوم شیخ نخودکی هم لباسهایش را به جز ساتر، از تن بیرون آورد و به دزدان داده و فرمود: «من این لباسها را به شما بخشیدم تا شما گرفتار معصیت و گناه خدا نشوید، زیرا اگر اینها را نبخشم غصب است و مال غصبی حرام است»
موقعی که دزدها این اخلاق پسندیده و حسن رفتار و بزرگواری را از آن مرحوم دیدند، لباسها را به او پس داده و به دست او توبه کردند.1
عالَمی را یک سخن ویران کند
روبَهانِ مُرده را شیران کند 2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهایی از اخلاق اسلامی
2. مولوی
بسم الله الرحمن الرحیم
کنفرانس علما بغداد!
عباسی:وقت را غنیمت شمرد و از باب مغلطه گفت:
جناب ملک توجّه دارند که
این مرد عثمان را حاکم و امیر ننامید و به عنوان خلیفه (پیغمبر) یاد نکرد
▫️علوی
▫️بلی عثمان خلیفه نبود
ملک
برای چه و به چه دلیل خلیفه نبود عثمان؟
▫️ بهمان دلیلی که شیعه عقیده دارد خلافت ابوبکر و عمر و عثمان، باطل است.
ملک که گویی تغییر حالت پیدا کرد، اندکی برآشفت و با تعجّب پرسید
برای چه شیعه اینچنین عقیده دارد؟
▫️زیرا عثمان حاکم شد به سبب شورایی که عمر بین شش نفر قرار داده بود، که خود عثمان هم جزو آنها بود و سه نفر، یا دو نفر از ایشان عثمان را برگزیدند، پس مشروعیت خلافت عثمان وابسته به تعیین عمر است و عمر به حکومت رسید به سبب وصیت و سفارش ابوبکر، بنابراین حکومت عمر منوط و مربوط بابی بکر است و ابوبکر به حکومت رسید به واسطه انتخاب چند نفر معدودی معلوم الحال و آن هم به زور شمشیر و اعمال ظلم و شکنجه و پرخاش و سخنان رکیک،
و به همین جهت عمر در حقّش میگفت:
کانت بیعة النّاس لابی بکر فلتة من فلتات الجاهلیة، وقی اللّه المسلمین شرّها فمن عاد الیها فاقتلوه
بیعت مردم با ابوبکر یک قضیه بی مبنا و بی ریشه جاهلیت بود، امّید است خداوند مسلمانان را از شرّ این قضیه حفظ کند و هر که اینگونه رفتار کند از این ببعد، او را حتما بکشید!
و ابوبکر میگفت:
أَقِیلوُنِی أَقِیلوُنِی فَلَسْتُ بِخَیْرِکُمْ وَ عَلِیٌّ فِیکُم
رها کنید مرا رها کنید مرا! من بهتر و داناتر از شما نیستم و علی علیه السّلام که از هر جهت
شایستگی مقام ریاست و زعامت و رهبری و خلافت را دارد ، در بین شما (مردم مسلمان) است!
بدین جهت شیعه معتقد است که خلافت این سه نفر، از ریشه و اساس باطلست……
قسمت ششم
ادامه دارد…..
کتاب موتمر علما بغداد
___________________________
#راهی_به_سوی_حقیقت
___________________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
پیامبر اکرم صلوات الله علیه:
برترین کارها، دشوارترین آنهاست….
#حدیث
#کاربردی #خواندنی
هشت ویژگی که انسان رابهشتی وبا انبیائ وصدیقی وشهدا وصالحین محشورمیکند
رسول خدا: «ثَمَانُ خِصَالٍ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ أُمِّتِی حَشَرَهُ اللهُ مَعَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدٰاءِ وَ الصّٰالِحِینَ
َ 1.کسی که توشه و راه را برای حاجی فراهم کند.
مَنْ زَوَّدَ حَاجّا
2. رفع مشکلات و مصائب .
«وَ أَغَاثَ مَلْهُوفاً»
حضرت موسی (علیه السلام ) فرمود: در شب میقات خدا به من فرمود: ای موسی! می دانی فرمانرواهای بهشت چه کسانی هستند؟ «اللَّهُمَّ لا»؛ خدایا نمی دانم. خطاب شد: موسی فرمانرواهای بهشت کسانی اند که مؤمنین را شاد می کنند.
( لئالی الاخبار، ج3، ص 226؛).
3. سرپرستی یتیم
«وَرَبَّی یَتِیماً»
4. امرین امر به معروف و نهی از منکر:
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) سه مرتبه فرمود: «اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِی» «قِیلَ یَا رَسُولَ اللهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُکَ»؛ جانشینان شما چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که تبلیغ می کنند، کلام مرا می خوانند و مردم را هدایت می کنند.
5. اطعام دادن
«أَطْعَمَ جَائِعاً»؛ کسی که گرسنه ای را اطعام کند.
6. سیراب کردن تشنه ای
«أَرْوَی عَطْشَاناً»؛ کسی که تشنه ای را سیراب کند.
7.انفاق لباس
کسی که عریانی را بپوشاند و بی لباسی را لباس برساند.
8. روزه داری که درروزگرم روزه بگیرد
«صَامَ فِی یَوْمٍ حَرٍّ شَدِید»؛ [ مجموعه ورام، ج2، ص 111
#زندگینامه
راوی این داستان؛
“لبابه” همسر حضرت عباس علیهالسلام است.
وقتی همسرم حضرت عباس علیهالسلام، با لبخند از سختگیریهای مادرش در تربیت فرزندان میگفت و میگفت که مادرش نخستین مربی شمشیرزنی و تیراندازی او و برادرانش بوده، نمیتوانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و این تندیس بینقص لطافت و زنانگی، نسبتی با شمشیر و کمان داشته باشد.
همواره صحبتهایی از این دست را ترفندی از جانب همسرم میدانستم که شاید میخواست میزان شناخت من از روحیه و عواطف مادرش را بسنجد.
امروز در بازار مدینه، با دو زن مسافر از قبیله بنیکلاب ملاقات کردم. وقتی دانستند که من عروس فاطمه کلابیهام، با خوشحالی مرا در آغوش گرفتند و بعد از پرسیدن حال و نشانی منزل او، اولین سؤالشان، مرا از فرط تعجب بر جا خشک کرد: هنوز هم شمشیر میبندد؟
- شمشیر؟! نه.
- پس برادرش درست میگفت که از بعد ازدواج، تغییر کرده.
- یعنی میگویید مادر همسرم جنگیدن میداند؟!
از حیرت، سادگی و نوع پرسشم به خنده افتادند. یکی از آنها به عذرخواهی از خنده بیاختیار و بیمقدمهشان، روی مرا بوسید و گفت: شما دختران شهر چه قدر سادهاید. قبیله ما “بنیکلاب” به جنگاوری و دلیری میان قبایل مشهور و معروف است و تقریباً تمام زنان قبیله نیز کمابیش با شمشیرزنی، تیراندازی و نیزهداری آشنایند. اما فاطمه از نسل “ملاعب الاسنه” (به بازی گیرنده نیزهها) است و خانوادهاش نه فقط در میان قبیله ما و کل اعراب، بلکه حتی در امپراتوری روم نیز معروف و مورد احترامند. فاطمه در شمشیرزنی و فنون جنگی به قدری ورزیده و آموزش دیده بود که حتی برادران و نزدیکانش تاب هماوردی و مقابله با او را نداشتند.
از کتاب #ماه_به_روایت_آه
#حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
شرح حال جناب #ابوذر غفاری رحمه الله…
ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﻧﻈﺮ ﻭﻯ ﺑﺮ ﻣﻠﻚ ﺍﻟﻤﻮﺕ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺣﺒﺎ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺍﺣﺘﻴﺎﺝ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﻣﺒﺎﺩ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﻧﺎﺩﻡ ﻭ ﭘﺸﻴﻤﺎﻥ ﮔﺮﺩﺩ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪا! ﻣﺮﺍ ﺯﻭﺩ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﺮﺳﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺗﻮ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﻟﻘﺎﻯ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻩﺍﻡ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻛﺎﺭِﻩْ ﻣﺮﮒ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﻡ.
ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﻗﺪﺱ ﺍﺭﺗﺤﺎﻝ ﻧﻤﻮﺩ ﻋﺒﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﻭ ﻛﺸﻴﺪﻡ ﻭ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﻧﺸﺴﺘﻢ، ﺟﻤﻌﻰ ﭘﻴﺪﺍ ﺷﺪﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﮔﻔﺘﻢ ﻛﻪ ﺍﻯ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ! ﺍﺑﻮﺫﺭ ﻣﺼﺎﺣﺐ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﻭﻓﺎﺕ ﻳﺎﻓﺘﻪ؛ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﮕﺮﻳﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻏﺴﻞ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻛﻔﻦ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﮔﺰﺍﺭﺩﻩ ﻭ ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺎﻟﻚ ﺍﺷﺘﺮ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩ.
#منتهی_الآمال ، باب اول…
امام صادق علیه السلام
فرمودند:
هر چیزى قلبى دارد و قلب قرآن سوره یاسین است کسى که قبل از خواب یا در روز آن را تلاوت کند، در آن روز محفوظ بوده و روزى مى خورد. و کسى که در شب قبل از خواب ان را تلاوت نماید، خداوند هفتاد هزار فرشته را بگمارد تا او را از شر شیطان رانده شده و هر آفتى حفظ نمایند، و اگر در فرداى آن شب بمیرد، خداوند او را به بهشت مى برد و سى هزار فرشته به هنگام غسل او حاضر مى شوند که همگى براى او استغفار مى نماین و با استغفار براى او، تا قبرش او را تشییع مى نمایند و هنگامى که وارد قبرش مى شود، آن هفشتگان در داخل قبر او عبادت مى کنند و ثواب عبادت آنان براى او خواهد بود، و باندازه میدان دید چشمهایش ، قبرش را وسعت مى بخشد، از فشار قبر ایمن خواهد بود، و پیوسته از قبرش تا پهنه آسمان نورى مى درخشد، تا هنگامى که خداوند او را از قبرش خارج نماید و هنگامى که او را از قبرش خارج نموده ، فرشتگان خداوند پیوسته با او هستند و او را بدرقه کرده با او صحبت نموده ، در صورت او مى خندند و او را به تمامى خیرات مژده مى دهند. و بدین ترتیب ، او را از پل صراط و میزان عبور داده و بگونه اى او را به خداوند نزدیک مى نمایند که کسى نزدیکتر از او به خدا نباشد، مگر فرشتگان مقرب خدا و پیامبران فرستاد ه او. او همراه با پیامبران در برابر خداوند مى ایستد و هنگامى که دیگران غم و اندوه دارند و بى تابى مى نمایند، او غم و اندوهى نداشته ، و بى تابى نمى نماید. آنگاه پروردگار متعال به او مى فرماید: شفاعت کن که من همه شفاعتهاى تو را مى پذیرم و بخواه که هر چه را بخواهى به تو عطا مى نمایم و او نیز مى خواهد و عطا مى شود و شفاعت مى کند و پذیرفته مى شود و هنگامى که از عده اى حساب مى کشند و آنان را نگهداشته و ذلیل مى شوند، او حسابى نداشته و او را نگه نمى دارند، ذلیل نمى شود، بخاطر هیچ کدام از کارهاى بدش بدبخت نمى شود و نامه عملش را باز کرده و به او مى دهند. آنگاه از نزد خداوند پایین مى آید و مردم مى گویند: سبحان الله ! این بنده خدا هیچ خطایى نداشت و از همنشینان حضرت محمد صلى الله علیه و آله است .
#کتاب_ثواب_الاعمال_و_عقاب_الاعمال_شیخ_صدوق
#حدیث
#سوال ….؟؟!
سلام خداقوت،لطفامیشه درباره عبارت «الشریدالطرید الفریدالوحید» کمی توضیح بدهید، این عبارت منبعش از کجاست؟!
پاسخ :
واژه ″شرید″ به معنای آواره است ″طرید″ به معنای طرد شده و ″فرید و وحید″ هم به معنای تک و تنها.
این روایتی است از امیرالمومنین (ع) از امام باقر (ع)، از امام حسین(ع) و در کمال الدین شیخ صدوق این روایت آمده است .
الفاظی است که ائمه به حضرت (عج)این لقب را داده اند و الفاظی است که واقعا دل آدم را به درد می آورد.!! اگر کسی راجع به آن فکر بکند امیدواریم ما جزء این افراد نباشیم که حضرت (عج) را آواره کردیم .
استاد_عبادی
________________
ختم سوره #انشراح برای باز شدن سینه
#خواص_سوره_ها
مرحوم کشمیری دربارۀ ختم سورۀ انشراح می گفت: برای آن هایی که قبض دارند و سینه شان تنگ و مغموم است خواندنش خوب و سینه را باز می کند.
مرحوم سید هاشم حداد نیز این را تأیید و تجربه هم نشان داده است.
رسول خدا (ص) فرمود:
هر که سورۀ انشراح را بخواند مانند کسی باشد که مرا ملاقات کرده و مرا از غم نجات داده و شاد ساخته است و شفاعت او بر عهدۀ من است.
منبع: روح و ریحان ص 81 ، ختوم و اذکار ، 182/1
«حارث بن مغیره می گوید: به خدمت امام حسین علیهالسلام شرفیاب شدم و عرض کردم: حضرت مهدی را با چه نشانه هایی بشناسم؟ فرمود:«بمعرفة الحلال و الحرام و بحاجة الناس الیه، و لا یحتاج الی احد».«با شناخت احکام و معارف و نیاز همگان به او، و بی نیازی او از همه».
منتخب الاثر/ ص309
#مهدی
#ام_البنین_سلام_الله_علیها
شهید استاد مرتضی مطهری:
در مدینه برای حضرت امالبنین سلام الله علیها خبر آمد که چهار پسر تو در خدمت حسین بن علی علیهالسلام شهید شدند.
برای این پسرها ندبه و گریه میکرد. گاهی سر راه عراق و گاهی در بقیع می نشست و ندبههای جانسوزی میکرد.
زنها هم دور او جمع میشدند. مروان حکم که حاکم مدینه بود، با آن همه دشمنی و قساوت گاهی به آنجا میآمد و میایستاد و میگریست.
از جمله ندبههایش این است:
لا تدعونی ویک ام البنین /تذکرینی بلیوث العرین/کانت بنون لی ادعی بهم/و الیوم اصبحت و لا من بنین
ای زنان!من از شما یک تقاضا دارم و آن این است که بعد از این مرا با لقب امالبنین نخوانید(چون امالبنین یعنی مادر پسران،مادر شیر پسران)،دیگر مرا به این اسم نخوانید.
وقتی شما مرا به این اسم میخوانید،به یاد فرزندان شجاعم می افتم و دلم آتش میگیرد. زمانی من امالبنین بودم ولی اکنون امالبنین و مادر پسران نیستم.
مرثیهای دارد راجع به خصوص اباالفضل العباس:
یا من رای العباس کر علی جماهیر النقد/ و وراه من ابناء حیدر کل لیث ذی لبد/ انبئت ان ابنی اصیب براسه مقطوع ید/ ویلی علی شبلی امال براسه ضرب العمد/ لو کان سیفک فی یدیک لما دنی منه احد
ای چشمی که در کربلا بودی و آن منظرهای که عباس من، شیر بچه من، حمله میکرد دیدهای! ای مردمی که آنجا حاضر بودهاید!
برای من داستانی نقل کردهاند، نمیدانم این داستان راست است یا نه.
یک خبر خیلی جانگداز به من دادهاند، به من گفتهاند که اول دستهای پسرت بریده شد، بعد در حالی که فرزند تو دست در بدن نداشت یک مرد لعین ناکس آمد و عمودی آهنین بر فرق او زد. وای بر من که میگویند بر سر شیر بچهام عمود آهنین فرود آمد.
بعد میگوید: عباس جانم! فرزند عزیزم! من خودم میدانم که اگر دست در بدن داشتی هیچ کس جرات نزدیک شدن به تو را نمیکرد.
لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.
«کتاب مجموعه آثار شهید مطهری جلد17»
ام البنین به پیش همه روضه خواند وگفت:
شرمنده ام رباب،پسرم راحلال کن…
السلام علیک یا اباالفضل العباس
?????
سالروز وفات حضرت ام البنین (س) مادر علمدار کربلا تسلیت باد
اگرچه مادرش ام البنین است
یقینا مادرش زهراست عباس
#داستانک
ردپای فرشتگان رزق در مطب طبیب شیرازی
این که برخی روزی بیشتری دارند وبرخی در تنگی رزق قرار میگیرند، حکمت و آزمون الهی است و الا برای خداوند همه چیز ممکن است، اما میخواهد به این وسیله روح سخاوت و فداکاری را در اغنیا و همچنین صبر و تحمل را در فقرا پرورش دهد.
آیه:
اللّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقَدِرُ رعد/26
خدا روزى را براى هر که بخواهد گشاده یا تنگ مىگرداند
حکایت؛ مرحوم شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، برای تحصیل علم، سفری به شیراز کردند، چندی در آنجا مقیم شدند و در این مدت کتاب قانون بوعلی سینا را نزد طبیب معروف و مشهور عصر، مرحوم حاج میرزا جعفر طبیب تحصیل و تعلم نمودند.
شیخ می فرمود: صبح ها در مطب حاج میرزا جعفر به معاینه مریض و نسخه نویسی سرگرم بودم و عصرها کتاب قانون بوعلی را نزد وی می خواندم.
روش حاجی بر این بود حق الزحمه ای برای معالجه بیماران معین نمی کرد و هرکس هر مبلغ می خواست در قلمدان او می گذاشت و اگر بیماری چیزی نمی داد از وی مطالبه نمی کرد، درآمد حاجی از مطب خود روزانه از هشت یا نه ریال تجاوز نمی کرد و او هم از کمی درآمد شکایت نداشت، یک روز سر کار خود آمد و گفت: خداوندا، امروز برایم مهمان آمده است، به فرشتگانت امر فرما تا وجه لازم را فرود آورند.
آن روز درآمد مطب سی و پنج ریال شد، و یک روز هم از خدا خواست که فرشتگان را امر کند تا پول برای خرید انگور جهت تهیه سرکه بیاورند، در آن روز هم عاید وی حدود چهل و پنج ریال شد، ولی در روزهای دیگر نه درآمد وی تغییر محسوسی داشت و نه او عرض حاجتی می کرد، در مدتی که من در مطب او سرگرم بودم، سه هزار بیمار را معاینه کردیم و نسخه دادیم و هیچ بیماری برای بهبود مرض خود محتاج به مراجعه سومین بار نگردید و تنها در این میان، سه تن از بیماران تلف شدند که حاجی از قبل خبر داده بود.1
بـــر ســــر هـــر لــقـمـه بـنوشته خدا
این نصیب است بر فلان شه یا گدا
1. با اقتباس و ویراست از کتاب نشان از بی نشانه
#کلام_وحی #صبر_تحمل #رزق_و_روزی
ارکان سعادت بشر
قرآن کریم در سوره کوچکی که به نام “سوره عصر” نامیده میشود ضمن تأکید با یک قسم میفرماید : “بشر جز با داشتن چهار خصلت زیانکار و بدبخت است: اول ایمان، دوم عمل درست و صحیح، سوم تشویق و وادار کردن افراد یکدیگر را به حق، چهارم تشویق و توصیه افراد یکدیگر را به خویشتن داری و استقامت و صبر". اینها چهار رکن و چهار ستون کاخ سعادت بشر می باشند.
#حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)
* ﺍﺧﻠﺎﺹ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ
_ ﺑﺪﺍﻥ ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺷﺮﻳﻔﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻟﺎﺑﻘﺎﺀ ﻋﻠﻰ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺣﺘﻰ ﻳﺨﻠﺺ ﺍﺀﺷﺪ ﻣﻦ ﺍﻟﻌﻤﻞ، ﺗﺤﺮﻳﺺ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺮﺍﻋﺎﺕ ﻭ ﻣﻮﺍﻇﺒﺖ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﭼﻪ ﺩﺭ ﺣﻴﻦ ﺍﺗﻴﺎﻥ ﺁﻥ ﻭ ﭼﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ. ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﮔﺎﻩ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﺗﻴﺎﻥ ﻋﻤﻞ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻰ ﻋﻴﺐ ﻭ ﻧﻘﺺ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺭﻳﺎ ﻭ ﻋﺠﺐ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭﻟﻰ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺫﻛﺮ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺭﻳﺎ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﺷﻮﺩ.
_ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺷﺮﻳﻒ ﻛﺎﻓﻰ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺳﺖ: ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎﻗﺮﺍﻟﻌﻠﻮﻡ، ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺼﻠﺎﺓ ﻭ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ، ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: “ﻣﺮﺍﻋﺎﺕ ﻋﻤﻞ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ". ﺭﺍﻭﻯ ﮔﻔﺖ: “ﻣﺮﺍﻋﺎﺕ ﻋﻤﻞ ﭼﻴﺴﺖ؟” ﻓﺮﻣﻮﺩ: “ﻣﺮﺩ ﺻﻠﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻳﺎ ﺍﻧﻔﺎﻗﻰ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﺪﺍﻯ ﻭﺍﺣﺪ ﺑﻰ ﺷﺮﻳﻚ (ﻳﻌﻨﻰ ﺭﻳﺎ ﺩﺭ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ)، ﭘﺲ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﺁﻥ ﻋﻤﻞ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﭘﻨﻬﺎﻧﻰ ﻭ ﺛﻮﺍﺏ ﭘﻨﻬﺎﻧﻰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﻨﺪ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺫﻛﺮ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺁﻥ ﻋﻤﻞ ﺭﺍ، ﭘﺲ ﻣﺤﻮ ﺷﻮﺩ ﺁﻥ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭﺍ. (ﻳﻌﻨﻰ ﺛﻮﺍﺏ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺁﺷﻜﺎﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﻨﺪ) ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺫﻛﺮ ﻛﻨﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ، ﭘﺲ ﻣﺤﻮ ﺷﻮﺩ ﺁﻥ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﺭﻳﺎ".
#چهل_حدیث ، امام خمینی (ره)
هر چه دارم همه از حضرت اُمُّ الْقَمَر است
بهترین شغل فقط خدمت اُمُّ الْقَمَر است
پدرم جزءِ غلامان همین خانم بود
پس از او هم پسرش رعیت اُمُّ الْقَمَر است
#یا-قمر-بنی-هاشم
با یاد خدا همیشه در زمزمه باش
از غصه روزگار بی واهمه باش
هر لحظه دلت شکست یادت نرود
آن لحظه به یاد یوسف فاطمه باش
#منتظر_امام_زمان_عج