آیت اللّہ #بهجت (ره) :
با کسی نشست و برخاست کنید که همین که او را دیدید به یاد #خدا بیفتید ، به یاد طاعتِ خدا بیفتید. نه با کسانی که در فکر معاصی هستند و انسان را از یاد خدا باز می دارند.
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
آیت الله اراکی (ره) فرمودند:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه ی مولایم حسین (علیه السلام) است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت:
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید.
ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! 2 تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود:
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم!
همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست.
جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود.
? منبع: کتاب آخرین گفتار
روز پنجم محرم
این روز مانند روز چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. روز پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام کودک هشت سالة امام مجتبی(علیه السلام) نیز منسوب است. عبدالله(علیه السلام) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(علیه السلام) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.
زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(علیه السلام) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(علیه السلام) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.
ای کاش با نگاهی از جانب امام حسین علیه السلام و توفیقی از جانب حضرتش اضطراب درونی مان به عشقی جاودان مبدل شود.
#روزنگار_محرم
#به_قلم_خودم
آیت الله بهاالدینی:
باید آتش نفس را خاموش کرد!
وگرنه این آتش دائم مشغول سوزاندن و خراب کردن اعمال صالح وعبادات انسان خواهد بود
امام باقر(علیه السلام ) فرمود :
مردی از پیروان حضرت رسول - صلی لله علیه وآله - به نام سعد بسیار فقیر و بیچاره بود و جزء اصحاب صفه محسوب می شد .
تمام نمازهای شبانه روزی را پشت سر پیامبر می خواند .
رسول خدا از تنگدستی سعد متاءثر بود ، روزی به او وعده داد که اگر مالی به دستم بیاید تو را بی نیاز می کنم .
مدتی گذشت ، اتفاقا چیزی به دست ایشان نیامد .
افسردگی پیامبر بر وضع سعد و نداشتن وجهی که او را تاءمین کند بیشتر شد .
در این هنگام جبرئیل نازل گردید و دو درهم با خود آورد و عرض کرد : خداوند می فرماید : ما از اندوه تو برای تنگدستی سعد آگاهیم ، اگر می خواهی از این حال خارج شود این دو درهم را به او بده و بگو خرید و فروش کند .
حضرت رسول دو درهم را گرفت . وقتی برای نماز ظهر از منزل خارج شد ، سعد را مشاهده کرد به انتظار ایشان جلو یکی از حجرات مقدسه ایستاد و تا نزدیک آمد به او فرمود : می توانی تجارت کنی ؟ عرض کرد : سوگند به خدا که سرمایه ندارم ، دو درهم را به او داده و فرمود : با همین سرمایه خرید و فروش کن .
سعد پول را گرفت و برای انجام فریضه در خدمت حضرت به مسجد رفت . نماز عصر و ظهر را بجا آورد .
پس از پایان نماز عصر رسول اکرم فرمود : حرکت کن در طلب روزی جستجو نما .
سعد بیرون شد و شروع به معامله کرد ، خداوند برکتی به او داد که هر چه را به یک درهم می خرید به دو درهم می فروخت .
معاملات او همیشه سودش برابری با اصل سرمایه داشت .
کم کم کم وضع مالی او رو به افزایش گذاشت ، به طوری که بر در مسجد دکانی گرفت و اموال و کالای خود را در آنجا جمع کرده و می فروخت .
رفته رفته اشتغالات تجارتی اش زیاد گردید تا به جایی رسید که وقتی بلال اذان می گفت و حضرت برای نماز بیرون می آمد سعد را مشاهده می کرد که هنوز خود را برای نماز آماده نکرده و وضو نگرفته با این که قبل از این جریان پیش از اذان مهیای نماز بود .
پیامبر - صلی لله علیه وآله - فرمودند : سعد دنیا تو را مشغول کرده و از نماز باز داشته است . عرض می کرد : چه کنم یا رسول الله ؟
اموال خود را بگذارم تا ضایع شود ؟
به این شخص جنسی فروخته ام می خواهم قیمتش را دریافت کنم .
از آن دیگری کالایی خریده ام بایستی تحویل بگیرم و پولش را بپردازم .
پیامبر از مشاهده اشتغال سعد به ازدیاد ثروت و بازماندنش از عبادت و بندگی افسرده گشت .
بیشتر از مقداری که در زمان تنگدستی اش متاءثر بود .
روزی جبرئیل نازل شد ، عرض کرد : خداوند می فرماید : از افسردگی تو اطلاع یافتیم ، اینک کدام حال را برای سعد می پسندی ، وضع پیشین را یا گرفتاری و اشتغال کنونی او را به دنیا و افزایش ثروت ؟
پیامبر - صلی لله علیه وآله - فرمودند : همان تنگدستی سابقش را بهتر می خواهم ؛ زیرا دنیای فعلی او آخرتش را بر باد داد . جبرئیل گفت : آری علاقه به دنیا و ثروت ، انسان را از یاد آخرت غافل می کند . اگر می خواهی که به حال گذشته برگردد ، دو درهمی را که به او داده ای از او بگیر .
رسول خدا - صلب لله علیه وآله - از منزل خارج گشت و پیش سعد آمد و فرمود : دو درهمی که به تو دادم بر نمی گردانی ؟
عرض کرد : چنان که دویست درهم ، هم خواسته باشید می دهم .
پیامبر فرمود : نه ، همان دو درهم را بده . سعد دو درهم را داد .
چیزی نگذشت که دنیا بر او مخالف و به حال اولیه خود برگشت .
منبع.عاقبت_بخیران_عالم
هنگام خوردن آب نگوییم سلام بر حسین(علیه السلام) چون او تشنه ٱب نبود، او تشنه انسانیت و آزادگی بود
این بار هر گاه کسی را بخشیدیم و به او فرصت دوباره دادیم، بگوییم سلام بر حسین علیه السلام
هر گاه ظلم را دیدیم و سکوت نکردیم بگوییم سلام بر حسین علیه السلام
هرگاه گرسنه ای رادیدیم و ساده از کنارش عبور نکردیم بگوییم سلام بر حسین علیه السلام
سلام بر حسین علیه السلام برای همه لحظاتی که در جبهه حق و باطل روزمرهمان فارغ از هر منفعتی طرف حق را بگیریم!
سلام بر تو، خون خدا، ببخش که یادمان دادند فقط برای تشنه به آب بودنت بگرییم……
ای خدای گــــنــهــکاران
در کتاب زبدة القصص جلد 2 مسطور بود که یک روز حضرت موسى (علیه السلام) در کوه طور در مناجات خود عرضکرد: یااله العالمین (اى خداى جهانیان ) جواب آمد لبیک (یعنى نداى تو را پذیرفتم ) سپس عرض کرد یا اله المطیعین (اى خداى اطاعت کنندگان ) جواب آمد لبیک سپس عرضکرد یا اله العاصین (اى خداى گنهکاران ) این دفعه سه بار شنید لبیک ، لبیک ، لبیک .
حضرت موسى (على نبینا و آله و علیه السلام ) عرضکرد خدایا حکمتش چیست که تو را به بهترین اسامى صدا زدم یک بار جواب دادى ، اما تا گفتم اى خداى گنه کارها سه بار جواب مرا دادى خطاب شد، اى موسى ، عارفان به معرفت خود و نیکوکاران به کار نیک خود و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند، ولى گنهکاران جز به فضل من پناهى ندارند
اگر من آنها را هم از درگاه خود نا امید گردانم به درگاه چه کسى پناهنده شوند.
چه شود گر بنمائى تو بسویم نظرى
بزدائى ز وفا درد وغم منتظرى
چه شود گر زره لطف پناهى بدهى
سرکویت زکرم ، در صحن و در بدرى
من نه آنم که کنم ترک تو وکوى ترا
نگهى کن بدل سوخته و چشم ترى
توطبیبىّ و بدست تو بود نسخه من
بهر دیدار تو هر سو بنمایم نظرى
درد من را تو دواگر نکنى گو که کند
مى شناسم تو و غیر از تو ندارم دگرى
آنقدر حلقه درب تو بکوبم شب و روز
آه و فریاد کنم تاکه جوابم بدهى
من کسى جز تو ندارم نگرد حال مرا
ده اجازه که بکوى تو نمایم سفرى
از کتاب قصص التوابین یا داستان توبه کنندگان
زنانی که به شوهرشان خیانت کنند علاوه بر شدت عذاب قبر، در آتش جهنم سوزانده خواهند شد.
#عکس_نوشته
نامردی بسیار پست از سپاه ابن سعد
در حالیکه گریه هم می کرد…………..
گوشواره فاطمه دختر سیدالشهداءرا
ازگوش او کشید تا به غارت ببرد……
دختر امام حسین علیهالسلام
در حالیکه گریه میکرد پرسید:
تو چرا گریه می کنی نامرد؟!
آن نامرد گفت:
گریه می کنم چون
اموال دختر رسول خدا را غارت مىکنم.
فاطمه بنت الحسین (علیهماالسلام) گفت:
خب اگر کار بدى است چرا چنین میکنی؟
آن خبیث گفت: اگر من این کار را نکنم،
شخص دیگری گوشواره ها را می برد…
آری عجیب این است
اگر امروز به بعضی ها بگوییم
چرا رشوه می گیری؟! ….. چرا….؟
تو که به زشتی کار خود آگاهی چرا ؟!
با همین استدلال خودش را قانع میکنه که
اگر من چنین نکنم دیگری انجام خواهد داد
واقعا
چقدر آدمهای شبیه هم
توی تاریخ زیاد پیدا میشه!
راستی ما شبیه چه کسانی هستیم؟
#روزنگار_محرم
درمان حواس پرتی درنماز
توصیه آیت الله بهجت برای درمان حواس پرتی در نماز
شما هم مثل من شاید بارها مشکلاتتان سر نماز حل شده باشد. و این جای تاسف دارد. من که از حضرت حق به خاطر این همه بیادبی شرمندهام. آخر میدانید، خود من اصلا خوشم نمیآید کسی با من حرف بزند اما حواسش جای دیگری باشد. من که عددی نیستم، حالا حساب کنید آن طرف خداوند جهانیان، تبارک و تعالی باشد. (فکر کنم جا دارد که همین الان به خاطر اسائه ادب های گذشته یک استغفر الله بگوییم!)
آیت الله العظمی آقای بهجت کلامی دارند درباره حضور قلب در نماز که خیلی مهم است، این را گوش کنید، ان شاء الله در نمازتان تفاوت به وجود می آید، من را هم دعا می کنید.
مفاد کلامشان این است که در مسئله حضور قلب یک ورود داریم یک توقف. ورود چیست؟ ببینید یک وقت افکار خودشان می آیند، ورود افکار دست ما نیست، مولوی این افکار را به زنبور تشبیه کرده، زنبور خودش می آید تو که دعوتش نکرده ای. شما فردا مهمان دارید، ده پانزده نفر را دعوت کرده اید، حالا دارید نماز می خوانید این فکر مهمانی مثل زنبور می آید وارد مغز می شود،"فردا مهمان دارم"، ولی توقف با خودت است، می توانی توقف نکنی، وقتی آمد “راست می گوید ها، مهمان داریم، سالادش چه طور باشد، به کدام مهمان خانه بگویم، چطور باشد ..” اینها با خودت است، ایشان می فرمودند که اینها که بی اختیار می آید مضر نیست، اما توقف دست ماست، آنجا دیگر فکرت را عوض کن و ادامه نده.
بعضی ها روی فکری که می آید متوقف می شوند، مثلا “من فردا بروم پیش فلان کس پول قرض بگیرم"،خب این می آید،[روی فکر متوقف می شود] یک وقت می بیند دارد می گوید السلام علیکم، در دفتر این آقا است! دارد برایش چک می نویسد، همه نمازش شد همین، این نشد. یادتان باشد آیت الله بهجت درباره حضور قلب در نماز می فرمایند، ورود دست ما نیست اما توقف در اختیار ماست.
بنده این مطلب را به این فرمایش آیت الله بهجت(ره) حاشیه میزنم و آن این است که اگر به این فرمایش آیت الله بهجت(ره) عمل شود ممکن است به تدریج افکاری که بدون اختیار می آیند کمتر شوند و آن حال حضور و توجه تمام نماز را بگیرد. (درس اخلاق آیت الله فاطمی نیا)
✅ 8 توصیه از آیت الله وحید برای درمان حواس پرتی در نماز
1⃣وضو را باتوجه و حضور قلب انجام دهد. از امام رضا(علیه السلام) روایت شده که وضو، موجب طهارت و تزکیه دل است (وسائل الشیعه 1/367 ابواب وضو باب1 حدیث 9)
2⃣: در عظمت نماز و در روایاتی که درباره نماز وارد شده تأمّل نماید.
3⃣: مانند کسی نماز بخواند که گویا با نماز وداع میکند و دیگر فرصت نماز خواندن را نخواهد یافت.
4⃣: وقتی روبه قبله مینماید سعی کند که دنیا و مافیها و خلق و آنچه به آن مشغولند را فراموش نماید و قلب خود را از آنها تهی کند.
5⃣: به معانی نماز توجه نموده و نماز را با آرامش بخواند.
6⃣: اینکه بداند از آن هنگام که وارد نماز میشود، تا آن لحظهای که از نماز خارج می شود، خدای تعالی به او رو کرده و نظر می کند و ملکی بالای سر او ایستاده و میگوید: ای نمازگزار اگر میدانستی چه کسی به تو نظر مینماید و با چه کسی مناجات میکنی هرگز از او روی بر نمیگرداندی و ابداً از جای خود بر نمیخاستی.
7⃣: بداند که در حال نماز از بالای سرش تا کرانهی آسمان، رحمت خدا براو سایه انداخته و ملائکه الهی از اطراف او تا افق سماء او را در بر گرفتهاند.
8⃣: آنچه در نماز مکروه است به جا نیاورید و به آنچه فضیلت نماز را می افزاید اهتمام نمائید مثل انگشتر عقیق به دست نمودن و لباس پاکیزه پوشیدن و خود را خوشبو کردن و شانه و مسواک زدن.
منبع: ?
بخش اخلاق وعرفان اسلامی تبیان
(خدا به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله توفیق اداء نماز با حضور قلب به هممون عنایت کنه ان شاء لله )
هارونالرشید دو تن از پسرانش که یکی محمدامین و دیگری مامونالرشید بود، با هم بر سر خلافت درگیر شدند که عاقبت، مامون بر محمدامین ، غلبه کرد و او را کشت و سر برادرش را بر صحن خانه چوبی آویزان کرد و امر نمود هر سرباز و مهمانی بر خانه وارد می شد بر آن سر بریده نفرین و لعنت می کرد و سپس انعام میگرفت و وارد کاخ میشد.
پیرمردی عجم وارد کاخ شد و سر بریده را دید، سوال کرد، گفتند برادر شاه است او را لعنت کن تا انعام و جایزه خود را بگیری.
پیرمرد، پیش سر بریده آمده و گفت: خدا لعنت کند این سر بریده و پدر و مادر و اجدادش را ….!
و انعام گرفت.
فرزند مامون نوجوانی کوچکی بود که شاهد این کار پدرش با عمویش بود که به خاطر سلطنت و تاج و تخت چند روزه دنیا، پدرش، حاضر بود حتی بر پدر و مادرش لعنت کنند و او نه تنها ناراحت نمی شد بلکه شاد گشته انعام هم میداد.
پسر مامون بعد از دیدن این ماجرا، بر خباثت سلطنت و قدرت پی برد و هرگز حاضر به پذیرش خلافت نگردید.
و همیشه میگفت: قدرت و پول از ابزار شیطان است، که چنان در چشم انسان زیبا جلوه میکند که هر کاری برای رسیدن به آن انجام میدهد.
منبع :تتمته المنتهی
از امام صادق علیهالسلام پرسیدند:
یوم الحسره، کدام روز است که خدا میفرماید: بترسان ایشان را از روز حسرت
حضرت جواب دادند: آن روز قیامت است که حتی نیکوکاران هم حسرت میخوردند که چرا بیشتر نیکی نکردند.
پرسیدند: آیا کسی هست که در آن روز حسرت نداشته باشد؟
حضرت فرمودند: آری، کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا صلوات فرستاده باشد.
منبع. وسائل الشیعه
#شبهات_ماه_محرم
آیا فرشتگان و جنیان در کربلا به کمک حضرت امام حسین (علیه السلام) آمدند؟ و ایشان نپذیرفت؟
در برخی از منابع روایی، درباره کمک و نصرت الاهی به وسیلۀ جنیان و فرشتگان به امام حسین (علیه السلام) احادیثی از ائمه معصومین (علیه السلام) بیان شده است که به این امر تصریح می کنند؛ مثلاً: شیخ مفید به سند خود از امام صادق (علیه السلام ) این نکته را نقل کرده است: زمانی که امام حسین (علیه السلام) از مدینه حرکت کرد، گروهی از ملائکه برای پیشنهاد کمک خدمت آن حضرت آمدند و گروه هایی از مسلمانان و شیعیان جن برای کمک آمدند، اما حضرت در پاسخ جنیان فرمود: “خدا به شما جزای خیر دهد من مسئول کار خود هستم و محل و زمان قتل من نیز مشخص است. جنیان گفتند: اگر امر شما نبود همه دشمنان شما را می کشتیم. حضرت در پاسخ فرمود: ما بر این کار از شما تواناتریم، اما چنین نمی کنیم تا آنها که گمراه می شوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را می پذیرند با آگاهی و دلیل آشکار باشد”
نیز در برخی از روایات هم بیان شده است که فرشتگانی برای کمک به امام حسین (علیه السلام) آمدند، در مرتبۀ اول اجازه جنگیدن به آنها داده نشد، ولی در مرتبه دوم وقتی آمدند که امام حسین (علیه السلام) شهید شده بود؛ مانند این روایت از امام صادق (علیه السلام): “چهار هزار فرشته نازل شدند تا همراه امام حسین (علیه السلام) بجنگند، ولی به آنان اجازه جنگیدن داده نشد. دوباره اذن گرفتند و فرود آمدند و این وقتی بود که حسین (علیه السلام) کشته شده بود..
خلاصه این که، چنین چیزی در روایات وجود دارد و درست است و هیچ دانشمند و کارشناس دینی آن را رد نکرده است؛ زیرا منافاتی با اعتقادات و معارف اسلامی ندارد. البته یاری رساندن ملائکه و جنیان و یا هر چیز دیگری از طرف خداوند برای انبیا هم بوده است؛ خداوند در قرآن به پیامبر (صلی لله علیه وآله) می فرماید: (به خاطر بیاورید) زمانى را (که از شدت ناراحتى در میدان بدر) از پروردگارتان تقاضاى کمک مىکردید و او تقاضاى شما را پذیرفت (و گفت) من شما را با یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود مىآیند یارى مىکنم.و مثل یاری رساندن به مسلمانان در جنگ احزاب و در برخی موارد، این کمک ها از طرف فرشتگان و جنیان بود که به جهت مصالحی که ذکر می شود، تحقق پیدا نمی کرد.
?بحار الانوار، ج 44، ص 330،
?امالی، محمد باقر، ص 638،
#شبهات_ماه_محرم
چرا عبدالله بن جعفر، همسرحضرت زینب(سلام لله علیها)، امام حسین (علیه السلام) را در سفر به کربلا همراهی نکرد؟
مخالف فکرى و سیاسى امام حسین(ع) نبود، بلکه از افراد دلسوز و خیرخواه بود که به امام حسین(علیه السلام) برخى راه حل ها را پیشنهاد کرد. از این رو بعد از آن که امام تصمیم می گیرد که به سوی عرق برود ، مخالفت نمی کند. دلیل عدم مخالف نبودن وی نیز این است که وی به - همسر زینب(سلام لله علیها) - اجازه داد کنار امام در کربلا حضور داشته باشد؛ حتى برخى از فرزندان او در کربلا به شهادت رسیدند.
در باره عدم حضور وی در کربلا چند احتمال وجود دارد:
برخى عقیده دارند که عبدالله بن جعفر به دلیل این که مریض بود، در مدینه ماند، شاید در صورت تندرستی، او نیز در کربلا حضور پیدا مى کرد.
برخی دیگر هم احتمال داده اند شرکت نکردن او به اشاره و فرمان امام بود تا عبدالله برای حفظ بقیه بنی هاشم در مکه و مدینه باقی بماند.
بعضی احتمال داده اند از کسانی بود که به سیدالشهدا نامه نوشت و از او خواست که از سفر به عراق منصرف شود. او از این که نتوانسته بود در واقعه کربلا شرکت کند، تأسف می خورد.
گرچه ظاهر جملات این است که وی مایل به شرکت در جنگ نبود، ولی نمی توان به ظاهر نامه اکتفا کرد، زیرا وی بعداز واقعه کربلا که در آن شرکت نکرد ، تاسف خورد. این نشان می دهد که وی اگر چه نامه ای مبنی بر انصراف امام از سفر به کوفه نوشت، اما وی مخالف حضور در کربلا نبود.
فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ص298- 299
دائره المعارف تشیع، جمعی از نویسندگان ، ج 11، ص 83.
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
#امام حسین(علیه السلام) به #کسانی که برای #محاصره او به #کربلا آمده #بودند چه #فرمود؟
امام حسین علیه السلام در خطبه خود خطاب به کسانی که برای محاصره او به کربلا آمده بودند :
امّا بعد، ای مردم! اگر شما تقوا در پیش گیرید و حقّ را برای اهلش شناسید خدا از شما خشنودتر خواهد گشت و ما خاندان محمّد به داشتن ولایت این امر بر شما شایسته تر هستیم از این مدّعیانی که از آن بی بهره اند و در میان شما به ظلم و تجاوز می گردند.
و اگر ما را خوش نمی دارید و این حقّ را برای ما نمی شناسید، که در این صورت این نظر شما جز آن چیزی است که نامه های شما به من می گوید و پیکهای شما به من گفته اند، پس من از نزد شما برمی گردم.
متن عربی حدیث:
الإمام الحسین علیه السلام ـ فی خُطبَتِهِ لِمَن جاءَ إلی مُحاصَرَتِهِ بِکَربَلاءَ ـ : أمّا بَعدُ ، أیُّهَا النّاسُ ، فَإِنَّکُم إن تَتَّقوا وتَعرِفُوا الحَقَّ لِأَهلِهِ یَکُن أرضی للّه ِِ عَنکُم ، ونَحنُ أهلُ بَیتِ مُحمَّدٍ أولی بِوَلایَةِ هذَا الأَمرِ عَلَیکُم مِن هؤُلاءِ المُدَّعینَ ما لَیسَ لَهُم ، والسّائِرینَ فیکُم بِالجَورِ والعُدوانِ . وإن أبَیتُم إلاّ کَراهِیَةً لَنا والجَهلَ بِحَقِّنا فَکانَ رَأیُکُمُ الآنَ غَیرَ ما أتَتنی بِهِ کُتُبُکُم وقَدِمَت بِهِ عَلَیَّ رُسُلُکُم ، انصَرَفتُ عَنکُم.
?منبع : الارشاد،ج2، صفحه 72- الکامل فی التاریخ،ج2، صفحه 552
آمدن حبیب بن مظاهر از کوفه به کربلا
چون امام حسین علیه السلام وارد زمین کربلا شد نامه ای به محمد حنفیه و نامه ای به اهل کوفه و بالخصوص نامه ای به حبیب بن مظاهر اسدی به این مضمون نوشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم، نامه ای از حسین بن علی به مرد فقیه حبیب بن مظاهر؛ ما وارد کربلا شدیم و تو نزدیکی مرا به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می دانی، اگر اراده ی یاری ما داری
زود نزد ما بیا».
حبیب از ترس عبیدالله در میان قبیله ی خود مخفی بود، چون نامه رسید قبیله ی او از مضمون نامه مطلع شدند و دور او را گرفتند که آیا برای یاری حسین می رود یا نه؟ او گفت: پیرمردی هستم از من چه بر می آید، من نمی روم. قبیله او خاطرجمع شده، متفرق شدند.
همسر او گفت: ای حبیب، پسر پیامبر تو را به یاری طلبیده و تو از رفتن کوتاهی می کنی، فردای قیامت جواب رسول خدا را چه خواهی گفت؟!
حبیب از همسر خود هم تقیه می کرد، فرمود: اگر من به کربلا بروم، پسر زیاد خانه ی مرا خراب می کند و اموال مرا غارت کرده تو را اسیر کند.
آن شیر زن گفت: حبیب، تو پسر پیامبر را یاری کن بگذار خانه ی مرا خراب کنند و اموال مرا غارت و مرا اسیر کنند. ای حبیب از خدا بترس.
حبیب گفت: ای زن مگر نمی بینی من پیرمردی هستم قوت شمشیر زدن ندارم.
آتش خشم و حزن آن زن از این کلام زبان زد و شیون کنان و اشک ریزان برخاست و مقنعه از سر کشید و بر سر حبیب انداخت و گفت: اکنون که نمی روی مانند زنان در خانه بنشین! و با قلب سوزناک ناله از دل برکشید و گفت: ایا ابا عبدالله، کاش من مرد بودم و در رکاب تو جان فشانی می کردم.
حبیب چون آن منظر را دید و اخلاص همسر خود را فهمید، فرمود: ای زن، ساکت باش که دیده ی تو را روشن می کنم و این محاسن سفید خود را در یاری حسین علیه السلام بخون گلویم رنگین خواهم کرد.
پس از خانه بیرون آمد تا راه فرار از کوفه بدست آورد. دید بازار آهنگران بسی رواج دارد. لشکر ابن زیاد سرهای نیزه تیز می کنند و تیرهای خود را به زهر آب می دهند و شمشیرهای خود را صیقل می نمایند، به مسلم بن عوسجه برخورد که حنا می خرید. خبر ورود امام را در زمین کربلا به او داد. هر دو مهیای فرار شدند.
حبیب غلام خود را طلبید و اسب خود را به او داد و گفت: این شمشیر را در زیر
لباسهای خود پنهان نما و از فلان جاده عبور کن و در فلان محل منتظر من باش، و اگر کسی از احوال تو پرسید بگو: به فلان مزرعه می روم. غلام رفت و حبیب از راه و بیراه ناشناس خود را به غلام رسانید، شنید غلام با اسب می گوید: ای اسب، اگر آقای من نیامد من خودم بر پشت تو سوار می شوم و برای یاری حسین علیه السلام به کربلا می روم. این سخن قلب حبیب را به لرزه آورد و گریست و گفت: یا أبا عبدالله، پدر و مادرم فدای تو باد، کنیز زادگان برای تو غیرت می کنند، وای بر آزادگان که دست از یاری تو بازداشتند.
بر اسب خود سوار شد و به غلام گفت: در راه خدا آزادی بهر کجا می خواهی برو.
غلام روی دست و پای حبیب افتاد و عرض کرد: ای سید من، مرا از این فیض محروم مکن و مرا با خود ببر تا جان خود را فدای حسین نمایم.
حبیب غلام را همراه خود سوار کرد و به جانب کربلا روانه گردید.
چون به کربلا رسید، اصحاب به استقبال او شتافتند، حضرت زینب علیهاالسلام فرمود: چه خبر است؟ عرض کردند: حبیب بن مظاهر به یاری شما آمده. فرمود: سلام مرا به حبیب برسانید.
چون سلام آن مخدره را رسانیدند حبیب مشتی از خاک برداشت و بر فرق خود پاشید و گفت: من چه کسی باشم که دختر کبریای امیر عرب به من سلام برساند. [1] .
پاورقی
[1] فرسان الهیجاء: 90:1، معالی السبطین: 228:1.
حضرت زهیر بن قین و شهادت در کربلا
زُهِیر بن قین بجلی از یاران حسین بن علی بود که در نبرد کربلا کشته شد.
زهیر بن قین بن قیس انماری بجلی از اهالی کوفه بود.[1]
از بزرگان قبیله بجیله بود وی از مردان شریف و شجاع شهر کوفه و قوم خود شمرده میشد و به واسطه حضور در جنگها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود. در برخی از منابع از قین پدر زهیرء به عنوان یکی از اصحاب محمد پیامبر اسلام نام برده شده است.[2] زهیر از هواداران عثمان بود، در سال 60 هجری هنگامی که با خانواده خود از حج برمیگشت با کاروان حسین که راهی کربلا بود برخورد کرده، و در اثر دیدار با حسین از طرفداران او شده و همراهش به کربلا رفت.
در کربلا
زهیر از فرماندهان سپاه حسین بود که او را در روز عاشورا به فرماندهی میمنه (سمت راست) سپاه خویش گمارد. او چندین بار سپاه دشمن را نصیحت کرده و آنان را از رودررویی با حسین بیم داد. زهیر همراه با سعید بن عبدالله حَنَفی هنگام نماز ظهر در برابر حسین ایستاد و خود را هدف تیر و نیزهها قرار داد تا حسین به همراه اصحاب، نماز خویش را خواندند. پس از نماز زهیر برای بار دوم عازم میدان جنگ شد و به دست کثیر بن عبدالله شَعبی و مهاجر بن اُوس تَمیمی کشته شد. مطابق نوشتار نفس المهموم زهیر در دوباری که به میدان رفت 120 نفر از یزیدیان را کشت.[3]
منابع
↑ تنقیح المقال ج1، ص452–453.
↑ سماوی، محمد، إبصارالعین فی أنصار الحسین (ع)، ص161.
↑ نفس المهموم، ص 277 قم مکتبة بصیرتی، سال 1405 ق
آقا عبدالله بن الحسن(علیه السلام) و شهادت در کربلا
عبدالله بن حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام
«عبدالله» کودک چند ساله امام مجتبی(علیه السلام) است. مادر عبدالله دختر «شلیل بن عبدالله بجلّی» بوده است. (1)
شیخ مفید چنین نقل میکند: پس از آن که «مالک بن نسر کندی» با شمشیرش به سر مبارک امام حسین(علیه السلام) زد، امام پارچهای درخواست فرمود و با آن سر مبارکش را محکم بست و عمامهای بر کلاه خود بست. شمر و دیگران هم به جایگاه خود بازگشتند. زمانی گذشت تا امام بار دیگر به میدان بازگشت و آنها هم بازگشتند و آن حضرت را محاصره کردند.
عبدالله پسر امام مجتبی(علیه السلام) هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و در خیمهگاه با زنان به سر میبرد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، از خیمهگاه بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(علیه السلام) رفت و در کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دنبال کرد و به او رسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد. امام حسین(علیه السلام) به خواهرش فرمود: «احبسیه یا اخیه؛ ای خواهرم! او را نگهدارید.» آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع میورزید. او به عمهاش گفت: «والله لا افارق عمّی(2)؛ سوگند به خدا، از عمویم جدا نمیشوم.»
نحوه شهادت عبدالله بن الحسن(علیه السلام)
ناگاه «ابجر بن کعب» شمشیر خود را به سوی امام پایین آورد. عبدالله فریاد زد: «ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا میخواهی عمویم را بکشی؟» بَحر قصد ضربه زدن به امام را داشت.ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد. ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت.
کودک فریادش بلند شد: «یا امتاه؛ ای مادرم!» حسین(علیه السلام) او را در بر گرفت و به سینه چسبایند و فرمود: «ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوندا تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد.»(3)
امام دست خود را به آسمان بلند کرد: «پروردگارا! قطرات باران را از اینها دریغ بدار و برکات زمینت را از اینها باز دار؛ پروردگارا! پس اگر تا هنگام (مرگ) آنها را مهلت داده و بهرهمند میسازی، بین آنها تفرقه بینداز و هر کدام را به راهی جداگانه بدار؛ و سردمداران را هرگز از اینها راضی مدار؛ چرا که اینها ما را دعوت کردند تا که یاریمان کنند، سپس بر ما دشمنی کردند و ما را کشتند.» (4)
ابوالفرج گوید: در نهایت عبدالله به دست «حرملة بن الکاهل الاسدی» به شهادت رسید.(5) در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی عبدالله بن الحسن بن علی الزکی» و سپس بر قاتل او به نام «حرملة بن کاهل الاسدی» نفرین شده است. (6)
پینوشتها:
1- ابصار العین، ص 73 .
2- الارشاد، ج 2، ص 110 .
3- همان .
4- همان، ص 111 .
5- مقاتل الطالبیین، ص 89 .
6- اقبال الاعمال، ج 3، ص 75 .
برگرفته از کتاب یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی
قال رسول الله صلى الله علیه و آله:
بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَیتُم… وَ بِالْحَسَنِ اُعْطیتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَینِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَینَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ ریحَ الْجَنَّةِ؛
▪️ پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند:
به وسیله من هشدار داده شدید و به وسیله على علیه السلام هدایت مى یابید و به وسیله حسن احسان مى شوید و به وسیله حسین خوشبخت مى گردید و بدون او بدبخت. بدانید که حسین درى از درهاى بهشت است، هر کس با او دشمنى کند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى کند.
? البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ، ص232
امام صادق (علیه السلام)
دعای چهارکس مستجاب نمیشود :
1٫ کسی که در خانه بنشیند و بگوید : خدایا روزی مرا برسان ، که خدا به او میگوید : آیا دستور ندادم که پی روزی بروی و تلاش کنی.
2٫ مردی که مغلوب زنش شده است ، که خداوند می گوید : آیا اختیار او را به دست تو واگذار نکردم ؟
3٫ فردی که دارای مال و ثروت باشد و آن را تباه کند و گوید : خدایا روزیم را برسان که خداوند میفرماید : آیا دستور ندادم که میانه رو باش و اسراف نکن ، سپس این آیه را خواند : بندگان خدا کسانی هستند که هنگام انفاق اسراف نمی کنند و بخل هم نمی ورزند بلکه میان این دو راه میانه را میگرند.
4٫ مردی که پول داشته و آن را قرض داده بدون آنکه سندی بگیرد خداوند میفرماید : مگر تو را دستور ندادم که شاهد بگیری ؟
بحارالانوار جلد 103 صفحه 12 حدیث 53
“بسم الله الرحمن الرحیم”
توصیه های ناب بزرگان در مورد مجلس روضه و اشک بر حضرت امام حسین علیه السلام
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
?ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺎﺿﯽ (رحمة الله علیه):
ﺩﺭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﻣﺴﺎﻣﺤﻪ ﻧﻨﻤﺎﯾﯿﺪ ، ﺭﻭﺿﻪ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻭﻟﻮ ﺩﻭ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺳﺒﺎﺏ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻫﻢ ﻧﺸﺪ ﺩﻫﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﺤﺮﻡ ﺗﺮﮎ ﻧﺸﻮﺩ.
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
?ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻪ ﺑﻬﺠﺖ (رحمة الله علیه) :
ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ .
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
?ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ (رحمة الله علیه) :
برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد ؛ یا در حرم اباعبدالله یا در مجلس ابا عبدالله…
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
?شیخ جعفر شوشتری (رحمة الله علیه) :
کسانی که نام این بزرگوار را می شنوند و تغییر حالی در خود نمی بینند، جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین علیه السلام محک ایمان است.
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
? آیت الله علامه امینی (رحمة الله علیه) :
به هنگام شنیدن مدایح و مراثی آل محمد چنان بی قرار می شد که بر اثر شادی یا اندوه، زمان و مکان را از یاد میبرد و روحش چنان به پرواز در می آمد که گویی هم اکنون در همان صحنه ای است که اشعار و مدایح و مراثی از آن سخن می گوید.
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
?آیت الله آشیخ عبدالکریم حائری (رحمة الله علیه) :
روضه خوانی و گریه بر سیدالشهدا علیه السلام عمل مستحبی است که هزار واجب در آن است.
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
?حاج میرزا اسماعیل دولابی (رحمة الله علیه) :
محبت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام انسان را زود به مقصد می رساند. کلنا سفن النجاه و سفینه الحسین اسرع. همه ی ما اهلبیت کشتی نجاتیم ولی کشتی امام حسین علیه السلام سریعتر است . هنگام عزاداری انسان در دلش را باز میکند و امام حسین علیه السلام داخل میشوند
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
?آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ (رحمة الله علیه) :
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﻧﺮﺳﯿﺪ، ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه السلام ﻭ ﯾﺎ ﺩﺭ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ ، «این کتیبه های سیاه که بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری نصب کرده اند، ما را شفاعت میکنند».
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
?ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ (رحمة الله علیه) :
ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺟﺰﺀ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ علیه السلام ﺛﺒﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ .
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
?آیت الله بهاءالدینی (رحمة الله علیه) : دستگاه امام حسین علیه السلام فوق فقه است… نباید به دستگاه امام حسین علیه السلام اهانت شود، این عزاداری ها احیا کننده نماز و مساجد است.
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
?آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری (رحمة الله علیه) :
برای امام حسین علیه السلام هر کاری بکنی کم است
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
?آیت الله بروجردی رحمه الله : به مقداری که امام حسین علیه السلام ، بزرگ و واجب الاحترام است، منسوبین به آن حضرت هم لازم الاحترام می باشند.
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
?ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮐﻤﭙﺎﻧﯽ (رحمة الله علیه) :
ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻣﻘﯿﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﭘﺎﯼ ﺳﻤﺎﻭﺭ ﺑﻨﺸﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﺭﺍ ﺟﻔﺖ ﮐﻨﻨﺪ.
?ایت الله حق شناس ره
در مجلس موعظه و روضه شرکت کنید برخورد امام حسین ع با عزادارش ما فوق تصور ماست در باب رحمت
بر گرفته از کلام بزرگان دین
●•عاملان اصلی جنگ مقابل ابا عبدالله (علیه السلام) و عاقبت خفت بار آنها •●
نام
ﺷﻤﺮ ﺑﻦ ﺫﯼﺍﻟﺠﻮﺷﻦ…
نقش وی درکربلا :
ﻧﻘﺶﺁﻓﺮﯾﻦ ﺍﺻﻠﯽ ﺟﻨﺎﯾﺎﺕ ﮐﺮﺑﻼ
ﺻﺪﻭﺭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﯾﻮﺭﺵ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪ
ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﻭ ﯾﺎﺭﺍﻧﺶ .
سرانجام وچگونگی مرگ :
ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺛﻘﻔﯽ ، ﮔﺮﺩﻥ ﺯﺩﻥ
ﺍﻭ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﻭﯼ ﺩﺭ ﺭﻭﻏﻦ ﺩﺍﻍ …
———-
نام
ﺣﺼﯿﻦ ﺑﻦ ﻧُﻤﯿﺮ
نقش وی در کربلا :
ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﯿﺮﺍﻧﺪﺍﺯﺍﻥ ﻟﺸﮑﺮ ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﻭ ﺗﯿﺮﺍﻧﺪﺍﺯﯼ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ )
سرانجام و چگونگی مرگ :
ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻦ ﺍﺷﺘﺮ ﺟﺴﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪ ﻭ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺑﻪ ﮐﻮﻓﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ، ﺳﺮ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﻭ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﻣﺎﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﺱ ﻋﺒﺮﺗﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ .
———-
نام
ﻋﺒﯿﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﯾﺎﺩ
نقش وی درکربلا :
ﺩﺭ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﮐﺮﺑﻼ ، ﻫﻤﻪ ﺟﻨﺎﯾﺖﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻋﺒﯿﺪﺍﻟﻠﻪ ﺗﺤﻘﻖ ﯾﺎﻓﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﺰﯾﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺩﺍﺷﺖ .
سرانجام و چگونگی مرگ :
ﭼﮑﯿﺪﻥ ﻗﻄﺮﻩ ﺧﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ( ﻉ ) ﺑﺮ ﺭﺍﻥ ﺍﻭ ﻭ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺁﻥ ﺯﺧﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ، ﺟﺴﺪﺵ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪ .
———-
نام
ﺷﺒﺚ ﺑﻦ ﺭﺑﻌﯽ
نقش وی در کربلا :
ﺑﺎ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ
ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﺯﺩ
سرانجام و چگونگی مرگ :
ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺭﺍﻥﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﯾﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺩ. ﺳﭙﺲ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺟﺴﺪﺵ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪ …
———-
نام
ﺣﺮﻣﻠﺔ ﺑﻦ ﮐﺎﻫﻞ
نقش وی در کربلا :
ﭘﺮﺗﺎﺏ ﺗﯿﺮ ﺑﺮ ﮔﻠﻮﯼ ﻋﻠﯽﺍﺻﻐﺮ ( ﻉ )
سرانجام و چگونگی مرگ :
ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺛﻘﻔﯽ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﺗﯿﺮﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﻨﻨﺪ …
———-
نام
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﯽ ﺣُﺼﯿﻦ
نقش وی در کربلا :
ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ ( ﻉ ) ﺑﺴﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺑﯽﺷﺮﻣﯽ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﮔﻔﺖ : ﺍﯼ ﺣﺴﯿﻦ! ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ، ﺟﺮﻋﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﭼﺸﯿﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺑﻤﯿﺮﯼ .
سرانجام و چگونگی مرگ :
ﺑﻪ ﻧﻔﺮﯾﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﻣﺒﺘﻼ ﻭ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺍﺳﺘﺴﻘﺎﺀ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪ ، ﻫﺮﭼﻪ ﺁﺏ ﻣﯽﻧﻮﺷﯿﺪ ﺗﺸﻨﮕﯽﺍﺵ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻧﻤﯽﺷﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻼﮎ شد…
———-
نام
ﯾﺰﯾﺪ ﺑﻦ ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ
نقش وی در کربلا :
ﭼﻮﺏ ﺯﺩﻥ ﺑﺮ ﺩﻧﺪﺍﻥﻫﺎﯼ
ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ( ﻉ )
سرانجام وچگونگی مرگ :
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﻗﺺ ﻭ ﻣﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﻣﻐﺰﺵ ﻣﺘﻼﺷﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻗﯿﺮ ، ﺳﯿﺎﻩ ﺷﺪ …
———-
نام
ﺳﺤﺎﻕ ﺑﻦ ﺣَﯿﻮﻩ ﺣﻀﺮﻣﯽ
نقش وی در کربلا :
ﺩﺍﻭﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﺗﺎﺧﺖ ﻭ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻏﺎﺭﺕ ﺑﺮﺩ .
سرانجام و چگونگی مرگ :
ﺑﺎ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ (ﻉ ) ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﭘﯿﺴﯽ ﻣﺒﺘﻼ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺭﯾﺨﺖ ، ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺮ ﺑﺪﻧﺶ ﺗﺎﺧﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻫﻼﮐﺖ ﺭﺳﯿﺪ …
———-
نام
ﺍﺣﺒﺶ ﺑﻦ ﻣﺮﺛﺪ (ﺍﺧﻨﺲ)
نقش وی در کربلا :
ﺑﺎ ﺍﺳﺐ ﺑﺮ ﺑﺪﻥ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﺗﺎﺧﺖ ﻭ ﻋﻤﺎﻣﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻏﺎﺭﺕ ﺑﺮﺩ
سرانجام و چگونگی مرگ :
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺻﺤﻨﻪ ﺟﻨﮓ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ، ﺗﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﮐﻤﺎﻥ ، ﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﻪ ﻗﻠﺒﺶ ﺍﺻﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ به درک واصل شد ….
———-
نام
ﺑَﺠﺪﻝ ﺑﻦ ﺳُﻠﯿﻢ
نقش وی در کربلا :
ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺍﻣﺎﻡ ( ﻉ ) ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺑﺮﯾﺪ .
سرانجام و چگونگی مرگ :
ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ، ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﯾﺪ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﺧﻮﻥ ﻏﻠﺘﯿﺪ ﺗﺎ ﻫﻼﮎ شد…
———-
نام
ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﺣﺠﺎﺝ
نقش وی در کربلا :
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﻭ ﯾﺎﺭﺍﻧﺶ ﺑﺴﺖ ، ﺍﻣﺎﻡ (ﻉ ) ﺭﺍ
ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺩﯾﻦ ﻧﺎﻣﯿﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﺎﻣﻼﻥ ﺳﺮﻫﺎﯼ ﺷﻬﺪﺍﺀ ﺑﻪ ﮐﻮﻓﻪ ﺑﻮﺩ .
سرانجام وچگونگی مرگ :
ﺑﻪ ﻧﻔﺮﯾﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﻼﮎ ﺷﺪ …
———-
نام
ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ
نقش وی در کربلا :
ﻣﺠﺮﻡ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺳﻮﻡ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﮐﺮﺑﻼ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ
سرانجام و چگونگی مرگ :
ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺛﻘﻔﯽ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺳﺮﺵ ﺍﺯ ﺗﻦ ﺟﺪﺍ ﺷﺪ …
———-
نام
ﻣﺎﻟﮏ ﺑﻦ ﻧُﺴﯿﺮ ﮐِﻨﺪﯼ
نقش وی در کربلا :
ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺿﺮﺑﻪ ﺑﺮ ﻓﺮﻕ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ (ﻉ )
سرانجام و چگونگی مرگ :
ﻗﻄﻊ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺗﻮﺳﻂ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻭ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﻓﻘﯿﺮ ﻣﺎﻧﺪ ….
———-
نام
ﺍﺑﺤﺮ ﺑﻦ ﮐﻌﺐ
نقش وی در کربلا :
ﮐﺸﯿﺪﻥ ﮔﻮﺷﻮﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﮔﻮﺵ کودکان
سرانجام و چگونگی مرگ :
ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ، ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ ، ﭼﺸﻢﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺪﻗﻪ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ …
ثواب گریه بر سید الشهدا علیه السلام
امام صادق علیه السلام
..هر کس در نزد او از حسین علیه السلام یاد شود و از چشمانش به اندازه بال مگسى اشک خارج شود، ثوابش بر عهده خداى عزّوجلّ خواهد بود
..و خدا برایش به چیزى جز بهشت، رضایت نمى دهد.
?ثواب الأعمال: ص 109 ح 1، کامل الزیارات: ص 202 ح 287
#حی_علی_العزا
هنر #دخترداری…
گریز #روضه حضرت #رقیه…
#سکونی که از یاران امام #صادق(ع ) است می گوید:
در حال غم و اندوه بر امام #رضا(ع) وارد شدم. امام پرسید: سکونی، سبب غصه تو چیست؟
گفتم: دختردار شدم.
امام فرمود:
#روزی دختر را خدا می دهد. و بدان که از رزق تو نمی خورد.
سکونی می گوید:
به خدا قسم غصه و رنج از من برطرف شد، سپس حضرت از من پرسید:
چه نامی بر او نهاده ای؟ گفتم: #فاطمه.
امام دست بر پیشانی من گذاشت و سپس فرمود:
اکنون که نام او را فاطمه گذاشته ای،
1⃣ نام او را نیک بدار،
2⃣ سوره نور را به او یاد بده،
3⃣ به او #ناسزا مگو، لعنتش مکن، او را #کتک نزن.
?کلینی، کافى، ج6، ص49
درد خود آورده ام بهر دوا
آمدم بر درگهش بهر شفا
چون عمویش مجتبی باشد کریم
میشود هر نوکری حاجت روا
یا رقیه ذکر لبهایم شده
دست کوچک دارد اما با صفا
در دلم احساس مستی میکنم
آمدم بر درگه قرب خدا
از کراماتش گدایش گشته ام
او کجا و نوکری چون من کجا؟
وصف لطفش کار زهرا و علی
روی زیبایش جمال کبریا
بخشش و جود و کرامت کار او
گوشه ای از وصف جودش هل اتی
من شب سوم مسلمان گشته ام
در محرّم بین آن شور و نوا
آنقدر احساس عزت میکنم
رفته از خاطر که بودم یک گدا
نوکری میخواهم از او تا ابد
تا بمانم در کنارش بی ریا
معنی نام رقیه این بُوَد
حیدر و زهرا و قرآن و خدا
ترسی از محشر ندارم شکر حق
میزند او نوکرانش را صدا
روزیم کن رازق خلق و فلک
سجده ای مستاته بر ایوان طلا
آروز دارم که باشم اربعین
زائری با معرفت در کربلا
گفته بودم او گره وا میکند
العجل یا ابن الحسن آقا بیا
#رقیه_بنت_الحسین
#روزنگار_محرم
آقا امام عصر(عجل لله فرجه) :
??از فضایل تربت
حضرت سیدالشهداء آن است
که اگر تسبیح تربت
در دست گرفته شود
ثواب تسبیح و ذکر را دارد
گرچه دعایی هم خوانده نشود.
? بحارالأنوار/جلد53
اگر ما در زمان امام حسین (ع) بودیم، کدام طرفی بودیم حسینی یا یزیدی؟
در سپاه حسین بن علی میجنگیدیم یا یزید؟
در سال 61 ه.ق لشکر هزاران نفری یزید سد راه امام حسین(ع) شد که امروزه گناهان ما شیعیان سد راه ظهور حضرت مهدی(عج) شده.
آیا به این فکر کردیم ممکن است ما لشکری در مقابل حضرت مهدی(عج) باشیم؟! که بجای آمادگی خود و خودسازی برای ظهور، با گناهانمان اشک های مهدی فاطمه را سرازیر میکنیم.
من و شما تا حالا چند بار مردم کوفه را لعنت کردیم؟
برای چه لعنت کردیم؟
برای اینکه مثل ما آدمای امروزی فقط به امام زمانشان میگفتند بیا، همانطور که ما به امام زمانِ خودمان حضرت مهدی(عج) العجل العجل میگیم.
اما کدام یک از ما واقعا پای امام خود ایستادیم؟
این همه که برای امام زمان سال 61 ه.ق عزاداری کردیم، برای امام زمانِ خودمون که مظلوم تر است چکاری انجام دادیم ؟
جز اینه که عزاداری برای سیدالشهدا باید ما را به مهدی فاطمه برسونه؟
اگر تا به امروز ظهور محقق نشده به این خاطرِ که ما جامعه ای امام زمانی تشکیل ندادیم.
جامعه ی امام زمانی فقط به اسم نیست، به عمل و تلاش ما برای محقق شدن این امره.
من و شما برای فرج حضرت مهدی(عج) چکار کردیم؟
آیا جرات رو به رو شدن با حضرت مهدی(عج) داریم؟
نداریم، چون آنقدر غرق در گناهیم که برایمان سیلی زدن به حضرت مهدی(عج) عادت شده و اگر یک روز به روی مبارک ایشان سیلی نزنیم شب خواب راحتی نداریم.
امام زمان میفرمایند: شیعیان با هر گناه یک سیلی به صورت من میزنند.
مردونه چندبار سیلی به صورت امام زمان زدیم؟!
چندبار باعث شدیم امام زمان خون گریه کنه؟!
میدونین حق الناس چیه؟
حق الناس، حق کسی است که بر گردن ماست.
آیا میدونین با گناهانی که انجام میدیم علاوه بر حق خدا، حق الناس هم گردنمونه؟
علتش اینه که ما با گناهامون عمل ظهور را به تاخیر میندازیم و حق کسی رو که برای دیدار امامش تلاش میکنه و گناه نمیکنه را باطل کردیم.
حضرت مهدی(عج) حی و حاضر و آگاه بر زندگی مونه آیا او را در زندگی خودمون در نظر گرفتیم؟
ظهور با معجزه اتفاق نمی افته با تلاش های من و شماست که اتفاق می افته، اگر قرار بر معجزه بود حسین بن علی با معجزه پیروز میشد.
خواهرم با تیپ زدنت دل کی رو بدست میاری؟ مهدی فاطمه یا مردم؟
نمیدانی با بدحجابی باعث به دام افتادن دیگران در گناه میشوی؟
برادرم امامت را به چه میفروشی؟ نگاهی حرام؟
بیایم برای محیا شدن ظهور و به دست آوردن دل مهدی، نماز اول وقت را ترک نکنیم، غیبت نکنیم و به بالاترین درجات علمی برسیم تا جامعه امام زمانی را گسترش دهیم.
تا بحال بخاطر امامت از گناهی گذشته ای؟
این رو بدونین که حضرت مهدی(عج) ناظر بر اعمال مونه و منتظر برگشتن ماست.
امام زمان عباس میخواد همون عباسی که امام حسین(ع) داشت، همه ما دوست داریم جای حضرت عباس(ع) بودیم تا جونمون در راه امامون میدادیم
اما کدوم یک از ما برای حضرت مهدی(عج) عباس وار زندگی و تلاش کردیم؟!!
پس بیاید با توبه و ترک همیشگی گناه باعث خوشنودی آقامون حضرت مهدی(عج) بشیم نه عامل غم و اندوه.
در کرببلا بی طرفان، بی شرفانند
تاریخ همان است، حسینی و یزیدی
فقط ی یاعلی کافی هست و یک توبه واقعی تا عباسی برای حضرت مهدی(عج) بشیم.
بیایید همین الان توبه کنیم، شاید فردا دیر باشه!
خیلی ها شب خوابیدن و صبح بیدار نشدن!
عمر بن سعد
رد پای دنیا دوستی در همه شرارتهای حادثه کربلا نمایان است. کربلا نشان داد که چگونه هرگاه پای دنیا در میان باشد قدمها در دشمنی با امام قدرت می گیرد. یکی از جلوه های دنیا دوستی حُبّ ریاست است. امام صادق علیه السلام فرمود: «مَنْ طَلَبَ الرِّئاسَةَ هَلَک؛ کسی که دلباخته ریاست باشد هلاک می شود»[1]
عمر سعد یکی از قربانیان این خواسته مهلک بود.
بد ترین تجارت تاریخ
عمر سعد به حکمرانی ری منسوب شده بود. آماده حرکت به ری بود که خبر حرکت امام حسین (علیه السلام) به ابن زیاد رسید. عبیدالله بن زیاد او را واداشت تا قبل از رفتن به ری با امام حسین (علیه السلام) بجنگد. عمر راضی به این کار نبود اما عبیدالله بن زیاد او را تهدید کرد که اگر با امام حسین (علیه السلام) نجنگد باید فرمان حکومت ری را پس بدهد.
عمر از ابن زیاد شبی را فرصت خواست تا اندیشه کند. آن شب، نزدیکان خود را جمع کرد و با آنها مشورت نمود. همه او را از این کار بازداشتند با این حال تا صبح فکر کرد و در نهایت تصمیم گرفت به جنگ با امام حسین (علیه السلام) برود. صبح هنگام به قصر ابن زیاد رفت در حالیکه اشعاری را زمزمه می کرد:
آیا حکومت ری را واگذارم که نهایت آرزوی من است،
یا بازگردم گناهکار با کشتن حسین
در کشتن حسین دوزخی است که مانعی از آن نیست
ولی حکومت ری هم نور چشم من است
او با امام حسین (علیه السلام) بیگانه نبود. او خوب می دانست با چه شخصیتی می جنگد اما آنچنان شیفته ریاست بود که برای به آغوش کشیدنش بار سنگین ترین گناه تاریخ را به جان پذیرفت. هر چند عمر در آغاز راه دچار تردید شده بود اما در صحنه زشتکاری در صف اول جنایتکاران ظاهر شد و زشت ترین نمایش ممکن را ارائه نمود.
او دستور داد آب را به روی اهلبیت رسول خدا (صلی لله علیه وآله) بستند
همچنین به دستور عمر سعد بود که پس از شهادت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام)، بر بدن مطهرش اسب تاختند
پس از آنهمه جنایت که در حق خاندان رسول خدا (صلی لله علیه واله) انجام داد در نهایت دستش از حکومت ری نیز کوتاه شد. بی تردید عمر سعد بدترین معامله ی تاریخ را رقم زد تا بهترین مصداق «خَسِرَ الدُّنْیا وَالاْآخِرَةَ» باشد.
وقایع روز چهارم محرم
▪️فتواى شریح قاضى به قتل امام حسین"علیه السلام"▪️
…در این روز از سال 61 ه ابن زیاد با استناد به فتوایى که از شریح قاضى گرفته بود، در مسجد کوفه خطبه خواند و مردم را به قتال با امام حسین علیه السلام تحریک کرد..
?قلائد النحور ج محرم و صفر ص٤١
#تقویم_شیعه
پاسخ به چند #شبهه #عاشورایی…
1⃣ سلام دادن به شخص مرده نمیرسد؛ پس چرا شما #شیعیان میگویید سلام بر حسین(علیه السلام)؟ باید بگویید حسین رضی الله عنه.
اگر #سلام به شخص مرده نمیرسید؛ پس چرا خداوند در #قرآن می فرماید: “سلام علی ابراهیم” “سلام علی نوح نبی الله”
2⃣ قسم خوردن به امام معصوم #شرک است؛ چرا شما شیعیان میگویید به امام #حسین(علیه السلام) قسم؟
?اگر #قسم خوردن به غیر خدا #شرک است چرا که در قرآن میفرماید: “والشمس” “والضحی” ” والتین"،
پس قسم خوردن به شخصی که مقامش از زیتون و خورشید بالاتر است، اشکالی ندارد.
3⃣ #بوسیدن چیزی که از #کربلا یا #نجف بعنوان #تبرک آورده اند، شرک است؛ چرا شما شیعیان وسایل مقدس را میبوسید؟
?اگر بوسیدن چیزهای مقدس شرک است؛ پس حضرت #یعقوب(علیه السلام) هم نیز مشرک است، زیرا طبق آیه قرآن حضرت یعقوب لباس حضرت #یوسف را #بوسید و به چشمانش کشید و چشمان وی #شفا یافت.
4⃣ امام #حسین(علیه السلام) مرده است و کمک گرفتن از #مرده شرک و حرام است.
قرآن می فرماید: گمان نکنید آنان که در راه خدا شهید شده اند، مرده اند، بلکه زنده هستند.
طبق این آیه امام حسین(علیه السلام) نیز زنده است و همانطور که در زندگی روزمره از خیلی از افراد زنده کمک میگیریم از امام حسین(علیه السلام) کمک گرفتن هم اشکالی ندارد.
? روز چهارم محرم الحرام سال61 هجری قمری
در روز چهارم محرم، عبیداللّه بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیهالسلام تشویق و ترغیب نمود.
به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه که عبارت بودند از:
1. شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛
2. یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛
3. حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛
4. مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛
به سپاه عمر بن سعد پیوستند
بهم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است.
پی نوشت:
1. بحارالانوار، ج44، ص386.
#آشنایی_با_یاران_امام_حسین_علیه_السلام
یکی دیگر از آن 72 نفر
عابس بن ابی شبیب شاکری
ابومخنف از ربیع بن تمیم همدانی نقل می کند که گفت:
«هنگامی که #عابس را دیدم که به میدان می آید او را شناختم پس گفتم: ای مردم! این شیر شیران است، این پسر ابن شبیب است، مبادا تنها به جنگ او بروید. در این حال عابس ندا می داد که آیا مردی هست که به جنگ من در آید؟ ولی کسی جرأت مصاف با او را ننمود. عمر بن سعد چون چنین دید: فریاد زد که: وای بر شما سنگبارانش کنید. پس از هر طرف سنگ به سوی او سرازیر گشت. عابس چون اینگونه دید، کلاه خود و زره خویش از تن درآورد و سپس حمله کرد و به خدا قسم او را دیدم که بیش از دویست نفر را به عقب می راند و چون کار بر سپاه ابن سعد تنگ آمد او را محاصره نمودند و از هر سوی به وی تاختند و او را به شهادت رساندند و سرش را بریدند.و دیدم چند تن از افراد نامدرا سپاه بر آن درگیری داشتند و هر یک مدعی بود که من سر او را بریده ام و چون نزد عمر سعد آمدند.
ابن سعد به آنان گفت: نزاع نکنید که این مرد را #یک_نفر نکشته است، همه شما در خون او شریکید و با این سخن به کشمکش آنان پایان داد.
?مقتل الحسین (علیه السلام)، ابومخنف «وقعة الطف» ص 285 ـ 282
#شبهات_ماه_محرم
آوردن علی اصغر شیر خوار در مقابل لشکر دشمن توسط امام حسین(علیه السلام) #التماس بود یا اتمام حجت؟
آیا صحت دارد؟
درباره شهادت حضرت علی اصغر(ع)نقل ها بسیار متفاوت و متزلزل است که در ذیل به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
1ـ بعضی نقل ها حاکی از آن است که امام به #خیمه آمد، فرزندش را نزد او آوردند و آن حضرت طفل را در دامان خود نشانید، در این اثناء مردی از بنی اسد تیری پرتاب کرد و آن طفل را به شهادت رساند.
همانطور که ملاحظه می فرمایید در این قول معروف که مختار بزرگانی چون شیخ مفیداست، هیچگونه نامی از تشنگی علی اصغر برده نشده تا چه رسد به اینکه گفته شود امام درخواست آب برای او نمود.
2ـ بعضی نوشته اند که بعد از شهادت حضرت عباس، امام حسین ـ علیه السلام ـ گفت آیا کسی هست که مقداری آب برای این طفل بیاورد که او طاقت تشنگی را ندارد، علی اکبر که در آن زمان 17 سال داشت بلند شد و گفت من می روم آب می آورم و رفت وارد شریعه شد و مقداری آب آورد، امام خواست آب را به طفل بخوراند وقتی طفل آماده آشامیدن آب شد، تیر مسمومی آمد و قبل از اینکه علی اصغر آب بیاشامد بر گلوی او نشست و او را به شهادت رساند.
این نقل اولا اشکالش این است که گفته شده بعد از شهادت عباس، حضرت علی اکبر رفت آب آورد، در صورتیکه طبق نقل مقاتل، علی اکبر قبل از حضرت عباس به شهادت رسید، چون او اولین شهید از بنی هاشم بوده است.
و ثانیاً: از این نقل بر می آید (در صورت صحت) که امام از دشمن درخواست آب نکرده، بلکه از اصحاب خود خواسته بروند آب بیاورند.
3ـ بعضی نقل کرده اند که چون امام دید سپاه کوفه در ریختن خون او اصرار میورزند، قرآن را گرفته و آنرا باز کرد و روی سر نهاد و فریاد برآورد: بین من و شما کتاب خدا و جدم رسول الله حکم کند، ای قوم، خون مرا به چه چیزی حلال می شمارید؟ در این حال امام ـ علیه السلام ـ نظر کرد و طفلی را دید که از تشنگی می گرید او را روی دست گرفته و گفت: ای جماعت! اگر به من رحم نمی کنید، به حال این کودک شیر خوار، رحم کنید. در این اثناء مردی از سپاه کوفه با تیری آن کودک بی گناه را به قتل رساند.
4ـ بعضی نوشته اند، ام کلثوم علی اصغر را نزد امام حسین ـ علیه السلام ـ آورد و گفت: برادر جان این طفل سه روز است که آب نیاشامیده است، مقداری آب برای او تقاضا کن، امام رو به لشکر کوفه کرد و فرمود: ای قوم! برادر و اولاد و یاران مرا کشتید، فقط این طفل باقی مانده است که از تشنگی دست و پا می زند در حالی که هیچ گناهی ندارد او را به سوی شما آورده ام پس قطره ای آب به او بیاشامید.
نتیجه گیری
ملاحظه می فرمائید در نقل سوم با کنایه و در دو نقل آخری با صراحت گفته شده که امام از دشمن درخواست آب نمودند، ولی این نقل ها نمی تواند صحیح باشد، چون: اولا: گفته شده که ام کلثوم به امام گفت سه روز است این کودک آب نیاشامیده است، در صورتی که طبق نقل کتب معتبر در شب عاشورا، امام حسین ـ علیه السلام ـ و یارانش آب در اختیار داشتند که بعنوان شاهد دو نقل را ذکر می نمائیم.
حاصل آنکه در میان نقل های مختلفی که در این زمینه شده ما هم به تبعیت از بزرگانی چون شیخ مفید، طبرسی و شهید مطهری نقل اول را قبول داریم و نقل های دیگر علاوه بر اینکه متنشان متزلزل است در شأن امام حسین ـ علیه السلام ـ نیست و لذا قابل قبول نمی باشد.
?مفید، ارشاد، ج2، ص108
?منتخب طریحی، ص 431 و معالی السبطین ج1 ص423.
?حماسه حسینی، مطهری، ص202.
?ابن جوزی، تذکرة الخواص، نظر منفرد، علی، قصه کربلا، ص 253.
علت نامگذاری ماه محرم
تاسیس تاریخ برای مسلمانان در زمان خلافت خلیفه دوم مسلمین و با مشورت حضرت علی (علیهالسلام) در سال شانزدهم هجری صورت گرفته است. مبدا تاریخ را هجرت پیامبر و ماه نخست آن را محرم، سالی که هجرت روی داده بود گرفتند.(1) علت نامگذاری این ماه آن بود که در ایام جاهلیت، جنگ در این ماه را حرام میدانستند.
ـ در دوم ماه محرم الحرام سال 61 هجری کاروان حضرت امام حسین (علیه السلام) وارد کربلا شد و سپاهیان دشمن که هر روز بر تعدادشان افزوده میشد در روزهای تاسوعا و عاشورا که روز نهم و دهم محرم میباشد او و یارانش را به شهادت رساندند.
امام هشتم شیعیان امام رضا(علیه السلام) در خصوص این ماه فرمود: در جاهلیت، حرمت این ماه نگاه داشته میشد و در آن نمیجنگیدند ولی در این ماه، خونهای ما را ریختند و حرمت ما را شکستند و فرزندان و زنان ما را اسیر کردند و خیمهها را آتش زدند و غارت کردند و حرمت پیامبر را دربارة ذریهاش رعایت نکردند.
آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی در «مراقبات» نوشته است: «کودکانم را میدیدم که در دهه نخست ماه محرم غذا نمیخوردند و به نان خالی اکتفا میکردند کسی هم به آنان نگفته بود ماه محرم شروع شده است گمان میکنم عشقی درونی آنان را برمیانگیخت.» (2) به همین دلیل ماه محرم با حادثه عاشورا عجین شده است و فرا رسیدن آن دلها را پر از غم میسازد و پیروان و شیفتگان امام حسین (علیه السلام) از اول محرم، محافل و مجالسی را سیاهپوش کرده، به یاد آن امام شهید به عزاداری میپردازند.(3)
پینوشتها:
1- تاریخ تحلیلی اسلام، دکتر سیدجعفر شهیدی، ص130.
2- پیامآور عاشورا، مهاجرانی، ص 11.
3- با اندکی دخل و تصرف، فرهنگ عاشورا جواد محدثی، ص 406
خداوند در همه حالات روزی رسان است
سلیمـــان و مــــــورچه
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﻼﻡ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪ :ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍیﻛﺮﺩ ..ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶﻧﻬﺎﺩ.
ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ …ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ
ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !
ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ :ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﻴﻜﻪ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺭﻭﺯﻱ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵﻧﻤﻴﻜﻨﺪ …ﻭﻟﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩﻱ ،ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵﻛﻨﻲ،،ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ
ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ “
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ :ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪﺑﺮﺧﺪﺍﺳﺖ ﺭﻭﺯﯼ ﺁﻥ ﻣﺎﻫﻴﺎﻥ ﺍﺯﺁﺷﻮﺏ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﻜﺎﻳﺖ ﺑﺮﺩﻧﺪ،
ﺩﺭﻳﺎﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪ ﻭﺁﻧﻬﺎﺻﻴﺪ ﺗﻮﺭ ﺻﻴﺎﺩﺍﻥ ﺷﺪﻧﺪ ﺁﺷﻮﺑﻬﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ.ﺍﺯﺧﺪﺍ،ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ،ﻧﻪ ﺩﺭﻳﺎﻱ ﺁﺭﺍﻡ
وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لاٰ یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اَللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اَللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اَللّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً ﴿3﴾طلاق
قــــــــرآن و دریــــــا
مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید .
دخترکوچکش از او پرسید چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی؟
پدر گفت سبدی بگیر واز آب دریا پرکن وبرایم بیاور .
دختر گفت : غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند.
پدر گفت امتحان کن. دخترم.
دختر سبدی که درآن زغال میگذاشتند گرفت ورفت بطرف دریا وامتحان کرد سبدرازیرآب زد وبه سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند.پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد .
پدرش گفت دوباره امتحان کن. دخترکم .
دختر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب رابرای پدر بیاورد .برای بار سوم وچهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد وبه پدرش گفت که غیر ممکن است…
پس پدر به. او گفت سبد قبلا چطور بود؟
اینجا بود که دخترک متوجه شد و به پدرش گفت بله پدر قبلا سبد از باقیمانده های زغال کثیف وسیاه بود ولی الان سبد پاک وتمیز شده است.
پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد.
پس دنیاوکارهای آن قلبت را از کثافتها پرمیکند،
خواندن قرآن همچون دریا سینه ات راپاک میکند،
حتی اگر معنی آنرا ندانی…
(فاقروا ماتیسر من القران20مزمل)
امام صادق علیه السلام:
هر کس برای ظلمی که به ما وارد شده اندوهگین باشد نفَسش،تسبیح و حزنش برای ما عبادت است.
?بحارالانوار،ج44،ص278
قال الصّادق علیه السّلام:
ما مِنْ اَحَدٍ قالَ فى الحُسَینِ شِعْراً فَبَکى وَ اَبکْى بِهِ اِلاّ اَوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنّةً وَ غَفَرَ لَهُ.
امام صادق علیه السّلام به جعفربن عفان فرمود:
هیچ کس نیست که درباره حسین علیه السّلام شعرى بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب مى کند و او را مى آمرزد.
?رجال شیخ طوسى، ص 289
امام رضا علیه السلام:
هر گاه برای شما پیشامد سختی روی داد، به وسیله ما اهل بیت از خدا یاری بجویید.
مستدرک الوسائل،ج5،ص228
نمایی از داخل ضریح سیدالشهدا، تقدیم به همه عاشقان اباعبدالله علیه السلام.
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله
زائر کرببلا حق شفاعت دارد
قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است
کار ما دست تو آقاست اباعبدالله
مستجاب است دعا گوشهی ششگوشهی تو
حرمت عرش معلیست اباعبدالله
هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت
او نظر کردهی زهراست اباعبدالله
پاسخ ذکر حسین جد تو گوید جانم
گوئیا کنییه طاهاست اباعبدالله
بارها گفت اگر من ز حسینم، دیدیم
جلوهاش اکبر لیلاست اباعبدالله
چشم ما روز قیامت به پر قنداقهست
پسرت مالک فرداست اباعبدالله
روزی گریهی ما دست رباب افتاده
روضهخوان در دل صحراست اباعبدالله
باب بینالحرمین از حرم عباس است
همه جا سفرهی سقاست اباعبدالله
ما که باشیم؟که سنگ تو به سینه بزنیم
سینهزن زینبکبریست اباعبدالله
مادرت گفت «بُنَی» دل ما ریخت به هم
بردن نام تو غوغاست اباعبدالله
مادرت گوشهی گودال تماشا میکرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله
امیرالمومنین علیه السلام:
خداوند برای ما،شیعیان وپیروانی برگزیده است که ما را یاری می کنند،باخوشحالی ماخوشحال می شوند و در اندوه وغم ما،مخزون می گردند
امام صادق علیه السلام:
کسی که در عزای حسین بگرید یا دیگری را بگریاندو یا آنکه خود را به حالت اندوه وعزا در آورد،بهشت بر او واجب است.
?جلاءالعیون،ص463
امام حسین علیه السلام:
هرکه خشنودی مردم را با ناخشنود کردن خدا بجوید،خداوند اورا به مردم واگذارد.
?میزان الحکمه،ج4،ص488
◼️امام حسین علیه السلام:
به درستی که من مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی با ستمکاران را جز محنت نمی دانم.
?تحف العقول،ص245
امام صادق علیه السلام فرمودند :
#چهارهزارفرشته نزد قبر سیدالشهدا علیه السلام #ژولیده و غبارآلود، تا روز قیامت بر آن حضرت می گریند.
? کامل الزیارات ،ص 119
حضرت صادق علیه السّلام فرمود:
یک سال تمام، هر شب و روز بر حسین بن على علیه السّلام نوحه خوانى شد و سه سال، در روز شهادتش سوگوارى برپا گشت.
?بحارالانوار،ج 79،ص 102
سالیانیسـت که با روضـه تو مأنوسـم
ز ادب دسـت ِ محبیــن تو را میبوســم
نکند روزی ِ چشـمان ِ مـــرا قطع کنی!
مــن اگـر گریـه برایـت نکنم میپوســم
ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت…
روز عاشورایی، مرحوم شیخ مرتضی انصاری (رحمت الله علیه) جلوی در ورودی صحن مطهر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) ایستاده بود و از دسته جات سینه زنی استقبال می کرد و در کنار او، أفندی که از طرف حکومت عثمانی حاکم عراق بود، ایستاده بود.
أفندی از شیخ انصاری پرسید ای شیخ، هم ما قبول داریم که حسین بن علی (علیه السلام) مظلوم شهید شده و یزید انسان پست و خونخواری بود و ما هم در عزای آن بزگوار غمگین هستیم، اما پرسش من این است که این مراسم یعنی چه؟
سینه زنی، زنجیرزنی، دسته راه انداختن، گِل به سر مالیدن و …، اینها چه هدفی را دنبال می کنند؟!
مرحوم شیخ انصاری فرمودند سِرّ مطلب این است که ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت و با این مراسم تلاش می کنیم دوباره چنین نشود.
أفندی پرسید یعنی چه؟!
شیخ انصاری فرمود در جریان غدیر، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر صد هزار نفر، علی (علیه السلام) را با صراحت به وصایت خود برگزید و شما انکار کردید و گفتید غدیر نبوده یا اگر بوده چیز مهمی نبوده است، فقط سفارش به دوستی با علی (علیه السلام) بوده است.
اشکال از ما بود که ما عید غدیر خم را با سر و صدا و شعار، بزرگ نداشتیم و این چنین شد.
ترسیدیم که اگر عاشورا را هم بزرگ نشماریم و با شعار و تظاهر برگزار نکنیم، شما انکار کنید و بگویید اصلا حسین (علیه السلام) شهید نشد یا حسین (علیه السلام) را راهزنان میان راه کشتند و یزید (لعنت الله علیه) انسان با تقوایی است!
منبع: صد نکته از هزاران، آیت الله حاج شیخ علی رضائی تهرانی
آیت اللّه سید علی #قاضی (ره)
شما نمی خواهد چیزی ازخودتان بروز دهید، بگذارید اگر دیگران شما را می شناسند ، از رفتار و اعمالتان بشناسند.
#عطش ص 101
اللهم عجل لولیک الفرج
▪️یادت نرود دعای بعد از روضه/
▪️ای نوکر خوب، صاحبت بی یار است/
▪️یادت نرود درس اباالفضل علی/
▪️لبخند رضای صاحبت، معیار است/
زیارتی برتر از حج…
? از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند:
وَ اللَّهِ لَوْ أَنِّی حَدَّثْتُکُمْ فِی فَضْلِ زِیَارَتِهِ لَتَرَکْتُمُ الْحَجَّ رَأْساً وَ مَا حَجَّ أَحَدٌ وَیْحَکَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اتَّخَذَ کَرْبَلَاءَ حَرَماً آمِناً مُبَارَکاً قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَ مَکَّةَ حَرَما'’؟…ِ
بخدا قسم، اگر در فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام با شما سخن میگفتم، قطعا'’ حج را بطور کلی رها می کردید، و هیچکدام از شما حج نمی رفت، مگر نمی دانی که خداوند سبحان قبل از اینکه مکه را حرم خود بگیرد، کربلا را حرم امن و مبارک خود گرفت؟…
? وسائل الشیعه/ج14/ص514
انکار حدیث مساوی با خروج از ولایت اهل بیت علیهم السلام است…
امام باقر علیه السلام میفرمایند:
عن أَبِی عُبَیْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَحَبَّ أَصْحَابِی إِلَیَّ أَوْرَعُهُمْ وَ أَفْقَهُهُمْ وَ أَکْتَمُهُمْ لِحَدِیثِنَا وَ إِنَّ أَسْوَأَهُمْ عِنْدِی حَالًا وَ أَمْقَتَهُمْ لَلَّذِی إِذَا سَمِعَ الْحَدِیثَ یُنْسَبُ إِلَیْنَا وَ یُرْوَى عَنَّا فَلَمْ یَقْبَلْهُ اشْمَأَزَّ مِنْهُ وَ جَحَدَهُ وَ کَفَّرَ مَنْ دَانَ بِهِ وَ هُوَ لَا یَدْرِی لَعَلَّ الْحَدِیثَ مِنْ عِنْدِنَا خَرَجَ وَ إِلَیْنَا أُسْنِدَ فَیَکُونُ بِذَلِکَ خَارِجاً عَنْ وَلَایَتِنَا.
به خدا سوگند که محبوبترین یارانم نزد من باورعترین آنها و فقیه ترین آنها و حدیث را نهان دارترین آنها است.
و بدترین و مبغوض ترین اصحابم نزد من، کسی است که هرگاه حدیثی را شنود که به ما نسبت دهند و از ما روایت کنند، آن را نپذیرد و بدش آید و انکار ورزد و هر که را به آن معتقد باشد تکفیر کند.
در صورتی که او نمیداند، شاید آن حدیث از ما صادر شده و به ما منسوب باشد، و او به خاطر انکارش از ولایت ما خارج میشود.
? الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص 223
▪️شک ندارم دَم عیسی ز همین بیرق هاست/
▪️زیر لب گفت حسین و دَم او شد اعجاز/
▪️گریه کرد حضرت آدم به حسین ابن علی/
▪️بعد از آن لحظه یقین،بندگیش شد آغاز/
?السلام علیک یا اباعبدالله?
▪️ شهر با بیرق مشکی شما زیبا شد/
▪️ باز هم ذکر شما آمد و دل احیا شد/
▪️ نوکری ننگ، ولی بر درِ تو آقاییست/
▪️ قطره آمد به درِ خانه ی تو دریا شد/
“السّابِقون” چه کسانی هستند؟
خداوند متعال در سوره مبارکه واقعه، آیات 10،11 میفرماید:
وَالسّابِقونَ السّابقونَ، اؤلئِک المُقَرَّبون.
…پیشگامان، پیشگامان، در نزد خدا مقربند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند که جبرئیل بر من نازل شده و در مورد این آیه چنین گفت:
ذلکَ عَلِیٌّ و شیعَتُهُ ، هُمُ السّابِقونَ مِنَ اللّهِ بِکِرامَتِهِم.
آنان علی(علیه السلام) و پیروان او هستند، آنان پیشتازان به سوی خدا هستند به خاطر کرامتی که خدا برای آنان قائل است.
? تفسیرنورالثقلین ٢٠٩/٥
اللهم عجل لولیک المظلوم الفرج