درد خود آورده ام بهر دوا
آمدم بر درگهش بهر شفا
چون عمویش مجتبی باشد کریم
میشود هر نوکری حاجت روا
یا رقیه ذکر لبهایم شده
دست کوچک دارد اما با صفا
در دلم احساس مستی میکنم
آمدم بر درگه قرب خدا
از کراماتش گدایش گشته ام
او کجا و نوکری چون من کجا؟
وصف لطفش کار زهرا و علی
روی زیبایش جمال کبریا
بخشش و جود و کرامت کار او
گوشه ای از وصف جودش هل اتی
من شب سوم مسلمان گشته ام
در محرّم بین آن شور و نوا
آنقدر احساس عزت میکنم
رفته از خاطر که بودم یک گدا
نوکری میخواهم از او تا ابد
تا بمانم در کنارش بی ریا
معنی نام رقیه این بُوَد
حیدر و زهرا و قرآن و خدا
ترسی از محشر ندارم شکر حق
میزند او نوکرانش را صدا
روزیم کن رازق خلق و فلک
سجده ای مستاته بر ایوان طلا
آروز دارم که باشم اربعین
زائری با معرفت در کربلا
گفته بودم او گره وا میکند
العجل یا ابن الحسن آقا بیا
#رقیه_بنت_الحسین
#روزنگار_محرم
گفته بودم او گره وا میکند