در وقت سختی زندگی، روی هم حساب کنید.
وقتی همدیگر را در رأس لیست اولویتهای خود قرار دهید، دیگر سوالی از وفاداری بر جا نخواهد ماند.
زوجی درمورد زمانی که مرد شغل خود را از دست داده بود؛ میگفتند. مرد میگفت، «همسرم همیشه کنارم بود و تشویقم میکرد. حتی وقتی بیزنسم شکست خورد، باز کنارم بود. میدانستم بااینکه ممکن است والدین و دوستانم بخاطر اینکه این ریسک را کرده بودم سرزنشم کنند، ولی او همیشه کنارم بود.»
هیچکس خودش تصمیم به شکست خوردن نمیگیرد، ولی اگر این اتفاق بیفتد، آرامشبخش است که بدانید همسرتان برای انگیزه دادن به شما کنارتان است.
این شامل چالشهای دیگر زندگی هم میشود. وقتی برای همدیگر اولویت باشید، در سختیها هم کنار هم خواهید ماند. همسر شما دستگاه حمایتی اصلی شماست. برخوردار بودن از عشق و حمایت والدین عالی است ولی در آخر این همسرتان است که هر روز کنارتان است.
شهید حسین پارسا
از همون لحظه که فهمید آب آشامیدنی نداریم به روستامون اومد
برای آسایش مردم روستا کمر همت بست
تا اینکه چاه آب به بهره برداری رسید
اگه حسین و ایثارگری هاش نبود معلوم نبود مردم روستای ما تا چه مدت آب برای خوردن نداشتند
براش مهم نبود دویدن عقربه های ساعت که ظهر شد و شب شد و وقت استراحت
تا کار بود حسین هم بود.
بامارابطه خونی نداشت؛ولی رفتارش شبیه بود به رفتار برادربابرادر.
راوی دوست شهید حسین پارسا
شجاعت حسین زبانزد بود
از بی باک بودنش توی دانشگاه
گرفته
راه اندازی تا تظاهرات
از همراه داشتن کتاب های
مذهبی در دانشگاه تا
پخش اعلامیه
عجیب کوشا بود
ابایی نداشت از تذکر️ دادن به
خواهران بی حجاب در دانشگاه
از یاد آوری مسائل شرعی و از
جذب بچه های کلاس به انقلاب
برای خودم هم جالب بود که
چطور بچه ها جذب حسین می
شن و جذب فعالیت هاش
لابد بخاطر برخورد هاش بود
طوری حرف می زد و برخورد
می کرد که طرف مقابلش ناراحت
نشه
صبح زود بود باهاش همراه شدم
برای آوردن وسیله ای
رفت سمت مغازه خرابه ای که
روبه روی مسجد سرکوچشون
بود
در رو باز کردیم و رفتیم داخل
به محض اینکه چشمم افتاد به
دستگاه استنسیل
از نوع دستگاه های تکثر قدیم که
در مدارس بود
چشمام از تعجب گرد شدند
زیر چشمی نگام کردمتوجه
شد که حیرت سرتا پام رو گرفته
طاقت نیاوردم و پرسیدم :
اعلامیه هارو اینجا چاپ می
کنید ؟
حرفی نزد فقط لبخند زد
اونجا بود که فهمیدم به غیر از
کار پخش اعلامیه ها
چاپ اونها هم کار خودشه
? بخشی از کتاب: از حسین تا حسین
آن که در طریق حق و حقیقت گام برمىدارد، در هر شرایطى قرار بگیرد براى او خیر است. مرد حق در هر شرایطى وظیفه خاص خویش را مىشناسد و با انجام وظیفه و مسئولیت، هیچ پیشامدى شر نیست.
در طریقت پیش سالک هرچه آید خیر اوست
در صراط المستقیم اى دل کسى گمراه نیست
بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود
خود فروشان را به کوى میفروشان راه نیست
هرچه هست از قامت ناساز بىاندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالاى کس کوتاه نیست
استاد شهید مطهری، قیام و انقلاب مهدی ع، ص 105
آقایون از چه زنانی بیزارند؟
آقایون به دنبال همسری هستند که شخصیت زنانه اش شکل گرفته باشد، مهربان باشد، مرتبا داد نزند و از او ایراد نگیرد.
اکثر مردها در زندگی خود به دنبال “آرامش” هستند، می خواهند اوقات خوشی را داشته باشند و از زندگی لذت ببرند، بنابراین
خوش مشرب باشید، به سرعت عصبانی نشوید و داد و فریاد کردن را هم به کلی فراموش کنید.
“هــمراه و هــمدم هـم بـاشید!!!”
زمانی که زن و یا مردی احساس کند همسرش در تصمیمگیریها در کنارش نیست و یا با عجله تصمیمگیری و پیشی میگیرد تصور خواهد کرد مورد توجه نبوده و دچار یأس و ناکامی میشود.
برقراری یک ارتباط عاطفی مناسب لازم به نظر میرسد در این شرایط باید همسر را به یک گفتگوی موثر دعوت کرده و به دور از هرگونه توهین و تحقیر خواستهها مطرح شود.
چنانچه زوجین بر روی یک خط فکری قرار گیرند و سعی کنند با یکدیگر هماهنگ شوند در مدت زمان کمتری بر مشکلات و اختلاف نظرها فائق خواهند آمد.
رسول الله (صلّى الله علیه و آله و سلم)می فرمایند :
ای علی، اگر (حتی) پدر و مادرت دو سال راه از تو دور باشند نزد آنها برو و به آنها نیکی کن و اگر ارحام تو یک سال از تو دور باشند برو و از آنها دیدن نما
بحار الأنوار، ج 66، ص 403
#حدیث_روز
اینهایی که می خواهند حالا سود ببرند باید توجه داشته باشند که این ملت که اکثرشان عبارت از این طبقه پایینی است که نمی توانند خودشان را اداره کنند، اینها بودند ک ما را رساندند به این پیروزی..باید با انصاف رفتار کرد، باید با اینها با برادری رفتار کرد. گرانفروشی را کنار بگذارند و احتکار نکنند…
امام خمینی (ره)
صحیفه امام، ج 6، ص 395
به همسر و والدینتان نشان دهید که ازدواج محکم و باثباتی دارید:
اگر یکی از دو طرف یا هر دو آنها عادت داشته باشد که مدام پیش والدینش برود و درمورد همسرش شکایت کند، ازدواجتان خراب خواهد شد.
مادر دختر جوانی، مدام خصوصیات منفی همسر دخترش را از زبان او میشنید، نه خصوصیات بد بزرگ چیزهای کوچکی مثل نامرتب بودن، زیاد تماشا کردن تلویزیون و از این قبیل.
وقتی این اتفاق میافتد، والدینتان تصور خواهند کرد که با یک بازنده ازدواج کردهاید، حتی بااینکه خصوصیات فوقالعادهای دارد که عاشق آن هستید.
اگر بخاطر شکایتها و بدگوییهای مداوم شما، والدینتان تصویر بدی از همسرتان پیدا کنند، ممکن است نتوانند مشاوره خوبی به شما بدهند و حتی تشویقتان کنند که ترکش کنید. این مسئله به جز درمواردی که واقعاً کسی مورد آزار همسر خود باشد، میتواند برای ازدواجتان مخرب باشد.
وقتی همسرتان را به اولویت اول زندگیتان تبدیل کنید، والدین و همسرتان متوجه خواهند شد که ازدواجتان تا چه اندازه برایتان مهم است.
قال رسول اللّه صلى الله علیه و آله:
وَأمّا عَلامَةُ النّاصِحِ فَأربَعَةٌ : یَقضی بِالحَقِّ ویُعطی الحَقَّ مِن نَفسِهِ ویَرضى لِلنّاسَ ما یَرضاهُ لِنَفسِهِ ولایَعتَدی عَلى أحَدٍ؛
نشانه خیرخواه چهار چیز است :
1. به حق داورى کند ،
2. و از خود به دیگران حق دهد ، .
3. و آنچه بر خود پسندد ،بر مردم روا دارد ،
4. و از حریم هیچ کس درنگذرد.
? تحف العقول
#حدیث_روز
صدقه جاریه
هفت چیز پس از مرگ برای انسان جاری است(برای نوشتن ثواب، نامه عملش باز می ماند )
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: هفت چیز برای بنده بعد از مرگ در جریان است:
1. دانشی که بیاموزد که دیگران از آن بهره مند شوند؛
2. رودی به جریان اندازد تا همه مردم به خصوص طبقه کشاورزان و باغداران و دیگر اصناف از آن استفاده نمایند؛
3. چاهی را حفر کند که دیگران از آن آب بهره برداری کنند؛
4. درخت خرما (و سایر درختان )بنشاند که از میوه ها و سایۀ آن بهره مند گردند؛
5. مسجدی بنا کند (که با اقامۀ نماز در آن و رفع مشکلات جامعه و نیز با برگزاری جلسات مذهبی جهت تعالی معارف اسلام از آن به کار گیرند )؛
6. قرآن (و متون و کتب دینی دیگری )را به ارث گذارد؛
7. فرزندی صالح از او بماند که برای او طلب مغفرت نماید
?نهج الفصاحه، ش 1730،
#حدیث_روز
“امام على(علیه السلام)”
اعتماد به هر کسى پیش از آزمودن، نشانه کم خردى است.
#حدیث_روز
اگر شوهرتون رفیق باز میشه یا از خونه فراری میشه
به خاطر اینه که یا دایم بهش غر میزنید یا توی انجام وظایفتون کوتاهی میکنید.
پس یه فکری برای حل مشکل بکنید.
تمام همسران باید هنر مشاجره و کشمکش را نیز همچون هنر عشق ورزی یاد بگیرند! مشاجره و جر و بحث صحیح، اصول درست زندگی زناشویی را وارد ازدواج میکند.
از نصایح و تجربیات پدر و مادرتان نیز استفاده کنید.
استفاده از نصایح دیگران ، به این معنا نیست که به آنان اجازهی دخالت در زندگی خصوصی خود را بدهید، بلکه بدین معناست که از تجربیات آنان استفاده کنید.
نقش سپر در همسران.
گاهی زن در برابر خانوادهاش باید سپر مرد شود و گاهی مرد باید در برابر خانوادهاش سپر همسرش شود.
به عنوان نمونه؛ اگر وقت ندارید به مادرتان سر بزنید یا اعتراضی به عملکرد آنها دارید؛ بهتر است این امر با صراحت و احترام متقابل و صمیمیت از طرف فرزند همان والدین به آنها در غیاب همسر بیان شود. از سویی دیگر بهتر است با حفظ حرمتها، زن و شوهر یاریگر هم باشند.
به طور مثال؛ به جای این که مرد از والدینش دعوت کند، عروس این کار را بکند یا داماد روز مادر، هدیه به مادر خانمش بدهد.
خانوم مهربون
سعی کنید تلافیجو نباشید.این نکته مهمی است؛اگر بخواهید به تلافی اشتباه همسرخود لجبازی کنید،همه پلهای رابطه با همسرتان را خراب کردهاید.
آقای مهربون
اینکه همسر شما بشنود که او فردی بیهمتاست و هیچ زن دیگری نمیتوانسته شما را به این اندازه خوشبخت کند، یک حس فوقالعاده به او میدهد.
پس دریغ نکنید.
زندگی_خوبی_داشته_باشید
چگونگی تحول آیت الله کشمیری
در نجف اشرف با بچههای کوچه بازی میکردم ، ناگهان شیخی مرا دید و اشاره کرد نزدم بیا. به نزدش رفتم ، فرمود: «در سرت نور است با بچهها بازی نکن، تو به درد بازی نمیخوری».
او کسی غیر از آیت الحق شیخ مرتضی طالقانی نبود و این واقعه در سنین طفولیت ، تقریباً حدود هفت، هشتسالگی ، آنهم از استادی در سن قریب هفتادسالگی اتفاق افتاد.
بیش از ده سال (تا سن 21 سالگی) به ایشان متّصل بودم و حتی سالها حجره من کنار حجره ایشان بوده است. همه بچهها در سنین نوجوانی و جوانی، با هم سن و سالان خویش معاشرت دارند، ولی من از اول با پیرمردها رفیق بودم و هرکدام از اساتید این راه را میدیدم دستورالعملی میگرفتم.
پس از عمری
به این حقیقت رسیدم
که هر کس
به درجه عالی کمالات رسید
و از نظر معنویات ، پیشرفت کرد
و به خود سازی ، پرداخت
در جامعه و نزد همه اقشار
از درجه بالاتری برخوردار است
هرچند که مال
و ثروت زیادی نداشته باشد
هر چند که خانه
و ماشین نداشته باشد
و دلیل این همه عزت و مقام
تنها نسبیت او با خداست
شاید شهــ️ـادت
آرزوی همه باشد
اما یقیناً
جز مخلصین
کسی بدان نخواهد رسید . .
کاش بجای زبان با عملم،
طلب شهادت می کردم
جدی گرفته ایم زندگیدنیایی را
وشوخی گرفته ایم قیامت را!
گویی قرارنیست روزی
ازاین دنیا سفر کنیم!
خوابی رفته ایم عمیق!
کاش قبل ازاینکه بیدارمان کنند بیدار شویم..
ای شهید عنایتی بنما..
هر سه رفیق، هر سه شهید
سه نفری باهم قسم خورده بودند که جان بر کف پای انقلاب و اسلام بمونند
خیلی باهم صمیمی بودند
حتی برنامه های تقوای فردیشون هم باهم بود
مسجد و راهپیمایی و فعالیت های انقلابیشون هم باهم می رفتند
چهلم علی اصغر که با مراسم غلامرضا رجبی یکی شد، خبر فتح الله ابراهیمی رو هم آوردند
اونجا بود که خیلی ها به رفاقت این سه نفر غبطه خوردند .
چند خط وصیت شهید علی اصغر کلاهی
به خانواده محترمم عرض می کنم :
صبر و استقامت یکی از صفات مومنین است،
صبر اختیار کنید و بدانید این بدن از خدا بوده و متعلق به هیچ فردی نیست …
امیدوارم درس گیرنده از حسین بن علی (سلام الله علیه) باشید.
نکات تربیتی فرزند درخانواده .
درسته که پدر و مادر در تربیت فرزند خیلی موثر هستند ولی آخرش مبارزه با نفس هایی که فرزندان میکنن اهمیت و تاثیرش بیشتر از هر چیزی هست
بنابراین یه دختر یا پسر نباید بگه چون پدر و مادر بد عمل کردن پس من نمیتونم دیگه خوب باشم!
به هر جهت هر کسی زندگی خودش رو داره.
این موضوع مجوز این نشه که فرزندان به هرزگی رو بیارن.
مبارزه با هوای نفس، بالاترین و موثرترین موضوع در رشد روحی انسان هست…
از همه چیز مهم تر
حتی از لقمه ی حلال…
چه بسا یه مردی به فرزندانش لقمه حرام داده باشه، اما اثر مبارزه با نفسی که فرزندان میکنن حتی بر لقمه حرام هم غلبه میکنه.
یادتون باشه…
انتظارهای نابجای همسران از هم.
ًآیت الله بهجت (ره) وقتی میخواستن به یه زوج جوان نصیحتی کنن،
فرمودن که من یه نصیحتی به آقا میکنم و یه نصیحتی به خانم.
اما وقتی دارم به آقا نصیحت میکنم، خانم در گوشاش رو بگیره که نشنوه!
وقتی هم دارم به خانم نصیحت میکنم، آقا در گوشاش رو بگیره تا نشنوه!
ظاهرا ایشون میخواستن شوخی کنن ولی عملا میخواستن این نکتۀ مهم رو یاد بدن که
«هر کس باید دنبال وظیفۀ خودش باشه نه اینکه انتظار انجام وظیفه از طرف مقابل داشته باشه».
اگه خانمی همش انتظار داشته باشه که همسرش تمام وظایفش رو انجام بده،
اونوقت اگه شوهرش حتی یه دونه از وظایف خودش رو انجام نده، این خانم خیلی عصبی میشه و آرامش خودش و شوهرش رو از بین میبره!
کلید حل مشکلات ،
زن است ؛
لذا گفتند :
بهشت در زیر قدم زنان و مادران است.
همه چیز از زنها شروع میشود .
اگر شما [زنان]
که کلید بهشت ،
زیر قدمتان هست ،
اگر شما خوب شدید ،
هم مردها خوب خواهند شد
هم بچه خوب خواهند شد
و وقتی بچه ها ( دخترها و پسرها)
خوب شدند
یعنی نسل آینده ، یکسره خوب است.
میدانید این به چه معناست ؟
به معنای تداوم انقلاب ،
یعنی کلید تداوم انقلاب ،
دست شما زن هاست .
امام خامنه ای حفظه الله
یک معذرت خواهى خوب سه بخش داره:
»متاسفم
»تقصیر من بود
»براى جبرانش چیکار میتونم بکنم؟
اکثر مردم بخش سوم را فراموش میکنند…
کاش در رأسِ همین ساعت سرگردانی ,
ورقِ واقعه را یکسره برگردانی !
انسان های بزرگ
از خودشان توقع دارند و
انسان های کوچک از دیگران….
اگر کسی
خوبیهای تو را
فراموش کرد ، تو
خوب بودن را فراموش نکن…
“در زنـدگی مشتـرک روانـکاوی ممنـوع!!!”
* در بعضی کشمکشها، شما سعی میکنید، رفتار همسرتان را ریشهیابی کنید. جملاتی مانند «اعصابت از جای دیگر خرد است، به من میریزی»، «تو با خانوادهی من مشکل داری و به خاطر همین اینطوری رفتار میکنی» و…
* روانکاوی که انجام دادهاید و به زبان جاری میسازید دو حالت دارد، یا شما درست حدس زدهاید که باعث خجالت و شرمساری همسرتان خواهید شد، یا اگر تشخیصتان اشتباه باشد که در اکثر موراد این گونه است؛ همسرتان از اتهامی که به او وارد ساختهاید، عصبانی شده و درگیری میان شما عمیقتر خواهد شد…
“نحوه درست عذرخواهی از همسر!”
یک عذرخواهى خوب داراى شش جز مهم است:
* بیان تأسف
* توضیح اینکه چطور اینگونه شد
* قبول مسئولیت
* بیان پشیمانى
* پیشنهادى براى جبران
* درخواست بخشش
نام: رئیسعلی
نام خانوادگی: دلواری
نام پدر. زائرمحمد دلواری
نام مادر. شهین
تاریخ تولد شهریور 1261 روستای دلوار بوشهر
تاریخ شهادت 12شهریور1294
او در کودکی استعداد زیادی در سوار کاری و تیراندازی داشت با اینکه سواد نداشت اما دنیا و بریتانیای کبیر شگفت زده شجاعت این شیر مرد ایرانی شدند.
با هجوم بی رحمانه قوای بیگانه در جنگ جهانی اول از شمال شوروی و جنوب انگلیس و ….
و دولت بی کفایت و قوای ضعیف محمد علی شاه قاجار فرصت مناسبی برای استعمار ایران بود .
ارتش بریتانیا با 5000نیرو به بنادر جنوب هجوم آورد .
اما جوانان با غیرتی چون رئیسعلی و خالو حسین دشتی با خون خود و افراد انگشت شمار دربرابر ارتش کلاسیک انگلیس از خاک و ناموس ایران دلیرانه دفاع کردند .
قوای بیگانه هرگز نتوانست بر این جوانان پیروز شود
9ماه کل شهر بوشهر در محاصره دلیران تنگستان بود
انگلیس مجبور شد 20000هزار نیروی کمکی از هند و عراق راهی خلیج همیشه فارس کند اما شبیخون ها و جنگ های پارتیزانی جوانمرد دلوار آنان را ناکام می گذاشت.
وقتی ارتش کلاسیک انگلیس شکست های مفتضحانه ای از این شیرمرد دلواری می خورد تصمیم گرفتندبا بمباران ناجوانمردانه روستای دلوار را با خاک یکسان کردند اما باز نتوانستند شیر مردان تنگستان را تسلیم کنند.
سرانجام دولت انگلیس به دولت مرکزی قاجار نامه ای داد تا به حکمیت مبلغ 400هزار پوند در زمان فقر و گرسنگی مردم ایران به دلاور دلواری پیشنهاد بدهند تا دست از مبارزه بکشد و بگذارد قوای بیگانه انگلیس وارد شیراز و کل ایران بشود
اما فرمانده جنگ رئیسعلی دلواری گفت ناموس و سرزمینم بهایش خون اجنبی است نه زر و زیور دنیا .
فرمانده 33ساله هرگز عقب ننشست و هرگز باج به اجنبی نداد اما بالاخره در یکی از شبیخون ها فردی خود فروخته و نفودی بنام غلامحسین تنگکی از پشت سر پهلوان رئیسعلی دلواری را با سه گلوله به شهادت رساند.
جسد رئیسعلی دلواری 26سال بصورت امانت در روستای گورک سادات به خاک سپرده شد و بعدها با کشتی به خاک کربلا و قبرستان وادی السلام منتقل شد.
12شهریور یاد شیر مرد-سردار بزرگ جنوب- رئیسعلی دلواری که زیر پرچم اجنبی نرفت و خون خود را نثار سربلندی ایران کرد گرامی باد
مقام معظم رهبری
شهید رئیسعلی دلواری نمونه ایستادگی در مقابل نفوذ بیگانگان
ما یاد رئیسعلی دلواری را از این جهت گرامی میداریم که این مرد شجاع، در راه اعتقاد دینی خود، تنها و در غربت با دشمنان جنگید؛ این برای ما چیز بسیار باارزشی است… در آن روزگاری که ملت ایران همه در خواب بودند جز عدهی بسیار کمی در گوشه و کنارهای کشور و بیگانگان از این غفلت مردم سوءاستفاده میکردند و دشمن بر مناطق مختلفی از کشور عزیز ما تسلط پیدا کرده بود؛ در تهران، نمایندگان دولتهای انگلیس و روس، آزادانه حکمرانی میکردند و از پادشاهان آن زمان هم حساب نمیبردند؛ در منطقهی فارس هم همینطور؛ در بسیاری از مناطق دیگر کشور، نمایندگان بیگانه مال مردم را میخوردند و بر آنها حکمرانی میکردند و با ملت ایران با تحقیر برخورد میکردند؛ در یک چنین شرایطی، در هر گوشهیی از این کشور، مردان شجاعی پیدا شدند که به حکم دین، جهاد را بر خودشان واجب دانستند و فکر نکردند که با غربت و دست خالی نمیشود کاری را انجام داد؛ مردان خدا این گونهاند. یکی از این افراد، همین رئیسعلی شماست؛ که رئیسعلی ملت ایران است؛ اگرچه متعلق به دلوار است. یک مرد جوان، در همین سنین جوانیِ شما جوانان، در مقابل انگلیسیها ایستادگی کرد. البته امروز با آن روز خیلی فرق کرده است؛ امروز همهی ملت ایران در مقابل قدرتهای متجاوز ایستادهاند؛ امروز ملت ایران در مقابل امریکا ایستاده است و از دشمنان چه امریکا و چه قدرتهای دیگر واهمهیی در دل ندارد. امروز، روز آقایی ملت ایران است. من به شما عرض کنم، اگر «رئیسعلیها در غربت به شهادت نمیرسیدند، امروز ملت ایران به این عظمت نمیرسید؛ همچنان که اگر شما جوانان در دوران جنگ تحمیلی به جنگ نمیرفتید و به جبهه خدمت نمیکردید و شهادت را به خود نمیپذیرفتید، امروز ایران و اسلام به این عظمت نمیبود.1370/10/13
طنز در جبهه
استاد سرکار گذاشتن بچهها بود. روزی از یکی از برادران پرسید: «شما وقتی با دشمن روبهرو میشوید برای آنکه کشته نشوید و توپ و تانک آنها در شما اثر نکند چه میگویید؟»
آن برادر خیلی جدی جواب داد: «البته بیشتر به اخلاص برمیگردد والا خود عبادت به تنهایی دردی را دوا نمیکند. اولاً باید وضو داشته باشی، ثانیاً رو به قبله و آهسته به نحوی که کسی نفهمد بگویی: اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدستنا یا پاینا برحمتک یا ارحمالراحمین»
طوری این کلمات را به عربی ادا کرد که او باورش شد و با خود گفت: «این اگر آیه نباشد حتماً حدیث است» اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد، شک کرد و گفت:«اخوی غریب گیر آوردهای؟»
آنهـا
بارِ سفـر
بستنـد و رفتنـد …
و مـا امّـا
دل بستـه شدیـم ،
بـه مسـافرخـانه دنیـا !
میثم تمار کیست؟
میثم تمار. کیست خرما فروشی بود که در کوفه زندگی میکرد و از موالیان بود. «موالیان» عجمهایی بودند که در بین عربها زندگی میکردند. جناب میثم نیز مانند بقیه موالیان که پس از اسلام برای نزدیکی بیشتر به خاندان طهارت به مناطق عرب نشین آمده بودند، به کوفه آمده بود. او اولین بار امام علی (علیه السلام) را در کوفه دیدار کرد. در آن زمان جناب میثم غلام یک زن عرب از طائفه بنی اسد بود و امیرالمؤمنین (علیه السلام) وی را از آن زن عرب میخرد و آزاد میکند.
زادگاه اصلی میثم تمار
نام پدرش یحیی بود و طبق آنچه در تاریخ ذکر شده پیش از اسلام ساکن منطقه ران در آذربایجان بوده است. در مورد شهر محل تولد و اقامت میثم شهرهایی از جمله کرمان و فارس هم در نقل های تاریخی گفته شده، اما در ظاهر، نقل قویتر این است که زادگاه جناب میثم منطقه آذربایجان بوده است.
اولین دیدار میثم تمار با امام علی (علیه السلام)
در دیدار اولی که بین میثم و امام علی (علیه السلام) اتفاق افتاد، حضرت از وی پرسید: اسم تو چیست؟ میثم جواب داد: «سالم». حضرت فرمود: اما پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) به من فرمود که پدرت اسم تو را در ایران و در سرزمین خودت، میثم گذاشته است. میثم بسیار متعجب شد که رسول خدا (صلی الله علیه واله) و جانشین او امیرالمومنین (علیه السلام)، درست میگویند و اسمش قبلا میثم بوده است. اما در این منطقه و کوفه هیچ کس این موضوع را نمیدانسته است. حضرت به میثم فرمود: از امروز نامت همان میثم باشد و همان نامی که پدرت بر تو گذاشت و همان نامی که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) مرا از آن نام باخبرم کرد.
پیش بینی نحوه شهادت میثم تمار
یک روز صبح میثم تمار خدمت امیرالمومنین (علیه السلام) رسید. حضرت در چشمان میثم خیره شد و فرمود:
تو بعد از من دستگیر میشوی و به دار آویخته خواهی شد. روز سوم از بینی تو خون خواهد آمد و محاسنت از آن خون خضاب خواهد شد. تو بر در خانه عمرو بن حریث، جزء آن ده نفری خواهی بود که به دار آویخته میشوند. چوبه دار تو از همه آنها کوتاهتر است.
سپس حضرت آن نخله را به وی نشان داد و فرمود: تو بر آن به دار آویخته خواهی شد.
میثم پرسید: آیا واقعا این اتفاق میافتد؟ حضرت فرمودند: آری به خدای کعبه قسم که این اتفاق میافتد و این رازی است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) به من گفته است. میثم در پاسخ به امیرالمومنین میگوید: هرگز پیامبر اکرم دروغ نمیگوید و من ایمان دارم همان چیزی که شما فرمودید، اتفاق میافتد. میثم از این خبر بسیار خوشحال شد و همواره کنار آن نخل میآمد و نماز میخواند و با آن نخل سخن میگفت.
نحوه شهادت میثم تمار
20 سال از این ماجرای پیش بینی چگونگی شهادت میثم گذشته بود. در این مدت امام علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام) به شهادت رسیده بودند و دوران امامت امام حسین (علیه السلام) آغاز شده بود. وقتی عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه میشود، دستور میدهد تا یاران و مرتبطین با امام حسین (علیه السلام) را دستگیر کنند.
میثم نیز دستگیر میشود و هنگامی که با دستان بسته او را به دیدار عبید الله میبرند، عبیدالله با تمسخر گفت این برده ایرانی اینقدر مهم شده است که با حسین دیدار میکند و وارد نهاد سیاست شده است.
میثم از چهرههای سرشناس کوفه بود و همه او را به عنوان شیعه ائمه اطهار میشناختند. ابن زیاد به جناب میثم جسارت کرد و او را مورد آزار و اذیت قرار داد و به او گفت: تو باید از علی (علیه السلام) برائت بجویی و از او بدگویی کنی… و الا دست و پایت را قطع میکنم و تو را به دار میآویزم. با این سخن اشک میثم سرازیر شد. ابن زیاد از علت گریه او سؤال کرد. گفت: از قول و عمل تو گریه نمیکنم. از شکی که آن روز از خبر مولایم بر من عارض شد گریه میکنم. ابن زیاد پرسید: مگر مولای تو چه گفته؟ سپس میثم جریان را نقل کرد، ابن زیاد گفت دست و پایت را قطع میکنم. اما زبانت را باقی میگذارم تا دروغ تو و مولایت را آشکار سازم. سپس دست و پای او را قطع کرد و او را بالاتر دار برد. او در بالای دار صدا میزد؛ ای مردم هر کسی میخواهد احادیث علی (علیه السلام) را بشنود جلو بیاید. مردم جمع شدند. عمرو بن حریث به عبیدالله بن زیاد
گفت: میترسم او دلهای مردم کوفه را دگرگون کند و آنها بر علیه تو خروج کنند. عبیدالله دستور داد: برو زبانش را قطع کن سپس زبان او را قطع کردند و میثم به شهادت رسید.
تدفین میثم تمار
پیکر میثم مدتى پس از شهادتش بر سر دار بود و ابن زیاد براى اهانت بیشتر به میثم، اجازه نداد که بدن او را به خاک بسپارند. به علاوه مىخواست با استمرار این صحنه، زهر چشم بیشترى از مردم بگیرد و به آنان بفهماند که سزاى مدافعان و پیروان على (علیه السلام) چنین است.
هفت تن از مسلمانان کوفه که خرمافروش بودند، نتوانستند این صحنه را تحمل کنند. آن ها با هم، هم پیمان شدند تا پیکر میثم را برداشته و به خاک بسپارند. آن ها با نقشه ای که کشیده بودند پیکر میثم را از چوبه دار باز کردند و آن طرفتر در محل برکه آبى که خشک شده بود دفن نمودند.
همسرتان را با دست پخت خودتان غافلگیر کنید.
مهم نیست چقدر در این کار مهارت دارید. مهم این است سلیقه او را میدانید و برای خوشحال کردنش تلاش میکنید.
حاج آقا قرائتی تعریف میکردند که:
فردی گناهکار بود و به او تذکر دادم او هم جواب داد و گفت:
ای بابا حاج آقا فکر کنم تو خدا را نمیشناسی
خدا خیلی خیلی بخشنده و کریمه!!!
استاد قرائتی هم که الحق و والانصاف استاد مثال هستند پاسخ داد:
بانکم خیلی خیلی پول داره ولی تو بری بگی بده میده؟؟؟ نه نمیده…!
چون حساب و کتاب داره
پدر ها و مادر های عزیز
لطفا برای دختران خود
سی چهل تا داداش بیارین
تا اینقدر دنبالِ داداش نگردن
فضای مجازی
به دختراتون
خیلی محبت و توجه کنید
تا اینکه از غریبه ها ،
محبت رو گدایی نکنند
دخترهاتونو در سن کمتر از بیست سال ،
خودتون شوهر بدین
تا اینکه تو خیابونا و فضای مجازی،
دنبال شوهر نگردن
واقعا چیزهای آدم می بینه
می مونه از دست این جماعت
بابا حضرت زهرا سلام الله علیها از نابینا حیا کرد
پیامبر بوسه بر دست حضرت زهرا می زد
در عصری که دخترا زنده به گور میشد
آمد عزت اعتبار به زن داد
با این کارها آبروی دخترا های زهرایی پسرای علوی میره
یکم فکر کنیم
بینیم کی هستیم کجا هستیم قرار کجا ببریم تورا خدا نزدیک محرم هست تورا به آبروی حسین علیه السلام این قدر شخصیت زن نیارین پایین
حالا فهمیدی طرف زن بچه داره مدافع حرم یا کارمند یا مذهبی چه سودی به حال شما داره
خانما حیا
آقایون عفت
+گاهی وقتا تنهای تنها بشین باخدا حرف بزن…
توی سجده باهاش درد دل کن !
گریه کن ، گریه کن…
خواستت رو بهش بگو…؛
مثل یه رفیق…؛
آرامشی بهت میده که هیچ جا دنیا پیداش نمیکنی!
حتما امتحانش کن…
بچه های کوثرنت ما همه خوبن ولایی
جاهای دیگه اتفاقاتی میفته واقعا در شأن زن و مرد مسلمان نیست
سه خصلت پسندیده برای زنان .
_ تکبّر
_ ترس
_ و بخل
* پس اگر زن ، متین و با وقار باشد
حریم خویش نگه دارد
و اجازه سوءِ استفاده از خود را ندهد
* و اگر بخیل باشد ،
مال خود و همسرش را حراج نکند
* و اگر ترسو باشد ،
در به روی هرکس نگشاید .
? نهج البلاغه ، حکمت 226
سبک زندگی بزرگان
رهبر انقلاب برای یادداشت صحبتهایی که میخواهند در جلسات بکنند از پُشت کاغذهای باطله استفاده می کنند تا کاغذ اسراف نشود
آیا بقیه مسئولین هم این مقدار بر استفاده بیت المال حساس هستند؟
از رضا بخشی یه وصیت صوتی در حد پنج دقیقه داریم
در این وصیت نامه به سه نکته اشاره می کنه :
( اگر کسی می خواهد برای دفاع از حریم به میدان برود سعی کند وجدانش جلوتر از او برود،☝️
حتما اخلاص داشته باشید ✌️
عزیز ترین فرد در دنیا مادرم مادرم مادرم است.مواظب او باشید? )
هم چنین از همه حلالیت طلبیده است.
به نقل از خواهر شهید :
اگه به شخصیت رضا دقیق تر
نگاه کنیم، متوجه می شیم که
اخلاقش از زمان ورود به حوزه به
گونه ای دیگرشد
رضا در خانه شخصیت
متواضعی داشت
از بیرون که میومد دست پدر و
مادر رو می بوسید و با تک تک
خواهر ها و برادر ها دست
می داد .
هیچوقت ما رو به اسم کوچک و
تنها خطاب نمی کرد.حتما از لفظ
خانم برای ما و آقا برای برادرانم
استفاده می کرد
بابت کارهایی که در خانه انجام
می دادیم، مخصوصا آشپزی
همیشه از ما تشکر می کرد و تا
اونجا پیش می رفت که می
خواست دست ما رو که خواهراش
بودیم رو برای تشکر ببوسد
بخشی از کتاب : فاتح دلها
شهید_رضا_بخشی
داستان طنز صلوات در جبهه.
بچهها با صدای بلند صلوات میفرستادند و او میگفت: «نشد این صلوات به درد خودتون میخوره»
نفرات جلوتر که اصل حرفهای او را میشنیدند و میخندیدند، چون او میگفت:« برای سماورای خودتون و خانواده هاتون به قوری چایی دم کنید»
بچههای ردیفهای آخر فکر میکردند که او برای سلامتی آنها صلوات میگیرد و او هم پشت سر هم میگفت: « نشد مگه روزه هستید»و بچهها بلندتر صلوات میفرستادند.
بعد ازکلی صلوات فرستادن تازه به همه گفت که چه چیزی میگفته و آنها چه چیزی میشنیدند و بعد همه با یک صلوات به استقبال خنده رفتند.
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)
بعضی ها میگن: بابا دلت پاک باشد!
جواب از قرآن:
آنکس که تو را خلق کرده است، اگر فقط دل پاک کافی بود فقط می گفت آمنوا
در حالی که گفته:
آمَنوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات
یعنی هم دلت پاک باشد، هم کارت درست باشد.
اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی شود .
پوستش را هم بکاری سبز نمیشود. مغز و پوست باید با هم باشد.
هم دل؛ هم عمل !!
ارزش آبروی مومن
مردی خدمت امام موسی کاظم علیه السلام آمد و عرض کرد:
فدایت شوم، از یکی از برادران دینی رفتاری نقل کردند که ناپسند بود، از خودش پرسیدم، اما انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را نقل کردند!
امام علیه السلام فرمودند: گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن… حتی اگر پنجاه نفر قسم خوردند که او چنان کاری کرده، اما او بگوید که نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر! هرگز چیزی که مایه عیب و ننگ اوست و شخصیتش را از بین می برد، در جامعه منتشر نکن که از همانهایی خواهی بود که خداوند دربارهشان فرموده:
“کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مؤمنان پخش شود عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دارند”
☆کافی، ج 8 ص 147
☆سوره نور، آیه 19
☆نیز نگاهی مراجعه شود به: بحار، ج 72، ص 365، ح 77 و کافی،ج 4، ص 80
ونیز روایت است از امام موسی کاظم علیه السلام:
در پنهان های خود از خدا شرم کنید، همچنان که در آشکارِ خود از مردم خجالت میکشید.
☆تحف العقول، ص 394
“امام على(علیه السلام)”
آن که درخت نیکی میکارد، شیرینترین میوه را از آن مىچیند.
#حدیث_روز
پای تلفن که داری باهاش صحبت می کنی، خشک و خالی سلام و علیک نکن!
همونجا، توی همون سلام کردن هم میتونی بهش ابراز علاقه کنی و لبخند روی لبهاش بیاری!
چجوری؟! اینجوری کافیه بهش بگی:
“سلام عزیزم… خوبی؟ دلم برای دیدن صورت خندونت تنگ شده”
یک بار بهش بگو! ببین چقدر اثر داره!
لطفاً هرچیزی که در دست دارید کنار بگذارید و هنگامی که همسرتان با شما صحبت می کند فقط به چشمان او نگاه کنید.
نگذارید عادت سکوت بر زندگی شما غلبه کند. از صحبت با خانواده خودداری نکنید.
در خانه خود خشک و بی روح نباشید، بلکه زندگی زناشویی را با بذله گویی و شوخ طبعی لذّت بخش کنید.
در معاشرت با خانوادهی همسر؛ زمانی که دیدید احترامها کم شده، بدون قطع رابطه برای مدتی کوتاه از میزان رفت و آمدتان کم کنید….!
چرا باید شوخ طبع باشیم و نشاطمان را حفظ کنیم؟!!!
* زنها قلب خانهاند؛ زنها اگر شاد باشند قلب خانه میتپد…
* زنها اگر موهایشان را شکل دهند، اگر صورتشان را آرایش کنند، اگر لباسهای شاد بپوشند زندگی در خانه جریان پیدا میکند…
* زنها اگر کودک درونشان هنوز شیطنت کند، اگر شوخی کنند، بخندند، همه اهل خانه را به زندگی نوید میدهند…
* اگر روزی زن خانه چشمهایش رنگ غم بدهد، حرفهایش بوی گلایه و کسالت بدهد، اگر ذرهای بیحوصله و ناامید به نظر برسد؛ تمام اهل خانه را به غم کشیده است!!!
* آری زن بودن دشوار است؛ زنان ارمغانآور شادی، گذشت و خندهاند. یادمان نرود قلب خانه باید بتپد آقای محترم مواظب قلب خانهات باش.
ازدواج کردنِ کسانی که از جنسِ هم نیستند و همدیگر را دوست ندارند ، با این عقیده که : “بعدا به مرور زمان درست می شود”
مانند پوشیدن جورابِ لنگ به لنگ است ؛ همان طور که آن جوراب ، کار آدم را تا وقتی توی کفش است راه می اندازد ،
آن زوج هم در اتاق خواب و آشپزخانه کار هم را راه می اندازند . اما شما رویتان می شود با چنین جورابی ، بروید مهمانی ؟ یا مثلا ممکن است در اثر مرور زمان رنگ جوراب ها ، توی کفش عوض شود ؟ نه ! آن ها فقط هر روز کثیف تر و چرک تر می شوند.
پیام به مدالآوران کاروان ورزشی ایران در بازیهای آسیایی اندونزی
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی خطاب به مدالآوران کاروان ورزشی جمهوری اسلامی ایران در هجدهمین دورهی بازیهای آسیایی که در کشور اندونزی برگزار شد، موفقیت آنان را تبریک گفته و از ایشان تقدیر کردند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمهتعالی
مدالآوران عزیز کاروان ورزشی
به همهی شما تبریک میگویم و از همهی شما تشکّر میکنم؛ ملّت ایران را شاد کردید و پرچم سرافراز ما را عزّت بخشیدید.
سیّدعلی خامنهای
11 شهریور 1397
قرارگاه پدافند هوایی در خط مقدم مقابله با دشمنان ایران است
حضرت آیتالله خامنهای فرمانده معظم کل قوا ظهر امروز (یکشنبه) در دیدار فرماندهان و مسئولان قرارگاه پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، این قرارگاه را بخشی بسیار حساس از نیروهای مسلح و در خط مقدم مقابله با دشمنان ایران خواندند و بر افزایش آمادگیها و توانمندیهای پدافند هوایی و کارکنان آن تأکید کردند.
در این دیدار که به مناسبت روز پدافند هوایی برگزار شد، حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه از لحاظ محاسبات سیاسی احتمال وقوع جنگ نظامی وجود ندارد، افزودند: در عین حال، نیروهای مسلح باید با هوشیاری و با مدیریت کارآمد و چابک، تواناییهای انسانی و تجهیزاتی خود را روز به روز ارتقا دهند و بدانند هر گامی که در جهت تقویت آمادگیهای نیروهای مسلح برداشته شود، یک عبادت و حسنه در نزد پروردگار متعال است.
در این دیدار، امیر سرتیپ علیرضا صباحیفرد فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء(صلی الله علیه و آله) ارتش گزارشی از اقدامات و برنامههای این قرارگاه بیان کرد.
97/6/11
باید یـادمان بـماند..
سختـی سنگرهای کمین را..
هـور را..
نیـزارها را..
و اخـلاص رزمنـده ها را..
تا مبـادا زمان ما را با خـود ببرد
مدیون چه کسانـی هستیـم…
امام حسین(علیه اسلام) چند همسر داشت واسامی آنان چه بود؟ آیا در کربلا حضور داشتند و اهل چه شهری بودند؟
مورخان در مورد همسران امام نوشتهاند: حضرت چند همسر داشت ،بدین شرح:
1ـ لیلی دختر ابی مره بن عروه بن مسعود ثقفی، مادر حضرت علی اکبر، شهید کربلا،
2ـ شهربانو(شاه زنان) دختر کسری یزدگرد سوم، پادشاه ایران، مادر امام سجاد(علیه اسلام)،
3ـ رباب دختر امریء القیس بن عدی، مادر حضرت سکینه و عبدالله رضیع،
4ـ ام اسحاق دختر طلحه بن عبدالله، مادر فاطمه بنت الحسین.
5- قضاعه ، که از او فرزندی به نام جعفر داشت.(1)
اوّلی از قبیلة ثقیف (طایفه ای در طائف)، دومی ایرانی، سومی از قبیله کلبیه و چهارمی از تیم بود.(2)
در مورد این که شهربانو جزء همسران امام بوده، اختلاف است.(3)
در مورد این که همسران در کربلا بودند، یا نه، برخی از مورخان نوشته اند: تنها رباب در کربلا حضور داشت. او به همراه دیگر زنان و فرزندان به کوفه و سپس به شام به عنوان اسیر برده شد و بعداً به همراه کاروان به مدینه بازگشتند.
وی پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) وقتی به مدینه آمد، بزرگان مدینه از او خواستگاری و درخواست ازدواج کردند اما در پاسخ آنان فرمود: «بعد از آن که افتخار وصلت با خاندان پیامبر نصیبم شد، با فرد دیگری وصلت نخواهم کرد». در مدینه یک سال عزاداری کرد و در این مدت روزها زیر سقفی نمیرفت و مدام در مظلومیت حسین(ع) میگریست تا جان به جان آفرین تسلیم نمود.(4)
در مورد شهربانو افسانه های نقل شده که صحت ندارد . از جمله این که پس از عاشورا از دست دشمن فرار کرد و چون دشمن در تعقیب او بود ، در بین راه به کوه معروف بی بی شهربانو رسید و کوه شکافته شد و او را در خود جای داد. کسانی که نام یکی از همسران امام را شهربانو و دختر یزدگرد ثبت کرده اند ، اذعان دارند پس ازتولد امام سجاد با فاصله اندکی از دنیا رفت.(5)
پی نوشتها:
1- ارشاد مفید،ج2 ،ص135؛ اعیان الشیعه ،ج2 ،ص389.
2- سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 2، ص 389.
3-استاد مطهری ، خدمات متقابل اسلام و ایران ، ص131-132
4- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 88؛ ابن جوزی، المنتظم، ج 6، ص 9.
5- زندگانی علی بن الحسین، سید جعفر شهیدی، ص 11.
تاسوعا و عاشورا به چه معنا است وآیا قبل از شهادت امام حسین (علیه السلام)تاسوعا و عاشورا وجود داشت؟
عاشورا از ریشة عشر به معنای ده و دهم و تاسوعا از ریشه تسع به معنای نه و نهم است .
این لفظ فقط بر نهمین و دهمین روز محرم اطلاق شده است.
به لحاظ آن که حوادث مهم کربلا در روز نهم و دهم ماه محرم الحرام اتفاق افتاد، این دو روز را برجسته تر نموده و به نام تاسوعا و عاشورا یعنی روز نهم و دهم محرم الحرام در فرهنگ مسلمانان به ویژه شیعیان از جایگاه خاصی بهره مند شد.
ابن اثیر در کتاب «نهایه» میگوید: «عاشورا یک اسم اسلامی است» .(1)
همین مطلب را طریحی در «مجمع البحرین» گفته است. (2)
البته پیش از واقعه کربلا ، هم پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و هم حضرت علی(علیه السلام) شهادت امام حسین(علیه السلام) را در کربلا پیشگویی کرده بودند. امام حسین(علیه السلام) نیز شهادت خود را پیشگویی کرده، به برخی از پیامبران پیشین نیز شهادت آن حضرت وحی شده بود. (3).
پس از آن که حضرت امام در کربلا به شهادت رسید، روز عاشورا میان مردم به روز حزن و اندوه شناخته شد و شیعیان علی(علیه السلام) آن روز را روز عزا و عزاداری قرار دادند . از این رو به نام عاشورای حسینی شهرت یافت.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: و أمّا یوم عاشورا فیوم أصیب فیه الحسین(علیه السلام) صریعاً بین أصحابه و أصحابه حوله صرعی عراة؛(4) عاشورا روزی است که حسین(علیه السلام) میان یارانش کشته شد و بر زمین افتاد. یاران او نیز پیرامون او به خاک افتاده و عریان بودند.
روز نهم محرّم، تاسوعای سال 61 هجری امام حسین و یارانش در محاصرة نیروهای دشمن بودند. در این روز دشمن آب را به روی اهل بیت امام حسین(علیه السلام) و یاران او بسته بود.
این روز به دلیل این که بر اهل بیت سخت گذشت و شاید یکی از روزهای بسیار سخت و مصیبتبار برای خاندان پیامبر بود،به عنوان تاسوعای حسینی، مورد توجه شیعیان قرار گرفت.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «تاسوعا روزی است که حسین(علیه السلام) و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شامیان بر ضد آنان گرد آمد. ابن زیاد و عمر سعد از فراهم آمدن آن همه سوار خوشحال شدند و آن روز، حسین(علیه السلام) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند دیگر برای او یاوری نخواهد آمد و عراقیان او را پشتیبانی نخواهند کرد».(5)
در مقابل شیعیان، بنی امیه و پیروانشان روز عاشورا را روز جشن و سرور قرار دادند. به تدریج دشمنان درباره عاشورا احادیثی ساختند تا آن روز را با فضیلت نشان بدهند، در حالی که آن روز، روز غم و اندوه و مصیبت است. روزی است که بهترین انسان را کشتند، جگر رسول خدا را پاره کردند و زنان و کودکان پیامبر را به اسارت بردند، آیا این روز میتواند روز مبارکی باشد؟!
امام صادق(علیه السلام) در همین باره میفرماید: بنی امیه و همراهان آنان از شامیان، نذر کردند که اگر امام حسین کشته شد و به سپاهیان (بنیامیه) آسیبی نرسید و حکومت در خاندان ابی سفیان تثبیت شد، روز عاشورا را عید قرار دهند و به شکرانه پیروزی خود، روزه بگیرند. این عمل، به صورت روش و سنتی میان مردم تاکنون ادامه دارد، که ریشه آن از خاندان ابوسفیان است. در این روز، مردم روزه میگیرند و با شادی، با خویشان و بستگان خود،رفتار میکنند.(6) از این رو در زیارت عاشورا آمده است:
«اللّهم ان هذا یوم تبرّکت به بنو امیّة وابن آکلة الاکباد».(7)
از جمله روایتی که در متون روایی و تاریخی راه یافته آن است که گفته اند: علت نامگذارى روز دهم محرّم به عاشورا آن است که ده نفر از پیامبران به ده کرامت در این روز مورد گرامیداشت الهى قرار گرفته اند.(8) ، در حالی که این سخن صحیح نیست . ابن درید میگوید: «عاشورا یک اسم اسلامی» است و در دوره جاهلیت به این نام معروف نبود. (9)
شیخ عباس قمی با اشاره به همین حدیث به نقل از نویسنده «شفاء الصدور» میگوید: بنی امیه روز عاشورا را مبارک میدانستند. در این روز برای خود خرید میکردند و خرید را در آن روز سنّت کرده بودند.آنان در این روز مراسم عید بر پا میکردند، آن روز را روزه میگرفتند و در آن روز طلب حوائج را مستحب میدانستند، برای همین درباره روز عاشورا فضایل و مناقبی ساخته اند و حتی دعائی هم درباره آن درست کرده اند که اولش این است: «یا قابل توبة آدم یوم عاشورا، یا رافع ادریس الی السماء یوم عاشورا، یا مسکّن السفینة یوم عاشورا یا غیاث ابراهیم من النار یوم عاشورا». اینها را ساخته اند تا امر مشتبه شود. آنان در سخنرانی های خود میگویند: هر نبیّ وسیله و شرفی دارد و در روز عاشورا این شرف زیاد میشود، مانند خاموش کردن آتش نمرود برای ابراهیم، قرار گرفتن سفینه نوح کوه جودی، غرق ساختن فرعون در دریا و نجات حضرت موسی از دست فرعون، نجات حضرت عیسی از دست یهودیان.
شیخ عباس قمی در ادامه میگوید: شیخ صدوق از میثم تمار نقل کرده امت پیامبر، فرزند پیامبر را میکشند و روز عاشورا که فرزند پیامبر را کشته اند، روز مبارک قرار میدهند! راوی
میگوید: به میثم گفتم: چگونه آن روز را روز مبارک قرار میدهند؟ گفت: آنان در فضیلت آن حدیث جعل میکنند و میگویند: روز عاشورا روزی است که خداوند توبه آدم را پذیرفته با اینکه توبه آدم در ذی حجه پذیرفته شده است.آنان میگویند: در عاشورا، یونس از شکم ماهی نجات یافته، در حالی که در ذی قعده از شکم ماهی نجات یافته است. میگویند: روز عاشورا روزی است که کشتی نوح کنار کوه جودی قرار گرفت در حالی که روز هیجدهم ذی حجه قرار گرفت. آنان میگویند: روز عاشورا دریا برای موسی شکافته شد در حالی که در ربیع الاول شکافته شده بود (10).
حضرت امام رضا(علیه السلام) میفرماید: «کسی که در روز عاشورا از انجام کارهای مورد نیاز خویش پرهیز نماید، خداوند، حوائج دنیا و آخرت او را برآورده کند و کسی که روز عاشورا را، روز حزن و اندوه و مصیبت و گریه خود قرار دهد، خداوند روز قیامت را، روز شادی و سرور او گرداند و چشمش با دیدن ما در بهشت، روشن گردد.(11)
—————-
طنز جبهه
“ریش قلابی”
عملیات بدر را با همه مشکلاتش پشت سر گذاشته بودیم. هنوز گرد غمبار فراق دوستان سفر کرده را در سر داشتیم که سفر مشهد را برای تجدید روحیه مهیا کردند.
در راه برگشت، برای شادابی دوستان و همسفران دست به کار ریش مصنوعی خود که همیشه همراهم بود شدم. در مکانی بین راه ایستادیم تا استراحتی کنیم. از فرصت استفاده کرده و در اتاقکی ریش مصنوعی را بر چهره چسبانده، شال سبزی بر کمر و دستاری بر سر از اتاقک خارج شدم.
در همان لحظه چشم نگهبان پارک که بمن افتاد، ناباورانه دستها را به سینه چسباند و با بغضی در گلو و چشمی اشکبار رو بمن کرد و گفت : “یا صاحب الزمان”
در حالی که دست و پای خود را گم کرده بودم، پرسید:
از کجا تشریف آوردید آقا؟
“، بیخبر از برداشت او گفتم:
” از بالا آمدم."?
این بار دست ها را بر سر گذاشت و صلوات پشت صلوات میفرستاد.
تازه متوجه برداشت او شده بودم.
بچههای گردان کم کم دور ما حلقه زده و لبخندزنان️ نگاهمان میکردند. خواستم او را رها کنم و بروم که گفت:
” کجا آقا! مگر من میگذارم”
هرچه میگفتم پدر جان اشتباه گرفتی، زیر بار نمیرفت تا اینکه لبه ریش مصنوعی را در جلو دیدگان دوستانی که قرار بود غافلگیرشان کنم پایین زدم و گفتم:"پدرم ببین اشتباه گرفتی!!
برای لحظاتی با دهان باز فقط نگاهم میکرد و مات و مبهوت اشتباه خود و بازیگوشی ما مانده بود.
و قهقهه بچهها که این بار مرا در غافلگیری میدیدند.
راوی : کاظم هویزه
گردان کربلا
به روایتی از همسر شهید :
محمود انسان وارستهای بود،
هیچگاه از مسئولیت خودش
سوءاستفاده نکرد، یادمه بعضی
اوقات که بچهها دچار بیماری
میشدند، محمود با ماشین سپاه
آنها رو به بیمارستان نمیبرد!
شبانه آنها را بغل میکرد و با
وسیله کرایهای به بیمارستان
میرسوند.
هر وقت ازش میپرسیدم، توی
سپاه چی کار میکنی؟
پاسخ میداد: «جارو میکنم»
یه روز از طریق دوستانش متوجه
مسئولیتش شدم، اما او باز هم
بدون اینکه در مورد کارش توضیح
بده ، گفت: «مگه برای تو فرقی
میکنه، من چه کاره هستم؟»
هر مقرراتی که افراد عادی ملزم
به انجام اون بودند، خودش هم
رعایت میکرد،
اونقدر در زندگی اخلاص داشت
که بالاخره خدا او را نزدخودش
پذیرفت.
شهید محمود قلی پور
فرازی از وصیت نامه
مرگ پلی است به سوی جهان ابدیت و انشالله این پل باشهادت رقم بخورد صبر درمصیبت اجر عظیم الهی را دارد در مصیبتها فقط برای امام حسین(علیه السلام) گریه کنید.
* قبل از تیر خوردنش میگفت حاجی دعا کن شهید شم ، میگه برگشتم بهش گفتم اگه قسمتمون باشه شهید میشیم ، به چند دقیقه هم نرسید که تیر بهش اصابت کرد ، بعد از تیر خوردنش بچه ها اومدن به کمکمون که دیگه خیلی خون ازش رفته بود فقط برگشت به یکی از رفقا گفت ، بلندم کن رو زانوهام بشینم ، میگه برگشتم بهش گفتم واسه چی خون زیادی ازت رفته ، که آقا سجاد گفت اربابم اومده میخوام بهش سلام بدم ، اسلام علیک یا ابا عبدالله حسین.
شهید سجاد عفتی
راوی همرزم شهید
روایتی از همسر شهید :
گاهی که می خواستیم به مهمونی بریم کمی،چند لقمه غذا می خورد و می گفت :
_باشد که فقط برای رضای خدا برویم نه برای شکممان
این اخلاص عمل رو از علی بن ابی طالب (علیه السلام) آموخته بود
چون حدیثی از حضرت علی در این باره نقل شده است که قبل از رفتن به مهمانی مقداری طعام میل می فرمودند و می گفتند : می خواهم فقط برای رضای خدا به مهمانی بروم نه به خاطر غذا خوردن
* ائمه و علما و مراجع رو بسیار
دوست داشت و زندگی و احوال
بزرگان رو مطالعه می کرد?
باوجود اینکه تحصیلات حوزوی
نداشت، به تمام کتاب های اهل
سنت و احادیث متواتر آشنا بود
چنان از فضایل آقاامیرالمونین
نقل می کرد که شنونده مجذوب
می شد?
خیلی از فضایل امیرالمونین
(علیه السلا) رو می دونست و
ذکر می کرد
به احکام دینی و مسائل شرعی
هم کاملا مسلط بود ✌️
به طوری که در فامیل هرکسی
سوال شرعی داشت ، از
ایشون می پرسید
ایشون هم با نهایت فروتنی جواب
می داد.
معلوماتش انقدر زیاد بود که
دوستان و همکارانش شیخ صداش
می کردند ☺️✋
شهید_نعمت_الله_نجفی