با نهایت دقت و تدبر مطالعه شود
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در معنای آیه شریفه:
«ذلک بانهم کانوا یکفرون بایات اللّه ویقتلون النبیین بغیر الحق»
روایت کرده فرمود: «به خدا قسم بنی اسرائیل پیغمبران را فقط به دستها و شمشیرهای خود نکشتند، لکن احادیث و گفتار پیغمبران را ضایع کردند و تغییر دادند و این به معنای کشتن و ظلم و ستم نمودن به پیغمبران است.
? کافی ج2ص371
از این حدیث استفاده میشود هر گاه کسی گفتار و احادیث پیغمبر و امام را تغییر بدهد، یا در برابر احادیث معصومین بایستد، یا قول غیر معصومین را اخذ و قول معصومین را رها نماید، مانند آن است که پیغمبر و امام را به قتل رسانیده باشد.
در دین نکته مهم ، اخلاق است که هر شخص می تواند داشته باشد و اسلام برای تکامل اخلاق آمده است.
شخصی به #علامه_طباطبایی (ره) گفت :
یک ریاضتی برای پیشرفت معنوی به من بفرمایید.
علامه فرمودند :
بهترین ریاضت، خوش اخلاقی با #خانواده است.
یکی دیگر از آن 72 نفر سوار بن ابى حمیر
او نیز قبل از #شروع جنگ به امام و یارانش ملحق شد، و در حمله اول مجروح گردید.
او را #سپاه کوفه اسیر کرده و نزد عمربن سعد بردند، عمربن سعد خواست او را به قتل برساند، خویشان او که در سپاه کوفه بودند از ابن سعد خواستند که او را آزاد نماید، و چون او مجروح شده بود پس از شش ماه به #شهادت رسید.
برخی دیگر نیز گفته اند استدعای قبیله سوّار موجب آزادی وی نشد و او تا پایان عمر در زندان کوفه باقی بود.
زیارت ناحیه مقدسه امام علیه السلام گزارش مربوط به #اسارت وی را تأیید می کند. در آن زیارت به عنوان اسیر #مجروح سلام داده شده است:
«السلام علی الجریح المأسُور سَوّارِ بْنِ أبی حِمْیَرِ الْفَهْمی الهَمْدانی
? ابن طاووس، علی بن موسی، الاقبال بالاعمال الحسنه، ج3، ص80
?مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج45، ص73.
#آشنایی_با_یاران_امام_حسین_علیه_السلام
#روزنگار_محرم
پاسخ به سوالات محرم
آیا امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا به حضرت زینب(سلام لله علیها) سفارش کرد که در صورت حمله دشمن، زیورآلات خود را زمین بریزد تا آنها مشغول جمعآوری شوند و حضرت بتواند پناه گیرد و از نامحرمان در امان بماند؟
آنچه در منابع تاریخی شیعه و اهل سنت به تواتر نقل شده، این است که؛ پس از کشته شدن امام حسین(علیه السلام) و یارانش، سپاه عبیدالله بن زیاد دست به آتش زدن خیمهها و غارت اموال آن حضرت گشودند و حتی از چادر و روسریها و زیور آلات زنان درنگذشتند. که به صحنههای مختلفی با بیان برخی جزئیات در تاریخ نقل و ثبت شده است.
اما آنچه در پرسش مطرح شده در منابع مورد اعتماد شیعه و اهل سنت یافت نشد و اینکه آن را به کتاب «انساب الاشراف» بلاذری نسبت دادهاند، چنین مطلبی در این کتاب وجود ندارد
همچنین در برخی از کتابهای امروزی و برخی سایت ها این سخن در پرسش را از حضرت زینب نقل کردهاند که آنحضرت به زنان گفت: «هرچه از زیور آلات و وسایل گران قیمت دارند، در گوشهای جمع کنند تا غارتیها، هرچه میخواهند ببرند و دست نامحرمی به سوی خاندان پیامبر دراز نشود.» که برای این عبارت هم هیچ منبع تاریخی و روایی در کتب قابل استناد یافت نشد.
شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 112 – 113
عاقبت سیاه پوشیدن برای آقا امام حسین علیه السلام
یکی از نمایندگان حضرت آیت الله ابوالقاسم خوئی رحمت الله علیه میگوید:
یک سالی در ایام محرم و صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم ودر آن گرمای شدید ایشان را درحالی دیدم که از سرتاپایشان سیاه پوش بود، حتی جوراب های ایشان نیز سیاه بود.
من درحالی که تعجب کرده بودم و نگران حال ایشان بودم از آقا سوال کردم:
فکرنمیکنید با این وضعیت سرتاپا سیاه پوش در این هوا، ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟؟!
ایشان در پاسخ فرمودند: فلانی من هر چه دارم از سیاه پوشی سرتاپا برای حضرت سیدالشهداء علیه السلام دارم.
پرسیدم: چطور؟
فرمود:بنشین تا برایت تعریف کنم:
پدر من مرحوم حاج سیدعلی اکبر خوئی از وعاظ و منبری های معروف زمان خود بود.همسرش که مادر من باشد هرچه از ایشان باردار میشد پس از دو سه ماه بارداری بچه اش سقط میشد و خلاصه بچه دار نمیشدند.
روزی پس از آنکه پدرم از منبر پائین می آید، زنی به او میگوید آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش میکنید چرا خودتان متوسل نمیشوید تا بچه دار شوید؟
پدرم این حرف را به مادرم بازگو میکند،
مادرم میگوید خب راست گفته، چرا خودت چیزی نذر امام حسین علیه السلام نمیکنی تا حضرت عنایتی فرموده و ما نیز بچه دار شویم؟
پدرم میگوید: ما که چیزی نداریم تا نذر کنیم؟
مادرم در جواب میگوید حتما لازم نیست چیزی داشته باشیم تا نذر کنیم،
اصلا شما نذر کن که امسال تمام 2 ماه محرم و صفر را برای امام حسین علیه السلام از سر تا پا، حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد و سیاه بپوشید.
در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و از اول محرم تا پایان ماه صفر سرتاپا سیاه پوش شد.در همان سال هم مادرم باردار میشود و 7ماه نیز از بارداری اش میگذرد و بچه اش سقط نمیشود.
یک شبی یکی از طلبه ها که از شاگردان پدرم بوده در آخرشب درب منزل ایشان می آید.
وقتی پدرم درب را باز میکند پس از سلام و احوال پرسی عرض میکند که من یک سوال دارم.
پدرم میگوید بپرس.
طلبه میپرسد آیا همسرشما باردار است؟
ایشان با تعجب میگوید بله،تو از کجا میدانی؟
ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن میکند و میگوید: آسیدعلی اکبر من الان خواب بودم، در خواب وجود مبارک پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) را زیارت کردم.
حضرت فرمودند: برو و به آسیدعلی اکبرخوئی بگو که بخاطر آن نذری که برای فرزندم حسین کردی و 2 ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی
این بچه ای را که 7 ماه است همسرت در رحم دارد را ما حفظ میکنیم و او سالم میماند و ما او را بزرگ میکنیم و او را فقیه و عالم در دین میگردانیم و به او شهرت میدهیم.
و او را به نام من “ابوالقاسم” نام بگذار…
حالا فهمیدی که من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپایی دارم؟…..
صلی الله علیک یا اباعبدالله
خیلی قشنگه حتماً بخونید.?
روزی حضرت داوود علیه السلام از یک آبادی میگذشت. پیرزنی را دید بر سر قبری زجه زنان. نالان و گریان. پرسید: مادر چرا گریه می کنی؟ پیرزن گفت: فرزندم در این سن کم از دنیا رفت. داوود علیه السلام گفت: مگر چند سال عمر کرد؟ پیرزن جواب داد:350 سال! داوود علیه السلام گفت: مادر ناراحت نباش.
پیرزن گفت: چرا؟ حضرت داوود علیه السلام فرمود: بعد از ما گروهی بدنیا می آیند که بیش از صد سال عمر نمیکنند. پیرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسید: آنها برای خودشان خانه هم میسازند، آیا وقت خانه درست کردن دارند؟ حضرت داوود علیه السلام فرمود: بله آنها در این فرصت کم با هم در خانه سازی رقابت میکنند. پیرزن تعجب کرد و گفت: اگر جای آنها بودم تمام صد سال را به خوشی و خوشحال کردن دیگران میپرداختم.
برچرخ فلک مناز که کمر شکن است
بررنگ لباس مناز ک آخر کفن است
مغرور مشو که زندگی چند روز است
در زیرزمین شاه و گدا یک رقم است
یزیدیان شبانه سر مطهر سیدالشهداء (علیه السلام) را در طشت نهاده و به خرابه آوردند، بنحوی که پردهای بر آن طبق بود. سپس طشت را مقابل آن مظلومه نهادند. حضرت رقیه (سلام الله علیها) بلافاصله پارچه را کنار زدند. آن معصومه چون متوجه سر پدر شدند؛
◆ فَانْکَبَتْ عَلَیْهِ تَقَبَّلَهُ وَ تَبْکِی وَ تَضْرِبَ عَلَیٰ رَأْسِهَا وَ وَجْهَهَاٰ حَتَّیٰ امْتَلَا فَمَهَّاٰ بِالدَّمً.
◆ خود را بر روی سر پدر انداخته و صورت خونآلود پدر را میبوسید و بر سر و صورت خود لطمه میزد، تا حدی که دهانش شکافته شد و پر از خون گردید.
?ریاض القدس، ج 2، ص 323
قالَ رسولُ اللّه صلّى اللّه علیه و آله:
یا فاطِمَةُ! کُلُّ عَیْنٍ باکِیَهٌ یَوْمَ الْقیامَةِ اِلاّ عَیْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَینِ فَاِنِّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الْجَنّةِ.
پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
فاطمه جان! روز قیامت هر چشمى گریان است ؛ مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود.
?بحارالانوار،ج 44،ص293
امام حسین علیه السلام فرمود:
نیاز مردم به شما از نعمت هاى خدا بر شما است ؛ از این نعمت افسرده و بیزار نباشید.
?بحار الأنوار، ج 74، ص 205
بکر بن محمد نقل میکند که امام صادق علیه السلام فرمود:
هر کس از ما اهل بیت یاد کند یا از ما نزد او یاد شود و به خاطر مصیبتهای ما به اندازه بال پشه ای اشک از چشمانش جاری شود، خداوند گناهان او را خواهد آمرزید؛ حتی اگر تعداد آن مانند کفهای دریا فراوان باشد.
?تفسیر قمی، ج 2، ص 266
محمد بن مسلم نقل میکند که امام محمد باقر علیه السلام فرمود:
پدرم امام زین العابدین علیه السلام میفرمود:
هر مؤمنی که برای شهادت امام حسین علیه السلام چشمانش اشکبار و اشک هایش بر گونه اش جاری شود، خداوند او را در بهشت سکونت خواهد داد. هر مؤمنی که به خاطر آزاری که در دنیا از دست دشمنانمان تحمل کرده ایم دچار اندوه شود و به این دلیل به گریه افتد، خداوند او را در جایگاه راستگویان در بهشت قرار خواهد داد. هر فرد مؤمنی که به خاطر داشتن محبت نسبت به ما دچار اذیت و آزار شود و به همین دلیل گریه کند تا این که به خاطر آزاری که در راه ما تحمل کرده است، اشک هایش بر روی گونهها جاری شود، خداوند آزار و اذیت را از او دور خواهد کرد و در روز قیامت او را از خشم خودش و آتش دوزخ در امان نگه خواهد داشت.
? تفسیر قمی،ج 2،ص 265
▪️ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺑﯽ ﺣﺴﯿﻦ ﻏﻮﻏﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ
▪️ﺷﻔﺎﻋﺖ ﺑﯽ ﺣﺴﯿﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ
▪️ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﺸﺮ ﻧﮕﻮﯾﻨﺪ
▪️ﭼﺮﺍ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﺍﺕ ﺍﻣﻀﺎﺀ ﻧﺪﺍﺭﺩ
امام صادق علیه السلام:
به شیعیانمان بگویید در اقامه عزای ما همت گمارند.
?بحارالانوار،ج44،ص287
امام صادق علیه السلام:
کسی که به زیارت قبر امام حسین نرود وخیال کند که شیعه ما است وبا این حال وخیال بمیرد او شیعه ما نیست واگر هم از اهل بهشت باشد از میهمانان اهل بهشت خواهد بود.
امام حسین علیه السلام:
ای مردم!همانا خدای بزرگ بندگان را نیافریده مگر برای آنکه اورا بشناسند،وقتی اورا شناختند اورا پرستش خواهند کرد،هنگامی که اورا پریتش کردند از بندگی غیر او….
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله:
عشق حسین در اعماق قلوب مومنین پنهان شده هرچند خودشان به این امر آگاهی نداشته باشند.
?الخرائج،ج2،ص841
امام حسین علیه السلام:
رستگار نمی شوند مردمی که خشنودی مخلوق را در مقابل خشم خالق خریدند وهرکه خدا را،آنگونه که سزاوار او است،بندگی کند خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطاکند
امام حسین علیه السلام:
ای فرزند آدم!یاد کن مرگ خویش را و خوابیدن خود را در قبرت و ایستادن خود در برابر خدا را،در حالیکه اعضایت علیه تو شهادت می دهند
?ارشاد القلوب،ج1،ص29
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا دور کلمه شهید را هاله ای از قدس فراگرفته است؟
چون شهید کسی است که یک روح بزرگ دارد، روحی که هدفی مقدس دارد، کسی که در راه عقیده کشته شده است، کسی که برای خودش کار نکرده است، کسی است که در راه حق و حقیقت و فضیلت قدم برداشته است.
(استاد شهید مطهری، نهضت حسینی)
امام حسین علیه السلام:
ای فرزند آدم،
✅ به یاد آور بستر مرگ و خوابگاه قبر خویشتن را
✅ یاد آور هنگامی را که در پیشگاه عدالت الهی اعضا و جوارحت به زیانت گواهی خواهند داد،
✅ روزی را به یاد آور که قدمها در آن روز می لرزد و دلها در تنگنای سینه فشرده می شود،
✅ روزی که عده ای در آن رو سفید گردند و رازها از پرده برون افتد و میزان عدالت الهی برای سنجش نیک و بد به کار افتد.
? ارشاد القلوب، ج 1، ص 29
????????????
امام رضا علیه السلام :
کَانَ أَبِی إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا یُرَی ضَاحِکاً وَ کَانَتِ الْکَآبَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتَّی یَمْضِیَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَیَّامٍ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْعَاشِرِ کَانَ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَوْمَ مُصِیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکَائِهِ وَ یَقُولُ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ الْحُسَیْنُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ
وقتی ماه محرم فرا می رسید دیگر در پدرم (امام کاظم علیه السلام )اثرى از خنده یا شادى دیده نمی شد و همواره غمگین و محزون بودند و مصیبت و غم بر تمام وجود ایشان غلبه مینمود. تا زمانى که به روز دهم (عاشوراء) میرسید که آن روز ، روز اوج مصیبت و اندوه و گریه او بود و می فرمود : در این روز بود که حسین علیه السلام را به شهادت رساندند.
امالی صدوق، ص 78
بحار الانوار، ج 44 ص 284
توصیه های استاد فاطمی نیا پیرامون اقامه عزای سیدالشهداء امام حسین علیه السلام :
• خالصانه در مجالس عزاداری شرکت کنید. طوری باشید که غیر از امام حسین (ع) چیزی نبینید.
• با پاکی ظاهر و باطن به این مجالس مشرف شوید ؛ همانطور که با وضوء وطهارت در این جلسات شرکت میکنیم ، به وسیله استغفار ، طهارت باطنی هم کسب کنیم.
•قبل از ورود به مراسم عزای ابی عبدالله علیه السلام بگوییم: خدایا اگر در وجود من مانعی از کسب فیض ابی عبدالله علیه السلام هست، آن را برطرف بفرما.
•دهه محرم ، دهه تحول است ، جناب حرّ یک شخص است اما حرّ شدن یک جریان میباشد. در این دهه باید متحول شویم.
امیرالمومنین امام علی علیهالسلام:
ای مردم،
در روزگاری کینه توز و پر از ناسپاسی
و کفران نعمتها، صبح کرده ایم،
که نیکوکار، بدکار به شمار میآید،
وستمگر بر تجاوز وسرکشی خود میافزاید ..
نه از آنچه میدانیم بهره میگیریم،
و نه از آنچه نمیدانیم، میپرسیم،
و نه از هیچ حادثه مهمی تا به ما فرود نیاید،
میترسیم ..
ای مردم باید دنیای حرام در چشمانتان
از پر کاه خشکیده،
و تفالههای قیچی شده دامداران،
بی ارزشتر باشد،
از پیشینیان خود پند گیرید،
پیش از آنکه آیندگان از شما پند گیرند،
این دنیای فاسد نکوهش شده را رها کنید،
زیرا مشتاقان شیفتهتر از شما را رها کرد.
? نهج البلاغه، خطبه 32
? ایت الله پهلوانی
کسی که روی جانب خدا دارد باید سکوت را شعار خود قرار دهد زیرا بیشتر لغزشها سببش زبان است
تمثیلات
کسی که حمام رفته و لباس تمیز پوشیده است ، همین که یک سیاهی روی صورت یا لباسش بنشیند می فهمد ،
ولی کسی که مثلا در مکانیکی کارکرده و سیاه شده ، هرقدر هم خاک بخورد متوجه نمی شود.
گناه هم همین طور است.
کسی که تزکیه کرده و خودش را تمیز کرده
می فهمد که یک گناه چه قدر اثر دارد ،
ولی کسی که غرق گناه است ، هرچقدر که گناه کند ککش هم نمی گزد،،
بَلی مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ اَلنّٰارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ ﴿81﴾بقره
ایت الله بهجت ره
پرداخت حقوق الهی سبب نمو مال و تهذیب ان است اگر کسی اینکار را بکند مالش تلقی کرده و زیاد میشود.
امام صادق علیه السلام
خداوند از مومنی که نسبت به برادر مومن خود نیت بد داشته باشد،هیچ عملی را نمیپذیرد.
تمثیلات
موقع خوردن غذا دقت میکنیم مضر نباشد،تاریخ مصرف گذشته نباشد،احتمالا فساد نداشته باشد،فساد نشده باشد و….
این غذاے جسممان است
غذاے روحمان چیست؟
اعمال صالح،دردوری ازشبهه ناک و مکروه ،.انجام واجبات و ترک محرمات،غذای شبهه ناک روح مثل موسیقی شبهه ناک و…. است
ایا هرگز دقت کرده ایم چه غذایی به روحمان میدهیم؟
قران می فرماید:
فَلْیَنْظُرِ اَلْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ ﴿24﴾عبس
?ایت الله بهجت ره
راه ارتباط با امام عصر عج عمل کردن به دستور ایشان است.اینکه به خواسته هایشان عمل کنیم برایشان ازدعا کردن مهمتراست
امیر المومنین علی علیه السلام:
آنکه سرگرمیش فراوان شد،خردش کم گردید.
غررالحکم
داستانی کوتاه
ابن سیرین شخصی بود که به او علم تعبیر خواب داده شده بود اماعلت آن چه بود؟
میگویند زنی او را با حیله و فریب به داخل خانه خود کشاند و خود را به او عرضه کرد و منتظر بود که او گناه انجام دهد به خاطر شهوت اما او نه تنها این کار را نکرد بلکه خود و لباس خود را کثیف کرد تا زن دست ازاو بکشد و او را رها کند
اری نتیجه تقوا رسیدن به علوم الهی است برای همین خداوند فرموده است:
ْ وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اَللّٰهُ وَ اَللّٰهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿282﴾بقره
تفکرقرانی
?ایت الله بهاالدینی
لذات روحانی نصیب زبان هرزه و چشم هرزه نمی شود،باید خود را اصلاح کرد.
داستانی زیبا و اموزنده
دو برادر با خود قرار گذاشتند که یکی خدمت خدا کند و دیگری در خدمت مادر باشد یکی به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و دیگری در خانه ماند و به پرستاری مادر مشغول شد.
چندی نگذشت برادر صومعه نشین مشهور عام و خاص شد و به خود غره شد که خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادرم است، چرا که او در اختیار مخلوق است و من در خدمت خالق.
همان شب پروردگار را در خواب دید که وی را خطاب کرد: به حرمت برادرت تو را بخشیدم
برادر صومعه نشین اشک در چشمانش آمد و گفت: یا رب، من در خدمت تو بودم و او در خدمت مادر، چگونه است مرا به حرمت او میبخشی، آیا آنچه کرده ام مایه رضای تو نیست؟
ندا رسید: آنچه تو میکنی من از آن بی نیازم ولی مادرت از آنچه او میکند بی نیاز نیست…!
…فَإِنَّ اَللّهَ غَنِیٌّ عَنِ اَلْعالَمِینَ ﴿97﴾العمران
…وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ … 83بقره
حضرت صاحب الزمان ( عجل لله فرجه) :
به شیعیان و دوستان ما بگویید
که خدا را به حق عمه ام
حضرت زینب (سلام لله علیها) قسم دهند
که فرج مرا نزدیک گرداند.
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
زندگینامه حضرت مسلم از ولادت تا شهادت
مُسْلِم بن عَقیل بن ابی طالب (شهادت: 60ق)، از آل ابوطالب، پسرعموی امام حسین(علیه السلام) و سفیر او در کوفه هنگام قیام عاشورا. مسلم در برخی فتوحات مسلمانان و نیز در جنگ صفین حضور داشت. او به نمایندگی از امام حسین(علیه السلام) به کوفه رفت تا اوضاع آنجا را به امام گزارش کند که اگر کوفیان در دعوت خویش مصرّ و صادقاند، امام به آنجا برود. وی در گزارشی به امام، از آمادگی کوفیان خبر داد. با نصب عبیدالله بن زیاد به حکومت کوفه و ترس و هراس کوفیان از او، آنان به ناگاه از اطراف مسلم پراکنده شدند. مسلم دستگیر شد و در روز عرفه (سال 60 قمری) به دستور عبیدالله به شهادت رسید. ماجرای تنها ماندن و شهادت او در کوفه، موضوع یکی از روضههای مشهور در میان شیعیان است که در روز عرفه و گاه در 1 محرم خوانده میشود.
#روزنگار_محرم
#فهمیدن_محرم
چرا امام حسین(علیه السلام) در #مدینه یا #مکه نماندند؟!
از ابتدا اباعبدالله با بیعت نکردن، #مشروعیت یزید را زیر سوال بردند و هیچ شهری برای ایشان #امن نبود.
اگر ایشان در خفا و پنهایی(مدینه یا مکه) #ترور میشدند، هیچ گاه امکان نداشت نهضتی برپا شود لذا حضرت با هدف قبلی از مدینه خارج شدند.
نامه و دستور یزید به #حاکم_مدینه:
زمانی که #نامه من به دست تو رسید بار دیگر از مردم مدینه بیعت بگیر و این را به عنوان تأکید بر #بیعت قبل قرار بده، و عبد الله بن زبیر را رها کن، که فرصت برای بیعت گرفتن از او زیاد است، و او مادامی که زنده است نمی تواند از چنگ ما فرار کتد، و لازم است که همراه با جواب نامه من #سر_بریده حسین بن علی را نیز بفرستی، که اگر این گونه کردی فرماندهی سپاهیان از توست و جایزه و هدیه ای ارزشمند نیز نزد من داری.
?الفتوح، ابن أعثم، ج 3، جزء 5، ص 18
دستور یزید به #امیر_حاجیان در مکه:
یزید، عمرو بن سعید بن عاص را بر لشکری از حاجیان گمارد تا بر مراسم حج سرپرستی کند، و به او توصیه نمود تا هر کجا [امام] حسین [علیه السلام ] را یافت او مورد هجوم قرار دهد.
?المنتخب، طریحی، ج 3، ص 304،
یکی دیگر از آن 72 نفر حُرّ بْن یَزید ریاحی، یکی از مشهورترین جنگاوران #کوفه بود.
عبیدالله بن زیاد چون از حرکت امام حسین(علیه السلام) به سوی #کوفه آگاه شد، حر را که از بزرگان و رؤسای قوم خود در کوفه بود به حضور طلبید و او را به فرماندهی سپاهی با #نزدیک به هزار سوار نصب کرد و به رویارویی امام حسین(علیه السلام) فرستاد.
ندایی که حُر شنید
از حر روایت کردهاند که هنگامی که از قصر ابن زیاد در #کوفه خارج شدم تا به سمت حسین بن علی(علیه السلام) حرکت کنم، سه بار ندایی را پشت سرم شنیدم که میگفت:
«ای حرّ! تو را به بهشت بشارت باد». او میگوید که به پشت سر نگریستم و کسی را ندیدم؛ با خود گفتم: «به خدا قسم، این بشارت نیست؛ چگونه بشارت باشد در حالی که من راهی جنگ با حسین بن علی(علیه السلام) هستم.»
او این خاطره را در ذهن داشت تا هنگامی که خدمت حسین بن علی(علیه السلام) رسید و آن داستان را بازگو کرد. امام(علیه السلام) به او فرمودند: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافتهای
?نفس المهموم، ص231
رودررویی با حسین بن علی(علیه السلام)
امام حسین(علیه السلام) در ذی حُسم با حرّ و سپاهش روبه رو شد.
تصریح منابع بر آن است که حرّ نه برای جنگ بلکه صرفاً برای انتقال امام نزد ابن زیاد اعزام شده بود و از اینرو با سپاهیانش رودرروی توقفگاه کاروان امام صفآرایی کرد.
حر به امام(علیه السلام) گفت:
“من مأمور به جنگ با شما نیستم؛ ولی مأمورم از شما جدا نگردم تا شما را به کوفه ببرم، پس اگر شما از آمدن خودداری میکنید راهی را در پیش گیر که نه تو را به کوفه برساند و نه به مدینه؛ تا من نامهای برای عبیدالله بنویسم؛ شما هم در صورت تمایل نامهای به یزید بنویسید، تا شاید این امر به عافیت و صلح منتهی گردد؛ و در پیش من این کار بهتر است از آنکه به جنگ و ستیز با شما آلوده شوم.”
?بلاذری، ج2، ص472ـ473
#آشنایی_با_یاران_امام_حسین_علیه_السلام
#روزنگار_محرم
? ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﭘﺪﺭ ﻛﺸﺘﻪ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠّﻪ
▪️ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﺩﺭ ﻟﺸﻜﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﻛﻪ ﻛﻮﻓﻴﺎﻥ ﻛﺸﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﻄﺎﺏ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﻯ ﭘﺴﺮﻙ ﻣﻦ! ﺍﺯ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺷﻮ ﻭ ﺩﺭ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﻯ ﭘﺴﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﻗﺘﺎﻝ ﻛﻦ. ﻟﺎﺟﺮﻡ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺗﺤﺮﻳﻚ ﻣﺎﺩﺭ ﺁﻫﻨﮓ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﻛﺮﺩ، ﺟﻨﺎﺏ ﺳﻴّﺪﺍﻟﺸّﻬﺪﺍﺀ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻛﻪ ﺍﻭﺭﺍﺩﻳﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﭘﺴﺮ ﭘﺪﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ ﮔﺸﺘﻪ ﻭ ﺷﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺍﻭ ﺑﺮ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻣﻜﺮﻭﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻓﺪﺍﻯ ﺗﻮ ﺑﺎﺩ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﻗﺘﺎﻝ ﺍﻣﺮ ﻛﺮﺩﻩ، ﭘﺲ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺭﺟﺰ ﻗﺮﺍﺋﺖ ﻛﺮﺩ.
ﺷﻌﺮ: ﺍَﻣﻴﺮﻯ ﺣُﺴَﻴْﻦٌ ﻭ َﻧِﻌْﻢَ ﺍﻟْﺎَﻣﻴﺮ
ﺳُﺮﻭﺭِ ﻓُﺆﺍﺩِ ﺍﻟْﺒَﺸﻴﺮ ﺍﻟﻨﱠﱠﺬﻳﺮ
ﻋَﻠِﻰﱡﱡ ﻭَﻓﺎﻃِﻤَﺔُ ﻭﺍﻟِﺪﺍﻩُ
ﻓَﻬَﻞْ ﺗَﻌْﻠَﻤﻮُﻥَ ﻟَﻪُ ﻣِﻦْ ﻧَﻈﻴﺮٍ
ﻟَﻪُ ﻃَﻠْﻌَﺔٌ ﻣِﺜْﻞُ ﺷَﻤْﺲ ﺍﻟﻀﱡﱡﺤﻰ
ﻟَﻪُ ﻏُﺮﱠﱠﺓٌ ﻣِﺜﻞُ ﺑَﺪْﺭٍ ﻣُﻨﻴﺮٍ
▪️ﺗﺎ ﻛﺎﺭﺯﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﻭﺩﺍﻉ ﻧﻤﻮﺩ، ﻛﻮﻓﻴﺎﻥ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻦ ﺟﺪﺍ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻟﺸﻜﺮ ﮔﺎﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﻓﻜﻨﺪﻧﺪ، ﻣﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺮ ﺳﻴﻨﻪ ﭼﺴﺒﺎﻧﻴﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍَﺣْﺴَﻨْﺖ، ﺍﻯ ﭘﺴﺮﻙ ﻣﻦ، ﺍﻯ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﻰ ﺩﻝ ﻣﻦ، ﻭ ﺍﻯ ﺭﻭﺷﻨﻰ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ! ﻭ ﺁﻥ ﺳﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻏﻀﺐ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﻣﺮﺩﻯ ﺍﺯ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻓﻜﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﺖ…
? #منتهی_الآمال ، باب پنجم
شش نفر در تاریخ بسیار گریه کرده اند
①حضرت آدم براے قبولی توبه اش آنقدرگریه کرد که رد اشک بر گونه اش افتاد.
②حضرت یعقوب به اندازه اے براے یوسف خود گریه کرد که نور دیده اش را از دست داد.
③حضرت یوسف در فراق پدر آنقدر گریه کرد که زندانیان گفتند یاشب گریه کن یا روز.
④فاطمه زهرا در فراق پدر آنقدر گریه کرد که اهل مدینه گفتند ما را به تنگ آوردے با گریه هایت…
یا شب گریه کن یا روز…
⑤امام سجاد چهل سال در مصیبت و عزاے پدرش گریه کرد.
هر گاه آب و خوراکی برایش میاوردند گریه میکردند ومی گفتند هرگاه قتلگاه فرزندان فاطمه را به یاد میاورم گریه گلویم را میفشارد.
⑥اما یه نفر خیلی گریه کرده و هنوز هم گریه می کند…
…..آقا من اصلا انتظار تو را برده ام ز یاد، با انتظارهاے فراوانم از شما…..
برشوره زار معصیتم گریه می کنی؛
جانم فدای دیده بارانی شما
اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفرج
آیا می دانید نقش نگین انگشتری #امام حسین علیه السلام چه بود ؟
روایت است که در دست امام صادق علیه السّلام انگشتر جدّش حسین بن علی علیه السّلام بود و بر نگین آن نوشته بود: «لا إلهَ إلاّ الله، عُدَّةُ لِلِقاءِ الله»
ائمه علیهم السّلام هر کدام شعار و جمله ای را بر نگین انگشتر خود حک می کردند. نقش نگین انگشتر سیدالشهداء علیه السّلام عبارت بود از «اِنَّ اللهَ بالغُ اَمرِهِ» و به نقلی دو انگشتر داشتند. بر نگین یکی «لا إلهَ إلاّ الله، عُدَّةُ لِلِقاءِ الله» و بر دیگری «اِنَّ اللهَ بالغُ اَمرِهِ» بود.(1)
هر دو تعبیر، گویای روح شهادت طلب آن حضرت و مقام رضا و تسلیم او به دیدار خدا و پروردگار است. روایت است که در دست امام صادق علیه السّلام انگشتر جدّش حسین بن علی علیه السّلام بود و بر نگین آن نوشته بود: «لا إلهَ إلاّ الله، عُدَّةُ لِلِقاءِ الله»(2) و این نیز که توحید، سرمایه لقای الهی است، نشان دهنده روح خداجویی و شهادت طلبی اوست.
————————-
پی نوشت:
1- سفینه البحار،ج1،ص377.
2 - امالی صدوق،ص124.
3- فرهنگ عاشورا،ص482.
ای کرب و بلا! چه عطر سیبی داری؟!
وی دشت! چه صحرای عجیبی داری؟
عالم همه با تو آشنایند ولی
با این همه، مولای غریبی داری
حضرت امام على (علیه السلام):
زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او؛ زیرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنى بگوید، ابتدا درباره آن مى اندیشد، اگر خوب بود اظهارش مى کند و اگر بد بود آن را پنهان مى دارد. اما منافق هر چه به زبانش آید مى گوید، بى آنکه بداند چه سخنى به سود او و چه سخنى به زیان اوست.
نهج البلاغه(صبحی صالح)، خطبه 176 ، ص 253
حجتالاسلام و المسلمین قرائتی
اشک با معرفت بریزیم. «مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا» در روایات هم داریم زیارت با معرفت، اشک باید با معرفت باشد. عزاداری باید با معرفت باشد. زیارت باید با معرفت باشد. حُر آمد که امام حسین را بکشد ولی در راه امام حسین شهید شد و توبه کرد. جِنیها آمد بروند، صدای قرآن را شنیدند، گفتند: چیست؟ «إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَبا» (جن/1) چه صدایی، چه آهنگی، چه مطالبی؟ «یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ» (جن/2) بعد گفتند: «فَآمَنَّا» ما ایمان میآوریم. در کوچه صدای قرآن را شنیدند و ایمان آوردند. بعد هم گفتند: «یا قَوْمَنا أَجِیبُوا داعِیَ اللَّهِ» (احقاف/31) بیایید بشنوید و شما هم ایمان بیاورید. ساعت هشت آیه را میشنود، هشت و پنج دقیقه ایمان میآورد و هشت و ده دقیقه تبلیغ را شروع میکند. آدم داریم که یک رکعت نماز نخواند ولی اهل بهشت بود.
شخصی به مدینه آمد، دید خلوت است. گفتند: مسلمانها به جنگ رفتند. کجا؟ احد نزدیک مدینه است. گفت: چه جنگی؟ گفت: بت پرستان مکه با مسلمانان مدینه. نزد پیغمبر رفت و چند لحظه با پیغمبر صحبت کرد و گفت: من ایمان آوردم. میخواهم به جبهه بروم. همانجا رفت جبهه و شهید شد. این به ظهر نکشید که بگوییم: ظهر شد و اذان گفتند و نماز بر این واجب شد. یعنی صبح ساعت 9 وارد مدینه شد. ساعت 10 به احد رفت، ساعت 11 جبهه رفت وساعت 11:30 شهید شد. دربارهی این گفتند: «دخل الجنه و لم یصلی الرکعتین» حتی یک رکعت نماز به او واجب نشده بود.
? برنامه #سمت_خدا ، مورخ 96/05/22
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
إنَّ لِقَتلِ الحُسَینِ حَرارَةً فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لا تَبرُدُ أبَداً.
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم فرمودند:
شهادت امام حسین علیه السلام چنان داغى در دل مؤمنان افکنده است که هرگز سرد نمیشود.
? مستدرک الوسائل و مستنبط المسایل ج 10 ، ص 318
ﺍﺯ ﻋﺮﺵ، ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺣﺴﯿﻨﯿﻪ ﯼ ﺧﺪﺍ
ﺁﻣﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﻧﺎﻟﻪ ﯼ ﺣﯽ ﻋﻠﯽ ﺍﻟﻌﺰﺍﺀ
ﺟﻤﻊ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﻫﻤﻪ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ
ﮔﻔـﺘﻨﺪ ﺗﺴﻠﯿـﺖ ﻫﻤﻪ ﺑﺮ ﺳﺎﺣﺖ ﺧﺪﺍ
حسین جانم…
تا باز، هِلال ماتمت را دیدیم
ما ابر شدیم و یک نفس باریدیم
مشکی به تن گنبد زردت کردند
ما نیز شبیه آن سیه پوشیدیم
حجتالاسلام و المسلمین دکتر رفیعی
در روایت دیدم این دعا را پیغمبر برای امام حسین کرد. وقتی قنداقه را به او دادند، «اللهم فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ» خدایا محبت حسین را در دلها بیانداز. لذا روایت دارد «ان للحسین» حسین محبتی در قلوب مردم دارد که سرد نمیشود.
من یک سال به یک کشور اروپایی برای تبلیغ رفته بودم. روز اربعین بود. مکرر در میزدند، قبل و بعد از اربعین، خانمها و آقایان مسیحی و غیر مسلمان، شربت و شکر برای امام حسین میآوردند. اول عاشورا کدام نهادی دستهجات را مدیریت میکند؟ همه خدایی است. زینب کبری به ابن زیاد گفت: چه کار بوده که نکنی؟ اسیر که کردی. مردم را که کشتی. ناسزا گفتی و تازیانه زدی. به خدا محبت و یاد ما را نمیتوانی از دلها بیرون ببری.
?برنامه #سمت_خدا ، مورخ 96/06/23
چهار نعمتی که بهتر است هر روز یاد کنیم
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:
«هر که صبح کند و چهار نعمت خدا را یاد نکند می ترسم که نعمت خدا از او زائل گردد»
✅ اَلحَمدُ للهِ الَّذِی عَرَّفَنِی نَفسَهُ وَلَم یَترُکنِی عُمیانَ القَلبِ
ستایش خدا را که خود را به من شناساند ومرا کوردل نگذاشت.
✅ اَلحَمدُ للهِ الَّذِی جَعَلَنِی مِن أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلی اللهُ عَلَیهِ وَآلِه
ستایش خدا را که مرا از امت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله قرار داد.
✅ اَلحَمدُ للهِ الُّذِی جَعَلَ رِزقِی فِی یَدَیهِ وَ لَم یَجعَل رِزقِی [وَ لَم یَجعَله] فِی أَیدِی النَّاس
ستایش خدا را که روزیم را در دست خودش قرار داد و آن را در دست مردم ننهاد.
✅ اَلحَمدُ للهِ الَّذِی سَتَرَ ذُنُوبِی وَ عُیُوبِی [سَتَر ذَنبی] وَ لَم یَفضَحنِی بَینَ الخَلائِق
ِ
ستایش خدا را که گناهانم و عیوبم را پوشاند و مرا در میان مردم رسوا
نکرد.
?مستدرک الوسائل، ج5
?مصباح کفعمی، ص170
امام علی علیه السلام:
#شکوه_از_شورای_دومی
?سپس دومی خلافت را در گرو گروهی قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان میباشم پناه بر خدا از این شورا، در کدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت برابر بودم، تا امروز با اعضای شورا برابر شوم که هم اکنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند ناچار باز هم کوتاه آمدم و با آنان هماهنگ گردیدم.
?یکی از آنها با کینه ای که از من داشت روی بر تافت و دیگری دامادش را بر حقیقت برتری داد و آن دو نفر دیگر که زشت است آوردن نامشان.
#شکوه_از_خلافت_سومی
?تا آن که سومی به خلافت رسید دو پهلویش از پرخوری باد کرده، همواره بین آشپزخانه و دستشویی سرگردان بود و خویشاوندان پدری او از بنی امیّه به پاخاستند و همراه او بیت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنهای که بجان گیاه بهاری بیفتد، آنقدر اسراف کرد که ریسمان بافته او باز شد و أعمال او مردم را برانگیخت و شکم بارگی او نابودش ساخت.
? نهج البلاغه، خطبه 3 (شقشقیه)
#قسمت_سوم
امام علی علیه السلام:
#بازی_خلیفه_اول_با_خلافت
?تا اینکه خلیفه اوّل، به راه خود رفت و خلافت را به خلیفه دوم سپرد. سپس امام مثلی را با شعری از أعشی عنوان کرد: مرا با برادر جابر، «حیّان» چه شباهتی است (من همه روز را در گرمای سوزان کار کردم و او راحت و آسوده در خانه بود.) شگفتا خلیفه اول که در حیات خود از مردم میخواست
#عذرش_را_بپذیرند،
چگونه در هنگام مرگ،
#خلافت_را_به_عقد_دیگری در آورد.
هر دو از #شتر_خلافت_سخت_دوشیدند
و از حاصل آن بهره مند گردیدند.
#شکوه_از_خلیفه_دوم و ماجرای خلافت
?سرانجام اوّلی حکومت را به راهی در آورد و به دست کسی سپرد که
#مجموعه_ای_از_خشونت
#سختگیری
#اشتباه و
#پوزش_طلبی
بود
?زمامدار مانند کسی که بر شتری سرکش سوار است، اگر عنان محکم کشد، پرده های بینی حیوان پاره میشود و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط میکند.
?سوگند به خدا مردم در حکومت دومی، در ناراحتی و رنج مهمّی گرفتار آمده بودند، و دچار دو روییها و اعتراضها شدند
?و من در این مدت طولانی محنت زا و عذاب آور، چاره ای جز شکیبایی نداشتم، تا آن که روزگار دومی هم سپری شد.
? نهج البلاغه، خطبه 3 (شقشقیه)
#قسمت_دوم
#شکوه_از_خلیفه_اول و #غصب_خلافت
امام علی علیه السلام:
?آگاه باشید به خدا سوگند خلیفه اول، جامه خلافت را بر تن کرد، در حالی که میدانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت میکند.
?او میدانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دور پرواز اندیشه ها به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد.
?پس من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گیری کردم
?و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پاخیزم یا در این محیط خفقانزا و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم که
◀️پیران را فرسوده،
◀️جوانان را پیر،
◀️و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه میدارد
?پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم.
?پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود.
?و با دیدگان خود مینگریستم که میراث مرا به غارت میبرند.
? نهج البلاغه، خطبه 3 (شقشقیه)
#قسمت_اول
هنگام قرآن خواندن می شود بدون روسرے و .. باشیم و یا اگر خسته شدیم، پاهایمان را دراز کنیم؟
رعایت حجاب هنگام قرائت قرآن : هنگام خواندن قرآن وادعیه و زیارات (در صورت عدم حضور نامحرم) رعایت حجاب واجب نیست، امّا خوب است به گونه اےباشد که ادب مناجات و حضور در برابر خداوند رعایت شود.
⇇اما براے تلاوت قرآن آدابی ذکر شده که مختصرا اشاره اے می کنیم:
⇇در حال طهارت و با وضو به تلاوت قرآن بپردازید.
⇇در حالى که مسواک کرده اید قرآن را تلاوت کنید.
⇇با جَهر متوسّط بخوانید؛ نه با صداى آهسته باشد و نه با صداى بسیار بلند.
⇇در حال تلاوت، با اَدَب و با طمأنینه و رو به قبله باشید؛ چه نشسته و چه ایستاده و اگر نشسته مى خوانید، تکیه نکنید. و …
زن جوانی در جاده رانندگی می کرد برف کنار جاده نشسته بود و هوا سرد بود. ناگهان لاستیک ماشین پنچر شد و زن ناچار شد از ماشین پیاده شود تا از رانندگان دیگر کمک بگیرد.
حدود ﭼﻬﻞ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺍﻱ ﻣﻲ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻮﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺯﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﮐﻤﮏ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ .
ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻫﺎ ﻳﮑﻲ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺩ ﻣﻲ ﺷﺪﻧﺪ .
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﭘﺎﻟﺘﻮﻱ ﮐﺮﻣﻲ ﺍﺻﻼ ﺗﻮﻱ ﺑﺮﻑﻫﺎ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ .
ﺑﻪ ﻣﺎﺷﻴﻨﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﻳﺶ ﺣﺴﺎﺑﻲ ﺑﺮﻑﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ .
ﺷﺎﻟﺶ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻢ ﺗﺮ ﺩﻭﺭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﭘﻴﭽﻴﺪ ﻭ ﮐﻼﻩ ﭘﺸﻤﻲﺍﺵ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺭﻭﻱ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﻳﺶ ﮐﺸﻴﺪ .
بالاخره ﻳﮏ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻗﺪﻳﻤﻲ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻧﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ .
ﺯﻥ ، ﮐﻤﻲ ﺗﺮﺳﻴﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺵﻣﺴﻠﻂ ﺷﺪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺟﻠﻮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﺶ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﻴﺪ .
ﺯﻥ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﺷﻴﻨﺶ ، ﭘﻨﭽﺮ ﺷﺪﻩ ﻭ ﮐﺴﻲ ﻫﻢ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺍﻭ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﻣﺎﻱ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺍﻭ ﭘﻨﭽﺮﮔﻴﺮﻱ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ ﺯﻥ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺑﻤﺎﻧﺪ .
ﺍﻭ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﺸﮑﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍی کمکش ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺩﺭ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺗﻖ ﺗﻖ ﺑﻪ ﺷﻴﺸﻪ ﺯﺩ و اشاره کرد که لاستیک درست شد.
ﺯﻥ ﭘﻮﻟﻲ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭘﻮﻝ ﭘﻨﭽﺮﮔﻴﺮﻱ ﺩﺭ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺭﺍ ، ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﻴﻦﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﻭﻱ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩ ، ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﮔﺮﻓﺖ.
ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ، ﺑﺎ ﺍﺩﺏ ، ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺿﺎﻱ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ :
” ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ، ﺳﻌﻲ ﮐﻨﻴﺪ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﮐﺴﻲ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ ﮐﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ . ”
ﺍﺯ ﻫﻢ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻲ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻃﺮﻑﺍﻭﻟﻴﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ .
ﺍﺯ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﻏﺬﺍﻱ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻳﮑﻲ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻧﻲ ﮐﻪ ﻣﺎﻩ ﻫﺎﻱ ﺁﺧﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ گارسونی ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﻪ ﻣﻴﻞ ﺩﺍﺭﺩ .
ﺯﻥ ، ﻏﺬﺍﻳﻲ 80 ﺩﻻﺭﻱ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩ ، ﻳﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺻﺪ ﺩﻻﺭﻱ ﺑﻪ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺍﺩ .
ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﻴﺴﺖ ﺩﻻﺭ باقی مانده ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ .
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺧﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻥ ﻧﺒﻮﺩ . ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ، ﺭﻭﻱ ﻳﮏ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﻱ ﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺘﻲ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﺪ .
ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ .
ﺩﺭ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺑﻴﺴﺖ ﺩﻻﺭ ﺑﻪ ﻋﻼﻭﻩ ﻱ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺩﻻﺭ ﺯﻳﺮ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻭﻱ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺯﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﭼﺎﺭ ﻣﺸﮑﻞ ﻧﺸﻮﺩ .
ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ : ” ﺳﻌﻲ ﮐﻦﺁﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺮﻱ ﻧﺒﺎﺷﻲ ﮐﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ . ”
ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭘﻮﻝ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﭼﻮﻥ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺁﻫﻲ ﺩﺭ ﺑﺴﺎﻁ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ .
ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﺎﺟﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﺮﺩ : ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻱ ﺯﻧﻲ ﺑﺎ ﭘﺎﻟﺘﻮﻱ ﮐﺮﻡ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﮐﺎﻓﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ .
ﻗﻄﺮﻩ ﻱ ﺍﺷﮑﻲ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪ ﻱ ﭼﺸﻢ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﻓﺮﻭ ﺭﻳﺨﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺯﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺿﺎﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﯼ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﺳﺘﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ …
گاهی دلم میسوزد که چقدر میتوانیم مهربان باشیم و نیستیم !
چقدر میتوانیم باگذشت باشیم و نیستیم !
گاهی دلم میسوزد که چقدر میتوانیم کنار هم باشیم و از هم فاصله میگیریم !
چقدر میتوانیم دل بهدست آوریم اما دل میسوزانیم !
دوستان لطفا آخرین نفر نباشید
فقط اعمال خالص به حساب می آید.
ﺩﺭ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﻯ ﻋﺰﻳﺰ، ﻗﺪﺭﻯ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﻏﻔﻠﺖ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﻮ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻣﺮ ﺧﻮﺩ ﺗﻔﻜﺮ ﻛﻦ ﻭ ﺻﻔﺤﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻦ. ﻭ ﺑﺘﺮﺱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺍﻋﻤﺎﻟﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﻭ ﺣﺞ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺁﻥ، ﺧﻮﺩ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻯ ﻭ ﺫﻟﺘﺖ ﺷﻮﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻋﺎﻟﻢ، ﭘﺲ، ﺣﺴﺎﺏ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﺗﺎ ﻓﺮﺻﺖ ﺩﺍﺭﻯ ﺑﻜﺶ ﻭ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺍﻋﻤﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻛﻦ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺷﺮﻳﻌﺖ ﻭ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺴﻨﺞ، ﻭ ﺻﺤﺖ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﻛﻤﺎﻝ ﻭ ﻧﻘﺺ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻛﻦ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻛﻦ ﺗﺎ ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺴﺖ ﻭ ﻣﻬﻠﺖ ﺩﺍﺭﻯ.
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻧﻜﻨﻰ ﻭ ﺣﺴﺎﺏ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻜﻨﻰ، ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺑﺖ ﺭﺳﻴﺪﮔﻰ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﺑﻪ ﻣﺼﻴﺒﺘﻬﺎﻯ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻰ ﺷﻮﻯ. ﺑﺘﺮﺱ ﺍﺯ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻋﺪﻝ ﺍﻟﻬﻰ، ﻭ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻣﺒﺎﺵ ﻭ ﺟﺪ ﻭ ﺟﻬﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﺪﻩ. ﻭ ﻗﺪﺭﻯ ﺑﻪ ﺻﺤﻴﻔﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ، ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻬﻢ، ﻛﻪ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﺧﻄﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﻦ ﻭ ﺗﻔﻜﺮ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻦ. ﺑﺒﻴﻦ ﭼﻘﺪﺭ ﻛﺎﺭ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺗﺎﺭﻳﻚ ﻭ ﺑﺎﺭﻳﻚ.
? #چهل_حدیث ، امام خمینی (ره)