در محرم اثری از خنده یا شادی در پدرم دیده نمی شد،
امام رضا علیه السلام :
کَانَ أَبِی إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا یُرَی ضَاحِکاً وَ کَانَتِ الْکَآبَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتَّی یَمْضِیَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَیَّامٍ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْعَاشِرِ کَانَ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَوْمَ مُصِیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکَائِهِ وَ یَقُولُ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ الْحُسَیْنُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ
وقتی ماه محرم فرا می رسید دیگر در پدرم (امام کاظم علیه السلام )اثرى از خنده یا شادى دیده نمی شد و همواره غمگین و محزون بودند و مصیبت و غم بر تمام وجود ایشان غلبه مینمود. تا زمانى که به روز دهم (عاشوراء) میرسید که آن روز ، روز اوج مصیبت و اندوه و گریه او بود و می فرمود : در این روز بود که حسین علیه السلام را به شهادت رساندند.
امالی صدوق، ص 78
بحار الانوار، ج 44 ص 284