مفهوم انتظار چیست و چه فایده اى دارد؟
وقتى صحبت از انتظار است، مراد انتظار عدالت است و کسى که در انتظار ظهور مصلح است، خود باید صالح باشد.
جوانى از دوستان دانشجو، از من پرسید: «شما مىگویید خلقى که در انتظار مصلح به سر مىبرد، باید خود صالح باشد. اگر خود صالح باشد، دیگر چه نیازى به مصلح دارد؟!»
به او گفتم که پاسخ این سؤال، در «ى» نکرۀ «خلقى» است؛ نمىگوییم جهان سراسر باید صالح باشد تا بگویند پس چه نیازى به مصلح هست؟ پیداست در جهانِ مقارنِ ظهور که آکنده از ستم و گناه و فساد است، آن دسته که خود را اهل دین و از منتظران مىشمارند، نباید غافل و بى خبر باشند و باید فریادگر عدالت باشند و مجرى آن؛ و به تعبیر قرآن کریم: قوّامین بِالقِسط. از شش میلیارد جمعیت که همه صالح نمىشوند. شیعۀ اثنى عشرى که مدعى است من منتظر ظهور عادلم، خود باید عادل باشد.
هنگامى که کتابِ انتظار؛ مذهب اعتراض را دیدم، به نویسنده او پیغام دادم که اسم کتابت کافى است؛ حتى اگر کسى کتاب را نخوانَد؛ چراکه منتظران به تمام وجوه عالم و به وضع موجود معترضاند. آنان مردمى اند که همۀ لحظاتشان انتظار رهایىِ انسانیت است و تمام آرمانشان طلوع صبح عدالت. بشر با انتظار زنده است. بشریت در فطرتش هست که نجات پیدا مىکند: امید به نجات، یعنى انتظار.
مفهوم انتظار چیست و چه فایده اى دارد؟