بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب! (فریادی به بلندای تاریخ)
علی(علیه السلام) در خانه خود نشسته است و دارد فکر میکند . ناگهان، فکری به ذهن او میرسد .
…..خوب است نامهای برای ابوبکر بنویسم .
…نامه برای چه؟
خلیفه که در مسجد است و هر وقت بخواهی او را ببینی میتوانی ، امّا تو میدانی وقتی یک مطلب روی کاغذ میآید باعث تمرکز بیشتر میشود و بهتر در ذهن مخاطب نقش میبندد .
تأثیر یک متن نوشته شده، خیلی بیشتر از گفتار است . علی در حال نوشتن نامه مهمّ خود است .
میدانم که خیلی دلت میخواهد از متن این نامه باخبر شوی .
این نامه علی است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به خدا قسم ، اگر اجازه داشتم با شما جنگ میکردم و با شمشیر خود همه شما را به سزای کارهایتان میرساندم .
من همان کسی هستم که با لشکرهای زیادی جنگ کرده و آنها را شکست دادهام .
آن روزی که من مرد میدان بودم شما در گوشه خانه در آسایش بودید .
شما میدانید که من نزد پیامبر چقدر عزیز بودم .
اگر من سخنی بگویم میگویید که علی حسادت میورزد ، اگر سکوت کنم خیال میکنید من از مرگ میترسم .
من همان کسی هستم که در جنگها به استقبال مرگ میرفتم ، آیا یادتان هست چگونه به قلبِ دشمن، حمله میکردم ؟
امّا من امروز در مقابل همه سختیها صبر میکنم .
نامه علی(علیه السلام) به پایان میرسد.
علی این نامه را برای ابوبکر میفرستد . ابوبکر نامه را باز میکند و آن را میخواند .
….با خواندن این نامه، ترس تمام وجود ابوبکر را فرا میگیرد ، او به یاد شجاعت علی میافتد . علی کسی است که پهلوانان عرب را به خاک و خون کشیده است . او یک بار دیگر نامه را میخواند ، علی در این نامه از شجاعت و برقِ شمشیر خود سخن گفته است ….(1)…..
….خلیفه دستور میدهد تا مردم در مسجد جمع شوند ، او میخواهد برای مردم سخنرانی کند . به راستی چه خبر شده است؟
بخشی از متن عربی نامه
️شقّوا متلاطمات أمواج البلاء… أما واللّه لو أُذن لی بما لیس لکم علم، لحصدت رؤوسکم عن أجسادکم کحبّ الحصید…..
ادامه دارد……
قسمت چهلم
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
الاحتجاج ج 1 ص 127، بحار الأنوار ج 29 ص 140، بیت الأحزان ص 138.
#از_شهادت_تا_شهادت
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
فریاد مهتاب! قسمت چهلم