بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد مهتاب! (فریادی به بلندای تاریخ)
علی به دنبال فرصت مناسبی است تا با خلیفه در مورد فدک سخن بگوید . او یک روز صبر کرده است ، اکنون او به سوی مسجد میرود .
مسجد پر از جمعیّت است ، علی جلو میآید و چنین میگوید:
ــ ای ابوبکر ، چرا فدک را از فاطمه گرفتی
ــ فدک برای همه مسلمانان است ، فاطمه برای سخن خود باید شاهد معتبر بیاورد .
ــ ای خلیفه ، من سؤلی از تو دارم .
ــ سؤال خود را بپرس!
ــ اگر کسی خانهای داشته باشد و آن خانه در تصرّف او باشد و من بیایم و بگویم که خانه از من است ، و از تو بخواهم میان ما حکم کنی چه میکنی ؟
ــ از تو که ادّعا میکنی خانه مال توست شاهد میطلبم ، امّا از صاحب خانه شاهد نمیخواهم چون خانه در تصرّف اوست .
ــ چرا این حکم را میکنی؟
ــ این حکم رسول خداست ، از کسی که ملکی را در تصرّف دارد شاهد نباید خواست ، طرف مقابل باید شاهد بیاورد .
ــ اکنون سؤل دیگری از تو دارم .
ــ بپرس .
ــ سه سال است که فدک در تصرّف فاطمه است ، او در آنجا کارگزار داشته است ، اکنون که افرادی ادّعا میکنند که فدک از بیت المال است ، خوب ، تو باید از آنها بخواهی برای گفته خود شاهد بیاورند ، فاطمه نباید شاهد بیاورد ، این قانون اسلام است ، پس چرا بر خلاف قانون اسلام حکم کردی ؟
ابوبکر میماند چه جواب بدهد . اینجاست که عُمَر به کمک خلیفه میآید ، آخر، او قاضی این حکومت است!
عمَر میگوید: «ای علی ! این سخنان را رها کن ، اگر فاطمه دو شاهد عادل آورد ، سخن او را قبول میکنیم و اگر دو شاهد نداشت ما فدک را به او نمیدهیم، یعنی اصلاً نمیتوانیم این کار را بکنیم، اسلام به ما اجازه نمیدهد زیرا فدک از بیت المال است» .
علی بار دیگر رو به خلیفه میکند و میگوید:
ــ آیا قرآن را قبول داری ؟
ــ آری .
ــ بگو بدانم آیه تطهیر را خواندهای؟
ــ کدام آیه ؟
ـ آیه 33 سوره أحزاب، آنجا که قرآن میگوید
إنّمَا یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا:
خداوند اراده کرده است که خاندان پیامبر را از هر پلیدی پاک نماید .
ــ آری ، این آیه را خواندهام.
ــ بگو بدانم این آیه در مورد چه کسی نازل شده است ؟
_ در مورد تو و فاطمه ، حسن و حسین .
ـ ای ابوبکر ، اکنون از تو سؤلی میکنم ، اگر چند نفر نزد تو بیایند و شهادت بدهند که فاطمه ، کار خلافی انجام داده است ، تو چه میکنی
ما در اجرای قانون اسلام هیچ کوتاهی نمیکنیم، درست است فاطمه دختر پیامبر است امّا اگر کار خلافی انجام دهد مجازاتش میکنیم .
_ آیا میدانی که در این صورت کافر شدهای ؟
ـ برای چه !
زیرا خدا در قرآن به پاکی و عصمت فاطمه شهادت داده است و تو شهادت خدا را رها میکنی و شهادت مردم را قبول میکنی تو قرآن را انکار میکنی .
عجب ! من اصلاً به این مطلب فکر نکرده بودم
.
ای ابوبکر ، تو سخن فاطمه را در مورد فدک قبول نکردی ، امّا سخنِ یک عرب بیابان گرد را قبول کردی ، تو به سخن ابنحَدَثان اعتماد کردی. مگر خدا در قرآن به پاکی و راستگویی فاطمه شهادت نداده است ؟
بگو بدانم آیا شهادت خدا بالاتر است یا شهادت آن عرب بیابان گرد ؟
….ابوبکر نمیداند چه بگوید . همه مردم فهمیدهاند که ابوبکر بر خلاف قرآن ، سخن گفته است . عُمَر هم هیچ جوابی ندارد که بگوید .
مردمی که در مسجد نشستهاند برای اوّلین بار از خلیفه ناراحت میشوند . چرا باید خلیفه بر خلاف قرآن سخن بگوید ؟ بعضیها فریاد میزنند: «به خدا قسم ، علی، راست میگوید» .
با سخنان شیوا و محکم علی ، ضربه بزرگی بر حکومت خلیفه وارد شده است . دیگر وقت آن است که علی به خانه برگردد…(1)…..
آیا راهی هست که خلیفه را از این همه ظلم و ستم باز داشت
نمیدانم………..
قسمت سی و نهم
ادامه دارد…..
کتاب فریاد مهتاب نوشته مهدی خدامیان
علل الشرائع ج 1 ص 191بحار الأنوار ج 29 ص 124، جامع أحادیث الشیعة ج 25 ص 118، تفسیر نور الثقلین ج 4 ص 272.
#از_شهادت_تا_شهادت
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
فریاد مهتاب! قسمت سی و نهم