طنز جبهه گردن شکستن.
#طنز_جبهه
گردن شکستن
آقای «فخر الدین حجازی» به جبهه آمده بود برای سخنرانی و روحیه دادن به رزمندگان.
با شور و حرارت خاصی صحبت می کرد و وسطهای حرفش به یکباره با صدای بلند گفت: «آی بسیجیها!»?✊ همه گوشها تیز شد که چه میخواهد بگوید
ادامه داد: «الهی دستتان بشکند!»…?
عصبانی?شدیم. میدانستیم منظور دیگری دارد اما آخه چرا این حرف رو زد؟
یک لیوان آب خورد و گفت: «گردن صدام رو!».?
اینجا بود که همه زدند زیر خنده و سکوت و تعجب مجلس با هم شکست ✌️