بعد از رفتنِ ماه مبارکِ خدا
از وسوسههای گاه و بیگاه
برای انجام معصیت و گناه
فهمیدم
شیطانِ دربند شده ی رمضان
من بودم
خودِ خودِ من…
تصور کنید یک نفر با هزار زحمت به مدت یکماه کاری را پیدا میکند که بابتِ اون حقوقِ یکسال کار کردن رو بهش میدهند … بنده خدا یک ماه کار میکند و درآمد خیلی خوبی بدست می آورد… اما به محض تمام شدن کار، می افتد دنبال ولخرجی ، و هر چه حقوق گرفته رو پای لذتجوییهای زودگذر به باد میدهد …
چقدر غصه می خورد این آدم بعداز، از بین رفتنِ سرمایهاش؟ …. چقدر سرزنش میشود و محکومش میکنند به بی عقلی؟… حالا حکایت بعضی از ما روزهداران هم همینطور هست … توی ماه رمضان و شبهای قدر گناهانمان بخشیده شده و پاک شدیم … اما بعد از ماه رمضان مراقب نیستیم و با یک نگاه حرام ، یک حرف حرام ، یک نوشته ی حرام و … این پاکی و مقام را از دست میدیم …
پس مراقب باشیم … مهم حفظ دستاوردهای ماه رمضان هست
.
شاید این خاطره شهید بتونه راهی را برای حفظ بندگی نشانمان دهد:
وقتی امام خمینی توصیه کردند: برا تزکیهی نفس روزهای دوشنبه و پنج شنبه روزه بگیرید، شهید حسین ریوندی خیلی تلاش کرد تا حرف امام خمینی توی گردان عملی بشود. اسامی کسانی که می خواستند روزه بگیرند رو نوشت. خودش هم توی اون شرایطِ سختِ آموزشی برایشان سحری و افطاری آماده میکرد. کمکم دیگران هم تشویق به روزه گرفتن و کمک به حسین شدند. به برکت زحماتش توصیه اخلاقی امام
توی گردان عملی شد…
.
خاطرهای از زندگی سردار شهید حسین ریوندی
منبع: کتاب ستارهها 3 « ویژه شهدای سبزوار»
شیطانِ دربند شده ی رمضان من بودم.