بسم الله الرحمن الرحیم
️ما برای غارت نیامدیم!
ساعتى مى گذرد، خبر به همه قلعهها مى رسد ترس بر دل همه یهودیان سایه مى افکند آنها باور نمى کردند که این چنین در محاصره لشکر اسلام قرار بگیرند.
بالاى برج ها، نگهبانان مستقر مى شوند و همه نیروها بسیج مى شوند.
ستاد فرماندهى در قلعه قَموص تشکیل جلسه مى دهد رهبران و فرماندهان یهود در این جلسه شرکت کرده اند
فرماندهان سپاه با هم اختلاف نظر دارند: عدّه اى اصرار مى کنند که باید حالت دفاعى به خود بگیریم.آنها چنین مى گویند: «قلعه هاى ما بسیار محکم است و ذخیره غذایى هم به اندازه یکسال داریم پس باید در قلعه هاى خود سنگر بگیریم و با طول کشیدن محاصره، لشکر محمّد ناچار به ترک اینجا خواهد شد؛ زیرا او ذخیره غذایى زیادى ندارد و تدارکات بین مدینه تا خیبر بسیار سخت است.او بیش از یک ماه نمى تواند در اینجا دوام بیاورد».
امّا گروه دیگر معتقد هستند که ما باید حالت تهاجمى به خود بگیریم آنها مى گویند: «اگر لشکر در داخل قلعه مستقر شود با گذشت زمان سپاه ما روحیّه خود را از دست مى دهند نیروهاى جنگى ما چندین برابر لشکر محمّد است و ما مى توانیم لشکر را در بیرون قلعه مستقر کنیم و به آنها حمله کنیم این که صبر کنیم تا محمّد(صلی الله علیه و اله) خودش از اینجا برود نتیجه اى جز ذلّت برایمان ندارد».
جلسه به طول مى انجامد، سران یهود نمى دانند کدام نظر را قبول کنند در این میان یکى مى گوید: «خوب است ما صبر کنیم تا کسانى که به ما وعده یارى داده اند به ما بپیوندند.وقتى چهار هزار جنگجو از قبیله غَطَفان به اینجا بیایند مى توانیم همزمان حمله کنیم»
این نظر مورد قبول واقع مى شود و فعلاً از بیرون آمدن نیروها از قلعه و مقابله با لشکر اسلام جلوگیرى مى شود.
کتاب سرزمین یاس نوشته مهدی خدامیان
قسمت سیزدهم
#سرزمین_یاس
سرزمین یاس، قسمت سیزدهم.