شانس چــیست؟
شانس همان کار مثبتی هست، که تو در طبیعت انجام دادی و طبیعت به تو، یک کار خوب یا یک انرژی مثبت بدهکار است و باید به تو، یک سود بدهد یا یک انرژی مثبت برساند.
چند راه بازگشت انرژی:
از نظر سنتی:
تو نیکی میکن و در دجله انداز،
که ایزد در بیابانت دهد باز
از نظر قرآن:
هر کس ذرهای بدی و خوبی کند
به او بازمیگردد
(اسراء/7)
از نظر متافیزیک:
انرژی در طبیعت از بین نمیرود. وقتی انرژیای رها میکنی حالتش عوض میشود و بر میگردد …
دکتر الهی قمشه ای
شَهر را ڱَشتَم
کِه مانَندِ “تــُ️ــو” را پِیـدا کُنَم
هیچ کَس حَتےشبیهَت نیست،
فوق العاده اید
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
️میدانید چرا در دنیا هیچگاه مسابقه ی خر سواری برگذار نمی شود ؟
*پس از انجام تحقیقات میدانی و عملی بسیار جانور شناسان ، مشخص شد، که اسب ها در میدان مسابقه فقط در یک خط راست و مستقیم حرکت کرده و نه تنها مانع جلو رفتن و تاختن سایر اسب ها به جلو نمی شوند؛
*بلکه هرگاه سوارکار خودشان یا سایر اسب ها به زمین بیوفتد، تا حد امکان که بتوانند، آن سوار کار سقوط کرده را لگد مال نمی کنند.
*اما خر ها وقتی در خط مسابقه قرار می گیرند، پس از استارت، اصلا توجهی به جلو و ادامه ی مسیر مسابقه به صورت مستقیم نداشته و فقط به خر رقیب که در جناح چپ یا راستش قرار دارد پرداخته، و تمام تمرکزش، ممانعت از کار دیگران است
*یعنی تنها هدفشان این است که، مانع رسیدن خر دیگر به پایان شوند! حتی به این قیمت که خودشان به خط پایان نرسد!
*امروزه از این موضوع در علم مدیریت بسیار استفاده می شود، و بدین معناست؛
* که مثلا آمریکا با سنگ اندازی و ایجاد مشکلات و چوب لای چرخ دیگران گذاشتن به بهانه های مختلف مانع رسیدن دیگر کشور ها به پیشرفت، صلح و آرامش می شود
و در اصطلاح می گویند؛
مثلا آمریکا مسابقه ی خر سواری راه انداخته است
بالا بردن ارزش زن.
*پوشش زن در اسلام اینست که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمائی نپردازد .
* آیات مربوطه همین معنی را ذکر میکند و فتوای فقهاء هم مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت ذکر خواهیم کرد .
* در آیات مربوطه لغت حجاب به کار نرفته است . آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب ، حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمه حجاب را به کار برده باشد .
* آیه های که در آن ، کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام .
?مسئله حجاب,ص69
ازدواج کنید اما نه با تحمیل کردن آن بر خود:
گاهی انسان تحت تأثیر عوامل و شرایطی تصمیم می گیرد با کسی که
هم کفو او نیست ازدواج کند پس مراقب باشید.
* از جمله این عوامل و شرایط:
1- فشارهای خانواده مثل خشونت پدر، توقعات بیش از حد مادر،
فشارهای برادر و خواهر، مشکلات اقتصادی و عاطفی در خانواده و …
2- ترس و نگرانی از اینکه فرصت ها را از دست بدهد چرا که سنش بالا رفته است.
3- ترس و نگرانی از اینکه مبادا از قافله ازدواج دوستانش عقب بماند
چون آنها ازدواج کرده اند ولی او نه.
4- بازکردن راه برای ازدواج خواهر کوچکتر.
5- ترس از نفرین طرف مقابل و دلسوزی نسبت به او یا ترس از تهدید او.
6- رسیدن به موقعیت اجتماعی و ثروت و دارایی طرف مقابل.
️ قابل توجه دختر خانم ها: اگر با این مشکلات به ویژه کمبود عاطفه دست و پنجه نرم می کنید باید بدانید که با ازدواج نادرست نه تنها مشکلتان حل نخواهد شد بلکه بر عمق آن افزون و به مراتب سخت تر و بیشتر می شود.
نماز و دعای مخصوص ازدواج از حضرت امام رضا علیه السلام
حضرت امام رضا علیه الصلاة والسلام فرمودند :
«هرگاه خواستی ازدواج کنی از خداوند طلب خیر کن و در پی آن برو ، سپس دو رکعت نماز بخوان و دستهایت را (برای دعا) بالا ببر و بگو :
” أللـّهُمَّ إنـّی اُریدُ التـَّزویجَ فـَسَهِّـل لی مِنَ النـِّساءِ أحسَنـَهُنَّ خَلقاَ وَ خـُلقاَ ،
وَ أعَفـَّهُنَّ فـَرجاَ ،وَ أحفـَظـَهُنَّ نـَفساَ فِیَّ وَ فی مالی ، وَ أکمَلـَهُنَّ جَمالاَ ،
وَ أکثـَرَهُنَّ أولاداَ “
خداوندا ؛ می خواهم ازدواج کنم ، پس فراهم کن برای من از زنان ، نیکوترین آنها را از جهت نقش و نگار و خلق و خوی ، و پاکدامن ترین آنها ، و حفظ کننده ترین آنها خود را در مورد من و مال من ، و کاملترین آنها را از جهت زیبایی و جمال ، و فراوانترین آنها از جهت آوردن فرزند.»
? صحیفهٔ رضویه ص 155
#حدیث_روز
ادب هرکسی تو بحث ودعوا مشخص میشه..
به خصوص توبحثای همسرانه همیشه باادب باش…
مبادا حرفی بزنی که بعدا پشیمون بشی..
برای دخترهای محجبه
ممکنه نگران باشید و به این نتیجه برسید که
دخترهای بزککرده موفقترند و خواستگارها راحتتر میروندسراغشون.
حتی امکان دارید به این نتیجه برسید که سبک زندگیتون رو عوض کنید و مثل اونا بشوید.
اما، این کارو نکنید…
خودتان را بشناسید و خودتان باشید…
بیشتر مردهایی سمت آن دخترها میروند که دنبال زنگ تفریح میگردند، نه یک همسر مسئولیتپذیر…
یقین بدانید که هیچ پسر خوبی نمیرود از یک دختر خیابانی خواستگاری کند…
اگر هم برود. سه سال نشده از هم جدا میشوند…
کبوتر با کبوتر، باز با باز..!
راهپلههای دادگاههای ما پر شده ازاین ازدواجهای هوسی، آبکی و بچهگانه.
دعوای زن شوهر.
کاری که شیطان برایش کف می زند
از پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم نقل شده است:
زمانی که زن با همسرش در منزل مرافعه و مشاجره میکند (دقیقاً) در همان زمان در هر یک از زوایای منزل یک شیطان مشغول کف زدن و شادمانی است و میگوید: خدایش خوشحال کند کسی که مرا این چنین شاد و خوشحال کرده است.
حواسمون باشه شیطون برامون دست نزنه?
“انتـظارات مـردان از زنـان!”
طوری با من رفتار کن که احساس کنم بیهمتا هستم. گاهی مردها مثل پسربچهها میشوند.
وقتی گیج و سردرگم هستم به من نگو چه کار باید بکنم. وقتی در این حالت هستم سعی کن به نحوی مرا به مسیر مناسب برگردانی.
هرگز مرا با شوهر دیگران مقایسه نکن. مثلاً نگو فلانی در خانه به همسرش کمک میکند و یا برای زنش خیلی هدیه میخرد و خیلی بهتر از تو همسرداری میکند…!
مقام معظم رهبری: زن در خانه مایهی آرامش است مایهی آرامش مرد و فرزندان.
اگر خود زن برخوردار از آرامش روانی و روحی نباشد، نمیتواند این آرامش را به خانواده بدهد.
“چنـد توصیـه ناب زنـدگی”
. تا میتوانی بخند
از سلامتیات بهره ببر
* احسـاساتت را بیـان کـن
* خاطرات بد را فراموش کن
* با دوستان شاد معاشرت کـن
* همیشه مـشغول یادگیری باش
تقدیم به بانوان سرزمینم
اگر تربیت ” غلط ” به تو آموخت که
غیرت داشتن دخالت کردن است
و حیا زن را در صندوق نگه داشتن!
شهید مطهری به من گفت:
غیرت، عشق مرد به ناموسش است
و حیا، احترام زن به خودش…!
.
.
اگر تربیت ” غلط ” به تو آموخت که
مرد میتواند زنش را بزند !
اسلام من به من آموخت
که زن ریحانه است
و مرد وظیفه دارد تمام اسباب راحتی و آسایشش را فراهم کند…!
.
.
اگر تربیت ” غلط “به تو گفت که
زن عقلش نصف مرد است
و نمی تواند به تنهایی در دادگاه شهادت دهد…؛
شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من گفت :
که زن احساسات و عواطفش دوبرابر مرد است
و از این رو ممکن است در شهادت دادن دچار تزلزل شود…!!!
.
.
اگر تربیت ” غلط ” به تو گفت که
دیه زن نصف دیه ی مرد است
چون ارزشش کمتر از مرد است…؛
شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من آموخت که:
اگر من کشته شوم برای اینکه مادرت در آسایش تو را بزرگ کند دیه ی من بیشتر است….!!!
.
.
ایرادی اگر هست در درک ماست…
ذکر خاطرهای از نمازشبهای مدافعان حرم توسط حجت الله شیخعلی:
یکی از دوستان به نام شیخ عیسی که یک طلبه آزاده بود و هشت سال در زندانهای بعث عراق اسیر بود، به پادگان آمدند؛ ماه محرم شده بود و توسلات و عزاداریهای رزمندگان برپا بود. شیخ عیسی گفت: میرزا این خلوتهای سحر و قبل از اذان صبح که انجام میدهی، چرا تنها و در خوابگاه است؟ ?
همین نماز شبت را در حسینیه بخوان؛ گفتم: حاج آقا این خلوت شخصی من است. ایشان گفت: نه! نماز شبت را هم در حسینیه بخوان تا تبلیغی باشد که رزمندهها هم قبل از اذان صبح بیایند.
بعد گفت: از امشب هردو با هم میرویم.
هر نیمه شب یک ساعت قبل از اذان صبح، مناجات امیر المؤمنین(علیه السلام) در پادگان پخش میکردم? البته با صدای آهسته که مزاحم خواب کسی نشود. آن شب هم مناجات را پخش کردم و حدود یک ساعت مانده به اذان صبح، با شیخ عیسی محیای رفتم به حسینیه شدیم.
از خوابگاه که بیرون آمدیم، صحنه بسیار زیبایی دیدم? هیچ وقت فراموش نمیکنم؛ تمام چراغهای خوابگاه رزمندگان روشن بود. وارد حسینیه که شدیم بالای چهل نفر داخل حسینیه بودند? همه شالی را روی سرشان کشیده و کنار گوشه حسینیه در حال خواندن نماز شب و راز و نیاز بودند. بعضی چنان گریه و زاری میکردند و مشغول مناجات بودند که من از طلبه و نمازی بودن خودم خجالت کشیدم?میدیدم که خودم عقبتر هستم. دقایقی قبل از اذان صبح، نماز شب خوانها صفهای نماز جماعت صبح را تشکیل میدادند؛ خدا شاهد است که سخن زیبای حضرت زینب (سلام الله علیها) که فرمود «ما رأیت إلا جمیلا»، در این مکان خوب جلوه میکرد و من مدام این جمله زیبا را در ذهن خود مرور میکردم.
نماز شب یادتون نره دعا کنید همه را عاشقان حضرت زهرا سلام الله علیها
کسی که خودش را میکشد برای رسیدن به تو،
خیلی راحت هم میتواند تو را بکشد برای دور شدن از تو…!
چون او بلوغ عاطفی ندارد…
روی عواطفش کنترل ندارد.
حضرت اﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ علیه السلام میفرﻣﺎﯾﻨﺪ:
ﯾﮏ ﻣﺆﻣﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﯿﺰ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ:
1. ﺧﺎﻧﻪ ﻭﺳﯿﻊ
2. ﺳﻮﺍﺭﯼ ﺧﻮﺏ
3. ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺒﺎ
4. ﭼﺮﺍﻍ ﭘﺮ ﻧﻮﺭ
ﺷﺨﺼﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﭼﻪ ﮐﻨﯿﻢ؟
ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:این حدیث ﺑﺎطنی ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ:
1. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺧﺎنه ﻭﺳﯿﻊ؛
ﺻﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺎن گر ﺭﻭﺡ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ.
2. ﻣﺮﮐﺐ ﺧﻮﺏ، عقل ﺍﺳﺖ.
3. ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺒﺎ، ﺣﯿﺎ ﺍﺳﺖ.
4. ﻭ چراغ پر نور، ﻋﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺛﻤﺮﻩی
ﺁﻥ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ.
?اصول کافی، جلد 6، صفحه 525
#حدیث_روز
کاش مردان نکات سیاسی خود را می دانستند!
* با ملاحظه بودن و ابتکار عمل به خرج دادن برای وارد کردن شادی به زندگی، یکی دیگر از راهکارهای سادهای است که میتواند “دوسـتتدارم” را به طرف مقابل اثبات کند….
* مهربانی و توجه، به ویژه زمانیکه فردی بوده و نشأت گرفته از صمیمیت موجود میان دو نفر باشد، نشان میدهد که شما برای طرف مقابل ارزش قائل هستید.
* سعی کنید تا جایی که میتوانید به خواستها و نیازهای همسرتان با روی باز برخورد کنید و پیش از آنکه چیزی را از شما درخواست کند، نیازهایش را مرتفع سازید.
* با به یاد آوردن رویدادهای مهم زندگی، سعی کنید که همیشه یک قدم جلوتر باشید. سعی کنید نیازهای همسرتان را پیش از آنکه آنها را ابراز کند، پیش بینی نموده و او را در کارهایش کمک وهمراهی نمایید.
یکی از راه های افزایش محبت
بین آقایون وهمسراشون اینه که:
وقتایی که همسرشون خونه هست
براصحبت کردن باهم وقت بذارند وحرفهای صمیمانه بزنند?
نه اینکه بودن ونبودنشان یکی باشه
امام صادق علیه السلام:
هر چه محبت مرد بر زن بیشتر گردد،بر فضیلت ایمانش افزوده
می شود.
? من لا یحضره الفقیه،ج3،ص251،
#حدیث_روز
چرا بعضیها بیشتر قهر میکنند؟
همه ما در زندگی اجتماعی و زناشویی در موقعیتهایی قرار میگیریم که شرایط مطابق میلمان نیست؛ گاهی حرفی میشنویم که بهنظرمان توهینآمیز است، گاهی فکر میکنیم مورد ظلم واقعشدهایم، در حقمان اجحاف شده یا تحقیر شدهایم و… در چنین شرایطی، هرکس با توجه به ویژگیهای شخصیتی، تربیت خانوادگی یا نوع برداشت خود از مسائل، واکنش خاص خود را خواهد داشت؛ عدهای بلافاصله حرفشان را میزنند و به قول معروف از خود دفاع میکنند. عدهای ترجیح میدهند سکوت کنندتا زمان مناسبی پیدا کنند. بعضی افراد هم قهر میکنند.
فراموش نکنیم همه ما هر روشی را که انتخاب کنیم میخواهیم به نوعی مسئله را حل کنیم و در واقع به حس بهتری برسیم. ولی واقعا با کدام روش به چنین هدفی دست پیدا میکنیم؟مثلا کسانی که قهر میکنند، نهتنها نمیتوانند مشکلی را حل کنند بلکه به نوعی ضعف و ناتوانی خود را از رویارویی با مشکل موجود نشان میدهند و در واقع اعتراف میکنند که روش دیگری برای حل اختلافات خود پیدا نمیکنند.
البته گاهی سکوت میتواند کمککننده باشد ولی نباید آن را با قهرهای طولانی مدت اشتباه گرفت. در واقع همه ما گاهی از همدیگر دلخور میشویم و به فضا و زمانی برای فکر کردن و تصمیمگیری بهتر نیاز داریم ولی این موضوع باقهر کردن فرق دارد. معمولا کسی که قهر را انتخاب میکند، با احساسی ناشی از کینه و خشم ومورد ظلم واقع شدن روبهرو میشود و قدرت تفکر و تحلیل را از خود و طرف مقابلش سلب میکند.
بدینترتیب میبینیم که قهرهای طولانی مدت بهمعنای تسلیم و اعلام ناتوانی برای حل مشکلات است و فقط زمان ما را برای رسیدن به حس بهتر و حل واقعی مشکلات به تأخیر میاندازد.
اگر بخواهیم بدانیم که چه نوع شخصیتهایی بیشتر قهر میکنند و علت این کار آنها چیست، باید بدانیم که قهر هم مثل بسیاری از شیوههای برخورد با مشکلات، در همه افراد یکسان نیست؛ درست همانگونه که بعضی مواقع، اضطراب و استرس را تجربه میکنیم ولی بعضی افراد را بیشتر بهعنوان افراد مضطرب میشناسیم، در مورد قهر کردن هم همینطور است؛ یعنی بعضی افراد هم بیشتر قهر میکنند و زودتر از دیگران میرنجند و آزرده خاطر میشوند و این کمکم بهصورت ویژگی شخصیتی آنها شناخته میشود.
شاید بتوان گفت افرادی که بیشتر قهر میکنند توانایی کلامی کمتری نسبت به دیگران دارند. شاید فکر میکنند دلیلی برای حرف زدن وجود ندارد یا اصلا فکر میکنند حرف زدن فایدهای ندارد.
دلیل دیگر این است که معمولا این افراد چون وقتی در کودکی قهر میکردهاند و به چیزی که میخواستهاند، میرسیدهاند؛ همین موضوع کمکم باعث شده که قهر کردن بهعنوان بخشی از شیوههای رفتاری آنها تبدیل شود. اینها افرادی هستند که تصور میکنند بهترین کار برای تسلط روی افراد، این است که آنها را تحت کنترل درآورند. البته این شیوه برخورد، خودخواهانه بهنظر میرسد چون بدینترتیب فرصت حرف زدن را از طرف مقابل هم سلب میکنند
خانمای محترم قهر پیش از چند ساعت فاجعه هست روایت داریم کسی که با همسر خود قهر کند شبی بگذره تمام فرشتگان خدا او را لعن نفرین می کند
آقایون همین طور
بیشتر احترام هم نگه دارید بین بحث همدیگر با القاب بد
و توهین آمیز صدا نکنید
شما لباس هم هستید مواظب باشید
پاره نشه
خدایی نکرده
حرمت ها شکسته بشه
ان شاءالله زندگی عاشقانه علوی داشته باشید
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند:
{مَن عمل فِی تَزویج حلال حتى یجمع اللهُ بینهما زوجة الله من حور العین ، وکان له بکل خطوة خطاها وکلمة تکلم بها عیادة سنة}
«کسی که مقدمات ازدواج دو نفر را فراهم آورد، خداوند حوریه های بهشتی را به ازدواج او در خواهد آورد و در برابر هر قدم و هر سخن او، ثواب یک سال عبادت را می نویسند.»
? بحار الانوار، جلد 100، صفحه 221
#حدیث_روز
گوش کن خواهر!️
قرار نیست
چون من و تو چادر به سر داریم☺️
نگاهمان به هم جنس هایمان رنگ غرور داشته باشد?
جنس برتری و خود بینی بگیرد?
قرار نیست
چون من و تو حجابمان (فقط حجابمان) برتر است
تماما و از همه نظر برتر باشیم?
قرار نیست
دید خودمان به وضعیتمان را بالا و بالا تر ببریم☝️
مامور شده ایم که با خلق و خوی خوبمان☺️ خواهرهایمان را هم تشویق کنیم
قرار نیست، چون خودمان روی یک تار مو حساسیم?
با آنهایی که هنوز(درک نکرده اند فلسفه ی حجاب را) قطع رابطه کنیم?
قرار نیست دوستمان را رها کنیم?
مامور نشدیم که مغرور شویم ?
مامور شدیم که
اگر لایق بودیم پند دهیم
مامور نشدیم️
که قاضی شویم و حکم صادر کنیم ?
مامور شدیم، که از عواقب بد بگوییم
نکند میان پند و اندرزهایی که به خواهرت میکنی?
اخم بر چهره بیندازی و صدایت را کلفت کنی و دم بزنی?
این جور اگر عمل کنی خدا لیاقتِ هدایتِ دیگران را به ما نمیدهد?
یادت نرود خودت هم از همان اول چادر به سر نداشتی
واقعه ای رخ داد و درونت انقلاب کرد☺️
چه قدر زیبا میشود اگر!
زمینه ای فراهم کنی برای یک انقلاب جدید
انقلابی از جنسِ اسلامی با رنگ و بو و منشِ یک بانوی ایرانی☺️?
خاطره ی شهید ویژه خانومها:
همسر شهید میگه: زندگیمون با کمکخرجِ پدرش و درآمدِ ناچیزِ حوزه به سختی میگذشت. یه شب نان هم برا خوردن نداشتیم. بهش گفتم که چیزی نداریم. اونقدر این پا و اون پا کرد که فهمیدم پولش ته کشیده. حرفی نزدم و رفتم سراغِ کارهایم… وقتی برگشتم ، دیدم یوسف نشسته پایِ سفره… داشت گوشههایِ خشک و دور ریزِ نان رو که از چند روز پیش مونده بود، میخورد… بهم گفت: بیا خانوم ! اینم از شامِ امشب…
خانوما دقت کنین:
از همسر این شهید یاد بگیرین و چیزی رو نخواین که میدونین همسرتون توانِ مهیا کردنش رو نداره ، لطفاً با پایین آوردنِ سطح توقعاتتون کاری کنین که مردتون شرمنده نشه ، تا زندگیتون آرامش داشته باشه…
.
_________________________________
خاطره ی شهید ویژه آقایون:
یوسف بعد از مدتها خرید کرده بود. بهم گفت: خانوم! ناهار مرغ درست میکنی؟
هنوز آشپزی بلد نبودم. اما دل رو زدم به دریا و گفتم: چشم…
مرغ رو خوب شستم و انداختم تویِ روغن. سرخ و سیاه شده بود که آوردمش سرِ سفره. یوسف مشغول خوردن شد. مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش کلنجار می رفت. مرغ مثلِ سنگ شده بود و کنده نمیشد. تازه فهمیدم قبل از سرخ کردن باید آبپزش میکردم. کلی خجالت کشیدم. اما یوسف میخندید و میگفت: فدای سرت خانوم!
.
آقایون باید دقت کنند:
همسرشون با عشق براشون غذا می پزه و توی خونه زحمت میکشه. اگه غذا خوب نبود و یا نقصی دیدید ، نباید به روش بیارید. یادمون نره که گاهی یه تشکر کردن ،کلِ خستگی رو از تن همسرتون خارج میکنه…
.
? منبع خاطرات:
مجموعه طلایه داران جبهه حق 7 ( کتاب شهید یوسف سجودی)
فرمانده تیپ سوم لشکر 17علی بن ابیطالب علیه السلام
اصلاح را از خود شروع کنیم.
دانشجو سر کلاس غیبت دارد،
تحقیق کلاسی را از گوگل کپی میکند، در امتحان از روی تقلب مینویسد، برگه امتحانی اش پر است از دروغهایی که تحویل استاد میدهد، بعد از امتحان دهها داستان می بافد از بیمار بودن تا فوت عمه اش، بلکه نمره قبولی بگیرد!
بعد همین دانشجو دنبال مبارزه با فساد در جمهوری اسلامی است!!! و هر روز پُست روشنفکری میگذارد!
این دانشجو فردا روزی، مدیرکل، وزیر و یا خاوری دیگری خواهد شد.
مبارزه با فساد را از خود شروع کنیم!
دیگران پیشکش
آیا مهد برای قطع وابستگی خوب است؟
همین سئوال نشان می دهد که چقدر خانواده ها در جامعه ما رو به انحراف گذاشته اند !
انگار رفتن به مهد یک چیز درست و لازم و پرامتیاز است که اگر کودکی نرفت ، مشکل دار محسوب شود و بعد بگردیم دنبال علت!!!
من بارها توضیح داده ام که فرستادن اطفال به مهد ، ظلمی ست در حق آنها.
توضیح داده ام که “بهترین مهد کودک” ، آغوش امنیت بخش و عاطفه ساز مادر است.
حتی به مادران شاغلی که دچار این انحراف در کارکرد و نقش اساسی خود شده اند ، سفارش کرده ام که محیط کار را رها کنند و به مادری شان که بزرگترین کارکرد عالم است بپردازند .
طفل تا پیش از 4 سال ، باید در کنار مادرش باشد و از هر دور کردن وی از خود پرهیز کنید.
مهد یا هر کلاسی، که فرصت “امنیت بخشی” طفل را از “حضور مادر” به خطر بیاندازد ، غلط است!
و اگر به هر دلیلی برایشان ترک شغل مقدور نیست ، کودکانشان را به بستگانشان بسپارند تا طفل در خانه رشد کند.
آنوقت شما دنبال راه حلی هستید برای ستم کردن به کودک ؟!
وقتی شما در عنوان شغل نوشته اید خانه دار ، چرا مشتاق و دلباخته مادری و تربیت برای طفل تان نیستید و بی هیچ ابایی مایلید او را به تربیت و مدیریت دیگرانی بسپارید که نتیجه ومقاصدش معلوم نیست ؟!
دکتر_حبشی
رفتار با همسرم چگونه و چرا؟
اگر احساس میکنید که در روابط خود با همسرتان از عزت نفس پایینی برخوردارید و میل دارید که او را وادارید تا در این زمینه به شما کمک کند که از احساس خوبی برخوردار شوید اشتباه میکنید. این مسئله مشکل شماست شخصاً روی آن کار کنید و در صورت لزوم از یک روانشناس کمک بخواهید.
* زمانیکه همسرتان از فشار عصبی رنج میبرد سعی نکنید از لحاظ احساسی به او نزدیک شوید. زیرا اگر برای صمیمیت و نزدیک شدن به او فشار آورید فقط او را عصبانیتر کرده و از خود دور میکنید. زمانی که استرس او کم شود به حالت عادی خودش برمی گردد.
* در زندگی زناشویی خویش سعی کنید خود را مسۆول خوشبختی خود بدانید. زنی که مسۆولیت خوشبختی زندگی مشترک را فقط بر عهده شوهرش میگذارد یک همسر آزرده و افسرده به بار میآورد.
* او را به دوست نداشتن و گریزان بودن از همسر و زندگی متهم نکنید. زیرا وی اعتقاد دارد که شریک زندگیاش را دوست دارد و از او گریزان نیست ولی به نظرش او را متهم به چیزی میکنید که در موردش صدق نمیکند و این مسئله موجب کدورت در روابط میشود.
* وقتی شما در مییابید که در ایجاد مشکلات زندگی خود سهم داشتهاید و آن را به همسرتان بگویید عشق و محبت بار دیگر در زندگیتان شکوفا میشود. زیرا بعد از آن همسرتان نیز سهم خود را میپذیرد و با کمک شما درصدد رفع مشکل بر میآید.
* این تفکر که هرگز نباید مشکلی وجود داشته باشد را فراموش کنید، بدانید در موقع بروز مشکلات، همکاری و صمیمیت زن و مرد، مشکلات را حل و روابط را نزدیکتر میکند.
* در صورت مطلع شدن از رفتار یا تصمیمی از جانب شوهرتان که برای شما خوشایند نیست، هرگز کاری نکنید که در دفعات بعدی، طوری رفتار کند که تا جایی که ممکن است شما مطلع نشوید. (اعتماد او را نسبت به ظرفیت خود نکاهید!).
* گذشت از مستحکمترین پایههای ساختار یک زندگی ضد زلزله است. در شرایطی که ممکن است پایتان به مشاجرهای بی حاصل باز شود، بیهوده پایداری نکنید. بدانید از کاه، کوه ساختن هیچ کمکی به حل موضوع نمیکند.
* در برنامهریزیها بهصورت یک شریک ظاهر شوید، نه یک رقیب.
* بکوشید بدون آنکه در مسائل کاری و اجتماعی همسرتان مستقیماً دخالت کنید، خیلی دوستانه و غیرمتعصبانه به افعال وی ناظر باشید.
* در طی روز از کلمات محبّتآمیز استفاده کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار چیز در کسی باشد ایمان او کامل و….
امام باقر علیه السلام فرمودند
کانَ أَبى عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یَقُولُ:
اَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کَمُلَ اِیمانُهُ، و مُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِىَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راضٍ:
مَنْ وَفى لِلّهِ بِما جَعَلَ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاسِ،
وَ صَدَقَ لِسانُهُ مَعَ النّاسِ،
وَاسْتَحْیى مِنْ کُلِّ قَبیحٍ عِنْدَاللّهِ وَ عِنْدَ النّاسِ،
وَ حَسُنَ خُلْقُهُ مَعَ أَهْلِهِ.
پدرم امام على بن الحسین علیهماالسلام مى فرمودند:
هرکس داراى چهار ویژگى باشد، ایمانش کامل است، و گناهانش از او خواهدریخت و پروردگارش را در حالى که از او خوشنود است ملاقات خواهد کرد:
ـ کسى که حق مردم را به خاطر خدا ادا کند
ـ با مردم راست سخن گوید
ـ از زشتی ها پیشخدا و مردم حیا و پرهیزکند
ـ با خانوادهاش با اخلاق خوب برخورد کند.
?امالى مفید، ص299
#حدیث_روز
خلأِ لحظه را پر کن.
رهبر انقلاب: شما که در آفرینش هنری خودتان، کودک را مخاطب قرار میدهید، بدانید درست روی نقطهی اصلی حرکت میکنید. آن کسی میتواند از کار خود خشنود و از رضای الهی خاطرجمع باشد که خلأِ لحظه را پر کند.
کار برای کودکان و نوجوانان در حقیقت برای آینده، برای خانوادهها، برای کشور و تاریخ است. 1377/02/23
ثروتمندان باید سطح زندگی خود را با عموم مردم تطبیق دهند
یک اصل ثابت و تغییرناپذیر این است که یک نفر مسلمان باید زندگی خود را از زندگی عمومی جدا نداند، باید زندگی خود را با زندگی عموم تطبیق دهد.
معنی ندارد درحالیکه عموم مردم در بدبختی زندگی میکنند عده دیگر با مستمسک قراردادن «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللهِ الَّتی اَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ» در دریای نعمت غوطهور بشوند هرچند فرض کنیم که از راه حلال به چنگ آورده باشند.
خود امام صادق سلامالله علیه که به اقتضای زمان، زندگی را بر خاندان خود توسعه داده بود، یک وقت اتفاق افتاد که نرخ خواربار ترقی کرد و قحط و غلا پدید آمد. به خادم خود فرمود: چقدر آذوقه و گندم ذخیره موجود داریم؟ عرض کرد: زیاد داریم، تا چند ماه ما را بس است.
فرمود: همه آنها را ببر و در بازار به مردم بفروش. گفت: اگر بفروشم دیگر نخواهم توانست گندمی تهیه کنم. فرمود لازم نیست، بعد مثل سایر مردم روز به روز از نانوایی تهیه خواهیم کرد، و دستور داد از آن به بعد خادم نانی که تهیه میکند نصف جو و نصف گندم باشد، یعنی از همان نانی باشد که اکثر مردم استفاده میکردند. فرمود: من تمکن دارم به فرزندان خودم در این سختی و تنگدستی نان گندم بدهم، اما دوست دارم خداوند ببیند من با مردم مواسات میکنم.
استاد مطهری، بیست گفتار، ص127
شهیدی که بعد از 10 سال، خون تازه از بدنش جاری شد
#شهید_عبدالنبی_یحیایی
"شهید عبدالنبی یحیایی” از شهدای شاخص استان بوشهر است که در سال 62 و عملیات والفجر 2 به شهادت رسید. پیکر مطهر وی نیز در شهر تنگ ارم شهرستان دشتستان به خاک سپرده شد.
خانواده شهید پس از گذشت 10 سال از تدفین، به دلیل نشست مزار و نیاز به تعمیر آن، ناچار به نبش قبر شدند که در این حین متوجه سالم بودن جسد مطهر شهید می شوند، به گونه ای که بر اساس شهادت حاضران، بدن شهید گرم و تازه بوده و خون نیز در آن جریان داشته است….
خشیت الهی
یکی دیگر از مسائل در دعوت ، آن چیزی است که آیه قرآن میفرماید :
« الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله (احزاب آیه 39) ».
از آن آیات کمرشکن برای داعیان و مبلغان دین و مذهب است : آنان که رسالات الهی را تبلیغ میکنند ، آنان که پیامهای خدا را به مردم میرسانند و دو شرط در آنها وجود دارد :
یکی اینکه خودشان از خدا میترسند [ و دیگر اینکه از غیر خدا نمیترسند ] .
خودش از خدا میترسد و یک آدم خدا ترس است و خوف خدا و خشیت الهی در قلبش جا گرفته است .
« انما یخشی الله من عباده العلماء ».
?سیری در سیره نبوی,ص219
#حدیث_روز
راه اخلاص و عمل
در اخبار وارد شده که امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله سه مقام دارد : مرحله قلب ، مرحله زبان ، مرحله ید و عمل . ما معمولا از مرحله قلب بجای آنکه اخلاص و حسن نیت و علاقه به سرنوشت مسلمانان را درک کنیم ، جوش و خروش و عصبانیتهای بیجا میفهمیم ، و از مرحله زبان بجای آنکه بیانهای روشن کننده و منطقی بفهمیم ، که قرآن میفرماید : « ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة » ( نحل 125 ) ، موعظه ها و پندهای تحکم آمیز میفهمیم ، و از مرحله ید و عمل هم بجای اینکه تبلیغ عملی و حسن عمل و همچنین تدابیر عملی بفهمیم ، تنها این مطلب را فهمیدهایم که باید اعمال زور کرد .
?ده گفتار,ص82_83
امیرالمومنین امام على علیه السلام:
مَن کَثُرَ کلامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ ، و مَن کَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَیاؤهُ ، و مَن قَلَّ حَیاؤهُ قَلَّ وَرَعُهُ ، و مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلبُهُ ، و مَن ماتَ قَلبُهُ دَخَلَ النّارَ
هر که سخن بسیار گوید، خطایش بسیار شود و هر که بسیار خطا کند، شرم و حیایش کم شود و هر که کم شرم و حیا شود، پارسایى اش کاهش یابد و هر که پارسایى اش کم شود، دلش بمیرد
و هر که دلش بمیرد، به آتش رود.
نهج البلاغه،حکمت 349
#حدیث_روز
اگر امامصادق(علیه السلام) نبود، امامحسین(علیه السلام) نبود.
ایدئولوگ انقلاب، استادمطهری(ره)
ما این مطلب را که ائمه بعد آمدند و ارزش قیام امام حسین علیه السلام را ثابت و روشن کردند درک نمیکنیم.
اگر امام صادق(علیه السلام) نبود امام حسین(علیه السلام) نبود. همچنان که اگر امام حسین(علیه السلام) نبود امام صادق(علیه السلام) نبود.
یعنى اگر امام صادق(علیه السلام) نبود، ارزش نهضت امام حسین(علیه السلام) هم روشن و ثابت نمیشد.
در عین حال امام صادق(علیه السلام) متعرض امر حکومت و خلافت نشد،
ولى همه میدانند که امام صادق(علیه السلام) با خلفا کنار هم نیامد، مبارزه مخفی میکرد،
نوعى جنگ سرد در میان بود، معایب و مثال و مظالم خلفا، همه به وسیله امام صادق(علیه السلام) در دنیا پخش شد.
و لهذا منصور تعبیر عجیبى درباره ایشان دارد. میگوید:
«هذَا الشَّجى مُعْتَرِضٌ فِى الْحَلْقِ»
جعفر بن محمد مثل یک استخوان است در گلوى من، نه میتوانم بیرونش بیاورم و نه میتوانم فرویش ببرم؛
نه میتوانم یک مدرکى از او به دست آورم کلکش را بکنم و نه میتوانم تحملش کنم،
چون واقعاً اطلاع دارم که این مکتب بیطرفى که او انتخاب کرده علیه ماست.
زیرا کسانى که از این مکتب به وجود میآیند همه شان علیه ما هستند، ولى مدرکى هم از او به دست نمیآورم.
آرى، این تعبیر از منصور است: استخوان گیر کرده در گلو، نه می توانم بیرونش بیاورم و نه میتوانم فرویش ببرم.
کرامت امام صادق(علیه السلام)
منصوردوانیقی روزی یکی ازغلامان خود رابالای سرش نگه داشت وبه اوگفت:به محض اینکه جعفرصادق(علیه السلام)برمن وارد گردیداورابزن وبکش.امام(علیه السلام)بنابردعوت قبلی منصورواردشدندوبه چهره منصور نگاه کردندوزیرلب دعایی خواندندوبعد فرمودند:«ای خدایی که امورهمه خلق را کفایت میکنی ولی احدی توراکفایت نمیکند!مراازشرمنصوردوانیقی کفایت کن»
منصوردیدامام صادق(علیه السلام)واردشدنداما غلامش کاری نکردبه جایگاه غلام نگاه کردامااوراندید.دراین هنگام منصور وحشت کردوازامام(علیه السلام)معذرت خواست و گفت من شمارابه رنج وزحمت انداختم به خانه خودبازگردید.
هنگامیکه امام صادق(علیه السلام)رفتندمنصور غلامش رادیدوباعصبانیت به اوگفت:چرا دستورم رااجرانکردی؟غلام گفت به خدا قسم من امام صادق(علیه السلام)راندیدم،چیزی آمدبین من واوحائل شدودیگراوراندیدم. منصورکه فهمیده بوداین معجزه امام صادق(علیه السلام)بوده است به غلام گفت اگر این ماجرارابه کسی گفتی توراخواهم کشت.
? منبع:اصول کافی جلداول
#حدیث_روز
امام صادق علیه السلام:
خیرى در آن کس نیست که دوست ندارد از راه حلال مالى بدست آورد، که آبرویش را حفظ و قرضش را با آن ادا نماید.
☆بحارالأنوار (ط-بیروت) ج 100 ، ص 7، ح 3
امام صادق علیه السلام:
هر گاه کسى را دوست داشتى، با او نه شوخى کن نه مجادله.
☆کافى(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 664 ، ح9
امام صادق علیه السلام:
مکارم ده تاست: اگر مى توانى آنها را داشته باش … :
استقامت در سختى ها،
راستگویى،
امانتدارى،
صله رحم،
میهمان نوازى،
اطعام نیازمند،
جبران کردن نیکى ها،
رعایت حق و حرمت همسایه،
مراعات حق و حرمت رفیق،
و در رأس همه، حیا.
☆خصال، ص 431
قال الصادق علیه السلام:
ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَویَت عَلَیهِ النِّـیَّةُ؛
اگر اراده قوى باشد، هیچ بدنى براى انجام دادن کار، ناتوان نیست.
☆من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 400، ح 5859
امام صادق علیه السلام:
صله رحم اعمال را پاکیزه، اموال را بسیار، حساب (قیامت) را آسان، بلا را برطرف و روزی را زیاد می کند.
☆کافى (ط-الاسلامیه) ج 2، ص 157، ح 33
#حدیث_روز
من دیپلمات نیستم ؛من انقلابی ام:
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) رئیس مذهب جعفری (شیعه) در روز 17 ربیعالاول سال 83 هجری چشم به جهان گشود.
پدرش امام محمد باقر (علیه السلام) و مادرش “ام فروه” دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است. کنیه آن حضرت “ابو عبدالله” و لقبش “صادق” است.
حضرت صادق تا سن 12 سالگی معاصر جد گرامیاش حضرت امام سجاد(علیه السلام) بود. بنابراین صرف نظر از جنبه الهی و افاضات رحمانی که هر امامی آن را داراست، بهرهمندی از محضر پدر و جد بزرگوار موجب شد که آن حضرت با استعداد ذاتی و شم علمی و ذکاوت بسیار، به حد کمال علم و ادب برسد و در عصر خود بزرگترین قهرمان علم و دانش شود.
پس از درگذشت پدر بزرگوارش و در مدت 34 سال “مکتب جعفری” را پایهریزی فرمود و موجب بازسازی و زنده نگهداشتن شریعت محمدی (صلی الله علیه و آله) شد.
زندگی پر بار امام جعفر صادق (علیهم السلام) مصادف بود با خلافت پنج نفر از بنی امیه (هشام بن عبدالملک - ولید بن یزید - یزید بن ولید - ابراهیم بن ولید - مروان حمار) که هر یک به نحوی موجبات تالم و تاثر و کدورت روح بلند امام معصوم (علیهم السلام) را فراهم میکردهاند و دو نفر از خلفای عباسی (سفاح و منصور) نیز در زمان امام (علیه السلام) مسند خلافت را تصاحب کردند و نشان دادند که در بیداد و ستم بر امویان پیشی گرفتهاند؛ چنانکه امام صادق (علیه السلام) در 10 سال آخر عمر شریفش در ناامنی و ناراحتی بیشتری به سر میبرد.
در میان امامان معصوم (علیهم السلام) برای هیچکدام همانند امام صادق (علیه السلام) فرصت و شرایط مساعدی پیش نیامد تا بتوانند در سطح وسیع به انقلاب فرهنگی بپردازند و با تشریح فرهنگ غنی و پرمایه اسلام، بر گسترش این دین آسمانی بیفزایند ولی برای امام صادق (علیه السلام) این فرصت، در گیر و دار کشمکشها و رو در رویی بنیامیه و بنیعباس و جنگ قدرت به دست آمد.
آن بزرگمرد علم و عمل از این فرصت استفاده کامل کرد و اسلام و فقه آن را از دیدگاه ائمه اهل بیت (علیهم السلام) معرفی کرد و با تربیت شاگردان بسیار و برجسته، حیات تازهای به اسلام و مسلمین بخشید و فرهنگ ناب تشیع را که از متن اسلام محمدی و علوی نشات گرفته بود به جهانیان عرضه کرد.
امام صادق (علیه السلام) به عنوان رییس مذهب جعفری حوزه علمیه اسلامی در سطح عمیق و وسیع تشکیل داده بود و علوم اسلامی را تدریس میکرد. در این حوزه، چهار هزار نفر به فراگیری علوم آل محمد (صلی الله علیه و آله) میپرداختند و حضرت در این زمان، اسلام اصیل را از زیر حجاب تیره و تار اسلام بنیامیه و بنیعباس آشکار میساخت.حضرت صادق (علیه السلام) بر اثر توطئههای منصور عباسی در سال 148 هجری به شهادت رسید.
حضرت امام صادق (علیه السلام) هفت پسر و سه دختر داشت. پس از حضرت صادق (علیه السلام) مقام امامت بنا به امر خدا به امام موسی کاظم (علیه السلام) منتقل شد
امام صادق علیه السلام فرمودند:
اَلنّاسُ یسْتَغْنونَ اِذا عُدِلَ بَینَهُمْ وَ تُنْزِلُ السَّماءُ رِزْقَها وَ تُخْرِجُا لاَرْضُ بَرَکَـتَها بِاِذْنِ اللهِ تَعالى؛
اگر در میان مردم عدالت اجرا شود، بى نیاز مىشوند و به اذن خداوند متعال، آسمان روزىِ خود را فرو مىفرستد و زمین برکاتش را بیرون مىریزد.
کافى، ج 3، ص 568، ح 6
#حدیث_روز
حاج آقا قرائتی
تعریف میکردند که:
فردی گناهکار بود و به او تذکر دادم او هم جواب داد و گفت:?
ای بابا حاج آقا فکرکنم تو خدا را نمی شناسی?
خدا خیلی خیلی بخشنده و کریمه!?
استاد قرائتی هم که الحق و والانصاف استاد مثال هستند پاسخ داد:
بانکم خیلی خیلی پول داره ولی تو بری همینجوری بگی بده میده؟؟؟
نه ، نمیده …
چون حساب و کتاب داره..
گوشی و تبلت بچه ها
یکی از تمرینات مبارزه با راحت طلبی که پدر و مادرها باید به بچه هایشان بدهند این است که:
مقدار گوشی و تبلت کار کردن بچه خود را کنترل یا حتی حذف کنند.
وقتی خانه فامیل و آشنایان می رویم و میبینم بچه آنها یک گوشه ای نشسته پای تبلت و دارد بازی میکند
خیلی ناراحت کننده است.
که بار به یکی از پدر و مادرها گفتم این چه طرز تربیت بچه هست؟ داری با دست خودت بچه ات را خفه میکنید.
حواست هست؟
گفت یعنی چه؟
گفتم این یک تربیت وحشتناک هست که که بچه صبح تا شب پای تبلت بنشیند و بازی کند. اگرچه حتی بازی های سالمی هم باشد.
گفت حاج آقا عوضش سرش بند میشود!
گفتم الانش رو نبینید
پس فردا همین بچه پوست از سرتان میکند؛ آبرو و شرفتان را خواهد برد.
شما دارید به بچه یتان ظلم میکنید با این کار. او نمیفهمد دارد عمرش را حرام میکند و راحت طلب بار می آید؛ چر اینطور می کنید؟!
گفت حاج آقا چیکار کنیم؟
گفتم بروید با بچه تان بازی کنید
تمرینات صبر و ادب بهش بدهید
برایش اختصاصی وقت بذارید.
الان اگه وقت نذاشتید
بیچاره تان میکند.
اصلا عادتش ندهید که به عنوان سرگرمی، پای وسایل الکترونیکی بنشیند.
طوری بارش بیاروید که به خودتان عادت کند
این را همیشه توی ذهنتان داشته باشید…
بحث کنار گذاشتن راحت طلبی بچه ها بعد از هفت سال بسیار مهم است… البته طبیعتا درین راه ما باید اول راحت طلبی خودمان را کنار بگذاریم و در مرحله بعد بچهها, که برکات خیلی خیلی زیادی دارد.
پناهیان
سیاست های زنانه
*سعی کنید در طول زندگی، برای شوهرتان همسری کنید، هیچ لزومی ندارد برایش مادری کنید!
* همسرتان را به عنوان یک مرد بپذیرید و برای شناخت دنیای مردانه او دانش و آگاهی خود را افزایش دهید.
* همسر خود را به چشم یک شیء مسۆول ننگرید. بلکه به شخصیت وجودی او احترام بگذارید. – جنبه یا بخشهایی از شخصیت شوهرتان را که باعث تمایز او از سایرین می شود مورد توجه و تحسین قرار دهید.
* برای این که همسرتان با شما روراست باشد سعی کنید او را درک کرده و برای افکار و احساساتش ارزش قایل شوید اگر حرفها و گفتههای او مطابق میل شما نیست از خود واکنش تند نشان ندهید زیرا به این وسیله بذر بیاعتمادی در زندگی خود میکارید.
* وقتی همسرتان با شما درد دل میکند و راز دلش را با شما در میان میگذارد، احساساتش را بپذیرید و به او نگویید که اسرار درونش ناخوشایند و بیرحمانه است.
* به طور مداوم از شوهرتان انتقاد نکنید زیرا انتقاد پیاپی باعث میشود که شوهرتان از شما فاصله بگیرد.
* او را به درک نکردن، عدم صمیمیت و بیاحساس بودن متهم نکنید. زیرا او درک کردن، صمیمیت و با احساس بودن را به شیوه مردانه نشان میدهد.
* به یاد داشته باشید معمولاً مردها آنگونه که شما به آنها مینگرید، بهخود نمینگرد.
* نیازهای واقعی شوهرتان را دریابید. این امر اتفاق نمیافتد مگر این که همسرتان این نیازها را باز گوید و به همین جهت در مواقع مناسب با لحن ملایم در مورد نیازهایش از وی سۆال کرده و دیدگاههای واقعی وی را نسبت به خود و زندگیتان دریابید و در نهایت جوابی را که شوهرتان میدهد بدون انتقاد و جبههگیری بپذیرید.
* گاهی گفتگوی متعادل میتواند قفلهایی که بر زندگی عاطفی همسرتان زده شده، باز کند. گفتنیها را بگویید، امّا بهموقع! منتظر نمانید به این امید که شاید روزی خودش متوجه شود.در صورت مطلع شدن از رفتار یا تصمیمی از جانب شوهرتان که برای شما خوشایند نیست، هرگز کاری نکنید که در دفعات بعدی، طوری رفتار کند که تا جایی که ممکن است شما مطلع نشوید. (اعتماد او را نسبت به ظرفیت خود نکاهید!)
* زمانی که همسرتان با شما صحبت میکند به دقت به حرفهای او گوش فرا دهید زیرا عدم توجه شما به گفتههای او عدم علاقهء شما را نشان میدهد. – صادق باشید، چون تنها در این صورت است که حق دارید از همسرتان توقع رفتار و گفتار صادقانه داشته باشید.همزمان با رعایت اصل صداقت، بدانید هیچ لزومی ندارد هر مطلبی، با هر مضمونی بازگو شود!
* هیچ وقت از کارهایی که همسرتان برای جلب محبت شما انجام میدهد انتقاد نکنید برای مثال وقتی او به شما محبت میکند، آن را بیش از اندازه لوس ندانید او به شیوهء خود ابراز محبت میکند.
* او را به شیوه خودتان دوست نداشته باشید بلکه به وجود او نیز اهمیت بدهید. به عنوان مثال اگر در سالگرد ازدواجتان، هدیهای به او میدهید سعی کنید از قبل در مورد هدیهء مورد علاقهاش اطلاعاتی به دست آورید.
* از همسر خود انتظار نداشته باشید که با تمامی طرحها و ایدهها و افکار شما موافق باشد و آنها را تحسین کند. واقع بین باشید و به او اجازه دهید که نظرش را هر چند که برخلاف میل شما باشد، بیان نمایید.
*اصرار زیادی برای جلب محبت همسرتان نداشته باشید و این نکته را زمانی که وی عصبانی است بیشتر مراعات کنید. در بسیاری اوقات حالت روحی او برای ابراز محبت به شما مناسب نیست و اصرار زیاد شما منجر به مخالفت شدید او میشود.
* برای همسر خود نقش یک زن حساس و شکننده را بازی نکنید. زیرا این حالت شما باعث میشود که همسرتان فکر کند شما ضعیف و بی طاقتید و اگر چیزی بگوید باعث رنجشتان میشود.
* سعی کنید که در ارتباط با همسرتان همواره هویت خود را به عنوان یک زن و همسر حفظ کنید. زنی که توجه به روابطش به قیمت از دست دادن هویتش تمام شود به خود و روابطش صدمه میزند. زیرا این مسئله باعث میشود که وی خود را بخشندهتر و دوست داشتنیتر از شوهرش ببیند و فکر کند که همسرش بینهایت خودخواه و ناسپاس است. مردها با زنی به عنوان همسر در ارتباط دایمی باقی خواهند ماند که هویت مستقل و قوی خود را حفظ کند.
آخرین وصیت امام صادق(علیه السلام) :
ابوبصیر از همسر امام صادق(علیه السلام) در مورد ساعات پایانی عمر ایشان سوال کرد؛
حضرت در آن لحظه فرمود:
کسانی که نسبت به نماز بی اعتنا باشند، شفاعت ما اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) شامل حالشان نمی گردد.
قابل دقت است که حضرت نفرمود:
شفاعت ما شامل افراد بی نماز نمی شود؛ بلکه فرمود: شفاعت ما شامل حال افراد بی اعتنا به نماز، نمی شود.
? بحارالانوار/ ج 47/ ص 2/ ح 5.
#حدیث_روز
تفسیر رهبرمعظمانقلاب از حدیث المراةریحانه
تصور از زن در خانه، تصور یک موجود درجهی دویی است که موظف به خدمتگزاری به دیگران است.
این تصور بین خیلیها هست؛ حالا بعضیها به زبان میآورند، بعضیها هم به رو نمیآورند، اما در دلشان این است. این درست نقطهی مقابل آن چیزی است که اسلام بیان کرده است.
1393/01/30
شما جوانان مثل بچّههای من هستید؛ آیندهی این کشور دست شما است…
رهبرانقلاب: بگذارید من چند جمله حالا اینجا به شما جوانها بگویم؛ عزیزترین کسان ما شما هستید دیگر؛ شما مثل بچّههای من هستید، فرزندان ما هستید، جوانهای ما هستید، امیدهای ما هستید، آیندهی ما دست شما است، آیندهی این کشور دست شما است. ما که میرویم؛ شمایید که هستید، شما هستید که این کشور را باید اداره کنید.
چند جمله به شما عرض بکنم. عزیزان من! خودتان را برای آینده آماده کنید؛ خودتان را برای ادارهی این کشور آماده کنید. علاج مشکلات این کشور -چه مشکلاتی که امروز داریم، چه مشکلاتی که بعدها خواهیم داشت، چه مشکلاتی که هر کشوری و هر ملّتی دارد؛ بالاخره هیچ کشوری که بدون مشکل نیست- و حلّ این مشکلات، در گرو جوشیدن اراده و استقامت از درون ملّت است؛ از درون ملّت بایستی اراده، استقامت، عزم راسخ، ایستادگی بجوشد؛ چشمها، باز؛ روحیّهها با توکّل به خدا و اعتمادبهنفس، قوی.
اگر به خدا توکّل داشته باشیم و به خودمان اعتماد کنیم، روحیّههایمان قوی خواهد بود؛ هم در زمینهی علمی، هم در زمینهی مدیریّتی، هم در زمینهی اداری. آنچه من بر روی آن تکیه میکنم روحیّهی انقلابیگری است؛ این روحیّه را باید حفظ کنید.
معنای روحیّهی انقلابی چیست؟ معنایش این است که یک انسان انقلابی، شجاعت دارد، اهل اقدام است، اهل عمل است، ابتکار میورزد، بنبستشکنی میکند، گرهگشایی میکند؛ از چیزی نمیترسد، به آینده امیدوار است، به امید خدا به سمت آیندهی روشن حرکت میکند؛ انقلابیگری یعنی این؛ این [فرد] انقلابی است؛ این روحیّهی انقلابی را باید حفظ کرد.
95/08/12
در حدیث از حضرت امام صادق علیه السلام آمده است:
«إنّ اللّه إذا أَحَبّ عبداً غَتَّه بالبلاء غَتّاً»
«خدا زمانى که بندهاى را دوست بدارد او را در دریاى شدائد غوطهور مىسازد».
* یعنى همچون مربّى شنا که شاگرد تازه کار خود را وارد آب مىکند تا تلاش کند و دست و پا بزند و در نتیجه ورزیده شود و شناگرى را یاد بگیرد؛ خدا هم بندگانى را که دوست مىدارد و مىخواهد به کمال برساند، در بلاها غوطهور مىسازد.
* انسان اگر یک عمر درباره شنا کتاب بخواند، تا در آب نرود شناگر نمىشود؛ زمانى شناگرى را مىآموزد که عملًا در آب قرار گیرد و مبارزه با غرق شدن را تمرین کند و احیاناً خود را با خطر غرق شدن در صورت دیر جنبیدن مواجه ببیند.
* انسان باید در دنیا شدائد ببیند تا خروج از شدائد را یاد بگیرد، باید سختیها ببیند تا پخته و کامل گردد.
? استاد شهید مطهری، عدل الهی، ص 144
عبادت و پرستش ، نیاز ثابت انسان
« فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم »(توبه 122)
*به طور کلی برای هر انسانی لازم است که دارای فکر نقادی باشد . قوه نقادی و انتقاد کردن به معنای عیب گرفتن نیست .
*معنای انتقاد ، یک شیء را در محک قرار دادن و به وسیله محک زدن به آن ، سالم و ناسالم را تشخیص دادن است . مثلا انتقاد از یک کتاب معنایش این نیست که حتما باید معایب آن کتاب نمودار بشود بلکه باید هر چه از معایب و محاسن داشته باشد آشکار بشود .
*انسان باید در هر چیزی که از دیگران میشنود نقاد باشد یعنی آن را بررسی و تجزیه و تحلیل بکند . صرف اینکه یک حرفی در میان مردم شهرت پیدا میکند خصوصا که با یک بیان زیبا و قشنگ باشد ، دلیل بر این نیست که انسان حتما باید آن را بپذیرد و قبول بکند . به ویژه در امر دین و آنچه که مربوط به دین است ، انسان باید نقاد باشد .
?اسلام و مقتضیان زمان ,ج 1 ,ص285
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار اصل مهم در زندگی
من خط الشهید رحمه الله قیل للصادق علیه السلام: على ما ذا بنیت أمرک؟
فقال: على أربعة أشیاء:
علِمْتُ أنَّ عَمَلى لا یَعمَلْهُ غیرى فَاجْتهدت،
وعَلِمتُ أنَّ الله عزوجل مطلع علىّ فَاسْتحییت،
وعَلِمتُ أنَّ رزقى لا یَأکُله غیرى فَاطمَأنَنت،
وعَلِمتُ أنَّ آخر أمری الموت فَاستعددت.
از حضرت امام جعفرصادق (علیه السلام) پرسیدند زندگی خود را بر چه بنا کردی؟
فرمودند : بر چهار اصل:
دانستم که کار مرا دیگری انجام نمیدهد، پس تلاش کردم؛
دانستم که خدا مرا میبیند، پس حیا کردم؛
دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد، پس آرام شدم؛
دانستم که پایان کارم مرگ است، پس مهیا شدم.
? بحار الانوار، جلد٧٥، صفحه ٢٢٨؛
مستدرک الوسائل، جلد١٢، صفحه ١٧٢.
#حدیث_روز
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعداءهم
چه کسی از ما نیست؟
امام صادق علیه السّلام فرمودند
لَیْسَ مِنّا مَنْ تَرَکَ دُنْیاهُ لاِخِرَتِه
وَ لاآخِرَتَهُ لِدُنیاهُ
کسى که دنیاى خود را براى آخرتش ترک کند
و یا آخرتش را براى دنیایش ترک کند
از ما خاندان نیست.
?وسائل الشیعه 12: 49 ح 1
#حدیث_روز
خدا کند که گوشهایمان بشنود و چشمهایمان ببینند و قلبمان باور کند …قبل از آنکه تکان دهند شانه هایمان را و بگویند اسمع ، افهم یا فلانی ابن فلان….
هـرگز نمـازت را تـرک مکن
میلیون ها نفر زیر خاک بزرگترین آرزویشان بازگشت به دنیاست ؛ تا ” سجده ” کنند، فقط یک سجده …
از پاهایی که نمی توانند تو را به ادای نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند..
قبرها، پر است از جوانانى که
میخواستند در پیری توبه کنند…
توجه نماز
حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
مدتی قبل قضیه ای را مطالعه کردم که عنوانش این بود «نماز خربزه ای» جالب بود.
از قول یکی از سادات ایرانی نوشته بود که در سفری که مکه رفته بودم؛ یک روز صبح قبل از ورودم به مسجد الحرام یک خطری برایم پیش آمد که باید مرده بودم ولی محسوس بود که خداوند مرا در آن خطر نجات داد. بعد از آن قضیه آمدم وارد مسجد الحرام بشوم دیدم یک عربی خربزه چیده است، درشتها را یک طرف و کوچکترها را طرف دیگر چیده است و دارد می فروشد.
پرسیدم: قیمت آن چه قدر است؟ گفت: اینها این قیمت و آنها آن قیمت. با خودم گفتم الان که نمی توانم بخرم. بروم مسجدالحرام نماز بخوانم و در برگشتن می آیم و جدا می کنم و می خرم. رفتم نماز ایستادم، در تمام نماز در این فکر بودم که موقع برگشت چند تا خربزه بخرم؟ بزرگترها را بخرم یا کوچکترها را ؟ و … نمازم تمام شد، سلام دادم و دعا خواندم.
در موقع خروج از مسجد الحرام با یک آقائی برخورد کردم ؛ سلام کردند جواب دادم، گفتند: «آن خدائی که امروز قبل از ورود به مسجدالحرام تو را از مرگ حتمی نجات داد آیا سزاوار است که الان در مسجدالحرام برایش نماز خربزهای بخوانی؟!» بعد سرش را پائین انداخت و رفت. مدتی به فکر رفتم بعدا هر کاری کردم او را پیدا کنم دیگر نتوانستم.
بسم الله الرحمن الرحیم
مشتاق بوی بهشت شده ام…
…فردا فرا مى رسد.تو از خانه بیرون مى روى.باید براى امروز فکرى بکنى.دیگر نمى شود با دست خالى به خانه بروى.باید هر طور هست پولى تهیه کنى و غذایى به خانه ببرى.
با خود فکر مى کنى؛ خوب است به نخلستان هاى مدینه بروى و آنجا کار کنى و مزدى بگیرى.
مى خواهى به نخلستان بروى که در میانه راه، پیامبر را مى بینى.او با چند نفر به سوى تو مى آیند.
صورتت مثل گل مى شکفد، جلو مى روى سلام مى کنى، جواب مى شنوى.حذیفه، عمار، سلمان، ابوذر و مقداد که از علاقمندان تو هستند و
اکنون همراه پیامبر هستند.
اکنون، پیامبر رو به تو مى کند و مى گوید: «على (علیه السلام) جان! شنیدیم که دیروز معامله خوبى کردى و پارچه زرباف را هزار سکه طلا فروخته اى.آیا نمى خواهى ما را به خانه خود دعوت کنى و به ما غذایى بدهى».
تو به فکر فرو مى روى.در خانه تو هیچ غذایى پیدا نمى شود.فکر مى کنى که به پیامبر چه بگویى.
تو لبخند مى زنى و مى گویى: «اى رسول خدا! قدم به چشم من بنهید، شما صاحب خانه هستید».
تو همه را به مهمانى دعوت مى کنى و پیامبر و پنج یار با وفاى او را براى ناهار به خانه مى برى.
تو در همه راه در فکر هستى.تو تصمیم داشتى تا پولى تهیه کنى.گندم و گوشت بخرى و به خانه بیایى؛ اما باز با دست خالى به سوى خانه برگشته اى!
تنها هم که نیامدى، با خودت مهمان هم آورده اى!
تا چشم به هم مى زنى به خانه رسیده اى.در مى زنى.حسن علیه السلام در را باز مى کند.وارد خانه مى شوى و بعد مهمانان وارد مى شوند و آنها را به اتاق راهنمایى مى کنى
شاید نمى دانى چگونه نزد فاطمه ات بروى.برایت سخت است که دوباره با دست خالى با فاطمه سلام الله علیه روبرو شوى؛ اما تو فاطمه سلام الله علیه را مى شناسى.
نزد فاطمه سلام الله علیه مى روى.کنار فاطمه سلام الله علیه ظرف غذایى را مى بینى.غذایى آماده که بوى خوش آن همه فضا را گرفته است.فاطمه سلام الله علیه بار دیگر، مثل همیشه به روى تو لبخند مى زند.تو هم لبخند مى زنى! به به! چه غذاى خوشمزه اى!
مهمانان منتظر هستند.ظرف غذا را برمى دارى و نزد پیامبر باز مى گردى.
سفره را پهن مى کنى، همه مشغول خوردن غذا مى شوند.عجب غذاى خوشمزه اى! چقدر هم پرگوشت
است!
هر چه مهمانان از این غذا مى خوردند از ظرف غذا چیزى کم نمى شود.همه تعجب مى کنند.دیگ غذا به حال اول خودش است.چه رمز و رازى در این غذا است؟
بعد از صرف غذا، پیامبر از جا بلند مى شود و نزد فاطمه سلام الله علیه مى رود و سوال مى کند: «دخترم! بگو بدانم این غذا از کجا بود».
فاطمه (سلام الله علیها) چه بگوید؟ باید جواب سوال پدر را بدهد.او آیه 37 سوره آل عمران را مى خواند:
هو من عند الله إن الله یرزق من یشآء بغیر حساب.
این غذا از طرف خداوند است، او به هر کس که بخواهد روزى بى اندازه مى دهد.
آرى، تاریخ تکرار شده است.صدها سال پیش، زکریا علیه السلام نزد مریم سلام الله علیه آمد، کنار محراب او ظرف غذایى دید.زکریا علیه السلام از مریم سلام الله علیه پرسید: این غذا از کجاست؟
و مریم سلام الله علیه پاسخ داد: «این غذا از طرف خداوند است، خداوند به هر کس که بخواهد روزى بى اندازه مى دهد».
و امروز فاطمه سلام الله علیه همان سخن را تکرار مى کند.این غذایى بود که فرشتگان از بهشت براى فاطمه سلام الله علیه آورده اند.
اشک در چشم پیامبر حلقه مى زند، این اشک شوق است.اشک شادى است.
اکنون پیامبر رو به آسمان مى کند و مى گوید: «بار خدایا! من از تو ممنون هستم.تو همان مقامى را که به مریم سلام الله علیه دادى به دخترم نیز عطا کردى»
امروز پیامبر خیلى خوشحال است.او به فاطمه اش افتخار مى کند.فاطمه سلام الله علیه پاره تن اوست.
قسمت پنجاه و یکم
?کتاب سرزمین یاس نوشته مهدی خدامیان
#سرزمین_یاس
اندکی تفکر لازم است.
*همه ما آرزو داریم ای کاش در کربلا بودیم و امام حسین علیه السلام را یاری می کردیم،
*در غم و اندوه شهادت امام حسین علیه السلام به سر و سینه می زنیم.
*مردم کوفه را نکوهش می کنیم که چرا امامشان را تنها گذاشتند.
در حالی که:
امام زمان ما 1180 سال است که تنها و غریب، آواره بیابانها هستند؟
برایش چه کرده ایم؟
امام زمان خودمان نیز اکنون در کربلای کره زمین ندای “هل من ناصر ینصرنی” سر می دهند:
آیا کسی هست مرا یاری کند؟و بارها و بارها پیغام داده اند: “واکثروا الدعا بتعجیل الفرج”
“برای فرج من دعا کنید.”
ولی ما همچنان سرگرم زندگی خویش و خدای نکرده، غرق در “گناه” هستیم.
آیا مردمان آینده نیز ما را بخاطر اینهمه “غفلت” از امام مان نکوهش نخواهند کرد؟
” علّتِ صحیحِ بچه داری” و نگاه دینی در زمینۀ رفتار با همسر خیلی عمیق و زیباست.
مثلاً خانمی که “طبقِ امرِ خدا” زندگی میکند، به بچه های خودش محبّت میکند، به این دلیل که این بچه ها، فرزندِ شوهرِش هستند….
میگوید من عاشقِ آقایم هستم. برای همین به عشقِ شوهرم، بچه هایم را بزرگ میکنم….
امّا طبقِ تربیت غیر دینی، خانمی که با شوهرش دعوا میکند بچه ی خودش را در بغل میگیرد و نوازش میکند و همیشه به بچه اش محبّت میکند و میگوید من که از این مرد نا امیدم. دیگر امیدم به بچه هایم هست!
میگوید فقط به خاطرِ بچه هایم هست که دارم تحمل میکنم!
واقعاً بین مادرِ اوّل و مادرِ دوّم خیلی فرق هست…
مادری که فرزندش را به خاطر عشق به شوهرش بزرگ میکند، بچه های فوق العاده مستعد و بزرگی تربیت میکند.
اگه یک روزی بچۀ این خانم، جهان را هم گرفت نباید تعجب کرد.
چون کوهی از انرژی زیبا به این بچه تزریق شده است.
مادری که فرزندِ خودش را در آغوش میگیرد و به خاطر عشق به شوهرش نوازشش میکند، در هر لحظه می خواهد که فرزندش را غرق در نور و زیبایی کند…
️ پدری که برای زن و بچۀ خودش هزینه میکند، مثلاً غذایی که می آورد به خانه، در واقع می خواهد “تمرینِ روزی رسانی و رازقیّت” کند.
اگر یک پدر، غذایی که می آورد خانه به این عشق بیاورد که خانمش را راضی کند، در نهایت موجبِ تربیتِ عالی بچه هایش خواهد شد.
️ وقتی این موادِ غذایی به خانه آمد و مادر هم برای بچه هاش غذا درست کرد،
مسلماً روحیۀ این بچه ها با بچه ای که پدر و مادرش هر روز با هم دعوا دارند، زمین تا آسمان فرق خواهد کرد.
این روزی و این نان وقتی می آید به خانه در تربیتِ بچه ها معجزه میکند….
زن و مرد درون خانه باید “به عشقِ هم” زندگی کنند.
این زندگی عاشقانه بهترین زمینه برای تربیت بچه هاست….