بسم الله الرحمن الرحیم
کنفرانس علما بغداد!
علوی:
ابوبکر و عمر تنها به این که گفتم اکتفا نکرده، بلکه ظلم و اذیت و آزار دیگر هم رسانده اند.
عباسی:
دیگر چه نوع ظلم و اذیت رسانیده اند؟
علوی:
ابوبکر و عمر (فدک) ملک خاصّ حضرت فاطمه علیها السّلام را به زور و به غصب گرفته اند.
عباسی:
چه دلیل در دست دارید که غصب فدک نمودند
علوی:
اهل تاریخ نوشته اند که فدک سرزمین حاصلخیزی است بین مکه و خیبر، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله به فاطمه علیها السّلام بخشید و در دست آن حضرت بود تا اینکه پیغمبر رحلت فرمود، ابوبکر و عمر عاملحضرت فاطمه علیها السلام را به جبر و زور و تهدید با شمشیر از فدک بیرون نمودند و حضرت زهرا سلام الله علیها شکایت کرد، لکن ابوبکر و عمر به سخنش گوش ندادند، بلکه بر علیه او قیام کردند و از حقّ خاصّه اش منعش نمودند و به همین جهت تا پایان عمر با آنان تکلّم نفرمود و در حالی که از این دو نفر خشمگین و ناراضی بود، از دنیا رفت.
عباسی:
لکن عمر بن عبد العزیز در زمان خلافت خود، فدک را برگردانید به اولاد فاطمه (و لذا حقّ به حقّ دار رسیده و دیگر جای ایراد و اشکال نیست)
علوی: چه فائده دارد این مرجوعی؟ اگر شخصی خانه شما را غصب کند و بزور و ظلم بگیرد و پس از فوت شما دیگری بازستاند و به فرزندان و یا فرزندان فرزند شما بدهد، آیا جبران میشود و گناه غاصب و ظالم اوّلی بخشوده و پاک میگردد؟
* ملک لب به سخن گشود و گفت:
از بیانات شما دو نفر، آقای علوی و آقای عباسی معلوم شد که همگی قبول دارید ابوبکر و عمر فدک را غصب کرده اند.
عباسی:
بلی، در تاریخ چنین ثبت شده.
* ملک:
پس چرا چنین عمل خلافی را مرتکب شدند؟
علوی:
زیرا میدانستند اگر خلافت فدک در دست فاطمه باشد به واسطه مال الاجاره آن که در بین مردم بی بضاعت تقسیم میشد، توجّه همه مردم بطرف علی علیه السّلام میگردید و از اطراف ابوبکر و عمر پراکنده میشدند و این موضوعی بود که ابوبکر و عمر خوش نداشتند!
* ملک:
اگر این گفتار صحیح باشد، جدّا عجیب است طرز فکر و عمل این خلفاء، بنابراین در صورتی که خلافت این سه نفر (ابو بکر، عمر و عثمان) - باطل باشد، پس خلیفه بر حقّ رسول خدا صلّی
اللّه علیه و سلّم چه کسی خواهد بود؟
قسمت سی و پنجم
ادامه دارد…..
_________________
#راهی_به_سوی_حقیقت
_________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
ماجرای خارج کردن تیر از پای مبارک هنگام نماز
هر وقت هنگام نماز می رسید امیرالمؤمنین - حضرت علی علیه السّلام - حال اضطراب و تزلزل پیدا می کرد. عرض می کردند شما را چه می شود که اینقدر ناراحتید. می فرمود: وقت امانتی که خداوند بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها امتناع از حمل آن ورزیدند، رسیده. در جنگ صفین تیری بر ران مقدسش وارد شد هر چه کردند در موقع عادی خارج نمایند نتوانستند، از شدت درد و ناراحتی آن جناب.
خدمت امام حسن - علیه السّلام - جریان را عرض کردند. فرمود: صبر کنید تا پدرم به نماز بایستد زیرا در آن حال چنان از خود بیخود می شود که به هیچ چیز متوجه نمی گردد. به دستور حضرت مجتبی در آن حال تیر را خارج کردند.
بعد از نماز علی - علیه السّلام - متوجه شد خون از پای مقدسش جاری است. پرسید چه شد؟ عرض کردند تیر را در حال نماز از پای شما بیرون کشیدیم.
انوار نعمانیه، ص 342
قطع دست سارق و اتصال مجدد
یکى از اصحاب خاصّ امام علىّ صلوات اللّه و سلامه علیه به نام اصبغ بن نباته حکایت نماید:
روزى در محضر امام علیه السلام نشسته بودم که ناگهان غلام سیاهى را آوردند؛ که به سرقت متّهم بود.
هنگامى که نزد حضرت قرار گرفت ، از او سؤال شد: آیا اتّهام خود را قبول دارى ؟؛ و آیا سرقت کرده اى ؟
غلام اظهار داشت : بلى اى سرورم ! قبول دارم ، حضرت فرمود: مواظب صحبت کردن خود باش و دقّت کن که چه مى گوئى ، آیا واقعا سرقت کرده اى ؟
غلام عرضه داشت : آرى ، من دزد هستم و سرقت کرده ام .
امام علیه السلام غلام را مخاطب قرار داد و فرمود: واى به حال تو، اگر یک بار دیگر اعتراف و اقرار کنى ؛ دستت قطع خواهد شد، باز دقّت کن و مواظب گفتارت باش ، آیا اتّهام را قبول دارى ؟ و آیا سرقت کرده اى ؟
در این مرحله نیز بدون آن که تهدید و زورى باشد، گفت : آرى من سرقت کرده ام ؛ و عذاب دنیا را بر عذاب آخرت مقدّم مى دارم .
در این لحظه حضرت دستور داد که حکم خداوند سبحان را جارى کنند؛ و دست او را قطع نمایند.
اصبغ گوید: چون طبق دستور حضرت ، دست راست غلام را قطع کردند، دست قطع شده خود را در دست چپ گرفت و در حالى که از دستش خون مى ریخت ، بلند شد و رفت ؛ در بین راه شخصى به نام ابن الکوّاء به او برخورد و گفت : چه کسى دستت را قطع کرده است ؟
غلام در پاسخ چنین اظهار داشت : سیّد الوصیّین ، امیر المؤ منین ، حجّت خداوند، شوهر فاطمه زهراء سلام اللّه علیها، پسر عمو و خلیفه رسول اللّه صلوات اللّه علیه (1) دست مرا قطع نمود.
ابن الکوّاء گفت : اى غلام ! دست تو را قطع کرده است و این همه از او تعریف و تمجید مى کنى و ثناگوى او گشته اى ؟! غلام در حالتى که خون از دستش مى ریخت گفت : چگونه از بیان فضایل مولایم لب ببندم و ثناگوى او نباشم ؛ و حال آن که گوشت و پوست و استخوان من با ولایت و محبّت او آمیخته است ؛ و دست مرا به حکم خدا و قرآن قطع کرده است .
وقتى این جریان را براى امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام مطرح کردند، به فرزند خود حضرت مجتبى سلام اللّه علیه فرمود: بلند شو و برو آن غلام را پیدا کن و همراه خود بیاور.
پس امام مجتبى علیه السلام طبق دستور پدر حرکت نمود و غلام را پیدا کرده و نزد آن حضرت آورد؛ وحضرت به او فرمود: دست تو را قطع کرده ام و از من تعریف و تمجید مى کنى ؟!
غلام عرضه داشت : بلى ، چون گوشت ، پوست و استخوانم به عشق ولایت و محبّت شما آمیخته است ؛ مى دانم که دست مرا طبق فرمان خداوند متعال قطع کرده اى تا از عذاب و عقاب الهى در آخرت در امان باشم .
اصبغ افزود: حضرت با شنیدن سخنان غلام ، به او فرمود: دستت را بیاور؛ و چون دست قطع شده او را گرفت ، آن را با پارچه اى پوشاند و دو رکعت نماز خواند؛ و سپس اظهار نمود: آمّین ، بعد از آن ، دست قطع شده را برگرفت و در محلّ اصلى آن قرار داد و فرمود: اى رگ ها! همانند قبل به یکدیگر متّصل شوید و به هم بپیوندید.
پس از آن ، دست غلام خوب شد؛ و دیگر اثرى از قطع و جراحت در آن نبود؛ و غلام شکر و سپاس خداوند متعال را بجاى آورد و دست و پاى امام علیه السلام را مى بوسید و مى گفت : پدر و مادرم فداى شما باد که وارث علوم پیامبران الهى هستید.((2)
پی نوشت:
1-فضایل ومناقب بسیارى را براى حضرت برشمرده است که جهت اختصار به همین مقدار اکتفا شد.
2- فضائل ابن شاذان : ص 370، ح 213، خرائج راوندى : ج 2، ص 561، ح 19، بحار: ج 40، ص 281 ح 44، اثبات اهداة : ج 2، ص 518، ح 454.
منبع:چهل داستان و چهل حدیث از امام علی علیه السلام، حجه الاسلام و المسلمین عبدالله صالحی
ابوزبیرگوید:ازجابربن عبدالله پرسیدم:آیاعلی(ع)دارای معجزه یانشانه هایی
بود؟
گفت:آری سوگندبه خدا!آن حضرت دارای معجزه هایی روشن بودکه
گروههایی دراجتماعات شاهدآنهابودند،جزشخص معاندآن علائم راانکارنمی
کندوجزکافرکسی آنهاراکتمان نمی کند،ازجمله آن معجزات این بودکه روزی
درمسیری باحضرتش همسفربودیم حضرت فرمود:
برویم تادرزیرسایه این درخت سدردورکعت نمازبخوانیم.
مارفتیم وبه کناردرخت رسیده ونشستیم،حضرت مشغول نمازشدوشروع به
رکوع وسجودنمود.مامیدیدیمآنگاه که حضرت به رکوع میرفت درخت سدرنیزبه
رکوع میرفت وبه هنگام سجده درخت نیزسجده می نمود،وبه هنگام قیام
امام قیام می نمود.چون این منظره رادیدیم شگفت زده گشته ومنتظرشدیم
تا حضرت نمازش رابه پایان رساند.آنگاه که نمازش به پایان رسیددعاکردو
فرمود:"الهمٌ صلٌ علی محٌمدوآل محٌمد”
“خداوندا!برمحمد و خاندان محمددرودفرست”
دراین هنگام شاخه های درخت(به قدرت خداوندبه سخن درآمده)
وگفتند:آمین آمین.
سپس فرمود:"اللهمٌ صلٌ علی شیعة محمٌدوآل محمٌد” “خداوندا!برشیعیان
محمٌدوخاندان محمٌددرودفرست”
دراین موقع برگهاوشاخه های ضخیم ونازک درخت(به قدرت خداوندبه سخن
درآمده)وگفتند:آمین آمین.
سپس فرمود:"الهمٌ العن مبغضی محمٌدوآل محمٌد،ومبغضی شیعة محمٌدوآل
محمٌد” “خداوندا!بردشمنان محمٌدوخاندان محمٌدودشمنان شیعیان آنان لعنت
کن”
بازدراین هنگام برگهاوشاخه های ضخیم ونازک می گفتند:آمین آمین.
منبع:کتاب الثاقب فی مناقب
نقل است که روزی «معاویه» برای نماز در مسجد آماده میشد. به خیل عظیم جمعیتی که آماده اقتدا به او بودند نگاهی از سر غرور انداخت.
عمروعاص» که در نزدیکی او ایستاده بود، در گوشش نجوا کرد که: بیدلیل مغرور نشو! اینها اگر عقل داشتند به جماعت تو نمیآمدند و «علی» را انتخاب میکردند.
معاویه» برافروخت. «عمروعاص» قول داد که حماقت نمازگزاران را ثابت میکند.
پس از نماز، بر منبر رفت و در پایان سخنرانی گفت: از رسول خدا شنیدم که هر کس نوک زبان خود را به نوک بینیاش برساند، خدا بهشت را بر او واجب مینماید و بلافاصله مشاهدهکرد که همه تلاش میکنند نوک زبانِشان را به نوک بینیِشان برسانند تا ببینند بهشتیاند یا جهنمی؟
عمروعاص» خواست در کنار منبر حماقت جمعیت را به «معاویه» نشان دهد، دید معاویه عبایش را بر سر کشیده و دارد خود را آزمایش میکند و سعی میکند کسی متوجه تلاش ناموفقش برای رساندن نوک زبان به نوک بینی نشود.
از منبر پایین آمد در گوش «معاویه» نجوا کرد: این جماعت احمق خلیفه احمقی چون تو میخواهند. “"علی""برای این جماعت حیف است.
میلاد مولود کعبه مبارک
#زنان_بدانند
? از هرده خانومی که به مرکز مشاوره مراجعه می کنند، نه نفر دچار غمباد و بغض ِ درونی هستند و اگر کمی سربهسرشون بذارید چشمهاشون پر از اشک میشود!
از هر ده خانوم، هفت نفر عصبانی هستند و آمادهی پرخاشگری!
از هر ده خانوم، پنج نفر عفونت ِ ناحیه لگنی / مجاری اداری دارند!
از هر ده خانوم، سه نفر کیست ِ تخمدان، رحم یا سینه دارند!
غمباد، غمهایی ست که روی هم انباشته می شود! بادی در بدن بوجود می آورد که از نظر طب چینی میتواند چرخهی انرژی ِ بدن را مختل کند و روی عمل کرد دستگاه گوارش اثر منفی بگذارد!!!
انواع قرص و داروی شیمیایی میخورند و در نهایت، چرا جوابی نمیگیرند؟!
حرفم با پدرها، برادرها، پسران و همسرها نیست که چرا با سهلانگاری به این امر دامن میزنند! اون ها تربیت شدهِ من و مادرِ من و شما هستند
روی سخنم با خود ِ خانمهاست…
که چرا همیشه منتظر هستند یکی از راه برسد بغضهایشان را بشکند و اشکهایشان را پاک کند…؟!
گریه کردن خیلی خوبه امّا، منتظر کسی نباشید.
زیرا اگر کسی بودکه کارشما به اینجا نمیرسید!
روش خوبکردن ِ حال ِ خودتون رو یاد بگیرید، وقت صرفش کنید، آزمون و خطا کنید.
کمی هم به سلامتی ِ جسم و روح و روان خودتان اهمیت دهید.
چون زن یعنی زندگی…
زن اگر حالش خوب باشه یک زندگی حالش خوب است…
شما باید با رفتارتان، شادی را به دخترانتان بیاموزید…
بغض داری گریه کن…
وقتی خالی شدی؛ بخند…
بخند تا خداوند رحمتش را سرازیر کند.
کینه، حسادت، من و تویی، بغض، گذشته، جاری، خواهرشوهر، همسایهِ بد، نداری همه بهانه ای است تا تو، خودت را فراموش کنی!
درست غذا بخور، مطالعه کن، ورزش کن، منتظر قضاوت نباش، عشق بورز و مهربان باش ….
زندگی ات شیرین خواهد شد!
به إندازه وسعت مالی خود و خانواده ات شادی و مهربانی را برنامه ریزی کن ! مهم نیست النگو در دست داری یا نه، وقتی معاینه چک آپِ سالیانه انجام نمی دهی، مهم نیست خونه چند اطاق خوابه داری وقتی دندانِ خراب داری و أضافه وزن !
مهم نیست جهیزیه و سیسمونی دخترت چگونه است وقتی دو تا سفرِ بی دغدغه با شوهرت و بچه هات نرفتی و یک عالمه خاطره نساختی….!
مهم نیست بچه هات چه مدرکی دارند وقتی هنوز روحیه حسادت و رقابت با بقیه مردم آرامشِت رو از گرفته و شب دیر می خوابی و عصبی هستی ….!
?زن باش و زنانگی کن .
زود دیر میشه ! خیلی زود!
#دکتر_جعفری
کودک تا یکسالگی باید خواسته هایش بلافاصله انجام شود.
تا دو سالگی تا جای ممکن زود انجام شود.
بعد از 2 سالگی باید صبر را به کودک اموخت.
کودک هر وقت چیزی خواست باید بگوییم اول بذار ظرفارو جمع کنم بعد بهت آب بدم. اول به بابا زنگ بزنم بعد بهت شکلات بدم تا کمی معطل شود وصبر کند.
ثواب مطالعه وانتشار #فضائل امیرالمومنین #علی ع
حضرت #محمد صلی الله علیه وآله:
«خداوند برای برادرم #علی (علیه السلام) #فضائل بی شماری قرار داده است؛
کسی که فضیلتی از فضائل علی را ذکر کند و اعتقاد به او داشته باشد، خداوند گناهان گذشته و آینده او را میآمرزد
و کسی که فضیلتی از فضائل او را بنویسد، تا زمانی که آن نوشته موجود باشد، ملائکه برای او استغفار میکنند،
و کسی که به فضیلتی از فضائل او گوش فرا دهد، خداوند گناهانی که او با شنیدن انجام داده است را میآمرزد،
و کسی که فضیلتی از فضائل او را مطالعه کند، خداوند گناهانی که او به وسیله دیدن انجام داده است را میآمرزد.
نگاه کردن به #علی (علیه السلام) عبادت است، و یاد او نیز عبادت است و خداوند، ایمان هیچ بنده ای را بدون ولایت علی و بیزاری از دشمنان او نمی پذیرد.»
?مستدرک(حاکم نیشابوری)جلد 3، صفحه141
?بحارالأنوار ، جلد 26 ، صفحه 229
?لسان المیزان ابن حجر ، صفحه 243
?مناقب خوارزمی ، صفحه 362
?ینابیع المودّة ، جلد 1 ، صفحه 267
?حقّ الیقین ، صفحه 166
پدری فرزندخودراخواند.دفتر مشق او راکه بسیارتمیزومرتب بود نگاه کردو گفت:
فرزندم چرادراین دفترکلمات زشت و ناپسندننوشتی و آن راکثیف نکردی؟
پسرباتعجب پاسخ داد:
چون معلم هرروزآن رانگاه می کندو نمره می دهد.
پدرگفت:دفترزندگی خودرانیزپاک نگاه دار،چون معلم هستی هرلحظه آنرا می نگردوبه تونمره می دهد.
ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری.(علق آیه14)
آیاانسان نمی داندکه خدااورامی بیند؟
#آداب_همسرداری
1_سعی کنید همیشه از همسرتان صبورتر باشید.
2_گذشت از مستحکمترین پایههای ساختار یک زندگی ضد زلزله است.
3_در شرایطی که ممکن است پایتان به مشاجرهای بی حاصل باز شود، بیهوده پایداری نکنید.
4_بدانید از کاه، کوه ساختن هیچ کمکی به حل موضوع نمیکند.
5_به همسرتان فرصت دهید که به اعصابش مسلط شود.
6_سادهترین شکل واکنش به خشم، نادیده گرفتن آن است. در زمان خشم یا ناراحتی، هیچ تصمیمی نگیرید.
حضرت #محمد صلی الله علیه و آله:
«یا #علی ! اگر بیم آن را نداشتم که اُمت من درباره تو، همان چیزهایی را بگویند که مسیحیان درباره عیسی بن مریم گفتند؛ سخنی درمورد تو می گفتم که هرگاه از مردم بگذری، خاک پایت را برای تبرک بردارند.»
?مناقب خوارزمی ، صفحه 129
?معجم کبیر طبرانی، جلد1 ، صفحه320
?مجمع الزوائد ، جلد 9 ، صفحه 131
محبت پدر
گویند پدر و پسری را نزد حاکم بردند که چوب زنند.
اول پدر را انداختند و صد چوب زدند، آه نکرد و دم نزد.
بعد از آن، پسرش را آوردند و چون یک چوب زدند، پدرش ناله و فریاد آغاز کرد.
حاکم گفت تو صد چوب خوردی و دم نزدی، به یک چوب که پسرت خورد این ناله و فریاد چیست؟
گفت آن چوب ها که بر تن من می آمد تحمل می کردم، اکنون که بر جگرم می آید تحمل ندارم.
لطائف الطوائف، صفحه 163
حجت الاسلام و المسلمین رنجبر
?برنامه #سمت_خدا ، مورخ 94/02/13
?یک دعایی هم داریم در ماه رجب خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ (دعای ماه رجب)، خدایا باختند آنهایی که بر غیر از تو وارد شدند، هر کس بر غیر تو وارد شد باخت، میگوید شما به هر کسی وارد شوید شما ضرر میکنید و اگر به خدا وارد شوید شما سود خواهید کرد، حالا حافظ همین را میخواهد بگوید منتها به زبان خودش میگوید:
چو کحل بینش ما خاک آستان شما است
کجا رویم بفرما از این جناب کجا
کهل یک سنگ سیاه است این را میکوبند پودر میکنند میشود سرمه میکشند به اطراف چشم. هم چشم زیبا میشود هم معتقد بودند که بینایی چشم بیشتر میشود حالا حافظ میگوید بینش ما اندیشهی ما اگر بخواهد زیبا شود اگر افکار زیبایی بخواهد در ذهن ما وارد شود افکار ما زیبا شود این نیاز به کهلی دارد سرمهای دارد سرمه اش خاک آستان شما است. یعنی هر کسی سر بر آستان تو بگذارد در برابر تو خاک ساری بکند این دو اتفاق مبارک برایش میکند.
بسم الله الرحمن الرحیم
نگاه به چهره علی علیه السلام عبادت است…!
حدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ، نا أَبُو أَحْمَدَ , نا أَبُو عَلِیٍّ الْحُسَیْنُ بْنُ عَبْدِ الْغَفَّارِ بْنِ عَمْرٍو الأَزْدِیُّ , نا دُحَیْمٌ , نا شُعَیْبُ بْنُ إِسْحَاقَ , عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ , عَنْ أَبِیهِ ,
…عَنْ عَائِشَةَ , قَالَتْ:
رأَیْتُ أَبَا بَکْرٍ یُکْثِرُ النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ , فَقُلْتُ: یا أَبَةِ إِنَّکَ لَتُکْثِرُ النَّظَرَ إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ , فَقَالَ لِی:
یَا بُنَیَّةُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ اله و سَلَّمَ , یَقُولُ:
“"النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ عَلِیٍّ عِبَادَةٌ"”
……از عائشه نقل شده است که گفت:
دیدم که ابوبکر زیاد به چهره على بن أبى طالب علیه السلام نگاه مىکند، پس گفتم:
اى پدر ! شما زیاد به چهره على بنأبى طالب نگاه مىکنى ! پس به من گفت:
اى دخترم ! از رسول خدا صلی الله علیه و اله شندیم که مىگفت:
“” نگاه کردن به چهره على عبادت است."”
…این روایت از هیجده نفر از اصحاب با سندهاى متعدد نقل شده است
ذخائر العقبى فی مناقب ذوی القربى، ج1، ص289 و تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج42، ص350
______________________
#نقل_فضایل_اهل_بیت_از_مخالفین
______________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
#حدیث روز
این گونه عبادت کنیم!
قال الامام علی علیه السّلام: العبادةُ الخالصةُ ان لا یَرجُوَ الرَّجُلُ الاّ ربَّه و لا یخافَ الاّ ذنبَهُ.
امامعلی علیهالسّلام فرمودند:
عبادت خالصانه و محض برای خدا آن است که انسان به هیچ کس جز پروردگارش امید نداشته باشد و از هیچ چیز جز گناه خود نترسد.
غررالحکم، ص 199
____________
#خواندنی
مردی که بر قبر شیخ می گریست
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
? یکی از فرزندان مرحوم ( شیخ مرتضی انصاری ) به واسطه نقل می کند که:
مردی روی قبر شیخ افتاده بود و با شدت گریه می کرد. وقتی علت گریه اش را پرسیدند گفت:
? جماعتی مرا وادار کردند به اینکه شیخ را به قتل برسانم من شمشیرم را برداشته نیمه شب به منزل شیخ رفتم.
وقتی وارد اتاق شیخ شدم دیدم روی سجاده در حال نماز است.
? چون نشست من دستم را با شمشیر بلند کردم که بزنم در همان حال دستم بی حرکت ماند وخودم هم قادر به حرکت نبودم به همان حال ماندم تا او از نماز فارغ شد.
? بدون آنکه بطرف من برگردد گفت: خداوند چه کرده ام که فلان کس را فرستاده اند که مرا بکشد(اسم مرا برد). خدایا من آنها را بخشیدم تو هم آنها را ببخش.
? آن وقت من التماس کردم، عرض کردم: آقا مرا ببخشید، فرمود: آهسته حرف بزن کسی نفهمد برو خانه ات صبح نزد من بیا. من رفتم تا صبح شد همه اش در فکر بودم که بروم یا نروم واگر نروم چه خواهد شد.
? بالاخره بخودم جراءت داده رفتم . دیدم مردم در مسجد دور او را گرفته اند، رفتم جلو و سلام کردم. مخفیانه کیسه پولی به من داد و فرمود:
? برو با این پول کاسبی کن.
من آن پول را آورده سرمایه خود قرار دادم و کاسبی کردم که از برکت آن پول امروز یکی از تجار بازار شدم و هر چه دارم از برکت صاحب این قبر دارم.
امام جواد علیه السلام فرمودند: العلماء غرباء لکثرة الجهال؛ عالمان، به سبب زیادی جاهلان، غریب اند
? منبع: زندگانی شیخ مرتضی انصاری
مسوولیت فرمانداری و اخلاق اجتماعی
امیرالمومنین امام علی علیه السلام خطاب به یکی از فرماندهان:
همانا تو جز کسانی هستی که در یاری دین از آنها کمک می گیرم و سرکشی و غرور گناهکاران را درهم می کوبم و مرزهای کشور اسلامی را که در تهدید دشمن قرار دارند حفظ می کنم
_ پس در مشکلات از خدا یاری جوی
_ و درشتخویی را با اندک نرمی بیامیز
_ در آنجا که مدارا کردن بهتر است مدارا کن
_ و در جایی که جز با درشتی کار انجام نگیرد، درشتی کن
_ پر و بالت را برابر رعیت بگستران
_ با مردم گشاده روی و فروتن باش
_ و در نگاه و اشاره چشم، در سلام کردن و اشاره نمودن با همگان یکسان باش، تا زورمندان در ستم تو طمع نکنند و ناتوانان از عدالت تو مایوس نگردند.
#نهج البلاغه، نامه 46 __________________________________
دانستنیهــــاے مهـــــــــدویت
غــــربـت حضــــرت
غربـت دو معــنا دارد:
1_دورى از خانــدان و وطــن
2_کــمى یــاران
و حضرت مهدى (علیه السلام) به هر دو معنا غــریــب است!
روایــت امام صــادق (علیه السلام) که فــرمــود:
به ناچــار این امر را غــیبتى خواهــد بود و در هنــگام غیبت، ناچار از عــزلت و گوشه گیــرى اســــت.”
و فرمایـش خود حضــرت در قـضیه علـى بن مهـزیار که فــرمـود:
“پــدرم از من پیــمان گرفتــه که جز در سرزمین هاى پنهان و دور منزل نگیرم، براى آن که مخـفى بـمانم و جایگاهم از نیـرنگ هاى اهل ضلالـت مصــون باشد” دلالــت بر غربـت آن حضــرت دارد.
و اینکه امام جواد (علیه السلام) فرمودند
“هرگاه این تعداد - سیصد و سیزده نفر - از اهل اخلاص برایــش جمع شدند، خداونــد امر او را ظـاهر سـازد” .
بر معناى دوم غربت دلالت مى کند.
راوى مى گــوید: از حضرت موسى بن جعفری (علیه السلام) از صاحــب امر پرســیدم.
فرمودند:
“او همــان آواره یکتــاى غریــب پنــهان از خاندانــش مى باشد که خونــخواه پدرش خواهد بــود.”
پـس مــهم ترین وظیفـه ما آمـادگى براى ظهـور و دعا براى تعجـیل در فــرج مولا اســت!
حضــرت على (علیه السلام) فرمـود:
“خداونـد قومـى را مى آورد که آن ها را دوســت مى دارد و آن ها نیز او را دوسـت مى دارند. کسـى که در میان آن ها غریـب اسـت، بر آن ها حکومـت مى کنـد.
همه ممالک اسـلامى را با امنیـت و آسایش تحـت سیطـره خود اداره مى کند. روزگار با او سـازگار مى شود، پیـر و جـوان از او فرمان مى برند. زمین آباد مى شود و به وسیله مهدى (علیه السلام) خـــرم و سرسبـز مى گردد.”
الفبای مهدویت ، مجتبی تونه ای
ولادت امام علی (علیه السّلام) معجزه ای الهی
مشهور آن است که امام علی (علیه السّلام) در روز جمعه، سیزدهم ماه رجب، سال سى ام عام الفیل در مکه و در خانه خدا (کعبه)، به دنیا آمد.[1]
در مورد نحوه ولادت حضرت علی (علیه السّلام) روایات متعددی با سندهای بسیار، وجود دارد و احادیث در این زمینه متواتر است، به طوری که صدها تن از مورخان، محدثان و سیره نویسان، آن را نقل کردهاند. در این میان مشهور آن است که: «روزى عبّاس بن عبد المطّلب، یزید بن قعنب، گروهى از بنى هاشم و جماعتى از قبیله بنى عبدالعزّى در برابر خانه کعبه نشسته بودند، ناگاه فاطمه بنت اسد (مادر امیرالمؤمنین علیه السّلام) وارد مسجد شد، در حالی که به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، نُه ماه آبستن بود و زمان وضع حملش فرا رسیده بود. پس در برابر خانه کعبه ایستاد و نظر به جانب آسمان افکند و گفت: پروردگارا! من به تو و به هر پیامبر و رسولى که فرستاده اى و به هر کتابى که نازل نموده اى، ایمان آورده ام و گفته هاى جدّم ابراهیم خلیل را که خانه کعبه را بنا کرده است، تصدیق نموده ام. از تو تقاضا مى کنم به حق این خانه و به حق آن کسى که این خانه را بنا کرده است و به حق این فرزندى که در شکم من است و با من سخن مى گوید و با سخن گفتن خود، مونس من شده است و یقین دارم که او یکى از آیات جلال و عظمت تو است، این ولادت را بر من آسان کنى.
عبّاس و یزید بن قعنب گفتند که: چون فاطمه از این دعا فارغ شد، دیدیم که دیوار عقب خانه خدا شکافته شد، فاطمه از آن شکاف داخل خانه شد و از دیده هاى ما پنهان شد، پس شکاف دیوار به اذن خدا به هم پیوست و ما چون خواستیم در خانه را بگشاییم، هرچه سعى کردیم، گشوده نشد، دانستیم که این امر از جانب خدا واقع شده است. فاطمه سه روز در داخل کعبه ماند، تا حدّی که اهل مکه در کوچه ها و بازارها این قصّه را نقل مى کردند و زنها در خانه ها این حکایت را یاد کرده و تعجّب مى نمودند.
همین که فاطمه بنت اسد درون کعبه قرار گرفت چهار بانو نزد او آمدند در حالی که لباسی همچون حریر سفید بر تن داشتند وعطری خوش تر از مشک ناب از آنان شنیده می شد.آنان چهار زن حوا ومریم و آسیه ومادر موسی علیهن السلام بودند. بودند.
اینان از طرف خداوند برای کمک در ولادت امیرالمومنین(ع)فرستاده شدندچرا که نباید زنان ناپاک مکه در ولادت چنین مولود مطهری حضور داشته باشند.
آنان روبه فاطمه بنت اسد کردند وگفتند: السلام علیک یا ولیه الله ، سلام بر تو ای بانویی که از اولیای خدا هستی.
فاطمه جواب سلام آنان را داد.آنگاه زنان بهشتی برابر او نشستند درحالی که هر یک ظرف عطری از نقره در دست داشتند.
بعد از تولد حضرت حوا تازه مولود را از زمین برداشت ودر آغوش گرفت.علی (ع)نگاهی به صورت او انداخت وبا بیانی رسا گفت:سلام بر تو ای مادر!حوا در پاسخ گفت:سلام بر تو پسرم!حضرت پرسید:پدرم((آدم))چه می کند؟پاسخ داد:در جوار پروردگار غرق در نعمت های اوست.
حضرت مریم نزدیک آمد ودر حالی که ظرف عطری همراهش بود علی (ع)را از آغوش حوا گرفت.مولود کعبه نگاهی به روی مریم کرد وگفت:سلام بر تو خواهرم!گفت:سلام بر تو برادرم!پرسید:عمویم چه می کند؟گفت:خوب است وبه تو سلام رسانده است.آنگاه مریم با عطری که همرا داشت نوزاد را معطر نمود.
سپس حضرت آسیه علی(ع)را در آغوش گرفت واو را در پارچه ای که همراه داشت پیچید[2]
روز چهارم که فرا رسید، همان قسمت از دیوار کعبه که شکافته شده بود، دیگرباره شکافته شد، فاطمه بنت اسد بیرون آمد در حالی که فرزند خود، علىّ بن ابىطالب (علیه السلام) را در دست داشت، گفت: اى مردم! به درستى که حقّ تعالى مرا از میان خلق خود برگزید و بر زنان برگزیدهای که پیش از من بوده اند، فضیلت داد؛ زیرا خداوند، آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون) را برگزید و او پروردگار را پنهانی و در موضعى (خانه فرعون) که عبادت در آن جا سزاوار نبود، مگر در حال ضرورت، عبادت کرد، و مریم دختر عمران را برگزید و ولادت حضرت عیسى (علیه السلام) را بر او آسان گردانید و در بیابان، درخت خشک را جنبانید و رطب تازه از براى او از آن درخت فرو ریخت. حقّ تعالى مرا بر آن دو و همچنین بر جمیع زنان عالمیان که پیش از من گذشته اند، برترى داد؛ زیرا که من فرزندى آورده ام در میان خانه برگزیده او و سه روز در آن خانه محترم ماندم و از میوه ها و طعامهاى بهشت تناول کردم و چون خواستم که بیرون آیم در هنگامى که فرزند برگزیده من بر روى دست من بود، هاتفى از غیب مرا ندا کرد که: «اى فاطمه نوزادت را «على» نام بگذار؛ زیرا او بلند مرتبه است، خداوند على اعلى مى فرماید: من نام او را از نام خود اقتباس نموده و به ادب و اخلاق خود او را پرورش داده و او را بر اسرار علم خود توانا ساختم. او است که در خانه ام بتها را شکسته و در بام خانه ام اذان میگوید و مرا به پاکى و بزرگوارى یاد نماید. خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و واى بر آن کس که او را دشمن داشته و بر او کینه ورزد و فرمانش نبرد».[3]
?منابع
[1]. مفید، محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج 1، ص 5؛ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدى، ج 1، ص 306؛ قمى، شیخ عباس، منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج 1، ص 347٫
[2]. . بحار الانوار ج 35، ص13 ح 12، روضه الواعظین ص 80
[3].ر.ک: صدوق، محمد بن على، معانی الأخبار، محقق: غفارى، على اکبر، ص 62؛ طبرى، عماد الدین، بشاره المصطفى لشیعه المرتضى، ص 7 و 8؛ اربلى، على بن عیسى، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج 1، ص 79 و 80؛ قاضى، نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج 5، ص 56 و 57٫
#ایام_البیض
شرافت شب های ایّام البیض
#امام_صادق علیه السلام:
به این امّت سه شب داده شده است که به کس دیگری مثل آن اعطا نشده است: شب سیزدهم ، شب چهاردهم و شب پانزدهم هر ماه. (وسایل الشیعة، ج8، ص24 به نقل از اقبال الاعمال)
پاداش احیا در شب های ایام البیض رجب و روزه در روزهای آن
#پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله:
هرکس سه روز سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه رجب را روزه بگیرد و شب های این روزها را به شب زنده داری بپردازد، از دنیا خارج نمیشود مگر با توبه نصوح، و به ازای هر روزی که روزه گرفته باشد هفتاد گناه کبیره وی آمرزیده میشود ؛ هفتاد حاجت وی در هنگام فزع اکبر، هفتاد حاجت وی در هنگام خروج از قبر، هفتاد حاجت وی در هنگام سنجش اعمال در موقف میزان، و هفتاد حاجت وی در موقف عبور از صراط برآورده خواهد شد.(إقبال الأعمال، ص156)
#پیامبر اکرم صلّىاللهعلیهوآله:
داخل بهشت شدم و مشاهده کردم اکثر اهل بهشت، کسانی هستند که ایامالبیض را روزه مىگیرند. (بحارالأنوار، ج97، ص107 به نقل از نوادرراوندی)
#امام_صادق علیه السلام به أُم داوود فرمود:
ای أم داوود! ماه رجب که از ماه های حرام است، نزدیک شده است. سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم این ماه را که ایام البیض است، روزه بگیر.(بحارالانوار، ج97، ص44 به نقل از کتاب فَضَائِل الْأَشْهُر الثَّلَاثَة)
روزی شخصی خدمت حضرت #علی(ع) میرود و میگوید یا امیر بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم،چه کنم؟
حضرت علی(ع) فرمودند:خلاصه تمام ادعیه را به تو میگویم،هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی.
1_الحمدلله علی کل نعمه
2_و اسئل لله من کل خیر
3_و استغفر الله من کل ذنب
4_ واعوذ بالله من کل شر
1 خدا را سپاس و حمد می گویم برای هر نعمتی که به من داده است.
2 و از خداوند درخواست میکنم هر خیر و خوبی را
3 و خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم.
4 و خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها.
بحارالانوار:ج91 ص242
#سوره_توحید
#کاربردی
حضرت آیت الله کشمیری می فرمودند : در تمام ماه رجب ، ده هزار سوره توحید وارد است و برای همه چیز خوب است . بعد از ماه رمضان ، ماه رجب افضل است .
توضیح : جهت سهولت قرائت ده هزار بار سوره ی توحید در این ماه ، می توانید روزانه 333 بار این سوره ی شریفه را قرائت نمایید تا در پایان ماه 10 هزار بار تکمیل گردد. و همچنین آن حضرت براى هزار بار خواندن سوره «توحید» در این ماه و حتى صد بار نیز پاداش زیادی ذکر کرده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
کنفرانس علما بغداد!
علوی:
از مورّخین مورد اعتماد و برای روشن، شدن موضوع چه بسیار بجا است که شما آقای ملک از جناب وزیر سؤال نمایید چه باعث شد که حضرت - فاطمه علیها السّلام در اوّل جوانی (در سنّ 18 سالگی) از دنیا رحلت کرد و همه میدانیم که هیچ مورّخی در تاریخ خود ننوشته است که آن حضرت تا زمان رحلت پدر بزرگوارش رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله مریضه بوده، چگونه میتوانید منکر این مطلب شوید؟ با اینکه (گفتیم قبلا) عمر جمع نمود هیزمها را درب خانه اهل بیت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در حالی که بسیار دیده بود، پیغمبر درب آن خانه میایستاد و میگفت
السّلام علیکم یا اهل بیت النبوّة،"” سلام بر شما خاندان پیغمبر باد،"”
آیا پیغمبر اسلام نفرموده
المرء یحفظ فی ولده، “"احترام هر شخصی نگهداشته میشود به احترام نمودن به فرزندش"”
من از شما میپرسم آیا ابوبکر و عمر احترام پیغمبر را نگه داشتند در احترام گزاردن به حضرت فاطمه و حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهم السّلام؟
* ملک:
اگر واقعا صحیح باشد این مطلب، گناهی که نمی توان گناهی بالاتر از آن تصوّر کرد مرتکب شده اند
علوی:
به واسطه اینگونه اعمال و رفتار وحشیانه غیر انسانی ابوبکر و عمر است که شیعیان از این دو نفر رو میگردانند.
و موضوع دیگری که شما را آگاه میکند از اعمال شنیعه عمر و ابوبکر اینست مورّخین نقل کرده اند که حضرت فاطمه مظلومه علیها السّلام رحلت فرمود در حالی که خشمناک از ابوبکر و عمر و میدانیم ما و شما که در چندین مورد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرموده:
إنّ اللّه یرضی لرضا فاطمة و یغضب لغضبها “"خدا خشنود است به خوشنودی فاطمه و خشمناکست به خشم فاطمه علیها السّلام “”
و شما جناب ملک میدانید خطّ مسیر و آخرین مکان کسی که مورد خشم و غضب خدا باشد کجا خواهد بود؟
* ملک از وزیر پرسید:
این حدیث صحیح است؟ آیا واقعا فاطمه رحلت کرد در حالی که نسبت بابی بکر و عمر خشمگین و ناراضی بود؟
وزیر:
بلی این موضوع را محدثین و مورخین نقل کرده اند
علوی:
برای تایید گفتارم و اطلاع بیشتر جناب ملک از موضوع، باید بگویم که حضرت فاطمه علیها السّلام سفارش و وصیت کرد به حضرت علی بن ابی طالب علیه السّلام، نباید ابوبکر و عمر و افرادی که به وجود مقدّسه او ظلم و اذیت کرده اند و سبب شهیده شدنش گردیده و فرزندانش را یتیم نموده اند، از رحلتش با خبر سازد و به تشییع جنازه وی حاضر شوند و نماز بخوانند، و قبرش باید مخفی و پنهان باشد که هیچ کس از آنها و مخالفین دیگر از مکانش با اطلاع نشوند.
علی علیه السّلام وصیت فاطمه علیها السّلام را عملی فرمود و شبانه او را بخاک سپرد.
* ملک:
جدّا این قضیه ایست بسیار عجیب و واقعه ای است بس اندوهناک، آیا فاطمه آنچنان مظلومه شده که وصیت نموده با چنین وضعی علی او را بخاک بسپارد و علی هم طبق سفارش او عمل نماید؟
وزیر:
بلی، مورّخین در کتابهای خود نوشته اند
قسمت سی و چهارم
ادامه دارد…..
_________________
#راهی_به_سوی_حقیقت
_________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
طلبه ی شیعه پرور
حضرت آیت الله #وحید_خراسانی می فرمود :
درزمان میرزای شیرازی طلبه ای بالباس کهنه بر درخانه اش آمد و گفت میرزا را کاردارم
مردم گفتند میرزا بر مجتهدین وقت ندارد آن موقع تو آمده ای و میگویی میرزا را کار دارم؟
گفت عیبی ندارد من میروم اما به میرزا بگویید فلانی آمده بود
خبر به میرزای شیرازی رسید
ناگهان میرزا سرو پای برهنه دوید و طلبه را درآغوش گرفت دفتردار میرزا تعجب کرد آن طلبه رفت
میرزا گفت :دوست داشتم ثواب این همه مجتهد که تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد
گفتند میرزا کار این طلبه مگر چه بوده ؟
میرزا گفت :این طلبه به یکی از دهات های سنی نشین رفت و گفت بچه هایتان را بیاورید قرآن یاد می دهم بدون پول سنی ها گفتند خوب است بدون پول است این طلبه از اول که قران یاد این بچه ها می داد
بذر محبت امیرالمؤمنین را دردل این بچه ها کاشت این ها بزرگ که شدند شیعه شدند و پدرانشان را از مذهب باطل به مذهب حق راهنمایی کردند
دیری نگذشت که این دهات تماما شیعه شد
این طلبه 15سال شب ها بردر خانه ها می رفت و یواشکی نانی که ان ها بیرون می انداختند را می خورد 15سال اینگونه زحمت کشید تا توانست یک روستا را شیعه کند
✍️منبع:مصباح الهدی آیت الله وحید خراسانی حفظه الله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#پرهیز_از_مواضع_تهمت
#امام_علی_علیه_السلام:
مَن وَقَفَ نَفسَهُ مَوقِفَ التُّهْمةِ فلا یلُومَنَ مَن أساءَ بهِ الظّنَّ.
کسى که خود را در معرض تهمت قرار دهد هرگز نباید کسى را که به او گمان بد مى برد سرزنش کند.
بحار الأنوار: 75/90/4
#تهمت
Imam Ali (as) said:
One who puts himself infront of any accusations, cannot put the blame on the one who accuses him.
Bihar al-anwar 75/90/4
خواهر و بردار من چرا با افرادی رفت و آمد میکنی که فردا بهت تهمت بزنند؟! یا جاهایی میروی که بگن فلانی اینکاره هست که اونجا میره!!!
کاری نکن که به مردم فرصت تهمت زدن بدهی.
مؤمن نباید خودش را در معرض تهمت قرار دهد.
شوم
پادشاهی صبح زود برای شکار بیرون رفت.
مردی زشت برابر او ظاهر شد، آن را به فال بد گرفت و دستور داد تا او را حسابی بزنند.
اتفاقا شکار خوبی داشت و حیوانات زیادی شکار کرد و خوشحال بازگشت.
یادش آمد که آن مرد فقیر را بدون دلیل اذیت کرده است، به همین خاطر تصمیم گرفت او را صدا کند و از او عذرخواهی کند.
دستور داد او را حاضر کنند.
وقتی آمد، پادشاه از او عذر خواست و خلعتی همراه با هزار درهم به او داد.
مرد گفت ای پادشاه، من خلعت و انعام نمی خواهم اما اجازه بده یک سخن بگویم.
گفت بگو.
گفت صبح اولین کسی را که تو دیدی من بودم و اولین کسی را که من دیدم تو
بودی.
امروزِ تو همه به شادی و طرب گذشت و روزِ من به رنج و سختی.
خودت انصاف بده، بین ما دو نفر، کدام شوم تر هستیم؟
#گفتگویموفق
ده نکته ی دقیق در #گفتگو است که عدم رعایت آن موجب تخریب ارتباط می شود:
توجه،توجه
نکات زیر برگرفته از فرمایشات حضراتمعصومینعلیهمالسلام میباشد.
1. نصیحت تکراری
2. تذکر مداوم
3. سرزنش
4. منت گذاشتن
5. مقایسه کردن
6. جرو بحث کردن زیاد
7. برچسب منفی زدن(سوءظن یا تهمت)
8. پیش بینی منفی(نفوس بد)
9. گله و شکایت مداوم (توجه به زشتی ها)
10. متهم کردن (تحکّم کردن)
مراقب این قدمهای شیطان باشید
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):
فکر و ذکرتان شکم نباشد
حدیث داریم که در دوره آخرالزمان، «بطونُهُم آلِهَتُم»: شکم مردم، خدایشان می شود.
فقط فکر و ذکرش این است که ناهار چه بخوریم؟ شام چه بخوریم؟ مگر ما می دانیم که تا شب زنده ایم که بگوییم چه بخوریم؟
حضرت لقمان(ع) به پسر خود فرمود:
“پسر من! درصبح، حدیث شب مکن، نگو امشب… چه می دانی که تا شب زنده ای یا نه؟”
تو چه می دانی فردا اسمت در کدام دفتر است؟ شاید فردا اسمت در دفتر بهشت زهرا(س) ثبت شود.
خیلی ها الان سالم و زنده هستند، اما فردا اسمشان در دفتر بهشت زهرا(س) است.
در مجلسی که بنی عباس با اجازه مأمون برای آزمایش مقام علمی امام جواد علیه السلام برگزار کرده بودند، یحیی بن اکثم بزرگترین قاضی آن روزگار برای مناظره حضور داشت. امام جواد علیه السلام نیز در حالی که نُه سال بیشتر نداشت وارد مجلس شد و در جایگاه مخصوصی که به سفارش مأمون برایش درست کرده بودند نشست. گروههای مختلف مردم نیز در مجلس حضور داشتند.
یحیی بن اکثم پرسید:« آیا امیر المؤمنین (مأمون) اجازه میدهد که از ابو جعفر (امام جواد علیه السلام) سوالی بکنم؟»
مامون گفت از خود امام جواد علیه السلام اجازه بگیرد.
یحیی از امام پرسید:« به من اجازه سئوال میدهید؟»
امام جواد علیه السلام فرمود:« بپرس.»
یحیی پرسید:« حکم شخص مُحرمی که حیوانی را صید کرده و کشته چیست؟»
امام جواد علیه السلام فرمود:« این صید را در منطقه حَرَم کشته است یا در خارج از حرم؟ حکم کشتن صید را میدانسته یا نمیدانسته؟ عمداً کشته یا غیر عمد؟ شخص محرم، آزاد بوده یا بنده؟ کودک بوده یا بزرگسال؟ بار اولش بوده یا سابقه داشته؟ حیوان کشته شده، پرنده بوده یا خیر؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ آیا شخص محرم به کارش اصرار دارد یا پشیمان است؟ صیدش را در شب کشته یا در روز؟ آیا شخص، در احرام عمره بوده یا در احرام حج؟»
یحیی بن اکثم که از این همه تقسیمبندی جا خورده بود، عجز و درماندگی در صورتش پیدا شد و زبانش به لکنت افتاد. همهی حضار متوجه درماندگیاش شدند و مجلس به پایان رسید. وقتی فقط عدهی کمی از خواص ماندند، مامون از امام جواد علیه السلام پاسخ قسمتهای مختلف پرسشهای او را خواست.
پرسش امام و شکست یحیی
در پایان مأمون گفت:« اگر موافقید، شما هم از یحیی سئوالی بکنید.»
امام جواد علیه السلام به یحیی فرمود:« بپرسم؟»
یحیی گفت:« فدایت شوم، هر طور میل شماست. اگر توانستم جواب میدهم و گرنه از شما استفاده میکنم.
امام جواد علیه السلام پرسید:« مردی در ابتدای روز به زنی حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشا حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام میشد؟»
یحیی گفت:« سوگند به خدا جوابش را نمیدانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم.»
پاسخ روشن امام
امام جواد علیه السلام فرمود:« این زن یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره کرد و حرام شد. (مظاهره نوعی طلاق است که شرط رجوع به همسر، دادن کفاره است.) وقت عشا کفارهی ظهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد.
در این هنگام مامون به حاضران از بنی عباس رو کرد و گفت:« آیا در میان شما کسی هست که این مسئله را این طور بتواند جواب دهد یا مسئلهی قبلی را با آن جزییات بداند؟»
گفتند:« نه! به خدا قسم شما جواد علیه السلام را از ما بهتر میشناختید.»
مامون گفت:« اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله وسلم در میان مردم فضل و کمال زیادی دارند و کمسالی آنان مانع کمالاتشان نیست.»
سپس برخی دیگر از فضایل امام جواد علیه السلام را بیان کرد.
?? منابع
بحار الانوار، ج 50 ص 74 تا 78 ح 3 منتهی الامال
بسم الله الرحمن الرحیم
کنفرانس علما بغداد!
* ملک:
جناب آقای علوی، شما گفتید که ابوبکر اسائه ادب نمود به فاطمه زهراء دختر رسول خدا صلی الله علیه و اله ؟ چه اسائه و بی ادبی نموده به فاطمه؟
علوی:
ابوبکر بعد از اینکه با زور شمشیر و تهدید از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و خالد بن ولید و ابو - عبیده جرّاح با چند نفر منافق دیگر را فرستاد بدرب خانه علی و فاطمه علیهما السّلام و عمر دستور داد، هیزم آوردند و آتش زد درب خانه فاطمه را، خانه ای که چه بسیار میشد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله درب آن میایستاد و میفرمود:
السّلام علیکم یا اهل بیت النبوّه، “"سلام بر شما ای خاندان نبوّت “”
و گاهی آن قدر میایستاد تا اذن ورود داده میشد، یک چنین خانه ای را آتش به دربش زد و هنگامی که فاطمه پشت درب خانه آمد تا عمر و همراهیانش را ردّ کند، عمر، فاطمه را بین درب و دیوار چنان فشاری سخت داد که منجر به سقط جنین شد و میخ درب خانه به سینه مبارکه حضرتش فرو رفت و صدای ناله بی بی حضرت فاطمه بلند گشت و فرمود:
ابتاه یا رسول اللّه انظر ما ذا لقینا بعدک من ابن الخطاب و ابن ابی قحافة
عمر نگاهی باطرافیان خود کرد و گفت: بزنید فاطمه را! همراهیانش با او هجوم آوردند و آن قدر با تازیانه زدند به حبیبه رسول خدا صلوات اللّه علیهما که بدن مقدّسش ورم کرد (و پهلوی مبارکش) شکست) و آن چنان شدّت یافت که بی بی بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد و سخت علیله و محزون گردید، تا پس از اندک مدّتی شهیده شد به دست عمر
عباسی:
جدّا، عجب دروغ بزرگی؟
علوی:
آنچه را میگویم همه و همه راست و صحیح و با دلیل، به شهادت تاریخ.
* ملک: (با یک چهره درهم شده توام با شگفتی) از وزیر پرسید:
آیا صحیح است آنچه را که آقای علوی بیان داشت؟
وزیر:
بلی، من در تاریخ دیدهام آنچه را که آقای علوی ذکر نمودند و لکن ندیدهام در تاریخ که عمر فاطمه را میانه در و دیوار فشار داده باشد؟
?
* ملک: نگاهی به آقای علوی نمود و گفت:
از کجا این مطلب را گفتید و چه مدرکی دارید بر صحّت آن؟
قسمت سی و سوم
ادامه دارد…..
_________________
#راهی_به_سوی_حقیقت
_________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
بسم الله الرحمن الرحیم
انگونه مباش!
مام جواد علیه السّلام فرمودند
لاتَکُنْ وَلیّا لِلّهِ فىِ الْعَلانِیّةِ، عَدُوّا لَهُ فِى السِّرِ؛
این گونه مباش که در ظاهر با خدا دوستى کنى و در پنهانى دشمنى
بحار الانوار: 78/365
_______________
#حدیث_اخلاقی
_______________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
استدلال امام جواد (علیه السلام) به جواز امامت برای کودک!
ْ
علی بن اسباط می گوید:
امام جواد (که سن کم داشت) به طرف من می آمد و من به قامت و قیافه او می نگریستم، تا وقتی به شهر خود رفتم، بتوانم شکل و شمایل آن حضرت را برای دوستانم توصیف کنم، در این فکر بودم که آن حضرت نشست و فرمود:
حجت خدا در امامت مانند حجت او در نبوت است، خدا در قرآن آیه 13 مریم می فرماید:
و آتیناه الحکم صبیا
و فرمان نبوت را در کودکی به او «یحیی» دادیم.
و در آیه 22 یوسف می فرماید:
و لما بلغ اشده آتیناه حکما و علما
و هنگامی که یوسف به مرحله بلوغ و قوت رسید، ما (حکم) و (علم) به او دادیم
و در آیه 15 احقاف می فرماید:
و لما بلغ اشده و بلغ اربعین سنة
و هنگامی که به مرحله بلوغ و قوت رسید و به هنگامی که به چهل سالگی رسید …
بنابراین طبق قرآن هم رواست که حکمت در کودکی به امام داده شود، چنانکه رواست حکمت در چهل سالگی به او داده شود.
اصول کافی باب مولد ابی جعفر الثانی
_________________
#داستان
_________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم و العن اعدائهم
بسم الله الرحمن الرحیم
ناسپاسی نعمت!
امام جواد علیه السلام
نِعْمَةٌ لاتُشْکَرُ،
کَسَیِّئَةٍ لاتُغْفَرُ؛
امام جواد علیه السلام
نعمتى که سپاسگزارى نشود،
مانند گناهى است که آمرزیده نشود.
اعلام الدین ص 309
_________________
#حدیث_اخلاقی
_________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
اقتصاد عامل قیام، پویایی و مقاومت یک ملت است
تشبیه جالب قرآنی از مسئولین ناکارآمد
حضرت آیت الله جوادی آملی گفتند:
«مال» یا همان اقتصاد، عامل قیام، پویایی و مقاومت یک ملت را در خود دارد لذا شما باید این عامل ایستادگی ملت که مانع چاپلوسی و تملق او نسبت به دیگران می شود را دقیقا مشخص کنید که در دست چه کسانی باید باشد و چگونه اداره شود.
«مال» نه باید خصوصی باشد نه دولتی و نه خصولتی! بلکه باید در اختیار عموم مردم باشد و به مثابه خون در همه بدنه ملت جریان داشته باشد تا هر کس بنابر استعداد و تلاش و کوشش خود از آن بهره مند شود.
آن مسئولی که نتواند مال مردم را اداره کند و نتواند تولید و اشتغال ایجاد کند همان سفیهی است که قران از سپردن مال به دست او ما را منع کرده است؛ «لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ».
بعضی از امور متعلق به ما نیست و ما تنها امین الله هستیم، به عنوان نمونه «خون» در اختیار خود انسان است، اگر کسی انسانی را کشت اولیای دم می توانند از خون او بگذرند اما اگر کسی «تجاوز به عنف» انجام داد احدی حق ندارد رضایت بدهد، چراکه این مورد در اختیار کسی نیست مگر خداوند.
#حدیث روز
مجازات زودرس سه گناه
قال رَسُولُ اللّهِ ( صلی الله علیه وآله ) : ثَلاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُها وَ لا تُؤَخَّرُ إلی الاخِرَةِ:
عُقُوقُ الْوالِدَیْنِ، وَ الْبَغْیُ عَلَی النّاسِ، وَ کُفْرُ الاْحْسانِ.
رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهفرمود:
عقاب و مجازات سه دسته از گناهان زودرس می باشد و به قیامت کشانده نمی شود:
_ ایجاد ناراحتی برای پدر و مادر،
_ ظلم در حقّ مردم،
_ ناسپاسی در مقابل کارهای نیک دیگران.
بحارالأنوار، ج 70، ص 373
_____________
سیره تبلیغی امامجواد علیهالسلام
تبلیغ از راه مناظره
اهداف امام علیه السلام در مناظره ها
الف) اثبات امامت خود
ب) رسوا ساختن دروغ پردازان
در یکی از مجلس ها مامون از یحیی بن اکثم خواست پرسشی مطرح کند. یحیی عرض کرد: یابن رسول الله، بر اساس روایت ها جبرئیل به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد: یا محمد، خداوند سلامت می رساند و می فرماید از ابوبکر بپرس آیا از ما خشنود است؟ زیرا من از وی راضی ام؛ در این باره چه می فرمایید؟
امام علیه السلام فرمود: فضل ابوبکر را انکار نمی کنم، ولی آن که این خبر را روایت کرده باید به خبری که رسول خدا صلی الله علیه و آله در حجه الوداع فرمود توجه کند. حضرت صلی الله علیه و آله فرمود:
لقد کثرت الکذابه علی …
دروغ گویان بر من بسیار شده اند و نسبت دروغ بر من فزونی یافته است. پس هر که بر من دروغ بندد، خداوند نشیمن گاهش را از آتش پر می سازد. چنانچه حدیثی برایتان آوردند، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید؛ هر چه با آن موافق بود بپذیرید و آنچه مخالف بود رها سازید، خداوند می فرماید:
«ولقد خلقنا الانسان ونعلم ما توسوس به نفسه ونحن اقرب الیه من حبل الورید»
به تحقیق ما انسان را آفریدیم و می دانیم آنچه نفس به او وسوسه می کند و ما از رگ گردن به وی نزدیک تریم.
روایتی که شما ذکر کردید،نشان می دهد خشنودی یا ناخشنودی ابوبکر بر حضرت حق پوشیده بود و این نزد عقل محال و ممتنع است »
تبلیغ عملی علیه حکومت مامون
مامون امام علیه السلام را بسیار احترام می نهاد و دخترش ام الفضل را، به رغم مخالفت های گوناگون به عقد وی درآورد. این برخوردها هرگز امام را به دستگاه خلافت خوش بین نساخت. او خلیفه را ستمگر می شمرد و اندیشه ی مخالفت با آن را در سر می پروراند. بنابر این، در نخستین فرصت به بهانه ی حج سمت مدینه رهسپار شد و در آن دیار اقامت گزید. حسین مکاری می گوید: هنگامی که حضرت محمد تقی علیه السلام نزد خلیفه جایگاهی والا داشت، وارد بغداد شدم و به دیدار وی شتافتم. چنان می اندیشیدم که حضرت دیگر به مدینه باز نخواهد گشت. چون این امر را به خاطر آوردم، امام علیه السلام سر فرو افکند. اندکی بعد سربلند کرد و در حالی که رنگ مبارکش زرد شده بود، فرمود: حسین، نان جو و نمک نیم کوب در حرم رسول الله صلی الله علیه و آله از آنچه مشاهده می کنی برایم بهتر است.
پدیدآوردن حوزهی علمی
پرورش دانش پژوهان روشن بین نیز در شمار روش های تبلیغی امام نهم علیه السلام جای دارد. آن حضرت ضمن پاس داری از حوزه یی که امام صادق علیه السلام بنیان نهاده بود، دویست و هفتاد شاگرد تربیت کرد که گروهی از آنان نیز از شاگردان امام هشتم شمرده می شدند.
اعزام نماینده
امام نهم علیه السلام برای خنثی ساختن تبلیغات شوم بنی عباس و ارائه ی اسلام راستین به مردم، نمایندگانی به مناطق مختلف گسیل می کرد. این نمایندگان، کارگزاران امام علیه السلام شمرده می شدند و در مراکزی چون اهواز، همدان، سیستان، بست، ری، بصره، واسط، بغداد، کوفه و قم زمینه ی اتحاد شیعیان و پیوند آن ها با معصوم را فراهم می آوردند.
امام علیه السلام همچنین به پیروانش اجازه می داد درون دستگاه حکومت نفوذ کنند و پست های حساس را در دست گیرند. «محمد بن اسماعیل بن بزیع » و «احمد بن حمزه قمی » از این فرصت بهره بردند و با رسیدن به موقعیت های ممتاز حکومتی در مسیر خدمت به دین و دین داران گام برداشتند.
«حسین بن عبدالله نیشابوری » حاکم «بست » و «سیستان » و «حکم بن علیا اسدی » حاکم «بحرین » نیز از یاران حضرت شمرده می شدند و خمس دارایی شان را نزد وی گسیل می کردند.
#حدیث روز
سه نیاز مومن در کلام جواد الائمه (علیه السلام)
الامام الجواد علیه السلام: اَلْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّه ِ وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ؛
امام جواد علیه السلام فرمودند:
مؤمن نیازمند سه چیز است:
1. توفیقى از پروردگار،
2. پند دهندهاى از درون خویش،
3. پذیرش از نصیحت کنندگان.
?بحارالأنوار، ج 78، ص 358
_____________
در کیفیت ولادت با سعادت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام…
ﺭﻭﺯﻯ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻄّﻠﺐ ﺑﺎ ﻳﺰﻳﺪ ﺑﻦ ﻗﻌﻨﺐ ﻭ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺍﺯ ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ ﻭ ﺟﻤﺎﻋﺘﻰ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺑﻨﻰ ﺍﻟﻌﺰّﻯ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﻛﻌﺒﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻧﺎﮔﺎﻩ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﻨﺖ ﺍﺳﺪ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻧُﻪ ﻣﺎﻩ ﺁﺑﺴﺘﻦ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭﺩ ﺯﺍﺋﻴﺪﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
ﭘﺲ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﻛﻌﺒﻪ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﻓﻜﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭا! ﻣﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﻰ ﻛﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﻯ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺘﺎﺑﻰ ﻛﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﺪﻩ ﺍﻯ ﻭ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻛﺮﺩﻩﺍﻡ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﻯ ﺟﺪّﻡ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺧﻠﻴﻞ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻛﻌﺒﻪ ﺑﻨﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺳﺆﺍﻝ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺁﻥ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﻨﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﻯ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﻜﻢ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺳﺨﻦ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﺧﻮﺩ ﻣﻮﻧﺲ ﻣﻦ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻳﻘﻴﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﺍﻭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﺟﻠﺎﻝ ﻭ ﻋﻈﻤﺖ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﺳﺎﻥ ﻛﻨﻰ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﻣﺮﺍ.
ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﻳﺰﻳﺪ ﺑﻦ ﻗﻌﻨﺐ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻋﺎ ﻓﺎﺭﻍ ﺷﺪ ﺩﻳﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﺩﻳﻮﺍﺭِ ﻋﻘﺐ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻜﺎﻓﺘﻪ ﺷﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺧﻨﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪ…
? #منتهی_الآمال ، باب سوم
پیامبر اکرم (ص):
«این گفتار مرد به همسرش که {من تو را دوست دارم} هرگز از قلب زن بیرون نمی رود.»
وسائل الشیعه: ج14، ص10
#حدیث
شکور واقعی…
➖ ﻭﻗﺘﻰ ﻋﺒﺪ ﺷﻜﻮﺭ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺧﻠﻖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻭ ﺑﺴﻂ ﺭﺣﻤﺖ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﻇﻬﻮﺭ ﺗﺎ ﺧﺘﻢ ﺁﻥ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻧﻌﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻭ ﺑﺪﺀ ﻭ ﺧﺘﻢ ﻭﺟﻮﺩ ﺭﺍ ﻋﻠﻰ ﻣﺎﻫﻮﻋﻠﻴﻪ ﺑﺪﺍﻧﺪ. ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﺧُﻠّﺺ ﺍﻭﻟﻴﺎﺀ، ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻭ ﺍﻓﻀﻞ ﺁﻧﻬﺎ ﺫﺍﺕ ﻣﻘﺪﺱ ﻧﺒﻰ ﺧﺘﻤﻰ، ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ، ﺍﺳﺖ، ﺭﺥ ﻧﺪﻫﺪ. ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺤﺠﻮﺏ ﺍﺯ ﺑﻌﺾ ﻣﺮﺍﺗﺐ ﺁﻥ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﻣﺮﺍﺗﺐ ﺁﻥ، ﻫﺴﺘﻨﺪ.
➖ ﺑﻠﻜﻪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺑﻨﺪﻩ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺳﺮﻳﺎﻥ ﺍﻟﻮﻫﻴﺖ ﺣﻖ ﻧﻘﺶ ﻧﺒﻨﺪﺩ ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻟﺎ ﻣﺆﺛﺮ ﻓﻰ ﺍﻟﻮﺟﻮﺩ ﺍﻟﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻛﺪﻭﺭﺕ ﺷﺮﻙ ﻭ ﺷﻚ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺍﻭﺳﺖ، ﺷﻜﺮ ﺣﻖ ﺭﺍ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺘﻮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ. ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺗﺎﺀﺛﻴﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﻌﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﻟﻰ ﻧﻌﻢ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﺁﻥ ﺍﺭﺟﺎﻉ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ، ﻛﻔﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻧﻌﻤﺖ ﺣﻖ ﺗﻌﺎﻟﻰ (ﻛﺮﺩﻩ) ﺍﺳﺖ، ﺑﺘﻬﺎﺋﻰ ﺗﺮﺍﺷﻴﺪﻩ ﻭ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺭﺍ ﻣﺆ ﺛﺮﻯ ﺩﺍﻧﺪ. ﮔﺎﻫﻰ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻧﺴﺒﺖ ﺩﻫﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺘﺼﺮﻑ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺪ، ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﻃﺒﺎﻳﻊ ﻋﺎﻟﻢ ﻛﻮﻥ ﺭﺍ ﻣﺆﺛﺮﺍﺕ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ، ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﻧﻌﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻇﺎﻫﺮﻳﻪ ﺻﻮﺭﻳﻪ ﺁﻥ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺼﺮﻑ ﻋﺎﺭﻯ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭ ﻳﺪﺍﻟﻠﻪ ﺭﺍ ﻣﻐﻠﻮﺏ ﺑﺸﻤﺎﺭﺩ: ﻏﻠﺖ ﺍﺀﻳﺪﻳﻬﻢ ﻭ ﻟﻌﻨﻮﺍ ﺑﻤﺎ ﻗﺎﻟﻮﺍ.
➖ ﺩﺳﺖ ﺗﺼﺮﻑ ﺣﻖ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺍﻳﺮﻩ ﺗﺤﻘﻖ ﺑﺎﻟﺤﻘﻴﻘﺔ ﺍﺯ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﺍﻫﻰ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﻇﻬﻮﺭ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﻭ ﺷﺎﻣﻞ ﻫﺮ ﭼﻴﺰ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻌﻢ ﺍﺯ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﺴﻰ ﻧﻌﻤﺘﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﺗﺎ ﻣﻨﻌﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﻫﺴﺘﻰ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺭﺍ ﻫﺴﺘﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭼﻴﺰﻯ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺷﻮﺩ، ﻭﻟﻰ ﭼﺸﻤﻬﺎ ﻛﻮﺭ ﻭ ﮔﻮﺷﻬﺎ ﻛﺮ ﻭ ﻗﻠﺒﻬﺎ ﻣﺤﺠﻮﺏ ﺍﺳﺖ.
? #چهل_حدیث ، امام خمینی (ره)
#حدیث
قالت الزهرا سلام الله علیها:
اِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَن أحَبَّ عَلِیاً فی حَیاتِه وَ بَعدَ مَوتِه؛
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند:
همانا سعادتمند (به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
امالی (صدوق) ص182
دروغهای حرامی که مردم در آنها سهل انگارند
ﻭ ﺩﺭ ﺑﻌﻀﻰ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: «ﭼﻮﻥ ﺑﻨﺪﻩ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﮔﻮﺍﻩ ﮔﻴﺮﺩ ﺑﺮ ﺍﻣﺮ ﺧﻠﺎﻑ ﻭﺍﻗﻌﻰ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺯ ﻣﻦ ﺿﻌﻴﻒ ﺗﺮﻯ ﻧﻴﺎﻓﺘﻰ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺩﺭﻭﻍ، ﺷﺎﻫﺪ ﺁﻭﺭﺩﻯ ».
ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺩﺭﻭﻍ، ﺑﻠﻜﻪ ﺷﺪﻳﺪﺗﺮﻳﻦ ﻭ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ - ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ - ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﺪﻫﺪ ﺑﺎ ﺑﺖ ﭘﺮﺳﺖ ﻣﺴﺎﻭﻯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ».
ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻤﻠﻪ، ﻳﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﻗﺴﻢ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ - ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ - ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: «ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﻣﺘﺎﻉ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺴﻢ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻯ - ﺗﻌﺎﻟﻰ - ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺳﺨﻦ ﻧﻤﻰ ﮔﻮﻳﺪ. ﻭ ﻧﻈﺮ ﺭﺣﻤﺖ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻧﻤﻰ ﺍﻓﻜﻨﺪ. ﻭ ﻋﻤﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ».
#معراج_السعاده
امام جواد(ع):
هرگاه کسى از دختر شما خواستگارى کرد و دیندارى و امانتدارى او را پسندیدید، به او همسر دهید که “اگر چنین نکنید فتنه وفساد بزرگى در روى زمین پدید آید".
کافی،ج5،ص347
قال الامام علیَ(علیه السلام): لا خَیْرَ فِى الدُّنْیا إلاّ لِرَجُلَیْنِ: رَجَلٌ یَزْدادُ فى کُلِّ یَوْم إحْساناً، وَ رَجُلٌ یَتَدارَکُ ذَنْبَهُ بِالتَّوْبَةِ، وَ أنّى لَهُ بِالتَّوْبَةِ، وَالله لَوْسَجَدَ حَتّى یَنْقَطِعَ عُنُقُهُ ما قَبِلَ اللهُ مِنْهُ إلاّ بِوِلایَتِنا أهْلِ الْبَیْتِ.
فرمود: خیر و خوبى در دنیا وجود ندارد مگر براى دو دسته: دسته اوّل آنان که سعى نمایند در هر روز، نسبت به گذشته کار بهترى انجام دهند. دستهدوّم آنان که نسبت به خطاها و گناهان گذشته خود پشیمان و سرافکنده گردند و توبه نمایند، و توبه کسى پذیرفته نیست مگر آن که با اعتقاد بر ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت باشد.
وسائل الشیعة: ج 16 ص 76 ح 5.
قالَ الامام علی(علیه السلام): اَلْعِلْمُ وِراثَةٌ کَریمَةٌ، وَ الاْدَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَ الْفِکْرَةُ مِرآةٌ صافِیَةٌ، وَ الاْعْتِذارُ مُنْذِرٌ ناصِحٌ، وَ کَفى بِکَ أَدَباً تَرْکُکَ ما کَرِهْتَهُ مِنْغَیْرِکَ.
فرمود: علم; ارثیه اى با ارزش، و ادب; زیورى نیکو، و اندیشه; آئینه اى صاف، و پوزش خواستن; هشدار دهنده اى دلسوز خواهد بود. و براى با أدب بودنت همین بس که آنچه براى خود دوست ندارى، در حقّ دیگران روا نداشته باشى.
أمالى طوسى : ج 1، ص 114 ح 29، بحارالأنوار: ج 1، ص 169، ح 20.
امام علی علیه السّلام فرمودند:
▪️ثَلاثُ عَلاماتٍ لِلْمُرائى: یَنْشِطُ اِذا رَأىَ النّاسَ وَ یَکْسِلُ اِذا کانَ وَحْدَهُ وَ یُحِبُّ اَنْ یُحْمَدَ فِى جَمیعِ اُمُورِهِ؛
ریاکار را سه نشانه است:
1- هرگاه مردم را ببیند، به نشاط مى آید،
2- هرگاه تنهاست، بى حال و تنبل است،
3- و دوست دارد که در همه کارهایش، او را ستایش کنند.
اصول کافى، ج 2، ص 295
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
مَن عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها فَقَد أدرَکَ لَیلَةَ القَدرِ ؛
هر که فاطمه را ، آن گونه که سزاوار است ، بشناسد، بى تردید شب قدر را درک کرده است .
بحار الأنوار ، ج 43 ، ص 65
روزى حضرت على علیه السلام به حضرت فاطمه علیهاالسلام گفتند: آیا غذایى در خانه هست تا بخورم؟ حضرت فاطمه علیهاالسلام گفتند:
… ما کان شَیْىءٌ اُطْعِمْناهُ مُذْ یَوْمَیْنِ اِلاّ شَیْىٌء کُنْتُ اُو ثِرُکَ بِهِ عَلى نَفْسى وَ عَلى ابْنَىَّ هذَیْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ. فَقالَ عَلِىٌّ علیهالسلام: یا فاطِمَةُ اَلاّ کُنْتِ اَعْلَمْتینى فَاَبْغیکُمْ شَیْئا؟ فَقالَت علیهاالسلام: یااَبَاالْحَسَنِ اِنّى لَأَسْتَحى مِنْاِلهى اَنْ تُکَلِّفَ نَفْسَکَ ما لا تَقْدِرُ عَلَیْهِ؛
آنچه که در دو روز گذشته خوردهاید غذایى بوده که من و دو فرزندم ـ حسن و حسین ـ نخورده و براى شما نگه داشته بودیم.
حضرت على علیه السلام گفتند: چرا به من اطلاع نداده بودی تا براى شما غذایى تهیه کنم؟
حضرت فاطمه علیهاالسلام گفتند: اى ابوالحسن! من از خداى خود شرم دارم که خودت را به خاطر آنچه که نسبت به آن توانایى ندارى به زحمت اندازى.
تفسیر فرات کوفى: 83
حضرت فاطمه علیها السلام
امام على علیه السّلام فرمودند:
به خدا سوگند، هرگز ملتى در زندگىِ مرفّه و پر نعمتى نبوده اند و نعمت و رفاه از آنان زائل نشده است، مگر به سبب گناهانى که مرتکب شده اند، چرا که خداوند به بندگانش ظلم نمى کند. اگر مردم به هنگامى که بلاها و سختى ها بر آنان فرود مى آمد و نعمت ها از دستشان مى رفت، با نیت هاى خوب و دلى مشتاق به پروردگارشان پناه مى بردند، بى گمان هر از دست رفته اى به آنان باز مى گشت و هر فاسدى اصلاح مى شد.
نهج البلاغه، از خطبه 178 .
اخلاق و توصیه ها
داریم قدم قدم میرسیم به روز آمدنش
مردی که پدر است برای این امت!
شناسنامه است برای این ملت!
مردی که مثل او زندگی کردن،
مانند او بودن مَثَل است برای مردم …
مردی که اگر پهلوان باشی مولای توست،
و اگر ضعیف باشی آقای تو …
برایش فرق نمیکند!
علی وار زندگی کردن آرزوی همه است …
ولی یک نفر است که مانند او زندگی میکند؛
برایش فرق ندارد که هستی، مهم اینست که،
بندهی خدایی و مرید امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام …
این روزها؛
روزهای شادی یادگار حیدر کرار است،
کاش به لبخندی شادش کنیم …
آقا جان؛
ای یادگار حضرت علی (علیهالسلام)