️عالم متهتک یا جاهل متنسک؟!
علیرغم قیل و قال چندساله رسانهای در ترویج و تکثیر گفتمانی خاص از اسلام، موسوم به اسلام رحمانی، سرانجام هیبت و صولت حکمی قضایی، ردای خطیبی از تن یکی از مبلّغین نه چندان بلندپایه این تفکر، به در کرد.
گفتمانی که به حق، ترویج باطلی بود از اسلام.
گفتمانی که بیشتر در جهت جلب قلوب قشری خاکستری، با جابه جایی اصول و فروع دین، تصویری التقاطی و انحرافی از دین در ظرف رحمانیت خداوندی ارائه کرد و با چینش غیر الهی معروفات و منکرات و انکار گزارههای مهمی از شریعت محمدی، دینی مقلب و مشوه عرضه داشت و پیروانی درخور توجه به پای منابر کشانید.
گفتمانی که لباس مدارا بر قامت تساهل و سازش کرده و زمان و زمانه را بهانهای برای تلویث مسلمات و محکمات دینی و الغای دینی منسوخ نمود….
با این همه، در رد و تکفیر این تفکر و تحریف، بحثی نیست.
در وجاهت حکم و انطباق آن با حاق قانون و شرع نیز درنگی نیست.
اما تاملی در الزام این اقدام قضایی، مبانی جرم انگاری و اثبات مطلوبیت این حذف و تنزیل، لازم است!
حذف خطیبی از یک تفکر تکثیر شده در جامعه، درمان راهبردیِ کدام یک از دردهای مخاطبینِ به خطارفتهی این جریان است؟
چه نیازی بود در این حذف و تنزیل؟
چندین و چند سال است که گفتمانهای مخالف، در تعقیبِ اباطیل این تفکر، به نقد برخاستهاند و فضای مجازی را در امتداد مسیر رقیب طی کردهاند و در گوش سامعین، نشستهاند.
نقدهایی که در تقابل این تخریبها، نه تنها مجالِ در هم ریختن عقاید صواب بسیاری را سلب نمود، بلکه در جهت تکوین و تثبیت بیش از پیش آنها پیش رفت.
پس چه نیازی بود در این حذف و تنزیل؟
اصلا به فرض هم که سیاست جناییمان، در تصلیب بدعتها و انحرافات باشد، چه معیاری در برخورد وجود دارد که برخی در بند شده و برخی از بند شدهاند؟!
اصلا در سنجه کدام ترازو، سنگینی انحطاط فکری متفکران سنجیده میشود؟
عالمان متهتک تهدید اسلام هستند یا جاهلان متنسک؟ تحدید کدام یک در عمل بیشتر است؟
کدام تحقیق میدانی، تخریب عقیدتی قسم اول را اثبات نموده که به دومی بی اعتنا شده ایم؟
چه بد سرنوشتی است وقتی بازخورد گزینههای گزینش شده، نقض میکند تمامی غرض هایمانها را!…
️عالم متهتک یا جاهل متنسک؟!